پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 8


توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است. 

بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)

لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.


و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “

سوال:

چه ترس هایی دارید که هنوز نتوانسته اید بر آنها غلبه کنید و همچنان از مواجه شدن با آنها فرار می کنید؟

بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:

  • من از طرد شدن در رابطه می ترسم
  • من از شکست خوردن می ترسم.
  • من از ناشناخته ها می ترسم
  • من از تنها ماندن می ترسم
  • من از انتقاد شنیدن می ترسم
  • من از تغییر می ترسم
  • و…
نکته: در فایل صوتی و تصویری، مثالهای بیشتر با جزئیات توضیح داده شده تا مفهوم سوال را بهتر درک کنید و پاسخ‌های دقیق‌تری برای این سوال بنویسید
توضیحات استاد عباس منش پیرامون این سوال را در فایل صوتی یا تصویری بشنوید. سپس پاسخ خود به این سوال را در بخش نظرات این قسمت بنویسید.

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 8
    182MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 8
    21MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

524 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهره خانوم» در این صفحه: 1
  1. -
    زهره خانوم گفته:
    مدت عضویت: 958 روز

    سلام به استاد عزیزم

    من اعتراف میکنم که از طلاق میترسم

    از عواقبش میترسم

    از آینده نامعلومش میترسم

    از اینکه جامعه نگاه بدی به زنهای طلاق گرفته داره میترسم

    از اینکه چه به سر پسرای کوچیکم میاد میترسم

    از اینده ای که من براشون رقم بزنم و اون اینده بد باشه میترسم

    از اینکه بچه هام رو به چشم بچه های طلاق ببینن و طرد بشن میترسم

    از اینکه به روحیشون لطمه بخوره میترسم

    از اینکه خانوادم مدام منو سرزنش کنن که باید میساختی با همسرت ،باید کنار میومدی با خیانتش،میترسم

    از اینکه آیندم اینده بدتری باشه

    از قضاوتهای دیگران که میدونم خیلیا بهم حمله ور میشن میترسم

    این 5سالی که راهم به لطف خدا تغییر کرد و شخصیتم خیلی تغییر کرد از درون قویتر شدم ولی باز هم این ترسها رو دارم دارم روی خودم کار میکنم که کمرنگشون کنم ولی هنوز هستن استاد این سری فایلهای دانلودی که گذاشتن خیلی به من کمک کرد فایلی که درباره تحمل بود که متوجه شدم من نباید چیزی رو تحمل کنم و باید حلش کنم و آگاهی های خیلی حوب بهم داد ،از فایلی که درباره مادر موسی بود متوجه شدم نگرانیهامو به خدا بسپرم و بچه هام رو به دستای خودش بسپرم تا مواظبشون باشه

    ولی تصمیم سختیه برام که جدا بشم تغییر مسیر بزرگیه بزام گام بلند و بزرگیه که باخدا فقط میتونم بردارم این قدم رو،هرلحظه ازش میخوام که من رو هدایت کنه و راهنمام باشه

    این مدت کارایی رو کردم که خیلی ازشون ترس داشتم خیلی برام سخت بودن ولی با انجام دادنشون خدا بهم فهموند که ترسهات فقط توهمی هستن که ذهنت اونا رو بزرگ کرده و باید انجامشون بدی تا ببینی که اونقدرها هم ترسناک نبودن

    وقتی فرکانس و مدار ادمها باهات فرق میکنند و تو مدار آگاهیت رو بالا میبری چه بخوای چه نخوای یه سری ادمهای فرکانس پایین از زندگیت حذف میشن با یه سری اتفاقات پیش بینی نشده ای که فکرش رو‌نمیکردی و ادمهای فرکانس بالا وارد زندگیت میشن .

    میدونم ریشه ترسهام به بچه گیام برمیگرده که هرکسی طلاق میگرفت کلی حرف پشتش بود کلی سرزنشش میکردن نصیحتش میکردن میگفتن با لباس سفید میری با کفن سفید باید برگردی خصوصا من که تو‌خانواده خیلی مذهبی هستم و این چیزا نحس بود تو فامیلمون.

    هرکه زندگیش بد بود باید میسوخت و میساخت

    الانم هم همینجوره کسی جرأت حرف زدن درباره طلاق رو نداره

    ولی من دیگه خسته شدم واقعا میدونم خدا دوست نداره من بسوزم و بسازم،من میتونم ایندمو خودم بسازم خودم رو‌قربانی شرایط ندونم و خالق شرایط ایده آلم بدونم میدونم تو این راه تنها نیستم و خدا حمایتم میکنه میخوام اونقدر قوی باشم که قضاوتها و سرزنشهای اطرافیان برام مهم نباشه هرلحظه خدا بهم میگه نترس و نگران نباش من حواسم به همه چی هست همه نگرانیهاتو بسپر به من،این اتفاق برای رشد و پیشرفت تو ضروریه تو باید بزرگ بشی و پا روی همه ترسات بذاری

    از دوستان اگر کسی این تجربه رو داره بگه تا دل منم قویتر بشه و باورهام رو بتونم راحتتر تغییر بدم

    مرسی

    مرسی از استاد عزیزم از مریم بزرگوارم

    استاد سریال زندگی در بهشت رو دارم میبینم و همیشه دوست دارم چنین رابطه دلچسب و سراسر عشق و شادی و ارامش و احترام رو داشته باشم با دیدن روابط شما باورهام درمورد روابط دارن تکون اساسی میخورن و ایمان دارم که من هم لایق عالیترینهام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: