سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۵

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار علی عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خدای من چه همزمانی زیبایی. استاد دقیقا همین امروز بود که داشتم با یکی از دوستانم که اون هم جزء خانواده صمیمی عباس‌منش هست در مورد همین مسائل که شما داخل فایل راجع بهش صحبت کردید صحبت می‌کردم. و قشنگ احساس کردم که این فایل دقیقا از روی صحبت‌های ما ساخته شده و چقدر فوق‌العاده بود این فایل

استاد یه چیز خیلی باحالی رو متوجه شدم و اون این بود که این جمله IN GOD WE TRUST شعار رسمی امریکا هستش و شعار ایالت فلوریدا هم هست و از سال 1957 روی اسکناس‌های امریکا نقش بسته. اما من این رو از کجا فهمیدم؟‌ امروز همین دوستی که داشتم باهاش در مورد امریکا صحبت می‌کردم برای من عکس یدونه صد دلاری فرستاد و کاملا یهویی توجه من به نوشته‌ی IN GOD WE TRUST که پشت اسکناس نوشته شده بود جلب شد. من تا قبل از این که این جمله رو روی اسکناس ببینم فکر می‌کردم این جمله‌ایه که شما خودتون ساختین و خیلی هم جمله‌ی قشنگیه ولی وقتی پشت اسکناس دیدمش رفتم در موردش سرچ کردم و دیدم این اصلا شعار رسمی ایالات متحده هست.

اینه واقعا تفاوت امریکایی‌ها با ما که اون‌ها شعارشون رو توحیدی انتخاب می‌کنند، و اصلا وقتی من این شعار را پشت اسکناس دیدم گفتم خدای من این افراد چقدر باورهاشون درسته که پشت پولشون این شعار رو نوشتن.

چند روز پیش مطلبی مطالعه می‌کردم در مورد عید و جشن شکرگزاری و خب عید شکرگزاری، یکی از بزرگترین اعیاد مردم امریکاست. سال‌ها پیش مردمی که برای اولین بار به این کشور مهاجرت کردند، در پایان فصل درو تصمیم گرفتند به خاطر خاک حاصلخیز و نعمت‌هایی که خداوند از طریق طبیعت پربرکت این سرزمین به آنها داده، یک روز را به سپاس‌گزاری اختصاص بدن.

و رابطه مستقیمی وجود داره بین این نوع نگاه و تجربیاتی که این مردم از نعمت‌های خداوند در زندگیشون دارن. از سرسبزی و جنگل‌های زیبا گرفته تا باران‌های فوق‌العاده و رودخانه‌های پر آب.

این تفاوت به علت تفاوت میزان نعمت‌ها نیست چون جهان خداوند پر و مملو از نعمت و برکته. و بلکه تفاوت در میزان دریافت این نعمت‌هاست. این تفاوت در فرکانس این مردمه، در نگاه سپاس‌گزارانه و رضایتشون از زندگیه.

و مهم‌ترین قانون اینه که فقط افرادی می‌تونن نعمت‌های بیشتری را دریافت کنن که در فرکانس و مدار آن قرار بگیرند. و استاد چقدر قشنگ گفتید که اگر شما می‌خواید هدایت بشید به جاهای خوب باید خودتون خوب باشید. اگر ما روی خودمون کار کنیم جهان ما را هدایت می‌کنه به سمت مکان‌هایی، شرایطی، افرادی، روابطی که از شرایط قبلی ما بهتر هستند. لازمه‌ی این کار، کار کردن روی خودمون هست. لازمه‌ی این کار سپاس‌گزاری هست و این کاریه که ما را وارد مداری می‌کنه که بتونیم نعمت‌های بیشتری رو دریافت کنیم.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۵
    28MB
    41 دقیقه
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۵
    578MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

409 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اندیشه افشین» در این صفحه: 1
  1. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2996 روز

    سلام استاد عزیزم

    خیلی سعی کردم فایل را تا آخر ببینم بعد نظرم را بنویسم ، چون با حرفهایی که زدی چند بار خواستم فایل را استپ کنم و حرف بزنم ….

    استاد جان من در عجبم که کسانی که به هر جهت به تو خرده میگیرند ، این جا توی سایت تو چی میخواند واقعا !!!! تو را باید با چشم دل دید ، کسانی که چشم دلی برای دیدن حتی اولین لایه از وجود تو ندارند ، این جا چی میخواند !!!! کسانی که نه چشم هاشون می بینه ، نه گوش هاشون میشنوه این جا چی میخواند!!!! و این در حالیه که حتی با چشم جان هم نمیشه تمام تو را یکجا دید و با گوش جان هم نمیشه تمام حرفهای تو را شنید ، واقعا نمیشه درکت کرد ، نمیشه ، نمیشه …. از بس که تو از شعور و آگاهی میگی ، از بس که حرفهای تو بی انتها هستند نمیشه آنها را در یک کلام فهمید …. برای من هرگز فایل های تو تکراری نمیشه …. واقعا نمی فهمم که چطور میشه از حرفهای تو گذشت و به اطرافت توجه کرد ، نمی فهمم چطور میشه از کلام تو گذشت و به لباست چشم دوخت ….

    آیا غیر از این است که ما برای تغییر زندگی به اینجا آمده ایم !!! پس چرا حواسمون به قانون فرکانس نیست ، چرا حواسمون به ارتباط این قانون و ایجاد اتفاقات نیست !!! اگر ما برای خلق اتفاقات زندگی هامون به این جا نیامده ایم پس هرچه زودتر این مکان مقدس را ترک کنیم ، یقینا هزاران مکان برای حرفهای روزمره تدارک دیده شده است …..

    اما اگر این جا هستیم ، به لباس استاد ، به اینکه چرا خانم شایسته پشت دوربینه ، چرا جلوی دوربین نمیاد چکار داریم ، این جا محل تخلیه حس کنجکاوی نیست ….من دیدم که بچه ها مدام میگند استاد کِی میای ایران !!!! بخدا برام عجیبه ، تمرکز ما واقعا روی چییییییست ؟؟؟ استاد ایران باشه یا آمریکا برای ما فرقی نداره ، ما باید زندگی مون را تغییر بدیم …. اگر کسی به هر دلیلی استاد را قبولش نداره یا باورش نداره پس آیا برای زجر دادن خودش این جا مونده !!!! ؟؟

    نمیدونم ….

    خدا را شکر میکنم که تمرکزم روی این افراد نیست و فقط گاهی که استاد صحبت می کنه یا اتفاقی چشمم به کامنتی بیفته تازه میفهمم که چنین افرادی هم هستند ….

    چند روز پیش اتفاقی کامنتی خوندم که یکی از دوستان که ۱۷ روز بود عضو سایت شده بود کلی از زندگی استاد و برنامه سفر به دور آمریکا ایراد گرفته بود و دست آخر هم گفته بود عده ای برای خود شیرینی و جلب توجه کامنت میذارند که دیدگاهشون را توی کانال بگذارند و لایک بهشون بدند و این حرفها و دقیقا اون روز دیدگاه من توی کانال گذاشته شده بود …. خواستم بهش پاسخ بدم ولی گفتم ولش کن تو حال و هوای خودش باشه … کی از حال کی خبر داره ؟ جلب توجه چیه! کی میدونه که من نصف شب چنان غرق آگاهی های این سفر میشم که وقتی همه خوابند من اشک می ریزم و می نویسم ، برای قلبم ، برای خودم ، من از شدت لطف خدا گریه می کنم و می نویسم و با دلی آرام به خواب می روم … و صبح بیدار میشم و میبینم کامنتم لایک گرفته و بچه ها یی که با من هم فرکانس بودند ، حرف هام را خوندند و تحت تاثیر قرار گرفتند …. من هرلحظه از شور و شوق آشنایی با این سایت سپاسگزاری میکنم ، گاهی به خودم میگم اگر با استاد آشنا نمی شدم چه بر سرم می آمد ؟؟؟ با آنهمه افکار منفی و زندگی سراسر غلطم چه میکردم ….

    استاد عزیزم!!! من هروقت نگاهت میکنم بعد از حرفهات به چشم هات ، چشم می دوزم ، چشم هایی که پر از عاطفه و مهربانی هستند ، چشم هایی که تمام احساس تو و تمام علاقه ی تو به بچه ها در مردمک آنها نهفته است …من عین یک گنج به تو نگاه میکنم ، با تو میشه گنج ها یافت ، میشه به الماس رسید ، میشه ثروت ساخت ، میشه رابطه را سامان داد ، میشه مادری مهربان شد ، میشه پدری با محبت شد ، با تو میشه به زندگی لبخند زد ، با تو میشه از هیچ به همه چیز رسید ، با تو میشه هیچ شد و دانه ای شد در آغوش خاک ، با تو میشه جوانه زد و رفت تا سینه آسمان ، با تو میشه باااااااور کرد ….

    تو برای من ورق دیگری که نه …تو کتاب دیگری از زندگی هستی … تو یک نسخه هستی که گمان نکنم مانند تو منتشر شود … تو یک نسخه ی نایابی …

    برای من که تمام عمرم سرگردان کوچه ی تردید بودم ، برای من که عمری نگرانِ آن سوی کوچه ها بودم …… تو پاسخی برای حل محتوای دلم بودی …. خدا زندگی ام را ، تردید هایم را ، غصه هایم را ، نگرانی هایم را ، با تو حل کرد و تو مساوی با تمام فرمول های بی جواب ذهنم شدی ، همه چیز با تو مساوی شد …. مساوی ِِ مساوی

    خدا را شکر میکنم که کمتر مثل دیگران بودم و شاید به همین خاطر به جایی هدایت شدم که کمتر کسی به درستی هدایت میشود ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: