اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد نازنینم، خانم شایسته دوستداشتنی و تمام دوستان عزیزم
به شخصه خیلی خیلی از این فایل درس یاد گرفتم، من رو نسبت به خیلی از موضوع ها من جمله نحوه مدیریت انتقادات روشن کرد.
استاد واقعا تحسین میکنم این شخصیت شما رو که انقدر فوقالعاده روی خودتون کار کردید و کار میکنید و در تمام موضوعات سعی میکنید منطق ها و آبشخور های اون موضوع رو پیدا کنید و این همون کنترل ذهنی هست که شما دارید..
اینکه من میبینم من و شاید خیلی از افراد دیگه گاها نسبت به مثلا موضوع انتقاد گارد میگیریم و خیلی حساس میشیم و واکنش احساسی شدید نشون میدیم و شاید اصلا هم فکر نکنیم به اینکه اون فرد شاید انتقاد سازنده داره انجام میده بیام به منطق پشت حرفش نگاه کنم و فکر کنم اما شما چقدر خوب این شخصیت رو در خودتون پرورش دادید که منشأ هر چیز رو پیدا کنید، چون شما فقط اصل براتون مهمه اون ریشه رو میخواید پیدا کنید و به جزئیات اینکه مثلا فلانی ببین چی گفت، کِی گفت، جلوی کیا گفت و.. کاری ندارید و واقعا تمام گفته هاتون از عمل میاد یعنی بلافاصله با عمل تون تایید میکنید همه شون پرکتیکال شدند در شخصیت تون، عمل شما با ما صحبت میکنه و انقدر تا عمق جان من نفوذ میکنه و اثرش رو میگذاره که همین من و خیلی افراد دیگه رو پوش میکنه تا با الگو قرار دادن شما عمل کنیم.
میخوام درس هایی که از این فایل ارزشمند گرفتم رو بنویسم:
اولین منطق اینه که بیام به خودم بگم، از افراد به نامی که کارهای فوقالعادهای دارند انجام میدن در جهان امروز مثل ایلان ماسک، بیل گیتس، رونالدو و.. هم انتقاد میشه!
1. یعنی بیام با خودم درباره این موضوع راحت باشم که آره، هرکسی میتونه مورد انتقاد وارد بشه چه فردی که از نظر بقیه محبوب و خبره یک حیطهای هست، منتقد داره چه هر فرد دیگهای
بعد وارد مقوله انتقاد میشیم و برای اینکه گاردم رو پایین بیارم با خودم بگم نیّت پشت صحبت های فرد مقابلم رو بهش فکر کنم که از چه دری داره انتقاد میکنه؟
آیا سازنده و برای کمک به بهبود شخصیت منه؟
آیا نا آگاهانه و با اطلاعات ناقصی که درباره شخصیت من داره؟
آیا مغرضانه و برای تخریب اعتماد به نفس و شخصیت منه؟
آیا داخل فضای مجازی و هر چیزیِ که فقط فرد میخواد باهاش ابراز وجود کنه؟
یعنی به جای اینکه بخوام توپمُ پر کنم و احساساتم رو درگیر کنم و باعث عملی بشم که در اوج احساسات بد انجام میدم که طبیعتا [احساس بد=اتفاقات بد]، بیام نفس عمیق بکشم خودم رو آروم کنم و برم سراغ اصل!
2. از خودم بپرسم هدف این انتقاد چیه؟ به من کمک میکنه و یا فقط بیشتر من و ذهن و زمان و انرژیم رو ازم میگیره و به سمت احساس بد سوق میده؟ اینجا همون نقطهای هست که باید هوشیار بود و کنترل ذهنی که روش انقدر سعی میکنیم کار کنیم به چالش کشیده میشه اینکه در اوج احساسات خودم رو بتونم کنترل کنم و جلوی هر واکنشی که ممکنه من رو بعدا پشیمون کنه بگیرم و از دید قانون و اصل ماجرا وارد این موضوع بشم.
××که باید بگم استاد این مهمترین درسی بود که ازتون یاد گرفتم، چون به شخصه به قولی مودی عمل میکنم! گاهی بی توجهم نسبت به انتقاد، گاهی میپذیرم، گاهی از تو خودخوری میکنم و گاهی اصلا نمیتونم احساسم رو کنترل کنم و جواب فرد مقابل رو میدم.. اما با این درس، با این منطق قوی که شاید به بهبود شخصیت من کمک کنه وارد این موضوع بشم، نه خصومتی ایجاد میشه و نه من از لحاظ ذهنی اونقدر که قبلا درگیر میشدم، دیگه این ماجرا رو کِش نمیدم.
3. بعد از درک هدف و ریشه انتقاد، مشخصا انتقاد های مجازی که بر پایه تخریب و.. هست ایگنور و با شیفت دیلیت از ذهن پاک کنم، اما انتقادهایی که رو در رو دربارم شده (بدون اینکه اصلا هدف و نیّت چی بوده) از فرد منتقد تشکر کنم!! و اینجوری اون رو خلع سلاح و از ادامه ماجرا چه از طرف خودم و چه اون فرد جلوگیری میکنم.
××استاد میتونم به جرئت بگم به این قسمت از فایل که رسیدم واقعا خالصانه تحسین تون کردم بخاطر همچین نحوه و شیوه برخوردی که با منتقد بهم یاد دادید و بگم اولش چقدرر تعجب کردم و حتی مقاومت داشتم درباره این موضوع که طرف ازم انتقاد کرده بعد ازش تشکر کنم؟ فردا باز به خودش جرئت میده داخل جمع یه چیز دیگه بهم بگه و.. اما باز دیدم دارم احساساتی برخورد میکنم و اگه بخوام از دید منطقی و ریشهای به این موضوع نگاه کنم، با این شیوه برخوردی که شما به یاد دادید نه شخصیت من زیر سؤال میره، نه با اون فرد خصومت ایجاد میشه و اینکه بعدش اگر انتقاد سازنده نبود کاملا ایگنور میشه و that’s it!
4. درس بعدیم، خودافشایی ذهنی و شخصیتی بود! اینکه اگه منتقد در زندگی من وجود داره، به یاد بیارم که جهان چیزی نیست جز بازتاب کننده باورهای من.. به جای اینکه بیام خودخوری کنم که چرا ازم انتقاد شده؟ و عیب طرف مقابلم رو ببینم و تا چند روز هی توی ذهنم درگیر این موضوع بشم و به جزئیات بپردازم و وقت و انرژیم رو تلف کنم.
بگم من چه باوری دارم و توی ذهن من داره چه اتفاقی میفته که نتیجهاش شده فرد منتقد کننده در زندگیم؟؟ نجواهای ذهنیم چیا دارن بهم میگن؟ چه افکاری درباره خودم هی دارم مرور میکنم؟ از چه جهتی هی دارم خودم رو زیر سؤال میبرم و با خودم در اون زمینه به صلح نرسیدم و نپذیرفتم که نتیجهاش توی زندگیم اینطور نمود میکنه؟ یا نکنه من دارم از بقیه انتقاد میکنم به صورت نا آگاهانه؟
بیام خودم رو واکاوی کنم، به خودم و نجواهایی که در پشت ذهنم درحال رفت و آمد هستند و انقدر خوب مخفی شدند که حتی اجازه شک کردن به اینکه ‘شاید مسئله از باورهای منه’، شک کنم!! و اونها رو شناسایی کنم و دست به کار بشم برای اینکه کمی بیشتر از قبل با خودم به صلح برسم و اون موضوع رو برای خودم حل کنم.
××استاد دقیقاا حق با شماست. من وقتی فکر کردم که چرا افراد هر چند وقت یکبار فقط درمورد یک حیطه زندگی من انتقاد میکنند و مثل هدف شده، متوجه شدم بخاطر اینه که خودم توی پس زمینه ذهنم خیلی دارم از خودم انتقاد میکنم! وگرنه چرا در جنبه های دیگه کسی ازم انتقاد نمیکنه؟ اما میاد دست میگذاره روی چیزی که من خیلی روش حساسم؟ و یجورایی آلردی توی ذهنم خودم هم دارم دربارش انتقاد میکنم؟ دیدم آره، من هنوز درباره اون موضوع با خودم به صلح نرسیدم و همش دارم از دید بقیه به بعضی جنبه ها نگاه میکنم و هی میخوام توضیح بدم.. که تنها راهش هم اینه که بیام روی خودم بیشتر کار کنم مخصوصا در جنبه عزت نفس با خودم مهربون تر باشم، خودم رو قضاوت نکنم، و فاندامنتال اون موضوع رو با منطق های درستی که دارم بررسی کنم و حلش کنم و با خودم به صلح برسم.
5. درس بعد، انتقاد های سازنده رو با آغوش باز پذیرا باشم و براشون برنامه بگذارم که شخصیتم رو بهبود ببخشم؛
انتقاد هایی که نا آگاهانه و از روی اطلاعات ناقص و اشتباه درباره شخصیت من هست رو به صورت مختصر توضیح بدم؛
انتقاد های مخرب که آلردی ایگنور شده و گفته نشده به حساب میان، از یک گوش میشنوم و از دیگری در میکنم و موضوع رو ادامه نمیدم و وقت و انرژی با ارزشم رو تلف نمیکنم براش.
6. درس بعد، زمانیِ که درباره یک کار عملی یا مهارتی و اکتسابی ازم انتقاد میشه به جای اینکه بیام به خودم بگیرم و بگم فرد قصد توهین و زیر سؤال بردن شخصیتم بوده، آروم باشم و سعی کنم از دید اون فرد به ماجرا نگاه کنم که اگر من هم جای اوشون بودم این کیفیت خروجی من رو راضی میکرد؟ اگر نه پس حتما میگفتم که راضی نیستم و میتونه بهتر باشه و.. و مسلما با این حرفم نمیخواستم شخصیت طرف مقابلم رو بد جلوه بدم فقط در مورد اون موضوع خاص بهش میگم تا بهتر و با کیفیت بهتری خروجی بده و استانداردهام رو بدونه همین! و اتفاقا به پیشرفت در اون کار منتهی میشه و سازنده هم هست.
××استاد من دقیقا همین طوری فکر میکردم!! یعنی اکثر انتقاداتی که تا به امروز ازم شده رو خیلی شخصی سازی کردم و اصلا به همین دلیل بوده که اکثر اوقات گارد داشتم درباره انتقاد و انقدر احساساتم برانگیخته میشده و مشغله فکری ایجاد میکرده و البته کمالگرایی که باعث میشه همیشه از خودم انتظار داشته باشم که همه چیزم درست باشه اما بیام این کمالگرایی رو کمتر کنم و با اشتباه کردن راحت تر باشم و جزئی از روند تکاملم ببینم چون هیچکس کامل نیست! منم قرار نیست کامل باشم بلکه میتونم بهتر و بهتر بشم. با این فایل اصلا کل نگاهم به این مقوله انتقاد به کل زیر و رو شد! و چقدر خوشحالم که درک خیلی خیلی بهتری به لطف شما از این موضوع دارم و یاد گرفتم استاد عاشقانه ازتون سپاسگزارم
7. و درس بعد، اینکه بیام رفتارها، باورها و چارچوب و اصولی که دارم رو برای خودم و در ذهنم فاندامنتال کنم یعنی همه چیزم روی منطق های قوی بنا شده باشه که درستی اون برام محرض باشه نه اینکه با یک حرف، یا یک انتقاد منو به فکر فرو ببره که آیا واقعا کارم، حرفم، رفتارم، اصولم درسته؟ بلکه از قبل خودم خودم به درست بودنش پی برده باشم. نه تنها ایمان بلکه یقین داشته باشم که مسیرم درسته و جای هیچ شک و شبههای رو نه برای خودم بگذارم و نه دیگران.
برگی در باد نباشم که اگر امروز فلانی یه چیزی گفت، کل اصول و مسیرم زیر سؤال بره و فردا هم با حرف یکی دیگه! انقدر ثبات شخصیت داشته باشم که از چیزی که به درستیش شک ندارم، مطمئن باشم حتی اگر کل دنیا ازم انتقاد کنه و نظرش مخالف من باشه هم سر اصول و مسیرم محکم بایستم، و این فقط توسط مقایسه نتایجی که گرفتم مشخص میشه.انقدر نتیجه بگیرم، که به یقین برسم.
فکر میکنم به همین خاطر هست که شما انقدر روی عملگرایی تاکید میکنید و همیشه بهمون میگید عمل کنیم، چون با عمل هست که نتیجه میاد و با هر بار نتیجه دلخواه و درجهت قانون، فقط ایمان ما نسبت به مسیری که درش هستیم بیشتر میشه و هرچقدر این نتایج ثابت تر بشن و ادامه بدیم، بزرگتر میشن و بعد به خودمون میایم میبینیم دست مون پر شده از نتایج دلخواه که فقط مسیر، باور و اصول درست میتونه ما رو به نتایج درست و دلخواه مون برسونه و این نقطه به یقین میرسیم.
میشیم مثال استاد دانشگاهی که شما زدید، اون نقطه دیگه من میدونم کی هستم و با خودم چند چندم نیاز ندارم که کسی منو، مسیرم رو، باورهام و.. رو تایید کنه اصلا بپذیره یا نه چون من خودم میدونم کی هستم و کجای کارم، چون نتیجه تو دستامه. ولی اگر واکنش نشون میدم، هوشیار باشم! اینکه هنوز شک دارم، اینکه با خودم این مسئله رو ریشهای بررسی نکردم چون خودم به حقانیت اون موضوع نرسیدم! چرا؟
چون عمل نکردم و نتیجه عملیش رو در زندگیم ندیدم
واقعا استاد این فایل برای خودش دورهای بود!! چقدررر ازتون یاد گرفتم، چقدر ذهن و دیدم باز شد و چقدر شما رو تحسین میکنم و ازتون سپاسگزارم که انقدر عالی روی خودتون کار میکنید و سخاوتمندانه همچین آگاهی های زندگی سازی رو به صورت هدیه در اختیار ما قرار میدید تا رشد کنیم و انسان های بهتری بشیم.
خداروشکر که فرصت شنیدن این آگاهی ها رو دارم، فرصتی که بین شما باشم و کلی ازتون یاد بگیرم و البته که از امروز به بعد تلاش کنم برای اینکه تمام این درس ها رو جزوی از شخصیتم کنم و در عمل صحبت کنم، عاشقتونم^^
استاد خیلی ازتون سپاسگزارم، بینهایت، بینهایت، سپاسگزاری من از شما قطعا به من کمک میکنه.
چقدر نکته جالبی گفتید در مورد ایلان ماسک، خیلی جالب بود واسم که من قبلش تو فکر ایلان ماسک بودم و خداوند مرا در مسیر این فایل بینظیر قرار داد و یهو دیدم راست میگه استادم. چقدر خوب گفتید استاد عزیزم.
استاد وقتی این فایل را شنیدم فهمیدم منم انگار توی این مورد قبلا خیلی ایراد داشتم. اما الان خیلی بهتر از قبلم.
تازه به خودم اومدن متوجه شدم چقدر من تغییر کردم نسبت به قبلم و این به لطف آموزشهای عالی شماست.
الان که جلسه ششم قدم ششم هستم واقعا حالم داره هر روز بهتر میشه.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
هر نفسم در تکاپو ست. تا به این جهان ابدی ایمان بیاورم، جهان هر کس به اندازه ی فکر اوست. (امام علی )
سلام و درود فراوان بر استاد گرامی
استاد شایسته عزیز و دوستان عباس منشی در این سایت الهی
امروز بوی آرامش میدهد
سپردن همه چیز به دستان گرم خدا
بارانی که نم نم گونه هایت را ببوسد.
قدم زدن در کنار کسانی که دوستشان داری …
ستارهایش که به تو چشمک میزنند
و می گویند!!!
خودت را برای فردایی بهتر آماده کن
و مهم تر از همه خدایی که هر روز حالت را از تو بپرسد.
من امروز زیباتر از هر روز نفس میکشم
زیباتر از همیشه می بینم
من امروزم را زندگی میکنم .
من احساسم را ، امروزم را و خدایم را بیشتر از همه دوست دارم
امروزم چه بوی زیبایی دارد
هر روزم چه بوی های زیبایی داده .(که من بی خبر بودم )
خدا یا شکرت…
مسیر موفقیت همیشه با انتقاد روبه میشه و خیلی کم پیش میاد از انسان انتقاد نشه…
من همیشه اگر کسی انتقاد کنه ازم ناراحت نمیشم و سعی کردم مسیر رو باز کنم و فضا رو بازکنم که طرف حرفش رو بزنه…حتی اگه ناسزا باشه.
ولی استاد مخالفم یه نفر پشت سر انتقاد کنه (همون طور که توی کامنت قبلی گفتم ) اونم به خودم نگه و به دیگران بگه.
انتقاد آگه سازنده باشه، به نظرم خوبه و مایه ی پیشرفته، و میشه ازش درس بگیری .
مثال شما توی کارتون.
در طول تاریخ بوده و خواهد بود کسانی که اتنقاد میکنن و من شما از این قضیه مستثنی نیستیم.
انتقاد پشت سر انتقاد نیست و اسمش غیبته و به نظر من آخر ین تلاش فرد غیبت کننده هست و او فرد غیبت کننده بسیار ناتوان و عاجزه…
ولی اگر پشت سرت حرفی نیست، به این معنی نیست که مسیر را درست میری ؟
استاد من یه سری دیدم که منتظر انتقاد نیستن و دارن طرف رو تخریب میکنن و داره از چیزهای میگه که شخصی هستش و اصلا مشکلش یه چیز دیگه ست…
که ما با این افراد اصلا کاری نداریم و باید اعراض کنیم.
استاد ما یه رفیق داشتیم تو خدمت سربازی بسیار آدم انتقاد پذیری بود و با توجه به اینکه وظیفه بود و کادر نبود ،و معمولا طرف میگه بگذره و خدمت تموم بشه و بریم ، ایشون بر عکس
ارشد آموزشی بود و (البته خودمم ارشد آموزشی بودم ) یه صندوق درست کرده بود و روش نوشته بود صندوق پیشنهاد دات و انتقادات… میگفت خیلی دوست دارم ببینم ایرادم کجاست و ببینم کجای کارم میلنگه، جالب او نجا بود میگفت اسمتونو ننویسید و هر نظری دارید بگید!
من با این مباحث آشنایی نداشتم اون زمان ولی بهترین ارشد آموزشی گردان شده بود و از همه لحاظ بهترین شده بود فرمانده تعجب میکرد.میگفت من 29 سال خدمت کردم چرا من به فکرم نرسیده. (داستان کوتاهی بود که خواستم برای بچه ها تعریف کنم )
استاد حرف از موفقیت و خدمت به بشر گفتید و حیفم اومد اسم ایلان ماسک رو نبرم که واقعا خدمات ارزنده ای به بشر کردن ایشون و ما به چنین افراد ی توی دنیا احتیاج داریم و ایشون هر چند نیازی نداره و از لحاظ مالی بی نیازن…
سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان … واقعاً سورپرایز شدم مسائلی که توی این فایل توضیح دادین استاده عزیز دقیقاً جواب مسئله من بود که تو این فکر بودم تو عقل کل مطرح کنم تا دوستان راهنماییم کنن اما سپاسگزار خداوند و شما هستم که جواب سوال من داده شد، من قبلاً که مورد انتقاد قرار میگرفتم واکنش جالبی نشون نمیدادم و در اکثر مواقع برافروخته میشدم و پرخاشگری میکردم و بعد گذشت زمان بیشتر بخاطر واکنشم خودم رو سرزنش میکردم و احساس بدی بهم دست میداد اما همین یک هفته پیش یک انتقاد درباره یک اتفاقی که در گذشته پیش اومده بود ازم شد با اینکه تو جمع بودیم خیلی ریلکس و با لبخند واکنش نشون دادم و ازش رد شدم درسته بعد یکی دو ساعت نجوا های ذهن میومد که منو بخاطر اشتباه گذشته حالمو بد کنه اما یک احساس خوب جدید توأم با آرامش بهم دست میداد که از قلبم میومد که میگفت رضا دمت گرم چقدر عالی واکنش نشون دادی و …. بازم ممنونم ازتون استاد در پناه خدا همیشه شاد و سالم باشین همچنین همه دوستان هم خانواده
چقدر نیازبه همچین فایلی داشتم .استادخیلی خیلی ازگوش کردن این فایل لذت بردم.
دقیقن موضوعی بود که این روزا باهاش درگیربودم.
ومتاسفانه دلیلش رو نمی فهمیدم.
خیلی عالی وواضح وازهمه ی جوانب موضوع «انتقاد» روتوضیح دادید.
ذهنم خیلی بازشدوخیلی خوب نقاط ضعف خودمو ،فهمیدم.
دونکته ی اولی که گفتیددرواقع دوعلتی که به خاطرش موردانتقادقرارمیگیریم ،هردو ازعواملی بودن که من جدیدن باهاش مواجه میشدم.
اول اینکه خودم ازخودم چ توذهنم چ در عمل ،خیلی ایرادمیگیرم.وخودموخیلی موردانتقاد قرارمیدم.
دقیقن رفتارهایی که دوست ندارم انجام بدم ولی هرچی تلاش میکنم درعمل نمیشه .
فکر میکردم ،خوبه که ازخودم انتقادمیکنم !
ونشون دهنده ی اینه که دارم تلاشموبرای رشدخودم میکنم.
امامتوجه شدم زیادی توجه کردن به نقصهاورفع اونها،داره یه کم حال منو بد میکنه .
درسته همش ازابزارهای برنامه کمک میگیرم که زیادخودموسرزنش نکنم وتواون اشتباه نمونم اماتکرار زیادش هم باعث میشه فکرکنم رشدی نکردم.وتوجهم بیشترسمت منفی های خودم بره.
ازطرفی دلیل دومم این بود که توذهنم دیگران رو هم خیلی مورد قضاوت وانتقادخودم قرارمیدادم.
البته کسی نیستم که به راحتی ازکسی انتقادکنم ،چون احساس میکنم ، طرف مقابل ازدستم ناراحت میشه.
ناراحتی من چن دلیل داره !یا ب خاطراینه که طرف داره کاملادرست میگه ومن همون لحظه متوجه شدم.
یااینکه درگذشته من اون اخلاق یارفتار روداشتم والان باکارکردن روی خودم دیگه ندارم ولی اون شخص باانتقادش،انگارگذشته ی منو مرورمیکنه ومن چون میخام فراموش بشه ،ازبازگوکردنش حالم بدمیشه.
یا اینکه بقدری ازاون رفتاربدم میادکه باورم نمیشه منم دارم .
هیچ وقت فکرنمیکردم انتقادکردن ازخودم باعث خلق انتقادازسمت کس دیگه ای بشه.
واینم نمیدونستم که اگه توذهنم کسیوموردانتقادقراربدم بازباعث ایجادانتقادازسمت دیگران به من بشه.
حالا که درموردشون فکرمیکنم ،میبینم استادکاملادرست میگن .چون تمام توجهم به سمت ضعفهاونواقصم بوده .وبابت دیگران هم همین طور.
خیلی جالبه این هفته یه سفر چندروزه با دایی وزندایی همسرم داشتیم .بچه هاراهم باخودمون نبرده بودیم.
من تمرکزمو گذاشتم روی اینکه ،زندایی همسرمو،تحسین کنم جاهایی که لازمه تعریف کنم.اینم میدونم که عاشق تعریف وتمجیدازخودشه .خیلی بااین موضوع حال میکنه .
ازطرفی ایشون حتی یه جا به خاطر هیچ کاری ازمن ،تعریف یاتشکرخاصی نکرد.واین درصورتی که خودم ازخودم خیلی احساس رضایت داشتم .سعی میکردم تمام نکاتی که ازاستادیادگرفتم روپیاده کنم .
امابابت این موضوع اشتباه کردم .اولا که طرف جنبشو نداشت .بیشتر غرور ،ورش داشت.
دقیقن همانطورکه استادگفتن ،وقتی انتقادی ازمامیشه فکرمیکنیم به شعورمون توهین کردن.ویااینکه شخصیتمون رو زیر سوال بردن.ب خاطرهمین عصبانی میشیم وبه هم میریزیم.
من که اون لحظه سازنده ویاغیرسازندشو نمیفهمم ،چون درهرحالتی دوست ندارم .
ولی وقتی که باخودم خلوت میکنم ،خوب میفهمم که کجای کار خودم نقص داشته.
مثلا پیش فردی ،میام ازتربیت بچه هام حرف میزنم .خب مسلما اونم ازسبک تربیتی خودش میگه واگه احساس کنه که جایی ازکار من اشتباس،میادانتقادمیکنه.
درلحظه یه جوری میشم خوبم میفهمم اون داره ازنگاه خودش میگه .شایدم منم سبک تربیتی دیگری روقبول نداشته باشم ودقیقن توجایگاه فرددیگه قراربگیرم وانتقادبکنم.
شایدمن ازانتقاددیگران ناراحت بشم ولی ازمحالاته که بعدن توخلوت خودم ،نشینم وبه حرفهای اون شخص فکرنکنم وازاونجایی که صادقانه ،تراز خودمو میگیرم،خیلی وقتها انتقادهای دیگران رو به شکل درس وتجربه میبینم .
همیشه انتقادهاشون باعث شده خیلی ازافکاروباورهاورفتارهای غلطمو کناربزارم.
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه یه بار دیگه بهم اجازه دادی بیام فایل زیبای از بهترین استاد ببینم و لذت ببرم و به آگاهی هام اضافه بشه
خدایا شکرت که من از هدایت شده ها هستم و در هر لحظه و در هر ثانیه داری من و هدایت میکنی
استاد جان من از موقعی که دوره عزت نفس و گرفتم خیلی بهتر شدم در مورد انتقادات دیگران
من همیشه به خودم یاد آوری میکنم که من نظر و سبک شخصی خودم مهمه و نظر هیچ کس دیگه برام مهم نیست و من برام مهم نیست که در مورد لباس پوشیدن میگند وقتی بهم میگند آخه چرا همیشه اسپرت میپوشید و بدن آرایش میای بیرون بهشون میگم این سبک شخصی کنه من خودم و همین جور دوستم و به خودم عشق میورزم ،البته قبل اینطور نبودم سریع تا راحت میشدم و یا بخاطر اینکه به سبک اونها باشم مثل اونها لباس میپوشیدم و آرایش میکردم
یکی دیگه که فهمیدم اگه ازم انتقاد میشه بخاطر اینه که خودم و خیلی انتقاد میکنم و خودم و دوست ندارم و خودم با خودم در صلح نیستم و من اومدم خودم و تحسین کردم و خودم و دوست داشتم و احساس لیاقت کردم و از دیدن خودم تو این لذت بردن
و یکی دیگه اینکه شروع کردم تحسین کردن از دیگران البته تا موقعی که آگاهانه دارم اینکار را انجام میدم واقعا جهان مثل اینه عمل میکنم هر موقع یادم نباشه و ناخودآگاه تو ذهنم ایراد از بقیه بگیرم جهان همان چیز و بهم نشون میده و ازم انتقاد میکنند واین واقعیت
اگر ازنظر احساسی به هم بریزم دست میزاره تو وجودم
حالا باید ببینم موقعی که انتقاد ازم میکنند ببینم هدفشون چیه
من دارم میرم آموزش شنا وقتی که ببینم مربیم داره بهم انتقاد میکنه میفهمم داره کمکم میکنه که اگر قبل بود خودم شروع میکردم از خودم انتقاد کردن تو خیلی بی استعدادی ،تو خیلی دیر یاد میگیری
ولی العان اینکار را نمیکنم خودم قدم به قدم پیشرفته و میبینم و خودم و تحسین میکنم
یکی دیگه وقتی کسی ازم انتقاد میکنه چرا اینقدر لاغر شدی چطوری زنده ای، من ناراحت نمیشم پیش خودم میگم آخه این که از قانون سلامتی چیزی نمیدونه بخاطر همین که داره این و بهم میگه،بعد سلامتی خودم به دست آوردم یاد آوری میکنم و خودم و تحسین میکنم دستاوردهای که از قانون سلامتی به دست آوردم و شکر گزاری میکنم که با هدایت خدا تو این مسیر قرار گرفتم
یه موقعی که داره انتقاد بهم میکنه و داره تخریبم میکنه تواناییهای خودم و مینویسم و خودم تحسین میکنم و تازه بخاطر اینکه به خودم و به ارزشهای و به خواسته هام دارم اهمیت میدم افتخار میکنم و بخاطر این که دیگه احساس قربانی شدن ندارم و خودم تحسین میکنم بخاطر اینکه رفتم دنبال عشقم که یادگیری شنا هست به خودم افتخار میکنم و بخاطر اینکه دست از جاهل بودنم تا حدی برداشتم به خودم افتخار میکنم و خودم و تحسین میکنم و پیشرفتهای خودم و میبینم و خودم و تحسین میکنم راستش حال خودم و خریدارم حالا هر کس هر چیزی دوست داره بگه بهم برام دیگه مهم نیست مهم آرامش و آسایش خودمم
بخاطر اینکه دارم نتیجه و میبینم
که هر روز بیشتر و بیشتر داره بهم نعمت و ثروت و فراوانی میده
هر روز بیشتر با خودم در صلحم
و دستهای از دستهای مهربون خدا را سر راهم قرار میده که به فکرم هم نمیرسه
وقتی که متوجه شدم همه ی ما به یک اندازه دسترسی داریم به نعمتها و ثروتهای خداوند به سلامتی توحیدی شدن ،به رابطه عاشقانه و اینکه
اگر کسی مثل استاد عباس منش به اینها رسیدند من هم میتونم
اگر بهم انتقادی بشه و درسته و باز هم ناراحت بشم بخاطر اینکه برداشتم اینه که وصلش کردم به ارزشمندیم و کمال گرا هستم و برای خودم استانداردها بالایی گذاشتم که این و تو دوره حل مسایل یاد گرفتم که کمال گرا نباشم و به خودم نگیرم و سعی کنم دنبال بهبود گرای باشم
و دارم این تو ذهنم درست میکنم و با از دید کسی نگاه میکنم که داره ازم انتقاد میکنه و به خودم میگم شاید من جای اون بودم این کار را میکردم دارم سعی میکنم از دید طرف نگاه کنم زود قضاوت نکنم به خودم میگم خوب اون از لحاظ رشد عقلی و سنی هنوز کوچیکه خوب اون این آگاهی های که من از سایت استاد عباس منش دارم یاد میگیرم و دارم رشد میکنم و اون نداره
من دارم روی خودم کار میکنم من تو مسیر بهبود و پیشرفت هستم و اصلا ناراحت نمیشم
میدونم که من پرفکت نیستم و تواناییهای خودم یه یاد میارم و افکار خوب به خودم میگم
بعضی وقتها به قول استاد عزیزم نفس عمیق میکشم و زیبایهای که تو روز دیدم و لذت عشق ورزی که با خدای مهربونم کردم تو ذهن خودم میارم
استاد شما بینظیریند و من هزاران هزار با شکر گزاری میکنم از خدای مهربونم که شما که دستی از دستهای مهربونش هستیند را برام فرستاد
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو هدایت میخوام
خدای من هدایت شده هستم و تو لحظه به لحظه من و داری هدایت میکنی به اسانیهای بیشتر و به لذت بیشتر
مطمعنم به همین زودی مهاجرت میکنم به جایی که آزادی مالی،مکانی و زمانی داشته باشم
من لایق بهترینها
من انسان دوست داشتنی
من بنده ی نظر کرده ی تو هستم
شکرت شکرت بخاطر این حس خوبم که مساوی با اتفاقات خوب
خدایا شکر که دارم پیشرفتهام و میبینم و خوشحال بخاطر پیشرفتهام
درباره این فایل عالی شب گذشته کامنت گذاشتم اما می خواستم بگم
امروز روز چهلم است
با خود متعهد شده بودم 40 روز در سایت کامنت بگذارم که امروز روز چهلم است اگر خیلی سخت گیرانه به خودم نگاه کنم خب دو روز نتوانستم کامنت بگذارم چون فرصت نکردم . البته که این می تواند بهانه ای منطقی و درست به نظر برسد.
اگر سهل گیرانه به خودم نگاه کنم باید به خودم تبریک بگویم روز چهلم را و آن دو روز را به دیده ی اغماض بنگرم.
در کل حس خیلی خوبی داشت. قبلا هم در روزشمار تحول من هم این تعهد را داده بودم و آن زمان هم خیلی به من خوش گذشت و این بار نیز خدا رو شکر این چهل روز همه روزهای سرشار از انرژی و شادی و برکت برایم بود.
خدا رو شکر که خداوند نعمت هایش را بر من افزون کرد و از نظر مالی برکت و ثروت بیشتری وارد زندگیم شد. مسافرت بسیار دلچسبی رفتم. روابط دوستانه گذشته را استحکام بخشیدم. تجربه ی دوری از فرزندم به مدت یک ماه رقم خورد که خیلی خیلی تجربه ی خوبی هم برای ما هم برای فرزندم بود. تجربه رابطه با فرزند اول وقتی که پسرم از ما دور بود باعث شد رابطه ام با دخترم بهتر شود. کار سایتم هم برایم خوشدلانه پیش می رفت.
به دلیل اینکه این تعهد 40 روزه را همراه خواهرم به انجام رساندیم. هرشب به هم پیام می دادیم که کامنت گذاشتیم و روزها در مورد کامنت ها یا فایل هایی که گوش کرده بودیم با هم سخن می گفتیم. خدا رو هزار مرتبه شکر هم آگاهی هایمان را با هم اشتراک می گذاشتیم هم انگیزه می دادیم برای اینکه 40 روز را به پایان برسانیم.
سپاسگزارم که این سایت محیطی بسیار عالی برای این کاری که به خودسازی ما کمک می کند فراهم می کند.
خدا رو شکر که دوستان هم با کامنت های عالی و زیبایشان من را ترغیب می کردند که مانند آنها کامنت بگذارم که اول از همه به خودم کمک کنم دوم شاید زمانی به کنترل ذهن دیگران هم کمک بکند.
سپاسگزارم از استاد عزیزم که اینگونه به الهامات خودشان گوش می کنند و نتیجه وجود این سایت پر از آگاهی و حس عالی و خدایی شده است.
حتما که باز هم از این دوره ها با خود شروع خواهم کرد. چون هر زمان که اینگونه متعهد بودم واقعا نتایج عالی بود و حس و حالم هم بسیار خوش بود. انشالله به امید خدا
این فایلو که شنیدم با خودم فکر میکردم من اوایل هر کسی از م انتقاد میکرد اونو به شخصیتم گره میزدم وحالا میفهمم که چقدر ناراحت میشدم یا واکنش نشون میدادم .والان که دارم روی خودن کار میکنم وسعیم بر اینه که تمر کزم روی خودم باشه کمتر از انتقادات بقیه ناراحت میشم وزیاد برام مهم نیست . با خودم میگم طرز فکرش با من فرق داره و نظر خودشو داره .ولی اگه ایراد بجا وسازنده ای باشه بهش فکر میکنم و میگم چی توی من هست که این حرفو شنیدم؟
ومورددیگه ای ام که هست کمالگرایی باعث شده من خودمو توی خیلی جاهادسرزنش کنم واز خودم انتقادکنم ودقیقا در مورد همون مسئله موردد انتقاد قرار بگیرم وفهمیدم بیشتر باید خودمو دوست داشته باشم وبا خودم در صلح باشم تا از مسیرم لذت ببرم و جایی که اشتباه میکنم به خودم بگم اینم یه تجربس وباعث میشه دفعه بعد حواسمو بیشتر جمع کنم واون اشتباهو تکرار نکنم وتوی چرخه اشتباه وسرزنش خودم نباشم .
خیلی ممنونم از استاد عزیز که با حوصله تمام
این موارد رو به ما اموزش میدن .
استاد خیلی خوشتیپی ماشالله بهت. هرروزم جونتر میشی . دوستتون دارم شما ومریم جان رو. در پناه خدای مهربان باشید.
سلام و دروود خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز
استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم از فایل های عالی که در سایت میگزارید .
صحبت هایی که در این فایل در مورد انتقاد زدید , چقدر عالی بود , چه مثال زیبایی بود مثال دکتر و فرد معتاد, خیلی از علامت سوال های ذهن من با این فایل به جواب رسید.
واقعا خدا بهتون قوت بده که این مطالب و اگاهی های عالی را با مردم به اشتراک میزارید .
هر کسی با من از حال بد صحبت میکنه من سریعا سایت عباسمنش . کام رو بهش معرفی میکنم , میگم برو تو سایت قطعا باورهات تغییر میکنه و به واسطه ی تغییر باورهات زندگی ات هم تغییر میکنه , البته به کسانی معرفی میکنم که خواهان تغییر هستند .
یک نوع انتقادی که استاد فراموش کردن راجبش صحبت کنن تحمیل هست.
استاد راجب انواع انتقادات مثل تخریب ، از روی نااگاهی و انتقاد خیر خواهانه و سازنده صحبت کردن و دیدگاه اراعه دادن اما در مورد انتقاد از نوع تحمیل عقاید وسلایق صحبت نکردن. این انتقاد در زندگی ما زیاده
مثلا بعضی خواهران من از نوع پوشش من خوششون نمیاد وهر کدام جداگانه دارن به صورت مکرر من را مجاب میکنن اون طور که اونها می خوام باشم. در واقع به نوعی اعتراضات شدیدی هم که در این اواخر به استاد شد هم میشه گفت از این جنس انتقاد بود
به نظر من اونا نمیخواستن مثلا استاد را تخریب کنن اونا فقط دوست داشتن استاد عباسمنش را مجاب کنن به اونا بیپونده
متعصافه این ویژگی در تفکرات مذهبی مختلف بارزه که یک نوع نژاد پرستی عقیدتی راه انداختن ودوست دارن تحمیل کنن تفکراتشون را. خب بگذیرم از استاد شدیدا به خواطر اگاهی های این فایل به خصوص تکنیک های مدیریت انتقادات مختلف سپاسگزارم وبرای کلیه ی دوستان درسایت ارزوی موفقیت دارم.
به نام یگانه هدایتگر مهربان
سلام به استاد نازنینم، خانم شایسته دوستداشتنی و تمام دوستان عزیزم
به شخصه خیلی خیلی از این فایل درس یاد گرفتم، من رو نسبت به خیلی از موضوع ها من جمله نحوه مدیریت انتقادات روشن کرد.
استاد واقعا تحسین میکنم این شخصیت شما رو که انقدر فوقالعاده روی خودتون کار کردید و کار میکنید و در تمام موضوعات سعی میکنید منطق ها و آبشخور های اون موضوع رو پیدا کنید و این همون کنترل ذهنی هست که شما دارید..
اینکه من میبینم من و شاید خیلی از افراد دیگه گاها نسبت به مثلا موضوع انتقاد گارد میگیریم و خیلی حساس میشیم و واکنش احساسی شدید نشون میدیم و شاید اصلا هم فکر نکنیم به اینکه اون فرد شاید انتقاد سازنده داره انجام میده بیام به منطق پشت حرفش نگاه کنم و فکر کنم اما شما چقدر خوب این شخصیت رو در خودتون پرورش دادید که منشأ هر چیز رو پیدا کنید، چون شما فقط اصل براتون مهمه اون ریشه رو میخواید پیدا کنید و به جزئیات اینکه مثلا فلانی ببین چی گفت، کِی گفت، جلوی کیا گفت و.. کاری ندارید و واقعا تمام گفته هاتون از عمل میاد یعنی بلافاصله با عمل تون تایید میکنید همه شون پرکتیکال شدند در شخصیت تون، عمل شما با ما صحبت میکنه و انقدر تا عمق جان من نفوذ میکنه و اثرش رو میگذاره که همین من و خیلی افراد دیگه رو پوش میکنه تا با الگو قرار دادن شما عمل کنیم.
میخوام درس هایی که از این فایل ارزشمند گرفتم رو بنویسم:
اولین منطق اینه که بیام به خودم بگم، از افراد به نامی که کارهای فوقالعادهای دارند انجام میدن در جهان امروز مثل ایلان ماسک، بیل گیتس، رونالدو و.. هم انتقاد میشه!
1. یعنی بیام با خودم درباره این موضوع راحت باشم که آره، هرکسی میتونه مورد انتقاد وارد بشه چه فردی که از نظر بقیه محبوب و خبره یک حیطهای هست، منتقد داره چه هر فرد دیگهای
بعد وارد مقوله انتقاد میشیم و برای اینکه گاردم رو پایین بیارم با خودم بگم نیّت پشت صحبت های فرد مقابلم رو بهش فکر کنم که از چه دری داره انتقاد میکنه؟
آیا سازنده و برای کمک به بهبود شخصیت منه؟
آیا نا آگاهانه و با اطلاعات ناقصی که درباره شخصیت من داره؟
آیا مغرضانه و برای تخریب اعتماد به نفس و شخصیت منه؟
آیا داخل فضای مجازی و هر چیزیِ که فقط فرد میخواد باهاش ابراز وجود کنه؟
یعنی به جای اینکه بخوام توپمُ پر کنم و احساساتم رو درگیر کنم و باعث عملی بشم که در اوج احساسات بد انجام میدم که طبیعتا [احساس بد=اتفاقات بد]، بیام نفس عمیق بکشم خودم رو آروم کنم و برم سراغ اصل!
2. از خودم بپرسم هدف این انتقاد چیه؟ به من کمک میکنه و یا فقط بیشتر من و ذهن و زمان و انرژیم رو ازم میگیره و به سمت احساس بد سوق میده؟ اینجا همون نقطهای هست که باید هوشیار بود و کنترل ذهنی که روش انقدر سعی میکنیم کار کنیم به چالش کشیده میشه اینکه در اوج احساسات خودم رو بتونم کنترل کنم و جلوی هر واکنشی که ممکنه من رو بعدا پشیمون کنه بگیرم و از دید قانون و اصل ماجرا وارد این موضوع بشم.
××که باید بگم استاد این مهمترین درسی بود که ازتون یاد گرفتم، چون به شخصه به قولی مودی عمل میکنم! گاهی بی توجهم نسبت به انتقاد، گاهی میپذیرم، گاهی از تو خودخوری میکنم و گاهی اصلا نمیتونم احساسم رو کنترل کنم و جواب فرد مقابل رو میدم.. اما با این درس، با این منطق قوی که شاید به بهبود شخصیت من کمک کنه وارد این موضوع بشم، نه خصومتی ایجاد میشه و نه من از لحاظ ذهنی اونقدر که قبلا درگیر میشدم، دیگه این ماجرا رو کِش نمیدم.
3. بعد از درک هدف و ریشه انتقاد، مشخصا انتقاد های مجازی که بر پایه تخریب و.. هست ایگنور و با شیفت دیلیت از ذهن پاک کنم، اما انتقادهایی که رو در رو دربارم شده (بدون اینکه اصلا هدف و نیّت چی بوده) از فرد منتقد تشکر کنم!! و اینجوری اون رو خلع سلاح و از ادامه ماجرا چه از طرف خودم و چه اون فرد جلوگیری میکنم.
××استاد میتونم به جرئت بگم به این قسمت از فایل که رسیدم واقعا خالصانه تحسین تون کردم بخاطر همچین نحوه و شیوه برخوردی که با منتقد بهم یاد دادید و بگم اولش چقدرر تعجب کردم و حتی مقاومت داشتم درباره این موضوع که طرف ازم انتقاد کرده بعد ازش تشکر کنم؟ فردا باز به خودش جرئت میده داخل جمع یه چیز دیگه بهم بگه و.. اما باز دیدم دارم احساساتی برخورد میکنم و اگه بخوام از دید منطقی و ریشهای به این موضوع نگاه کنم، با این شیوه برخوردی که شما به یاد دادید نه شخصیت من زیر سؤال میره، نه با اون فرد خصومت ایجاد میشه و اینکه بعدش اگر انتقاد سازنده نبود کاملا ایگنور میشه و that’s it!
4. درس بعدیم، خودافشایی ذهنی و شخصیتی بود! اینکه اگه منتقد در زندگی من وجود داره، به یاد بیارم که جهان چیزی نیست جز بازتاب کننده باورهای من.. به جای اینکه بیام خودخوری کنم که چرا ازم انتقاد شده؟ و عیب طرف مقابلم رو ببینم و تا چند روز هی توی ذهنم درگیر این موضوع بشم و به جزئیات بپردازم و وقت و انرژیم رو تلف کنم.
بگم من چه باوری دارم و توی ذهن من داره چه اتفاقی میفته که نتیجهاش شده فرد منتقد کننده در زندگیم؟؟ نجواهای ذهنیم چیا دارن بهم میگن؟ چه افکاری درباره خودم هی دارم مرور میکنم؟ از چه جهتی هی دارم خودم رو زیر سؤال میبرم و با خودم در اون زمینه به صلح نرسیدم و نپذیرفتم که نتیجهاش توی زندگیم اینطور نمود میکنه؟ یا نکنه من دارم از بقیه انتقاد میکنم به صورت نا آگاهانه؟
بیام خودم رو واکاوی کنم، به خودم و نجواهایی که در پشت ذهنم درحال رفت و آمد هستند و انقدر خوب مخفی شدند که حتی اجازه شک کردن به اینکه ‘شاید مسئله از باورهای منه’، شک کنم!! و اونها رو شناسایی کنم و دست به کار بشم برای اینکه کمی بیشتر از قبل با خودم به صلح برسم و اون موضوع رو برای خودم حل کنم.
××استاد دقیقاا حق با شماست. من وقتی فکر کردم که چرا افراد هر چند وقت یکبار فقط درمورد یک حیطه زندگی من انتقاد میکنند و مثل هدف شده، متوجه شدم بخاطر اینه که خودم توی پس زمینه ذهنم خیلی دارم از خودم انتقاد میکنم! وگرنه چرا در جنبه های دیگه کسی ازم انتقاد نمیکنه؟ اما میاد دست میگذاره روی چیزی که من خیلی روش حساسم؟ و یجورایی آلردی توی ذهنم خودم هم دارم دربارش انتقاد میکنم؟ دیدم آره، من هنوز درباره اون موضوع با خودم به صلح نرسیدم و همش دارم از دید بقیه به بعضی جنبه ها نگاه میکنم و هی میخوام توضیح بدم.. که تنها راهش هم اینه که بیام روی خودم بیشتر کار کنم مخصوصا در جنبه عزت نفس با خودم مهربون تر باشم، خودم رو قضاوت نکنم، و فاندامنتال اون موضوع رو با منطق های درستی که دارم بررسی کنم و حلش کنم و با خودم به صلح برسم.
5. درس بعد، انتقاد های سازنده رو با آغوش باز پذیرا باشم و براشون برنامه بگذارم که شخصیتم رو بهبود ببخشم؛
انتقاد هایی که نا آگاهانه و از روی اطلاعات ناقص و اشتباه درباره شخصیت من هست رو به صورت مختصر توضیح بدم؛
انتقاد های مخرب که آلردی ایگنور شده و گفته نشده به حساب میان، از یک گوش میشنوم و از دیگری در میکنم و موضوع رو ادامه نمیدم و وقت و انرژی با ارزشم رو تلف نمیکنم براش.
6. درس بعد، زمانیِ که درباره یک کار عملی یا مهارتی و اکتسابی ازم انتقاد میشه به جای اینکه بیام به خودم بگیرم و بگم فرد قصد توهین و زیر سؤال بردن شخصیتم بوده، آروم باشم و سعی کنم از دید اون فرد به ماجرا نگاه کنم که اگر من هم جای اوشون بودم این کیفیت خروجی من رو راضی میکرد؟ اگر نه پس حتما میگفتم که راضی نیستم و میتونه بهتر باشه و.. و مسلما با این حرفم نمیخواستم شخصیت طرف مقابلم رو بد جلوه بدم فقط در مورد اون موضوع خاص بهش میگم تا بهتر و با کیفیت بهتری خروجی بده و استانداردهام رو بدونه همین! و اتفاقا به پیشرفت در اون کار منتهی میشه و سازنده هم هست.
××استاد من دقیقا همین طوری فکر میکردم!! یعنی اکثر انتقاداتی که تا به امروز ازم شده رو خیلی شخصی سازی کردم و اصلا به همین دلیل بوده که اکثر اوقات گارد داشتم درباره انتقاد و انقدر احساساتم برانگیخته میشده و مشغله فکری ایجاد میکرده و البته کمالگرایی که باعث میشه همیشه از خودم انتظار داشته باشم که همه چیزم درست باشه اما بیام این کمالگرایی رو کمتر کنم و با اشتباه کردن راحت تر باشم و جزئی از روند تکاملم ببینم چون هیچکس کامل نیست! منم قرار نیست کامل باشم بلکه میتونم بهتر و بهتر بشم. با این فایل اصلا کل نگاهم به این مقوله انتقاد به کل زیر و رو شد! و چقدر خوشحالم که درک خیلی خیلی بهتری به لطف شما از این موضوع دارم و یاد گرفتم استاد عاشقانه ازتون سپاسگزارم
7. و درس بعد، اینکه بیام رفتارها، باورها و چارچوب و اصولی که دارم رو برای خودم و در ذهنم فاندامنتال کنم یعنی همه چیزم روی منطق های قوی بنا شده باشه که درستی اون برام محرض باشه نه اینکه با یک حرف، یا یک انتقاد منو به فکر فرو ببره که آیا واقعا کارم، حرفم، رفتارم، اصولم درسته؟ بلکه از قبل خودم خودم به درست بودنش پی برده باشم. نه تنها ایمان بلکه یقین داشته باشم که مسیرم درسته و جای هیچ شک و شبههای رو نه برای خودم بگذارم و نه دیگران.
برگی در باد نباشم که اگر امروز فلانی یه چیزی گفت، کل اصول و مسیرم زیر سؤال بره و فردا هم با حرف یکی دیگه! انقدر ثبات شخصیت داشته باشم که از چیزی که به درستیش شک ندارم، مطمئن باشم حتی اگر کل دنیا ازم انتقاد کنه و نظرش مخالف من باشه هم سر اصول و مسیرم محکم بایستم، و این فقط توسط مقایسه نتایجی که گرفتم مشخص میشه.انقدر نتیجه بگیرم، که به یقین برسم.
فکر میکنم به همین خاطر هست که شما انقدر روی عملگرایی تاکید میکنید و همیشه بهمون میگید عمل کنیم، چون با عمل هست که نتیجه میاد و با هر بار نتیجه دلخواه و درجهت قانون، فقط ایمان ما نسبت به مسیری که درش هستیم بیشتر میشه و هرچقدر این نتایج ثابت تر بشن و ادامه بدیم، بزرگتر میشن و بعد به خودمون میایم میبینیم دست مون پر شده از نتایج دلخواه که فقط مسیر، باور و اصول درست میتونه ما رو به نتایج درست و دلخواه مون برسونه و این نقطه به یقین میرسیم.
میشیم مثال استاد دانشگاهی که شما زدید، اون نقطه دیگه من میدونم کی هستم و با خودم چند چندم نیاز ندارم که کسی منو، مسیرم رو، باورهام و.. رو تایید کنه اصلا بپذیره یا نه چون من خودم میدونم کی هستم و کجای کارم، چون نتیجه تو دستامه. ولی اگر واکنش نشون میدم، هوشیار باشم! اینکه هنوز شک دارم، اینکه با خودم این مسئله رو ریشهای بررسی نکردم چون خودم به حقانیت اون موضوع نرسیدم! چرا؟
چون عمل نکردم و نتیجه عملیش رو در زندگیم ندیدم
واقعا استاد این فایل برای خودش دورهای بود!! چقدررر ازتون یاد گرفتم، چقدر ذهن و دیدم باز شد و چقدر شما رو تحسین میکنم و ازتون سپاسگزارم که انقدر عالی روی خودتون کار میکنید و سخاوتمندانه همچین آگاهی های زندگی سازی رو به صورت هدیه در اختیار ما قرار میدید تا رشد کنیم و انسان های بهتری بشیم.
خداروشکر که فرصت شنیدن این آگاهی ها رو دارم، فرصتی که بین شما باشم و کلی ازتون یاد بگیرم و البته که از امروز به بعد تلاش کنم برای اینکه تمام این درس ها رو جزوی از شخصیتم کنم و در عمل صحبت کنم، عاشقتونم^^
سلام استاد عزیزم و مریم خانم شایسته عزیزم.
استاد خیلی ازتون سپاسگزارم، بینهایت، بینهایت، سپاسگزاری من از شما قطعا به من کمک میکنه.
چقدر نکته جالبی گفتید در مورد ایلان ماسک، خیلی جالب بود واسم که من قبلش تو فکر ایلان ماسک بودم و خداوند مرا در مسیر این فایل بینظیر قرار داد و یهو دیدم راست میگه استادم. چقدر خوب گفتید استاد عزیزم.
استاد وقتی این فایل را شنیدم فهمیدم منم انگار توی این مورد قبلا خیلی ایراد داشتم. اما الان خیلی بهتر از قبلم.
تازه به خودم اومدن متوجه شدم چقدر من تغییر کردم نسبت به قبلم و این به لطف آموزشهای عالی شماست.
الان که جلسه ششم قدم ششم هستم واقعا حالم داره هر روز بهتر میشه.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
هر نفسم در تکاپو ست. تا به این جهان ابدی ایمان بیاورم، جهان هر کس به اندازه ی فکر اوست. (امام علی )
سلام و درود فراوان بر استاد گرامی
استاد شایسته عزیز و دوستان عباس منشی در این سایت الهی
امروز بوی آرامش میدهد
سپردن همه چیز به دستان گرم خدا
بارانی که نم نم گونه هایت را ببوسد.
قدم زدن در کنار کسانی که دوستشان داری …
ستارهایش که به تو چشمک میزنند
و می گویند!!!
خودت را برای فردایی بهتر آماده کن
و مهم تر از همه خدایی که هر روز حالت را از تو بپرسد.
من امروز زیباتر از هر روز نفس میکشم
زیباتر از همیشه می بینم
من امروزم را زندگی میکنم .
من احساسم را ، امروزم را و خدایم را بیشتر از همه دوست دارم
امروزم چه بوی زیبایی دارد
هر روزم چه بوی های زیبایی داده .(که من بی خبر بودم )
خدا یا شکرت…
مسیر موفقیت همیشه با انتقاد روبه میشه و خیلی کم پیش میاد از انسان انتقاد نشه…
من همیشه اگر کسی انتقاد کنه ازم ناراحت نمیشم و سعی کردم مسیر رو باز کنم و فضا رو بازکنم که طرف حرفش رو بزنه…حتی اگه ناسزا باشه.
ولی استاد مخالفم یه نفر پشت سر انتقاد کنه (همون طور که توی کامنت قبلی گفتم ) اونم به خودم نگه و به دیگران بگه.
انتقاد آگه سازنده باشه، به نظرم خوبه و مایه ی پیشرفته، و میشه ازش درس بگیری .
مثال شما توی کارتون.
در طول تاریخ بوده و خواهد بود کسانی که اتنقاد میکنن و من شما از این قضیه مستثنی نیستیم.
انتقاد پشت سر انتقاد نیست و اسمش غیبته و به نظر من آخر ین تلاش فرد غیبت کننده هست و او فرد غیبت کننده بسیار ناتوان و عاجزه…
ولی اگر پشت سرت حرفی نیست، به این معنی نیست که مسیر را درست میری ؟
استاد من یه سری دیدم که منتظر انتقاد نیستن و دارن طرف رو تخریب میکنن و داره از چیزهای میگه که شخصی هستش و اصلا مشکلش یه چیز دیگه ست…
که ما با این افراد اصلا کاری نداریم و باید اعراض کنیم.
استاد ما یه رفیق داشتیم تو خدمت سربازی بسیار آدم انتقاد پذیری بود و با توجه به اینکه وظیفه بود و کادر نبود ،و معمولا طرف میگه بگذره و خدمت تموم بشه و بریم ، ایشون بر عکس
ارشد آموزشی بود و (البته خودمم ارشد آموزشی بودم ) یه صندوق درست کرده بود و روش نوشته بود صندوق پیشنهاد دات و انتقادات… میگفت خیلی دوست دارم ببینم ایرادم کجاست و ببینم کجای کارم میلنگه، جالب او نجا بود میگفت اسمتونو ننویسید و هر نظری دارید بگید!
من با این مباحث آشنایی نداشتم اون زمان ولی بهترین ارشد آموزشی گردان شده بود و از همه لحاظ بهترین شده بود فرمانده تعجب میکرد.میگفت من 29 سال خدمت کردم چرا من به فکرم نرسیده. (داستان کوتاهی بود که خواستم برای بچه ها تعریف کنم )
استاد حرف از موفقیت و خدمت به بشر گفتید و حیفم اومد اسم ایلان ماسک رو نبرم که واقعا خدمات ارزنده ای به بشر کردن ایشون و ما به چنین افراد ی توی دنیا احتیاج داریم و ایشون هر چند نیازی نداره و از لحاظ مالی بی نیازن…
استاد عزیزم
بابت این همه آگاهی ممنونم و تشکر کمه و تشکرات
اجرتون با الله مهربان.
سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان … واقعاً سورپرایز شدم مسائلی که توی این فایل توضیح دادین استاده عزیز دقیقاً جواب مسئله من بود که تو این فکر بودم تو عقل کل مطرح کنم تا دوستان راهنماییم کنن اما سپاسگزار خداوند و شما هستم که جواب سوال من داده شد، من قبلاً که مورد انتقاد قرار میگرفتم واکنش جالبی نشون نمیدادم و در اکثر مواقع برافروخته میشدم و پرخاشگری میکردم و بعد گذشت زمان بیشتر بخاطر واکنشم خودم رو سرزنش میکردم و احساس بدی بهم دست میداد اما همین یک هفته پیش یک انتقاد درباره یک اتفاقی که در گذشته پیش اومده بود ازم شد با اینکه تو جمع بودیم خیلی ریلکس و با لبخند واکنش نشون دادم و ازش رد شدم درسته بعد یکی دو ساعت نجوا های ذهن میومد که منو بخاطر اشتباه گذشته حالمو بد کنه اما یک احساس خوب جدید توأم با آرامش بهم دست میداد که از قلبم میومد که میگفت رضا دمت گرم چقدر عالی واکنش نشون دادی و …. بازم ممنونم ازتون استاد در پناه خدا همیشه شاد و سالم باشین همچنین همه دوستان هم خانواده
شیوه مدیریت انتقادات.
سلام به استادعزیزوارزشمندم.
چقدر نیازبه همچین فایلی داشتم .استادخیلی خیلی ازگوش کردن این فایل لذت بردم.
دقیقن موضوعی بود که این روزا باهاش درگیربودم.
ومتاسفانه دلیلش رو نمی فهمیدم.
خیلی عالی وواضح وازهمه ی جوانب موضوع «انتقاد» روتوضیح دادید.
ذهنم خیلی بازشدوخیلی خوب نقاط ضعف خودمو ،فهمیدم.
دونکته ی اولی که گفتیددرواقع دوعلتی که به خاطرش موردانتقادقرارمیگیریم ،هردو ازعواملی بودن که من جدیدن باهاش مواجه میشدم.
اول اینکه خودم ازخودم چ توذهنم چ در عمل ،خیلی ایرادمیگیرم.وخودموخیلی موردانتقاد قرارمیدم.
دقیقن رفتارهایی که دوست ندارم انجام بدم ولی هرچی تلاش میکنم درعمل نمیشه .
فکر میکردم ،خوبه که ازخودم انتقادمیکنم !
ونشون دهنده ی اینه که دارم تلاشموبرای رشدخودم میکنم.
امامتوجه شدم زیادی توجه کردن به نقصهاورفع اونها،داره یه کم حال منو بد میکنه .
درسته همش ازابزارهای برنامه کمک میگیرم که زیادخودموسرزنش نکنم وتواون اشتباه نمونم اماتکرار زیادش هم باعث میشه فکرکنم رشدی نکردم.وتوجهم بیشترسمت منفی های خودم بره.
ازطرفی دلیل دومم این بود که توذهنم دیگران رو هم خیلی مورد قضاوت وانتقادخودم قرارمیدادم.
البته کسی نیستم که به راحتی ازکسی انتقادکنم ،چون احساس میکنم ، طرف مقابل ازدستم ناراحت میشه.
ولی درموردانتقاد ازمن :
وقتی ازم انتقادبشه ،شایداون لحظه واکنش شدیدی نشون ندم که اونم ازسرغرورمه .
اما ازدرون به شدت ناراحت میشم.
ناراحتی من چن دلیل داره !یا ب خاطراینه که طرف داره کاملادرست میگه ومن همون لحظه متوجه شدم.
یااینکه درگذشته من اون اخلاق یارفتار روداشتم والان باکارکردن روی خودم دیگه ندارم ولی اون شخص باانتقادش،انگارگذشته ی منو مرورمیکنه ومن چون میخام فراموش بشه ،ازبازگوکردنش حالم بدمیشه.
یا اینکه بقدری ازاون رفتاربدم میادکه باورم نمیشه منم دارم .
هیچ وقت فکرنمیکردم انتقادکردن ازخودم باعث خلق انتقادازسمت کس دیگه ای بشه.
واینم نمیدونستم که اگه توذهنم کسیوموردانتقادقراربدم بازباعث ایجادانتقادازسمت دیگران به من بشه.
حالا که درموردشون فکرمیکنم ،میبینم استادکاملادرست میگن .چون تمام توجهم به سمت ضعفهاونواقصم بوده .وبابت دیگران هم همین طور.
خیلی جالبه این هفته یه سفر چندروزه با دایی وزندایی همسرم داشتیم .بچه هاراهم باخودمون نبرده بودیم.
من تمرکزمو گذاشتم روی اینکه ،زندایی همسرمو،تحسین کنم جاهایی که لازمه تعریف کنم.اینم میدونم که عاشق تعریف وتمجیدازخودشه .خیلی بااین موضوع حال میکنه .
وقتی ازسفربرگشتیم ،من طبق معمول همیشه ،اتفاقات روتجزیه تحلیل میکردم، که سفرهای بعدی اون ضعفها رونداشته باشم ،متوجه شدم که اشتباه کردم واز رفتارم پشیمون شدم .چرا؟چون اولا زنداییش خیلی مغرورشدوخودش بیشترازخودش تعریف میکردوندام برتربودن خودشو میخاست نشون بده.
ازطرفی ایشون حتی یه جا به خاطر هیچ کاری ازمن ،تعریف یاتشکرخاصی نکرد.واین درصورتی که خودم ازخودم خیلی احساس رضایت داشتم .سعی میکردم تمام نکاتی که ازاستادیادگرفتم روپیاده کنم .
امابابت این موضوع اشتباه کردم .اولا که طرف جنبشو نداشت .بیشتر غرور ،ورش داشت.
درثانی درکناردیدن مثبتهای ایشون ،مدام تودلم ازش انتقادمیکردم وباخودم مقایسه میکردم.منتهی فکرنمیکردم ذهنی هم تاثیرگزارباشه.
به قول استاد مهم نیست شماچ کارمیکنیدوچی میگید،مهم اون فرکانسی که میفرستید.
درسته درظاهرمن تعریف میکردم امافرکانسی که میفرستادم جهت مخالفش بودوازدرون من عیب ونقص های زیادی اززندایی همسرم میدیدم.
درواقع کلامم یه چیزی میگفت اماذهن و افکارم چیز دیگه.
نتیجشم مشخص بود ،ایشون مدام درکلام ازمن انتقادمیکرد.ازذهنش هم من اطلاعی نداشتم که تو ذهنش چی میگذره!
حتی ازمواردهایی که خودم احساس رضایت داشتم ولی ازنظر ایشون صحیح نبود.
همون لحظه یاباخنده یا بااعتراض یا با توضیح وتوجیه کردنش بحث روتموم میکردم.
وقتی برگشتیم متوجه شدم چقدراشتباه رواشتباه داشتم.
چرا جایی که خودم اون چیزی رو که قبول دارم اجازه میدم دیگران راحت نظرشون بگن .
چرا برای هرکاریم به دیگران توضیح میدم؟!
به قول استاد بهترین راهکاروخلا سلاح کردن افراد،گفتن اینه که ممنون از اینکه نظرتون رو گفتید.
استاد یه جاهایی این حال خرابی هاوناراحتی ها ،باعث میشه شیش دونگ حواسموجم کنم واون رفتار روتکرارنکنم.
درسته ناراحت میشم ولی برای اینکه تکرارنکنم این درد توذهنم میمونه.
درلحظه ازانتقادهیچکس خوشم نمیاد ولی بعدن متوجه میشم انتقادهای دیگران باعث اکثرپیشرفتهای من شده.
پس میتونیم بگیم این انتقادها،سازنده هستن.
ولی انتقادهایی که کاملا مشخصه ،طرف به خاطرحسادتش میخادتخریبت کنه هم داریم.
به قول استاد این جوروقتا،اگه به خودمون اطمینان کامل داشته باشیم ،حرف اون طرف اصلا برامون مهم نخواهد بود.
پس این یادمون بمونه که هرچقدربیشترازخودمون احساس رضایت ونسبت به خودمون احساس خوبی داشته باشیم ،کمترازانتقادات دیگران ناراحت میشیم .
این انتقادبرای افرادی مثل من این معنی رومیده که طرف داره بدقضاوتم میکنه و موردتاییدش نیستم.
واین تو اعتمادبه نفس من تاثیرمنفی به جامیزاره.
خیلی ازنقصهابه همین واکنش انتقادمرتبط میشه.
اینکه حرف دیگران برامون مهمه.
اینکه هنوز نسبت به خودمون کمبودهایی داریم .
هنوزوابستگی به حرفهاونگاه این واون داریم.
هنوزانقدباخودمون درصلح نیستیم که خطاهای خودمون روبپذیریم وتوقع کمال گرایی ازخودمون نداشته باشیم.
کاش خودمون رومهمترازهرکسی بدونیم تاحتی اگه انتقادی ازمامیشه،انقدبهم نریزیم.
اشتباه کردن روجزعی ازخصلتمون بدونیم .
دقیقن همانطورکه استادگفتن ،وقتی انتقادی ازمامیشه فکرمیکنیم به شعورمون توهین کردن.ویااینکه شخصیتمون رو زیر سوال بردن.ب خاطرهمین عصبانی میشیم وبه هم میریزیم.
من که اون لحظه سازنده ویاغیرسازندشو نمیفهمم ،چون درهرحالتی دوست ندارم .
ولی وقتی که باخودم خلوت میکنم ،خوب میفهمم که کجای کار خودم نقص داشته.
مثلا پیش فردی ،میام ازتربیت بچه هام حرف میزنم .خب مسلما اونم ازسبک تربیتی خودش میگه واگه احساس کنه که جایی ازکار من اشتباس،میادانتقادمیکنه.
درلحظه یه جوری میشم خوبم میفهمم اون داره ازنگاه خودش میگه .شایدم منم سبک تربیتی دیگری روقبول نداشته باشم ودقیقن توجایگاه فرددیگه قراربگیرم وانتقادبکنم.
شایدمن ازانتقاددیگران ناراحت بشم ولی ازمحالاته که بعدن توخلوت خودم ،نشینم وبه حرفهای اون شخص فکرنکنم وازاونجایی که صادقانه ،تراز خودمو میگیرم،خیلی وقتها انتقادهای دیگران رو به شکل درس وتجربه میبینم .
همیشه انتقادهاشون باعث شده خیلی ازافکاروباورهاورفتارهای غلطمو کناربزارم.
انگار تااونا حالیم نکنن ،خودم متوجه ی اشتباهاتم نمیشم.
پس یه تشکر ویژه ازهمه ی کسانی که ازم انتقادکردن ،چ سازنده چ تخریب کننده ،میکنم .
ممنونم ازوجودشون که عامل رشد و پیشرفت من بودن.بخصوص کسانی که خیلی بهشون حساس بودم .
واقعن انتقادهاشون چنان منو به درداوورده که دیگه اون اشتباه روتکرارنکردم.چون توذهنم خوب مونده.
گفتم این فایل برام خیلی جالب بود.
چون این دوهفته درگیراین موضوع بودم.
جاری من همین جوری بی دلیل وبدون مقدمه چینی پری روز زنگ زد،وکلی انتقادازم کرد.
بازافکارش درگیرمن بود.درادامه دوباره دیروزبهم یه پیام بلندوالا داده بود پر از انتقاد!
خیلی تعجب کردم !هم ازتماسش هم ازپیامش!
کاملا مشخص بودکه رفتارهای من تحت کنترلش بود.چون همش بهم میگفت چرافلان جا اون کاروکردی ؟!
چرافلان جااینکاروکردی؟!
وازاینکه هرجا من راحتی خودمو داشتم ،شاکی بود.اومدم بهش توضیح بدم که نه عزیزم اینطورکه توفکرمیکنی نیس،به فلان دلیل وفلان علت !دوباره گفتم چ دلیلی داره من به اون توضیح بدم .هرکاری کردم هیچ ربطی به اون نداشته .زندگی خصوصی خودم وبرخوردهای شخصی خودم بوده .حالا اون اومده داره مداخله میکنه ،خودش میدونه وافکارهای خودش .
من که به اون کاری نداشتم .
تنها چیزی که بهش گفتم این بود که عزیزم من درلحظه هرکاری رو که صلاح بدونم انجام میدم.
وازاینکه این درس بزرگ روبهم دادخیلی خوشحال شدم ،واینکه متوجه شدم هیچ جا بهش اعتمادنکنم وحرفی ازکسی بهش نزنم .حتی حرفای عادی وپیش پاافتاده.
چون کارای عادی منم موردانتقادقرارداد.
من کسی بودم که وسط حرف طرف میپریدم که توضیحات خودمو بدم .اما حالا که استاد هم عرض کردن، سکوت کنیم وتاآخرحرفاشوبشنویم .
ازاین به بعد یه کم صبوری میکنم .ودرآخرنتیجه گیری میکنم.
اگه سازنده بود که هیچ .
اگر تخریب کننده بود بدون ناراحت وآزاردادن خودم ،تمرکزمو ببرم به توانایی هاوارزشمندیهای خودم.
اتفاقا ازسفری که رفته بودیم .باتوجه به انتقادهای زندایی همسرم ،اومدم خوب فکرکردم وتمام ارزشهاوتوانمندیهای خودمو درنظرگرفتم .ودیدم که خودم چقدرخانوم تروعالی ترازایشون بودم.
اتفاقا ایشون جای انتقاد زیادداشت اما من سکوت کردم وحرفی نزدم چون میدونستم باانتقادهای من تغییری نمیکنن .پس سکوت روترجیح دادم.
ولی اینکه استادمیگن توذهنمون هم ازکسی انتقادنکنیم ،بایدرواین موضوع کارکنم.
به قول استاد هرکسی باتوجه به نتایجی که توزندگیش داره بیادخودشو ثابت کنه .
چقدرحالم خوب شدالان .
چقدرخوبیهاومثبتهای خودم الان به ذهنم اومدومیبینم خودم سالم ترواصولی تر دارم زندگی میکنم.
تازه گذشته ازهمه ی اینا ،دریافتیهای من ازجهان البته فعلن درحال حاضر به غیرازمالی ،همه چیش بهتر ازایشون بود.
استادجونم عاشقتم بااین فایلهای محشرت.
خداحفظت کنه همیشه در پناه خداباشی که انقدحال ما روخوب میکنید .
بهترین بهترینها نصیب شما که درسها وتجربه های قشنگی بهمون یادمیدید.
من که خیلی لذت میبرم.
از اینکه انقد ریزبینانه پی به نواقصمون میبریم و اینکه نگاهمون سمت توانایی هاوارزشهامون میره ،این عالیه و بهمون قدرت میده .
قدرتی که باعث بشه خودمو باهر ویژگی اخلاقی که دارم ،دوست داشته باشم .
ممنون وسپاس فراوان ازاستادتوانمندی مثل شما.
واقعن بینظیروعالی هستید.
قربونصدااات برم که آرامش بخش روح وجسممه.
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه یه بار دیگه بهم اجازه دادی بیام فایل زیبای از بهترین استاد ببینم و لذت ببرم و به آگاهی هام اضافه بشه
خدایا شکرت که من از هدایت شده ها هستم و در هر لحظه و در هر ثانیه داری من و هدایت میکنی
استاد جان من از موقعی که دوره عزت نفس و گرفتم خیلی بهتر شدم در مورد انتقادات دیگران
من همیشه به خودم یاد آوری میکنم که من نظر و سبک شخصی خودم مهمه و نظر هیچ کس دیگه برام مهم نیست و من برام مهم نیست که در مورد لباس پوشیدن میگند وقتی بهم میگند آخه چرا همیشه اسپرت میپوشید و بدن آرایش میای بیرون بهشون میگم این سبک شخصی کنه من خودم و همین جور دوستم و به خودم عشق میورزم ،البته قبل اینطور نبودم سریع تا راحت میشدم و یا بخاطر اینکه به سبک اونها باشم مثل اونها لباس میپوشیدم و آرایش میکردم
یکی دیگه که فهمیدم اگه ازم انتقاد میشه بخاطر اینه که خودم و خیلی انتقاد میکنم و خودم و دوست ندارم و خودم با خودم در صلح نیستم و من اومدم خودم و تحسین کردم و خودم و دوست داشتم و احساس لیاقت کردم و از دیدن خودم تو این لذت بردن
و یکی دیگه اینکه شروع کردم تحسین کردن از دیگران البته تا موقعی که آگاهانه دارم اینکار را انجام میدم واقعا جهان مثل اینه عمل میکنم هر موقع یادم نباشه و ناخودآگاه تو ذهنم ایراد از بقیه بگیرم جهان همان چیز و بهم نشون میده و ازم انتقاد میکنند واین واقعیت
اگر ازنظر احساسی به هم بریزم دست میزاره تو وجودم
حالا باید ببینم موقعی که انتقاد ازم میکنند ببینم هدفشون چیه
من دارم میرم آموزش شنا وقتی که ببینم مربیم داره بهم انتقاد میکنه میفهمم داره کمکم میکنه که اگر قبل بود خودم شروع میکردم از خودم انتقاد کردن تو خیلی بی استعدادی ،تو خیلی دیر یاد میگیری
ولی العان اینکار را نمیکنم خودم قدم به قدم پیشرفته و میبینم و خودم و تحسین میکنم
یکی دیگه وقتی کسی ازم انتقاد میکنه چرا اینقدر لاغر شدی چطوری زنده ای، من ناراحت نمیشم پیش خودم میگم آخه این که از قانون سلامتی چیزی نمیدونه بخاطر همین که داره این و بهم میگه،بعد سلامتی خودم به دست آوردم یاد آوری میکنم و خودم و تحسین میکنم دستاوردهای که از قانون سلامتی به دست آوردم و شکر گزاری میکنم که با هدایت خدا تو این مسیر قرار گرفتم
یه موقعی که داره انتقاد بهم میکنه و داره تخریبم میکنه تواناییهای خودم و مینویسم و خودم تحسین میکنم و تازه بخاطر اینکه به خودم و به ارزشهای و به خواسته هام دارم اهمیت میدم افتخار میکنم و بخاطر این که دیگه احساس قربانی شدن ندارم و خودم تحسین میکنم بخاطر اینکه رفتم دنبال عشقم که یادگیری شنا هست به خودم افتخار میکنم و بخاطر اینکه دست از جاهل بودنم تا حدی برداشتم به خودم افتخار میکنم و خودم و تحسین میکنم و پیشرفتهای خودم و میبینم و خودم و تحسین میکنم راستش حال خودم و خریدارم حالا هر کس هر چیزی دوست داره بگه بهم برام دیگه مهم نیست مهم آرامش و آسایش خودمم
بخاطر اینکه دارم نتیجه و میبینم
که هر روز بیشتر و بیشتر داره بهم نعمت و ثروت و فراوانی میده
هر روز بیشتر با خودم در صلحم
و دستهای از دستهای مهربون خدا را سر راهم قرار میده که به فکرم هم نمیرسه
وقتی که متوجه شدم همه ی ما به یک اندازه دسترسی داریم به نعمتها و ثروتهای خداوند به سلامتی توحیدی شدن ،به رابطه عاشقانه و اینکه
اگر کسی مثل استاد عباس منش به اینها رسیدند من هم میتونم
اگر بهم انتقادی بشه و درسته و باز هم ناراحت بشم بخاطر اینکه برداشتم اینه که وصلش کردم به ارزشمندیم و کمال گرا هستم و برای خودم استانداردها بالایی گذاشتم که این و تو دوره حل مسایل یاد گرفتم که کمال گرا نباشم و به خودم نگیرم و سعی کنم دنبال بهبود گرای باشم
و دارم این تو ذهنم درست میکنم و با از دید کسی نگاه میکنم که داره ازم انتقاد میکنه و به خودم میگم شاید من جای اون بودم این کار را میکردم دارم سعی میکنم از دید طرف نگاه کنم زود قضاوت نکنم به خودم میگم خوب اون از لحاظ رشد عقلی و سنی هنوز کوچیکه خوب اون این آگاهی های که من از سایت استاد عباس منش دارم یاد میگیرم و دارم رشد میکنم و اون نداره
من دارم روی خودم کار میکنم من تو مسیر بهبود و پیشرفت هستم و اصلا ناراحت نمیشم
میدونم که من پرفکت نیستم و تواناییهای خودم یه یاد میارم و افکار خوب به خودم میگم
بعضی وقتها به قول استاد عزیزم نفس عمیق میکشم و زیبایهای که تو روز دیدم و لذت عشق ورزی که با خدای مهربونم کردم تو ذهن خودم میارم
استاد شما بینظیریند و من هزاران هزار با شکر گزاری میکنم از خدای مهربونم که شما که دستی از دستهای مهربونش هستیند را برام فرستاد
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو هدایت میخوام
خدای من هدایت شده هستم و تو لحظه به لحظه من و داری هدایت میکنی به اسانیهای بیشتر و به لذت بیشتر
مطمعنم به همین زودی مهاجرت میکنم به جایی که آزادی مالی،مکانی و زمانی داشته باشم
من لایق بهترینها
من انسان دوست داشتنی
من بنده ی نظر کرده ی تو هستم
شکرت شکرت بخاطر این حس خوبم که مساوی با اتفاقات خوب
خدایا شکر که دارم پیشرفتهام و میبینم و خوشحال بخاطر پیشرفتهام
سلام و درود
درباره این فایل عالی شب گذشته کامنت گذاشتم اما می خواستم بگم
امروز روز چهلم است
با خود متعهد شده بودم 40 روز در سایت کامنت بگذارم که امروز روز چهلم است اگر خیلی سخت گیرانه به خودم نگاه کنم خب دو روز نتوانستم کامنت بگذارم چون فرصت نکردم . البته که این می تواند بهانه ای منطقی و درست به نظر برسد.
اگر سهل گیرانه به خودم نگاه کنم باید به خودم تبریک بگویم روز چهلم را و آن دو روز را به دیده ی اغماض بنگرم.
در کل حس خیلی خوبی داشت. قبلا هم در روزشمار تحول من هم این تعهد را داده بودم و آن زمان هم خیلی به من خوش گذشت و این بار نیز خدا رو شکر این چهل روز همه روزهای سرشار از انرژی و شادی و برکت برایم بود.
خدا رو شکر که خداوند نعمت هایش را بر من افزون کرد و از نظر مالی برکت و ثروت بیشتری وارد زندگیم شد. مسافرت بسیار دلچسبی رفتم. روابط دوستانه گذشته را استحکام بخشیدم. تجربه ی دوری از فرزندم به مدت یک ماه رقم خورد که خیلی خیلی تجربه ی خوبی هم برای ما هم برای فرزندم بود. تجربه رابطه با فرزند اول وقتی که پسرم از ما دور بود باعث شد رابطه ام با دخترم بهتر شود. کار سایتم هم برایم خوشدلانه پیش می رفت.
به دلیل اینکه این تعهد 40 روزه را همراه خواهرم به انجام رساندیم. هرشب به هم پیام می دادیم که کامنت گذاشتیم و روزها در مورد کامنت ها یا فایل هایی که گوش کرده بودیم با هم سخن می گفتیم. خدا رو هزار مرتبه شکر هم آگاهی هایمان را با هم اشتراک می گذاشتیم هم انگیزه می دادیم برای اینکه 40 روز را به پایان برسانیم.
سپاسگزارم که این سایت محیطی بسیار عالی برای این کاری که به خودسازی ما کمک می کند فراهم می کند.
خدا رو شکر که دوستان هم با کامنت های عالی و زیبایشان من را ترغیب می کردند که مانند آنها کامنت بگذارم که اول از همه به خودم کمک کنم دوم شاید زمانی به کنترل ذهن دیگران هم کمک بکند.
سپاسگزارم از استاد عزیزم که اینگونه به الهامات خودشان گوش می کنند و نتیجه وجود این سایت پر از آگاهی و حس عالی و خدایی شده است.
حتما که باز هم از این دوره ها با خود شروع خواهم کرد. چون هر زمان که اینگونه متعهد بودم واقعا نتایج عالی بود و حس و حالم هم بسیار خوش بود. انشالله به امید خدا
بنام خدا
سلام به تمام دوستان همفرکانسی
این فایلو که شنیدم با خودم فکر میکردم من اوایل هر کسی از م انتقاد میکرد اونو به شخصیتم گره میزدم وحالا میفهمم که چقدر ناراحت میشدم یا واکنش نشون میدادم .والان که دارم روی خودن کار میکنم وسعیم بر اینه که تمر کزم روی خودم باشه کمتر از انتقادات بقیه ناراحت میشم وزیاد برام مهم نیست . با خودم میگم طرز فکرش با من فرق داره و نظر خودشو داره .ولی اگه ایراد بجا وسازنده ای باشه بهش فکر میکنم و میگم چی توی من هست که این حرفو شنیدم؟
ومورددیگه ای ام که هست کمالگرایی باعث شده من خودمو توی خیلی جاهادسرزنش کنم واز خودم انتقادکنم ودقیقا در مورد همون مسئله موردد انتقاد قرار بگیرم وفهمیدم بیشتر باید خودمو دوست داشته باشم وبا خودم در صلح باشم تا از مسیرم لذت ببرم و جایی که اشتباه میکنم به خودم بگم اینم یه تجربس وباعث میشه دفعه بعد حواسمو بیشتر جمع کنم واون اشتباهو تکرار نکنم وتوی چرخه اشتباه وسرزنش خودم نباشم .
خیلی ممنونم از استاد عزیز که با حوصله تمام
این موارد رو به ما اموزش میدن .
استاد خیلی خوشتیپی ماشالله بهت. هرروزم جونتر میشی . دوستتون دارم شما ومریم جان رو. در پناه خدای مهربان باشید.
سلام و دروود خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز
استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم از فایل های عالی که در سایت میگزارید .
صحبت هایی که در این فایل در مورد انتقاد زدید , چقدر عالی بود , چه مثال زیبایی بود مثال دکتر و فرد معتاد, خیلی از علامت سوال های ذهن من با این فایل به جواب رسید.
واقعا خدا بهتون قوت بده که این مطالب و اگاهی های عالی را با مردم به اشتراک میزارید .
هر کسی با من از حال بد صحبت میکنه من سریعا سایت عباسمنش . کام رو بهش معرفی میکنم , میگم برو تو سایت قطعا باورهات تغییر میکنه و به واسطه ی تغییر باورهات زندگی ات هم تغییر میکنه , البته به کسانی معرفی میکنم که خواهان تغییر هستند .
عشق به وجودتون
به نام خدا
سلام
یک نوع انتقادی که استاد فراموش کردن راجبش صحبت کنن تحمیل هست.
استاد راجب انواع انتقادات مثل تخریب ، از روی نااگاهی و انتقاد خیر خواهانه و سازنده صحبت کردن و دیدگاه اراعه دادن اما در مورد انتقاد از نوع تحمیل عقاید وسلایق صحبت نکردن. این انتقاد در زندگی ما زیاده
مثلا بعضی خواهران من از نوع پوشش من خوششون نمیاد وهر کدام جداگانه دارن به صورت مکرر من را مجاب میکنن اون طور که اونها می خوام باشم. در واقع به نوعی اعتراضات شدیدی هم که در این اواخر به استاد شد هم میشه گفت از این جنس انتقاد بود
به نظر من اونا نمیخواستن مثلا استاد را تخریب کنن اونا فقط دوست داشتن استاد عباسمنش را مجاب کنن به اونا بیپونده
متعصافه این ویژگی در تفکرات مذهبی مختلف بارزه که یک نوع نژاد پرستی عقیدتی راه انداختن ودوست دارن تحمیل کنن تفکراتشون را. خب بگذیرم از استاد شدیدا به خواطر اگاهی های این فایل به خصوص تکنیک های مدیریت انتقادات مختلف سپاسگزارم وبرای کلیه ی دوستان درسایت ارزوی موفقیت دارم.