سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 202

به نام تنها نام نام‌ها

سلام به استادان عالی و سلام به همگی شماها

*اولین نکته زیبای این قسمت رو بگم بحث همین کنجکاوی ست،خیلی از ما آدمها بدلیل پر شدن افکارها و باورهای مختلف در ذهنمون باعث میشه اغلب مواقع یه جورایی ناامید و بی انگیزه بشیم و مانند قبل و بچگی کنجکاوی زیاد یا طبیعی رو نداشته باشیم، چرا؟!؟ نه اینکه توانایی‌ش رو نداشته باشیم نعععععع

بلکه به این دلیل که ذهنمون پر شده از تفکرات مختلف قبلی و تقریبا همشونم منفی و ضربه زننده هستند و اینه که خیلی از آدمها فکر میکنند و هممونم دیدیم که چقدر با باورهای بسیار شدید و منطقی میگن خب با بالا رفتن سن هم توانایی ذهنم هم جسم کم میشه و این ضعیف بودن کاملا طبیعی ست اما من به هیچ عنوان اینو قبول ندارم و شکر خدا اینجا استادی داریم که همچین شخصیت و تفکراتی داره باعث خوشحالی ست،خلاصه اینو میخوام بگم وقتی در هرسن و سالی از کنجکاوی و تمرینات ذهنی کار بکشی باعث میشه هرروز فعالتر و قویتر بشه،یه بنده خدا هست اینجا همسایه مون هست یه مرد سن بالا چندروز یکبار میاد پیشمون وقتی ما میخواهیم مثلا به حساب رو با ماشین حساب جمع بزنیم اون ذهنی زودتر از ما جواب رو میگه و منم پریروز یهو اومد به ذهنم منم یه جمع حساب رو چرا بخوام ذهنی با سختی انجام بدم بلکه با روش ساده تر و با روش پیش پا افتاده جمع زدم بصورت ذهنی تونستم راحت جمع بزنم بدون ماشین حساب پس وقتی ذهن به کار میفته همینطور هرروز بهتر و کمک به خلاقیت بیشتر هم میکنه*

این سنگ تیزها رو دیدم یاد کودکیم افتادم تو روستامون چقدر از این سنگ ها برامون جالب بود و همیشه از کنجکاوی مون سوال میکردیم که چرا این سنگها اینجورن بهمون جواب میدادن بدلیل بالا پایین شدن دمای هوا در فواصل مختلف به مرور اینجور شده،

اما من یه صبر و تکامل در این سنگ دیدم که به مرور اینقدر نتیجه و تغییر کرده که هرکسی بیاد نمیتونه به ذره از تغییرش ببینه به خودش میگه خدای من هرچه جمع کنم تمومی نداره بسکه زیاده ،منم میخوام اینگونه با لذت بردن از مسیر تکاملی اینقدر نتیجه بگیرم که بقول استاد دیگران در مقابلم ذوب شوند از شدت نتایج و من چندوقته که از شهر و دیار خودم اومدم تهران و به خودم قول دادم تا نتیجه نگیرم اصلا به شهرم برنمیگردم هرچند زندگی در آینده هم دلم میخواد خارج از کشور باشم اما به خودم قول دادم هرزمان نتیجه های خوب بگیرم میرم به شهر خودم سر میزنم « با توکل بر خدا»

قانون رهایی و براساس اولویت و تکامل جلو رفتن: یه روزی به این فکر کردم که من دارم زیاد به خودم فشار میارم که هدفم در زمینه رزمی و ورزشی هست و بعدیش اینه که سالهاست در ذهنم هست که با این هنرم در سینما هم بازی کنم اما دیدم دوتا سنگ بزرگ میخوام بردارم ولی نمیتونم تا اینکه از به جایی به بعد به خودم گفتم ببین الان وظیفه تو اینه که اولویت اول و اصلی به تمرینات رزمی و ورزشیت برسی سینما رو بذار برا بعد الکی زور نزن و رها کردم تا اینکه اومدم تهران و الان چند هفته ست که در هفته یکروز جلسات در خصوص سینما و بازیگری با حضور چندتا هنرمندان سینما هستش و همچنین تا همین یکساعت قبل هم اینجا این جلسه بود و استاد من خودش قبلا ارتباط های زیاد با هنرمندان سینما داشته و الان هم دوباره داره پررنگ میشه و به موقع منم وارد این زمینه میشم خدای من چقدر براحتی این هدفمم دارم وارد مدارش میشم چونکه سپردم به خدا و همیشه میگم خدایا من همیشه سعی میکنم به این هنرمندان همیشه احترام بذارم و بخوام با عشق با هم فیلم های رزمی بسازیم اما به هیچ عنوان بهشون تکیه نکنم بلکه مهم اینه که این اتفاقات و ارتباطات نشانه های پررنگ و واقعی هستند برا من که خداوند داره کارشو انجام میده و من فقط کارمو انجام بدم

وقتی این درختان کاج زیبا و بالا رفته رو در این فایل و چندتا فایل قبلی نگاه میکنم بیشتر از همه یاد جلسه ستاره قطبی قدم اول میفتم که اون درختان کاج زیبا رو میبینیم و این توجه و احساس خوب من باعث شد امروز با استادم و یکی از دوستان با ماشین داشتیم از یه مکانی عبور میکردیم یهو من گفتم آقا برنامه بذاریم در هفته یکبار اینجا یا همچین مکان هایی بیاییم و روحبه مون تازه بشه اوناهم گفتن آره خیلی خوبه،اتفاقا اونجا هم درختان بسیار و کاج های مختلف و آب رودخونه بود بخدا یه لحظه صحنه ای از رویایی بودن زندگی و جهان هستی در مقابل چشمانم به تصویر کشیده شد چونکه شبانه روز وجود من داره از زیبایی ها و هدایت های این سریال ها پر میشه که واقعا این نوع احساس و نعمت بالاترین ثروته برا من، و من واقعا بابت این مسیر و داشتن همه شماها بی نهایت خدارو سپاسگذارم،،هرروز که دارم فکر میکنم میبینم خدا چقدر منو دوست داره که از طریق تضادها ،هدایت ها و… وارد این مسیر کرده وگرنه موفقیت و کنترل ذهن چقدر برام سخت تر بود و چگونه میخواستم باورسازی سازنده کنم در مسیر مسیر اهداف و خوشبختی واقعی

استادان عزیز واقعا بخاطر داشتن این فورد غول و بسیار لوکس خداروشکر عجب ماشین عالی و قدرتمندی ست که رنگ مورد علاقه منم هست،چونکه این ماشین هم اینکه برا هممون هست هم اینکه برامون باور میسازه که آقا برا ما هم میشه و رخ دادن اهداف و خواسته ها غیرممکن نیست،اما اصل موضوع که همیشه لذت بردن از لحظات زندگی رو هواسمون باشه و یادمون نره ،،

من همیشه یاد این نکته میفتم که اصل کار و تمام داستان زندگی همین داشتن حال خوبه زندگی برام خیلی لذتبخش تر و ساده تر پیش میره

به نظر من هرکی میخواد از زندگی چه مجردی چه مشترک لذت ببره و باورهای عشق رویایی اما واقعی رو برا خودش بصورت کاملا واقعی و منطقی در عین پول ساختن و تیک زدن خواسته ها و و و … کافیه همین سریال ها رو نگاه کنه باعث میشه یه عالمه از باورهاش فقط در مسیر عشق و خوشبختی ساخته بشه،چونکه ما داریم مستند واقعی و اتفاقات بسیار لذتبخش اینجا دریافت میکنیم و همچنین از هرکدوم از این دوستان موفقیتهایی بسیار عالی و واقعی مشاهده میکنیم که میشه با استفاده کردن از اینها ذهن رو فقط از خوشبختی و موفقیت بمباران کرد حتی اگه هنوز هیچ دوره ای هم هنوز اینجا خریداری نکرده باشه

استاد وقتی میگی به امید خدا رو کنجکاوی ذهن هم باید کار کنم احساس کردم بزودی در این موضوع هم یه دوره آماده میکنی که باعث بهبود و پیشرفت بیشتر هم برا خودت هم بقیه میشه

*راستی مریم شایسته عزیز وقتی در قاب دوربین بهت نگاه کردم تصویری از کیفیت جسمانی ازت دیدم که خیلی لذت بردم و تحسینت کردم و احسنت به شما دو نفر که اینقدر پیاده روی اونم در این جنگل های رویایی کردید هم تجربه هم کسب سلامتی،

حتی راه رفتن و حرکت در جنگل هم باعث یه عالمه خلاقیت در پیدا کردن و بخاطر سپردن آدرس های شهری و خلاقیت در سایر کارهای زندگیست چونکه وقتی جسم حرکت میکنه ذهن هم حرکت میکنه وقتی ذهن حرکت میکنه جسم هم حرکت میکنه

«رابطه دو سویه»

هر لحظه در فرمان دریافت نعمات و تجارب زیبای الهی باشید.