«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری
    106MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی
    23MB
    25 دقیقه

این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1837 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1258 روز

    سپاس خدایی را که وسایل و مقدمات هدایت من را فراهم کرد تا به بهترین و آسون ترین شیوه و راه ممکن بتوانم تغییر کنم و حس و حال خودم را خوب کنم

    سپاس از خدایی که هدایتگری خاص او است و او برای این کار به بهترین بندگان خودش این ماموریت را داده است تا دستان او بر روی زمین باشند هدایت بنده های خداوند را بر عهده بگیرند

    سپاس از خدایی که برای همه یکی است و برای همه یکسان عشق می ورزد

    سپاس از خدایی که برای من که اکنون در این جزیزه زیبا هستم بهترین عشق ها و دوستی ها و روابط را مهیا می کند و برایم فراهم می کند

    ممنون از خدای خودم که این دو روز را که گذشت برایم به بهترین و معجزه آسا ترین حال ممکن زیبا و بی بدیل ساخت

    شنبه 11 دی ماه با کلی حال خوب و انگیزه از شغلی که هفده سال در آن مهارت کسب کرده بودم و برای خودم در آن کار مدیری زبانزد شده بودم و در آنجا بعد از هییت مدیره نفر اول بودم استعفا دادم آنهم به راحترین و آسانترین و غیر قابل باورترین روش ممکن

    و یک روز بعد 12 آذرماه 1401 من به سمت جزیره زیبای قشم هدایت شدم

    با یک کوله پشتی و یک لب تاب که در آنجا هم بتوانم از درس ها و صحبت های استاد استفاده کنم براه افتادم

    پول در جیبم نیست

    هیچ غذا و آذوقه ای به همراه ندارم

    بدون هیچ گونه ترس و اما و اگری براه افتادم

    قصد داشتم این سفر براییم متفاوت باشد

    از شیراز با اتوبوس مستقیم به سمت جزیره زیبای قشم براه افتادم

    از همان ابتدای مسیر دستان خداوند شروع به کار کرد

    یک راننده فوق العاده

    یک سفیر بی دردسر با یک صندلی فوق العادعه راحت

    در طول مسیر بیشترین فایل های استاد را توانستم برای خودم گوش بدهمگ

    همسفرانی فوقالعاده عالی که همگی زوج بودند و در طول مسیر دست در دستان هم داشتند و تا خود جزیره سر در گوش هم باهم صحبت می کردند

    به بندر پل رسیدم حالا ساعت پنج صبح است

    به دوستم که در قشم است و از اهالی یکی از روستاهای قشم بنام سهیلی است زنگ می زنم در کمال تعجب تلفن را جواب می دهد

    می گوید که در جزیره هستم و قصد داشتم که یک دقیقه پیش به منزل برگردم که من به او زنگ می زنم

    دستهای هدایت گر خداوند باز در اینجا من را هدایت می کند به سوی یک معجزه دیگر

    دوستم من را به خانه خود می برد و در آنجا پذیرای من می شود

    خدا را شاکرم که اینگونه من را هدایت می کند به سمت خوبی ها و خوشی ها

    صبحانه با یک سینی غذای محلی

    ناهار بریونی به رسم پخت اهالی سنتی جزیره

    شب شام را برای من در صحرا زیر نور ماه تابان ماهی کبابی فراهم می کنند

    همه اینها چیزی جز هدایت خدای مهربان من نبوده است و نیست

    می دانم که خدای عزیز این سفر را برای من مهیا کرده است تا بیشتر پی به زیبایی ها و لذت های این جهان زیباببرم

    می دانم که خدای من این سفر را برای من فراهم کرد تا نشانم بدهد که اگر به او اعتماد کنم

    دل به او بسپارم

    از او کمک بخواهم

    او همه چی را برایم آماده می کند آنهم بی کم و کاست و بدون کمترین هزینه ای

    تمام این سفر که تا اکنون در روز دوم آن رقم می خورد خدا را در کنار خودم می بینم

    می بینم که آسمان ابری با خورشید نه چندان گرم و سوزان او که پا گذاشتن در دریای آبی رنگ را برایم لذت بخش تر می کند در جهت حس و حال خوب من ، برای من رقم زده است

    می دانم که پیاده روی بر روی کوههای اینجا که صدای آواز پرندگان گوش تو را نوازش می دهد برای من آهنگی خداوند فراهم کرده است که تا ابد در ذهن و گوش من جاری باشد

    می دانم که این نسیم که همچون نسیم بهاری شهرم شیراز است را خدای عزیز برای من می فرستد تا صورتم را نوازش بدهد و به من بگوید که من دستهای خداوند هستم که بر صورت تو نوازش می کنم تا به تو یادآور بشوم که ای بنده من تو بخواه

    از همه وجوت بخواه

    با همه عشق و جونم بخواه

    من برایت مهیا می کنم

    برایت فراهم می کنم

    فقط بخواه و نترس

    از هیچ چیز دیگری دلواپس نباش

    واقعا روزهای خوب و عالی را در این جزیره در حال سپری کردن هستم و مدام بر الهامات خداوند که بر جان و خودم می تابد فکر می کنم و بیشتر غرق در لطف احسان او می شوم

    حس و حال عالی داشتم و این سرگذشت یک روزه خودم را برای دوستان عزیزم در این سایت گرانبها نوشتم

    باز برایتان می نویسم که شما هم بدانید خداوند آنگونه هدایت می کند که از جایی که حتی فکرش را نمی کنی و برایت می فرستد انسانهایی را که رنگ و بویی خدایی می دهند انسانهایی که حتی نام و فامیل او را هم نمی دانی

    منتظر دلنوشته های بعدی من باشید در این راه پر از هدایت و آرامش

    ممنونم از استاد عزیز که همیشه چراغ راهنمای من بوده اند

    سپاس از شما دوستان که این زندگینامه من را خوانید

    سپاسگذارم از خدای هدایتگر خودم

    سپاسگذارم از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سعید صادق زاده گفته:
      مدت عضویت: 1258 روز

      سلام مجدد به دوستان خوب خودم

      سپاس از استاد مهربان که مقدماتی را برای ما ها فراهم آورده است تا بتوانیم با نوشتن دل خوشی ها و حال خوبی هایمان دیگران را هم در این حس و حال زیبا شریک کنیم و با گسترش حال خوبی ها و توجه به نکات مثبت زندگی یکدیگر جهان را جایی بهتر برای زندگی کردن هم خود و هم دیگران کنیم

      در روز شمار قبلی خودم هدایت شدنم را به سفر زیبای قشم نوشتم و امروز می خواهم که دیگر هدایت های خداوند را که برایم در این چند رخ داده است را برایتان بازگو کنم

      وقتیکه توکل کنی و به او ایمان داشته باشی خودش با دستان خودش همه چیز را برایت جور می کند آنهم به بهترین و زیباترین حال ممکن

      بدون کمترین دردسر و بدون کمترین سختی و به زحمت افتادنی

      صبح روز بعد از خانه ی که در روستای قشم آنجا مهمان بودم زدیم بیرون البته با دوستم که میزبان من بود

      در چند جای ساحل قشم پای لنج ها و قایق های ماهیگری میهان بودم و با روی خودش مردان ماهی گیر روبرو بودم با چای و قوه عربی پذیرایی من بودند

      همه جا به گرمی و محبت از من استقبال می کردند

      همه جا مورد احترام آنها قرار داشتم

      همه اینها جز مهربانی و رحمت خدای فراوانی هیچ نبوده و نیست

      وقتی به او کارها را بسپاری او خود یک میزبان عالی است بدون کم و کاستی

      ناهار مهمان بودم و با غذای محلی خودشان که اسم غذا حواری میگو بود از من پذیرایی شد

      هر قدم که در این جزیره پا می گذارم به نوع عالی و زیبا هدایت های خدای مهربان را می بینم و لمس می کنم

      نمی دونم که چگونه و چطور برای شما از این همه مهربانی و حال خوبی بنویسم

      نمی دانم که چطور از خدای خودم تشکر کنم بخاطر این همه نشانه

      فقط می توانم این را بگویم که همه قشم آماده شده است برای پذیرایی از من

      ممنون از تو ای خدای مهربان و هدایتگر

      ممنون از تو ای خدای فراوانی ها

      ممنون از تو ای خدای زیبایی ها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1805 روز

    سلام استادان عزیزم.

    سلام استاد عباسمنش عشقم و مریم خانم عزیزم.

    من چند ماه پیش به مقاله ای که لینکش را گذاشتم هدایت شدم:

    https://elmeservat.com/fa/committed-to-or-let-it-go/comment-page-5/?unapproved=1260032#top

    بینهایت خداروشکر میکنم و نمیدونید بعد از خوندن این مقاله چقدر سپاسگزار رب العالمین شدم.

    راستش خوندن همیشه واسم سخت بوده.

    اما امشب بالاخره این کار عقب افتاده که حدود 8 ماه تقریبا شاید هم بیشتر می‌شد را انجام دادم.

    از روز اولی که این مقاله رو روی صفحه ی گوشیم دیدم فهمیدم این یه مقاله ای هست که باید بخونم. چقدر خوب شد الان خوندم و چقدر خداروشکر میکنم که بالاخره خوندم. اونم در این زمان واقعا.

    خداروشکر میکنم که بهش هدایت شدم چون اینجا جایی نیست که به راحتی بهش دسترسی داشته باشیم.

    اینجا بخش راهکار هست نه راهکارها.

    واقعا مریم خانم از این تسلط شما بر قوانین و دوره ها چقدر لذت بردم. خداروشکر میکنم. بینهایت ازتون سپاسگزارم.

    و چقدر استاد شایسته عزیز شما خوب توضیح دادید. چقدر خوب استاد عباسمنش را شناختید.

    چقدر خوب مسیر رسیدن به خواسته را شناختید. چقدر خوب در مورد موجودیت انسان صحبت کردید. چقدر خوب در مورد ساختن و ساختن و ساختن صحبت کردید. چقدر خوب احساس گناه ناشی از عمل نکردن در اول کار را از دانشجوهای این سایت دور کردید.

    خداروشکر.

    چقدر ازتون تشکر کنم و چقدر سپاسگزارتون هستم.

    خیلی عالی توضیح دادید. ان شاءالله بتونم هر دوی این دوره های عالی را نیز تهیه کنم. میتونم قطعا میتونم. همین الانشم میتونم.

    الان درگیر 3 یا 4 دوره هستم. دو ماه آینده حتما این دوره ها را نیز تهیه میکنم.

    خداروشکر.

    مریم خانم استاد عزیزم من با ابن مقاله نکات خیلی مهمی که از قبل میدونستم. با تولدم بهم گفته شده بود و توی این مدت بارها و بارها و بارها از زبان استاد عزیزم بهم گفته شده بود را شنیدم و بیاد آوردم.

    چقدر احساسم خوب شد. در میان دوراهی بودم و منو از دوراهی در آوردید. تردید ها را کنار بزنم و شرک نورزم. مومن باشم.

    چقدر پر خیر و برکت بود این مقاله. چقدر. سوره‌ی حمد تعالیم استاد بود این مقاله.

    چکیده تمام آموزش ها. چقدر عالی بود. حدی نداره گفتن این موضوع. فقط با خوندن تقریبا 18 صفحه از این مقاله (من پرینتش کردم به 23 صفحه)، هدایت شدم در یوتیوب به ویدئو های عالی، چقدر احساس شور و شعف درونی ام بالا رفت. سپاسگزار رب العالمین شدم خداروشکر خداروشکر. چقدر حالم خوب شد. الان ساعت 3.30 دقیقه صبح هست و من بینهایت سپاسگزار رب العالمین شدم. من میخوام که تغییر کنم و من میدونم که تغییر میکنم. چون خداوند منو هدایت میکنه. من وصلم به هدایت خداوند.

    واقعا عالی توضیح دادید این موضوع اتصال ما به خداوند و جریان هدایت و جهان هستی ای که پاسخگوی فرکانس های ماست.

    خداروشکر. کلمه کم میارم. نمیدونم فقط چجوری هم از شما و استاد عزیزم و هم از خدای یکتا سپاسگزاری کنم بخاطر این مقاله. خداروشکر بینهایت خداروشکر.

    عاشقتونم استادان عزیزم. از صمیم قلبم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    منیره صوفی زاده گفته:
    مدت عضویت: 746 روز

    سلام وقت تون بخیر و شادی

    از خداوند سپاسگذارم وآقای عباسمنش ازشماهم سپاسگذارم که من راباخدای خودم اشناکردید

    من میخوام بگم چه طوری باشمااشنا شدم

    استادعزیزودوست داشتنی

    من چند سال پیش توسط خواهر عزیزم باشمااشناشدم

    ولی به دلیل اینکه فکر میکردم اعتقاداتم ونظرم نسبت به خدادرست هست وبایدبه اعتقاداتم پایبند باشم پیج تون روپاک کردم چون فکر میکردم شمابرخلاف اعتقاد های من حرف می‌زنید

    من همیشه برام سوال بود که خداوند در قرآن فرمودن که تاخداهست نه غمی وجود داردونه ناراحتی

    باخدامیگفتم خدا من که تورا میپرستم وشمادرزندگی من هستی ولی چراهمش غم وغصه وشکست ناکامی بی پولی هست

    تا اینکه 4 سال پیش به خداوند گفتم مگر نگفتی بخوانید من را تااجابت کنم

    پس من بچه میخوام یک بچه ازهمه نظر عالی وهروقت نجواها درگوشم شروع میکردن به حرف زدن میگفتم خداهست خداخودش میدونه وبه‌ طرز معجزه آوری که امکان بچه دار شدن مافقط یک درصد بود خداوند به مادختری زیبا سالم ونابغه هدیه داد

    وچند خواسته دیگه که من فقط گفتم خدامیخوام وبه‌ من داد

    تااوایل امسال که از خداوند ثروت خواستم

    زمانی که خواستمو از خداخواستم شماهمش جلوی ذهنم می اومدید ویک نفر ازدرونم انگار میگفت باید برم وبه‌ دنبال فایلهای شما بگردم رفتم اینستا گشتم ولی چون پیج های فیک هم هست میخواستم پیج اصلی شمارو پیداکنم وبه خواست خداوند پیج شمارو پیدا کردم وازاین طریق وارد سایتتون شدم

    واز زمانیکه فایلهای شما روگوش میکنم که با معنی توحید ویکتا پرستی و شرک ومشرک بودن اشناشدم ،سعی در اصلاح خودم کردم و ازاین زمان ازدرون شادم وحالم خوبه وخیلی راحت اتفاق های ناجالبی که برام می افته روحل میکنم وناراحتی من فقط چند دقیقه است واونم باوجود خداوند سریع حالم عالی میشه

    والان معنی این ایه که تاخداهست نه غمی وجود داردنه ناراحتی، رو متوجه میشم واینم جواب سوالی که همیشه درذهن داشتم راخداوند مهربونم به من پاسخ داد

    وخداوند از طریق دستهایش که مادرعزیزم هستن توانستم دوره روانشناسی 1 روبخرم واز زمانی که خریدم نشانه های ثروت وفراوانی رومیبینم هم دربیداری وهم درخوابم وهمه رودردفترم مینوسم وسپاس گذارم از خداوند وشماکه دست خداوند برای من هستید

    من فایلهاروشبها وقتی دخترم میخوابه گوش می‌کنم وبرام جالبه روزی که شبش میخوام یکی از فایلهای دوره شماروگوش کنم درست سوالی برام پیش می آید که شب جوابش درفایل شمابه من گفته میشه

    و من ،دوره تحول زندگی من، روهم دارم همزمان(البته فایلهای تحول زندگی من یکم عقب‌تر هستم) بافایلهای دوره گوش میکنم وجالبتر اینکه اون فایل هم بافایلهای دوره روانشناسی ثروت 1

    موضوعش یکی میشه

    امروز روز23 فایل روانشناسی ثروت 1 روگوش کردم

    واز خداوند مهربونم سپاسگذارم که توسط شما منو باخودش آشنا کرد

    واز شماهم برای تمام آگاهی هایی که به من دادید ومیدهیدبینهایت سپاسگذارم واز خداوند مهربونم برای شما وخانم شایسته وخانواده گلتون سلامتی آرامش وشادی وثروت رامیخواهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    دانیال حافی گفته:
    مدت عضویت: 466 روز

    با سلام همه خوش صدا های سرشار از آرامش

    خانواده ی عباس منش

    چه چیزی در مویرگ های تمام اعضای این خانواده ست که ارتعاش آرامش و قرار رو مسری می کنه برای هر کسی که می شنوه این صدا هارو

    یه نکته خواستم

    درباره همین آیه ای که میگه شما به زمین بروید و منتظر هدایت من شوید. بگم

    این که کلمه… اهبطوا …رو آورده …به معنی پایین بروید …

    این جوری هم می تونیم معنی ش کنیم با توجه به آموزه های استاد که باید خودمون در مقابل خدا هیچ بنگاریم …

    اینکه اینجا خودش میگه بندگان من شما خودتون

    رو در مقابل من پایین بکشید و من شما رو هدایت می کنم و بالا می کشم و غم و اندوه گذشته و آینده رو از شما دور می کنم و می شوید کشتی آرامش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    مجید نوفر گفته:
    مدت عضویت: 1100 روز

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته گرامی

    خدا رو شکر الان که دارم این دیدگاه رو مینویسم هنوز ذوق زده ام دیروز عصر از قسمت نشانه امروز من به قیمت 62 زندگی در بهشت هدایت شدم، جدا از همه آگاهی های بینظیر این فایل، ویدئو رسید به قسمتی که در حال نجاری با چوبهای کاج در بهشتتون بودید اولش حواسم نبود به چوبها و نجاری با چوب کاج و دوستتون که اومده بود کمک شما، و این از اونجایی برام جالب شد که… من مدتها بود برای انجام یه بیزنس جدید در حال آزمون خطا بودم و نمونه گیری میکردم، بخشی از این بیزنس که 90 درصد ایده ی اون الهامات پروردگار بوده و بخشیش باچوب کاج باید انجام میشد و من دقیقا از صبح دیروز که چوبها و ابزار کارش به دستم رسید کار با چوبش رو که چوبش هم چوب کاج بود به همراه دوست عزیزی که اومده بود کمک من در حال انجامش بودم و همش به این فکر میکردم که آیا این بیزنس جواب میده یا نه؟! و مدام از خدا میخواستم که بهم نشونه بده کمی نگران بودم بابتش و کار نمونه گیری بخش چوبش به لطف الله انجام شد و من اومدم بخش دیگرش که با کامپیوتر بود رو انجام بدم معمولا حین انجام کار به فایلهای سایت شما گوش میدم و وارد سایت شدم خواستم فایل جدید رو گوش کنم اتفاقی روی گزینه نشانه امروز من کلیک کردم و به سریال زندگی در بهشت قسمت 62 هدایت شدم و فایل رسانه رسید به بخش کار شنا و دوستتون با چوب کاج و بعد از چند ثانیه من شگفتزده شدم و من هدایت و نشانه ی الله رو به بهترین شکل ممکن دریافت کردم و این رو نشونه ای دونستم از طرف خدای مهربانم که هر لحظه میشنوه حرف دل مارو،برای این که با قوت قلب بیشتری به مسیرم در این بیزنس ادامه بدم و به سر انجام برسونمش و مطمئنم بسیار توش موفق خواهم شد به لطف الله و انشاالله به زودی موفقیتم رو در این سایت اعلام خواهم کرد(برای آگاهی و امید دادن به عزیزان دیگر)

    همه اینهارو مدیون پروردگارم هستم، بودنم در سایت

    و آشنایی با شما استاد عزیز و دوستان دیگری که در این سایت حضور دارند برای تک تک شما آرزوی سلامتی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    کیمیا حقیقی گفته:
    مدت عضویت: 239 روز

    سلام من از سال 98با استاد عباسمنش آشنا شدم یادمه اولین فایلی که از ایشون گوش دادم دهنم باز مونده بود ک چقد اشتباه فکر میکردم در سال 98 من هیچی نداشتم با فایل های استاد پیش رفتم آگاهی کسب کردم اکثر فایل ایشون گوش دادم ب قوانین عمل کردم ب تمرین ها عمل کردم روزها گوش میدادم و نت بر میداشتم اون زمان ن ماشینی داشتم ن شغلی ن پولی

    بعد از اون سال 99 206 صفر خشک خریدم ینی جوری خوشحال بودم ک خدا میدونه بعد ازون تو یه شرکت مشغول ب کار شدم ب عنوان حسابدار اولین درآمد کسب کردم ولی بعد دوماه فهمیدم کارمندی برای من نیس اومدم بیرون کسب کار خودمو زدم مزون لباس عروس الان ک اخر سال 403 هست من x22pro صفر کمپانی خریدم با کلی جنس و کلی عروس و پس انداز

    واقعا ب اینکه باور هام و زندگیم عوض شده با فایل های استاد ایمان دارم من از صفر طی 4سال ب اینجا رسیدم الان 27سالمه و حس خوبی دارم و کلی انگیزه

    تو ایران چون 99افرار جامعه منفی ان سخت باور هات درست کنی ولی امکان پذیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    سمیه کمالی گفته:
    مدت عضویت: 2559 روز

    سلام سلام سلام

    نمیدونم از کجا بگم

    سال قبل که دوره دوازده قدم کلید خورد خیلی دلم میخواست شرکت کنم ولی نتونستم نشانه اش رو هم دریافت نکردم

    امسال از وقتی استاد گفت میخواد دوره ثروت رو به روز رسانی کنه همش دلم میخواست یه جوری پولش رو تهیه کنم و دوره رو بخرم به خواهرم گفتم و اون بهم پولش رو قرض داد یکی از دوستان هم فرکانسیم با توجه به اینکه پول رو قرض گرفته بودم بهم گفت برو نشانه هات رو نگاه کن ببین اگه هدایت شدی که بخرش وگرنه هنوز آمادگیش رو نداری و بخریش هم کار نمیکنی منم گوش کردم ونشانه ها منو هدایت کرد به روانشناسی ثروت ۳ با اون که خیلی دلم میخواد بگیرمش ولی اصلا برام مقدور نبود

    و امروز بهتون بگم بعد از تقریبا ۱۵ روز کار کردن مداوم روی سه جلسه چگونه درآمد خود را سه برابر کنیم دیشب بهم پولی رسید از یه زمینی که دوسال پیش با خواهرم و یک نفر سوم دیگه شریکی خریده بودیم و من مدتها دلم میخواست فروش بره واز شراکت بیام بیرون ولی فروش نمی رفت

    خواهرم دیشب خبر داد که فروش رفت زمین و من ۱۰۰ میلیون پول به دست اوردم (اگه میشد یه عکس از دفتر ستاره قطبیم میگرفتم میگذاشتم تا ببینید این صد میلیون از کجا امد ولی نمیشه خیلی جالب بود برای خودم و باورم نمیشدکه من این پول رو ساختم ) به هر حال امروز امدم برم روانشناسی ثروت رو بخرم گفتم برم ببینم نشانه ام بهم میگه و در کمال تعجب دیدیم نشانه ام میگه برو دوره عزت نفس رو بخر خخخخخخخ

    و البته توی توضیحات هم خیلی از روانشاسی ثروت گفته شده بود

    حالا من موندم چیکار کنم عزت نفس رو بخرم

    یا ثروت ۱ رو بخرم ؟؟؟؟؟

    این تبلیغ آلیس هست میگه همش رو بده 😁

    فکر کنم باید برم همش رو بخرم

    دوستتون دارم و خدا رو هر روز شکر میکنم بابت اینکه شما استاد من هستید🙏🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    نادر خراسانی گفته:
    مدت عضویت: 2148 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگر

    استاد عزیزم و خونواده مهربونم سلام عاشقتونم💚

    واقعا شگفت انگیزه این هدایت حتی همین الان که من اومدم این کامنت رو بنویسم هدایتی بود هیچ ایده ای واسش نداشتم و ندارمم که چی میخوام بگم

    داستان اینطوری شروع شد که من شبها خیلی وقتا میشه که نیمه شب بیدار میشم و شروع میکنم یا قرآن خوندن و صحبت کردن با خدا و یا کامنت میخونم امشب هم که الان ساعت ۲:۵۷ دقیقه ست و من تقریبا از ۱:۳۰ بیدارم اومدم تو سایت ببینم استاد عزیز فایل جدید چی آپلود کرده که دانلود کنم ببینم دیدم لایو قسمت ۲۸ اومده از اونجایی که من همیشه فایل های استاد رو توی لپ تاپ سیو میکنم بصورت پوشه بندی سیو کردم داخل پوشه لایو که اتفاقا همیشه اول سیو میکنم بعد میبینم که دقیقا موقع سیو کردن و پخش کردن خوردم به پست این فایل نشانه من برای واضح شدن قدم ، نمیدونم اون موقع که این فایل رو دانلود کردم چه اتفاقی افتاده و چرا داخل این پوشه سیو کردم فقط میدونم هدایت رب بوده که الان ببینمش و کلی خاطرات هدایت واسم مرور بشه و احساسمو خوب کنه تا بخوام بیام از یکی از خاطرات هدایتم بگم خلاصه بعد از دیدن فایل لایو قسمت ۲۸ اومدم دوباره این فایل رو دیدم و علاوه بر اینکه حالمو خیلی بهتر کرد منو یاد هدایت همین دو روز پیش انداخت و میخوام واستون تعریفش کنم

    استاد منم دقیقا همینطور که شما گفتید خیلی وقته که واسه سفر یا تفریح یا … هیچ برنامه از قبل تعیین شده ای ندارم هدایت میاد میرم تو دلش داخل کامنت هامو ببینید این مسئله هویداست مثلا سفر قبل از مهاجرتم که فایل جلسه ۴ قدم ۴ رو دیدیم انگیزه گرفتیم فرداش رفتیم سفر به جایی که نرفته بودیم در دل ناشناخته ها یا خود مهاجرتمون باز هم یک فایل دیگه دیدیم انگیزه گرفتیم همه چیو رها کردیم و ظرف مدت ۶ روز یا ۷ روز مهاجرت کردیم به تهران و الان هر روز همه چیز داره عالی تر میشه و کلی رشد کردیم و کلی همه چیز واسمون عادی تر شده بریم سر اصل داستان هدایت دو روز پیش در واقع اول هفته پیش بود که عزیز دلم بهم گفت آخر هفته پنج شنبه و جمعه دو روز تعطیلی داریم چکار کنیم منم اولین هدایتی که اومد گفتم خیلی وقته شب تو دل طبیعت کمپ نزدیم بریم کمپ پرسید کجا؟ دقیقا گفتم نمیدونم هدایت میشیم اتفاقا یک پیج دارم داخل اینستا که مناطق زیبا و دیدنی اطراف تهران و خود تهران رو با عکس و توضیحات کامل میزاره که گاهی اوقات میبینمش که هدایت شدم سمتش و چند تا از پستاشو دیدم و از یک مکانش خیلی خوشم اومد و احساسمم بهش خیلی خوب بود و دلم هی کشیده میشد به سمتش با عزیز دلم در موردش صحبت کردم باز یسری نجوا و ترس اومد که نه اگه بریم اونجا میخوریم به ترافیک و حالا باز جمعه بخوایم تا آخر شب تو ترافیک باشیم خسته میریم سر کار و کلی نجوا و ترس دیگه که بی خیال بشیمو اون موقع هم شدیم ولی به قول شما استاد این دلو نمیشه کاریش کرد باید به حرفش گوش داد صبح اون روزی که میخواستیم حرکت کنیم به عزیز دلم گفتم فقط اینجا اونم خوشحال شد و این خوشحالیش نشونه دیگه بود که مسیر درسته و اون مکان خفن هم اسمش دریاچه رویایی سد لار بود واقعا شگفت انگیز بود حتی هواشناسی هم گفته بود بارونه من انگیزم بیشتر شد واسه رفتن چون عاشق بارونم آقا ما تجهیز کردیم خودمونو وسایل و برداشتیمو رفتیم البته یکسری داستانای دیگه هم پیش اومد و همه کارا واسم توی هفته عالی انجام شد که داشت واضح میگفت که باید برید کمپ این آخر هفته رو

    ما حرکت کردیم مسیریابو راه انداختیم و حتی مسیر یاب هم داشت به نفع ما عمل میکرد یه جایی از مسیر یهو لوکیشن گوشیم عمل نکرد و مسیر یاب رفت رو حالت آپدیت بعد که دوباره مسیر رو نشون داد یه مسیر دیگه بود به عزیز دلم گفتم اینم هدایته بزار از این مسیر بریم رفتیم و حتی یک دقیقه هم ما تو کل مسیر به ترافیک نخوردیم مسیر فوق العاده زیبایی داشت دشت های سبز هوای خنک ابرهای زیبا که نور خورشید زیباترش کرده بود و هر لحظه با تحسین کردنشون حالمونو بهتر میکرد رفتیم و لذت بردیم تا اینکه رسیدیم به نزدیک دریاچه که نگهبانی زده بودن زنجیرش بسته بود دوباره نجوا اومدم که بستستو این همه راهو الکی اومدیو از این حرفا بازم گفتم قطعا خیره ربتیم جلو روی تابلو ساعت بازدید زده بود که بسته شدنشو زده بود ساعت ۴ عصر ما ساعت ۲ رسیدیم یخورده حالم گرفته شد که اینهمه ما اومدیم واسه شب موندنمون حالا باید هنوز نرسیدیم برگردیم و یه خوبی که منو همسرم داریم راجب حال بدمون و نجواهامون با هم حرف نمیزنیم یه یک ربعی جفتمون حالمون گرفته بود و سکوت مرگباری فضا رو فرا گرفته بود🤣 تا اینکه من به حرف اومدم گفتم ایول الان میریم دریاچه میمونیم اگه یک درصد کسی اومد گیر داد گفت برید میریم بغل رودخونه کمپ میزنیم رودخونش هم خیلی زیباست خلاصه رفتیم جلو دیدیم نه اینجا خیلی بزرگه فک نمیکنم اینقدر هم بیکار باشن و بیان همه رو بندازن بیرون هی حالمون بهتر شد و بهتر شد که همون لحظه یک ماشین آفرود با کلی تجهیزات و که مشخص بود اومدن واسه کمپ زدن وییییژ از بغلمون رد شد و با اینکه کل هیکلمونو خاکی کرد موقع رد شدن ولی کلی از دیدنش خوشحال شدیم 😉 و خیالمون راحت شد که میشه شب موند یکی از راههایی که میرفت بغل دریاچه و رفتیم ولی اون جایی نبود که دوس داشتم چون با سطح دریاچه فاصله داشت من دوست داشتم کنار خود آب باشیم یک خشکی از همونجایی که رفتیم دیدم و گفتم بریم اونجا رو پیدا کنیم رفتیم دنبال مسیر گشتن که اتفاقا خیلیم دور خودمون چرخیدیم توی راهش به پست یک عسل فروش مهربون هم خوردیم که بهمون عسل داد ولی چون نه نت داشتین نه آنتن گفت هر موقع که برگشتین خونه واسم واریز کنید که عجب عسلی هم بود بلاخره مسیرو پیدا کردیم بی نهایت زیبا بود و دقیقا همون جایی بود که ما میخواستیم اینقدر هیجان زده بودیم که حواسم نبود با ماشین رفتم تو گل نزدیک دریاچه که خیلی نرم بود و ماشین دیگه از جاش تکون نخورد اولش یخورده تقلا کردم واسه بیرون اوردنش و یخورده هم حالم گرفته شد که روزمون خراب شد ولی باز نجوا هارو ساکت کردم و گفتم عیبی نداره بریم کمپ رو بزنیم ناهارو بخوریم هدایت میشیم چطور در بیاریمش خلاصه بغل دریاچه کمپ رو زدیم هنوز کامل کمپ رو نزده بودیم که خدای مهربون مثل همیشه که معجزاتش سرازیر شده در زندگیم یکی از دستان مهربونش رو فرستاد پیش ما بدون اینکه من بهشون چیزی گفته باشم خودشون اومدن پیش ما گفتن ماشین شماست که گیر کرده تو گل و ماشین آفرود داشتن و اومدن خودشون ماشینمو درآوردن بدون هیچ سختی و فشاری و باز هم پاسخ خداوند به شجاعان اینکه تونستیم حالمونو خوب کنیم و در احساس بد نمونیم 💪

    باز یه جا دیگه یادمون اومد چوب واسه آتیش نیاوردیم گفتم خدا همیشه هدایتمون میکنه راهشو بهمون میگه رفتیم با عزیز دلم یه دوری اطراف بزنیم و اینم بگم حتی یک دونه درخت اونجا نبود که بگیم چوب باشه در حال دور زدن بودیم که یک منتقل از گذشتگان که اونجا بودن و رفته بودن رو دیدیم که یک تیکه تنه درخت بزرگ داخلش بود که خودش به راحتی ۳ تا ۴ ساعت آتیش رو جواب میداد برگشتیم دیدیم اون دستان مهربون خدا که ماشین در آوردن رفتن رفتیم هم جایی که کمپ زده بودنو ببینی که اگه خوب بود بریم دیدیم اونام کلی چوب گذاشتن اونارو هم برداشتیم خلاصه تا خود صبح ما چوب واسه سوزوندن پیدا کردیم اینم یکی دیگه از هدایت های اربابم بود🙏

    کلا اون شب ما بودیم و ۳ تا اکیپ دیگه که کمپ زده بودن که اونام از ما فاصله زیادی داشتن که چراغاشون سو سو میزد نیمه شب خسته شدیم گفتیم استراحت کنیم رفتیم توی چادر که بخوابیم یک صدایی میومد مثل صدای پا بود اولش هی حواس خودمو پرت میکردم که نه چیزی نیست باز هی صدا بلند تر شد اولش جفتمون ساکت بودیم و خودمونو میزدیم به کوچه علی چپ و لی باز نمیتونستیم بخوابیم تا اینکه عزیز دلم گفت صدای چیه گفتم مطمئنم چیزی نیست بیا بریم بیرون ترسمون بریزه تا راحت تا صبح بخوابیم از اونجایی که دوره عزت نفسم درحال کار کردن روشیم یاد اون فایلتون افتادیم که تو دل جنگل تنها بودید افتادیم استاد و رفتیم تو دل ترسامون البته قبل تر هم کمپ میزدیم این ترسمون کمتر شده بود ولی از بین نرفته بود و هم اینکه خیلی وقت بود کمپ نزده بودیم خلاصه رفتیم بیرون اولا که هیچ صدایی نبود باد میزد به چادرمون و به هم کشیده میشد تو گوش ما خیلی زیاد شده بود و همه جا در سکوت محض بود جاتون خالی آتیشو زیاد کردیم نم بارون هم میزد هوا فوق العاده بود و شروع کردیم از نتایج و اتفاقات اون روزمون حرف زدیم و همینارو مرور کردیم بعد رفتیم با یه احساس فوق العاده خوب تا صبح راحت خوابیدیم و لذت بردیم و صبح هم با احساس عالی تر بیدار شدیم 😍

    خدا میدونه توی همین دو روز چقدر ما این نتایج عالی رو مرور کردیم که امشب هم هدایت شدم واسه شما عزیزانم تعریف کنم عاسقتونم

    استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم که این آگاهی هارو در اختیارمون گذاشتی تا اینطوری رشد کنیم هر روز بزرگ تر شدنم رو با این آگاهی ها دارم به وضوح میبینم اینهمه تغییراتی که در همه جوانب زندگیم اتفاق افتاده بخاطر آموزش های عالی و کامل شماست استادم و هدایت خداوند که دقیقا در زمان درست هدایتم میکنه به سمت فایل های بی نظیرتون تا یاد بگیرم و رشد کنم خدارو بی نهایت شکر میکنم بابت وجود شما استاد عزیزم و خونواده دوست داشتنیم در زندگیم بی نهایت عاشقتونم💚💚💚🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      بيژنِ😁عزيز گفته:
      مدت عضویت: 3202 روز

      سلام همراهان عزیز

      من عاشق نم نم بارونم و خوابیدن زیر این موسیقی طبیعت…

      تو سقف هال خونه مون یه لوله دو‌اینچی پلاستیکی قبل از بستن سقف گذاشتیم که لوله های کولر سنترال ازش رد کنیم ولی بدلایلی لوله کولر از اونجا رد نشد، یه قوطی خاای رب گوجه فرنگی گذاشتم روش تا چیزی داخل نیاد

      هر وقت بارونه میخوره به این قوطی رب ما که صداش توی گوش من از دلنوازترین موسیقی ارامبخشتره.

      هر وقت بارون باشه من تو هال میخوابم با مخالفتهای همسرم که میگه تخت خواب راحت و اتاق خوابو میزاری میای تو‌ هال می خوابی؟!

      من میگم اره و پیروز همیشه منم ولی ی اهنگی داره خوردن دانه خای بارون به این قوطی خالی رب که نگو…..

      با تعریف کردن ماجرای کمپ زدنتون‌ و شب بارانی یاد این داستان خودم افتادم.

      همیشه شاد باشین و سلامت و ثروتمند دوست عزیز🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سمیه اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1961 روز

      دوست عزیزم،داستان هدایت شما چقدر زیبا بود،من خیلی دوست دارم توی جنگل یا کنار رودخانه کمپ بزنم خیلی دوست دارم،با هدایت شما این احساس برام مرورشد،این سفر فوق‌العاده و بی‌نظیرتون اونم با عزیز دلت،من خیلی سفر اونم سفرهای که هدایت الله باشه رو دوست دارم،انشالاه خداوندم ارباب من شرایط رو برام جور کنه برای سفری پراز امید و شجاعت و لذت

      چقدر از کامنتتون لذت بردم سپاسگزارم

      شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فاطمه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1798 روز

    سلام معجزه ای که من در این مسیر دیدم تغییر حال بدم به حال خوب بود .

    تغییر کانون توجه از کمبودها به فراوانی .

    رسیدن به این باور که فراوانی همه جا هست حتی در دل کمبودها

    زیرا که

    ان مع العصر یسرا .

    من در دل کمبودها فراوانی را یافتم و باعث شد حس مقاومتم نسبت به کمبودها از بین بره . حس جنگ با کمبودها . حس ترس از کمبودها . حس توجه به کمبودها . حس خشم از کمبودها . حس نگرانی از کمبودها .

    من این همه انرژی به کمبودها دادم و اونا رو برای خودم کردم غول .

    با هدایت شدن به صفحه ی خودم حس کمبودم آرام آرام تبدیل شد به حس فراوانی مرحله به مرحله فراوانی رو حس کردم .

    من الان در سطحی از فراوانی هستم که باورش کردم و وارد زندگیم شده .

    هرچقدر بیشتر فراوانی رو در درون خودم باور کردم زندگی بیرونی من بیشتر تغییر کرد .

    من اکنون 9 میلیارد در یکی از حسابهایم پس انداز دارم .

    یک خانه در تهران به نامم شده است .

    250 میلیون در حسابی دیگرم دارم .

    100 میلیون در حسابی دیگر دارم .

    150 میلیون هم در حسابی دیگر دارم .

    خانه ای دارم که سقف بالای سرم است و از زندگی در آن راضی هستم .

    من روی هیچ کدام از اینها حسابی باز نکرده ام . من روی خودم حساب باز کردم .

    اینها خودبه خود جاری شده اند و خود به خود در حال افزایش هستند . من حتی یک قدم برای دریافت این همه نعمت بر نداشته ام .

    چون من روی خودم حساب باز کرده ام .

    به میزانی که خودم را باور کردم زندگی ام در بیرون تغییر کرد .

    من فراوانی را در خودم باور کردم .

    چون روح من روح الهیست و خدا کانون ثروت است و من نیز کانون ثروتم .

    ثروت بیرون از من نیست .

    ثروت از من خلق میشود .

    من کانون ثروت هستم و از جایی که هیچ انتظاری از آن نداشتم به سمت من روانه شد .

    اکنون من تمام کمبودهایم را بیشتر رها می کنم تا اجازه دهم حس زیبای سپاسگزاری و وفور نعمت بر من جاری شود که همین اتفاق افتاده و تمام این نوشته ها از نظر من نعمت است و فراوانی را در همین نوشته ها که معجزه کلام است میبینم .

    بزرگترین معجزه خداوند معجزه کلام است و من فراوانی را در این نعمت هم به وفور میبینم .

    استعداد عجیبی در نوشتن و درک کردن و انتقال درونیاتم به بیرون دارم و همین معجزه به تنهایی کلام مولانای جان را اثبات می کند :

    باده در جوشش گدای جوش ماست

    چرخ در گردش گدای هوش ماست

    باده از ما مست شد نی ما ازو

    قالب از ما هست شد نی ما ازو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2234 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام‌به تمای دوستان و استاد که این متن رو میبینه و میخونه.

    نمیدونم چرا هدایت شدم به این بخش،اما یه حسی گفت که اینجا کامنت بذار.

    احساس میکنم که باید راجب نشانه اخیرم صحبت کنم، فایل 《همه ما به یک اندازه به نعمت ها دستری داریم》

    خب علاوه ر اینکه واقعا میشه درک کرد که همه به یک اندازه‌پتانسیل دارن و هرکس یاراده کنه میتونه بدون درنظرگرفتن شرایط زندگیش شروع کنه از جایی که هست، پتانسیل هاش رو کار بگیره و بره به سمت تعالی، خداروباورکنه تا هدیات بشه، البته که بهتره همه ی این آگاهی ها رو بازتابش بدم به خودم، یعنی اگر خودم خدارو باورکنم به خواسته ها و لذت بیشتر در زندگی میرسم.

    خب واقعیت اینه که پریشب داشت با یک دوستی نرف میزدم و باوردارم که تقریبا هرآنچه از روابط یادگرقته بودم و عزت نفس رو یک شبه بهش گفتم تو تناس تلفنیمون،درسته که اونم‌عضو سایته اصلا اونو استاد رو معرفی کرد، اما مسئله اینه که من خودم اومدم کمک کنم و صحبتمون خب نیاز بود که سر 1ساعت بمونه برای زوز بعد، اما این نشونه اومد که به من میگفت،آهای!عزیزجان! بسه، بیا و نگاه کن که جقدرشو خودت نیازه از تئوری به عملی در بیاری!

    خب یه حس یگفت که ادامه تماس تلفنی رو بهانه بیار و کنسل کن.

    واقعا طی این 24ساعت که نشانم اومد تا الان مت جه باگ‌های کوجکی شدم‌که نیازه که روشون کارکنم، برای اینکه ایمان بدون عمل نباشم، برای اینکه نتایج رو کامل بگیرم.

    و اینکه باورکنم‌که اون دوست من هم‌ اگر وقت نداره یا به اردلیلی کمتر به سایت سرمیزنه خودش میتونه وقتی اراده کنه بره کارکنه روی خودش.

    این بین من هم واقعیت یکم داشتم جوگیر میدشم که بله دیگه! بنده بسیار نتایج پرزنگ و خوب یگرفتم‌و الان دیگه میتونم‌حرف بزنم و…

    خب درسته که نتایج خوبی گرفتم‌اخیرا،اما شاید الان خودم در مرحله پایدار کردنشون هستم!بنابراین فقط بهتره که این مسیر رو ادامه بدم،تکمیل کنم‌آگاهیم رو تکمیل و ورودی هام رو کنترل کنم.ادامه بدم!!!

    خب خداروشکر که این فرصت بهم‌داده شد که اینجا تجربه خودم رو بگم،امیدوارم که به همه کمک کنه، این‌نشانه دقیقا چیزی بود باید میشنیدم و چقدر که خداوند نشانه هوش کارگشاست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مجتبی عاطفی گفته:
      مدت عضویت: 1612 روز

      سلام دوست عزیز ارشیا جان

      چقدر صاف و صادق و واضح مچ خودتو گرفتی و من لذت بردم از این صداقت، که بجای خوب حرف زدن بهتره خوب عمل کنیم اینم همون ایراد منه که خیلی خوب اصول و اصل رو یاد گرفتم و بیشتر میرم به بقیه یاد بدم و خودم کمتر عمل میکنم چند وقتیه که متوجه این ایراد شدم و سعی دا م کمتر حرف بزنم و بیشتر مچ خودمو بگیرم و سعی کنم خودمو اصلاح کنم و وقتی نتیجه باشه آدم ها خودشون میان دنبالت، ممنون بابت این آگاهی و اینکه امروز دست خدا شدی برای یادآوری این مطلب و اینم از خوندن تجربیات دوستان از تجربه روزانه

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: