این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-31 08:31:162024-06-09 14:57:06به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
باز هم هم زمانی اتفاق های جالب،من این روزها مدام تلاش میکنم تا برای هدایت ذهنم به سمت مثبت ها ،الگوهایی رو به یاد بیارم و تحسینشون کنم
یکی از این الگوها پدربزرگ دوست داشتنی و عزیز یکی از نزدیکانم هستن
من قبلاً چند ساعتی پای صحبت های این عزیز نشستم،به قول خودشون از دست فروشی شروع کردن ولی انصافا دارایی هاشون الان قابل شمارش نیست.با خواهرم صحبت ایشون بود که خواهرم میگفت این شخص دست به خاک میزنه ،طلا میشه ولی من میدونم ،باورهای این شخص داره این موفقیت ها رو رقم میزند.
جالبه که شنیدم ازشون که باید برن سند یکی از مغازه شون رو کیش بگیرن
بعد که صحبت شد،گفتن
چند سال پیش مغازه ای میخرن به قیمت 4 میلیارد
بعد ظاهراً فروشنده از روی این مغازه با همراهی یکی از کارکنان بانک وام گرفته بوده و سند این مغازه به مشکل میخوره
تو هفته پیش باهاشون تماس میگیرن و میگن سند آماده است و میتونید بیاید و بگیرید،قیمت این مغازه الان حدود 50 میلیارده
بدون دغدغه خاصی این مسأله حل شده
طبق گفته خواهرم، این آدم دست به خاک میزنه،طلا میشه چرا بعضی ها اینجورین
در حالیکه من میدونم و الان دیگه با درک قانون میفهمم دلیل این اتفاق ها چیه
این ماجرا دقیقا هم زمان شد با فایل امروز استاد
هر چند دیگه باور دارم که باور همه ی ماست که چنین اتفاقاتی رو رقم میزند و مهر تاییدیست برام که بیشتر روی باورهام کار کنم و وقتی شخصیت پدربزرگ رو تو ذهنم بررسی میکنم میبینم چقدر این آدم با ثروت انگار رفیقه
اصلا نشدن براش معنی نداره
اصلا با شرایط و دولت و دلار کاری نداره
تو هر شرایطی که از نظر بقیه خاصه و باید با احتیاط عمل کرد
مغازه جدید میخره،سرمایه گذاری های جدید انجام میده
جالبه تو مداری هست که پیشنهادهای عالی هم بهش میشه،مثلا پارسال چند قطعه زمین که قیمت هر کدوم 15 میلیون تومان بوده،خریده
ولی امسال بالای 250 میلیون تومان هر زمین قیمت پیدا کرده ولی اصلا به فکر فروش نیست
این رو تو حرفهای استاد همیشه شنیدم که برای خرید،هیچ وقت چیزی رو نمی فروشن
همیشه پول میسازن
این سبک زندگی ایشون هم هست،اصلا اعتقادی به فروش چیزی برای خریدهای بزرگتر ندارن
به فکر پول ساختن هستن
واقعا با دیدن این الگوها،میبینم قانون یکسانه
وقتی کسی بتونه قانون رو درک کنه چقدر راحت پول میسازه و میره جلو
همه چیز باوره ،و وقتی تو مدار درست قرار میگیره ،جهان هم باهاش همراه میشه و بهترین اتفاق ها رقم میخوره
همونطور که خودتون توی یکی از فایل های نتایج اقای رضا عطارروشن اشاره کردید انصافا شما عالی همه چیو توضیح میدید، بعضی وقتا منم احساس اقای عطارروشن رو دارم که یه جاهایی انقدر مدارم پایینه اصن نمیفهمم چی میگید اما نمیتونم گوش ندم نمیتونم بیخیال بشم، با هربار گوش کردن تشنه تر میشم از خدا خواستم تایم ازاد منو بیشتر کنه به زمانم برکت بده تا من بتونم ثانیه به ثانیه وقت ازادم رو با شما بگذرونم
در رابطه با تحسین موفقیت های دیگران و باور کردن دسترسی ما به همون موفقیت ها، باید بگم من فکر میکردم که دارم ادمارو تحسین میکنم
اما امروز یهو احساس کردم ذهنم یجایی داره زیرابی میره و گول میزنه …من از دیدن زندگی همه ادمای ثروتمند و موفق حالم خوب میشه و شخصیتهای قوی و باورهای قدرتمندشون رو میبینم و تحسینشون میکنم اما یه شخص خاص هستش که از دیدن زندگیش حالم بد میشه، و جالب اینجاست که نمیتونم تماشاگر زندگی ایده الش نباشم،،،، شاید چون دقیقا توی شرایط خودم بوده و در عرض سه چهارسال هزار برابر پیشرفت کرده و ناخوداگاه این فکر توی ذهنم میگذره که چرا این ادم باید تا سن 30 سالگی اکثر کشورهای دنیارو گشته باشه و بهترین خونه رو در بهترین جای تهران داشته باشه و ازدواج موفق و شغل پرثروت و صاحب هواپیما و…. ولی من تازه اول راهم….
یعنی در مقام مقایسه خودمو قرار میدم و به این فکر نمیکنم که باباجان اون اخر مسیره تو اول مسیری، اتفاقا باید از دیدن موفقیتش خوشحال بشی چون پایان مسیر هم برای تو همینه نه اینکه خودت رو بااون مقایسه کنی، کسی که خیلی زودتر از تو به خودش و توانایی هاش اگاه شده و مشخصا باورهای بسیار قدرتمندی داره و از هیچ لحاظ ظاهری و خانوادگی دیگه ای برتری نسبت به تو نداره، ثابت میکنه که هیچ چیززززز غیر از باورهای ما در زندگی ما و ایجاد نتایجمون تاثیر نداره، همینو اگه واقعا باور کنم زندگیم ده پله رشد میکنه، باور به اینکه “تماااام اتفاقات و نتایج زندگیم رو باورهام میسازن نه هیچ چیز دیگه ای”
اگه استاد میتونن بدون دیدن هیچ الگویی به این جایگاه برسن، خب پس چرا من با این همه الگوی فوق العاده نتونم؟؟؟؟؟
باید باور کنم من به اندازه ی تغییر باورهام نتیجه میگیرم نه به اندازه توقعم!!! که اگه گیر تله توقع و انتظاراتم بیفتم باز از مسیر خارج میشم و تکامل و تغییرم رو نمیبینم و همش چشم انتظار نتایج میشینم
باید توقعم رو کنترل کنم و خودمو در مقام مقایسه قرار ندم که درگیر احساس حسارت و خود کم بینی بشم، بجاش فقط به بزرگی پروردگارم و قانون زیبای افرینشش و توانایی ما انسانها در خلق زندگی دلخواهمون فکر کنم
درواقع این حال بد شدن من از دیدن نتایج اون فرد، یعنی من هنوز این حرف برام نهادینه نشده و نتونستم درست در عمل پیاده کنم و اون فرد رو تحسین کنم، فقط ذهنم گولم میزده که تو داری تحسین میکنی ولی در حقیقت تحسینی در کار نبوده
اما با دیدن این فایل واقعا از اعماق وجودم حرفاتونو تکرار کردم و گفتم ماشالا بهش، خدا خوشبختیشو بیشتر کن خدایا هرروز بیشتر بهش بده و حالشو بهتر کن
باورتون نمیشه با تکرار همین چندجمله ی ساده، در قلبم یه حس مثبت و ارامی احساس کردم، که خودمم اولش باور نمیشد انقدر دعای خیر کردن برای اون شخص اول از همه حال خودمو خوب کنه
اینو برای خودم میگم که یادم بمونه فقط شنونده نباشم و تک تک حرفها و اعمالی که استاد میگن رو پیاده کنم و با دیدن هر انسان موفقی مهر تاییدی بزنم بر درستی این قانون، اگه میخوام من هم به همون نتایج دسترسی پیدا کنم
به جای اینکه من بخوام نتایجی که دیگران گرفتن – موفقیتی بدست آوردن رو — به شانس و دزدی ربط بدم باید تحسینشون کنم و باور کنم که اگر اون تونسته خب منم میتونم..
نباید موفقیت رو ربط بدم به سایت – به تغییر اسم شخص – جادوگری و…
باید بگم صد درصد از راه درست بدست آورده – منم میتونم در مدت زمان کوتاه تری بدست بیارم
اینکه به افراد فحش بدیم – بگیم خالی میبنده – ما خودمون اینکاره ایم …
بگیم چقدر خوب اون تونسته پس منم میتونم
باید حواسم باشه که باور هایی که بهم حس بد رو میده رو به عنوان ی دروغ و باور بازدارنده بدانم و نگزارم رو من اثر کنه.
همواره باید با تکرار باورهای درست بتونم جلوی ورود افکار نامناسب رو بگیرم.
چقدر عالی این قسمت باور – اینکه کشتی رو میدین داره میاد ولی باورش نمیکردنند – به همین دلیل نمی دیدنش
حالا از اون طرف بعضی ها باور کردن به جن و بخت و.. و تو زندگیشون حس میکنن.
در مورد باورها تونی رابینز مثال های جالبی میزنه تو کتاباش:
اینکه ی نفر تو قطار گم میشه و میره تو یخچال قطار – و بعد ی روز میمیره و میرن بررسی میکنن که این فرد از سرما مرده – و تحقیق که میکنن میبینن که اصلا یخچال قطار روشن نبوده – یعنی باور شما میتونه شما رو بکشه حتی..
اینکه آزمایش دو نفر با هم جابجا میشه – یکییش آنفولانزا داشته و یکیش سرطان
اونی که ی انفولانزا داشته بهش میگن تو سرطان داری – و بعد ی روز اون طرف میمیره در حالی که اصلا سرطان نداشته ی انفولانزا معمولی داشته
و…
آره – باور خیلی خیلی مهم هست – ما باید حواسمون به باورهامون باشه وگرنه زندگی مون جهنم میشه
نباید هر باوری رو چشم و گوش بسته باور کنیم وگرنه از مسیر و سراط مستقیم دور میشیم
هر باوری که احساست رو بد میکنه بگزار کنار...
باور کنیم که اگر ی فرد ، ی موفقیت رو بدست آورده – پس ما هم میتونیم آن موفقیت رو بدست بیاریم.
باید ی الگو داشته باشید که به چیزهایی که شما دوست دارید رسیده باشه – و مدام به خودتون بگید اگر اون تونسته پس منم میتونم.
قبل از اینکه به هدفتون برسید ی هدف جدید برا خودتون انتخاب کنید.
اره واقعا من یک سال نیم پیش تو ی دوره جذب بودم و ی هدف گذاشتم و بهش رسیدم ولی بعد از مدتی دیگه حرکتم کند شد و….
چون که چندین هدف متوالی برا خودم تایین نکرده بودم.
بیایم باور کنیم که اگر کسی به هدفی که من میخوام برسم نرسیده من میتونم به اون برسم – و اگر ی فردی به اون موفقیتی که من میخوام رسیده باشه صد درصد منم میتونم بهش برسم..
اگر ی فرد موفقی رو میبینی و میگی این پارتی داشته موفق شده – اصلا نمیشه – از راه نادرست بهش رسیده – داری خودت رو از موفقیت و ثروت دور میکنی – اونکه هیچیش نمیشه…
انشالله که همگی باور ها رو جدی بگیریم و به صورت تمرکز لیزری روشون کار کنیم…
من میدیدم دیگران خوب پول میسازنند، میدیدم دیگران پیشرفت میکنن، میدیدم وضعیتهای عالی خلق میکنن
اما درمورد خودم فکر میکردم خیلی سخت و نشدنی هست
باورهای کمبود آنچنان در وجودم ریشه دوانده بود که همه چیز را با عینک کمبود میدیدم. و خواسته های بزرگم رو زیر نمیشه ونمیتونم مدفون میکردم، وهمه اش در وضعیت نامناسب مالی زندگی کردم. هر چیزخوب و وضعیت خوبی رو از خودم دور میدیدم. وچون تحاربم هم همین رو نشون میداد باورم شده بود.
.
اخیرا متوجه شدم جهان با من حرف میزده تامن رو رشد بده، از طریق پیشنهادی یا صحبتی که ناگهان شنونده ان میشدم اما من با باور کمبود میگفتم این با من نیست
(عجب ای دل غافل)
خداروشکر میکنم نتیجه ماندن در ابن فضا برام شده جوره دیگری دیدن
برام شده شناخت بیشتر خودم
برام شده حال خوب
.
اعتراف میکنم باید خیلی کار کرد
باید خیلی وقت گذاشت
باید خیلی دقیق و ظریف بررسی کنیم خودمون رو
شاید تعهدی که به خودم روز اول که وارد سایت شدم دادم باعث شد دریافتهای بهتری داشته باشم
تعهدم این بود
که لطفا خالی شو
خالی خالیه بیا اینجا و یادبگیر
خالی باش از قضاوت و تجربه و ذهنیات
بزار استاد بت راه رو نشون بده
بزار حالا که خداوند مهربونم دستی از دستان الهی اش را بنام سیدحسین سرراهت قرار داده که خودش نمادی از ایمان هست راهنمات باشه
من یک هدف دارم واون هم معلم رسمی بشم و دارم باورهای مناسب و درست پیدا میکنم و در خودم ایجاد میکنم و تقویت
من مربی پیش دبستان هستم و همه همکاران مینالن که دیگه جذب نمیشن و… اما تو همین شرایط دوستانی میشناسم که تونستن جذب بشن من اونارو تحسین میکنم و مطمینم بخاطر باور درست تونستن پس من هم میتونم
فهمیدم که چرا گاهی در مسیرم متوقف میشم ویکم خواسته هام زمان بر میشه ب خاطره اینکه خواسته هامو خیلی بزرگتر از باورهام میدونم
پس تصمیم گرفتم دست از خواستهام هرگز نکشم و بیشتر رو باورهام کار کنم و بزرگشون کنم
اینکه من لایقش هستم تا ب خواستم برسم
اینکه آگاه تر شدم ذهنم در اینطور مواقع چه نجواهایی داره و اونها رو شناسی کردم
واقعا استاد من تو این چند روز برام اتفاق افتاده که بهترین ها برام رقم خورده و ذهنم سریع مقاومت کرد و بهونه آورد که اوضاع رو برام غیر عادی تعریف کنه که ب لطف خدا تواین قدم آگاه شدم و مصمم تر ذهنم و کنترل کردم باورهامو بیشتر روشون متمرکز شدم و در حال حرکت هستم و میدونم موفق میشم و
سپاسگزارم از خداوند که قدرت خلق تمام خواسته هام رو از صفر به من داده بوسیله افکارم و باورهام ( افکار غالب).
سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که الگوی عملی برای شناخت و درک و عمل به قوانین جهان هستی برای من هستن.
سپاسگزارم از خانوم شایسته مهربان و قدرتمند و خانواده صمیمی عباسمنش که در درک بهتر قوانین حامی من هستند.
امروز روز 24 سفرم و روز دوم اردیبهشت 1402.
《 به جای کوچک کردن خواسته باورها رو بزرگ کن》.
چقدر این فایل حالم رو خوب میکنه چقدر لذت بخشه، که میبینم در مسیر موفقیت هستم من از کوچکی تا قبل از دبیرستانم وقتی میدیم یکی توان خرید ، یا یک وسیله عالی یا یک خونه فوق العاده یا رابطه عالی تناسب اندام داشت خوشحال میشدم و با خودم تحسینش میکردم و از اینکه دیگران خوشحال بودن لذت میبردم.
ولی از یک جایی به بعد این روحیه رو از دست دادم همش می گفتم چرا یه سری عالی هستن و این همه فقر داریم بعد روز به روز زندگیم بدتر شد.
از سال 94 بعد از ورشکستگی مالی به خودم گفتم میخوام یاد بگیرم ثروتمند باشم و هر وقت ماشین خونه یا هر چیز با کیفیتی میدیم فقط خوشحال میشدم و لذت میبردم کم کم شرایطم بهتر شد، ولی نمیدونستم باید باور بسازم البته به صورت آگاهانه.
از سال 96 کاری رو شروع کردم که هیچ کس باور نمی کرد بشه ازش پول ساخت.من باور گردم ولی نتایجم پایدار نبود.
کلی فراز و نشیب رو رد کردم از شهریور سال 1401 که فایل های استاد رو هر روز گوش میکردم و سعی میکردم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم و تحسین کنم و سپاسگزار باشم.
شروع کردم به ساختن از زیر صفر تا انتهای سال 1401 مبلغ 14 میلیون از صفر ساختم از همون کار دوباره از صفر ولی با نتایج پایدار.
و سال 1402 کاری رو شروع کردم و دارم انجام میدم که بشدت افراد دور برم حتی نمیتونن فکرش رو بکن.
تصمیم گرفتم به هیچ کس نگم و نتایج که پدیدار شد خودشون متوجه بشن .
الان که دارم می نویسم از ابتدای سال 1402 سرمایه ام بیش از 20 برابر شده در صورتی که هنوز خیلی کوچکتر از چیزی هست که برای خودم در نظر گرفتم.
من فقط باور کردم که میشه و تمرکزم رو گذاشتم رو باورهام، با کار فیزیکی کمتر از گذشته.
استاد عزیزم سپاسگزارم از راهنمایی شما برای بهبود زندگیم.
باور نکردن یک موفقیت و یک پیروزی در دیگران این سبب می شود که گاهی اوقات ما نتوانیم آن را باور کنیم و در این موقع شروع به انکار آن می کنیم و شروع به برچسب زدن به آن می کنیم
این فایل برای من این درس عالی را داشت که می توان به موفقیت های دیگران هم دست پیدا کرد
فقط کافی است که من به این فکر کنم که آن شخص چطور و چگونه به این خواسته دست پیدا کرده است
انکار کردن موفقیت ها و دستاورد های دیگران ناشی از عدم باورهای من است
ناشی از عدم شناخت من است
خوب این موقع من دیگر نمی توانم براحتی و آسانی به دستاورد های خوب خودم برسم
این صحبت های استاد حاکی از این است که هیچ چیز امکان ناپذیر نیست و هر چیزی را که بخواهم می توانم به دست بیاورم
نکته عالی دیگر این است که
وقتی که می خواهم کاری را انجام بدهم نیازی نیست به دیگران در آن مورد صحبت کنم و خودم قدم بردارم برای حرکت کردن
چرا که به علت باورهای محدود کننده خیلی از افراد هرگز نمی توانند آن ایده و هدف را قبول کنند
خودم برای خودم کافی هستم
وقتی که خودم ایمان داشته باشم که به هدف خودم دست پیدا می کنم همین کافی است و این یک انگیزه و یک سوخت عالی برای حرکت کردن است
نکته عالی دیگر
هر زمان که من کاری را انجام می دهم و دیگران از اتفاق افتادن آن هم باور ندارند نیازی نیست که هرگز در آن مورد با آنها بحث کرد و بخواهم که آنها را قانع کنم و فقط کافی است که من دنبال راه خودم بروم و تمام
چرا که من خودم خلق می کنم و وقتی که مدار من درست باشد جهان هم من را در همان مداری قرار می دهد که دیگران به آن نیاز دارند
یک درس عالی دیگر
هر اتفاقی که به برای دیگران می افتد آن اتفاق برای من هم می تواند بیفتد و من هم می توانم به آن دست پیدا کنم
اگر کسی به چیزی نرسیده است دلیل بر آن نیست که آن وجود ندارد بلکه دلیل بر آن است که او نتوانسته است و این نشان از عدم باورهای او می تواند باشد
پس بیایم باورهای خودم را تغییر بدهم و باورهای خودم را بزرگتر کنم
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت بودن در این سایت خدایا شکرت
محدودیتت فقط در باور های ماست و گرنه جهان هر روز رشد میکنه ترقی می کنه هر روز شغل های جدید کسب کار های جدید ساخته میشه خدایا شکرت خدایاشکرت
و اینکه به جای حسادت باید تحسین افراد را که در زمان کمتر از من به موفقیت رسیده اند و به خودم بگم اگر آن توانسته در این زمان کمتر به این حد از موفقیت برسه من هم میتوانم من هم می توانم که در زمان کمتر به موفقیت بیشتر برسم خدایا شکرت خدیا شکرت
از آن زمان جدی تر به روی باور هایم کار کردم خصوصا در بخش ثروت خدا را شکر درامدم خییلی عالی شده خدایا شکرت
و هر روز این تغییر را در وجودم می میبینم خدایاشکرت
و خداوند از من بیشتر می خواهد که ثروتمند بشوم خدایاشکرت خداایاشکرت
در طول زندگیم کجاها با باور درست و صرف کردن فعل ( میشود ) مسیر رو به درستی طی کردم ؟
بزرگترین دستاوردم در این زمینه : مهاجرتم بود که باور داشتم میشود
همکارم و داییم به همراه خانواده به دو کلان شهر متفاوت مهاجرت کرده بودند و بعد از مدتی برگشته بودند ولی من اصلا این دو رو نمیدیدم ، به خودم و خدا باور قلبی داشتم که میشود .
مامانم میگفت : توی شهر غریب با سه تا بچه ی 8 ساله ، بدون مرد و یک همراه ، میخوای چکار کنی ؟ اگر مشکلی پیش بیاد کی دستت و بگیره ؟ زبانشون رو هم که بلد نیستی !!! هزار و هشتصد کیلومتر هم که با ما فاصله داره ، حداقل برو یک شهر نزدیک مثل شیراز و یزد و کرمان که اگر اتفاقی افتاد حداقل بتونیم به دادت برسیم و ….
من در جواب میگفتم : درسته که راه دوره و فامیل و دوست و آشنا ندارم اما خدا توی همون شهر برام خواهر میفرسته ، فامیل میفرسته و پدر و مادر هم میفرسته ، ته ته ته ته قلبم ایمان داشتم که خدا دستم و میگیره و در برابر سیل افکار منفی من حتی یکبار از ذهنم خطور نکرد که اگر فلان بشه ، چکار کنم ؟
و الان بعد از 4 سال و سه ماه و 14 روز که از مهاجرتم میگذره ، به دلیل حساب کردن روی خدا و بزرگ کردن باورهام ، من تمام لحظاتم رو زندگی کردم و خدا رو هر روز و هر روز و هر روز شکر میکنم .
و حالا دارم از همین ایمان به قدرت رب و عمل در انجام مهاجرت برای نتیجه گرفتن در راه اندازی بیزینس جدیدم استفاده میکنم
الان دیگه باورهام قوی تر شده و میدونم فقط کافیه با صبر و حال خوب و برداشتن قدم های صحیح سهم خودم و انجام بدم و رها باشم و بدونم : خدا هیچوقت دیر نمیکنه و سهم خودش و عالی انجام میده.
به نام خدای مهربان و هدایتگرم
سلام به مریم دوست داشتنی و عزیزم
باز هم هم زمانی اتفاق های جالب،من این روزها مدام تلاش میکنم تا برای هدایت ذهنم به سمت مثبت ها ،الگوهایی رو به یاد بیارم و تحسینشون کنم
یکی از این الگوها پدربزرگ دوست داشتنی و عزیز یکی از نزدیکانم هستن
من قبلاً چند ساعتی پای صحبت های این عزیز نشستم،به قول خودشون از دست فروشی شروع کردن ولی انصافا دارایی هاشون الان قابل شمارش نیست.با خواهرم صحبت ایشون بود که خواهرم میگفت این شخص دست به خاک میزنه ،طلا میشه ولی من میدونم ،باورهای این شخص داره این موفقیت ها رو رقم میزند.
جالبه که شنیدم ازشون که باید برن سند یکی از مغازه شون رو کیش بگیرن
بعد که صحبت شد،گفتن
چند سال پیش مغازه ای میخرن به قیمت 4 میلیارد
بعد ظاهراً فروشنده از روی این مغازه با همراهی یکی از کارکنان بانک وام گرفته بوده و سند این مغازه به مشکل میخوره
تو هفته پیش باهاشون تماس میگیرن و میگن سند آماده است و میتونید بیاید و بگیرید،قیمت این مغازه الان حدود 50 میلیارده
بدون دغدغه خاصی این مسأله حل شده
طبق گفته خواهرم، این آدم دست به خاک میزنه،طلا میشه چرا بعضی ها اینجورین
در حالیکه من میدونم و الان دیگه با درک قانون میفهمم دلیل این اتفاق ها چیه
این ماجرا دقیقا هم زمان شد با فایل امروز استاد
هر چند دیگه باور دارم که باور همه ی ماست که چنین اتفاقاتی رو رقم میزند و مهر تاییدیست برام که بیشتر روی باورهام کار کنم و وقتی شخصیت پدربزرگ رو تو ذهنم بررسی میکنم میبینم چقدر این آدم با ثروت انگار رفیقه
اصلا نشدن براش معنی نداره
اصلا با شرایط و دولت و دلار کاری نداره
تو هر شرایطی که از نظر بقیه خاصه و باید با احتیاط عمل کرد
مغازه جدید میخره،سرمایه گذاری های جدید انجام میده
جالبه تو مداری هست که پیشنهادهای عالی هم بهش میشه،مثلا پارسال چند قطعه زمین که قیمت هر کدوم 15 میلیون تومان بوده،خریده
ولی امسال بالای 250 میلیون تومان هر زمین قیمت پیدا کرده ولی اصلا به فکر فروش نیست
این رو تو حرفهای استاد همیشه شنیدم که برای خرید،هیچ وقت چیزی رو نمی فروشن
همیشه پول میسازن
این سبک زندگی ایشون هم هست،اصلا اعتقادی به فروش چیزی برای خریدهای بزرگتر ندارن
به فکر پول ساختن هستن
واقعا با دیدن این الگوها،میبینم قانون یکسانه
وقتی کسی بتونه قانون رو درک کنه چقدر راحت پول میسازه و میره جلو
همه چیز باوره ،و وقتی تو مدار درست قرار میگیره ،جهان هم باهاش همراه میشه و بهترین اتفاق ها رقم میخوره
سلام استاد جان
همونطور که خودتون توی یکی از فایل های نتایج اقای رضا عطارروشن اشاره کردید انصافا شما عالی همه چیو توضیح میدید، بعضی وقتا منم احساس اقای عطارروشن رو دارم که یه جاهایی انقدر مدارم پایینه اصن نمیفهمم چی میگید اما نمیتونم گوش ندم نمیتونم بیخیال بشم، با هربار گوش کردن تشنه تر میشم از خدا خواستم تایم ازاد منو بیشتر کنه به زمانم برکت بده تا من بتونم ثانیه به ثانیه وقت ازادم رو با شما بگذرونم
در رابطه با تحسین موفقیت های دیگران و باور کردن دسترسی ما به همون موفقیت ها، باید بگم من فکر میکردم که دارم ادمارو تحسین میکنم
اما امروز یهو احساس کردم ذهنم یجایی داره زیرابی میره و گول میزنه …من از دیدن زندگی همه ادمای ثروتمند و موفق حالم خوب میشه و شخصیتهای قوی و باورهای قدرتمندشون رو میبینم و تحسینشون میکنم اما یه شخص خاص هستش که از دیدن زندگیش حالم بد میشه، و جالب اینجاست که نمیتونم تماشاگر زندگی ایده الش نباشم،،،، شاید چون دقیقا توی شرایط خودم بوده و در عرض سه چهارسال هزار برابر پیشرفت کرده و ناخوداگاه این فکر توی ذهنم میگذره که چرا این ادم باید تا سن 30 سالگی اکثر کشورهای دنیارو گشته باشه و بهترین خونه رو در بهترین جای تهران داشته باشه و ازدواج موفق و شغل پرثروت و صاحب هواپیما و…. ولی من تازه اول راهم….
یعنی در مقام مقایسه خودمو قرار میدم و به این فکر نمیکنم که باباجان اون اخر مسیره تو اول مسیری، اتفاقا باید از دیدن موفقیتش خوشحال بشی چون پایان مسیر هم برای تو همینه نه اینکه خودت رو بااون مقایسه کنی، کسی که خیلی زودتر از تو به خودش و توانایی هاش اگاه شده و مشخصا باورهای بسیار قدرتمندی داره و از هیچ لحاظ ظاهری و خانوادگی دیگه ای برتری نسبت به تو نداره، ثابت میکنه که هیچ چیززززز غیر از باورهای ما در زندگی ما و ایجاد نتایجمون تاثیر نداره، همینو اگه واقعا باور کنم زندگیم ده پله رشد میکنه، باور به اینکه “تماااام اتفاقات و نتایج زندگیم رو باورهام میسازن نه هیچ چیز دیگه ای”
اگه استاد میتونن بدون دیدن هیچ الگویی به این جایگاه برسن، خب پس چرا من با این همه الگوی فوق العاده نتونم؟؟؟؟؟
باید باور کنم من به اندازه ی تغییر باورهام نتیجه میگیرم نه به اندازه توقعم!!! که اگه گیر تله توقع و انتظاراتم بیفتم باز از مسیر خارج میشم و تکامل و تغییرم رو نمیبینم و همش چشم انتظار نتایج میشینم
باید توقعم رو کنترل کنم و خودمو در مقام مقایسه قرار ندم که درگیر احساس حسارت و خود کم بینی بشم، بجاش فقط به بزرگی پروردگارم و قانون زیبای افرینشش و توانایی ما انسانها در خلق زندگی دلخواهمون فکر کنم
درواقع این حال بد شدن من از دیدن نتایج اون فرد، یعنی من هنوز این حرف برام نهادینه نشده و نتونستم درست در عمل پیاده کنم و اون فرد رو تحسین کنم، فقط ذهنم گولم میزده که تو داری تحسین میکنی ولی در حقیقت تحسینی در کار نبوده
اما با دیدن این فایل واقعا از اعماق وجودم حرفاتونو تکرار کردم و گفتم ماشالا بهش، خدا خوشبختیشو بیشتر کن خدایا هرروز بیشتر بهش بده و حالشو بهتر کن
باورتون نمیشه با تکرار همین چندجمله ی ساده، در قلبم یه حس مثبت و ارامی احساس کردم، که خودمم اولش باور نمیشد انقدر دعای خیر کردن برای اون شخص اول از همه حال خودمو خوب کنه
اینو برای خودم میگم که یادم بمونه فقط شنونده نباشم و تک تک حرفها و اعمالی که استاد میگن رو پیاده کنم و با دیدن هر انسان موفقی مهر تاییدی بزنم بر درستی این قانون، اگه میخوام من هم به همون نتایج دسترسی پیدا کنم
به جای اینکه من بخوام نتایجی که دیگران گرفتن – موفقیتی بدست آوردن رو — به شانس و دزدی ربط بدم باید تحسینشون کنم و باور کنم که اگر اون تونسته خب منم میتونم..
نباید موفقیت رو ربط بدم به سایت – به تغییر اسم شخص – جادوگری و…
باید بگم صد درصد از راه درست بدست آورده – منم میتونم در مدت زمان کوتاه تری بدست بیارم
اینکه به افراد فحش بدیم – بگیم خالی میبنده – ما خودمون اینکاره ایم …
بگیم چقدر خوب اون تونسته پس منم میتونم
باید حواسم باشه که باور هایی که بهم حس بد رو میده رو به عنوان ی دروغ و باور بازدارنده بدانم و نگزارم رو من اثر کنه.
همواره باید با تکرار باورهای درست بتونم جلوی ورود افکار نامناسب رو بگیرم.
چقدر عالی این قسمت باور – اینکه کشتی رو میدین داره میاد ولی باورش نمیکردنند – به همین دلیل نمی دیدنش
حالا از اون طرف بعضی ها باور کردن به جن و بخت و.. و تو زندگیشون حس میکنن.
در مورد باورها تونی رابینز مثال های جالبی میزنه تو کتاباش:
اینکه ی نفر تو قطار گم میشه و میره تو یخچال قطار – و بعد ی روز میمیره و میرن بررسی میکنن که این فرد از سرما مرده – و تحقیق که میکنن میبینن که اصلا یخچال قطار روشن نبوده – یعنی باور شما میتونه شما رو بکشه حتی..
اینکه آزمایش دو نفر با هم جابجا میشه – یکییش آنفولانزا داشته و یکیش سرطان
اونی که ی انفولانزا داشته بهش میگن تو سرطان داری – و بعد ی روز اون طرف میمیره در حالی که اصلا سرطان نداشته ی انفولانزا معمولی داشته
و…
آره – باور خیلی خیلی مهم هست – ما باید حواسمون به باورهامون باشه وگرنه زندگی مون جهنم میشه
نباید هر باوری رو چشم و گوش بسته باور کنیم وگرنه از مسیر و سراط مستقیم دور میشیم
هر باوری که احساست رو بد میکنه بگزار کنار...
باور کنیم که اگر ی فرد ، ی موفقیت رو بدست آورده – پس ما هم میتونیم آن موفقیت رو بدست بیاریم.
باید ی الگو داشته باشید که به چیزهایی که شما دوست دارید رسیده باشه – و مدام به خودتون بگید اگر اون تونسته پس منم میتونم.
قبل از اینکه به هدفتون برسید ی هدف جدید برا خودتون انتخاب کنید.
اره واقعا من یک سال نیم پیش تو ی دوره جذب بودم و ی هدف گذاشتم و بهش رسیدم ولی بعد از مدتی دیگه حرکتم کند شد و….
چون که چندین هدف متوالی برا خودم تایین نکرده بودم.
بیایم باور کنیم که اگر کسی به هدفی که من میخوام برسم نرسیده من میتونم به اون برسم – و اگر ی فردی به اون موفقیتی که من میخوام رسیده باشه صد درصد منم میتونم بهش برسم..
اگر ی فرد موفقی رو میبینی و میگی این پارتی داشته موفق شده – اصلا نمیشه – از راه نادرست بهش رسیده – داری خودت رو از موفقیت و ثروت دور میکنی – اونکه هیچیش نمیشه…
انشالله که همگی باور ها رو جدی بگیریم و به صورت تمرکز لیزری روشون کار کنیم…
بنام خدای بینظیرم
خدایی که هرروز بامن حرف میزنه
از طریق این سایت بی نظیر
از طریق دوستام
از طریق خانوادم
از طریق هستی
خدایاشکرت ممنونم
.
دوست دارم تجربه ای بگم از همین کوچک کردن خواسته
.
من میدیدم دیگران خوب پول میسازنند، میدیدم دیگران پیشرفت میکنن، میدیدم وضعیتهای عالی خلق میکنن
اما درمورد خودم فکر میکردم خیلی سخت و نشدنی هست
باورهای کمبود آنچنان در وجودم ریشه دوانده بود که همه چیز را با عینک کمبود میدیدم. و خواسته های بزرگم رو زیر نمیشه ونمیتونم مدفون میکردم، وهمه اش در وضعیت نامناسب مالی زندگی کردم. هر چیزخوب و وضعیت خوبی رو از خودم دور میدیدم. وچون تحاربم هم همین رو نشون میداد باورم شده بود.
.
اخیرا متوجه شدم جهان با من حرف میزده تامن رو رشد بده، از طریق پیشنهادی یا صحبتی که ناگهان شنونده ان میشدم اما من با باور کمبود میگفتم این با من نیست
(عجب ای دل غافل)
خداروشکر میکنم نتیجه ماندن در ابن فضا برام شده جوره دیگری دیدن
برام شده شناخت بیشتر خودم
برام شده حال خوب
.
اعتراف میکنم باید خیلی کار کرد
باید خیلی وقت گذاشت
باید خیلی دقیق و ظریف بررسی کنیم خودمون رو
شاید تعهدی که به خودم روز اول که وارد سایت شدم دادم باعث شد دریافتهای بهتری داشته باشم
تعهدم این بود
که لطفا خالی شو
خالی خالیه بیا اینجا و یادبگیر
خالی باش از قضاوت و تجربه و ذهنیات
بزار استاد بت راه رو نشون بده
بزار حالا که خداوند مهربونم دستی از دستان الهی اش را بنام سیدحسین سرراهت قرار داده که خودش نمادی از ایمان هست راهنمات باشه
.
خدایاشکرت
قددردان این اگاهی ها هستم
سپاسگزارم
سپاسگزارم
سپاسگزارم
سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی
این فایل بسیار بسیار غنی بود و پر از نکته
من یک هدف دارم واون هم معلم رسمی بشم و دارم باورهای مناسب و درست پیدا میکنم و در خودم ایجاد میکنم و تقویت
من مربی پیش دبستان هستم و همه همکاران مینالن که دیگه جذب نمیشن و… اما تو همین شرایط دوستانی میشناسم که تونستن جذب بشن من اونارو تحسین میکنم و مطمینم بخاطر باور درست تونستن پس من هم میتونم
درودبر رب العالمین
سلام ب استاد عزیزم و مریم جون
وهمه ی دوستان وهمراهانم
امروز روز 24 از قدم 24 من هست
چقدر عالی بود این فایل مثل همیشه
فهمیدم که چرا گاهی در مسیرم متوقف میشم ویکم خواسته هام زمان بر میشه ب خاطره اینکه خواسته هامو خیلی بزرگتر از باورهام میدونم
پس تصمیم گرفتم دست از خواستهام هرگز نکشم و بیشتر رو باورهام کار کنم و بزرگشون کنم
اینکه من لایقش هستم تا ب خواستم برسم
اینکه آگاه تر شدم ذهنم در اینطور مواقع چه نجواهایی داره و اونها رو شناسی کردم
واقعا استاد من تو این چند روز برام اتفاق افتاده که بهترین ها برام رقم خورده و ذهنم سریع مقاومت کرد و بهونه آورد که اوضاع رو برام غیر عادی تعریف کنه که ب لطف خدا تواین قدم آگاه شدم و مصمم تر ذهنم و کنترل کردم باورهامو بیشتر روشون متمرکز شدم و در حال حرکت هستم و میدونم موفق میشم و
خبر خوب اینکه دااااارم از مسیرم لذت میبرم
خدایاااااا عاشقتم الهی سپاسگذارم
ممنونم ازتون استاد
دوستون دارم باعشق
بنام خداوند تنها قدرت مطلق جهان هستی.
بنام خالق قوانین بدون تغییر جهان هستی.
سپاسگزارم از خداوند که قدرت خلق تمام خواسته هام رو از صفر به من داده بوسیله افکارم و باورهام ( افکار غالب).
سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که الگوی عملی برای شناخت و درک و عمل به قوانین جهان هستی برای من هستن.
سپاسگزارم از خانوم شایسته مهربان و قدرتمند و خانواده صمیمی عباسمنش که در درک بهتر قوانین حامی من هستند.
امروز روز 24 سفرم و روز دوم اردیبهشت 1402.
《 به جای کوچک کردن خواسته باورها رو بزرگ کن》.
چقدر این فایل حالم رو خوب میکنه چقدر لذت بخشه، که میبینم در مسیر موفقیت هستم من از کوچکی تا قبل از دبیرستانم وقتی میدیم یکی توان خرید ، یا یک وسیله عالی یا یک خونه فوق العاده یا رابطه عالی تناسب اندام داشت خوشحال میشدم و با خودم تحسینش میکردم و از اینکه دیگران خوشحال بودن لذت میبردم.
ولی از یک جایی به بعد این روحیه رو از دست دادم همش می گفتم چرا یه سری عالی هستن و این همه فقر داریم بعد روز به روز زندگیم بدتر شد.
از سال 94 بعد از ورشکستگی مالی به خودم گفتم میخوام یاد بگیرم ثروتمند باشم و هر وقت ماشین خونه یا هر چیز با کیفیتی میدیم فقط خوشحال میشدم و لذت میبردم کم کم شرایطم بهتر شد، ولی نمیدونستم باید باور بسازم البته به صورت آگاهانه.
از سال 96 کاری رو شروع کردم که هیچ کس باور نمی کرد بشه ازش پول ساخت.من باور گردم ولی نتایجم پایدار نبود.
کلی فراز و نشیب رو رد کردم از شهریور سال 1401 که فایل های استاد رو هر روز گوش میکردم و سعی میکردم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم و تحسین کنم و سپاسگزار باشم.
شروع کردم به ساختن از زیر صفر تا انتهای سال 1401 مبلغ 14 میلیون از صفر ساختم از همون کار دوباره از صفر ولی با نتایج پایدار.
و سال 1402 کاری رو شروع کردم و دارم انجام میدم که بشدت افراد دور برم حتی نمیتونن فکرش رو بکن.
تصمیم گرفتم به هیچ کس نگم و نتایج که پدیدار شد خودشون متوجه بشن .
الان که دارم می نویسم از ابتدای سال 1402 سرمایه ام بیش از 20 برابر شده در صورتی که هنوز خیلی کوچکتر از چیزی هست که برای خودم در نظر گرفتم.
من فقط باور کردم که میشه و تمرکزم رو گذاشتم رو باورهام، با کار فیزیکی کمتر از گذشته.
استاد عزیزم سپاسگزارم از راهنمایی شما برای بهبود زندگیم.
سپاسگزارم خدایا بابت هدایت و حمایتم در این مسیر.
سپاسگزارم سپاسگزارم و سپاسگزارم
سلام بر استاد مهربان
سلام بر دوستان عالی خوب خودم
باور نکردن یک موفقیت و یک پیروزی در دیگران این سبب می شود که گاهی اوقات ما نتوانیم آن را باور کنیم و در این موقع شروع به انکار آن می کنیم و شروع به برچسب زدن به آن می کنیم
این فایل برای من این درس عالی را داشت که می توان به موفقیت های دیگران هم دست پیدا کرد
فقط کافی است که من به این فکر کنم که آن شخص چطور و چگونه به این خواسته دست پیدا کرده است
انکار کردن موفقیت ها و دستاورد های دیگران ناشی از عدم باورهای من است
ناشی از عدم شناخت من است
خوب این موقع من دیگر نمی توانم براحتی و آسانی به دستاورد های خوب خودم برسم
این صحبت های استاد حاکی از این است که هیچ چیز امکان ناپذیر نیست و هر چیزی را که بخواهم می توانم به دست بیاورم
نکته عالی دیگر این است که
وقتی که می خواهم کاری را انجام بدهم نیازی نیست به دیگران در آن مورد صحبت کنم و خودم قدم بردارم برای حرکت کردن
چرا که به علت باورهای محدود کننده خیلی از افراد هرگز نمی توانند آن ایده و هدف را قبول کنند
خودم برای خودم کافی هستم
وقتی که خودم ایمان داشته باشم که به هدف خودم دست پیدا می کنم همین کافی است و این یک انگیزه و یک سوخت عالی برای حرکت کردن است
نکته عالی دیگر
هر زمان که من کاری را انجام می دهم و دیگران از اتفاق افتادن آن هم باور ندارند نیازی نیست که هرگز در آن مورد با آنها بحث کرد و بخواهم که آنها را قانع کنم و فقط کافی است که من دنبال راه خودم بروم و تمام
چرا که من خودم خلق می کنم و وقتی که مدار من درست باشد جهان هم من را در همان مداری قرار می دهد که دیگران به آن نیاز دارند
یک درس عالی دیگر
هر اتفاقی که به برای دیگران می افتد آن اتفاق برای من هم می تواند بیفتد و من هم می توانم به آن دست پیدا کنم
اگر کسی به چیزی نرسیده است دلیل بر آن نیست که آن وجود ندارد بلکه دلیل بر آن است که او نتوانسته است و این نشان از عدم باورهای او می تواند باشد
پس بیایم باورهای خودم را تغییر بدهم و باورهای خودم را بزرگتر کنم
این درس برای من امروز عالی و فوق العاده بود
ممنونم از استاد عزیز
ممنونم از خدای خوب خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خداوند ثروتمند
سللام به استادعزیزم به خانم شایسته و دوستان عزیزم
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت بودن در این سایت خدایا شکرت
محدودیتت فقط در باور های ماست و گرنه جهان هر روز رشد میکنه ترقی می کنه هر روز شغل های جدید کسب کار های جدید ساخته میشه خدایا شکرت خدایاشکرت
و اینکه به جای حسادت باید تحسین افراد را که در زمان کمتر از من به موفقیت رسیده اند و به خودم بگم اگر آن توانسته در این زمان کمتر به این حد از موفقیت برسه من هم میتوانم من هم می توانم که در زمان کمتر به موفقیت بیشتر برسم خدایا شکرت خدیا شکرت
از آن زمان جدی تر به روی باور هایم کار کردم خصوصا در بخش ثروت خدا را شکر درامدم خییلی عالی شده خدایا شکرت
و هر روز این تغییر را در وجودم می میبینم خدایاشکرت
و خداوند از من بیشتر می خواهد که ثروتمند بشوم خدایاشکرت خداایاشکرت
خداوند در خدمت من است خدایا شکرت
خداوند زمین آسمان را مسخر من کرده
از زمین آسمان برای من ثروت میباره
خدایا شکرت
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
در طول زندگیم کجاها با باور درست و صرف کردن فعل ( میشود ) مسیر رو به درستی طی کردم ؟
بزرگترین دستاوردم در این زمینه : مهاجرتم بود که باور داشتم میشود
همکارم و داییم به همراه خانواده به دو کلان شهر متفاوت مهاجرت کرده بودند و بعد از مدتی برگشته بودند ولی من اصلا این دو رو نمیدیدم ، به خودم و خدا باور قلبی داشتم که میشود .
مامانم میگفت : توی شهر غریب با سه تا بچه ی 8 ساله ، بدون مرد و یک همراه ، میخوای چکار کنی ؟ اگر مشکلی پیش بیاد کی دستت و بگیره ؟ زبانشون رو هم که بلد نیستی !!! هزار و هشتصد کیلومتر هم که با ما فاصله داره ، حداقل برو یک شهر نزدیک مثل شیراز و یزد و کرمان که اگر اتفاقی افتاد حداقل بتونیم به دادت برسیم و ….
من در جواب میگفتم : درسته که راه دوره و فامیل و دوست و آشنا ندارم اما خدا توی همون شهر برام خواهر میفرسته ، فامیل میفرسته و پدر و مادر هم میفرسته ، ته ته ته ته قلبم ایمان داشتم که خدا دستم و میگیره و در برابر سیل افکار منفی من حتی یکبار از ذهنم خطور نکرد که اگر فلان بشه ، چکار کنم ؟
و الان بعد از 4 سال و سه ماه و 14 روز که از مهاجرتم میگذره ، به دلیل حساب کردن روی خدا و بزرگ کردن باورهام ، من تمام لحظاتم رو زندگی کردم و خدا رو هر روز و هر روز و هر روز شکر میکنم .
و حالا دارم از همین ایمان به قدرت رب و عمل در انجام مهاجرت برای نتیجه گرفتن در راه اندازی بیزینس جدیدم استفاده میکنم
الان دیگه باورهام قوی تر شده و میدونم فقط کافیه با صبر و حال خوب و برداشتن قدم های صحیح سهم خودم و انجام بدم و رها باشم و بدونم : خدا هیچوقت دیر نمیکنه و سهم خودش و عالی انجام میده.
استاد قشنگم سپاسگزارم .