سفر به دور آمریکا | قسمت 77
دیدگاه زیبا و تأثیرگذار یوسف عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
طبق معمول دستگاه راهنما و صحبت های استاد با اون (همین نشون از گستردگی جهان و راحت شدن روز ب روز زندگیه و این که نعمات خدا بیشمار و مختلف و متفاوتن). بعد بسم الله الرحمن الرحیم گفتن استاد و خدایا به امید تو که من واقعا شروع هرکاری با نام خدا و واقعا دل سپردن به هدایت الله رو خیلی دوست دارم و استادی که واقعا در عمل انجامش میده. باز هم جاده ها و سرسبزی و طبیعتی بکر و محشر و انبوه درختان و زمین های سرسبز که این غیر از نعمات و رحمت خدا مگه چیزی دیگس!؟ همه جا حصارهای خیلی خوشگل که قبلا فقط تو فیلما میدیدم و واسم خیلی خیلی جالبن و حس خوبی بم میدن و هرجا تصویر بیاد رو استاد طبق معمول عشقشو ابراز میکنه و این رفته تو وجودش و همیشه چشمها و دهان و گوشها رو عادت داده به زیبایی ها،
بعد جاده خیس و کلی درخت و آسمون ابری که این منظره عشق منه و کلی حالمو خوب میکنه. ادامه مسیر و جاده ای خشک و باز کلی سرسبزی و پارکینگی پر از نعمات در قالب کلی خودروی شیک و مختلف و متنوع و فلوکس قدیمی که اونجا واقعا جلب توجه میکنه و قشنگ نشونی از گستردگی جهانه و اینکه جهان تو تمام زمینه ها پیشرفت کرده. پیاده میشید و اولین چیز میشه دیدن دوتا آهوی فوق العاده زیبا و خانم شایسته که نشونه واضح خواسته و خداوندی که سریع الاجابه(سریای قبلی دیدن آهوا رو کلی تحسین کردین و جهان هم جواب فرکانسها رو ب بهترین شکل میده) و استادی که همواره در پی هدایته و با تمام وجود عمل میکنه و نتیجش میشه هدایت به بهترین مکان ها و افراد و لذت ها. آهوی دوم و کلی آرامش تو وجود اون آهو و جهان پاداش مردمی که این همه امنیت ایحاد میکنن واسه مخلوقات خدا رو با کلی زیبایی و سرسبزی و حیوانات فوق العاده میده، مایکی که ارتباطش با روحش کلی قویه و فقط چشمش به زیباترین چیزها میره و کشف بهترین ها در هر مکانی.
یه غار خیلی شیک و آبی که از بالا چکه میکنه و باز هم استادمون و کلی ذوق و بازی و استفاده از هر لحظه و مکانی واسه شادی و شوخی و .. در ادامه هم پدر و پسری که واقعا عاشق همن و هزاران بار فقط ما دیدیم همو بغل کردن و شوخی و خنده که واقعا بهترین الگو ان واسه رابطه پدر پسری. غیر از اینهمه زیبایی که تو کلمات نمیگنجه دوست دارم در مورد نعمات حرف بزنم و پذیرا بودن ظرف وجودیمون، این فایلها واسه من واقعا دارن ثابت میکنن که هرچقدر بیشتر دنبال زیبایی ها باشیم چ اگاهانه چ ناآگاهانه جهان به بهترین شکل پاسخمون رو میده و نتیجش میشه زندگی استاد و خانوادش که سراسر شده از نعمات در قالب ثروت، سلامتی، خودرو، هدایت به مکان های فوق العاده، حیوونایی که میان سر راهشون، غذاهای خوب، امکاناتی مثل گیرنده اینترنت و این حال همیشه خوب.
نکته بعدی هدایتیه که قشنگ دارم میبینم شده جزئی از زندگی استاد و یه باور قَویه که شکل گرفته تو وجود استاد و لیاقتیه که استاد در خودش ایجاد کرده و خودش رو لایق هدایت مستقیم رب میدونه، نکته ای که فکر میکنم باید خیلی بهش توجه کنم و الگو بگیرم و تکرارش کنم و لیاقتش رو در وجود خودم پرورش بدم و مثل استاد مطمئن باشم که خداوند هدایت میکنه و اینقدر تو این زمینه با تجربه بشم ک مانند استاد هدایت رو راحت و بدون شک بپذیرم و میدونم که به تکامل نیاز دارم واسه رسیدن به نعمات و هدایت و درک بیشتر مفهوم نعمات و هدایت.
خدایا خیلی خیلی شکرت که ما رو با این خانواده هم مسیر کردی و داریم میبینیم
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 77196MB13 دقیقه
محکوم عشقم گرفتار یار
مثل پرنده هوادار یار
مثل یه سایه به همراه یار
بود و نبودم به دلخواه یار
هر چی که یار گفت دلم گفت به چشم
از گل و خار گفت دلم گفت به چشم
——————————————————-
سلام مریم جان و استاد عزیزم
چقدر انتخاب آهنگ برای این بخش هم جنس هدایت و اعتماد و توکل به خدا رو داره :
هر چی که یار گفت دلم گفت به چشم
من با این مصرع خیلی وصل شدم به خدا و هدایت هاش
این روزها خیلی خیلی حس نزدیکی بهش دارم و هر سوالی که ازش میپرسم جوابش رو دریافت میکنم.
این روزها خیلی دارم به این فکر میکنم که چقدر زندگی میتونه با اعتماد به خدا قشنگ تر و روان تر باشه .
شاید به این فایل ربطی نداشته باشه ولی دلم گفت بنویسمش و منم میگم چشم.
من دیشب یه نشانه ی واضح از خدا دریافت کردم و اون این بود که به محض اینکه وارد خونه شدم بابا داشت تو گوشیش فایلی رو میدید که این آیه ازش پخش شد :
وَلَسَوۡفَ یُعۡطِیکَ رَبُّکَ فَتَرۡضَىٰٓ
و به زودى پروردگارت آن قدر به تو مىبخشد تا راضى شوى
و به محض شنیدنش قلب بهش قلاب شد و وصلم کرد بهش.
انگار یکی ته قلبم گفت با تو بودما شنیدی؟
اون وقت نباید قربون این یار رفت و هرچی گفت بگیم چشم ؟
استاد من چند روزه انقدر روحم لطیف شده همش تو پیاده روی و تو راه رفت و برگشت به شرکت و خونه قرآن گوش میدم و اشکام همینطور میاد.
نمیدونم چقدر شبیه به تجربه ی شما تو پیاده روی های خونه تا دانشگاه تو بندرعباسه ، اما قلبم میگه همون مسیره .
تو فقط ادامه بده و برو جلو
همونطور که به استاد عباسمنش خدا از فضل رحمتش بخشیده قراره به توام ببخشه ، انقدر ببخشه که راضی بشی.
نشونه های این جنسی مثل همین آیه این چند روز انقدر زیاد برام تکرار شده که قلبم از شدت شوق و احساس خوب میخواد از سینه م کنده بشه و بیفته رو دستام.
استاد من حالم خیلییی خوبه ، و خبر خوب اینه که اینبار دارم با تمام قوا این مومنتوم رو حفظ میکنم.
قلبم گواهی اتفاقات عالی رو میده .
خیلی زود
خیلی زود
نمیدونم چی شد اینا رو نوشتم.
داشتم خودمو آماده میکردم از قشنگی های این نشنال پارک و این غار و زیبایی آهو ها کامنت بنویسم ولی این کلمات بر قلب و دستانم جاری شدن.
منم هرچی یار بگه میگم چشم ،حتما همینا باید در این لحظه و اینجا نوشته میشد :)
در پناه الله یکتا باشیم همگی :)