گفتگو با دوستان 63 | مسیر می تواند همواره روان باشد
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- اعتماد به نشانه های خداوند؛
- “نگاه توحیدی”، سرمنشا امیدواری در هر شرایطی است؛
- شرکی مخفی به نام “وام”؛
- “وام” یعنی حساب کردن روی چیزی که آن را نداری؛
- قرار نیست برای موفق شدن، شکست بخوری و دوباره بلند شوی و…
- دلیل موفقیت افرادی که بارها شکست خورده اند اما در نهایت موفق شده اند، آن شکست ها نیست بلکه درسی که بالاخره از آن شکست ها گرفتند؛
- از مسیر روان و هموار هم می توان درس های سازنده را آموخت؛
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD380MB24 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 63 | مسیر می تواند همواره روان باشد23MB24 دقیقه
ارتباط با خدا
حالا میفهمم دلیل موفقیتم چی بوده
خدا خودش بهم گفت
درست با شرایطی مثل قبل برام مهیا کردن
حالا میفهمم چرا بدون ذره ای تلاش من انقد خوب نتیجه میگرفتم
تو درس و مدرسه بااینکه انقد مقاومت داشتم نسبت بهش علاقه ای نداشتم
ولی عجیب نتیجه عالی بود!!!
همه شرایط رو دوباره مثل اون روزا کرد برام
و فهموند بهم که چی بوده
من اون روزا تازه با شما آشنا شده بودم استاد
اصلا فعال نبودم تو سایت
درگیر باور و اینا نبودم
اما
به طرز واقعا عجیبی میبینم که تلاشمو میکردم و باتمام وجودم رها از نتیجه بودم و به خدا میسپردم
هرشب کارم صحبت و سوال و جواب با خدا بود
ذره ای برام مهم نبود قراره فردا چی بشه چه نتیجه ای بگیرم
شاید ناراحت بودم از مسیر اما واقعا شبا اروم میخوابیدم
خیالم راحت بود
اروم بودم
زبونی نمیگفتم خدا فردام دست تو میسپرمش به خودت نه! اینو نمیگفتم
اما عملم این بود
و اینو الان فهمیدم..
چقد دلم تنگ شد
هرچی گذشت انقد ملانقطی تر رفتار کردم که کلا خدارو یادم رفت
اصل رو یادم رفت
چقد دلم براش تنگ شد
دلم برا اون شبا که براش مینوشتم باهاش حرف میزدم تنگ شد
دفترام پربود از نوشته هام برای اون
هرشب هرشب هرشب…
آهنگ میذاشتم و براش مینوشتم
فایل های شما رو میذاشتم اون موقع انگار بیشتر دنبال این بودم که شما چی میگین
یه فایل رو متناسب باکاری که میخواستم گوش میدادم و به همون عمل میکردم تا عمل نکرده بودم همچنان گوش میکردم بهش تا یادبگیرم که باید چیکار کنم
دقیقا همونطور که دیشب خوندم یکی از بچه ها تو کامنتش از یکی از بچه های دیگه میگفت که تمرین هرفایل رو انجام میداده و نتیجه میگرفته.
اگه بازم خواستی که منو ببینی
من همونجام پشت لبخند قدیمی
/
من هنوزم در خونه رو نبستم :))) ۲۳:۲۳
(لبخند) آهنگی که همین الان پخش شد جمله هایی که به گوشم خورد (لبخندی دوباره :) )
چقد دلم برای اون جنس آرامش تنگ شد
خدا دلم تنگ شد برات
دوست دارم …
خیلی جالبه نصفه شب بود نزدیک به صبح که داشتم کامنتای خودمو میخوندم رسیدم به کامنتی که برای فایل مسیر هموار یا سنگلاخی گذاشته بودم اونجا گفته بودم که منم انگار دوست دارم مسیرم سخت باشه اذیت شم تا بقیه بگن واوو چقد قوی تو چقد تاثیرگذاره داستانت تا خوششون بیاد ولی میدونید چیه من کاملا فراموش کرده بودم اون موضوع رو و وقتی داشتم میخوندمش با خودم گفتم چی؟ من؟نکنه من هنوزم این باور رو دارم و هنوزم اینو میخوام
دلیلشم این بود که احساس کردم دوباره دارم زور میزنم دوباره دارم تقلا میکنم انگار خودمو دارم رو زمین میکشم با صورتم دارم زخمی میشم در عین حال که به ایده ها عمل میکردم حرکت میکردم و فکر میکردم که خب اره دارم مسیر درستی میرم
اما دیروز با اتفاقی که تجربه کردم گفتم ای بابا بازم که انگار سنگ جلو پامه و همون موقع تصویر اومد تو ذهنم همون جاده صاف و کنارش جنگل وحشی با کلی سنگ و مانع و حیوانات وحشی و خلاصه زجر کشیدن من تو اون مسیر بودم تو اون جنگله
دیشب تا خود صبح بیدار بودم با خودم میگفتم ایراد کجاست من مشکلم چیه داشتم به خدا میگفتم ببین من این راهارو رفتم این کارارو کردم این شجاعتارو به خرج دادم اینهمه خلاقیت و میدونی عمل کردم چون استاد منم ادم بسیار خلاقیم اصلا اینطور نیست یه جا بشینم همه راه امتحان میکنم و انجام میدم اما انگار یه چیز کمه انگار یه جایی رو دارم اشتباه میرم و تمام حرفای استاد میومد تو ذهنم زمانی که عیدا میرفتن خونه عموشون با اونهمه خلاقیت و عمل و کار بسیار و حتی تصمیم و اراده ش رو هم داشتن بازهم عید که میشد فقط میتونستن خودشونو برسونن شهرستان و همه ی اینا همزمان شد با کامنت یکی از بچه ها (یزدان نظری/در قسمت 61 گفتگو با دوستان)که اونم دیشب دقیقا به سمتش هدایت شدم که میگفت:برای موفقیت وجود دوبال ضروریه هم دانش و هم عمل
میدونید همه ی این اتفاقا این صحبتا توی چندساعت اتفاق افتاد و حالا همزمانی این فایل که استاد دقیقا دارن در این مورد صحبت میکنن
که اقاجان حتی اگه ازاده جان دارن در این مورد و درسایی که ازشکستاشون گرفتن صحبت میکنن دلیل بر این نیست که شماهم حتما باید شکست بخورید
چون
اصلا برای موفقیت نیاااازییی نننننیسسست که شکست بخورید :)))
نیازی نیست از صفر کلوین شروع کنی
چون اگه ما اینجاییم برای اینه که بدون شکست موفق باشیم زندگی گل و بلبل داسته باشیم زندگی برامون بهشت باشه…
و حسابی به من فهموند که مشکلم کجاست /چیه..
چقد به این فایل نیاز داشتم اونم دقیقا زمانی که باخودم مرور میکردم چقد در گذشته به راحتی هرچیزی که میخواستم بدون شکست بدست میاوردم و موفق بودم و نمیفهمییدم چرا الان فقط تو این یه مورد انقد گیجم انقد دارم اذیت میشم
میگفتم مگه تو مسیر علاقه هم ادم اذیت میشه؟
+بله وقتی باورهای اشتباهی داشته باشی..
نوشتم اینو برای خودم
سپاسگزارم استادجان سپاسگزارم ازاده جان
واقعا خداروشکر که اون روز اون کامنت رو گذاشتم تاالان فراموش نکنم
بیصبرانه منتظر کامنت ها فوق العاده دوستان هستم.
راست میگی..
امشب یاد زمانی افتادم که چقد زمان خالی میذاشتم برای خدا
چقد همصحبت میشدم باهاش
چقداون شبا اون روزارو دوستدارم
ساعات زیادی رو آگاهانه با خدا بودم
واقعا بهش میسپردم
زبونی نمیگفتم بهش
خب مهمم نیست وقتی عمل هست..
نه؟
هرچی دقیق تر بشیم به زندگیمون متوجه میشیم که هر ضربه ای خوردیم از شرک بوده
هر اتفاق خوبی بوده از توحید بوده
چقد اروم تر شدم
بسکه این روزا خودمو به درو دیوار زدم شخم زدم حسابی زندگی و باورهامو و مداممم سوال پرسیدم مشکل کجاست ایراد کجاست …
و هدایت خداوند که یکسره داره میگه یکی پس از دیگری و جواب میده بهم …
(خنده)
(لبخند با آرامش )
نمیدونم چیه که هرچی بهش نزدیک تر میشی به همون میزان که آرامشت بیشتر میشه تمام اون اتفاقاتی که برات مهم بودن اذیتت میکردن نگرانشون بودی برات بی اهمیت تر میشن
خیالت راحت تر میشه…
(نفس عمیق)
…
دوستدارم دوباره این قسمتو بنویسم:
اینجاست که به محض خالی کردن ذهنت، فقط کافیه اراده کنی تا او رو حی و حاضر ببینی!
ورودش رو با یک حال خوبِ غیرقابل توصیف تجربه خواهی کرد، حالی که خیلی وقته تجربه نکردی!
اینجاست که تازه میفهمی توی مسیرت کجاها اشتباه کردی و چقدر اشتباه رفتی!
سپاسگزارم از شما دوست عزیز.