اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نظرمن فردی که اعتماد به نفس بالایی دارد مهمترین ویژگی آن این است که میدونه توانایی انجام هرکاری را میتواند بدست اورد ممکن است اون توانایی بعضی کارها رانداشته باشد ولی مطمن هست که میتواند با مطالعه و پیگیری اونا هر توانایی بدست بیاوردو معنایی اعتماد به نفس هم همین است که هر فرد توانایی بدست آوردن هرکاری را میتواند کسب کند
ویژگیهایی که من در افراد با اعتماد به نفس دیدم را در زیر می اورم
1- افراد با اعتماد به نفس بالا انسانهایی هدفمند هستند یعنی برای زندگی خود دارای هدف می باشند
2- زمان های زندگی و فرصت هایی را که دارند را مدیریت میکنند و همچنین افرادی هستند که برنامه منظمی دارند و در همه مراحل زندگی با برنامه اهدافشان را پیش می برند.
3- خودشان را مورد انتقاد وسرزنش قرار نمیدهند و براین باور هستند که اگر اشتباه یا شکستی در زندگیشان خوردند یک تجربه ی بوده است مانند تجربه های مثبت شان و بیشتر از این تجربه استفاده مفید میکنندو از شکست هایشان به عنوان تجربه های طلایی زندگیشان یاد میکنند
4- وقتی دیگران از آنها و کارها و هنرهای آنها یا زیباییشان یا تیپ شان و… تعریف میکند آنها اون تعریف را میپذیرند و مشکلی با تعریف های دیگران ندارند و به جای اینکه در مقابل تعریف های دیگران ضعفنشان دهند از آنها بابت تعریف ها تشکر میکنند و با رویی خوش به طرف مقابل برخورد کرده و باجملاتی زیبا و لحنی دلنشین تشکر میکنند
5- وقتی در جمعی حضور دارند احساسا تنهایی نمیکنند و سعی میکنند در لحظه ای که در جمع حضور دارند شاد باشند وگوشه گیر نیستند و سعی میکنند به شادی اون جمع با حضور خودشان بیافزایندو در بعضی از مواقع هم سعی میکنند اوقاتی را برای تنهایی خود داشته باشند و به کارهایی شخصی خود بپردازند و از نهایی خود لذت ببرند و با خودشان خلوت داشته باشند و به این که بعضی وقتا تنهایی برای یه مدت کوتاهیی برای آرامش و کارهای شخصی لازم است اعتقاد دارند.
6- در درون خود احساس پوچی ندارند و همیشه به کارها و توانمندی هایشان فکرمیکنند و میدونند که انسان مفیدی هستند و از اینکه آفریده شده اند خوشحالند و سپاس گذارند
7- احساسات آنها به عواملی غیراز خودشان و درونشان به چیز دیگه ای وابسته نیست و خودشان و فقط خودشان را عامل خوشبختی خودشان میدانند و ازاینکه اشتباهاتشان را به گردن دیگران بیاندازند دوری میکنند. و خودشان را عامل موفقیتها و شکست های زندگی خودشان را میدانند نه دیگران را.
8- احساس گناه ندارند.
9- انسان هایی شاد هستند و به دیگران شادی هدیه میدهند و سعی میکنند هرجا وارد شوند با انرژی مثبت و لبخند و شادی وارد شوند و هرکس آنها را میبیند از همنشینی با آنها لذت می بردو افسرده وپکر نیستند و همیشه لبخند ملایمی بر لب دارند.
10- افرادی هستند که برای خود احتران قایل هستند و همانطور که خودشان را انسان محترمی می دانند برای دیگران هم احترام قایل هستند.
11-احساس نمیکنند که دیگران از آنها برتر باشند و میدانند که هر شخصی ممکن است در زمینه ای خاص متخصص باشد ود رزمینه ای ضعف باشد و این دلیل نمیشود که همه در یم زمینه با هم مقایسه شوند و هرکس توانایی های جداگانه ای دارد.
12- وقتی خواسته و یا نیازی دارند با کمال ادب آن را مطرح میکنند.
13- وقتی دارند صحبت میکنند به چشم طرف مقابل نگاه میکنند .
14- هیچوقت خود را قربانی رفتار دیگران نمیدانند و همیشه عوامل شکست یا اشتباه خود را در خودشان و کارهایشان جستجو میکنند نه رفتار دیگران.
15-سعی نمیکنند به هر نحوی شده دیگران را راضی کنند و با ادب و خیلی صادقانه علت اینکه نتوانند و قادر به راضی کردن دیگران نباشند به صراحن میگویندو میگویند که مثلا نتوانسته اند فلان کار را انجام دهند یا از انجامش مانوان بودند یا وقتشرا ندارند.
16- در مقابل خواسته ی بی منطق دیگران به راحتی نه میگویند و هیچوقت خود و وقتشان را قربانی خواسته های دیگران نمیکنند.
17- اگرمطلب علمی یا غیره رابلد نباشند به راحتی میگویند که من از فلان چیز اطلاعی ندارم.
18- اهدافشان را تا نتیجه نهایی دنبال میکنند
19- افرادی هستند که به خدای متعال توکل دارند و همیشه به خاطر نعمت های خداوند سپاس گذارند.
20- سعی میکنند خوش پوش و خوش تیپ باشند و بهترین غذا و بهترین وسایل را استفاده کنند . از بهترین وسایل منزلشان برای خودشان استفاده میکنند نه برا ی مهماننی که ممکن است سالی یک بار بیاید.
21- غذایی را بخاطر اینکه صرفا ارزان تر است را نمیخرند وسعی میکنند از کیفیت اجناس برای خود استفاده کنند.
22-اگر کمکی از دستشان بربیاید برای دیگران انجان میدهند.
و به نظر من اعتماد به نفس اکتسابی هست یعنی هرکسی که میداند اعتمادبه نفس پایینی دارد میتواند با مطالعه و تمرین اعتماد به نفس را درخود تقویت کند و باهمین اعتماد به نفس به همه اهداف و خواسته های خود برسد.
درست است که بعضی از والدین چون خودشان اعتماد به نفس ضعیفی داشتند این اعتماد به نفس در تربیتشان تاثیر گذاشته و فرزندانشان هم اعتماد به نفس پایینی داشته باشند ولی هر کسی که بخواهد میتواند با تمرین و تکرار و مطالعه اعتماد به نفس را در خود تقویت کند
استاد گرامی با سپاس از مطالب آموزنده شما. ای کاش همه ما در محدوده ای که تخصص داریم اظهار نظر کنیم. بحث درمورد قرآن نیاز به دانش بسیار زیادی دارد و دیدگاه شما نسبت به قرآن بسیار سطحی است. متأسفانه مطالب شما افراد بسیاری را منحرف می کند و طبق گفته های خودتان شما با طرح موضوعاتی که در آن تخصصی ندارید اول از همه به خودتان ظلم می کنید. یک مورد بسیار ساده این که بحث ظلم را مطرح کردید: در قرآن مواردی هست که خداوند می فرماید فلان کار را نکنید در حقیقت می خواهد بگوید حتی اینکار را هم نکنید چه رسد به موارد بالاتر. درست است که وقتی کسی در حق دیگران ظلم می کند اول از همه در حق خود ظلم کرده است ولی در حق دیگری نیز ظلم کرده است. حق الناس کاملاً حقیقت دارد و جای تعجب است که شما این مسأله را نمی دانید.
اگر شما واقعاً معتقدید که نمی توانید به کسی آسیب برسانید و یا کمک کنید، چرا بابت کاری که برای خودتان فقط انجام می دهید از مردم پول دریافت می کنید؟
شما غذا می خورید، ورزش می کنید و … که صرفاً برای شما مفید است آیا شما برای کاری که صرفاً برای خود شما سود دارد و هیچ ارزش افزوده ای برای دیگران ندارد حق دارید که درخواست دستمزد نمایید؟
خداوند همانقدر که رحمان، رحیم، تواب، ستار العیوب و … است همانقدر هم جبّار، منتقم، عادل و … است.
لطفاً بیشتر مطالعه فرمایید.
مطمئناً شما چه معتقد باشید و یا خیر در برابر افرادی که به شما اعتماد می کنند مسؤولید.
از اینکه نظر خودتون رو شفاف بیان کردید خیلی خوشحال شدم. با عرض پوزش از شما چند نکته رو ذکر میکنم.
1- این که شما اقای عباس منش رو محکوم میکنید که تخصصی در قرآن ندارند آیا دلیلی برای حرف خود دارید یا فکر میکنید فقط اشخاصی که لباسی متفاوت میپوشند در قرآن و تفسیر آن تخصص دارند؟
2- این که شما آقای عباس منش رو محکوم به دید سطحی در قرآن میکنید و معترض هستید که حق الناس وجود دارد، ایشان جسارت کردند و گفتند نیست، آیا شما و بنده به خودمان زحمت دادیم حداقل تحقیق اینترنتی انجام دهیم که ثابت کند بر اساس آیات قرآن که حق الناس وجود دارد؟ یا فقط بر اساس شنیدهای گذشته خود قضاوت میکنید و ترس از غلط بودن باورهای گذشته مانع پذیرفتن حرف ایشان است.
3- این که آقای عباس منش رو محکوم به سوء استفاده از من و شما و اخذ وجه در جهت تهیه دوره آنلاین میکنید، آیا پولی که شما برای خرید انواع مایحتاج زندگی خود میپردازید از قبیل خوراک و پوشاک و غیره مسئولیتی برای تولید کننده به وجود آورده اید که حتما این کالا به نحو احسن برای شما مفید خواهد بود؟
4- این که شما آقای عباس منش رو به نداشتن تخصص محکوم میکنید آیا شما با تخصص ایشان رو محکوم کردید یا فقط به دلیل منطبق نبودن گفته های ایشان با باورهای خود تصمیم گرفتید؟
5- این که شما آقای عباس منش رو به اشتباه در تعریف کلمه ظلم محکوم میکنید، آیا اگر کلمه ظلم رو برای ما به وجود نمی آوردند و در ذهن ما بعضی از کارها رو ظلم تعریف نمیکردند شما و بنده میتوانستیم متوجه شویم کجا ظلم کرده ایم و کجا خیر رسانده ایم.
در آخر متذکر میشوم اول بنده و بعدش شما و دیگر دوستان تا به امروز شاید هیچوقت و گاها به ندرت به آموزش هایی که به ما داده شده دقت کرده ایم و پیگیر ریشه موضوع شده ایم و همه چیز رو چون از زبان معلم، پدر و مادر و یا روحانی به ما منتقل شده پذیرفته ایم و با آن زندگی کردیم و اکنون سخت است که خلاف آن به ما گفته شود.
احتراماً دوست گرانقدر، آنقدر که ما حداقل با استادگرانقدر از طریق مطالب سایت و سمینارها و سخنرانی های ایشان آشنا شده ایم حداقل به صورت ظارهری با هم آشنا نیستیم. مطمئناً شما هیچ شناختی نسبت به بنده و تخصصهای بنده ندارید که تصور کنید صرفاً براساس یکسری شنیده ها اظهار نظر کرده ام.
دوست خوبم، آیا خود شما درمورد مطالبی که فرمودید این ظن و گمان را به خودتان نمی برید.
از طرفی بنده استاد را محکوم به این نکردم که چرا بابت دوره هایشان مبلغی دریافت می کنند.
بلکه طبق گفه خود ایشان که فرمودند ما نه به کسی می توانیم کمکی بکنیم و نفعی برسانیم و یا ستمی کنیم عرض کردم اگر حقیقتاً اینطور است چرا بابت چیزی که به دیگران نفع نمی رساند مبلغی دریافت می کنیم. در حقیقت آموزشهای ایشان در زمینه موفقیت و حداقل انتقال تجربیات ایشان بسیار هم مفید است و مطمئناً به افراد زیادی کمک کرده است و برخی مطالب ایشان برای بنده نیز کاربردی است و از ایشان سپاسگزارم پس ایشان به همین دلیل که ارزش افزوده ای به کاربران خود می دهند حق دارند دستمزد دریافت کنند.
از طرفی حق الناس یک امر بدیهی است. همین که شما به بنده اعتراض می کنید و از فرد دیگری طرفداری می کنید خود گواه گویایی بر حق الناس است. خود شما به خودتان حق می دهید که از حق فرد دیگری که فکر می کنید تضییع شده است دفاع کنید. خود شما و دیگران همان “ناس” هستید که به حقوقتان “حق الناس” می گویند. پس می بینید که وجود حق الناس اظهر من الشمس است.
“ظلم” کلمه ای است که در برابر “عدل” وضع شده است. هر کجا که عدالت نباشد ظلم گفته می شود.
البته مفاهیم عدل و در مقابل آن ظلم بسیار گسترده است و کافی است سری به کتابهای لغت و مقاییس قرآن بزنید تا مراتب و مفاهیم آن را بهتر دریابید.
همین اعتراض شما اگر خوب به خود دقت کنید می رساند که احساس کرده اید در حق استاد گرامی ظلمی شده است. پس می بینید که ظلم وجود دارد و قابل درک است و قابل دفاع است به حکم “حق الناس”.
قرآن دریای بیکرانی است که غور در آن و فهم آیات آن نیاز به مطالعات گسترده در علوم مختلف عقلی و نقلی دارد و با مطالعه چند کتاب ترجمه و حتی تفسیر نمی توان به آسانی درمورد آن به اظهار نظر پرداخت و اظهارات استاد گرانقدر درمورد آیات قرآن، مفاهیم آن و حتی نقل داستان حضرت موسی (ع)، به گونه ای است که اگر کمی متخصصانه تر به آن توجه کنید متوجه سطحی نگری و عدم تفکر عمیق در آن خواهید شد.
باز هم از دقت نظر شما سپاسگزارم و امیدوارم با دقت نظر بالایی که دارید عمیق تر به این مباحث بپردازید.
بزرگوار اول درود و امیدوارم هنوز در این سایت الهی حضور داشته باشید چون پروفایلتان را که چک کردم بنظرم خیلی وقت است که در سایت حضور ندارید …دوم اینکه شما درک درستی از مطالب گفته شده استاد ندارید که شاید بدلیل تعصبی است که روی باور های خودتون دارید و سوم اینکه یک درصد فرض کنیم فرمایش شما درست باشد که قران دارای معانی و مفاهیم عمیقی است (که این خود با نص صریح قران که میفرماید ما آیات را آشکارا بیان کردیم تا برای همه قابل فهم باشد در تناقض است) آیا با این نگرش جامعه و انسانها توانسته اند راه به جایی ببرند؟؟ حداقل ابتدا بیایید و معانی سطحی قران را درک کنید و جبهه نگیرید و بعد اقدام به درک لایه های زیرین و عمیق قران بفرمایید.. امیدوارم نور خدا در زندگیتان تابیده و همواره سلامت و تندرست باشید
از شما خواننده عزیز میخواهم که برای خواندن متن همه جمله هارا پشت سرهم و به ترتیب موجود بخوانید چون همه جمله ها به هم ربط دارند.
گناه نوعی بیماری که انسان دچارش میشه ، یک حرکت بر خلاف هویت و حقیقت انسانی است که شخص بیمار میشه حال از طریق روحی ، روانی و جسمانی؛ و اگر لایه های گناه کنار بزنی و بپرسی خودت هم این میخواستی میگه نه.
گناه مثل مرض هستش همه از مرض بدشون میاد از مریض که بدشون نمیاد و کمک میکنند تا بهبود بیابه.خداوند هم از مرض بدش میاد نه از مریض و با استقبال به درمان مریض میره.
در قرآن هسش که انسان کارهای خوب کسب میکنه ولی کارهای خلاف اکتساب میکنه یعنی خواسته ناخواسته است یعنی تحمیل و فشار است.مثلا یک آب گوارا با میل میخوره و یک آب آلوده با تحمیل و فشار میخوره.
حالا نکات مهم:
1)فهم و آگاهی نسبت به گناه
2)ما با نگاه بی ارزش و سبک به خودمون که باعث میشه تن به لذت هایی بدهیم که باطنموم نمیخواد.این نگاه باید درست کنیم یعنی نگاه منفی به خودمون نداشته باشیم.
3)باید خویش ، به خویش بشناسی یعنی خودآشنایی ؛ تو کی هستی؟ تو چی هستی؟ تو گل سر سبد خدا هستی تو با ارزشترین خدا هستی.
4)شناخت خدای کریم ، بخشنده و بزرگوار کسی که من دوست داره و بامن مهربان است و رحمن است. اگر به اینها فکر کنیم و بشناسیم و نسبت به این رئوف و مهربانی خداوند شناخت ایجاد کنیم.
5)شناخت سیاست های پوچ و تخریب کننده شیطان یعنی شیطان تو ذهنت بهت میگه هنوز خدا نبخشیده تو رو ، هنوز کثیف و آلوده هستی ، تو بخشیده نمیشی ، تو بنده ناپاک خدا هستی و حرفها و فکرهایی که تو رو تخریب کنه ولی باید به گوش شیطان زد و بهش بگی خدای من در رو باز گذاشته و از من با آغوش گرم استقبال میکنه.
6)کسی که خودش سرزنش میکنه نگران یک سری جهات نباشه که من آلودم و خدا قبول نمیکنه ، نه ، باید جبران کند وتلاش برای عقب افتادگی ها.
7)سعی کنید گناه فراموش نکنید چون اگر کامل فراموش کنی شاید دوباره به سمتش بری اما انجامش همراه با توجه ، ما را مایوس نکنه.
8)اون که احساس گناه میکنه یک جوری داره خودش گول میزنه چون میدونه این سرزنش درست نیست چون آگاه هست به نفس خودش و همچنین به امید رحمت خدا هم آگاه است و خیلی فراتر از آنچه که ما فکر میکنیم.
9)این همه روایات و پیامبران و امامان و خداوند وعده داده اند که توبه کنید و مطمئن باشید که پاک هستید و زندگی دوباره و جدید شروع کنید.
احســــــــــــــاس گنـــــــــــــاه
1)وقتی یک نفر گناهی میکنه و بعد از خدا خجالت میکشه و احساس گناه میکنه باید تبریک گفت چون این یعنی اینکه هنوز علائم حیات در وجودش هست و باید به درگاه خدا بره و سجده کنه و صحبت کنه با خدا باید با این روی خجالت به سجده بره و بگه این عبد فراری تو خدایا کجا داره بره یا بگه هر کی هستم هر چی هستم بنده تو هستم جز تو پناهی ندارم.
2)این احساس گناه و شرمندگی که انسان بعد گناه داره نشانه توبه ی اوست.انسانی که قبلا گناه کرده و الان میخواهد برگرده و میگه رووم نمیشه ، از کی رووش نمیشه؟ اگر خدای متعال در باز نکرده بود که این احساس گناه نمیکرد. معلوم میشه خدا لطف کرده و جذب الهی شامل حالش شده ولی شرمندگی داره که باید فقط به لطف و مهربانی و گذشت خدا فکر کرد.
3)همین که احساس گناه میکنیم این یک توفیق از جانب خداست که خدا لطف کرده و به ما داده. وقتی که توبه میکنیم این یک توفیق از جانب اوست ، پس وقتی توبه میکنیم نگیم من توبه کردم تو قبول کن ، نه ، باید بگی خدایا شکر میکنم از این که این توفیق دادی که من برگردم و نگران اون احساس گناه نباشیم بعد از توبه ، چون وقتی خداوند وعده میده خلاف وعده عمل نمیکنه اتفاقا اون احساس گناه لطف خداست چون اگر اون احساس شرمندگی و احساس نگرانی نباشه شاید دوباره به سمت گناه بره.
4)یک حدیث قدسی هست که اگر اینهایی که به من پشت کردند اینهایی که با من قهر کردند اگر میدانستند که من چقدر اینها را دست دارم و به این ها مشتاقم از شوق میمردن.
این ما هستیم که با او قهر میکنیم او با ما قهر نمیکنه این ما هستیم که به نور پشت کردیم ودر سایه قرار گرفته ایم.وگرنه که به سمت نور باشیم که همه چیز درست میشه.خدا که پرده و حجاب ننداخته بین خودش و ما ، این ما هستیم که پرده و حجاب ایجاد کردیم.
5)خداوند به بندگان گناه کرده خود میفرماید: ای بندگان من که گناه کردید و برگشتید من هم به سوی شما بر میگردم این همین توبه است و جای هیچ قصه ای نیست قصه این است که باز ما گناه کنیم؛ ولی باید با جبران گذشته زندگی عالی داشته باشیم.
6)بعضی ها میترسن وقتی گناه میکنن به سمت خدا برگردن در صورتی که خدا با لطف و صفا و مهربانی استقبال میکند در حدیثی هست که خدا میفرماید اگر اون هایی که پشت به من کردند (گناه کردند) اگر میدونستند من چگونه مشتاقشون هستم از شوق میمردن . بخاطر همین ما هستیم که دوستیمون با خدا کمرنگ و آلوده کردیم نه خدا با ما.
7)این احساس گناه هم یک جور ادب در مقابل خداست تعارف که نداریم خطا کردیم و این یک جور ادب مقابل مولاست ولی مطمئن باشید که خداوند نه تنها به ما گیر نمیده بلکه با دستانی باز و مهربان با آغوشی گرم میپذیره.
8)ولی در قبال این همه کریم بودن خداوند رحمن بودن مهربان بودن باگذشت بودن و… نباید سوء استفاده کنیم مثلا گناه کردیم توبه کردیم باز دوباره بیاییم و گناه کنیم و دوباره بگیم خدا میبخشه (البته اگر این دفعه جدی باشد بازم میبخشه)
یک مثالی هست جالب وقتی که یک پدری داری که خیلی بهت مهربونی میکنه خیلی بهت لطف میکنه ، گذشت میکنه ، مال و اموال بهت میبخشه و تو رو مورد اعتماد خودش میدونه و…. حال میگی چون پدرم این قدر خوبه یکی بزنم تو گوشش یا نه میری احترام بهش میذاری سپاس گذاریش میکنی و صبح تا شب قربونش میشی.
9)خدا دائم داره فرصت میده ، فرصت میده تا باز گردیم (همون احساس گناه وچیزای دیگه) وگرنه اگه بخواهد که خیلی راحت بخاطر گناهت یک بلا و عذاب میفرسته ؛ در صورتی که این جوری نیست چون اگر باشد نمیتونه خدا باشد خدا باید قشنگ باشد
10)این احساس گناه خیلی خوبه چون باعث میشه به گناه بیشتر مرتکب نشی.
11) در آیه 53 سوره زمر می خوانیم: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛ بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید ! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است » از رحمت خدا نباید مایوس شد و رحمت خداوند بیشتر از معصیت های ماست. باید امید داشت و امیدوار به رحمت و مهربانی خدا باشی چون خود خدا این امید داده چون رحمت خدا به غضبش سبقت داره چون خدا که گفته من نادیده میگیرم تو نادیده بگیر.
12)باید روح سپاس و قدردانی از خدا داشته باشیم ودر مقابل خدا مودب باشیم.
13)بعد از همه اینها باید قبول کنی که گناه انجام ندی یعنی مسئولیت قبول کنی و مسئولیت پذیر بشی.
14)به دنبال جبران گذشته و ساختن آینده ات باشی با توکل فقط به خودش.
15)امید به خدا هیچوقت یادت نره و از امید به خدا مایوس نشی.و امید داشته باشی.
16)خودت خیلی راحت ببخشی چون این خیلی مهم هست که قلبا خودت ببخشی.
استاد میخوام ازتون درخواست کنم چند کتاب یا مقاله راجع به فیزیک کوانتم ،قوانین حاکم بر جهان هستی، معرفی کنید ؟چون کتابهای زیادی در این زمینه هست که شاید خوب ترجمه نشدن ، نظر شما را میخوام
شخصا علاقه دارم به دونستن عملکرد جهان . ممنون میشم
سلام جناب آقای سعیدی اتفاقا من اول سرچ کردم توی گوگل ولی کتابهایی سرچ شد که پر از مسائل و حل مسائل فیزیکی بود من دنبال کتابی هستم که فیزیک کوانتوم و اسرار جهان را توضیح داده باشد و قابل فهم باشد تا بتونم اطلاعاتم رو در زمینه قوانین هستی بالا ببرم. بازم ممنون بابت راهنماییتون
(من میخوام خیلی ساده تجربه و نظر شخصی خودم رو خدمت دوستان بگم امیدوارم بتونه راهگشا باشه)
مواقعی پیش میاد که انسان بواسطه ی احساس گناه خودشو در قعر یه چاه میبینه و به خاطر ضعف اعتماد به نفس دست به هیچ تلاشی هم واسه رهایی از چاه نمیزنه و هیچ فکر مثبتی هم نزدیک مغزش نمیشه تا بتونه اونو از احساس گناه رهایی بده.. به نظر من تا اینجا مشکل حادی نیست..
ولی از اونجایی که معمولا ما یادگرفتیم گناهانمونو از بقیه پنهان کنیم واکثرا به ما گفته شده که بازگو کردن گناه خودش گناهه ما همیشه دوست داریم گناهانمون رو کنج دلمون قایم کنیم و اونا رو همیشه با خودمون حمل میکنیم!
در اینجور مواقع بهترین کار شکستن عادته یعنی صحبت کردن در مورد اون گناه با یه دوست..
با یه دوست صمیمی و مورد اعتماد در مورد گناه، تاکید میکنم صحبت بدون پرده در مورد همون گناه و تجربه اون شخص صمیمی در مورد همون گناه و سئوال درمورد اون و حتی گناه های بدتر که مرتکب شده و اینکه آیا میشه در صدد جبرانش برومد یا نه! میتونه بسیار بسیار در آروم شدن ما تاثیر داشته باشه
شاید اون دوست صمیمی نتونه هیچ راه حلی هم ارائه بده مونتها صحبت کردن میتونه از بار عصبی احساس گناه کم کنه و آروم کنه یه ذهن آروم میتونه تصمیم درست بگیره و اینکار پیش کسی جز دوست یا شخصی که میتونیم با اون راحت باشیم و باهاش حرف بزنیم امکان پذیر نیس..
و یه پله از این بهتر اینه که
از اونجایی که همه ماها هیچ دوستی رو صمیمی تر از خدا واسه خودمون نمیدونیم این دوست حتی میتونه خدا باشه!
بی پرده ترین حرف ها رو میشه با خدا زد ما با اون نباید هیچگونه رودروایسی داشته باشیم اقرار به گناه پیش خدا هیچ گناهی که نداره هیچ، تازه باعث خوشنودی خدا هم میشه وقتی بنده ای متوجه گناهش شده و اومده پیش اون واسه جبران.. و به طور حتم از طرف خدا بیجواب نمیمونه بعضی مواقه برای “درست” رفتار کردن فقط قبول کردن “اشتباه” کافیه.. و خدا همینو میخواد
وقتی من پیش یه دوست صمیمی مث خدا بی پرده حرفامو گفتم و از گناهم صحبت کردم محال ممکنه که خدا بشینه فقط نگات کنه و نور امیدی توی دلت بوجود نیاره!!
اگه شهامت اقرار به گناهان رو پیش خدا نداشته باشیم پس ما با صمیمی ترین دوستمون احساس راحتی نداریم! هدیه خدا برای این شهامت به طور قطع و یقین ایجاد نور امید خواهد بود شک نکنین
1300 بی نظیره واقعا …
خدا قوت همه زحمت کشان عباس منش دات کا…
موفق و سر بلند ، ثروتمند و سعادتمند باشید….
سلام
به نظرمن فردی که اعتماد به نفس بالایی دارد مهمترین ویژگی آن این است که میدونه توانایی انجام هرکاری را میتواند بدست اورد ممکن است اون توانایی بعضی کارها رانداشته باشد ولی مطمن هست که میتواند با مطالعه و پیگیری اونا هر توانایی بدست بیاوردو معنایی اعتماد به نفس هم همین است که هر فرد توانایی بدست آوردن هرکاری را میتواند کسب کند
ویژگیهایی که من در افراد با اعتماد به نفس دیدم را در زیر می اورم
1- افراد با اعتماد به نفس بالا انسانهایی هدفمند هستند یعنی برای زندگی خود دارای هدف می باشند
2- زمان های زندگی و فرصت هایی را که دارند را مدیریت میکنند و همچنین افرادی هستند که برنامه منظمی دارند و در همه مراحل زندگی با برنامه اهدافشان را پیش می برند.
3- خودشان را مورد انتقاد وسرزنش قرار نمیدهند و براین باور هستند که اگر اشتباه یا شکستی در زندگیشان خوردند یک تجربه ی بوده است مانند تجربه های مثبت شان و بیشتر از این تجربه استفاده مفید میکنندو از شکست هایشان به عنوان تجربه های طلایی زندگیشان یاد میکنند
4- وقتی دیگران از آنها و کارها و هنرهای آنها یا زیباییشان یا تیپ شان و… تعریف میکند آنها اون تعریف را میپذیرند و مشکلی با تعریف های دیگران ندارند و به جای اینکه در مقابل تعریف های دیگران ضعفنشان دهند از آنها بابت تعریف ها تشکر میکنند و با رویی خوش به طرف مقابل برخورد کرده و باجملاتی زیبا و لحنی دلنشین تشکر میکنند
5- وقتی در جمعی حضور دارند احساسا تنهایی نمیکنند و سعی میکنند در لحظه ای که در جمع حضور دارند شاد باشند وگوشه گیر نیستند و سعی میکنند به شادی اون جمع با حضور خودشان بیافزایندو در بعضی از مواقع هم سعی میکنند اوقاتی را برای تنهایی خود داشته باشند و به کارهایی شخصی خود بپردازند و از نهایی خود لذت ببرند و با خودشان خلوت داشته باشند و به این که بعضی وقتا تنهایی برای یه مدت کوتاهیی برای آرامش و کارهای شخصی لازم است اعتقاد دارند.
6- در درون خود احساس پوچی ندارند و همیشه به کارها و توانمندی هایشان فکرمیکنند و میدونند که انسان مفیدی هستند و از اینکه آفریده شده اند خوشحالند و سپاس گذارند
7- احساسات آنها به عواملی غیراز خودشان و درونشان به چیز دیگه ای وابسته نیست و خودشان و فقط خودشان را عامل خوشبختی خودشان میدانند و ازاینکه اشتباهاتشان را به گردن دیگران بیاندازند دوری میکنند. و خودشان را عامل موفقیتها و شکست های زندگی خودشان را میدانند نه دیگران را.
8- احساس گناه ندارند.
9- انسان هایی شاد هستند و به دیگران شادی هدیه میدهند و سعی میکنند هرجا وارد شوند با انرژی مثبت و لبخند و شادی وارد شوند و هرکس آنها را میبیند از همنشینی با آنها لذت می بردو افسرده وپکر نیستند و همیشه لبخند ملایمی بر لب دارند.
10- افرادی هستند که برای خود احتران قایل هستند و همانطور که خودشان را انسان محترمی می دانند برای دیگران هم احترام قایل هستند.
11-احساس نمیکنند که دیگران از آنها برتر باشند و میدانند که هر شخصی ممکن است در زمینه ای خاص متخصص باشد ود رزمینه ای ضعف باشد و این دلیل نمیشود که همه در یم زمینه با هم مقایسه شوند و هرکس توانایی های جداگانه ای دارد.
12- وقتی خواسته و یا نیازی دارند با کمال ادب آن را مطرح میکنند.
13- وقتی دارند صحبت میکنند به چشم طرف مقابل نگاه میکنند .
14- هیچوقت خود را قربانی رفتار دیگران نمیدانند و همیشه عوامل شکست یا اشتباه خود را در خودشان و کارهایشان جستجو میکنند نه رفتار دیگران.
15-سعی نمیکنند به هر نحوی شده دیگران را راضی کنند و با ادب و خیلی صادقانه علت اینکه نتوانند و قادر به راضی کردن دیگران نباشند به صراحن میگویندو میگویند که مثلا نتوانسته اند فلان کار را انجام دهند یا از انجامش مانوان بودند یا وقتشرا ندارند.
16- در مقابل خواسته ی بی منطق دیگران به راحتی نه میگویند و هیچوقت خود و وقتشان را قربانی خواسته های دیگران نمیکنند.
17- اگرمطلب علمی یا غیره رابلد نباشند به راحتی میگویند که من از فلان چیز اطلاعی ندارم.
18- اهدافشان را تا نتیجه نهایی دنبال میکنند
19- افرادی هستند که به خدای متعال توکل دارند و همیشه به خاطر نعمت های خداوند سپاس گذارند.
20- سعی میکنند خوش پوش و خوش تیپ باشند و بهترین غذا و بهترین وسایل را استفاده کنند . از بهترین وسایل منزلشان برای خودشان استفاده میکنند نه برا ی مهماننی که ممکن است سالی یک بار بیاید.
21- غذایی را بخاطر اینکه صرفا ارزان تر است را نمیخرند وسعی میکنند از کیفیت اجناس برای خود استفاده کنند.
22-اگر کمکی از دستشان بربیاید برای دیگران انجان میدهند.
23-خود راانسان شایسته و باارزشی میدانند.
و به نظر من اعتماد به نفس اکتسابی هست یعنی هرکسی که میداند اعتمادبه نفس پایینی دارد میتواند با مطالعه و تمرین اعتماد به نفس را درخود تقویت کند و باهمین اعتماد به نفس به همه اهداف و خواسته های خود برسد.
درست است که بعضی از والدین چون خودشان اعتماد به نفس ضعیفی داشتند این اعتماد به نفس در تربیتشان تاثیر گذاشته و فرزندانشان هم اعتماد به نفس پایینی داشته باشند ولی هر کسی که بخواهد میتواند با تمرین و تکرار و مطالعه اعتماد به نفس را در خود تقویت کند
با سلام وخسته نباشیذ
به نظر من:قوی، محکم،نظرمنفی دیگران اورا ازانجام کارای درست باز نمیدارد.
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز
اعتماد به نفس نحوه احساس و تفکر هر فرد نسبت به خودش بستگی دارد و از درون ایجاد میشه.
اعتماد به نفس چیزی نیست که با حرف مردم بالا پایین بشه, اعتماد به نفس یعنی احساس خود ارزشمندی از درون وتوانایی انجام دادن کارهای ارزشمند ,
داشتن آرامش ذهنی
خودباوری بر اساس چیزی که به راستی که هستی (ارزش وجودی)
عاشق خود بودن و نیازی به تایید دیگران نداشتن
بدون هیچ قید و شرط ارزش قائل شدن به خود
دارای روابط اجتماعی بالا
هدفمند بودن
مقایسه نکردن خود با دیگران
و…
اگر انسان مفهوم زمان را درک میکرد هیچوقت کفش بند دار برای خودش نمیخرید(البرت انشتین)
از استاد بعیده که همچین حرفی زده باشن . من به معجزات ایمان دارم.
سلام بنده متوجه نشدم
استاد گفته معجزه وجود نداره؟
با عرض سلام و ادب
استاد گرامی با سپاس از مطالب آموزنده شما. ای کاش همه ما در محدوده ای که تخصص داریم اظهار نظر کنیم. بحث درمورد قرآن نیاز به دانش بسیار زیادی دارد و دیدگاه شما نسبت به قرآن بسیار سطحی است. متأسفانه مطالب شما افراد بسیاری را منحرف می کند و طبق گفته های خودتان شما با طرح موضوعاتی که در آن تخصصی ندارید اول از همه به خودتان ظلم می کنید. یک مورد بسیار ساده این که بحث ظلم را مطرح کردید: در قرآن مواردی هست که خداوند می فرماید فلان کار را نکنید در حقیقت می خواهد بگوید حتی اینکار را هم نکنید چه رسد به موارد بالاتر. درست است که وقتی کسی در حق دیگران ظلم می کند اول از همه در حق خود ظلم کرده است ولی در حق دیگری نیز ظلم کرده است. حق الناس کاملاً حقیقت دارد و جای تعجب است که شما این مسأله را نمی دانید.
اگر شما واقعاً معتقدید که نمی توانید به کسی آسیب برسانید و یا کمک کنید، چرا بابت کاری که برای خودتان فقط انجام می دهید از مردم پول دریافت می کنید؟
شما غذا می خورید، ورزش می کنید و … که صرفاً برای شما مفید است آیا شما برای کاری که صرفاً برای خود شما سود دارد و هیچ ارزش افزوده ای برای دیگران ندارد حق دارید که درخواست دستمزد نمایید؟
خداوند همانقدر که رحمان، رحیم، تواب، ستار العیوب و … است همانقدر هم جبّار، منتقم، عادل و … است.
لطفاً بیشتر مطالعه فرمایید.
مطمئناً شما چه معتقد باشید و یا خیر در برابر افرادی که به شما اعتماد می کنند مسؤولید.
سلام دوست عزیز
از اینکه نظر خودتون رو شفاف بیان کردید خیلی خوشحال شدم. با عرض پوزش از شما چند نکته رو ذکر میکنم.
1- این که شما اقای عباس منش رو محکوم میکنید که تخصصی در قرآن ندارند آیا دلیلی برای حرف خود دارید یا فکر میکنید فقط اشخاصی که لباسی متفاوت میپوشند در قرآن و تفسیر آن تخصص دارند؟
2- این که شما آقای عباس منش رو محکوم به دید سطحی در قرآن میکنید و معترض هستید که حق الناس وجود دارد، ایشان جسارت کردند و گفتند نیست، آیا شما و بنده به خودمان زحمت دادیم حداقل تحقیق اینترنتی انجام دهیم که ثابت کند بر اساس آیات قرآن که حق الناس وجود دارد؟ یا فقط بر اساس شنیدهای گذشته خود قضاوت میکنید و ترس از غلط بودن باورهای گذشته مانع پذیرفتن حرف ایشان است.
3- این که آقای عباس منش رو محکوم به سوء استفاده از من و شما و اخذ وجه در جهت تهیه دوره آنلاین میکنید، آیا پولی که شما برای خرید انواع مایحتاج زندگی خود میپردازید از قبیل خوراک و پوشاک و غیره مسئولیتی برای تولید کننده به وجود آورده اید که حتما این کالا به نحو احسن برای شما مفید خواهد بود؟
4- این که شما آقای عباس منش رو به نداشتن تخصص محکوم میکنید آیا شما با تخصص ایشان رو محکوم کردید یا فقط به دلیل منطبق نبودن گفته های ایشان با باورهای خود تصمیم گرفتید؟
5- این که شما آقای عباس منش رو به اشتباه در تعریف کلمه ظلم محکوم میکنید، آیا اگر کلمه ظلم رو برای ما به وجود نمی آوردند و در ذهن ما بعضی از کارها رو ظلم تعریف نمیکردند شما و بنده میتوانستیم متوجه شویم کجا ظلم کرده ایم و کجا خیر رسانده ایم.
در آخر متذکر میشوم اول بنده و بعدش شما و دیگر دوستان تا به امروز شاید هیچوقت و گاها به ندرت به آموزش هایی که به ما داده شده دقت کرده ایم و پیگیر ریشه موضوع شده ایم و همه چیز رو چون از زبان معلم، پدر و مادر و یا روحانی به ما منتقل شده پذیرفته ایم و با آن زندگی کردیم و اکنون سخت است که خلاف آن به ما گفته شود.
با عرض سلام و ادب و احترام و سپاس از سؤالات شما
احتراماً دوست گرانقدر، آنقدر که ما حداقل با استادگرانقدر از طریق مطالب سایت و سمینارها و سخنرانی های ایشان آشنا شده ایم حداقل به صورت ظارهری با هم آشنا نیستیم. مطمئناً شما هیچ شناختی نسبت به بنده و تخصصهای بنده ندارید که تصور کنید صرفاً براساس یکسری شنیده ها اظهار نظر کرده ام.
دوست خوبم، آیا خود شما درمورد مطالبی که فرمودید این ظن و گمان را به خودتان نمی برید.
از طرفی بنده استاد را محکوم به این نکردم که چرا بابت دوره هایشان مبلغی دریافت می کنند.
بلکه طبق گفه خود ایشان که فرمودند ما نه به کسی می توانیم کمکی بکنیم و نفعی برسانیم و یا ستمی کنیم عرض کردم اگر حقیقتاً اینطور است چرا بابت چیزی که به دیگران نفع نمی رساند مبلغی دریافت می کنیم. در حقیقت آموزشهای ایشان در زمینه موفقیت و حداقل انتقال تجربیات ایشان بسیار هم مفید است و مطمئناً به افراد زیادی کمک کرده است و برخی مطالب ایشان برای بنده نیز کاربردی است و از ایشان سپاسگزارم پس ایشان به همین دلیل که ارزش افزوده ای به کاربران خود می دهند حق دارند دستمزد دریافت کنند.
از طرفی حق الناس یک امر بدیهی است. همین که شما به بنده اعتراض می کنید و از فرد دیگری طرفداری می کنید خود گواه گویایی بر حق الناس است. خود شما به خودتان حق می دهید که از حق فرد دیگری که فکر می کنید تضییع شده است دفاع کنید. خود شما و دیگران همان “ناس” هستید که به حقوقتان “حق الناس” می گویند. پس می بینید که وجود حق الناس اظهر من الشمس است.
“ظلم” کلمه ای است که در برابر “عدل” وضع شده است. هر کجا که عدالت نباشد ظلم گفته می شود.
البته مفاهیم عدل و در مقابل آن ظلم بسیار گسترده است و کافی است سری به کتابهای لغت و مقاییس قرآن بزنید تا مراتب و مفاهیم آن را بهتر دریابید.
همین اعتراض شما اگر خوب به خود دقت کنید می رساند که احساس کرده اید در حق استاد گرامی ظلمی شده است. پس می بینید که ظلم وجود دارد و قابل درک است و قابل دفاع است به حکم “حق الناس”.
قرآن دریای بیکرانی است که غور در آن و فهم آیات آن نیاز به مطالعات گسترده در علوم مختلف عقلی و نقلی دارد و با مطالعه چند کتاب ترجمه و حتی تفسیر نمی توان به آسانی درمورد آن به اظهار نظر پرداخت و اظهارات استاد گرانقدر درمورد آیات قرآن، مفاهیم آن و حتی نقل داستان حضرت موسی (ع)، به گونه ای است که اگر کمی متخصصانه تر به آن توجه کنید متوجه سطحی نگری و عدم تفکر عمیق در آن خواهید شد.
باز هم از دقت نظر شما سپاسگزارم و امیدوارم با دقت نظر بالایی که دارید عمیق تر به این مباحث بپردازید.
در پناه خداوند منان موفق و پایدار باشید.
بزرگوار اول درود و امیدوارم هنوز در این سایت الهی حضور داشته باشید چون پروفایلتان را که چک کردم بنظرم خیلی وقت است که در سایت حضور ندارید …دوم اینکه شما درک درستی از مطالب گفته شده استاد ندارید که شاید بدلیل تعصبی است که روی باور های خودتون دارید و سوم اینکه یک درصد فرض کنیم فرمایش شما درست باشد که قران دارای معانی و مفاهیم عمیقی است (که این خود با نص صریح قران که میفرماید ما آیات را آشکارا بیان کردیم تا برای همه قابل فهم باشد در تناقض است) آیا با این نگرش جامعه و انسانها توانسته اند راه به جایی ببرند؟؟ حداقل ابتدا بیایید و معانی سطحی قران را درک کنید و جبهه نگیرید و بعد اقدام به درک لایه های زیرین و عمیق قران بفرمایید.. امیدوارم نور خدا در زندگیتان تابیده و همواره سلامت و تندرست باشید
سلام
چه زیبا بیان کردید
مشتاق مطالب بیشتر و نظرات شما هستم
و چه زیبا پاسخ دادید
سپاس از حضور سبز شما
سلام
چه زیبا گفته شد
سپاس
به نام خدای رئوف و غفور خطا پوش بخشنده صبور
با سلام و عرض ادب به استاد عباس منش و دوستان عزیز
از شما خواننده عزیز میخواهم که برای خواندن متن همه جمله هارا پشت سرهم و به ترتیب موجود بخوانید چون همه جمله ها به هم ربط دارند.
گناه نوعی بیماری که انسان دچارش میشه ، یک حرکت بر خلاف هویت و حقیقت انسانی است که شخص بیمار میشه حال از طریق روحی ، روانی و جسمانی؛ و اگر لایه های گناه کنار بزنی و بپرسی خودت هم این میخواستی میگه نه.
گناه مثل مرض هستش همه از مرض بدشون میاد از مریض که بدشون نمیاد و کمک میکنند تا بهبود بیابه.خداوند هم از مرض بدش میاد نه از مریض و با استقبال به درمان مریض میره.
در قرآن هسش که انسان کارهای خوب کسب میکنه ولی کارهای خلاف اکتساب میکنه یعنی خواسته ناخواسته است یعنی تحمیل و فشار است.مثلا یک آب گوارا با میل میخوره و یک آب آلوده با تحمیل و فشار میخوره.
حالا نکات مهم:
1)فهم و آگاهی نسبت به گناه
2)ما با نگاه بی ارزش و سبک به خودمون که باعث میشه تن به لذت هایی بدهیم که باطنموم نمیخواد.این نگاه باید درست کنیم یعنی نگاه منفی به خودمون نداشته باشیم.
3)باید خویش ، به خویش بشناسی یعنی خودآشنایی ؛ تو کی هستی؟ تو چی هستی؟ تو گل سر سبد خدا هستی تو با ارزشترین خدا هستی.
4)شناخت خدای کریم ، بخشنده و بزرگوار کسی که من دوست داره و بامن مهربان است و رحمن است. اگر به اینها فکر کنیم و بشناسیم و نسبت به این رئوف و مهربانی خداوند شناخت ایجاد کنیم.
5)شناخت سیاست های پوچ و تخریب کننده شیطان یعنی شیطان تو ذهنت بهت میگه هنوز خدا نبخشیده تو رو ، هنوز کثیف و آلوده هستی ، تو بخشیده نمیشی ، تو بنده ناپاک خدا هستی و حرفها و فکرهایی که تو رو تخریب کنه ولی باید به گوش شیطان زد و بهش بگی خدای من در رو باز گذاشته و از من با آغوش گرم استقبال میکنه.
6)کسی که خودش سرزنش میکنه نگران یک سری جهات نباشه که من آلودم و خدا قبول نمیکنه ، نه ، باید جبران کند وتلاش برای عقب افتادگی ها.
7)سعی کنید گناه فراموش نکنید چون اگر کامل فراموش کنی شاید دوباره به سمتش بری اما انجامش همراه با توجه ، ما را مایوس نکنه.
8)اون که احساس گناه میکنه یک جوری داره خودش گول میزنه چون میدونه این سرزنش درست نیست چون آگاه هست به نفس خودش و همچنین به امید رحمت خدا هم آگاه است و خیلی فراتر از آنچه که ما فکر میکنیم.
9)این همه روایات و پیامبران و امامان و خداوند وعده داده اند که توبه کنید و مطمئن باشید که پاک هستید و زندگی دوباره و جدید شروع کنید.
احســــــــــــــاس گنـــــــــــــاه
1)وقتی یک نفر گناهی میکنه و بعد از خدا خجالت میکشه و احساس گناه میکنه باید تبریک گفت چون این یعنی اینکه هنوز علائم حیات در وجودش هست و باید به درگاه خدا بره و سجده کنه و صحبت کنه با خدا باید با این روی خجالت به سجده بره و بگه این عبد فراری تو خدایا کجا داره بره یا بگه هر کی هستم هر چی هستم بنده تو هستم جز تو پناهی ندارم.
2)این احساس گناه و شرمندگی که انسان بعد گناه داره نشانه توبه ی اوست.انسانی که قبلا گناه کرده و الان میخواهد برگرده و میگه رووم نمیشه ، از کی رووش نمیشه؟ اگر خدای متعال در باز نکرده بود که این احساس گناه نمیکرد. معلوم میشه خدا لطف کرده و جذب الهی شامل حالش شده ولی شرمندگی داره که باید فقط به لطف و مهربانی و گذشت خدا فکر کرد.
3)همین که احساس گناه میکنیم این یک توفیق از جانب خداست که خدا لطف کرده و به ما داده. وقتی که توبه میکنیم این یک توفیق از جانب اوست ، پس وقتی توبه میکنیم نگیم من توبه کردم تو قبول کن ، نه ، باید بگی خدایا شکر میکنم از این که این توفیق دادی که من برگردم و نگران اون احساس گناه نباشیم بعد از توبه ، چون وقتی خداوند وعده میده خلاف وعده عمل نمیکنه اتفاقا اون احساس گناه لطف خداست چون اگر اون احساس شرمندگی و احساس نگرانی نباشه شاید دوباره به سمت گناه بره.
4)یک حدیث قدسی هست که اگر اینهایی که به من پشت کردند اینهایی که با من قهر کردند اگر میدانستند که من چقدر اینها را دست دارم و به این ها مشتاقم از شوق میمردن.
این ما هستیم که با او قهر میکنیم او با ما قهر نمیکنه این ما هستیم که به نور پشت کردیم ودر سایه قرار گرفته ایم.وگرنه که به سمت نور باشیم که همه چیز درست میشه.خدا که پرده و حجاب ننداخته بین خودش و ما ، این ما هستیم که پرده و حجاب ایجاد کردیم.
5)خداوند به بندگان گناه کرده خود میفرماید: ای بندگان من که گناه کردید و برگشتید من هم به سوی شما بر میگردم این همین توبه است و جای هیچ قصه ای نیست قصه این است که باز ما گناه کنیم؛ ولی باید با جبران گذشته زندگی عالی داشته باشیم.
6)بعضی ها میترسن وقتی گناه میکنن به سمت خدا برگردن در صورتی که خدا با لطف و صفا و مهربانی استقبال میکند در حدیثی هست که خدا میفرماید اگر اون هایی که پشت به من کردند (گناه کردند) اگر میدونستند من چگونه مشتاقشون هستم از شوق میمردن . بخاطر همین ما هستیم که دوستیمون با خدا کمرنگ و آلوده کردیم نه خدا با ما.
7)این احساس گناه هم یک جور ادب در مقابل خداست تعارف که نداریم خطا کردیم و این یک جور ادب مقابل مولاست ولی مطمئن باشید که خداوند نه تنها به ما گیر نمیده بلکه با دستانی باز و مهربان با آغوشی گرم میپذیره.
8)ولی در قبال این همه کریم بودن خداوند رحمن بودن مهربان بودن باگذشت بودن و… نباید سوء استفاده کنیم مثلا گناه کردیم توبه کردیم باز دوباره بیاییم و گناه کنیم و دوباره بگیم خدا میبخشه (البته اگر این دفعه جدی باشد بازم میبخشه)
یک مثالی هست جالب وقتی که یک پدری داری که خیلی بهت مهربونی میکنه خیلی بهت لطف میکنه ، گذشت میکنه ، مال و اموال بهت میبخشه و تو رو مورد اعتماد خودش میدونه و…. حال میگی چون پدرم این قدر خوبه یکی بزنم تو گوشش یا نه میری احترام بهش میذاری سپاس گذاریش میکنی و صبح تا شب قربونش میشی.
9)خدا دائم داره فرصت میده ، فرصت میده تا باز گردیم (همون احساس گناه وچیزای دیگه) وگرنه اگه بخواهد که خیلی راحت بخاطر گناهت یک بلا و عذاب میفرسته ؛ در صورتی که این جوری نیست چون اگر باشد نمیتونه خدا باشد خدا باید قشنگ باشد
10)این احساس گناه خیلی خوبه چون باعث میشه به گناه بیشتر مرتکب نشی.
11) در آیه 53 سوره زمر می خوانیم: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛ بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید ! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است » از رحمت خدا نباید مایوس شد و رحمت خداوند بیشتر از معصیت های ماست. باید امید داشت و امیدوار به رحمت و مهربانی خدا باشی چون خود خدا این امید داده چون رحمت خدا به غضبش سبقت داره چون خدا که گفته من نادیده میگیرم تو نادیده بگیر.
12)باید روح سپاس و قدردانی از خدا داشته باشیم ودر مقابل خدا مودب باشیم.
13)بعد از همه اینها باید قبول کنی که گناه انجام ندی یعنی مسئولیت قبول کنی و مسئولیت پذیر بشی.
14)به دنبال جبران گذشته و ساختن آینده ات باشی با توکل فقط به خودش.
15)امید به خدا هیچوقت یادت نره و از امید به خدا مایوس نشی.و امید داشته باشی.
16)خودت خیلی راحت ببخشی چون این خیلی مهم هست که قلبا خودت ببخشی.
سلام دوستان میشه لطف کنین چند تا کتاب راجع به فیزیک کوانتوم به من معرفی کنین میخوام فهمش آسون باشه
سلام
استاد میخوام ازتون درخواست کنم چند کتاب یا مقاله راجع به فیزیک کوانتم ،قوانین حاکم بر جهان هستی، معرفی کنید ؟چون کتابهای زیادی در این زمینه هست که شاید خوب ترجمه نشدن ، نظر شما را میخوام
شخصا علاقه دارم به دونستن عملکرد جهان . ممنون میشم
استاد در روانشناسی ثروت هم گفتید در موضوع باورها جدیدترین مقالت فیزیک کوانتوم خواستید بخونید، من جستجویی در اینترنت داشتم مطالبی نیافتم .
سلام اجی جونم با سرچ کلمه “دانلود کتاب فیزیک کوانتوم”تو گوگل به خیلی از کتاب ها به صورت رایگان دسترسی پیدا می کنی.شاد و موفق باشی بای
سلام جناب آقای سعیدی اتفاقا من اول سرچ کردم توی گوگل ولی کتابهایی سرچ شد که پر از مسائل و حل مسائل فیزیکی بود من دنبال کتابی هستم که فیزیک کوانتوم و اسرار جهان را توضیح داده باشد و قابل فهم باشد تا بتونم اطلاعاتم رو در زمینه قوانین هستی بالا ببرم. بازم ممنون بابت راهنماییتون
جهان هولوگرافیک ترجمه داریوش مهرجویی
تو اینترنت می شه دانلودش کرد اقای مهدی؟
عزیزم دانلود اینترنتی کاردرستی نیست کتابش رو بخر
من که مثل شما پول دار نیستم. سربازم
با سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز و گرامی
اقای گلابی باید بگم که هر کس اشتباه ممکنه بکنه
اگه بیشتر توجه کنید تو کلیپای دیگه اقای عباس منش دباره کلمات رو اشتباه تلفظ میکنن این دلیل بر این نیست که اشتباه هست البته نظر خودمه
من از موضوع با دوستانم حرف میزنم سوالاتی میپرسیدن سوالاتی هم خودم داشتم که دینی بود رفتم پرسیدم در باره معجزه…… دیدم حرفاشون درسته
و بازه هم تحقیق میکنم.
باسلام خدمت همه دوستان
(من میخوام خیلی ساده تجربه و نظر شخصی خودم رو خدمت دوستان بگم امیدوارم بتونه راهگشا باشه)
مواقعی پیش میاد که انسان بواسطه ی احساس گناه خودشو در قعر یه چاه میبینه و به خاطر ضعف اعتماد به نفس دست به هیچ تلاشی هم واسه رهایی از چاه نمیزنه و هیچ فکر مثبتی هم نزدیک مغزش نمیشه تا بتونه اونو از احساس گناه رهایی بده.. به نظر من تا اینجا مشکل حادی نیست..
ولی از اونجایی که معمولا ما یادگرفتیم گناهانمونو از بقیه پنهان کنیم واکثرا به ما گفته شده که بازگو کردن گناه خودش گناهه ما همیشه دوست داریم گناهانمون رو کنج دلمون قایم کنیم و اونا رو همیشه با خودمون حمل میکنیم!
در اینجور مواقع بهترین کار شکستن عادته یعنی صحبت کردن در مورد اون گناه با یه دوست..
با یه دوست صمیمی و مورد اعتماد در مورد گناه، تاکید میکنم صحبت بدون پرده در مورد همون گناه و تجربه اون شخص صمیمی در مورد همون گناه و سئوال درمورد اون و حتی گناه های بدتر که مرتکب شده و اینکه آیا میشه در صدد جبرانش برومد یا نه! میتونه بسیار بسیار در آروم شدن ما تاثیر داشته باشه
شاید اون دوست صمیمی نتونه هیچ راه حلی هم ارائه بده مونتها صحبت کردن میتونه از بار عصبی احساس گناه کم کنه و آروم کنه یه ذهن آروم میتونه تصمیم درست بگیره و اینکار پیش کسی جز دوست یا شخصی که میتونیم با اون راحت باشیم و باهاش حرف بزنیم امکان پذیر نیس..
و یه پله از این بهتر اینه که
از اونجایی که همه ماها هیچ دوستی رو صمیمی تر از خدا واسه خودمون نمیدونیم این دوست حتی میتونه خدا باشه!
بی پرده ترین حرف ها رو میشه با خدا زد ما با اون نباید هیچگونه رودروایسی داشته باشیم اقرار به گناه پیش خدا هیچ گناهی که نداره هیچ، تازه باعث خوشنودی خدا هم میشه وقتی بنده ای متوجه گناهش شده و اومده پیش اون واسه جبران.. و به طور حتم از طرف خدا بیجواب نمیمونه بعضی مواقه برای “درست” رفتار کردن فقط قبول کردن “اشتباه” کافیه.. و خدا همینو میخواد
وقتی من پیش یه دوست صمیمی مث خدا بی پرده حرفامو گفتم و از گناهم صحبت کردم محال ممکنه که خدا بشینه فقط نگات کنه و نور امیدی توی دلت بوجود نیاره!!
اگه شهامت اقرار به گناهان رو پیش خدا نداشته باشیم پس ما با صمیمی ترین دوستمون احساس راحتی نداریم! هدیه خدا برای این شهامت به طور قطع و یقین ایجاد نور امید خواهد بود شک نکنین
این تجربه ی بسیاری از ماها بوده…
با تشکر