پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7
    194MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7
    23MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

488 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه چاپاشی گفته:
    مدت عضویت: 1466 روز

    به نام خدای آگاهی ها..

    وسلام به استادبه این آگاهی که باعث میشه تک تک اعضای سایت به سراغ ذهنشون برن

    خدایا شکرت که به این مسیر پراز آگاهی هدایت شدم..

    سوال؟

    چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار می‌کنید؟ یعنی با اینکه فهمیده‌اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام می‌دهید؟

    استاد اولش که سوال رو مطرح کردید چیزخاصی به ذهنم نیومد،اما باآوردن مثالها ذهنم بهم چراغ سبز داد وگفتش آره؛

    1) همیشه کارهام روبه عقب میندازم ،موقع درس خوندن هم همینطوربودم یه عالمه وقت داشتم ها ،امانمیخوندم نمیخوندم تالحظه آخر که به خودم فشارمیاوردم و…

    الان هم این اشتباه روتکرارمیکنم برای کارکردن روی خودم وقت بیشتری دارم ها ومیدونم که الان دارم وقتم رو هدرمیدم بانگاه کردن به گوشی و…اما بازم تکرارش میکنم .

    کلااستاد نمی‌دونم این چه باوریه دارم که وقتی کارم،حسم،مهارتهام ویاهرچیزدیگه ای خوب میشه یه چیزی جلوم رومیگیره که نمیتونم بهترین وعالی ترین باشم .

    2)زودازکوره درمیرم وهربارمیدونم که کارم اشتباهه امانااگاهانه تکرارش میکنم ،البته الان باکارکردن روی خودم زودبه خودم میام واین مثال استادروبه یادمیارم که؛

    قانون کاری نداره که حق با شماست یانه مثل آتیش میمونه ،باهرمنطقی دستتو ببری تو آتیش ،دستتونو میسوزونه ،حالا باهردلیل ومنطقی هم که باشه بازم میسوزونه

    این قانونه که« احساس بد منجر به اتفاقات بد

    واحساس خوب منجر به اتفاقات خوب میشه»

    امیدوارم که امسال موفق بشم باورهای درست رو جایگزین باورهای غلط بکنم و البته باهدایت خداوندویاری استادنازنینم وتلاش واراده خودم ،مطمئنم که موفق میشم .

    استاد عزیزم ومریم خانم شایسته ی گل هردوتانوعاشقانه دوست دارم …

    درپناه حق وبه امیدموفقیت های آینده

    خدانگهدار….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 985 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    از خودت رب هدایت میخام برای کامنت پر از برکت

    رابطه

    مامان

    همسری

    نسبت بهشون احساس وظیفه میکنم مثلا دختر تو خونه بودم سعی میکردم همه ی نیرومو بزارم برای کارهای خونه و خیلی کم برای خودم کارام ارزش میزاشتم

    تازه درسو مدرسه براشون اهمیت خاصی نداش خودم خیلی برام مهم بود

    فک میکنم

    یه باوری داشتم اگه کاریو به سختی انجام بدی ارزشمندتره

    اگه کاریو به تنهایی انجام بدی ارزشمندتری

    اگه شغلت مستقل از هر کمک کسی باشه ارزشمندتره

    علاقه ام به درس به زور انجام میشد بدون حمایت خاصی

    زندگی الانم نقاشی گاهی زهنم میگه تو تنهایی داری زور میزنی باید همسرت کمکت کنه نمیکنه

    ولی طبق درس سپاسگزاری همیشگی بهم میگه تو در حال رشدی

    تو از رب خاستی حمایتت کنه کافیه چشماتو ببینی و حمایتاشو ببینی

    حمایتاش دوره رقص قلم به راحتی و قیمت جادویی

    کلن هدایت شدم به شغل زیبا وساده نقاشی و لدت بخش

    حالا خداروشکر از در دیوار نعمت وخواسته هام اجابت میشه و خداروشکر از در دیوار برکتو میبنم حسابی که قبلا کلی وقت پول جم میشد وبعد با ترس لرز یهود خورده میشد الان مدتیه دیگه پس دارم تازه بیشترو بیشتر میشه

    هر خواسته ای دارم مانتو شلوار کیف شال به فراوانی مثل هلو اوکیه

    و رابطه با مامانو همسری و بقیه بهترو بهتر میشه

    و اینم بگم جراتم تو ارتباط راحت تر نزدیک تر وخواسته ای هم دارم راحت تر میگم و اجابت میشه

    ودارم رو لیاقتم و جراتم تو درخواست هام کار میکنم

    الانم درخواست بیرون دادم

    ترمز 1. الان میگه دیروز بیرون بودی نه

    2.ینی تو خونه رو دوس نداری لذت نمیبری هی بیرون بیرون

    جرات انجام شد نه گلومون درد میکنه ولی سیرابی میریم

    عکس عمل بی نهایت خوشحالی نوشتن تو کامنت

    شکرت برای یه خواسته دیگع که راحت اجابته

    باورکار 1

    ینی حالا از اون ور نمیگم کاره زندگیم نقاشیم انقد سخته بقیه باید بیان کمکم به زور جمعش کنم

    نمیگم من تنهاییی نمیتونم از پس کارام بر بیام

    میگم کاره زندگی نقاشی رشدم خیلی اسون وبا همکاری رب خیلی ساده انجام میشه

    با همکاری رب زندگیو کارم خیلی شیرینتر لدت بیشتره

    واقعا شکرررت برای این اسونیااا

    واقعا شکرت برای این قدمهای ارزشمند

    شکرت برای این همه تاثیرای ارزشمند

    شکرت که منبع خیرم برای خودمو بقیه جهان

    شکرت که تو درون منی منبع خیر فرمانروام سرورم عشقم

    کار 2

    همیشه نشونه میومد تو لایق فلان جایزه ای و کلی ارزش خلق میکردم وکلی تشکرو عشق ولی جایزه ثروت خبری نبود

    نفره اول بودم تو مدرسه به لطفش ولی به خاطر باورهام جایزم از همه بدتر بود خداروشکر هی داره بهتر میشه

    همش منبع کمبود ثروته

    کمبود پوله

    پول نیس

    پول سخت در میاد

    حقیقت اینه

    بچه های کوچیکم الان با کار تو روبیکا یکم نقاشیشون چه درامدی در میارن

    واقعا میخام من زندگیم حرکت کن رشد کنم قدم برمیدارم قدم هایی ارزشمند

    وو باور فراوانی هم تو زهنم بیشترو بیشتر بشه

    سلامتی

    بدنم خیلی دوس دارم

    همه میگن خودم باور قوی دارم از زیبایی خودم جهانم و کشیده شدم به نقاشی

    واینم بگم دفترچه سلامتی به لطفش همیشه خالی بود وبدن قوی زیبایی دارم مثل هلو کار میکنه

    مثل هلو چیزارو یاد میگیرم

    کارهارو مثل هلو انجام میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    وحید گلباف گفته:
    مدت عضویت: 2279 روز

    سلام و ارادت

    خدمت استاد عباسمنش بزرگوار و عزیز دلشون

    وهمچنین هم اعضاء ی خانواده عباس منش

    واقعا از ته دلم از خداوند بابت اینکه شما استادم هستید سپاسگزارم عمیقا

    جواب سوال استاد ؛؛

    واقعا هر چی فکر کردم دیدم؛ ای داد بیداد

    من از چه چیزهای ساده و پیش پا افتاده ای

    بیشترین ضربه را خوردم (البته همزمان مهم)

    دوست عزیزم خوب اشاره کرده بود به موضوع توحیدی بودن این فایل

    یه جورهایی وقتی ادم از یه موضوع واحد و یکسان مرتب ضربه میخوره اسمش اتفاق نیست این دقیقا شرک به خدا هست و ظلم خود بعدم تازه شاکی از اینکه چرا همش این اتفاق برای من میوفته ؛؛با چاشنی گله وشکایت از خدا (که چرا جوابم را نمیدیو،،،،،،

    چیزهایی که برای خودم زیاد تکرار شده

    1- خوب گوش نکردن به حرف دیگران (کاری ، عاطفی و……

    2- حمایت کردن بیجا از دیگران (به خصوص از دختر و پسرم (البته در مورد پسرم بهتر شدم خیلی راضی هستم اما باعث از بین رفتن عزت نفس دخترم شدم این موضوع را الان که دارم مینویسم متوجه شدم)

    3- دیدن سایت های خبری و بخصوص سایتهای ورزشی (واقعا برام تبدیل به عادت عذاب دهنده شده بود ) هر چند ورزشی بود اما واقعا جزء اتلاف وقت و عمر چیزی برام نداشته

    4- راضی کردن دیگران توی بعضی از کارها (راضی کردن خانمم برای اینکه با من هم مدار بشه { خارج شدن خودم از مدار}راضی کردن مشتری برای اینکه ازمن خرید بکنه{ شرک }

    دفاع کردن از شخصی که خودش نیست برای شخص دیگه{احساس مسئولیت الکی}

    5- به تعویق انداختن کارها( از هر نوعی که به ذهن تون بیاد) که فقط انجام یه مورد کاریش در امدم را 20 تا 30 برابر میکرد ،،، نمیدونم الان باید گیره کنم یا بخندم به خودم وای خدای من این خودزنی هست کاش یه ضربه بود (این تصادف هست

    استاد واقعا ازتون سپاسگزارم بابت این فایل از تههههههههههه دل

    خدا شکرت بابت این اگاهی

    6-حساب کردن روی ادمها (به غیر از خدا) البته الان خیلی بهتر شدم اما هنوز جای کار دارم

    7- نسیه خرید کردن (البته ماهانه به موقع تصویه میکنم ) اما دیگه باعث میشه حالم خراب بشه و احساس کمبود داشته باشم

    8- احساس گناه داشتن در مقابل دیگران

    9- احساس قربانی شدن (جدیدا)

    10- تعارفات بیجا در کارم (از حق خودم گذشتن)

    11- حرف نزدن مواقعی که باید از حقم دفاع کنم

    12-از خود گذشتگی به اسم احترام گذاشتن به دیگران

    استاد عزیزم فقط جواب دادن به این سوال شد خودش نصفی از دوره عزت نفس

    13-ترحم ودلسوزی بیجا درمورد دیگران

    14- عمل نکردن 100درصدی به اموزه های شما(که بیشترین ضربه را هم از اینجا خوردم)

    15- اولویت قرار دادن کارهای دیگران نسبت به کارهای خودم(ای داد بیداد از دست خودم)

    16- احترام نگذاشتن به بخودم

    17- عهد شکنی با خودم (سهل نگاری)

    18- توجه کردن به افکار منفی( بزرگ کردن بعضی از افکار منفعی به صورت گفت وگوی ذهنی حالا از خر نوعش که به شدت ازش ضربه خوردم

    19- دروغ گویی (خیلی کم ) ولی ضربه های وحشتناک

    20- قضاوت بیجا در مورد بعضی افراد

    21-مدیریت اشتباه در مورد دیگران

    22-سیگار کشیدن (بوی بد ،پایین اومدن عزت نفس

    خدایا واقعا سپاس گذارم بابت اگاهی های این فایل و همچنین وجود استاد عباسمنش عزیز

    واقعا من خیلی از باورها و کارهای نادرستم را باید اصلاح کنم

    ولی جالبه برام که الان که از این الگوهای تکرار شونده که این همه بهم ضربه زده اگاه شدم

    خوشحال شدم واحساس خوبی دارم

    جالبه برام

    راستی اقا بگم من یزدی هستم اگر یه جاهایی سخت شد خوندنتون بدونید از کجا اب میخوره

    دوستدار همه تون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    هادی صفدری گفته:
    مدت عضویت: 900 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان

    الگوی تکرار شونده ای که ازش صحبت شد در زندگی من یکی این بود که وسایلم رو طبق یک روتین تکرار شونده گم میکردم

    که به لطف الله واموزه های استاد عزیزم وقرارگفتن تو مسیر خودشناسی…….

    تونستم ریشه اون رو تو بچگی خودم که از سوی والدینم احمق وگیج خطاب میشدم پیدا کنم

    والان مدتی هست که با دادن باورهای اصلاح کننده با گوش کردن صدای ضبط شده خودم در طول روز که من آدم با هوش و حافظه ای هستم و تکراررررررر روزانه و به یاد آوردن شرایطی موقعیت هایی که از نظر ذهنی عملکرد خوبی داشتم

    تونستم مشکلم رو حل کنم

    بخدا همه چیز ذهنیه

    ممنونم بخاطر این آگاهی ها استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 988 روز

    سلام به همه دوستان و همچنین استاد بزرگوار

    اشتباهاتی که همش داره تکرار میشه و ازشون ضربه میخورم اینه که

    من خیلی وقتا با مشتری روراست نیستم و نمیتونم اون سفارشی رو که میده قیمت بالاتر بهش بدم و وقتی سفارشش اماده میشه قیمت بالاتر از اون چیزیه که بهش گفتم و بعد نمیتونم قیمت واقعی رو از مشتری بگیرم و اینجا ضربه میخورم و به خودم میگم دفعه بعدی بالاتر قیمتو میگم و باز هم همون اتفاق میفته

    مورد بعد همیشه کارهای ضروری رو به عقب میندازم مثل تعمیر ماشین یا کارهای خونه و اینجا هم ضربه خوردم

    یا اینکه روی تمریناتی که توی دورها هست تنبلی میکنم و میدونم اگر انجام بدم زندگیم روونتر میشه اما باز یادم میره و میگم فردا انجام میدم

    یا ترس از دست دادن پول و کم شدن پول توی حسابم وبازم میدنم اگر بترسم پول بیشتری از دست میدم و حسابم شده مثل یویو هی زیاد میشه دوباره میاد پاییین و این ترس نمیزاره یه روند سعودی داشته بشم

    همت این اشتباهات بر میگرده به عدم احساس لیاقت یا باور کمبود با اینکه بیشتر وقتا دارم توی سایت فایل میبینم و کامنتهارو میخونم اما بازم میبینم این باورها داره کار خودشونو میکنن

    اگر دوستان راهنمایی یا تمرینی در مورد احساس لیاقت دارن ممنون میشم کمکم کنن

    در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ملیحه امامی گفته:
    مدت عضویت: 857 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام بچه های هم فرکانسم ؟

    استاد عزیزم من از وقتی فایلای شمارو گوش میدم خیلی روی باورهام کار میکنم من خانمی ارام و مهربان و دلسوزم و هم خیلی صبور

    اصلا تحت هیچ شرایطی عصبانی نمیشم ولی درون خودم میجوشم و با خودم و خدای خودم خیلی حرف میزنم تا تخلیه روحی بشم

    اوایل زندگیم اینطور نبودم وهر اتفاقی که میفتاد با همسرم درد و دل میکردم وضربشو هم میخوردم چون همسرم فردی بشدت عصبی هست و زود در برابر حرفی که به صلاحش نباشه واکنش نشون میده با داد و بیداد میخواد دنبال راه حل بگرده و همین واکنش شدیدش باعث شد کم کم ازش فاصله بگیرم

    و هر حرفی رو بهش نگم

    این اشتباهم بارها و بارها تکرار میشد ومن وقتی واکنش شدید اونو میدیدم خودمو لعنت میکردم که چرا گفتم باز عصبانی شد ؟

    ولی دیگه جلو دهانم رو میگرفتم تا هر چیزی رو از اطرافیان و خانوادم و خانوادش و حتی خبر خوب رو هم باز گو نکنم و این طور شد که شدم زنی ارام که حتی توی مهمونی هم که میرم سکوت رو بیشتر ترجیح میدم و دوست دلرم شنونده باشم و فقط با دوستانی که هم فرکانس من هستن صحبت میکنم و چقدر متاسف میشم از این که چرا ادما همش میگن ما نمیتونیم جلو عصبانیت خودمونو بگیریم ما عادت کردیم ولی نمیدونن که چقدر ارامش در برابر هر اتفاقی خوبه وپاسخ مثبت میده به امید روزی که همسر من و تمام اونایی که زود عصبانی میشن به ارامش واقعی دست پیدا کنن همه شما رو به ایزد منان میسپارم

    خدا به هممون صبر و ارامش عطا کنه تا به خواسته هامون برسیم ان شا الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حسین موحد گفته:
    مدت عضویت: 1019 روز

    سلام میکنم به استاد عزیزم

    .

    .

    .

    اشتباهی که من مرتبا تکرار میکنم این است که:

    1- با دوستم میریم بیرون و میدونم که نباید برم و بار ها به خودم میگم دیگه نمیرم ولی تا زنگ میزنه سریع میرم یا خودم زنگ میزنم

    2- کار های مهم زندگیمو خیلی آروم آروم انجام میدم و آروم میبرم جلو ولی وقتمو برای چیزای که برای زندگیم مهم نیست بیشتر میزارم و زودتر هم تموم میکنم

    3- من بیشتر جاهایی که با من جدی حرف میزنند و باید جوابشون را بدم یا توضیح از خودم بدم، سکوت میکنم با این چرایی که مهم نیست چیزایی که میگن ولی بعدش تو تنهاییام طرف را محکوم میکنم و بهش توضیح میدم که اشتباه برداشت کردی اینچنین گفتی حقیقتش اینه و تو نمیفهمی، درحالی که هیچکس نیست من خودخوری میکنم

    .

    .

    .

    با توجه به چیزایی که نوشتم در حالی که برای من به این اندازه واضح نبود، به این مسئله رسیدم که موضوع کمبود عزت نفسه که بار ها و بار ها با تمرین های مختلف من به این نتجه رسیدم که باید روی عزت نفس کار کنم ولی جالبه که باز به تعویق میندازم و آروم آروم پیش میرم

    .

    .

    .

    من با عزت نفس به همه چیز میرسم حتی به خدا ولی چرا جهاد اکبری راه نمیاندازم تا بسازمش؟

    من همیشه ازخدا میپرسم و جواب میدهد و جوابی که الان داد این است که:

    1- باور ندارم با عزت نفس به همه چیز میرسم

    2- باور ندارم که میتونم عزت نفس بسازم

    3- فکر میکنم اونقدر لیاقت ندارم که به همه چیز برسم وگرنه میتونم عزت نفس بسازم (ولی نمیخوام)

    4- من نباید خوش بگذرونم

    .

    .

    .

    اینا باور های محدود کننده من است که دوساله دارم روی خودم کار میکنم ولی نتایجی بزرگ ندیدم و باید اینارو حل کنم نه اینکه شب را به روز ببندم

    خدای من اگر نبودی، اگر تو خدا نبودی واقعا این حس خوب را میتونستم داشته باشم؟؟؟؟ شدی مهربان تر از مادر و محکم تر از پدر که همه جوره ساپورتم میکنی هدایتم میکنی

    خدایا من را نجات بده از باورای منفی و هدایتم کن به الگو های مناسب تا زندگیم را بسازم

    استاد جان بی اندازه ازت سپاسگذارم و تا اینجا با این هفت تا فایل این تنها فایلی بود که من نمیتونستم بیام جواب بدم و یادم رفته بود ولی هدایت شدم و اومدم

    من باید این باورارو حل کنم و نمیدونم چجوری اما تعهد میدهم که من انجام میدهم، امروز تاریخ کامنتم درج شده، بعدش میام در ادامه این کامنت مینویسم که چیا شد خدایا شکرت

    ممنون استاد جان و خانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فاطمه شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1736 روز

    سلام وقتتون بخیر و شادی باشه انشاالله

    وقتی این سوال رو پرسیدید تو ذهن من 2تا الگو اشتباه که تکرار شد اومد

    اینکه وقتی وارد رابطه عاطفی میشم کلا از خودم دور میشم از برنامه هایی که داشتم مثلا درسمو ادامه بدم،زبان بخونم،مشغول به کار بشم و…

    انگار فکر و ذکرم فقط رابطه میشه که به ثمر برسه و خیلی ناراحت شدم که دوباره این تکرار شد و با خودم عهد بستم که دیگه این اشتباه تکرار نکنم و حواسم باشه که رابطم به برنامه آسیب نزنه و درست مدیریت کنم و احساس میکنم اشتباه دیگم همین مدیریت هست که بلد نیستم رابطه عاطفی و برنامه هامو مدیریت کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 332 روز

    به نام سیستم هدایتگر بشر

    سلام

    چه اشتباهاتی را شما زیاد تکرار می‌کنید؟ یعنی با اینکه فهمیده‌اید این کار اشتباه است اما دوباره آن را انجام می‌دهید؟

    1_من انجام کارهای ضروری‌ام را مرتب به تعویق می‌اندازم من همیشه کارهایم را در آخرین لحظه انجام می‌دهم مثلا چند ماه هم وقت داشته باشم میزارم لحظه اخر استادمخصوصا تو امتحاناتم.

    2_من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار می‌کنم اصلا پس انداز کردنم افتضاح اجناسی میخرم که بدرد نخوره و از سر دلسوزی هرجنس اشغالی میخرم ‌بعدم باید بندازم دور.

    3_من همیشه غذای نامناسب می‌خورم با اینکه هر بار از این کار ضربه می‌خورم.مثلا میرم شکلات شیرینی کلی میخورم کلی هم بعدش باز به بدبختی رژیم میگیرم اصلا یکی از الگوهای تکراری من همین دائم رژیم گرفتن ول کردنه.

    4_تا دیروقت بیدار میمونم

    5_جایی که باید لال باشم ساکت خیلی حرف میزنم تو کار دیگران دخالت می کنم و بهشون مشورت می دهم اخرشم بحث میشه.مثلا هرموقع به مادرن پدرم گفتم حرفی تهش بحثمون شده بازم میگم

    6_گاهی زود عصبی میشم به مشکل میخورم بازم عصبی میشم .

    7_قول می دهم شخصیتم عوض کنم ارام تر بشم ولی نمی تونم در برابر دخالت دیگران سکوت کنم عصبی میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    نگین گواری گفته:
    مدت عضویت: 2130 روز

    سلام به همه ی دوستان بخصوص استاد عزیزم و مریم خانم گرامی

    خب من قبلا خیلی درباره ی خودم تو جمع شوخی میکردم و حس میکردم با این کار بامزه میشم و تو جمع محبوب! بعد از آشنایی با استاد عملا اینکار رو کنار گذاشتم ولی هنوز حرفهایی بود که درباره ی خودمه یا یه مسئله ای که برام اتفاق افتاده که برای بقیه تعریف میکردم، تو این چند ماه گذشته رسسما یه صدایی میشنیدم که میگفت نگین نگو! نمیفهمیدم که چرا نباید بگم چون موضوع خاصی نبود اما کم کم فهمیدم اون موضوع ناخودآگاه فرکانس یا حس بد رو منتقل میکنه واسه همین صدای درونم میگفت نگو، اماااا موقع صحبت کردن مثل تو فیلما یه فرشته رو شونه‌ی راستم و یه شیطان رو شونه‌ی چپم حس میکردم که یکیشون میگفت نگو یکیشون میگفت بگو، خلااصه گاهی به حرف فرشته گوش میدم و گاهی نمیتونم خودم رو کنترل کنم و به حرف شیطان گوش میدم و اون حرف رو میزنم این موضوع جدیدا خیلی برام تکرار میشه و باید تمام تلاشم رو کنم که در تماام موارد نه فقط گااهی، اون حرفها رو نگم. و این حرفها رو میگم فقط به دلیل اینکه حرفی برای گفتن داشته باشم و سکوت شکسته بشه و این اشتباه رو تکرار میکردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: