سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 233

ای ک مرا خوانده ای،راه نشانم بده

به نام خدایی ک هر چه دارم از آن اوست و من فقیرم به هر خیری ک از جانب او دریافت کنم

درود ب استاد عزیزم.استادی ک نتایجش رو دارم میبینم از اطرافیانم

استاد از خداوند خواستم ک بهم ب صورت واقعی نشون بده ک کسانی ک از شما نتیجه گرفتن

و دارم میبینم.هیچ کدومشونم نیومدن بگن ما داریم از دوره های استاد عباسمنش استفاده میکنیم اما من میفهمم.

من توی کارم لیدرهایی دارم ک اکانتها و پورسانتهای میلیادری میگیرن و وقتی میان جلسه برگزار میکنن حس میکنم استاد نشسته و دوباره داره 12قدم رو دوره میکنه،ینی همه ی مثال ها،آیه ها و حرفهای شما رو میزنن توی جلساتشون ولی نمیدونم چرا نمیگن ما شاگرد این استاد بزرگوار هستیم. مثلا همین مثالی ک گفتین پسر همسایتون با داییش گربه رو توی زیر زمین زدن.یا آیه هایی ک ب کار بردین توی این دوره،و این که شما منطقی سازی میکنین و میگین اگه خیلیا آن تونستن پس منم میتونم ….

اینا نشون میده دورهای استاد ارزشمندم جواب میده اما اینکه ازش استفاده کردم یا نکردم برمیگرده ب خودم.آلارمهایی داره زده میشه ک من 12قدم رو جدی تر و متعهدانه تر دنبالش کنم چون خیلیا دارن از پول میسازن.

خدایا شکرت ک امشبم باز از یک لیدر میلیاردی حرفهایی استادم رو شنیدم و این برای من یک نمود عینی شد

خدایا شکرت ک امشب ضروت و الزام 12قدم رو فهمیدم

امروز یه اندازه ی 5صفحه تمرین ستاره ی قطبی،مانترا و سپاس گزاری نوشتم اما نمیدونم چرا بدون این که دکمه رو بزنم پاک شد.اما مهم اینه ک نوشتم.خدایا شکرت

من خیلی می شنیدم ک هدفهاتو باید بنویسی اما نمیدونم چرا اصلا درکش نمی‌کردم و پشت گوش مینداختم اما امشب همین لیدری حرفهای استاد رو میزد گفت بنویس انگار تازه دینگ مغزم خورد.یه سر رسید یاسی رنگ داشتم ک نمیدونستم میخوام توش چی بنویسم اما امشب فهمیدم ک دقیقا اون دفتر چ کاربردی دارم و میخوام اول هدفهامو توش بنویس و بعد بنویس حاظرم چ بهایی رو پرداخت کنم برای تیک خوردن هدفهام بدم .خدایا شکرت

زنگ زدم به فاطمه دختر همسایه مامانم و گفت میخواستم بهت ز بزنم ک بگم اون قطره ی ک بخوردم پا دردمو بهتر کرده و یکی دیگه ام بهم بد،گفت دخترمم خیلی راضی بوده از محصولاتت ممنونم خدایا برای کمپانی قدرتمندم

همسرم یه مشتری جدید برام آورد و یه محصول ازم خرید.خدایا شکرت

خدایا شکرت ک امروز برای خونه خرید مقرون بصرفه کرد و یکی از بدهی هامو پرداخت کردم

ارتباطاتم هر روز دار زیباتر میشه

خدایا شکرت

همسرم برام پول کنار گذاشت و بعد رفت

خدایا شکرت

بچه هام و خودم آرامش داشتیم امروز

خدایا شکرت

امشب وقتی برای چندمین بار گوش کردم جلسه ی 4قدم دوم رو یکی از پارادایم ها و پاشنه های آشیلم رو کشیدم بیرون و فهمیدم آره من واقعا تا حالا ثروت نخواستم چون فقط فکرم این بوده پول داشته باشم ک خونه ی بهتر داشته باشم یا اثاث بهتر یا ماشین بهتر و نخواستم مولد باشم ک ب جهان خدمت کنم و چون نیتم اشکال داشته به همونام نرسیدم و باید مولد باشم تا بتونم هم رشد کنم هم رشد بدم ک ب گسترش جهان هم کمک کنم.این باور چقدر قایمکی توی وجود من زندگی میکرده و بهم دستور میداده و ازش خبر نداشتم

خدایا شکرت