گفتگو با دوستان 64 | سرمایه گذاری روی خودت

من هیچی نبودم … یعنی هیچی … نه دوستی البته دوستی داشتم ولی در مدارهای پایین پایین در عمق چاه و

می دونم که خودم عامل اصلیش بودم

و خداوند دستم را گرفت

استاد را به من هدیه داد

دوستان در سایت را به من هدیه داد

الان من دارم با آزاده جون صحبت می کنم و این شون میده که من لایق هم نشینی با ایشون را دارم

من میام عنوان می کنم چون می دونم اون بیرون در عامه مردم در بین شون چه خبره … حالا هر خبری هست به من مربوط نمیشه

الان من می هستم ؟؟

من چی هستم

من بنده ای هستم که خداوند دستم را گرفته و من را لایق دونسته که این صحبت ها را نه فقط بشنوم بلکه بهشون عمل کنم

الهی شکر برای هم مدار بودن

همیشه باید در یادگرفتن باشم . این یادگیری من را بزرگتر می کنه من را رشد می‌دهد من را به مدار بالاتر می برد

جداشدن از بدنه جامعه خیلی خوبه و وقتی جدا شدم نباید دیگه برگردم اگر برگشتم یعنی ایمانم ضعیفه ‌ یعنی یه چیزی را شنیدم بلکه باید در حد شنیدن نباشه در عمل کردن معلوم میشه

راه روشنه من کجا هستم ؟؟ آیا در چاه هستم یا روی زمین با در آسمان ها …

باید تعهد را قویتر بدهم تا اصلا فکر اینکه به آدمهای قبلی برگردم هم به ذهنم خطور نکنه

چون من انسانم و باید تکاملم را طی کنم

چون من زود بر می گردم به همون آدم قبلی به همون جمع های قبلی و چون می دونم الان و آگاهم که خدا را صد هزار مرتبه شکر باید آگاه تر از قبل باشم باید به مدار بالاتر بروم نه به مدار پایینتر .

من اصلا اومدم فقط فایل ها را اول گوش کردم بعد خود آدمها کم کم حذف شدند

یه وقتایی خنده ام می گیرد و به خودم میگم واقعا این آدم از زندگی رقت بیرون

خدایا شکرت