اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و همچنین خانم شایسته عزیزو گرامی و خانواده باعشق سایت استاد عباس منش
خدایا شکرررررت
بینهایت ازت سپاسگزارررررم
که تواین مکان و زمان هستم و از این در گرانبهایی که خداوند به ما اعطا کرده استفاده بهینه داریم
استاد این یک فایل خودش یک دوره اس و میشه با همین دانسته ها جلوی خیلی از ناملایمتی ها و تضادها رو گرفت و ازش بهرهمند شد به شرطی که به نکات ایمان و عمل داشته باشیم
استاد چقدر خوب و راحت و قابل درک توضیح دادین و چقدر مثلهای خوبی رو بیان کردین و فهم و درکش رو برای من روان و لذت بخش گفتین جوری که اگه این فایل 56ساعت هم ادامه داشت ازش سیر نمیشدم و اصلا نفهمیدم کی تموم شد،،،
اونجاهایی که بادقت و تاکید جمله هاتون رو میگفتین خیلی حواسمو جمع میکردم که دارید اصل و اساس رو تاکید مکنید و تمام الگوهایی که کن تو زندگیم باهاش برخوردم مثل فیلم از ذهنم میگذشت
استاد بابت این آگاهی هایی که به اشتراک می این از تون نهایت تشکر رو دارم
حتی پدر- مادر دوست مربی و معلم اینقدر دلسوزانه و واضح و روشن نمیان این آگاهی ها رو بگن
من الان فروشنده حضوری هستم و با مشتریان متعددی سر و کار دارم که هر کدوم یه شخصیت خاص و جدا از هم دارن و این مثال کاملا برای من آشکار و روشن است که بیان میکنم
یه تجربه ای هست که خدا بهم رحم کرد و خیلی دوستم داشت که دامن گیرم نشد و ازش درس گرفتم
سال 400 یه مشتری عمده داشتم که سنگین خرید میکرد و چک میداد جوری که من به واسطه اون نفر اول فروش میشدم و حس خوبی داشتم و انتظارمن هم بالا رفته بود که باید هر دفعه بهش بار بدم
اون یکی دو سری اول چکش رو به موقع پاس کرد و بعد یواش یواش برگشت میخورد و بلافاصله پرداخت میکرد بعدش هی زمان میخرید هی امروز فردا میکرد و تا20روز یک ماه عقب مینداخت و هی اذیت میکرد برای پرداخت پولش
و از اونجایی که من به فروش و ریال اون احتیاج داشتم و میدونستم آدم بد قول شده و اکثر تلفن هاشو جواب نمیده و با علم به اینکه اگه بار بدم باید هزار دفعه زنگ بزنم و برو پیشش بازم نمیتونستم خودمو راضی کنم و به قول استاد پلن bرو بچینم و خودمو گول میزدم که اشکال ندارد عوضش سفارش خوبی میده و هر دفعه بهش بار میدادم و باز اذیت میشدم
تا اینکه آخرین بار 70 میلیون بار دادم و با بدبختی و ت. چند مرحله ازش گرفتم جوری که دیگه ترسیده بودم و نگران شده بودم
بعداز اون قضیه باز سفارش داد نمیدونم دقیقا چی شد که من راغب نبودم و زیاد جدی نگرفتمش و امروز فردا کردم
تا اینکه بعد از یک هفته متوجه شدم از همه فروشنده ها کالا گرفته و فرار کرده و چند میلیاردی باخودش برده
همین که من شنیدم که بهش بار نداده بودم کلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم که چه خطری از بیخ گوشم گذشته بود
اون شد که دیگه برام درس عبرت شد کسی که به تعهداتش عمل نمیکنه و با چرب زبانی و عذر خواهی میخواد باز براش کار انجام بدی نباید باورش کنی و باید برای خودت ارزش قائل بشی و یک چارچوب و الگو داشته باشی و طبق اون امیال و خواسته و رفتارت با دیگران برخورد کنی و انتظار داشته باشی از اون به بعد سعی میکنم البته سعی میکنم که دیگه طبق الگو و قانون خودم رفتار کنم که بعداً هم دچار از دست رفتن احساسات و سو ظن و بد بینی نشم و هم انرژی و پولمو از دست ندم و سرخورده نشم
تجربه دیگه ای که داشتم تو سالهای 89-93حدود 4سال فروشگاه داشتم مشتریها ازمون نسیه میبردن و به قولشون عمل نمیکردم و وقتی میومدن عذر خواهی و هزارتا داستان و باز نسیه میخواستم و من باز نسیه میدادم
چطوری که چند میلیون من توسط تعدادی از همین جنس مشتری رفت و دیگه اثری ازشون ندیدم
مثال دیگه که میشه زد تو برنامه هایی که از افراد کلاهبردار و دزد و زورگیر میان تهیه میکنن و میپرسن چندمین باره که دستگیر شدی آدم مخش شود میکشه …..
که هر دفعه نادم و پشیمون و…..
تجربه ای که ازش استفاده کردم و نتایجش می دیدم این بود که به قول استاد من روند کسانیکه بد قوای میکنم و تعهد ندارن رو از لیست مشتریان حذف کردم و به خودم گفتم که من با این رفتار و سیستمی که اونها دارن و بیخیال و بی تعهد هستن کار نمیکنم چون ضرر شود از خیرشون بیشتره و درنهایت من حذفشون کردم و انرژیمو برای ساختن مشتریها جدید درست صرف میکنم بی درد سر و شسته و رفته
خدایا شکرت بابت این فایل عالی
من هنوز کامنتهای دوستان رو نخوندم و مطمعنم کلی تجربه و درس میشه از کامنتهای بچه ها کسب کرد
به امید دیدار تک تک دوستان کنار استاد دوستداشتنیمون امین خداجونم
واقعا ممنونم بابت مطالب خوبی که گفتین. من قبل از این فایل اصلا نمیدونستم که در اطرافیانم پترنی وجود داره و فکر میکردم این روند زندگی هست.
اولین پترنی که خیلی تجربش کردم و مربوط به نزدیک ترین فرد به من هست. همیشه با دوست پسرش دعواش میشد و اون آقا پسر خیلی اذیتش میکرد ،هرموقع با گریه میومد سمت من و درخواست کمک میخواست و میگفت من دیگه از این پسر جدا میشم ، من هم نصیحتش میکردم و کلی باهاش صحبت میکردم و از آخر کار خودشو انجام میداد و بر میگشت به دوست پسرش و این پترن برای من هزااارااان بار تکرار شده:))))))))
پترن دیگه دیر کردن دوستانم هست و من بیشتر اوقات به موقع سر قرار میرسیدم ولی نزدیک نیم ساعت دوستام دیر میومد.
دختر دایی من پترنش اینه که یه جا بشینه باهمههه در مورد همههه چی غیبت میکنه (البته من به خاطر حرفایی که استاد گفتن ، دیگه پای غیبتاش نمی نشستم) خلاصه الان فهمیدم پترنش اینه .
استاد شما در خیلی از دوره هاتون گفتید اگر تمرکز تون بر روز ویژگی های مثبت افراد باشه یا اونها تغییر پیدا میکنن یا شرایط شما تغییر پیدا میکنه الان شما می گید افراد تغییر پیدا نمی کنند این حرف با تکنیک شما که می گید روی ویژگی مثبت افراد تمرکز کنید تا تغییر کنند تناقص داره لطفا برای اینکه سردرگم نشیم لطفا این نکته رو توصیح بدید. با تشکر از لطف تون
دوست عزیز استاد در مورد نکات مثبت هر شخصی گفته که اگه شما بهش توجه کنید نکات مثبت بیشتری میبینید.. در مورد الگوها ما نمیتونیم الگوی کسی رو تعغییر بدیم.. ما به سختی الگوهای خودمان رو هم تعغییر میدیم چه برسه به شخص دیگه.. پس توجه به نکات مثبت با درک الگوها کاملا فرق داره.
دوست عزیز وقتی تمرکزت روی نکات مثبت باشه تو روابط هم فقط ویژگی های مثبت اون شخص رو به یاد بیارید وبیتوجهی کنی به نکات منفیش باعث ایجاد برانگیختگی روابط میشه ونکات مثبت بیشتری از وجود اون شخص جذب میکنید ودر بعضی از اوقات وقتی شما تمرکزت رو خودت باشه وسعی کنی مدارتو تغییر بدی آدمای ناهماهنگ با شما از مدارتون خارج میشن ودیگه نمیبینیدش
جالب اینجاست که با عنوان دیگه ایی هدایت خواستم ولی توجه به موضوعی که دیشب اتفاق افتاده بود و بیشتر بهش فکر میکردم ، رسیدم با این فایل که داشت تکرار یک موضوعی رو بهم یاد میداد.
خدلروشاکرم که باتوجه به آموزه های استاد عزیزم ، برخورد و واکنش متفاوتی انجام دادم …
دقیقا استاد گفتن که زمانی چیزی عصبانیت میکنه پاشنه آشیلته ( وقتی راجع به موضوعی صحبت شد که واکنش من رو درپی داشت تو همون لحظه ها از خدا کمک خواستم که تو اون دوسه دقیقه مدیریت بشه تا آخرش به احساس خوب و رضایت از خودم برسم )
اره موضوع سر دوسه دقیقه که موضوعی شوخی برانگیز بود و یه جورایی میخواست منو به چالش بکشه شروع شد و شکل و شمایل خوبی نداشت و یسری باور لیاقت و کاردان بودن رو مورد سوال قرار میداد مثل دفعات قبل اما باعث شد خودم رو بهتر بشناسم و باور مناسب تری رو بسازم و با توجه به موضوع احساس لیاقت که جدیدا استاد عزیز در موردش لیزری صحبت میکنن من هم درسم بردارم و بدونم که درست عمل کنم و اون چیزی که مهمه اینه که بزرگ و بزرگ تر بشم و از برخورد با مسائل پلی بسازم برای رسیدن به احساس بهتر و اتفاقات عالی
جالب اینجاست دیشب خواستم حرکتی رو برای رضایت خاطر خودم بزنم که تا یه ساعت نشده بخاطر احساس خوبم ، خدا دو حرکت عالی برام زد و بهتر از گذشته با تجربه یکسان نتیجه متفاوت رو تجربه کردم.
الله اکبر به اینهمه نظم که در جهان هست، که منو با آموزه های این فایل، به بهترین نقطه عمل رسوند چون جوری تو این یه ساعت گوش کردن فایل به من یاداوری که همه سوالاتم از دیشب که چه درسی برام داره رو بانهایت سخاوت از جنبه های مختلف بررسی کرد و تونستم شاکرتر ، راضی تر ، شادتر و پربارتر از گذشته بیرون بیام. الله اکبر
خداروشاکرم که اینجا هستم به سمت خوبی ها هدایت میشم تا زندگی بهتری رو تجربه کنم.
از انسان توحیدی ارزشمند و گرانقدر و یار همقدم و بی نظیرش هم سپاسگزاری میکنم بابت تلاشهای ارزشمندشون
زمانی وجود داشت که طرز فکر من با باور قلبی ام متفاوت بود
این تضاد برای من راه را آسان نمیکرد چون نمیتونستم با قطعیت انتخاب کنم و شک و تردید من را از مسیر خارج میکرد و تمرکز و توجه من را از بین میبرد..
باور های الهی به من قدرت میدهند تا بتوانم این تضاد ها را با دیدی عمیق و زیبا و آگاهانه بررسی کنم و چرخه های معیوب را تشخیص و اصلاح کنم
با این حال احساس افتخار و قدرت میکنم چون مسیر تکامل من در آن مقطع کامل شد و وارد مرحله ی دیگری شدم و از خدای بزرگ و بخشنده هدایت دائمی و ثروت و سلامتی و عشق را میخواهم ..
متوجه شدم هدف نهایی، بنده بودن در برابر خداوند است
+ مهم ترین نکته بررسی قرآن و درک قوانین است
از خدا میخوام من را هدایت و یاری بده تا اینکارو با موفقیت به پایان برسانم .
نکات دریافتی از این فایل :
1_ تغییرات در باور های بنیادین آهسته اتفاق می افتد
2_ الگو های تکرار شونده خود و دیگران را بررسی کنیم و در ارتباط با دیگران آن را در نظر بگیریم
3_ ما میخواهیم تغییر کنیم و به قول های خود عمل کنیم ولی باور ها قدرتمند میتوانند مشکل ساز شوند
4_ ریشه یابی باور های الگو های تکرار شونده و درمان قدم به قدم آن ها
(+ روان شناسی کار بسیار شایانی در این زمینه انجام میدهد ) نظر من
5_ اگر اتفاقی بود و تکرار نشد به آن موضوع توجه نکنیم و درگیر نشویم تا بیشتر اتفاق نیفتد
6 _ الگو تکرار شونده دیگران آگاه باشیم در زمینه مورد نیاز با آن مشکلی نداشتیم یا تاثیری نداشت بررسی کنیم و پلن های آماده برای جلوگیری از آسیب و زیان داشته باشیم
همزمان یک خشم پنهان شده از مادرم دارم و همزمان دلم نمیخواد خم به ابروهاش بیاد و با کوچکترین ناراحتیش جهانم از هم میپاشه..
دلیل خشمم:
مامانم به شدت برای من، سختگیر و زوووودرنج و بی توجه هست و در بسیاری از موارد به ناحق و همیشه میرنجه ازم و بیشترین احساسات رو از خودش نشون میده و کوله باری از احساس گناه رو همیشه به ناحق حواله من میکنه..
در حالی که برادرم بیشترین تندی ها و داد و بیدادهای همیشگی رو انجام میده و مامان هیچ انگار نه انگار. باز دلسوزی برادرمو میکنه و میگه حق داره و سرش شلوغه و فلان…
مامانم کوچکترین مسئولیت پذیریی نسبت به حرف و عملکردش نداره و به راحتی تکذیب میکنه.. به راحتی دروغ میگه. به راحتی قضاوت میکنه.. و هر کاری خودش بخواد انجام میده و هیچ اعتنایی به نظر بقیه نداره.
تمام تلاشم رو کردم که پیام کوتاه باشه و مختصر، خیلی انرژی منفی ندم.. عذرخواهی میکنم اگر ناراحتتون کردم..
با اینهمه دلم میخواد همیشه شاد و راضی باشه..
گاهی سعی میکنم ذهنمو پرت کنم از این موضوع، اما همیشه برمیگرده بهم..
آیا اگر به هدف تغییرش، بیشتر بپردازم بهش و بیشتر فکرم درگیرش بشه نتیجه منفی نمیگیرم؟!
درود براستاد عزیز،خانم شایسته و دوستان هم فرکانسم…
من یک زمان پولی به یک دوستی دادم پس ندادو با شکایت ازش کرفتم بعد چندوقت…
بعد رابطمو باهاش بهم زدم یکی دوسال سمتش نرفتم باز زنگ زد و رفتیم جایز باهم و تصمیم گرفتیم یک باغ بخریم…
رفتیم باغ هم شراکتی خریدیم تو اوج شیوع اولیه بیماری کرونا بود شب عید 97….
من اصلا از این الگوها سر درنمیاوردم ولی فردای قولنامه کردن باغ که رفتیم توی شهر و یک پول حابجاکنیم یهو توذهنم جرقه زد که نه ابنکارو نکن این باز دردسر میشه برات و منم پشت فرمون بودم اولین تقاطع دور زدم دوستم و اون مشاور املاکی که باهامون بود گفتن چرا دور زدی؟
گفتم من این باغ رو نمیخوام و میرم فسخ کنم با صاحبش…
مشاور املاکی هم دوستم بود گفت هرتصمیمی توبگیری درسته و من حرفی نمیزنم اون دوستمم که شریکم بود گفت چرا؟ گفتم من صلاح نمیبینم که این معامله انجام بشه و اون کارو انجام ندادم چون یک بار بهش اعتماد کردم و امتحان بدی پس دادم و یهو به این فکر کردم بهتره اصلا بااین هیچ مراوده مالی یاشراکت یا دوستی نداشته باشم وبراهمیشه جداشدیم ازهم…
یک مشتری 5الی 6 ساله دارم چابهار…
البته که هرسال سود خوبی بمن میداد ولی هرسال برج 4مانده حسابشو نمیداد و میموند و باز حساب جدا براش بازمیکردم وبارش میدادم…
امسال دیگه خسته شدم ازش گفتم توکه مانده امسالت هم میمونه وتاحالا هرچی پول ازمن خوردی دبگه برو باهات کار نمیکنم و عطاشو به لقاش بخشیدم…من الگو رو نمیدونستم که هرسال تکرار میشه الان یاد گرفتم ولی دلیلش این بود که تصمیم گرفتم بحث نسیه دادن و نسیه خریدن رو تمومش کنم وبخدا اعتماد کنم و اگرکم هم بفروشم تصمیم گرفتم فقط نقد بفروشم…
خودم یک الگو تکرار شونده دارم که هرچی بلا سرم مباد باز اعتماد میکنم و هربار فروشم دردسر ساز شده وبه شرکت بدهکار شدم و دوسه ماه قرادادم لغو میشه هرسال…
ولی امسال تصمیم گرفتم حسابمو صفرکنم و دیگه حسابم باشرکت بروز باشه و نسیه نخرم و نفروشم…
بعضی تماسام رو خودم میفهمم کارشون چیه چون زیاد تکرار شده و خیالم راحته که پول قرض میخوان…همین سرشب یکی از اقوام زنگ زد دوبار جوابش ندادم و بعد که زنگش زدم گفت اگه اوضاع مالیت خوبه یک کم مول برامن واریز کن…
دقیق میدونستم که فقط برا پول زنگ زده وگرنه کاری دیگه بامن نداره…
یک دوستی دارم که خیلی برام باارزشه و اونم بمن شدید علاقه داره ولی تماسهای آخر برجش زیاد میشه و ارداتش هم بمن زیادتر میشه ومن دقیق متوجه میشم که آخر هربرج از من چه توقعی داره…
من نمیدونستم اینا چیه حتی متوجه هم نشده بودم ولی امشب متوجه شدم که چقد این الگوها تکرار شدن برامن یا خودم چه الگوهای رو همیشه تکرار کردم…
کلی ساخت وساز کردم و هردفعه کلی به لوله کش و برقکار زنگ زدم که کارمو انجام بدنو بلا استثنا هر3نفری که توروستای ماهستن بعد 10 روز جواب گوشی میدن و هرکدوم اومدن شروع میکنن و نصفه کاره رها میکنن میرن باز جواب نمیدن باید برم بگردم ببینم کجا ساختمان سازی میشه شاید اونجا باشن و هربار این داستان تکرار شده….این برای همه تکرار میشه اینجا شایدم دلیلش اینه که فقط 3نفرن و نمیرسن به همه ولی بدقول هستن اینقد که رواعصابن و حال بهم زن چون حتی گوشی ام جواب نمیدن…
تعمیرکاری که مابهش اعتماد کردیم هربار و هرکدوم ماشینامون رو که بردیم تارسیدن به خونه باز باید برگردونیم ولی همچنان بازهم میریم پیش همون …
ولی خداروشکرضامن یکی شدم اقساطش رو با جنگ و دعوا داد و دیگه با کمال پررویی هرکسی گفت بیا ضامنم شو بهش گفتم نه نمیتونم و تو این مورد دیگه کوتاه نیومدم…
استاد چقدر این فایل و این صحبتها برای من به موقع بود
درباره پترن ها من به همراه دو پسرم با پدر و مادرم زندگی میکنیم در یه خونه به مدت ده سال هر بار بینمون بحث و دعوا میشد و هربار قول میدادیم که دیگه تکرار نکنیم و باز تکرار میشد پدرم و پسرم اصلا با هم سازش نداشتن چند وقت هست که دانشجوی دوره بی نظیر دوازده قدم شدم
در دوره شما یک جایی میگید ایمانی که عمل نیاره حرف مفته با ایمان به خدا پیشنهاد دادم از خانواده جدا بشیم و حرکت کردم البته که همه ناراحت شدن ولی من از همین پترن ها و بی ایمانی خودم خسته شده بودم و جدا شدیم الان یک هفته است که جدا زندگی میکنیم البته که هنوز خانواده شرایط رو درک نکردن و ناراحت هستن
دومین پترن همسر سابقم بود که شبیه مثال همون مادر دختر که شما فرمودید بود ولی من تو دومین بار دیگه ادامه ندادم و ازش جدا شدم
واقعا استاد جان ممنونم از شما این فایل حال منو خیلی خوب کرد دقیقا هدایت الله بود به سمت این فایل همین امشب که من کلی دلم گرفته بود که نکنه درباره جدا شدن از پدر و مادرم اشتباه تصمیم گرفتم و با این آگاهی ها متوجه شدم که پلن بی رو درست ریختم
به نام خداوند بخشنده و مهربانم خدایی که هر چه دارم همه از آن توست من در برابر قدرت و عظمتت تسلیمم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
منم الگوهای تکرار شونده داشتم الان هم خیلی خیلی کم شده ولی هست
الگوهای منفی تکرار شونده از باورهای منفی ما و از عدم احساسه لیاقت ما و عزت نفس پایین صورت میگیرد که منجر به این میشود که نمیتوانیم نه بگوییم و باعث اذیت و ضربه خوردن خودمون میشویم
اما وقتی میایم باورهای مخرب و تضعیف کننده رو پیدا میکنیم و برای بهبودشون تلاش ذهنی میکنیم کم کم تغییرات صورت میگیرد و نتایج دیده میشوند
من شروع کردم به خودشناسی خودم و کم کم تغییر دادم و الان خدا رو شکر باور احساسه لیاقتم بالا رفته عزت نفسمو بالا بردم و یکی یکی ترمزها رو پیدا میکنم و بهبود میدهم تا مسیر رشد از همه لحاظ هموار شود و رسیدن به خواسته هایم راحت تر شود
الان خیلی راحت و محکم و استوار میتونم نه بگم ولی قبلا سخت بود و نمیتونستم
خداروشکر تغییر کردم و هنوز جا داره بهتر هم بشم و دارم روی خودم کار میکنم و از خداوند خواستم به من قدرت بده تا زنده هستم دستمو بگیره و هدایتم کنه به مسیر درست مسیر نعمت و ثروت و خوشبختی و سلامتی
بنام یزدان پاک
سلام و درود بر استاد ارجمند و بزرگوار
و همچنین خانم شایسته عزیزو گرامی و خانواده باعشق سایت استاد عباس منش
خدایا شکرررررت
بینهایت ازت سپاسگزارررررم
که تواین مکان و زمان هستم و از این در گرانبهایی که خداوند به ما اعطا کرده استفاده بهینه داریم
استاد این یک فایل خودش یک دوره اس و میشه با همین دانسته ها جلوی خیلی از ناملایمتی ها و تضادها رو گرفت و ازش بهرهمند شد به شرطی که به نکات ایمان و عمل داشته باشیم
استاد چقدر خوب و راحت و قابل درک توضیح دادین و چقدر مثلهای خوبی رو بیان کردین و فهم و درکش رو برای من روان و لذت بخش گفتین جوری که اگه این فایل 56ساعت هم ادامه داشت ازش سیر نمیشدم و اصلا نفهمیدم کی تموم شد،،،
اونجاهایی که بادقت و تاکید جمله هاتون رو میگفتین خیلی حواسمو جمع میکردم که دارید اصل و اساس رو تاکید مکنید و تمام الگوهایی که کن تو زندگیم باهاش برخوردم مثل فیلم از ذهنم میگذشت
استاد بابت این آگاهی هایی که به اشتراک می این از تون نهایت تشکر رو دارم
حتی پدر- مادر دوست مربی و معلم اینقدر دلسوزانه و واضح و روشن نمیان این آگاهی ها رو بگن
من الان فروشنده حضوری هستم و با مشتریان متعددی سر و کار دارم که هر کدوم یه شخصیت خاص و جدا از هم دارن و این مثال کاملا برای من آشکار و روشن است که بیان میکنم
یه تجربه ای هست که خدا بهم رحم کرد و خیلی دوستم داشت که دامن گیرم نشد و ازش درس گرفتم
سال 400 یه مشتری عمده داشتم که سنگین خرید میکرد و چک میداد جوری که من به واسطه اون نفر اول فروش میشدم و حس خوبی داشتم و انتظارمن هم بالا رفته بود که باید هر دفعه بهش بار بدم
اون یکی دو سری اول چکش رو به موقع پاس کرد و بعد یواش یواش برگشت میخورد و بلافاصله پرداخت میکرد بعدش هی زمان میخرید هی امروز فردا میکرد و تا20روز یک ماه عقب مینداخت و هی اذیت میکرد برای پرداخت پولش
و از اونجایی که من به فروش و ریال اون احتیاج داشتم و میدونستم آدم بد قول شده و اکثر تلفن هاشو جواب نمیده و با علم به اینکه اگه بار بدم باید هزار دفعه زنگ بزنم و برو پیشش بازم نمیتونستم خودمو راضی کنم و به قول استاد پلن bرو بچینم و خودمو گول میزدم که اشکال ندارد عوضش سفارش خوبی میده و هر دفعه بهش بار میدادم و باز اذیت میشدم
تا اینکه آخرین بار 70 میلیون بار دادم و با بدبختی و ت. چند مرحله ازش گرفتم جوری که دیگه ترسیده بودم و نگران شده بودم
بعداز اون قضیه باز سفارش داد نمیدونم دقیقا چی شد که من راغب نبودم و زیاد جدی نگرفتمش و امروز فردا کردم
تا اینکه بعد از یک هفته متوجه شدم از همه فروشنده ها کالا گرفته و فرار کرده و چند میلیاردی باخودش برده
همین که من شنیدم که بهش بار نداده بودم کلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم که چه خطری از بیخ گوشم گذشته بود
اون شد که دیگه برام درس عبرت شد کسی که به تعهداتش عمل نمیکنه و با چرب زبانی و عذر خواهی میخواد باز براش کار انجام بدی نباید باورش کنی و باید برای خودت ارزش قائل بشی و یک چارچوب و الگو داشته باشی و طبق اون امیال و خواسته و رفتارت با دیگران برخورد کنی و انتظار داشته باشی از اون به بعد سعی میکنم البته سعی میکنم که دیگه طبق الگو و قانون خودم رفتار کنم که بعداً هم دچار از دست رفتن احساسات و سو ظن و بد بینی نشم و هم انرژی و پولمو از دست ندم و سرخورده نشم
تجربه دیگه ای که داشتم تو سالهای 89-93حدود 4سال فروشگاه داشتم مشتریها ازمون نسیه میبردن و به قولشون عمل نمیکردم و وقتی میومدن عذر خواهی و هزارتا داستان و باز نسیه میخواستم و من باز نسیه میدادم
چطوری که چند میلیون من توسط تعدادی از همین جنس مشتری رفت و دیگه اثری ازشون ندیدم
مثال دیگه که میشه زد تو برنامه هایی که از افراد کلاهبردار و دزد و زورگیر میان تهیه میکنن و میپرسن چندمین باره که دستگیر شدی آدم مخش شود میکشه …..
که هر دفعه نادم و پشیمون و…..
تجربه ای که ازش استفاده کردم و نتایجش می دیدم این بود که به قول استاد من روند کسانیکه بد قوای میکنم و تعهد ندارن رو از لیست مشتریان حذف کردم و به خودم گفتم که من با این رفتار و سیستمی که اونها دارن و بیخیال و بی تعهد هستن کار نمیکنم چون ضرر شود از خیرشون بیشتره و درنهایت من حذفشون کردم و انرژیمو برای ساختن مشتریها جدید درست صرف میکنم بی درد سر و شسته و رفته
خدایا شکرت بابت این فایل عالی
من هنوز کامنتهای دوستان رو نخوندم و مطمعنم کلی تجربه و درس میشه از کامنتهای بچه ها کسب کرد
به امید دیدار تک تک دوستان کنار استاد دوستداشتنیمون امین خداجونم
سلام به استاد عزیز
واقعا ممنونم بابت مطالب خوبی که گفتین. من قبل از این فایل اصلا نمیدونستم که در اطرافیانم پترنی وجود داره و فکر میکردم این روند زندگی هست.
اولین پترنی که خیلی تجربش کردم و مربوط به نزدیک ترین فرد به من هست. همیشه با دوست پسرش دعواش میشد و اون آقا پسر خیلی اذیتش میکرد ،هرموقع با گریه میومد سمت من و درخواست کمک میخواست و میگفت من دیگه از این پسر جدا میشم ، من هم نصیحتش میکردم و کلی باهاش صحبت میکردم و از آخر کار خودشو انجام میداد و بر میگشت به دوست پسرش و این پترن برای من هزااارااان بار تکرار شده:))))))))
پترن دیگه دیر کردن دوستانم هست و من بیشتر اوقات به موقع سر قرار میرسیدم ولی نزدیک نیم ساعت دوستام دیر میومد.
دختر دایی من پترنش اینه که یه جا بشینه باهمههه در مورد همههه چی غیبت میکنه (البته من به خاطر حرفایی که استاد گفتن ، دیگه پای غیبتاش نمی نشستم) خلاصه الان فهمیدم پترنش اینه .
استاد سلام
استاد شما در خیلی از دوره هاتون گفتید اگر تمرکز تون بر روز ویژگی های مثبت افراد باشه یا اونها تغییر پیدا میکنن یا شرایط شما تغییر پیدا میکنه الان شما می گید افراد تغییر پیدا نمی کنند این حرف با تکنیک شما که می گید روی ویژگی مثبت افراد تمرکز کنید تا تغییر کنند تناقص داره لطفا برای اینکه سردرگم نشیم لطفا این نکته رو توصیح بدید. با تشکر از لطف تون
دوست عزیز استاد در مورد نکات مثبت هر شخصی گفته که اگه شما بهش توجه کنید نکات مثبت بیشتری میبینید.. در مورد الگوها ما نمیتونیم الگوی کسی رو تعغییر بدیم.. ما به سختی الگوهای خودمان رو هم تعغییر میدیم چه برسه به شخص دیگه.. پس توجه به نکات مثبت با درک الگوها کاملا فرق داره.
دوست عزیز وقتی تمرکزت روی نکات مثبت باشه تو روابط هم فقط ویژگی های مثبت اون شخص رو به یاد بیارید وبیتوجهی کنی به نکات منفیش باعث ایجاد برانگیختگی روابط میشه ونکات مثبت بیشتری از وجود اون شخص جذب میکنید ودر بعضی از اوقات وقتی شما تمرکزت رو خودت باشه وسعی کنی مدارتو تغییر بدی آدمای ناهماهنگ با شما از مدارتون خارج میشن ودیگه نمیبینیدش
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و همراهان گرامی
فایل هدایتی امروز از تجربه اعتماد به نشانه ها
جالب اینجاست که با عنوان دیگه ایی هدایت خواستم ولی توجه به موضوعی که دیشب اتفاق افتاده بود و بیشتر بهش فکر میکردم ، رسیدم با این فایل که داشت تکرار یک موضوعی رو بهم یاد میداد.
خدلروشاکرم که باتوجه به آموزه های استاد عزیزم ، برخورد و واکنش متفاوتی انجام دادم …
دقیقا استاد گفتن که زمانی چیزی عصبانیت میکنه پاشنه آشیلته ( وقتی راجع به موضوعی صحبت شد که واکنش من رو درپی داشت تو همون لحظه ها از خدا کمک خواستم که تو اون دوسه دقیقه مدیریت بشه تا آخرش به احساس خوب و رضایت از خودم برسم )
اره موضوع سر دوسه دقیقه که موضوعی شوخی برانگیز بود و یه جورایی میخواست منو به چالش بکشه شروع شد و شکل و شمایل خوبی نداشت و یسری باور لیاقت و کاردان بودن رو مورد سوال قرار میداد مثل دفعات قبل اما باعث شد خودم رو بهتر بشناسم و باور مناسب تری رو بسازم و با توجه به موضوع احساس لیاقت که جدیدا استاد عزیز در موردش لیزری صحبت میکنن من هم درسم بردارم و بدونم که درست عمل کنم و اون چیزی که مهمه اینه که بزرگ و بزرگ تر بشم و از برخورد با مسائل پلی بسازم برای رسیدن به احساس بهتر و اتفاقات عالی
جالب اینجاست دیشب خواستم حرکتی رو برای رضایت خاطر خودم بزنم که تا یه ساعت نشده بخاطر احساس خوبم ، خدا دو حرکت عالی برام زد و بهتر از گذشته با تجربه یکسان نتیجه متفاوت رو تجربه کردم.
الله اکبر به اینهمه نظم که در جهان هست، که منو با آموزه های این فایل، به بهترین نقطه عمل رسوند چون جوری تو این یه ساعت گوش کردن فایل به من یاداوری که همه سوالاتم از دیشب که چه درسی برام داره رو بانهایت سخاوت از جنبه های مختلف بررسی کرد و تونستم شاکرتر ، راضی تر ، شادتر و پربارتر از گذشته بیرون بیام. الله اکبر
خداروشاکرم که اینجا هستم به سمت خوبی ها هدایت میشم تا زندگی بهتری رو تجربه کنم.
از انسان توحیدی ارزشمند و گرانقدر و یار همقدم و بی نظیرش هم سپاسگزاری میکنم بابت تلاشهای ارزشمندشون
در پناه خدا باشید.
ممنون از خدای یکتا و قدرتمند برای هدایت من
زمانی وجود داشت که طرز فکر من با باور قلبی ام متفاوت بود
این تضاد برای من راه را آسان نمیکرد چون نمیتونستم با قطعیت انتخاب کنم و شک و تردید من را از مسیر خارج میکرد و تمرکز و توجه من را از بین میبرد..
باور های الهی به من قدرت میدهند تا بتوانم این تضاد ها را با دیدی عمیق و زیبا و آگاهانه بررسی کنم و چرخه های معیوب را تشخیص و اصلاح کنم
با این حال احساس افتخار و قدرت میکنم چون مسیر تکامل من در آن مقطع کامل شد و وارد مرحله ی دیگری شدم و از خدای بزرگ و بخشنده هدایت دائمی و ثروت و سلامتی و عشق را میخواهم ..
متوجه شدم هدف نهایی، بنده بودن در برابر خداوند است
+ مهم ترین نکته بررسی قرآن و درک قوانین است
از خدا میخوام من را هدایت و یاری بده تا اینکارو با موفقیت به پایان برسانم .
نکات دریافتی از این فایل :
1_ تغییرات در باور های بنیادین آهسته اتفاق می افتد
2_ الگو های تکرار شونده خود و دیگران را بررسی کنیم و در ارتباط با دیگران آن را در نظر بگیریم
3_ ما میخواهیم تغییر کنیم و به قول های خود عمل کنیم ولی باور ها قدرتمند میتوانند مشکل ساز شوند
4_ ریشه یابی باور های الگو های تکرار شونده و درمان قدم به قدم آن ها
(+ روان شناسی کار بسیار شایانی در این زمینه انجام میدهد ) نظر من
5_ اگر اتفاقی بود و تکرار نشد به آن موضوع توجه نکنیم و درگیر نشویم تا بیشتر اتفاق نیفتد
6 _ الگو تکرار شونده دیگران آگاه باشیم در زمینه مورد نیاز با آن مشکلی نداشتیم یا تاثیری نداشت بررسی کنیم و پلن های آماده برای جلوگیری از آسیب و زیان داشته باشیم
+ ممنون از تهیه این فایل .
سلام به دوستان عزیزم..
پاشنه آشیل اصلی زندگی من که همیشه انرژیمو میگیره.
همزمان یک خشم پنهان شده از مادرم دارم و همزمان دلم نمیخواد خم به ابروهاش بیاد و با کوچکترین ناراحتیش جهانم از هم میپاشه..
دلیل خشمم:
مامانم به شدت برای من، سختگیر و زوووودرنج و بی توجه هست و در بسیاری از موارد به ناحق و همیشه میرنجه ازم و بیشترین احساسات رو از خودش نشون میده و کوله باری از احساس گناه رو همیشه به ناحق حواله من میکنه..
در حالی که برادرم بیشترین تندی ها و داد و بیدادهای همیشگی رو انجام میده و مامان هیچ انگار نه انگار. باز دلسوزی برادرمو میکنه و میگه حق داره و سرش شلوغه و فلان…
مامانم کوچکترین مسئولیت پذیریی نسبت به حرف و عملکردش نداره و به راحتی تکذیب میکنه.. به راحتی دروغ میگه. به راحتی قضاوت میکنه.. و هر کاری خودش بخواد انجام میده و هیچ اعتنایی به نظر بقیه نداره.
تمام تلاشم رو کردم که پیام کوتاه باشه و مختصر، خیلی انرژی منفی ندم.. عذرخواهی میکنم اگر ناراحتتون کردم..
با اینهمه دلم میخواد همیشه شاد و راضی باشه..
گاهی سعی میکنم ذهنمو پرت کنم از این موضوع، اما همیشه برمیگرده بهم..
آیا اگر به هدف تغییرش، بیشتر بپردازم بهش و بیشتر فکرم درگیرش بشه نتیجه منفی نمیگیرم؟!
درود براستاد عزیز،خانم شایسته و دوستان هم فرکانسم…
من یک زمان پولی به یک دوستی دادم پس ندادو با شکایت ازش کرفتم بعد چندوقت…
بعد رابطمو باهاش بهم زدم یکی دوسال سمتش نرفتم باز زنگ زد و رفتیم جایز باهم و تصمیم گرفتیم یک باغ بخریم…
رفتیم باغ هم شراکتی خریدیم تو اوج شیوع اولیه بیماری کرونا بود شب عید 97….
من اصلا از این الگوها سر درنمیاوردم ولی فردای قولنامه کردن باغ که رفتیم توی شهر و یک پول حابجاکنیم یهو توذهنم جرقه زد که نه ابنکارو نکن این باز دردسر میشه برات و منم پشت فرمون بودم اولین تقاطع دور زدم دوستم و اون مشاور املاکی که باهامون بود گفتن چرا دور زدی؟
گفتم من این باغ رو نمیخوام و میرم فسخ کنم با صاحبش…
مشاور املاکی هم دوستم بود گفت هرتصمیمی توبگیری درسته و من حرفی نمیزنم اون دوستمم که شریکم بود گفت چرا؟ گفتم من صلاح نمیبینم که این معامله انجام بشه و اون کارو انجام ندادم چون یک بار بهش اعتماد کردم و امتحان بدی پس دادم و یهو به این فکر کردم بهتره اصلا بااین هیچ مراوده مالی یاشراکت یا دوستی نداشته باشم وبراهمیشه جداشدیم ازهم…
یک مشتری 5الی 6 ساله دارم چابهار…
البته که هرسال سود خوبی بمن میداد ولی هرسال برج 4مانده حسابشو نمیداد و میموند و باز حساب جدا براش بازمیکردم وبارش میدادم…
امسال دیگه خسته شدم ازش گفتم توکه مانده امسالت هم میمونه وتاحالا هرچی پول ازمن خوردی دبگه برو باهات کار نمیکنم و عطاشو به لقاش بخشیدم…من الگو رو نمیدونستم که هرسال تکرار میشه الان یاد گرفتم ولی دلیلش این بود که تصمیم گرفتم بحث نسیه دادن و نسیه خریدن رو تمومش کنم وبخدا اعتماد کنم و اگرکم هم بفروشم تصمیم گرفتم فقط نقد بفروشم…
خودم یک الگو تکرار شونده دارم که هرچی بلا سرم مباد باز اعتماد میکنم و هربار فروشم دردسر ساز شده وبه شرکت بدهکار شدم و دوسه ماه قرادادم لغو میشه هرسال…
ولی امسال تصمیم گرفتم حسابمو صفرکنم و دیگه حسابم باشرکت بروز باشه و نسیه نخرم و نفروشم…
بعضی تماسام رو خودم میفهمم کارشون چیه چون زیاد تکرار شده و خیالم راحته که پول قرض میخوان…همین سرشب یکی از اقوام زنگ زد دوبار جوابش ندادم و بعد که زنگش زدم گفت اگه اوضاع مالیت خوبه یک کم مول برامن واریز کن…
دقیق میدونستم که فقط برا پول زنگ زده وگرنه کاری دیگه بامن نداره…
یک دوستی دارم که خیلی برام باارزشه و اونم بمن شدید علاقه داره ولی تماسهای آخر برجش زیاد میشه و ارداتش هم بمن زیادتر میشه ومن دقیق متوجه میشم که آخر هربرج از من چه توقعی داره…
من نمیدونستم اینا چیه حتی متوجه هم نشده بودم ولی امشب متوجه شدم که چقد این الگوها تکرار شدن برامن یا خودم چه الگوهای رو همیشه تکرار کردم…
کلی ساخت وساز کردم و هردفعه کلی به لوله کش و برقکار زنگ زدم که کارمو انجام بدنو بلا استثنا هر3نفری که توروستای ماهستن بعد 10 روز جواب گوشی میدن و هرکدوم اومدن شروع میکنن و نصفه کاره رها میکنن میرن باز جواب نمیدن باید برم بگردم ببینم کجا ساختمان سازی میشه شاید اونجا باشن و هربار این داستان تکرار شده….این برای همه تکرار میشه اینجا شایدم دلیلش اینه که فقط 3نفرن و نمیرسن به همه ولی بدقول هستن اینقد که رواعصابن و حال بهم زن چون حتی گوشی ام جواب نمیدن…
تعمیرکاری که مابهش اعتماد کردیم هربار و هرکدوم ماشینامون رو که بردیم تارسیدن به خونه باز باید برگردونیم ولی همچنان بازهم میریم پیش همون …
ولی خداروشکرضامن یکی شدم اقساطش رو با جنگ و دعوا داد و دیگه با کمال پررویی هرکسی گفت بیا ضامنم شو بهش گفتم نه نمیتونم و تو این مورد دیگه کوتاه نیومدم…
خدلروشکر بابت این فایل عالی و چقد بجا…
خداروشکر بابت استاد عزیز وخانم شایسته عزیز..
سپاسکزارم بابت دوستان هم فرکانسم…
عاشقتونم
سلام خدمت استاد بزرگوار و مریم جان عزیز
و تمام همگروه های عزیز
استاد چقدر این فایل و این صحبتها برای من به موقع بود
درباره پترن ها من به همراه دو پسرم با پدر و مادرم زندگی میکنیم در یه خونه به مدت ده سال هر بار بینمون بحث و دعوا میشد و هربار قول میدادیم که دیگه تکرار نکنیم و باز تکرار میشد پدرم و پسرم اصلا با هم سازش نداشتن چند وقت هست که دانشجوی دوره بی نظیر دوازده قدم شدم
در دوره شما یک جایی میگید ایمانی که عمل نیاره حرف مفته با ایمان به خدا پیشنهاد دادم از خانواده جدا بشیم و حرکت کردم البته که همه ناراحت شدن ولی من از همین پترن ها و بی ایمانی خودم خسته شده بودم و جدا شدیم الان یک هفته است که جدا زندگی میکنیم البته که هنوز خانواده شرایط رو درک نکردن و ناراحت هستن
دومین پترن همسر سابقم بود که شبیه مثال همون مادر دختر که شما فرمودید بود ولی من تو دومین بار دیگه ادامه ندادم و ازش جدا شدم
واقعا استاد جان ممنونم از شما این فایل حال منو خیلی خوب کرد دقیقا هدایت الله بود به سمت این فایل همین امشب که من کلی دلم گرفته بود که نکنه درباره جدا شدن از پدر و مادرم اشتباه تصمیم گرفتم و با این آگاهی ها متوجه شدم که پلن بی رو درست ریختم
به امید الله یکتا
سلام به استاد خوبم
مریم جان
و دوستانم عزیز
خدارو شکر میکنم بابت این فایل عالی
سرشار از آگاهی
واقعا این فایل سالها فکر کردن داره
نیاز به تکرار داره
خیلی درس ها داره که باید با فکر تعمق
صبر ،تکرار وحوصله انجام بشه
تا بهترین برداشت ها ودرس هارو ازش گرفت چقدر خوشحالم که هدایت شدم به این فایل بی نظیر
خدارو شکر
واقعا هرچی بگم از این همه آگاهی و نکته کمه این روز ها
یه رفتار تکرار شونده در کامنت هام خیلی پر رنگه
اونم شکر گذاری بابت این درس ها که از فایل های عالی شما میگریم
دوستتون دارم
از تون ممنونم
خداجون ممنونم
دوستان ممنونم از این همه کامنت ارزش مند و عالی که کلی به هدایت من کمک میکنه
الهی شکر الهی شکر
موفق باشین همگی
به نام خداوند بخشنده و مهربانم خدایی که هر چه دارم همه از آن توست من در برابر قدرت و عظمتت تسلیمم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
منم الگوهای تکرار شونده داشتم الان هم خیلی خیلی کم شده ولی هست
الگوهای منفی تکرار شونده از باورهای منفی ما و از عدم احساسه لیاقت ما و عزت نفس پایین صورت میگیرد که منجر به این میشود که نمیتوانیم نه بگوییم و باعث اذیت و ضربه خوردن خودمون میشویم
اما وقتی میایم باورهای مخرب و تضعیف کننده رو پیدا میکنیم و برای بهبودشون تلاش ذهنی میکنیم کم کم تغییرات صورت میگیرد و نتایج دیده میشوند
من شروع کردم به خودشناسی خودم و کم کم تغییر دادم و الان خدا رو شکر باور احساسه لیاقتم بالا رفته عزت نفسمو بالا بردم و یکی یکی ترمزها رو پیدا میکنم و بهبود میدهم تا مسیر رشد از همه لحاظ هموار شود و رسیدن به خواسته هایم راحت تر شود
الان خیلی راحت و محکم و استوار میتونم نه بگم ولی قبلا سخت بود و نمیتونستم
خداروشکر تغییر کردم و هنوز جا داره بهتر هم بشم و دارم روی خودم کار میکنم و از خداوند خواستم به من قدرت بده تا زنده هستم دستمو بگیره و هدایتم کنه به مسیر درست مسیر نعمت و ثروت و خوشبختی و سلامتی
خدایا شکرت سپاسگزارتم