سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 129

دیدگاه زیبا و تأثیرگدار ریحانه عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

چقدر این فایل پر بود از باورهای قدرتمندکننده بود: باورهای قدرتمندکننده درباره طی کردن تکامل؛ نگاه کردن به مسائل از زاویه‌ای متفاوت از اکثریت مردم؛ ” می تواند از این هم ساده تر و بهتر باشد” و…. باورها و ایده هایی که با این سوالِ رشد دهنده در ذهن شروع شدند: چجوری از این راحتتر؟! چجوری از این ساده تر و لذت‌بخش‌تر و بهتر؟!

و زمانی که می‌پذیری از این ساده تر و بهتر هم میشود ، اینجاست که ایده ها یکی یکی از راه میرسن. شما دونه دونه انجامشون میدی و ایده بعدی بهت گفته میشه. مسائل رو یکی یکی حل می کنی و رشد می کنی.

استاد اونجایی که گفتید ما در یک شرایط فوق‌العاده به این مزرعه رسیدیم، این پاسخ جهان به باورهایی هست که شما آگاهانه در ذهن خودتون این باور رو ساختید که خداوند در بهترین زمان، ما را به بهترین مکان هدایت می کند.

نکته مثبت بعدی این بود که: وقتی اون آقاهه داشت چغندر ها رو برداشت میکرد ، چقدر با گشاده رویی برخورد کرد و حالشو که پرسیدید گفت عالیم و چه لبخندی بر لب داشت. از کاری که میکرد لذت میبرد و با عشق کار میکرد ، چقدر همین چند ثانیه فایل برام درس داشت .

چقدر میشه تکامل رو توی این تصاویر دید. از یه زمینی که اول چندان بزرگ نبوده و پر از سنگ و ناهمواری بوده و ظاهرا کاربرد خاصی نداشته، با تمرکز گذاشتن، قدم به قدم از مساحت کم شروع شده و با طی کردن تکامل در طی این سالها، الان تبدیل شده به مزرعه با وسعت 1000 جریب. هر چی که بتونی بهش فکر کنی، توی این مزرعه وجود داره. فراوونم هست. از مرغ و جوجه و چندین فضای عالی که براشون طراحی شده، تا گاو و گوسفند و خرگوش و خوک و مرغابی و این سیستم های طراحی شده برای آب و غذا و الکتریک فنس و عسل طبیعی اصل و کشاورزی و انبار های کود و علوفه و تولیدات گوشت و تخم مرغ و…..

نکته مثبت بعدی: اینکه صاحب این مزرعه، مزرعه رو به یک مکان توریستی هم تبدیل کرده که مردم می تونن بیان بازدید و ایده بگیرن تا جایی که شما راحت با ماشین اومدید و گشتید. همچنین این مزرعه دار اینهمه کتاب نوشته برای اینکه ایده هاش و تجربه هاش رو با دیگران هم به اشتراک بگذاره ،چقدر برای من درس داشت. این عمل از یه باورهایی مثل: باور احساس لیاقت، باور به فراوانی و اینکه قضا برای همه به وفور هست و اگه من ایده هام رو به بقیه یاد بدم، نه تنها مشتری من کم نمیشه بلکه من رشد هم می کنم.

چقدر تحسین میکنم صاحب این مزرعه آقای Joel Salatin که با ایده های ساده، بدون مواد و کود شیمیایی این مزرعه داری موفق رو انجام داده چون تونسته با فکر کردن به اینگه چطور از این بهتر؛ چطور با کیفیت تر؟! و با این باور که: «میشود در عین اورگانیک بودن، گوشت ها و مرغ و تخم مرغ های با کیفیت عالی تولید کرد که هم کسب و کار سودمندی داشت و ثروت ساخت و با همون قوانین ساده طبیعت کارها رو به راحتی انجام داد»

همچنین ایشون الگو شدنش برای یه عالمه کشاورز در سراسر جهان که از ایشون الگو بگیرن.

استاد چقدر اون جایی که گفتید: ما همینجوری اومدیم تو و اصلا کسی نیومد بگه شما چرا اومدین و…. چقدر این جمله باور به امنیت و نگاه صلح آمیز به جهان رو تداعی می کنه. چقدر تحسین برانگیزه این احساس صلح و امنیت. راستش اصلا یه چیز عجیبی بود برام چون همیشه شنیده بودم که: نا امنیه و باید صد جور قفل و دیوار کشی و از اون شاخ‌گوزنی ها بالای دیوار بذاری و… بخصوص حالا که کسب و کارت به یه جایی رسیده…

چقدر این مزرعه تمیز و مرتب بود ، همه چیز جای خودش بود و دیدن این تصاویر این باور رو به آدم می داد که: نوع کسب و کار مهم نیست. همه کارها پتانسیل ساختن ثروت رو دارن. در نتیجه میشود با انجام کاری که به آن علاقه داری، هم زندگی لذت بخشی داشته باشی و هم ثروت بسازی.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 129
    701MB
    46 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

102 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا محمد خانی» در این صفحه: 2
  1. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    امروز روز عیدم از صبح یه نشونه گرفتم از ربم

    اینکه گفت تلوزیون روشن کن کردم دکتر انوشه اومد و گفت ازش سوال پرسیدن ایا بقیه عید که بشه میفهمن با قلبشون

    ومن جواب دادم بله ما هر روز بهتر میشیم وامسالم برام خیلی خوب بوده و بازهم میدونم این جریان میوفته وبازهم کلی رشد دارم خداروشکر خیلی هیجان دارم

    واینکه دکتر انوشه یه شعری گفت چیزایی که یادمه میگم

    میگفت صدای خدارو زدم واون در گوشم جوابمو داد گفت من کنارتم نامه مینویس برات جواب میدم تو نمیخونی

    میگفت من همیشهدارم خدایی میکنم تو عمر کوتاهتو بندگی کن

    خدایی میگفت این عید مشترکمون مبارک این عیده بیشتر من بودم خودش

    ومیگفت به جای جلب توجه بقیه از من بخواه من کمکت میکنم

    گفت دستو بزار تو دسته من گفت اگه دستت تو دسته مردم ینی تو دسته منه

    ینی میگفت بقیه دسته خدا خانوادت دسته خدان برای عشقبازی

    وخدا باهاشون باهات حرف میزنه بهت عشق میده

    وراستی یه دفتر جدید هدیه گرفتم تقویم 1404 رنگه بنفش خوشگل

    دوس دارم از امروز به خودم یه تمرین اساسسی وساده بدم

    خودت بگو

    و دومین نشونه ام این فایل رویایی

    زهرا این فرد تونسته به راحتی عشقو پیدا کنه توهم میتونمکشاورزیشو وتوهم طراحیتو

    این فرد تونسته پای این عشق این همه سال واسته وگسترشش بدهتوهم میتونی

    این فرد تونسته به راحتی با قوانین درک کنه وبه سادگی اجراش کنه پس توهم میتونی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    شکرت برای یه سفر جادویی به دل یکی از دستای خدا که با عشق کارشو میکنه وشاهکار کرده

    همه اینا به خاطر تعهد وایمانی بالاس

    بارها شدیده یه ایده اومد انقد این اون دست شده واین دوست عزیز چجور تونسته ایمان عملشو قوی کنه تا انقد مولد باشه نان اور صدهانفر باشه این کار و برای کلی مشتری که اون ساعتی که فقط استاد بود کامیون کامیون بار میبردن وبا چه نظم ایمانی کار میکردن واقعا کار تحسین ودست مریزاد داره

    البته اون زوق شوق استادچقد راحت تحسین میکنه ومیگه این خیلی خوبه خیلی برای من تحسین داره وایمانه منو میبره روی هزار وقتی موفقیت ایمان پشتکار بقیه رو میبینم

    خانم شایسته عزیز الگوی همه کاره خودمو میبینم تو روابط سلامتی زیبایی ‌عشق به کارش یکه یک دمت گرم بانو منم دارم از شما می اموزم

    واز استاد عزیزم واای با چه عشقی با مرغا بازی میکنه وای مرغارو ببین چقد تسلیمن اخی درس امروزم تسلیم در برابر هدایت بود ونه در برابر مسال

    اون صحنه که درون اومد یاده درس تضاد ها افتادم که وقتی یه کار ساده هدایت میوفته مثلا مثل این بارون شدید واستاد میگه باید دیگه رفت پناه بگیر و به جای غر زدن اخ میخاستیم بریم فلانجا خورد توی کاس کوزه این حرفا ولی هدایتو فهمید رفت یه هتل مشت وبهترین اتاقو برای خودشون گرفتن که صاحب اونجام گفتن ما همه ی اتاقامون عالین

    و میخام

    اینو بگم زهرای عزیز وقتی مسله تضادی کوچولویی پیش میاد نترس ویخ نکن وبلکه تو باید اروم باشی تا ایده راه حل برات بیاد و مسله رو باز کنی

    و اینکه این شکوه این فراوانی اقای مزرعه دار قابل تحسین

    این شکوه ازادی تون که دسته خدا شدید ومهمون این فایل بهشتی شدم و ر از شور میشم شکر

    و تحسین زهرا ی عزیز که انقد ازادی زمانی داره اسوده بشین ساعت ها با تمرکز هزار وفایل نوش کنه فایل هایی پر از ارامش اگاهی برکت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: