این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-20 09:43:032024-04-30 04:29:38گفتگو با دوستان 63 | مسیر می تواند همواره روان باشد
141نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بازم استاد شما مرز باریک بین دو موضوع رو مشخص کردین
اینکه برای رسیدن به موفقیت و سعادت و خوشبختی لزوما نباید اول سختی کشید و بعد به موفقیت رسید میشه خیلی راحت و آسون از همون اول در زندگی موفقیت رو لمس کرد و انتظار اون رو در زندگی داشته باشم (طبق قانون ، انتظار هر چیزی رو داشته باشی همون وارد زندگیت میشه )به قول استاد میشه در این دنیا سوار بر دوش خدا بشیم و زندگی کنیم و یا اینکه استاد مثالی دارن بعضیا دارن پیاده با پای برهنه مسیر سخت سر بالایی رو میرن بعضیا هم همون مسیر رو با دوچرخه میرن بعضیا دارن پیاده با کلی گاری کهنه که به خودشون بستن و دارن اونها رو به سختی حمل میکنن مسیر رو پیاده میبرن و بعضی ها
هم دارن با ماشین شخصی در حالی که کلی اپشن داره و کولرش در گرما و بخاریش در سرما روشن هست و با راحتی مسیر سر بالایی رو طی میکنن یا همون بهتره بگیم به قول استاد میشه چرخ زندگیمون همیشه روان و راحت باشه
یعنی همه چیز خیلی راحت و ساده و بدون تقلا و سختی برای ما مهیا باشه و ما فقط ازاونها استفاده کنیم اصلا میشه همه ی نعمت های عالی برای ما در اطراف ما باشه فقط کافیه ما دستمون رو دراز کنیم (خواسته ی داشتن اونها رو در دلمون داشته باشیم و برای رسیدن به اونها تلاش کنیم ) وما اونها رو برداریم و ما نخواییم هیچ سختی بکشیم تا به دستشون بیاریم
حقیقتا من به شخصه خانم خانه داری هستم که زندگی آرام و بدون دردسری دارم یعنی اینکه یه جورایی هر چیزی سر جای خودش از همون اول ازدواجم همسرم خونه ی شخصی ویلایی داشت با کلی وسایل عالی برای زندگی و یه سال بعد ماشین خارجی از خودش داشت و بعد چندین ملک و املاک خریدیم و کلی طلا و جواهرات عالی و مسافرت خارجی و آنچنانی داشتم و…..و بعد از دو سال خیلی راحت صاحب دو بچه ی ناز نازی دختر و پسری شدم هر دو سالم روحی و جسمی و توانا و خوش اندام و زیبا با ایده آبهای خوب داشتم و همسرم هم همینطور از لحاظ جسمی و روحی و ظاهری شرایط
بسبار خوبی داشتن حتی خانواده ی سرشناس و عالی در شهر ما دارن که تقریبا بیشتر شهر به واسطه ی پز شکی حاذق برادر و زن برادر ایشون این خانواده رو میشناسن و خدا رو شکر خود من
هم همیشه در زندگی دختر آرام و خونسرد و ساکتی بودم با ظاهر خوب و بسیار ایده آلی که شاید از نظر خیلیها هم بسیار زیبا بودم و هیچ مشکل جسمی هم نداشتم و همیشه سلامت بودم یعنی میخوام بگم مشکل خاصی در زندگی من نبود تا اینکه من به واسطه ی یه قضیه ای باسایت شما آشنا شدم و میدیدم اگر میخوام در مسیر باشم اصلا کارهای استاد که میگه خیلی برام سخت نیستن حالا نمیگم خیلی آسون اما کار بسیار سختی نبود چون من خانه دار هستم آزادی زمانی و مکانی که دارم و خیلی راحت تونستم وقت بزارم و روی خودم کار کنم اون حال خوب و شادی درونی و عشق و سلامتی و ثروت و….رو بیشتر کنم. خدا رو بهتر درک کنم و پیدا کنم و خلاصه انگار حرفهای استاد رو به راحتی میتونستم پیدا کنم و زندگیم عالی بود عالیتر هم شد اما میدیم اطرافیانم در چه مشکلات و مسایلی هستن و اتفاقا تا حدودی هم با سایت آشنا هستن و اما همیشه میگفتن سخته اخه چطور در اوج مشکلات اینطور باشی این کار هر کسی نیست و انگار در ذهن میرفت که تو که الان اینقدر حالت خوبه و کلی زندگیت بهتر شده و مدام در سایتی و آموزشها رو دنبال میکنی که کار خاصی نکردی چون زندگیت همینجوری اوکی
بوده و هست و تو فقط به دنبال کسب آگاهی های این دوره ها هستی و ….. پس تو کار مهم و
اصلی رو نمیکنی فلانی که غرق در مشکلات هست و داره تلاش میکنه اون مشکلات رو درست کنه اون داره کار مهم رو میکنه و اون ایمان اصلی و درستی داره و اون داره به درستی آموزشها رو در زندگی اجرا میکنه نه تو که همه چیز برات فراهم هست چند باری با خودم این حرفها رو مرور میکردم و بیشتر باور میکردم که من با این زندگی که آرام هست و هر چیز در جای درست خودش هست و هر کس داره عالی وظیفه ی خودش رو انجام میده و من اصلا نیاز نیست کسی رو تغییر بدم ویا تلاش خاصی بکنم که اوضاع زندگیم خوب بشه من خیلی هنر خاصی ندارم من خیلی کار خاصی نکردم و اینقدر به این فکر بها دادم تا یکم روابطم با همسرم تنش کوچکی پیدا کرد اونم برای چی برای اینکه چرا همسرم در مسیر نیست انگار میخواستم تغییرش بدم اون رو نمیپذیرفتم تا اینکه واقعا از جهان چک و لگد ی اما بازم به نسبت بقیه بی درد تر خوردم و به خودم اومدم که نه من چرا اینقدر شرایط رو برای خودم سخت و پیچیده کردم و اصلا چرا تمرکزم رو از روی خودم برداشتم گزاشتم روی همسرم و یا فلاانی که اونها رو درست کنم ؟؟؟ و سریع با اون تضاد کوچیک به خودم اومدم و گفتم باید بر گردم تو مسیر من توانایی تغییر هیچکس رو ندارم و همسرم رو مثل همون روزای اول میپذیرم هر طور که هست با هر سطح افکار و دیدگاه ای که داره و من فقط باید روی خودم کار کنم و جهان وظیفه داره اطراف و اطرافیان من رو با من هماهنگ میکنه والان که استاد این موضوع رو توضیح داد خیلی راحت و با اطمینان بیشتر متوجه شدم نه همون من و زندگی راحت و آرام من و عالی بودن در تمام جنبه ها حق طبیعی من هست همون رون بودن چرخ زندگیم باید باشه نه تنها برای من بلکه برای هر شخصی که در مسیر هست و من قرار نیست مثل اطرافیانم در تمام سالهای زندگیم در این دنیا زجر و سختی بکشم تا خدا در مقابل اون همه سختی کمی پاداش به من بده و بگه آفرین اینم جواب سختیهای که کشیدی و حالا بعد از اون دوباره سختی بکشم تا بازم پاداش اندکی به من بده و این چنین زندگی درست نیست اصلا من باید به خودم بگم مگر خدا با من خصومتی داره و یا خصیصه و یا بخیل ویا نداره که من روخلق کنه و
بعد همیشه زجر بده تا در مقابل اون همه سختی اندکی اسایش و آرامش بهم بده
ثروت حق طبیعی من هست و من باید خیلی راحت ازبینهایت دست های خداوند که در زندگی من هستن مثل همسرم و یا …. اون رو خیلی راحت بدون تقلا دریافت کنم .اصلا ثروت باید به دنبال من باشه نه من به دنبال اون باشم.
سلامتی حق طبیعی من هست و من باید خیلی راحت صاحب اندام سالم و زیبایی باشم بدون اینکه هیچ کار خاصی بکنم .
.
روابط عالی و عاشقانه حق طبیعی من هست و من خیلی راحت بدون اینکه بخواهم همسرم رو تغییر بدم و یا نقش بازی کنم و یا سختی بکشم و …. صاحب کلی عشق و محبت خدایی از طرف همسرم و اطرافیانم که اعتبارش رو میدم به خدا باشم .
من باید صاحب آرامش عمیق و شادی درونی( که همیشه داشتم و دارم و تمام اطرافیان من و حتی گاها همسرم به من میگه خوش به حالت عجب آزادی داری و حال و هوای خوبی داری منم دلم میخواهد این قدر رها باشم ) باشم و این حق طبیعی یک بنده ی مومن و متوکل هست .
من باید صاحب بهترینا در دنیا و آخرت باشم چون خود کسی که من رو خلق کرده وعده این همه نعمت و ثروت در دنیا و آخرت برای بنده ی مومنش داده پس من باید بندگی کنم و خدا هم خدایی کنه اصلا به قول استاد وظیفه ی من بندگی کردن هست و وظبقه ی ارباب ارباب بودنه و من تا حالا کلی نعمت وثروت در زندگیم داشتم اما بازم بهتر و بهترو عالی تر و راحت تر میخوام در زمینه ی فرزندان عالی ،امکانات عالی .حال عالی .خانه و ماشین عالی و طلا . جواهرات عالی ،سلامتی و زیبایی عالی و مکان زندگی عالی ,حساب بانکی عالی ،ملک و املاک عالی ،و مولد ثروت عالی بودن و انسان عالی با شخصیت عالی و تاثیر گذار بودن روو کلی چیز دیگه ی عالی رو همه رو با هم میخوام .
سلام ب فروغ عزیزم دیدگاهتو خوندم چقد قشنگ و عالی توضیح دادید کلی ب وجد اومدم و عشق کردم برات برای درصلح بودن با خودت برای زندگی عشقت برای همسر و فرزندان عالیت و روابط عالیت با همه برای ثروت و مال املاکت تحسین میکنم تورو عزیز دلم ممنون و سپاسگذارم ک این دیدگاهو با ما اشتراک گذاشتی چون خیلی باورهای درستو میشه از صحبتهات بیرون کشید بسیار سپاسگذارم ازتون
و سپاس فراوان برای استاد بی نظیرم و ازاده عزیز و مریم جان عزیز
خدایا شکرت امروز استادبا نکات مهمی ک گفتن کلی از باورهای اشتباه مارو بهمون نشون داد خدایا شکرت بخاطر صحبتهاو اگاهیهای ک ازاده عزیز بهمون دادم و خدایا شکرت بخاطر دوستان بی نظیرم ک این چنین تمام نکات مینویسن و ازمریم جان هم بخاطر اینکه کلی زحمت درست کردن فایل میکشن بسیار سپاسگذارم
خدایا شکرت در این خانواده بزرگ عزیز عباس منشی هستم
دوستون دارم و موفق و شاد و ثروتمند باشی فروغ عزیز و استاد عزیزو بقیه دوستان عزیز این سایت زیبا
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و آزاده عزیز و دوستان
در این بخش از گفتگو آزاده عزیز از مسائل دشواری که در مسائل مالی و رابطه عاطفی خودشون داشتند صحبت کردند و چقدر نکته های مهم و کلیدی رو بازگو کردند
در مقطعه ای از زندگی آزاده عزیز مجبور به جدایی شدید که گفتید با توجه به فرهنگ جامعه ایران که شما از اون فرهنگ و خانواده ایرانی به آمریکا اومده بودید چقدر تصمیم به جدایی برای شما و خانوادت در اون زمان سخت بوده و ترجیح دادید این موضوع رو فقط با مادرتون مطرح کنید و در عین حال که برای حفظ این رابطه تمام تلاشتون رو کردید با مطرح کردن سوالهای اساسی و درست سعی داشتید تا تصمیم گیری درستی رو داشته باشید و دوسال آخر زندگی رو با تلاش زیاد سعی در حفظ رابطه داشتید تا بعدا همون جور که گفتید با کلماتی از قبیل ایکاش ،شاید اگر این کارو میکردم زندگیم بهتر میشد به جدایی نمی رسید خودتون رو محاکمه نکنید و گفتید که چقدر از گفتن کلمه ایکاش اینکار رو میکرد بدتون میاد از اینکه شاید اگر این تلاش رو میکردم مسایل بدتری رو بعد از جدایی متحمل نمی شدم و به همین دلیل زود تصمیم به جدایی نگرفتید بلکه تلاشتون رو کردید ولی وقتی به یقین رسیدید که جدایی راه بهتری هست دیگه با قاطعیت تمام تصمیم به جدایی گرفتید با اینکه گفتید چقدر از نظر مالی و نبود خانواده و تنهایی شرایط سختی داشتید اما جدا شدید
ورشکستگی مالی بعد از اون همه تلاش و خرید ملک و املاک و بیزینس موفقی که هردوی شما رو به پول بیشتر رسونده بود و اینکه تو این شکست که همسر سابق شما با وام گرفتن همه خریدها رو انجام داده بود باعث شد تو فرهنگی که در ازدواج چه ورشکستگی مالی چه پیشرفت مالی بین زوجین موقع جدایی به صورت مساوی بین هردو زوج به صورت مساوی تقسیم میشه شما رو هم دچار مشکلات مالی زیادی کنه
ارتباطتتون با خداوند تو اون شرایط سخت پیدا کردنش در وجودتون کنار اون خونه لب اقیانوس اطلس دیدن عظمت و شکوه خداوند در هنگام غروب و طلوع خورشید دیدن عظمت و بیکرانگی اقیانوس اطلس به شما این ایمان و باور قلبی رو داد که شما در سیطره قدرت خداوندی هستید که رب العالمین هست تنها فرمانروای عالم و بدون اذن او برگی از درخت نمیافته و این شجاعت رو پیدا کردید که تصمیم به جدایی بگیرید و بتونید که در هر شرایطی چه شرایط سخت چه شرایط عالی هرلحظه و هرجا و هرزمانی بدون هیچ محدودیتی شما متصل به خدایی هستید که در درون شماست با شما نفس می کشه و با شما حرکت میکنه و بی قضاوت شما رو دوست داره و هیچ ترتیب و مکان خواستی برای ارتباط با این خدا ندارید متصل و همراه شماست و با ایمان از صفر شروع کردید و درسهایی که تو این رابطه عاطفی و ورشکستگی مالی باید میگرفتید رو گرفتید و با توکل به خداوند ادامه دادید
نکته مهم این بخش از گفتگو اینه که من درک کنم برای رسیدن به موفقیت قرار نیست حتما از مسیر سخت شکستها عبور کرد تمااااااام تلاش استاد در این سالها برای اینکه به ما بگه مسیر سخت مسیر نادرست هست مسیر درست مسیر خداوند هست بدون وام گرفتن،قسط و قرض باید با رعایت قانون تکامل یه مسیر لذت بخشی رو با احساس خوب و ارامش که موج دریافت الهامات خداوند هست به ثروت و موفقیت رسید من نباید ناخودآگاه ذهن خودم رو بزارم رو مسیر سختی که افراد موفق داشتند که باهاش فیلمها و داستانها و کتابها نوشته شده و ذهن مخاطب رو میزاره رو مسیر سخته اون فرد تا بگه نابرده رررررنج گنج میسر نمیشه باید خیلی هوشمند و باهوش باشم من باید از تجربیات این افراد درس بگیرم و نخوام که منم حتما تجربه کنم تا درسش رو بگیرم مثل آزاده عزیزم که از تصمیم اشتباه همسر سابقشون درس گرفتند و هیچ خریدی رو با قسط و وام انجام ندادند
نکته مهم اینه درس بگیریم و نخوام یه تجربه نامناسب از سر باورها و الگوهای نادرست رو همچنان در هر رابطه عاطفی یا بیزینسی تکرار کنم و هیچ تغییر درستی رو ایجاد نکنم و منتظر نتیجه درست باشم باید هوشمندانه در این جهان هوشمند عمل کنم باورهای درست الگو برداری از مسیر درست و عزتمندانه رو تو ذهنم بزارم توجه ام به شکست های افراد نباشه و فکر کنم این طبیعیه نهههههههه طبیعی اینه که همه چی راحت و لذت بخش و زیبا و بدیهی پیش بره وقتی که باورها و مسیر درست رو دارم می رم برای رسیدن به آزادی مالی ،رابطه عاطفی عالی،سلامتی و انرژی جسمانی بالا مسیر ساده و راحت و لذت بخش و عزتمندانه طبیعی ترین مسیره که مسیر رسیدن به خداوند هم از این مسیر میگذره این رو باااااید تو پس زمینه ذهنم بزارم
در مسیر درست الهامات الهی رو دریافت میکنی خیر و شر به ما الهام میشه همون جور که آزاده عزیز گفتند در رابطه با همسر سابقشون اون ندای الهی درونشون تو همون دو سال اول زندگی رو دریافت کردند که بهتره جدا بشند اما در مشورت کردن با افراد دیگه اونیکه به قلبشون الهام شده رو فراموش کردند و ادامه دادند و به همین دلیل دچار مشکلات بیشتر و حتی ورشکستگی مالی هم شدند البته که بعد از درس گرفتن از این مسیر سخت با باورها و الگو برداری درست با توکل و امیدواری به خداوند تونستند مسیر درست رو برند و موفق باشند تو تصمیمات بزرگی مثل ازدواج ،بیزینس ،خرید ملک و معامله که دورنمایی از نتیجه در ذهن ما نیست بهتره که به ندای الهی قلبمون توجه کنیم و با هدایت الهی پیش بریم که این مستلزم ارتباط عمیق قلبی با خدای درونمون هست کار کردن رو خودمون و بودن در مسیر توحید هست
نکته مهم دیگه که استاد همیشه گفتند که با رعایت قانون تکامل در آرامش بدون عجله و شتاب بدون قسط و وام و قرض کار کنیم تا در آرامش الهامات رو دریافت کنیم و بعد از طی تکامل به تصاعد برسم و همه خواسته هام آرام آرام برسم چیزی که با قسط و وام و خرید بشه سرمایه نیست سرمایه همون چیزیه که تمام و کمال پولش پرداخت شده و سندش دست خودته اونوقت میتونی مدعی مالک بودن داشته باشی چیزی که پدر آزاده جان بهش واقف بودند و بهش عمل میکردند و این الگوی ذهنی رو به آزاده عزیز هم انتقال دادند
چقدر این گفتگو درس و آگاهی داره و روشنگر مسیر درست هست عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
این فایل پر از آگاهی برای من تداعی کننده ی خاطرات زیادی بود همیشه توی بچگی از همون هفت هشت سالگی علاقه زیادی داشتم به مستقل شدن و آزادی داشتن باوجود اینکه توی او سن هیچ تعریف خاصی برای این واژه ها نداشتم و در کنار اون یک شخصیت ترسو و به شدت احساساتی و شکننده داشتم همیشه ام این توی ذهنم بود که اگر بعدا به جایی رسیدم بیام برای بقیه تعریف کنم که چه بدبختیاو سختی هایی کشیدم تا به اون موقعیت رسیدم
زجر کشیدن و بدبخت بودن از همون سنین کم برای جلب توجه بیشتر برام تعریف شده بود تا اینکه از خوشبخت بودن و قدرت داشتن استفاده کنم
توی زمینه ی درس و ورزش خیلی تلاش کردم طوریکه همیشه شاگرد اول کلاس بودم و برای ورزش جز تیم بودم
هرکسی که من رو میدید غبطه میخورد و میگفت خوشبحال خانوادت برای دختری که دارن این در حالی بود که من خودجوش و با یک انگیزه ی درونی برای بهتر شدن زندگی و مستقل شدن تلاش میکردم
اما تلاش بدون داشتن باورهای مناسب من رو به هیچ جایی نرسوند
من در سایه ی ترس وحشتناک زندگی میکردم ترس هم چی بود؟خانواده
به شدت تحت تاثیر خانواده بودم اگر مسیری رو عاشقش بودم با نظر خانواده پا پس میکشیدم و رها میکردم به همین علت توی درس و ورزش نتونستم به جایی برسم باوجود اینکه سرشار از استعداد بودم و بسیار تیزهوش و بااراده
اصن نظر خانواده برام انگار آیه ی قرآن بود
الان که به اون روزها فکر میکنم برام خنده داره
به لطف خدای بزرگ هدایت شدم اون هم به درخواست خودم چون فکر نمیکردم خدا انقدر خشن و ظالم باشه و من همیشه باید تحت تاثیر دیگران زندگی کنم
تغییر عزت نفس برای من اولین قدم بود
الان من با اونموقع خیلی تفاوت دارم روی خودم و باورهام با آگاهی های استاد کار کردم و از همه نظر من رشد کردم
داستان زندگی آزاده ی عزیز برای من یاداور زندگی استاد عزیزم بود در اون زمان که در شرایط سخت بودن هردو شخصیت قوی داشتند و از همونجایی که بودن شروع کردن به بهتر کردن اوضاع و باهرچی که داشتن شروع کردند درواقع یک شخصیت توحیدی داشتند حالا چه آگاهانه و چه ناآگاهانه چون شخصیت توحیدی برای من با نمازه و گریه و زاری برای خدا و بدبخت بودن و حجاب داشتن تعریف شده بود نه قدم برداشتن برای خلق کردن بااین دیدی که من نسبت به توحید داشتم شخصیت راکد و بدون هدف و ضعیفی داشتم و همش منتظر بودم که خدا یه کاری کنه زندگیم عوض بشه
و باز هم برام روشن شد که وقتی کسی از ته دل با تمام وجود بخواد زندگیش رو بهتر کنه و قدم برداره هیچ کسی و هیچ فرهنگ و قوانینی جلودارش نیس و برای خدا فرقی نمیکنه که اون فرد عباسمنش هست یا آزاده قوانین ثابت هست و برای همه به یک اندازه خداوند وجود داره و خداوند ایده ها شرایط موقعیت و افرادی رو سر راه اون فرد قرار میده تا به خواسته هاش برسه
از استاد و آزاده ی عزیز برای وقتی که گذاشتن و مریم عزیز بابت اماده کردن این ویدیو ممنونم
سلام به تو سارا عزیز دل خداوند که مثل من تازه بهتر داره درک بیشتری نسبت به خدا و نگاه توحیدی پیدا میکنه وقبلا نگاهی اشتباه از توحید برای ما ترسیم شده بود وما هم تحت تاثیر اطرافیان پیرفته بودیم اما الان دیگه باید با نگاه قانون به تمام امور اطرافمون بنگریم
درکل خیلی کامنت خوبی نوشتی و من را بیاد الله انداختی که همیشه هست فقط من باید ببینم وبفهمم
امیدوارم در این مسیر توحیدی لذت ببری و با تکامل هرروز یه قدم به سمت خواسته هات برداری چون لایق بهترینها هستی
هرچقدر که در این مسیر توحیدی پیش میرم و به اگاهی هام اضافه میشه همون لحظه به خودم میگم که دیگه تمومه و من عالی همه چیز رو فهمیدم اما این بازی همیشه ادامه داره و هرچقدر که یاد میگیرم دامنه ی فرکانسیم بالاتر میره و انگار این آگاهی ها روبرای بار اوله که میشنوم
پس برای دیدن و فهمیدن باید در این مسیر استمرار داشته باشیم
سپاسگزارم برای پاسخ زیبایی که دادی امیدوارم که این درک بهتر وبهتر بشه ودراین مسیر استمرار داشته باشیم تا بتونیم الله را فقط نیروی کارای جهان بدانیم و باتکیه به خداوند به آنچه میخواهیم به سادگی برسیم اما بحث توحید اونقدر عمیق و بزرگ هست که هر وقت نگاه میکنیم میبینیم قطره ای در اقیانوس را درک کردیم انشالله درمسیر توحید همیشه باشیم وبمانیم
عالی نمیدونم چرا بعضی وقتا ک ی کامنت رو میخونم انگار خودم اونو نوشتم انگار زندگی مثل ی بازی با ایتم های مشخصه ک با قوانین خاص طراحی شده و ما باید با شناخت و رعایت قوانین ب موفقیت برسیم و این بازی فقط برا فان طراحی شده و هرکی باید تمرکزش رو بازی و مسیر خودش باشه ولی متاسفانه بیشتر زمان درگیر هم بازیا و تقلب و تماشاگران و تایید دیگرانیم
چه مصاحبه ی جذاب و دلنشینی ممنون از زحماتی که همیشه برای تقویت باورهای ما می کشید
اتفاقا من و همسرم هم قبلا وام می گرفتیم و همیشه قسط داشتیم الان که یادم میاد چقدر روزهای بدی بود 😏 اما چند سالی هست نه وام گرفتیم و نه قسط داریم زندگیمون خیلی بهتر شده و آرامش داریم
الان وقتی اطرافیان در مورد وام صحبت می کنند خیلی به خودمون افتخار می کنیم که شاگرد چنین استادی هستیم که همه قوانین جهان رو به ما یاد داده
نه فقط وام بلکه در هر محفلی در رابطه با هر موضوعی که صحبت می کنند من میگم وای چ خوب شد از بدنه ی جامعه و افکار پوچشون تا حدودی جدا شدم،
در خط اول شکر گزار خداوند هستم که من و امروز به این فایل ها ارسال کرد
و بعد ممنونم از استاد عزیزم مریم زیبا و نازنین
آزاده خوش خنده خوش قلب موفق
چی بگم اصلا از کجا شروع کنم امروز با یه آگاهی خاصی از خواب بیدار شدم از وقتی بیدار میشم با صدای شما بیدار میشم و تا شب که میخوابم با صدای شما استاد از صبح از خداوند خواستم منو هدایت کنه
یه حسی بهم میگفت امروز باید کامنت بزارم اولین کامنت من در سایت
و گفتم خب کجا کامنت بزارم چرا باید کامنت بزارم
حسم گفت تو امروز باید کامنت بزاری توی سایت استاد
و من گفتم چشم و خداوند من و به فایل گفتگو با دوستان قسمت ۶۰ به بعد هدایت کرد
جلسه اول گفت گو رو گفتم گوش بدم و گوش دادم گفتم جلسه دوم هم باید ببینم و فایل ۶۱ تموم شد
گفتم نه باید ادامه بدم که به اینجا رسیدم که تا این لحظه دیدگاه نظر ۰ بود گفتم خودشه باید برای این فایل کامنت بزارم چون اینقدر قلبم داشت از سینه ام میومد بیرون که مطمئن شدم این فایل باید کامنت بزارم
استاد من همیشه روی خودم کار میکردم همیشه دوره هاتون و گوش میدادم و نگم چه معجزاتی برام افتاده اما ته دلم از نظر مالی راضی نبودم
ثروت ۱ ، ثروت ۲ ، ۱۲ قدم ، کشف قوانین،عزت نفس،عشق و مودت در رابط و تهیه کردم (البته بعضی ها رو با اکانت برادرم تهیه کردم)
استاد حس میکردم یه جای کار میلنگه تا اینکه متوجه شدم من همه باورهام تقریبا خوب شده ولی اقدام عملی درست حسابی ندارم که اینم از طریق مرا به سوی نشانه ام هدایت کن متوجه شدم
یک روز از اعماق وجودم گفتم خدایا من نمیدونم کجای مسیر و دارم اشتباه میرم من تسلیم توام تو به من بگو تو بگو باید چیکار کنم که به استقلال مالی برسم
و دستم و زدم روی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن و فایلی اومد که متوجه شدم باید قدم بردارم البته که همسرم جون خیلی با دوره های شما کار میکنه هم دستی از طرف خداوند شد و به من گفت کجای کارم غلطه و من مصمم شدم که اقداماتمو بیشتر از قبل شروع کنم
و نگم که الان یک ماه شده دارم به طور جدی فقط صدای شما رو میشنوم دارم اقدام میکنم دارم تخصصمو میبرم بالا و…
و من از مدار صفر تومن رسیدم به جذب ثروت و سرویس طلا و هدیه نقدی از دیگران و…. و همونقدری که هدف گذاشته بودم برای این ماه رسیدم و واقعا هم اقدام کردم و واقعا هم همش فایل های ثروت و تمرکز بر نکات مثبت و حتی تایم ناهار هم برای اینکه با شما باشم زندگی در بهشت میبینم
اینقدر صدای شما توی گوشم بود که یه شب خواب دیدم اومدید خونه من و از دیدن شما و مریم داشت سینه ام شکافته میشد البته این خواب هم جواب یک هدایتی بود که از خدا میخواستم از خدا خواستم بهم بگه چه طور مستمر ذهنم مثبت باش خواب دیدم اومدید اینجا و من همش جلوی شما سعی داشتم مثبت باشم و واقعا مثبت میشدم بعد که از خواب بیدار شدم گفتم همینه دقیقا اگه میخوای همیشه و مسمتمر مثبت باشی باید فکر کنی همیشه استاد اینجاست و همیشه با استاد باشی برای همین همیشه صدای شما توی گوشمه همیشه یعنی همیشه ها 😁
این ماه گذشت و من با اینکه دائما سپاسگزار خداوند هستم ولی گفتم خب حالا مبلغی که هدفمه باید همه شو خودم خلق کنم چون به عزت نفس و قدرت بعدش احتیاح داشتم خودم باید پول و ثروت خلق کنم چون اصل پول برای اینکه احساس قدرت میده و اعتماد به نفس میده خیلی خوبه که آزاده عزیز هم اشاره کرد
استاد این فایل های ۶۰ به بعد گفت گو با دوستان
مثل معجزه بود برای من طوفانی از ایمان و اقدام عملی و در قلبم برپا کرد و آزاده شد الگویی برای من دختری که با اقدام عملی و البته توکل و ایمان به خداوند و تکاملی که طی کرد به این نقطه رسید
به خودم گفتم من هم باید اقدام عملی داشته باشم باید مثل آزاده همینقدر زیبا قوانین و توی زندگیم پیاده کنم
استاد اشک من داره در میاد
استاد ممنونم که این فایل ها رو منتشر میکنید و صد البته از مریم عزیزدلم ممنونم که وقت برای تدوین میزاره
به خودم گفتم منکه عاشق استقلال مالی ام و از خداوند هدایت میخواستم به این فایل هدایت شدم و قلبم باز شد استاد چی بگم از این حال خوب و احساس عالی
خداوندا سپاسگزارم که منو به این زیبایی هدایت میکنی
خداوندا سپاسگزارم که من میتونم این گفت و گو رو ببینم و گوش بدم
دانلود میکنم که هروقت یادم رفت و لغزش باش سریعا برگزدم و این فایل هارو گوش بدم
استاد بخاطر فایلی که روز عید قربان گذاشتید هم سپاس گزارم که دقیقا وقتی کسب و کار آنلاینم و راه انداختم به این فایل برخوردم و قسمت هایی از اون فایل شاخک های من و باز برای اقدام عملی جدی تر تیز کرد
چقدر خوشحال شدم که این مصاحبه ادامه داره . من فکر کردم قسمت ۶۲ آخرین قسمت بود و این چند روز مدام میگفتم چرا استاد صحبت خاصی نکرد و چرا اشاره ای به قانون و سختی هایی که میتونند کمتر باشند نکرد . و الان که متوجه شدم قسمت ۶۳ را گذاشتید و همچنان صحبت ها ادامه داره خیلی خوشحال شدم.
استاد دقیقا شما درست میگید . اگر کسی در دام مشکلات و سختی ها و بیماری ها باشه با این صحبت ها میتونه بلند بشه ولی نیاز به عزت نفس بالایی داره که این حرفها را باور کنه . من خودم از وقتی با شما آشنا شدم تا چند سال فقط حال خوب و موفقیت های کوچیک را تجربه کردم و میتونم بگم من توی اون برهه همون آدم قبلی بودم که حالش خوب شده بود و دیگه دنبال صعود به مرحله بالاتر بودم تا اینکه ورژن جدید روانشناسی ثروت یک تولید شد و من در جلسات ۲ و ۴ این دوره با مفهموم صحیح تری از اهرم رنج و لذت آشنا شدم و متوجه شدم که اصلا نمیتونم حد بالای ثروت را تجسم کنم و به محض اینکه زندگی لاکچری را در تمام ابعاد تجسم میکردم به طرز خیلی بدی میترسیدم و وحشت میکردم . نمیتونستم بپذیرم که زندگی در تمااااام ابعاد میتونه اوکی باشه و اون موقع بود که فهمیدم من نمیتونم ثروت را با سلامتی و خوشبختی بپذیرم و من اونجا بود که به ازای هر موفقیتی که در کارم که تازه شروعش کرده بودم بدست میاوردم ، وحشت و ترس از ثروتمند شدن را تجربه میکردم و واقعا نمی فهمیدم که ریشه این احساسات بد در کجای من نهفته هستند نمیفهمیدم که نمیتونم باور کنم که میشه همزمان ثروتمندو شاد و سالم بود.
شاید قابل باور نباشه اما شما ۱۰۰ ٪ درست میگید که بیماری را خود افراد برای خودشون بوجود میارند . دوست خودم اتفاقی که براش افتاد این بود که پسرخاله ش ازش خواستگاری کرد و با مخالفت شدید خانواده دختر مواجه شد و این مخالفت ۱۲ سال طول کشید و پسر و دختر که خانواده ای سنتی داشتند در تب و تاب و آرزوی بودن زیر یک سقف می سوختند تا اینکه بالاخره بعد از ۱۲ سال خانواده دختر موافقت کردند و در عین ناباوریِ دختر و پسر ، بالاخره اونها باهم ازدواج کردند و پسر که این حد از خوشبختی را نمیتونست باور کنه بیمار شد و یک سال بعد از ازدواج در حالیکه فرزندشون تازه متولد شده بود سرطان گرفت و هنوز هم در حال درمان هست و اونها نتونستند خوشبختی را در تمام ابعاد داشته باشند . میخوام بگم استاد عزیزم هرچقدر شما فریاد بزنید اگر کسی در مدار مشیت الهی نباشه قطعا زمین خوردن را تجربه میکنه اما بالاخره در مسیر صحیح و در مدار خداوند قرار میگیره ان شاالله و اون وقته که دیگه با تمام وجودش حرفهای شما را باور میکنه .
واقعا بیماری حاصل عدم پذیرش خوشبختی در تمام ابعاده . بیماری یک ترمز شخصیه . من الان میتونم باور کنم که همه چیز میتونه خوب باشه و این ذهن ماست که هنوز اینو باور نکرده .
ما الگوهای خوبی نداشتیم . در تمام کتاب های داستان و رمان و فیلم و سریال ها و قصه ها به ما گفتند بعد از پشت سر گذاشتن هزاران سختی و فراز و نشیب فلان اتفاق خوب افتاد و پایان . و ما هیچوقت بعد از پایان را ندیدم و باور کردیم که ” رسیدن ” یعنی پایان . و هیچوقت بعد از پایان را ندیدیم و خوشبختی و خوشحالی و سلامتی و یک زندگی نرمال و طبیعی را که بعد از هر موفقیتی بدست میاد ، برای ما به تصویر نکشیدند و فیلمش را نساختند .
خود من بعد از تجربه های شخصی که فقط میتونم بگم بهای خواسته هام بود و بهای باور نکردن حرفهای استاد و باور کردن دارو ها و قرص ها ، به این جایی رسیدم که میتونم با تمام وجودم فریاد بزنم فقط حرفهای استاد را باور کنید . من ناخواسته یک سری هاش را باور نکردم و سیلی های پی در پی خوردم .
الان هرروز داره جهان اطرافم بهتر میشه . من با هربار که استاد به کامنتم ستاره نمیده بیشتر روی خودم کار میکنم و بیشتر میفهمم که از مدار خارجم . بیشتر روی خدا حساب میکنم و میرم اون کامنت خالی از ستاره استاد را میخونم و میفهمم که مسیر فکریم اشتباه بوده و خودمو می بندم با فایل ها و با تمام تلاشم ذهنم را در اختیار میگیرم و صبر میکنم تا نتایج رخ بده و با کمی صبر و انطباق فرکانسی من اون خواسته رخ میده .
هیچی برام لذتبخش تر از این نیست که ثروتمند بشم و بقیه پکیج موفقیت را همزمان داشته باشم و اینو تازه باورش کردم . و اتفاقا خداوند در اون پکیج حضورش خیلی پررنگ تره .
همه چیز آسون بدست میاد بشرطیکه ما این آسونی را باور کنیم و نخواهیم زور بزنیم براش . برای من یکی که زور نزدن خیلی سخته ولی الان خیلی بهتر شدم و خیلی راحت تر خودمو سبکبال و همسو با انرژی منبع میکنم . و فکر میکنم هرچه رهاتر باشم سبک تر و هم نواتر با خداوند هستم . خدایا شکرت
من با دقت گوش میدادم این مصاحبه رو ولی اصلا حواسم به این نکته نبود که نیاز نیست سختی بکشی و میشه به راحتی هم مسیر رو طی کرد و ب موفقیت رسید و وقتی شما گفتین دیدم آره من دارم تو ذهنم مدام آزاده جون رو تحسین میکنم ک چقد سختی رو رد کرده و تو ذهنم میگفتم ک چقدر قوی هستن !!!
چرا؛ چون من خودمم همیشه دوست داشتم وقتی داستان خودمو برای کسی تعریف میکنم همه کیف کنن از اینکه بابا تو عجب دختر قوی هستی و دقیقا باور خودمم دقیقا این بوده که: “” چقد من قوی بودم ک تونستم ب تنهایی اون همه مسایل مالی رو با اون همه کار کردن حل کنم””
در صورتی ک من زیاد شنیدم از شما ک میگین اصلا افتخارتون این باشه که مسیر رو راحت طی کردید…
استاد الان ک داشتم فکر میکردم و ب یاد اوردم که چطور من حل کردم مسایل مالیم رو، دیدم بابا جان من زمانی ک داشتم جون میکندم اصلاااااا و ابدا نتونستم کاری از پیش ببرم، در صورتی ک من واقعاااااا کار میکردم اونم وحشتنااااک (حتی ۷۲ ساعت نان استاپ پشت سیستم نشستم و کار کردم) ولی واقعا دردی دوا نشده بود با اون کارا و من دقیقا و دقیقااااااااا از زمانی مسایلم رو تونستم کم کم و آروم آروم حل کنم که خدا آدما و شرایطی رو سر راه من قرار داد که من خیلی راحت پول وارد زندگیم شد و ب مرور حجمش بیشتر میشد و جوری من رها شدم از اون شرایط ک اصلا خودمم متوجه نشدم چطور گذشت .
واااتاتی که قضیه وام گرفتن و انرژی منفیش رو من با تک تک سلولهام درک کردم و همه صحبت های استاد انگار دقیقا درمورد من بود. بدهکار شدن من هم بابت همین بود که اگر من وام نداشتم وقتی از کارم اومدم بیرون، در بدترین حالت صفر هم نبود وصعیتم؛ ولی بخاطر وام ، من منفی ۵۰ بودم و همون کالاهایی ک با اون وام گرفتم رو هم کم کم از دست دادم مقداریش رو و الان درک میکنم که بخاطر اون احساسات بد مطمینا اتفاقات خوبی انتظارم رو نمیکشید.
استاد ازتون ممنونم
هم بخاطر این مصاحبه عالی و هم برای تذکرات عالی که همیشه میدین ولی بازم ما یادمون میره و شما هر جایی که ب اون نکته برمیخورین بازم اشاره میکنید و توضیح میدید و جالبه که نمیگید خب این نکته که هرار بار گفتم. دمتون گرم
دوباره این سوال زیبا رو ازاده ی عزیز از خودش پرسید که چرا میخوای این کار رو کنی؟
و تمام ایده هایی که اومده رو اجرا کردن که بعد از اون کار نکن ای کاش
و این دقیقا همون چیزیه که استاد میگه طوری زندگی کنیم که لحظه ی مرگ حسرت چیزی رو نداشته باشیم و بخوایم بخاطرش یک دقیقه دیگه زمان بخوایم
این رابطه ی آزاده بهمون نشون میده که دوتا آدم متفاوت و دوآدمی که همفرکانس نیستن نمیتونن از زندگی مشترک لذت ببرن و افراد اینجوری که دیدم خیلی زیاد دارن همدیگه رو تحمل میکنن
چقدر عالی آزاده ی عزیز توضیح دادن که وقتی بی توجهی کردن بی خدا و چه پیش اومد و وقتی توجه کردن به خدا چه پیش اومد این دقیقا همون صلاته و یا این شعر افتادم
با خدا باش و پادشاهی کن
بیخدا باش و هر چه خواهی کن
و این یادم باشه که برای موفقیت لازم نیست که شکست بخورم و موفق بشم من از همین جایی که هستم میتونم ادامه بدم و موفق بشم
و من مثل همیشه از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم و خواستهام هم بخاطر همین حال خوب و احساس خوب میاد توی زندگیم
یه نکته ای که دیدم در آزاده ی عزیز اینکه ایشون توی خانواده ی ثروتمند و درست کار بزرگ شدن و الگوهای زیادی داشتن میشه گفت ایشون ثروت رو داشتن و تجربه کردن که تونسته ازش بگذره و بره سمت عشقش و نگران این پول نبوده که پول بدست بیاره ایشون فقط باعشق رفته سمت خواستهاش و اون پوله خود به خود وارد زندگیش شده
نکته ی دیگه اینکه ایشون وقتی تونستن توی ایران و آمریکا از صفر شروع کنن و ثروت بسازن بخاطر مکانی که در بچگی بزرگ شدن همیشه فراوانی بوده همیشه همه چیز بوده کسی از کمبود و نیستی نمیگفته و ذهنیت شون نسبت به بقیه بهتر بوده و الگوی خوبی داشتن پدرشون
استاد این دقیقا همون تفاوت بین انسانهاست که شما در کتاب رویاهایی که رویا نیستن ۱ گفتین درموردش
و الان این زندگی آزاده ی عزیز تصویری از کتاب رویاهاست برای من و الان بهتر درک میکنم اون کتاب رو
خدایا شکرت چقدر درس داره این گفتگو
توضیحات استاد خیلی عالیه همیشه
سپاسگزارم
خدایا سپاسگزارم بخاطر وجود پربرکت استاد عباسمنش عزیز در زندگیم
بهترین بهترینها رو برای تک تک تون آرزو میکنم
ان شاءالله که همیشه در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
تجربه آزاده خانم خیلی مشابه درسی بودش که دیشب دریافت کردم …
وقتی میبینی چالشهای زندگیت از چند جهت مختلف دارن بهت فشار میارن و همگی دست به دست هم دادن تا در یک زمان به سراغت بیان، اینجاست که باید شککنی! باید متفاوت فکر کنی و به دنبال یک علت ریشهای باشی!
شاخکهاتو تیز کنی تا اون عامل اصلی همهی این چالشهای متعدد رو پیدا کنی!
ریشهای یعنی چی؟
برای ما عباسمنشیها بدیهیه که خودمون عامل تمام اون چالشهای همزمان زندگی باشیم اما سوال اصلی اینجاست که در من چه چیزی تغییر کرده که باعث شده این همه مسائل مختلف همزمان رخ بده؟!
شاید جوابش همون عاملی باشه که تو رو به تمام موفقیتهای قبلی رسونده و علت اصلی حال خوبت در تمام شرایط بوده!
همینقدر ریشهای و اساسی! بله، همونی که یادش همیشه علت حال خوب ماست و غفلت از یادش، حال ناخوش رو به دنبال داره!
همونی که به میزانی که به یادش هستی و به فکرش هستی، به همون میزان حال خوب واقعی بیشتری تجربی میکنی و به دنبالش اتفاقات خوب بیشتری رو تجربه میکنی!
حالا معما ساده شد! نه؟!
اگر یکم از یادش غافل بشی، همون لحظه نتیجه رو به صورت حالی نامناسب تجربه میکنی
اگر این حال ناخوش ادامه پیدا کنه، اتفاقات بد ریزی رو تجربه خواهی کرد
و اگر حواست به هیچ کدوم اینا نباشه و این غفلت از یاد او ادامه پیدا کنه، طبیعیه که اتفاقات بزرگتر و بدتر و متنوع تری رو تجربه کنی!
انگار چک و لگدها رو همزمان از جایی بخوری که نفهمیدی از کجا خوردی!
اینجاست که تو حتی نمیدونی کدوم ضربات و کدوم فشارها رو دفاع کنی و در برابر کدومش مقاومت کنی!
اصلا در این شرایط کاری میتونی انجام بدی یا به استیصال میرسی؟!
وقتی به این حال رسیدی تازه یادت میاد که خیلی وقته از یادش غافلی و بهش فکر نکردی! شاید در ظاهر وِرد خداخدا روی زبونت باشه اما از ظاهر تا عمل زمین تا آسمون فاصله هست!
عمل یعنی چی؟!
یعنی در این شرایط که چنددرصد ذهنت رو خالی نگهداشتی برای او؟!
اصلا تو ذهنت برای او جای خالی داشتی؟ جایی برای او بود یا همه فکر و ذهنت شده بود غیر او؟!
تمام ذهنت رو پرکردی از مسائل ریز و درشت زندگیت درحالی که اسم او رو صدا میزنی …
ولی مگه جایی برای او لابلای دلمشغولیهات بود؟!
فراموش نکن که برای تجربهی او واتصال به او، لازم نیست روی نوک قله کوه فریاد بزنی و صداش بزنی، کافیه ذهنت رو به اندازه وسعت او خالی کنی!
چقدر او رو بزرگ میبنی؟! به همون اندازه ذهنت رو براش خالی کن تا او رو تجربه کنی!
تو رو نمیدونم ولی من باشم تمام ذهنم رو براش خالی میکنم!
اینجاست که به محض خالی کردن ذهنت، فقط کافیه اراده کنی تا او رو حی و حاضر ببینی!
ورودش رو با یک حال خوبِ غیرقابل توصیف تجربه خواهی کرد، حالی که خیلی وقته تجربه نکردی!
اینجاست که تازه میفهمی توی مسیرت کجاها اشتباه کردی و چقدر اشتباه رفتی!
وقتی از او پر بشی، تازه میفهمی چیزایی که نفهمیده بودی، و تازه میبینی چیزایی که ندیده بودی و تازه میشنوی چیزایی که نشنیده بودی!
زندگی سعادتمند سادست، فقط کافیه متصل به او باشی تا همه چی رو ببینی و بفهمی و بشنوی، ولی از بس سادست که ما اجراش نمیکنیم؛ چون ایمان نداریم!
ایمان میخواد برای دقایقی ذهنتو از مسائلت خالی کنی و چشم امید از دیگران برداری، به امید اینکه بهترین راهکارها رو دریافت کنی.
به همین خاطره که ایمان میتونه تو رو به عرش والا برسونه و برعکس.
امشب یاد زمانی افتادم که چقد زمان خالی میذاشتم برای خدا
چقد همصحبت میشدم باهاش
چقداون شبا اون روزارو دوستدارم
ساعات زیادی رو آگاهانه با خدا بودم
واقعا بهش میسپردم
زبونی نمیگفتم بهش
خب مهمم نیست وقتی عمل هست..
نه؟
هرچی دقیق تر بشیم به زندگیمون متوجه میشیم که هر ضربه ای خوردیم از شرک بوده
هر اتفاق خوبی بوده از توحید بوده
چقد اروم تر شدم
بسکه این روزا خودمو به درو دیوار زدم شخم زدم حسابی زندگی و باورهامو و مداممم سوال پرسیدم مشکل کجاست ایراد کجاست …
و هدایت خداوند که یکسره داره میگه یکی پس از دیگری و جواب میده بهم …
(خنده)
(لبخند با آرامش )
نمیدونم چیه که هرچی بهش نزدیک تر میشی به همون میزان که آرامشت بیشتر میشه تمام اون اتفاقاتی که برات مهم بودن اذیتت میکردن نگرانشون بودی برات بی اهمیت تر میشن
خیالت راحت تر میشه…
(نفس عمیق)
…
دوستدارم دوباره این قسمتو بنویسم:
اینجاست که به محض خالی کردن ذهنت، فقط کافیه اراده کنی تا او رو حی و حاضر ببینی!
ورودش رو با یک حال خوبِ غیرقابل توصیف تجربه خواهی کرد، حالی که خیلی وقته تجربه نکردی!
اینجاست که تازه میفهمی توی مسیرت کجاها اشتباه کردی و چقدر اشتباه رفتی!
نمیدونم چیه که هرچی بهش نزدیک تر میشی به همون میزان که آرامشت بیشتر میشه تمام اون اتفاقاتی که برات مهم بودن اذیتت میکردن نگرانشون بودی برات بی اهمیت تر میشن
پاسخش سادست! وقتی به یاد او هستی و مملو از او میشوی، نتیجهی این اتصال به صورت بینیازی حودش رو نشون میده.
تو دیگه نسبت به هیچ کدوم از چیزایی که برات مهم بود حالت تزرع و التماس و وابستگی نداری؛ چون منبع اصلی وصل شدی! طبیعیه که پر میشی!
اگر این حالت اتصال رو تمرین کنیم و ادامهدار بشه، نهتنها لحظات رو با عشق ناب او سپری میکنیم، بلکه در اوج لذت و رهایی، نتایج رو دریافت خواهیم کرد. برعکس سری قبلی که پر بودیم از حس وابستگی!
کامنتتون خیلی قشنگ بود. پر از توحید بود. پر از حس خوب…همونجوری ک داشتم کامنتتون رو در دفترم مینوشتم کنارش ی سری چیزای دیگه هم بهم الهام شد ک نوشتم و گفتم بیام اینجا هم بنویسم ک یاداوری بشه برای خودم..
همونقدر ک ما ب یاد خدا هستیم و ب فکرشیم حال خوب رو تجربه میکنیم. مثلا وقتی سپاسگزاری میکنیم و داریم نعمت هایی رو ک خدا برامون افریده میبینیم و تایید و تحسین میکنیم ب این معنا هست ک ما ب یاد خداییم و حال خوب رو تجربه میکنیم. و بعد چون حالمون خوبه چون در مدار نزدیکی ب خداوند هستیم اتفاقات خوبی برامون میوفته. اگر از یاد ربمون غافل باشیم همون موقع نتیجه رو ب صورت احساس بد میبینیم. یا وقتی باور شرک الود درموردش داشته باشیم احساسمون بد میشه و احساس بد ما نشانه ای هست از اینکه ما در مسیر نادرست هستیم و قطعا اتفاقات بدی برامون میوفته. چون ما ب یادش نیستیم، چون ما غافلیم ازش و خب خداهم میگه هر مسیریو خواستی برو ولی بدون مسیری ک توحیدی نباشه و همراه من نباشی قرار نیست برات قشنگ و پر از اتفاقات خوب باشه، سخت میشه برات، درد و رنج داره…
من ی چند وقتیه ک روی دوره عشق و مودت دارم کار میکنم و بیش تر فکرم حول اون محور و حرفای استاد در اون راستا میچرخه ب همین خاطر حین نوشتن ی سری چیزا درمورد وارستگی یادم اومد ک اونارو هم میگم چون برام خیلیییی قشنگه و ب نظرم ته وارستگیه این باور…اینکه اگه من بتونم همواره یاد خدا باشم حالا از طریق سپاسگزاری، ساخت باورهای درست ک به من حس ارامش و خوبی بده، از هر طریقی ک ذهن و روح منو هماهنگ کنه..اگه من بتونم این کارارو انجام بدم و یاد خدا همراهم باشه نتیجش این هست ک احساس من خوب میشه همونطور ک خودتونم گفتین و بعد احساس خوب اتفاقات خوب رو برای ما رقم میزنه یعنی خداوند افراد و شرایطی رو ب سمت ما سوق میده ک احساس خوب مارو تداوم میبخشه و استادم میگن ک وقتی ی نفر بهتون حال خوب داد نچسبین بهش و فکر نکنین اون داره حال خوب رو ب شما میده. نه! خداونده ک داره اینکارو میکنه و پاداشی هست ک خداوند ب شما میده ب خاطر اینکه ب یادشین و او براتون همه کار میکنه. یاد بگیرین عشق رو ب خدا بدین و از او بگیرین . این باور خیلیییی قشنگه. ته عزت نفسه، ته وارستگیه، ته رهاییه، ته تهشه ب نظرم…
و همونجوری ک خودتون گفتین اگه ما ذهنمون رو از او پر کنیم او برای ما همه چیو رقم میزنه. هرچی ک میخوایم ثروت، سلامتی، هرررچی ک دوست داریم…
ب امید ایمان و درک بیش تر و عمل…
ممنونم از کامنت زیباتون و حمدخدارو ب جا میارم ک اعتبار همه اینا ب او برمیگرده…
چقدر زیبا نوشتی ، هر چقدر زمان خالی داشته باشی و براش وقت بگذاری…
اینکه ممکنه واژه خدا رو زیاد به کار ببریم ، ولی صحرا آیا از ته دل بوده؟
با احساس خوب بوده ؟
با تمام وجودت بوده ؟
مرور شد برام اتفاقاتی که وقتی با خودش باشی ، خود خود خودش ، یعنی « من و خودش » ، چقدر اون لحظات ناب هستند ، چقدر آرامش در جریانه ، چقدر وصلی🥲
چقدر رها هستی🧚
اصلا مگه میشه تو به خدا وصل بشی و نگران باشی!!!!!
اگر نگرانی ، یعنی هنوز خیلی باید روی خودت کار کنی تا واژه توحید و یگانی رو درک کنی ☘️
یعنی هنوز منتظر عوامل بیرونی هستی که کاری برات انجام بدن🤐
یادت رفته خدای تو خدای آسمان و زمینه ،
همان خدایی است که خیلی دقیق طلوع و خورشید رو در زمان مناسب انجام میده
همون حس و حالی که آزاده جون گفت در کنار اقیانوس اطلس داشتند…
آره صحرا هم خدا رو در دل طبیعت پیدا کرد ، و همیشه به یادش هست….
خدایی که آنقدر بزرگه ، آنقدر دقیق و منظمه ، که همه درخت ها قلم بشن و دریاها جوهر ، تو نمیتونی شکر گذار نعمت هایش باشی .
آره شکر گذار واقعی با احساس خوب رو میگم، نه گفتن سطحی این واژه
دوست خوبم خیلی خوب یادآوری کردی🙏🏽🙏🏽🙏🏽
چون دقیقا چند روزه این گفتگوهای عمیق رو دارم روش کار میکنم ، یعنی در اصل برای خودم باید بیشتر وقت بگذارم
دیدم هر زمان که گفتگو و نیایش ما عمیق بوده ، نه در جای خاص ، نه با شخص خاص ، نه با رسیدن به خواسته ی خاص ، بلکه هر لحظه و هر لحظه ، بعدش برام باریده ثروت و نعمت الهی 🤗🥳😍
یادمه در سال ۹۹ به معنای واقعی تو در و دیوار بودم و صحرا داشت تلاش میکرد تمرکزش روی زیبایی ها باشه و روی خودش کار میکرد ، دلش میخواست در مسیری باشه که هم لذت ببره و هم بتونه پول دربیاره ، دلش نمیخواست شبیه اکثریت جامعه باشه ، اما اون موقع هیچ چیز و هیچ چیزی نبود که بشه نقطه امیدش به صورت دستاورد منظورمه ( قطعا بوده ولی من درک درستی نداشتم ) ، ولی آگاهانه ذهنش رو کنترل کرد و کنترل کرد و به قول شما ذهنم رو با وجود تضادهای زیاد مدام خالی میکردم و ی چیزی در دلم هی منو هدایت میکرد به سوی قدم برداشتن و حرکت کردن( البته ناگفته نماند همه کار کردن ها ی طرف ، سریال سفر به دور آمریکا ی طرف 😍)
تا شد پایان سال و اون اتفاق بینظیر افتاد ، اون هدیه الهی رو دریافت کردم 🥲🤗🥳
بله یک هدیه الهی از خدای خوبم 💕از جایی که باورم نمیشد 🥲
که اگه خودم میخواستم اقدام کنم اصلا نمیدونستم و بلد نبودم
خدا منو خیلی آسون و راحت به یک مجمع جهانی دعوت کرده بود ، مجمعی که هم راستای اهداف من بود انسان هاش در مدار شادی و لذت و عشق بودند ، با زبان و نژاد و رنگ های متفاوت ، شبیه به آدمای سریال سفر به دور آمریکا 😅😅😅
این مجمع جهانی ، که دستان بی نظیرش در ایالت های مختلف کشور زیبا و ثروتمند 🇺🇲 هستند و امسال هم در Florida بودند و سال بعد هم در Panama city هستند ولی ما در می may ۲۰۲۱ اولین ایرانی هایی بودیم که در آن شرکت کرده بودیم ، یا بهتره بگم هدایت شده بودیم 🤩
این مجمع هر سال از همه کشورها دور هم جمع میشن ، یا بهتره بگم جمع میشیم و گپ و گفت و آشنایی ،رقص بین المللی ، آشنایی با فرهنگ های مختلف وجود داره و اینکه تو میتونی حتی ارایه هم داشته باشی نه فقط آنلاین ، بلکه حضوری 🥲 و خیلی محترمانه برایت دعوت نامه میفرستند 🥲
دعوت نامه به کجا ؟؟
به کشور زیبای آمریکا
👩🏽💻🥲🇺🇲🗺️🧳🌏
من در اون ۱۰ روز فروردین ۱۴۰۰ روی ابرها بودم فقط میگفتم خدایا تو با من چه کردی ، منو کجا هدایت کردی🥲🥲🥲🥲
بعدش در may ۲۰۲۲ ارایه هم داشتیم ، یک ارائه بینظیر ، در راستای چیزی که دوسش داریم و باب آشنایی بیشتر شد با ۸ میلیارد دست خداوند.
الان بهتر متوجه میشم خدا همیشه برای ما ثروت و فراوانی و زیبایی و شادی میخواد ، اگر صحرا مدارشو روی ثروت و فراوانی و زیبایی و شادی تنظیم کنه
💸🌱🌎💃🏽
اونجا بود بهتر متوجه احساس ارزشمندی و لیاقتش شدم ، اونجا بود که متوجه شدم اگه من یک قدم بردارم ، جهان برای من ۹۹ قدم برمیداره
این اتفاق رو آگاهانه اینجا نوشتم تا برای خودم مرور بشه و عادی نشه و اینکه منطقی باشه در پاسخ به کامنت زیبای دوست خوبم آقای یزدان 🙋🏽♀️😊➕🌻
به همین خاطر بهتر از قبل متوجه میشم قانون ساده ی خداوند رو ، به اندازه خودم ، آره به اندازه قدمهای صحرا که داره یاد میگیره لاک پشتی بفهمه قانون تکامل رو
کامنت شما تلنگری بود که از امروز ۳۱ تیر ۱۴۰۱ ، قدر زمان های خالیم رو بدونم و برای خدا وقت بگذارم و بعد میبینم که همه ۲۴ ساعت من باید خالی باشد تا به اون صلح درون برسم و از مسیر لذت ببرم.
الهی که همیشه در مدار ثروت و فراوانی ، آرامش و لذت و عشق الهی باشید.
تو این روزها خیلی حس و حالی شبیه به سال ۲۰۰۸ آزاده جان دارم.با خودم فکر میکردم که چطور میشه کلی اتفاق بد در یک زمان رخ بده من باید کدوم باور رو درستش کنم.تو هر کدوم از ابعاد زندگیم چه روابط چه ثروت چه شغلم کلی باور اشتباه دارم ولی تو شرایطی هستم که نیاز دارم همه اش باهم درست بشه ولی میدونم که یه شبه نمیشه و باید روند تکاملیم رو طی کنم.ولی ناخودآگاه همیشه دنبال دلیلی بودم دنبال باوری بودم تو ناخودآگاههم که همه ی ابعاد زندگیم رو در بگیره.با اینکه میدونستم که کلی باور مخرب تو حوزه روابط و ثروت و کارم دارم دنبال یه باور کلی میگشتم یه باور ریشه ای و چقدر این دیدگاه شما به دلم نشست انگار اون ریشه ای که دنبالش بودم اون باور عمیقی که دنبالش بودم خدا بود.همیشه فکر میکردم که راه زیادی رو باید برم تا به توحید برسم ولی این پیام شما انگار یه تلنگری به من زد که تا خدا راهی نیست.فقط کافیه بخوای.فقط کافیه از خود خودش بخوای.کافیه که از خدا طلب جراءت کنی.وقتی جراءت داری بی پروا بدون اینکه ذره ای ترس تووجودت باشه پیش میری.سپاسگذارم که با این پیامتون حضور خدا رو برام پررنگ تر کردین
امروز بهم گفته شد بیام در سایت و دکمه ی نشونه را بزنم
واقعا حقیقت همینه و جز این نیست که هر چی که داریم رو از قدرت مطلق داریم در این شکی نیست
ممنون برای یادآوری و سپاس
در این چند روز اخیر یه آقایی که از زبان خوشون میگن خداوند بهشون الهام کرده از تهران اومدن به شهر ما و در نزدیکی ما خونه گرفتن و چقدر به دنبال ما بودن تا ما رو پیدا کردن ..ایشون انسانی هستن بسیار خوب و عالی و دست و دل باز و من همه ی اعتبارش رو به خداوند میدهم
ایشون به من و همسرم گفتن : شما برای من طراحی کنید و تایپ کنید کارهایی که دارن و ایشون هم در عوض خونه . ماشین دلخواه . پول های زیاد را به ما میدهند و از جمله مهاجرت به کانادا در برنامه هست
خب ..این حرف ها . این انسان ها …اعتبارش از کیه ….
باید اعتبارش همه از ///خداوند//// باشه و غیر از این نباشه ، چون شرک محسوب میشه
حتی من خانم ایشون هم دیدم و خانم ایشون به من می گفت : از ایمانی که به خداوند دارن . از نعمت هایی که وارد زندگیشون شده با ایمان به خداوند
سلام و درود بر استاد و اهالی سایت عباسمنش
بازم استاد شما مرز باریک بین دو موضوع رو مشخص کردین
اینکه برای رسیدن به موفقیت و سعادت و خوشبختی لزوما نباید اول سختی کشید و بعد به موفقیت رسید میشه خیلی راحت و آسون از همون اول در زندگی موفقیت رو لمس کرد و انتظار اون رو در زندگی داشته باشم (طبق قانون ، انتظار هر چیزی رو داشته باشی همون وارد زندگیت میشه )به قول استاد میشه در این دنیا سوار بر دوش خدا بشیم و زندگی کنیم و یا اینکه استاد مثالی دارن بعضیا دارن پیاده با پای برهنه مسیر سخت سر بالایی رو میرن بعضیا هم همون مسیر رو با دوچرخه میرن بعضیا دارن پیاده با کلی گاری کهنه که به خودشون بستن و دارن اونها رو به سختی حمل میکنن مسیر رو پیاده میبرن و بعضی ها
هم دارن با ماشین شخصی در حالی که کلی اپشن داره و کولرش در گرما و بخاریش در سرما روشن هست و با راحتی مسیر سر بالایی رو طی میکنن یا همون بهتره بگیم به قول استاد میشه چرخ زندگیمون همیشه روان و راحت باشه
یعنی همه چیز خیلی راحت و ساده و بدون تقلا و سختی برای ما مهیا باشه و ما فقط ازاونها استفاده کنیم اصلا میشه همه ی نعمت های عالی برای ما در اطراف ما باشه فقط کافیه ما دستمون رو دراز کنیم (خواسته ی داشتن اونها رو در دلمون داشته باشیم و برای رسیدن به اونها تلاش کنیم ) وما اونها رو برداریم و ما نخواییم هیچ سختی بکشیم تا به دستشون بیاریم
حقیقتا من به شخصه خانم خانه داری هستم که زندگی آرام و بدون دردسری دارم یعنی اینکه یه جورایی هر چیزی سر جای خودش از همون اول ازدواجم همسرم خونه ی شخصی ویلایی داشت با کلی وسایل عالی برای زندگی و یه سال بعد ماشین خارجی از خودش داشت و بعد چندین ملک و املاک خریدیم و کلی طلا و جواهرات عالی و مسافرت خارجی و آنچنانی داشتم و…..و بعد از دو سال خیلی راحت صاحب دو بچه ی ناز نازی دختر و پسری شدم هر دو سالم روحی و جسمی و توانا و خوش اندام و زیبا با ایده آبهای خوب داشتم و همسرم هم همینطور از لحاظ جسمی و روحی و ظاهری شرایط
بسبار خوبی داشتن حتی خانواده ی سرشناس و عالی در شهر ما دارن که تقریبا بیشتر شهر به واسطه ی پز شکی حاذق برادر و زن برادر ایشون این خانواده رو میشناسن و خدا رو شکر خود من
هم همیشه در زندگی دختر آرام و خونسرد و ساکتی بودم با ظاهر خوب و بسیار ایده آلی که شاید از نظر خیلیها هم بسیار زیبا بودم و هیچ مشکل جسمی هم نداشتم و همیشه سلامت بودم یعنی میخوام بگم مشکل خاصی در زندگی من نبود تا اینکه من به واسطه ی یه قضیه ای باسایت شما آشنا شدم و میدیدم اگر میخوام در مسیر باشم اصلا کارهای استاد که میگه خیلی برام سخت نیستن حالا نمیگم خیلی آسون اما کار بسیار سختی نبود چون من خانه دار هستم آزادی زمانی و مکانی که دارم و خیلی راحت تونستم وقت بزارم و روی خودم کار کنم اون حال خوب و شادی درونی و عشق و سلامتی و ثروت و….رو بیشتر کنم. خدا رو بهتر درک کنم و پیدا کنم و خلاصه انگار حرفهای استاد رو به راحتی میتونستم پیدا کنم و زندگیم عالی بود عالیتر هم شد اما میدیم اطرافیانم در چه مشکلات و مسایلی هستن و اتفاقا تا حدودی هم با سایت آشنا هستن و اما همیشه میگفتن سخته اخه چطور در اوج مشکلات اینطور باشی این کار هر کسی نیست و انگار در ذهن میرفت که تو که الان اینقدر حالت خوبه و کلی زندگیت بهتر شده و مدام در سایتی و آموزشها رو دنبال میکنی که کار خاصی نکردی چون زندگیت همینجوری اوکی
بوده و هست و تو فقط به دنبال کسب آگاهی های این دوره ها هستی و ….. پس تو کار مهم و
اصلی رو نمیکنی فلانی که غرق در مشکلات هست و داره تلاش میکنه اون مشکلات رو درست کنه اون داره کار مهم رو میکنه و اون ایمان اصلی و درستی داره و اون داره به درستی آموزشها رو در زندگی اجرا میکنه نه تو که همه چیز برات فراهم هست چند باری با خودم این حرفها رو مرور میکردم و بیشتر باور میکردم که من با این زندگی که آرام هست و هر چیز در جای درست خودش هست و هر کس داره عالی وظیفه ی خودش رو انجام میده و من اصلا نیاز نیست کسی رو تغییر بدم ویا تلاش خاصی بکنم که اوضاع زندگیم خوب بشه من خیلی هنر خاصی ندارم من خیلی کار خاصی نکردم و اینقدر به این فکر بها دادم تا یکم روابطم با همسرم تنش کوچکی پیدا کرد اونم برای چی برای اینکه چرا همسرم در مسیر نیست انگار میخواستم تغییرش بدم اون رو نمیپذیرفتم تا اینکه واقعا از جهان چک و لگد ی اما بازم به نسبت بقیه بی درد تر خوردم و به خودم اومدم که نه من چرا اینقدر شرایط رو برای خودم سخت و پیچیده کردم و اصلا چرا تمرکزم رو از روی خودم برداشتم گزاشتم روی همسرم و یا فلاانی که اونها رو درست کنم ؟؟؟ و سریع با اون تضاد کوچیک به خودم اومدم و گفتم باید بر گردم تو مسیر من توانایی تغییر هیچکس رو ندارم و همسرم رو مثل همون روزای اول میپذیرم هر طور که هست با هر سطح افکار و دیدگاه ای که داره و من فقط باید روی خودم کار کنم و جهان وظیفه داره اطراف و اطرافیان من رو با من هماهنگ میکنه والان که استاد این موضوع رو توضیح داد خیلی راحت و با اطمینان بیشتر متوجه شدم نه همون من و زندگی راحت و آرام من و عالی بودن در تمام جنبه ها حق طبیعی من هست همون رون بودن چرخ زندگیم باید باشه نه تنها برای من بلکه برای هر شخصی که در مسیر هست و من قرار نیست مثل اطرافیانم در تمام سالهای زندگیم در این دنیا زجر و سختی بکشم تا خدا در مقابل اون همه سختی کمی پاداش به من بده و بگه آفرین اینم جواب سختیهای که کشیدی و حالا بعد از اون دوباره سختی بکشم تا بازم پاداش اندکی به من بده و این چنین زندگی درست نیست اصلا من باید به خودم بگم مگر خدا با من خصومتی داره و یا خصیصه و یا بخیل ویا نداره که من روخلق کنه و
بعد همیشه زجر بده تا در مقابل اون همه سختی اندکی اسایش و آرامش بهم بده
ثروت حق طبیعی من هست و من باید خیلی راحت ازبینهایت دست های خداوند که در زندگی من هستن مثل همسرم و یا …. اون رو خیلی راحت بدون تقلا دریافت کنم .اصلا ثروت باید به دنبال من باشه نه من به دنبال اون باشم.
سلامتی حق طبیعی من هست و من باید خیلی راحت صاحب اندام سالم و زیبایی باشم بدون اینکه هیچ کار خاصی بکنم .
.
روابط عالی و عاشقانه حق طبیعی من هست و من خیلی راحت بدون اینکه بخواهم همسرم رو تغییر بدم و یا نقش بازی کنم و یا سختی بکشم و …. صاحب کلی عشق و محبت خدایی از طرف همسرم و اطرافیانم که اعتبارش رو میدم به خدا باشم .
من باید صاحب آرامش عمیق و شادی درونی( که همیشه داشتم و دارم و تمام اطرافیان من و حتی گاها همسرم به من میگه خوش به حالت عجب آزادی داری و حال و هوای خوبی داری منم دلم میخواهد این قدر رها باشم ) باشم و این حق طبیعی یک بنده ی مومن و متوکل هست .
من باید صاحب بهترینا در دنیا و آخرت باشم چون خود کسی که من رو خلق کرده وعده این همه نعمت و ثروت در دنیا و آخرت برای بنده ی مومنش داده پس من باید بندگی کنم و خدا هم خدایی کنه اصلا به قول استاد وظیفه ی من بندگی کردن هست و وظبقه ی ارباب ارباب بودنه و من تا حالا کلی نعمت وثروت در زندگیم داشتم اما بازم بهتر و بهترو عالی تر و راحت تر میخوام در زمینه ی فرزندان عالی ،امکانات عالی .حال عالی .خانه و ماشین عالی و طلا . جواهرات عالی ،سلامتی و زیبایی عالی و مکان زندگی عالی ,حساب بانکی عالی ،ملک و املاک عالی ،و مولد ثروت عالی بودن و انسان عالی با شخصیت عالی و تاثیر گذار بودن روو کلی چیز دیگه ی عالی رو همه رو با هم میخوام .
خوشحالم که شاگرد استاد ی چون عباسمنش هستم ،❤️
سلام ب فروغ عزیزم دیدگاهتو خوندم چقد قشنگ و عالی توضیح دادید کلی ب وجد اومدم و عشق کردم برات برای درصلح بودن با خودت برای زندگی عشقت برای همسر و فرزندان عالیت و روابط عالیت با همه برای ثروت و مال املاکت تحسین میکنم تورو عزیز دلم ممنون و سپاسگذارم ک این دیدگاهو با ما اشتراک گذاشتی چون خیلی باورهای درستو میشه از صحبتهات بیرون کشید بسیار سپاسگذارم ازتون
و سپاس فراوان برای استاد بی نظیرم و ازاده عزیز و مریم جان عزیز
خدایا شکرت امروز استادبا نکات مهمی ک گفتن کلی از باورهای اشتباه مارو بهمون نشون داد خدایا شکرت بخاطر صحبتهاو اگاهیهای ک ازاده عزیز بهمون دادم و خدایا شکرت بخاطر دوستان بی نظیرم ک این چنین تمام نکات مینویسن و ازمریم جان هم بخاطر اینکه کلی زحمت درست کردن فایل میکشن بسیار سپاسگذارم
خدایا شکرت در این خانواده بزرگ عزیز عباس منشی هستم
دوستون دارم و موفق و شاد و ثروتمند باشی فروغ عزیز و استاد عزیزو بقیه دوستان عزیز این سایت زیبا
دوستون دارم😘💖
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و آزاده عزیز و دوستان
در این بخش از گفتگو آزاده عزیز از مسائل دشواری که در مسائل مالی و رابطه عاطفی خودشون داشتند صحبت کردند و چقدر نکته های مهم و کلیدی رو بازگو کردند
در مقطعه ای از زندگی آزاده عزیز مجبور به جدایی شدید که گفتید با توجه به فرهنگ جامعه ایران که شما از اون فرهنگ و خانواده ایرانی به آمریکا اومده بودید چقدر تصمیم به جدایی برای شما و خانوادت در اون زمان سخت بوده و ترجیح دادید این موضوع رو فقط با مادرتون مطرح کنید و در عین حال که برای حفظ این رابطه تمام تلاشتون رو کردید با مطرح کردن سوالهای اساسی و درست سعی داشتید تا تصمیم گیری درستی رو داشته باشید و دوسال آخر زندگی رو با تلاش زیاد سعی در حفظ رابطه داشتید تا بعدا همون جور که گفتید با کلماتی از قبیل ایکاش ،شاید اگر این کارو میکردم زندگیم بهتر میشد به جدایی نمی رسید خودتون رو محاکمه نکنید و گفتید که چقدر از گفتن کلمه ایکاش اینکار رو میکرد بدتون میاد از اینکه شاید اگر این تلاش رو میکردم مسایل بدتری رو بعد از جدایی متحمل نمی شدم و به همین دلیل زود تصمیم به جدایی نگرفتید بلکه تلاشتون رو کردید ولی وقتی به یقین رسیدید که جدایی راه بهتری هست دیگه با قاطعیت تمام تصمیم به جدایی گرفتید با اینکه گفتید چقدر از نظر مالی و نبود خانواده و تنهایی شرایط سختی داشتید اما جدا شدید
ورشکستگی مالی بعد از اون همه تلاش و خرید ملک و املاک و بیزینس موفقی که هردوی شما رو به پول بیشتر رسونده بود و اینکه تو این شکست که همسر سابق شما با وام گرفتن همه خریدها رو انجام داده بود باعث شد تو فرهنگی که در ازدواج چه ورشکستگی مالی چه پیشرفت مالی بین زوجین موقع جدایی به صورت مساوی بین هردو زوج به صورت مساوی تقسیم میشه شما رو هم دچار مشکلات مالی زیادی کنه
ارتباطتتون با خداوند تو اون شرایط سخت پیدا کردنش در وجودتون کنار اون خونه لب اقیانوس اطلس دیدن عظمت و شکوه خداوند در هنگام غروب و طلوع خورشید دیدن عظمت و بیکرانگی اقیانوس اطلس به شما این ایمان و باور قلبی رو داد که شما در سیطره قدرت خداوندی هستید که رب العالمین هست تنها فرمانروای عالم و بدون اذن او برگی از درخت نمیافته و این شجاعت رو پیدا کردید که تصمیم به جدایی بگیرید و بتونید که در هر شرایطی چه شرایط سخت چه شرایط عالی هرلحظه و هرجا و هرزمانی بدون هیچ محدودیتی شما متصل به خدایی هستید که در درون شماست با شما نفس می کشه و با شما حرکت میکنه و بی قضاوت شما رو دوست داره و هیچ ترتیب و مکان خواستی برای ارتباط با این خدا ندارید متصل و همراه شماست و با ایمان از صفر شروع کردید و درسهایی که تو این رابطه عاطفی و ورشکستگی مالی باید میگرفتید رو گرفتید و با توکل به خداوند ادامه دادید
نکته مهم این بخش از گفتگو اینه که من درک کنم برای رسیدن به موفقیت قرار نیست حتما از مسیر سخت شکستها عبور کرد تمااااااام تلاش استاد در این سالها برای اینکه به ما بگه مسیر سخت مسیر نادرست هست مسیر درست مسیر خداوند هست بدون وام گرفتن،قسط و قرض باید با رعایت قانون تکامل یه مسیر لذت بخشی رو با احساس خوب و ارامش که موج دریافت الهامات خداوند هست به ثروت و موفقیت رسید من نباید ناخودآگاه ذهن خودم رو بزارم رو مسیر سختی که افراد موفق داشتند که باهاش فیلمها و داستانها و کتابها نوشته شده و ذهن مخاطب رو میزاره رو مسیر سخته اون فرد تا بگه نابرده رررررنج گنج میسر نمیشه باید خیلی هوشمند و باهوش باشم من باید از تجربیات این افراد درس بگیرم و نخوام که منم حتما تجربه کنم تا درسش رو بگیرم مثل آزاده عزیزم که از تصمیم اشتباه همسر سابقشون درس گرفتند و هیچ خریدی رو با قسط و وام انجام ندادند
نکته مهم اینه درس بگیریم و نخوام یه تجربه نامناسب از سر باورها و الگوهای نادرست رو همچنان در هر رابطه عاطفی یا بیزینسی تکرار کنم و هیچ تغییر درستی رو ایجاد نکنم و منتظر نتیجه درست باشم باید هوشمندانه در این جهان هوشمند عمل کنم باورهای درست الگو برداری از مسیر درست و عزتمندانه رو تو ذهنم بزارم توجه ام به شکست های افراد نباشه و فکر کنم این طبیعیه نهههههههه طبیعی اینه که همه چی راحت و لذت بخش و زیبا و بدیهی پیش بره وقتی که باورها و مسیر درست رو دارم می رم برای رسیدن به آزادی مالی ،رابطه عاطفی عالی،سلامتی و انرژی جسمانی بالا مسیر ساده و راحت و لذت بخش و عزتمندانه طبیعی ترین مسیره که مسیر رسیدن به خداوند هم از این مسیر میگذره این رو باااااید تو پس زمینه ذهنم بزارم
در مسیر درست الهامات الهی رو دریافت میکنی خیر و شر به ما الهام میشه همون جور که آزاده عزیز گفتند در رابطه با همسر سابقشون اون ندای الهی درونشون تو همون دو سال اول زندگی رو دریافت کردند که بهتره جدا بشند اما در مشورت کردن با افراد دیگه اونیکه به قلبشون الهام شده رو فراموش کردند و ادامه دادند و به همین دلیل دچار مشکلات بیشتر و حتی ورشکستگی مالی هم شدند البته که بعد از درس گرفتن از این مسیر سخت با باورها و الگو برداری درست با توکل و امیدواری به خداوند تونستند مسیر درست رو برند و موفق باشند تو تصمیمات بزرگی مثل ازدواج ،بیزینس ،خرید ملک و معامله که دورنمایی از نتیجه در ذهن ما نیست بهتره که به ندای الهی قلبمون توجه کنیم و با هدایت الهی پیش بریم که این مستلزم ارتباط عمیق قلبی با خدای درونمون هست کار کردن رو خودمون و بودن در مسیر توحید هست
نکته مهم دیگه که استاد همیشه گفتند که با رعایت قانون تکامل در آرامش بدون عجله و شتاب بدون قسط و وام و قرض کار کنیم تا در آرامش الهامات رو دریافت کنیم و بعد از طی تکامل به تصاعد برسم و همه خواسته هام آرام آرام برسم چیزی که با قسط و وام و خرید بشه سرمایه نیست سرمایه همون چیزیه که تمام و کمال پولش پرداخت شده و سندش دست خودته اونوقت میتونی مدعی مالک بودن داشته باشی چیزی که پدر آزاده جان بهش واقف بودند و بهش عمل میکردند و این الگوی ذهنی رو به آزاده عزیز هم انتقال دادند
چقدر این گفتگو درس و آگاهی داره و روشنگر مسیر درست هست عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
سلام به استاد عزیزم و آزاده ی زیبارو
این فایل پر از آگاهی برای من تداعی کننده ی خاطرات زیادی بود همیشه توی بچگی از همون هفت هشت سالگی علاقه زیادی داشتم به مستقل شدن و آزادی داشتن باوجود اینکه توی او سن هیچ تعریف خاصی برای این واژه ها نداشتم و در کنار اون یک شخصیت ترسو و به شدت احساساتی و شکننده داشتم همیشه ام این توی ذهنم بود که اگر بعدا به جایی رسیدم بیام برای بقیه تعریف کنم که چه بدبختیاو سختی هایی کشیدم تا به اون موقعیت رسیدم
زجر کشیدن و بدبخت بودن از همون سنین کم برای جلب توجه بیشتر برام تعریف شده بود تا اینکه از خوشبخت بودن و قدرت داشتن استفاده کنم
توی زمینه ی درس و ورزش خیلی تلاش کردم طوریکه همیشه شاگرد اول کلاس بودم و برای ورزش جز تیم بودم
هرکسی که من رو میدید غبطه میخورد و میگفت خوشبحال خانوادت برای دختری که دارن این در حالی بود که من خودجوش و با یک انگیزه ی درونی برای بهتر شدن زندگی و مستقل شدن تلاش میکردم
اما تلاش بدون داشتن باورهای مناسب من رو به هیچ جایی نرسوند
من در سایه ی ترس وحشتناک زندگی میکردم ترس هم چی بود؟خانواده
به شدت تحت تاثیر خانواده بودم اگر مسیری رو عاشقش بودم با نظر خانواده پا پس میکشیدم و رها میکردم به همین علت توی درس و ورزش نتونستم به جایی برسم باوجود اینکه سرشار از استعداد بودم و بسیار تیزهوش و بااراده
اصن نظر خانواده برام انگار آیه ی قرآن بود
الان که به اون روزها فکر میکنم برام خنده داره
به لطف خدای بزرگ هدایت شدم اون هم به درخواست خودم چون فکر نمیکردم خدا انقدر خشن و ظالم باشه و من همیشه باید تحت تاثیر دیگران زندگی کنم
تغییر عزت نفس برای من اولین قدم بود
الان من با اونموقع خیلی تفاوت دارم روی خودم و باورهام با آگاهی های استاد کار کردم و از همه نظر من رشد کردم
داستان زندگی آزاده ی عزیز برای من یاداور زندگی استاد عزیزم بود در اون زمان که در شرایط سخت بودن هردو شخصیت قوی داشتند و از همونجایی که بودن شروع کردن به بهتر کردن اوضاع و باهرچی که داشتن شروع کردند درواقع یک شخصیت توحیدی داشتند حالا چه آگاهانه و چه ناآگاهانه چون شخصیت توحیدی برای من با نمازه و گریه و زاری برای خدا و بدبخت بودن و حجاب داشتن تعریف شده بود نه قدم برداشتن برای خلق کردن بااین دیدی که من نسبت به توحید داشتم شخصیت راکد و بدون هدف و ضعیفی داشتم و همش منتظر بودم که خدا یه کاری کنه زندگیم عوض بشه
و باز هم برام روشن شد که وقتی کسی از ته دل با تمام وجود بخواد زندگیش رو بهتر کنه و قدم برداره هیچ کسی و هیچ فرهنگ و قوانینی جلودارش نیس و برای خدا فرقی نمیکنه که اون فرد عباسمنش هست یا آزاده قوانین ثابت هست و برای همه به یک اندازه خداوند وجود داره و خداوند ایده ها شرایط موقعیت و افرادی رو سر راه اون فرد قرار میده تا به خواسته هاش برسه
از استاد و آزاده ی عزیز برای وقتی که گذاشتن و مریم عزیز بابت اماده کردن این ویدیو ممنونم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به تو سارا عزیز دل خداوند که مثل من تازه بهتر داره درک بیشتری نسبت به خدا و نگاه توحیدی پیدا میکنه وقبلا نگاهی اشتباه از توحید برای ما ترسیم شده بود وما هم تحت تاثیر اطرافیان پیرفته بودیم اما الان دیگه باید با نگاه قانون به تمام امور اطرافمون بنگریم
درکل خیلی کامنت خوبی نوشتی و من را بیاد الله انداختی که همیشه هست فقط من باید ببینم وبفهمم
تشکر از کامنت جالبت
سلام مصطفی عزیز
ممنون از شما
امیدوارم در این مسیر توحیدی لذت ببری و با تکامل هرروز یه قدم به سمت خواسته هات برداری چون لایق بهترینها هستی
هرچقدر که در این مسیر توحیدی پیش میرم و به اگاهی هام اضافه میشه همون لحظه به خودم میگم که دیگه تمومه و من عالی همه چیز رو فهمیدم اما این بازی همیشه ادامه داره و هرچقدر که یاد میگیرم دامنه ی فرکانسیم بالاتر میره و انگار این آگاهی ها روبرای بار اوله که میشنوم
پس برای دیدن و فهمیدن باید در این مسیر استمرار داشته باشیم
ممنون از نگاهت
سپاسگزارم برای پاسخ زیبایی که دادی امیدوارم که این درک بهتر وبهتر بشه ودراین مسیر استمرار داشته باشیم تا بتونیم الله را فقط نیروی کارای جهان بدانیم و باتکیه به خداوند به آنچه میخواهیم به سادگی برسیم اما بحث توحید اونقدر عمیق و بزرگ هست که هر وقت نگاه میکنیم میبینیم قطره ای در اقیانوس را درک کردیم انشالله درمسیر توحید همیشه باشیم وبمانیم
عالی نمیدونم چرا بعضی وقتا ک ی کامنت رو میخونم انگار خودم اونو نوشتم انگار زندگی مثل ی بازی با ایتم های مشخصه ک با قوانین خاص طراحی شده و ما باید با شناخت و رعایت قوانین ب موفقیت برسیم و این بازی فقط برا فان طراحی شده و هرکی باید تمرکزش رو بازی و مسیر خودش باشه ولی متاسفانه بیشتر زمان درگیر هم بازیا و تقلب و تماشاگران و تایید دیگرانیم
سلام به شما دوست هم فرکانسی
با خوندن نظر شما یاد این آیات قرآن افتادم :
«وَمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ» (العنکبوت، 64)
این زندگى دنیا چیزى جز سرگرمى و بازى نیست؛ و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مىدانستند!
«وَ مَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (الأنعام، 32)
و زندگى دنیوى جز بازیچه و سرگرمى نیست و مسلّما خانۀ آخرت براى کسانى که پروا پیشه مىکنند بهتر است، آیا نمىاندیشید؟!
خوشبختانه ما جز کسانی بودیم که درخواست هدایت کردیم و خداوند اجابت کرده و قوانین این بازی رو به ما یاد داده
در آیه ی دوم ذکر شده کهکه همون کنترل ذهن و توجه نکردن به ناخواسته هاست
تنها کاری که باید بکنیم اینه که تقوا داشته باشیم تا بتونیم خوب بازی کنیم و هم این دنیا را داشته باشیم هم آخرت
موفقیت و ثروت روز افزون از جان جانان برات میخوام.
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم ومریم جونم و دوستان گل
چه مصاحبه ی جذاب و دلنشینی ممنون از زحماتی که همیشه برای تقویت باورهای ما می کشید
اتفاقا من و همسرم هم قبلا وام می گرفتیم و همیشه قسط داشتیم الان که یادم میاد چقدر روزهای بدی بود 😏 اما چند سالی هست نه وام گرفتیم و نه قسط داریم زندگیمون خیلی بهتر شده و آرامش داریم
الان وقتی اطرافیان در مورد وام صحبت می کنند خیلی به خودمون افتخار می کنیم که شاگرد چنین استادی هستیم که همه قوانین جهان رو به ما یاد داده
نه فقط وام بلکه در هر محفلی در رابطه با هر موضوعی که صحبت می کنند من میگم وای چ خوب شد از بدنه ی جامعه و افکار پوچشون تا حدودی جدا شدم،
چقدر افکار من بهتره
چقدر من آرامشم بیشتره
چقدر من خدا رو بهتر درک می کنم
چقدر خوبه که می دونم جهان قانون منده
چقدر زندگی برام زیباتره
چقدر خوبه ...
سپاسگذارم🙏🙏🙏
سلام استاد عزیزم و مریم نازنین
در خط اول شکر گزار خداوند هستم که من و امروز به این فایل ها ارسال کرد
و بعد ممنونم از استاد عزیزم مریم زیبا و نازنین
آزاده خوش خنده خوش قلب موفق
چی بگم اصلا از کجا شروع کنم امروز با یه آگاهی خاصی از خواب بیدار شدم از وقتی بیدار میشم با صدای شما بیدار میشم و تا شب که میخوابم با صدای شما استاد از صبح از خداوند خواستم منو هدایت کنه
یه حسی بهم میگفت امروز باید کامنت بزارم اولین کامنت من در سایت
و گفتم خب کجا کامنت بزارم چرا باید کامنت بزارم
حسم گفت تو امروز باید کامنت بزاری توی سایت استاد
و من گفتم چشم و خداوند من و به فایل گفتگو با دوستان قسمت ۶۰ به بعد هدایت کرد
جلسه اول گفت گو رو گفتم گوش بدم و گوش دادم گفتم جلسه دوم هم باید ببینم و فایل ۶۱ تموم شد
گفتم نه باید ادامه بدم که به اینجا رسیدم که تا این لحظه دیدگاه نظر ۰ بود گفتم خودشه باید برای این فایل کامنت بزارم چون اینقدر قلبم داشت از سینه ام میومد بیرون که مطمئن شدم این فایل باید کامنت بزارم
استاد من همیشه روی خودم کار میکردم همیشه دوره هاتون و گوش میدادم و نگم چه معجزاتی برام افتاده اما ته دلم از نظر مالی راضی نبودم
ثروت ۱ ، ثروت ۲ ، ۱۲ قدم ، کشف قوانین،عزت نفس،عشق و مودت در رابط و تهیه کردم (البته بعضی ها رو با اکانت برادرم تهیه کردم)
استاد حس میکردم یه جای کار میلنگه تا اینکه متوجه شدم من همه باورهام تقریبا خوب شده ولی اقدام عملی درست حسابی ندارم که اینم از طریق مرا به سوی نشانه ام هدایت کن متوجه شدم
یک روز از اعماق وجودم گفتم خدایا من نمیدونم کجای مسیر و دارم اشتباه میرم من تسلیم توام تو به من بگو تو بگو باید چیکار کنم که به استقلال مالی برسم
و دستم و زدم روی مرا به سوی نشانه ام هدایت کن و فایلی اومد که متوجه شدم باید قدم بردارم البته که همسرم جون خیلی با دوره های شما کار میکنه هم دستی از طرف خداوند شد و به من گفت کجای کارم غلطه و من مصمم شدم که اقداماتمو بیشتر از قبل شروع کنم
و نگم که الان یک ماه شده دارم به طور جدی فقط صدای شما رو میشنوم دارم اقدام میکنم دارم تخصصمو میبرم بالا و…
و من از مدار صفر تومن رسیدم به جذب ثروت و سرویس طلا و هدیه نقدی از دیگران و…. و همونقدری که هدف گذاشته بودم برای این ماه رسیدم و واقعا هم اقدام کردم و واقعا هم همش فایل های ثروت و تمرکز بر نکات مثبت و حتی تایم ناهار هم برای اینکه با شما باشم زندگی در بهشت میبینم
اینقدر صدای شما توی گوشم بود که یه شب خواب دیدم اومدید خونه من و از دیدن شما و مریم داشت سینه ام شکافته میشد البته این خواب هم جواب یک هدایتی بود که از خدا میخواستم از خدا خواستم بهم بگه چه طور مستمر ذهنم مثبت باش خواب دیدم اومدید اینجا و من همش جلوی شما سعی داشتم مثبت باشم و واقعا مثبت میشدم بعد که از خواب بیدار شدم گفتم همینه دقیقا اگه میخوای همیشه و مسمتمر مثبت باشی باید فکر کنی همیشه استاد اینجاست و همیشه با استاد باشی برای همین همیشه صدای شما توی گوشمه همیشه یعنی همیشه ها 😁
این ماه گذشت و من با اینکه دائما سپاسگزار خداوند هستم ولی گفتم خب حالا مبلغی که هدفمه باید همه شو خودم خلق کنم چون به عزت نفس و قدرت بعدش احتیاح داشتم خودم باید پول و ثروت خلق کنم چون اصل پول برای اینکه احساس قدرت میده و اعتماد به نفس میده خیلی خوبه که آزاده عزیز هم اشاره کرد
استاد این فایل های ۶۰ به بعد گفت گو با دوستان
مثل معجزه بود برای من طوفانی از ایمان و اقدام عملی و در قلبم برپا کرد و آزاده شد الگویی برای من دختری که با اقدام عملی و البته توکل و ایمان به خداوند و تکاملی که طی کرد به این نقطه رسید
به خودم گفتم من هم باید اقدام عملی داشته باشم باید مثل آزاده همینقدر زیبا قوانین و توی زندگیم پیاده کنم
استاد اشک من داره در میاد
استاد ممنونم که این فایل ها رو منتشر میکنید و صد البته از مریم عزیزدلم ممنونم که وقت برای تدوین میزاره
به خودم گفتم منکه عاشق استقلال مالی ام و از خداوند هدایت میخواستم به این فایل هدایت شدم و قلبم باز شد استاد چی بگم از این حال خوب و احساس عالی
خداوندا سپاسگزارم که منو به این زیبایی هدایت میکنی
خداوندا سپاسگزارم که من میتونم این گفت و گو رو ببینم و گوش بدم
دانلود میکنم که هروقت یادم رفت و لغزش باش سریعا برگزدم و این فایل هارو گوش بدم
استاد بخاطر فایلی که روز عید قربان گذاشتید هم سپاس گزارم که دقیقا وقتی کسب و کار آنلاینم و راه انداختم به این فایل برخوردم و قسمت هایی از اون فایل شاخک های من و باز برای اقدام عملی جدی تر تیز کرد
خدای وهاب من تنها قدرت جهان
استاد عزیزم
مریم عزیزم
آزاده جان
از همه سپاسگزارم سپاسگزار
سلام استاد عزیزم
چقدر خوشحال شدم که این مصاحبه ادامه داره . من فکر کردم قسمت ۶۲ آخرین قسمت بود و این چند روز مدام میگفتم چرا استاد صحبت خاصی نکرد و چرا اشاره ای به قانون و سختی هایی که میتونند کمتر باشند نکرد . و الان که متوجه شدم قسمت ۶۳ را گذاشتید و همچنان صحبت ها ادامه داره خیلی خوشحال شدم.
استاد دقیقا شما درست میگید . اگر کسی در دام مشکلات و سختی ها و بیماری ها باشه با این صحبت ها میتونه بلند بشه ولی نیاز به عزت نفس بالایی داره که این حرفها را باور کنه . من خودم از وقتی با شما آشنا شدم تا چند سال فقط حال خوب و موفقیت های کوچیک را تجربه کردم و میتونم بگم من توی اون برهه همون آدم قبلی بودم که حالش خوب شده بود و دیگه دنبال صعود به مرحله بالاتر بودم تا اینکه ورژن جدید روانشناسی ثروت یک تولید شد و من در جلسات ۲ و ۴ این دوره با مفهموم صحیح تری از اهرم رنج و لذت آشنا شدم و متوجه شدم که اصلا نمیتونم حد بالای ثروت را تجسم کنم و به محض اینکه زندگی لاکچری را در تمام ابعاد تجسم میکردم به طرز خیلی بدی میترسیدم و وحشت میکردم . نمیتونستم بپذیرم که زندگی در تمااااام ابعاد میتونه اوکی باشه و اون موقع بود که فهمیدم من نمیتونم ثروت را با سلامتی و خوشبختی بپذیرم و من اونجا بود که به ازای هر موفقیتی که در کارم که تازه شروعش کرده بودم بدست میاوردم ، وحشت و ترس از ثروتمند شدن را تجربه میکردم و واقعا نمی فهمیدم که ریشه این احساسات بد در کجای من نهفته هستند نمیفهمیدم که نمیتونم باور کنم که میشه همزمان ثروتمندو شاد و سالم بود.
شاید قابل باور نباشه اما شما ۱۰۰ ٪ درست میگید که بیماری را خود افراد برای خودشون بوجود میارند . دوست خودم اتفاقی که براش افتاد این بود که پسرخاله ش ازش خواستگاری کرد و با مخالفت شدید خانواده دختر مواجه شد و این مخالفت ۱۲ سال طول کشید و پسر و دختر که خانواده ای سنتی داشتند در تب و تاب و آرزوی بودن زیر یک سقف می سوختند تا اینکه بالاخره بعد از ۱۲ سال خانواده دختر موافقت کردند و در عین ناباوریِ دختر و پسر ، بالاخره اونها باهم ازدواج کردند و پسر که این حد از خوشبختی را نمیتونست باور کنه بیمار شد و یک سال بعد از ازدواج در حالیکه فرزندشون تازه متولد شده بود سرطان گرفت و هنوز هم در حال درمان هست و اونها نتونستند خوشبختی را در تمام ابعاد داشته باشند . میخوام بگم استاد عزیزم هرچقدر شما فریاد بزنید اگر کسی در مدار مشیت الهی نباشه قطعا زمین خوردن را تجربه میکنه اما بالاخره در مسیر صحیح و در مدار خداوند قرار میگیره ان شاالله و اون وقته که دیگه با تمام وجودش حرفهای شما را باور میکنه .
واقعا بیماری حاصل عدم پذیرش خوشبختی در تمام ابعاده . بیماری یک ترمز شخصیه . من الان میتونم باور کنم که همه چیز میتونه خوب باشه و این ذهن ماست که هنوز اینو باور نکرده .
ما الگوهای خوبی نداشتیم . در تمام کتاب های داستان و رمان و فیلم و سریال ها و قصه ها به ما گفتند بعد از پشت سر گذاشتن هزاران سختی و فراز و نشیب فلان اتفاق خوب افتاد و پایان . و ما هیچوقت بعد از پایان را ندیدم و باور کردیم که ” رسیدن ” یعنی پایان . و هیچوقت بعد از پایان را ندیدیم و خوشبختی و خوشحالی و سلامتی و یک زندگی نرمال و طبیعی را که بعد از هر موفقیتی بدست میاد ، برای ما به تصویر نکشیدند و فیلمش را نساختند .
خود من بعد از تجربه های شخصی که فقط میتونم بگم بهای خواسته هام بود و بهای باور نکردن حرفهای استاد و باور کردن دارو ها و قرص ها ، به این جایی رسیدم که میتونم با تمام وجودم فریاد بزنم فقط حرفهای استاد را باور کنید . من ناخواسته یک سری هاش را باور نکردم و سیلی های پی در پی خوردم .
الان هرروز داره جهان اطرافم بهتر میشه . من با هربار که استاد به کامنتم ستاره نمیده بیشتر روی خودم کار میکنم و بیشتر میفهمم که از مدار خارجم . بیشتر روی خدا حساب میکنم و میرم اون کامنت خالی از ستاره استاد را میخونم و میفهمم که مسیر فکریم اشتباه بوده و خودمو می بندم با فایل ها و با تمام تلاشم ذهنم را در اختیار میگیرم و صبر میکنم تا نتایج رخ بده و با کمی صبر و انطباق فرکانسی من اون خواسته رخ میده .
هیچی برام لذتبخش تر از این نیست که ثروتمند بشم و بقیه پکیج موفقیت را همزمان داشته باشم و اینو تازه باورش کردم . و اتفاقا خداوند در اون پکیج حضورش خیلی پررنگ تره .
همه چیز آسون بدست میاد بشرطیکه ما این آسونی را باور کنیم و نخواهیم زور بزنیم براش . برای من یکی که زور نزدن خیلی سخته ولی الان خیلی بهتر شدم و خیلی راحت تر خودمو سبکبال و همسو با انرژی منبع میکنم . و فکر میکنم هرچه رهاتر باشم سبک تر و هم نواتر با خداوند هستم . خدایا شکرت
ممنونم استاد
سلام ب استاد جان ها
مریم بانوی عزیزم
و خانم آزاده دوست داشتنی
استاد واقعا شما محشرید🤩🤩
من با دقت گوش میدادم این مصاحبه رو ولی اصلا حواسم به این نکته نبود که نیاز نیست سختی بکشی و میشه به راحتی هم مسیر رو طی کرد و ب موفقیت رسید و وقتی شما گفتین دیدم آره من دارم تو ذهنم مدام آزاده جون رو تحسین میکنم ک چقد سختی رو رد کرده و تو ذهنم میگفتم ک چقدر قوی هستن !!!
چرا؛ چون من خودمم همیشه دوست داشتم وقتی داستان خودمو برای کسی تعریف میکنم همه کیف کنن از اینکه بابا تو عجب دختر قوی هستی و دقیقا باور خودمم دقیقا این بوده که: “” چقد من قوی بودم ک تونستم ب تنهایی اون همه مسایل مالی رو با اون همه کار کردن حل کنم””
در صورتی ک من زیاد شنیدم از شما ک میگین اصلا افتخارتون این باشه که مسیر رو راحت طی کردید…
استاد الان ک داشتم فکر میکردم و ب یاد اوردم که چطور من حل کردم مسایل مالیم رو، دیدم بابا جان من زمانی ک داشتم جون میکندم اصلاااااا و ابدا نتونستم کاری از پیش ببرم، در صورتی ک من واقعاااااا کار میکردم اونم وحشتنااااک (حتی ۷۲ ساعت نان استاپ پشت سیستم نشستم و کار کردم) ولی واقعا دردی دوا نشده بود با اون کارا و من دقیقا و دقیقااااااااا از زمانی مسایلم رو تونستم کم کم و آروم آروم حل کنم که خدا آدما و شرایطی رو سر راه من قرار داد که من خیلی راحت پول وارد زندگیم شد و ب مرور حجمش بیشتر میشد و جوری من رها شدم از اون شرایط ک اصلا خودمم متوجه نشدم چطور گذشت .
واااتاتی که قضیه وام گرفتن و انرژی منفیش رو من با تک تک سلولهام درک کردم و همه صحبت های استاد انگار دقیقا درمورد من بود. بدهکار شدن من هم بابت همین بود که اگر من وام نداشتم وقتی از کارم اومدم بیرون، در بدترین حالت صفر هم نبود وصعیتم؛ ولی بخاطر وام ، من منفی ۵۰ بودم و همون کالاهایی ک با اون وام گرفتم رو هم کم کم از دست دادم مقداریش رو و الان درک میکنم که بخاطر اون احساسات بد مطمینا اتفاقات خوبی انتظارم رو نمیکشید.
استاد ازتون ممنونم
هم بخاطر این مصاحبه عالی و هم برای تذکرات عالی که همیشه میدین ولی بازم ما یادمون میره و شما هر جایی که ب اون نکته برمیخورین بازم اشاره میکنید و توضیح میدید و جالبه که نمیگید خب این نکته که هرار بار گفتم. دمتون گرم
در پناه الله یکتا موفق و سلامت و شاد باشید🙏🙏
سلام استاد
واقعا چه باوریه لامصب, قشنگ لحظه ای که داشتم اینو میگفتم با خودم چرا انقد سختی؟؟؟
شروع کردید گفتن که این باور اشتباهه هااا ولی این بکگراند ذهنم بود که اومد و باید روش کار کرد, استاد واقعا خداروشکر که اینارو میشنوم
خدایا چقدر تو خوبی قربونت برم
بدون اینکه به زمین سفت بخوریم باید پیشرفت کنیم چون ما باید قبل اینکع اوضاع بدتر بشه تغییر کنیم و بهتر و بهتر بشیم
ما برای اینکار اگه
هر روز یک قدم بیشتر برای هدفمان برداریم
اگه شاخ و برگای اضافی رو بچینیم هر روز و هر روز با توجه به مثبتای زندگیمون و خودمون
انقدر باهوش باشیم که زندگی همیشه گل و بلبل باشه, اخه حتی گل و بلبل بودن زندگی هم نهایتی نداره,
مگه سفر رفتن انتها داره
مگه هر دفعه جاهای قشنگتر نمی بینیم
مگه نه اینکه هر روز تکنولوژی پیشرفت میکنه و میتونه بهتر و بهتر بشه.
مگه خرید کردنامون نهایتی دارن
پس زندگی ارزششو داره همییییشه گل و بلبل باشه و خوب زندگی کنیم
زندگی خیلی بی نهایته و ارزششو داره که نخوایم چک و لگد بخوریم
هر روز بریم تو اوج
و میییشه
وقتی حس خوب دارم تا یه چیزی دلم میخواد برام مهیا میشه ,
حالا ببین اگه مقاومتا نباشه و تکامل طی شه چقدر همه چیز مهیا میشه
خدایا هر لحظه مارو به راست هدایت کن,تو که هدایت میکنی قربونت برم کمکمون کن بشنویم و ادامه بدیم
در پناه خدا باشید
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
سلام خدمت دوستان عزیزم
خدایا شکرت ادامه ی گفتگو و پر از آگاهی
دوباره این سوال زیبا رو ازاده ی عزیز از خودش پرسید که چرا میخوای این کار رو کنی؟
و تمام ایده هایی که اومده رو اجرا کردن که بعد از اون کار نکن ای کاش
و این دقیقا همون چیزیه که استاد میگه طوری زندگی کنیم که لحظه ی مرگ حسرت چیزی رو نداشته باشیم و بخوایم بخاطرش یک دقیقه دیگه زمان بخوایم
این رابطه ی آزاده بهمون نشون میده که دوتا آدم متفاوت و دوآدمی که همفرکانس نیستن نمیتونن از زندگی مشترک لذت ببرن و افراد اینجوری که دیدم خیلی زیاد دارن همدیگه رو تحمل میکنن
چقدر عالی آزاده ی عزیز توضیح دادن که وقتی بی توجهی کردن بی خدا و چه پیش اومد و وقتی توجه کردن به خدا چه پیش اومد این دقیقا همون صلاته و یا این شعر افتادم
با خدا باش و پادشاهی کن
بیخدا باش و هر چه خواهی کن
و این یادم باشه که برای موفقیت لازم نیست که شکست بخورم و موفق بشم من از همین جایی که هستم میتونم ادامه بدم و موفق بشم
و من مثل همیشه از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم و خواستهام هم بخاطر همین حال خوب و احساس خوب میاد توی زندگیم
یه نکته ای که دیدم در آزاده ی عزیز اینکه ایشون توی خانواده ی ثروتمند و درست کار بزرگ شدن و الگوهای زیادی داشتن میشه گفت ایشون ثروت رو داشتن و تجربه کردن که تونسته ازش بگذره و بره سمت عشقش و نگران این پول نبوده که پول بدست بیاره ایشون فقط باعشق رفته سمت خواستهاش و اون پوله خود به خود وارد زندگیش شده
نکته ی دیگه اینکه ایشون وقتی تونستن توی ایران و آمریکا از صفر شروع کنن و ثروت بسازن بخاطر مکانی که در بچگی بزرگ شدن همیشه فراوانی بوده همیشه همه چیز بوده کسی از کمبود و نیستی نمیگفته و ذهنیت شون نسبت به بقیه بهتر بوده و الگوی خوبی داشتن پدرشون
استاد این دقیقا همون تفاوت بین انسانهاست که شما در کتاب رویاهایی که رویا نیستن ۱ گفتین درموردش
و الان این زندگی آزاده ی عزیز تصویری از کتاب رویاهاست برای من و الان بهتر درک میکنم اون کتاب رو
خدایا شکرت چقدر درس داره این گفتگو
توضیحات استاد خیلی عالیه همیشه
سپاسگزارم
خدایا سپاسگزارم بخاطر وجود پربرکت استاد عباسمنش عزیز در زندگیم
بهترین بهترینها رو برای تک تک تون آرزو میکنم
ان شاءالله که همیشه در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
عاشقتونم بینهایت
♥🌹♥🌹♥🌹♥🌹♥🌹♥
تجربه آزاده خانم خیلی مشابه درسی بودش که دیشب دریافت کردم …
وقتی میبینی چالشهای زندگیت از چند جهت مختلف دارن بهت فشار میارن و همگی دست به دست هم دادن تا در یک زمان به سراغت بیان، اینجاست که باید شککنی! باید متفاوت فکر کنی و به دنبال یک علت ریشهای باشی!
شاخکهاتو تیز کنی تا اون عامل اصلی همهی این چالشهای متعدد رو پیدا کنی!
ریشهای یعنی چی؟
برای ما عباسمنشیها بدیهیه که خودمون عامل تمام اون چالشهای همزمان زندگی باشیم اما سوال اصلی اینجاست که در من چه چیزی تغییر کرده که باعث شده این همه مسائل مختلف همزمان رخ بده؟!
شاید جوابش همون عاملی باشه که تو رو به تمام موفقیتهای قبلی رسونده و علت اصلی حال خوبت در تمام شرایط بوده!
همینقدر ریشهای و اساسی! بله، همونی که یادش همیشه علت حال خوب ماست و غفلت از یادش، حال ناخوش رو به دنبال داره!
همونی که به میزانی که به یادش هستی و به فکرش هستی، به همون میزان حال خوب واقعی بیشتری تجربی میکنی و به دنبالش اتفاقات خوب بیشتری رو تجربه میکنی!
حالا معما ساده شد! نه؟!
اگر یکم از یادش غافل بشی، همون لحظه نتیجه رو به صورت حالی نامناسب تجربه میکنی
اگر این حال ناخوش ادامه پیدا کنه، اتفاقات بد ریزی رو تجربه خواهی کرد
و اگر حواست به هیچ کدوم اینا نباشه و این غفلت از یاد او ادامه پیدا کنه، طبیعیه که اتفاقات بزرگتر و بدتر و متنوع تری رو تجربه کنی!
انگار چک و لگدها رو همزمان از جایی بخوری که نفهمیدی از کجا خوردی!
اینجاست که تو حتی نمیدونی کدوم ضربات و کدوم فشارها رو دفاع کنی و در برابر کدومش مقاومت کنی!
اصلا در این شرایط کاری میتونی انجام بدی یا به استیصال میرسی؟!
وقتی به این حال رسیدی تازه یادت میاد که خیلی وقته از یادش غافلی و بهش فکر نکردی! شاید در ظاهر وِرد خداخدا روی زبونت باشه اما از ظاهر تا عمل زمین تا آسمون فاصله هست!
عمل یعنی چی؟!
یعنی در این شرایط که چنددرصد ذهنت رو خالی نگهداشتی برای او؟!
اصلا تو ذهنت برای او جای خالی داشتی؟ جایی برای او بود یا همه فکر و ذهنت شده بود غیر او؟!
تمام ذهنت رو پرکردی از مسائل ریز و درشت زندگیت درحالی که اسم او رو صدا میزنی …
ولی مگه جایی برای او لابلای دلمشغولیهات بود؟!
فراموش نکن که برای تجربهی او واتصال به او، لازم نیست روی نوک قله کوه فریاد بزنی و صداش بزنی، کافیه ذهنت رو به اندازه وسعت او خالی کنی!
چقدر او رو بزرگ میبنی؟! به همون اندازه ذهنت رو براش خالی کن تا او رو تجربه کنی!
تو رو نمیدونم ولی من باشم تمام ذهنم رو براش خالی میکنم!
اینجاست که به محض خالی کردن ذهنت، فقط کافیه اراده کنی تا او رو حی و حاضر ببینی!
ورودش رو با یک حال خوبِ غیرقابل توصیف تجربه خواهی کرد، حالی که خیلی وقته تجربه نکردی!
اینجاست که تازه میفهمی توی مسیرت کجاها اشتباه کردی و چقدر اشتباه رفتی!
وقتی از او پر بشی، تازه میفهمی چیزایی که نفهمیده بودی، و تازه میبینی چیزایی که ندیده بودی و تازه میشنوی چیزایی که نشنیده بودی!
زندگی سعادتمند سادست، فقط کافیه متصل به او باشی تا همه چی رو ببینی و بفهمی و بشنوی، ولی از بس سادست که ما اجراش نمیکنیم؛ چون ایمان نداریم!
ایمان میخواد برای دقایقی ذهنتو از مسائلت خالی کنی و چشم امید از دیگران برداری، به امید اینکه بهترین راهکارها رو دریافت کنی.
به همین خاطره که ایمان میتونه تو رو به عرش والا برسونه و برعکس.
امیدوارم با ایمانان ثابت قدم باشیم … .
راست میگی..
امشب یاد زمانی افتادم که چقد زمان خالی میذاشتم برای خدا
چقد همصحبت میشدم باهاش
چقداون شبا اون روزارو دوستدارم
ساعات زیادی رو آگاهانه با خدا بودم
واقعا بهش میسپردم
زبونی نمیگفتم بهش
خب مهمم نیست وقتی عمل هست..
نه؟
هرچی دقیق تر بشیم به زندگیمون متوجه میشیم که هر ضربه ای خوردیم از شرک بوده
هر اتفاق خوبی بوده از توحید بوده
چقد اروم تر شدم
بسکه این روزا خودمو به درو دیوار زدم شخم زدم حسابی زندگی و باورهامو و مداممم سوال پرسیدم مشکل کجاست ایراد کجاست …
و هدایت خداوند که یکسره داره میگه یکی پس از دیگری و جواب میده بهم …
(خنده)
(لبخند با آرامش )
نمیدونم چیه که هرچی بهش نزدیک تر میشی به همون میزان که آرامشت بیشتر میشه تمام اون اتفاقاتی که برات مهم بودن اذیتت میکردن نگرانشون بودی برات بی اهمیت تر میشن
خیالت راحت تر میشه…
(نفس عمیق)
…
دوستدارم دوباره این قسمتو بنویسم:
اینجاست که به محض خالی کردن ذهنت، فقط کافیه اراده کنی تا او رو حی و حاضر ببینی!
ورودش رو با یک حال خوبِ غیرقابل توصیف تجربه خواهی کرد، حالی که خیلی وقته تجربه نکردی!
اینجاست که تازه میفهمی توی مسیرت کجاها اشتباه کردی و چقدر اشتباه رفتی!
سپاسگزارم از شما دوست عزیز.
دقیقا، به قول شما …
نمیدونم چیه که هرچی بهش نزدیک تر میشی به همون میزان که آرامشت بیشتر میشه تمام اون اتفاقاتی که برات مهم بودن اذیتت میکردن نگرانشون بودی برات بی اهمیت تر میشن
پاسخش سادست! وقتی به یاد او هستی و مملو از او میشوی، نتیجهی این اتصال به صورت بینیازی حودش رو نشون میده.
تو دیگه نسبت به هیچ کدوم از چیزایی که برات مهم بود حالت تزرع و التماس و وابستگی نداری؛ چون منبع اصلی وصل شدی! طبیعیه که پر میشی!
اگر این حالت اتصال رو تمرین کنیم و ادامهدار بشه، نهتنها لحظات رو با عشق ناب او سپری میکنیم، بلکه در اوج لذت و رهایی، نتایج رو دریافت خواهیم کرد. برعکس سری قبلی که پر بودیم از حس وابستگی!
سلام اقای نظری
کامنتتون خیلی قشنگ بود. پر از توحید بود. پر از حس خوب…همونجوری ک داشتم کامنتتون رو در دفترم مینوشتم کنارش ی سری چیزای دیگه هم بهم الهام شد ک نوشتم و گفتم بیام اینجا هم بنویسم ک یاداوری بشه برای خودم..
همونقدر ک ما ب یاد خدا هستیم و ب فکرشیم حال خوب رو تجربه میکنیم. مثلا وقتی سپاسگزاری میکنیم و داریم نعمت هایی رو ک خدا برامون افریده میبینیم و تایید و تحسین میکنیم ب این معنا هست ک ما ب یاد خداییم و حال خوب رو تجربه میکنیم. و بعد چون حالمون خوبه چون در مدار نزدیکی ب خداوند هستیم اتفاقات خوبی برامون میوفته. اگر از یاد ربمون غافل باشیم همون موقع نتیجه رو ب صورت احساس بد میبینیم. یا وقتی باور شرک الود درموردش داشته باشیم احساسمون بد میشه و احساس بد ما نشانه ای هست از اینکه ما در مسیر نادرست هستیم و قطعا اتفاقات بدی برامون میوفته. چون ما ب یادش نیستیم، چون ما غافلیم ازش و خب خداهم میگه هر مسیریو خواستی برو ولی بدون مسیری ک توحیدی نباشه و همراه من نباشی قرار نیست برات قشنگ و پر از اتفاقات خوب باشه، سخت میشه برات، درد و رنج داره…
من ی چند وقتیه ک روی دوره عشق و مودت دارم کار میکنم و بیش تر فکرم حول اون محور و حرفای استاد در اون راستا میچرخه ب همین خاطر حین نوشتن ی سری چیزا درمورد وارستگی یادم اومد ک اونارو هم میگم چون برام خیلیییی قشنگه و ب نظرم ته وارستگیه این باور…اینکه اگه من بتونم همواره یاد خدا باشم حالا از طریق سپاسگزاری، ساخت باورهای درست ک به من حس ارامش و خوبی بده، از هر طریقی ک ذهن و روح منو هماهنگ کنه..اگه من بتونم این کارارو انجام بدم و یاد خدا همراهم باشه نتیجش این هست ک احساس من خوب میشه همونطور ک خودتونم گفتین و بعد احساس خوب اتفاقات خوب رو برای ما رقم میزنه یعنی خداوند افراد و شرایطی رو ب سمت ما سوق میده ک احساس خوب مارو تداوم میبخشه و استادم میگن ک وقتی ی نفر بهتون حال خوب داد نچسبین بهش و فکر نکنین اون داره حال خوب رو ب شما میده. نه! خداونده ک داره اینکارو میکنه و پاداشی هست ک خداوند ب شما میده ب خاطر اینکه ب یادشین و او براتون همه کار میکنه. یاد بگیرین عشق رو ب خدا بدین و از او بگیرین . این باور خیلیییی قشنگه. ته عزت نفسه، ته وارستگیه، ته رهاییه، ته تهشه ب نظرم…
و همونجوری ک خودتون گفتین اگه ما ذهنمون رو از او پر کنیم او برای ما همه چیو رقم میزنه. هرچی ک میخوایم ثروت، سلامتی، هرررچی ک دوست داریم…
ب امید ایمان و درک بیش تر و عمل…
ممنونم از کامنت زیباتون و حمدخدارو ب جا میارم ک اعتبار همه اینا ب او برمیگرده…
سلام دوست عزیز
🙋🏽♀️😊➕🌻
چقدر خوب که احساس تون رو با ما به اشتراک گذاشتید 🙏🏽🙏🏽
بهخصوص اونجایی که وقتی یکی به ما حال خوب داد ، تچسبیم بهش و اعتبارش رو بدیم به خدا ، خدای همون آدمی کهخداداز طریق اونا به ما داره عشق میورزه.
خدایی که عشق مطلق هست ، اگر من فقط همین یک باور رو به یادم بسپارم قطعا دریافت بهتری رو خواهم داشت چون ریشه در باور توحیدی دارد.
سلام به آقا یزدان عزیز 🙋🏽♀️😊
چقدر زیبا نوشتی ، هر چقدر زمان خالی داشته باشی و براش وقت بگذاری…
اینکه ممکنه واژه خدا رو زیاد به کار ببریم ، ولی صحرا آیا از ته دل بوده؟
با احساس خوب بوده ؟
با تمام وجودت بوده ؟
مرور شد برام اتفاقاتی که وقتی با خودش باشی ، خود خود خودش ، یعنی « من و خودش » ، چقدر اون لحظات ناب هستند ، چقدر آرامش در جریانه ، چقدر وصلی🥲
چقدر رها هستی🧚
اصلا مگه میشه تو به خدا وصل بشی و نگران باشی!!!!!
اگر نگرانی ، یعنی هنوز خیلی باید روی خودت کار کنی تا واژه توحید و یگانی رو درک کنی ☘️
یعنی هنوز منتظر عوامل بیرونی هستی که کاری برات انجام بدن🤐
یادت رفته خدای تو خدای آسمان و زمینه ،
همان خدایی است که خیلی دقیق طلوع و خورشید رو در زمان مناسب انجام میده
همون حس و حالی که آزاده جون گفت در کنار اقیانوس اطلس داشتند…
آره صحرا هم خدا رو در دل طبیعت پیدا کرد ، و همیشه به یادش هست….
خدایی که آنقدر بزرگه ، آنقدر دقیق و منظمه ، که همه درخت ها قلم بشن و دریاها جوهر ، تو نمیتونی شکر گذار نعمت هایش باشی .
آره شکر گذار واقعی با احساس خوب رو میگم، نه گفتن سطحی این واژه
دوست خوبم خیلی خوب یادآوری کردی🙏🏽🙏🏽🙏🏽
چون دقیقا چند روزه این گفتگوهای عمیق رو دارم روش کار میکنم ، یعنی در اصل برای خودم باید بیشتر وقت بگذارم
دیدم هر زمان که گفتگو و نیایش ما عمیق بوده ، نه در جای خاص ، نه با شخص خاص ، نه با رسیدن به خواسته ی خاص ، بلکه هر لحظه و هر لحظه ، بعدش برام باریده ثروت و نعمت الهی 🤗🥳😍
یادمه در سال ۹۹ به معنای واقعی تو در و دیوار بودم و صحرا داشت تلاش میکرد تمرکزش روی زیبایی ها باشه و روی خودش کار میکرد ، دلش میخواست در مسیری باشه که هم لذت ببره و هم بتونه پول دربیاره ، دلش نمیخواست شبیه اکثریت جامعه باشه ، اما اون موقع هیچ چیز و هیچ چیزی نبود که بشه نقطه امیدش به صورت دستاورد منظورمه ( قطعا بوده ولی من درک درستی نداشتم ) ، ولی آگاهانه ذهنش رو کنترل کرد و کنترل کرد و به قول شما ذهنم رو با وجود تضادهای زیاد مدام خالی میکردم و ی چیزی در دلم هی منو هدایت میکرد به سوی قدم برداشتن و حرکت کردن( البته ناگفته نماند همه کار کردن ها ی طرف ، سریال سفر به دور آمریکا ی طرف 😍)
تا شد پایان سال و اون اتفاق بینظیر افتاد ، اون هدیه الهی رو دریافت کردم 🥲🤗🥳
بله یک هدیه الهی از خدای خوبم 💕از جایی که باورم نمیشد 🥲
که اگه خودم میخواستم اقدام کنم اصلا نمیدونستم و بلد نبودم
خدا منو خیلی آسون و راحت به یک مجمع جهانی دعوت کرده بود ، مجمعی که هم راستای اهداف من بود انسان هاش در مدار شادی و لذت و عشق بودند ، با زبان و نژاد و رنگ های متفاوت ، شبیه به آدمای سریال سفر به دور آمریکا 😅😅😅
این مجمع جهانی ، که دستان بی نظیرش در ایالت های مختلف کشور زیبا و ثروتمند 🇺🇲 هستند و امسال هم در Florida بودند و سال بعد هم در Panama city هستند ولی ما در می may ۲۰۲۱ اولین ایرانی هایی بودیم که در آن شرکت کرده بودیم ، یا بهتره بگم هدایت شده بودیم 🤩
این مجمع هر سال از همه کشورها دور هم جمع میشن ، یا بهتره بگم جمع میشیم و گپ و گفت و آشنایی ،رقص بین المللی ، آشنایی با فرهنگ های مختلف وجود داره و اینکه تو میتونی حتی ارایه هم داشته باشی نه فقط آنلاین ، بلکه حضوری 🥲 و خیلی محترمانه برایت دعوت نامه میفرستند 🥲
دعوت نامه به کجا ؟؟
به کشور زیبای آمریکا
👩🏽💻🥲🇺🇲🗺️🧳🌏
من در اون ۱۰ روز فروردین ۱۴۰۰ روی ابرها بودم فقط میگفتم خدایا تو با من چه کردی ، منو کجا هدایت کردی🥲🥲🥲🥲
بعدش در may ۲۰۲۲ ارایه هم داشتیم ، یک ارائه بینظیر ، در راستای چیزی که دوسش داریم و باب آشنایی بیشتر شد با ۸ میلیارد دست خداوند.
الان بهتر متوجه میشم خدا همیشه برای ما ثروت و فراوانی و زیبایی و شادی میخواد ، اگر صحرا مدارشو روی ثروت و فراوانی و زیبایی و شادی تنظیم کنه
💸🌱🌎💃🏽
اونجا بود بهتر متوجه احساس ارزشمندی و لیاقتش شدم ، اونجا بود که متوجه شدم اگه من یک قدم بردارم ، جهان برای من ۹۹ قدم برمیداره
این اتفاق رو آگاهانه اینجا نوشتم تا برای خودم مرور بشه و عادی نشه و اینکه منطقی باشه در پاسخ به کامنت زیبای دوست خوبم آقای یزدان 🙋🏽♀️😊➕🌻
به همین خاطر بهتر از قبل متوجه میشم قانون ساده ی خداوند رو ، به اندازه خودم ، آره به اندازه قدمهای صحرا که داره یاد میگیره لاک پشتی بفهمه قانون تکامل رو
کامنت شما تلنگری بود که از امروز ۳۱ تیر ۱۴۰۱ ، قدر زمان های خالیم رو بدونم و برای خدا وقت بگذارم و بعد میبینم که همه ۲۴ ساعت من باید خالی باشد تا به اون صلح درون برسم و از مسیر لذت ببرم.
الهی که همیشه در مدار ثروت و فراوانی ، آرامش و لذت و عشق الهی باشید.
صحرا ، دختر طبیعت
🙋🏽♀️😊➕🌻
به نام خدا
سسلام
چقدر با دیدگاه شما آرام شدم
چقدر با دیدگاهی که برای من و همه گذاشتید آزاد شدم و رها
آزاد و رها از قید هر بند
خیلی دیدگاهتون رو دوست داشتم
شمایی که به این موفقیت های بالا رسیدید قطعا به درجات عالی بالاتری هم خواهید رسید ، البته بالا و بالاتر از نظر هر انسانی فرق داره
خدایا شکرت
من ،، شما ها رو آسان نیاوردم به دست……
برای شما و برای همه آرزوی آزادی . سر افراز ی و سربلندی رو از همون خداوندی که باورش کردی ، دارم
شب و روزت بهشت دوست هم فرکانسیم
سلام به دوست خوبم
ممنون از پاسخ خوب و دعای زیباتون 🙏🏽🙏🏽
ممنون از نگاه زیبایی که اشاره به آزادی و رها بودن کردید💕💃🏽
همه ی ما در این مسیر توحیدی میتوانیم قدم برداریم ، به اندازه خودمون ، نه بقیه ، به شرط توحیدی عمل کردن ، به شرط ایمان و توکل واقعی
من دارم یاد میگیرم خودمو با گذشته خودم مقایسه کنم نه بقیه ، قدم بردارم هر چند کوچک ،
دارم یاد میگیرم به خودم و خدای خودم تکیه کنم و وابسته باشم نه هیج عامل دیگری
و به اندازه ای که باور کردم این مسیر رو نتیجه گرفتم.
امیدوارم تمام لحظات تون پر باشه از بوی ناب توحیدی و وجود الله مهربان
🙋🏽♀️😊➕🌻
👩🏽💻🥲💚🇺🇸
سلام آقا یزدان عزیز
خیلى خوشحال شدم که بعد از مدتها کامنت شما رو مى خونم . این کامنت هم مثل همیشه عالى بود .
وقتى به خدا وصلى خیالت راحت ، تمام اتفاقایى که یه زمانى نگران و ناراحتت میکرد دیگه اصلا مهم نیست . و تنها جمله اى که میگى خدا هست .
بنظرم خیلى خوبه که تا یکم راه رو اشتباه میرى ( مثلا به کسى وابسته میشى و شرک میورزى ) سریع بهت میگه مسیرت اشتباه و باید اصلاح مسیر کنى .
با آرزوى اتصال همیشگى به رب و فرمانرواى جهان 🌺
سلام.به دوستان
خیلی زیبا یاد خدا رو توصیف کردین
.خیلی قشنگ دل سپردن و سر سپردن به عشق به خدا رو توصیف کردین
.واقعا توی این دلمشغولی ها به امور دنیایی.عشق بخدا مثل نور تو تاریکی بیابان میمونه
.چقدر زیباست متصل شدن به خدا.
دلم میخاد منم خدا رو با تمام وجودم درک کنم.
باتشکر از استاد و دوستان
سلام دوست عزیزم
چقد دیدگاهتون نسبت به الله زیبا هست.
در زمانی که همه به فکر همه کس و همه چیز هستند جز الله
خدارو شاکرم که در این جمعی هستم که داعم یاد الله رو برای من یاد آوری مینکه
خدارو شاکرم که فقط با ایمان بهش تک تک خواسته را اجابت میکنه.
به شرط ایمان
به شرط عمل
به شرط کنترل ذهن و متعهد بودن به هدف
سپاس گذارم دوست عزیز
سلام دوست خوبم ، آقای امیرحسین عزیز
🙋🏽♀️😊➕🌻
ممنون از دقت و توجه تون 🙏🏽🙏🏽
این سایت بهترین دانشگاه الهی هستش که ما میتونیم با عشق تکامل مون رو طی کنیم و این حس و حال ناب رو باهم به اشتراک بگذاریم.
امیدوارم در شادی و آرامش ، ثروت و فراوانی و زیبایی و عشق الهی باشید.
🙋🏽♀️😊➕🌻
سلام به دوست عباسمنشی ام آقای یزدان
دیدگاهتون خیلی بی نظیره و منو به فکر فرو برد
تو این روزها خیلی حس و حالی شبیه به سال ۲۰۰۸ آزاده جان دارم.با خودم فکر میکردم که چطور میشه کلی اتفاق بد در یک زمان رخ بده من باید کدوم باور رو درستش کنم.تو هر کدوم از ابعاد زندگیم چه روابط چه ثروت چه شغلم کلی باور اشتباه دارم ولی تو شرایطی هستم که نیاز دارم همه اش باهم درست بشه ولی میدونم که یه شبه نمیشه و باید روند تکاملیم رو طی کنم.ولی ناخودآگاه همیشه دنبال دلیلی بودم دنبال باوری بودم تو ناخودآگاههم که همه ی ابعاد زندگیم رو در بگیره.با اینکه میدونستم که کلی باور مخرب تو حوزه روابط و ثروت و کارم دارم دنبال یه باور کلی میگشتم یه باور ریشه ای و چقدر این دیدگاه شما به دلم نشست انگار اون ریشه ای که دنبالش بودم اون باور عمیقی که دنبالش بودم خدا بود.همیشه فکر میکردم که راه زیادی رو باید برم تا به توحید برسم ولی این پیام شما انگار یه تلنگری به من زد که تا خدا راهی نیست.فقط کافیه بخوای.فقط کافیه از خود خودش بخوای.کافیه که از خدا طلب جراءت کنی.وقتی جراءت داری بی پروا بدون اینکه ذره ای ترس تووجودت باشه پیش میری.سپاسگذارم که با این پیامتون حضور خدا رو برام پررنگ تر کردین
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید
به نام خدا
سلام دوست عزیزم
امروز بهم گفته شد بیام در سایت و دکمه ی نشونه را بزنم
واقعا حقیقت همینه و جز این نیست که هر چی که داریم رو از قدرت مطلق داریم در این شکی نیست
ممنون برای یادآوری و سپاس
در این چند روز اخیر یه آقایی که از زبان خوشون میگن خداوند بهشون الهام کرده از تهران اومدن به شهر ما و در نزدیکی ما خونه گرفتن و چقدر به دنبال ما بودن تا ما رو پیدا کردن ..ایشون انسانی هستن بسیار خوب و عالی و دست و دل باز و من همه ی اعتبارش رو به خداوند میدهم
ایشون به من و همسرم گفتن : شما برای من طراحی کنید و تایپ کنید کارهایی که دارن و ایشون هم در عوض خونه . ماشین دلخواه . پول های زیاد را به ما میدهند و از جمله مهاجرت به کانادا در برنامه هست
خب ..این حرف ها . این انسان ها …اعتبارش از کیه ….
باید اعتبارش همه از ///خداوند//// باشه و غیر از این نباشه ، چون شرک محسوب میشه
حتی من خانم ایشون هم دیدم و خانم ایشون به من می گفت : از ایمانی که به خداوند دارن . از نعمت هایی که وارد زندگیشون شده با ایمان به خداوند
خدا هست و همه جا هم هست فقط باید باور کرد………