مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم
    198MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | چگونه وارد مدار خواسته ام شوم
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

329 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Reza Sanjideh گفته:
    مدت عضویت: 1236 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    انشاالله که همیشه شاد باشید و لبخند رو لباتون باشه و‌ از ته دل احساس خوشبختی داشته باشید.

    چه قدر خوشحالم که رسیدن به خواسته مادرتون انقدر ذوق‌زده شدید و این حستون رو راحت میشه فهمید و به من هم انتقال دادید.

    من تازه فهمیدم که چقدر حس خوبی تو خیابون هستیم و کلی ماشین میبینم که به سلامت و بدون مشکل‌ و در زمان درست به مقصدشون میرسند. کلی آدم هر روز برای کار و هدفشون از خونه میزنند بیرون و به سلامت و شاد برمیگردند خونه شون. چه رویدادهای قشنگی غافل هستیم ازشون در زندگی. واقعا همه اینها نعمت هست و در کل من احساس خوشبختی‌مضاعفی دارم و خدا رو شکر می‌کنم.

    مرسی که شما چنین محیط و بستری به وجود آوردید که بتونیم تبادل انرژی کنیم . ممنون از خدا بابت وجود شما و کلی انسان عالی در این سایت که سعادت دارم در کنارشون باشم.

    امضا خدا پای تک تک آرزوهای شما.

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    رضا یزدی گفته:
    مدت عضویت: 1684 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم ، و سلام بر استاد شایسته و همچنین سلام به تمامی شما رفقا و همکلاسی های خودم در این پروژه زیبا

    خداوند رو شاکرم که در مدار دریافت این آگاهی ها قرار دارم … در رابطه با قسمت اول حرفهای شما استاد یادمه مادرم خیلی دوست داشت کربلا بره ، با وجود شرایط و موقعیت های مختلف اما این امر اتفاق نیفتاده بود تا سال 97 ، یادمه اواخر خدمت سربازیم با پولی که توی حساب بانکی جمع کرده بودم تصمیم گرفتم این سفر رو به مادرم هدیه بدم ، استاد چقدر فیلم بازی کردم براش :))) یادمه رفتم بهش گفتم دوستم میخواد پدر و مادرش رو بفرسته کربلا بنظرت چه زمانی برن خوبه ؟ گفت خیلی خوبه ادم نیمه شعبان اونجا باشه … منم سعی کردم و خداوند هم کمکم کرد تا بقول شما دستی از دستانش باشم برای انجام این کار و مادر و پدرم در روز نیمه شعبان با هوایی بارانی کربلا رو تجربه کردن … استاد زمانیکه شما درباره حج مادرتون صحبت میکردین یه بغض خاصی داشتین ، بغض از سر فریاد شادمانی ، بغض خوشحالی ، بغض شور و شعف که احساس میکردم دلتون میخواد داد بزنید و بگید « بالاخره شد » داد بزنید بالاخره نتیجه داد این نتیجه ایمان هستش ، این نتیجه استمرار هستش ، این نتیجه تلاش در مسیر توحید هستش استاد من …‌‌بغض درونی شما خیلی حرفا داشت ، مسیری که با استمرار ، با تعهد 100% ، با جهت دهی آگاهانه به کانون توجه و کلی موارد دیگه طی شده ، مسیری که با کلی موانع و تهدید و تهمت و… طی شد ، هرچی داره جلوتر میره تمامی دوستانی که مخاطب شما هستن اینو بیشتر متوجه میشن که چه کسی لایق تر ، چه کسی برازنده تر از شما که به تمام خواسته هاتون رسیدین ، من برای 2 فایل تهمت کامنت نذاشتم ولی دقیقا چند روز قبل از انتشار اولین فایل طی صحبت با همسرم به این سوال برخوردیم که سال تولید دوره تندخوانی کی بوده ؟ جستجو کردم … نتایج فوق العاده بود :)) غیر از سایت خودتون بقیه سایت ها همگی بر ضد شما نوشته بودن :)) و بقول حمید امیری عزیز اینقدر این صحبت ها ضد و نقیض داشت که مشخص بود برگرفته از قلب های بیمارگونه است … اما نویسنده اون مطالب کجا و استاد عباسمنش کجا … استادی که از صفر کلوین رسیده به زندگی در بهشت … رسیده به سفر به دور آمریکا و از همه مهمتر رسیده به آرامش به صلح درونی به توحید به روابط عالی , زندگی عالی

    ممنونم از شما استاد عزیزم … روزانه میلیون ها تقدیر و تشکر و دعای خیر بسمت شما ارسال میشه که قطعا فرکانسش رو دریافت میکنید

    در پناه الله همیشه همراه شاد و سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    مطهره یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 405 روز

    هوالرزاق

    سلام به توحیدی ترین نقطه ی کیهان

    استاد عباسمنش عزیز

    واستاد شایسته ی بزرگوار

    چقدر من از شما ممنونم همین شاگردی در محضر شما دوعزیز خودش یک نعمت عظیم الجثه توی زندگیم به حساب میاد که خب من لیاقتش رو کسب کردم ویعنی مهاجرت کردم به مدار انسانهای شایسته ای چون شما..خداروصدهزار مرتبه شکرررر

    من قدم به قدم فایل های پروژه رو گوش کردم خیلی بهم کمک کردند در کنترل ذهنم توی این مدت واقعا حسم عالیه این روزها…واین یعنی نتیجه ..

    این اولین فایل از پروژه هست که تصمیم گرفتم براش کامنت بزارم چرا؟

    چون من همزمان امروز خیلی اتفاقی هدایت شدم به فایل 191 زندگی در بهشت

    هردو فایل مضمونی مشابه داشتند

    استاد شما گفتید

    خواسته هاتون رو دفن نکنید

    خواسته هاتون رو به اقضای شرایطی که الان دارید فراموش نکنید

    و نگید که من بااین شرایط اون خواسته ها رو تو خوابم نمیبینم پس بیخیال

    درطول دوران شاگردی از شما اموختم که در برابر خواسته هام مثل یک کودک باشم فقط خواسته رو بخوام و تماااام

    به چگونگی رسیدن بهش فک نکنم

    اینکه باشرایط الان اصلا دست یافتنی هست یا نیست فک نکنم

    من فقط باید خواسته ام رو به جهان ارسال کنم

    و این باور رو در خودم تقویت کنم که

    من در بهترین زمان ودر بهترین مکان به این خواسته خواهم رسید

    به عنوان تمرین برای این فایل یک ایده به ذهنم رسید

    من تصمیم گرفتم خواسته هایی که از بچگی داشتم که به مرور به اقضای شرایطم خط قرمز کشیدم روشون رو

    پیدا کنم و سعی کنم دوباره به یاد بیارمشون

    اصلا خود فک کردن به خواسته ها چقدر حال ادم خوب میکنه .

    اره همین کارو انجام میدم

    خدارو صد هزار مرتبه شکر برای رسیدن به تین حد از ارامش

    حدا رو صد هزار مرتبه شکر که من دارم هرروز با عشق کار میکنم برام مهم نیس تعطیله جمعس یا ساعت 3 صبحه

    من به لطف الله مهربان هرساعتی که بخوام کار میکنم

    این خودش یک نعمت بزرگه

    این روزها همه چیز خیلی ساده تره

    من خدارو خیلی بیشتر از همیشه همراه و هم پای خودم حسش میکنم

    وقتی صبح که از خواب بیدار میشم رومو برمیگردونم و نور خورشید که از پنجره ی در تراس تو خونه تابیده رو میبینم قلبم باز میشه من اونجا خدا رو کنارم حس میکنم

    وقتی صبح از در خونه میزنم بیرون و پاکبان عزیز دقیقا تو همون لحظه رسیده

    جلوی در خونه ی ما وداره اونجا رو تمیز میکنه بهم میگه بیا پلاستیک زباله دستت رو بنداز توی این سطل و من لازم نیس مسافت زیادی تا سطل اشغال شهرداری رو طی کنم ..اونجا خدا رو کنار خودم حس میکنم

    وقتی میرسم سرچهارراه به محض رسیدنم چراغها قرمز میشه و به ترتیب هر چهارطرف به محض رسیدن من ماشین ها ایست میکنن برای من به احترام من چون من لیاقتش رو دارم که ارامش رو در هر لحظه تجربه کنم اونجا من خدا رو کنارم حس میکنم

    وقتی میرم نونوایی خلوت خلوت وفقط تو سه سوت نون داغ تازه کنجدی میخرم اونجا خدا رو حس میکنم

    وقتی میرم توی اتوبوس و شلوغه ومن جلوی یک صندلی می ایستم و دقیقا همون موقع یکی پیاده میشه میزنه شونم میگه خانم بشینید من دارم پیاده میشم من اون لحظه خدا رو کنارم حس میکنم

    وقتی من کارتم شارژ نداره همون روز اتوبوس ها رایگان میشه یا گاهی دستگاه کارتخوان کلا خرابه و راننده میگه موردی نیس نمیخواد بزنین من اون لحظه خدا رو کنارم حس میکنم

    وقتی بهش سفارش یک اتوبوس مدل بالا با صندلی های راحت و گرم و نرم میخوام همون اتوبوس جلوی پام ایست میکنه من اون لحظه خدا رو کنارم حس میکنم

    وقتی مشتری ها هرروز سفارش هاشون بیشتر و بیشتر میشه من اون لحظه ها خدارو کنارم حس میکنم

    وقتی مدتهاست کسی کاری به کارم نداره تا هرساعت که دلم بخواد میمونم کارگاه و کار میکنم و همه انگار یجورایی با من به صلح رسیدن من خدا رو کنار خودم حس میکنم

    وقتی همه بامن باحترام بیشتری صحبت میکنن من خدا رو کنار خودم حس میکنم

    و من این روزها دستم رو در دست خدایی حس میکنم که بهم گفته کاریت نباشه فقط بگو چی میخای …

    مارمیت اذ رمیت لکن الله رمی

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1009 روز

    بنام خدا

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    این فایل یه نشونه بود برای منی که به شدت دوست دارم برای مادرم کاری بکنم به خواسته ش برسه بارسبدن به خواسته م جهان رو جای بهتری برای زندگی کنم

    من باوردارم که به خواسته هام میرسم ودستی ازدستان خداوند میشم

    اینو یاد گرفتم من مسول کسی نیستم ولی میتونم باعث رشد وپیشرفت جهان بشم اگر ادمها هم توی مدار درست خودشون قرار گرفته باشن طبق قانون تکامل و پیشرفت جهان من میتونم باعث رشد وپیشرفت جهان باشم برای عزیزانم

    امیدوارم بتونم این حس خوب استاد رو تجربه کنم خدایا شکرت برای همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    گام هفدهم – پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    .

    سلام

    خداروشکر فهمیدم که من مسئول زندگی و خوشبختی خودمم نه هیچ کس دیگه ای. چقدر این حس خودخواهی و در اولویت بودن را دوس دارم. خوشحالم که دست برداشتم از تقلا و تلاش برای هدایت شدن عزیزانم به نعمت ها.

    چقدر الگوریتم جهان قشنگه، باید خودم خوب زندگی کنمو لذت ببرم وفقط با این عمل، جهان رو جای بهتری کردم برای زندگی عزیزانم.

    من اینو تجربه کردم که با بدست اوردن خواسته ها و نعمت ها ، جریانی از خیر وبرکت جاری میشه و دیگرانی هم که آماده هستند به بهانه/واسطه ی من به خواسته هاشون میرسن…

    نکته مهم » در کنار من فقط کسانی ازین خوان نعمت ها و سفره پهن شده بهره مند میشن که آماده هستن.

    هیچ جوره نمیتونم کسی را در مدار چیزی که نیست، قرارش بدم. فقط میتونم خودم در مدار چیزایی که میخام قرار بگیرم و دریافتش کنم.

    – در ماجرای سفر حج؛ مشخصا استاد، تمول مالی داشته و میتونسته خیلی قبلتر در کنار مسافرت هایی که به اروپا یا… داشته، یه بلیط به ریاض/مکه واسه مادرش بگیره و هدیه ای که خوشحال میکرده رو بده. اتفاقا تو این فایل هم گفت ارزوم بود مادرم قبل مرگ سفر مکه رو تجربه کنه ، اما

    در ادامه تاکید کرد این خواسته وقتی محقق شد که مادرش خیلی چیزارو تو زندگیش تغییر داد، ترس هایی گذاشت کنار، یه سری حرکت ها، شجاعت ها و… انجام داد که این اتفاق واسش افتاد.

    خب

    میدونم تو زندگی منم یه دریا خواسته و ارزوی تحقق نیافته وجود داره و این درحالیست که تحققشون ربطی به پول نداره.

    ربطی به داشتن شرایط خاص و… نداره.

    تماما ربط داره به درون خودم. باید به لحاظ ذهنی اکتیون و آماده بشم تا بدستشون بیارم.

    مطمعنم فراااااای اون موقعیت و شرایط و چیزاییکه میخام همین الان وجود داره و حتی اونا هم منتظر اینن که بهم برسن.

    از طرف دیگه کاملا یقین دارم اگه تو مدار دریافتشون قرار بگیرم خیلی شیرین و راحت بدستشون میارم.

    ینی اصلا نگران یا به این فکر نمیکنم چجوری میخاد واسم جور بشه.

    اما

    خییییلی به این فکر میکنم که چطور خودمو اماده کنم که اون نعمتها واسم جور بشه…

    میدونم مسئله آماده شدن منه، وگرنه چیزی که میخام آماده هست…

    در این گام از خدا تقاضا میکنم خیلی شیرین و راحت ایده وادراکی بهم برسونه که طبق توضیحات این فایل «وارد مدار خواسته ام شوم»

    .

    خب

    بهم الهام شد جلسه هفت از بخش چهارم دوره دوازده قدم را از اکانت خواهرم دانلود و گوشش کنم.

    اونجا از یه زاویه دیگه تئوری مدارها با شالوده تفسیر سوره لیل گفته شد و چقد دلم خواست منم آسون بشم برای بدست اوردن نعمت ها.

    یاد یه خاطره ای افتادم میخام به این فایل تعمیمش بدم؛ قبلنا وقتی پیوست یه فایل هدیه، پیشنهاد میشد یه جلسه خاص یا یه دوره خاص، برای درک بیشتر دنبال کرد ، و ازونجایی که من اون برهه از زمان به اون محتوی دسترسی نداشتم، فک میکردم اگه اون دوره/محصول میداشتم دیگه تموم بود و به آخرت سعادت و کامیابی و رضایت میرسم.

    به مرور که دوره ها رو خریدم ، فهمیدم این تفکر، بازی و محدودیتی هست که تو ذهن منه. تو همون فایل دانلودی هرررر اگاهی که اندازه ظرفم و لازمم باشه، هست ، وجود داره فقط الان من نمیفهممش، به همین علت ذهنم جواب معما رو در جایی قرار میده که بهش دسترسی ندارم.

    به مرور فهمیدم اگه بتونم این تفکر تغییر بدم، مطمعنن جریانی از آگاهی ها وارد ذهنم میشه.

    حالا این مثال میتونه راجب خواسته هامم باشه.

    منظورم اینکه نعمت ها تو هر محدودیتی که هستم وجود داره فقط من باید به همین پرسش الظاهر ساده پاسخ بدم که :

    1. چه نگاه و باور و رفتاری باید در خودم ایجاد

    2. از چه تفکر و باور و رفتاری باید پرهیز کنم

    که هدایت بشم به چیزی که در فقدانش هستم… با این رویکرد و اطمینان که همین الان اون نعمت هست و اتفاقا خداوند هم مشتاق اینکه بهم برسونش.

    .

    میخام یه اعتراف کنم، انگاری مغزم قفل شد و بیشتر ازین، الان نمیتونم این مبحث واکاوی کنم تا یه راهکاری شخصی برای صعود از مدار فعلی به مدار بالاتر، واسه خودم لیست کنم!؟!

    خب

    اشکالی نداره، به خودم سخت نمیگیرم و امیدوارم در گام بعدی قطعه پازل بزرگتری بدست بیارم و تصویر کامل تری از بازی زندگی رو ببینم.

    تو این گام به صورت عمیق تر تاثیر باورها رو بر زندگیم متوجه شدم.

    استاد عباسمنش عزیز، ممنونم که داری زیبا زندگی میکنی و راه و روش زیبا زندگی کردن را به اشتراک میگذاری.

    +1744

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    طیبه مزرعه لی گفته:
    مدت عضویت: 699 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 9 اسفند رو با عشق مینویسم

    متواضح باش

    یادت باشه

    تو هیچی نداری هیچی

    امروز صبح که بیدار شدم تمرین ستاره قطبیم رو انجام دادم و با عشق روز بهشتیم رو آغاز کردم

    خیلی حالم عالی بود

    خیلی هدایتی ،هدایت شدم‌به گوشیم که کمی قدیمی تره و اکثرا باهاش عکس میگیرم از کارای رنگ روغنم

    دیدم آهنگ داره و رفتم رو برنامه آهنگ باز کردم این متن با صدای خسرو شکیبایی پلی شد

    میدونی چی میخوام؟؟

    لحظه لحظه زندگی رو

    فقط میخوام بشنوم

    میخوام تو حرف بزنی و من فقط بشنوم

    اینو که شنیدم یاد تک تک روزایی که این متن رو با صدای خسرو شکیبایی گوش میدادم افتادم

    چقدر فرق کرده بود نوع گوش دادنم

    اینکه من وقتی به این متن گوش دادم داشتم به خدا فکر میکردم

    و از شدت شوق و حال خوب خیلی خیلی خوشحال بودم و از خدا میخواستم لحظه لحظه زندگیم رو لذت ببرم ،مقل الان و رها باشم

    جالبه امروز و دیروز یه نشونه هایی دریافت کردم که تاکید بر این بود که از لحظه لحظه زندگیم ،یاد بگیرم که لذت ببرم و نگران هیچی نباشم

    که تو فایلای دوره جدید هم جهت با جریان خداوند هم استاد بهشون اشاره کردن

    امروز به قدری حالم خوب بود که از صبح به آهنگ تق و تق در زدم ، دست پر اومدم فقط میرقصیرم

    چی داشتم میدیدم

    طیبه جدید رو تو آینه میدیدم

    آخه طیبه قدیم عمرا اگر میرقصید و اگر هم میرقصید و جلو آینه وایمیستاد از دیدن اندام لاغرش حس ناخوبی بهش دست میداد

    و انقدر از درون خالی بود که حتی این دوست نداشتن خودش رو در جهان بیرون به شکل های مختلف میدید

    مثلا خواهرم همیشه وقتی میرقصیدم میگفت تو نرقص زشت میرقصی و لاغری زشت میشی

    و این حرفش صبب میشد من بیشتر از خودم خوشم نیاد

    امروز چی داشتم جلو آینه میدیدم

    طیبه ای که عمیقا با احساس خوب و حس عالی و دوست داشتن بی قید و شرط و خودخواهانه داشت جلو آینه میرقصید و قربون صدقه این همه زیبایی میرفت

    خدای من تو چقدر به من عشق عطا کردی

    عشقی که الان دارم خودم به خودم عشق میورزم وای خدای من

    چقدر حس خوبی دارم من و مدام به خودم بوس میفرستم و به خدای خودم بوس میفرستم و بهش میگم ماچ ماچی جذابم

    اومدم که تمرین رنگ روغنم رو انجام دادم و همینجوری کشوی میز کارمو باز کردم ، یهویی دیدم دو تا درای ظرف قطره چکانم که چند ماه پیش دنبالشون میگشتم ،تو کشو هست

    به قدری خوشحال شدم که من چند ماه پیش دنبالشون بودم همه جارو نگاه کردم ،نبودن ، و نمیدونم شاید به چشمم دیده نمیشدن تا یه درسی بهم برسونه وقتی که امروز دیدمشون

    البته الان حس کردم ،اولش میخواستم بگم الگوی تکرار شونده نیست ولی بعد گفتم نه طیبه هر چند وقت یک بار مثلا چند ماه به چند ماه وسایلای نقاشیاتو گم میکردی و همیشه میگفتی که چون اتاقت شلوغه معلوم نیست کجاست و یا یکی اومده برداشته

    اما دلیلش هیچ کدوم از اینا نبود

    باید بیشتر فکر کنی طیبه

    شاید دلیلش اینه که به لوازم نقاشیت چسبیدی و وابستگی داری ؟!

    فقط خندیدم گفتم من هزاران بار این کشو رو باز کردم و دنبال این درای قطره چکانم گشتم ولی به چشمم نمیدیدمشون

    حتی به قدری فکر میکردم که میگفتم نکنه انداختم دور ،نکنه گم‌بشن ،چون لازمشون دارم و خیلی چیزای دیگه که انگار چسبیده بودم به اون قطره چکانا و یه جورایی میشه گفت وابستگی پیدا کرده بودم بهشون

    و چشمم دنبالشون بود

    در صورتی که باید رها بودم حتی اگر هم گم بشه و یا به هر دلیلی دیگه نداشته باشمشون ،باید به قدری روی خودم کار کنم که این موضوع نگران و درگیرم نکنه که برای مثال دو تا در پلاستیکی قطره چکان سبب بشه ذهنم درگیر بشه و از بودن در لحظه و با خدا کیف کردن غافل بشم

    چقدر درس بزرگی بود برای من ،از خدا میخوام کمکم کنه که توجهم به ریز ترین ها باشه که آگاهانه حواسم باشه و در عمل اجرا کنم

    اما بعد چند ماه که اصلا فکرشونم نبودم یهویی تو این روزی که از لحظه لحظه و ثانیه های روزم داشتم کیف میکردم و میرقصیدم یهویی کشو رو بی اراده باز کردم و دیدم دقیقا تو کشو هستن

    همین که دیدمشون به قدری خوشحال بودم که اولین چیزی که اومد به یادم و درکش بهم داده شد ،این بود که یه درسی داره برات مرور کن تک تک روزایی رو که اصرار داشتی که پیداشون کنی

    مرور کن تک روزایی رو که چند روز فکرتو درگیر کرده بودی که پیداشون کنی

    این هم مثل تمام خواسته هایی که داشتی و بهش چسبیدی هستا

    دقت کن

    اصلا بحث این نیست که خواسته ات ثروت باشه و یا عشق و یا هر چیز دیگه که اگر بخوای با این مقایسه کنی ،اینا فقط دو تا در ساده یه قطره چکان بودن

    و شاید هیچ ارزش مالی نداشتن و چون برای کارت استفاده میکردی برات مهم بود

    این برای تو درس داره

    هیچ چیز نباید برای تو مهم باشه

    تاکید میکنم هیچ چیز

    تو اگر بخوای مثل همه درخواست های دیگه ات که داشتی ،یادت میدم که چجوری ظرفت رو رشد بدی

    اما باید درسش رو بگیری و از این به بعد در عمل اجراش کنی

    یادمه محمد رضا گلزار میگفت تو برنامه پانتولیگش

    یادتون باشه که عشق واقعی مربوط به خداست

    فقط و فقط عشق واقعی مال خداست

    خدا میگه

    هرچیزی رو که بیشتر از من دوستش داشته باشی ازت میگیرمش

    هر آن چه

    یعنی میگه ، من آدما رو در سر راه تو قرار میدم تا کیف کنید لذت ببرید به هم عشق بورزید ولی یادت نره که هرآنچه که داری از من هست و عشق واقعی مال منه

    مال منه

    دیدید که ؟!

    گاهی اوقات اگر تعادل رو رعایت نکنید در عشق ورزیدن ،اون عزیزی رو که دوست داشتید خدا ازتون گرفته

    همیشه این شکلیه

    بیش از اندازه چیزی رو دوست داشته باشی

    خدا ازت میگیرتش

    من این جملات رو روز 23 آذر ، شب بود که در اتاقم رد پاهامو مینوشتم و اصلا حواسم به چیزی نبود به یک باره از تلویزیون خونه مون که روشن بود شنیدم

    و بعد شعر ای دیوانه لیلایت منم رو که خوند

    اون روزا داشتم قدم رهایی از عشق رو برمیداشتم که تو رد پای 2 دی نوشتمش

    اما چرا امروز دوباره این جملات به من یادآوری شد و تکرار شد

    چرا با پیدا شدن دو تا در خیلی خیلی ساده یه قطره چکان ساده پلاستیکی که ارزش خیلی زیادی هم نداشت ،این جملات تکرار و تاکید شد؟؟؟

    دیگه خوب میتونم درک کنم تک تک هدایت ها و نشونه های خدا رو

    دیگه خوب میتونم بفهمم که خدا چی میخواد بهم بگه ،در طول روزم به قدری واضح میتونم ریز ترین هدایت هاش رو دریافت کنم که هرچی پیش میرم از ریز هم ریز تر میشه و حیرت انگیزه برای من

    به قول استاد در فایل جلسه 3 دوره هم جهت با جریان خداوند

    که میگفتن ، وقتی تمایل داشته باشی به سمت هدایت ، هدایت بیشتر و بیشتر میشه

    این دقیقا به وضوح در این یک و دو ماه اخیر من ،پر رنگ شده

    به قدری پشت یر هم و دقیق هدایت میشم که یه وقتایی تعجب میکنم از این همه چیدمان دقیق

    خدا با نشون دادن این درای قطره چکان بهم گفت که طیبه ،خوب ببین

    من میتونم کورت کنم که چیزی که جلو چشمت هست رو نبینی

    نه فقط این در ساده که هیچ ارزشی ندارن و فقط و تنها فقط چیزی که ارزشمنده ربّ و صاحب اختیارت هست و بس

    به یادت بیار تک تک روزهایی رو که به دنبال اشیاء گم شده ات بودی و برات اهمیت خاصی داشت

    آره خودشه

    خود خودشه

    الان تو دلت گفتی نقاشی طراحیم تو ورکشاپ‌

    که دو ماهه تو پاساژ گم شده و تو هر بار میری حراست و میگی پیداش کنید و چسبیدی بهش و بارها گفتی برام‌مهمه

    الان که دارم رد پامو مینویسم 12 اسفند شده و ساعت 00:53هست و من دیروز بعد کلاسم یعنی شنبه 11 اسفند رفتم تا طراحی هفته پیش ورکشاپ رو بگیرم

    بازم به حراست گفتم برام مهمه و میخوام پیداش کنید

    حتی یادت میارم اون روزی رو که خودت با ذهن خودت این افکار رو داشتی که این نقاشیم خیلی خوب شد و عالی کشیدمش

    من من کردی طیبه

    به یادت میارم

    آره

    الان حرف استاد رنگ روغنت رو یادت آوردم

    که دستی شد از دستان من تا بهت بگه یادتون باشه لحظه ای که گفتید من نقاشیمو خوب کشیدم و مغرور شدید دیگه سقوط میکنید

    آره یادت بیار طیبه سر کلاس استادت داشت تشویق میکرد همکلاسیاتو که همه شون از تو تلاششون کمتر بود و چند هفته ای تو رو تحسین و تشویق نمیکرد و به تو که میرسید هیچی نمیگفت

    به یادت بیار روزی رو که برات سوال شدا بود و تصمیم گرفتی بیشتر تمرین کنه و کارت از بقیه بهتر بشه تا استادت تحسینت کنه اما هیچ خبری از تحسین و تشویق نشد ،تا اینکه کتابی سر کلاس آورد و قسمتی از کتاب رو خوند و حتی در رد پات نوشتی که انگار داشت من رو مخاطب قرار میداد

    اینکه گفت طیبه تو اگر به همکلاسیت حسادت کنی باختی

    تو باید خودت رو به من برسونی و من رو الگوی خودت قرار بدی و یا نقاشانی مثل بوگرو و ژروم و …

    آره طیبه این ربّ تو بود که این روزا داشت با تک تک این اتفاقات بهت میفهموند که راهو اشتباه نری !!

    نه فقط خواسته عشق

    بلکه در همه جنبه ها تو هیچی نداری ،هیچی و حواست باشه که هرچی داری از خدا داری

    و حتی پیشرفتت و نقاشیای خوبی که کار میکنی هم از خداست

    حتی از زبان استادت بهت گفتم که

    یادته؟؟؟

    استادت گفت من با این همه سالی که دارم نقاشی کار میکنم تازه فهمیدم هیچی بلد نیستم

    اینا همه پیام بود برای تو

    حتی روز ورکشاپ ، اون لحظه که گفتی نقاشیم عالی شد و این نقاشیم رو دوست دارم و فکر کردی این تویی که این نقاشی سبد انارهارو طراحی کردی

    همون لحظه منیّتی که داشتی خودت هم حسش کردی ،اما نگفتی خدای من کار توست و کار من نیست و گفتی نکنه گم بشه

    و اونجا بود که باید این نقاشی ازت گرفته میشد تا یاد بگیری ،نه فقط خواسته عشق و ثروت و چیزهای دیگه‌

    بلکه همه چیز حتی یه در کوچیک قطره چکان

    حتی یه برگه a3طراحی

    که اگر از نظر مادی نگاه کنی ،هیچ ارزش خاصی ندارن

    اما این تو بودی که گفتی من

    این تو بودی که رها نبودی

    این تو بودی که فکر میکردی دیگه نمیتونی مثل اون نقاشی طراحی کنی

    در صورتی‌که اگر رها بودی

    اگر به من میسپردی ،به ربب و صاحب اختیارت ،همیشه طراحیت درست پیش میرفت

    آره طیبه بازم به یاد بیار تک تک این چند هفته رو که تو ورکشاپ درگیر بودی و نمیتونستی طراحی کنی

    و خودت متعجب بودی از اینکه جرا نمیتونم طراحی ساده رو کار کنم و مدام به فکر این بودی از دوستت جلو بزنی

    الان یادت میارم تا قشنگ بفهمی درس هاشو

    تا سعی کنی از این به بعد در عمل جوری نشون بدی که دیگه تکرار نشه برات

    چون اگر الان درسش رو نگیری بازهم تکرار میشه برات

    و چه بهتر که الان ددسش رو بگیری و آگاه باشی به همه رفتارهات و یادت باشه هیچی نیستی و همه آنچه داری از آن خداست و مغرور نشی که بلدی

    تو هیچی بلد نیستی

    همه هرآنچه که داری برای خداست ،حتی طراحی هایی که روزانه انجام میدی ،تو هیچی نیستی طیبه این یادت باشه

    آره بازم به یاد بیار طیبه

    دقیقا امروز یعنی 11 اسفند که سر کلاس بودی ،یه هنرجوی جدید اومد ، دیدی هی میگفت من فوق لیسانس نقاشی دارم و استاد طراحی اومد گفت یه مکعب ساده رو بلد نبود درست بکشه !

    و استادت داشت رنگ روغن کار میکرد و تاکید کرد که مواظب باشید ادعا نکنید

    همه ایناروبه یادت آوردم طیبه جانم

    چون به قدری برای من ارزشمندی که بی قید و شرط دوستت دارم و میدونم که تو میتونی و توانایی اینو داری که دوست خوب من باشی

    یادته درخواست کردی حتی از حضرت ابراهیم هم نزدیک تر باشی ،تو میتونی ،وقتی یک نفر تونسته تو هم میتونی

    اما تنها کاری که باید انجام بدی ،اینه که وقتی درس هارو میگیری آگاهانه بهش عمل کنی و حواست باشه و باورهای قوی بسازی و آگاهانه و با احساس خوب و با تمرکز و با عشق ادامه بدی و استمرار داشته باشی

    طیبه جانم عشق دلم، اینارو به یادت آوردم تا بهت بگم تو اگر تلاشت رو بیشتر کنی و قدم برداری و من ببینم که مصمم تر ومشتاق تری در این راه هستی مطمئن باش که هدایت هام رو بیشتر و بیشتر میکنم

    میدونم که داری تلاش میکنی تا هر روز آگاهانه به یادم باشی ،اما ازت میخوام از این هم بیشتر و ریز تر بشی به آگاهانه در لحظه بودن و به تک تک رفتارهات بیشتر از قبل آگاه باشی

    و به یادت میارم ،امروز رو که داشتی از لحظه لحظه زندگیت لذت میبردی و به وضوح این رو خودت فهمیدی که چقدر در لحظه بودی

    و این رها بودن سبب شد به این خواسته ات که پیدا شدن درهای قطره چکان ها بود به سادگی و به قدری راحت بود و در کشو بود ببینی که بگی‌اینجا بود و من نمیدیدمش؟!

    و به یادت میارم روزی رو که رها شدی از اینکه امانتیت پیدا بشه و گفتی من دیگه نمیخوامش بعد یک ماه و نیم پیدا شد

    آره بازم به یادت میارم

    تو هیچی نیستی طیبه

    قدرت فقط در دستان خداست

    وقتی با من باشی همه چی به طبیعی ترین شکل وارد زندگیت میشه برای من کوچک و بزرگی وجود نداره همه رو به راحتی میتونم انجام بدم و موجود بشه

    پس تو باید بندگی کنی طیبه

    تو باید رها تر از قبل باشی و تلاش کنی

    وفتی بیشتر فکر کردم دیدم امروز داشتم از لحظه ام لذت میبردم و نگران نبودم و نگران هیچی نبودم و فقط به این فکر میکردم که خدا این آهنگ رو به من هدیه داد و لذت میبردم

    که یهویی اونارو دیدم

    امروز بعد از نماز یهویی گفتم من هر لحظه آماده ام تا عشقت رو دریافت کنم

    من دیروز یعنی 10 اسفند میخواستم قرآن بخونم خیلی خیلی جالب بود گفتم خدا چی باید بدونم و بهم بگی از دلم گذشت که سوره یس باشه و آیه ای که ان اقول له کن فیکون

    یعنی متعجب و حیرت زده بودم

    قرآن رو گرفتم دستم و منتظر شدم تا خدا با اراده خودش هر سوره و آیه ای که من ازش درس بگیرم رو بهم بگه

    یهویی دستمو بردم به یه صفحه و باز کردم دقیقا سوره یس بود و یک صفحه بعدش همون آیه 82 بگه موجود باش موجود میشه

    همه اینا یعنی من خالق زندگی خودم هستم وخدا به من کمک میکنه

    و این یادم باشه که رها باشم و تکلیف مشخص نکنم برای خدا و بذارم با در لحظه بودنم و شکل دادن به مومنتون مثبت ،بذارم که خدا کارخودشو بکنه

    امروز از اینستاگرام یه فایلی دیدم از روی کارای خدا کپی کن

    که داشت تمام نقاشی هایی که تصور ذهنی نقاشابود رو نشون میداد

    گفت که

    تنها کسی که همیشه کارهاش اورجینال بوده و هیچ وقت هیچ کپی انجام نداد و همه چیز رو گذاشت که همه ازش کپی کنن و همه آرتیستا و همه انسان ها حق دارن از روی کارهاش کپی کنن ،

    خداست

    خداوند همه چی رو برای ما ساخت و اون بزرگترین هنرمند در کل دنیاست همه چیز رو حتی بدون تکرار ،بدون کپی برای ما آفرید و فرصتی رو فراهم کرد که تمام آرتیست ها و نقاش ها بتونن از روی کارهاش کپی کنن

    من بهت میگم اگر خواستی کپی کنی ،فقط از چیزایی که خدا بهت داده کپی کن

    از آثار دیگران ،از هنرمندان دیگه اصلا هیچ وقت کپی نکن

    کپی کردن نهایتا برای اوایل شروع کار ،نهایتا برای تمرین و حالا پیدا کردن استراتژی های خوب ،شاید خوب باشه ،اما برای خلق بک اثر هنری کپی کردن اصلا خوب نیست

    اصلا هنرمند یعنی خالق بودن یعنی کسی که چیزی رو خلق میکنه،ایده ای رو خلق میکنه

    مثل خالق بزرگمون ،خداوند

    خواستم بهت بگم ذهنتو باز کنی ،همیشه توکلت به خداورگند باشه و مسیرتو صد در صد ادامه بدی

    بهش شک نکن اون هم همراهت هست ،همه چی رو برای تو گذاشته

    وقتی این حرفارو شنیدم با خودم گفتم این یادت باشه طیبه فقط برای پیشرفتت قدم بردار به وقتش همه چی رخ میده

    یه چیزی میخوام بگم و اون اینه که

    من بارها شده در طول روز از تک تک اتفاقات روزم چیز خاصی متوجه نشدم و مثلا گفتم یه درس داره برام

    اما وقتی آخر شب و در چند روز متوالی میام و رد پاهامو مینویسم در حین نوشتن ،بارها و بارها شده که دلیل تک تک اتفاقات ریز بهم گفته شده تا درس هاشو بگیرم

    و وقتی فکر میکنم حتی من شروع میکنم به نوشتن و خود به خود جملات رو تایپ میکنم و انگار خدا دقیق بهم میفهمونه

    حتی الان که مینوشتم اینم به یادم آورد که حواسم باشه که وقتی رد پاهامو مینویسم این فکرو نکنم که من دارم مینویسم و نگم من

    و لحظه ای که من بگم دیگه …

    انگار تاکیدی داره میشه که حواسم باشه به این موضوع متواضع بودن و هر روز بیشتر تکرار کنم که هیچی نیستم و همه داراییم خداست و در عمل نشون بدم

    خدایا شکرت که درک و فهم اتفاقات این روزهارو بهم عطا کردی ، من از روز 9 اسفند جملاتی نوشته بودم اما هی میگفتم میام رد پامو تکمیل میکنم ،نگو امشب وقتش بود که درک کنم و درس هاشو بگیرم

    استاد عباس منش عزیز از روزی که دوره هم جهت با جریان خداوند رو خریدم حتی این هدایت شدن هام هم بی نهایت ریز تر شده و هر روز پن آگاهانه دارم باورهایی که قوی هستن و با صدای خودم ضبط کردم رو با تمرکز گوش میدم و مهم تر از همه سعی دارم احساسشون کنم

    و این چند هفته اتفاقات ناب خیلی خیلی فوق العاده ای رخ داده

    الان 1:35 روز یک شنبه 12 اسفند هست و امروز اولین روز ماه رمضان ،درسته من نمیتونم روزه بگیرم اما میدونم که خدا بازهم دوستم داره و به وقتش وقتی تغذیه ام اصلاح شد روزه میگیرم ،به قول استاد که میگفت دیگه هر روز روزه هستن

    خدایا شکرت به خاطر این سایت که بزرگترین هدیه هست برای من و من هر روز این هدیه رو دریافت میکنم و سعی میکنم که قدم بردارم و عمل کنم

    دوستتون دارم بی نهایت

    ماچ خدای ماچ ماچیم به لپاتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 633 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان

    صبح که زدم روی این فایل همون لحظه میخکوب شدم

    مگه میشه ؟ یه مدت بود تو ذهنم مادرم انداخته بودن که میتونی بری مکه بورو دنبال کارهاش ‌‌دیروز واسه اولین بار رفتم یه ویدیو از کعبه دررگذر زمان رو دیدم و متوجه شدم یکی از بزرگ‌ترین آرزوهام علاوه بر اینکه مادرم بره مکه اینه که خودم هم برم

    صبح که این فایل رو دیدم تو یک لحظه چنان حسی بهم دست داد که انگار خدا داره مستقیم …. مستقیم و سریع باهام حرف میزنه

    که درخواست کردی …. منم با این عکس مادر استاد تو رو بردم توی مدارش تا خواسته ات بهت نزدیک بشه ….. چون راهش همینه

    اصلا خود این فایل چی بود ؟ راه رسیدن به خواسته ها از طریق کانون توجه و افکار …. خیلی واضح خدا بهم نشون داد مسیر و

    اخه این همه مدت این همه فایل من یه دونه فایل گوش نداده بودم که استاد راجع به مکه و‌مادرش بگه …

    جالب اینکه بعد درخواست از خدا که مادرم رو مکه بفرسته دو تا از اشناهامون دعوتش کردن ‌ولیمه اومدن از مکه … حتی الان که دارم این و می نویسم مادرم رفته دعوتی که شده …..و من می دونم دلیل دعوت شدن هاش چیه

    اینکه اول توی مدارش قرار بگیره و بعد واسش اتفاق بیوفته ….

    یعنی انقد خدا جهان رو طوری آفریده که خواسته ها راحت برآورده میشن

    البته من واسه این خواسته ترمزی هم ندارم چون معنوی هست و‌نمی تونم‌هم‌ ترمز داشته باشم

    ولی امروز صبح اگر نگم بهترین صبح عمرم ،،، یکی از بهترین صبح های عمرم بود

    یه احساس نزدیکی عمیق به خدا زمان و مکان و جا و …. نمی فهمیدم چیه

    تو همین حال اتفاق های خوبی هم می افتاد رگباری …. انگار یه اسفنج شده بودم همه زیبایی ها رو ناخودآگاه جذب می کردم

    چون احساس یکی بودن با خدا ( یه حس لیاقت فوق العاده ) بهم دست داده بود

    انگار به همه چیز تسلط دارم

    و‌اینجا متوجه شدم وقت خرید دوره لیاقت رسیده

    چون ظهر داشتم می خوابیدم این رویا رو دیدم که ازدواج کردم و همسرم واسم طلا خریده

    به محض بیدار شدن اومدم تو سایت همون اول یه کامنتی هدایت شدم که یکی از دوستان نوشته بود من دوره احساس لیاقت رو خریدم بعد 5 ماه …. به این خواسته های مادی ام رسیدم که یکیش خرید سرویس طلا بود که همسرش واسش گرفته بود

    من چقد خوشم اومد و از ته دلم تحسینش کردم

    این فایل عالی بود چون استاد حالش عالی بود

    می خوام بگم که استاد من کاملا اون حس عاشقانه ات رو درک کردم که مادرت به یکی از بزرگ‌ترین خواسته هاش رسید می تونم حس کنم چقد حال دلت خوب شد و چه حس و حالی داشتی

    از خدا می خوام مادر من رو تو بهترین شرایط حالت ببره مکه و برگردونه ‌‌و اگر برای من الان مناسب هست می خوام خودم‌هم برم …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1608 روز

    به نام خدایی که مرا انسان آفرید سلام بر استاد عباسمنش عزیز، چرا انسان خوشبخت نیست؟

    هیچ حیوانی چنین ناشاد نیست.

    هیچ پرنده ای چنین ناشاد نیست.

    هیچ ماهی ای چنین ناشاد نیست

    که انسان هست …

    چرا انسان این قدر ناشاد است؟

    زیرا انسان در آرزوی خوشبختی است و پرندگان همین حالا خوشحال اند

    درختان همین اینک شاد اند …

    انسان خوشبختی را آرزو می کند.

    هیچگاه در اینک اینجا شاد نیست.

    همیشه در آرزوی خوشبختی است

    و همچنان از دستش می دهد.

    خوشبختی اینجا است.

    در تمام پیرامونت در حال روی دادن است. بگذار وارد درونت شود.

    بخشی از هستی باش.

    به آینده نرو

    هستی هیچ گاه به آینده نمی رود

    فقط ذهن می رود.

    افسار ذهن را باید در دست گرفت وبه مسیر درست هدایت کرد

    اینجا بودن

    نرفتن به آینده

    جاه طلب نباش

    تمام آرزوی زندگی را بکش

    خوشبختی را آرزو نکن

    و بعد خوشحال خواهی بود

    و هیچکس نمی تواند خوشی تو را نابود کند.

    آنگاه ناشاد بودن برای تو غیر ممکن خواهد بود.

    و بعد تو بی مرگ می شوی

    و زندگی ابدی بر تو رخ می دهد …

    در واقع پیشاپیش رخ داده است

    اما تو آگاه نیستی.

    آنگاه خشنود می شوی.

    بدون جاه طلبی، خشنود می شوی.

    تو بی همتایی.

    هر چیزی ، هر تجربه اوجی که برای دیگران ممکن است، برای تو نیز ممکن است.

    اما آن در راهی بی همتا رخ می دهد.

    برای ما وهمه ی آن هایی که روی خودشان کار کرده اند

    رخ داده است. و برای تو نیز رخ خواهد داد.

    اما هرگز به همان شکل رخ نمیدهد.

    مانند همان چیزی که برای همه رخ داد برای تو رخ نمی دهد.

    برای تو به شکلی بی همتا

    و فردی رخ می دهد.

    وقتی برای تو رخ بدهد کاملاً نو خواهد بود.

    هسته درونی تجربه همان خواهد بود:

    همان سرور

    همان سکوت

    همان روشن بینی

    اما در پیرامون همه چیز متفاوت خواهد بود.

    از هیچکس تقلید نکن.

    تقلید بخشی از جاه طلبی است.

    سعی کن خودت باشی

    البته سعی کردن نیز بیهوده است.

    فقط خودت باش.

    وقتی خودت هستی

    به روی تمام امکانات گشوده ای.

    وقتی خودت هستی

    کل هستی به تو کمک می کند.

    مبارزه نمی کنی.

    وقتی مبارزه نمی کنی

    این معنای اعتماد است.

    وقتی مبارزه نمیکنی

    هستی بر تو رخ میدهد.

    اگر با هستی مبارزه کنی

    صرفا خودت را نابود میکنی.

    امکاناتت را

    انرژی ات را

    زندگی ات را

    هستی ات را نابود میکنی …

    مبارزه نکن !

    تسلیم هستی شو.

    خودت را همان طور که کل می خواهد باشی بپذیر. سعی نکن کسی دیگر باشی.

    و روشن بینی هر لحظه میتواند رخ دهد.

    در همین لحظه میتواند رخ دهد.

    نیازی به صبر کردن نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    سید مهدی جزایری گفته:
    مدت عضویت: 2090 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام استاد شایسته

    سلام دوستان عزیزم در این بهشت برین بر روی زمین

    من دوست دارم شکرگزاری هایی که در مورد نعمت‌های خدا به ذهنم می‌رسد و بعد بهش بال و پر میدهم رو اینجا در سایت بنوسیم.

    یکی از نعمت‌های بزرگی که ما در شبانه روز با آن سر و کار داریم «خواب» است

    خواب یکی از پرتکرارترین عادات ما انسان هاست، مثل غذا خوردن ، ولی معمولاً خیلی کم به آن و به اهمیتش توجه داریم

    من با خودم گفتم بیام یک پرونده شکرگزاری برای این نعمت بزرگ خدا درست کنم.

    این نتیجه اش است

    تقدیم به نگاه زیبای دوستانم در این محفل بهشتی

    ======================================

    1. خدایا شکرت بابت این که خواب مرهمی است که بعد از یک روز طولانی، فرد را آرام می‌کند و انرژی دوباره به او می‌بخشد

    2. خدایا شکرت که خواب به بدن و مغز اجازه می‌دهد دوباره انرژی به دست آورند و خود را ترمیم کنند

    3. خدایا شکرت که خواب برای تقویت سیستم ایمنی و کمک به بدن در مبارزه با بیماری‌ها ضروری است

    4. خدایا شکرت که خواب تقریباً روی تمام سیستم‌های اصلی بدن (از سیستم قلب و عروق گرفته تا سیستم عضلانی و گوارش) تاثیر مثبت می‌گذارد

    5. خدایا شکرت که شواهد نشان می‌دهد خواب کافی برای قلب مفید است

    6. خدایا شکرت که شواهد نشان می‌دهد خواب در مبارزه با عوامل بیماری زا به بدن کمک می‌کند و باعث تقویت امنیت بدن می‌شود. به همین دلیل از افراد بیمار خواسته می‌شود به اندازه کافی استراحت کنند

    7. خدایا شکرت که خواب روی ظاهر هم تاثیر دارد، چون بدن حین خواب هورمون های مهمی تولید می‌کند که به ترمیم قسمت های مختلف بدن از جمله پوست و عضلات کمک می‌کند

    8. خدایا شکرت که نعمت خواب ، گوهری کمیاب و پایه همه فعالیت‌ها و تلاش ها است که اگر انسان نخوابد، نمی‌تواند سعی و کوشش خود را برای ادامه زندگی از سر بگیرد. و نعمت به این بزرگی را جز خداوند کسی نمی‌تواند به انسان ببخشد.

    9. خدایا شکرت که تو در قرآن، خواب را یکی از نشانه های قدرت خود دانسته ای و گفته ای:

    و من آیاته منامکم باللیل والنهار

    یعنی از نشانه های خدا خوابیدن شماست در شب و روز

    10. خدایا شکرت بابت رویاهای صادقه که در خواب اتفاق می افتد

    ======================================

    11. خدایا شکرت که در کتاب زیبایت گفته ای:

    و جعلنا نومکم سباتا

    یعنی خواب را مایه استراحت و آرامش [و تمدّد اعصاب] قرار داده ای . مرسی مشتی !

    12. خدایا شکرت بابت خواب لذت‌بخش من در شب ها. که وقتی صبح از خواب بیدار میشم چقدر سرحال و قبراق هستم و آماده هستم برای شروع یک روز جدید و نوشتن آیتم های تمرین ستاره قطبی

    13. خدایا شکرت که یکی از فواید خواب، «بازسازی سلولی» است یعنی بدن در طول خواب، به بازسازی سلول ها می‌پردازد

    14. خدایا شکرت که یکی دیگر از فواید خواب کافی برای بردن، «کمک به تنظیم هورمون ها» است، از جمله هورمون های مرتبط با استرس، متابولیسم، رشد و….

    15. خدایا شکرت که یکی دیگر از فواید خواب کافی، «کمک به بهبود حافظه و افزایش تمرکز» است.

    16. خدایا شکرت بابت انبوه فواید خواب کافی مثل اینها:

    حفظ سلامت قلب ، چون خواب کافی با کاهش فشار خون و آرام سازی ضربان قلب مرتبط است

    بهبود روحیه و کاهش استرس

    پاکسازی مواد زائد در بخش‌های حیاتی بدن از جمله مغز

    ترشح هورمون رشد : بدن در طول خواب، روند ترشح هورمون رشد را آغاز می‌کند. این هورمون تاثیر شگرفی در تنظیم سلول‌های بدن دارد.

    17. خدایا شکرت که در طول خواب، اندام های مختلف بدن در حالت استراحت قرار می‌گیرند و برای کار و فعالیت‌های پس از خواب، آماده می‌شوند

    18. خدایا شکرت که «ایجاد آرامش» یکی از مهمترین آثار و کارکردهای خواب در زندگی بشر است

    و ما شاگردان استاد عباس منش می دانیم که «آرامش» چقدر در زندگی اهمیت دارد و برای رسیدن به خواسته ها و اهداف مهم است

    19. خدایا شکرت که هنگام خواب، نیروهای از دست رفته بدن بازیافت می‌شود

    ======================================

    20. خدایا شکرت بابت چرخه خواب

    21. خدایا شکرت بابت سه مرحله خواب

    22. خدایا شکرت که خواب، باعث تقویت قلب ما می‌شود

    23. خدایا شکرت بابت خمیازه، که حال میده!

    24. خدایا شکرت که چند وقتیه عجیب از خواب هایم لذت می برم. چه خواب شب و چه خواب در طول روز

    25. خدایا شکرت که هیچ اختلال خواب ندارم و سرم رو بذارم روی بالش، خوابم !

    26. خدایا شکرت بابت علم روان شناسی خواب

    27. خدایا شکرت بابت آکادمی پزشکی خواب آمریکا، و مطالعات آن

    28. خدایا شکرت بابت تمام پژوهشگرانی که در مورد خواب تحقیق و بررسی کرده‌اند

    ======================================

    29. خدایا شکرت بابت کالاهای مربوط به خواب

    30. خدایا شکرت بابت نعمت تخت خواب

    31. خدایا شکرت بابت نعمت پتو

    32. خدایا شکرت بابت نعمت بالش

    33. خدایا شکرت بابت نعمت لحاف

    34. خدایا شکرت بابت نعمت چراغ شب خواب

    35. خدایا شکرت بابت نعمت ملافه تخت خواب

    36. خدایا شکرت بابت نعمت تشک

    37. خدایا شکرت بابت روبالشی های قشنگی که داریم

    38. خدایا شکرت بابت روتختی قشنگ ما

    39. خدایا شکرت بابت کش دار بودن روتختی . که میشه آن رو سرجایش محکم کرد

    40. خدایا شکرت بابت تخت خواب مهداجان

    41. خدایا شکرت بابت زیرتشکی

    42. خدایا شکرت بابت کوسن ها

    43. خدایا شکرت بابت کاغذ دیواری های قشنگ اتاق خواب ما

    44. خدایا شکرت بابت فنرهای زیر تخت خواب

    45. خدایا شکرت بابت ننو که برای نوزادی دو نور دیده مان از آن استفاده می کردیم

    46. خدایا شکرت بابت نعمت چرت زدن. که بعضی وقت ها یک چرت کوتاه چقدر من رو سرحال می کنه

    47. خدایا شکرت بابت چشم بند خواب که دو نور دیده دارند

    48. خدایا شکرت که صبح ها یا بعضاً وقت سحر، با چه انرژی و نشاطی از خواب بیدار میشم

    49. خدایا شکرت بابت نعمت قهوه و نسکافه که خواب آلودگی ام رو کم می کنه ، وقت هایی که نیاز به هوشیاری دارم

    50. خدایا شکرت بابت سکوت و آرامشی که شب ها هست و این چقدر کمک می کنه به خواب شبانه ما

    ======================================

    در پایان به خودم یادآور میشم که خواب موهبت خداست که هم جسم و هم روح انسان با آن آرامش می‌یابد.

    خواب کافی برای بدن بسیار مهم است و تاثیرات گسترده ای بر جسم و روان آدم دارد ، و این نشان می‌دهد که چه نعمت بسیار بزرگی است.

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1733 روز

    بنام رب هادی خدای وهاب قدرتمند

    سلام ب همگی عزیزانم

    گام 17 پروژه مهاجرت ب مدار بالاتر

    این فایل عجب انرژی داشت

    چقددد لذت بردم از انرژی و حال خوب استاد

    برای اینکه مادر نازنین شون ب خواسته ی قلبی شون رسیده و رفتن حج

    الهی صدهزار بار شکرت

    بخاطر تحقق خواسته ها

    وقتی ک از درون تغییر میکنیم و پاروی ترسها مون میزاریم

    و خودمون رو بهبود میدیم

    جهان هم مارو لایق میدونه

    و در زمان مناسب ب راحترین شکل ممکن ما رو ب خواسته مون میرسونه

    خییلی خوشحال شدم بابت این خبر فوق العاده الهی شکرت

    آرزوها محقق میشن و هرچقدر هم بزرگ باشن برای خداوند فرقی نداره ،اتفاق میفتن

    تنها مانع رسیدن من ب خواسته ام خودم هستم.

    افکارم و باورها م هست

    استاد چقد مثال فوق العاده اییه تئوری مدار ها

    چقد باور پذیر میکنه رسیدن ب خواسته رو

    هر انسانی با توجه ب افکار و باورهاش دریک مدار قرار میگیره

    ب میزانی ک افکار و باورهای ما تغییر میکنه

    و ی کم دیدمون بهتر میشه

    ی مدار میریم بالاتر پ ی درجه شرایط بهتر میشه

    ک آروم آروم مدار ب مدار هی شرایط بهتر میشه

    آدم های بهتر

    شرایط بهتر

    و..با تغییر مدارمون، میاد تو زندگی مون

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    نکته ای ک خیلی مهمه رعایت قانون تکامل هست

    ما یک شبه نمیتونیم مدارها رو طی کنیم و از خودمون و قانون مدارها توقع نداشته باشیم ،ک زود ما رو ب خواسته مون برسونه

    بلکه باید باخودمان مهربان باشیم

    و تغییرات کوچیک رو تایید و تصدیق کنیم ک قانون جواب میده و خداوند خیلی سریع پاسخ میده

    &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

    ادامه ی کامنتم و الان ک ساعت6 صبح هیت دارم مینویسم

    خدایا شکرت ک بیدارم کردی تا ادامه کامنتم و درسکوت بنویسم

    در شروع یک روز جدید و پربرکت

    خدایا شکرت ک منو خالق زندگیم قرار دادی

    هیچ کس تو زندگی من قدرتی نداره

    هیچ قدرتی

    دیروز من همه اش فایلو صوتی شنیدم

    اونم بدون هنزفری با گوشی جدیدم

    دیشب قبل خواب ک خواستم کامنت بنویسم

    رفتم کامنتا رو بخونم و از پرامتیاز ترین شروع کنم

    دیدم سعیده جان مث همیشه پرچم دار هست و تازه 10 دقیقه اس کامنتش منتشر شده ساعت 23:28 دقیقه نوشته

    و الان 23:38 گفتن خدایا شکرت بابت این کامنتت داغ داغ و این همزمانی ک ایشون بنویسه و مریم عزیز منتشر کنه همزمان

    و من همزمان درمدارش قرار بگیرم

    و چند ساعت قبلش نشانه روزم و ک یکی از قسمت های سفر ب دور آمریکا بود

    ک عکس بنرش مایک بود ک زرافه رو بغل کرده بود

    و اونحا هم پر امتیاز بود کامنت خانم شهریاری ک تقریبا مال یکسال پیش بود آذر 1402

    واین ی نشونه بود برای من ک ببین زکیه تو الان داری استمرار یک سال تو مسیر بودن این دختر با اراده و توحیدی خوش قلب مهربون رو میبینی

    ک هرروز داره باعشق روی خودش کار میکنه و مدار ب مدار ب منبع انرژی نزدیک تر میشه

    هر بار تسلیم تر و رها تر چ قدم های عملی برنداشت،چ توکل هایی ک نکرد و حرکت کرد

    و ایمانش و نشون داد

    تازه تو توی این مدت یکسال و 10،11 ماه هرروز شاهد پیشرفت و صعودش ب مدار بالاتر بودی .

    واقعا هربار تحسینش کردی و اولین بار الله نور السموات والارض و..مثل نورو..

    رو از ایشون دریافت کردی و قلبت لرزید

    وجودت این حس زیبا با این عشق رو شناخت

    و ترغیب شدی ک بیشتر قرآن بخونی

    و ی ذره بهتر و نرم تر بشه قلبت ک جایگاه خداونده…

    و هربار پیغام خداوند و از کامنتهاش دریافت کنی باهاش گریه کتی

    و وجودت لبریز بشه از این عشق الهی

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    والان هم اولین کامنتو ک خوندی از ایشون بود سعیده ی نورانی

    هم بهش غبطه خوردم ک چقددد قشنگ قرآن و خوب بلده

    هم اینکه همیشه جز تاپ ترین امتیازهاست

    اینا همه تکاملش طی شده

    مداد ب مدار تغییر کرده و بزرگتر شده نورانی ترشده

    حالا خدایی خودت توی این 10 ماه چندبار از مسیر خارج شدی زکیه خانم

    چند بار خواستی تکامل و دور بزنی

    خواستی با عوامل بیرونی و تغییر شغل مدار و عوض کنی

    نشد ک نشد

    بی دلیل هم نبود

    نا برسی ب این نقطه ک خدایا من هیچی بلد نیستم

    تو بلدی تو میدونی مسیرو تو بهم بگو

    تو هدایتم کن

    و الان خداروشکر تو مسیرم

    هم کاری ک فک میکنم دوسدارم هم مسیر قانون

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    من باید باخودم ب صلح برسم

    دیشب وقتی گفت عکس مادر استاد و دیده

    اومدم فایل تصویری رو ببینم و صداش و هم کم کردم ک مادر نشنوه

    و خدارو شکر تونستم ببینم مادر عزیز استاد رو با لباس سفید احرام در کنار خانه خدا

    چقد زیبا بود و پرانرژی

    و‌تصویر استاد و ببینم ک از شوق هم کلی گریه کرده بود و چ انرژی داشت و چقددد خوشحال بود از اینکه دست خدا شده بود و مادرش قبل مرگش ب آرزوش رسیده

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    بعد صدای مادر اومد ک گوشیتو ببند و من صدارو بستم و نگاه کردم

    و اومدم کامنت بنویسم ی کم نوشتم ک دیگه خوابم اومد گفتم خدایا فردا صبح زود بیدارم کن تا بقیه اش و باعشق بنویسم اونم تو سکوت

    دیروز ی اتفاقی افتاد داشتم عکسهای گوشی قدیمی و نگاه میکردم ک دیدم چقد تغییر کردم

    و عکس خواهر زاده ام ک چهل روزش بود و دیدم ک الان یکسال 3 ماهشه و اصلا همه جا این تکامل و رشد و میتونی ببینی و لذت ببری

    قبلش ک داشتم خواهر زاده مو نگاه میکردم و تو دلم قربون صدقه اش میرفتم گفتم ببین زکی این بچه یک سلول بوده هاااا با تقسیم همین سلول هرکدوم از سلول ها آگاهانه ث با هدایت خداوند ی قسمت از بدن و شکل داده

    سر ،دست،و پا

    چشم

    قلب

    و…

    و شده این موجود زیبا و بعد ب خودم نگاه کردم و خواهرم ومادر و..

    دیدم همه ی ما از این مسیر ب اینجا و این مرحله رسیدیم

    هرکدوم از ما یک معجزه ی خداوندیم الله اکبر عظمتت و شکر

    بعد ما فکر می‌کنیم همیشه همین جوری بودیم

    از ازل و یادمون میره ک ی قدرتی فراتر از همه ی قدرت‌ها

    مارو با تکامل از یک نطفه ی ناچیز خلق کرده.

    و بعد میگیم با این شرایط فعلی نمیشه به‌ خواسته ام برسم

    در صورتی ک خدایی ک مارو از هیچ از عدم خلق کرده براش کاری نداره ک خواسته ی مارو خلق کنه البته با تکامل ن یکباره

    با باورکردن قدرت خداوند و تغییر افکارمون و منطقی کردن امکان پذیر بودن تحقق خواسته مون

    مث تغییراتی ک مادر استاد از درون دادن و بر ترسهاشون غلبه کردن و قدرت و دادن ب الله یکتا و ب راحتی توسط استاد راهی سفری شدن ک آرزوشون بود و الان درکنارش عکس گرفتند

    این نشون میده ک می‌شود و رسیدن ب خواسته ها چقد مقدس و الهیه

    چقد باعث گسترش جهان میشه

    چقد بقیه رو تحت تاثیر قرار میده

    جقد ایمان بقیه رو قوی تر میکنه ک می‌شود ک امکان پذیراست الهی صدهزار مرتبه شکرت

    +++++++++++++++++++++++++++++

    خلاصه داشتم میگفتم ،آجی مو صدا زدم گفتم بین سارا اینجا چقد کوچیکه گفت ارررره

    ببینم گوشی رو ونگاه کرد

    اونم گوشی و داد ب آجی دیکه ام ک ببینه و اونم دید

    بعد دید ی فایل روی صفحه بالای گوشی هست پلی شو زد

    و صدای استاد تو خونه پخش شد

    ک آجیم سریع قطش کرد گفت مااااماااان زکیه هنوز داره عباسمتش گوش میده

    و مادر کلی عصبانی شد و گوشی و ازم گرفت ( ک میتونستم با هنزفری گوش بدم فایل ها رو باهاش)

    و انگار ک یک مجرم و دستگیر کرده خخخخخخ

    هیچی نگفتم ن ب خواهرم ن ب مامانم

    چون هیچ اتفاقی اتفاقی نیست

    ولی درسی ک گرفتم این بود ک تو حریم خصوصی کسی دخالت نکنم و گوشی کسی دست نزنم کاری ک خواهرم کرد

    در هر صورت هراتفاقی بیفته خیره برای من

    باعث شد مصمم تر بشم برای ادامه ی مسیر

    و دیشب برای شام وقت نکردم سبزی از باغچه بچینم پدر خییلی عصبانی شد ک کلی حرف زد بهم ک اگه زکیه ی قبل بودم ساکت نمیموندم

    در عوض ب خودم گفتم ببین زکیه خدا ب این کنترل ذهنت پاداش ها میده صبور باش

    و خداروشکر کردم بخاطر وجود پدرم چون بهم کمک کرد ک خواسته هام و بشناسم برای

    ویژگی های مردی ک میخوام درآینده باهاش زندگی کنم

    ک اولا اینقد آدم صبوری باشه ک ب این حاشیه ها بخنده و بی اهمیت باشه براش

    تو هر شرایطی بااحترام باهام صحبت کنه

    حتی اگه خسته و ناراحت باشه از چیزی.

    و راحت و با نهایت احترام خواسته اش رو مطرح کنه.

    هرکاری ک انجام میدم تو خونه باعشق ازم تشکر کنه و قدر دان وجودم باشه و همیشه سپاسگزار داشته هاش باشه

    ب همه احترام بزاره تو کارهای خونه کمکم کنه

    و فقط ازش عشق دریافت کنم

    تحسین کنه زیبایی ها رو

    مشوق من باشه

    ایمان قوی داشته باشه ب قدرت خداوند و پشتکار داشته باشه

    و مسئولیت زندگیشو بعهده بگیره

    ازخودش مراقبت کنه

    اهل مسافرت و تفریح باشه

    و از لحاظ مالی ثروتمند باشه

    دست و دلباز باشه و باعشق ببخشه ب دیگران

    و تو مسیر توحید باهم پیش بریم

    اینا نشون میده من تغییر کردم و صبور ترشدم بهتر شدم تو کنترل ذهن

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    بخاطر صدای زیبای پرنده ها

    آواز خروس های قشنگمون

    روشنی هوا

    پتوی گرم و نرم، خواب راحتم

    الهی شکرت ک دیروز خیلی عالیهدایتم کردی برای الگوی بیلرسوت بچگانه برای خواهر زاده ام

    امروز میخوام برش بدم خودت خییلی زیبا در دستانم جاری شو و بدوز برام تا من لذت ببرم

    و ب گسترش جهانت خدمت کتم

    الهی شکرت بخاطر کلاه بافت زیبایی ک هدایتم کردی و دوختم خیییلی عالی شد مرررسی

    خدایا شکرت بخاطر چرخ قشنگم ک عالی مث یک مررررد داره برام کار میکنه

    سپاسگزارم بابت اینکه همیشه داری هدایتم میکنی

    الهی شکرت بابت غروب بسیار زیبای دیروز چقدددد خوش رنگ بود با ابرهای صورتی و بنفش و قرمز و زرد

    آسمان آبی و ابرهای سفید کپول و نو خورشید

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر وجود مقدس و ارزشمندم

    مررسی ک بهم فرصت زندگی دادی

    خدایا شکرت بخاطر آب گرم روشویی تو هوای سرد

    مرررسی بابت نعمت بخاری و گاز

    شکرت بخاطر سلامتی

    شکرت ک بهم اجازه میدی قرآن بخونم خودت ظرف وجودم و بزرگتر کن تا بهتر درک کنم

    خدایا شکرت دیروز کلیدی با خواهر زاده ام بازی کردم عشق کردم لذت بردم

    عاشقتممم خدای قشنگم مرسی ازت

    سپاسگزارم از مریم عزیزم بخاطر این پروژه ی الهی و این آگاهی ها ناب استاد قشنگم

    و کامنت هلی فوق العاده ی دوستان عزیزم

    عاشق همه تونممممم بوس ب روی ماهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1290 روز

      سلام به دوست توحیدی و ارزشمند و دلبرم،زکیه جان

      بینهایت ازت سپاسگزارم و تحسین میکنم این قلب روشنت رو که میتونی انقدر قشنگ تحسین کنی،مرسی از تموم مهربونی هات…

      ولی خداوکیلی،نمیگی رفیقت مثل کارآگاه گجت همه جا دنبال نشانه های هدایته!؟این چه جور آدرس دادنه!؟چشمام چپ شد تا عکس مایک زرافه بغل رو پیدا کردم:))))) که برم کامنت خودمو بخونم ببینم چی نوشتم….حالا این همه گشتم چی شد!؟من اصلا اونجا کامنت ننوشته بودم که زکیه:)))) ایستگاه کردی منو و داری میخندی!؟:))) دارم برات…یکی طلبت.

      ولی درکل ماچ به کله ت!مرسی برای تموم انرژی مثبتی که فرستادی،برات بهترین هارو آرزو میکنم،از هرچیزی که خودت میخوای…جات روی دوش خدا سفت و محکم…زندگیت پر ازنور…عاششششقتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        زکیه لرستانی گفته:
        مدت عضویت: 1733 روز

        سلام ب سعیده ی قشنگم

        خوبی عزیزدلممم

        نمیدونی چقددد خندیدم ب حرفات و آدرس دادن خودم

        حتی الانم با خنده دارم برات مینویسم

        رفتم کامنت های خودم و نگاه کردم و اون قسمت و پیدا کردم قسمت 85 سفر ب دور آمریکابود خخخخ

        و دیدم ک کامنتت نیست باورم نشد خودمم تعجب کردم حتما مال ی فایل دیگه بوده و چون همزمان دیدم یادم رفته

        واز اونجایی ک هیچ اتفاقی اتفاقی نیست

        حکمتی درش بود ک من دوباره هدایت بشم ب کامنت خودم

        و یک نقطه ی آبی زیبا و پرانرژی از شما دوست قشنگم داشته باشم و باعث کلی بخندم و حالم عالی بشه

        و همیشه دوسداشتم ی نقطه ی آبی ازت دریافت کنم ک امشب خداوند بهم هدیه داد

        و بهم گفت مث سعیده ی من برای من باش

        ثابت قدم باش و تسلیم و بهم اعتماد داشته باش

        هرچی ک بخوایی بهت میدم

        فقط بندگی منو بکن منم برات خدایی میکنم

        عاشقتمممم سعیده جانم مرررسی بخاطر تک تک کامنتهایی ک مینویسی و با عشق آگاهی هاتو با ما ب اشتراک میزاری

        با تمام قلبم دوستدارم و بهت افتخار میکنم مرسی ک هستی و مرررسی ک مینویسی

        قلبتو میبوسم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: