ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 40 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1440 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1543 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان تنها قدرت هستی

    سلام به شما استاد عزیز

    این سومین کامنت من زیر این فایل هست

    در‌مورد تحسین‌دیگران اگر این تحسین به تحسین خالق این زیبایی و‌توانایی این شخص که خداوند یکتا است منجر بشه باعث احساس خوب میشه اگر این تحسین به خود شخص برگرده باعث احساس بد میشه چون‌نوعی شرک هست و وقتی ما شرک‌میورزیم‌احساسمون بد میشه تحسین باید با دید توحیدی انجام شود تا احساس عالی بده

    خدایا شکرت که تو این قدر توانایی که همچین بنده زیبایی خلق کردی خدایا شکرت که قوانینی داری که انسانها میتونند زندگیشون خلق کنند

    مایه تحسین باید تحسین خداوند باشد در عمق ذهنمون باید خداوند ببینیم نه این شخصی که نتایج داره یا نداره به ظاهر تشکر میکنیم از ادم ها و خدماتشون ولی در عمق ذهن ما باید توحید و خدا باشه در غیر این صورت حالمون بد میشه

    همه چیز قدرت بلامنازع خداوند یکتا است و بس در‌همه چیز و‌همه کس باید خداوند را تحسین کرد خداوندی که خالق ما انسان ها است خداوندی که عباس منش یک کوچولو ایمانش را بهش ثابت کرده و یک فایل میزاره 800 تا کامنت نوشته میشه این قدرت خداوند است نه توانایی عباس منش اگر هم عباس منش توانایی داره از هدایت خداوند بوده توانایی که منم میتونم داشته باشم و‌دارم توانایی که‌تو هم داری دوست عزیزم

    همه ما داریم قدرت خداوند در دسترس همه ما هست به میزان ایمانمونم باورمون به اون قدرت توانمند میشیم قوی میشیم ثروت مند میشیم دوست داشتنی میشیم عزیز میشیم

    همه چیز اون هست و بس و‌تمام

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1670 روز

    سلام و عرض ارادت خدمت استاد بزرگوارم آقای عباسمنش عزیز و مریم خانم عزیزم وهمه دوستان گرامی

    وقتتون به خیر و شادی

    بعداز کامنت کردن قسمت اول

    حالا انجام قسمت های بعدی…

    قربونتون برم استاد ، با یک سوال چه غوغایی درونم ایجاد کردی !

    چه به راحتی ! چیزهایی رو از خودم کشف کردم !

    دست مریزاد، عاشقتونم،

    الهی تا دنیا دنیاست سلامت و پایدار و سرافراز باشید .

    با سوالاتی که فرمودید از خودم پرسیدم ،

    نتیجه ی مرحله اول و دوم :

    دیدم بابت موفقیت هایی که در دیگران میبینم و ناراحت میشوم ، این احـساس ها رو دارم .

    احساس حقارت

    احـساس عقب ماندگی

    احـساس بی ارزشی

    احـساس عدم لیاقت

    احـساس شکست

    احـساس ناتوانی

    احـساس ضعف

    احـساس بی انصافی و بی عدالتی

    احـساس ترس از تحقیر شدن .

    نتیجه ام در مرحله سوم ، سوال اول :

    وقتی به اونهایی که از موفقیت شان ناراحت میشدم ، دقت کردم

    دیدم احساس حقارت بیخودی ست ، منهم در خیلی از جاها از اونا برترم !

    اصلا مهمتر اینکه ،من نباید خودم و با دیگران مقایسه کنم ، بلکه من باید خودم و با پیشرفت های خودم ببینم .

    وقتی دلیل موفقیت شان را بررسی کردم

    *دیدم یکی شون خدایش برای رسیدن به هدفش با شور وشوق ، تلاش مستمر و با جدیت پیگیری کرده تمرکز و توجه به هدف و خواسته اش داشته ، البته باتوکل بخدا و احساس رهایی و شادی

    *یکی دیگه اینکه، اونی که الان در وهله ای از زندگیش به هدفی رسیده و موفقیتش منو ناراحت کرده !،

    اون فقط روی یک سیستم و روشی زندگی کرده که من اصلا سیستم و روش اونو قبول نداشتم ،

    اصلا سبک زندگی من و ملاک های زندگی من با اون فرق میکرده ،حالا اون با اون روش و سیستم به اینحا رسیده ، منم اینجا هستم .

    * یکی دیگه از کسانی که موفقیتش منو اذیت می‌کرد، این بود که میگفتم :

    این حقش نیست !

    اینکه قوانین و رعایت نمیکنه چرا ؟!

    چطور با اینهمه قانون شکنی ( قوانین الهی ) موفق میشه ؟!

    وقتی بهش دقت کردم

    فهمیدم آدمارو که با ظاهرشون نمیشه قضاوت کرد !

    خب! شاید برخلاف ظاهرش که نشون میده حالش بده ، از درون خیلی هم احـساس خوبی داره و اوکی هستش .

    شاید ارتباطش با خدا و باورهاش با خودش و خداش مناسبه ، من که از درونش خبر ندارم

    *یکی دیگه که موفقیتش ناراحتم کرده بود ،اینکه :

    جلوتر از زمانش قضاوت میکردم ،

    یعنی : وقتی می بینم کسی برای موفقیتش تلاش میکنه ولی قوانین و به ظاهر رعایت نمیکنه ! میگم اینکه آب در هاون کوبیدن است ! اینکه اینهمه تقلای بیخودی میکنه ! مگه میشه با اینهمه تناقض موفق هم شد! …

    و حالا قسمت دلنشینش:

    نتیجه ی مرحله سوم ، سوال سوم :

    *یاد گرفتم :

    خودم و با دیگران ، ( هیچ کس ) مقایسه نکنم .

    خودم و همینطوری که هستم دوست داشته باشم و بپذیرم .

    خودم و با پیشرفت های خودم تحسین کنم .

    مهم اینکه تلاش می‌کنم، انگیزه دارم ….

    *یاد گرفتم:

    هر کسی سبک زندگی خودش و داره

    منم سبک زندگی و ارزش های خودم و دارم که با دیگران فرق میکنه .

    * یاد گرفتم

    هرگز دیگران و با ظاهرشون قضاوت نکنم .

    *یاد گرفتم:

    با دیدن انگیزه و شور و شوق دیگران ، منم با اشتیاق و انرژی حرکت ایحاد میکنم .

    *یاد گرفتم:

    منم بیشتر از پیش قوانین حاکم بر جهان هستی رو بهتر یاد بگیرم ،بهتر بکار بگیرم .

    * یادگرفتم :هیچ چیز اتفاقی نیست !

    شانسی نیست !

    *یاد گرفتم : خواستن توانستن است …!

    * یاد گرفتم : هر کسی در هر جایگاهی هست ، جای درستشه.

    *یادگرفتم : من مسئولیت تمام اتفاقات زندگیمو قبول کردم .

    *این خود ِ منم که با افکارم و کانون توجه ام تمام شرایط و اتفاقات زندگیمو خلق میکنم .

    *یاد گرفتم: الآن در هر جایگاهی هستم ، خودم خلق کردم و خودم هم می توانم درستش کنم .

    *یاد گرفتم : من به واسطه ی افکارم انسان کاملا آزادی هستم .

    《 مهم اینکه من خودم و همینطوری که هستم عاشقانه دوست دارم 》

    و برای متعالی شدن ( خدایی شدن ) بیشترین تلاشم و میکنم .

    با عرض ادب و احترام

    در پناه نور و عشق الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    بابک چالاکی گفته:
    مدت عضویت: 3621 روز

    سلام به شما استاد عزیزم

    خیلی بهتون تبریک میگم واقعا از صمیم قلب که انقدر هر روز ازتون خلاقیت در برنامه ها و فایلهاتون رو شاهدم. واقعا هر روز ازتون هزار چیز یاد میگیرم و واقعا الهام بخش قلبم هستید.

    سوال اول:

    از اونجایی که والدینم همیشه ما رو با بقیه مقایسه میکردن و به این دلیل که خودشون احساس عقب ماندن در زندگی داشتن همین باور به ما هم منتقل شده. اگر یکی از افراد نزدیک من مثلا در فامیلمون به موفقیتی که دیده میشه برسه، مثلا یک ماشین مدل بالا بخره من همین حس رو خواهم داشت. حس میکنم که عقب موندم و آدم بی نتیجه و بی فایده ای هستم. اگر مثلا فقط من بفهمم که اون فرد در حساب بانکیش چندین میلیارد تومن تونسته پول پسنداز کنه خیلی تحسینش میکنم و بهش این تحسین هارو میگم تا واکنش قشنگش رو ببینم و لذت ببریم هر دوی ما. ولی اگر این دارایی تبدیل به چیزی شبیه ماشین یا خونه بشه، من حس میکنم که یک نجواگر داره بهم نگاه میکنه و سرزنش ام میکنه. به این دلیل که خودم رو همواره در قالب مقایسه شونده میبینم و در باورهام این وجود داره که اصلا مهمه که من در مقایسه با دیگران در کجای زندگی و کجای کار هستم. من یادگرفتم که ما قابل مقایسه نیستیم و هرکدوم از ما یک انسان مجزا در مسیر مجزای خودمون در زندگی هستیم و هرچقدر این حس های بد رو داشته باشم از مسیر الهی خودم خارج میشم و چیزهایی که دارم رو هم از دست میدم. ولی وقتی منصفانه به درونم رجوع میکنم میبینم که این نجوا ها هست. البته الان خیلی کمتر شده و بخشی از وجودم هم شخص رو تحسین میکنه. البته خیلی وقته که روحیه تحسین گری رو در خودم تقویت کردم ولی باید یاد بگیرم که به جای حسادت تحسین رو غالب تر کنم و از افراد با روحیه و قلب باز الگو برداری های مثبت بکنم و البته گذشته و بکگراند فرکانس و عملی افراد رو هم نادیده نگیرم. خدایاشکرت برای این آگاهی ها. حتی نوشتم و مرور این مطالب بهم حس خوب میده. چه برسه به اینکه این هارو در لحظه و در عمل در زندگی استفاده کنم. مورد دیگه ای به ذهنم میاد اینه که با خودم میگم پس چرا من جریان زندگیم روان تر نمیشه؟ پس چرا با اینکه نسبت به سالهای قبل که یک ریال هم در حسابم نداشتم چرا یک تکان اساسی نمیخوره زندگیم؟ همین الان که دارم اینارو مینویسم هادی درونم داره بهم میگه که تو خیلی نعمت ها داری که قبلا آرزوت بود داشته باشی. باید صبور باشی و از مسیر لذت ببری. جایی که من هستم انصافا اگر بحث مقایسه باشه از خیلی از هم سن های خودم خیلی بهتره. ولی مقایسه درست اینه که با گذشته خودم مقایسه بکنم. حتی همین مقایسه من با هم سن های خودم کار درستی نیست چون همونطور که ما در هر جایگاهی باشیم ده ها و صدها و هزاران نفر در جهان هستن که از ما بهترن و این مقایسه با دیگران خیلی ضربه زننده است. چون اگر این نوع نگاه در ذهن رشد بکنه، در مواقع و شرایط بحرانی شیطان ذهن از همین جملات و نوع نگاه استفاده میکنه تا منو پایین بکشه. اما همین نگاه که من بپرسم: پس چرا من زندگیم به جریان نمیفته، وقتی به اعماقش نگاه میکنم میبینم اینم از جنس حرفهای نا امید کننده ایه که همیش بابام میگفت. پس شما کی میخواید به جایی برسید؟ پس عاقبت شما چی میشه ؟ کمی از دستاورد هام بگم که برای خودم یادآوری بشه که کجا بودم و الان کجام. من واقعا به معنای کلمه تا سالهای بعد از نوجوانی هزار تومن هم تو حساب بانکیم نداشتم. باور های غلطی در مورد کار و پول داشتم. سالها کار کردم و پولی به دست نمی اوردم که حس کنم پول دارم و دارم پول تولید میکنم. و وقتی متعهدانه روی باور هام کار کردم، که از دوره عزت نفس و تعهد روی کاغذ برای 3 برابر کردن درآمد طبق فایل های شما شروع شد. درامد خودم رو از ماهی 89 هزار تومن رسوندم به ماهی 40 میلیون تومن. واقعا خداروشکر میکنم که قوانینش انقدر دقیق و ثابت هستن و ما فقط باید اعتماد کنیم و تکیه کنیم و همزمان رها کنیم و قدم برداریم و در راه الله چشم بسته دست در دست الله به الهاماتش عمل کنیم

    سوال دوم:

    پسردایی: راه اندازی یک کارگاه تولیدی و یک موفقیت به ظاهر مطلوب. (میگم به ظاهر چون از درون کارش خبر ندارم)

    دید پیش فرض ذهن من:

    بی ارزش جلوه دادن موفقیت اش با گفتن جمله هایی مثل اینکه باباش کمکش کرد و خودش به تنهایی نمیتونست به اونجا برسد. یا مرور کردن چند تا از خصوصیات منفی از خاطرات چند دهه گذشته برای اینکه شخصیت آن آدم یا دست آوردها شو بی ارزش جلوه.

    مثلا چند مدت پیش در کارگاه تولیدی آنها بخاطر خفگی گاز در یک مخزن یک انفجار کوچک رخ داد و با اینکه قلبن ایشون رو دوست دارم ولی یک جورهای ته قلبم احساس رضایت داشتم چون از این طریق هم می تونستم تو ذهنم ایشون رو مسخره کنم و یک سرپوشی بر روی احساس عقب ماندن در زندگیم بگذارم. این احساس از کجا می آید؟ از آنجا که در کودکی همیشه من با همه پسرهای فامیل مقایسه شدم.

    از چه زاویه مثبتی میتونم بهش نگاه کنم که فرکانس درست داشته باشم و با خواسته های هم فرکانس بشم؟

    میتونم از این دید بهش نگاه کنم که هر کسی از هر خانواده میتواند موفق باشد و برای خودش دست آوردهای خلق کند. فرهنگ و ژنتیک و مذهب و تمام این ها در ابتدا و به ظاهر شاید خیلی تاثیر گذار به نظر بیاید اما 1 نفر با تصمیم و قدرت اراده میتواند تاثیر همه این ها را از بین ببرد و خودش را از بدنه جامعه و خانواده اش جدا بکند. در مورد چند کارمندی که استخدام کرده و دارن کار را با کیفیت براش پیش میبرند میتونم بگم که، همه ما بدون هیچ مهارتی به دنیا می آییم و هر کسی میتواند این مهارت ها را یاد بگیرد و یاد گرفتن هر مهارتی راهی داره و نه فقط ایشان بلکه هزاران نفر دیگر در حال حاضر در جهان دارن این کار را با موفقیت و کیفیت بالا انجام میدهند. باید ذهنم را طوری تربیت کنم که هر وقت راجع به ایشون یا موفقیت هایش چیزی شنیدم از صمیم قلب آن را تحسین کنم و در درون خودم و حتی در بیرون بهش تبریک بگم بخاطر اینکه توانسته از 1 نوزاد ناتوان و بی مهارت در بزرگسالی خودش را به چنین مهارت های تجهیز بکند و جدا از اینکه این کار چقدر ساده یا پیچیده است به خودم هزاران بار یادآوری بکنم که این کار کاملا شدنی است. صد ها نفر را برای خودم مثال بزنم که این کار را به راحتی انجام دادند و اگر هم پیچیده بوده پیچیدگی آن کار را برای خودشان هضم وساده سازی کردند. همچنین میتونم به خودم قانون تکامل را یادآوری بکنم و بگم که همه ما می توانیم هر کاری را آهسته و پیوسته انجام بدهیم یاد بگیریم و هر روز توش بهتر و بهتر بشیم. همانطور که هزاران نفر نه فقط مهارتی را یاد گرفتند بلکه در آن به درجه استادی رسیده اند و در جهان ثروت های بیشماری را دارند کسب می کنند. به قول یکی از قشنگ ترین جمله های خود استاد در دوره عزت نفس: مغز همه ما انسان ها به 1 شکل ساخته شده. اگر یکی تونسته یک کار را انجام بدهد. به معنی این است که من همان توانایی را در مغزم دارم که می توانم آن کار را انجام بدهم.

    چه درسی میتونم از ایشون بگیرم؟

    یکی از خصوصیات قشنگی که ایشان دارد روحیه حل مسئله، حرکت کردن و امتحان کردن راه های مختلف به عنوان کار و شغل است. ما از کودکی هم بازی بودیم و از زمانی که از ایشان یادم میاد ایشان مشغول کار بوده از نقاشی ساختمان تا تدریس ریاضی و فیزیک به دوستانش در دوران تحصیل. باید در نظر گرفت که تکاملش رو طی کرده، هم در مورد انجام شغل های مختلف تا پیدا کردن عشق و علاقه اش، و هم در مورد داشتن کارمند و تربیت اونها برای تقسیم کار و بهتر و با کیفیت پیش بردن کارها.

    عاشقتونم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 1044 روز

      به نام الله هدایتگرم

      سلام دوست عزیز کامنت شما خیلی انگیزه بخش بود برام وکلی حالم و خوب کرد اونجا که از زبان استاد نوشتین مغز همه ی ما انسانها به یک شکل ساخته شده پس اگه کسی تونسته به یک موفقیت بزرگ برسه حتما ما هم میتونیم این جمله رو من از زبان استاد بارها شنیدم اما یاد آوری شما اینجا برام مثل یک بارقه روشنایی بود که میشود خداوند برای کسی که در راستای اهدافش قدم برمیداره هر کاری میکنه خدا می‌تونه همون جوری که به افراد موفق کمک کرده به ما هم کمک کنه خودمون هم که قابلیت موفق شدن رو داریم و همه به صورت کامل خلق شدیم و خداوند جهان رو با تمام زیبایی هایش مسخر ما کرده چه قدر خوب میشه اگه ما آدمها به جای ناراحت شدن حسرت خوردن از موفقیت دیگران ازشون انگیزه بگیریم و به رشد و پیشرفت خودمون و جهان اطراف مون کمک کنیم

      از شما برای کامنت قشنگ تون و ایده هاتون برای کنترل ذهن سپاسگزارم

      امیدوارم همه ی ما بتونیم به نحو احسنت از آموزشهای استاد عزیز بهره مند شویم و در زندگی هر روز بهتر از روز قبل باشیم

      بهتون تبریک میگم که رشد مالی خوبی داشتید و تونستید درآمد تون رو به نحو قابل توجهی افزایش بدین براتون آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم هر روز ثروتمند تر هر روز شادتر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    نگین گواری گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    استاد عزیز و مریم خانم سلام و سپاس بابت این فایل که کمک میکنه درونم رو بیشتر بشناسم

    یه حس دیگه هم در این مورد تو وجود خودم پیدا کردم، خودم هم ازش خجالت میکشم و سعی میکنم حتی از خودم هم پنهانش کنم.

    وقتی میگم محصولات شما رو به افراد درجه یکم بدم (هرچند دوره عزت نفس رو دادم ولی هیچ کس حتی عضو سایت شما هم نیست) بیشتر دوره ثروت تو ذهنمه (که به پول ربط داره)، این تو نظرم میاد که الاان دیگه اونا به ثروت بیشتری از من میرسن! و با اینکه هییچ اتفاقی نیافتاده، تو ذهنم حسودی میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سیمین منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلامی از صمیم جاانننن به استاد جان جانان و دوستان گرام و مریم بانوی بینظیر

    واقعا خدارو هرچقدر شکر کنم برای این مسیر سبز و روشن و آرام بخش و موفقیت ساز و همینطور برای وجود راهنما و فرستاده ای از جانب خدا ی مهربان ،کمه .

    ووو هر چقدرررر که نکته ای به ظاهر تا این حد ساده که « زندگی ما نتیجه ی فرکانس و توجه ماست تکرار بشه کمه »ولیییی در عمل کردن بهش نجوای شیطان بیداد می‌کنه و باید با ایمان حقیقی بهش غلبه کنیم تا بتونیم فرکانس درست برای خواسته مون بدیم و بتونیم قانون رو عمل کنیم .

    اما درباره این سلسله فایلی که در حقیقت یک دوره ی کامل خودشناسی است و هدیه ای بزرگ و ارزشمند از جانب خدای مهربان و بنده ی مخلص و موحدش هست که مثل پیامبر اسلام برای خوشبختی و هدایت انسانها حریص هست و خوشبختانه براساس مدار ما رو به سمت او و سایتش هدایت کرده و خدارو شاکرم و با همه ی وجودم تلاش میکنم که از این فرصت الهی برای موفقیت راحتتر و سریعتر نهایت بهره رو ببرم.

    و اما جواب سوال اول:

    ((( من وقتی که موفقیت فردی رو ببینم در هر زمینه ای به ویژه در زمینه ی مالی اولش احساس حسادت و غبطه و‌ حسرت و شاید کمی خشم وجودم رو میگیره و زود با خودم مقایسه میکنم ، چون به شدت احساس توانمندی دارم و می‌دونم که بسیار باهوش و دقیق و لایق هستم و میتونم در هر کاری بسیار راحت موفق بشم ، و اینها تماما مواردیست که افرادی که با من آشنا هستن همه بهشون اذعان دارندو حتی دوستان دوران تحصیلم که الان افراد موفقی هستن همیشه میگن که تو نابغه بودی و از همه بهتر بودی و من هم مسیر موفقیتم درست بود و داشتم پیشرفت میکردم که به خاطر اشتباه خودم و فرکانس غلطم کلا تغییر کرد و حالا یک زندگی به ظاهر معمولی دارم( البته اینو حالا که با قانون آشنا شدم میگم.)و قبلا بر اساس باورهای منفی که از گذشته در نا خود آگاهم بودفکر میکردم دیگران مقصر هستند که من نتونستم به جایی که لایقش هستم برسم و وقتی موفقیت کسی به ویژه دوستان قدیمی و یا فامیل رو میبینم احساس بدی پیدا میکنم و و این حسم نسبت به نزدیکانم کمتر هست و کمتر ناراحت میشم و در گذشته که قانون رو نمی‌شناختم این احساس زمان زیادی با من بود و برای دیگران و خودم تکرار میکردم و سعی میکردم که دلایل مختلف بیارم که همه رو قانع کنم که بله من از اون توانمندترم و اون شانسی موفق شده و من که نتونستم فلانی و بیسار ی مقصر بودن و…

    ولی حالا که به لطف خدای مهربان با این قانون زیبا و بدون تغییر آشنا شده ام شااااییییدددد اولش کمی حسم بد بشه ولی تمام تلاشم رو میکنم که خیلی زود با توجه به تواناییها و موفقیت‌های خودم در حال و گذشته و اینکه وقتی یکی تونسته منم میتونم و این یعنی موفقیت شدنیه و راحته و امکانش فراوانه به خودم آرامش و‌ حس خوب میدم و سعی میکنم که اون شخص رو تحسین کنم ولی خیلی کمتر پیش میاد که بخوام الگو برداری کنم و کلا در زمینه الگوی داری از باورها و دیدگاههای افراد موفق خیلی راحت نیستم ،شاید چون فکر میکنم که اون مسیر مخصوص خودشو داره ومنم مسیر خودمو و یا اینکه در دوران تحصیل بسیاااارررر موفق بودم و فکر میکنم که مسیرشو میدونم و فقط باید به یاد بیارم و تکرار کنم و فکر میکنم که الگوی برداری سختمه و احساس محدودیت میکنم. اگر استاد و یا دوستان عزیز فکر میکنن غلطه لطفا راهنمایی کنن که چطور بتونم باورهای افراد رو استخراج و در وجودم تثبیت کنم؟ ممنون میشم

    اما درباره تمرین

    قدم اول:( دوستان دوران تحصیلم تقریبا همشون بسیار موفق هستن. از لحاظ شغلی و درآمدی و روابط و حتی سلامتی و همشون وقتی میبینن که من پیشرفت خاصی نداشتم خیلیییی تعجب میکنن

    و من اولش کمی احساس اینکه من عقب موندم ، اونا از من موفق‌ترن، من عرضه نداشتم. خودمو سرزنش میکنم ، کمی حسادت و حسرت و غبطه و …

    اما خیلی زود متوجه احساس و فرکانسم میشم و حالمو خوب میکنم و براشون آرزوی بهترینها رو میکنم و میگم منم الان اینطوری هستم و در مسیر پیشرفتم و به زودی موفق میشم و همین الانم چه در گذشته و چه حال حاضر در نوع خودم آدم موفقی هستم و خدارو شکر میکنم و آرام میشم و لبخند میزنم و …)

    قدم دوم:( من برای اینکه در خودم خودباوری ایجاد کنم و ایده بگیرم ، میتونم اینطور نگاه کنم که وقتی که این فرد تونسته موفق بشه حتما منم میتونم و این نشانه فراوانی ایده و فرصت پولسازی هست و من باید ببینم که اون در این مسیر چه باور و دیدگاه و زاویه ی دیدی داشته که تونسته به این موفقیت برسه ، باید تحسین کنم و با حس خوب و بررسی نحوه ی موفقیتش و پیدا کردن باورهای درستش و اگر لازم شد سوال پرسیدن از شخصی موفق در نزدیکانم بتونم منم مثل اون موفق بشم ، مثلاً در مورد دوستم میتونم بگم که اون همیشه همین خواسته رو در ذهنش داشت برای آینده اش چون برادرش الگویش بود و فرد منظم و البته با هوشی بود و خود باوری داشت و با دیدن موفقیت برادرش باور توانستن برایش بیشتر شده بود و آرامش داشت و پشتکار پس من هم میتونم مثل او باشم.)

    اما قدم سوم:( من برای اینکه مثل او موفق بشم باید با آرامش و تمرکز بالاتر و پشتکار و خودباوری واقعی و بدون احساس گناه و با احساس لیاقت واقعی و رضایت از هرآنچه هستم و ساختن باورهای درست موفقیت و داشتن الگوی موفق و استفاده از باورهایش برای موفق شدن حرکت کنم و امید و توکلم بر خدا باشه و تسلیم حق باشم و رها از آدمها و خواسته هام و بدون نیاز به توجه و نظراتشان و فقط با عشق به خدا پیش برم که قطعاااا موفقیت منم نزدیکه.)

    در پناه الله یکتا شاد و سربلند و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    فائزه رستگار گفته:
    مدت عضویت: 836 روز

    به نام پناه همه عالم

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جانم

    همیشه در حال مقایسه کردن با هم سن و سال‌های خودم یا با دوستای خودمم این موضوع باعث می‌شد که نتونم ذهنمو کنترل کنم و گوشه گیر و تنها باشم

    اما از وقتی تصمیم گرفتم روی باورهام کار کنم خودم رو با دیروزم مقایسه می‌کنم

    یادمه هر وقت کسی از فامیل از بچه‌های فامیل یا از دوستامون موفق می‌شد سکوت می‌کردند و خودم رو دائم سرزنش می‌کردم یا همین موضوع کنکور وقتی فهمیدم چند تا از دوستام موفق شدن نمی‌دونم ناخودآگاه حس بدی بهم دست داد و استوری‌هاشونو بی‌صدا کردم و خیلی گریه کردم همیشه خودم رو سرزنش می‌کردم چرا اون‌ها می‌تونن من نمی‌تونن حتماً مشکل از خودمه حتماً یک ترمزی در کاره

    حالا فهمیدم این ترمز چیه

    دیروز که این فایل زیبا رو دیدم ناخودآگاه اسم یکی از دوستام به گفته استاد توی دفتر نوشتند بعد چند وقت بهش زنگ زدم

    باورم نمی‌شد خیلی بهم کمک کرد سوالی که چند هفته دنبالش بودم اون به راحتی جواب داد

    و خیلی بهم انگیزه داد

    واقعا ممنونم استاد که این فایل‌های با ارزش رو در اختیار ما می‌ذارید واقعاً نمی‌دونم با چه زبونی ازتون تشکر کنم اول خدا را شکر می‌کنم و بعد از شما خیلی ممنونم که این فایل‌های زیبا رو برای ما ضبط می‌کنید

    جوری به فایل هاتون به وابسته شدم که اگر یک روز نبینم نمی‌تونم ذهنمو کنترل کنم

    با فایل‌های شما زندگی من تغییر کرده یک تغییر اساسی که خودمم باورم نمی‌شه

    خودم رو پارسالم مقایسه می‌کنم با فائزه پارسال که هیچ درآمدی نداشت ولی امسال تو کارش موفقه

    خودم رو با فائزه پارسال مقایسه می‌کنم که بلاتکلیف بود ولی الان می‌دونه هدفش چیه

    خودمو با فائزه پارسال مقایسه می‌کنم که هر کاری می‌کردم زود مریض می‌شدم اما امسال در سلامتی کاملم فائزه پارسال توی هر کاری اذیت می‌شد اما الان نه

    دارم یاد می‌گیرم که از آدمای موفق اطرافم کمک بگیرم درس

    استاد از شما خواهش میکنم که این فایلو ادامه بدید و قسمت های بد م ضبط کنید

    که بقیه ترمزهای افکارمونم پیدا کنیم

    و نکته دوم اینکه واقعاً شما درست می‌گید وقتی آدم بهای چیزیو بده قدرشو بیشتر می‌دونه

    من از وقتی مستقل شدم اینو می‌فهمم درک میکنم

    منمونم از شما بابت این سایت ارزشمند

    دوستان منمونم از شما بابت این کامنت های زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 655 روز

    پاسخ به سوال اول :

    اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    《جوابی ک سریع و بدون درنگ در ذهنم اومد این بود ک من خیلی خوشحال میشم و سعی میکنم ازشون سوال کنم تا یاد بگیرم.چون این باور رو از قبل برای خودم ساخته بودم و تمرین هم کرده بودم.مثلا یه شخصی از اشناهامون ک کیک میزد از خونه خودشون شروع کرده بود و بسیار حرفه ای و عالی بود .از یک قنادی پیشنهاد کار گرفت و اونجا مشغول شد.من ازش راجب باور هاش سوال کردم ک با این همه توانایی چطور فکر کرد ک لازمه جایی کار کنه؟ چرا مستقیم کار خودش رو شروع نکرد؟ و اون از قانون تکامل ک اون موقع اسمش رو نمیدونستم گفت و خیلی از مسائلی ک توی کار خودش ممکن بود بهش به چالش بربخوره؛ الان سر کارش میبینه و روش گذر کردن ازش رو یاد میگیره.》

    اما زمانی که استاد تمرین این بخش رو گفتن من سعی کردم تعدادی از این موارد رو به خاطر بیارم ک احساس بدی ممکنه در من ایجاد کرده باشه:

    1-یکی از همکلاسیام تو دانشگاه به موفقیتی هم سطح من رسیده بود و استاد ها ازش تعریف میکردن.من تا اون روز هیچ احساس رقابتی نمیکردم و یکمی ترسیدم ک نکنه کارم خوب نباشه

    دیدگاه مثبتم:

    *متوجه شدم فردی ک ممکنه انتظارش رو هم نداشته باشی انقدر پتانسیل بالا و باور های درست داشته باشه.

    *حضور اینجور افراد تحصیل رو برای من هیجان انگیز تر میکنه و باعث میشه من به پوچی نرسم .

    *بالاخره کسی رو شناختم ک تو یه کاری از من بهتره و من میتونم برم از اون سوال بپرسم و یاد بگیرم درواقع زمینه‌ی رشد برای من فراهم‌شده.

    چه درسهایی میتونم بگیرم؟

    *احساس کمال در یک مسئله نباید باعث شه شما بی حرکت بشینید و نباید خواسته های بزرگ رو از شما بگیره

    *احساس رضایت از خود باید داشته باشید اگر مدام در مقایسه با دیگران باشید شما هیچوقت احساس شادی نمی‌کنید.

    *باورهای مخرب مثل اینکه (من شبا نمیتونم بیدار بمونم تا کارهامو انجام بدم یا زود خسته میشم )باعث میشه رسیدن به خواسته های بزرگ برای شما سخت شه

    *برای رسیدن به خواسته ها لازم نیست سختی زیادی بکشی اگه یه ادم تونسته پس منم میتونم .حداقل آدمی ک امکاناتش حتی کمتر از من ممکنه باشه.

    *راحت بگیرش تا اون هم برات راحت انجام شه .استاد تو سریال زندگی در بهشت گفته بودن اگر در مهمونی به خودت راحت بگیری اونها هم احساس راحتی میکنن.من دیدم به چشم ک اگر شما به کارها هم راحت بگیرید اونها به راحتی انجام میشن

    2-شخصی وارد جمع میشد همه جذبش میشدن و تو هرجمع جدیدی ک میرفت همیشه چندنفری بودن ک باهاش باشن برای صحبت و سریع دوست پیدا میکرد

    کمی احساس حسادت میکردم ک چرا من نمیتونم ارتباط بگیرم

    دیدگاه مثبتم:

    به خودم گفتم ک خب اون آدم از خودش میگه و شروع کننده گفتگو هاست.سوال های خوبی میپرسه و به راحتی پیشنهادشو بیان میکنه و ترسی از رد شدن یا انتقاد نداره .چقدر دختر قاطع و پر انرژی ایه.

    اگر میخوام مثل اون باشم میتونم ازش الگو برداری کنم.

    (بعد ازینکه نوشتم چه کارهایی باید انجام شه متوجه شدم این شخصیت خوبه اما چیزی نیست ک من میخوام. دلم نمیخواد با همه آدمها ارتباط بگیرم .میخوام بشناسم و بعد کم کم اعتماد کنم تا بتونم باهاشون مکالمه داشته باشم.با اینکار هم یکی از احساسات بدم رو شناختم هم متوجه شدم تصویری ک در ذهنم دارم واقعا خواسته‌ی من نیست . و من لازم نیست خودم رو با بقیه مقایسه کنم چون شخصیت مختص به خودم رو دارم.اینطوری احساس حسادتم کاملا برطرف شد)

    3-وقتی یکی از هم سن و سالام تو فامیل مشغول به کار شد احساس لیاقتم پایین اومد و با خودم گفتم چرا من با توانایی های بالاتر به درآمد نرسیدم ولی اون داره کار میکنه و پول میسازه؟

    دیدگاه مثبتم:

    اول خانوادم رو مقصر دونستم که نزاشتن برم سر کار

    اما بعدش برای اون شخص احساس خوشحالی کردم و خودم رو گذاشتم جاش تا بتونم تشویقش کنم .بعد به خودم گفتم ارزش های من در زندگی با ارزش های اون فرد بسیار متفاوته .بعد متوجه شدم اون هم تکامل خودش رو طی کرده و من با ارزشهایی ک دارم باید مسیرم رو طی کنم و عجله برای به درآمد رسیدن نداشته باشم چون به قول استاد نمیخوام یو یو باشم.

    یه درآمد ناچیز داشته باشم بعد به چالش بخورم مجبور شم برگردم و بازهم به مسیر قبل ادامه بدم. من رشد کوچیک اما مستمر رو ترجیح میدم.

    درسهایی که گرفتم:

    *من باید خودم رو با دیروز خودم مقایسه کنم تا بتونم رشد کنم

    *مسیر زندگی هر فردی و انتخاب هاش بسته به ارزش ها و الویت هاشه پس من نباید خودم رو با بقیه مقایسه کنم و فقط باید برای اونها آرزوی موفقیت بیشتری کنم.

    *به جای حسه بد میتونم با سوال پرسیدن راجب باورهای شخص هم حس خوبی به اون منتقل کنم هم ارتباطم با اون فرد رو قوی تر کنم هم خودم احساس بهتری نسبت به خودم پیدا کنم هم با جوابهایی ک ازش گرفتم خودم رو ارتقا بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    زهرا هاشم زاده گفته:
    مدت عضویت: 505 روز

    سلام آقای عباسمنش امیدوار هر جا که هستید سالم و سرزنده باشید

    اولین باری که توی سایت عباسمنش نظر میدم و بابت این موضوع واقعا خوشحالم

    من 3 ماه که با فایل های آقای عباسمنش آشنا شدم و دیدگاه هم نسبت به جهان و دنیای پیرامونم در این مدت کوتاه تغییر کرده

    من از یک کانال که فایل های شما رو میگذاشتن به سایت تون رجوع کردم و از این بابت خیلی خوشحالم

    من 16 سالمه و تصمیم بزرگی نسبت به سنم گرفتم من حدود 3 ماه پیش در نتورک ثبت نام کردم و از وقتی کار رو آغاز کردم با آقای عباسمنش آشنا شدم و خیلی برام جذاب بود که ایشون به ما نگرش و خود بینی فوق العاده میدن

    در رابطه با تمرین :

    موفقیت علی رضا: ایشون پرستار هستن و توی زمینه مالی هم موفق خونه ، ویلا ، ماشین دارن وقتی اینو شنیدم با خودم گفتم آفرین بهشون که انقدر آدم موفقی هستن ولی از چیزی که ناراحت شدم این بود که آدما موفقیت شون رو خیلی دیر میگن مثلا وقتی 6 ماه گذشته بود ما تازه متوجه این موضوع شده بودیم و من از اینکه آدما موفقیتشون رو نمیگن و بروز نمیدن ناراحت میشم

    ایده ی الهام بخشم این بود که اگر علی رضا پسر عمه ام تونسته بعد از 8 سال کار کردن به این درجه برسه چرا من نتونم ؟ منم هم میتونم شاید اون از مسیر پرستاری موفق شده ولی من از راه های دیگه و از مسیر سریعی تری به موفقیت میرسم

    درسی که ازش یاد گرفتم این بود که ایشون از خدمت کردن به مردم حقوق میگیره و این واقعا ارزشمنده اینکه انسان ها به هم دیگ کمک کنن و بابت این کار بهشون حقوقی داده بشه .

    حسین (دایی) ایشون حسابدار هستن و همسرشون هم کار میکنن ایشون منزل دوبلکسی دارن وقتی این خبر رو شنیدم مشتاق بودم تا برم خونشون و خونه شون رو ببینم

    از اینکه دیگران چیز های جدیدی می‌خرن لذت میبرم

    ایده الهام بخش اینکه که انسان ها با سخت کوشی و ارتقای شغلی میتونن به چیز هایی که میخوان برسن ولی نه به قیمت اینکه 5 ، 6 سال وام بدم و استرس این رو داشته باشن

    سختی وام گرفتن رو من تونستم ببینم که چه استرسی داره

    درسی که میتونم بگیرم اینکه مشتاقانه به چیز هایی که میخوایم برسیم

    امید وارم دیدگاه من براتون مفید بوده باشه متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 532 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش

    این اولین کامنتی هست که می نویسم

    چند وقتی هست که به جدیت بیشتری دارم روی تغییر باورهایم کار میکنم و مدتی هست که از فایل های رایگانی که بر روی سایت قرار داده اید بار ها و بارها گوش دادم و فک کردم با قبول صحبت های شما باورهایم هم به این راحتی عوض میشود اما نتایج خوشایندی در زندگی ام رخ نمی‌داد خیلی به این موضوع فک کردم که کجای کارم ایراد داره که چند روز پیش در قسمت سوال دارم سایت سوالم را پیدا کردم و چقدر خانم شایسته عزیز خوب و واضح پاسخ داده بودن و من تازه فهمیدم من فقط اطلاعات درست را یاد گرفتم ولی در عمل و تمرکز بر نکات مثبت زندگی ام و ایمانم به خداوند خیلی ضعیف عمل کردم و نتوانستم خودم را به صورت مداوم در حال خوب و مسیر درست نگه دارم

    بنابراین از پاسخ سوالم نکته برداری کردم و تمرینم را برای تغییر باورهایم شروع کردم و سعی کردم الهامات را به عمل برسانم که خداروشکر نتایجی هم به اندازه ای که روی خودم کار کردم گرفتم و امروز در قسمت مرا به سمت نشانه ام هدایت کن به این قسمت از فایل که شما استاد بزرگوار در مورد باورها صحبت کردید هدایت شدم و امروز توانستم باورهای محدود کننده ذهنم را با این تمرین که قرار داده اید شناسایی کنم و با تمرین و تمرکز باورهایم را به مرور به باور های قدرتمند تری تغییر بدهم

    اولا از خداوندم بی نهایت سپاسگزارم که مرا به سایت شما استاد بزرگوار هدایت کرد

    و دوما از شما و سایت خوبتان سپاسگزارم که راهنمای من در مسیر رسیدن به خداوند مهربان هستید

    اولین کامنتم را با کلی هیجان ارسال میکنم به امید موفقیت خودم و تمام دوستان سایت و کامنت های بعد از این که تنها از نتایج و موفقیت هایم برایتان بنویسم به امید خداوند

    شاد ، خوشبخت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 275 روز

    به نام خودتون جاان

    سلام و‌احترام به استاد عزیزم و‌دوستانم در سایت

    این دومین کامنت من در این فایله و دوباره هدایت شدم برای شنیدن این فایل…

    راستش من جوابم برای این سوالتون خیلی جالب نبود

    ( چون الان بعد از هدایت شدنم عقیده و شخصیتم تغییر کرده به لطف خدا)

    ولی نظرمو قبل از تغییراتم کامنت میکنم

    همیشه حسادت رو داشتم نسبت به اطرافیانم که پیشرفت داشتن مثلا ماشین خریدن یا خونه خریدن یا کلا تو زندگیشون موفق بودن …خودم حس بد شانس بودن و ناتوانی و غرزدن و گله و شکایت از خداوند که چرا به اون پول دادی به من نمیدی….

    اینکه اونا اگه رسیدن حتما خوش شانس بودن که تونستن ماشین خوب بخرن یا خونه بخرن یا پس انداز آنچنانی داشته باشن و ….همیشه ته دلم ناراحت بودم از اینکه چرا من نباید یه زندگی خوب داشته باشم چرا فلانی از من جلوتره خلاصه انقد با خودم حرف میزنم و با آوردن دلایل غیر منطقی ذهنمو خاموش میکنم … اینکه خب اون شانس و پارتی داشته … اینکه معلوم نیست پولشو از کجا آورده…اینکه پول چرک کف دسته همونجوری که بدستش آورده همونجوری هم از دستش میده….اینکه خدا پولدارارو دوست نداره ( البته این فکر برای اون موقع است وگرنه خدا عاشق ثروتمنداست)، اینکه مثلا حتما یه وام بزرگ گرفته ما خبر نداریم و باید پسش بده…حس حقارت برای خودم و از دست دادن اعتماد به نفس…منزوی شدن و موندن توی خونه و توی جمع شرکت نکردن ، عصبی شدن و بد اخلاق شدنم با ادمای توی زندگیم ، حس بی لیاقت داشتن و تا ابد بدبخت بودن….استرس و نگرانی شدید داشتن……

    اما همه ی این حرف‌هایی که قسمت بالا زدم برای قبلا بود الان نه تنها عوض شدم که آرامشی عجیب دارم هر روز هم به لطف خدا بهتر میشم دیگه حس حسادت به هیچ کسی ندارم چون خداوند به همه ی ما به یه اندازه نزدیکه اگه یه شخصی تونسته ثروتمند بشه قطع به یقین منم میتونم ثروت و فراوانی خداوند هیچوقت کم که نمیشه هیچی.. روز به روز هم اضافه میشه …من هر وقت با ماشینم میرم تو خیابون‌ها و یه ماشین خارجی میبینم ناخودآگاه میخندم و‌میگم خدایا شکرت عجب ماشین خوشگلیه مبااارک رانندش باشه…بعد میگم خداجونم من از همینا میخوام ااا بهم باااید بدی …باورهای محدود کننده رو توی ذهنم دارم کم و‌کمتر میکنم و خداروشکر به لطف این سایت توحیدی خیلی موفق بودم….من عاشق همه ثروتمندای دنیام چون خدا عاشق ثروتمنداست…..خدایا شکرت …

    خدایا خییلی دوستت دارم ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: