اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
جناب آقای عباس منش عزیز فوق العاده از شما و روش خوبتان برای کمک به دیگران رضایت دارم اما من دارم به این نتیجه میرسم که شما اطلاعات زیادی برای زندگی ندارید. شما در فایل چهارم اعتماد به نفس در توضیح سوره بقره و طلاق زنان اینقدر اطلاعاتتان ضعیف است که به جای عُدّه زن گفتین عِده زن. لطفاً توضیح بفرمایید. من فکر میکنم باتوجه به قبول داشتن شما در برنامه موفقیت ثروت و باورها اما شما واقعاً دارید فراتر از دید خودتون نظر میدین و مطمئنم سایت شما از نظر قانونی و دولتی به مشکل برخورد خواهید کرد.
برایتان آرزوی موفقیت بیشتر و شادتربودن میکنم… سپاسگزارم
من نمیدونم چرا وقتی کسی قسمتی از قران را به زبان خودش ترجمه میکنه شما میایید و اینقدر جبهه میگیرید؟؟؟؟
به نظر من اگه ابهاماتی در قران دارید باید به کتابش رجوع کنید.
فکر نمیکنم استادتو این سایت پیامبر شده باشه که بیاد و اسلام را بی نقص برای شماها توضیح بده.هرکسی باید خودش بره و مطالعه کنه درمورد قران و اسلام.
استاد اینجا اومده تا به همه بگه خوب و مثبت به دنیا بنگرید چیزی که اکثر افراد به این زندگی منفی نگر شدن از بس اتفاقات ناراحت کننده و بد براشون افتاده. استاد اومده بگه با کارها و رفتارهای خوبمون میتونیم پاداش و رفتار و عکس العمل خوب میبینید.
حالا شماها هی برید سراغ قران و هی بیاید ایراد بگیرید.من مطمئنم تا قبل از این که استاد درمورد کلمه ای در قرآن اشاره ای نکرده شما حتی سراغ اون نمیریدولی بلافاصله میایید و شروع میکنید به رگبار سوالات فقهی….
اصلن این 4 تا کلیپ درمورد اعتماد به نفس هست نه درمورد قرآن
یکی ازبزرگان می گوید: تعصب بیجا نشانه خامی فرد است وهمیشه به ضررحقیقت تمام میشه. کسی که انتقاد می کنه بایدباجواب منطق متقاعد کرد.البته من خودم نظرآقای گلابی رو تایید نمی کنم ومخالفم ولی درهرحال باید به نظرش احترام گذاشت
شما چقدر نامتعادلی!!! در 3 قسمت قبل داشتی از استاد تعریف میکردی، الان اومدی انتقاد میکنی! اول تکلیف خودتو با خودت مشخص کن بعد بیا نظر بده. به قول قرآن انسان عجوله
اول اینکه نظر شخص رو وجود خداوندی بخشنده و مهربان جلب می کنم … خدایی بسیار عاشق که فرزندانش رو می بخشه ، می فهمه و عاشق بازگشتشون به طرف خودشه … و دعوتش می کنم به درک اینکه فهمیدن اینکه اشتباه و خطا کردیم و وجود عذاب وجدان نعمتی است که خیلی ها ازش بی بهره هستند …
بعد از اون روشن می کنم که حسرت خوردن و عذاب وجدان عملکرد محسوب نمیشه … تنها داشته ی ما لحظه ی اکنونه … و عملکرد صحیح توبه ، درس گرفتن ، قول دادن به خودم و خدای خودم برای تکرار نکردن اشتباه و شروع عملی در راستای جبران خسارت ( از خودم و هر خسارتی که بابت این اشتباه زدم ) اون هم بطور منطقی و با مشورته …
من در مغازم قرآن فارسی فروشی داشتم و این سری که تمام کردم و صورت دادم که برایم بفرسند دیدم گفتند چاپش ممنوع شده و دیگه چاپ نمیشه. این بدان معنی است که دولت و قانون مملکت ما اجازه نمیده هرکسی هرطوری دوست داره قرآن را تفسیر و آشکارا بیان کند، مخصوصاً در سایت و به عنوان نظر به دیگران پیشنهاد دادن. سپاسگزارم استاد خوبم
سلام. اقای گلابی ما نباید تعصبی برخورد گنیم.زبان ما درمقابل زبان عربی ضعیفه.تازه در ترجمه کردن امکان نداره تمام و کمال مطالب ترجمه بشه.پس اگر ماقران رو به فارسی ترجمه کنیم بدون متن عربی داریم زمینه ی تحریف در قران رو فراهم میکنیم.تازه شما دربهترین حالتی میتونید قران رو همونجور که دوست دارید تفسیر کنید اینه که اصلش روکه باکلمات خدا هست داشته باشید نه ترجمه شده ش روکه باکلمات شخص مترجمه.نیازی نیست زیاد توضیح بدم چون خودتونم بیشتربهش فکر کنید متوجه میشید.بدرود.
اینکه شما میفرمایید وقتی ترجمه فارسی خونده بشه از کلمات به انتخاب مترجم داریم استفاده میکنیم و ممکنه منظور کلمات عربی به درستی درک نشه حرف کاملا درستیه لی من که به زبان عربی مسلط نیستم و فقط باید از فارسی استفاده کنم هرچی هم که کلمات عربی درشت و پر رنگ بالای متن فارسی نوشته شده باشه برای من کاربرد نداره
به جای اینکه بیان جلوی چاپ فارسی رو بگیرن که ممکنه ابهام درست کنه باید یک ترجمه جامع و تقریبا صحیح ارائه بدن فکر کنم کسایی هستن تو این مملکت که توانایی ترجمه صحیح قرآن رو داشته باشن
مطمئن باشید اگه قرآن کتاب اول غربی ها بود تا حالا بهترین ترجمه انگلیسی رو براش تهیه کرده بودن ولی در کشور ما از این موضوع به دلیل ناقص بودن زیان فارسی گریزان هستند
به نظر من این فقط توجیه هستش که هرکسی نمیتونه معنی قرآن رو بفهمه
دوست من ترس یکی از اهرم هایی که خداوند توی وجود بشر قرار داده.
اما باید در نظر داشته باشیم که کجا و برای چی ازش استفاده میکنیم.
اگه قرار باشه اختیار زندگیمون و به دست ترس بدیم درواقع یک مُرده متحرک بیش نیستیم.
تو متن بالا چندین و چند بار گفتید که میترسم من نتیجه نگیرم.
خوب قبل از اینکه هر گونه محصولی رو بخاید بخرید اول از همه باید تکلیفتونو با این ترسیدنتون مشخص کنید.
بزارید یه مثال از خودم بزنم
تو دوران خدمت سربازیم ، من سرباز زندان بودم و پست میدادم
تو زندان شهر ما یک برجک مراقبت بود که بین سربازها معروف بود به برجک جن
وقتی وارد زندان شدم سربازها بهم گفتند مراقب اون برجک باش اونجا جن داره ، اولش فکر کردم چون من تازه واردم میخان منو بترسونن و اذیتم کنن.
بعد از چند باز پست دادن توی اون برجک متوجه شدم که نه واقعا یه اتفاقاتی داره میوفته ، وقتی توی برجک بودم انگار یک نفر کنارم نشسته بود، همیشه پنجره های برجک خودش باز و بسته میشد. و یک نفر به شیشه های برجک سنگ میزد.
کار به جایی رسیده بود که وقتی تو اون برجک میرفتم نفسم بند می اومد.
فکرشو بکن ساعت 3 نصفه شب احساس کنی یکی داره نگات میکنه و بغلت نشسته و اونم جنه
چند بار سربازها این موضوع رو بافرمانده زندان درمیان گذاشتنداما نتیجش تنبیه نظامی براشون بود.
واقعا تحمل اون شرایط برای هیچکس امکان نداشت.
تا اینکه به خودم گفتم برای مقابله با ترس باید باهاش روبرو شد
برا همین رفتم کتاب فروشی شهر و یکی دو تا کتاب در مورد جن خریدم
وقتایی که میرفتم توی اون برجک برای پست دادن این کتابارو با خودم میبردم و بلند بلند برای خودم میخوندم و گاهی هم وسطش به جنی ها میگفتم آهای دارم برای شما میخونم ها حواستون به خوندن من باشه.
همین شد و همین
دیگه نه ترسی نه اضطرابی نه توهمی هیچ
دیگه تو زندگیم نه از جنی میترسم نه از روح نه از این مدل حرف ها.
این یه مثال از زندگی من بود.
خوب دوست من
شما میترسی که برای شما جواب نده
دلیلشو هم میدونی؟؟؟
چرا برای بقیه جواب بده و برای شما جواب نده؟؟؟
آیا از نظر جسمی با بقیه فرق داری؟؟؟
آیا از نظر ذهنی یا فکری با بقیه فرق داری؟؟؟
قانونی توی دنیا هست که میگه اگه یک کاری رو فقط یک نفر تو دنیا تونسته انجام بده پس قطعا شما هم میتونی اون کار رو انجام بدی.
پس مطمئن باش همینطور که برای من و دیگران جواب میده برای شما هم جواب میده.
من خودم دوره آنلاین هدف گزاری رو شرکت کردم و ازش راضی بودم
البته یک سری تمریناتی رو باید روی باورهام انجام بدم تا بعضی مشکلات ذهنی که داشته ام برطرف بشه اما مطمئنم وقتی آقای عباس منش از این طریق به نتیجه رسیده حتما من هم میرسم.
وقتی توی یک مسیر با بقیه حرکت کنی نمیتونی بگی به مقصد اونا نمیرسی.
وقتی من و شما باهم تو اتوبان تهران به قم حرکت کنیم اصلا این فکر رو نمیکنی که ممکنه من به قم برسم و شما به رشت برسی
مسیر تهران قم قطعا به قم میرسه و هرکس که توی اون مسیره مقصدش قم هست فقط ممکنه سرعت افراد فرق داشته باشه و بعضی ها زودتر برسن.
باید روی باورهات کار کنی تا سرعتت توی جاده موفقیت و پیروزی بیشتر بشه.
بجای پیاده قدم زدن سوار ماشین شو وگاز بده به سمت موفقیت
سپاسگزارم از این همه دقت و حوصله و مهربانی در پاسخ به من..
چندجمله اخرت خیلی به دلم نشست. میدونی من از ادمای اطرافم میترسم.. از نظرشون. از نه گفتناشون.. از همکاری نکردناشون.. از این میترسم که سهم من و قسمت من اون چیزا نباشه…البته میدونم اشکال از باورهامه.. چقدر این باور مهمه و تغییر دادنش سخت…
تعریف و تمجید از دیگران.دارای قدرت بش دیگران.دارای حس قدردانی.قبول مسئولیت شکست و اشتباه خوددادن اعتبار یه سایر افراد در پیروزی ها و سهیم کردن آنها.مطالعه روزانه.بحث در مورد ایده ها.به اشتراک گذاری اطلاعات و داده ها.شادی آفرین.استقبال از تغییر.داشتن لیست کارهایی که باید انجام شود.ثبت کتبی وقایع و دلایل.خواستار موفقیت دیگران.دارای لیست اهداف حال و آینده.تعیین اهداف و توسعه طرح های زندگی.یادگیری مداوم.انجام کارها بر اساس دیدگاه تحول گونه و و انعطاف پذیر.
من هر چیزی به ذهنم رسید گفتم واینها همه مواردی هستند آدمهای دارای اعتماد به نفس دارن
با عرض سلام همه ی دوستان گل و استاد عباسمنش . ما قائم مقام خدا هستیم روی زمین. ما هممون خدای دیگری هستیم روی زمین . یعنی همه ی انسانها تکه ای از خدا هستند روی زمین. وظیفه ی هر انسانی بنظر من اینه که مثل خدا روی زمین زندگی کنه عشق بورزه فکر کنه و به هرچی که میخواد برسه . به چیزای خوب توجه کنیم تو زندگی . ذهنمون رو به چیزای مثبت متمرکز کنیم توی زندگی هرچیزی که به ما احساس خوبی بده هر زیبایی که فطری باشه یعنی یسری مسائل فطری و ذاتی هستن که انسان دوست داره و به انسان احساس خوبی میده و در ضمییر ناخودآگاه ما آرامش دوستی و عشق می آفرینه مثلا با نگاه به یک رورخونه آدم ذاتا احساس خوبی بهش دست میده اما با نگاه کردن با چیزای بدی مثلا یه جنایت یا مثلا دیدن صحنه ی از جنگ که این باور رو در وجود آدم بوجود میاره توسط ضمییر ناخودآگاه که زندگی بده آدما بد هستن و همو میکشن احساس بدی تو وجود ما بوجود میاره . بنظر من هر لحظه ای که ما تو زندگی داریم تجربه میکنیم منحصر بفرده هر لحظه در حال خلق کردن لحظات ثانیه ها دقایق روزها ماه ها و… هستیم با توجه به چیزی که بهش فکر میکنیم و تمرکز میکنیم چون تمام اون چیزایی که به ضمییر ناخودآگاهمان میفرستیم ثبت میشه هیچوقتم نابود نمیشه. پس سرنوشت هر انسانی دسته خودشه که به چی فکر کنه چی بخواد و به چی تمرکز کنه و ضمییر ناخودآگاهش رو روی چه مساله ی متمرکز کنه. هرچیزی که انسانها برای خودشون بخوان همون سرشون میاد چه به نفعش باشه چه به نفعش نباشه اما عده ای از انسانها خود هوشیارن عده ای ناهوشیارن یعنی میگن بزار ببینیم خدا چی میخواد یعنی عده ای فقط زنده ان و عده ای زندگی میکنن . فرقی هست بین زنده بودن و زندگی کردن . زندگی کردن یعنی تمام امور دسته توا یعنی چی بخوای چی نخوای به چی توجه کنی به چی توجه نکنی دقیقا با برنامه ای که خودت برای خودت طراحی میکنی پیش بری مثل یک نقشه که خودت طراحی میکنی برای خودت حالا این نقشه هرچی جلوتر میری به تکامل میرسه یعنی شاید یه مسیری رو از قبل طراحی میکنی و میبینی تورو به نقطه ی دلخواه نرسوند حالا دوباره یه مسیر دیگه و اونقدر ادامه میدی تا به نقطه دلخواهت برسی . هر چیزی که تورو آرام کنه احساس خوب بهت بده احساس سرزندگی احساس مثبت . و اگه بخوام خلاصه کنم حرفمو تمام زندگی انسان توی ذهنشه. متاسفانه توی وجود ما یه باور غلطی از خدا انداختن و خدارو موجودی ترسناک جلوه دادن خدا توی قرآن میفرمایید با یاد من(خدا) دلها آرام میگیرد خوب حالا تو وقتی توی باورت خدارو یه موجود ترسناک غضبناکی داری که فقط سیگنال ترس به تو میده خب تو چطوری میتونی به آرامش برسی و آنقدر این باورها عمیق توی وجود افراد ریشه کرده که باید مساله رو با تلاش و کوشش حل کنن تو خودشون منظورم همون تغییر باورهاشون . حالا داشتم این فایلو گوش میدادم از استاد که گفت به خیلی از اطرافیاش گفته و اونا خندیدن و توجه نکردن بنظر من خدا نشانه ها و وسیله رو فراهم میکنه ولی این خود فرده که باید بخواد پس در هر صورت میرسیم به خود. پس خودت مسئول زندگیت هستی . سرنوشت چیه اصلا . سرنوشتتوخودت برای خودت رقم میزنی . و خیلی راحته کافیه که ببینی در اعماق وجودت که چی میخوای و به آرامی در مسیرش قرار بگیری . در مسیر رشد پیشرفت محبت عشق ثروت و هرچیزی که مثبت باشه.این مساله فرهنگ خیلی مساله جالبیه استاد خیلی قشنگ اشاره کردن قوانینی که توی هر فرهنگ با فرهنگ دیگه فرق میکنه اما بنظر من بعضی چیزا ذاتیه یعنی هر انسانی ذاتا یسری چیزارو دوست داره . مثلا ما ذاتا موجودات اجتماعی هستیم یا ذاتا زیبایی رو دوست داریم یا ذاتا دوست داریم محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن رو و به فرهنگ و اقوام مربوط نمیشه . پس اگه برگردیم به ذات و سرشت هر آدمی بنظرم جز خوبی چیزی نیست و حالا بنظرم با پیشرفتهای علمی که داره هر روز بیشتر میشه تا ریشه خرافات و باورهای غلط هرچقدر سریعتر بخشکه.چقدر استعدادهای خوب مغزهای خلاق که چه بسا توی نادانی و ناهوشیاری دارن زندگی میکنن که فقط زنده بمونن و اگه باورهای محدود کنندشون رو تغییر بدن مثل یه گلی شکوفا بشن و هم باعث افتخار ایران بشن در سطح جهانی و هم باعث پیشرفت در سطح جهانی و جامعه ی انسانی. این کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید رو به دوستان توصیه میکنم حتما بخونید واقعا عالیه این کتاب. ضمییر ناخودآگاهمون تو وجودمون همون کامپیوتریه که مارو وصل میکنه به شعور جهانی بریم راجبش تحقیق کنیم ببینیم چیه اصلا خود شناسی یعنی همین دیگه تو ببین چی هستی سیستمت چیه بدنت چجوری کار میکنه . بعد همین قضیه خودشناسی یعنی خدا شناسی همینه که میگن تو اگه خودت رو خوب بشناسی خدارو میتونی بشناسی چون ما تیکه ای از خدا هستیم. یه تیکه انرژی در کل کایئنات و جهان هستی از آنجایی که انرژی نه بوجود میاد نه از بین میره پس ما با مرگ نابود نمیشیم . اونایی که میخندن به این مساله و در جهت رسیدن به کیفیت زندگی بهتر کاری نمیکنن یعنی خودشون برای خودشون کاری نمیکنن آدمای حقیرین به نظر من . منتظره کسی براش کاری کنه یا خدا یه چیزی رو اتفاقی توی مسیر زندگیش قرار بده که هرگز اتفاق نمیفته . یه کتاب دیگه رو شروع کردم به خوندن که اینم واقعا کتاب جالبه به اسم “لطفا گوسفند نباشید” این کتابم توصیه میکنم بخونید حتما. هدفمون چیه از خلقت ؟ بخوریم بخوابیم دوباره یه روز دیگه از راه برسه بخوریم بخوابیم تا یک روزی هم بمیریم؟
وچند نکته آخری که به ذهنم می رسید36-آن ها کارهای مهم زیادی را به پایان می رسانند37-همیشه در ردیف های جلو می نشینند38- هیچ وقت نه غیبت میکنند نه تهمت می زنند نه دروغ می گویند39-وقتی کاری را شروع می کنند برای رسیدن به آنهدف اشتیاق سوزان دارند40-آنهه در زمینه هایی متخصص هستند.
به نظر من میشه به احساس گناه این دید و نگاه رو داشت که این احساس گناه اگر در حد یک تلنگر باشه که راهی که داری میری اشتباست یا یک زنگ خطر که هوشیار باش و بیشتر ازین ادامه نده,خب این تا اینجاش خوبه و کاملا طبیعیه,و حتی میشه این ادعا رو داشت که با اینکه فرد دچار خطا و گناه شده,اما درون بیداری داره,…و به نظر من ی همچین احساسی در این حد یک آلارم آگاهی دهنده است در وجود انسان,اما همینکه به صدا در اومد و مارو آگاه کرد(باتوجه به اینکه وظیفه ش آگاه کردنه,وحالا که آگاه شدیم)باید خاموشش کرد,همین لحظه ست که بایدبه خودمون یه ایست بزرگ نشون بدیم و بعد به فکر اصلاح و تغییر مسیر بیفتیم(با باور این که انسان انعطاف پذیره,ومرتکب گناه یا خطایی شدن دلیل بر این نمیشود که زندگی انسان کامل تحت تاثیرش قرار بگیرد و دیگه نشه تغییرش داد…وهمچنین مسیر ما یک مسیر یک طرفه نیست,که راه برگشت وجود نداشته باشه…)و اینکه با این تغییر مسیر و اصلاح به خودمون نشون بدیم که واقعن پشیمونیم.نه با غرق شدن در احساس گناه و دامن زدن مدام بهش و سرزنش بیهوده و ادامه اون تا جاییکه نه تنها نتونه به ما کمکی کنه بلکه ازاون ماهیت اصلی خودش که برای هشدار و آگاهی ماست فاصله بگیره و از صدا و هشدار خداوند,تبدیل بشه به نجوای شیطان برای ویران کردن ما!!!که مطمینن نتیجه ش نتیجه خوبی نخواهد بود و فقط حس بی ارزشی وهزاران فکر و گفتگوی ذهنی بی اساس که فقط ساخته و پرداخته ذهن خودمونه و هزارمشکل دیگه رو برامون بدنبال میاره…
و برای از بین بردن این حس:
_در خیلی از موارد اگر ممکن باشد جبران گناه راه بسیار خوبی برای آرامش و از بین بردن احساس گناهه.
اما جدای از عمل گناه,بعضی وقتها این عذاب و احساس گناه بخاطر ترس از فکر دیگران در مورد خودمونه,…و بعضی وقتها ترس دور شدن از خداوند و اینکه کسی که مرتکب گناه بزرگی میشود,خود را (از چشم خدا افتاده) میبیند,و اینکه خداوند نسبت به او خشمگینه,و هرگز بخشیده نمیشود,…
طبیعتا باید درصدد تغییر این افکار بر اومد…
گناه هر چقدر هم بزرگ باشه یا حتی کوچیک,در هر صورت به نظر من با تغییر بینش و فکر و باور,هم نسبت به خود گناه,هم نسبت به خودمون,هم اطرافیانمون,و از همه مهمتر نسبت به خداوند,و ارتباطش باهامون میتونیم به خودمون کمک کنیم…
چنین فردی باید خدای خودش رو بهتر بشناسد(ب قول استاد خدا یک انسان با عواطف انسانی نیست که با هر اتفاقی احساساتش برانگیخته شود(برای من تاثیرگذارترین جمله ایی که در این مورد شنیدم همین بود,و واقعیت اینه که متاسفانه ما خیلی بد و کاملن به غلط هم خودمون,و هم خداوند رو فهمیدیم))…
_پس به عنوان اولین راه,فردی که دچار احساس گناه هست باید سعی کنه که به آگاهی و باور و بینش درست و لازم برسد…
و این بینش و باور و آگاهی درست از راههای مختلف مثلن از طریق مطالعه,آشنا کردن فرد با قانون جذب و لزوم در مسیر و فرکانس مثبت و درست قرارگرفتن و همینطور بررسی سرگذشت افرادی شبیه خودشون که مرتکب گناه به مراتب بزرگتری شدن,اما خودشونو نباختن,امیدشون و توکلشون به خداوند رو حفظ کردن و به زندگی ادامه دادن,و آینده براشون حتی خیلی بهتر از حد تصور شده…
_و بعد به کار گرفتن این افکار وباورهای درست درزندگی به جای افکار مخرب و نابود کننده و منفی…
_بعد از اینکه باورها تغییر کرد و شخص پذیرفت که خداوند اونو میبخشد,حال باید بتونه اول از همه خودش,خودش رو ببخشد(نبخشیدن خود معمولا به این دلیل هستش که آدم گناه رو خیلی بزرگ میبینه و به همین دلیل خودش رو لایق بخشیده شدن نمیبیند,ولی قرار بر اینه که این باورها تغییر داده بشه) تا توسط خداوند هم بخشیده بشود…
_و بعد باید با ایمان به خداوند از درگاهش طلب بخشش کند و ایمان داشته باشد که خداوند توبه ش رو میپذیرد…
_و باید انسان بتونه قبول کند که گذشته گذشته وتمام!!!
یعنی به معنای تمام کلمه گذشته رو هیچ کاریش نمیشه کرد,هیچی!!جز اینکه ازش درس گرفت وتجربه کسب کرد برای ساخت حال وآینده مون,پس نباید اینقدر گذشته رو حمل کنیم باخودمون…و به نظرم انسان دراین شرایط به هرنحوی که شده باید خودش رو از گذشته جدا کند و به دنیای حال و آینده ش هل بده,…
پس باید به خودش به عنوان یک انسان تغییر یافته یا تازه متولد شده نگاه کند که همون انتخاب ها و همون شرایط و همون آینده ایی پیش رویش هست که پیش روی هر انسان دیگری با هر نوع گذشته ایی.(باور این که با نادیده گرفتن گذشته هم میشه دنیای زیباتری برای خودمون بسازیم)
و باید که
_سعی کنیم که با توکل و امیدوارنه و خوشبینانه به آینده نگاه کنیم…
_هدف گذاری کنیم برای آینده,ولازم بدونیم که باید به این هدفها برسیم…
_در عرصه ها و کارهایی که با انجامش حس خوبی بهمون دست میده واحساس مفید بودن و ارزشمندی میکنیم و بهمون انگیزه میده,شروع به فعالیت کنیم و ادامه ش بدیم…
_حس خجالت و ترس رو ازخودمون دورکنیم…
_اوقات خالی روزانه رو به هر کاری که باعث شاد شدنمون میشه اختصاص بدیم,مثل ورزش,تفریح,…
_به جای فکر کردن به خاطرات گذشته,در ذهنمون اتفاقاتی رو که دوست داریم در آینده برامون پیش بیاد رو به عنوان خاطرات آینده!!مدام درذهنمون مرور کنیم…
_نه تنها خودمون روسزاوار هیچ عذاب یاگرفتاری ندونیم بلکه برعکس خودمون روبسیار دوست داشته باشیم و برای خودمون ارزش قایل بشیم, وخودمون را لایق بهترین ها بدونیم…
_کمال گرایانه به خودمون نگاه نکنیم که باید عاری از هرگونه گناه و خطا باشیم,ودیگراشتباهی مرتکب نشیم,و به خودمون این حقو بدیم که گاهی ممکنه اشتباه کنیم مثل همه انسانهای دیگه,(درواقع این یعنی اگر دوباره دچار خطا یا مشکلی شدیم دلیل بر این نمیشه که دوباره گذشته بخواد آوار بشه رو سرمون و دوباره عذاب وجدان و…)
_گفتگوهای ذهنی رو از خودمون دور کنیم و به جای هر نوع فکر منفی,افکار مثبت رو درذهنمون جایگزین کنیم
_ارتباطاتمون رو وسعت بدیم
_با خداوند حرف بزنیم,ارزوهامون رو ازش بخوایم,درخواست کنیم,وهرلحظه شکرگذارش باشیم
اگر من بخوام به کسی که با خطای بسیار بزرگی دچار احساس گناه شده کمک کنم درقدم اول با استفاده از اهرم رنج و لذت دروجود این شخص انگیزه تغییر این احساس رو ایجاد میکنم چون معمولا چنین شخصی درابتدا برای تغییر این احساس مقاومت بسیار شدیدی میکنه
بعداز اینکه انگیزه لازم در فرد ایجاد شد برای نهادینه کردن این باور که میشه این احساس گناه رو تغییر داد مثالهای واقعی برای او می آورم که کسانی با موقعیت مشابه بوده اند و حتی بدتر از او که توانسته اند با تغییر احساس گناه به احساس ارزشمند بودن برسند و در زندگی به موفقیتهای خوبی هم دست پیدا کردن و باید فرد رو مجاب کنیم که بره و دنبال این مثالهای واقعی بگرده که قطعا جوینده یابنده است
در مراحل بعدی با انجام تمرینهایی مثل تجسم خلاق و عبارات تاکیدی میتونیم اون شخص رو در روند بهبودی کمک کنیم
البته در ادامه فرد موردنظر نکاتی رو هم نباید فراموش کنه مثلا از رفتن به جاهایی که باعث یادآوری اون احساس گناه میشه حتما پرهیز کنه و یا با افرادی که در ذهنش اون احساس گناه رو تداعی میکنه قطع رابطه کنه و مواردی از این قبیل
حتی ممکنه اون خطایی که انجام داده و باعث ایجاد احساس گناه شده اونقدر شدید و بزرگ بوده باشه که مجبور باشه محله یا حتی شهر زندگیش رو هم عوض کنه
به نظر من مواجه نشدن با افراد و یا محیطی که باعث بروز گناه شده خیلی خیلی میتونه به فرد مورد نظر کمک کنه
جناب آقای عباس منش عزیز فوق العاده از شما و روش خوبتان برای کمک به دیگران رضایت دارم اما من دارم به این نتیجه میرسم که شما اطلاعات زیادی برای زندگی ندارید. شما در فایل چهارم اعتماد به نفس در توضیح سوره بقره و طلاق زنان اینقدر اطلاعاتتان ضعیف است که به جای عُدّه زن گفتین عِده زن. لطفاً توضیح بفرمایید. من فکر میکنم باتوجه به قبول داشتن شما در برنامه موفقیت ثروت و باورها اما شما واقعاً دارید فراتر از دید خودتون نظر میدین و مطمئنم سایت شما از نظر قانونی و دولتی به مشکل برخورد خواهید کرد.
برایتان آرزوی موفقیت بیشتر و شادتربودن میکنم… سپاسگزارم
آقای گلابی شما از اون دسته آدمایی هستید که باید ازشون دوری کرد…. ومن الله توفیق.
دقیقا داشتم به همین فک میکردم.آدم انقد منفی نگر!!!!
سلام به همه
من نمیدونم چرا وقتی کسی قسمتی از قران را به زبان خودش ترجمه میکنه شما میایید و اینقدر جبهه میگیرید؟؟؟؟
به نظر من اگه ابهاماتی در قران دارید باید به کتابش رجوع کنید.
فکر نمیکنم استادتو این سایت پیامبر شده باشه که بیاد و اسلام را بی نقص برای شماها توضیح بده.هرکسی باید خودش بره و مطالعه کنه درمورد قران و اسلام.
استاد اینجا اومده تا به همه بگه خوب و مثبت به دنیا بنگرید چیزی که اکثر افراد به این زندگی منفی نگر شدن از بس اتفاقات ناراحت کننده و بد براشون افتاده. استاد اومده بگه با کارها و رفتارهای خوبمون میتونیم پاداش و رفتار و عکس العمل خوب میبینید.
حالا شماها هی برید سراغ قران و هی بیاید ایراد بگیرید.من مطمئنم تا قبل از این که استاد درمورد کلمه ای در قرآن اشاره ای نکرده شما حتی سراغ اون نمیریدولی بلافاصله میایید و شروع میکنید به رگبار سوالات فقهی….
اصلن این 4 تا کلیپ درمورد اعتماد به نفس هست نه درمورد قرآن
اعراض
سلام دوست من
من به شما پیشنهاد میکنم دوره آفرینش استاد رو تهیه کنید.
بسیار روشنگر خواهد بود.
موفقتر باشی.
سلام جناب اقای گلابی
من نمی دونم شما از کجا به این نتیجه رسیدید که استاد اطلاعات زیادی برای زندگی نداره.
اولا که شما همه فایلهای رایگان دیدی ؟
اگر یه ادم صفر هم این اطلاعات بهش بدن فیلسوف میشه پس این همه اطلاعات استاد از کجاش در اورده ؟
ثانیا منظورتون از فراتر از دیدش ادم نظر بده یعنی چی؟
ثالثا از کجا شما مطمینی که استاد از نظر قانونی و دو لتی به مشکل بر می خوره؟
باید خدمتت عرض کنم که به مشکل نمی خوره چون اصلا شما به درسا گوش ندادی چون اصلا استاد تو مدار و فرکانس مشکل نیست که بخواد بر بخوره یا بر نخوره.
فرض هم که بخوره من خودم پشت استادم مثل چی شک نکن.
یکی ازبزرگان می گوید: تعصب بیجا نشانه خامی فرد است وهمیشه به ضررحقیقت تمام میشه. کسی که انتقاد می کنه بایدباجواب منطق متقاعد کرد.البته من خودم نظرآقای گلابی رو تایید نمی کنم ومخالفم ولی درهرحال باید به نظرش احترام گذاشت
سلام بر دوست عزیز……. لطفا بیایید… قضاوت کنیم برای یاری کردن یکدیگر……….
نه اینکه قضاوت کنیم برای مجازات کردن یکدیگر………….
سلام . چون تو مسابقه نبردی از استاد متنفر شدی؟!!!!!!
جنس بد این عوارضم داره دیگه!!!
شما چقدر نامتعادلی!!! در 3 قسمت قبل داشتی از استاد تعریف میکردی، الان اومدی انتقاد میکنی! اول تکلیف خودتو با خودت مشخص کن بعد بیا نظر بده. به قول قرآن انسان عجوله
با سلام . تجربه ی شخصی من اینه :
اول اینکه نظر شخص رو وجود خداوندی بخشنده و مهربان جلب می کنم … خدایی بسیار عاشق که فرزندانش رو می بخشه ، می فهمه و عاشق بازگشتشون به طرف خودشه … و دعوتش می کنم به درک اینکه فهمیدن اینکه اشتباه و خطا کردیم و وجود عذاب وجدان نعمتی است که خیلی ها ازش بی بهره هستند …
بعد از اون روشن می کنم که حسرت خوردن و عذاب وجدان عملکرد محسوب نمیشه … تنها داشته ی ما لحظه ی اکنونه … و عملکرد صحیح توبه ، درس گرفتن ، قول دادن به خودم و خدای خودم برای تکرار نکردن اشتباه و شروع عملی در راستای جبران خسارت ( از خودم و هر خسارتی که بابت این اشتباه زدم ) اون هم بطور منطقی و با مشورته …
من در مغازم قرآن فارسی فروشی داشتم و این سری که تمام کردم و صورت دادم که برایم بفرسند دیدم گفتند چاپش ممنوع شده و دیگه چاپ نمیشه. این بدان معنی است که دولت و قانون مملکت ما اجازه نمیده هرکسی هرطوری دوست داره قرآن را تفسیر و آشکارا بیان کند، مخصوصاً در سایت و به عنوان نظر به دیگران پیشنهاد دادن. سپاسگزارم استاد خوبم
سلام. اقای گلابی ما نباید تعصبی برخورد گنیم.زبان ما درمقابل زبان عربی ضعیفه.تازه در ترجمه کردن امکان نداره تمام و کمال مطالب ترجمه بشه.پس اگر ماقران رو به فارسی ترجمه کنیم بدون متن عربی داریم زمینه ی تحریف در قران رو فراهم میکنیم.تازه شما دربهترین حالتی میتونید قران رو همونجور که دوست دارید تفسیر کنید اینه که اصلش روکه باکلمات خدا هست داشته باشید نه ترجمه شده ش روکه باکلمات شخص مترجمه.نیازی نیست زیاد توضیح بدم چون خودتونم بیشتربهش فکر کنید متوجه میشید.بدرود.
سلام دوست عزیز
اینکه شما میفرمایید وقتی ترجمه فارسی خونده بشه از کلمات به انتخاب مترجم داریم استفاده میکنیم و ممکنه منظور کلمات عربی به درستی درک نشه حرف کاملا درستیه لی من که به زبان عربی مسلط نیستم و فقط باید از فارسی استفاده کنم هرچی هم که کلمات عربی درشت و پر رنگ بالای متن فارسی نوشته شده باشه برای من کاربرد نداره
به جای اینکه بیان جلوی چاپ فارسی رو بگیرن که ممکنه ابهام درست کنه باید یک ترجمه جامع و تقریبا صحیح ارائه بدن فکر کنم کسایی هستن تو این مملکت که توانایی ترجمه صحیح قرآن رو داشته باشن
مطمئن باشید اگه قرآن کتاب اول غربی ها بود تا حالا بهترین ترجمه انگلیسی رو براش تهیه کرده بودن ولی در کشور ما از این موضوع به دلیل ناقص بودن زیان فارسی گریزان هستند
به نظر من این فقط توجیه هستش که هرکسی نمیتونه معنی قرآن رو بفهمه
موفق باشید
قسمت سوم کی میاد روی سایت؟؟
فرداااااااا
سلام
خیلی مایلم بدانم شما از کدام محصولات سایت استفاده نموده اید؟ و خدا وکیلی چقدر رضایت دارید؟
سلام
از چه نظر میپرسید؟؟
سلام
من فایلهای رایگان رو گوش کردم. حس خوبی داشتم اما ته وجودم میترسم نکنه من جواب نگیرم.
الان هم دوره عزت نفس شرکت کردم اما باز هم میترسم نکنه من جواب نگیرم.
قصدم اینه به زودی بسته روانشناسی ثروت و تند خوانی و قانون افرینش رو هم بخرم اما همش با خودم میگم نکنه این همه هزینه کنم و جواب نگیرم…
دوست من ترس یکی از اهرم هایی که خداوند توی وجود بشر قرار داده.
اما باید در نظر داشته باشیم که کجا و برای چی ازش استفاده میکنیم.
اگه قرار باشه اختیار زندگیمون و به دست ترس بدیم درواقع یک مُرده متحرک بیش نیستیم.
تو متن بالا چندین و چند بار گفتید که میترسم من نتیجه نگیرم.
خوب قبل از اینکه هر گونه محصولی رو بخاید بخرید اول از همه باید تکلیفتونو با این ترسیدنتون مشخص کنید.
بزارید یه مثال از خودم بزنم
تو دوران خدمت سربازیم ، من سرباز زندان بودم و پست میدادم
تو زندان شهر ما یک برجک مراقبت بود که بین سربازها معروف بود به برجک جن
وقتی وارد زندان شدم سربازها بهم گفتند مراقب اون برجک باش اونجا جن داره ، اولش فکر کردم چون من تازه واردم میخان منو بترسونن و اذیتم کنن.
بعد از چند باز پست دادن توی اون برجک متوجه شدم که نه واقعا یه اتفاقاتی داره میوفته ، وقتی توی برجک بودم انگار یک نفر کنارم نشسته بود، همیشه پنجره های برجک خودش باز و بسته میشد. و یک نفر به شیشه های برجک سنگ میزد.
کار به جایی رسیده بود که وقتی تو اون برجک میرفتم نفسم بند می اومد.
فکرشو بکن ساعت 3 نصفه شب احساس کنی یکی داره نگات میکنه و بغلت نشسته و اونم جنه
چند بار سربازها این موضوع رو بافرمانده زندان درمیان گذاشتنداما نتیجش تنبیه نظامی براشون بود.
واقعا تحمل اون شرایط برای هیچکس امکان نداشت.
تا اینکه به خودم گفتم برای مقابله با ترس باید باهاش روبرو شد
برا همین رفتم کتاب فروشی شهر و یکی دو تا کتاب در مورد جن خریدم
وقتایی که میرفتم توی اون برجک برای پست دادن این کتابارو با خودم میبردم و بلند بلند برای خودم میخوندم و گاهی هم وسطش به جنی ها میگفتم آهای دارم برای شما میخونم ها حواستون به خوندن من باشه.
همین شد و همین
دیگه نه ترسی نه اضطرابی نه توهمی هیچ
دیگه تو زندگیم نه از جنی میترسم نه از روح نه از این مدل حرف ها.
این یه مثال از زندگی من بود.
خوب دوست من
شما میترسی که برای شما جواب نده
دلیلشو هم میدونی؟؟؟
چرا برای بقیه جواب بده و برای شما جواب نده؟؟؟
آیا از نظر جسمی با بقیه فرق داری؟؟؟
آیا از نظر ذهنی یا فکری با بقیه فرق داری؟؟؟
قانونی توی دنیا هست که میگه اگه یک کاری رو فقط یک نفر تو دنیا تونسته انجام بده پس قطعا شما هم میتونی اون کار رو انجام بدی.
پس مطمئن باش همینطور که برای من و دیگران جواب میده برای شما هم جواب میده.
من خودم دوره آنلاین هدف گزاری رو شرکت کردم و ازش راضی بودم
البته یک سری تمریناتی رو باید روی باورهام انجام بدم تا بعضی مشکلات ذهنی که داشته ام برطرف بشه اما مطمئنم وقتی آقای عباس منش از این طریق به نتیجه رسیده حتما من هم میرسم.
وقتی توی یک مسیر با بقیه حرکت کنی نمیتونی بگی به مقصد اونا نمیرسی.
وقتی من و شما باهم تو اتوبان تهران به قم حرکت کنیم اصلا این فکر رو نمیکنی که ممکنه من به قم برسم و شما به رشت برسی
مسیر تهران قم قطعا به قم میرسه و هرکس که توی اون مسیره مقصدش قم هست فقط ممکنه سرعت افراد فرق داشته باشه و بعضی ها زودتر برسن.
باید روی باورهات کار کنی تا سرعتت توی جاده موفقیت و پیروزی بیشتر بشه.
بجای پیاده قدم زدن سوار ماشین شو وگاز بده به سمت موفقیت
سپاسگزارم از این همه دقت و حوصله و مهربانی در پاسخ به من..
چندجمله اخرت خیلی به دلم نشست. میدونی من از ادمای اطرافم میترسم.. از نظرشون. از نه گفتناشون.. از همکاری نکردناشون.. از این میترسم که سهم من و قسمت من اون چیزا نباشه…البته میدونم اشکال از باورهامه.. چقدر این باور مهمه و تغییر دادنش سخت…
روی خدا حساب کن
تا خدا رو داری کاری به نه گفتن دیگران نداشته باش
خدا رو شاکر باش برا قدرتی که بهت داده و ازش کمک بخواه تا تو مسیر موفقیت پشتیبانت باشه
شاد و پیروز باشی
سلام من نظرم فرستادم درمسابقه ولی نیست ….لطفا پیگیری کنید خیلی وقت گذاشتم
سلام آقای بهره مند
خیلی ناراحت شدم که یه نظر خوب و از روی فکر رو از دست دادم
تجربه ی شخصی خودم:سعی کنید از مرورگر کروم استفاده کنید،برای منم چندین بار طی استفاده از مرورگراینترنت اکسپلورر پیش اومده
از ورد کپی نکنید و مستقیما در قسمت نظرات تایپ کنید
موفق باشید
سلام استاد مثل همیشه عالی هستید ممنونم.
تعریف و تمجید از دیگران.دارای قدرت بش دیگران.دارای حس قدردانی.قبول مسئولیت شکست و اشتباه خوددادن اعتبار یه سایر افراد در پیروزی ها و سهیم کردن آنها.مطالعه روزانه.بحث در مورد ایده ها.به اشتراک گذاری اطلاعات و داده ها.شادی آفرین.استقبال از تغییر.داشتن لیست کارهایی که باید انجام شود.ثبت کتبی وقایع و دلایل.خواستار موفقیت دیگران.دارای لیست اهداف حال و آینده.تعیین اهداف و توسعه طرح های زندگی.یادگیری مداوم.انجام کارها بر اساس دیدگاه تحول گونه و و انعطاف پذیر.
من هر چیزی به ذهنم رسید گفتم واینها همه مواردی هستند آدمهای دارای اعتماد به نفس دارن
با عرض سلام همه ی دوستان گل و استاد عباسمنش . ما قائم مقام خدا هستیم روی زمین. ما هممون خدای دیگری هستیم روی زمین . یعنی همه ی انسانها تکه ای از خدا هستند روی زمین. وظیفه ی هر انسانی بنظر من اینه که مثل خدا روی زمین زندگی کنه عشق بورزه فکر کنه و به هرچی که میخواد برسه . به چیزای خوب توجه کنیم تو زندگی . ذهنمون رو به چیزای مثبت متمرکز کنیم توی زندگی هرچیزی که به ما احساس خوبی بده هر زیبایی که فطری باشه یعنی یسری مسائل فطری و ذاتی هستن که انسان دوست داره و به انسان احساس خوبی میده و در ضمییر ناخودآگاه ما آرامش دوستی و عشق می آفرینه مثلا با نگاه به یک رورخونه آدم ذاتا احساس خوبی بهش دست میده اما با نگاه کردن با چیزای بدی مثلا یه جنایت یا مثلا دیدن صحنه ی از جنگ که این باور رو در وجود آدم بوجود میاره توسط ضمییر ناخودآگاه که زندگی بده آدما بد هستن و همو میکشن احساس بدی تو وجود ما بوجود میاره . بنظر من هر لحظه ای که ما تو زندگی داریم تجربه میکنیم منحصر بفرده هر لحظه در حال خلق کردن لحظات ثانیه ها دقایق روزها ماه ها و… هستیم با توجه به چیزی که بهش فکر میکنیم و تمرکز میکنیم چون تمام اون چیزایی که به ضمییر ناخودآگاهمان میفرستیم ثبت میشه هیچوقتم نابود نمیشه. پس سرنوشت هر انسانی دسته خودشه که به چی فکر کنه چی بخواد و به چی تمرکز کنه و ضمییر ناخودآگاهش رو روی چه مساله ی متمرکز کنه. هرچیزی که انسانها برای خودشون بخوان همون سرشون میاد چه به نفعش باشه چه به نفعش نباشه اما عده ای از انسانها خود هوشیارن عده ای ناهوشیارن یعنی میگن بزار ببینیم خدا چی میخواد یعنی عده ای فقط زنده ان و عده ای زندگی میکنن . فرقی هست بین زنده بودن و زندگی کردن . زندگی کردن یعنی تمام امور دسته توا یعنی چی بخوای چی نخوای به چی توجه کنی به چی توجه نکنی دقیقا با برنامه ای که خودت برای خودت طراحی میکنی پیش بری مثل یک نقشه که خودت طراحی میکنی برای خودت حالا این نقشه هرچی جلوتر میری به تکامل میرسه یعنی شاید یه مسیری رو از قبل طراحی میکنی و میبینی تورو به نقطه ی دلخواه نرسوند حالا دوباره یه مسیر دیگه و اونقدر ادامه میدی تا به نقطه دلخواهت برسی . هر چیزی که تورو آرام کنه احساس خوب بهت بده احساس سرزندگی احساس مثبت . و اگه بخوام خلاصه کنم حرفمو تمام زندگی انسان توی ذهنشه. متاسفانه توی وجود ما یه باور غلطی از خدا انداختن و خدارو موجودی ترسناک جلوه دادن خدا توی قرآن میفرمایید با یاد من(خدا) دلها آرام میگیرد خوب حالا تو وقتی توی باورت خدارو یه موجود ترسناک غضبناکی داری که فقط سیگنال ترس به تو میده خب تو چطوری میتونی به آرامش برسی و آنقدر این باورها عمیق توی وجود افراد ریشه کرده که باید مساله رو با تلاش و کوشش حل کنن تو خودشون منظورم همون تغییر باورهاشون . حالا داشتم این فایلو گوش میدادم از استاد که گفت به خیلی از اطرافیاش گفته و اونا خندیدن و توجه نکردن بنظر من خدا نشانه ها و وسیله رو فراهم میکنه ولی این خود فرده که باید بخواد پس در هر صورت میرسیم به خود. پس خودت مسئول زندگیت هستی . سرنوشت چیه اصلا . سرنوشتتوخودت برای خودت رقم میزنی . و خیلی راحته کافیه که ببینی در اعماق وجودت که چی میخوای و به آرامی در مسیرش قرار بگیری . در مسیر رشد پیشرفت محبت عشق ثروت و هرچیزی که مثبت باشه.این مساله فرهنگ خیلی مساله جالبیه استاد خیلی قشنگ اشاره کردن قوانینی که توی هر فرهنگ با فرهنگ دیگه فرق میکنه اما بنظر من بعضی چیزا ذاتیه یعنی هر انسانی ذاتا یسری چیزارو دوست داره . مثلا ما ذاتا موجودات اجتماعی هستیم یا ذاتا زیبایی رو دوست داریم یا ذاتا دوست داریم محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن رو و به فرهنگ و اقوام مربوط نمیشه . پس اگه برگردیم به ذات و سرشت هر آدمی بنظرم جز خوبی چیزی نیست و حالا بنظرم با پیشرفتهای علمی که داره هر روز بیشتر میشه تا ریشه خرافات و باورهای غلط هرچقدر سریعتر بخشکه.چقدر استعدادهای خوب مغزهای خلاق که چه بسا توی نادانی و ناهوشیاری دارن زندگی میکنن که فقط زنده بمونن و اگه باورهای محدود کنندشون رو تغییر بدن مثل یه گلی شکوفا بشن و هم باعث افتخار ایران بشن در سطح جهانی و هم باعث پیشرفت در سطح جهانی و جامعه ی انسانی. این کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید رو به دوستان توصیه میکنم حتما بخونید واقعا عالیه این کتاب. ضمییر ناخودآگاهمون تو وجودمون همون کامپیوتریه که مارو وصل میکنه به شعور جهانی بریم راجبش تحقیق کنیم ببینیم چیه اصلا خود شناسی یعنی همین دیگه تو ببین چی هستی سیستمت چیه بدنت چجوری کار میکنه . بعد همین قضیه خودشناسی یعنی خدا شناسی همینه که میگن تو اگه خودت رو خوب بشناسی خدارو میتونی بشناسی چون ما تیکه ای از خدا هستیم. یه تیکه انرژی در کل کایئنات و جهان هستی از آنجایی که انرژی نه بوجود میاد نه از بین میره پس ما با مرگ نابود نمیشیم . اونایی که میخندن به این مساله و در جهت رسیدن به کیفیت زندگی بهتر کاری نمیکنن یعنی خودشون برای خودشون کاری نمیکنن آدمای حقیرین به نظر من . منتظره کسی براش کاری کنه یا خدا یه چیزی رو اتفاقی توی مسیر زندگیش قرار بده که هرگز اتفاق نمیفته . یه کتاب دیگه رو شروع کردم به خوندن که اینم واقعا کتاب جالبه به اسم “لطفا گوسفند نباشید” این کتابم توصیه میکنم بخونید حتما. هدفمون چیه از خلقت ؟ بخوریم بخوابیم دوباره یه روز دیگه از راه برسه بخوریم بخوابیم تا یک روزی هم بمیریم؟
وچند نکته آخری که به ذهنم می رسید36-آن ها کارهای مهم زیادی را به پایان می رسانند37-همیشه در ردیف های جلو می نشینند38- هیچ وقت نه غیبت میکنند نه تهمت می زنند نه دروغ می گویند39-وقتی کاری را شروع می کنند برای رسیدن به آنهدف اشتیاق سوزان دارند40-آنهه در زمینه هایی متخصص هستند.
با عرض سلام وخسته نباشید
به نظر من میشه به احساس گناه این دید و نگاه رو داشت که این احساس گناه اگر در حد یک تلنگر باشه که راهی که داری میری اشتباست یا یک زنگ خطر که هوشیار باش و بیشتر ازین ادامه نده,خب این تا اینجاش خوبه و کاملا طبیعیه,و حتی میشه این ادعا رو داشت که با اینکه فرد دچار خطا و گناه شده,اما درون بیداری داره,…و به نظر من ی همچین احساسی در این حد یک آلارم آگاهی دهنده است در وجود انسان,اما همینکه به صدا در اومد و مارو آگاه کرد(باتوجه به اینکه وظیفه ش آگاه کردنه,وحالا که آگاه شدیم)باید خاموشش کرد,همین لحظه ست که بایدبه خودمون یه ایست بزرگ نشون بدیم و بعد به فکر اصلاح و تغییر مسیر بیفتیم(با باور این که انسان انعطاف پذیره,ومرتکب گناه یا خطایی شدن دلیل بر این نمیشود که زندگی انسان کامل تحت تاثیرش قرار بگیرد و دیگه نشه تغییرش داد…وهمچنین مسیر ما یک مسیر یک طرفه نیست,که راه برگشت وجود نداشته باشه…)و اینکه با این تغییر مسیر و اصلاح به خودمون نشون بدیم که واقعن پشیمونیم.نه با غرق شدن در احساس گناه و دامن زدن مدام بهش و سرزنش بیهوده و ادامه اون تا جاییکه نه تنها نتونه به ما کمکی کنه بلکه ازاون ماهیت اصلی خودش که برای هشدار و آگاهی ماست فاصله بگیره و از صدا و هشدار خداوند,تبدیل بشه به نجوای شیطان برای ویران کردن ما!!!که مطمینن نتیجه ش نتیجه خوبی نخواهد بود و فقط حس بی ارزشی وهزاران فکر و گفتگوی ذهنی بی اساس که فقط ساخته و پرداخته ذهن خودمونه و هزارمشکل دیگه رو برامون بدنبال میاره…
و برای از بین بردن این حس:
_در خیلی از موارد اگر ممکن باشد جبران گناه راه بسیار خوبی برای آرامش و از بین بردن احساس گناهه.
اما جدای از عمل گناه,بعضی وقتها این عذاب و احساس گناه بخاطر ترس از فکر دیگران در مورد خودمونه,…و بعضی وقتها ترس دور شدن از خداوند و اینکه کسی که مرتکب گناه بزرگی میشود,خود را (از چشم خدا افتاده) میبیند,و اینکه خداوند نسبت به او خشمگینه,و هرگز بخشیده نمیشود,…
طبیعتا باید درصدد تغییر این افکار بر اومد…
گناه هر چقدر هم بزرگ باشه یا حتی کوچیک,در هر صورت به نظر من با تغییر بینش و فکر و باور,هم نسبت به خود گناه,هم نسبت به خودمون,هم اطرافیانمون,و از همه مهمتر نسبت به خداوند,و ارتباطش باهامون میتونیم به خودمون کمک کنیم…
چنین فردی باید خدای خودش رو بهتر بشناسد(ب قول استاد خدا یک انسان با عواطف انسانی نیست که با هر اتفاقی احساساتش برانگیخته شود(برای من تاثیرگذارترین جمله ایی که در این مورد شنیدم همین بود,و واقعیت اینه که متاسفانه ما خیلی بد و کاملن به غلط هم خودمون,و هم خداوند رو فهمیدیم))…
_پس به عنوان اولین راه,فردی که دچار احساس گناه هست باید سعی کنه که به آگاهی و باور و بینش درست و لازم برسد…
و این بینش و باور و آگاهی درست از راههای مختلف مثلن از طریق مطالعه,آشنا کردن فرد با قانون جذب و لزوم در مسیر و فرکانس مثبت و درست قرارگرفتن و همینطور بررسی سرگذشت افرادی شبیه خودشون که مرتکب گناه به مراتب بزرگتری شدن,اما خودشونو نباختن,امیدشون و توکلشون به خداوند رو حفظ کردن و به زندگی ادامه دادن,و آینده براشون حتی خیلی بهتر از حد تصور شده…
_و بعد به کار گرفتن این افکار وباورهای درست درزندگی به جای افکار مخرب و نابود کننده و منفی…
_بعد از اینکه باورها تغییر کرد و شخص پذیرفت که خداوند اونو میبخشد,حال باید بتونه اول از همه خودش,خودش رو ببخشد(نبخشیدن خود معمولا به این دلیل هستش که آدم گناه رو خیلی بزرگ میبینه و به همین دلیل خودش رو لایق بخشیده شدن نمیبیند,ولی قرار بر اینه که این باورها تغییر داده بشه) تا توسط خداوند هم بخشیده بشود…
_و بعد باید با ایمان به خداوند از درگاهش طلب بخشش کند و ایمان داشته باشد که خداوند توبه ش رو میپذیرد…
_و باید انسان بتونه قبول کند که گذشته گذشته وتمام!!!
یعنی به معنای تمام کلمه گذشته رو هیچ کاریش نمیشه کرد,هیچی!!جز اینکه ازش درس گرفت وتجربه کسب کرد برای ساخت حال وآینده مون,پس نباید اینقدر گذشته رو حمل کنیم باخودمون…و به نظرم انسان دراین شرایط به هرنحوی که شده باید خودش رو از گذشته جدا کند و به دنیای حال و آینده ش هل بده,…
پس باید به خودش به عنوان یک انسان تغییر یافته یا تازه متولد شده نگاه کند که همون انتخاب ها و همون شرایط و همون آینده ایی پیش رویش هست که پیش روی هر انسان دیگری با هر نوع گذشته ایی.(باور این که با نادیده گرفتن گذشته هم میشه دنیای زیباتری برای خودمون بسازیم)
و باید که
_سعی کنیم که با توکل و امیدوارنه و خوشبینانه به آینده نگاه کنیم…
_هدف گذاری کنیم برای آینده,ولازم بدونیم که باید به این هدفها برسیم…
_در عرصه ها و کارهایی که با انجامش حس خوبی بهمون دست میده واحساس مفید بودن و ارزشمندی میکنیم و بهمون انگیزه میده,شروع به فعالیت کنیم و ادامه ش بدیم…
_حس خجالت و ترس رو ازخودمون دورکنیم…
_اوقات خالی روزانه رو به هر کاری که باعث شاد شدنمون میشه اختصاص بدیم,مثل ورزش,تفریح,…
_به جای فکر کردن به خاطرات گذشته,در ذهنمون اتفاقاتی رو که دوست داریم در آینده برامون پیش بیاد رو به عنوان خاطرات آینده!!مدام درذهنمون مرور کنیم…
_نه تنها خودمون روسزاوار هیچ عذاب یاگرفتاری ندونیم بلکه برعکس خودمون روبسیار دوست داشته باشیم و برای خودمون ارزش قایل بشیم, وخودمون را لایق بهترین ها بدونیم…
_کمال گرایانه به خودمون نگاه نکنیم که باید عاری از هرگونه گناه و خطا باشیم,ودیگراشتباهی مرتکب نشیم,و به خودمون این حقو بدیم که گاهی ممکنه اشتباه کنیم مثل همه انسانهای دیگه,(درواقع این یعنی اگر دوباره دچار خطا یا مشکلی شدیم دلیل بر این نمیشه که دوباره گذشته بخواد آوار بشه رو سرمون و دوباره عذاب وجدان و…)
_گفتگوهای ذهنی رو از خودمون دور کنیم و به جای هر نوع فکر منفی,افکار مثبت رو درذهنمون جایگزین کنیم
_ارتباطاتمون رو وسعت بدیم
_با خداوند حرف بزنیم,ارزوهامون رو ازش بخوایم,درخواست کنیم,وهرلحظه شکرگذارش باشیم
ممنون از زحماتتون…
سلام به همه همراهان عزیز
خدمت استاد مهربانم درخصوص سوال باید عرض کنم
اگر من بخوام به کسی که با خطای بسیار بزرگی دچار احساس گناه شده کمک کنم درقدم اول با استفاده از اهرم رنج و لذت دروجود این شخص انگیزه تغییر این احساس رو ایجاد میکنم چون معمولا چنین شخصی درابتدا برای تغییر این احساس مقاومت بسیار شدیدی میکنه
بعداز اینکه انگیزه لازم در فرد ایجاد شد برای نهادینه کردن این باور که میشه این احساس گناه رو تغییر داد مثالهای واقعی برای او می آورم که کسانی با موقعیت مشابه بوده اند و حتی بدتر از او که توانسته اند با تغییر احساس گناه به احساس ارزشمند بودن برسند و در زندگی به موفقیتهای خوبی هم دست پیدا کردن و باید فرد رو مجاب کنیم که بره و دنبال این مثالهای واقعی بگرده که قطعا جوینده یابنده است
در مراحل بعدی با انجام تمرینهایی مثل تجسم خلاق و عبارات تاکیدی میتونیم اون شخص رو در روند بهبودی کمک کنیم
البته در ادامه فرد موردنظر نکاتی رو هم نباید فراموش کنه مثلا از رفتن به جاهایی که باعث یادآوری اون احساس گناه میشه حتما پرهیز کنه و یا با افرادی که در ذهنش اون احساس گناه رو تداعی میکنه قطع رابطه کنه و مواردی از این قبیل
حتی ممکنه اون خطایی که انجام داده و باعث ایجاد احساس گناه شده اونقدر شدید و بزرگ بوده باشه که مجبور باشه محله یا حتی شهر زندگیش رو هم عوض کنه
به نظر من مواجه نشدن با افراد و یا محیطی که باعث بروز گناه شده خیلی خیلی میتونه به فرد مورد نظر کمک کنه
به امید ایرانی شاد و سربلند