پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 6


توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است. 

بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)

لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.

و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “

سوال:

در روابط خودت با دیگران – خصوصا روابط عاطفی – شما چه نقشی را بازی می کنید؟

بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:

  • من نقش مراقب را بازی می کنم. مثلا من همیشه مراقب هستم تا فرد به دردسر  نیفتد؛
  • من در روابط همیشه دنبال صلح هستم و اگر بحثی پیش بیاید، من راهی پیدا می کنم برای تمام کردن بحث و صلح دوباره؛
  • من در رواوبطم نقش قربانی را دارم و احساس می کنم به من ظلم می شود؛
  • من در روابطم ناجی هستم و همیشه سعی می کنم اگر فرد مشکلی دارد به او کمک کنم تا مشکل خود را حل کند

و…

نکته: توضیحات استاد عباس منش پیرامون این سوال را در فایل صوتی یا تصویری بشنوید تا بتوانید درک بهتری از این مفهوم پیدا کنید.

سپس پاسخ خود به این سوال را در بخش نظرات این قسمت بنویسید.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

همانطور که می دانید، دوره کشف قوانین زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده است. یک شیوه اساسی برای افزایش مهارت در شناسایی و حذف ترمزهای مخفی در برابر خواسته ها، دوره کشف قوانین زندگی است.

در بروزرسانی جدید، تمریناتی تخصصی به دوره اضافه شده است. این تمرینات در یک فرایند تکاملی، به دانشجو یاد می دهد تا درباره هر خواسته ای که با وجود تلاش به آن نرسیده است:

  • اولاً: ترمزهای مخفی یا باورهای برعلیه آن خواسته را در ذهن خود بشناسد؛
  • ثانیاً: با ابزار منطق،آن ترمزهای ذهنی را از ریشه حذف کند و به این شکل، طبق قانون، خواسته اش را دریافت کند؛

نتیجه عمل به آگاهی ها و انجام  تمرینات این دوره، این است که:

فرد از همان نقطه اول، در مسیر هم جهت با خواسته اش قرار می گیرد  و با ایده ها، راهکارها و فرصت هایی برخورد می کند که با آن خواسته هم فرکانس است و اجرای آنها نتیجه بخش است.

در نتیجه آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی اش می شود. ضمن اینکه از مسیر خلق خواسته، لذت می برد.

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در این بروزرسانی و نحوه خرید دوره را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 6
    205MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 6
    21MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

525 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید امیری Maverick» در این صفحه: 3
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1276 روز

    «وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ»

    ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﻧﻌﻤﺘﻬﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻤﺎﺭ ﻛﻨﻴﺪ، ﺷﻤﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﻧﺘﻮﺍﻧﻴﺪ. ﺧﺪﺍ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ بخشایشگر ﺍﺳﺖ.

    (نحل 18)

    ای پروردگار آمرزنده و عفو کننده، ای پوشاننده خطای بندگان، مرا ببخش و کمکم کن بتوانم خودم را ببخشم و به صراط مستقیم تو هدایت شوم. صراط مستقیمی که پیش از هدایت یافتن من، آن را از نعمتها مملو کردی و از من خواستی تا به آنجا رسم برای دریافت نعماتت به راحتی و عزتمندانه.

    «إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ»

    عرض سلام و ادب و احترام به استاد عباس منش و استاد شایسته و همینطور دوستان نازنینم. از درگاه خداوند متعال بینهایت نعمت و ثروت و شادی و آرامش براتون و برای خودم درخواست میکنم.

    خب بازم یه تمرین دیگه و بازم پاشنه های آشیلی که یکی یکی دارن شناسایی میشن، پاشنه هایی که به لطف سوالات «استاد عشق» داره اکتشاف میشه. قبل از هر چیز باید بگم این نعمت و استعداد استاد عباس منش واقعاً شگفت انگیزه ، باور کنید من وقتی از خودم سوالی میپرسم معمولاً جوابی براحتی براش پیدا نمیکنم چون اساساً سوال خوبی نپرسیدم ولی استاد عباس منش یه سوال می‌پرسه بسیار دقیق.که وقتی به پاسخش فکر می‌کنی میبینی چقدر علف هرز گوشه ذهنمون بوده که هنوز هرس نشده. این توانایی خوب سوال پرسیدن خودش از یه درک و مدار بالا و آگاهی توحیدی میاد.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت این چنین استاد بینظیری.

    خدایا ازت شاکر و سپاسگزارم برای داشتن دوستان توحیدی و ارزشمند در این سایت.

    خب خیلی هدایتی هدایت شدم به آیه 18 سوره نحل. خود خداوند داره میگه اگه بخوای نعمتهای خداوند رو بشماری نمیشود. یکی از غیر ممکن ها. ولی حداقلش اینه که آگاهانه ذهنمون رو میذاریم روی وفور و فراوانی نعمات. اگه یه کاغذ و قلم برداریم و بخوایم نداشته هامون رو بنویسیم، چیزایی که نداشتنشون مایه بهم خوردن آرامش خاطر ما میشه و حالمون رو بد می‌کنه بعید می‌دونم بیشتر از 10-15 مورد بشه اصلا نهایتاً بیشتر از 100 تا مورد بشه. ولی اگه بخوایم داشته هامون رو بنویسیم اونقدری نعمت هست که شمارش همه شون و احاطه داشتن بر اونها غیر ممکنه. کسی هست که از فعالیت های داخل سلولهای بدنش خبر داشته باشه و بتونه کنترل کنه چه موقع چه موادی وارد و خارج بشه از سلول، فعالیت های هورمونی رو‌ کنترل کنه، تنفس خودش رو مدیریت کنه. ضربان قلب، احساسات و عواطف ، قدرت ذهن ، دو تا کلیه به اندازه دو تا دونه کیوی که همه مواد زائد رو از خون پاکسازی می‌کنه معادل روزی چند هزار لیتر خون ازش عبور می‌کنه. همین که کلیه تشخیص بده چیا مفید و چیا مضره. یا کارکرد کبد و ریه و معده و گوارش …

    ببینید من چند خط نوشتم ولی هنوز نتونستم تمام اجزای نعمت سلامتی جسمم رو بررسی کنم. این فقط نعمت سلامتی بود. (سبحان الله)

    یکی از ویژگی های سلامتی ما ، فعالیت سالم ذهن ماست که عین یه فرستنده قوی دائما درحال فرستادن امواجه. من بارها به این موضوع فکر کردم، اصلا هم نمیدونم درسته یا غلط. ولی حس میکنم ذهن انسان سریعترین حالت انرژی رو داشته باشه. که همون قدرت افکار باشن. یه عددی تعریف شده برای سرعت نور و میگن بعنوان مثال 8 دقیقه طول می‌کشه نور از سطح خورشید به زمین برسه …

    از اینجا تا سطح خورشید 8 دقیقه با سرعت نور. ولی به سرعت خوندن همین جمله ذهن شما رسید به سطح خورشید. افکار شما تداعی شد، تصاویر ساخته و پردازش شد، و امواج ذهن ما ردپایی در پهنه بی نهایت جهان هستی از خودش بجا گذاشت… هنوز 7:30 دیگه مونده تا نور برسه. پس این ذهن قدرتمند یکی از نعمتهای خداست. جعبه ابزار موفقیت ما. جعبه ابزار در دست یه استاد ماهر یعنی خلق یه نتیجه ارزشمند. ولی ما دست استاد ماهر رو بستیم و منتظریم جعبه ابزار خودش برامون نتیجه خلق کنه.

    یکی از جاهایی که من دست خداوند رو بستم توی رابطه زندگی مشترکم بود. زندگی مشترک … خود ریشه کلمه اش از شرک میاد. چقدر باید حواسمون باشه اصالت و قدرت رو بدیم دست خدا و نخوایم نقش خدا رو توی زندگی آدمها بازی کنیم.

    تمام مثالهایی که استاد عباسمنش زدن من اکثرش رو‌ تجربه کردم. یه زمانی فکر میکردم چرا بر خلاف اینکه من بهترین خودمو ارائه میدم ولی اون احترامی که باید بهم گذاشته نمیشه یا همیشه مجبورم از خودم و از تمرکزم بزنم تا دیگری رو راضی نگه دارم ولی نه تنها رضایتی جلب نمیشه بلکه 180درجه برعکس ، یه روزی که یه شرایطی داری و نمیتونی کاری انجام بدی همون روز شما متهم میشی به ….

    مقصر این وضعیت خودم بودم. من شرک‌ ورزیدم و بقول استاد توی جلسه نهم دوره عزت نفس خودم با دست خودم نعمتهای خداوند رو از بین می‌بردم. ببینید من زیاد شرک ورزیدم و روی قول آدمها حساب باز کردم و از همون ها ناامید شدم، کارم به جایی رسید که نون برای خوردن نداشتم. زمانیکه همکاران من، با همون مقدار حقوق ماهیانه در حال ساخت و ساز خونه برای خودشون بودن من تو تهیه مایحتاج زندگی مشکل داشتم. و این ریشه اش توی شرک‌ بود. بارها سعی کردم حمایت کنم، دلسوزی و ترحم کنم و با این کار، خودم رو از نعمتهای خداوند دور کردم و از طرفی همسرم رو تبدیل کردم به یک آدم وابسته و مضطرب که نه تنها از مسائل کوچیک‌ برنمیاد، بلکه زحمت و کار خودم هم مضاعف شده و از طرفی عدم رضایت از من ، از طرفی محدود شدن آزادی زمانی و مکانی، چون باید از ورزشم بزنم ، از کار کردن بزنم، از تفریح و تمرکزم روی سایت و آموزش بزنم.

    مسئول این شرایط خودم بودم. از اونجایی که تصمیم گرفتم یه کمی روی عزت نفسم کار کنم و این خط قرمز رو تعیین کردم و پاش ایستادم که من هر روز عصر باید برم ورزش و پیاده روی ، میدونید چی شد… همسرم بدون مقاومت دیگه اون تایم روز خودش به کارهاش میرسه، و من راحت میرم دو سه ساعت ورزش و پیاده روی و فایل گوش دادن. یا وقتی بخاطر تمرکز بیشتر روی سایت بجای 14 روز توی خونه موندن 10-12 روز توی خونه میمونم و زودتر میام سر کار (که همه همکاران و حتی همسرم فکر می‌کنه بخاطر پول اضافه کاریه ولی در واقع بخاطر داشتن تمرکز روی آموزش‌هاست) کاری که اتفاق میافته اینه که جهان اتفاقات رو جوری رقم میزنه که من بتونم راحت بیام و برم. بدون مقاومت. از طرفی توی خونه هم هستم تمرکزم کماکان مثبت باقی میمونه.

    بیاد میارم این صحبت استاد در دوره دوازده قدم که میگه ما پیش از تولد روح‌ های مجردی بودیم که این روابط بخشی از حیات مادی جسم ماست، و بعد از مرگ باز هم این روابط به اتمام میرسه. هر کسی نتایج اعمال خودش رو دریافت می‌کنه. چه ما بخوایم کسی رو نجات بدیم چه بخوایم کسی رو بدبخت کنیم نمیتوانیم. ما فقط روی زندگی خودمون میتونیم کنترل داشته باشیم.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 123 رای:
  2. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1276 روز

    سلام و درود فراوان به سعیده نورانی پروردگارم. الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه ، از صمیم قلبم از خداوند برات بهترین نعمت ها رو درخواست میکنم. الهی که همیشه در مدار توحید، آرامش ، فراوانی و آسانی ها باشی ، هرچند مطمئنم آلردی هستی.

    سعیده جان کامنت حمید رو از پایان شیفت شبکاری و یه استندبای پر ماجرا و چشمایی که بخاطر بی خوابی و خستگی به سختی صفحه کیبورد رو تشخیص میده و همش غلط املایی دارم. سعیده عزیزم بسیار بسیار بسیار تحسینت میکنم با این کامنت ارزشمندی که با جریان هدایت الهی بر قلب نازنینت بهمون هدیه دادی و به لطف الهی تاپ امتیازات شدی.

    یه سعیده کمال گرا سراغ دارم که دیروز پریروز نجوای ذهنی بهش میگفت بعد از 3 روز میخوای کامنت بنویسی. با اینکه سعیده بهبود گرا کامنت رو نوشت ولی میخوام کمی به سعیده کمالگرا حق بدم. از اونجایی که همیشه یکی از بهترین ها هستی. ذهنت حق داره برای بهترین بودن و بهترین موندن تلاش کنه.

    واقعاً خداوند رو شاکرم بخاطر قرار دادن من در کنار تک تک این انسانهای ارزشمند و توحیدی که توی سایت حضور دارن. و از همه شون هم قدردانی میکنم که راه هدایت رب العالمین رو انتخاب کردن و تلاش کردن و استقامت ورزیدن تا بهتر و بهتر بشن و جهان رو به جای بهتری تبدیل کنند. با افکار و باورهای زیبا و توحیدی شون جهان رو گسترش بدن. یکی از اون انسانهای توحیدی و ارزشمند خود شمایی سعیده جان و من خدا رو شاکرم که میتونم در کنار شما چیزهای جدیدی ازتون یاد بگیرم. ممنونم که اینقدر متعهدانه روی خودتون کار میکنید و شخصیت گرانقدر و مثبت و بهتری از خودتون ساختین.

    اگه کامنتم به دلت ننشست به بزرگواری و بزرگمنشی خودت حمید رو ببخش. تأثیرات بیخوابی شیفت شبه، و کافئین بالای قهوه.

    یادم باشه یه موقع دیگه حکایت استندبای پرماجرا رو تعریف کنم برات، چیزی که می‌رفت یه خسارت مالی بزرگ‌ باشه چطوری به خیر گذشت.

    در پناه هدایت‌های سراسر نور رب العالمین نور علی نور ،قلب نورانیت منور باشه . از صمیم قلبم شما رو دوست دارم و تحسینتون میکنم انسان موحد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1276 روز

    سلام و درود فراوان به سعیده نورانی پروردگارم.

    از دریافت کامنت ارزشمند شما خیلی خیلی خوشحال شدم و ازتون سپاسگزارم. و مجدداً کامنت من رو از پایان یه شیفت شبکاری دیگه و استندبای دیگه دریافت میکنید. ولی کم ماجرا.

    راستی من ازتون ممنونم، هم از شما و هم از بقیه دوستان نازنینم که از من توی کامنتتون یاد میکنید. نگران کپی رایت نباشید، اتفاقاً باید یه شماره کارت بدین من هزینه تبلیغات پرداخت کنم (ایموجی خنده)

    خب اصلا حکایت استندبای چی هست؟!

    همون‌جوری که توی فصول سرد سال مصرف گاز در ایران و کشورهای دیگه به شدت بالا می‌ره ، توی تابستون مصرف گاز منحصر میشه به تعدادی نیروگاه و مقدار کمی مصرف خونگی. و اونقدری مصرف کم میشه که شما هر بار میتونی یک یا دو پالایشگاه رو از چرخه تولید خارج کنی و تعمیرات انجام بدی. این بار ما وارد یه پلن تعمیراتی دو مرحله ای شدیم، الان مرحله اول و چند وقت دیگه مرحله دوم. یه سری تجهیزات توی پالایشگاه حساس تر و خطرناک تر از یه سری دیگه است و بر اساس یه دستورالعمل تعمیراتی وقتی اون تجهیزات باز میشن نیاز به حضور تیم استندبای آتش‌نشانی هست.

    اگه عبارت پالایشگاه گاز یا پارس جنوبی رو سرچ کنید و عکسهایی رو که باز می‌کنه نگاهی بندازید عمدتاً یه تعداد برج تقطیر گاز با ابعاد و مقیاس ها و اشکال مختلفه. همانطوری که بیرون این تجهیزات شبیه هم یا متفاوت از همه ، داخل شون هم تفاوت هایی داره که گاهی اوقات حتی متخصصین موضوع هم به اشتباه میافتن و تا نقشه P&ID

    یا PFD دستشون نباشه، ممکنه اشتباهاتی ازشون سر بزنه. یه اتفاق عجیبی که توی تجهیزات پالایشگاه میافته. اینکه در اثر برخورد مواد هایدروکربنی به بدنه فولادی تجهیزات یه واکنش شیمیایی خیلی کند و ناچیز در سطح فلز اتفاق می‌افته چیزی شبیه زنگ زدن آهن. ولی این واکنش به حدی ناچیزه که طی چند سال میتونی بگی انگار واکنشی اتفاق نیافتاده ، ولی اون لحظه ای که بخاطر تعمیرات در تجهیزات باز میشن با توجه به نوع گاز یا مایعاتی که ازش عبور می‌کرده، یه واکنش جدید اتفاق می‌افته و اونم حضور اکسیژنه. اون واکنش ناچیز و ناقص در حضور اکسیژن به اوج میرسه. اکسیژن به حدی اون واکنش ناچیز رو سرعت میده که اون تجهیزات از درون دچار افزایش شدید دما میشن و خب تنش دمایی می‌تونه از مقاومت بدنه کم کنه، یا اونقدری دود و حرارت تولید کنه که خطرات دیگه ای بوجود بیاره. پس در لحظه باز کردن اون تجهیز گاهی اوقات نیازه بخار آب یا نیتروژن داخل اون تجهیز تزریق بشه، یه وقتایی هم آب ، از همه اش ساده تر همین گزینه استفاده از آب آتش‌نشانیه. از قضا اون استندبای پر ماجرا باز کردن یه فیلتر بود. یه فیلتر بزرگ که داخلش تعداد زیادی فیلتر کوچیک نصب شده و کارش جذب رطوبت داخل گازه، و اونقدر کارش حساس هست که اصلا نباید رطوبتی واردش بشه. حتی رطوبت هوا. گاز توی مسیر حرکتش گاهی اوقات سرعتش به سرعت مافوق صوت میرسه (توی مکانیک سیالات، رابطه سرعت و فشار عکس همدیگه است) به حدی سرعت می‌ره بالا و فشار کم میشه، که اگه یه قطره آب توی گاز باشه یخ میزنه و با سرعت یه گلوله پرتاب میشه ، اون وقت یه قطره آب می‌تونه یه آسیب جدی ایجاد کنه.

    وقتی اون فیلتر باز شد همه گفتن تیم آتش‌نشانی آب بزنه قبل از اینکه دمای تجهیز بره بالا . من گفتم نفراتی که بالا هستن رو بگین بیان پایین ، ممکنه فشار آب بهشون آسیب بزنه. اینها کلی معطل کردن تا بیان پایین. و من هم خودخوری میکنم که نکنه الان دما بره بالا و این تجهیز شروع کنه به خودسوزی. من اصلا حواسم نبود کد و برچسب چیزی که باز کردن رو بخونم. بعد از کلی معطلی من نازل رو پایین باز کردم که آب بزنم ولی یه حسی گفت صبر کن. آب رو بستم، دوباره پرسیدم ، مطمئنین آب بزنم داخل؟

    یه کارگر قدیمی و با تجربه گفت آب نزنید داخل این. رئیس شیفت پالایشگاه ، سوپروایزر پروسس و اپراتور ها گفتن چرا. گفت بخاطر اینکه این فیلتر dehydration کارش رطوبت زداییه، اگه آب بره توش بعدا باید با دستمال کاغذی ذره ذره خشکش کنید(کنایه از اینکه خسارت سنگینی وارد میشه)

    همه خشکشون زد …

    آره راست میگه، حق با این کارگر باتجربه بود. و ما آب نزدیم چون واقعاً نیازی نداشت و ممکن بود یه آب زدن ساده یه خسارت چند میلیاردی به بار بیاره.

    سالها پیش یه تجهیز دیگه که دمای کارکردش منفی 30 درجه است رو به اشتباه با بخار 300 درجه ای تمیز کردن ، با این ذهنیت که لوله های آلومینیومی تحمل این دما رو دارن و جریان بخار داخلشون رو تمیز می‌کنه. ولی اتفاقی که افتاد این بود که لوله ها تحمل چنین دمایی رو نداشتن و ذوب شدن.

    کار ما دست کمی از اون نداشت. دقیقاً استندبای دیشب هم یه فیلتر دیگه با همون طراحی باز شد (دیهایدریشن مرحله دو) و اینبار اون کارگر با تجربه نبود و یه آقای دست به کمر و چندتا برگ مجوز کار به دست با عجله اومد گفت در Man way باز شد(درب آدم رو) آتش‌نشانی آب بزنید. گفتم: عامو بیشین سر جاتا ، تو کار‌ مُو دخالت نوکو (با لهجه بوشهری بخونش) بعداً بهش گفتیم این فلان تجهیزه، نباید آب بره داخلش. اگه شرایط اضطراری شد اون وقت آب می‌زنیم.

    از من سوال فنی تخصصی نپرسید ، میشه حکایت کتاب سرزمین موعود باراک اوباما. 700 صفحه حرف میزنم.

    بسیار بسیار شما رو تحسین میکنم سعیده جان. شما جون انسانها رو نجات میدین، کار تون خیلی مهمتر از کار منه، جون انسان ها اصلا قابل مقایسه با چند تا تیکه آهن آلات نیست.

    توی قرآن خداوند گفته کسی که انسانی رو نجات بده (احیا کنه) مثل اینه که تمام بشریت رو احیا کرده. ولی خب در مورد آهن آلات چیزی گفته نشده.

    آخ آخ آخ از اینستاگرام گفتی، من یه مدت کار داشتم نصبش کردم چنان اعصابمو به هم ریخت که تا کارم انجام شد خدا خدا میکردم زودتر بتونم پاکش کنم. وقتی یادم میاد که در گذشته چقدر زمان تلف میکردم توی اینستاگرام از دست خودم شاکی میشم. چند روز پیش توی سرویس داشتم میرفتم سر کار و من یادم نیست آیت الکرسی گوش میدادم یا فایلهای استاد، فکر میکنم استاد عباس منش فایل جدید گذاشته بود. همزمان که داشتم صحبتهای استاد رو گوش میدادم سرم رو یه لحظه آوردم بالا چشمم افتاد به صفحه گوشی یه دوست قدیمی که مدتهاست اقامت دائم در و دیوار رو گرفته. توی اینستاگرام داشت استوری نگاه میکرد. از سر کنجکاوی خواستم ببینم چی میبینه و توی چه فضای فکری هست که نتیجه بیرونیش اینه. همش یه مشت کلیپ بی سر و ته و شکلک و ادای یه مشت نوجوون داخلی و خارجی.

    خداییش من تو اینستا هم بودم این اواخر همش زیبایی های طبیعت و صنعت و خودرویی و هوافضا رو میدیدم و باز هم تحمل نکردم و پاکش کردم.

    اینجا میرسیم به اون حرف ارزشمندت که واقعاً ما با 99,9% جامعه فرق داریم‌ و ما واقعاً لایق داشتن نتایج متفاوتی از اونها هستیم.

    تلگراف شما به جون و دل پذیرفته شد و احساس خوب و مثبت دریافت شد و دعای خیر در حق شما ارسال گردید.

    در پناه جریان سراسر نور هدایت‌های رب العالمین نور علی نور ، همواره قلبت منور باشه انسان ارزشمند. برات از وهاب عالم بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات و بیشترین ثروت رو میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای: