این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-20 08:13:572024-02-20 08:31:07ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام به استاد عزیز و دوست داشتی و همه دوستان محترم
استاد جان ممنون برای این فایل ناب و عالی
جملات جذاب این فایل برای من :
– استعداد داشتن مهم نیست
حرکت و پیشرفت کردن مهمه
– افراد و موقعی تحسین کنید که دارن حرکت میکنن
– باور محدود کننده اینکه من یک کاری اولین بار شروع کردم و در اون استعداد ندارم ، پس موفق نمیشم و بزارمش کنار
– حرکت کردن و بهبود همیشگی که داره کارا رو انجام میده ، نه استعداد
– تو هر زمینه ای کار کنیم ، مغز در اون میتونه قویتر بشه ، حتی اگر در اون کار هیچ زمینه و شناختی نداشته باشیم
تمرین :
العا که دارم گذشته خودم و تو این قسمت نگاه می کنم ، می بینم چقدر این اتفاق افتاده برام و من کاری شروع کردم و توی اون موفق نبودم ، با یکی دوبار نتیجه نگرفتن ، رهاش کردم و یا کاری بوده که بهم گفتن تو استعدادی تو اون نداری و منم انقدر باور کردم و پذیرفتم که دنبالش نرفتم ..
ولی اتفاق هایی هم برام بوده که العا بهش نگاه میکنم ، اینو نقض میکنه ، و میبینم چقدر اتفاقا من وقتی تمرین کردم و مهارت کسب کردم ، موفق بودم در اون کار و استعداد خدادادی تو هر موضوعی و نقض میکنه برام …
من بعد اتفاق زیر باورم خیلی قویتر شد که اگه در مورد چیزی استعداد ندارم ، با تلاش و تمرین میتونم در اون پیشرفت کنم ..
یادمه وقتی وارد دبیرستان شدم ، به شدت تو درس ریاضی و فیزیک افت داشتم و با سختی تونستم این درس ها و پاس کنم و برم سال بعد ..
اطرافیان می گفتند تو استعدادی تو ریاضی نداری و همون شد که من تو دبیرستان رشته تجربی انتخاب کردم و دانشگاه هم رشته ای رفتم ، مرتبط با تجربی و البته رشته انتخابی من دامپزشکی بود که خوب علاقه هم در اون بود ، ولی نه اونقدر که بخوام ادامه بدمش..
وقتی مدرک دانشگاهمو گرفتم ، می خواستم وارد بازار کار بشم ، رفتم یه جایی که صندوقدار شدم و اولین شغل خودمو شروع کنم ، جای خوبی بود ، شرکت بین المللی و بزرگ ، راستش هم می ترسیدم که نکنه من بی استعداد باشم و نتونم از پس کاره بر بیام و هم اینکه اون کار و دوست داشتم ، ادامه دادم و ادامه ، تا اینکه من در اون کار بسیار رشد کردم و شدم یکی از نفرات اول در اون شرکت بین المللی در دپارتمان مربوط به کار خودم و واحد مالی و چندین سال حدود 300 پرسنل و مدیریت می کردم ..
منی که ریاضی اول دبیرستان و کلااااا نمیفهمیدم ، سریع ترین و دقیقترین سرعت کار با اعداد کیبورد و داشتم ، جوری که همه تعجب می کردند که تو چجوری حتی ایستاده و در حال حرف زدن با یک نفر دیگه میتونی اعداد با رقم های بالا و وارد کنی و کلا حافظه خوبی هم پیدا کردم در حفظ شدن اعداد و به خاطر سپردنشون ..
جالبه برا خودم منی که با تک ماده ریاضی اول دبیرستان و پاس کرده بودم و انقدر اطرافیان بهم گفته بودن تو نمیتونی تو رشته ای که ریاضی و فیزیک داره موفق باشی و از ترس اون رفتم تجربی ، به اون حد رسیده باشم ..
اون اتفاق تو زندگیم خیلی کمکم کرد که بپذیرم تمرین و کسب مهارت و تلاش ، قدرتش میلیاردها بار بیشتر از استعداد هست و اینکه حرف اطرافیان و در مورد استعداد خودم در موضوعی باور نکنم ..
این باور خیلی در من تقویت شد و به جایی رسید که بعد 9 سال کلا کار خودمو تغییر دادم در اون قسمت ، چون فکر می کردم چیز جدیدی برام نداره و دیدم علاقه خیلی زیادی به کار بازرگانی دارم و رفتم تو اون کار و خدا رو شکر 6 ساله دارم ادامه میدم اون کار و واقعا دوسش دارم و کاری که موقعی که انجامش میدم ، بیشتر دارم عشق میکنم تا کار کنم ، انقدر که یادم میره غذا بخورم ..
خدارو صد هزار مرتبه شکر رشد خوبی تو این کار هم داشتم ..
برای انجام تمرین این قسمت ، میخوام شروع کنم به یادگیری نوازندگی ساز هنگ درام و امیدوارم به لطف خدا و فایل های استاد و تمرین و حرکت خودم بتونم نتایج عالی بگیرم از اون ..
در حوزه دیگه هم میخوام به صورت تخصصی دوره بازرگانی آموزش ببینم ، خیلی آکادمیک تر ..
چون تا الان همش گفتم نمیشه ، نمیخواد ، وقت ندارم و هی پیچوندمش ..
ولی چون بهم خیلی کمک میکنه ، دوست دارم این جز هدف اصلی باشه برام ..
یه نکته ای که به ذهنم رسید اینه که دیدن نقاط مثبت و تحسین اون ها چقدر قدرتمنده ، که اگه ما نقاط مثبت و در پیشرفت خودمون هم ببینیم و تحسین کنیم خودمون و سرعت رشدمون چندین برابر میشه ..
استاد جان سپاسگزارم از شما برای وقتی که با عشق برای تهیه این فایل ها می گذارید و این فایل های الماس ها وار و برای ما تهیه میکنید و حس شما و انرژی تاثیر گذاری شما که ناب و بی مثال هست ، به قدری شفاف به ما میرسه که فقط میتونم بگم خدایا شکرت ..
از همه دوستان عزیزم برای کامنت های عالی شون سپاسگزارم که با خواندنش کلی چیز جدید یاد میگیرم ..
سلام استاد، گفتین مایکل فلپس، اتفاقا چند وقت پیش یه تیکه از مصاحبه اش رو دیدم و واسه خودم نوشتم. اینجام مینویسمش.
( صحبتهای مایکل فلپس مدال آورترین شناگر جهان:
برای 5 تا 6 سال من حتی یک روز تمرین رو هم از دست ندادم. من روز کریسمس، تولدها ،تعطیلات و…همه رو توی آب بودم. مهم نبود چه روزیه؛وقتی هدفی داری که به اندازه کافی واست مهمه، هیچ چیزی سر راهت قرار نمیگیره. من بیش از 20 سال شنا کردم و میتونم با قاطعیت بگم که حداقل صد روزی بود که من رسماً دلم نمیخواست هیچ کاری انجام بدم،میخواستم روی تختم بمونم و اصلاً بیرون نرم،اما خب همینا روزاییه که شما مجبورید،باید پاشید و کاری بکنید،چون به نظرم دقیقاً همینه که خوب رو از بهترین جدا میکنه. اسطورهها کارهایی میکنند که لزوماً همیشه نمیخواهند، انجام بدهند. وقتی رویایی داری که دنبالش بری،هیچ چیز نمیتونه متوقفت کنه.)
و اینارو خودم بهش اضافه میکنم، چیزایی که توی دفترم نوشتم و هر روز مرورشون میکنم: موفقیت، مجموعهای از تلاشهای کوچکیه که هر روز و هر روز تکرار شدهاند. دلیل حال بد آدمها، نرسیدن به اهداف و خواستههاشونه. چون هدفی ندارند. حالا چرا به اهدافش نرسیده؟چون نظم و استمرار و پشتکار و تعهد و تمرکز و مدیریت زمان نداشته. وقتی کسی وقت ارزشمندش رو با کارهای بیهوده تلف میکنه، احساسش بد میشه. کسی که سرش توی زندگی دیگرانه ،خودش و اهدافش رو فراموش میکنه. همیشه کسانی موفق میشوند که اهل تلاش هستند. آدمهایی که در زندگیشون هدفی ندارند و تلاشی نمیکنند، همیشه احساس ناراحتی و احساس بیلیاقتی میکنند. موفقیت آدمها ،نتیجه ی نظم و استمراره؛و همین نظم و استمرار و پشتکار ،باعث حال خوب تو و رسیدن به خواستههات میشه. اگر میخواهی همیشه شاد و خوشحال باشی و از خودت راضی باشی،تلاش کن و مهارتهایت را بهتر و بهتر کن و زندگی هدفمند داشته باش برای هر ثانیه از زندگیت، برنامهریزی داشته باش. وقت تو ارزشمنده ،اینجوری اعتماد به نفست هم روز به روز بیشتر و بیشتر میشه. وقتی همیشه داری برای اهدافت تلاش میکنی، احساست هم همیشه خوبه. نذار هیچ حسرتی روی دلت بمونه، چون حسرت درد داره. خودم دردشو کشیدم. هر روز و هر روز تا آخر عمرت باید روی مهارتهایت کار کنی تا همیشه شاد و خوشحال و موفق باشی. چطوره که ما همیشه غذا میخوریم چون اگه غذا نخوریم از گشنگی میمیریم و شکممون شروع میکنه قورقور کردن. چطوره که هر روز حمام میریم، چون اگه نریم بدنمون بو میگیره و کثیف میشه و اول از همه بوش خودمونو خفه میکنه.. چطوره که توی روز چندین بار به دستشویی میریم ،چون اگه نریم میترکیم! این سه تا کار برای ما شده عادت و چون مجبوریم، انجامشون میدیم در طول روز. ولی چطوره که برای بهبود مهارتهامون، خیلیهامون این نظم رو نداریم و اجازه میدیم به راحتی حواس پرتیها، حواس ما رو پرت کنه و ما رو از اهدافمون دور کنه. آدمی که حرکت نکنه، میپوسه. مثل بابای خودم که از وقتی که بازنشسته شده هیچ هدفی نداره و من دارم به وضوح میبینم که اون روز به روز داره از بین میره و میپوسه. و خودش هم نمیدونه که چرا اینجوری شده. برای مثال، همه کلاس زبان میروند، اما چه کسانی موفق میشوند؟کسانی که هر روز و همیشه تحت هرررر شرایطی تمرین میکنند و ادامه میدهند.نمیگه من دیگه بلد شدم. کسی که کارهایش را به تعویق میاندازه و بینظمه و شروع نمیکنه ،هیچ وقت موفق نمیشه. اگر میخواهی شاد و خوشحال باشی، همیشه و هر روز با نظم ،روی مهارتهایت کار کن و پیشرفت کن و از قانون خداوند به درستی استفاده کن و این وسط توهم هم نزن. چون خودم مدت زیادی توهم زده بودم! و قانونو درک نکرده بودم. حواس پرتیها رو بذار کنار مثل رفتن توی اینستاگرام ،چک کردن بقیه ،در مورد دیگران حرف زدن و غیره. باورهای محدود کننده را باور نکن. فقط و فقط روی بهتر کردن مهارتهایت تمرکز کن. هیچ وقت، گول افکار منفی ذهنت را نخور؛چون فقط ،وقتت را تلف میکنند و گمراهت میکنند. در کارت حرفهای شو. وقتی کارت رو درست و حرفهای انجام ندی، اعتماد به نفست میاد پایین و متحمل استرس و ترس و نگرانی زیادی میشی. روی کارهایی که الان انجام میدی دقیق شو ،چون آیندهات رو همین کارهای الانته که میسازه. فرمول موفقیت، فقط و فقط،پشتکار، تمرین، تکرار و ادامه دادن و استمرار و تعهد و تمرکز و ایمان به خدا. برای موفقیتهای بزرگ، نظم ساده روزانه داشته باش. وقتی کار درست را انجام میدی حالت خوبه و وقتی کار نادرست را انجام میدی حالت بده.مثل سحرخیزی و تا لنگ ظهر خوابیدن. کدومش حالتو خوب میکنه و کدومش حالتو بد میکنه؟صبحها باید به اشتیاق رسیدن به اهدافت بیدار شوی. اگر میخواهی رویاهایت تعبیر بشه، باید اول از خواب بیدار بشی. هر روز دو تا انتخاب داری: با خوابیدن به رویاهات ادامه بدی،یا بیدار بشی و اونا رو دنبال کنی. کسی که سحرخیز نیست یعنی برای خودش و پیشرفتش ارزش قائل نیست. واسه داشتن چیزی که تا به حال نداشتی، باید کسی باشی که تا به حال نبودی. بهانههای منفی ذهن انسان ،مانع رسیدن او به خواستههایش میشوند. احساس بد مثل ناامیدی و ترس و خشم، مانع رسیدن انسان به اهدافش میشوند. چون وقتی حالت بده، اصلاً نمیتونی حرکتی بکنی. به جای غر زدن و افکار منفی، روی مهارتها و تواناییها و نظم و استمرارت کار کن. هیچ وقت خودت را با دیگران مقایسه نکن و فقط تمرکزت بر مسیر پیشرفت خودت باشد،در غیر این صورت، زمان را از دست میدهی و وقت و انرژیت هدر میرود. برای موفق شدن ،فقط به خدا و خودت و تلاشات نیاز داری. موفقیت چیز عجیبی نیست، مخصوص یه عده خاص هم نیست. یه قانون ساده توی این کار هست،هر کس بیشتر تمرین کنه ،موفقتره. اول باید عاشق کارت باشی ،عاشقش که باشی اون کارو با عشق انجام میدی ،بهت انرژی میده و زود یادش میگیری. تمرکز و توجهت روی کار خودت باشه تا خداوند مثل همیشه بهت ایده بده و در راستای کارت هدایتت کنه. افراد موفق تمرکز 100 دارند روی کارهای خودشون. رمز موفقیت ادامه دادن در هر کاریه. تو باید همیشه و همه جا تا اخر عمرت، در هر شرایطی روی مهارتهایت کار کنی تا همیشه مهارتهای پایدار داشته باشی. فقط به برنامهها و اهداف خودت تمرکز کن. فقط کافیه به این حرفا عمل کنی ،تا بفهمی چقدر زندگی قشنگه. در غیر این صورت فقط توهم زدی و یه سری حرف قشنگ زدی. و دوباره برگشتی به عادتهای محدود کننده قبلیت. زود باش خودتو تغییر بده تا بیشتر از این دیر نشده. حسرت درد داره.
جمله هایت زیبا و شفاف و باورپذیرند .چند قطعه از اونارو برای دخترم مسیج کردم!!!!!!
امیدوارم به دردش بخوره؟؟؟؟؟؟
آخه منم میدونم که حسرت چه دردی داره.!!!!!!!!راستش تمام جملاتت را با دقت خوندم و خوشحال شدم از درک بالایی که از این ویدیو داشتی من خودم خیلی وقتا خیلی از کارهارو لا این فکر که استعدادی درشون نداشتم رها کردم به دلایل پوچ دیگران گوش کردم و کاری که اگه ادامش میدادم و خودمو توش بهتر میکردم به یک شاهکار تبدیل میشد و بی نتیجه رها کردم و دیگران همومن کارو با شکلی ناقصتر انجام دادنو کلی موقعیت و پول گیرشون اومد.
قسمت پنجم ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده
درود و سلام خدمت دو عزیز بزرگوارم استادعباسمنش پر آوازه و خانم شایسته ی عزیز دلم.
و سلام به همسفرهای این کشتی گوهرنشان که هم چون الماس شفاف و درخشان و نورانی هستید
اتفاقا چقدر همزمانی خوبی برای من ایجاد شد بخاطر اینکه امروز در قسمت 89 روز شمار تحول زندگی من استاد داشتند در مورد نقش باورها صحبت می کردند اینکه همه چی به باورهای ما بستگی دارد
اینکه استاد گفتند وقتی روی باورهای قدرتمند کننده ای برای رسیدن به خواسته هامون کار کنیم و بسازیم و الگو برداری کنیم … و همچنین ترمزها و یا همون ذهنیت محدود کننده رو شناسایی کنیم ..
و یا از طریق تضاد هامون و یا اتفاقات ناخواسته میتوانیم فرصت ها رو از دل این تضادها بدست بیاریم برای رسیدن به اهداف و خواسته هامون ..
برای اینکه بهتر این باورهای قدرتمند کننده برای ذهنیت قدرتمند کننده رو در برابر ترمزها و یا ذهنیت محدود کننده رو بیشتر درک کنیم توضیحات استاد رو در این فایل که لینک شو براتون میگذارم . خیلی خوبه شما دوستان عزیزم هم ببینید ..
اسم فایل این هست نقش «باور و انگیزه» در بروز توانمندی ها
استاد جان قبلنا قبل از اینکه با شما و این سایت و یا با این قوانین آشنا شوم همیشه در حال کسب مهارت بودم .. که البته مهارت هام بیشتر در زمینه ی هنری بود و همیشه احساس می کردم هر هنری رو دوست داشته باشم زود یاد می گیرم و اصلا به استعداد داشتن زیاد توجه نمی کردم . یعنی من فکر می کردم فقط علاقه مهمه مثلاً همیشه ازم می پرسیدن میخوایی بزرگ شدی چیکاره بشی … منم فوری می گفتم میهماندار هواپیماااا . ولی دنبالش نرفتم.. مثلا در دوران مدرسه خیلی دوست داشتم بافتنی دو میل یاد بگیرم . هرکسی رو میدیدم داره چیزی می بافه می رفتم ازش سوال می کردم ولی جرآت بافتن شو نداشتم تا اینکه یک روز دیدم خاله کوچیکم می خواد کلاه ببافه منم خواستم مثل اون ببافم در صورتی که اصلا هیچ چیزی بلد نبودم . فوری رفتم چهار تا یا نمیدونم چند تا کلاف کاموا آبی رنگ و بهمراه دو تا میله بافتنی خریدم ( این قضیه مال چهل سال پیش یا بیشتر هستش) اومدم و گفتم منم می خوام کلاه ببافم .. خلاصه با هزار جون کندن فقط مدت ها طول کشید تا بتونم میله رو توی دستم نگه دارم و یا کاموا رو دانه دانه بندازم توی میله .. ولی شاید چندین ماه و شاید یکسال طول کشید تا تونستم ساده بافی یاد بگیرم و هی میشکافتم و هی دوباره میبافتم میبافتم خلاصه تا اینکه الان هر چیرو که دوست داشته باشم می بافتم و هر مدلی حتی نقش های رنگ و وارنگ رو توی کاغذ های شطرنجی چهار خونه نقاشی آن رو در میارم و بعدش دانه به دانه میشمارم و روی بافت در میارم یادمه یک بلوز برای پسرم که دو ساله بود بافتم که نقشه ی خانه و ماشین بود که خودم برای اولین بار بود می خواستم طراحی کنم و توانایی این کار رو در خودم دیدم و از روی یک نقاشی در آوردم و تونستم ببافم .. خلاصه هر هنری رو دوست داشتم رفتم دنبالش و انجام دادم حتی قلاب بافی رومیزی رو خودم از کتاب آموزشی یاد گرفتم و بافتم و چند تایی رومیزی قلاب بافی رو برای یکی از همسایه هام بافتم و فروختم .. کلا هر هنری رو یاد می گرفتم فوری بفکر فروش میوفتادم و بعدش هم براحتی فروش داشتم .. توی شیرینی پزی هم همینطور .. چند سال پیش یکی از بستگان دوستم رو دیدم که آدمک و عروسک های کوچولو موچولو میبافت و حتی یک پیجی هم داشت .. دیدم چقدر قشنگه و بنظرم اومد کار سختی باشه . یک روز ایشون رو توی خونه ی دوستم دیدم و ازش سوال کردم چطوری این عروسک ها رو میبافی . بههم توضیح داد هر قسمت از این آدمک ها رو جداگانه باید بافت خلاصه با همین توضیحاتی یک جرقه ای در ذهنم زد و گفتم تمرین می کنم شاید بتونم ببافم .. بعدش اومدم خونه و توی گوگل سرچ کردم . طرز بافتن عروسک پاپانویل… بظاهر ساده میومد ولی اول باید چندین رنگ کاموا مختلف تهیه می کردم و یادمه حتی پشم شیشه داخل عروسک رو از یک کوسن در آوردم خلاصه از آنجایی که یک کار ظریف و زمان بری بود باید حوصله بخرج میدادم خلاصه وقتی یک پاپانویل بافتم تکمیل شد خیلی لذت بردم از این خلاقیتم هر چند اولین کارم زیاد جالب نشد ولی اشکالات کارمو فهمیدم و بعدش تصمیم گرفتم بازم ببافم و حتی در سایز های مختلف که اینم خودش یک پروسه ای داشت و الان خیلی عاشقانه و خوشکل و تر و تمیز این پاپا نویل ها رو می بافم و کلی هم خواهان داره …
به خیاطی هم علاقه داشتم و کلاس هاشو هم رفتم ولی تا انتها تمام نکردم یعنی تا ضخیم دوزی یاد گرفتم و آنقدر بخت و اقبال با من یار بود که در نزدیکی خانه مان در (خیابان شریعتی محله ی قدیم مون) پیش یک شخصی که همسرشان هم خیلی معروف بود رفته بودم خیاطی…خانم آقای خالقی ویالونیست معروف ایران خدا رحمتشون کنه.. این داستان مال خیلی سال پیشه همون موقع هایی که تازه ازدواج کرده بودم یک بچه هم داشتم.. بعدش رفتم مدرک آرایشگری گرفتم و چند سالی هم توی این رشته کار کردم … سال ها بعدش دوست داشتم مربی تعلیم رانندگی بشم .. رفتم دنبالش و مدرکشودگرفتم و حدودا بیست سال مربی رانندگی بودم . در همون دوران که شاغل بودم رفتم دنبال درس خواندن در هتلداری اقدسیه تهران… هم کار می کردم و هم درس می خواندم .. یعنی بطور جداگانه مدرک های مختلف فنی حرفه ای هتلداری رو با نمرات بالا دریافت کردم . آشپزی درجه 2 دو… کافی شاپ .. مدیریت رستوران بین الملل .. دکوراسیون و نورپردازی وتزیینات شمع سازی… کارآفرین KAB … اطاق داری هتل … شیرینی پزی ..
کلا خیلی کارها و مهارت ها رو علاقه داشتم یاد گرفتم .. بنظر من انسان هر کاری رو دوست داشته باشه میتونه بهش برسه
بعدها … وقتی یک مسافرتی که به آلمان داشتم دیدم هیچ نوشته ی آلمانی رو نمی تونم بخونم خیلی بهم برخورد هر نوشته ای رو میدیدم از دوستانم که میهمون شون بودم می پرسیدم میدیدم با زبان انگلیسی خیلی متفاوتع .. اصلا هیچی متوجه نمیشم … پیش خودم گفتم شاید بخوام مهاجرت کنم پس یادش می گیرم … وقتی برگشتم رفتم کتاب های آموزشی نصرت رو بهمراه سی دی خریدم .. هر چی گوش می کردم هیچی نمی فهمیدم . آنقدر که تند صحبت می کردند… خلاصه یک هفته ای طول کشید تا من فقط یک کلمه رو متوجه بشم اصلا چی میگه… ولی از آنجایی که آدمی بودم که هر کاری رو شروع می کردم باید تمامش می کردم مخصوص اگر علاقه مند باشم .. یواش یواش گوشم آشنا شد . یواش یواش تونستم تلفظ کنم . و بنویسم خلاصه دقیقا یادمه هشت ماه یکسره صبح تا شب داشتم توی خونه این زبان رو می خوندم و می نوشتم .. یعنی دو تا کتاب رو با دو تا سی دی (آنموقع سی دی بود) تمامش کردم هر چند سعی می کردم با لهجه یاد بگیرم ولی نیاز به تجربه و مهارت بیشتری بود ولی فهمیدم که انسان هر کاری رو بخواد می تونن اجام بده بشرط اینکه تمرین و تکرار کنه ..
استاد جان در حال حاضر بیشترین زمان من در این سایت می گذاره یعنی چندین سالی که در این سایت الهی حضور دارم دوست دارم فقط روی خودم کار کنم . روی خودسازی و خود باوری و خودشناسی و خدا شناسی .. یعنی عاشق خواندن کامنت های دوستانم هستم عاشق دیدن فایل های شما هستم .. یعنی احساس می کنم هیچ کاری بجز این کار برام مهم تر نیست .. هر چند بهترین تفریح من پیاده روی و شنیدن فایل ها و شیرینی پزی و بافتنی و آشپزی و کارهای هنری است ولی باز هم سریع می پرم توی سایت یعنی هر روز بیشتر میفهمم که هنوز هیچی نمیدونم و جای کار داره پس باید بیشتر تلاش کنم و از این مسیرم فوق العاده لذت میبرم..
من باید یاد بگیرم هرچی هستم هر کاری میکنم و در هر جایی هستم باید قوی باشم قوی بودن در پول و ثروت .. قوی بودن در جسم و جان و ذهن و سلامتی و تندرستی .. قوی بودند در قدرت تصمیم گیری و داشتن اراده ی قوی .. قوی بودن در روابط درست و مناسب .. قوی بودن در اعتماد به خداوند و یقین و ایمان داشتن به خداوند ….و با خودسازی و خداشناسی باید روی باورهای قدرتمند کننده ی خودم کار کنم
استاد جان تمام سوالات شما رو یکسره جواب دادم یعنی وقتی شروع به نوشتن کردم دیگه خودش میومد و منم همین طوری نوشتم البته بازم بر می کردم و دوباره سوالات رو می خونم اگر چیزی رو جواب ننوشتم دوباره می نویسم
ممنون و سپاسگذارم استاد جان با سوالات شما کلی به اعماق درونم رفتم و داشتم ی چکاپی از خودم در مسیر زندگیم رو مرور می کردم.. درسته خیلی دستاوردها داشتم و همیشه در مسیر کسب مهارت و آموزش دیدن بودم ولی با این آگاهها بیشتر دارم خودمو می شناسیم … استاد عزیزم ممنون و سپاسگذارم
خدایااا خودت کمکم کن که مدارم بالاتر بره
خدایاا خودت کمکم کن که بسمت مرحله ی بعدی زندگیم هدایت شوم تا مدارم بالاتر. بره
خدایاا خودت منو بسمت زندگی جدیدم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره
خدایاا منو بسمت تغییر و تحول فوق العاده معجزه آسای بینظیرم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره
خدایاا می خوام با بهترین ها دیده بشم
خدایاا کمکم کن که مدارم بالاتر بره تا در مدار دریافت خواسته ها و تغییر و تحولات بالاتری هدایت شوم
خدایاا شکرت که من در هماهنگی کامل با خواسته و آرزوهایم هستم
خدایا خودت کمکم کن تا فاصله ی بین روح و ذهن من هر روز کمتر بشه تا بتونم خودم رو بیشتر بشناسم و در هماهنگی بیشتری باشم
خدایا شکرت که من در مدار دریافت خواسته ام هستم
خدایا شکرت من در مدار تکامل تصاعدی برای دریافت خواسته ام هستم
خدایا خودت زیبای های بیشتر این جهان را بر من آشکار کن تا بتونم بذر خواسته هام را در دلم بذارم و رشد کند و شکوفا شود و وارد تجربه ی زندگیم شود که رسیدن به هر خواسته ای امکان پذیر است آمین
خدایاااا شکرت ممنون و سپاس
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و امنیت و آزادی آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایمان را داشته باشیم.
خدایا کمکم کن که در مسیر لذت زندگیم اشتباهاتم تبدیل به خیر و برکت برام باشه و درس هاشو سریع بگیرم…
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
من علاقه ی زیادی به یادگیری شنا ودوچرخه سواری وهمینطور گیتار وسنتور دارم ولی هیچ وقت نرفتم دنبالش که یاد بگیرم شاید در ذهنم این باور مخفی بوده که استعداد ندارم ویاد گرفتن این مهارتها نیاز به استعداد دارد.
با گوش کردن به این فایل ارزشمند وبه یاد آوردن مهارتهایی که تا به امروز در زندگیم آموختم مثل رانندگی مثل بازیگری مثل آشپزی مثل کار با کامپیوتر مثل آرایش و…این باور در من درحال قوت گرفتنه که اگه به انجام مهارتی علاقه دارم واین مهارت به من کمک میکنه وانجام اون به من احساس خوبی میده ودر جهت خواسته هامه بهم عزت نفس واعتماد به نفس بیشتری میده برم دنبالش ویادبگیرم چون اصلا یادگیری مهارت ربطی به استعداد نداره وهرکاری با تمرین وممارست امکان پذیره.فقط باید علاقه وانگیزه ی کافی داشته باشم وپشت کار به خرج بدم ومتعهد باشم به مسیری که انتخاب کردم .ودست از کمالگرایی بردارم وبا قدم های کوچیک ولی ممتد هروز دنبال بهبود بیشتر باشم .
وخداروشکر میکنم که الان که این کامنت رو مینویسم خداوند من رو به سمت یک مربی عالی که هم آموزش دوچرخه سواری وهم آموزش شنا میدن هدایتم کرد ومن هم قدم اول رو برداشتم وتو کلاس دوچرخه سواری ثبت نام کردم روز شنبه اولین جلسه ی منه وخیلی براش ذوق دارم ومعجزه ی دیگه اینه که کلاس من دور دریاچه چیتگر انجام میشه که من عاشق اونجا هستم وهمیشه وقتی دوچرخه سواران رو اونجا در حال لذت میدیدم از عمق وجودم منم آرزو میکردم ای کاش من هم بتونم مثل اینها با دوچرخه پیست دور دریاچه رو چندین وچند بار رکاب بزنم ودر این راستا نشونه ای که هفته ی گذشته خدا به من نشون داد این بود که منو ندا طلایی وسمیه رضایی که هردو با من هم فرکانس هستند دریاچه رفتیم واین دو عزیز دل خیلی تلاش کردند به من دوچرخه سواری رو یاد بدهند و خیلی هم منو تشویق کردند واین اتفاق درست روزی افتاد که این فایل تازه روی سایت اومده بود وهرجا که من مایوس میشدم ندا میگفت استاد تو فایل میگه نیازی به استعداد نیست فقط تمرین کن وکلی فان وخنده داشتیم واخر سر هم یه دوچرخه دونفره گرفتن ومنم پشت رکاب زدم وخیلی احساس قشنگی از دوچرخه سواری تجربه کردم .
خیلی حس بی نظیری بود وقتی رکاب میزدم وگرمم میشد ویه دفعه تو سر پایینی پامو از روی پدال برمیداشتم ویه نسیم خیلی خنک به صورتم میخورد و نمای زیبای دریاچه از یه طرف ودرختان کنار پیست طرف دیگه وهمین طور اسمون آبی با ابرهای پفکی سفید مثل پشمک خیلی دیوانه کننده وزیبا بود …
حالا خیلی ذوق وشوق دارم برای فردا که اولین جلسه ی اموزشم هست .
بخدا که قانون برای همه چیز یکیست.
قانون میگه وقتی تو باور محدود کننده ی خودت رو شناسایی میکنی که در این مورد ارتباط مهارت با داشتن استعداد بودو باور درست رو جایگزین میکنی که همینه که هر مهارتی رو میشه با تکرار وتمرین یاد گرفت ،هدایت اتفاق میافته وتو هدایت میشی به آسانترین ولذت بخش ترین وراحت ترین و درست ترین مسیر برای آموزش اون مهارت .
والبته در ماورای این باورها من این باور رو هم دارم که من تلاشم رو برای یادگیری انجام میدم ولی احساس ارزشمندی من به یاد گرفتن این مهارت گره زده نشده ومن حتی بدون این مهارت ها هم ارزشمندم ولایق عشق بی قید وشرط خداوندم.
خدایا به امید تمام حمایت ها وهدایت هایت قدم برمیدارم.
استاد جانم ومریم جانم سپاس برای تمام اگاهیهایی که مسیر زندگیمون رو تغییر دادین.
مثالی که در مورد مسی زدید خیلی توی ذهن من جرقه زد ، سن و سالم که کمتر بود خیلی پیگیرمسی بودم و طرفدار دو اتیشه بودم و البته الان هم طرفدارش هستم ولی کمتر پیگیر فوتبالم خلاصه که یادمه میگفتن مغز مسی یه قابلیت خاصی داره که میتونه در ثانیه به چنتا موضوع فکر کنه و در لحظه تصمیم درست رو بگیره و خلاصه همه سعی میکردن یه موجود افسانه ای جلوش بدن که انگار همینطوری که از توی شکم مامانش اومده بیرون میتونسته همه رو دریبل کنه و کاری به تلاش هاش نداره
و اصلا من تا به حال یک بار هم نشنیده بودم که مسی خیلی تمرین میکنه و این مثالی شما زدید اصن یه دفعه ذهن من تعجب کرد چون توی ذهن من این بشر اینطوری بود که یه ساختار مغزی خاصی داره بخاطر همین انقدر خارق العاده هست وگرنه زیاد تمرین نمیکنه
و چقدر از انسان های تلاش گر اسطوره هایی دست نیافتنی ساختند و ساختم
چقدر به جای اینکه بیاییم ببینیم طرف چه باور هایی داشته ، چه ایمانی داشته ، چقدر حرکت کرده ،. اومدیم گفتیم طرف خدای استعداده
و این باور ته ذهن من بود که استعداد هم دخیل هست
شاید علاقه ما موجب بشه که یک کار رو با اشتیاق و خلاقیت بیشتر انجام بدیم
اما استعداد به این معنا که یک علم یا مهارت خدادای و غیر اکتسابی تعیین کننده یه موفقیت یک فرد نیست
برای موفق شدن نیاز به یک چیز بزرگ تر از استعداد هست
یعنی ایمان ، پشت کار ، باور
چقدر درک این موضوع موجب میشه که آدم احساس توانمندی کنه
باعث میشه از آدما بت های دست نیافتنی نسازه
باعث میشه ایمانش به خودش و ایمانش به اینکه میشود با تلاش و باور درست به هدف رسید بیشتر میشه
و چقدر نکاتی که گفته شد واقعا اساسیه
من یادمه اون زمانی که بسکتبال بازی میکردن افراد موفق توی NBA رو دست نیافتنی میدیدم مثلا میگفتم فلانی چطوری توی یه بازی 50 امتیاز به تنهایی گرفته و اون هارو افراد دست نیافتی و خارق العاده میدیدم و همین موجب میشد تا نگردم دنبال اینکه مثل اون ها موفق بشم چون از قبل پذیرفته بودم که نمیشه مثل اونا شد
ولی از وقتی وارد سایت شدم و روی خودم دارم کار میکنم انصافا به کار ها و دستاوردای بزرگ میتونم فکر کنم ، بیشتر انسان هارو از بعد این میبینم که چه باور های بزرگی دارن تا اینکه بخاطر استعداد موفق شدن و این باور کم کم ایجاد شده که به همه چیز میشه با تلاش و باور درست رسید البته که اصلا ادعای این رو ندارم که کامل درک کردم یا کامل اینطوری فکر میکنم
سپاسگزارم خداوندم بابت هدایت من به این آموزش بینظیر
سلام به استاد عزیز وخانوم شایسته سپاسگزار خداوندم بابت این اگاهی ها که هرروز منو بزرگتر و توحیدی تر میکنه
سلام صدسلام خدمت دوستای عزیز و باحال
سوال این قسمت
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
خدارو صد هزار مرتبه شکر من توی این مبحث خیلی قوی هستم از همون بچگی هم این بوده تا به الان ..که بر این باور هستم هیچ کاری نشد نداره وهمیشه اهل ریسک وتجربه بودم هستم و وارد دل تجربه و اتفاقات میشم وبا اشنای با استاد عزیز قوی تر شده ولی یه ضعف بزرگ دارم که اونم به امید الله با تغییراتی که درون خودم ایجاد کنم حل میشه که اونم اینه که به قول استاد ماشین روشن توی دنده پا روی گاز اما اون یکی پامم روی ترمزه صبح زود مغازه ام بهترین باکیفیت ترین کارو انجام میدم باحالم جدی توی انجام کارم ..مشتری از کارم لذت میبرن ولی مشتری کمه یکم گرو دو اما از خداوند طلب هدایت دارم مثل بقیه داداشا اجی ها که راه سعادت خوشبختی پیدا کردن منم این ذهن نجوا گر کنترل هدایت اگاهانه کنم . امین
من اول هرماه روتقویم اتاقم مینویسم یه نمای کلی ازاون ماه رو
یعنی مینویسم مثلا دراین ماه به شکل کلی چه چیزهایی دلم میخواد اتفاق بیفته
ماه بهمن برامن نمادمعجزه اس
البته تمامی ماه ها به شکلی معجزه توزندگیمون اتفاق میفته همینکه هرصبح به راحتی ازتخت پایین میام وشب با ارامش به خواب میرم اینکه با این قوانین اشناشدم همینکه دنیا روآب ببره من خبردارنمیشم مگه یکی بیاد بگه همینکه سپاسگزاری ازخداوند برام شده یه عادت و…..
که تمومی ندارن ولی منظورم معجزه هاییه که هرچندوقت یه بار اتفاق میفته ومنحصربه فرده دربهمن ماه چنداتفاق عالی برام پبش اومده که
مهمترینش کنکورارشد درسال90 بود که منجربه قبولی دردلنشگاه علامه تهران شد
دربهمن 95 خدا فرشته ای زیبا رودر دستانم به امانت سپرد
دربهمن 99 مهاجرت معجزه اسای ما به رامسر رقم خورد
دربهمن 1401 مصاحبه برا فراخوان داوری داشتم که قبول شدم به لطف خدا
وامسال به دلیل دوری از فامیل های نزدیک یکی از چیزهایی که نوشتم
جورشدن یه تولد عالی براشیرین جانم بود
وچندروزقبلش خواهرم به همراه خانوادشون ودامادش ودخترونوه اش گفتن برا تولدمیایم
کیک رو هم ازتهران میاریم ازقنادی بینظیر بهاردرسرچشمه تهران
پدرش از اصفهان براش یه پیراهن زیباخرید که تواون لباس مثل پرنسس هاشده بود
پسرداییم به همراه خانوادشون خودشون روبرا تولد رسوندن
ومادر یکی از دوستای شیرین ازعکس وفیلمهای اون شب یه کلیپ زیبا درست کرد وبرام فرستاد من
تابه حال چنین کاری رو فقط ازعکاسای حرفه ای تو عروسی هامون دیده بودم وخیلی برام جالب بود
بعد یه حسی گفت خب اون فیلم وعکسایی که خودت گرفتیم بش بده تاکلیپ بهتربشه
واین شد آعاز ماجرا
اینکه به دلیل سرعت کم اینترنت فیلما نمیرفت وقتی که اون درست میکرد میفرستادببینه خوبه یانه برامن به این راحتی نمیومد یه جاهاییشو دلم میخواست یه شکل دیگه بشه متوجه منظورم نمیشدو……
خلاصه به یه تضادکوچولو برخوردم شده بودم تشنه وعلاقه مند به بهترشدن کلیپ ولی کارا یکم باب میلم نبود
یهو یادهمین فایل افتادم گفتم خب این همون مهارتیه که اصلا بلدنیستی والان اگه یادبگیری خودت هرکاری دوست داری رو اعمال میکنی
ذوق زده شده بودم سریع اسم برنامه رو ازشون پرسیدم و دانلودش کردم
خب منی که زیرصفر بودم تو ادیت کردن اصلا نمیفهمیدم چه جوری میشه یکم ازفیلمو کوتاه کرد یا اون عکس رو جابه جا کرد یا تم کلیپ رو عوض کردو….
رفتم سرچ کردم اموزش برنامه رو کلی کلیپ اومد که اصلا به درد نمیخوردن
ولی من واقعا تشنه یادگیری اینکاربودم انگار با یه دنیایی اشنا شدم که اگرچه چیزجدیدی نیست ولی من ندیده بودم و نمیدونستم خودمم میتونم به راحتی تو خونه باهمین موبایل فیلم وعکسهامون رو زیباتر وماندگارترکنم
تومسیرهمش ازخداهدایت خواستم که منو هدایتم کنه
حتی یه کلیپ بود که پولی بود گفتم باشه استادگفتن بایدبهاشو بپردازین سریع خرید زدم ولی واقعا هیچی توش نبود ولی ناراحت نشدم
یه حسی میگفت بازم بگرد بلافاصله بعدش به یه کلیپ پنجاه دقیقه ای هدایت شدم که نوشته بود رایگانه
باخیال راحت که خودطرف خواسته فیری دراختیار مردم بزاره دانلودش کردم وواقعا دستش درد نکنه
کامل از اول اول گام به گام توضیح داد همه چیو
داشتم به اون گوش میدادمو تمرین میکردم که همون مادردوست شیرین که گفتم زنگ زد که امروزعصرشیرینو بیارخونه ما یکم بچه ها باهم بازی کنند
یهو یه حسی گفت ببین کارخداست دقیقا همین امروز که تو مشتاق یادگیری هستی زنگ بزنه
واون به صورت عملی تمام مراحل رو بهم یاد داد حتی دوباره باهم یه کلیپ جدیددرست کردیم که خیلی عالی شد
بااینکه تو مسیرقانون نیست ولی کلی حرفای زیبا زدیم برامون پیراشکی گوشت هم درست کرده بود
خلاصه جهان وقتی شوق وذوق منو برا یادگیری اینکار کوچولو دید که اگه انجامم نمیشد اتفاق خاصی نمیفتاد ولی همه چیو در طول دو روز به بهترین شکل برام جور کردوبهم نشون داد که شوق وذوقی که استاد میگه چه شکلیه وموقعی که به این حس برسی چه راحت کارا برات جورمیشه
انقدر به اینکارعلاقه مندشدم که چندباردیگه امروز خودم نشستم و یه ریزکاریهایی رو توش تغییر دادم وزیباترش گردم
اومدم بگم خدارو صدهزارمرتبه شکر یاد حرف شیرین افتادم که یه بار داشتم شکرگذاری میکردم برطبق روال استاد که میگن خداروصدهزارمرتبه شکر
منم همین شده تکه کلامم
بعدشیرین گفت مامان مگه نمیگی نعمتهایی که خدا بهمون داده خیلی بزرگه ؟
این دختری که به لطف تو داره واقعا توحیدی بزرگ میشه ازم ایراد میگیره که ازمسیر خارج نشم بهم زیبایی نشون میده طرز صحبتش شده مثل استاد وقتی یه چیز زیبا میبینه و…..
وشکر که وقتی این فایلو گوش کردم حس کردم هیچی براکامنت گذاشتن ندارم ولی بایه تضادکوچولو و ذوقی که برا یادگیری این مهارت پیداکروم ترغیب شدم به نوشتن.
به نام خداوند هدایتگر و یاری رسانم که هر چه دارم از توست و خود را محتاج لطفت میدانم .
استادم سپاس که وسیله ی خیر شدید برای جریان رشد و تکاملم به سمت سعادت .چه زیبا زندگی و تاثیری دارید استاد که وسیله ی خیر هستید.
خدایا کمکم کن من هم در جایگاهی که هستم وسیله ی خیر باشم برای بندگانت .
در مورد استعداد چه نظری دارم؟
با توجه به آموزههای شما استاد یاد گرفتم. یعنی نقطه شروع تغییرات من همون نقطه بود که فهمیدم استعداد مهم نیست اینکه من میخوام و میتونم و فقط کافی در مسیرش حرکت کنم من رو به خواسته میرسونه. اینجا بود که من شاد شدم خوشحال شدم اینکه من محکوم نیستم به اینکه یک چیز ذاتی رو داشته باشم تا بتونم تو اون چیزی که میخوام موفق باشم
تو نقطهای هستم الان که فقط کافیه یه خواستهای رو با شور و هیجان بخوام. احساس عالی داشته باشم و روش تمرکز کنم و تلاشمو برای رسیدن بهش شروع کنم به دستش بیارم.
نتایجی رو که گرفتم از اون خواستههایی که با شور و اشتیاق میخواستم و برای رسیدن بهشون تمرکز کردم احساس خوب دادم و براش حرکت کردم و رسیدم و اینو تو ذهن من ساخته که میتونم هر چیزی رو که میخوام به راحتی به دست بیارم همونطور که استاد تو قدم اول 12 قدم این نکته رو گفتن که وقتی یه بار تونستی به یه خواستهای برسی همون انگیزه ،همون شور و شوق ،همون باور ،همون احساس رو برای خودت بساز و به خواستههای دیگه هم میرسی .مثلاً شروع کار من بعد از یه سری توقفی که داشتم و دوباره شروع به کار کردم از مدیرم خواستم که من تو حوزه فروش کار کنم در حالی که قبلاً کار نکرده بودم و یک مقدار برام دست یافتنش سخت بود احساس میکردم شاید نتونم از پسش بر بیام شاید نیاز هست که دانش خاصی داشته باشم ولی وقتی واردش شدم تمرکز کردم احساس خوب بهش دادم تونستم فروشهای خوبی رقم بزنم که تا الان یکی از نیروهای با ارزش شرکت تو قسمت فروش هستم و این رو احساس میکنم میتونم و الان تو نقطهای هستم که دارم دوباره توی چالشی قرارش میدم.
تو یه سری موارد ولی میشه گفت که خیلی فاصله از خودم احساس میکنم یه مقدار فکر میکنم این قضیه استعداد برام جدیتر میشه یعنی اون توانایی من تو به دست آوردن اون خواسته، نیاز هست استعدادشو داشته باشم یکی تو بحث تربیت فرزندانیه که مؤدب با شخصیت و رفتارهای عالی مد نظر من هست .احساس میکنم نیاز به یک استعداد خاص برای تربیت همچین فرزندانی دارم.
و یا اینکه من الان توی کارم فروش نرمافزارهای تحت وب مالی و اداری هست. با توجه به سابقه کارم در شرکت ،مدیریتمون مدیر فروش بودن را به من داده ولی خب مدیر فروش از خیلیا شنیدم یک توانایی خاص استعداد خاصه و یا بحث مدیر بازرگانی اینکه بتونی بازاریابی کنی بازارهای جدیدی برای محصولت پیدا کنی و یه سری قابلیتها و مواردی رو در مورد یک مدیر بازرگانی میگن که خودم رو با اون خیلی فاصله میبینم و احساس میکنم اون توانایی لازم رو ندارم.
مرحله دوم،
مسلماً اون هدفی که میتونم قرار بدم که خیلی به دردم بخوره و رو درآمد من تاثیر بذاره همین دومیه یعنی اینکه بتونم اون مدیر بازرگانی بودن رو یه جورایی برای خودم بسازم و برای خودم قابل دستیابیش کنم. هدفی که میتونم براش وقت بذارم تو مرحله اول اینکه بتونم یک اطلاعات جامع و کاملی در مورد یه مدیر بازرگانی خوب و حالا قابل قبول داشته باشم در موردش تحقیق کنم و مرحله اول اینکه یک لول پایینی رو از اون در نظر بگیرم و خودمو به اون برسونم. با توجه به اینکه کلاس حسابداری رو برنامهریزیشو کردم که تو این ماه برم متناسب با رشته منه و همون فایل دوم در مورد چالشها که جناب استاد گفتن رو اجرا میکنم و در ضمن اینکه اینجا یک چیزی وجود داره که باید برای خودم اون هدایت را از خدا دریافت کنم چرا که توی بحث بازاریابی مدیر بازاریابی یه سری تکنیکها داره که مسلماً باید یاد بگیرم اما یه چیزی که وجود داره جریان هدایت با اون تکنیکها و مواردی که شاید برای مثلاً اصول بازاریابی هست یک مقدار متفاوت باشه. مثل وقتی که استاد برای سایت کلاس رفته بودند تا اون اطلاعات لازم رو داشته باشند یه سری تکنیکها و یک سری باورهایی رو بهشون میدادند که با اون جریان هدایتی که خدا مسیرو براشون نشون داد خیلی متفاوت بود ولی من همون هدایت رو بیشتر دوست دارم. خودم رو در مسیر جریان هدایت میزارم برای اینکه بتونم یک مدیر بازرگانی عالی باشم مسلماً یه سری تخصصها نیاز دارم چه از نظر فنی نرمافزار که باید فنی اوکی باشم چه بحث حسابداری رو اوکی میکنم مراحل بعد از خدا هدایت می گیرم .
خدایا نیاز دارم به هدایتت برای قدمم برای هر لحظه ام برای هر نفس کشیدنم .
خدایا محتاجم به لطف تو .فقیرم به هر خیری که از تو میرسه.
ممنونم برای تمام آگاهی ها و هر درک درستی که از زندگی در هر لحظه به من الهام میکنی .
استادم خدا شما رو خیر بده در دنیا و آخرت که بی تعصب و در جریان توحیدی و جدا از دورویی ها آگاهی هایی رو ارائه میدید که بی اندازه محتاجشون هستم .و البته این همون جریان مدارهای و اینکه همه داریم در هر لحظه اجابت میشیم و هر کدوممون وسیله میشیم که دیگری به خواسته اش برسه .
چقدر زیباست وقتی ذهنت از خواب بیدار میشه و محرم اسرار الهی میشه و چقدر آگاهی هست که من هنوز برای دریافتش آماده نیستم و چقدر مشتاقم که بفهمم .
استادم سپاس .مریمم سپاس. دوستان درجه ی یک سایت دل انگیزمون سپاس .
سپاس از خودم براز انتخاب درستی که در هر لحظه داشتم که به جای چرخیدن تو اینستا اینجام .به جای م دادن جلو تلویزیون اینجام .به جای چرخ زدن تو خیابون بی هدف اینجام و چقدر خوشحالم .و راضی
به تمام هم سایتی هام و استاد و خانم شایسته سلام عرض می کنم امروز من زود بیدار شدم تا بتوانم طلوع خورشید رو ببینم .کامنت من
درباره یک شعر زیباست که انقدر زیبا بوده که شما در سایت گذاشتید این شعر اسمش لطف حق است. من این طور باهاش آشناشدم
که زنگ آخر مدرسه بود و معلم به ما گفت که کتاب فارسی مون رو در بیاوریم . که من می خوام از روش بخونم و معنیش رو به شما بگویم
آنقدر این شعر قشنگه واقعا قشنگه.نویسنده ی این شعر خانم پروین اعتصامی بوده است.
فرداش معلم به ما گفت که شعر این درس را باید حفظ کنیم چون از ما می پرسند. شبش بابام که دید من دارم شعر رو حفظ میکنم گفت که این شعر خیلی قشنگ است و دوست دارم که علاوه بر این که داری حفظش می کنی، سعی کن شعرو بفهمی. از بابام خواستم شعر رو حفظی برام بخونه ولی نتونست کامل بگه زیرا خیال می کردم این درس و تو کتاب فارسی خونده است. اما گفت که این درس و توی کتاب فارسی نداشته اند ولی استاد برای این شعر فایل گذاشتن و من یادم اومد که استاد چقدر قشنگ و با اعتماد به نفس این شعرو خوندن و منم الان شروع کردم تا مثل استاد این شعر و بخونم.
حالا قبل از اینکه دیر بشه این شعر رو برای شما می خونم
مادر موسی چو موسی را به نیل
درفکند از گفته ی رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کای فرزند خرد بی گناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای؟
وحی آمد کاین چه فکر باطل است؟
رهروی ما اینک در منزل است
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی؟
در تو تنها عشق و مهر مادری است
شیوه ی ما عدل و بنده پروری است
سطح آب از گاهواره اش خوش تر است
دایه اش سیلاب و موجش مادر است
رود ها از خود نه طغیان می کنند
آنچه میگوییم ما آن می کنند
ما به دریا حکم توفان می دهیم
ما به سیل و موج فرمان می دهیم
به که برگردی به ما بسپاری اش
کی تو بهتر از دوست تر می داری اش؟
و دوست دارم که اتفاقات این هفته رو بنویسم
شنبه ی این هفته تولد من بود و مامان بابام ومعلمم همشون من رو سوپرایز کردند و من خیلی خوش حال شدم و به من کادو دادن و با این شعر هم آشنا شدم. بیشتر ین خوش حالی من در این هفته بود و من خدا را شکر می کنم که وارد این سایت شدم و خداروشکر می کنم بابت هر چیزی که به من داده است.
از تمام کسانی که برای من با اون دست های قشنگشون کامنت نوشتند
مثل خاله رضوان و خاله بهار و خاله فهیمه وخاله صدی و خاله سمیه و عمو فواد تشکر می کنم و دوست شون دارم. خداحافظ
شینای نازنینم ممنونم عزیزم روز و شبت بخیریت و شادی و شادمانی تولد دختر عزیزمون مبارک شینا جونم .. مرسی مرسی فرشته ی روی زمین مرسی که اومدی به این جهان هستی تولدت خیلی خیلی مبارک باشه .. مرسی مرسی که نشانه ی صبحگاهیم بودی .. مرسی عزیزم که شعر زیبای پروین اعتصامی رو اینجا نوشتی و خداوند از طریق تو شینای عزیزم با من حرف زد و نشونه هاشو برام فرستاد و گفت
وحی آمد کاین چه فکر باطل است؟
رهروی ما اینک در منزل است
ما گرفتیم آنچه را انداختی
میبینی شینا جونم خداوند چطوری با بندگانش صحبت میکنه ؟؟؟ از طریق یک فرشته ی زیبایی چون شینای خوشکل و نازنین
مرسی مرسی که نوشتی برامون عزیز دلم .. خدا رو شکر که هفته ی شادی رو داشتی و خدا رو شکرت برای وجود بینظیر فرشته ی روی زمین . و خدا رو شکر برای داشتن پدر و مادر نازنینت… مرسی شینا جون که صبح زود خداوند بیدارم کرد و منو صاف آورد توی سایت تا اسم زیبای تو رو ببینم و با شادی روزمو شروع کنم . می بوسمت عزیز دلم عاشقتم فرشته ی خوشکل زیبا ی مو مشکی بوس بوس
تولدت مبارک باشه امید وارم همیشه لبت خندان باشه و انشالله که هزار ساله شوی در کنار پدر مادر عزیزت
چقدر اتفاقات قشنگ را نوشتی چی شعر زیبای را نوشتی که استاد در توحید عملی به ما به خوانش گرفته بودند و چقدر حس اش قشنگه خدایا شکرت بابت فرشته کوچک که در این سایت با دستان قشنگش همیشه اتفاقات خوب را برای ما می نویسه الهی شکرت
امید وارم این هفته این ماه و این سال آینده یکی بهترین هفته ،ماه و سال های زندگیت باشه و همیشه خداوند سورپرایز کنه و اتفاقات قشنگ برات بیافته
سلام من را هم به پدر و مادر عزیزت برسان
در پناه خداوند باشی و همیشه خداوند همینطور سورپرایز آت کنه
سلام فرشتهی نازنین سلام بر وجود الهی و مقدس ات سلام بر روزی که به دنیا آمدی و روزهایی که در آن رشد کردی
تولدت مباررررررک نازنین ام
تولدت مباررررررک قشنگم
تولدت مباررررررک شینا جان
چه شعر قشنگی حفظ کردی، چه شعر فوق العاده آفرررررررین به شما که هدایت شدی همچنین شعری رو از الان حفظ کن و با معنی و مفهوم آن آشنا بشی مخصوصا که استاد یک فایل برای توضیح توکل و توحید بر اساس این شعر داره و چقدر میتونه به ما کمک کنه که در شرایط دشوار چطور روی خدا حساب کنیم و ترسی نداشته باشیم و کارها رو به خدا واگذار کنیم.
مررررسی عزیزم مررررسی دختر زرنگ و باهوش و باادب و با ذکاوت و خوش خنده ام.
مررررسی بخاطر حضور گرم ات در این سایت. مررررسی بخاطر این حجم از خوبی و ایمان و توحیدی که شما داری عزیزم.
خیلی از کامنتات لذت میبرم که با اعتماد به نفس از خواسته هات و شکرگذاریهات از زیبایی های زندگیت برامون میذاری، چقدر خوبه که خدای مهربون وجود نازنینتو به این دنیا دعوت کرده و به این سایت هدایت کرده تا منی که از شمال ایران هستم از دست نوشته های زیبات بخونم و بفهمم چقدر میشه با هر چیزی حالتو خوب کنی، امروز من سه روزه اومدم مسافرت بندرعباس، رفتم که پارک جنگلی که بچه های زیبای هم سن و سال شما رو آورده بودن اردو ، نمیدونی چقدر حسم خوب شد وقتی به این بچه های زیبا نگاه میکردم و میدیدم چطور لحظاتشون رو با حال خوب میگذرونن، بازی میکردن میرقصیدن جیغ و داد میزدند ، امیدوارم همیشه حال دلتون خوب خوب خوب باشه،
چقدر خوشحالم که آگاهانه داری یاد میگیری حال دلتو خوب نگه داری،
تولدت هزاران بار مبارک چقدر خوب که خدای قشنگمون، شما رو به این دنیا آورد، امیدوارم به همه آرزوهای قشنگت برسی دختر زیبای سایت استاد عباسمنشی
سلام به استاد بزرگوار و مریم جان شایسته و همه دوستان ارزشمندم
سؤال: آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری
یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در ان موضوع شود؟
جواب من به این سؤال با تأکید بله هست، خوشبختانه حتی قبل از اینکه با آموزشهای استاد و این مسیر آشنا بشم این ذهنیت قدرتمند کننده رو داشتم که توانایی یادگیری هر کاری که بلد نیستم رو دارم و با تمرین و تکرار می تونم توش پیشرفت کنم
اون موقع نا آگاهانه این ذهنیتو داشتم، الان که شاگرد مکتب استاد هستم آگاهانه این ذهنیت رو در وجودم تقویت می کنم
خیلی مهارتهای ریز و درشت بوده که بلد نبودم و با تلاش و تمرین و تکرار یادش گرفتم و پیشرفت کردم
مثل رانندگی که تأثیر زیاد و مداوم تو زندگیم داشته، و یا دوچرخه سواری که هر وقت دوست دارم و نیاز باشه می تونم استفاده کنم
مهارت خیاطی رو یاد گرفتم که اتفاقاً مامانم خیاط خیلی ماهری بود و شاید دیدن دوخت و دوز و مهارتش در تسریع یادگیری من بی تأثیر نبود و چند بار لباس برای خودم و بچه هام دوختم ولی چون علاقه زیادی بهش نداشتم ادامه ندادم
بافتنی با قلاب و میل رو بتنهایی از روی آموزشهای کتاب یاد گرفتم و اونقدر تمرین کردم که همه جور لباس تونستم ببافم از لباس سرهمی نوزاد تا دستکش و جوراب و بلوز و پیرهن دخترونه تا ژاکت و دامن برای خودم
وقتی که تازه ازدواج کرده بودم از آشپزی هیچی سر در نمیاوردم، ولی بعد از چند سال تمرین و پشتکار تبدیل شدم به آدمی که تو این زمینه حرفی برای گفتن داره و بقیه ازش ادوایس میخوان
برای پروفایلم تو سایت خواستم عکس بزارم دیدم بعضی از دوستان کامنت گذاشته بودن که چند بار تلاش کردن ولی موفق نشدن، من اول یه لحظه تو ذهنم نجوا اومد که از دخترام کمک بگیرم ولی چون دوست دارم تا اونجایی که بشه کارهامو خودم انجام بدم این نجوا رو نادیده گرفتم و دنبالش رفتم و بعد از یکی دوبار موفق شدم
برای تغییر عکس پروفایلم هم اقدام کردم و بعد از چند بار تلاش تونستم انجام بدم
هر بار که مهارتی یاد میگیرم و ازش استفاده می کنم چقدر اعتماد بنفسم رو بالا میبره و باور توانایی رو در من تقویت می کنه علاوه بر اون به من انگیزه میده برای کسب مهارتهای بیشتر
استعداد مهم نیست، توکل و باورمون به خداوند، حرکت کردن، پشتکار داشتن، ادامه دادن هست که نتیجه رو بوجود میاره
استاد چه خوب شد که به اهمیت این موضوع اشاره کردین که اگه داریم بچه هامونو تحسین می کنیم، به این دلیل که توی زمینه ای استعداد ذاتی دارن یا از همون اول توش خوب هستن تحسینشون نکنیم، بلکه به این دلیل که دارن حرکت می کنن و پیشرفت می کنن و تلاش می کنن و ادامه میدن تحسینشون کنیم چون خیلی وقتها ما ناخودآگاه این اشتباه رو مرتکب می شدیم
اتفاقاً همین دیشب که با اسکایپ با بچه ها تماس تصویری داشتم نوه ام تینا یه نقاشی خیلی قشنگی کشیده بود از گربه ای که توی یوتیوب دیده بود و اونو بمن نشون داد و گفت دارم حرفه ای میشم من هم یاد حرف استاد افتادم کلی تحسینش کردم و بهش گفتم آفرین! بخاطر تلاش و تمرینت بوده که هر بار بهتر از قبل شدی و وقتی داری ادامه میدی معلومه که حرفه ای میشی تو این کار
استعداد چیزی نیست که باش بدنیا بیاییم چیزیه که میشه بهبودش داد، تو هر زمینه ای اگه کار کنیم مغز تو اون زمینه قویتر میشه، و هر کدوم از ما بارها اینو تجربه کردیم، مثل رانندگی که که اولش مغز ضعیفه در هماهنگی ایجاد کردن بین حرکات دست و پا و یا کنترل ماشین ولی بعد از یه مدت کار کردن اینقدر قوی میشه در این زمینه که میتونیم بدون فکر کردن و بطور ناخودآگاه رانندگی کنیم
این چند روزه ذهنم با اشتیاق درگیر آماده کردن وسائل و مقدمات سفری که انشاء الله فردا شب در پیش دارم هست که خدا رو شکر میخوام برم کانادا و امریکا به دیدن فرزندانم و به همین سبب نشد که کامنت بنویسم، خدا رو شکر که الان این فرصت دست داد و تونستم کامنتم رو با هدایت خداوند بنویسم
سپاسگزار استاد عزیزم هستم که این آگاهیهای ناب و ارزشمند رو در اختیار ما قرار میده و سعی می کنم با عمل کردن به این آگاهیها بطور عملی از استاد تشکر کنم
از دوستان خیلی خوبم هم بخاطر دیدگاه های عالی و فوق العاده ای که مینویسن بسیار ممنون و سپاسگزارم
در پناه رب العالمین شاد و سلامت موفق و پر از آرامش باشید
انشالله سفرتان به خیر و خوشی باشد. شاید فرصت خواندن کامنت را تا چند روز نداشته باشید اما فقط خواستیم برایتان آرزوی موفقیت و سلامتی داشته باشیم که با پشت کار توانستید توانایی های بسیاری را بدست آورده و در آن به مهارت برسید. انشالله در کانادا غذاهای خوشمزه را مثل همیشه تهیه و در کنار خانواده نوش جان کنید و نوه ی زیبایتان هم باز مورد تشویق شما قرار بگیرد. وجود شما در کنار عزیزانتان قطعا به همه آرامش و لذت بیشتری خواهد داد. در پناه رب جهان باشید.
خیلی ممنونم دوستای عزیزم که به کامنتم پاسخ دادین و احساس قشنگی رو مهمون دلم کردین
سپاسگزارم از دعا و انرژی مثبتی که بدرقه راهم کردین
مگه میشه که من چند روز کامنت دوستان خوبم رو نخونم، شاید بعضی وقتها فرصت نکنم خودم دیدگاه بنویسم ولی سعی می کنم هر روز حد اقل چندتا کامنت بخونم و استفاده کنم
اتفاقاً دیشب که تو هواپیما نشسته بودم و میخواستیم از تهران پرواز کنیم قبل از اینکه گوشیمو رو فلایت مد بزارم گفتم یه سری به سایت بزنم و بعد دیدم که یه نقطه آبی خوشگل از شما دارم، همون موقع براتون جواب نوشتم و ارسال کردم ولی سایت به علت کوتاه بودنش قبول نکرد و بعد هم هواپیما پرواز کرد
خدا رو شکر که الان تو فرودگاه فرانکفورت رو صندلی مخصوص استراحت نشستم و خدا کمک کرد سر فرصت براتون نوشتم ظهر هم به امید خدا به سمت تورونتو پرواز داریم
بینهایت نعمت و شادی و سلامتی و خیر و برکت از خدای مهربان براتون درخواست می کنم
با سلام به استاد عزیز و دوست داشتی و همه دوستان محترم
استاد جان ممنون برای این فایل ناب و عالی
جملات جذاب این فایل برای من :
– استعداد داشتن مهم نیست
حرکت و پیشرفت کردن مهمه
– افراد و موقعی تحسین کنید که دارن حرکت میکنن
– باور محدود کننده اینکه من یک کاری اولین بار شروع کردم و در اون استعداد ندارم ، پس موفق نمیشم و بزارمش کنار
– حرکت کردن و بهبود همیشگی که داره کارا رو انجام میده ، نه استعداد
– تو هر زمینه ای کار کنیم ، مغز در اون میتونه قویتر بشه ، حتی اگر در اون کار هیچ زمینه و شناختی نداشته باشیم
تمرین :
العا که دارم گذشته خودم و تو این قسمت نگاه می کنم ، می بینم چقدر این اتفاق افتاده برام و من کاری شروع کردم و توی اون موفق نبودم ، با یکی دوبار نتیجه نگرفتن ، رهاش کردم و یا کاری بوده که بهم گفتن تو استعدادی تو اون نداری و منم انقدر باور کردم و پذیرفتم که دنبالش نرفتم ..
ولی اتفاق هایی هم برام بوده که العا بهش نگاه میکنم ، اینو نقض میکنه ، و میبینم چقدر اتفاقا من وقتی تمرین کردم و مهارت کسب کردم ، موفق بودم در اون کار و استعداد خدادادی تو هر موضوعی و نقض میکنه برام …
من بعد اتفاق زیر باورم خیلی قویتر شد که اگه در مورد چیزی استعداد ندارم ، با تلاش و تمرین میتونم در اون پیشرفت کنم ..
یادمه وقتی وارد دبیرستان شدم ، به شدت تو درس ریاضی و فیزیک افت داشتم و با سختی تونستم این درس ها و پاس کنم و برم سال بعد ..
اطرافیان می گفتند تو استعدادی تو ریاضی نداری و همون شد که من تو دبیرستان رشته تجربی انتخاب کردم و دانشگاه هم رشته ای رفتم ، مرتبط با تجربی و البته رشته انتخابی من دامپزشکی بود که خوب علاقه هم در اون بود ، ولی نه اونقدر که بخوام ادامه بدمش..
وقتی مدرک دانشگاهمو گرفتم ، می خواستم وارد بازار کار بشم ، رفتم یه جایی که صندوقدار شدم و اولین شغل خودمو شروع کنم ، جای خوبی بود ، شرکت بین المللی و بزرگ ، راستش هم می ترسیدم که نکنه من بی استعداد باشم و نتونم از پس کاره بر بیام و هم اینکه اون کار و دوست داشتم ، ادامه دادم و ادامه ، تا اینکه من در اون کار بسیار رشد کردم و شدم یکی از نفرات اول در اون شرکت بین المللی در دپارتمان مربوط به کار خودم و واحد مالی و چندین سال حدود 300 پرسنل و مدیریت می کردم ..
منی که ریاضی اول دبیرستان و کلااااا نمیفهمیدم ، سریع ترین و دقیقترین سرعت کار با اعداد کیبورد و داشتم ، جوری که همه تعجب می کردند که تو چجوری حتی ایستاده و در حال حرف زدن با یک نفر دیگه میتونی اعداد با رقم های بالا و وارد کنی و کلا حافظه خوبی هم پیدا کردم در حفظ شدن اعداد و به خاطر سپردنشون ..
جالبه برا خودم منی که با تک ماده ریاضی اول دبیرستان و پاس کرده بودم و انقدر اطرافیان بهم گفته بودن تو نمیتونی تو رشته ای که ریاضی و فیزیک داره موفق باشی و از ترس اون رفتم تجربی ، به اون حد رسیده باشم ..
اون اتفاق تو زندگیم خیلی کمکم کرد که بپذیرم تمرین و کسب مهارت و تلاش ، قدرتش میلیاردها بار بیشتر از استعداد هست و اینکه حرف اطرافیان و در مورد استعداد خودم در موضوعی باور نکنم ..
این باور خیلی در من تقویت شد و به جایی رسید که بعد 9 سال کلا کار خودمو تغییر دادم در اون قسمت ، چون فکر می کردم چیز جدیدی برام نداره و دیدم علاقه خیلی زیادی به کار بازرگانی دارم و رفتم تو اون کار و خدا رو شکر 6 ساله دارم ادامه میدم اون کار و واقعا دوسش دارم و کاری که موقعی که انجامش میدم ، بیشتر دارم عشق میکنم تا کار کنم ، انقدر که یادم میره غذا بخورم ..
خدارو صد هزار مرتبه شکر رشد خوبی تو این کار هم داشتم ..
برای انجام تمرین این قسمت ، میخوام شروع کنم به یادگیری نوازندگی ساز هنگ درام و امیدوارم به لطف خدا و فایل های استاد و تمرین و حرکت خودم بتونم نتایج عالی بگیرم از اون ..
در حوزه دیگه هم میخوام به صورت تخصصی دوره بازرگانی آموزش ببینم ، خیلی آکادمیک تر ..
چون تا الان همش گفتم نمیشه ، نمیخواد ، وقت ندارم و هی پیچوندمش ..
ولی چون بهم خیلی کمک میکنه ، دوست دارم این جز هدف اصلی باشه برام ..
یه نکته ای که به ذهنم رسید اینه که دیدن نقاط مثبت و تحسین اون ها چقدر قدرتمنده ، که اگه ما نقاط مثبت و در پیشرفت خودمون هم ببینیم و تحسین کنیم خودمون و سرعت رشدمون چندین برابر میشه ..
استاد جان سپاسگزارم از شما برای وقتی که با عشق برای تهیه این فایل ها می گذارید و این فایل های الماس ها وار و برای ما تهیه میکنید و حس شما و انرژی تاثیر گذاری شما که ناب و بی مثال هست ، به قدری شفاف به ما میرسه که فقط میتونم بگم خدایا شکرت ..
از همه دوستان عزیزم برای کامنت های عالی شون سپاسگزارم که با خواندنش کلی چیز جدید یاد میگیرم ..
دوستون دارم
سلام استاد، گفتین مایکل فلپس، اتفاقا چند وقت پیش یه تیکه از مصاحبه اش رو دیدم و واسه خودم نوشتم. اینجام مینویسمش.
( صحبتهای مایکل فلپس مدال آورترین شناگر جهان:
برای 5 تا 6 سال من حتی یک روز تمرین رو هم از دست ندادم. من روز کریسمس، تولدها ،تعطیلات و…همه رو توی آب بودم. مهم نبود چه روزیه؛وقتی هدفی داری که به اندازه کافی واست مهمه، هیچ چیزی سر راهت قرار نمیگیره. من بیش از 20 سال شنا کردم و میتونم با قاطعیت بگم که حداقل صد روزی بود که من رسماً دلم نمیخواست هیچ کاری انجام بدم،میخواستم روی تختم بمونم و اصلاً بیرون نرم،اما خب همینا روزاییه که شما مجبورید،باید پاشید و کاری بکنید،چون به نظرم دقیقاً همینه که خوب رو از بهترین جدا میکنه. اسطورهها کارهایی میکنند که لزوماً همیشه نمیخواهند، انجام بدهند. وقتی رویایی داری که دنبالش بری،هیچ چیز نمیتونه متوقفت کنه.)
و اینارو خودم بهش اضافه میکنم، چیزایی که توی دفترم نوشتم و هر روز مرورشون میکنم: موفقیت، مجموعهای از تلاشهای کوچکیه که هر روز و هر روز تکرار شدهاند. دلیل حال بد آدمها، نرسیدن به اهداف و خواستههاشونه. چون هدفی ندارند. حالا چرا به اهدافش نرسیده؟چون نظم و استمرار و پشتکار و تعهد و تمرکز و مدیریت زمان نداشته. وقتی کسی وقت ارزشمندش رو با کارهای بیهوده تلف میکنه، احساسش بد میشه. کسی که سرش توی زندگی دیگرانه ،خودش و اهدافش رو فراموش میکنه. همیشه کسانی موفق میشوند که اهل تلاش هستند. آدمهایی که در زندگیشون هدفی ندارند و تلاشی نمیکنند، همیشه احساس ناراحتی و احساس بیلیاقتی میکنند. موفقیت آدمها ،نتیجه ی نظم و استمراره؛و همین نظم و استمرار و پشتکار ،باعث حال خوب تو و رسیدن به خواستههات میشه. اگر میخواهی همیشه شاد و خوشحال باشی و از خودت راضی باشی،تلاش کن و مهارتهایت را بهتر و بهتر کن و زندگی هدفمند داشته باش برای هر ثانیه از زندگیت، برنامهریزی داشته باش. وقت تو ارزشمنده ،اینجوری اعتماد به نفست هم روز به روز بیشتر و بیشتر میشه. وقتی همیشه داری برای اهدافت تلاش میکنی، احساست هم همیشه خوبه. نذار هیچ حسرتی روی دلت بمونه، چون حسرت درد داره. خودم دردشو کشیدم. هر روز و هر روز تا آخر عمرت باید روی مهارتهایت کار کنی تا همیشه شاد و خوشحال و موفق باشی. چطوره که ما همیشه غذا میخوریم چون اگه غذا نخوریم از گشنگی میمیریم و شکممون شروع میکنه قورقور کردن. چطوره که هر روز حمام میریم، چون اگه نریم بدنمون بو میگیره و کثیف میشه و اول از همه بوش خودمونو خفه میکنه.. چطوره که توی روز چندین بار به دستشویی میریم ،چون اگه نریم میترکیم! این سه تا کار برای ما شده عادت و چون مجبوریم، انجامشون میدیم در طول روز. ولی چطوره که برای بهبود مهارتهامون، خیلیهامون این نظم رو نداریم و اجازه میدیم به راحتی حواس پرتیها، حواس ما رو پرت کنه و ما رو از اهدافمون دور کنه. آدمی که حرکت نکنه، میپوسه. مثل بابای خودم که از وقتی که بازنشسته شده هیچ هدفی نداره و من دارم به وضوح میبینم که اون روز به روز داره از بین میره و میپوسه. و خودش هم نمیدونه که چرا اینجوری شده. برای مثال، همه کلاس زبان میروند، اما چه کسانی موفق میشوند؟کسانی که هر روز و همیشه تحت هرررر شرایطی تمرین میکنند و ادامه میدهند.نمیگه من دیگه بلد شدم. کسی که کارهایش را به تعویق میاندازه و بینظمه و شروع نمیکنه ،هیچ وقت موفق نمیشه. اگر میخواهی شاد و خوشحال باشی، همیشه و هر روز با نظم ،روی مهارتهایت کار کن و پیشرفت کن و از قانون خداوند به درستی استفاده کن و این وسط توهم هم نزن. چون خودم مدت زیادی توهم زده بودم! و قانونو درک نکرده بودم. حواس پرتیها رو بذار کنار مثل رفتن توی اینستاگرام ،چک کردن بقیه ،در مورد دیگران حرف زدن و غیره. باورهای محدود کننده را باور نکن. فقط و فقط روی بهتر کردن مهارتهایت تمرکز کن. هیچ وقت، گول افکار منفی ذهنت را نخور؛چون فقط ،وقتت را تلف میکنند و گمراهت میکنند. در کارت حرفهای شو. وقتی کارت رو درست و حرفهای انجام ندی، اعتماد به نفست میاد پایین و متحمل استرس و ترس و نگرانی زیادی میشی. روی کارهایی که الان انجام میدی دقیق شو ،چون آیندهات رو همین کارهای الانته که میسازه. فرمول موفقیت، فقط و فقط،پشتکار، تمرین، تکرار و ادامه دادن و استمرار و تعهد و تمرکز و ایمان به خدا. برای موفقیتهای بزرگ، نظم ساده روزانه داشته باش. وقتی کار درست را انجام میدی حالت خوبه و وقتی کار نادرست را انجام میدی حالت بده.مثل سحرخیزی و تا لنگ ظهر خوابیدن. کدومش حالتو خوب میکنه و کدومش حالتو بد میکنه؟صبحها باید به اشتیاق رسیدن به اهدافت بیدار شوی. اگر میخواهی رویاهایت تعبیر بشه، باید اول از خواب بیدار بشی. هر روز دو تا انتخاب داری: با خوابیدن به رویاهات ادامه بدی،یا بیدار بشی و اونا رو دنبال کنی. کسی که سحرخیز نیست یعنی برای خودش و پیشرفتش ارزش قائل نیست. واسه داشتن چیزی که تا به حال نداشتی، باید کسی باشی که تا به حال نبودی. بهانههای منفی ذهن انسان ،مانع رسیدن او به خواستههایش میشوند. احساس بد مثل ناامیدی و ترس و خشم، مانع رسیدن انسان به اهدافش میشوند. چون وقتی حالت بده، اصلاً نمیتونی حرکتی بکنی. به جای غر زدن و افکار منفی، روی مهارتها و تواناییها و نظم و استمرارت کار کن. هیچ وقت خودت را با دیگران مقایسه نکن و فقط تمرکزت بر مسیر پیشرفت خودت باشد،در غیر این صورت، زمان را از دست میدهی و وقت و انرژیت هدر میرود. برای موفق شدن ،فقط به خدا و خودت و تلاشات نیاز داری. موفقیت چیز عجیبی نیست، مخصوص یه عده خاص هم نیست. یه قانون ساده توی این کار هست،هر کس بیشتر تمرین کنه ،موفقتره. اول باید عاشق کارت باشی ،عاشقش که باشی اون کارو با عشق انجام میدی ،بهت انرژی میده و زود یادش میگیری. تمرکز و توجهت روی کار خودت باشه تا خداوند مثل همیشه بهت ایده بده و در راستای کارت هدایتت کنه. افراد موفق تمرکز 100 دارند روی کارهای خودشون. رمز موفقیت ادامه دادن در هر کاریه. تو باید همیشه و همه جا تا اخر عمرت، در هر شرایطی روی مهارتهایت کار کنی تا همیشه مهارتهای پایدار داشته باشی. فقط به برنامهها و اهداف خودت تمرکز کن. فقط کافیه به این حرفا عمل کنی ،تا بفهمی چقدر زندگی قشنگه. در غیر این صورت فقط توهم زدی و یه سری حرف قشنگ زدی. و دوباره برگشتی به عادتهای محدود کننده قبلیت. زود باش خودتو تغییر بده تا بیشتر از این دیر نشده. حسرت درد داره.
درود بر مهسا بانو
جمله هایت زیبا و شفاف و باورپذیرند .چند قطعه از اونارو برای دخترم مسیج کردم!!!!!!
امیدوارم به دردش بخوره؟؟؟؟؟؟
آخه منم میدونم که حسرت چه دردی داره.!!!!!!!!راستش تمام جملاتت را با دقت خوندم و خوشحال شدم از درک بالایی که از این ویدیو داشتی من خودم خیلی وقتا خیلی از کارهارو لا این فکر که استعدادی درشون نداشتم رها کردم به دلایل پوچ دیگران گوش کردم و کاری که اگه ادامش میدادم و خودمو توش بهتر میکردم به یک شاهکار تبدیل میشد و بی نتیجه رها کردم و دیگران همومن کارو با شکلی ناقصتر انجام دادنو کلی موقعیت و پول گیرشون اومد.
شادوپیروز باشبد.
قسمت پنجم ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده
درود و سلام خدمت دو عزیز بزرگوارم استادعباسمنش پر آوازه و خانم شایسته ی عزیز دلم.
و سلام به همسفرهای این کشتی گوهرنشان که هم چون الماس شفاف و درخشان و نورانی هستید
اتفاقا چقدر همزمانی خوبی برای من ایجاد شد بخاطر اینکه امروز در قسمت 89 روز شمار تحول زندگی من استاد داشتند در مورد نقش باورها صحبت می کردند اینکه همه چی به باورهای ما بستگی دارد
اینکه استاد گفتند وقتی روی باورهای قدرتمند کننده ای برای رسیدن به خواسته هامون کار کنیم و بسازیم و الگو برداری کنیم … و همچنین ترمزها و یا همون ذهنیت محدود کننده رو شناسایی کنیم ..
و یا از طریق تضاد هامون و یا اتفاقات ناخواسته میتوانیم فرصت ها رو از دل این تضادها بدست بیاریم برای رسیدن به اهداف و خواسته هامون ..
برای اینکه بهتر این باورهای قدرتمند کننده برای ذهنیت قدرتمند کننده رو در برابر ترمزها و یا ذهنیت محدود کننده رو بیشتر درک کنیم توضیحات استاد رو در این فایل که لینک شو براتون میگذارم . خیلی خوبه شما دوستان عزیزم هم ببینید ..
https://elmeservat.com/fa/enthusiastic-mind-healthy-body/
اسم فایل این هست نقش «باور و انگیزه» در بروز توانمندی ها
استاد جان قبلنا قبل از اینکه با شما و این سایت و یا با این قوانین آشنا شوم همیشه در حال کسب مهارت بودم .. که البته مهارت هام بیشتر در زمینه ی هنری بود و همیشه احساس می کردم هر هنری رو دوست داشته باشم زود یاد می گیرم و اصلا به استعداد داشتن زیاد توجه نمی کردم . یعنی من فکر می کردم فقط علاقه مهمه مثلاً همیشه ازم می پرسیدن میخوایی بزرگ شدی چیکاره بشی … منم فوری می گفتم میهماندار هواپیماااا . ولی دنبالش نرفتم.. مثلا در دوران مدرسه خیلی دوست داشتم بافتنی دو میل یاد بگیرم . هرکسی رو میدیدم داره چیزی می بافه می رفتم ازش سوال می کردم ولی جرآت بافتن شو نداشتم تا اینکه یک روز دیدم خاله کوچیکم می خواد کلاه ببافه منم خواستم مثل اون ببافم در صورتی که اصلا هیچ چیزی بلد نبودم . فوری رفتم چهار تا یا نمیدونم چند تا کلاف کاموا آبی رنگ و بهمراه دو تا میله بافتنی خریدم ( این قضیه مال چهل سال پیش یا بیشتر هستش) اومدم و گفتم منم می خوام کلاه ببافم .. خلاصه با هزار جون کندن فقط مدت ها طول کشید تا بتونم میله رو توی دستم نگه دارم و یا کاموا رو دانه دانه بندازم توی میله .. ولی شاید چندین ماه و شاید یکسال طول کشید تا تونستم ساده بافی یاد بگیرم و هی میشکافتم و هی دوباره میبافتم میبافتم خلاصه تا اینکه الان هر چیرو که دوست داشته باشم می بافتم و هر مدلی حتی نقش های رنگ و وارنگ رو توی کاغذ های شطرنجی چهار خونه نقاشی آن رو در میارم و بعدش دانه به دانه میشمارم و روی بافت در میارم یادمه یک بلوز برای پسرم که دو ساله بود بافتم که نقشه ی خانه و ماشین بود که خودم برای اولین بار بود می خواستم طراحی کنم و توانایی این کار رو در خودم دیدم و از روی یک نقاشی در آوردم و تونستم ببافم .. خلاصه هر هنری رو دوست داشتم رفتم دنبالش و انجام دادم حتی قلاب بافی رومیزی رو خودم از کتاب آموزشی یاد گرفتم و بافتم و چند تایی رومیزی قلاب بافی رو برای یکی از همسایه هام بافتم و فروختم .. کلا هر هنری رو یاد می گرفتم فوری بفکر فروش میوفتادم و بعدش هم براحتی فروش داشتم .. توی شیرینی پزی هم همینطور .. چند سال پیش یکی از بستگان دوستم رو دیدم که آدمک و عروسک های کوچولو موچولو میبافت و حتی یک پیجی هم داشت .. دیدم چقدر قشنگه و بنظرم اومد کار سختی باشه . یک روز ایشون رو توی خونه ی دوستم دیدم و ازش سوال کردم چطوری این عروسک ها رو میبافی . بههم توضیح داد هر قسمت از این آدمک ها رو جداگانه باید بافت خلاصه با همین توضیحاتی یک جرقه ای در ذهنم زد و گفتم تمرین می کنم شاید بتونم ببافم .. بعدش اومدم خونه و توی گوگل سرچ کردم . طرز بافتن عروسک پاپانویل… بظاهر ساده میومد ولی اول باید چندین رنگ کاموا مختلف تهیه می کردم و یادمه حتی پشم شیشه داخل عروسک رو از یک کوسن در آوردم خلاصه از آنجایی که یک کار ظریف و زمان بری بود باید حوصله بخرج میدادم خلاصه وقتی یک پاپانویل بافتم تکمیل شد خیلی لذت بردم از این خلاقیتم هر چند اولین کارم زیاد جالب نشد ولی اشکالات کارمو فهمیدم و بعدش تصمیم گرفتم بازم ببافم و حتی در سایز های مختلف که اینم خودش یک پروسه ای داشت و الان خیلی عاشقانه و خوشکل و تر و تمیز این پاپا نویل ها رو می بافم و کلی هم خواهان داره …
به خیاطی هم علاقه داشتم و کلاس هاشو هم رفتم ولی تا انتها تمام نکردم یعنی تا ضخیم دوزی یاد گرفتم و آنقدر بخت و اقبال با من یار بود که در نزدیکی خانه مان در (خیابان شریعتی محله ی قدیم مون) پیش یک شخصی که همسرشان هم خیلی معروف بود رفته بودم خیاطی…خانم آقای خالقی ویالونیست معروف ایران خدا رحمتشون کنه.. این داستان مال خیلی سال پیشه همون موقع هایی که تازه ازدواج کرده بودم یک بچه هم داشتم.. بعدش رفتم مدرک آرایشگری گرفتم و چند سالی هم توی این رشته کار کردم … سال ها بعدش دوست داشتم مربی تعلیم رانندگی بشم .. رفتم دنبالش و مدرکشودگرفتم و حدودا بیست سال مربی رانندگی بودم . در همون دوران که شاغل بودم رفتم دنبال درس خواندن در هتلداری اقدسیه تهران… هم کار می کردم و هم درس می خواندم .. یعنی بطور جداگانه مدرک های مختلف فنی حرفه ای هتلداری رو با نمرات بالا دریافت کردم . آشپزی درجه 2 دو… کافی شاپ .. مدیریت رستوران بین الملل .. دکوراسیون و نورپردازی وتزیینات شمع سازی… کارآفرین KAB … اطاق داری هتل … شیرینی پزی ..
کلا خیلی کارها و مهارت ها رو علاقه داشتم یاد گرفتم .. بنظر من انسان هر کاری رو دوست داشته باشه میتونه بهش برسه
بعدها … وقتی یک مسافرتی که به آلمان داشتم دیدم هیچ نوشته ی آلمانی رو نمی تونم بخونم خیلی بهم برخورد هر نوشته ای رو میدیدم از دوستانم که میهمون شون بودم می پرسیدم میدیدم با زبان انگلیسی خیلی متفاوتع .. اصلا هیچی متوجه نمیشم … پیش خودم گفتم شاید بخوام مهاجرت کنم پس یادش می گیرم … وقتی برگشتم رفتم کتاب های آموزشی نصرت رو بهمراه سی دی خریدم .. هر چی گوش می کردم هیچی نمی فهمیدم . آنقدر که تند صحبت می کردند… خلاصه یک هفته ای طول کشید تا من فقط یک کلمه رو متوجه بشم اصلا چی میگه… ولی از آنجایی که آدمی بودم که هر کاری رو شروع می کردم باید تمامش می کردم مخصوص اگر علاقه مند باشم .. یواش یواش گوشم آشنا شد . یواش یواش تونستم تلفظ کنم . و بنویسم خلاصه دقیقا یادمه هشت ماه یکسره صبح تا شب داشتم توی خونه این زبان رو می خوندم و می نوشتم .. یعنی دو تا کتاب رو با دو تا سی دی (آنموقع سی دی بود) تمامش کردم هر چند سعی می کردم با لهجه یاد بگیرم ولی نیاز به تجربه و مهارت بیشتری بود ولی فهمیدم که انسان هر کاری رو بخواد می تونن اجام بده بشرط اینکه تمرین و تکرار کنه ..
استاد جان در حال حاضر بیشترین زمان من در این سایت می گذاره یعنی چندین سالی که در این سایت الهی حضور دارم دوست دارم فقط روی خودم کار کنم . روی خودسازی و خود باوری و خودشناسی و خدا شناسی .. یعنی عاشق خواندن کامنت های دوستانم هستم عاشق دیدن فایل های شما هستم .. یعنی احساس می کنم هیچ کاری بجز این کار برام مهم تر نیست .. هر چند بهترین تفریح من پیاده روی و شنیدن فایل ها و شیرینی پزی و بافتنی و آشپزی و کارهای هنری است ولی باز هم سریع می پرم توی سایت یعنی هر روز بیشتر میفهمم که هنوز هیچی نمیدونم و جای کار داره پس باید بیشتر تلاش کنم و از این مسیرم فوق العاده لذت میبرم..
من باید یاد بگیرم هرچی هستم هر کاری میکنم و در هر جایی هستم باید قوی باشم قوی بودن در پول و ثروت .. قوی بودن در جسم و جان و ذهن و سلامتی و تندرستی .. قوی بودند در قدرت تصمیم گیری و داشتن اراده ی قوی .. قوی بودن در روابط درست و مناسب .. قوی بودن در اعتماد به خداوند و یقین و ایمان داشتن به خداوند ….و با خودسازی و خداشناسی باید روی باورهای قدرتمند کننده ی خودم کار کنم
استاد جان تمام سوالات شما رو یکسره جواب دادم یعنی وقتی شروع به نوشتن کردم دیگه خودش میومد و منم همین طوری نوشتم البته بازم بر می کردم و دوباره سوالات رو می خونم اگر چیزی رو جواب ننوشتم دوباره می نویسم
ممنون و سپاسگذارم استاد جان با سوالات شما کلی به اعماق درونم رفتم و داشتم ی چکاپی از خودم در مسیر زندگیم رو مرور می کردم.. درسته خیلی دستاوردها داشتم و همیشه در مسیر کسب مهارت و آموزش دیدن بودم ولی با این آگاهها بیشتر دارم خودمو می شناسیم … استاد عزیزم ممنون و سپاسگذارم
خدایااا خودت کمکم کن که مدارم بالاتر بره
خدایاا خودت کمکم کن که بسمت مرحله ی بعدی زندگیم هدایت شوم تا مدارم بالاتر. بره
خدایاا خودت منو بسمت زندگی جدیدم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره
خدایاا منو بسمت تغییر و تحول فوق العاده معجزه آسای بینظیرم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره
خدایاا می خوام با بهترین ها دیده بشم
خدایاا کمکم کن که مدارم بالاتر بره تا در مدار دریافت خواسته ها و تغییر و تحولات بالاتری هدایت شوم
خدایاا شکرت که من در هماهنگی کامل با خواسته و آرزوهایم هستم
خدایا خودت کمکم کن تا فاصله ی بین روح و ذهن من هر روز کمتر بشه تا بتونم خودم رو بیشتر بشناسم و در هماهنگی بیشتری باشم
خدایا شکرت که من در مدار دریافت خواسته ام هستم
خدایا شکرت من در مدار تکامل تصاعدی برای دریافت خواسته ام هستم
خدایا خودت زیبای های بیشتر این جهان را بر من آشکار کن تا بتونم بذر خواسته هام را در دلم بذارم و رشد کند و شکوفا شود و وارد تجربه ی زندگیم شود که رسیدن به هر خواسته ای امکان پذیر است آمین
خدایاااا شکرت ممنون و سپاس
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و امنیت و آزادی آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایمان را داشته باشیم.
خدایا کمکم کن که در مسیر لذت زندگیم اشتباهاتم تبدیل به خیر و برکت برام باشه و درس هاشو سریع بگیرم…
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
به نام خدا
من علاقه ی زیادی به یادگیری شنا ودوچرخه سواری وهمینطور گیتار وسنتور دارم ولی هیچ وقت نرفتم دنبالش که یاد بگیرم شاید در ذهنم این باور مخفی بوده که استعداد ندارم ویاد گرفتن این مهارتها نیاز به استعداد دارد.
با گوش کردن به این فایل ارزشمند وبه یاد آوردن مهارتهایی که تا به امروز در زندگیم آموختم مثل رانندگی مثل بازیگری مثل آشپزی مثل کار با کامپیوتر مثل آرایش و…این باور در من درحال قوت گرفتنه که اگه به انجام مهارتی علاقه دارم واین مهارت به من کمک میکنه وانجام اون به من احساس خوبی میده ودر جهت خواسته هامه بهم عزت نفس واعتماد به نفس بیشتری میده برم دنبالش ویادبگیرم چون اصلا یادگیری مهارت ربطی به استعداد نداره وهرکاری با تمرین وممارست امکان پذیره.فقط باید علاقه وانگیزه ی کافی داشته باشم وپشت کار به خرج بدم ومتعهد باشم به مسیری که انتخاب کردم .ودست از کمالگرایی بردارم وبا قدم های کوچیک ولی ممتد هروز دنبال بهبود بیشتر باشم .
وخداروشکر میکنم که الان که این کامنت رو مینویسم خداوند من رو به سمت یک مربی عالی که هم آموزش دوچرخه سواری وهم آموزش شنا میدن هدایتم کرد ومن هم قدم اول رو برداشتم وتو کلاس دوچرخه سواری ثبت نام کردم روز شنبه اولین جلسه ی منه وخیلی براش ذوق دارم ومعجزه ی دیگه اینه که کلاس من دور دریاچه چیتگر انجام میشه که من عاشق اونجا هستم وهمیشه وقتی دوچرخه سواران رو اونجا در حال لذت میدیدم از عمق وجودم منم آرزو میکردم ای کاش من هم بتونم مثل اینها با دوچرخه پیست دور دریاچه رو چندین وچند بار رکاب بزنم ودر این راستا نشونه ای که هفته ی گذشته خدا به من نشون داد این بود که منو ندا طلایی وسمیه رضایی که هردو با من هم فرکانس هستند دریاچه رفتیم واین دو عزیز دل خیلی تلاش کردند به من دوچرخه سواری رو یاد بدهند و خیلی هم منو تشویق کردند واین اتفاق درست روزی افتاد که این فایل تازه روی سایت اومده بود وهرجا که من مایوس میشدم ندا میگفت استاد تو فایل میگه نیازی به استعداد نیست فقط تمرین کن وکلی فان وخنده داشتیم واخر سر هم یه دوچرخه دونفره گرفتن ومنم پشت رکاب زدم وخیلی احساس قشنگی از دوچرخه سواری تجربه کردم .
خیلی حس بی نظیری بود وقتی رکاب میزدم وگرمم میشد ویه دفعه تو سر پایینی پامو از روی پدال برمیداشتم ویه نسیم خیلی خنک به صورتم میخورد و نمای زیبای دریاچه از یه طرف ودرختان کنار پیست طرف دیگه وهمین طور اسمون آبی با ابرهای پفکی سفید مثل پشمک خیلی دیوانه کننده وزیبا بود …
حالا خیلی ذوق وشوق دارم برای فردا که اولین جلسه ی اموزشم هست .
بخدا که قانون برای همه چیز یکیست.
قانون میگه وقتی تو باور محدود کننده ی خودت رو شناسایی میکنی که در این مورد ارتباط مهارت با داشتن استعداد بودو باور درست رو جایگزین میکنی که همینه که هر مهارتی رو میشه با تکرار وتمرین یاد گرفت ،هدایت اتفاق میافته وتو هدایت میشی به آسانترین ولذت بخش ترین وراحت ترین و درست ترین مسیر برای آموزش اون مهارت .
والبته در ماورای این باورها من این باور رو هم دارم که من تلاشم رو برای یادگیری انجام میدم ولی احساس ارزشمندی من به یاد گرفتن این مهارت گره زده نشده ومن حتی بدون این مهارت ها هم ارزشمندم ولایق عشق بی قید وشرط خداوندم.
خدایا به امید تمام حمایت ها وهدایت هایت قدم برمیدارم.
استاد جانم ومریم جانم سپاس برای تمام اگاهیهایی که مسیر زندگیمون رو تغییر دادین.
سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز
مثالی که در مورد مسی زدید خیلی توی ذهن من جرقه زد ، سن و سالم که کمتر بود خیلی پیگیرمسی بودم و طرفدار دو اتیشه بودم و البته الان هم طرفدارش هستم ولی کمتر پیگیر فوتبالم خلاصه که یادمه میگفتن مغز مسی یه قابلیت خاصی داره که میتونه در ثانیه به چنتا موضوع فکر کنه و در لحظه تصمیم درست رو بگیره و خلاصه همه سعی میکردن یه موجود افسانه ای جلوش بدن که انگار همینطوری که از توی شکم مامانش اومده بیرون میتونسته همه رو دریبل کنه و کاری به تلاش هاش نداره
و اصلا من تا به حال یک بار هم نشنیده بودم که مسی خیلی تمرین میکنه و این مثالی شما زدید اصن یه دفعه ذهن من تعجب کرد چون توی ذهن من این بشر اینطوری بود که یه ساختار مغزی خاصی داره بخاطر همین انقدر خارق العاده هست وگرنه زیاد تمرین نمیکنه
و چقدر از انسان های تلاش گر اسطوره هایی دست نیافتنی ساختند و ساختم
چقدر به جای اینکه بیاییم ببینیم طرف چه باور هایی داشته ، چه ایمانی داشته ، چقدر حرکت کرده ،. اومدیم گفتیم طرف خدای استعداده
و این باور ته ذهن من بود که استعداد هم دخیل هست
شاید علاقه ما موجب بشه که یک کار رو با اشتیاق و خلاقیت بیشتر انجام بدیم
اما استعداد به این معنا که یک علم یا مهارت خدادای و غیر اکتسابی تعیین کننده یه موفقیت یک فرد نیست
برای موفق شدن نیاز به یک چیز بزرگ تر از استعداد هست
یعنی ایمان ، پشت کار ، باور
چقدر درک این موضوع موجب میشه که آدم احساس توانمندی کنه
باعث میشه از آدما بت های دست نیافتنی نسازه
باعث میشه ایمانش به خودش و ایمانش به اینکه میشود با تلاش و باور درست به هدف رسید بیشتر میشه
و چقدر نکاتی که گفته شد واقعا اساسیه
من یادمه اون زمانی که بسکتبال بازی میکردن افراد موفق توی NBA رو دست نیافتنی میدیدم مثلا میگفتم فلانی چطوری توی یه بازی 50 امتیاز به تنهایی گرفته و اون هارو افراد دست نیافتی و خارق العاده میدیدم و همین موجب میشد تا نگردم دنبال اینکه مثل اون ها موفق بشم چون از قبل پذیرفته بودم که نمیشه مثل اونا شد
ولی از وقتی وارد سایت شدم و روی خودم دارم کار میکنم انصافا به کار ها و دستاوردای بزرگ میتونم فکر کنم ، بیشتر انسان هارو از بعد این میبینم که چه باور های بزرگی دارن تا اینکه بخاطر استعداد موفق شدن و این باور کم کم ایجاد شده که به همه چیز میشه با تلاش و باور درست رسید البته که اصلا ادعای این رو ندارم که کامل درک کردم یا کامل اینطوری فکر میکنم
سپاسگزارم خداوندم بابت هدایت من به این آموزش بینظیر
استاد مرسی بابت این فایل بینظیر
سلام به استاد عزیز وخانوم شایسته سپاسگزار خداوندم بابت این اگاهی ها که هرروز منو بزرگتر و توحیدی تر میکنه
سلام صدسلام خدمت دوستای عزیز و باحال
سوال این قسمت
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
خدارو صد هزار مرتبه شکر من توی این مبحث خیلی قوی هستم از همون بچگی هم این بوده تا به الان ..که بر این باور هستم هیچ کاری نشد نداره وهمیشه اهل ریسک وتجربه بودم هستم و وارد دل تجربه و اتفاقات میشم وبا اشنای با استاد عزیز قوی تر شده ولی یه ضعف بزرگ دارم که اونم به امید الله با تغییراتی که درون خودم ایجاد کنم حل میشه که اونم اینه که به قول استاد ماشین روشن توی دنده پا روی گاز اما اون یکی پامم روی ترمزه صبح زود مغازه ام بهترین باکیفیت ترین کارو انجام میدم باحالم جدی توی انجام کارم ..مشتری از کارم لذت میبرن ولی مشتری کمه یکم گرو دو اما از خداوند طلب هدایت دارم مثل بقیه داداشا اجی ها که راه سعادت خوشبختی پیدا کردن منم این ذهن نجوا گر کنترل هدایت اگاهانه کنم . امین
بنام خدای مهربان
سلام به استادعزیزم ومریم جان عزیز وهمه دوستان
هفته قبل تولدشیرین خانم مابود
همه چیز به شکل جادویی وعالی برگزار شد
من اول هرماه روتقویم اتاقم مینویسم یه نمای کلی ازاون ماه رو
یعنی مینویسم مثلا دراین ماه به شکل کلی چه چیزهایی دلم میخواد اتفاق بیفته
ماه بهمن برامن نمادمعجزه اس
البته تمامی ماه ها به شکلی معجزه توزندگیمون اتفاق میفته همینکه هرصبح به راحتی ازتخت پایین میام وشب با ارامش به خواب میرم اینکه با این قوانین اشناشدم همینکه دنیا روآب ببره من خبردارنمیشم مگه یکی بیاد بگه همینکه سپاسگزاری ازخداوند برام شده یه عادت و…..
که تمومی ندارن ولی منظورم معجزه هاییه که هرچندوقت یه بار اتفاق میفته ومنحصربه فرده دربهمن ماه چنداتفاق عالی برام پبش اومده که
مهمترینش کنکورارشد درسال90 بود که منجربه قبولی دردلنشگاه علامه تهران شد
دربهمن 95 خدا فرشته ای زیبا رودر دستانم به امانت سپرد
دربهمن 99 مهاجرت معجزه اسای ما به رامسر رقم خورد
دربهمن 1401 مصاحبه برا فراخوان داوری داشتم که قبول شدم به لطف خدا
وامسال به دلیل دوری از فامیل های نزدیک یکی از چیزهایی که نوشتم
جورشدن یه تولد عالی براشیرین جانم بود
وچندروزقبلش خواهرم به همراه خانوادشون ودامادش ودخترونوه اش گفتن برا تولدمیایم
کیک رو هم ازتهران میاریم ازقنادی بینظیر بهاردرسرچشمه تهران
پدرش از اصفهان براش یه پیراهن زیباخرید که تواون لباس مثل پرنسس هاشده بود
پسرداییم به همراه خانوادشون خودشون روبرا تولد رسوندن
ومادر یکی از دوستای شیرین ازعکس وفیلمهای اون شب یه کلیپ زیبا درست کرد وبرام فرستاد من
تابه حال چنین کاری رو فقط ازعکاسای حرفه ای تو عروسی هامون دیده بودم وخیلی برام جالب بود
بعد یه حسی گفت خب اون فیلم وعکسایی که خودت گرفتیم بش بده تاکلیپ بهتربشه
واین شد آعاز ماجرا
اینکه به دلیل سرعت کم اینترنت فیلما نمیرفت وقتی که اون درست میکرد میفرستادببینه خوبه یانه برامن به این راحتی نمیومد یه جاهاییشو دلم میخواست یه شکل دیگه بشه متوجه منظورم نمیشدو……
خلاصه به یه تضادکوچولو برخوردم شده بودم تشنه وعلاقه مند به بهترشدن کلیپ ولی کارا یکم باب میلم نبود
یهو یادهمین فایل افتادم گفتم خب این همون مهارتیه که اصلا بلدنیستی والان اگه یادبگیری خودت هرکاری دوست داری رو اعمال میکنی
ذوق زده شده بودم سریع اسم برنامه رو ازشون پرسیدم و دانلودش کردم
خب منی که زیرصفر بودم تو ادیت کردن اصلا نمیفهمیدم چه جوری میشه یکم ازفیلمو کوتاه کرد یا اون عکس رو جابه جا کرد یا تم کلیپ رو عوض کردو….
رفتم سرچ کردم اموزش برنامه رو کلی کلیپ اومد که اصلا به درد نمیخوردن
ولی من واقعا تشنه یادگیری اینکاربودم انگار با یه دنیایی اشنا شدم که اگرچه چیزجدیدی نیست ولی من ندیده بودم و نمیدونستم خودمم میتونم به راحتی تو خونه باهمین موبایل فیلم وعکسهامون رو زیباتر وماندگارترکنم
تومسیرهمش ازخداهدایت خواستم که منو هدایتم کنه
حتی یه کلیپ بود که پولی بود گفتم باشه استادگفتن بایدبهاشو بپردازین سریع خرید زدم ولی واقعا هیچی توش نبود ولی ناراحت نشدم
یه حسی میگفت بازم بگرد بلافاصله بعدش به یه کلیپ پنجاه دقیقه ای هدایت شدم که نوشته بود رایگانه
باخیال راحت که خودطرف خواسته فیری دراختیار مردم بزاره دانلودش کردم وواقعا دستش درد نکنه
کامل از اول اول گام به گام توضیح داد همه چیو
داشتم به اون گوش میدادمو تمرین میکردم که همون مادردوست شیرین که گفتم زنگ زد که امروزعصرشیرینو بیارخونه ما یکم بچه ها باهم بازی کنند
یهو یه حسی گفت ببین کارخداست دقیقا همین امروز که تو مشتاق یادگیری هستی زنگ بزنه
اومدم بگم اگه کاری نداری منم میام
که
خودش گفت همسرم نیست اگه میتونی خودتم بیاتا بچه ها بازی میکنن مام باهم صحبت کنیم
گفتم خدایا دمت گرم
سریع قبول کردمو عصر راهی خونشون شدیم
واون به صورت عملی تمام مراحل رو بهم یاد داد حتی دوباره باهم یه کلیپ جدیددرست کردیم که خیلی عالی شد
بااینکه تو مسیرقانون نیست ولی کلی حرفای زیبا زدیم برامون پیراشکی گوشت هم درست کرده بود
خلاصه جهان وقتی شوق وذوق منو برا یادگیری اینکار کوچولو دید که اگه انجامم نمیشد اتفاق خاصی نمیفتاد ولی همه چیو در طول دو روز به بهترین شکل برام جور کردوبهم نشون داد که شوق وذوقی که استاد میگه چه شکلیه وموقعی که به این حس برسی چه راحت کارا برات جورمیشه
انقدر به اینکارعلاقه مندشدم که چندباردیگه امروز خودم نشستم و یه ریزکاریهایی رو توش تغییر دادم وزیباترش گردم
اومدم بگم خدارو صدهزارمرتبه شکر یاد حرف شیرین افتادم که یه بار داشتم شکرگذاری میکردم برطبق روال استاد که میگن خداروصدهزارمرتبه شکر
منم همین شده تکه کلامم
بعدشیرین گفت مامان مگه نمیگی نعمتهایی که خدا بهمون داده خیلی بزرگه ؟
گفتم چرا مامان
گفت پس باید بینهایت شکر کنی صدهزارخیلی کمه!!!!!
اشک ازچشمام سرازیرشده بود از درک این دختر7ساله
گفتم راست میگی مامان والان هربارکه خیلی بخوام سپاسگزاریم بینهایت باشه میگم
(به عدد ما احاط به علمک )
واقعا خدایاسپاسگزارتم برای این مسیر واگاهیاش
برا این استاد وسایت بینظیرشون و
این دختری که به لطف تو داره واقعا توحیدی بزرگ میشه ازم ایراد میگیره که ازمسیر خارج نشم بهم زیبایی نشون میده طرز صحبتش شده مثل استاد وقتی یه چیز زیبا میبینه و…..
وشکر که وقتی این فایلو گوش کردم حس کردم هیچی براکامنت گذاشتن ندارم ولی بایه تضادکوچولو و ذوقی که برا یادگیری این مهارت پیداکروم ترغیب شدم به نوشتن.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
به نام خداوند هدایتگر و یاری رسانم که هر چه دارم از توست و خود را محتاج لطفت میدانم .
استادم سپاس که وسیله ی خیر شدید برای جریان رشد و تکاملم به سمت سعادت .چه زیبا زندگی و تاثیری دارید استاد که وسیله ی خیر هستید.
خدایا کمکم کن من هم در جایگاهی که هستم وسیله ی خیر باشم برای بندگانت .
در مورد استعداد چه نظری دارم؟
با توجه به آموزههای شما استاد یاد گرفتم. یعنی نقطه شروع تغییرات من همون نقطه بود که فهمیدم استعداد مهم نیست اینکه من میخوام و میتونم و فقط کافی در مسیرش حرکت کنم من رو به خواسته میرسونه. اینجا بود که من شاد شدم خوشحال شدم اینکه من محکوم نیستم به اینکه یک چیز ذاتی رو داشته باشم تا بتونم تو اون چیزی که میخوام موفق باشم
تو نقطهای هستم الان که فقط کافیه یه خواستهای رو با شور و هیجان بخوام. احساس عالی داشته باشم و روش تمرکز کنم و تلاشمو برای رسیدن بهش شروع کنم به دستش بیارم.
نتایجی رو که گرفتم از اون خواستههایی که با شور و اشتیاق میخواستم و برای رسیدن بهشون تمرکز کردم احساس خوب دادم و براش حرکت کردم و رسیدم و اینو تو ذهن من ساخته که میتونم هر چیزی رو که میخوام به راحتی به دست بیارم همونطور که استاد تو قدم اول 12 قدم این نکته رو گفتن که وقتی یه بار تونستی به یه خواستهای برسی همون انگیزه ،همون شور و شوق ،همون باور ،همون احساس رو برای خودت بساز و به خواستههای دیگه هم میرسی .مثلاً شروع کار من بعد از یه سری توقفی که داشتم و دوباره شروع به کار کردم از مدیرم خواستم که من تو حوزه فروش کار کنم در حالی که قبلاً کار نکرده بودم و یک مقدار برام دست یافتنش سخت بود احساس میکردم شاید نتونم از پسش بر بیام شاید نیاز هست که دانش خاصی داشته باشم ولی وقتی واردش شدم تمرکز کردم احساس خوب بهش دادم تونستم فروشهای خوبی رقم بزنم که تا الان یکی از نیروهای با ارزش شرکت تو قسمت فروش هستم و این رو احساس میکنم میتونم و الان تو نقطهای هستم که دارم دوباره توی چالشی قرارش میدم.
تو یه سری موارد ولی میشه گفت که خیلی فاصله از خودم احساس میکنم یه مقدار فکر میکنم این قضیه استعداد برام جدیتر میشه یعنی اون توانایی من تو به دست آوردن اون خواسته، نیاز هست استعدادشو داشته باشم یکی تو بحث تربیت فرزندانیه که مؤدب با شخصیت و رفتارهای عالی مد نظر من هست .احساس میکنم نیاز به یک استعداد خاص برای تربیت همچین فرزندانی دارم.
و یا اینکه من الان توی کارم فروش نرمافزارهای تحت وب مالی و اداری هست. با توجه به سابقه کارم در شرکت ،مدیریتمون مدیر فروش بودن را به من داده ولی خب مدیر فروش از خیلیا شنیدم یک توانایی خاص استعداد خاصه و یا بحث مدیر بازرگانی اینکه بتونی بازاریابی کنی بازارهای جدیدی برای محصولت پیدا کنی و یه سری قابلیتها و مواردی رو در مورد یک مدیر بازرگانی میگن که خودم رو با اون خیلی فاصله میبینم و احساس میکنم اون توانایی لازم رو ندارم.
مرحله دوم،
مسلماً اون هدفی که میتونم قرار بدم که خیلی به دردم بخوره و رو درآمد من تاثیر بذاره همین دومیه یعنی اینکه بتونم اون مدیر بازرگانی بودن رو یه جورایی برای خودم بسازم و برای خودم قابل دستیابیش کنم. هدفی که میتونم براش وقت بذارم تو مرحله اول اینکه بتونم یک اطلاعات جامع و کاملی در مورد یه مدیر بازرگانی خوب و حالا قابل قبول داشته باشم در موردش تحقیق کنم و مرحله اول اینکه یک لول پایینی رو از اون در نظر بگیرم و خودمو به اون برسونم. با توجه به اینکه کلاس حسابداری رو برنامهریزیشو کردم که تو این ماه برم متناسب با رشته منه و همون فایل دوم در مورد چالشها که جناب استاد گفتن رو اجرا میکنم و در ضمن اینکه اینجا یک چیزی وجود داره که باید برای خودم اون هدایت را از خدا دریافت کنم چرا که توی بحث بازاریابی مدیر بازاریابی یه سری تکنیکها داره که مسلماً باید یاد بگیرم اما یه چیزی که وجود داره جریان هدایت با اون تکنیکها و مواردی که شاید برای مثلاً اصول بازاریابی هست یک مقدار متفاوت باشه. مثل وقتی که استاد برای سایت کلاس رفته بودند تا اون اطلاعات لازم رو داشته باشند یه سری تکنیکها و یک سری باورهایی رو بهشون میدادند که با اون جریان هدایتی که خدا مسیرو براشون نشون داد خیلی متفاوت بود ولی من همون هدایت رو بیشتر دوست دارم. خودم رو در مسیر جریان هدایت میزارم برای اینکه بتونم یک مدیر بازرگانی عالی باشم مسلماً یه سری تخصصها نیاز دارم چه از نظر فنی نرمافزار که باید فنی اوکی باشم چه بحث حسابداری رو اوکی میکنم مراحل بعد از خدا هدایت می گیرم .
خدایا نیاز دارم به هدایتت برای قدمم برای هر لحظه ام برای هر نفس کشیدنم .
خدایا محتاجم به لطف تو .فقیرم به هر خیری که از تو میرسه.
ممنونم برای تمام آگاهی ها و هر درک درستی که از زندگی در هر لحظه به من الهام میکنی .
استادم خدا شما رو خیر بده در دنیا و آخرت که بی تعصب و در جریان توحیدی و جدا از دورویی ها آگاهی هایی رو ارائه میدید که بی اندازه محتاجشون هستم .و البته این همون جریان مدارهای و اینکه همه داریم در هر لحظه اجابت میشیم و هر کدوممون وسیله میشیم که دیگری به خواسته اش برسه .
چقدر زیباست وقتی ذهنت از خواب بیدار میشه و محرم اسرار الهی میشه و چقدر آگاهی هست که من هنوز برای دریافتش آماده نیستم و چقدر مشتاقم که بفهمم .
استادم سپاس .مریمم سپاس. دوستان درجه ی یک سایت دل انگیزمون سپاس .
سپاس از خودم براز انتخاب درستی که در هر لحظه داشتم که به جای چرخیدن تو اینستا اینجام .به جای م دادن جلو تلویزیون اینجام .به جای چرخ زدن تو خیابون بی هدف اینجام و چقدر خوشحالم .و راضی
به پروردگاری که مارا آفریده
به تمام هم سایتی هام و استاد و خانم شایسته سلام عرض می کنم امروز من زود بیدار شدم تا بتوانم طلوع خورشید رو ببینم .کامنت من
درباره یک شعر زیباست که انقدر زیبا بوده که شما در سایت گذاشتید این شعر اسمش لطف حق است. من این طور باهاش آشناشدم
که زنگ آخر مدرسه بود و معلم به ما گفت که کتاب فارسی مون رو در بیاوریم . که من می خوام از روش بخونم و معنیش رو به شما بگویم
آنقدر این شعر قشنگه واقعا قشنگه.نویسنده ی این شعر خانم پروین اعتصامی بوده است.
فرداش معلم به ما گفت که شعر این درس را باید حفظ کنیم چون از ما می پرسند. شبش بابام که دید من دارم شعر رو حفظ میکنم گفت که این شعر خیلی قشنگ است و دوست دارم که علاوه بر این که داری حفظش می کنی، سعی کن شعرو بفهمی. از بابام خواستم شعر رو حفظی برام بخونه ولی نتونست کامل بگه زیرا خیال می کردم این درس و تو کتاب فارسی خونده است. اما گفت که این درس و توی کتاب فارسی نداشته اند ولی استاد برای این شعر فایل گذاشتن و من یادم اومد که استاد چقدر قشنگ و با اعتماد به نفس این شعرو خوندن و منم الان شروع کردم تا مثل استاد این شعر و بخونم.
حالا قبل از اینکه دیر بشه این شعر رو برای شما می خونم
مادر موسی چو موسی را به نیل
درفکند از گفته ی رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کای فرزند خرد بی گناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای؟
وحی آمد کاین چه فکر باطل است؟
رهروی ما اینک در منزل است
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی؟
در تو تنها عشق و مهر مادری است
شیوه ی ما عدل و بنده پروری است
سطح آب از گاهواره اش خوش تر است
دایه اش سیلاب و موجش مادر است
رود ها از خود نه طغیان می کنند
آنچه میگوییم ما آن می کنند
ما به دریا حکم توفان می دهیم
ما به سیل و موج فرمان می دهیم
به که برگردی به ما بسپاری اش
کی تو بهتر از دوست تر می داری اش؟
و دوست دارم که اتفاقات این هفته رو بنویسم
شنبه ی این هفته تولد من بود و مامان بابام ومعلمم همشون من رو سوپرایز کردند و من خیلی خوش حال شدم و به من کادو دادن و با این شعر هم آشنا شدم. بیشتر ین خوش حالی من در این هفته بود و من خدا را شکر می کنم که وارد این سایت شدم و خداروشکر می کنم بابت هر چیزی که به من داده است.
از تمام کسانی که برای من با اون دست های قشنگشون کامنت نوشتند
مثل خاله رضوان و خاله بهار و خاله فهیمه وخاله صدی و خاله سمیه و عمو فواد تشکر می کنم و دوست شون دارم. خداحافظ
به نام هدایت الله
سلام مخصوص به شینای عزیز روشنایی بخش سایت عباس منش
ازت سپاسگزارم اینقدر ساده کامنت خوب وپر انرژی خوبی نوشتی خیلی خوشحالم از اینکه در مسیر درست زندگی مثل پدر خوب وارزشمندت قدم برمیداری
چقدر شعر خوب ودلچسبی رو نوشتی خیلی لذت بردم امیدوارم در درسها وموفقیت های خوبی رو کسب کنی
هرکجا هستی خداوند حافظ ونگهدارت باشد انشالله
جشن تو جشن تولد
تموم خوبی هاست
جشن تو شروع زیبای
تموم شادی هاست
تولدت مبارک، تولدت مبارک
تولدت مبارک، تولدت مبارک
امشب شب ما غرق گل و شادی و شوره
از جشن ستاره
آسمون یه پارچه نوره
امشب خونمون پر از طنین دلنوازه
تو کوچه پر از نوای دلنشین سازه
عزیزم هدیه ی من
برات یه دنیا عشقه
زندگیم با بودنت درست مثله بهشته
سلام شینا جان دختر زیبا و قشنگ
تولدت کلی مبارک مون باشه .
خداروشکر که دراین بهشت درکنارمون هستی نازنینم .
الهی که وجودت سراسر نور باشه
امید وحال خوب باشه و به خواسته های خوشگلت برسی و سالم وشاد در کنار مامان وبابای مهربونت تو زندگیت بدرخشی عزیزم .
کلی بووووووووس وقلب فراوان تقدیمت باعشق .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله .
شینای نازنینم ممنونم عزیزم روز و شبت بخیریت و شادی و شادمانی تولد دختر عزیزمون مبارک شینا جونم .. مرسی مرسی فرشته ی روی زمین مرسی که اومدی به این جهان هستی تولدت خیلی خیلی مبارک باشه .. مرسی مرسی که نشانه ی صبحگاهیم بودی .. مرسی عزیزم که شعر زیبای پروین اعتصامی رو اینجا نوشتی و خداوند از طریق تو شینای عزیزم با من حرف زد و نشونه هاشو برام فرستاد و گفت
وحی آمد کاین چه فکر باطل است؟
رهروی ما اینک در منزل است
ما گرفتیم آنچه را انداختی
میبینی شینا جونم خداوند چطوری با بندگانش صحبت میکنه ؟؟؟ از طریق یک فرشته ی زیبایی چون شینای خوشکل و نازنین
مرسی مرسی که نوشتی برامون عزیز دلم .. خدا رو شکر که هفته ی شادی رو داشتی و خدا رو شکرت برای وجود بینظیر فرشته ی روی زمین . و خدا رو شکر برای داشتن پدر و مادر نازنینت… مرسی شینا جون که صبح زود خداوند بیدارم کرد و منو صاف آورد توی سایت تا اسم زیبای تو رو ببینم و با شادی روزمو شروع کنم . می بوسمت عزیز دلم عاشقتم فرشته ی خوشکل زیبا ی مو مشکی بوس بوس
به نام آفریننده زمین وآسمان
سلام ودرود خداوند به روی ماه قشنگت شینای عزیزم
شینا جان منم خدارا سپاسگزارم که صبحم را با خواندن کامنت پرانرژی شما دردانه خدا شروع کردم
احسنت به تو ،خاله جان این شعر پروین برام نشانه بود وازشما سپاسگزارم که دستی شدی از دستان پروردگار
خاله جان منم تولدت را هزارانهزار بار تبریک میگم وآرزوی بهترین بهترین ها را برات دارم
ممنون که هستی عزیز دلم
خیلی دوست دارم وروی چون ماهت را میبوسم
حق نگهدارت
سلا به شینا جان عزیزم
تولدت مبارک باشه امید وارم همیشه لبت خندان باشه و انشالله که هزار ساله شوی در کنار پدر مادر عزیزت
چقدر اتفاقات قشنگ را نوشتی چی شعر زیبای را نوشتی که استاد در توحید عملی به ما به خوانش گرفته بودند و چقدر حس اش قشنگه خدایا شکرت بابت فرشته کوچک که در این سایت با دستان قشنگش همیشه اتفاقات خوب را برای ما می نویسه الهی شکرت
امید وارم این هفته این ماه و این سال آینده یکی بهترین هفته ،ماه و سال های زندگیت باشه و همیشه خداوند سورپرایز کنه و اتفاقات قشنگ برات بیافته
سلام من را هم به پدر و مادر عزیزت برسان
در پناه خداوند باشی و همیشه خداوند همینطور سورپرایز آت کنه
به نام خدای مهربان
سلام به شینای عزیزم
دورت بگردم که اینقدر زیبا کامنت مینویسی و کامنت هات همه رنگ و بوی خدایی دارند
اول از همه تبریک میگم تولدت رو عزیز دلم
دوم تحسینت میکنم بابت این شعر زیبایی که نوشتی و به قول خودت استاد هم راجبش یک فایل عالی درست کرده بود
چقدر دلم تنگ شده بود برای کامنت گذاشتن برات
در پناه لطف الهی باشی عزیز دلم
به نام آنکه زیباست و زیبا می آفریند
سلام فرشتهی نازنین سلام بر وجود الهی و مقدس ات سلام بر روزی که به دنیا آمدی و روزهایی که در آن رشد کردی
تولدت مباررررررک نازنین ام
تولدت مباررررررک قشنگم
تولدت مباررررررک شینا جان
چه شعر قشنگی حفظ کردی، چه شعر فوق العاده آفرررررررین به شما که هدایت شدی همچنین شعری رو از الان حفظ کن و با معنی و مفهوم آن آشنا بشی مخصوصا که استاد یک فایل برای توضیح توکل و توحید بر اساس این شعر داره و چقدر میتونه به ما کمک کنه که در شرایط دشوار چطور روی خدا حساب کنیم و ترسی نداشته باشیم و کارها رو به خدا واگذار کنیم.
مررررسی عزیزم مررررسی دختر زرنگ و باهوش و باادب و با ذکاوت و خوش خنده ام.
مررررسی بخاطر حضور گرم ات در این سایت. مررررسی بخاطر این حجم از خوبی و ایمان و توحیدی که شما داری عزیزم.
دوست دارم و یه عالمه بوووووس به روی ماهت میفرستم.
باز هم تولد میمون و مقدس ات مباررررررک شینا جانم.
در پناه حق باشی
سلام به روی ماهت دختر نازنینم
تولدت مبارک عزیزدلم
عزیزم مطمئن هستم کنار بابا ومامان داری لذت میبری ،سعی کن تا میتونی فقط از لحظه به لحظه ی زندگیت لذت بیر وشاد باش وظیفه ی شما فقط شاد بودن هستش
خیلی خوشحال هستم که دوست خوبی مثل شینا دارم
شینا جان من تقریبا اکثر شاگردهای شنام همسن شما هستن وباهم دوست هستیم
به اونها هم میگم فقط شاد باشید واز زندگی لذت ببرید
کامنتت مثل همیشه زیبا بود عزیزدلم وخبر تولدت که از همه زیباتر
دوست دارم
سلام شینا جونم، دختر زیبا دختر خداشناس دختر حال خوب کن،
خیلی از کامنتات لذت میبرم که با اعتماد به نفس از خواسته هات و شکرگذاریهات از زیبایی های زندگیت برامون میذاری، چقدر خوبه که خدای مهربون وجود نازنینتو به این دنیا دعوت کرده و به این سایت هدایت کرده تا منی که از شمال ایران هستم از دست نوشته های زیبات بخونم و بفهمم چقدر میشه با هر چیزی حالتو خوب کنی، امروز من سه روزه اومدم مسافرت بندرعباس، رفتم که پارک جنگلی که بچه های زیبای هم سن و سال شما رو آورده بودن اردو ، نمیدونی چقدر حسم خوب شد وقتی به این بچه های زیبا نگاه میکردم و میدیدم چطور لحظاتشون رو با حال خوب میگذرونن، بازی میکردن میرقصیدن جیغ و داد میزدند ، امیدوارم همیشه حال دلتون خوب خوب خوب باشه،
چقدر خوشحالم که آگاهانه داری یاد میگیری حال دلتو خوب نگه داری،
تولدت هزاران بار مبارک چقدر خوب که خدای قشنگمون، شما رو به این دنیا آورد، امیدوارم به همه آرزوهای قشنگت برسی دختر زیبای سایت استاد عباسمنشی
خیلی دوستت دارم و از راه دور میبوسمت
بنام خدای مهربان
سلام به استاد بزرگوار و مریم جان شایسته و همه دوستان ارزشمندم
سؤال: آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری
یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در ان موضوع شود؟
جواب من به این سؤال با تأکید بله هست، خوشبختانه حتی قبل از اینکه با آموزشهای استاد و این مسیر آشنا بشم این ذهنیت قدرتمند کننده رو داشتم که توانایی یادگیری هر کاری که بلد نیستم رو دارم و با تمرین و تکرار می تونم توش پیشرفت کنم
اون موقع نا آگاهانه این ذهنیتو داشتم، الان که شاگرد مکتب استاد هستم آگاهانه این ذهنیت رو در وجودم تقویت می کنم
خیلی مهارتهای ریز و درشت بوده که بلد نبودم و با تلاش و تمرین و تکرار یادش گرفتم و پیشرفت کردم
مثل رانندگی که تأثیر زیاد و مداوم تو زندگیم داشته، و یا دوچرخه سواری که هر وقت دوست دارم و نیاز باشه می تونم استفاده کنم
مهارت خیاطی رو یاد گرفتم که اتفاقاً مامانم خیاط خیلی ماهری بود و شاید دیدن دوخت و دوز و مهارتش در تسریع یادگیری من بی تأثیر نبود و چند بار لباس برای خودم و بچه هام دوختم ولی چون علاقه زیادی بهش نداشتم ادامه ندادم
بافتنی با قلاب و میل رو بتنهایی از روی آموزشهای کتاب یاد گرفتم و اونقدر تمرین کردم که همه جور لباس تونستم ببافم از لباس سرهمی نوزاد تا دستکش و جوراب و بلوز و پیرهن دخترونه تا ژاکت و دامن برای خودم
وقتی که تازه ازدواج کرده بودم از آشپزی هیچی سر در نمیاوردم، ولی بعد از چند سال تمرین و پشتکار تبدیل شدم به آدمی که تو این زمینه حرفی برای گفتن داره و بقیه ازش ادوایس میخوان
برای پروفایلم تو سایت خواستم عکس بزارم دیدم بعضی از دوستان کامنت گذاشته بودن که چند بار تلاش کردن ولی موفق نشدن، من اول یه لحظه تو ذهنم نجوا اومد که از دخترام کمک بگیرم ولی چون دوست دارم تا اونجایی که بشه کارهامو خودم انجام بدم این نجوا رو نادیده گرفتم و دنبالش رفتم و بعد از یکی دوبار موفق شدم
برای تغییر عکس پروفایلم هم اقدام کردم و بعد از چند بار تلاش تونستم انجام بدم
هر بار که مهارتی یاد میگیرم و ازش استفاده می کنم چقدر اعتماد بنفسم رو بالا میبره و باور توانایی رو در من تقویت می کنه علاوه بر اون به من انگیزه میده برای کسب مهارتهای بیشتر
استعداد مهم نیست، توکل و باورمون به خداوند، حرکت کردن، پشتکار داشتن، ادامه دادن هست که نتیجه رو بوجود میاره
استاد چه خوب شد که به اهمیت این موضوع اشاره کردین که اگه داریم بچه هامونو تحسین می کنیم، به این دلیل که توی زمینه ای استعداد ذاتی دارن یا از همون اول توش خوب هستن تحسینشون نکنیم، بلکه به این دلیل که دارن حرکت می کنن و پیشرفت می کنن و تلاش می کنن و ادامه میدن تحسینشون کنیم چون خیلی وقتها ما ناخودآگاه این اشتباه رو مرتکب می شدیم
اتفاقاً همین دیشب که با اسکایپ با بچه ها تماس تصویری داشتم نوه ام تینا یه نقاشی خیلی قشنگی کشیده بود از گربه ای که توی یوتیوب دیده بود و اونو بمن نشون داد و گفت دارم حرفه ای میشم من هم یاد حرف استاد افتادم کلی تحسینش کردم و بهش گفتم آفرین! بخاطر تلاش و تمرینت بوده که هر بار بهتر از قبل شدی و وقتی داری ادامه میدی معلومه که حرفه ای میشی تو این کار
استعداد چیزی نیست که باش بدنیا بیاییم چیزیه که میشه بهبودش داد، تو هر زمینه ای اگه کار کنیم مغز تو اون زمینه قویتر میشه، و هر کدوم از ما بارها اینو تجربه کردیم، مثل رانندگی که که اولش مغز ضعیفه در هماهنگی ایجاد کردن بین حرکات دست و پا و یا کنترل ماشین ولی بعد از یه مدت کار کردن اینقدر قوی میشه در این زمینه که میتونیم بدون فکر کردن و بطور ناخودآگاه رانندگی کنیم
این چند روزه ذهنم با اشتیاق درگیر آماده کردن وسائل و مقدمات سفری که انشاء الله فردا شب در پیش دارم هست که خدا رو شکر میخوام برم کانادا و امریکا به دیدن فرزندانم و به همین سبب نشد که کامنت بنویسم، خدا رو شکر که الان این فرصت دست داد و تونستم کامنتم رو با هدایت خداوند بنویسم
سپاسگزار استاد عزیزم هستم که این آگاهیهای ناب و ارزشمند رو در اختیار ما قرار میده و سعی می کنم با عمل کردن به این آگاهیها بطور عملی از استاد تشکر کنم
از دوستان خیلی خوبم هم بخاطر دیدگاه های عالی و فوق العاده ای که مینویسن بسیار ممنون و سپاسگزارم
در پناه رب العالمین شاد و سلامت موفق و پر از آرامش باشید
به نام خداوند مهربان
سلام خانم سلیمی
انشالله سفرتان به خیر و خوشی باشد. شاید فرصت خواندن کامنت را تا چند روز نداشته باشید اما فقط خواستیم برایتان آرزوی موفقیت و سلامتی داشته باشیم که با پشت کار توانستید توانایی های بسیاری را بدست آورده و در آن به مهارت برسید. انشالله در کانادا غذاهای خوشمزه را مثل همیشه تهیه و در کنار خانواده نوش جان کنید و نوه ی زیبایتان هم باز مورد تشویق شما قرار بگیرد. وجود شما در کنار عزیزانتان قطعا به همه آرامش و لذت بیشتری خواهد داد. در پناه رب جهان باشید.
خدایا شکرت
سلام و درود به مهشید خانم و شیرین خانم نازنین
خیلی ممنونم دوستای عزیزم که به کامنتم پاسخ دادین و احساس قشنگی رو مهمون دلم کردین
سپاسگزارم از دعا و انرژی مثبتی که بدرقه راهم کردین
مگه میشه که من چند روز کامنت دوستان خوبم رو نخونم، شاید بعضی وقتها فرصت نکنم خودم دیدگاه بنویسم ولی سعی می کنم هر روز حد اقل چندتا کامنت بخونم و استفاده کنم
اتفاقاً دیشب که تو هواپیما نشسته بودم و میخواستیم از تهران پرواز کنیم قبل از اینکه گوشیمو رو فلایت مد بزارم گفتم یه سری به سایت بزنم و بعد دیدم که یه نقطه آبی خوشگل از شما دارم، همون موقع براتون جواب نوشتم و ارسال کردم ولی سایت به علت کوتاه بودنش قبول نکرد و بعد هم هواپیما پرواز کرد
خدا رو شکر که الان تو فرودگاه فرانکفورت رو صندلی مخصوص استراحت نشستم و خدا کمک کرد سر فرصت براتون نوشتم ظهر هم به امید خدا به سمت تورونتو پرواز داریم
بینهایت نعمت و شادی و سلامتی و خیر و برکت از خدای مهربان براتون درخواست می کنم