هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی


در دوره ۱۲ قدم، من هدفی مشخص کردم با عنوان: افزایش سطح انرژی جسمانی.
به خاطر استمراری که برای تحقق این هدف داشتم و ذهنم را برای هدایت به ایده های بهتر باز گذاشتم، به مسیر تحقیقاتی‌ای هدایت شدم تا نحوه عملکرد سیستم بدن را بشناسم؛ ناهماهنگی بین سبک زندگی امروزه را با ساختار ژن های بدن تشخیص دهم؛ رابطه بین این ناهماهنگی و بیماری های قرن اخیر را بفهمم؛ نقش حیاتی هورمون ها را در عملکرد اندامهای حیاتی بدن را درک کنم و بر این اساس، هدایت شوم به طراحی سبکی از زندگی که هماهنگ با عملکرد بدن و ساختار ژن هاست. سبکی که بدن را در حالت تعادل نگه می دارد و به بدن فرصت میدهد تا هر روز خودش را پاکسازی و ترمیم کند.
دوره قانون سلامتی” نتیجه‌ی این هدفگذاری و استمرار من در تحقق این هدف بود.

این هدف نه فقط زندگی من بلکه زندگی میلیونها نفر را متحول کرده است. آنهم نه فقط در حوزه سلامتی بلکه درباره نگاه آن‌ها به امکان پذیر بودن هر خواسته‌ای.

ما در دوره قانون سلامتی، شاهد نتایج معجزه آسای دانشجویان این دوره بوده ایم؛ شاهد امکان پذیر شدنِ ناممکن های بسیار بوده ایم:
از خانم‌هایی که از نعمت مادر شدن محروم بودند، اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی رویای مادر بودن را تجربه کردند.
افرادی که بیماری خود ایمنی خود را غیر درمان می‌دانستند و پذیرفته بودند که تا پایان عمر باید درگیر دکتر و دارو باشند تا این بیماری کنترل کنند اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی درمان شده اند.
افرادی که به خاطر باور جامعه پزشکی، با مشکل دیابت نوع ۲ کنار آمده بودند و تزریق انسولین جزئی از  زندگی روزمره آنها بود اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به زندگی طبیعی و سلامت خود برگشته اند.
افرادی که بارها سراغ رژیم‌های غذایی یا ورزش های سنگین رفتند تا مشکل چربی‌های اضافه را حل کنند اما نه تنها به نتیجه پایدار نرسیدند بلکه حتی به مفاصل خود آسیب زده بودند و در نهایت چاقی را به عنوان مشکلی غیر قابل حل پذیرفته بودند اما در دوره قانون سلامتی بدون ورزش سنگین و بدون گرسنگی کشیدن، فقط با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی آب خوردن به تناسب اندام و سلامتی کامل رسیده‌اند.

سفری که از ۱۲ قدم تا دوره قانون سلامتی طی کردم، درس‌های سازنده‌ای برایم داشت درباره هدفگذاری و نقش سازنده‌ی آن در زندگی. می‌توانی این درس‌ها را در مسیر هدف‌گذاری و تحقق اهداف خود به کار ببری:

درس اول:  وقتی هدف واضحی برای خود مشخص می‌کنی و برای تحقق آن هدف متعهد می شوی، به افرادی قابل اعتماد، مثبت نگر و آنهایی که قضاوت‌گر نیستند، آن هدف را اعلام کن. این کار باعث می‌شود در زمان‌هایی که انگیزه‌های شما کم می‌شود یا نزدیک است ناامید شوی و می‌خواهی بی‌خیال تحقق آن هدف شوی، به یاد بیاوری که به دیگران اعلام کرده‌ای و باید به عهد خود وفادار بمانی.

درس دوم: با ایده‌های اولیه، قدم اول را بردار اما به آنچه عقل تو از قبل مشخص کرده نچسب. ذهنت را برای هدایت به راهکارهای بهتر باز بگذار و به جریان هدایت اجازه بده تو را به مسیری هدایت کند که عقل تو توانایی درک آن را ندارد. این نگرش موجب می‌شود به ایده ها و فرصت‌هایی هدایت شوی که در ابتدای مسیر هیچ ایده‌ای درباره آن‌ها نداشتی و نمی‌دانستی این راهکارهای ساده و عالی هم می‌تواند وجود داشته باشد.

درس سوم: وقتی ادامه می‌دهی، نتایج خیلی زود پدیدار می شود. اول به شکل احساسات خوب مثل: حس پیشرفت، شور و شوق، هدفمند زندگی کردن و… وقتی این احساسات سازنده را به چشم نتیجه نگاه می‌کنی، به آنها قدرت می‌دهی تا قوی تر شوند و آرام آرام در زندگی‌ات ظاهر شوند. سپس همین نتایج کوچک، موتور انگیزه شما می‌شود برای ادامه دادن مسیر. سپس این استمرار ورزیدن نتایج را بزرگتر می‌کند و نتایج بزرگتر دوباره انگیزه‌ها را تغذیه می‌کنند و نتایج را باز هم بزرگتر می‌کند.

درس چهارم: آگاهی از الگوهای سازنده: خیلی مهم است که آگاه باشی که این نتایج از چه مسیری رخ می‌دهد تا بتوانی با تکرار آن الگوها، نتایج را تکرار کنی.

درس پنجم: برای اینکه به مسیر قبلی بر نگردی و آدم قبلی نشوی، باید الگویی که شما را به این هدف رسانده، تبدیل شود به عادت رفتاری شما و شخصیت شما. چون اگر به عادت‌های آدم قبلی برگردی دوباره نتایج از دست می‌رود. این رمز پایداری نتایج است.

درس ششم: وقتی به هدف می‌رسی، فقط این شما نیستی که از نتیجه آن هدف بهره‌مند می‌شوی، بلکه جهان اطرافت را نیز از آن نتیجه بهره‌مند می‌کنی. مثل دوره قانون سلامتی که به آرزوی صدها هزار نفر برای زندگی در سلامتی و تناسب اندام، واقعیت بخشیده است.
وقتی شما به موفقیت مالی می‌رسی، الگویی از امکان‌پذیری می‌شوی برای دیگران؛ شغل ایجاد می‌کنی برای دیگران؛ آسایش فراهم می‌کنی برای خانواده و …


برای بهره برداری از پیام این فایل، به سوال زیر فکر کن و در بخش نظرات به آن جواب بده:

سوال: چند هدف که در زندگی خود به آن‌ها رسیده‌ای را به یاد بیاور. چه الگوها یا رفتارهایی را می توانی شناسایی کنی که باعث دستیابی شما به آن اهداف شد؟ مواردی مثل:

  • چطور انگیزه‌هایت را حفظ می‌کردی؟
  • چطور ذهنت را برای ایده‌های بهتر باز می‌گذاشتی؟
  • چه نگاهی کمک می‌کرد تا بتوانی هدایت‌ها و نشانه‌ها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟
  • چطور نجواهای ذهن را کنترل می‌کردی و در مسیر می‌ماندی؟
  • دیدن چه الگوهایی ایمان شما را درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت می‌کرد؟

یا استفاده از قوانینی مثل:

  • تجسم نتیجه‌‌ی نهایی؛
  • دیدن کوچکترین نکات مثبت و پیشرفتها در مسیر و سپاسگزاری برای آنها؛
  • مقایسه نکردن نتایجم با دیگران و رعایت قانون تکامل؛
  • پرسیدن سوالات جادویی‌ای چون: چطور از این بهتر، چطور از این ساده تر؛

سپس بنویس چطور می‌توانی از این الگوها برای رسیدن به هدف فعلی خود استفاده کنی؟


منابع بیشتر درباره پیام این فایل:

دوره 12 قدم

دوره قانون سلامتی

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی
    361MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی
    22MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

589 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد حسین تجلی» در این صفحه: 4
  1. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    به نام خداوند مهربان و هدایت‌گر

    سلام عرض می کنم خدمت شما استاد عزیز و ارزشمندم ، خانم شایسته‌ی ستودنی (از این بعد میگم ستودنی که ایشون همیشه و همیشه تشنه‌ی پیشرفته و داره خودش رو بهبود میده و این ویژگی برای من خیلی تحسین بر انگیز هستش).

    سلام عرض می کنم خدمت تمامی دوستان گرامی ، دوستای عزیزی که بارها از خواندن کامنت های ارزشمندتون و یا داستان هدایتتون بُهت زده شدم … درس های ارزشمندی یاد گرفتم و بی نهایت این درک عمیق از قوانین و اجرای اون در زندگیتون رو تحسین کردم و لذت بردم

    خداوند مهربان رو شاکرم که بهم فرصتی داد تا دوباره بیام و اینجا… در این سایت الهی بنویسم

    استاد عزیزم این مدل فایل ها رو خیلی دوست دارم چون شما با یک انرژی غیر قابل توصیف جلوی دوربین می آیید و حرفاتون برای من بی نهایت انگیزه بخش و امید بخش.

    خدا رو شکر می کنم بابت این مسیر زیبا و الهی ای که در اون قرار گرفتم‌.

    خدا رو شکر می کنم که خداوند من رو با شما آشنا کرد و من چقدر دوستتون دارم و احساس صمیمیت و رفاقت با شما دارم ، با اینکه تا به حال صداتون رو به صورت مستقیم نشنیدم و با هم صحبت نکردیم ولی قلبم میگه در آینده‌ای نه چندان دور وقتی که من در مدار مناسب قرار بگیرم می بینمتون و کلی گپ میزنیم و از نتایج فوق‌العاده ام در تمام ابعاد برای شما میگم و برق خوشحالی و تحسین رو در چشم های شما می بینم. به امید اون روز زیبا … من خیلی وقت ها انگیزه هام و شور و شوق در وجودم شعله ور میشه و با انرژی ای وصف ناپذیر به سمت خواسته هام حرکت می کنم. استاد عزیزم دیدار با شما و خانم شایسته که چند ساله بهترین دوست های من شدید و شب و روز صدای شما دو نفر رو می شنوم و چهره‌ی زیبای شما دو نفر رو می بینم ، جزو بدیهیات ذهنی من شده. اونقدر که این صحنه رو ناخودآگاه تجسم کردم … دیگه به یقین رسیدم که به شرط حیات بدون شک این اتفاق در زمان مناسبش می افته.

    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    امروز از صبح ساعت 7:30 که بیدار شدم فایل های زیادی رو به لطف الله گوش دادم و خیلی لذت بردم.

    سر کارم هم خیلی پر انرژی و شاد بودم و تجربه های متفاوت و ارزشمندی داشتم.

    و از امروز خودم و عملکرد خودم بسیار بسیار راضی‌ام و خدا رو شکر می کنم.

    دوست داشتم قبل از خواب کامنت بنویسم و درخواست هدایت برای نوشتن در سایت از صبح تو ذهن من بود.

    حتی دو بار در طی روز در دو صفحه اومدم به صورت جدی بنویسم ولی به لطف الله هدایت بعدی می اومد و می گفت نه الان … و نه اینجا …

    بهم می گفت صبور و تسلیم باش … من هم می گفتم چشم.

    وقتی آخر شب هدایت شدم این فایل رویایی و بسیار تأثیرگذار رو دیدم ، حسم گفت اینجا و همین الان … با اینکه چشم هام نیاز به استراحت داشت ولی به خاطر تسلیم بودنم و به خاطر ذوق و شوق وصف ناپذیری که برای نوشتن داشتم گفتم چشم. بسم الله گفتم و شروع کردم.

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    «درس اول از آگاهی های این فایل»

    به خودم افتخار می کنم که طبق آگاهی های این فایل در تاریخ 28 اسفند 1402 به این نتیجه رسیدم که من می خواهم تغییر کنم و اونقدر از خودم مطمئن بودم که اینبار ادامه می‌دهم و استمرار می ورزم و متعهد در مسیر می مونم که اومدم توی سایت هم اعلام کردم که هدفم اینه «می خواهم یه ماجراجوی همیشه در سفر باشم» می خواهم همیشه در سفر باشم و در سفر هم پول بسازم.

    این ها همیش لطف خداوند مهربانه و اگر دارم به خودم افتخار می کنم اعتبار این افتخار کردنِ هم در واقع میرسه به خداوند‌.

    تک تک قدم هایی که در این 39 روز برداشتم

    تک تک امتحان هایی که جهان از من گرفت و من به لطف الله ازش سر بلند بیرون اومدم

    تک تک زمان هایی که اوضاع اونقدر سخت شد که گاهی حتی بغض کردم ولی خدا شاهده خیلی زود به خودم اومدم و خودمو کشوندم در مدار یه کمی بهتر و بعد یه کمی بهتر و بعد احساس خیلی بهتر …

    اعتبار تمامِ تمام این ها میرسه به خداوند

    چون این جسم سالم و ذهن سالم رو خداوند به من هدیه داده، من که برایش بهایی پرداخت نکردم.

    اگر حرکت کردم و نتیجه این جسم و ذهن که مال خداوند هستش ، من فقط امانت دارم …

    اگر در مسیر درست قرار گرفتم و کلی همزمانی برایم رخ داده … این ها همش به برکت هدایت های الله هستش.

    پس این منصفانه است که بگم اعتبار همه چیز قر می‌گرده به خداوند.

    «درس دوم از آگاهی های این فایل»

    باید در مسیر رسیدن به هدفم بسیار بسیار تسلیم هدایت های الله باشم و قلبم رو باز بگذارم

    نباید به پلن از قبل تعیین شده برای رسیدن به هدفم بکشم و بچسبم بهش

    به قول استاد در فایل توحید عملی 11

    خدایا تمام راه حل مسائل قبلی رو هم تو به من گفتی و این اشتباهه که من فکر کنم راه حل همون مسائل قبلی برای مسائل فعلی هم جواب میده … باید در ابتدای انجام هر کار بگم که من نمیدونم تو میدونی ، خدایا خودت من رو هدایت کن. همین گفتنش باعث میشه که یه ذره گوش هامون رو تیز کنیم یه ذره بهتر درک کنیم الهامات رو.

    در این 39 روزی که دارم به شکلی جدید زندگی می کنم

    خیی وقت ها با این چالش ذهنی مواجه شدم که …. اععع چرا داره اینجوری میشه؟ آیا این درسته؟ آیا این کار رو باید واقعا بکنم؟ و … یعنی یه عالمه مثال دارم‌ از زمان هایی که شیطان می خواست به این شکل گمراهم کنه که … چون این اتفاقه ظاهرش خیلی تلخ و ناراحت کننده است پس مسیرم اشتباهه … و بهم احساس گناه بده و بهم این حس رو بده که چقدر تو نادونی که داری اینطور پل های پشت سرت رو خراب می کنی

    ولی

    به لطف الله وقتی که داشت زانوهایم خم میشد و به عجز می‌رسیدم دیگه ذهن منطقیم رو خاموش می کردم ، گاهی وقت های می اومدم دو رکعت نماز می خواندم و می‌گفتم خدایا کمکم کن خودت رو بهم نشون بده (منظورم دیدن خود خدا نبود ، منظورم نشونه ای از حضور خداوند برای دل گرمی و قوت قلبم بود) و انصافاً خداوند هم به طُرُق مختلف وقتی من تلاش فراوان می کردم برای رسیدن به احساس یه کمی بهتر دستم رو می گرفت و آروم آروم برم می گردوند به مسیر آسفالت و صاف.

    استاد خیر دنیا و آخرت رو ببیند ، همین شنیدن این درس دوم از زبان شما بی نهایت برایم آرام بخش و امیدوار کننده بود ، سپاسگزارم.

    «درس سوم از آگاهی های این فایل»

    اینکه به این فکر کنم که چقدر این هدف من معنوی و خدا پسند هستش ، چرا که وقتی من به هدفم برسم و بعد در مسیر (چرخه‌ی) تساعدی پیشرفت قرار بگیرم فقط خودم نیستم که دارم بهره می برم و خوشبختی و سعادت رو تجربه می کنم بلکه‌ میلیون ها نفر از دیدن من و پیشرفت هام و نتایجم الگو می گیرند و حرکت می کنند و پیشرفت می کنند و به این شکل جهان جای بهتر و زیباتری برای زندگی کردن میشه.

    به همین دلیله که میگم هدف من بسیار بسیار معنوی و خدا پسندانه است

    خوشحالم بابت این تغییرات

    مدتی هست در سایت حضورم کمرنگ شده اما به معنای دور شدن از مسیر نیست، اتفاقاً با تمرکز لیزری دارم روی خودم کار می کنم نتایج هم همینجوری داره وارد زندگیم میشه ولی به علت کمبود زمان برای تایپ دو انگشتی با موبایل و دیدگاه نوشتن در سایت ، تعداد دیدگاه هایم کم شده.

    در پناه خداوند مهربانی ها خداوند سفر باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگر

    سلام به تمام دوستان گرامی

    سپاسگزارِ خداوند مهربان هستم که در مسیر تعهدی که دادم برای رسیدن به هدف اصلی امسالم …

    دیروز هدایت شدم به دوباره دانلودِ این فایل و به صورت جدی چندین بار نگاه کردن و تأمل کردن در آگاهی های این فایل و در نهایت مکتوب کردن هدفم در این صفحه.

    در دیدگاه بعدیم در مورد یک هدف خیلی خیلی بزرگی که توی زندگیم بهش رسیدم و چقدررر به من انگیزه داد برای حرکت های بعدی می نویسم.

    امسال پس از مشاهده‌ی فایل «هدفی متفاوت برای سال جدید»

    https://elmeservat.com/fa/a-different-goal-for-new-year/comment-page-1/#comment-1347349

    توی این دیدگاه به صورت عمومی اعلام کردم که می خواهم شخصیتی در خودم ایجاد کنم که: در سفر بیزنس کنم و در سفر پول بسازم و همیشه هم در سفر باشم

    چرا این سبک از زندگی رو انتخاب کردم؟!

    چون بارها ایده های الهامی خودم رو بهشون عمل کردم و چندتا شغل مختلفی که بهشون علاقه داشتم (به غیر از شغل فعلی‌ام، مشاور املاک) رو امتحان کردم (بیزنس نمایشگاه ماشین، بیزنس موبایل، بیزنس و هنر عکاسی، حتی شغل های به شدت فنی و فیزیکی، بیزنس بوتیک و ..)

    من به لطف خدا به خاطر عزت نفسی که داشتم… نمی خواهم بگم حرف دیگران روی من تاثیر نمی گذاشت ؛ خب، حرف هایی مثل چرا اینقدر شغل عوض می کنی و … بود! ولی من اهمیت نمیدادم چون این نگرش خیلی توی ذهنم پر رنگ تر بود که من فقط یه بار فرصت زندگی کردن دارم و من باید اون چیزی که عاشقش هستم رو پیدا کنم و تا آخر عمرم همون کار رو انجام بدهم

    باید از این فرصت کوتاهی که خداوند بهم هدیه داده نهایت استفاده رو ببرم

    اوکی ، با توجه به تجربه هایی که در طی چند سال آشنایی با استاد عباس منش داشتم (در واقع من حرف های استاد رو از روز اول جدی می گرفتم و عمل می کردم) و ایجاد این نگرش که عشق و علاقه ام باید کل زندگیم باشه … نه اینکه کارم جدا باشه و زندگی شخصیم هم جدا …

    به خود شناسی خیلی خیلی ارزشمند و خوبی از خودم رسیدم

    من می‌دونم چقدررررر عاشق تکنولوژی هستم ، حتی میدونم بیشتر به چه شاخه هایی از تکنولوژی علاقه دارم

    من می دونم عاشق چه نوع طبیعتی هستم و چی ها رو دوست دارم تجربه کنمُ و ازشون بگذرم … و چی ها رو دوست دارم همیشه توی زندگیم داشته باشم

    من می‌دونم دوست دارم کجا (منظورم یک لوکیشن خاص نیست ، منظورم ویژگی هایی که دوست دارم اون فضا داشته باشه) زندگی کنم

    می دونم چه مدل ویلایی رو دوست دارم تو چه لوکیشنی (منظورم یک لوکیشن خاص نیست، منظورم ویژگی هایی هست که می خواهم اونجا داشته باشه) داشته باشم

    حتی با جزییات می دونم می خواهم ویلای من چه شکلی باشه و حتی پارکینگش چقدر‌ فضا داشته باشه و چه ماشین هایی داخلش داشته باشم

    البته که هر بار که با خودم گپ میزنم به شناخت بهتری از خودم میرسم

    البته که هر بار که میرم مسافرت به شناخت بهتری میرسم

    من میدونم که می خواهم چه زمانی (منظورم یک تاریخ خاص نیست ، منظورم رسیدن به یک جایگاه خاص هستش) ازدواج کنم ، همسرم چه ویژگی هایی داشته باشه ، حتی اسمش رو هم انتخاب کردم که … می خواهم اسمش این باشه … چون این اسم رو دوست دارم ، معنی این اسم اینه … و هم معنی امسش خیلی خیلی زیباست و هم آوای زیبایی که داره برای من شنیدن هر بار و هر بار اون اسم رو لذت بخش می کنه

    یعنی می خواهم بگم با اینکه هنوز دوره‌ی احساس لیاقت رو تهیه نکردم و به جلسات خودشناسی دوره که تعدادشون هم کم نیست نرسیدم طی این چند سال بودن با استاد عباس منش به خودشناسی های خیلی زیادی رسیدم

    با این مقدمه و این تجریباتی که ذکر کردم (از شناخت از خودم) امسال واقعا به این نتیجه رسیدم که دوست دارم همیشه در سفر باشم و برم از ایران گردی شروع کنم و … در ادامه سفرهایی شیرین به کشورهایی که دوست دارم داشته باشم و در نهایت در آمریکا ساکن بشم

    (البته که بعداً ممکنه نظرم برای سکونت عوض بشه ولی فعلا انتخابم آمریکاست چون بیشترین شناخت رو از این کشور دارم و یکی از مهم‌ترین اولویت هایم که آزادی در تمام ابعاد هستش رو این کشور داره)

    این درخواست و این خواسته هم که بیییی نهایت زیاد برایش اشتیاق دارم ، از اونجایی نشأت می‌گیره (از یک تضاد بزرگ که ریشه در کودکی ام داره) که خانواده‌ی من خیلی اهل سفر نبودن و ما بسیار کم در کل عمرم سفر خانوادگی رفتیم و من یه آدمی ام که بی نهایت عاشق سفر هستم

    به همین خاطر هم از اون موقعی که یادم میاد یه کمی مستقل شدم من سفر های تنهایی زیاد رفتم و تعداد سفر هایی که تنهایی رفتم از اون تعداد سفری که با خانواده‌ام رفتم خیلی بیشتر هستش

    یه موضوع دیگه هم هستش که خیلی من رو هل میده به سمت حرکت برای رسیدن به این هدف

    من از تکرار مکررات واقعااا بیزارم!

    من دوست دارم هر بار محیط زندگیم عوض بشه ، آدم هایی که باهاشون ارتباط میگیرم جدید باشن ، مناظری که می بینم ، آب و هوایی که تجربه می کنم ، لباس هایی که می پوشم ، مسیر هایی که میرم … همه و همه … هر بار جدید باشن

    اوکی

    حالا یه سری ترمز هم داشتم برای رسیدن به این خواسته‌ام که دارم آگاهانه باورهای قدرتمند کننده رو جایگزین این ترمز ها می کنم

    «وابستگی به خانواده»

    به خانواده‌ام که تقریباً می توانم بگم وابستگی خاصی ندارم ، خیلیییی تو این موضوع رها هستم ، بارها خودم رو تو موقعیت های مختلف محک زدم ، من با اینکه خیلیییی خانواده‌ام رو دوست دارم و هر وقت هر جایی صحبتی بشه که بخواهم از پدرم ، مادرم و بقیه اعضای خانواده صحبت کنم ، چنان با شور و شوق و احساسی وصف ناپذیر ویژگی های مثبت اون آدم (مثلاً پدرم) رو میگم که شما می توانی از چشم های من احساس فوق‌العاده ای که تو اون لحظات دارم رو ببینی

    ولی وابسته نیستم می‌دونی چرا؟ چون بارها و بارها تنهایی رفتم سفر و بی نهااااااایت بهم خوش گذشته و واقعاً کیف کردم

    با خودم در صلحم و خودمُ و خدای خودم برایم کافیست

    خیلی خوبه آدم بتوانه با آدم ها روابط مصالحت آمیز داشته باشه و باهاشون بره سفر و خوش بگذرونه ، من هم همینجوری ام ولی خیلی خیلی هم خوبه که بتوانه خودش تنهایی بره سفر و کییییف کنه ، ویژگی ای که دقیقاً من دارم و از این بابت به خودم افتخار می کنم

    «وابستگی به دوست و رفیق یا همکار»

    تو این زمینه هم نسبت به قبلم بهترم ولی هنوز امسال ریشه هایی از این ویژگی درون خودم پیدا کردم که کمر همت بستم برای تغییر اساسی در این زمینه

    برای همین ، قدم اول رو همون اول سال پس از مشخص کردن هدفم برداشتم

    من با جسارت و با آگاهی از این وعده‌ی خداوند که به شجاعت های من پاداش میده … یه سری از آدم ها رو از دایره‌ی ارتباطاتم حذف کردم …

    «سخت گرفتن به خودم تو یه سری موضوعات ساده و عدم لذت بردن از هر لحظه از زندگیم»

    مثلاً غذا باید حتماً فلان موقع بخورم ، باید غذای من حتماً فلان ویژگی رو داشته باشه …

    حتماً باید فلان ساعت بخوابم … یا باید این‌ ویژگی های خاص رو محل خوابِ من داشته باشه (مثلاً میزان نور و صدا و …)

    حتماً باید همیشه سرم رو شونه بزنم و تافت بزنم و سر و صورتم آنکارد شده و از نظر بقیه! شیک و خوشگل باشه

    (همون‌جوری که توی دیدگاه های قبلیم هم گفتم) آگاهانه روز 29 اسفند سرم رو کامل کچل کردم و اتفاقا کچل بودن خیلی مزایا و راحتی های زیادی داره و خیلی راضی‌ام از تصمیمم

    خیلی هم با چهره‌ی خودم هنگام کچل بودن راحت و اوکیم و در هر حالتی عاشق خودم هستم

    حالا این موضوع سخت گرفتن و لذت نبردن از لحظه که خیلیییی در وجودم ریشه داره …

    برای همین آگاهانه یک رستاخیر به پا کردم برای ایجاد یه عالمه عادت های رفتاری مناسب

    «تمرکز بر فایل های صوتی و تصویری ای که می خواهم خودم تجربشون کنم»

    آگاهانه میزان خیلی زیادی از حافظه‌ی موبایلم رو اختصاص دادم به اون قسمت هایی‌ از سریال ها‌ی روی سایت (زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا و …) و آگاهانه تماشا می کنم و تحسین می‌کنم و خودم رو توی اون فضاها و اون موقعیت ها با جزییات تجسم می کنم

    به خودم افتخار می کنم …

    واقعاً به خودم افتخار می کنم ، چون با توجه به درکی که از فایل «هدفی متفاوت برای سال جدید» داشتم، هدف من چیزی هست که واقعاً برای دل خودم می خواهمش ، نه برای اینکه چشم بقیه رو کور کنم ، نه برای اینکه چون فلانی بهش رسیده من هم می خواهم بهش برسم.

    خدایا شکرت

    در پناه خداوند مهربانی ها ، خداوند سفر باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    به نام خداوند مهربانی ها

    درود بر شما دوست عزیز و هم فرکانسی من

    اول از همه عکس پروفایل جدید مبارک :) اینو تو دیدگاه صبحم یادم رفت بگم

    من امروز بعد از ناهار اومدم توی سایت چند تا دیدگاه خواندم

    هوس کردم بیام پروفایل شما داستان هدایتت رو دوباره بخوانم

    اما وقتی اومدم حسم گفت نه!

    برو یکی از دیدگاه های حمید رو بخون… :)

    من هم گفتم چشم :)

    آقا من اسکرول کردم اومدم بالا که بزنم روی گزینه دیدگاه های شما (الان یادم افتاد که باید می اومدم پایین!! چرا رفتم بالا!! چون دست خودم نبود من فقط رها بودم جریان هدایت داشت منو با خودش می برد) در فایل های دانلودی

    میدونی چه اتفاقی افتاد!!

    شاید برات خنده دار باشه ولی این دقیقاً و دقیقاً هدایت الله مهربانم بود

    چند تا میس تاچ پشت سرهم و ناخواسته داشتم!!!!

    اول دستم خورد روی اون نوار باز شو فایل های دانلودی (بالای سایت) بعد دستم خورد روی گزینه‌ی ایمانی که عمل می آورد

    در صورتی که من اصلاً می خواستم اون نوار رو ببندم !!!

    به همین سادگی

    ولی در یک آن حسم گفت محمد تو نمیدونی من میدونم تو نمی فهمی من می فهمم

    گفت بزن روی اولین فایل یعنی همین فایل هدف گذاری و تأثیر آن در زندگی

    گفت اینجا دیدگاه ها رو بگذار روی به ترتیب امتیاز دیدگاه حمید همین بالاهاست ، این رو بخون!! الله اکبر همین الان موهای تنم سیخ شده

    آقا من هم زدم نمایش به ترتیب امتیاز

    دیدگاه اول ، سید علی خوشدل! دیدگاه دوم سعیده شهریاری!

    دیدگاه سوم اسدالله زرگوشی!

    گفتم خب اینا رو که اون بالا خود سیستم امتیاز بندی سایت هم نشون میده اما…

    چیزی که من رو شک زده کرد این بود که دیدگاه شما دقیقاً و دقیقاً دیدگاه چهارم بود! بی گمان نبود که خدا می گفت دیدگاه حمید همین بالاهاست! این موضوع که دیدگاه شما چهارمی بود و موضوع بعدی هم اینکه من هنوز این دیدگاه رو نخواندم و بهش امتیازی هم ندادم دیگه به طور صد در صد و یقین بهم ثابت کرد که همین چند دقیقه پیش خدا به طور واضح با من حرف زد!! به خدا الان اشک شوق توی چشمام هست!! هنوز هم نرفتم دیدگاه رو بخوانم الان می خواهم برم ولی این ها رو اینجا نوشتم تا یادم نره

    حالا الان میرم بالا خود دیدگاه هم بخوانم ببینم چه درس هایی برایم داره

    بعد میام اینجا و دکمه ارسال دیدگاهم رو می زنم…

    ————————————————–

    الان که دارم می نویسم

    دیدگاه شما رو خط به خط و کلمه به کلمه مطالعه کردم!!

    میدونی چیه حمید جان؟

    احساس کردم بخش اول دیدگاهت (نگرشی که داشتی خیلی شبیه به منه…)

    من هم تا همین چند وقت پیش همین احساسات رو داشتم

    اینکه چقدر جاهای مختلف صادقانه و خالصانه خدمت کردم

    و اگر این انرژی و تلاش رو می گذاشتم روی راه اندازی کسب و کار شخصی خودم….

    اگر … فلان می کردم… فلان اتفاق می افتاد

    آقا حمید می خواهم یه پشینهاد دوستانه بهت بدهم، هر چند که میدونم خودت هم تصمیمش رو داری…

    دوره عزت

    بخر و ازش استفاده کن و آگاهی هاش رو ببلع یعنی جوری ازش استفاده کن که رخنه کنه در وجودت!!!

    https://elmeservat.com/fa/profile/123472/

    محمد حسین توسلی

    بچه یزده الان هم تهران زندگی‌ می کنه

    عاشق استند آپ کمدیه و رسالت خودش این هنر رو انتخاب کرده

    در برنامه رامبد جوان خندوانه در فینال خندوانه قهرمان شد

    ویدیوهای زیادی از اجراهای ایشون در‌گوگل هست فقط کافیه اسم‌و فامیلیش رو‌ سرچ کنی

    من چند وقت پیش به صورت کاملاً هدایتی از طریق یکی از رفیق های مشترک من و محمد حسین با محمد حسین آشنا شدم

    چندین بار مکالمه تلفنی داشتیم و ویس هایی در تلگرام برای هم می فرستادیم

    میدونی در بین مکالمه های طولانی ای که من با محمد حسین داشتم بزرگترین عامل موفقیتش رو چی‌ می دیدم؟

    استفاده از دوره‌ی عزت نفس

    حمید جان میدونی مسئله‌ی من و خیلی از دوستای دیگمون که در سایت هستیم چیه؟

    خود سرزنشی و احساس عدم‌‌ لیاقت

    شاید برایت جالب باشه اگه بگم محمد حسین برای من تعریف می کرد و می گفت چطور به اون جایگاه رسیده

    چطور توانسته اونقدر در خودش احساس لیاقت ایجاد کنه که در فینال خندوانه در بین اون همه شرکت کننده ، بیشترین تعداد رأی رو از مردم بگیره و قهرمان بشه!!

    یکی از دلایلی که خودش بارها مطرح کرده و می کنه ایجادِ عادت تحسین کردن دیگران در درون خودش بوده

    و تواناییِ دیدنِ تحسین شدن های خودش توسط دیگران و بارها و بارها برای خودش تکرار کردنِ اون تحسین ها

    می گفت من هر بار هر کسی ازم‌ تعریف می کرد و تحسینم می کرد بعدش خودم با صدای خودم اون موضوع و اون اتفاق رو بازگو می کردم ضبط می کردم و بارها و بارها و بارها گوش میدادم

    من هم این کار رو امتحان کردم

    واقعاً جواب میده

    هدف من از گفتن این صحبت ها کمک کردن به شما بود

    امیدوارم توانسته باشم منظورم رو برسونم

    ———————————————-

    چند وقت پیش در نشانه روزانه ام هدایت شدم و بهم گفته شد که یه تعهد سه ماهه بدهم و از دوره عزت نفس استفاده کنم

    من هم گفتم چشم

    ولی

    در این مسیر که حدوداً یک ماهه شورع کردم… خیلی بالا و پایین داشتم

    یه سوالی از شما دارم

    در واقع دو تا سوال

    شیوه گوش دادن و نت برداری شما از جلسات چطوریه؟!

    برای من خیلی زمان بر هستش :)

    یه لحظه صبر کن…

    الان رفتم سر رسیدم رو باز کردم و شمردم، 35 صفحه فقط از جلسه اول نت برداری کردم و البته که چندین و چند روز هم طول کشید چون من صبح ها میرم کتابخونه و یه برنامه ریزی برای خودم کردم که فقط صبح ها روی دوره کار کنم بقیه روز رو بیام کار کنم (کسب و کارم املاک منظورمه) و یه چند ساعتی هم راجع به عشق و علاقم یعنی عکاسی مطالعه کنم

    اگر هر تجربه و یا نکته ای در این باره داری ممنون میشم بهم بگی

    شیوه گوش دادن و نت برداری شما از جلسات چطوریه؟!

    به دستان توانمند الله مهربان می سپارمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    سلام به شما مرجان خانم عزیز

    ممنونم دوست خوبم به خاطر تحسین کردن من و انرژی مثبتی که هر بار از شهر زیبای یزد برایم می فرستید

    منم خوشحالم که دوستان با ارزشی مثل شما دارم ، دیدگاه هاشون رو می خوانم درس یاد می گیرم و الگو می گیرم که … می شود.

    دوست داشتم تو این روزها زودتر بیام پاسخ بدهم

    ولی توی نت های موبایلم این کار رو یادداشت کرده بودم از خداوند درخواست هدایت کرده بودم که در زمان مناسبش بهم بگه بیام پاسخ بدهم

    و خداوند امروز و در این لحظه بهم گفت

    امیدوارم در بهترین زمان این پیام به دستتون برسه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: