پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1 - صفحه 71


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1
    264MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1
    13MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1295 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فائزه اسدیان گفته:
    مدت عضویت: 1199 روز

    سلام خدمت استاد عزیز.

    من یه موردی که خیلی روی احساساتم تاثیر میزاره بدقولی طرف مقابل هست

    خیلی عصبی میشم از بدقولی و بی برنامگی و هر چی بیشتر پیش میرم این قضیه انگار بیشتر میشه

    مورد دوم هم اینه که وقتی توی کارم افت میکنم یا اون پیشرفتی که انتظار داشتم اتفاق نمیوفته به شدت ناامید میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محمد جهانی گفته:
    مدت عضویت: 2176 روز

    به نام خدا

    من قبلا وقتی میدیم که بقیه به فقرا کمک میکنن ناراحت میشدم و میگفتم دارن فقیرارو فقیر تر میکنن و عصبانی میشدم ولی الان میگم پول خودشه اون فقیرم زندگی خودشه ب من چه

    مسأله دیگه ای ک منو ناراحت می‌کنه وقتیه ک دوستام رابطه عاطفی شون به مشکل میخوره و من خودمو مسئول این می‌دونم که باید یا رابطشونو درست کنم یا حالشونو خوب کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    الان داره همینجوری الگوهام میاد ….

    من فکر می کردم خالق زندگیم هستم یعنی هر رابطه خرابی رو می تونم درست کنم

    هر آدم نامناسبی رو می تونم درست کنم

    واسه همین رها کردن رو بلد نبودم

    و همیشه هم هر جا واقعا مقصر هم نبودم اشتباه خودمو میدیدم و این باعث میشد افراد بی مسئولیتی که دیگران رو‌مقصر میدونن جذب کنم ‌واسه عزت نفس پایین و اینکه خالق بودن ‌‌و قدرتم حفظ شه اصلا اشتباه طرف مقابل رو نمیدیم میگفتم تقصیر منه اونم میکفت اره تو مقصری اصلا همیشه من مقصر بودم همیشه در حال سرزنش خودم‌بودم‌

    نتیجه هم طبق قانون جذب افرادی که اونا هم همینطوری بودن رو‌جذب میکردم و این مدل رفتار رو بر انگیخته می کردم یا افراد خودشیفته که خودشون رو بری از اشتباه می دونستن

    الان هم میکنم ولی کمتر ، از وقتی که با خودم مرور میکنم که به کسی اجازه رفتار بد رو نمیدم ‌وهمه باید در قبال من درست رفتار کنن اشتباه کنن دست از دا خطا کنن حذف میشن ، افراد و رفتار های بهتری رو‌میبنم و حواسشون هست

    ولی بازم تکرار میشه البته خیلی به ندرت مخصوصا زمانی که کمتر رو خودم کار کنم یا حواسم به ذهنم کمتر باشه یا تو زمان حال نباشم یا جواب نجواها رو با منطق ندم و‌ خفشون نکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محمدحسین اکرمی گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان خدارا شکر میکنم که بهم فرصت داد تا زندگی کنم و سلامت باشم و بهم اجازه داد تا یکی دیگه از فایلهای استاد عزیزم رو گوش کنم و آگاهی کسب کنم و در مسیر درست قرار گیرم

    فکر کردم به این موضوع که چرا همیشه من یک مدل رفتار رو تکرار میکنم و هر کاری میکنم اون لحظه خودمو کنترل کنم اما در همون لحظه‌ی احساسی که دقیقا هم همیشه بخاطر یک سری موارد خاص تکرار شونده‌‌ست، من انقدر واکنش تندی نشون میدم. بارها با خودم گفتم باید دفعه دیگه اینجوری برخورد کنم. اصلا بارها به خودم گفتم سر این موارد نباید ناراحت بشم اما باز دقیقا سر همون موارد ناراحت میشم.

    یعنی نهایت احساس شدید من زمانیه که کسی بهم انتقاد می‌کنه و باهام در تضاد هست ومن میخوام بهش ثابت کنم که حرف من درست است و من نتیجه گرفتم ولی طرف مقابل همان حرف خودش رو میزنه.

    واقعا از این که نمیتونم حرفم رو ثابت کنم ناراحت میشم و عکس العمل نشان میدهم با اینکه می‌دونم نیازی به اثبات نیست و نباید ناراحت چنین موضوعی باشم

    زمانی که کسی میخواد من طبق خواسته خودش پیش ببره

    وقتی سوالهای بیجا ازم پرسیده میشه

    وقتی تو جمعی ترد میشم و مخاطب قرار نمیگیرم واهمیتی بهم داده نمیشه بشدت رنجیده میشم

    وقتی نمیتونم بجا ودرست جواب دیگران بدم احساساتم برانگیخته میشه

    تو جمع زیاد راحت نمیتونم صحبت کنم وترس دارم و خجالت میکشم

    روی تربیت فرزندم کسی مداخله کنه ناراحت میشم

    و واکنش نشون میدم

    خریدهای زیاد و یه دفعه ای که واسه خونه میشه عصبیم می‌کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام

    اول کامنت این رو بگم که خدا رو شکر با آموزه هاش شما الگوهای بزرگم رو‌که ازش به شدت تو زندگیم پشت هم ضربه می خوردم رو شناسایی کردم و برطرف کردم و حداقل اینکه دیگه ادامش ندادم و تو دامش نیوفتادم البته واسه بعضی هاش نتونستم وقت و انرژی بزارم که درستش کنم

    و همیشه دیگه حواسم بود چون با دوره عزت نفس به خودشناسی نسبی رسیدم و کندوکاو میکنم خودمو

    سوال 1

    چه شرایط و اتفاقاتی در زندگیم شدیدترین احساسات رو ایجاد میکنه ؟

    1- بی پولی ، بی درآمد بودن ، بدون مشتری بودن

    و یه الگو‌ تکراری دارم که خودم واسه زندگیم و کارهام پول ندارم ولی اطرافیانم دارن ، اطرافیانم هیچ استفاده ای نمی کنن انگار گذاشتن واسه من که سر بزنگاه بهم میرسه و من عمیقا باور دارم اون پول واسه منه و اونا هم عمیقا باور دارن این پول واسه اونا نیست و راحت بهم میدن اونا نمی تونن استفاده کنن من می‌تونم استفاده کنم

    این الگو رو‌خیلی وقته شناسایی کردم واسه همین همیشه افراد ثروتمند بی انرژی و حال اطرافم زیاد هستن

    من بهشون انرژی میدم انگیزه میدم ، اونا هم بهم شرایطی که می خوام بیتشر از نظر مالی

    انقد تمرکز میزارم روی انرژی دادن به اونا در نتیجه از تمرکز روی کسب ‌‌کارم میوفتم ‌‌نمی تونم پول خوب بسازم در حالی که مطمئنم یه مدت کوتاه کاملا متمرکز شم راحت و سریع میسازم

    بی پول میشم حالم بد میشه چون میگم چرا وقت نمیزاری واسه اینکه خودت بسازی

    انقد این الگو بزرگ هست که من تا الان فقط تونستم کنترلش کنم که بیشتر نشه

    و در حال حاضر بزرگ‌ترین مشکلم هست

    2- وقتی ازم انتقاد میشه

    وقتی از من انتقاد شه حالم بد میشه و عصبی میشم قبلا خیلی بیتشر بود با دوره عزت نفس کمتر کردم قبلا دلیلش عدم عزت نفس بود دوتا دلیل داشت یکی اینکه فکر میکردم طرف مقابلم دوسم نداره که ازم انتقاد میکنه و در واقع من افرادی رو جذب می کردم که مرتب نه تنها از من از زمین و زمان هم انتقاد میکردن چون خیلی حساس بودم و هستم تا حدودی ، انتقاد به من این حس رو میداد که چقد من بدبختم که طرف مقابل هیچ موقع از من تعریف نمیکنه

    با دوره عزت نفس این مسیله تا حدودی رفع کردم و اون افرادی که خیلی دیگه از همه چی ایراد میگرفتن خدا رو شکر از زندگیم حذف شدن و اصلا دیگه اجازه نمیدم کسی ازم انتقاد کنه چون دلیل انتقاد دیگران و دلیل اینکه خودمو در معرض انتقاد قرار میدادم عدم عزت نفس بود وگرنه شخصیتم طوری هست که خودم بزرگ‌ترین منتقل خودم هستم و همیشه دنبال بهبود و حل کردن هستم

    ولی دلیل انتقاد دیگران واقعا سازنده بودن انتقاد اونا نبود اونا می خواستم همیشه من رو مقصر بدونن چون افراد بسیار بی مسئولیتی بودن

    الان هم یکم حواسم نباشه به این پاشنه اشیلم سرباز میزنه

    وقتی ازم انتقاد میشد یکی دیگه از دلایلی که باعث میشد به هم بریزم این بود که خودم تمرکزم روی نقاط ضعفم بود ، اینکه فکر می کردم نمی تونم این ها رو درست کنم و خودمو در برابر برطرف کردن نقاط ضعفم ضعیف و ناتوان میدیدم و اون لحظه انتقاد سریع در مقابل طرف مقابل مچاله میشدم

    ولی با دونستن و درک قانون تکامل و‌عشق به خودم متوجه شدم واقعا تقصیر من نبود که نمی تونستم یک دفعه حل کنم این قانون تکامل جهان هست که این اجاره رو بهم نمیده

    هر موقع به خودم و طبیعی بودن رفتار هام حق میدم با منطق ( با منطق خیلی مهمه) این مسئله رو می تونم کنترل کنم

    3- وقتی آدم های اطرافم بهم بی توجهی کنن

    احساس طرد شدگی شدیدی میکنم من حتی این حس رو بیشتر نسبت به خدا دارم ، تا کارهام گره می خوره میگم خدا دوسم نداره تا یک نفر یک اشتباه غیر ارادی در حقم کنه میگم منو ندید و‌بهم احترام نزاشت طبیعتا افرادی رو جذب میکنم که عمدا و غیر عمدا باعث تشدید این حسم میشم

    خیلی جالبه که من افراد حواس پرت رو جذب میکنم که حواس ندارن و من فکر می کردم از عمد یادش میره و اون لحظه دیگه اون حس منفی درونم که پاشنه اشیلم بود مثل یک هیولای سیاه میومد بیرون و‌خودم و اطرافم رو‌اتیش می زد

    می دونم‌این حس از بچگی‌تو‌وجودم شروع شد ریشه اش از کودکیم بوده زمانی که تو‌خونه به خاطر گوش‌ندادم به حرف های پدر مادرم و نپذیرفتن چیزهایی که دوست نداشتم بین کل اعضای خانواده طرد میشدم ‌مهمه یه طرف مقابل من بودن و من تنها و بی حامی میشدم

    ۴- زمانی که احساس کنم ازادیم از من گرفته میشه ، سریع احساس میکنم تو زندان هستم مغزم یک فرمان هایی میده که همین الان باید ازونجا بری ، واسه همین خیلی نمی تونم یک جا باشم وقتی تو خونه باسم میام بیرون تو طبیعت و احساس کنم ازاد هستم همه جا بازم می تونم برم حالم بهتر میشه

    دلیلش فشارهای بچگیم بود که از طرف مادرم بهم وارد میشد که حتما شبیه خودش بشم

    ۴- وقتی از کارهام عقب میوفتم وقتی اون روز به جیزهایی که می خوام نمیرسم وقتی روزم اون طوری که دلم می خواد پیش نره وقتی اون چیزی که می خوام نشه ، می دونم واسه کمالگرایی یا اینکه فکر میکنم دیگه نمیشه من از پسش بر نمیام نمی تونم و حس سرزنش که پاشنه اشیلم هست حالم بد میشه ولی خدا رو شکر کنترل میکنم هر چی فکر میکنم میبینم دوره عزت نفس با منطق هایی که به ما یاد داد ما رو از دست یک سری از فشارهای درونی به خاطر نا اگاهی راحت کرد ولی اینا ادامه دارن

    ۵- وقتی به خواسته هام نرسم

    اون موقع دیگه گیر میدادم به خدا که ….

    الان با شرکت تو دوره کشف قوانین زندگى چون فهمیدم راه داره حالم رو می تونم کنترل کنم

    بخوام خلاصه کنم و ریشه ای فکر کنم

    هر جا که فکر کنم اشتباه کردم

    هر جا که ببینم نمیشه قانون جواب نداده یا راه نداره یا من خالق زندکیم نیستم

    یا شکست و نشدن هست حالم بد میشه

    واسه عجول بودنم که سریع نتیجه بده عدم درک قانون تکامل

    هر دوتای اینا بر میگرده به اینکه من کنترل روی خودم زندگیم و اینده ام ندارم و دنبال مقصر هستم برای نرسیدن به خواسته هام به جای رفع و حل اونا

    ( نمی دونم اینایی که داره میاد از کجا میاد خودم تعجب میکنم با اینکه دارم پیاده روی میکنم ولی اصلا نفهمیدم کی ١ کیلومتر رفتم و کجا هستم )

    الگوهای تکراریم تو روابط

    خدا روشکر تو روابط خیلی اعتماد به نفس دارم و خودمو لایق بهترین فرد میدونم و هر کسی رو قبول نمیکنم باید استاندارهامو داشته باشه حتما

    ولی چیزی که متوجه شدم علی رغم ویژگى های خوب افرادی که جذبشون میکنم چندتا مشکل بزرگ شخصیتی هم دارن

    ١- عصبی هستن و بد اخلاق

    ٢- دمدمی مزاج بی ثبات

    ٣- اهل کار بیش از اندازه

    ۴- بیش از اندازه پخته و کودک درون مرده ای دارن که بهشون اجازه شادی و خوشی نمیده

    ۵- اهل ایراد گرفتن از بقیه هستن یه جورایی خودشیفته و مغرور

    ۶- عدم انعطاف پذیری

    ٧- اهل مالکیت بیش از اندازه

    ٨- عدم کنترل روی حال خودشون

    ٩- وابسته هستن به من سریع وابسته میشن ،

    ١٠- به شرایط خیلی وابسته هستن و قدرت خلق کنندگم و کنترل ندارن و اراده ضعیف و‌ نگران همه چیز

    الگوهای خوب تو رابطه

    ١- خیلی دست و دلباز و ثروتمند

    ٢- مهربان

    ٣- وفادار و متعهد

    ۴- حرف گوش میدن

    ۵- اهل پذیرش و درک طرف مقابل

    ۶- خوش قول متعهد

    7- مسئولیت پذیر و‌ حواس جمع

    8- روابط اجتماعی قوی

    9- اهل سازش

    10- قدرتمند و با اعتماد به نفس

    خدایا‌‌ تویی که مشکلاتم رو‌ بهم نشون میده کمکم کن برطرفشون کنم بدون سرزنش خودم با احساس خوب یکی یکی با تکامل

    سپاسگذارم از فایل عالی و تمام زحماتی که برای تهیه این فایل گرفتین تا من الان اینجا تو این منطقه با یه گوشی خودم رو واکاوی کنم و اساسی ترین مسایلم رو ببینم

    خدایا از تو سپاسگذارم که انقد راحت کمکم میکنی مسائل درونیمو پیدا کنم حل کنم و‌سرب هامو‌وردارم و بال های پروازمو باز کنم ‌وبا سرعت بیتشرش اوج‌‌بگیرم

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    معصومه شکوهی گفته:
    مدت عضویت: 1572 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و مریم خانم

    من مدت زیادی هست که دیدگاه ننوشتم

    مدام دارم روی خودم کار می کنم روزانه حد اقل 2 یا 3 ساعتی

    ذهن خیلی آشفته ای دارم این خیلی منو عصبی می کنه

    رو هیچ چیز درست نمی تونم تمرکز کنم

    در رابطه با الگوی تکرار شونده

    خیلی الگوی تکرار شونده بدی دارم

    چندین بار این فایل ها رو گوش دادم

    می خوام یکی یکی این الگو ها رو بنویسم و علت رو پیدا کنم و از شما کمک بخوام تا باور درست رو بسازم و رو خودم کار کنم و بهتر و بهترش کنم

    من خودم شغل دولتی دارم ولی به دلیل کفاف نبودن خرج زندگی چند تا سایت زدم و فروش اینترنتی دارم

    یعنی سفارش میگیرم میدم به تولید کننده

    آماده که شد میفرستم به مشتری

    الگوی بدی که اتفاق می افته اینه که تولید کننده در تایم مقرر تولید نمی کنه و زمان تحویل به بهانه های مختلف می گه بار آماده نیست

    معذرت خواهی میکنه میگه پولی که دادم دستش رو کامل برمی گردنه

    منم چون تاکید دارم روی خوش قولی به مشتری به شدت عصبی می شم و در حد مرگ می ترسم

    اعصابم خورد میشه

    چون تولید کننده تو شهرهای مختلف هستن امکان نظارت هم ندارم

    در واقع تولید کنندها ی جورایی بهم دروغ می کن

    البته همشون نه

    بعضیاشون خیلی ان تایم هستن

    بعضی وقتها همون افرادی که خوش قولن همین بلا رو سرم میارن

    این الگو از تولید کننده های مختلفی سرم اومده

    میدونم این از ذهن من هست

    ولی نمی دونم چ باوری هست و چ طور می تونم تغییر بدم لطفا اگر کسی می تونه کمکم کنه

    برا همین الگو بارها بارها شده که به خودم میگم مشتری نباشه بهتر است که این جوری استرس بکشم

    برا همین باور مشتری های سایتم خیلی کم شده

    با وجود اینکه قبلا این طور نبود

    خیلی به این کار احتیاج دارم ولی باورام به بیزینس خیلی خرابه

    سپاسگزارم از محیطی که فراهم کردین برای ما

    شاد و پیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1578 روز

    سلام استاد عزیزم

    اولا تشکر میکنم و شمارو تحسین میکنم که راجع به این موضوع فکر کردید و اونو برای ما گفتید. ثانیا اینو بگم که شما واقعا خصوصیات یک انسان بزرگ رو دارید که از کنار هیچ چیزی سرسری رد نمیشید و عمیق فکر میکنید. واقعا خوشحالم گه شما هستید و خدارو شکر میکنم بخاطر وجودتون

    اتفاقا این اواخر داشتم فکر می‌کردم چرا همیشه من یک مدل رفتار رو تکرار میکنم و هر کاری میکنم اون لحظه خودمو کنترل کنم اما در همون لحظه‌ی احساسی که دقیقا هم همیشه بخاطر یک سری موارد خاص تکرار شونده‌‌ست، من انقدر واکنش تندی نشون میدم. بارها با خودم گفتم باید دفعه دیگه اینجوری برخورد کنم. اصلا بارها به خودم گفتم سر این موارد نباید ناراحت بشم اما باز دقیقا سر همون موارد ناراحت میشم. یعنی نهایت احساس شدید من زمانیه که رفتاری از کسی که دوسش دارم ببینم بمن بی توجهی کنه، یا احساس کنم به اندازه کافی منو دوست نداره یا واسم احترام لازم رو قائل نیست یا منو با کسی مقایسه کنه یا جلوی من از کس دیگه‌ای تعریف کنه. حالا ممکنه اصلا فکرم درست نباشه و این احساسم اشتباه باشه(چون رفتار و اعمالش همیشه نشان از عشق و احترام داره) اما بهرحال کافیه چنین احساسی بهم دست بده، در اینصورت چنان حالم بد میشه و ضربان قلبم بالا میره و خشم تمام وجودمو می‌گیره که اون لحظه همه میفهمن من بشدت عصبانی شدم و حتما حرفای تندی میزنم و به بدترین شکل انتقاد میکنم. چند بار به این موضوع فکر کردم که چه باوری دارم که اگر کسی که دوسش دارم و یا پدرم از من انتقاد کنن، انقدر قاطی میکنم. شاید چون در بچگی پدرم هیچوقت تشویق‌ نمی‌کرد و همیشه سرزنش می‌کرد وهمیشه مارو باهم مقایسه می‌کرد. من همیشه تلاش می‌کردم پدرم از من تعریف کنه و خوبیها و کارها و تلاش‌های منو ببینه و درک کنه، الان دقیقا نسبت به اون آدم این احساس رو دارم‌. متوجه شدم عزت نفسم از درون کمه. یعنی در واقع الان متوجه افکار ناخوداگاهم شدم. اما حالا که میدونم ، چطور باید این احساس و باور رو تغییر بدم؟

    یک موضوع دیگه هم هست که الان روی خودم کار کردم و بهتر شدم، اینکه وقتی بچه بودیم همیشه پدرم مارو کنار هم میذاشت و قد مونو اندازه می‌گرفت ، حالا به قد هم حساسم. یکی بگه قد فلانی بلندتره، اینم از درون ناراحتم میکنه چون تو خونه‌ی ما قد ملاک برتری بود. البته من قدم 170 هست اما اگر کسی بگه نه نیستی و تو مثلا 169 هستی ناراحت میشم. یعنی هنوزم با وجود اینکه باورام تغییر کرده که قد ملاک برتری نیست، بازم ناخوداگاهم مقاومت میکنه. یعنی باورام بصورت بنیادی تغییر نکرده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رضا دودکانلوی میلان گفته:
    مدت عضویت: 1338 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش و دوستان

    میخواهم به سوالاتی که استاد در این فایل فرمودند که چه شرایط و اتفاقاتی قویترین احساسات را در من بر انگیخته میکند پاسخ بدم

    1-انتقاد دیگران :من وقتی که مورد انتقاد قرار میگیرم خیلی ناراحت و اذیت میشوم

    2-بی توجهی دیگران: من وقتی که به من بی توجهی میشه و بهم اهمیت داده نشه در جمع ها مثل عروسی ها مجلس ها و‌…خیلی و ناراحت و اذیت میشوم

    3-گرفتن تصمیمات بزرگ: موقعی که میخواهم یک تصمیم بزرگی رو بگیرم خیلی تحلیل میکنم خیلی نگران میشوم و میترسم

    4-ترس از صحبت کردن در جمع:من بشدت از صحبت کردن در جمع میترسم ترس از انتقاد و مسخره شدن

    5-توجه زیادی به اشتباهات و مشکلات:وقتی که اشتباهی رو انجام بدم هزار بار به آن اشتباه فکر میکنم و وقتی یک مشکلی برام به وجود میاد خیلی درگیر فکر کردن به اون مشکل میشوم و هزار بار تو ذهنم به اون مشکل فکر میکنم تا جایی که ذهنم دیگه خسته میشه از فکر کردن و تا اون مشکل حل نمیشد نمیتونستم احساسم را خوب کنم ولی شکر خدا به لطف آموزه های استاد الان در این مورد بهتر از قبل هستم و سعی میکنم زیاد به مشکلات و اشتباهاتم فکر نکنم و احساسم رو خوب نگه دارم ولی هنوز باز خیلی جای بهتر شدن دارم

    با سپاس فراوان از استاد عباسمنش که باعث شدن به الگوهای تکرار شونده در زندگیم فکر کنم و دلیلش رو بفهمم و برای بهبود خودم تلاش کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سمیه محبوبی گفته:
    مدت عضویت: 1070 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و عزیز ومریم جون

    الگوی تکرار شونده من بیماری حساسیت فصلی که درگیری شدم حدود چند ساله بامنه خوب شدم خیلی بهتر شدم ولی باز تکرار میشه هر چند وقت پیش میاد نمی دونم چرا از خودم می‌پرسم ولی چیز جواب نگرفتم

    یکی دیگه از الگوی تکرار شونده من معده ام درد میاد خوب شدم دکتر رفتم می‌گفت میکروب معده داری دارو داد ولی هنوزم با من هست فایل در پورتو آگاهی گوش کردم بهتر شدم ولی باز تکرار میشه اعصابم بهم میریزه به خاطر این بیماری

    انشاالله که حلشون کنم با فایل های استاد انشاالله

    به لطف خداوند مهربان هدایت میشم به درمانش

    سپاس گذارم از استاد عباس منش شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    شکوه دوراندیش گفته:
    مدت عضویت: 968 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام ودرود به استاد جان وگلبانوی جان

    اتفاقاتی که احساسات من برانگیخته میکنه؟

    وقتی کسی ازم انتقاد میکنه

    بی توجهی دیگران خیلی اذیتم میکنه مخصوصا از طرف همسرم (البته که خیلی کم شده)

    همسرم وقتی که بجای هماهنگ کردن با من با دیگران هماهنگ میکنه عصبانیم میکنه

    از دروغ وپنهان کاری عصبانی میشم

    زمانی که کسی میخواد من طبق خواسته خودش پیش ببره

    وقتی سوالهای بیجا ازم پرسیده میشه

    وقتی تو جمعی ترد میشم و مخاطب قرار نمیگیرم واهمیتی بهم داده نمیشه بشدت رنجیده میشم

    وقتی نمیتونم بجا ودرست جواب دیگران بدم احساساتم برانگیخته میشه

    تو جمع زیاد راحت نمیتونم صحبت کنم وترس دارم

    تنش بین فرزندانم با همسرانشون هر از گاهی من بشدت برانگیخته میکنه

    البته که تمام موارد بسیار کمتر وکمترشده و بسیار خوشحالم وخدارو هزاران هزار بار سپاسگزارم سپاسگزارم وسپاسگزارم

    بسیار از استاد واقعا مهربانم متشکرم که با دست ودلبازی فراوان در پی راهنمایی و ارشاد ما هستن دوستون داریم شما ومریم بانوی عزیزم رو؛ براتون آرزوی بهترینها و زیباترینهای روز افزون عالم رو دارم

    و به امید موفقیتهای همه اعضای سایت و خودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: