ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1175MB25 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 124MB25 دقیقه
سلام استاد و سلام مریم گلی
بابت فایل بی نظیرتون سپاسگزارم.
سوال قسمت اول:
وقتی راجب این سوال فکر کردم من نسبت به موفقیت های که اطرافیانم بدست میارن خیلی کمتر احساسم بد میشه، قبلا خیلی بودم اما الان کمتر شده و وقتی کسیو میبینم که به موفقیتی رسیده سعی میکنم تحسینش کنم و ازش الهام بگیرم.
اما نسبت به خواهرم که با هم داریم روی باورهامون کار می کنیم همچین احساسی نداریم تا می بینم اون به یه موفقیت به یک خواسته رسیده حسم بد میشه، نجوای ذهنم شروع میشه و حسادت می کنم هرچند سعی می کنم که جلوی این حسادت رو بگیرم ولی باز با یه چیز جدید شروع میشه تنها در مورد خواهرم اینطوری هستم.
انجام تمرین :
مرحله اول:
1_ پسر عمو مامانم که هم سن وسالای خودمه دو ماه پیش مهاجرت کرد به تایلند وقتی شنیدم بالاخره به خواسته اش و هدفش رسیده خیلی تحسینش کردم و همش به ذهنم می گفت ببین اون رسید اون تونست پس منم میتونم ، پس برای منم میشه.
2_ دوستم، چهار سال پیش دوستم داشت دوره های مربیگری تندخوانی رو میرفت و شاگرد هم میگرفت خودمم یکی از شاگرداش بودم. دقیقا تا دو سالی ازش خبر نداشتم یه روز بهم زنگ زد و گفت میخواد تو دفترش منو ببینه وقتی گفت بیا دفترم گفتم خدای من کسب و کار خودت رو راه انداختی؟؟؟!!! واقعا خوشحال شدم و چقد بهش تبریک گفتم.
3_ خواهرم که الان داره روی باورهای روابطش کار میکنه ، نتایج خوبی هم گرفته ، حالا ذهن من که در مورد افراد نزدیکم بیشتر حسم رو بد میکنه ، همش میگفت اون جلو افتاد،اون روابطش خوب شد هیچی با تو دوست نمیشه، بلد نیستی دوست پیدا کنی،و این نجواها.
4_ دوست دیگم که مربی باشگامم هست ، چند وقت پیش گفت سحر این دست بندم ببین بعد عکسش رو بهم نشون داد که گفت من همش تجسمش میکردم حتی به چند نفر نشون دادم گفتن این طلاش نیست اما دقیقا تونستم طلاش رو پیدا کنم و الان تو دستمه در حالی که از قانون و اینا چیزی نمیدونه.. من واقعا الهام گرفتم و به خودم گفتم ببین اون با تجسم تونست چیزی رو که میخواست بهش برسه اونم در همچین شهر کوچیکی.. و تا یه مدت همش به خودم یادآوری می کردم.
مرحله سوم:
وقتی این موفقیت هارو میدیم ، اونی که تجسم میکردم و میرسید بیشتر قانون تجسم برام باور پذیر تر میشد و هروقت می خواستم تجسم کنم دقیقا این نمونه و الگوهارو برای خودم میاوردم تا ذهنم کمی آروم کنم.چون اون باور داشت و همیشه هم میگه من به هرچی بخوام میرسم. من میتونم بیام همین باور رو در خودمم ایجاد کنم که منم به هرآنچه که می خوام میرسم.
یا دوستم که کسب و کار خودش رو زده ، میتونم از زاویه بهش نگاه کنم و برای خودم باور پذیرتر کنم که سحر اون توی سه سال تونست انقد پیشرفت کنه چرا چون من علاقه اش به اینکار رو میدیم حتی در طول این مدت اصلا کم نیاورد و ادامه داد و تلاش کرد. چون برام تعریف میکرد که من عاشق کتاب و کارهای که در حوزه کتاب دوست دارم پس برای علاقه ام هرکاری انجام میدم و الان موفق شده و رسیده به چیزی که میخواسته ، منم باید یاد بگیرم که بهونه و ناامیدی توی رسیدن به خواسته ها و اهدافم جای نداره وقتی کسی تونسته پس میشه و منم میتونم.
حتی خواهرم ، اومدم از این دیدگاه نگاه کردم که ببین قانون جواب میده ببین وقتی داری روی یه موضوع تمرکزی کار میکنی جهان تورو هدایت میکنه تورو حمایت میکنه ، و حتی بیام از روابطی که خواهرم ایجاد کرده به خودم بگم ببین پس دوستانی هستند مثل خودمون ، پس کسانی هستند که دنبال موفقیتن و دنبال حاشیه و چیزهای چرت و پرت نیستن و تو میتونی ساعتها در مورد مسائلی که دوست داری باهاش صحبت کنی.
درسهای که می تونم بگیرم:
1_ بجای حسودی کردن ، تحسین کنم
2_ میتونم قانون رو برای خودم باور پذیرتر کنم.
3_ اینو باور در خودم ایجاد کنم که واقعا میشه برای منم اتفاق میفته، فقط کافیه بخوام و شروع کنم.
4_ ذهنم رو تربیت کنم هیچی بهانه ای پذیرفتنی نیست.چون وقتی برای یکی شده برای منم میشه.
به نام خالق هستی و هستی بخش
سلام استاد و مریم جان وای خدای من
چقدر باور محدود کننده دارم من
وقتی خوندم متن اول فایل
چون مدتی هست جدی تر دارم فکر میکنم
حس بدی اومد سراغم و اصلا نمیدونم چطور بگم
حس بد از اینکه چرا نتونستم پیشرفت کنم
استاد صحبت کرد و من کامنتها رو میخوندم
تعدادی افراد میومدن در نظرم
اسم نمیبرم و در دفتر مینویسم
ولی پر از باور محدود هستم
وقتی فایلها تمرین انجام میشه تازه میفهمیم چقدر خودمون رو نشناختیم
من تا دوهفته پیش خیلی از خواسته هام رو حتی نمی تونستم تصور کنم تو صفحه آرزوهایم بود جزو اهدافم بود
دیم حتی نمیتونم تصور کنم پس چطور باور کنم که میرسم خیلی رو خودم و باور اینکه میتونم کار کردم که تازه دارم تصور میکنم
اما این فایل تکمیل کرد
نجوادمیاد ننویس دیگران چی میگن
ولی میخوام بنویسم و میدونم همانطور که استاد میگه بنویسید تا دیگران هم الهام بگیرند
و خودتون رو قضاوت نکنید مینویسم
خانم فهیمه وقتی نوشت که چه باور در مورد سلامتیداشت تازه منم همون باور رو داشتم و دیگه خجالت نکشیدم گفتم باید حل کنم نه خجالت بکشم
احساس من در مورد موفقیت دیگران
اینکه تونست چون باباش داره کمکش نکنه
میتونه بخره و بده مسافرت چون اجاره خونه نداره
اره میتونه چون همیشه خانواده کمکش کردن و او موقع پس انداز طلا خریده و حالا داره
اره میتونه بخره چون درآمد همسرش بالاست
اره میتونه بخره اگه منم بجای اجاره بدم پولم پس انداز میکردم و طلا می خریدم الان از او جلوتر بودم
اره میتونه بخره چون همسرش جرات داره و درآمدش بالاست
اره میتونه بخره چون قرض و بدهی ندارن و …
اره میتونه بخره چون چند تا منبع درآمد دارن
اره میتونه داشته باشه چون سرمایشون جوری که با تورم چندین برابر بیشتر میشه
اره میتونه چون خودش سر کارش هست و میتونه به موقع خرج کنه و هزینه هاش رو بده و محصول برداشت کنه
اره میتونه چون کسی دلش برای تو نسوخته هر کس،باید بفکر خودش باشه
اره میتونه چون ….
وای خدای من چی به خودم بگم
همیشه دلیل داشته هاشون رو بیرون از خودشون دیدم
و همیشه خودم رو کم دیدم
میشینم دونه دونه مینویسم و میخوام خدا یاری کنه و هدایتم کنه تا باورهای درست رو جایگزین کنم
خدایا بابت لحظه ای که مینویسم این باور رو درست کردم و این اتفاق افتاد سپاسگزارم
خیلی باور محدود دارم
وای سرم نه قلبم درد گرفت و نفسم بند میاد
مدتی رو این باور که خدا به همسرم میده و من نگران خرج روز مره نیستم همسرم برای خریدهای خونه پول داره کار کردم
و خدایی یه موقعیتی پیش اومد که همسرم با اضافه کاری
خیلی بهتر تونست از پس مخارج بر بیاد با وجودی که گرانی بود بهتر خرید کرد
ولی در مورد اینکه غیر از مخارج خونه میتونه مسافرت بره برای خودمون و بچه ها خرید کنه
هنوز جا داره کار کنم
و حالا فهمیدم همش خودم مقصرم که موفقیت رو خارج از محدوده درون خودم میدونم
و امروز جدی تر کار میکنم
در مورد درآمد و کار خودم هر زمان خواستم مشتری هست و روز بروز بیشتر میشه ولی اینکه من اندازه زمان و کاری که میکنم دراند دارم نه بیشتر
و درآمد همیشه کمتر از هزینه های و قسطها و اجاره ماه من است خودم رو کم میبینم
درمورد روابط و حس دوست داشتن
من همیشه خوب بودم ونتیجههای عالی دارم
درمورد صاحب خونه و دوستان و اینکه احترام و احترام خانواده خودم همسرم همیشه اوکی بودن
ولی در مورد ثروت خیلی باورهای محدود دارم
خدایا کمک کن تا بتونم خودم رو بیشتر بشناسم و تو رو بیشتر درک کنم
خدایا کمکم کن
تا تک تک نتیجه ها رو بیارم و بتونم خودم رو از این باورهای محدود نجات بدم و لذت با تو بودن را بچشم
شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا من از موفقیت اطرافیانم خوشحال میشم و انگیزه میگیرم یا ناراحت میشم و نا امید میشم ؟
من وقتی خواهر و دامادمون امیر از لحاظ مالی پیشرفت کردن واقعا از ته دلم خوشحال شدم و انگیزه گرفتم که پس منم میتونم به موفقیت خوبی برسم حس حسادت هم صد در صد اومده سراغم اما در لحظه کنترلش کردم و به نکات مثبت توجه کردم و واقعا ایمان دارم که من هم میتونم به این موفقیت ها برسم حتی ایمان دارم که من میتونم به موفقیت های خیلی بالاتر هم برسم چون من سالهاست که دارم روی خودم کار میکنم و باورهای خوبی در هر زمینه ای میسازم حتی چند وقت پیش که ما خونه ی خواهرم بودیم و یکی از دوستانشون هم اونجا بودن که با ما رابطه ی نزدیکی دارن اونا هم از لحاظ مالی پیشرفت خیلی خوبی کردن تو این چند ساله بسیار بسیار من خوشحال شدم و ازش درخاست کردم که مسیر موفقیت و پیشرفتش رو برامون بگه و اون چقدر خوشحال شد و با عشق برای هممون تعریف کرد از شجاعتهایی که به خرج داد و شغل قبلیش که به بنبست خورده بود و علاقه ای هم بهش نداشته رو چجوری رها کرده با توجه به متاهل بودن و بچه دار بودنش بعد چجوری وارد شغل جدیدش شده که از صفر و با کمترین تجربه استارت کارو میزنه و به مرور زمان در عرض 2،3 سال الان به موفقیت بسیار خوبی رسیده خدارا صد هزار مرتبه شکر
خیلی از همکاران خودم هستن که به موفقیت های بسیار خوبی رسیدن در همین شهری که من هستم حتی در منطقه و محله ی خودم و من بسیار بسیار انگیزه میگیرم از این افراد و با اکثرشون هم دوست هستم و در ارتباطیم
من از استاد یاد گرفتم که توجه به این افراد من رو در مدار موفقیت قرار میده من لیستی از دوستان سایت و افراد نزدیکم که در زمینه ی مالی و روابط نتایج بسیار خوبی گرفتن در یادداشت های گوشیم نوشتم و تقریبا هر روز مرور میکنم این لیست رو و چقدر احساسم خوب میشه از خوندن این لیست و هر بار به خودم میگم محمد ببین چقدر ادم موفق اطرافت هست ببین چقدر پول ساختن راحته تو شغل مورد علاقت ببین چقدر زوج عاشق و خوشبخت هست که در اوج ثروت در اوج وفاداری و احترام به هم دیگه سالیان ساله دارن با هم زندگی میکنن
من با این تمرین و کنترل کانون توجهم وارد رابطه ای شدم که سالها آرزوشو داشتم کسی وارد زندگیم شد که از هر لحاظ با من هماهنگه و ما عاشقانه با هم وقت میگذرونیم و به هم عشق میورزیم هر کی مارو میبینه و میشناسه میگه من تا حالا دونفری رو ندیدم اینقدر با هم هماهنگ و هم مسیر باشن و من میدونم این رابطه چجوری به دست اومده این رابطه با کانون توجه من به دست اومد من مدام به زوج های عاشق که عاشقانه به هم ابراز علاقه میکردن و هم مسیر هم بودن توجه میکردم و تحسین میکردم من یک میلیارد بار رابطه ی خانم شایسته با استاد رو تحسین کردم و با خودم مرور کردم که میشود یک همچین رابطه ای داشت من میدیدم که استاد با اطرافیانش و با خانم شایسته چه رفتاری داره و من هم سعی میکردم اون رفتارهارو با اطرافیانم داشته باشم و تمرین میکردم که جزعی از شخصیتم بشود
من از لحاظ مالی هم خداراشکر پیشرفت خیلی خوبی داشتم درسته خیلی بیشتر از این رو میخام ولی نتایج مالی من هیچ ربطی به حتی چند ماه قبل من نداره و اینها همش نتیجه توجه من به نتایج دوستان و گوش کردن به فایلهای استاد نگاه کردن به سریال سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت توجه کردن به فراوانی پول و ثروت در اطرافم به کسب و کارهایی که همین نزدیکی من هست و روزانه چند ده و چند صد میلیون پول میسازن این نتایج رو تا الان به وجود اورده برای من
درسهایی که من از دوستانی که تو سایت نتیجه گرفتن یا اطرافیانم که از لحاظ مالی پیشرفت خوبی داشتن اینه که این افراد بسیار عملگرا هستن تو کارشون یعنی به ایده هایی که اومده عمل کردن حالا بعضی هاش نتیجه داده بعضی هاش هم نتیجه نداده اما در کل باعث کسب تجربه و موفقیت این افراد شده
نکته ی بعدی تمرکزی هست که تو کارشون دارن همه ی اونها یک شغل دارن یا نهایتا تو یک حوضه فعالیت میکنن و مدام در حال یادگیری و جمع آوری اطلاعات تو شغلشون هستن دوره ها و کلاسهای مختلف میرن برای یادگیری بهتر شغلشون
خیلی درسهای دیگه ای هم میشه گرفت مثل مثبت بین بودن امیدوار بودن این باورو دارن که میتونن از شغلشون پول خوبی بسازن و هزاران درس دیگه
(من 5 دیقه اول فایل رو گوش کردم بی صبرانه منتظرم ببینم استاد تو ادامه فایل چی میگه)
استاد یه چیزی بگم خیلی جالب هر وقت سری جدید سریال سفر به دور آمریکا رو میذارید یه سفر هم برای من جور میشه که برم 2،3روز دیگه هم انشالا من دارم میرم شمال یه 4،5 روزی خوش بگذرونیمو زیبایی های شمال رو ببینیم تو زمستون رو بیایم انشالا
سپاسگزارم ازت استاد که عاشقانه برای شاگردهات وقت میذاری و انرژی میذاری و فایل های بی نهایت با ارزش تهیه میکنه خدا ازت راضی باشه دمت گرم واقعا استاد کاشکی گذاشتن استیکر رو ازاد میکردی دلم میخاست چندتا استیکر قلب براتون بذارم الان ️️️️
در پناه الله شاد و سالم و ثروتمند باشیم
به نام خداوند بخشاینده مهربان
سلام به احستاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
وهمهی دوستان عزیز در این مسیر توحیدی
سپاسگذار خداوندم که به من این فرصت رو داد که امروز هم در این مسیر قدم بردارم
اگه بخوام راجب به این فایل بنویسم با توجه به اینکه الان حدود یک ماه از اخرین کامنتم میگذره باید بگم که
یه هم زمانی خاصی برام رخ داده با توجه به این فایل
یک ماهه که تصمیم گرفتم که به طور خیلی جدی ومتعهدانه
روی خودم کار کنم چون به تضادهایی بر خورردم از لحاظ مالی
وهرچقدر دنبال ریشه های این تضاد میگشتم اون رو در باور احساس عدم لیاقت و کمبود میدیدم که به شدت بهم وصل هستند
که اگه روی فراوانی کار میکردم اما این احساس عدم لیاقت در برخورد با اولین موفقیت دیگران کاری میکرد که خودمو یه انسان ناتوان وبی عرضه بدونم که ازپس خرج و مخارج
خودش بر نمیاد وبه صورت ناخوداگاه شروع میکردم به سرزنش کردن خودم
خب با توجه به فایل های رایگان واستفاده کردن از اونها فهمیدم که اولا من دست اوردهای خودم رو نه میبینم یا اگر هم موفقیتی به دست اوردم انقدر اونو با دیگران مقایسه میکردم
که اصلا نمیتونستم تو احساس سپاسگذاری از اون موفقیت بمونم ودوباره صفر میشدم و دوباره ودوباره
که تصمیم گرفتم یک بار بیام و از ریشه حلش کنم وشروع کردم به خوندن کتاب رویاهای که رویا نیستن فصل شش سبک شخصی که خیلی کمک کرد به من در این زمینه
سوال
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد شما چه احساسی در باره اون موفقیت داری؟
خب من واقعا وقتی موفقیت نزدیکان و دوستان خودم ررو میدیم یا میشنیدم به شدت بهم میریختم و احساس پوچی میکردم و همش به خودم میگفتم پس چرا برای من اتفاق نمیفته چرا من نمیتونم اون فرد که از هیچ لحاظی با من قابل قیاس نیست من خیلی بهترم خیلی تواناترم خیلی با استعدادترم خیلی خوشتیپ ترم خیلی با شخصیت ترم و….
و ذهنم شروع میکرد به قضاوت فرد مورد نظر و اونو پایین اوردن و بی ارزش دونستن دستاوردهاش و بیشتر که میشد با دیگرانم درباره درست نبودن اون ادم و موفقیت هاش صحبت میکردم
اما این نزدیکان
1.پسر عموم /تونسته بود تو شهر خودمون یه مغازه لوازم ارایشی و بهداشتی بزنه و خونه بخره و ماشین بخره و از دیدگاه طایفه ما فرد موفقی بود (احساس بدی داشتم بهش و همیشه تمرکزم رو این بود نقاط منفیشو ببینم و دنبال این بودم که یه مسئله ای براش پیش بیاد وبگم دیدی اینجوری فلانه اونو بزرگ میدیم و خودمو کوچیک )(البته الان هروقت میبینمش براش ارزوی موفقیت بیشتر میکنم)
هر چند ما 20سال اختلاف سنی داریم
2/دوست دوران مدرسه م که درس رو ادامه نداد و شروع کرد به میکانیکی و خونه ماشین وزمین خرید (اوایل که باهم بودیم دوران نوجوانی رابطه خوبی داشتیم اما وقتی اون تو حرفه خودش پیشرفت کرد ومن شکست های پی درپی خوردم تو زندگیم به خاطر باورهای اشتباهم شروع کردم به حسادت کردن در موردش و دست اوردهاش وتوجه به نکات منفیش والبته مقایسه دوباره خانواده من با اون)
3/دوست دیگه م که همکارمم بود تا یک ماه پیش همیشه تو کار از من موفق تر بود وبهتر پول میساخت ازدواج کرد و ماشین خرید موتور خرید (این دوستم یه زمانی باهم کار میکردیم بعد از هم جدا شدیم بعد چند سال که من از اون کار اوندم بیرون وبه صورت اتفاقی بهش زنگ زدم و گفت بیا پیش من کار کن خب منم رفتم پیشش واوایل کار که من داشتم یاد میگرفتم خیلی به من کمک کرد ودستی از دستان خدا بود واقعا اون خیلی تو زمینه کاری که باهم هم کاری داشتیم خوب عمل میکرد وتو دفتر کاریمون و تو رنج ما بهترین بود اما کم کم من خودمو شروعذکردم به مقایسه
کردن باهاش و حسادت بهش رابطه مون کم کم از اون صمیمیت در اومد البته الانم رابطه داریم اما من به خاطر غرور وکمبود عزت نفس و اعتماد به نفس ونبود احساس لیاقت شدید هیچ وقت ازش الگو نمیگرفتم البتته اون رو باور فراوانی و سپاسگذاری خوب کار میکرد واز این دو خوب نتیجه میگرفت وبه صورت نا خوداگاه احساس لیاقت میکرد تو همه زمینه ها )اما الان ارزوی موفقیت بیشتر براش میکنم
4/همسایه مون که چند تا داداشن و توی تهران طلا فروشی دارند و میلیاردرن که اتفاقا دیروز یکیشون بهم زنگ زد که یه مغازه براش پیدا کنم تو منطقه دو برای خرید حدود 16میلیارد
این شخص که یه 25سالی با من فاصله سنی دارم
حالا هدفم از گفتن سن اینه که مهم نبود طرف چند سالشه و چه تکاملی رو طی کرده اما من خودمو مقایسه میکردم باهاش اصلا روزی رو به خاطر ندارم تا به الان که خودمو با کسی مقایسه نکنم این همسایه ما کل روستای ما بهشون یه جورایی حسودی میکنن و میگن که اینا فلان کردن و اینجوری کردن من همیشه وقتی در موردش میشنیدم یا خانواده میکوبیدن تو سرم به شدت حالم بد میشد
(اما الان براش ارزوی موفقیت بیشتر دارم که ایشالله این مغازه رو هم براش بخرم و به موفقیت هاش بیشتر بشه وبیشتر باور کنم که منم میتونم اگه این فرد تونسته )
خب از اونجایی که من تو خانواده یادم نمیاد که یک روز مقایسه نشده باشم توسط والدینم با دیگران یعنی حتی الان که به مادرم زنگ میزنم اگه مکالممون به 5دقیقه برسه امکان نداره منو مقایسه نکنه با شخصی که حتی اگه 1درصد از من موفقت تر ه پدرم تو این زمینه بهتره اما مادرم نه تنها برا من بلکه برای همه ی بچه هاش اینجوریه وهمین باعث شده که از لحاظ احساسی خیلی ازهم دور باشیم البته من باهاش کنار اومدم چون واقعا هیچ اگاهی در این زمینه نداره خدا حفظش کنه برامون نعمت بزرگیه مادر
واقعا خیلی جای کار داره که روی این باور احساس لیاقت و این ذهنیت قدرتمند کننده کار کنم خیلی خیلی
خدا داره هدایت میکنه واین فایل هم هدایت الله بود که به قلب استاد نازل کرده که ماهم بتونیم بیشتر به خودشناسی برسیم
ممنونم استاد عزیز سپاسگذارم
به نام خدای مهربان.
سلام استاد عزیزم.
چقدر این هم زمانی ها رو عاشقشم من
استاد الان تقریبا یکی دوهفته هست که قبل خواب و بعد بیدار شدن نتایج دوستان رو توی قسمت محصولات رو میخواندم و دقت کردم مثل قبل احساسم کمتر بد میشد وقتی موفقیت های دوستان رو توی اون بخش میخوندم(پیشنهاد میکنم به دوستام اون قسمت رو حتما بخونند کمکمیکنه به باور پذیری.منوی سایت قسمت محصولات و بعد نتایج دوستان)نسبت به قبل خودم دیدم بهتر شدم و نکته مثبتی بود که دیدم خدا رو شکر توی این زمینه ی کم بهتر شدم.
تا اینکه شما این فایل رو گذاشتید.
…..
واقعا واقعا از مشارکت بچه ها توی این فایل واقعا کف کردم و لذت بردم از این حجم از مشارکت خدایا شکرت.
و با خوندن کامنت بچه ها جدا از اینکه الگو میگیرم از انجام تمرینات واقعا چقدر به این نکته میرسم که اغلب ما آدم ها مثل هم فکر میکنیم.و خودم رو یک آدم عجیب و غریب نمیبینم پر از مشکل افکار ناشناحته….
استاد ی چیزی که بهش رسیدم که شما هم تاییدش میکنید.
استاد ذهن من استاد توجه به نکات منفیه یعنی الان اگه شما میگفتید از نکات منفی افراد موفق بگید 100تا در ثانیه نکته منفی پیدا میکردم و اینجا باید به خودم بگم که خیلی خیلی روی خودم باید همیشه کار کنم که این ذهن رو ول کنم خیلی دوس داره به نکات منفی توجه کنه انگار کلا حال میکنه.و من وظیفه دارم که این روند رو برعکس کنم تا نتایج بهتر بشه.
استاد من ی سرانگشتی به دوربرم انداختم و به آدم هایی که میشناسم دقت کردم اونهایی که به موفقیت چشمگیری نرسیدن ازجمله خودم
اکثرا آدم های حسود هستن.
یا حس حسادتشون نسبت به تحسین و خوشحالی از موفقیت دیگران بیشتره و برعکس آدم هایی که میشناختم خیلی موفق شدن این حسادت در اون ها خیلی کمتر هستش.
یادمه یکی از همون آدم های موفق که از اقوام نزدیکمه بهم گفت .
محمد بدون که من آدم حسودی نیستم
و دلیل آورد که اگه حسود بودن انقدر پیشرفت نمیکردم انقدر پول نمیساختم و الان واقعا میگم راست میگفته.
چون آدم حسود اصلا نمیتونه به موفقیت بزرگ و ثابت برسه.خدایا شکرت
استاد جالبه چند روز پیش رفتم روستامون. الان من مشهدم بعد دیدم یکی از دوستام که سنش از منم کمتره و آدم موفقی هم هست که من همیشه بهش حسودیم میشد و احساسم بد میشد .دیدم ی مغازه بزرگی جدیدا زده دفتر قشنگ و کلی جنس واقعا احساس بدبختی کردن و بهش حسادت کردم حتی نخواستم برم بهش تبریک بگم از توی ماشین فقط ی دست بلند کردم .
و جالبه همون لحظه ذهنم گفت چی فایده انقد موفق شده در عوض انقد چاق و بد هیکله. خخخ
یعنی استاد واقعا من با این ذهنیت چطور توقع دارم موفق بشم باید روی این ها کار کنم.
استاد ازتون صمیمانه تشکر میکنم که به همه ما کمک میکنید خودمون رو بهتر بشناسیم
سلام و عرض ادب خدمت پیامبر زمان و یار و یاور و همراهان ایشان
قبل از پاسخ به سوالات این فایل هدیه با تلنگری که زدید لازم میدونم یه سری مطالب رو اول از همه برای یادآوری مجدد خودم بیان کنم…
استاد جان از زمانی که سلسله فایلهای هدیه الگوهای تکراری به روی سایت اومد کاملاً آشنایی من با شما و قوانین به دو قسمت مجزا تقسیم شد قبل از این فایلها و بعد از این فایلها…
قبل از این فایلها این گونه بود که من در تمام طول روز در پس زمینه همه قسمتهای زندگی از صبح که چشم باز میکردم تا شب و حتی گاهی در خواب مشغول گوش دادن کلام خداوند از زبان مبارک شما بودم گاهی انقدر حریص بودم به فایلها که با سرعت 1.75 گوش میدادم با پخش صدای شما در گوشم تمام امور روزانه را انجام میدادم و گاهی با ایما و اشاره کارم را پیش میبردم ولی صدای شما را قطع نمیکردم این روال ادامه داشت تا شما فایلهای مقدس الگوهای تکراری را شروع نمودید انگار درون من رو شخم زدید و تمامیت منو بیرون کشیدید…
استاد استاد نمیدونید چقدر اون فایلها زندگی منو دگرگون کرد تمام گذشته و ریشه مسائل جلوی چشمم اومد و به یاد آوردم که برام باور کردنی نبود ثمرهای که داشت تصمیمی بود برای جهاد اکبری دیگر که فقط در مقام شنونده و نوشتن کامنت و فعالیت در سایت بسنده نکنم تصمیم گرفتم وارد عمل شوم
پس کمتر حرف زدم و بیشتر عمل کردم واقعاً که رصد لحظه به لحظه خودم را باید انجام میدادم تا آگاه بشم که چطور دارم زندگی میکنم از حرف تا عمل فاصلهای است و آن هم «اقدام» است و من ماندم که آیا میتوانم این قوانین را زندگی کنم یا فقط به به و چهچه از گوش دادن شامل حالم شده و اینگونه بود که شاهد و ناظر بر اعمالم شدم گاهی کمتر گاهی بیشتر آنچه را ملکه ذهنم کرده بودم از قوانین خداوند عمل میکردم و مد نظرم این بود که به ثباتی برسم و با شیوه قوانین زندگی کنم و ادامه و ادامه ادامه که الان در این زمان از خودم رضایت نسبی دارم که تقریباً در بیشتر مواقع اصل لذت بردن در زندگی را به خودم یادآوری میکنم و همیشه در انتظار به سر نمیبرم که ببینیم چی میشه بلکه خود این قوانینی که از شما آموختم را در جای جای زندگی روزانه به کار بستم تا طعم زندگی جدید را بچشم از ثمرات تغییراتی که این گونه زندگی کردن به بار آورد میتوانم به مواردی اشاره کنم من جمله اینکه احساسم به مراتب بهتر است هر زمانی در زندگیم است…
وقتی به لطف الله کاری را شروع کردم فقط در فکر مشتری بودم اما الان بدون ترس مشتریهایی که یه جوری ازشون حس خوبی نمیگیرم رو کنار میگذارم و شاهد اومدن مشتریهای جدیدی هستم که واقعاً کار باهاشون بسیار لذت بخشتره
بدون ترس و با مدد از خداوند برای انجام کارهای اداری میروم با چشم خودم میبینم که چطور درها باز میشه دلها نرم میشه و دستان خدا کارها را به راحتی انجام میده
مدتهاست که تمرکزی روی غذا خوردنم کار میکردم و از همه راهها مایوس بودم تا شروع به استفاده از آگاهیهای دوره قانون سلامتی کردم تمام مواد غذایی کربوهیدراتی رو مرحله به مرحله قطع کردم و با فایل قبلی سایت نان و برنج را هم کاملاً قطع نمودم و در این چند روزه به چه نتایجی رسیدم که خودم در شگفتم مهمترین آن احساس سیری که هیچ وقت نداشتم
توجه بیشتر به نکات مثبت همسر و فرزندانم و از بین رفتن حس قربانی بودن در این رابطه و دریافت عشق و محبت بیشتر که تاکنون تجربهاش را نداشتم
فاصله گرفتن بیشتر از اطرافیان و خانواده و کسانی که حس خوبی ازشون نمیگرفتم به صورت کاملاً خودکار و راحت و بدون تقلا
سرازیر شدن نعمتهای خداوند و اینکه وابسته به پول نیستم که همه چیز رو خودم بخرم در بیشتر مواقع آنچه را که لازم دارم انقدر قشنگ به دستم میرسد که با خدای خود میگویم اگر پولش را هم داشتم باور کن انقدر درست نمیتونستم مورد مد نظر رو بخرم تو برام در راحتترین حالت ممکن استجابت کردی نه لازم شد خودم برم خرید نه بچرخم نه اینکه حتی خودم دقیقاً میدونستم که چی میخوام اما تو برام به بهترین حالت ممکن تهیه و به صورت هدیه فرستادی
خلاصه استاد جان خواستم بگم اینطوریام نیست که اگه برای فایلی بها ندم روش کار هم نکنم تا عمر دارم سپاسگزار شما و تیمتون هستم
استاد زندگی به شیوه عمل به قوانین خیلی قشنگه یه چیز کوچیک هم یادم اومد چند روز پیش که بازی ایران و سوریه بود من مشغول خوندن کامنتهای فایل قبلی بودم تقریباً وسطای نیمه دوم که کلاً کاری به بازی نداشتم یهو دیدم خانواده خیلی با سر و صدای بلند دارن بازی رو تماشا میکنن توجهم جلب شد که چقدر سرو صدا …
از خواندن ادامه کامنتها دست کشیدم و مشغول تماشای بازی شدم چند دقیقهای حسم بد از نوع استرس بود و من که یاد گرفتم شاهد و ناظر به خودم باشم سریع حالمو متوجه شدم و من که تمام تلاشمو میکنم بیشتر با قوانین زندگی کنم شاهد و ناظر به خودم باشم حالمو متوجه شدم که حسم خوب نیست اما چه قشنگ حالم دگرگون شد وقتی یاد این آگاهی افتادم که بردو باخت معنایی نداره ما همه یکی هستیم و از تماشای ادامه بازی لذت بردم …
All is one
اما برسیم به این فایل دقیقاً یادم نمیاد چطوری ولی از بچگی به خاطر حضور در مراسمات مذهبی فراوان این نکته رو اونجا یا از معلم دینی مدرسه یاد گرفتم که حسادت کار بدیه و در حق همدیگه دعا کنیم واسه خودمون مستجاب میشه و این عادت سالهای زندگی منه که هر وقت به کسی حسودیم میشه سریع واسش دعا میکنم آیت الکرسی میخونم البته که ریشه این دو کار در ذهن من به صورت کامل غلط بود اولاً من فکر میکردم دعای من در اتفاقات زندگی دیگران تاثیری داره در صورتی که من از تغییر دیگران ناتوانم و آیت الکرسی میخوندم که طرف رو چشم نکنم که این مورد هم کاملاً اساسی غلط داره و من هیچ گونه تاثیری در خوشبختی و بدبختی دیگران ندارم ولی به طور کلی سعی میکردم احساس حسادت رو از خودم دور کنم البته که الان نمیذارم حسم به هر دلیلی بد بشه سعی میکنم بیخیالتر باشم تا جهان منو به لذت بیشتر هدایت کنه…
یادم میاد وقتی مجرد بودیم و در جمع دخترها یه جا بودیم و مثلاً از غیر من کسی خوشش میومد حسم بد میشد فکر میکنم به این دلیل بود که حس میکردم من از نظر زیبایی کافی نیستم کمالگرایی به سراغم میاومد از بقیه لحاظها کاملاً تلاشمو میکردم تا رضایت بقیه رو بگیرم خودمو کاملاً نادیده میگرفتم فقط به خاطر اینکه تایید دیگران رو بگیرم که این مورد هم خودش کلی منو از اصل دور نگه داشت و هیچ وقت خودم رو اولویت قرار نمیدادم…
چند وقت پیش شنیدم پسر عمم خونه یه خوابش شده سه خوابه یه ویلا خریده و در حال خرید لندکروز
یهو شوکه شدم در ذهنم گذشت که اون هم سن منه و داره دیر میشه من به چیزی نرسیدم…
هرچند که براش خوشحال شدم اما حسم خوب نبود از اینکه خودمو سرزنش کردم که دیر شده هنوزم خوب متوجه نشدم چرا خودمو سرزنش کردم آخه اون واقعاً لایقه تمام موفقیتهاشه به صورت تمرکزی از بچگی حرفه پدرش رو ادامه داد و چه بسا موفقیتهای بسیار بیشتری از پدرش کسب کرد اصلاً اهل وقت کشی و کارهای متفرقه نبود حتی در تمام طول بچگی اسباب بازیهاش راجع به شغل کنونیش بود ماشینهای سنگین و شن و خاک و الان تمام تجهیزات رو به صورت واقعی خریده خیلی جالبه انگار اسباب بازیها واقعی شدن چقدر رد پای قوانین خداوند واضحه…
احساس کردم خیلی زمان رو از دست دادم میتونستم بهتر از اینا باشم اما این درس رو ازش برداشتم که تمرکزی روی یه موضوع کار کنم و تمرکزمو پاره پاره نکنم و به چیزی که علاقمندم پیگیر و عملگرا باشم و در نهایت اینکه
همه چیز در جای درست خودش قرار داره
وَالْعَصْرِ ﴿1﴾
سوگند به عصر (1)
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿2﴾
که واقعا انسان دستخوش زیان است (2)
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿3﴾
مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کرده اند (3)
بعد از نوشتن پیامم هدایت شدم به سوره عصر که دوست داشتم اینجا به خودم در این رد پا یادآوریش کنم
استاد خیلی خوشحالم الان ایران گل دومم به ژاپن زد
استاد جان سلام
میخوام از نتایج شخصیتی خودم از دو روز تمرکز گذاشتن برروی همین فایل صحبت کنم من در اول که این فایل رو گوش دادم و متوجه شدم درمورد چه موضوعی صحبت شده کاملا به این موضوع پی بردم که این همون چیزیه که من باید اساسی روش کار کنم و تغییرش بدم
احساس بد من همیشه در دیدن موفقیت دیگران غالب بود اما من این جمله شما رو در اول فایل که میگفتین که باور داشتم که میتونم ذهنیت و نگرشم رو تغییر بدم بارها به خودم مرور کردم و شروع کردم،، تمرکزی شروع کردم کلی درموردش توی گوگل کیپ نوشتم سه چهارتا کامنت منتشر کردم، شروع کردم به درس گرفتن از افراد موفق دور و ورم و هر ساعت داشت احساس من بهتر و بهتر میشد
استاد امروز این ایده بهم گفته شد که توی سایت هر کامنت از نتیجه میخونم حسابی تحسین کنم و برای خیلی هاشون نوشتم و کامنت گذاشتم و هعی تحسین میکردم، توی نوشته هام از درس هایی که ازشون گرفتم نوشتم و تشکر کردم ازشون و قشنگ احساس میکردم که مسیر خودم داره هموار میشه استاد چقدر حس خوبی داره وقتی که یاد بگیریم بجای اینکه حسادت بورزیم درس بگیریم و دیدم چقدر میتونه همین درس گرفتن از موفقیت افراد، همین الهام بخش بودن، همین خودباوری چقدر سرعت تغییر رو ببره بالا استاد دوروزه که این فایل روی سایت قرار داده شده و تحولات من بینظیر بوده
چه نتایج بچه هارو دیگه عاشقانه میخونم
منی که فرار میکردم از خوندن نتایج منی که حسم بد میشد کسی که هم سن و سال خودمه از من بیشتز نتیجه گرفته باشه الان اینقدر عاشقانه تحسین میکنم که واقعا متوجه میشم که اینا ادا نیست شخصیت مم داره تغییر میکنه
حتی ویژگی های شخصیتی مثبت رو دارم در خودم کم کم. به وجود میارم که از افراد موفق دارم میبینم و انگار ذهنم رو اماده کردم تا فقط موفقیت ببینه و هعی دارم هدایت میشم توی سایت به بچه هایی که از نتایجشون گفتن
حتی من توی سایت هرکامنتی که میزارم سعی میکنم اگاهی های این فایل رو مرور کنم چون هم توی کامنت نوشتن تمرکز ام خیلی بالاست هم طبق اصل بهبود گرایی یاد گرفتم از هرفرصتی برای رشد استفاده کنم، چقدر یادمه قبلا من توی این موضوع قضاوت خودم با دیگران استاد پاشنه اشیل داشتم
اصلی ترین ترمز من این بود که موفقیت اونا باعث میشه که من دیده نشم باعث میشه از ارزش های من کم بشه و همچنین گفتگو های ناتوان بودن که توی ذهنم پلی میشد منو ازار میداد و چشمم رو به درس ها و خود باوری که که میتونستم از اون افراد بهشون برسم میبست
اما الان یاد گرفتم به محض دیدن افراد موفق به محض دیدن نتایج اون سوال خوب رو از خودم بپرسم،، یادگرفتم تحسینش کنم، و میبینم این موضوع چقدر مسیر خود منو داره هموار تر میکنه،، چه باور های خوبی توی همین چندروز بهش هدایت شدم که افراد دارن و منم ایده گرفتم ازشون که اون باور هارو بسازم در خودم
چقدر احساس میکنم وقتی خدا این تمرکز و تعهد منو دیده منو هدایت میکنه تا بیشتر و بیشتر افراد رو ببینم و تحسین کنم
همچنین یادگرفتم به میزانی که بیشتر این کار رو بکنم این توی ذهن من تقویت میشه و تبدیل به عادت میشه پس یاد گرفتم با اصل بهبود گرایی عمل کنم یعنی هرفرصتی رو برای تحسین کردن استفاده کنم، از هر فرصتی برای برداشتن ترمز های قضاوت کردن خودم با دیگران استفاده کنم، از هر فرصتی برای مرور اگاهی های این فایل استفاده کنم و چقدر این تمرکز فوق العادست.
احساس لیاقتم رو به شدت برده بالا چون با هر بار تحسین کردن بچه های سایت و افراد موفق به خودم گفتم ما همه انسانیم و برابر تو هم به اندازه هرکس دیگه ای تو این جهان لایق هستی هر انچیزی که میخوای رو تجربه کنی
استاد دارم به این موضوع پی میبرم که باید یادبگیرم با کسانی که ضعیف از خودمم هستند خودم رو مقایسه نکنم چون همین باعث عادت بدی در من میشه که بیشتر و بیشتر این کار رو با دیگران بکنم و بارها گفتگو های احساس لیاقت رو در ذهنم شروع میکنم اگاهانه که کم کم داره دیگه عادت میشه چون خیلی زیاد دارم اینکار رو میکنم تازه افتادم توی مومنتوم هنوز میخوام خیلی قوی تر هم ادامه بدم و بگم این جنس نتایج بخاطر این جنس تعهد و تمرکز به وجود اومده پس اگر تو بازم تعهد و تمرکزت رو بیشتر کن تا سرعت ببخشی به نتایجت
حتی من با دیدن نتایج بچه های سایت به یکسری الگو ها رسیدم که افراد چطوری از فایل ها استفاده میکنن که بیشتر نتیجه میگیرن و باز به من توی این مسیر کمک کرد
استاد عاشقتونم
روز به روز میبینم ذهنیت من داره قدرتمند کننده تر میشه
من متوجه شدم که چقدر کامنت گذاشتن و نوشتن با تمرکز سبب این میشه که چیزایی رو از ذهنم در بیارم که نمیدونستم اصلا داشتم یک همچین چیزایی رو
همچنین توی همین مسیر دوروزه ایی که استاد شروع کردم فهمیدم که اگر یادبگیرم این پیشرفت ها و بهبود هارو ببینم و بیام بنویسم اینطوری درموردشون چقدر انگیزم بیشتر میشه و چقدر روی احساس لیاقتم داره تاثیر میزاره
من بازم ادامه میدم چقدر عشق میکنم وقتی برای بچه ها مینویسم
تصمیم گرفتم که زود رها نکنم یک نتیجه رو وقتی میبینم یک موفقیت رو وقتی میبینم و بشینم قشنگ درموردش بنویسم و فکر کنم و درس هارو مرور کنم و باور های مناسبی که برام داره رو مرور کنم
چقدر استاد تحسین کردن وقتی ترمز های ذهنی رو برمیداری راحت و لذت بخش میشه و چقدر واقعا کیف میده به ادم
وقتی میبینی یک انسان دیگه مثل تو اینقدر قویه اینقدر خوشگل برای خودش نتیجه رقم زده خیلی حس خوبی بهم میده
استاد من دیگه برام فرقی نداره اون فرد کیه قشنگ دارم میبینم که سوال های خوبی داره ذهنم جنریت میکنه.
حتی میبینم مغزم داره بیشتر درمورد شخصیت شما استاد فکر میکنه و داره شخصیت خودش رو هم میسازه چون توجهم جای درستیه و این توجه من داره خلق میکنه شخصیتم و زندگیم رو
امروز در حین اینکه داشتم تحسین میکردم یکی از بچه ها رو و مینوشتم به این موضوع پی بردم که خیلی مهمه که احساس رشد و پیشرفت به خودمون بدیم به همین دلیل گفتم بیام این کامنت رو بنویسم و هرچی مینویسم بیشتر دارم میبینم چه تغییرات خوبی کردم و بازم مینویسم و اینطوری ظرف من برای نتایج بزرگ و بزرگ تر میشه
یاد گرفتم از یک جایی به این دلیل روند نتایج بد میشه چون دیدگاه کمال گرایانه میاد و دیگه پیشرفت هامون رو چیز خاصی نمیدونیم و این فرکانس عدم رشد رو ارسال میکنه
ولی رشدی که کردیم فارغ از اینکه اندازش چقدره جوری بهش نگاه کنیم که احساس رشد و پیشرفت و ارزشمندی به ما بده ما اماده میشیم برای رشد بیشتر فارغ از اینکه اون نتیجه چقدر کوچیکه یاد گرفتم تاکید من و توجه من به اون رشد داره مسیر رشد های اینده منو رقم میزنه
استاد بینهایت ازتون سپاسگزارم مشتاق قسمت های بعدی و ساختن بیشتر و بیشتر ذهنیت قدرتمند کننده هستم =)
خداوند یار و نگهدارمون توی این مسیر قشنگ
به نام خدای مهربان
خدارو شکر که این فرصت رو به من داد تا بیام کامنت بنویسم
از استاد عزیزم سپاسگزارم که آگاهی های ناب رو با ما به اشتراک میذاره که روز به روز زندگیمون عالی و متعالی تر بشه قبل از اینکه بخوام در مورد این فایل گرانقدر صحبت کنم می خوام از نتیجم صحبت کنم هم برای دوستانی که میبینن و میخونن الهام بخش باشه و هم برای استادم که خوشحالش کنم که با عمل به حرف هاش زندگیمو بهشت کردم
من یک ماهی میشه ازدواج کردم از استاد یاد گرفته بودم که برای خدا تعیین و تکلیف نکنم یعنی مولفه هارو ثابت نگه ندارم و خودم رو رها کنم و ذهنم رو محدود به یک شخص یا یک مکان نکنم و همیشه میگفتم خدایا زوجم رو خودت انتخاب کن و خداوند چنان انتخاب کرده که به قول استاد قشنگ پیچ و مهره چفت هم، انقدر که اخلاقمون و خلق و خویمون به هم وصل هست و تضادی نداریم و خانواده همسرم یعنی فوق العاده به تمام معنا واقعا خداروشاکرم و “لعلک ترضی شدم” من فقط با عمل به فایل های دانلودی این نتایج شگفت انگیز رو گرفتم که اگر می خواستم بشینم ویژگی های طرف مقابل رو بنویسم اصلا عقلم به بعضی چیزها به موردی های خیلی جزئی که تو زندگی مهم هست نمی رسید ولی خداوند به گونه ای هدایت کرد که واقعا راضی هستم یعنی اگر با عمل به فایل های هدیه من خودم خیلی نتیجه گرفتم و میدونم که این فایل ها چقدر ارزشمند هست سپاسگزارم استاد عزیزم
و با همسرم قرار گذاشتیم که انشاالله دوره فوق العاده عشق و مودت در روابط رو تهیه کنیم و خودمون رو مهمون استاد عزیز کنیم سپاسگزارم استاد مهربانم
و اما درمورد این فایل هدیه من خودم قبلا وقتی کسی به موفقیت می رسید یعنی از افراد نزدیک یعنی دختر دایی، دختر خاله تمام حس های بد رو داشتم حس حقارت، نفرت، خشم……
ولی این اویل دختر داییم یک موفقیتی کسب کرد با این که فکر میکردم من دیگه روی خودم خیلی کار کردم و موفقیت دیگران رو تشویق میکنم ولی همین که خبر موفقیت دختر داییم رو شنیدم دیدم حس های به سراغم اومد ولی انقدر دیگه برای خودم صحبت کردم که از تو بعید هست این حس ها یادم رفته دقیقا نسبت به موفقیت دختر داییم چه حسی داشتم ولی هر چه بود حس خوبی نبود ولی نشستم با خودم صحبت کردم که تو که میخوایی تاثیر گذار باشی تو این دنیا میخوایی افراد رو هدایت کنی به سمت موفقیت و خوشبختی بعد از خوشبختی دیگران حس خوبی پیدا نمیکنی این چه مدلشه قربونت برم بر همین منطق خدارو شکر مقاومت ذهنم رو کم کردم و بیشتر موفقیت افراد رو تو دلم و ذهنم تشویق می کنم همین چند وقت پیش پسر داییم موفق شد به قطر بره برای من واقعا الهام بخش و انگیزه بخش بود و خدارو شاکرم که به لطف خداوند و آموزهای استاد عزیز حس های بد رو از خودمون دور کردیم و میتونیم خداگونه باشیم و خداگونه رفتار کنیم
چون اگر خدا گونه فکرکنیم هیچ وقت حس بد نسبت به موقیت افراد پیدا نمی کنیم .وقتی کسی موفق میشه خداوند خوشحال میشه اون فرد رو آفریده نه اینکه غبطه بخوره
و اینم بگم اگر روی خودمون کار نکنیم و دچار روزمرگی بشویم باز همون حس های به سراغمون میاد
از تمامی دوستان عزیزم، خانم شایسته فوق العاد و استاد بزرگوارم سپاسگزارم
عشق براتون
در پناه یکتا بی همتا
بنام ربم
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان
چقدر این فایل بموقع بود چقد همه چی ب جا بود و بموقع برای من
دقیقا دیشب از خداوند درخواست کردم مبلغی رو ک برای دوره روانشناسی ثروت لازم هست رو بمن بده یا راهی رو باز کنه تا من بتونم محدودیت های ذهنم رو بشناسم و روشون کار کنم و جالب اینجا بود من همیشه از طریق جیمل وارد سایت میشدم یعنی ثبت نام کردم تو سایت ولی قبل تر از از طریق گوگل وارد میشدم.ی چند روزی بود هر کاری میکردم نمیتونستم وارد سایت بشم بعد بخودم گفتم اشکال نداره میرم از طریق گوگل.امروز امدم و این فایل جدید رو دیدم همینطور ک پیش رفتم شروع کردم ب گوش دادم تو دلم گفتم ببین فرزانه درخواستت پاسخ داده شد اگه مرد عمل هستی از همین فایل شروع کن اینجا هم تمرین داده استاد.شروع کردم به گوش دادن ی چیزی تو دلم از درون بمن گفت برو سراغ کامنتا و از نظر امتیاز رفتم سراغ فایل اقای خوشدل و با هر خط خوندن کامنتا چقد یاد خودم افتادم اشکام شروع کردن ب باریدن و خوشحال ازین که هدایت شدم به این فایل ک هر کلمش ارزش طلای نایاب رو داره همینطور کامنتا چقدر عالی بودن البته با خودم عهد کردم باید کل کامنتا رو بخونم هر چقدر میخواد طول بکشه چون خوندنشون قوت قلبی بمن میده و انگیزه منو بیشتر میکنه برای ادامه مسیر.من کسب و کارم رو راه انداختن از طریق همین فایلهای رایگان استاد ولی یه مدتی هس فروشم کلا امده پایین و میدونم تنها استپ کارم باورهامه و میخوام خیلی تمرکزی روی باورهام کار کنم.راستشو بخواین اگه بگم دو رو برم فرد انچنان موفقی ک ایده ال باشن به چشمم نمیاد ولی خیلی دارم سعی میکنم بتونم الگو پیدا کنم.
یه فردی تو فامیل همسرم هس ک قبل توی خونش شیرینی میپخت کلا خیلی هنرمند بود تو هر هنری ک فکرشو کنیم دست برده بود و تقریبا تو همش موفق بود البته خانم خیلی پر شور هیجان و ذوق زده میشد برای هر چیزی خیلی پر انرژی بود و جدیدا شنیدم مغازه شیرینی پزیشو دایر کرده تعجب نکردم چون خیلی علاقه داشت ب اینکار میدونستم ازش هر کاری بر میاد.
استاد عزیز از روز اولی ک با شما اشنا شدم الگوی من شما بودید همیشه میگفتم وقتی استاد عباسمنش تونست خودشو از اون وضع نجات بده پس منم میتونم حداقل شروع کنم ببینم تا کجا پیش میرم.ولی خیلی دوس دارم ببینم کجا و تو کدوم نقطه از ذهنم محدودیت هس بتونم بکشمش بیرون درستش کنم.کلا من از صب تاشب تو سایت هستم یا کامنت میخونم یافایل و نیت کردم و باید نتیجه هام بزرگتر بشه.منتظر فایلهای بعدیتون هستم بیصبرانه
و اینکه من از دست اوردهای دیگران خیلی ذوق زده میشم تحسین میکنم و البته از وقتی قانون رومتوجه شدم بیشتر شده این تحسین دست اوردای بقیه.تنها چیزی ک ب ذهنم میرسه اینه ک اون کسی ک تونسته پیشرفت کنه باورهاش درست بوده پس منم باید تو این مسیر استمرار داشته باشم تا ب هدفم برسم.
از خداوند براتون قلبی ارام زندگی پر از موفقیت روزافزون خواستارم
با درود
قسمت یک
1- دختر دختر دایی مادرم که یکسال از من کوچکتر است قبل از 30 سالگی به استقلال مالی رسید و بعد هم دکترایش را گرفت و از نظر شغلی هم جزء مدیران ارشد ایران است.
من واقعا به او حسادت میکردم ولی ذهنم آن حسادت را عادی جلوه میداد. طوری که او باید اینچنین باشد ولی تو کلا ناتوانی. بعدا که قانون را بهتر درک کردم توانستم تحسینش کنم چون حداقل حال خودم بهتر می ماند. ولی ذهنم بهم قبولانده که او میتواند تو عاجزی..
فعلا فقط میتوانم تحسینش کنم بعیده زود بتوانم به باور لیاقت و شایستگی در حد او برسم.یعنی ذهنم داره اینو میگه.
نفر بعدی: برادرم: وقتی مهاجرت کردن حدود 30 سال پیش-احساس من غم بود چون او را دیگر نداشتم. کم کم این حس اومد که چون او رفت و موفق شد منم میتوانم. اما من بدلیل موانع ذهنی موفق نشدم و بعد هم شرکم بیشتر شد و باورهای لیاقت هم داغون.
باور جایگزین: چون او که همخون من است و از یک پدر و مادر و یک تربیت و یک شرایط هستیم حتما منم میتوانم موفق شوم و مهاجرت کنم.
سوال 2: درسهایی که میتوانم بگیرم: نفر اول ، پشتکار و ایمان به توانایی های درونی قوی باعث خلق این نتایج شده چه آگاهانه چه غیرآگاهانه،
نفر دوم: دست یابی به رویا شدنیه، و میشه رویامو زندگی کنم.
من 20 سال پیش فقط میخواستم مهاجرت کنم، حالا 5 ساله هدف دارم از مهاجرتم. بخاطر فایلهای استاد و آموزشها میدونم چرا میخوام مهاجرت کنم که این برام خیلی مهمه. و پیشرفت ذهنی بزرگیه. ولی باورهای لیاقتم پایینه و ذهنم نمیپذیره در اصل تغییر شرایطو و میخواد منو در محیط امن نگه داره. به طور مرموزی داره کار میکنه.
استاد خیلی ممنون از این فایل. من اگه موفق بشم یعنی همه میتونن موفق بشن. چون خودمو واقعا باور ندارم.دروغ میگم به خودم.