اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به همه عزیزان و استاد عشق و مریم عزیز و دوست داشتنی.
راستش من حتی وقتی تیتر فایل رو دیدم یه هدفم اومد تو ذهنم. و خیلی بولد هست برام. روزی نمیشه که بهش فکر نکنم اما با این وجود اتفاق نیفتاده هنوز.
خیلی از اهدافمو به یاری خدا بهشون رسیدم اما این یه دونه انگار یه گرهی هست که کور شده و نمیتونم سرنخشو پیدا کنم و بازش کنم.
اون هدف خلق یه رابطه عاشقانه هست مثل رابطه استاد.
بدون هیچ تعهد محضری ای و بدون هیچ زنجیری مثل مهریه و شناسنامه و …
واقعا محمد چه دلیلی باعث شده به این هدفت نرسی درحالی که به کلی از اهدافت رسیدی؟
دونه دونه تیک میزنم اهدافمو اما این یکیو نتونستم تاحالا.
راستش من تاحالا رابطه عاطفی توی دنیای واقعی نداشتم و هرچی بوده مجازی بوده.
تونستم تو دنیای واقعی کانکشن بزنم اما کم بوده و به رابطه عاطفی ختم نشده.
همین الان که دارم تایپ میکنم اهدافمو میبینم که چسبوندم بالای میز کامپیوترم و مربوط به برنامه نویسی هستن و می بینم که چقدر دارم براشون تلاش میکنم و تیکشونو میزنم یکی یکی …
اما این هدفم گیره. خیلی هم دوست دارم تجربش کنم به شدتتتت.
ولی به قول استاد جهان کار نداره که شما چقدر یه چیزیو دوس دارین و به فرکانستون نگاه میکنه.
خدایا ازت هدایت میخوام. بگو باید چیکار کنم تا به هدفم برسم و تیکشو بزنم…
خدا رو شکر که میتونم یه فایل دیگه ببینم گوش کنم درک کنم و دربارش فکر کنم و بنویسم خدا رو شکر تومسیری هستم که میتونم این اگاهی ها رو دریافت کنم خدایا شکرت که ما رو با استاد بینظیری چون عباسمنش اشنا کردی هزاران بار شکر که تو این مسیر هستم
جواب به سوال این قسمت:
هدف من نزدیک به دو سال هست افزایش درامد و داشتن ازادی مالی مکانی و زمانی هست یعنی کسب درامد کنم از شغلی که بهش علاقه دارم وزمان و مکان توش برام مهم نباشه و البته هرکجا خواستم باشم هر زمان خواستم بتونم به کارهای دیگم رسیدگی کنم و نیازی به حضور صد در صدم نباشه تو اون مورد خاص و صد در صد کار برای خودم باشه و خودم برای خودم درامد بسازم خب درامدم افزایش کمی داشته و بقول استاد اگه اونقدر درامدتون افزایش پیدا نمیکنه حداقل افت نمیکنه و برای هزینه های الکی و مازاد خرج نمیشه یه اسمی روش گذاشتین تو دوازده قدم قدم اول یادم نمیاد چیبود و خدا رو شکر من هزینه هام الکی نرفت یعنی پولم بیهوده خرج نشد اما خب اون ازادی مالی مکانی زمانی هنوز اتفاق نیفتاده و دلیلشم عدم لیاقت من هست اینکه توانایی خودمو باور ندارم اینکه عوامل بیرونی رو دخیل میدونم اینکه تا همین دو سه ماه پیش ترس داشتم ترس از دست دادن شغل و اینکه نتونم درامد داشته باشم و ترس از کمبود که هنوزم در من هست تمام اینها باعث میشه کم تلاش کنم یا مدام کار کردن در این مورد و تلاش برای هدفمو پشت گوش بندازم
اما دیگه الان تقریبا یک ماهی شده که بطور جدی دارم برای اهدافم تلاش میکنم و خدا رو شکر نمیگم خیلی چشم گیر اما نشانه هاش و دارم میبینم و میدونم استمرار و پیگیری من باعث رسیدن به هدفم هرچه زودتر میشه با کمک اموزه های شما و تصمیم جدی خودم و یاری خداوند
قبلا که فایل روی سایت قرارگرفت کامنت گذاشتم وامروز که از طریق نشانه امروزم هدایت شدم به این فایل اومدم کامنت بزارم.
اول از همه ازشما استاد عزیزم سپاسگزارم بخاطر تمام فایل های ارزشمندی که روی سایت قرار میدین واینقدر سخاوتمندانه این آگاهی های ناب رو دراختیار بچهای این سایت قرارمیدین.
سپاسگزارم از مریم جان بخاطر همراه بودن بااستادعزیزو حضور ارزشمندشون دراین سایت الهی.
همینطور که در کامنت قبلیم هم گفتم،هدفم داشتن کسب وکارشخصی واسه خودم بود
برداشت الآنم از نرسیدن به هدفم این هست که با اینکه خیلی تلاش داشتم وراه های مختلف روامتحان کردم حتی در زمینه آموزش هم با یک کار آموز در همین شرایطی که بودم درمنزل شروع کردم به امید اینکه رشد وپیشرفت کنم وکارم رو توسعه بدم وکارم رو با کارآموزهای بیشتری شروع کنم اما این اتفاق نیوفتاد
واز لحظه ای که به لطف خداوندم وارد دوره احساس لیاقت شدم یه آرامش عجیبی در درونم شکل گرفته وبه این نتیجه رسیدم که نباید خیلی بچسبم به خواسته م باید درلحظه زندگی کنم واز لحظه لحظه زندگیم استفاده ببرم وبا خودم درصلح وآرامش باشم وتحت هر شرایطی این شادی درونم رو حفظ کنم ودرکنار آزاد ورها بودنم در گوشه ای از ذهنم خواسته ام رو داشته باشم وبه خداوندم اجازه بدم خدایش رو بکنه ومنم بندگیمو بکنم تا درزمان مناسب وشرایط مناسب به سادگی وآسونی به خواسته م برسم.
درپناه الله مهربان شادوسالم ووثروتمندوسعادتمند دراین دنیا وآخرت باشید
درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
مثلا من رژیم میگیرم شکست می خورم.فکر می کنم به خاطر اینکه مرتبا قدم هایی که باید برای هدفم بردارم را به تعویق می اندازم
چون من در شروع کار، انگیزه دارم اما خیلی زود انگیزه هایم را از دست می دهم
چون من هدف هایم را خیلی بزرگ و غیر واقع بینانه انتخاب می کنم
چون من از شکست خوردن می ترسم به همین دلیل خیلی پیگیر هدف هایی که انتخاب می کنم نیستم
چون من خیلی زود با برخورد با اولین مانع ناامید می شوم
سلام دانشگاه ارشدتهران ولی پردیس خودگردان که محل تحصیلم کیشه قبول شدم دیروز فهمیدم خدارو شکر. اما بابام مانعه چون فکر میکنم میترسه از تنهایی از ازدست دادن من وقبول نمیکنه
اما من دارم روی خودم کار میکنم مثبت اندیش باشم اونو خدا راضی میکنه. خداکه دولتی مجازم کرد شهری که 18 سالگی ارزوم بود برم قبول شدم پس راضی کردن بابام و هدایت من هم سپردم به خدا. من نباید شرک بورزم. پس سپردمش و میدونم الان بابام باید پول بده برم. اما نمیخوام شرک بورزم سعی می کنم و خدای من عاشقمه و مهاجرت و میدونه عاشقشم و برام تاالان محیا کرده هدایتمم میکنه ولی واقعا ترس دادم از تنهایی سختی اما میپذیرم و برای رشدم لازمه
زبان خوندن هرسال هدفمه و شروع نمیکنم و نمیرم سراغش فقط مینویسم ومیترسم یاد نگیرم. تلفظ غلط داشته باشم
رانندگی کردن سه گواهی نامه دارم بابام و داداشم ماشین دارن و بهم نمیدن بازم مقصرو بابام دونستم چون میترسه من برم بمیرم.
و هفته پیش بعد ازماه ها که کلاس رانندگی و کاشین دوستمو نروندم« البته کلا شاید تو زندگیم نیم ساعت ماشین دوستم رانندگی کردم» ماشین اتوماتیک روندم نیم ساعتی شد اصلا شوکه شدیم ایقدر خوب گاز ترمز و دور کامل خوردن البته با ترس بود ولی تونستم.
اینم گفتم خدایا تنها راهش بابام نیست بهم ماشین بده برونم تا دی ماه زمان گذاشتم
بنگاه رفتن بامن پول بدی بخرم با خدا.
مطمنم قراره بابام ماشین میده یا میخرم یا هرچی که حس مالکیت کنم و شجاعانه برونم.
من یه هدفی را انتخاب میکنم مثلا در کسب وکارم دوست دارم کارم با هیچ مسئله ای روبرو نشم واز من زمان وانژی زیادی گرفته نشه ولی هربار که توکسب کارم که میخواهم انجام بدم به دست اندازهای گیر میکنم که احساس بدی را تجربه میکنم احساس میکنم این جهان اصلا دوست نداره من پیشرفت کنم یا دوست نداره من تو کسب کارم رشد کنم این الگورا اگاهانه تو کسب کارم بهش برخورد میکنم وبه من احساس نا امیدی واحساس ضعف میکنم واز خداوند عاجزانه میخواهم که با قدرت وبا انگیزه های بالا در رونق بخشیدن در کسب کارم مرا راهنمایی وهدایتم کند تا دیگر الگویی تکراری نداشته باشم وجلو پیشرفت من را نگیرد
درود فراوان خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته گرامی و دوستان گلم
چه دلایلی وجود دارد که من به هدفهایم نمی رسم
عجول بودن من برای رسیدن به هدف هایم آدم عجولی هستم وقتی به هدف هام نمیرسم نا امید میشدم و ذهنم شروع می کرد به نجوا کردن که هدفت بزرگه این هدف خوبی نیست فایده نداره رهاش کن و….. و تمام
یک دلیل دیگر مشورت کردن با کسانی که اصلا آگاهی نداشتند و به جای اینکه بگویند نمی دانم هزارتا راه بهم میگفتند برای رسیدن به هدفم منم خدارا فراموش کرده بودم و گوش به اون ها میدادم و هدف تمام
دلیل دیگر اینکه به تعهد هام عمل نمی کردم با اینکه می نوشتم امضا می کردم ولی عمل نمی کردم
مثلا تعهد می دادم که پنج درصد درآمدم را در یک حساب دیگه پس انداز کنم و به هیچ قیمتی برداشت نکنم از حساب مگر برای مسافرت و با ذوق و شوق ادامه می دادم و بعد از سه ماه یهوو ذهنم قانعم میکرد که ازش استفاده کن و منم تا ریال آخرش را خرج می کردم بدون توجه به تعهدم
مهمترین دلیل نرسیدن به اهدافم این هست که روی خدا حساب نمی کردم و فکر میکردم خودم میتونم ولی زهی خیال باطل……. به هدف هام نمی رسیدم
استاد عزیز قبل از هر چیز واقعا از خدای خودم تشکر میکنم وسپاسگزار هستم که در این دنیای پر هیاهو و پر حاشیه من رو به این راه و این استاد عزیز و این دوستان خوب هدایت کرده است و موجبات این را برایم فراهم نموده که در کنار این جمع به آرامش درونی برسم
پر رنگترین الگوی تکرار شونده در زندگی من اینه که من همیشه بدهکار هستم حتی با وجود اینکه اوضاع مالیم هم بد نیست ولی باز هم همیشه بدهکار هستم انگار که بدهکار بودن جزو افتخاراتی هست که من به آن خیلی خیلی می نازم و یا اینکه من باید همیشه در رنج و سختی باشم تا لیاقت ثروت را داشته باشم و این بدهکاری برای من بسیار رنج آور و نیز همچنان مایه افتخار شده است
الگوی تکرار شونده دیگر هم که الگوی خوبی نیست اینه که من هر چیزی را بخواهم معامله بکنم هم گران میخرم و هم ارزان میفروشم که در اکثر مواقع ضرر هم میکنم یا اینکه به سختی میتوانم آن را بفروشم
یکی از مواردی که بسیار بسیار مانع دستیابی من به خواسته هایم شده این است که بر روی خواسته هایم اصرار نمی کنم و خیلی زود از آنها دست میکشم و استمرار زیادی بر روی خواسته هایم ندارم و یا اینکه به محض اینکه یه مقدار نتیجه میگیرم راضی میشوم و دیگر ادامه نمی دهم
الگوی تکرار شونده من که باعث میشه به هدفم نرسم این که:
من اولش هدفم رو خیلی با شوق و ذوق مینویسم و برنامه ریزی میکنم اما خیلی خیلی زود دلسرد و ناامید میشم چون عجول هستم و یا میگم هدفم شاید درست نباشه اگه رسیدم و راضی نبودم چی
و سریع حسم بد میشه و دیگه ادامه نمیدم و متوقف میشم و ول میکنم و یا دنبال زمان مناسب میگردم ک هدفم رو شروع کنم یا دلیل اصلی من انگیزه نداشتن من هست انگیزه ای نمیدارم و نا امید میشم .
اما با توکل به خدا و ایمان به خدا که هدایتگرمه امید دارم که هدایت میشم و پیشرفت میکنم هر روز یک قدم به سمت هدفم بر میدارم
سلام به استاد عزیزتر از جانم،استادی که نزدیک یکسال باهاش آشنا شدم،با اینکه هنوز به چیزهایی که میخوام نرسیدم ولی حالم باهاش خوبه،ساعتها تو سایت میچرخم فایل گوش میدم،سریالها رو میبینم آروم میشم،احساسم خوب میشه استرسم کم میشه نگرانیم کمتر میشه،و کم کم دارم از طریق دوره ها تو مسیر هدفهام گام برمیدارم.
سوال،اینکه چرا من هر سال یک هدفی رو تعیین میکنم ولی به اون هدف نمیرسم تا اخرسال؟
خیلی سوال خوبی بود چون من همه جوره درگیر این مشگل میشم هربار
ا=احساس میکنم به قدر کافی به خدا ایمان و اعتماد ندارم،و باید روی باورهای توحیدیم خیلی کار کنم تا بتونم بدون ترس و نگرانی همه چیز رو بسپارم بخدا و بهش اعتماد کنم که برام به بهترین شکل ممکن رقم میزنه
2=اینکه دائم شرک میورزم و منتظرم افراد دیگری برای رسیدن من به اهدافم باید بهم کمک کنن،بجای اینکه از خدا بخوام،آدمارو بولد میکنم بجای خدا،و میگم فلان شخص باید باشه فلان کمک بهم بکنه تا موفق شم،رسیدن به اون خواستم فقط با وجود این شخص و کمک اون میتونه اتفاق بیفته
3=دائم کاری که به ذهنم رسیده یا ایده ای را به تعویق میندازم،هی امروز و فردا میکنم بشدت احمال کاری و تنبلی میکنم،مقاومتهای ذهنیم بیش از حد اذیتم میکنه همش میگه حالا فردا انجامش میدی،حالا پس فردا ،حالا فرصت زیاد،حالا الان بخواب حالا اینکارو بکن اون کارت بعدا انجام میدی،انگار یه نیرویی دستو پام زنجیر کرده و اجازه نمیده بهم تا حرکت کنم.
4=اینکه گاهی یه ایده خوب یه فکر خوب به سراغم میاد یک دو روز بشدت ذوق و انگیزه دارم اهرم رنج و لذت به ذهنم میارم میگم میخوام دیگه انجامش بدم،ولی دو روز بعدش باز نجواهای ذهنیم شرو میشه،از کجا معلوم این همون کار مورد علاقت باشه،از کجا معلوم بتونی موفق بشی،از کجا معلوم شکست نخوری،تو نمیتونی از پس این کار بر بیای سخت این کار کار تو نیست،نمیتونی ازش پول در بیاری باید زمانهای زیادی براش وقت بذاری به درد نمیخوره
5=بشدت عجلوم دوست دارم سریع تو کاری که شرو کردم موفق شم با اینکه میدونم باید تکاملم طی کنم،ولی باز زندگی خودمو مقایسه میکنم با افراد موفق میگم منم باید زودتر برسم به اون زندگی دلخواهم،بعد میام اون کار تو ذهنم کوچیک میکنم میگم با اینکار اصن نمیشه زودتر به در امدهای بیشتری رسید،به سختی های مسیر توجه میکنم زود نا امید میشم انگیزم از بین میره،بجای اینکه به آخر داستان به موفقیتی که اگر ادامه بدم مسیرو بهش میرسم توجه نمیکنم،همش میگم یکاری بشه زودتر بهم نتیجه بده آسون و راحت باشه،زود منو به ثروت برسونه
6=اینکه وقتی یکاری میاد تو ذهنم خیلی مطمئن نیستم آیا این کار همونی که قراره منو به هدفهام برسونه،به ثروت برسونه،میگم از کجا مطمئن شم این همون کار یا ایده الهامی از طرف خداست،تو دوراهی میمونم،بعد هی به تعویق میندازم میگم شاید دوباره یکار یا ایده بهتر به ذهنم بیاد،بعد خودم بهم میریزم که هر بار اون کار یا ایده رو به تعویق میندازم و منتظرم یکار بهتری به سراغم بیاد،و میبینم همینطور داره زمان میگذره و من هیچکاری نمیکنم حسم بد میشه
اینا تمام مواردی که هر بار جلوی حرکت منو میگیرن،نمیذارن اقدام کنم،ولی من دارم روی تک تک این باورها و ترمزها کار میکنم و تا حدودی بهتر شدم با استفاده از دوره ها و آموزشهای استاد.
اول سال 403 هدفم این بود دوست داشتم ماشین خوب برای خودم بخرم من معلم هستم دوست داشتم با ماشین خودم هر روز برم سرکار،ولی خب هنوز این هدف تیک نخورده نمیدونم شاید تو همین تایم کمی که مونده به سال جدید اتفاق بیفته بخرم،و دوتا هدف دیگم بود که خب اتفاق نیفتادن،مطمئنن همه اینا بخاطر باورهای نادرست خودم بود.اما دیگه خسته شدم میخوام دیگه روی باورهام با جدیت تمام کار کنم
دوره های عزت نفس و دو قدم اول دوازده قدم تهیه کردم میخوام براشون وقت بذارم با استفاده از ستاره قطبی و اهرم رنج و لذت به تک تک خواسته هام برسم.
یک نیرویی از ته دلم بهم میگه سحر تو میتونی فقط کافیه حرکت کنی،ذهنت کنترل کنی،به نکات مثبت توجه کنی و اقدام کنی،قدم های بعدی بهت گفته میشه،همونطوری که تونستی از بین اونهمه آدم استخدامی قبولشی همون یک نفر استان تو شدی،همونطور که تونستی گواهی نامه راننده گی بگیری،همونطور که تونستی بخوبی دانشگاهت به سرانجام برسونی با تمام چالش هایی که مواجه شدی تو مسیر ولی عبور کردی،و کلی اتفاقات دیگری که تونستی از پسشون بر بیایی،به این هدفهاتم میرسی که مهم ترینش ثروت و سلامتی.ایمانم قوی تر میکنم مطمئنم الله یکتا کنار من خواهد بود و من بزودی نتایج خوبی میگیرم،میام با خوشحالی برای دوستان هم فرکانسی و استاد عزیزم مینویسم.
سلام به همه عزیزان و استاد عشق و مریم عزیز و دوست داشتنی.
راستش من حتی وقتی تیتر فایل رو دیدم یه هدفم اومد تو ذهنم. و خیلی بولد هست برام. روزی نمیشه که بهش فکر نکنم اما با این وجود اتفاق نیفتاده هنوز.
خیلی از اهدافمو به یاری خدا بهشون رسیدم اما این یه دونه انگار یه گرهی هست که کور شده و نمیتونم سرنخشو پیدا کنم و بازش کنم.
اون هدف خلق یه رابطه عاشقانه هست مثل رابطه استاد.
بدون هیچ تعهد محضری ای و بدون هیچ زنجیری مثل مهریه و شناسنامه و …
واقعا محمد چه دلیلی باعث شده به این هدفت نرسی درحالی که به کلی از اهدافت رسیدی؟
دونه دونه تیک میزنم اهدافمو اما این یکیو نتونستم تاحالا.
راستش من تاحالا رابطه عاطفی توی دنیای واقعی نداشتم و هرچی بوده مجازی بوده.
تونستم تو دنیای واقعی کانکشن بزنم اما کم بوده و به رابطه عاطفی ختم نشده.
همین الان که دارم تایپ میکنم اهدافمو میبینم که چسبوندم بالای میز کامپیوترم و مربوط به برنامه نویسی هستن و می بینم که چقدر دارم براشون تلاش میکنم و تیکشونو میزنم یکی یکی …
اما این هدفم گیره. خیلی هم دوست دارم تجربش کنم به شدتتتت.
ولی به قول استاد جهان کار نداره که شما چقدر یه چیزیو دوس دارین و به فرکانستون نگاه میکنه.
خدایا ازت هدایت میخوام. بگو باید چیکار کنم تا به هدفم برسم و تیکشو بزنم…
عاشقتونم
سلام بر عزیزای دل
خدا رو شکر که میتونم یه فایل دیگه ببینم گوش کنم درک کنم و دربارش فکر کنم و بنویسم خدا رو شکر تومسیری هستم که میتونم این اگاهی ها رو دریافت کنم خدایا شکرت که ما رو با استاد بینظیری چون عباسمنش اشنا کردی هزاران بار شکر که تو این مسیر هستم
جواب به سوال این قسمت:
هدف من نزدیک به دو سال هست افزایش درامد و داشتن ازادی مالی مکانی و زمانی هست یعنی کسب درامد کنم از شغلی که بهش علاقه دارم وزمان و مکان توش برام مهم نباشه و البته هرکجا خواستم باشم هر زمان خواستم بتونم به کارهای دیگم رسیدگی کنم و نیازی به حضور صد در صدم نباشه تو اون مورد خاص و صد در صد کار برای خودم باشه و خودم برای خودم درامد بسازم خب درامدم افزایش کمی داشته و بقول استاد اگه اونقدر درامدتون افزایش پیدا نمیکنه حداقل افت نمیکنه و برای هزینه های الکی و مازاد خرج نمیشه یه اسمی روش گذاشتین تو دوازده قدم قدم اول یادم نمیاد چیبود و خدا رو شکر من هزینه هام الکی نرفت یعنی پولم بیهوده خرج نشد اما خب اون ازادی مالی مکانی زمانی هنوز اتفاق نیفتاده و دلیلشم عدم لیاقت من هست اینکه توانایی خودمو باور ندارم اینکه عوامل بیرونی رو دخیل میدونم اینکه تا همین دو سه ماه پیش ترس داشتم ترس از دست دادن شغل و اینکه نتونم درامد داشته باشم و ترس از کمبود که هنوزم در من هست تمام اینها باعث میشه کم تلاش کنم یا مدام کار کردن در این مورد و تلاش برای هدفمو پشت گوش بندازم
اما دیگه الان تقریبا یک ماهی شده که بطور جدی دارم برای اهدافم تلاش میکنم و خدا رو شکر نمیگم خیلی چشم گیر اما نشانه هاش و دارم میبینم و میدونم استمرار و پیگیری من باعث رسیدن به هدفم هرچه زودتر میشه با کمک اموزه های شما و تصمیم جدی خودم و یاری خداوند
خیلی خیلی ممنونم ازتون استاد عزیزم
به نام خداوندم
سلام استادعزیزم سلام مریم جانم
سلام دوستان هم مسیرم
قبلا که فایل روی سایت قرارگرفت کامنت گذاشتم وامروز که از طریق نشانه امروزم هدایت شدم به این فایل اومدم کامنت بزارم.
اول از همه ازشما استاد عزیزم سپاسگزارم بخاطر تمام فایل های ارزشمندی که روی سایت قرار میدین واینقدر سخاوتمندانه این آگاهی های ناب رو دراختیار بچهای این سایت قرارمیدین.
سپاسگزارم از مریم جان بخاطر همراه بودن بااستادعزیزو حضور ارزشمندشون دراین سایت الهی.
همینطور که در کامنت قبلیم هم گفتم،هدفم داشتن کسب وکارشخصی واسه خودم بود
برداشت الآنم از نرسیدن به هدفم این هست که با اینکه خیلی تلاش داشتم وراه های مختلف روامتحان کردم حتی در زمینه آموزش هم با یک کار آموز در همین شرایطی که بودم درمنزل شروع کردم به امید اینکه رشد وپیشرفت کنم وکارم رو توسعه بدم وکارم رو با کارآموزهای بیشتری شروع کنم اما این اتفاق نیوفتاد
واز لحظه ای که به لطف خداوندم وارد دوره احساس لیاقت شدم یه آرامش عجیبی در درونم شکل گرفته وبه این نتیجه رسیدم که نباید خیلی بچسبم به خواسته م باید درلحظه زندگی کنم واز لحظه لحظه زندگیم استفاده ببرم وبا خودم درصلح وآرامش باشم وتحت هر شرایطی این شادی درونم رو حفظ کنم ودرکنار آزاد ورها بودنم در گوشه ای از ذهنم خواسته ام رو داشته باشم وبه خداوندم اجازه بدم خدایش رو بکنه ومنم بندگیمو بکنم تا درزمان مناسب وشرایط مناسب به سادگی وآسونی به خواسته م برسم.
درپناه الله مهربان شادوسالم ووثروتمندوسعادتمند دراین دنیا وآخرت باشید
به نام سیستم هدایتگر بشر
سلام
درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
مثلا من رژیم میگیرم شکست می خورم.فکر می کنم به خاطر اینکه مرتبا قدم هایی که باید برای هدفم بردارم را به تعویق می اندازم
چون من در شروع کار، انگیزه دارم اما خیلی زود انگیزه هایم را از دست می دهم
چون من هدف هایم را خیلی بزرگ و غیر واقع بینانه انتخاب می کنم
چون من از شکست خوردن می ترسم به همین دلیل خیلی پیگیر هدف هایی که انتخاب می کنم نیستم
چون من خیلی زود با برخورد با اولین مانع ناامید می شوم
سلام دانشگاه ارشدتهران ولی پردیس خودگردان که محل تحصیلم کیشه قبول شدم دیروز فهمیدم خدارو شکر. اما بابام مانعه چون فکر میکنم میترسه از تنهایی از ازدست دادن من وقبول نمیکنه
اما من دارم روی خودم کار میکنم مثبت اندیش باشم اونو خدا راضی میکنه. خداکه دولتی مجازم کرد شهری که 18 سالگی ارزوم بود برم قبول شدم پس راضی کردن بابام و هدایت من هم سپردم به خدا. من نباید شرک بورزم. پس سپردمش و میدونم الان بابام باید پول بده برم. اما نمیخوام شرک بورزم سعی می کنم و خدای من عاشقمه و مهاجرت و میدونه عاشقشم و برام تاالان محیا کرده هدایتمم میکنه ولی واقعا ترس دادم از تنهایی سختی اما میپذیرم و برای رشدم لازمه
زبان خوندن هرسال هدفمه و شروع نمیکنم و نمیرم سراغش فقط مینویسم ومیترسم یاد نگیرم. تلفظ غلط داشته باشم
رانندگی کردن سه گواهی نامه دارم بابام و داداشم ماشین دارن و بهم نمیدن بازم مقصرو بابام دونستم چون میترسه من برم بمیرم.
و هفته پیش بعد ازماه ها که کلاس رانندگی و کاشین دوستمو نروندم« البته کلا شاید تو زندگیم نیم ساعت ماشین دوستم رانندگی کردم» ماشین اتوماتیک روندم نیم ساعتی شد اصلا شوکه شدیم ایقدر خوب گاز ترمز و دور کامل خوردن البته با ترس بود ولی تونستم.
اینم گفتم خدایا تنها راهش بابام نیست بهم ماشین بده برونم تا دی ماه زمان گذاشتم
بنگاه رفتن بامن پول بدی بخرم با خدا.
مطمنم قراره بابام ماشین میده یا میخرم یا هرچی که حس مالکیت کنم و شجاعانه برونم.
درپناه خداوند متعالی
سلام خدمت استاد عباس منش
موضوع الگوهای تکرار شونده
من یه هدفی را انتخاب میکنم مثلا در کسب وکارم دوست دارم کارم با هیچ مسئله ای روبرو نشم واز من زمان وانژی زیادی گرفته نشه ولی هربار که توکسب کارم که میخواهم انجام بدم به دست اندازهای گیر میکنم که احساس بدی را تجربه میکنم احساس میکنم این جهان اصلا دوست نداره من پیشرفت کنم یا دوست نداره من تو کسب کارم رشد کنم این الگورا اگاهانه تو کسب کارم بهش برخورد میکنم وبه من احساس نا امیدی واحساس ضعف میکنم واز خداوند عاجزانه میخواهم که با قدرت وبا انگیزه های بالا در رونق بخشیدن در کسب کارم مرا راهنمایی وهدایتم کند تا دیگر الگویی تکراری نداشته باشم وجلو پیشرفت من را نگیرد
بنام فرمانروای جهانیان
درود فراوان خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته گرامی و دوستان گلم
چه دلایلی وجود دارد که من به هدفهایم نمی رسم
عجول بودن من برای رسیدن به هدف هایم آدم عجولی هستم وقتی به هدف هام نمیرسم نا امید میشدم و ذهنم شروع می کرد به نجوا کردن که هدفت بزرگه این هدف خوبی نیست فایده نداره رهاش کن و….. و تمام
یک دلیل دیگر مشورت کردن با کسانی که اصلا آگاهی نداشتند و به جای اینکه بگویند نمی دانم هزارتا راه بهم میگفتند برای رسیدن به هدفم منم خدارا فراموش کرده بودم و گوش به اون ها میدادم و هدف تمام
دلیل دیگر اینکه به تعهد هام عمل نمی کردم با اینکه می نوشتم امضا می کردم ولی عمل نمی کردم
مثلا تعهد می دادم که پنج درصد درآمدم را در یک حساب دیگه پس انداز کنم و به هیچ قیمتی برداشت نکنم از حساب مگر برای مسافرت و با ذوق و شوق ادامه می دادم و بعد از سه ماه یهوو ذهنم قانعم میکرد که ازش استفاده کن و منم تا ریال آخرش را خرج می کردم بدون توجه به تعهدم
مهمترین دلیل نرسیدن به اهدافم این هست که روی خدا حساب نمی کردم و فکر میکردم خودم میتونم ولی زهی خیال باطل……. به هدف هام نمی رسیدم
دوستتون دارم
در پناه حق
سلام بر استاد عزیز و دوست داشتنی
استاد عزیز قبل از هر چیز واقعا از خدای خودم تشکر میکنم وسپاسگزار هستم که در این دنیای پر هیاهو و پر حاشیه من رو به این راه و این استاد عزیز و این دوستان خوب هدایت کرده است و موجبات این را برایم فراهم نموده که در کنار این جمع به آرامش درونی برسم
پر رنگترین الگوی تکرار شونده در زندگی من اینه که من همیشه بدهکار هستم حتی با وجود اینکه اوضاع مالیم هم بد نیست ولی باز هم همیشه بدهکار هستم انگار که بدهکار بودن جزو افتخاراتی هست که من به آن خیلی خیلی می نازم و یا اینکه من باید همیشه در رنج و سختی باشم تا لیاقت ثروت را داشته باشم و این بدهکاری برای من بسیار رنج آور و نیز همچنان مایه افتخار شده است
الگوی تکرار شونده دیگر هم که الگوی خوبی نیست اینه که من هر چیزی را بخواهم معامله بکنم هم گران میخرم و هم ارزان میفروشم که در اکثر مواقع ضرر هم میکنم یا اینکه به سختی میتوانم آن را بفروشم
یکی از مواردی که بسیار بسیار مانع دستیابی من به خواسته هایم شده این است که بر روی خواسته هایم اصرار نمی کنم و خیلی زود از آنها دست میکشم و استمرار زیادی بر روی خواسته هایم ندارم و یا اینکه به محض اینکه یه مقدار نتیجه میگیرم راضی میشوم و دیگر ادامه نمی دهم
سلام به استاد عباسمنش عزیزم شکر وجودتون
الگوی تکرار شونده من که باعث میشه به هدفم نرسم این که:
من اولش هدفم رو خیلی با شوق و ذوق مینویسم و برنامه ریزی میکنم اما خیلی خیلی زود دلسرد و ناامید میشم چون عجول هستم و یا میگم هدفم شاید درست نباشه اگه رسیدم و راضی نبودم چی
و سریع حسم بد میشه و دیگه ادامه نمیدم و متوقف میشم و ول میکنم و یا دنبال زمان مناسب میگردم ک هدفم رو شروع کنم یا دلیل اصلی من انگیزه نداشتن من هست انگیزه ای نمیدارم و نا امید میشم .
اما با توکل به خدا و ایمان به خدا که هدایتگرمه امید دارم که هدایت میشم و پیشرفت میکنم هر روز یک قدم به سمت هدفم بر میدارم
خداوند یارو نگهدارتون باشه
سلام بر پروردگار عالمیان که هر چه دارم از اوست.
سلام به استاد عزیزتر از جانم،استادی که نزدیک یکسال باهاش آشنا شدم،با اینکه هنوز به چیزهایی که میخوام نرسیدم ولی حالم باهاش خوبه،ساعتها تو سایت میچرخم فایل گوش میدم،سریالها رو میبینم آروم میشم،احساسم خوب میشه استرسم کم میشه نگرانیم کمتر میشه،و کم کم دارم از طریق دوره ها تو مسیر هدفهام گام برمیدارم.
سوال،اینکه چرا من هر سال یک هدفی رو تعیین میکنم ولی به اون هدف نمیرسم تا اخرسال؟
خیلی سوال خوبی بود چون من همه جوره درگیر این مشگل میشم هربار
ا=احساس میکنم به قدر کافی به خدا ایمان و اعتماد ندارم،و باید روی باورهای توحیدیم خیلی کار کنم تا بتونم بدون ترس و نگرانی همه چیز رو بسپارم بخدا و بهش اعتماد کنم که برام به بهترین شکل ممکن رقم میزنه
2=اینکه دائم شرک میورزم و منتظرم افراد دیگری برای رسیدن من به اهدافم باید بهم کمک کنن،بجای اینکه از خدا بخوام،آدمارو بولد میکنم بجای خدا،و میگم فلان شخص باید باشه فلان کمک بهم بکنه تا موفق شم،رسیدن به اون خواستم فقط با وجود این شخص و کمک اون میتونه اتفاق بیفته
3=دائم کاری که به ذهنم رسیده یا ایده ای را به تعویق میندازم،هی امروز و فردا میکنم بشدت احمال کاری و تنبلی میکنم،مقاومتهای ذهنیم بیش از حد اذیتم میکنه همش میگه حالا فردا انجامش میدی،حالا پس فردا ،حالا فرصت زیاد،حالا الان بخواب حالا اینکارو بکن اون کارت بعدا انجام میدی،انگار یه نیرویی دستو پام زنجیر کرده و اجازه نمیده بهم تا حرکت کنم.
4=اینکه گاهی یه ایده خوب یه فکر خوب به سراغم میاد یک دو روز بشدت ذوق و انگیزه دارم اهرم رنج و لذت به ذهنم میارم میگم میخوام دیگه انجامش بدم،ولی دو روز بعدش باز نجواهای ذهنیم شرو میشه،از کجا معلوم این همون کار مورد علاقت باشه،از کجا معلوم بتونی موفق بشی،از کجا معلوم شکست نخوری،تو نمیتونی از پس این کار بر بیای سخت این کار کار تو نیست،نمیتونی ازش پول در بیاری باید زمانهای زیادی براش وقت بذاری به درد نمیخوره
5=بشدت عجلوم دوست دارم سریع تو کاری که شرو کردم موفق شم با اینکه میدونم باید تکاملم طی کنم،ولی باز زندگی خودمو مقایسه میکنم با افراد موفق میگم منم باید زودتر برسم به اون زندگی دلخواهم،بعد میام اون کار تو ذهنم کوچیک میکنم میگم با اینکار اصن نمیشه زودتر به در امدهای بیشتری رسید،به سختی های مسیر توجه میکنم زود نا امید میشم انگیزم از بین میره،بجای اینکه به آخر داستان به موفقیتی که اگر ادامه بدم مسیرو بهش میرسم توجه نمیکنم،همش میگم یکاری بشه زودتر بهم نتیجه بده آسون و راحت باشه،زود منو به ثروت برسونه
6=اینکه وقتی یکاری میاد تو ذهنم خیلی مطمئن نیستم آیا این کار همونی که قراره منو به هدفهام برسونه،به ثروت برسونه،میگم از کجا مطمئن شم این همون کار یا ایده الهامی از طرف خداست،تو دوراهی میمونم،بعد هی به تعویق میندازم میگم شاید دوباره یکار یا ایده بهتر به ذهنم بیاد،بعد خودم بهم میریزم که هر بار اون کار یا ایده رو به تعویق میندازم و منتظرم یکار بهتری به سراغم بیاد،و میبینم همینطور داره زمان میگذره و من هیچکاری نمیکنم حسم بد میشه
اینا تمام مواردی که هر بار جلوی حرکت منو میگیرن،نمیذارن اقدام کنم،ولی من دارم روی تک تک این باورها و ترمزها کار میکنم و تا حدودی بهتر شدم با استفاده از دوره ها و آموزشهای استاد.
اول سال 403 هدفم این بود دوست داشتم ماشین خوب برای خودم بخرم من معلم هستم دوست داشتم با ماشین خودم هر روز برم سرکار،ولی خب هنوز این هدف تیک نخورده نمیدونم شاید تو همین تایم کمی که مونده به سال جدید اتفاق بیفته بخرم،و دوتا هدف دیگم بود که خب اتفاق نیفتادن،مطمئنن همه اینا بخاطر باورهای نادرست خودم بود.اما دیگه خسته شدم میخوام دیگه روی باورهام با جدیت تمام کار کنم
دوره های عزت نفس و دو قدم اول دوازده قدم تهیه کردم میخوام براشون وقت بذارم با استفاده از ستاره قطبی و اهرم رنج و لذت به تک تک خواسته هام برسم.
یک نیرویی از ته دلم بهم میگه سحر تو میتونی فقط کافیه حرکت کنی،ذهنت کنترل کنی،به نکات مثبت توجه کنی و اقدام کنی،قدم های بعدی بهت گفته میشه،همونطوری که تونستی از بین اونهمه آدم استخدامی قبولشی همون یک نفر استان تو شدی،همونطور که تونستی گواهی نامه راننده گی بگیری،همونطور که تونستی بخوبی دانشگاهت به سرانجام برسونی با تمام چالش هایی که مواجه شدی تو مسیر ولی عبور کردی،و کلی اتفاقات دیگری که تونستی از پسشون بر بیایی،به این هدفهاتم میرسی که مهم ترینش ثروت و سلامتی.ایمانم قوی تر میکنم مطمئنم الله یکتا کنار من خواهد بود و من بزودی نتایج خوبی میگیرم،میام با خوشحالی برای دوستان هم فرکانسی و استاد عزیزم مینویسم.
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشین.
دوستدار شما=سحر رستمی