سفر به دور آمریکا | قسمت 106

نمیدونم از کجا شروع کنم و چه بنویسم چون وقتی دیدگاه های دوستان و میخونم همشون از قدرت فوقالعاده ی فن بیان بینظیری برخوردارن و هر چه سلام و درود یه یکایک همه عزیزان بفرستم نمیتونم تاثیرات گفته هایشان را ادا کنم میخوام دریک مطلب کوتاه کل گفته استاد و دوستان رو من جواب بدم….. شاید خنده دار باشه که من میخوام جواب همه دوستانو در رابطه با فایل آخر استاد رو بگم…من حدود یک سال و نیم در بدترین شرایط زندگیم با استاد آشنا شدم در زمانی که هر روز سقوط میکردم طوری که تمام ارثیه شوهر خدابیامرزم را توسط پسرم از دست دادم ..داستان به این صورت بود که بعد تصادف همسرم تا دو ماه توی کما بود و بعد به رحمت خدا رفت و پسرم ارث پدریشو میخواست اول موافق نبودم ولی بعد از اینکه راضی شد که با اون ارث براش مغازه بخرم و دخترم هم موافقت کرد که با هم یک خونه کوچکتر بخریم و نقل مکان کنیم با توجه که خودم تمایلی به این کارای تغییرات نبودم چون ذهن بسیار مشغولی داشتم.. خلاصه بعد مدت کمی پسرم همون مغازه رو یواشکی فروخت و فکر میکرد با پولش چه کارا که میتونه بکنه وخلاصه پولهاشو هم به یک شرایطی که هنوزم برامون معلوم نیست از دست داد بعد دوباره هومدم که مثلا براش کسب و کاری راه بیاندازم که باز با ندانم کاری پسرم به بانک بدهکار شدم و همون خونه ای هم که با دخترم خریده بودیم را زیر بار قرض و بدهی اوفتادیم و بعد یک شخصی از ادمای به اصطلاع خیر اومد که کمک کنه و پول بانک وکه بهره هم روش رفته بود تسویه کنیم که البته بشرطی این پولو بده که من خونه رو بنامش کنم و ممابقی پول خونه رو که البته کمتر از ارزش واقعی یش بود برداره ومنم در شرایط بسیار سخت مجبور شدم که اینکارو انجام بدم وبه ما گفت که اگر زودتر از یکسال پول هارو بهش برگردونم خونه رو به ما بر میگردونه و باز ما دوباره با ندانیم کارهامون متکب یک اشتباه دگر شدیم و با مابقی پول خونه برای پسرم کارخونه قارچ راه انداختم ولی بشرط اینکه منو ودخترم هم حاضر وناضر کارها باشیم ولی بازم هم کراها خوب پیش نرفت و ما همون سرمایه رو از دست دادیم و مجبور شدیمم کل خونه رو دودستی با اون آقای به اصطلاح خیر تقدیم کنم و بعلاوه یک پول دستی هم ازش گرفتیم و باز هم بناچار توسط باغی که داشتیم بلاخره بعد از سه سال با ایشون تسویه کنیم ..بماند که آواره شدیم و تمام وسایلمونو فروختیم و بقیه اسباب اثاثیه توی انباری همسایگان و اینور و اونور وغیره……اینهارو گفتم که تا حدودی با وضعیت من آشنا شوید که خبر بوده . تا اینکه من با دورهای انگیزشی خیلی از اساتید آشنا شدم توسط کانال های تلگرامی البته من قبلا با قانون جذب قانون توانگری آشنا بودم ولی چون ادامه ندادم و در شرایط فوت شوهرم وکلا بهم ریخته بودم و کارها هم هر روز بد و بدتر میشد از قانون جذب هزاران کیلومتر فاصله گرفتم ولی یهو یک معجزه توی زندگیم رخ داد که همانموقع ها که مجبور شدم حدود هفت هشت ماه منزل خواهرم باشم . یک روز خواهرم گفت توی کانال بازنشستگان بانک(خواهرم بازنشسته بانک بود) توی کانال انرژی مثب ینفر در باره قانون جذب یک صحبتهای کرده نگاه کن و ببین .. چون خواهر میدید که من همش دنبال این چیزا بودم …. خلاصه اولین فایل استاد عباسمنش در باره روانشناسی ثروت یک بود …. خدا میدونه وقتی من بارها و بارها و بارها این فایل و گوش کردم و بعد روانشناسی رایگان ثروت ۲و روانشناسی رایگان ثروت ۳ خدا میدونه که من چند بار صد بار شاید هم بیشنتر که همش با هندس فری شبانه روز توی گوشم بود و گوش میکردم واز همون روزها عاشق این استاد شدم چون احساس میکردم باید این بهای سنگین و توی زندگیم میپرداختم تا هدایت شوم وبطور خلاصه بگم دقیقا از بیست و پنجم مرداد سال نود وشش من دوباره متولد شدم و خدا شاهده هر چی توی اون فایلها گفتن مو به مو انجام دادم و هر روز زندگی من بهتر وبهتر و قشنگتر شد با همون فایلهای رایگان …. و تا الان من کلا بدهی همونو صاف کردیم . یک خونه هم اجاره کردیم و درهای نعمت و برکت الهی به زندگیم باز شده و خدارو صد هزار مرتبه شکر گزارم که متو در مسیر استاد عزیزم و استاد الهی ام هدایت کرده البته هنوز به اون وضعیت نرسیدم که فایلهای محصولات رو خریداری کنم چون واقعا هنوز باید رو خودم کار کنم تا به اون درجه از لیاقت و عزت نفس برسم تا جهان هدایتم کنه به این محصولات فوق العاده ارزشمند استاد …… خدایا صد ها هزار مرتبه شکرت….استلد عزیز من هنوز از فایل های قدیمی ارزشمند شما که هم رو در لب تابم سیو کردم بارها و بارها نگاه میکنم و تمام سفر نامه به دور آمریکا رو بارها وبارها نگاه میکنم مطلب مینویسم و هر بار هم نکته هایی پیدا میکنم که انگار من تازه اولین باره میبینم و میشنوم و بخودم میگم منی که این همه روی خودم کار میکنم و تمام جهان و تحسین میکنم و روی ترمزهام و باورام کار میکنم تازه به اینجا رسیدم که تازه ییر به ییر شدم البته تقریبا … و تازه من تمام باورهای مذهبی مو که سست هم بودن رو بطور بنیادی تغییر دادم و سلامتی مو کامل بدست آوردم و کلا روی همه مواردی که استاد بطور مرتب توضیح میدن کاڔ میکنم هنوز خودمو لایق خرید ن محصولات نمیبینم چون من مثل شاگردی هستم که درسهای کلاس خیلی خیلی پیشرفت کرده و من هنوز توی صفخه اول موندم ……. دوستان صمیمی خانواده ارزشمند عباسمنش خواهشن از من گله و شکایت نکتید اگر اینو میگم .. که واقعا این فایلها بسیا بسیار ارزشمند هستن و لطفا برای خریدش با استاد چونه نزنید ……………. من واقعا خیلی ناراحت میشم از اینکه هنوز اون فایلها رو دقیقا و کاملا متوجه نشدیم و بقول استاد مثل روزنانه بهش نگاه کردیم و دوست داریم صریح بریم همسایه دیوار به دیوار عباسمنش بشم و دقیقا مثل ایشون توی همون شرایط زندگی کنیم …در صورتی که ما طفل نوپایی هستیم که باید روی خودمون بی وفقه کار کنیم تا رشد لازم رو پیدا کنیم ولی متاسفانه ما یادمون میره که قانون تکامل جزیی از هدایتهای ما هست… دوستان عزیرم من چون گوشیم مدام هنگ میکنه و مدام هم مشکل داره ننیتونم مثل دیگر عزیزان مطور مداوم دیدگاه بذارم یا توی عقل کل سوال و پاسخ بذارم و مثل دیگر دوستان قلم شیوایی ندارم ولی همش دیدگاها رو میخونم و از این همه احساس های ناب شماها اشک شوق و سپاسگذاری میریزم.. همه برای شماها که خانواده من هستید اشک شوق میریزم هم برای تمام گفته های ناب و خالص استاد اشک شوق میریزم .. بقول استاد وقتی با احساس فوق العاده شون میگن عاشقتونم همون لحظه اشکهام سرازی، میشه و میگم عاشق واقعی یعنی این…….. خانم شایسته عزی،م واقعا استاد حق داره مدام بهت بگه عاشقتمممممم ممممممن نفسسسسس .. تمام این داستان هارو گفتم که فقط به دوستان عزیرم جواب داده باشم که دوستان ارزش و بهای این محصولات چانه زدنی نیست هر وقت آماده دریافت باشیم جهان خودش همه محصولات رو به سمت ما هدایت میکند مثل اینکه من دیروز هوس باقلی پلو کرده بودم و یهو شبش عروسم با یک ظرف باقلی پلو با مرغ اومد پیشم چون مسیرش بسمت خونه من افتاد و کار داشت و چون شب شده بود مجبور شد بیاد پیشم ودر ضمن این غذارو مادرش براش درست کرده بود که توی مسیر کارش ببره و بخوره و جالبع که جهان اونو بسمت من هدایت کرد به همین سادگی….