اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
مهمترین فاکتور عزت نفس میزان خود ارزشی فرد است که نقطه مقابل آن احساس گناه است
همنشینی احساس گناه و عزت نفس غیر ممکن است همانطور که همنشینی ثزوت و فقر غیر ممکن است بنابراین نمیتوان عزت نفس داشت و در احساس هم بود. همنشینی این دو غیر ممکن است
سوال های خوب پرسیم که پیشرفتمون کمک میکنه، فکرهای خوب بکنیم که به پیشرفتمون کمک میکنه به زندگی بهتر، ارامش بیشتر، موفقیت بیشتر، ثروت بیشتر و .. کمکمون میکنه
بدون فکر کردن قرآن رو هم نپذیریم و فکر کنیم به قوانینی که جهان رو دازه رهبری میکنه و اینکه چطور از قوانین استفاده کنیم که زندگی خوبی داشته باشیم سرشار از احساس های خوب و ثروت و نعمت و برکت
هرکسی که سوال های بیهوده میپرسه مثل اینکه جنا چی کاز میکنن یا چطور میتونیم از ارواح کمک بگیریم یر از بیمارستان درآورده و تو زن کیش به هبچ جایی نرسیده پس سوال های خوب بپرسیم که ننیجه ی اون فکر کردن به رشدمون کمک کنه. به احساس بهتر داشتن.
چطور به فردی که احساس گناه شدیدی داره میتونیم کمک کنیم؟ احساس گناه یعنی من خطا و اشتباهی رو کردم که نابخشودنی هست و خودم رو نمیتونم ببخشم و هیچ راهی هم نیست برای جبرانش. پیشنهاد من اینه که باور در مورد خدا رو درست کنی. خداوند بسیار بخشنده است و مهربان. خداوند تواب هست. خداوند موسی رو از قاتلی به پیامبری رسوند شما هر کاری کرده باشی بدتر از اون نیست و تو رو تز فرش به عرش میرسونه خداوند. شما اگر امکان جبرانش نیست مثلا اون فرد از دنیا رفته میتونی با کمک کردن به جامعه بشری اون خطای خودت رو جبران کنی به نیت اون.
احساس گناه ارتباط مستقیمی دازه با هذاب وجدان. ما از بچگی عذاب وجدلن نداشتیم و این وجدان از یک سنی به بعد ایجاد شده و اگر بررسی کنی میبینی وجدان های افراد منطقه به منطقه و شهر به شهر فرق میکنه پس وجدان چیزی نیست جز فرهنکی که درش بزرگ شدی به همین دلیلم هست که بت شکنی در ژاپن خودکشی می اورد و در جامعه مسلمین احسای افتخار. بنابراین اگر احساس عذاب وحدان داری که ای بابا من کارب خطا کردم بدان که این عذاب وحدان بزای افزادی دیگر در همین کره زمین معنتی 100 عکس دارد این وجدان دروغه و یک باور اشتباهه. وجدان رو نپذیر. ما چیزی به نام وجدان نداریم
ما هرگز نمیتوانیم سرنوشت کسی را تغییر دهیم. ما هرگز نمیتوانیم به کسی کمک کنیم یا بدی کنیم. ما نمیتوانیم به کسی ظلم کنیم، مستند این جملات در قران کتاب هدایتگر ماست. این کتاب بارها و بارها گفته افراد کافر و مشرک و کسانی که به خدا دروغ میبندند ظالم هستند. این افراد به بقیه ظلم نکردند بلکه به خودشان ظلم کردند و این یعنی ما اگر بخواهیم کسب را تخریب کنیم به خودمان ظلم میکنیم و در مورد ان فرد اگر در مدار درست باشد خیر برایش میشود چرا که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
در لحظه ای که کسی رو میخوای تخریب کنی داری به خودت ظلم میکنی و خودت رو نابود میکنی و در لحظه ای که به دیگران عشق میورزی حتی در دلت و به زبان نمیاری داری خودت رو شکوفا میکنی و پیشرفت میکنی
اشتباهات باعث پیشرفت بشر میشه مثل داستان تاییتانیک و فضاپیماهای ناسا و .. که در نهایت منجر به پیشرفت بشر شد
من نه میتوانم به کسی ظلم کنم و نه میتوانم به کسی کمک کنم، من نمیتوانم کسی را تخریب کنم، من فقط میتوانم کاری را انجام دهم که نسبت به ان احساس خوبی دارم و در مسیر خداونده
افرادی این مطالب رو میشوند که از نظر فرکانسی به استاد نزدیک هستند نه فیزیکی، من و استاد در یک مدار بودیم به هم برخورد کردیم و تا زمانی که من دنبال موفقیتم و استاد میخواد در موردش صحبت کنه ما با هم هستیم و اکر یکی از ما از این مدار بیرون اید دیگر هم دیگه رو نمیبینیم
خداوند عاشق منه، خداوند من رو دوست داره، خداوند اصلا جلاد نیست و مثل پلیسی نیست که فقط میخواد از ادم ایراد بگیره، خداوند من رو دوست داره، عاشق منه من رو دوست داره، خداوند درون منه، من و خدا یکی هستیم
عاشقتونم. هر روز به سمت پیشرفت بیشتر و گره گشایی مسائلتون هدایت بشید
به خودت قول بده که تعهدی غیرقابل مذاکره و بی بهانه برای نوشتن سفرنامه شخصی ات از این سفر داشته باشی. یعنی هر روز یک نکته تصمیم ایده یا راهکاری که آموختهای را در بخش نظرات آن فایل به عنوان برگی از سفرنامه ات بنویس و ردپایی از خود در این سفر بر جای بگذار. آنگاه در پایان سفر اعجاز همین کار به ظاهر ساده را بسیار فراتر از محدوده محاسبات ریاضی یا تجسمات ذهنی ات خواهی یافت. اعجازی که همه چیز برایت میشود. مشتری به کسب و کارت می آورد. عشق در رابطه ات میشود، سلاتی در جسم و جانت میگردد و آرامشی وصف ناپذیر و بیانتها در وجودت. اما این سفر برای همه نیست. این سفر برکتی عظیم است برای همان عده اندک و خاصی که آمده اد تا توحیدی شوند و با ساختن باورهای قدرتمند کننده زندگی دلخواهشان را خلق کنند. و برای پرداختن بهای این خودسازی به وسیله اشتراک گذاری یک برگ از سفرنامه شان و به جای خگذاشتن یکرد پا در هر روز تعدی غیرقابل مذاکره و بی بهانه دارند. بنابراین قبل از پیوستن به این سفر از خود بپرس: آیا میتوانم تک تک روزهای این سفر با این تعهد زندگی کنم؟ اگر جوابت آری است همسفرمان باش و هم صحبتمان وگر نه حتی وارد این سفر نیز نشو.
نکاتی ای که از این فایل دریافت کردم:
– من خودم تشویق شدم به فکر کردن به اینکه ببینم جهان هستی چطور عمل میکنه و چطور میتونم زندگی بهتری برای خودم بسازم و دوست دارم که بچهها هم به همین شکل به زندگی نگاه کنن. حتی قرآن رو با فکر پذیرفتم و دونه به دونه در مورد آیات فکر کردم.
– سؤالهای خوب بپرسیم. سؤالاتی که کمک میکنه بهتر زندگی کنیم نه سؤالاتی مثل اینکه جن ها چی کار میکنن چطور میشه با ارواح ارتباط داشت و … که هیچ کمکی به بهتر شدن زندگی ما نمیکنه و نه تنها باعث بهتر شدن زندگی نمیشه بلکه باعث میشه که دست آخر سر از تیمارستان در بیاری. سؤالاتی مثل اینکه چطور میتونم آرامش بیشتری داشته باشم؟ چطور میتونم سلامت تر باشم؟ چطور میتونم وضعیت مالی بهتری داشته باشم؟ چطور میتوانم زندگی بهتری داشته باشم؟ چطور میتونیم با فرزندان و همسر و دوستان ارتباط بهتری داشته باشم؟ چطور میتوانم به ثروت و موفقیت بیشتر برسم؟ چطور میتوانم در هر لحظه ایمانم را به خداوند بیشتر نمایم؟ چطور میتوانم موفقیتهای بیشتری را وارد زندگیام نمایم؟ چطور میتوانیم به فردی کمک نمایم که احساس گناه بسیار زیادی دارد که احساس گناه کمتری را تجربه کند؟
– پاسخی که من محمدصادق به این سؤال «چطور میتوانیم به فردی کمک نمایم که احساس گناه بسیار زیادی دارد که احساس گناه کمتری را تجربه کند؟» میدهم:
اگر فردی احساس گناه زیادی داشته باشه توصیه من به ایشون برای اینکه از این احساس خارج بشه این هست که «دوست عزیزم هرچقدر که در احساس گناه بمانی و کاری برای برون رفت از آن نکنی هیچ کمکی به خودت که نکرده و باعث بهبود زندگیات نشدهای هیچ، داری به سمت جاده خاکی حرکت میکنی چرا که بر اساس قانون احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب، احساس گناه بسیار از انرژی خداوند دور است و اگر جلوش رو با باورهای بهتر نگیری قطعاً باعث اتفاقات بدتر میشود. بنابراین باید رنجش را زودتر احساس کنی و تعهد بدی که من میخوام از این احساس بیرون بیام. همچنین دوست عزیزم شما هیچ گاه نمیتوانی به دیگران ظلمی کنی بنابراین اگر در رابطه با دیگران به چنین تضادی برخورد کردهای بدان که آن افراد خدای خودشان را دارند و به آنها کمک میکند اگر باورش داشته باشند و در مدار صحیح قرار داشته باشند آن کاری که تو انجام دادهای هیچ تأثیری در زندگی آنها ندارد چرا که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد چرا که تو نمیتوانی به کسی ظلم کنی و اگر کار بدی انجام دهی بازتاب آن به خودت برمیگردد و اگر تو خودت را اصلاح کنی خداوند تواب و توبه پذیر و مهربان است و اتفاقات خوب را به تو باز میگرداند. از طرفی دیگر دوست عزیزم اشتباه کردن قسمتی ای از فرایند رشد کردن است و برای هر فردی حتی استاد عباس منش هم رخ میدهد اما اگر تو در احساس گناه آن اشتباه بمانی هرگز نتایجی که استاد بدست آورده را نمیتوانی بدست بیاری. همانطور که در گذشته خودت نیز هر گاه توانستی از احساس گناه گذر کنی و خودت را ببخشی و حرکت کنی توانستی موفقیت بزرگی را کسب کنی. همچنین دوست عزیزم خداوند تواب و بخشنده است. مهربان است. بارها گفته اگر توبه کنید و اصلاح کنید من شما رو میبخشم. پس چرا غصه میخوری.. چرا نگرانی.. خداوند تو تواب است. رحیم است. برگرد و اصلاح کن همه چیز رو برات درست میکنه. بهش ایمان داشته باش. اون خدایی هست که خورشید به اون بزرگی و کهکشان های بی نهایت رو در آسمون داره جا به جا میکنه. اون قدرت وقتی طبق قانونش توبه کنی و اصلاح کنی هر کاری رو برات درست میکنه پس نگران هیچ چیز نباش عزیزم. از طرف دیگه همه ی انسانها به یک میزان ممکن هست اشتباه کنن و اشتباه کردن بد نیست. درسش رو بگیر و اصلاح کن. خداوند با توست و خداوند تو رو دوست داره. دوست عزیزم خداوند تمام بندگانش رو دوست داره، اگه دوستت نداشت بزرگترین قدرت کیهانی یعنی خلق کردن زندگیت با فرکانس هات رو بهت نمیداد. تو موجودی هستی که خلیفه ی خدا نام گرفتی. پس بسیار ارزشمند و توانمند و فوقالعاده هستی. خداوند در هر لحظه به وجود تو افتخار میکنه. از طرف دیگه اگر رنج این موضوع ماندن در احساس گناه و دور شدن از خداوند رو درک کنی حتماً سریعتر به سمت خداوند حرکت میکنی. دوست عزیزم احساس گناه = دور شدن از خداوند. پس با هر منطقی اگر میخواهی در احساس گناه بمانی خداوند دارد به تو میگوید که نه باید این احساس را حذف کنی. حتی اگر عزیزترین فرد زندگیات یا خودت در ذهن خودت کاری کردی که احساس گناه به تو میدهد به یاد داشته باش که خداوند در هر لحظه دارد از طریق احساس تو به تو میگوید که نه این احساس خوب نیست و به سمت من یعنی احساس خود ارزشمندی بازگرد. دوستت دارم»
– احساس گناه ارتباط مستقیمی با عذاب وجدان داره. یعنی افراد اشتباه میکنن عذاب وجدان میگیرشون. و این عذاب وجدان بر میگرده به اون فرهنگی که فرد در اون بزرگ شده. عذاب وجدان رو کی تعریف کرده؟ یک بچهای که پاک به دنیا میاد و فرهنگ در اون نفوذ نکرده رو دقت کنید هیچ عذاب وجدانی نداره. از طرفی عذاب وجدان کشور به کشور منطقه به منطقه متفاوت هست. یعنی همین مثالهایی که استاد زد. مسلمون ها بت بشکونن افتخار میکنن این اتفاق تو ژاپن میتونه در فرد عذاب وجدانی تولید کنه که خود کشی کنه. یک فرد مسلمون اگه مشروب بخوره عذاب وجدان میگیره و احساس گناه میکنه اما اگر یک فرد در آمریکای شمالی مشروب بخوره و مسلمونم نباشه احساس گناه و عذاب جدانی نداره. بنابراین عذاب وجدان بر میگرده به اون فرهنگی که فرد درش بزرگ شده پس اصل این داستان یعنی عذاب وجدان کاملا غلطه. منظورم این هست که عذاب وجدان تعریف عوامل بیرونی برای ما هست و مطابق با قوانین جهانی زندگی نیست. عذاب وجدانی که توسط فرهنگ تعریف شده یک چیز خدایی نیست که خداوند تعیین کرده باشه و باعث بهبودی زندگی نمیشه و برعکس باعث اتفاقات بد میشه. این وجدان تحریف شده هست و یک دروغه که برای ما ساخته شده و ما باید شک کنیم به اون وجدان.
– خداوندر در قرآن گفته اگه شما گناهان بزرگی نداشته باشید ما از گناهان کوچک شما میگذرم. خداوند فقط گفته من شرک رو به خودم نمیبخشم اما بقیه گناهان رو میبخشم.
– چیزی به نام ظلم در قرآن وجود نداره. خداوند در قرآن میگه که شما هر کار بدی بکنید به خودتون برمیگرده و اینطور نیست که به بقیه برگرده. ما نمیتونیم به کسی ظلم کنیم.
– مشرکین ظالم هستند. کافران ظالم هستند. کسی که به خداوند دروغ میبنده ظالم است.
– من توانایی تغییر سرنوشت و ظلم به هیچ کسی رو ندارم مگر اینکه خود اون فرد بخواهد و باور داشته باشد که میتونه این اتفاق براش بیفته. و الا من هیچ قدرتی ندارم.
– با کشتن کسی، کسی از بین نمیره و نابود نمیشه. مثل زمانی که امام حسین رو کشتن و مگه ایشون نابود شد؟
– انسانها خوردشون سرنوشت خودشون رو تغییر میدهند و ما نمیتونیم برای اونها کاری انجام بدهیم. مثل زمانی که گفته میشود دعای مادران گیراست و دارن صبح تا شب برای فرزند معتادشون دعا میکنند اما بچه هیچ وقت به راه نمیاد مگر زمانی که خود اون بچه میخواهد که زندگیش عوض بشه و این اتفاق رخ میده
– اگر من در قرآن آیهای پیدا میکردم که شما میتونید زندگی دیگران رو نابود کنید من شک میکردم به این کتاب. و قرآن در داستان هاش نشون میده که کسی نمیتونه به کسی ظلم کنه وقتی در مداره درسته. مثل داستان برادران یوسف که در نهایت هیچ تأثیری در زندگی یوسف نگذاشتن جز پیشرفت کردن یوسف.
– در لحظهای که شروع میکنی به بقیه ظلم کنی داری خودت رو تخریب میکنی و خودت رو از بین میبری. در لحظهای که شروع میکنی به بقیه عشق بورزی و کمک میکنی و حس خوب داری باعث پیشرفت خودت میشوی.
– این نیست بگیم ما بیایم پدر مردم رو در بیاریم خودشون میدون دیگه.. سعی کنن با باورهای خوب از این فضا بیان بیرون.. پس چون ما تأثیری نمیتونیم بگذاریم بیایم زندگیشون رو نابود کنیم. این باور اشتباهی هست، چون ما نمیتونیم به کسی ظلم کنیم و وقتی میخواهیم کسی رو تخریب کنیم داریم به خودمون ظلم میکنیم نه به دیگران. باید به این درک برسیم که ما واقعاً نمیتونیم به کسی ظلم کنیم. و اگر بخوایم این کار رو بکنیم به این معنا نیست که واقعاً ظلمی به دیگران میرسه. نه اینطور نیست. این کار ما باعث میشه به خودمون ضربه بخوره و چه بسا باعث پیشرفت فرد مقابل بشه یا نشه و بستگی داره به باورهای خودش اما در هر حال باعث ظلم به خودمون میشه.
– لازم نیست به کسی بگوییم و مهر و محبت بورزیم به صورت فیزیکی.. حتی زمانی که در دلمون داریم این کار رو میکنیم یعنی از لحاظ فرکانسی داریم این کار رو انجام میدیم داریم به پیشرفت خودمون کمک میکنیم
– باور کنیم که ما نمیتونیم زندگی کسی رو نابود کنیم حتی با کشتن کسی هم نمیتونیم اون رو نابود کنیم. و اینها به خاطر فیلمهایی هست که دیدیم که یک نفر مرد و کشتنش زندگی نسلشم از بین رفت اما در واقعیت اینطور نیست. کی این حرف رو زده که با کشتن یک فرد باعث نابودی اون میشیم؟ مگه امام حسین رو کشتن اون رو نابود کردن؟ مگه پیامش به همه نرسید؟ مگه باعث این همه رشد و پیشرفت در جوامع اسلامی و جهان هستی نشد؟ کی گفته ما کسی رو بکشیم نابودش کردیم؟! اگر امام حسین به مرگ طبیعی میمرد این اتفاقات بوجود می آمد؟
– چطور احساس گناه را از خودم دور میکنم؟ من این باور رو دارم من به هیج عنوان توانایی تغییر دیگران رو ندارم. من نمیتونم به کسی ظلم کنم. حتی نمیتونم به کسی کمک کنم. من فقط میتونم کاری رو انجام بدم که در مسیر خداونده. اونهایی که در مدارش قرار گرفته حرفهای من رو میشنوه
– اونی حرفهای من رو میشنوه که هم مدار شده با من. و هم مدار شدن از لحاظ فرکانسی هست و نه از نظر فیزیکی. موقعی که قانون رو نمیدونستم در مورد این قانون صحبت میکردم با دیگران مسخره هم میکردن من رو نه تنها قبول نمیکردن مسخره هم میکردن. بنابراین کسی حرفهای من رو میشنوه که از نظر فرکانسی با من ارتباط پیدا کرده باشه
– من خداوند رو بسیار تواب میدونم. خداوند من رو خلق کرده و به درون من آگاهه و من قسمتی از خداوند هستم. من خداوند رو عاشق خودم میدونم. من عشق خداوند در وجود خودم درک کردم. من فهمیدم خداوند بنده هاش رو دوست داره. خداوند مثل یک پلیس راهنمایی و رانندگی نیست که بخواد یقه من رو بگیره و بخواد جوابهای من رو بده. یک سری خطاهایی که من انجام میدم باعث پیشرفت من میشه. ما وقتی اشتباه میکنیم به تجربه میرسیم.
– آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب باور صد در صد اشتباهی هست. تمام پیشرفتهای بشر به خاطر اشتباهاته.
– کسانی که میگویند ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم حالا چه مشکلیه.. ما ازخدایی مگه خدا ضربه پذیره افرادی که در این فضا قرار میگیرن و میگن اینو از دست دادیم این اتفاق افتاده اشکالی نداره ما از خداییم و مشکلی نیست و خدا ضربه ناپذیره.. و احساسشون رو خوب نگه میدارن این افراد مشمول رحمت الهی میشن.
– من با استفاده از اهرم رنج و لذت این حرکت رو انجام میدم در مورد احساس گناه که اگر من احساس بدی داشته باشم بدون شک برای من اتفاقات بدی میفته. برای محرز هست این موضوع. به همین دلیل سریع میام باورهای مناسب رو مرور میکنم مثل اینکه من نمیتونم به کسی ظلم کنم. من توانایی تغییر سرنوشت دیگران رو دارم. اشتباهات باعث پیشرفت انسان میشه و ..
به نام خدای مهربان. سلام خدمت همه عاشقان تغییر و بهبود زندگی
این قسمت آگاهی های فوق العاده ای داره.
۰- قبل از پذیرفتن هر چیزی فکر کنیم. تحقیق کنیم. پژوهش کنیم و حتی قرآن رو هم بدون فکر کردن نپذیریم. من به شخصا در این حوزه ضعیف عمل میکنم. در گذشته بسیار در این حوزه قوی بودم به صورت ناآگاهانه. یعنی در ایجاد ایمان قوی بودم و معمولا در علوم کامپیوتری به این شکل عمل میکردم و به همین دلیلم موفق هستم. یعنی وقتی میخواستم به صحت چیزی برسم تحقیق میکردم و آزمایش میکردم و بهش میرسیدم و وقتی میرسیدم هیچ چیزی به اندازه ذره ای نمیتونست در ایمانی که ایجاد شده خللی وارد کنه. مرتبا به این فکر میکردم چرا ایمان هایی که با استفاده از فایل های استاد میسازم انقدر سریع تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار میگیره و این موضوع هنوزم وجود داره. یعنی کافیه یک نفر در خصوص اون موضوعاتی که من باور جدیدی که از استاد و فایلهای آموزشیش گرفتم و میدونمشون، حرفی مخالف اون بزنه و سریعا احساس من شروع میشه به بد شدن و از فرد و حرف هاش در اون لحظات بدم میاد و خودم رو از اون جمع دور میکنم و باید روی خودم کار کنم و خلوت کنم تا احساسم خوب بشه. یعنی پایه ایمان من بسیار سرعتی شروع میکنه به خرد شدن. خیلی سریع. و همیشه به خودم میگفتم آخه چرا انقدر من باید فایل گوش بدم تمرین کنم و اصرار بورزم اما یک نفر بیرونی یک عامل بیرونی مثل پتک بکوبه باور های من رو و من باید دوباره برم روی خودم کار کنم؟ هدایت شدم به فایلی که میگفت به این دلیله که ایمان تو میلگرد توش نیست. بنیان نداره. پی درست و حسابی نداره و به همین دلیل راحت روش تاثیر گذاشته میشه. خدایا هدایتم کن که بتونم ایمان های خوب و سازنده و عالی در خودم بسازم که بنیان داشته باشه و در هر لحظه همراهم باشه و قوی و مستحکم باشه. خدایا ایمان من به خودت رو ستبر و محکم کن. ایمانم رو به باورهای درست که نتایج عالی در زندگیم ایجاد میکنه پولادین کن.
۱- احساس گناه ارتباط مستقیمی داره با عذاب وجدان. اما این وجدان چیه و از کجا اومده؟ کی وجدان رو تعیین کرده؟ کی گناه رو تعریف کرده؟ جامعه. وجدان رو جامعه و فرهنگ برای ما تعریف کرده. اگر وجدان عاملی بود که توسط خداوند به عنوان سازنده و رهبر جهان که برای ما خیر و خوبی میخواهد برای ما تعریف شده بود پس باید همه ی انسان های دنیا وجدان یکسانی میداشتند. اما در واقعیت اینطور نیست. کسی که در ایران بزرگ شده مشروب مصرف کنه احساس گناه میکنه کسی که در خارج از ایران و کشورهایی مثل آمریکا و یا کشورهای اروپایی به دنیا اومده باشه مشروب مصرف کنه اصلا احساس گناهی نداره و براش عادی هست. کسی که در در ژاپن بزرگ شده و بتی رو بشکونه به هر علت احساس گناه شدید میکنه اما اگر فردی مسمان زاده باشه و فرهنگ مسلمانی داشته باشه با قدرت بت ها رو میشکونه و احساس افتخار میکنه که کاری ابراهیم گونه کردم. اگر فردی باشه که در خانواده ای بزرگ شده باشه که عزت نفسشون ترور شده باشه توسط گذشتگان از کارهایی مثل نه گفتن عذاب وجدان دارن. اگر کاری اشتباه انجام دهند عذاب وجدان دارند اما در کشورهایی که خانواده ها با عزت نفس بیشتری هستند میبینیم افراد از همان اعمال و رفتار نه تنها عذاب وجدان ندارند بلکه آن را طبیعی و حق خودشان میدانند. مثلا در خانواده ای مسلمان شیعه پسری با دختری ارتباط صمیمی برقرار کند عذاب وجدان میگیرند اما همین رابطه در خانواده ای مسیحی یا خانواده هایی که در فرهنگ هایی مثل آمریکا بزرگ شده اند کاملا طبیعی و بدیهی و اصلا حق افراد است. این تفاوت ها نشون میده که چیزی که ما به عنوان عذاب وجدان و در نتیجه احساس گناه حاصل از اون در نظر گرفتیم اصلا ریشه و منبعش از خداوند نیست بلکه از جامعه هست. فرهنگ وجدان رو بوجود آورده. جامعه وجدان رو بوجود آورده و این از قبل نبوده. بنابراین ما باید افکار درست رو انتخاب کنیم که نتیجه درستی برای ما ایجاد میکنه و باید متفاوت از جامعه فکر کنیم. (اگر نتیجه ای که جامعه میگیره رو نمیخوایم بگیریم و نتیجه بهتری رو میخوایم، زیبایی و قشنگی و اتفاقات عالی رو میخوایم). استاد مثال عالی ای زدند که اگر میخواهیم بدونیم گناه چی هست باید به قرآن مراجعه کنیم «اگر قرآن رو به عنوان کتابی که از طرف خداوند نازل شده باور داریم» پس به خود قرآن مراجعه میکنیم. در قرآن تنها گناهی که خداوند گفته من اون رو نمیبخشم «شرک» هست. و باقی گناهان گفته شده که بخشیده میشود. (آیه ۴۸ نسا: مسلماً خدا اینکه به او شرک ورزیده شود نمی آمرزد، و غیر آن را برای هر کس که بخواهد می آمرزد. و هر که به خدا شرک بیاورد، مسلماً گناه بزرگی را مرتکب شده است.)
تعریف شرک: شرک بی خدایی نیست. شرکت دادن کسانی در کنار خداست. با خدا نه به جای خدا. یعنی هم خدا و هم دیگران. مشرکین به نقل قرآن الله را به عنوان خالق و رازق قبول داشتند (آیه ۱۸ یونس : و بتهایی را به جای خدا پرستش میکنند که آن بتان به آنها هیچ ضرر و نفعی نمیرسانند، و میگویند که این بتان شفیع ما نزد خدا هستند بگو: شما میخواهید خدا را یاد آور سازید به چیزی که خدا در همه آسمانها و زمین علم به آن ندارد؟ خدا از آنچه شریک او قرار میدهید منزه و برتر است.)
۲- ظلم در قرآن به این معنا که افراد میتوانند به بقیه ظلم بکنند وجود ندارد. بنابراین چیزی به عنوان حق الناس نداریم. ما نمیتونیم به کسی ظلم کنیم و حق کسی رو بخوریم یا .. ما اگر به کسی ظلم کنیم در واقع به خودمون ظلم کردیم مثل داستان امام حسین که افراد امام حسین رو کشتند و بعدش به بدترین شکل ممکن در دیگ های آب جوش انداخته شدند و کشته شدند. و این کار را جهان انجام داد به خاطر قوانین حاکم بر اون که افراد نمیتوانند به کسی ظلم کنند و اعمال ما به خودمون برمیگرده. عمل نیک و خوب نتیجه اش نیکی برای ماست و عمل بد نتیجه اش بد هست. خدایا کمکمون کن که به درستی قوانین رو درک کنیم و اعمالمون رو نیک کنیم. طبق گفته قرآن کافر ظالم هست.
۳- ما هرگز نمیتوانیم دیگران را تغییر بدهیم. ما نمیتوانیم سرنوشت کسی را به سمت خوبی یا به سمت بدی ببریم. ما فقط میتوانیم به خودمان کمک کنیم. نتیجه کمک های ما به خودمون برمیگرده و کمک کردن خوب هست و هر کمکی که میکنیم نتیجه خیر و خوبی اش به خودمون بر میگرده. اما اینطور نیست که بگیم میتوانیم دیگران را تغییر بدهیم. دیگران تا خودشان نخواند هرگز نمیتوانیم تغییرشان بدهیم. همانطور که استاد گفت که افراد نزدیک به من مسخرم میکردن به خاطر این حرفها و آگاهی ها که کمک کننده هست و هدف استاد هم کمک بوده و البته قانون اینه که کسی که تو مدار این صحبت ها نباشه (خدایا بی نهایت سپاسگزارم که من رو وارد این مدار کردی و من رو با این اگاهی های ناب و زندگی بخش آشنا کردی و قدرت عمل و ایمان به آنها را به من عطا کرده ای ازت سپاسگزارم) این حرفها رو نمیشنوه. و تا خودش نخواهد ما نمیتونیم بهش کمک کنیم. و کسانی که از نظر فرکانسی به این آگاهی هایی که استاد میگوید نزدیک هستند این حرفها رو میشنوند.. خدایا من را جز کسانی قرار بده که آگاهی های نابت را بشنوم و اجرا کنم چرا که من میخواهم خوشبخت باشم و به خواسته هایم برسم.
سلام به همراهان عزیزم در سفرنامه خانواده صمیمی عباس منش
افرادی را که فکر میکنیم اعتماد به نفس ما را خدشه دار کرده اند را ببخشیم زیرا آنا خودشان هم ناآگاهانه این کار را انجام داده اند و در گذشته تخریب شده اند.
اگر میخواهم نتیجه متفاوتی بگیرم – یعنی اگر میخواهم به جای احساس گناه و خشم و عصبانیت و روابط نادلخواه و .. حال خوبی داشته باشم و روابط عالی با خودم خدای خودم و جهان اطرافم و انسان ها داشته باشم – باید متفاوت فکر کنم. یعنی باید خودم را ارزشمند بدانم. باید دیگران را ببخشم. باید کینه ها و نفرت ها را دور بریزم و باید ارزشمندی خودم را در هر لحظه به یاد داشته باشم و احساس گناه را از خودم دور کنم. باید غرور را کنار بگذارم و باید دیگران را عاشقانه دوست داشته باشم. باید برای خودم بیش از هر چیزی ارزش و احترام قائل باشم تا جهان هم عشق و ارزشمندی و احترام را وارد زندگی ام نماید. پس باید متفاوت فکر کنم.
فردی که اعتماد به نفس ندارد خشمگین و عصبانیست. دنبال تخریب دیگران است. خود را افسرده میکند و در خودش میریزد و گوشه گیر میشود و کاری به کسی ندارد. پس باید متفاوت از چنین فردی فکر کنم. باید جوری فکر کنم که شاداب باشم. باید پر انرژی باشم. باید از خودم و جهان اطرافم و دیگران لذت ببرم. باید با خودم به صلح برسم تا با جهان به صلح برسم. باید احساس گناه را از خودم دور کنم و در هر لحظه حالم را خوب نگهدارم تا جهان هم برای من زمینه های حال خوب بیشتر را فراهم کنم و در مداری وارد شوم که همیشه سرخوشی و شادیست.
ویژگی های یک فردی که اعتماد به نفس داره از محمدصادق:
۱- به خواسته های خودشون در اولویت اول اهمیت میدهند
۲- خودشان را تخریب و سرزنش نمیکنند بلکه خودشان را ارزشمند میدانند و خودشان را دوست دارند و تحسین میکنند و تشویق میکنند
۳- برای خودشان بسیار ارزش و احترام قائل هستند.
۴- خودشان را مهمترین فرد زندگیشان میدانند
۵- از خودشان مراقبت میکنند و ورودی های ذهنی و جسمی خوبی به خودشان میدهند
۶- به خودشان مرتب یادآوری میکنند که بی نهایت عاشقت هستم
۷- به خودشان آسان گیر هستند
۸- از کوچکترین چیزها لذت میبرند و با آن شادی میکنند
۱۲- به راحتی میتوانند تصمیم بگیرند
۱۳- به راحتی میتوانند در جواب به درخواست های ناخواستشان با احترام «نه» بگویند و ترسی از بابت ناراحت شدن یا .. دیگران ندارند چون میدانند که وظیفه ی خوب کردن حال دیگران را ندارند و همزمان با این موضوع عاشق دیگران هستند. (خیلی از افراد هستند که نه میگویند و طرف مقابل ناراحت نمیشود و اتفاق بدی نمی افتد و همه چیز عالی پیش میرود و بدون هیچ ترس و نگرانی هم هستند. اگر هم کسی ناراحت شود آنها اصلا احساس گناه نمیکنند و حالشان خوب است و تمرکز کافی روی خودشان دارند و از مسیر دور نمیشوند و گفتگوهای ذهنی دوست داشتنی نبودن و احساس گناه سراغشان نمی آید پس این موضوع برای من هم میتونه اتفاق بیفته)
۱۴- در نگرانی توجه دیگران به سر نمیبرند و تمام توجه و تمرکزشان روی زندگی خودشان و اهداف خودشان و پیشرفت شخص خودشان است.
۱۵- به دنبال اثبات کردن خودشان به دیگران نیستند بلکه خودشان را فی نفسه ارزشمند میدانند و اطمینان دارند که در مسیر درستی قدم برمیدارند و هر مسئله ای هم وجود داشته باشد قابل حل است و آنها میتوانند حلش کنند و ایمان دارند که خداوند به هزاران طریق و از طریق نشانه ها راه درست و مستقیم را به انان نشان میدهد
۱۶-به دنبال مسابقه دادن با دیگران نیستند بلکه به دنبال این هستند که زندگی شخص خودشان را زیبا و قشنگ کنند
۱۷- به دنبال مقایسه خودشان با دیگران نیستند بلکه به دنبال الگو گرفتن و باورهای خود را قوی تر کردن و مراحل تکاملی را طی کردن و تحسین کردن و تبریک گفتن و بهتر شدن از وضعیت فعلیشان هستند و همچنین نگاهشان را از زندگی افراد و مقایسه و حسرت خوردن با خود بیرون میکشند و به زندگی خودشان تمرکز میکنند و ادامه میدهند.
۱۸- به ارزش های خودشان و ارزش های دیگران احترام میگذارند تا حدی که احترام به ارزش های دیگران باعث ماسک زدن و تغییر دادن خودشان نشود.
۱۹- ارزش های خودشان را زندگی میکنند و ماسک نمیزنند
۲۰- خودشان را لایق بهترین ها میدانند و برای آن اقدام میکنند و حالشان را خوب نگه میدارند
۲۱- به خودشان و توانایی هایی که خداوند در آنها قرار داده است ایمان و باور دارند و آن را با یادآوری مرتب توانمندی ها و تشویق کردن خود و اقدام عملی به شکوفایی میرسانند
۲۲- خودشان را انسانی میدانند که میتواند از پس انجام هر کاری بربیاید و آنچه که اراده میکند را در زندگی اش خلق کند (i can create anything i want)
۲۳- دنبال تخریب دیگران و تغییر دادن دیگران نیستند بلکه تمرکز ۱۰۰٪ را روی خودشان و بهبود باورها و شخصیت و اقدامات الهامی موثر تر متمرکز میکنند
۲۴- با خودشان در صلح هستند و خداوند را حامی قدرتمند خود میدانند و بواسطه این ایمان آرامش را در خود دارند و آن را پرورش میدهند
۲۵- باور دارند که خداوند از رگ کردن به آنها نزدیک تر است و در درون و قلب آنهاست و از طریق قلبشان با او در ارتباط هستند و باور داروند که خداوند آنها را به مسیرهای درست هدایت میکند و حمایت میکند و باور دارند که خداوند به آنها الهام میکند و آنها را به سوی خوشبختی سوق میدهد
۲۶- باور ارند که خداوند هرگز آنها را ترک نخواهد کرد و همیشه در قلب آنهاست و به آنها الهام میکند
۲۷- خودشان را در شرایط روحی متفاوت به خوبی درک میکنند و به خودشانیرسیده اند و توانایی کنترل احساسات خود و نگاه خود را در جهت مثبت و هم سو با خواسته دارند
۲۸- تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا با تغییر زاویه دیدشان و اقدمات دیگر احساسشان را خوب تر شدن هدایت کنند
۲۹- ذهنی آرام و تصویرهای ذهنی و تجسم های مثبتی دارند
۳۰- به راحتی با دیگران ارتباط موثر و نتیجه بخش و رشد دهنده برقرار میکنند
۳۱- به راحتی با دیگران شاد میکنند و از زندگی لذت میبرند
۳۲- به هر زمان خود را در آینه یا تصویر میبینند به نکات مثبت خودشان تمرکز و توجه کرده و عاشقانه خودشان را با تمرکز بر نکات مثبشان میشویند
۳۳- مرتب به خودشان بیان میکنند که چقدر عاشق خودشان هستند و چقدر خودشان را دوست دارند
۳۴- خودشان را تنها به رستوران و کافی شاپ و مکان های تفریحی دعوت میکنند و با خودشان عشق میکنند و با خودشان حال میکنند
۳۵- مرتب تمرکزشان روی نکات مثبت خودشان است
۳۶- میتوانند احساس گناه را به راحتی از خود دور کنند احساس ارزشمندی را جایگزین کنند
۳۷- از تنهاییشان به شدت لذت میبرند
۳۸- دوست های خوب بسیار زیادی دارند و با دوست هایشان نیز از زندگی لذت میبرند
۳۹- به شدت متعهد هستند ورودی های مثبت و عالی به خودشان و ذهنشان بدهند
۴۰- توانایی عالی در اعراض کردن از ناخواسته ها دارند
۴۱-با افراد ارزشمند که به رشد و پیشرفت آنها کمک میکند ارتباط برقرار میکنند و الگوهای عالی برای خود انتخاب میکنند
۴۲- میتوانند موفقیت های دیگران را ببینند و تحسین کنند و تبریک بگویند و حسرت نخورند بلکه امید بگیرند برای پیشرفت بیشتر.
۴۳- برای رشد پیشرفتشان در تمام جنبه های زندگی بخصوص باورها زمان، انرژی، هزینه میکنند و سرمایه گذاری انجام میدهند
۴۴- روی باورهای خودشان کار میکنند و آن را اصل میدانند
۴۵- استیل بدنی عالی دارند و خودشان را لایق بهترین امکانات محیط ها و افراد میدانند
۴۶- سپاسگزار هستند و درس های خوب زندگی را با خود تکرار میکنند و به موهبت ها توجه دارند
۴۷- همسفرهای عزیزم عاشقتونم. امیدورم روز به روز به سمت زیباییهای بیشتر احترام بیشتر سلامتی بیشتر پول و ثروت بیشتر و اتفاقات عالی تر هدایت بشوید. خدایا هزاران مرتبه شکرت.
سلام مائده جان بی نظیر. عاشقتم دوست عزیزم. چقدر فوق العاده و زیبا مینویسی. اون قسمتی که گفتی “من زندکی هیچ کسی رو خراب نکردم” و اگر من نمیکردم اون کار رو باهاش یکی دیگه میکرد چون تو اون مدار بوده برای منم اب روی اتش بوذ که بابا تو زندکی هیچ کسی رو نمیتونی خراب کنی هر کاری هم کرده باشی چه اگاهانه چه ناگاهانه در نهایت اون فرد نتیجه باورش رو میگیره و منم اگاهانه کاری نکردم و بفرض هم کرده باشم هم به خودم ظلم کردم و اون فرد براش میر میشه یا اگه نشه یکی دیکه اون کار رو به ختطر مدارش میکرد. دمت گرم. امیدوارم که عشق سعادت یلامتی کره کشایی تعهد نتایج پایدار عالی از در و دیوار اسمان و زمین وارد زندگیت بشه.
نهال عزیز سلام چقدر قلمت زیباست. چقدر خوب نوشتی. افرین. تحسینت میکنم دوست عزیزم. چقدر لذت بزدم که ترمز و باوزهای غیرمنطقی پوشالی ای زو پیدا کزدی که منشا اخساس بدت بودن و نشتی فزکانسی. مریضی پدر و مادر تو به خاطر باورهای خودشونه و به تو ارتباطی نداشته، توی عزیز خدا. برای منم همینه اتفاقات بد زندگی اشنا یا اطرافیانم به من ربطی نداره اونها دارن نتیحه باورهای خودشون رو میگیرن و منم نتیه باورهای خودم رو. هر اتفاقی بزای من می افته خیره و نیکه و منجر به پیشرفت من میشه. من مسئول زندگی خودمم و باید باورهای خوب بسازم و خدا هم حامی منن ورودی ها و محیطم رو مناسب تر میکنه و امکانات و شرایط لازمم به من میده چون من دارم حرکت میکنم عمل میکنم ایمان های خوب میسازم و عاشقتم دویت تزیزم. امیدوارم که از در و دیوار و اسمان و زمین عشق و خوبی و محبت و گره گشایی سعادت دنیا و اخرت وارد زندگیت بشه 😘💖
سلام هانیه عزیزم. چقدر عالی نوشتی و داستانت چقدر خوب موضوع همفرکانسی رو توضیح داد و خدایا شکرت که من و شما رو به سمت این اگاهی ها و تغییر فرکانس هدایت کرد که این نتایجمون رو متفاوت کرده میکنه. دوستت دارم دوست عزیزم و خیلی از جمله زیبایت لذت بردم که “ما از خداییم مگه خدا ضربه پذیره؟”. هر روز به سمت سعادت ثروت خوشبختی ننایج پایداز بزرگ تر هدایت بشی.
مریم عزیز چقدر کامتت فوق العاده هست. شما معلم من هستی ، چقدر زیبا گفتی که وقتی اون فرد قدرتمنده برای امتحان تعیین و تکلیف نمره رو مشخص
می کنه هر چی خودش دلش مبخواد، فارغ از تلاش من، انگیزه ای نمیمونه، حالا اگه ما باور داشته باشیم خدا برای ما سرنوشتی مشخص کرده و ما کاری از دستمون برنمیاد همانطوری بی انگیزه میشیم. عاشقت هستم. هر روز به سمت اگاهی، نتایج پایدار بیشتر و زیبایی های بیشتر هدایت بشی.
به نام خدای مهربان
سلام خدمت هم فزکانسی های عزیز
نکاتی که دریافت کردم
مهمترین عامل موفقیت هر فرد میزان عزت نفس اوست
مهمترین فاکتور عزت نفس میزان خود ارزشی فرد است که نقطه مقابل آن احساس گناه است
همنشینی احساس گناه و عزت نفس غیر ممکن است همانطور که همنشینی ثزوت و فقر غیر ممکن است بنابراین نمیتوان عزت نفس داشت و در احساس هم بود. همنشینی این دو غیر ممکن است
سوال های خوب پرسیم که پیشرفتمون کمک میکنه، فکرهای خوب بکنیم که به پیشرفتمون کمک میکنه به زندگی بهتر، ارامش بیشتر، موفقیت بیشتر، ثروت بیشتر و .. کمکمون میکنه
بدون فکر کردن قرآن رو هم نپذیریم و فکر کنیم به قوانینی که جهان رو دازه رهبری میکنه و اینکه چطور از قوانین استفاده کنیم که زندگی خوبی داشته باشیم سرشار از احساس های خوب و ثروت و نعمت و برکت
هرکسی که سوال های بیهوده میپرسه مثل اینکه جنا چی کاز میکنن یا چطور میتونیم از ارواح کمک بگیریم یر از بیمارستان درآورده و تو زن کیش به هبچ جایی نرسیده پس سوال های خوب بپرسیم که ننیجه ی اون فکر کردن به رشدمون کمک کنه. به احساس بهتر داشتن.
چطور به فردی که احساس گناه شدیدی داره میتونیم کمک کنیم؟ احساس گناه یعنی من خطا و اشتباهی رو کردم که نابخشودنی هست و خودم رو نمیتونم ببخشم و هیچ راهی هم نیست برای جبرانش. پیشنهاد من اینه که باور در مورد خدا رو درست کنی. خداوند بسیار بخشنده است و مهربان. خداوند تواب هست. خداوند موسی رو از قاتلی به پیامبری رسوند شما هر کاری کرده باشی بدتر از اون نیست و تو رو تز فرش به عرش میرسونه خداوند. شما اگر امکان جبرانش نیست مثلا اون فرد از دنیا رفته میتونی با کمک کردن به جامعه بشری اون خطای خودت رو جبران کنی به نیت اون.
احساس گناه ارتباط مستقیمی دازه با هذاب وجدان. ما از بچگی عذاب وجدلن نداشتیم و این وجدان از یک سنی به بعد ایجاد شده و اگر بررسی کنی میبینی وجدان های افراد منطقه به منطقه و شهر به شهر فرق میکنه پس وجدان چیزی نیست جز فرهنکی که درش بزرگ شدی به همین دلیلم هست که بت شکنی در ژاپن خودکشی می اورد و در جامعه مسلمین احسای افتخار. بنابراین اگر احساس عذاب وحدان داری که ای بابا من کارب خطا کردم بدان که این عذاب وحدان بزای افزادی دیگر در همین کره زمین معنتی 100 عکس دارد این وجدان دروغه و یک باور اشتباهه. وجدان رو نپذیر. ما چیزی به نام وجدان نداریم
ما هرگز نمیتوانیم سرنوشت کسی را تغییر دهیم. ما هرگز نمیتوانیم به کسی کمک کنیم یا بدی کنیم. ما نمیتوانیم به کسی ظلم کنیم، مستند این جملات در قران کتاب هدایتگر ماست. این کتاب بارها و بارها گفته افراد کافر و مشرک و کسانی که به خدا دروغ میبندند ظالم هستند. این افراد به بقیه ظلم نکردند بلکه به خودشان ظلم کردند و این یعنی ما اگر بخواهیم کسب را تخریب کنیم به خودمان ظلم میکنیم و در مورد ان فرد اگر در مدار درست باشد خیر برایش میشود چرا که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
در لحظه ای که کسی رو میخوای تخریب کنی داری به خودت ظلم میکنی و خودت رو نابود میکنی و در لحظه ای که به دیگران عشق میورزی حتی در دلت و به زبان نمیاری داری خودت رو شکوفا میکنی و پیشرفت میکنی
اشتباهات باعث پیشرفت بشر میشه مثل داستان تاییتانیک و فضاپیماهای ناسا و .. که در نهایت منجر به پیشرفت بشر شد
من نه میتوانم به کسی ظلم کنم و نه میتوانم به کسی کمک کنم، من نمیتوانم کسی را تخریب کنم، من فقط میتوانم کاری را انجام دهم که نسبت به ان احساس خوبی دارم و در مسیر خداونده
افرادی این مطالب رو میشوند که از نظر فرکانسی به استاد نزدیک هستند نه فیزیکی، من و استاد در یک مدار بودیم به هم برخورد کردیم و تا زمانی که من دنبال موفقیتم و استاد میخواد در موردش صحبت کنه ما با هم هستیم و اکر یکی از ما از این مدار بیرون اید دیگر هم دیگه رو نمیبینیم
خداوند عاشق منه، خداوند من رو دوست داره، خداوند اصلا جلاد نیست و مثل پلیسی نیست که فقط میخواد از ادم ایراد بگیره، خداوند من رو دوست داره، عاشق منه من رو دوست داره، خداوند درون منه، من و خدا یکی هستیم
عاشقتونم. هر روز به سمت پیشرفت بیشتر و گره گشایی مسائلتون هدایت بشید
به خودت قول بده که تعهدی غیرقابل مذاکره و بی بهانه برای نوشتن سفرنامه شخصی ات از این سفر داشته باشی. یعنی هر روز یک نکته تصمیم ایده یا راهکاری که آموختهای را در بخش نظرات آن فایل به عنوان برگی از سفرنامه ات بنویس و ردپایی از خود در این سفر بر جای بگذار. آنگاه در پایان سفر اعجاز همین کار به ظاهر ساده را بسیار فراتر از محدوده محاسبات ریاضی یا تجسمات ذهنی ات خواهی یافت. اعجازی که همه چیز برایت میشود. مشتری به کسب و کارت می آورد. عشق در رابطه ات میشود، سلاتی در جسم و جانت میگردد و آرامشی وصف ناپذیر و بیانتها در وجودت. اما این سفر برای همه نیست. این سفر برکتی عظیم است برای همان عده اندک و خاصی که آمده اد تا توحیدی شوند و با ساختن باورهای قدرتمند کننده زندگی دلخواهشان را خلق کنند. و برای پرداختن بهای این خودسازی به وسیله اشتراک گذاری یک برگ از سفرنامه شان و به جای خگذاشتن یکرد پا در هر روز تعدی غیرقابل مذاکره و بی بهانه دارند. بنابراین قبل از پیوستن به این سفر از خود بپرس: آیا میتوانم تک تک روزهای این سفر با این تعهد زندگی کنم؟ اگر جوابت آری است همسفرمان باش و هم صحبتمان وگر نه حتی وارد این سفر نیز نشو.
نکاتی ای که از این فایل دریافت کردم:
– من خودم تشویق شدم به فکر کردن به اینکه ببینم جهان هستی چطور عمل میکنه و چطور میتونم زندگی بهتری برای خودم بسازم و دوست دارم که بچهها هم به همین شکل به زندگی نگاه کنن. حتی قرآن رو با فکر پذیرفتم و دونه به دونه در مورد آیات فکر کردم.
– سؤالهای خوب بپرسیم. سؤالاتی که کمک میکنه بهتر زندگی کنیم نه سؤالاتی مثل اینکه جن ها چی کار میکنن چطور میشه با ارواح ارتباط داشت و … که هیچ کمکی به بهتر شدن زندگی ما نمیکنه و نه تنها باعث بهتر شدن زندگی نمیشه بلکه باعث میشه که دست آخر سر از تیمارستان در بیاری. سؤالاتی مثل اینکه چطور میتونم آرامش بیشتری داشته باشم؟ چطور میتونم سلامت تر باشم؟ چطور میتونم وضعیت مالی بهتری داشته باشم؟ چطور میتوانم زندگی بهتری داشته باشم؟ چطور میتونیم با فرزندان و همسر و دوستان ارتباط بهتری داشته باشم؟ چطور میتوانم به ثروت و موفقیت بیشتر برسم؟ چطور میتوانم در هر لحظه ایمانم را به خداوند بیشتر نمایم؟ چطور میتوانم موفقیتهای بیشتری را وارد زندگیام نمایم؟ چطور میتوانیم به فردی کمک نمایم که احساس گناه بسیار زیادی دارد که احساس گناه کمتری را تجربه کند؟
– پاسخی که من محمدصادق به این سؤال «چطور میتوانیم به فردی کمک نمایم که احساس گناه بسیار زیادی دارد که احساس گناه کمتری را تجربه کند؟» میدهم:
اگر فردی احساس گناه زیادی داشته باشه توصیه من به ایشون برای اینکه از این احساس خارج بشه این هست که «دوست عزیزم هرچقدر که در احساس گناه بمانی و کاری برای برون رفت از آن نکنی هیچ کمکی به خودت که نکرده و باعث بهبود زندگیات نشدهای هیچ، داری به سمت جاده خاکی حرکت میکنی چرا که بر اساس قانون احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب، احساس گناه بسیار از انرژی خداوند دور است و اگر جلوش رو با باورهای بهتر نگیری قطعاً باعث اتفاقات بدتر میشود. بنابراین باید رنجش را زودتر احساس کنی و تعهد بدی که من میخوام از این احساس بیرون بیام. همچنین دوست عزیزم شما هیچ گاه نمیتوانی به دیگران ظلمی کنی بنابراین اگر در رابطه با دیگران به چنین تضادی برخورد کردهای بدان که آن افراد خدای خودشان را دارند و به آنها کمک میکند اگر باورش داشته باشند و در مدار صحیح قرار داشته باشند آن کاری که تو انجام دادهای هیچ تأثیری در زندگی آنها ندارد چرا که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد چرا که تو نمیتوانی به کسی ظلم کنی و اگر کار بدی انجام دهی بازتاب آن به خودت برمیگردد و اگر تو خودت را اصلاح کنی خداوند تواب و توبه پذیر و مهربان است و اتفاقات خوب را به تو باز میگرداند. از طرفی دیگر دوست عزیزم اشتباه کردن قسمتی ای از فرایند رشد کردن است و برای هر فردی حتی استاد عباس منش هم رخ میدهد اما اگر تو در احساس گناه آن اشتباه بمانی هرگز نتایجی که استاد بدست آورده را نمیتوانی بدست بیاری. همانطور که در گذشته خودت نیز هر گاه توانستی از احساس گناه گذر کنی و خودت را ببخشی و حرکت کنی توانستی موفقیت بزرگی را کسب کنی. همچنین دوست عزیزم خداوند تواب و بخشنده است. مهربان است. بارها گفته اگر توبه کنید و اصلاح کنید من شما رو میبخشم. پس چرا غصه میخوری.. چرا نگرانی.. خداوند تو تواب است. رحیم است. برگرد و اصلاح کن همه چیز رو برات درست میکنه. بهش ایمان داشته باش. اون خدایی هست که خورشید به اون بزرگی و کهکشان های بی نهایت رو در آسمون داره جا به جا میکنه. اون قدرت وقتی طبق قانونش توبه کنی و اصلاح کنی هر کاری رو برات درست میکنه پس نگران هیچ چیز نباش عزیزم. از طرف دیگه همه ی انسانها به یک میزان ممکن هست اشتباه کنن و اشتباه کردن بد نیست. درسش رو بگیر و اصلاح کن. خداوند با توست و خداوند تو رو دوست داره. دوست عزیزم خداوند تمام بندگانش رو دوست داره، اگه دوستت نداشت بزرگترین قدرت کیهانی یعنی خلق کردن زندگیت با فرکانس هات رو بهت نمیداد. تو موجودی هستی که خلیفه ی خدا نام گرفتی. پس بسیار ارزشمند و توانمند و فوقالعاده هستی. خداوند در هر لحظه به وجود تو افتخار میکنه. از طرف دیگه اگر رنج این موضوع ماندن در احساس گناه و دور شدن از خداوند رو درک کنی حتماً سریعتر به سمت خداوند حرکت میکنی. دوست عزیزم احساس گناه = دور شدن از خداوند. پس با هر منطقی اگر میخواهی در احساس گناه بمانی خداوند دارد به تو میگوید که نه باید این احساس را حذف کنی. حتی اگر عزیزترین فرد زندگیات یا خودت در ذهن خودت کاری کردی که احساس گناه به تو میدهد به یاد داشته باش که خداوند در هر لحظه دارد از طریق احساس تو به تو میگوید که نه این احساس خوب نیست و به سمت من یعنی احساس خود ارزشمندی بازگرد. دوستت دارم»
– احساس گناه ارتباط مستقیمی با عذاب وجدان داره. یعنی افراد اشتباه میکنن عذاب وجدان میگیرشون. و این عذاب وجدان بر میگرده به اون فرهنگی که فرد در اون بزرگ شده. عذاب وجدان رو کی تعریف کرده؟ یک بچهای که پاک به دنیا میاد و فرهنگ در اون نفوذ نکرده رو دقت کنید هیچ عذاب وجدانی نداره. از طرفی عذاب وجدان کشور به کشور منطقه به منطقه متفاوت هست. یعنی همین مثالهایی که استاد زد. مسلمون ها بت بشکونن افتخار میکنن این اتفاق تو ژاپن میتونه در فرد عذاب وجدانی تولید کنه که خود کشی کنه. یک فرد مسلمون اگه مشروب بخوره عذاب وجدان میگیره و احساس گناه میکنه اما اگر یک فرد در آمریکای شمالی مشروب بخوره و مسلمونم نباشه احساس گناه و عذاب جدانی نداره. بنابراین عذاب وجدان بر میگرده به اون فرهنگی که فرد درش بزرگ شده پس اصل این داستان یعنی عذاب وجدان کاملا غلطه. منظورم این هست که عذاب وجدان تعریف عوامل بیرونی برای ما هست و مطابق با قوانین جهانی زندگی نیست. عذاب وجدانی که توسط فرهنگ تعریف شده یک چیز خدایی نیست که خداوند تعیین کرده باشه و باعث بهبودی زندگی نمیشه و برعکس باعث اتفاقات بد میشه. این وجدان تحریف شده هست و یک دروغه که برای ما ساخته شده و ما باید شک کنیم به اون وجدان.
– خداوندر در قرآن گفته اگه شما گناهان بزرگی نداشته باشید ما از گناهان کوچک شما میگذرم. خداوند فقط گفته من شرک رو به خودم نمیبخشم اما بقیه گناهان رو میبخشم.
– چیزی به نام ظلم در قرآن وجود نداره. خداوند در قرآن میگه که شما هر کار بدی بکنید به خودتون برمیگرده و اینطور نیست که به بقیه برگرده. ما نمیتونیم به کسی ظلم کنیم.
– مشرکین ظالم هستند. کافران ظالم هستند. کسی که به خداوند دروغ میبنده ظالم است.
– من توانایی تغییر سرنوشت و ظلم به هیچ کسی رو ندارم مگر اینکه خود اون فرد بخواهد و باور داشته باشد که میتونه این اتفاق براش بیفته. و الا من هیچ قدرتی ندارم.
– با کشتن کسی، کسی از بین نمیره و نابود نمیشه. مثل زمانی که امام حسین رو کشتن و مگه ایشون نابود شد؟
– انسانها خوردشون سرنوشت خودشون رو تغییر میدهند و ما نمیتونیم برای اونها کاری انجام بدهیم. مثل زمانی که گفته میشود دعای مادران گیراست و دارن صبح تا شب برای فرزند معتادشون دعا میکنند اما بچه هیچ وقت به راه نمیاد مگر زمانی که خود اون بچه میخواهد که زندگیش عوض بشه و این اتفاق رخ میده
– اگر من در قرآن آیهای پیدا میکردم که شما میتونید زندگی دیگران رو نابود کنید من شک میکردم به این کتاب. و قرآن در داستان هاش نشون میده که کسی نمیتونه به کسی ظلم کنه وقتی در مداره درسته. مثل داستان برادران یوسف که در نهایت هیچ تأثیری در زندگی یوسف نگذاشتن جز پیشرفت کردن یوسف.
– در لحظهای که شروع میکنی به بقیه ظلم کنی داری خودت رو تخریب میکنی و خودت رو از بین میبری. در لحظهای که شروع میکنی به بقیه عشق بورزی و کمک میکنی و حس خوب داری باعث پیشرفت خودت میشوی.
– این نیست بگیم ما بیایم پدر مردم رو در بیاریم خودشون میدون دیگه.. سعی کنن با باورهای خوب از این فضا بیان بیرون.. پس چون ما تأثیری نمیتونیم بگذاریم بیایم زندگیشون رو نابود کنیم. این باور اشتباهی هست، چون ما نمیتونیم به کسی ظلم کنیم و وقتی میخواهیم کسی رو تخریب کنیم داریم به خودمون ظلم میکنیم نه به دیگران. باید به این درک برسیم که ما واقعاً نمیتونیم به کسی ظلم کنیم. و اگر بخوایم این کار رو بکنیم به این معنا نیست که واقعاً ظلمی به دیگران میرسه. نه اینطور نیست. این کار ما باعث میشه به خودمون ضربه بخوره و چه بسا باعث پیشرفت فرد مقابل بشه یا نشه و بستگی داره به باورهای خودش اما در هر حال باعث ظلم به خودمون میشه.
– لازم نیست به کسی بگوییم و مهر و محبت بورزیم به صورت فیزیکی.. حتی زمانی که در دلمون داریم این کار رو میکنیم یعنی از لحاظ فرکانسی داریم این کار رو انجام میدیم داریم به پیشرفت خودمون کمک میکنیم
– باور کنیم که ما نمیتونیم زندگی کسی رو نابود کنیم حتی با کشتن کسی هم نمیتونیم اون رو نابود کنیم. و اینها به خاطر فیلمهایی هست که دیدیم که یک نفر مرد و کشتنش زندگی نسلشم از بین رفت اما در واقعیت اینطور نیست. کی این حرف رو زده که با کشتن یک فرد باعث نابودی اون میشیم؟ مگه امام حسین رو کشتن اون رو نابود کردن؟ مگه پیامش به همه نرسید؟ مگه باعث این همه رشد و پیشرفت در جوامع اسلامی و جهان هستی نشد؟ کی گفته ما کسی رو بکشیم نابودش کردیم؟! اگر امام حسین به مرگ طبیعی میمرد این اتفاقات بوجود می آمد؟
– چطور احساس گناه را از خودم دور میکنم؟ من این باور رو دارم من به هیج عنوان توانایی تغییر دیگران رو ندارم. من نمیتونم به کسی ظلم کنم. حتی نمیتونم به کسی کمک کنم. من فقط میتونم کاری رو انجام بدم که در مسیر خداونده. اونهایی که در مدارش قرار گرفته حرفهای من رو میشنوه
– اونی حرفهای من رو میشنوه که هم مدار شده با من. و هم مدار شدن از لحاظ فرکانسی هست و نه از نظر فیزیکی. موقعی که قانون رو نمیدونستم در مورد این قانون صحبت میکردم با دیگران مسخره هم میکردن من رو نه تنها قبول نمیکردن مسخره هم میکردن. بنابراین کسی حرفهای من رو میشنوه که از نظر فرکانسی با من ارتباط پیدا کرده باشه
– من خداوند رو بسیار تواب میدونم. خداوند من رو خلق کرده و به درون من آگاهه و من قسمتی از خداوند هستم. من خداوند رو عاشق خودم میدونم. من عشق خداوند در وجود خودم درک کردم. من فهمیدم خداوند بنده هاش رو دوست داره. خداوند مثل یک پلیس راهنمایی و رانندگی نیست که بخواد یقه من رو بگیره و بخواد جوابهای من رو بده. یک سری خطاهایی که من انجام میدم باعث پیشرفت من میشه. ما وقتی اشتباه میکنیم به تجربه میرسیم.
– آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب باور صد در صد اشتباهی هست. تمام پیشرفتهای بشر به خاطر اشتباهاته.
– کسانی که میگویند ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم حالا چه مشکلیه.. ما ازخدایی مگه خدا ضربه پذیره افرادی که در این فضا قرار میگیرن و میگن اینو از دست دادیم این اتفاق افتاده اشکالی نداره ما از خداییم و مشکلی نیست و خدا ضربه ناپذیره.. و احساسشون رو خوب نگه میدارن این افراد مشمول رحمت الهی میشن.
– من با استفاده از اهرم رنج و لذت این حرکت رو انجام میدم در مورد احساس گناه که اگر من احساس بدی داشته باشم بدون شک برای من اتفاقات بدی میفته. برای محرز هست این موضوع. به همین دلیل سریع میام باورهای مناسب رو مرور میکنم مثل اینکه من نمیتونم به کسی ظلم کنم. من توانایی تغییر سرنوشت دیگران رو دارم. اشتباهات باعث پیشرفت انسان میشه و ..
سپاسگزارم که کات نکات من رو مطالعه کردید.
به نام خدای مهربان. سلام خدمت همه عاشقان تغییر و بهبود زندگی
این قسمت آگاهی های فوق العاده ای داره.
۰- قبل از پذیرفتن هر چیزی فکر کنیم. تحقیق کنیم. پژوهش کنیم و حتی قرآن رو هم بدون فکر کردن نپذیریم. من به شخصا در این حوزه ضعیف عمل میکنم. در گذشته بسیار در این حوزه قوی بودم به صورت ناآگاهانه. یعنی در ایجاد ایمان قوی بودم و معمولا در علوم کامپیوتری به این شکل عمل میکردم و به همین دلیلم موفق هستم. یعنی وقتی میخواستم به صحت چیزی برسم تحقیق میکردم و آزمایش میکردم و بهش میرسیدم و وقتی میرسیدم هیچ چیزی به اندازه ذره ای نمیتونست در ایمانی که ایجاد شده خللی وارد کنه. مرتبا به این فکر میکردم چرا ایمان هایی که با استفاده از فایل های استاد میسازم انقدر سریع تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار میگیره و این موضوع هنوزم وجود داره. یعنی کافیه یک نفر در خصوص اون موضوعاتی که من باور جدیدی که از استاد و فایلهای آموزشیش گرفتم و میدونمشون، حرفی مخالف اون بزنه و سریعا احساس من شروع میشه به بد شدن و از فرد و حرف هاش در اون لحظات بدم میاد و خودم رو از اون جمع دور میکنم و باید روی خودم کار کنم و خلوت کنم تا احساسم خوب بشه. یعنی پایه ایمان من بسیار سرعتی شروع میکنه به خرد شدن. خیلی سریع. و همیشه به خودم میگفتم آخه چرا انقدر من باید فایل گوش بدم تمرین کنم و اصرار بورزم اما یک نفر بیرونی یک عامل بیرونی مثل پتک بکوبه باور های من رو و من باید دوباره برم روی خودم کار کنم؟ هدایت شدم به فایلی که میگفت به این دلیله که ایمان تو میلگرد توش نیست. بنیان نداره. پی درست و حسابی نداره و به همین دلیل راحت روش تاثیر گذاشته میشه. خدایا هدایتم کن که بتونم ایمان های خوب و سازنده و عالی در خودم بسازم که بنیان داشته باشه و در هر لحظه همراهم باشه و قوی و مستحکم باشه. خدایا ایمان من به خودت رو ستبر و محکم کن. ایمانم رو به باورهای درست که نتایج عالی در زندگیم ایجاد میکنه پولادین کن.
۱- احساس گناه ارتباط مستقیمی داره با عذاب وجدان. اما این وجدان چیه و از کجا اومده؟ کی وجدان رو تعیین کرده؟ کی گناه رو تعریف کرده؟ جامعه. وجدان رو جامعه و فرهنگ برای ما تعریف کرده. اگر وجدان عاملی بود که توسط خداوند به عنوان سازنده و رهبر جهان که برای ما خیر و خوبی میخواهد برای ما تعریف شده بود پس باید همه ی انسان های دنیا وجدان یکسانی میداشتند. اما در واقعیت اینطور نیست. کسی که در ایران بزرگ شده مشروب مصرف کنه احساس گناه میکنه کسی که در خارج از ایران و کشورهایی مثل آمریکا و یا کشورهای اروپایی به دنیا اومده باشه مشروب مصرف کنه اصلا احساس گناهی نداره و براش عادی هست. کسی که در در ژاپن بزرگ شده و بتی رو بشکونه به هر علت احساس گناه شدید میکنه اما اگر فردی مسمان زاده باشه و فرهنگ مسلمانی داشته باشه با قدرت بت ها رو میشکونه و احساس افتخار میکنه که کاری ابراهیم گونه کردم. اگر فردی باشه که در خانواده ای بزرگ شده باشه که عزت نفسشون ترور شده باشه توسط گذشتگان از کارهایی مثل نه گفتن عذاب وجدان دارن. اگر کاری اشتباه انجام دهند عذاب وجدان دارند اما در کشورهایی که خانواده ها با عزت نفس بیشتری هستند میبینیم افراد از همان اعمال و رفتار نه تنها عذاب وجدان ندارند بلکه آن را طبیعی و حق خودشان میدانند. مثلا در خانواده ای مسلمان شیعه پسری با دختری ارتباط صمیمی برقرار کند عذاب وجدان میگیرند اما همین رابطه در خانواده ای مسیحی یا خانواده هایی که در فرهنگ هایی مثل آمریکا بزرگ شده اند کاملا طبیعی و بدیهی و اصلا حق افراد است. این تفاوت ها نشون میده که چیزی که ما به عنوان عذاب وجدان و در نتیجه احساس گناه حاصل از اون در نظر گرفتیم اصلا ریشه و منبعش از خداوند نیست بلکه از جامعه هست. فرهنگ وجدان رو بوجود آورده. جامعه وجدان رو بوجود آورده و این از قبل نبوده. بنابراین ما باید افکار درست رو انتخاب کنیم که نتیجه درستی برای ما ایجاد میکنه و باید متفاوت از جامعه فکر کنیم. (اگر نتیجه ای که جامعه میگیره رو نمیخوایم بگیریم و نتیجه بهتری رو میخوایم، زیبایی و قشنگی و اتفاقات عالی رو میخوایم). استاد مثال عالی ای زدند که اگر میخواهیم بدونیم گناه چی هست باید به قرآن مراجعه کنیم «اگر قرآن رو به عنوان کتابی که از طرف خداوند نازل شده باور داریم» پس به خود قرآن مراجعه میکنیم. در قرآن تنها گناهی که خداوند گفته من اون رو نمیبخشم «شرک» هست. و باقی گناهان گفته شده که بخشیده میشود. (آیه ۴۸ نسا: مسلماً خدا اینکه به او شرک ورزیده شود نمی آمرزد، و غیر آن را برای هر کس که بخواهد می آمرزد. و هر که به خدا شرک بیاورد، مسلماً گناه بزرگی را مرتکب شده است.)
تعریف شرک: شرک بی خدایی نیست. شرکت دادن کسانی در کنار خداست. با خدا نه به جای خدا. یعنی هم خدا و هم دیگران. مشرکین به نقل قرآن الله را به عنوان خالق و رازق قبول داشتند (آیه ۱۸ یونس : و بتهایی را به جای خدا پرستش میکنند که آن بتان به آنها هیچ ضرر و نفعی نمیرسانند، و میگویند که این بتان شفیع ما نزد خدا هستند بگو: شما میخواهید خدا را یاد آور سازید به چیزی که خدا در همه آسمانها و زمین علم به آن ندارد؟ خدا از آنچه شریک او قرار میدهید منزه و برتر است.)
۲- ظلم در قرآن به این معنا که افراد میتوانند به بقیه ظلم بکنند وجود ندارد. بنابراین چیزی به عنوان حق الناس نداریم. ما نمیتونیم به کسی ظلم کنیم و حق کسی رو بخوریم یا .. ما اگر به کسی ظلم کنیم در واقع به خودمون ظلم کردیم مثل داستان امام حسین که افراد امام حسین رو کشتند و بعدش به بدترین شکل ممکن در دیگ های آب جوش انداخته شدند و کشته شدند. و این کار را جهان انجام داد به خاطر قوانین حاکم بر اون که افراد نمیتوانند به کسی ظلم کنند و اعمال ما به خودمون برمیگرده. عمل نیک و خوب نتیجه اش نیکی برای ماست و عمل بد نتیجه اش بد هست. خدایا کمکمون کن که به درستی قوانین رو درک کنیم و اعمالمون رو نیک کنیم. طبق گفته قرآن کافر ظالم هست.
۳- ما هرگز نمیتوانیم دیگران را تغییر بدهیم. ما نمیتوانیم سرنوشت کسی را به سمت خوبی یا به سمت بدی ببریم. ما فقط میتوانیم به خودمان کمک کنیم. نتیجه کمک های ما به خودمون برمیگرده و کمک کردن خوب هست و هر کمکی که میکنیم نتیجه خیر و خوبی اش به خودمون بر میگرده. اما اینطور نیست که بگیم میتوانیم دیگران را تغییر بدهیم. دیگران تا خودشان نخواند هرگز نمیتوانیم تغییرشان بدهیم. همانطور که استاد گفت که افراد نزدیک به من مسخرم میکردن به خاطر این حرفها و آگاهی ها که کمک کننده هست و هدف استاد هم کمک بوده و البته قانون اینه که کسی که تو مدار این صحبت ها نباشه (خدایا بی نهایت سپاسگزارم که من رو وارد این مدار کردی و من رو با این اگاهی های ناب و زندگی بخش آشنا کردی و قدرت عمل و ایمان به آنها را به من عطا کرده ای ازت سپاسگزارم) این حرفها رو نمیشنوه. و تا خودش نخواهد ما نمیتونیم بهش کمک کنیم. و کسانی که از نظر فرکانسی به این آگاهی هایی که استاد میگوید نزدیک هستند این حرفها رو میشنوند.. خدایا من را جز کسانی قرار بده که آگاهی های نابت را بشنوم و اجرا کنم چرا که من میخواهم خوشبخت باشم و به خواسته هایم برسم.
ممنونم به خاطر این آگاهی های فوق العاده.
سلام به همراهان عزیزم در سفرنامه خانواده صمیمی عباس منش
افرادی را که فکر میکنیم اعتماد به نفس ما را خدشه دار کرده اند را ببخشیم زیرا آنا خودشان هم ناآگاهانه این کار را انجام داده اند و در گذشته تخریب شده اند.
اگر میخواهم نتیجه متفاوتی بگیرم – یعنی اگر میخواهم به جای احساس گناه و خشم و عصبانیت و روابط نادلخواه و .. حال خوبی داشته باشم و روابط عالی با خودم خدای خودم و جهان اطرافم و انسان ها داشته باشم – باید متفاوت فکر کنم. یعنی باید خودم را ارزشمند بدانم. باید دیگران را ببخشم. باید کینه ها و نفرت ها را دور بریزم و باید ارزشمندی خودم را در هر لحظه به یاد داشته باشم و احساس گناه را از خودم دور کنم. باید غرور را کنار بگذارم و باید دیگران را عاشقانه دوست داشته باشم. باید برای خودم بیش از هر چیزی ارزش و احترام قائل باشم تا جهان هم عشق و ارزشمندی و احترام را وارد زندگی ام نماید. پس باید متفاوت فکر کنم.
فردی که اعتماد به نفس ندارد خشمگین و عصبانیست. دنبال تخریب دیگران است. خود را افسرده میکند و در خودش میریزد و گوشه گیر میشود و کاری به کسی ندارد. پس باید متفاوت از چنین فردی فکر کنم. باید جوری فکر کنم که شاداب باشم. باید پر انرژی باشم. باید از خودم و جهان اطرافم و دیگران لذت ببرم. باید با خودم به صلح برسم تا با جهان به صلح برسم. باید احساس گناه را از خودم دور کنم و در هر لحظه حالم را خوب نگهدارم تا جهان هم برای من زمینه های حال خوب بیشتر را فراهم کنم و در مداری وارد شوم که همیشه سرخوشی و شادیست.
ویژگی های یک فردی که اعتماد به نفس داره از محمدصادق:
۱- به خواسته های خودشون در اولویت اول اهمیت میدهند
۲- خودشان را تخریب و سرزنش نمیکنند بلکه خودشان را ارزشمند میدانند و خودشان را دوست دارند و تحسین میکنند و تشویق میکنند
۳- برای خودشان بسیار ارزش و احترام قائل هستند.
۴- خودشان را مهمترین فرد زندگیشان میدانند
۵- از خودشان مراقبت میکنند و ورودی های ذهنی و جسمی خوبی به خودشان میدهند
۶- به خودشان مرتب یادآوری میکنند که بی نهایت عاشقت هستم
۷- به خودشان آسان گیر هستند
۸- از کوچکترین چیزها لذت میبرند و با آن شادی میکنند
۱۲- به راحتی میتوانند تصمیم بگیرند
۱۳- به راحتی میتوانند در جواب به درخواست های ناخواستشان با احترام «نه» بگویند و ترسی از بابت ناراحت شدن یا .. دیگران ندارند چون میدانند که وظیفه ی خوب کردن حال دیگران را ندارند و همزمان با این موضوع عاشق دیگران هستند. (خیلی از افراد هستند که نه میگویند و طرف مقابل ناراحت نمیشود و اتفاق بدی نمی افتد و همه چیز عالی پیش میرود و بدون هیچ ترس و نگرانی هم هستند. اگر هم کسی ناراحت شود آنها اصلا احساس گناه نمیکنند و حالشان خوب است و تمرکز کافی روی خودشان دارند و از مسیر دور نمیشوند و گفتگوهای ذهنی دوست داشتنی نبودن و احساس گناه سراغشان نمی آید پس این موضوع برای من هم میتونه اتفاق بیفته)
۱۴- در نگرانی توجه دیگران به سر نمیبرند و تمام توجه و تمرکزشان روی زندگی خودشان و اهداف خودشان و پیشرفت شخص خودشان است.
۱۵- به دنبال اثبات کردن خودشان به دیگران نیستند بلکه خودشان را فی نفسه ارزشمند میدانند و اطمینان دارند که در مسیر درستی قدم برمیدارند و هر مسئله ای هم وجود داشته باشد قابل حل است و آنها میتوانند حلش کنند و ایمان دارند که خداوند به هزاران طریق و از طریق نشانه ها راه درست و مستقیم را به انان نشان میدهد
۱۶-به دنبال مسابقه دادن با دیگران نیستند بلکه به دنبال این هستند که زندگی شخص خودشان را زیبا و قشنگ کنند
۱۷- به دنبال مقایسه خودشان با دیگران نیستند بلکه به دنبال الگو گرفتن و باورهای خود را قوی تر کردن و مراحل تکاملی را طی کردن و تحسین کردن و تبریک گفتن و بهتر شدن از وضعیت فعلیشان هستند و همچنین نگاهشان را از زندگی افراد و مقایسه و حسرت خوردن با خود بیرون میکشند و به زندگی خودشان تمرکز میکنند و ادامه میدهند.
۱۸- به ارزش های خودشان و ارزش های دیگران احترام میگذارند تا حدی که احترام به ارزش های دیگران باعث ماسک زدن و تغییر دادن خودشان نشود.
۱۹- ارزش های خودشان را زندگی میکنند و ماسک نمیزنند
۲۰- خودشان را لایق بهترین ها میدانند و برای آن اقدام میکنند و حالشان را خوب نگه میدارند
۲۱- به خودشان و توانایی هایی که خداوند در آنها قرار داده است ایمان و باور دارند و آن را با یادآوری مرتب توانمندی ها و تشویق کردن خود و اقدام عملی به شکوفایی میرسانند
۲۲- خودشان را انسانی میدانند که میتواند از پس انجام هر کاری بربیاید و آنچه که اراده میکند را در زندگی اش خلق کند (i can create anything i want)
۲۳- دنبال تخریب دیگران و تغییر دادن دیگران نیستند بلکه تمرکز ۱۰۰٪ را روی خودشان و بهبود باورها و شخصیت و اقدامات الهامی موثر تر متمرکز میکنند
۲۴- با خودشان در صلح هستند و خداوند را حامی قدرتمند خود میدانند و بواسطه این ایمان آرامش را در خود دارند و آن را پرورش میدهند
۲۵- باور دارند که خداوند از رگ کردن به آنها نزدیک تر است و در درون و قلب آنهاست و از طریق قلبشان با او در ارتباط هستند و باور داروند که خداوند آنها را به مسیرهای درست هدایت میکند و حمایت میکند و باور دارند که خداوند به آنها الهام میکند و آنها را به سوی خوشبختی سوق میدهد
۲۶- باور ارند که خداوند هرگز آنها را ترک نخواهد کرد و همیشه در قلب آنهاست و به آنها الهام میکند
۲۷- خودشان را در شرایط روحی متفاوت به خوبی درک میکنند و به خودشانیرسیده اند و توانایی کنترل احساسات خود و نگاه خود را در جهت مثبت و هم سو با خواسته دارند
۲۸- تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا با تغییر زاویه دیدشان و اقدمات دیگر احساسشان را خوب تر شدن هدایت کنند
۲۹- ذهنی آرام و تصویرهای ذهنی و تجسم های مثبتی دارند
۳۰- به راحتی با دیگران ارتباط موثر و نتیجه بخش و رشد دهنده برقرار میکنند
۳۱- به راحتی با دیگران شاد میکنند و از زندگی لذت میبرند
۳۲- به هر زمان خود را در آینه یا تصویر میبینند به نکات مثبت خودشان تمرکز و توجه کرده و عاشقانه خودشان را با تمرکز بر نکات مثبشان میشویند
۳۳- مرتب به خودشان بیان میکنند که چقدر عاشق خودشان هستند و چقدر خودشان را دوست دارند
۳۴- خودشان را تنها به رستوران و کافی شاپ و مکان های تفریحی دعوت میکنند و با خودشان عشق میکنند و با خودشان حال میکنند
۳۵- مرتب تمرکزشان روی نکات مثبت خودشان است
۳۶- میتوانند احساس گناه را به راحتی از خود دور کنند احساس ارزشمندی را جایگزین کنند
۳۷- از تنهاییشان به شدت لذت میبرند
۳۸- دوست های خوب بسیار زیادی دارند و با دوست هایشان نیز از زندگی لذت میبرند
۳۹- به شدت متعهد هستند ورودی های مثبت و عالی به خودشان و ذهنشان بدهند
۴۰- توانایی عالی در اعراض کردن از ناخواسته ها دارند
۴۱-با افراد ارزشمند که به رشد و پیشرفت آنها کمک میکند ارتباط برقرار میکنند و الگوهای عالی برای خود انتخاب میکنند
۴۲- میتوانند موفقیت های دیگران را ببینند و تحسین کنند و تبریک بگویند و حسرت نخورند بلکه امید بگیرند برای پیشرفت بیشتر.
۴۳- برای رشد پیشرفتشان در تمام جنبه های زندگی بخصوص باورها زمان، انرژی، هزینه میکنند و سرمایه گذاری انجام میدهند
۴۴- روی باورهای خودشان کار میکنند و آن را اصل میدانند
۴۵- استیل بدنی عالی دارند و خودشان را لایق بهترین امکانات محیط ها و افراد میدانند
۴۶- سپاسگزار هستند و درس های خوب زندگی را با خود تکرار میکنند و به موهبت ها توجه دارند
۴۷- همسفرهای عزیزم عاشقتونم. امیدورم روز به روز به سمت زیباییهای بیشتر احترام بیشتر سلامتی بیشتر پول و ثروت بیشتر و اتفاقات عالی تر هدایت بشوید. خدایا هزاران مرتبه شکرت.
سعیده عزیز، از خواندن نوشته ی زیبایت لذت بردم. عاشقانه دوستت دارم امیدوارم که خداوند بهترین هایش را در زندگی ات جاری کند.
سلام مریم جان. امیدوارم که هر روز پر از احساس لیاقت بیشتر باشی و متعهدانه تر ادامه بدی. از خواندن کامنت زیبا و فوق العاده ات لذت بردم.
سلام مائده جان بی نظیر. عاشقتم دوست عزیزم. چقدر فوق العاده و زیبا مینویسی. اون قسمتی که گفتی “من زندکی هیچ کسی رو خراب نکردم” و اگر من نمیکردم اون کار رو باهاش یکی دیگه میکرد چون تو اون مدار بوده برای منم اب روی اتش بوذ که بابا تو زندکی هیچ کسی رو نمیتونی خراب کنی هر کاری هم کرده باشی چه اگاهانه چه ناگاهانه در نهایت اون فرد نتیجه باورش رو میگیره و منم اگاهانه کاری نکردم و بفرض هم کرده باشم هم به خودم ظلم کردم و اون فرد براش میر میشه یا اگه نشه یکی دیکه اون کار رو به ختطر مدارش میکرد. دمت گرم. امیدوارم که عشق سعادت یلامتی کره کشایی تعهد نتایج پایدار عالی از در و دیوار اسمان و زمین وارد زندگیت بشه.
نهال عزیز سلام چقدر قلمت زیباست. چقدر خوب نوشتی. افرین. تحسینت میکنم دوست عزیزم. چقدر لذت بزدم که ترمز و باوزهای غیرمنطقی پوشالی ای زو پیدا کزدی که منشا اخساس بدت بودن و نشتی فزکانسی. مریضی پدر و مادر تو به خاطر باورهای خودشونه و به تو ارتباطی نداشته، توی عزیز خدا. برای منم همینه اتفاقات بد زندگی اشنا یا اطرافیانم به من ربطی نداره اونها دارن نتیحه باورهای خودشون رو میگیرن و منم نتیه باورهای خودم رو. هر اتفاقی بزای من می افته خیره و نیکه و منجر به پیشرفت من میشه. من مسئول زندگی خودمم و باید باورهای خوب بسازم و خدا هم حامی منن ورودی ها و محیطم رو مناسب تر میکنه و امکانات و شرایط لازمم به من میده چون من دارم حرکت میکنم عمل میکنم ایمان های خوب میسازم و عاشقتم دویت تزیزم. امیدوارم که از در و دیوار و اسمان و زمین عشق و خوبی و محبت و گره گشایی سعادت دنیا و اخرت وارد زندگیت بشه 😘💖
سلام هانیه عزیزم. چقدر عالی نوشتی و داستانت چقدر خوب موضوع همفرکانسی رو توضیح داد و خدایا شکرت که من و شما رو به سمت این اگاهی ها و تغییر فرکانس هدایت کرد که این نتایجمون رو متفاوت کرده میکنه. دوستت دارم دوست عزیزم و خیلی از جمله زیبایت لذت بردم که “ما از خداییم مگه خدا ضربه پذیره؟”. هر روز به سمت سعادت ثروت خوشبختی ننایج پایداز بزرگ تر هدایت بشی.
مریم عزیز چقدر کامتت فوق العاده هست. شما معلم من هستی ، چقدر زیبا گفتی که وقتی اون فرد قدرتمنده برای امتحان تعیین و تکلیف نمره رو مشخص
می کنه هر چی خودش دلش مبخواد، فارغ از تلاش من، انگیزه ای نمیمونه، حالا اگه ما باور داشته باشیم خدا برای ما سرنوشتی مشخص کرده و ما کاری از دستمون برنمیاد همانطوری بی انگیزه میشیم. عاشقت هستم. هر روز به سمت اگاهی، نتایج پایدار بیشتر و زیبایی های بیشتر هدایت بشی.