اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
از گفتگوی سحر عزیز : از درآمد صفر مطلق حتی پول آگهی توی دیوار هم نداشتن ب روزی 300 هزارتومان رسیدن، از معجزه زایمان شون ک هر روز توی تمرین ستاره قطبی میگفتن خدایا من نمیدونم چطوری ولی میخوام زایمان راحت در بهترین بیمارستان داشته باشم و خودت برام معجزه کن.و همینطور هم شد ب لطف خدا.
صفرهای جلوب حساب بانکی ملاک نیست، لذت بردن ملاک عه
چیزی ک خودم این روزا دارم تجربه میکنم و اصن عاشق این حرکت کردنه شدم خیلی لذت بخشه اینکه صب پامیشیم میگم خب امروز این کارا رو باید کنم و اینطوری ایمانم هم داره تقویت میشه چون هی از خدا میخوام خودم میرم کنار و نمیزارم نگرانی و ترس بیاد سراغم البته خب کنترل میکنم اون احساس ها هم هستن ولی درصد کمتری از آرامشم دارن.
بنظرم این حرکت کردنه این حس پویایی و داشتن هدف خیلی لذت بخش تر از رسیدن ب قله است.
آقا سهیل : از فایل های رایگان نتایج مالی بسیاری گرفتن توی دوسال. پله پله نتایج مالی شون بیشتر شده.
از 8 میلیون،10 م، 20 م، 30 م، 50 م، 66 میلیون پله پله. خدایا شکرت پس میشه آره تکاملت رو طی کن میرسی ب مبالغ بالا.
از تغییر شخصیت شون در مورد صبور بودن بگم، ایشون قبل از آشنایی آدمی عجول و تاحدودی عصبانی بودن و الان تمرین صبر میکنن و بسیار صبور شدن و در شرایط حساس میگن صبر کن صبر کن آروم باش و خودت رو بزار جای طرف مقابل.
نخواییم با عجله کارها رو پیش ببریم، در مورد رفتار دیگران صبور باشیم، بپذیریم خودمون و دیگران رو.
از تنهایی شون گفتن، الان از تنها بودن با خودشون لذت میبرن برای روی خودم کار کردن، برای اطلاعات کسب کردن در کسب و کارم.
دوست دارم وقت بزارم برای بهبود شخصیت خودم، رفتارهام رو اصلاح کنم و این نشانه خوبیه از اینکه ما در مسیر درست هستیم. ینی انقدر حالت با خودت و خدات خوبه ک دوست نداری این حالو بهم بزنی.
از ادامه دادن و تنبلی نکردن و نوشتن تمرین ستاره قطبی.
بحث تمرکز در کسب و کار
اینکه من ی فکر کنم یه کسب و کاری میزنم بعد دکمه پولسازی رو میزنم و خودم میرم سواحل قناری یک توهمه یک توهم و این هرگز اتفاق نمی افته. ولی شبیه اش رو میتونی تجربه کنی کی؟
وقتیکه کارت عشق و حالت باشه تو داری عشق میکنی و پول میسازی.
تا موقعی ک روی یک موضوعی ک عاشقشی تمرکز میزاری و توی اون موضوع پیشرفت میکنی. و وقتی هم تمرکز 100 درصد میزاری ایده ها و الهامات میاد و تو بهتر و بهتر میشی.
اگر عشق پشتش باشه تمرکز گذاشتن اصلا کار سختی نیست.
بحث عشق و حال و پر کردن خلاهای آرزوها و خواسته هامون ؛)))
آقا این کاملا طبیعی عه اصن پر کردن این حفره ها خودش خیلی موفقیت بزرگیه ک آدم اون حفره هایی ک حسرتش رو میخورده از گذشته بره پرشون کنه و بتونه ازشون بگذره
ک بتونه بره مرحله بعد، چون تا پرش نکنی تا انجامش ندی نمیتونی بری مرحله بعد
اینا اصلا چیز بدی نیست اینا قسمتی از بازیه، قسمتی از بزرگ شدنه، قسمتی از رشد کردنه
راه طبیعی زندگی اینه
یه جور نشه ک بیوفتیم فقط دنبال پول ساختن و خودمون رو درگیر کنیم.
استاد : من خیلی از حفره هام رو پر کردم و وسیله هایی خریدم ک شاید یک بار هم ازشون استفاده نکردم ولی خریدم ک ب ذهنم ثابت کنم من به هر خواسته ای ک از بچگی داشتم میرسم و ازش گذر میکنم.
ب خودم یادآوری میکردم آقا اگر تو این وسایل رو نمیخریدی ازشون نمی گذشتی بزرگ نمیشدی و این خلاها همیشه تو وجودت می موند.
قضاوت های جامعه رو دخیل ندین توی قوانین جهان، فلسفه نچین خلاهات رو باید تجربه کنی و بعد ازشون پر شی. تا پر نشی نمیگذری
خب من خودم این طرز فکر رو داشتم ک میگفتم اگر فلان چیز و بخرم اونکارو کنم نگن تازه ب دوران رسیده ندیده ببین حالا ب پول رسیده داره چیکار میکنه و الان دیگه هر ادا اصول باکلاسی ک می بینم میگم میخوام آقا منم میخوام تجربه اش میکنم بعدش تصمیم میگیرم ک ادامه اش بدم یا نه و خود سرزنشی نداریم هر کی هر چی میخواد بگه عزیزم
کمد کمد لباس میخوام ادا اصول با کلاس میخوام ؛)) و نمیگذرم از این خواسته ها، کلیییی خواسته های ریز و درشت دارم ک دیدم یه سریا انجام میدن و میگم اره منم میخوام و ب خودم هم حق قضاوت نمیدم ک بگم ندید پدید باشه بابا حالا پول داری ک داری اتفاقا از دیدن تفریحات افراد باکلاس لذت میبرم و ب خودم میگم همه باید این دوران تجربه کردن رو بگذرونیم.
این فایل، فایل نشانه من بود و بعد از گوش دادن فایل و خوندن مطالبی که به عنوان متن انتخابی فایل نوشته شده بود متوجه شدم که چقدر محتوای این فایل با شرایط و حال و هوای این روزهای من در ارتباطه.
موضوع اینه که من مدتهاست که حس میکنم که از کارم لذت نمیبرم و درواقع اون چیزی که استاد میگه باید عاشق کارتون باشید رو در خودم حس نمیکنم. حالا مسئله ای که هست اینه که خودم هم نمیدونم به چه کاری علاقه دارم؟! شاید برای خیلی ها عجیب باشه که مگه میشه کسی ندونه از چی خوشش میاد ولی درمورد من اینطوره.
فکر میکنم دلیلش هم اینه که در طی سالهای گذشته احتمالا با دلیل و منطق سعی کردم روی علایقم پا بزارم و به قول معروف کاری که به نظرم (یا به نظر جامعه و اطرافیان) درست هست رو انجام بدم. و اینجوری درواقع علایق من زیر لایه هایی از جنس محافظه کاری و منطق و روتین های جامعه گیر کردن و من نمیتونم ببینمشون.
خلاصه از وقتی با این آگاهی ها آشنا شدم خیلی به این موضوع فکر کردم که من به چه کاری علاقه دارم ولی تا مدتی به نتیجه ای نرسیدم. بعد با خودم گفتم که خوب به جای اینکه بیام اینقدر تمرکز کنم روی این موضوع که من نمیدونم به چی علاقه دارم بیام همون چیزهای به ظاهر کوچیکی که علاقه دارم رو برای خودم لیست کنم. یعنی به جای تمرکز بر ناخواسته بیام بر خواسته هایی که فعلا برام واضح هستن تمرکز کنم تا به شناسایی سایر علایقم هم هدایت بشم.
مثلا من به گل و گیاه علاقه دارم
به جنگل، به قدم زدم توی طبیعت بکر،
به موسیقی،
به رقص،
به نگهداری از مرغ و خروس،
به وسایل مدرن،
به کار کردن با بعضی نرم افزارها و مهارت پیدا کردن در اونها،
به طراحیهای رنگیه مدرن با نرم افزار یا با دست،
به پروسه خلق کردن یا تولید یک محصول و کلا به حل مسئله علاقه دارم. خلاصه اینا رو نوشتم و گاهی توی ذهنم هم مرورشون میکردم.
بعد تصمیم گرفتم بیام یواش یواش کارهایی که توجهم رو جلب میکنه انجام بدم. میگم توجهم رو جلب میکنه چون حتی توی این مرحله هم گاهی یه صدایی توی ذهنم میگه: خوب حالا تو مطمئنی که به این کار علاقه داری که میخوای براش وقت و انرژی و هزینه بزاری؟!!
برای اینکه این نجوا جلوی تصمیمو نگیره به خودم گفتم فعلا نمیخواد به این فکر کنی که آیا واقعا به این کار که میخوای تستش کنی علاقه داری یا نه. فعلا کارهایی که توجهتو جلب میکنه رو امتحان کن.
با توجه به این فایل متوجه شدم که درواقع با این کار داشتم حفره های خودم رو پر میکردم. اتفاقا یه چیزی که توی این مسیر خیلی به من کمک کرد یکی از فایلهای دانلودی استاد بود که اسمش: تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است هست. چجوریش رو الان میگم:
ماجرا از این قراره که مدتی است من نسبت به یک تخصص دیگه ای (جدا از رشته تحصیلی خودم) کنجکاو شده ام و در طول 1 سال گذشته 2 دوره مربوط به اون رو گذروندم و میخواستم برای دوره پیشرفته که چند روز دیگه شروع میشه ثبت نام کنم. در کنار این موضوع چون تابستون زمان آزاد داشتم و از طرفی از کارهای هنری هم خوشم میاد، با کمک دوره حل مسائل یک کار هنری تقریبا ابداعی رو شروع کردم و توی ذهنم هم این بود که شاید بشه ازش درآمد هم کسب کنم. خلاصه حالا که به موعد ثبت نام برای دوره پیشرفته رسیدم، دوباره یه صدایی توی ذهنم هست که همش به من میگه تو تمرکزت رو داری پخش میکنی و این با قانون در تضاده. یکی از این 2 کار انتخاب کن و اون یکی رو کنار بذار.
حالا موضوع اینه که من درمورد هیچ کدوم از این موضوعات به اطمینان و یقین نرسیدم. حتی سعی کردم که خودم رو توی این موقعیت تجسم کنم که یکیشونو انتخاب کردم و سعی کنم احساس خودم رو از کنار گذاشتن اون یکی بررسی کنم. که دیدم احساس خوبی ندارم. حس میکنم دلیلش این بود که دل من اون تجربه رو میخواست. یعنی همش حس میکنم بدون تجربه کردنشون نمیتونم ازشون بگذرم. و مدام صدای استاد از اون فایل ثروت میومد توی ذهنم و به خودم میگفتم تا چیزی رو تجربه نکردم نمیتونم با اطمینان کنار بزارمش. حتی اگر یکی از این دو رو انتخاب کنم و توی اون کار هم موفق بشم حس میکنم باز هم یه چیزی ته دلم میگه شاید اون یکی از این هم بهتر میشد. حس میکنم با این روش من تست کردن و تجربه کردن چیزهای مختلفی که دوست دارم یواش یواش به اون سبک شخصی خودم هدایت میشم و هر بار یک قدم بهش نزدیکتر میشم.
در این بین، حس میکنم یه ترمز هم مربوط به باور کمبود زمان هست که در من وجود داره که میگه: تا کی میخوای چیزهای مختلف رو تست کنی و زمانت رو داری از دست میدی. اما واقعیت اینه که من تازه شروع کردم به تست کردن علایقم و در تمام این سالها بیشتر با عقل و منطقم تصمیم گرفتم نه با دلم.
خلاصه فایل نشانه امروزم خیالم رو آسوده تر کرد که با آرامش به تجربه چیزهایی که کمی از کار قبلیم بیشتر بهشون علاقه دارم بپردازم. حتی شاید در آینده به یه ترکیب ابداعی از هر دو اینها برسم که الان اصلا وجود نداره یا شاید به یک مسیر دیگه هدایت بشم.
در پایان هم میخواستم از استاد خواهش کنم در مورد کشف علایق و خواسته های درونیمون بیشتر برامون صحبت کنن به خصوص منظورم شرایطی اینچنین هست که فرد حتی نمیدونه به چه چیزی علاقه داره.
استاد ازتون سپاسگزارم برای اشتراک گذاری این فایلها
این فایل نشونه امروز من بود اونم دقیقا وقتی که من داشتم به شغل مورد علاقم و اینکه اگه شغل مورد علاقم رو بدست بیارم چه جوری بعدش می تونم باردار بشم و با وجود بچه ها چطور میشه شغل مورد علاقم رو داشته باشم و داشتم شغلی که می خواستم رو با تمام جزئیات برای خودم مجسم می کردم و می گفتم قطعا بزودی بهش میرسم و از کاری که انجام میدم لذت میبرم البته ناگفته نمونه که از وقتی با سایت آشنا شدم هم آگهی استخدام برای شغل دلخواهم بیشتر می بینم و هم هر رزومه ای که براشون ارسال می کنم بررسی و درخواست برای مصاحبه میشه و اینم از نتایج باور به فراوانی هست و مصاحبه خانم سحر برام خیلی جالب بود و دقیقا ربط داشت به موضوعی که بهش فک می کردم و با اومدن این فایل من بیشتر امیدوار شدم به درست بودن راهی که انتخاب کردم و اینکه باید قدم ها رو برداشت و قطعا قطعا خدا هم براحتی هدایت می کنه و ایده هارو به ما الهام میکنه . و سپاس گزار خدا هستم که این فایل رو نشونم داد تا محکم تر در جهت شغلم پیش برم .
این روزا اتفاقاتی داره تو زندگی من میفته که خودم شوکه شدم
نمیدونم خواست خداوند برای من چیه ولی ایمان دارم همش خیر و خوبیه جون احساس خوبی دارم و آرومم و ذوق دارم.
وقتی داشتم نتایج دوستمون گوش میدادم که چقدر قشنگ قانون براشون جواب داده حتی واسه زایمان اشک شوق از چشمام سرازیر شد و همونجا هم به خدا هم به قانونش و هم به استاد باورم دوچندان شد و سپاسگزاری کردم بابت گوش دادن نشانه امروزم که چقدر ربط داشت به موضوع کار من و امید و ایمان به خداوند
اصلا نگران نیستم چون میدونم که خداوند داره پشتیبانی میکنه از من و زندگی من
در رابطه با صحبت دوست بعدی آقا سهیل میخواستم بگم من تجربه کردم دو سال. من مرتب فایلهای رایگان استاد رو گوش میدادم فایل چگونه درآمد خودمون سه برابر کنیم گوش دادم و نوشتم ،فایلهای عزت نفس که دخترم خریده بود گوش دادم و انجام دادم ،اصول کسب و کار و همچنین دوازده قدم خریدم به مدت این دوسال درآمد من از مغازه از ماهی 15 تومن رسید به میانگین 50 میلیون تومان و درآمد کلمون با حقوق همسرم و از راههای دیگه به 65 تا 70 تومن رسید ولی من بعد فوت پدرم یه مدت دور شدم و دیگه اصراری برای گوش دادن نداشتم و همچنین خیلی درگیر دنبال کردن مسایل روز کشور و سیاست شدم طوری که شبها فقط اخبار سیاسی میدیدم و گوش میدادم با خودم میگفتم قانون یاد گرفتم میرم جلو و این مدت دور بودن عیب نداره من باید از مسایل روز کشورم آگاه بشن و از اینگونه توجیهات واسه کلاه گذاشتن سر خودم تا اینکه بعد دوسال اوضاع برگشت و تو این مدت آدمهایی که وارد زندگی من شدن جالب نبودن و همچنین مسایلی پیش اومد که فکرشم نمیکردم و اصلا جالب نبود درآمد ما کمتر و کمتر شد چون مغازه جابجا شد البته اینجا فروش یکسری از اجناس خوب بود ولی یه سری دیگر اجناس که فروش اغلب و پردرآمد ما بود کمتر شد و تضادهایی که پیش اومد منو وادار کرد دوباره برگردم به سایت و این سری محکمتر بچسبم و روزانه فقط تمرکز روی خودم باشه قدمها رو از نو شروع کردم و الان در ابتدای قدم 6 هستم اتفاقات خوب از اوایل قدم پنج دوباره شروع شد و هر روز اتفاقات بهتر البته الان در مسایل مالی هنوز یه مقدار بدهی داریم که کم کم داره تموم میشه الان رسیدم به نقطه ای که درآمد ماهیانه دقیقا شده 30 تومن در ماه ومخارج بالاتر از این درآمد ولی نشانه های تو زندگی من پدیدار شدن که نوید روزهای خوش هستن به همین دلیل احساسم عالیه و ذره ای نگران نیستم
استاد امروز ذهن منو نسبت به یه مسیله باز کرد اونم توهمی بود که این دوسه روزه تو ذهنم اومده. بود که من مغازه رو اوکی کنم یه شاگرد بگیرم کار کنه و خودم به اتفاق همسر بریم مسافرت ولی حرفهای استاد بیدارم کرد که واقع بین باشم و ببینم علاقه و عشق من چیه من فروشندگی رو خیلی دوست دارم و همچنین از خرید کردن لذت میبرم و مسافرتهایی که بابت خرید اجناس میرم واقعا احساس عالی بهم میده دقیقا زمانی که خرید میریم یا تو مغازه مشغول به کار هستیم شاید 24 ساعت سرپا باشیم یا پیاده روی کنیم گذشت زمان احساس نمیکنم و مهمتر اینکه عاشق لحظه کارت کشیدن و واریز به حسابم هستم خیلی احساس خوبی دارم و من امروز متوجه شدم که نرم افزاری که دارم تو لب تاب برای حسابداری مغازه تمام امکانات که استاد میگین داره ولی من اصلا از نمودار و اینا استفاده نکردم برای سنجیدن کار روزانه مغازه که اینم یه نکته عالی بود که باید توجه کنم بهش و تمرکز بیشتر بزارم روی این قسمت از کارم
به زودی میام و از اتفاقات زیبایی که روزانه داره برام اتفاق نیفته واستون مینویسم و با هم لذت میبریم
خدایا سپاسگزارم برای آگاهی امروز خدایا شکرت و خدایا عاشقتم
از شما استاد مهربان سپاسگزارم که آنقدر قشنگ دست حمایتگر خداوند هستین برای من و هر لحظه مارو هدایت میکنید با فایلهای قشنگتون ایمان دارم انتخاب شده خداوند هستید خدایا شکرت .
سپاس گذارم خداوندی را که هدایتم کرد به سمت این فایل به سمت این آگاهی ها خداوندا سپاس گذارتم که نشانه ی امروزم این بود خدایا لذت میبرم از وجودت لذت میبرم از خونه ی 110 متریم لذت میبرم از حیاط بزرگم لذت میبرم از دیدن منظره کوه ها و درختا و صدای گنجشکا و طلوع خورشید که صبحا میبینم خدایا هدایتم کن تا هرروز تمرین ستاره قطبی رو انجام بدم خدایا سپاس گذارتم خدایا ممنونتم خدایا سپاس گذارم که نشونم دادی که میشه این یه نشانه ی خیلی بزرگ برام بود که به راحتی منو به سمت خواسته هام هدایت میکنی با اصل همزمانیت سپاس گذارتم
من صحبت های استاد با سحر رو گوش کردم اینقدر خوشحال شدم که اشک شوق ریختم بابت اون ارتباطی که سحر با خدا برقرار کرده بود و از خدا پسر خواسته بود یادم اومد که منم این تجربه رو دارم که چقدر راحت از خدا بچه دومم رو خواستم و گفتم خدایا بهم پسر بده اسمش رو بگذارم کیان!وخدا بهم داد و خدا رو بابت همه نعمت ها سپاسگزارم
الان یادم اومد که فقط باید شکر گذار باشم و هر لحظه به خودم بگم هرررررر چه از خدا بخواهم بهم میده
و از اینکه در مسیر ارتباط با خدا هستم و خدا را کنار خودم حس میکنم بسیار خوشحالم و بنده خوب خدا هستم و خدا منو دوست داره و حالا عاشق خدا شدم و میگم باید از این تجربه در همه جای زندگی ام استفاده کنم!
برای همه عزیزان سلامتی ثروت و سعادتمندی در دنیا و آخرت میخواهم
امروز صبح من یه جایی داستم برای جمعی صحبت میکردم و موضوعم رو آرامش وسکوت ذهن انتخاب کردم و کلی درباره اون حرف زدم ویه سری راهکارارو که خودم دارم انجام میدم وسعی میکنم دراونا استمرار داشته باشم رو برای دوستام گفتم.
امشب که اومدم این فابلو گوش کردم دبدم شما درباره این گفتین واقعا عتلی بود.
عالی بود.
خودمو تحسین کردم که باشما دارم هم مدار میشم ولایق دریافت این اگاهیهام.
بینهایت سپاس از استاد عزیزم،مریم بانو مهربونم و همه دوستانی که نتاجشون میگن و برام باور پذیر تر میشه.
ایتاد اینکه گفتین باید پر بشین تا بتونین رد بشین، الان بیشتر درک میکنم.
منم بچه بودم خیلی دوس داشتم گوشواره بزرگ طلا داشته باشم و برام نگرفتن.الان خودم رفتم برا خودم یه گوشواره بزرگ خریدم و یه مدت استفاده کردم .گوشم اذیت میشد چون سنگین بود ولی من استفاده کردم تا ازش سیر شدم.پر شدم و حالا دارم میرم عوضش کنم.
اگه نگرفته بودم میدونم که هنوز عقده داشتم که اونو داشته باشم.
واقعا این جمله کوتاه تون کلی مهم و موثره که تا پر نشی نمیتونی رد بشی.
یا دوس داشتم عکسامو و عکس بچه هامو و عزیزامو چاپ کنم ولی شرایطی نمیشد و الان یه عالمه عکس که اونارو دوس داشتم رفتم چاپ کردم.
شاید باورتون نشه که خیلیهاش عکسهای تکراری هستن ولی دیگه پر شدم.
راحت شدم و قشنگ میفهمم که اون حفره که شما میگین پرشده.
در حالیکه مثلا خانواده میگفتن حالا چرا عکس تکراری؟؟؟
ولی نمیدونستن که اینم مرحله ای از رشد منه.
شاید خودمم اون موقع نمیدونستم ولی چون عقده شو داشتم انجام دادم والان که شما گفتین فهمیدم دلیلش چی بوده و چرا اینقدر حس خوب گرفتم.
مصاحبه سحر بهم یادآوری کرد که هر خواسته ای داشته باشی میشه بهش رسید حتی بچه به دنیا اوردنتم که چجور به دنیا بیاری دست خودته با کسب وکاراش یادآوری کرد که دنیا پراز فرصته هرکجا که احساس کردی این شغل مناسب تو نیست رهاش کن مهم نیس که کجای کاری رهاش کن و دوباره هرکاری که دلت میخواد از صفر شروع کن موفق میشی
مصاحبه با اقاسهیل یه زنگیو توسرم روشن کرد اونجایی که میگفت از تنهایی میترسید و همیشه دوست داشت دورش شلوغ باشه
من قبل از اینکه با این سایت آشنا بشم دوستانی داشتم که خیلی باهم دوست بودیم همه جا میرفتیم و خوش گذرونی میکردیم ولی بعد از آشنا شدن با این سایت با همشون قطع ارتباط کردم چون فرکانسم با اونا خیلی فرق میکرد و اونا خیلی تو فاز فقر و بدبختی و گرونی و… بودن و من نمیخواستم که مثل اونا باشم عزممو جزم کردم و با همشون قطع ارتباط کردم با اینکه خیلی باهاشون دوست بودم گذشتو من دانشجو شدم من همیشه دلم میخواست که دوستان خیلی زیادی داشته باشم ترم دو همه بچه ها توجهشون به من بود همشون دورم بودن و اینا (روی خودم کار میکردم و این یکی از خواسته هام بود) بعد خیلی معجزه آسا دورم خالی یعنی تنهای تنها شدم من بودمو یکی از دوستام و حتی محل کارمم کسی با من دوست نیس تا این حد
وقتی مصاحبه آقا سهیل و استاد داشتم گوش میکردم آقا سهیل گفتن که قبلا از تنهایی میترسیدن و دوست داشتن دوستات دورش باشن ولی الان از تنهایی لذت میبرن و بعدش استاد هم تایید کردن که باید از تنهایی لذت برد و من فهمیدم که هنوز یادنگرفتم از تنهایی خودم لذت ببرم و هنوز دنبال دوست و آشنا هستم این تضاد اومد توزندگیم که اول باید از خودم از تنهایی لذت ببرم و روی خودم کارکنم خودمو پیداکنم تا بفهمم من چه دوستانی میخوام بیان تو زندگیم و جهان اونارو به سمت من هدایت کنه….
بسم الله الرحمن الرحیم
از گفتگوی سحر عزیز : از درآمد صفر مطلق حتی پول آگهی توی دیوار هم نداشتن ب روزی 300 هزارتومان رسیدن، از معجزه زایمان شون ک هر روز توی تمرین ستاره قطبی میگفتن خدایا من نمیدونم چطوری ولی میخوام زایمان راحت در بهترین بیمارستان داشته باشم و خودت برام معجزه کن.و همینطور هم شد ب لطف خدا.
صفرهای جلوب حساب بانکی ملاک نیست، لذت بردن ملاک عه
چیزی ک خودم این روزا دارم تجربه میکنم و اصن عاشق این حرکت کردنه شدم خیلی لذت بخشه اینکه صب پامیشیم میگم خب امروز این کارا رو باید کنم و اینطوری ایمانم هم داره تقویت میشه چون هی از خدا میخوام خودم میرم کنار و نمیزارم نگرانی و ترس بیاد سراغم البته خب کنترل میکنم اون احساس ها هم هستن ولی درصد کمتری از آرامشم دارن.
بنظرم این حرکت کردنه این حس پویایی و داشتن هدف خیلی لذت بخش تر از رسیدن ب قله است.
آقا سهیل : از فایل های رایگان نتایج مالی بسیاری گرفتن توی دوسال. پله پله نتایج مالی شون بیشتر شده.
از 8 میلیون،10 م، 20 م، 30 م، 50 م، 66 میلیون پله پله. خدایا شکرت پس میشه آره تکاملت رو طی کن میرسی ب مبالغ بالا.
از تغییر شخصیت شون در مورد صبور بودن بگم، ایشون قبل از آشنایی آدمی عجول و تاحدودی عصبانی بودن و الان تمرین صبر میکنن و بسیار صبور شدن و در شرایط حساس میگن صبر کن صبر کن آروم باش و خودت رو بزار جای طرف مقابل.
نخواییم با عجله کارها رو پیش ببریم، در مورد رفتار دیگران صبور باشیم، بپذیریم خودمون و دیگران رو.
از تنهایی شون گفتن، الان از تنها بودن با خودشون لذت میبرن برای روی خودم کار کردن، برای اطلاعات کسب کردن در کسب و کارم.
دوست دارم وقت بزارم برای بهبود شخصیت خودم، رفتارهام رو اصلاح کنم و این نشانه خوبیه از اینکه ما در مسیر درست هستیم. ینی انقدر حالت با خودت و خدات خوبه ک دوست نداری این حالو بهم بزنی.
از ادامه دادن و تنبلی نکردن و نوشتن تمرین ستاره قطبی.
بحث تمرکز در کسب و کار
اینکه من ی فکر کنم یه کسب و کاری میزنم بعد دکمه پولسازی رو میزنم و خودم میرم سواحل قناری یک توهمه یک توهم و این هرگز اتفاق نمی افته. ولی شبیه اش رو میتونی تجربه کنی کی؟
وقتیکه کارت عشق و حالت باشه تو داری عشق میکنی و پول میسازی.
تا موقعی ک روی یک موضوعی ک عاشقشی تمرکز میزاری و توی اون موضوع پیشرفت میکنی. و وقتی هم تمرکز 100 درصد میزاری ایده ها و الهامات میاد و تو بهتر و بهتر میشی.
اگر عشق پشتش باشه تمرکز گذاشتن اصلا کار سختی نیست.
بحث عشق و حال و پر کردن خلاهای آرزوها و خواسته هامون ؛)))
آقا این کاملا طبیعی عه اصن پر کردن این حفره ها خودش خیلی موفقیت بزرگیه ک آدم اون حفره هایی ک حسرتش رو میخورده از گذشته بره پرشون کنه و بتونه ازشون بگذره
ک بتونه بره مرحله بعد، چون تا پرش نکنی تا انجامش ندی نمیتونی بری مرحله بعد
اینا اصلا چیز بدی نیست اینا قسمتی از بازیه، قسمتی از بزرگ شدنه، قسمتی از رشد کردنه
راه طبیعی زندگی اینه
یه جور نشه ک بیوفتیم فقط دنبال پول ساختن و خودمون رو درگیر کنیم.
استاد : من خیلی از حفره هام رو پر کردم و وسیله هایی خریدم ک شاید یک بار هم ازشون استفاده نکردم ولی خریدم ک ب ذهنم ثابت کنم من به هر خواسته ای ک از بچگی داشتم میرسم و ازش گذر میکنم.
ب خودم یادآوری میکردم آقا اگر تو این وسایل رو نمیخریدی ازشون نمی گذشتی بزرگ نمیشدی و این خلاها همیشه تو وجودت می موند.
قضاوت های جامعه رو دخیل ندین توی قوانین جهان، فلسفه نچین خلاهات رو باید تجربه کنی و بعد ازشون پر شی. تا پر نشی نمیگذری
خب من خودم این طرز فکر رو داشتم ک میگفتم اگر فلان چیز و بخرم اونکارو کنم نگن تازه ب دوران رسیده ندیده ببین حالا ب پول رسیده داره چیکار میکنه و الان دیگه هر ادا اصول باکلاسی ک می بینم میگم میخوام آقا منم میخوام تجربه اش میکنم بعدش تصمیم میگیرم ک ادامه اش بدم یا نه و خود سرزنشی نداریم هر کی هر چی میخواد بگه عزیزم
کمد کمد لباس میخوام ادا اصول با کلاس میخوام ؛)) و نمیگذرم از این خواسته ها، کلیییی خواسته های ریز و درشت دارم ک دیدم یه سریا انجام میدن و میگم اره منم میخوام و ب خودم هم حق قضاوت نمیدم ک بگم ندید پدید باشه بابا حالا پول داری ک داری اتفاقا از دیدن تفریحات افراد باکلاس لذت میبرم و ب خودم میگم همه باید این دوران تجربه کردن رو بگذرونیم.
سپاسگزارم در پناه الله باشید
سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان سایت
این فایل، فایل نشانه من بود و بعد از گوش دادن فایل و خوندن مطالبی که به عنوان متن انتخابی فایل نوشته شده بود متوجه شدم که چقدر محتوای این فایل با شرایط و حال و هوای این روزهای من در ارتباطه.
موضوع اینه که من مدتهاست که حس میکنم که از کارم لذت نمیبرم و درواقع اون چیزی که استاد میگه باید عاشق کارتون باشید رو در خودم حس نمیکنم. حالا مسئله ای که هست اینه که خودم هم نمیدونم به چه کاری علاقه دارم؟! شاید برای خیلی ها عجیب باشه که مگه میشه کسی ندونه از چی خوشش میاد ولی درمورد من اینطوره.
فکر میکنم دلیلش هم اینه که در طی سالهای گذشته احتمالا با دلیل و منطق سعی کردم روی علایقم پا بزارم و به قول معروف کاری که به نظرم (یا به نظر جامعه و اطرافیان) درست هست رو انجام بدم. و اینجوری درواقع علایق من زیر لایه هایی از جنس محافظه کاری و منطق و روتین های جامعه گیر کردن و من نمیتونم ببینمشون.
خلاصه از وقتی با این آگاهی ها آشنا شدم خیلی به این موضوع فکر کردم که من به چه کاری علاقه دارم ولی تا مدتی به نتیجه ای نرسیدم. بعد با خودم گفتم که خوب به جای اینکه بیام اینقدر تمرکز کنم روی این موضوع که من نمیدونم به چی علاقه دارم بیام همون چیزهای به ظاهر کوچیکی که علاقه دارم رو برای خودم لیست کنم. یعنی به جای تمرکز بر ناخواسته بیام بر خواسته هایی که فعلا برام واضح هستن تمرکز کنم تا به شناسایی سایر علایقم هم هدایت بشم.
مثلا من به گل و گیاه علاقه دارم
به جنگل، به قدم زدم توی طبیعت بکر،
به موسیقی،
به رقص،
به نگهداری از مرغ و خروس،
به وسایل مدرن،
به کار کردن با بعضی نرم افزارها و مهارت پیدا کردن در اونها،
به طراحیهای رنگیه مدرن با نرم افزار یا با دست،
به پروسه خلق کردن یا تولید یک محصول و کلا به حل مسئله علاقه دارم. خلاصه اینا رو نوشتم و گاهی توی ذهنم هم مرورشون میکردم.
بعد تصمیم گرفتم بیام یواش یواش کارهایی که توجهم رو جلب میکنه انجام بدم. میگم توجهم رو جلب میکنه چون حتی توی این مرحله هم گاهی یه صدایی توی ذهنم میگه: خوب حالا تو مطمئنی که به این کار علاقه داری که میخوای براش وقت و انرژی و هزینه بزاری؟!!
برای اینکه این نجوا جلوی تصمیمو نگیره به خودم گفتم فعلا نمیخواد به این فکر کنی که آیا واقعا به این کار که میخوای تستش کنی علاقه داری یا نه. فعلا کارهایی که توجهتو جلب میکنه رو امتحان کن.
با توجه به این فایل متوجه شدم که درواقع با این کار داشتم حفره های خودم رو پر میکردم. اتفاقا یه چیزی که توی این مسیر خیلی به من کمک کرد یکی از فایلهای دانلودی استاد بود که اسمش: تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است هست. چجوریش رو الان میگم:
ماجرا از این قراره که مدتی است من نسبت به یک تخصص دیگه ای (جدا از رشته تحصیلی خودم) کنجکاو شده ام و در طول 1 سال گذشته 2 دوره مربوط به اون رو گذروندم و میخواستم برای دوره پیشرفته که چند روز دیگه شروع میشه ثبت نام کنم. در کنار این موضوع چون تابستون زمان آزاد داشتم و از طرفی از کارهای هنری هم خوشم میاد، با کمک دوره حل مسائل یک کار هنری تقریبا ابداعی رو شروع کردم و توی ذهنم هم این بود که شاید بشه ازش درآمد هم کسب کنم. خلاصه حالا که به موعد ثبت نام برای دوره پیشرفته رسیدم، دوباره یه صدایی توی ذهنم هست که همش به من میگه تو تمرکزت رو داری پخش میکنی و این با قانون در تضاده. یکی از این 2 کار انتخاب کن و اون یکی رو کنار بذار.
حالا موضوع اینه که من درمورد هیچ کدوم از این موضوعات به اطمینان و یقین نرسیدم. حتی سعی کردم که خودم رو توی این موقعیت تجسم کنم که یکیشونو انتخاب کردم و سعی کنم احساس خودم رو از کنار گذاشتن اون یکی بررسی کنم. که دیدم احساس خوبی ندارم. حس میکنم دلیلش این بود که دل من اون تجربه رو میخواست. یعنی همش حس میکنم بدون تجربه کردنشون نمیتونم ازشون بگذرم. و مدام صدای استاد از اون فایل ثروت میومد توی ذهنم و به خودم میگفتم تا چیزی رو تجربه نکردم نمیتونم با اطمینان کنار بزارمش. حتی اگر یکی از این دو رو انتخاب کنم و توی اون کار هم موفق بشم حس میکنم باز هم یه چیزی ته دلم میگه شاید اون یکی از این هم بهتر میشد. حس میکنم با این روش من تست کردن و تجربه کردن چیزهای مختلفی که دوست دارم یواش یواش به اون سبک شخصی خودم هدایت میشم و هر بار یک قدم بهش نزدیکتر میشم.
در این بین، حس میکنم یه ترمز هم مربوط به باور کمبود زمان هست که در من وجود داره که میگه: تا کی میخوای چیزهای مختلف رو تست کنی و زمانت رو داری از دست میدی. اما واقعیت اینه که من تازه شروع کردم به تست کردن علایقم و در تمام این سالها بیشتر با عقل و منطقم تصمیم گرفتم نه با دلم.
خلاصه فایل نشانه امروزم خیالم رو آسوده تر کرد که با آرامش به تجربه چیزهایی که کمی از کار قبلیم بیشتر بهشون علاقه دارم بپردازم. حتی شاید در آینده به یه ترکیب ابداعی از هر دو اینها برسم که الان اصلا وجود نداره یا شاید به یک مسیر دیگه هدایت بشم.
در پایان هم میخواستم از استاد خواهش کنم در مورد کشف علایق و خواسته های درونیمون بیشتر برامون صحبت کنن به خصوص منظورم شرایطی اینچنین هست که فرد حتی نمیدونه به چه چیزی علاقه داره.
استاد ازتون سپاسگزارم برای اشتراک گذاری این فایلها
سلام به خانواده بزرگ عباس منش
این فایل نشونه امروز من بود اونم دقیقا وقتی که من داشتم به شغل مورد علاقم و اینکه اگه شغل مورد علاقم رو بدست بیارم چه جوری بعدش می تونم باردار بشم و با وجود بچه ها چطور میشه شغل مورد علاقم رو داشته باشم و داشتم شغلی که می خواستم رو با تمام جزئیات برای خودم مجسم می کردم و می گفتم قطعا بزودی بهش میرسم و از کاری که انجام میدم لذت میبرم البته ناگفته نمونه که از وقتی با سایت آشنا شدم هم آگهی استخدام برای شغل دلخواهم بیشتر می بینم و هم هر رزومه ای که براشون ارسال می کنم بررسی و درخواست برای مصاحبه میشه و اینم از نتایج باور به فراوانی هست و مصاحبه خانم سحر برام خیلی جالب بود و دقیقا ربط داشت به موضوعی که بهش فک می کردم و با اومدن این فایل من بیشتر امیدوار شدم به درست بودن راهی که انتخاب کردم و اینکه باید قدم ها رو برداشت و قطعا قطعا خدا هم براحتی هدایت می کنه و ایده هارو به ما الهام میکنه . و سپاس گزار خدا هستم که این فایل رو نشونم داد تا محکم تر در جهت شغلم پیش برم .
سلام استاد مهربان و مریم خانم با عشق
سلام دوستان همفرکانسی من
این روزا اتفاقاتی داره تو زندگی من میفته که خودم شوکه شدم
نمیدونم خواست خداوند برای من چیه ولی ایمان دارم همش خیر و خوبیه جون احساس خوبی دارم و آرومم و ذوق دارم.
وقتی داشتم نتایج دوستمون گوش میدادم که چقدر قشنگ قانون براشون جواب داده حتی واسه زایمان اشک شوق از چشمام سرازیر شد و همونجا هم به خدا هم به قانونش و هم به استاد باورم دوچندان شد و سپاسگزاری کردم بابت گوش دادن نشانه امروزم که چقدر ربط داشت به موضوع کار من و امید و ایمان به خداوند
اصلا نگران نیستم چون میدونم که خداوند داره پشتیبانی میکنه از من و زندگی من
در رابطه با صحبت دوست بعدی آقا سهیل میخواستم بگم من تجربه کردم دو سال. من مرتب فایلهای رایگان استاد رو گوش میدادم فایل چگونه درآمد خودمون سه برابر کنیم گوش دادم و نوشتم ،فایلهای عزت نفس که دخترم خریده بود گوش دادم و انجام دادم ،اصول کسب و کار و همچنین دوازده قدم خریدم به مدت این دوسال درآمد من از مغازه از ماهی 15 تومن رسید به میانگین 50 میلیون تومان و درآمد کلمون با حقوق همسرم و از راههای دیگه به 65 تا 70 تومن رسید ولی من بعد فوت پدرم یه مدت دور شدم و دیگه اصراری برای گوش دادن نداشتم و همچنین خیلی درگیر دنبال کردن مسایل روز کشور و سیاست شدم طوری که شبها فقط اخبار سیاسی میدیدم و گوش میدادم با خودم میگفتم قانون یاد گرفتم میرم جلو و این مدت دور بودن عیب نداره من باید از مسایل روز کشورم آگاه بشن و از اینگونه توجیهات واسه کلاه گذاشتن سر خودم تا اینکه بعد دوسال اوضاع برگشت و تو این مدت آدمهایی که وارد زندگی من شدن جالب نبودن و همچنین مسایلی پیش اومد که فکرشم نمیکردم و اصلا جالب نبود درآمد ما کمتر و کمتر شد چون مغازه جابجا شد البته اینجا فروش یکسری از اجناس خوب بود ولی یه سری دیگر اجناس که فروش اغلب و پردرآمد ما بود کمتر شد و تضادهایی که پیش اومد منو وادار کرد دوباره برگردم به سایت و این سری محکمتر بچسبم و روزانه فقط تمرکز روی خودم باشه قدمها رو از نو شروع کردم و الان در ابتدای قدم 6 هستم اتفاقات خوب از اوایل قدم پنج دوباره شروع شد و هر روز اتفاقات بهتر البته الان در مسایل مالی هنوز یه مقدار بدهی داریم که کم کم داره تموم میشه الان رسیدم به نقطه ای که درآمد ماهیانه دقیقا شده 30 تومن در ماه ومخارج بالاتر از این درآمد ولی نشانه های تو زندگی من پدیدار شدن که نوید روزهای خوش هستن به همین دلیل احساسم عالیه و ذره ای نگران نیستم
استاد امروز ذهن منو نسبت به یه مسیله باز کرد اونم توهمی بود که این دوسه روزه تو ذهنم اومده. بود که من مغازه رو اوکی کنم یه شاگرد بگیرم کار کنه و خودم به اتفاق همسر بریم مسافرت ولی حرفهای استاد بیدارم کرد که واقع بین باشم و ببینم علاقه و عشق من چیه من فروشندگی رو خیلی دوست دارم و همچنین از خرید کردن لذت میبرم و مسافرتهایی که بابت خرید اجناس میرم واقعا احساس عالی بهم میده دقیقا زمانی که خرید میریم یا تو مغازه مشغول به کار هستیم شاید 24 ساعت سرپا باشیم یا پیاده روی کنیم گذشت زمان احساس نمیکنم و مهمتر اینکه عاشق لحظه کارت کشیدن و واریز به حسابم هستم خیلی احساس خوبی دارم و من امروز متوجه شدم که نرم افزاری که دارم تو لب تاب برای حسابداری مغازه تمام امکانات که استاد میگین داره ولی من اصلا از نمودار و اینا استفاده نکردم برای سنجیدن کار روزانه مغازه که اینم یه نکته عالی بود که باید توجه کنم بهش و تمرکز بیشتر بزارم روی این قسمت از کارم
به زودی میام و از اتفاقات زیبایی که روزانه داره برام اتفاق نیفته واستون مینویسم و با هم لذت میبریم
خدایا سپاسگزارم برای آگاهی امروز خدایا شکرت و خدایا عاشقتم
از شما استاد مهربان سپاسگزارم که آنقدر قشنگ دست حمایتگر خداوند هستین برای من و هر لحظه مارو هدایت میکنید با فایلهای قشنگتون ایمان دارم انتخاب شده خداوند هستید خدایا شکرت .
سپاس گذارم خداوندی را که هدایتم کرد به سمت این فایل به سمت این آگاهی ها خداوندا سپاس گذارتم که نشانه ی امروزم این بود خدایا لذت میبرم از وجودت لذت میبرم از خونه ی 110 متریم لذت میبرم از حیاط بزرگم لذت میبرم از دیدن منظره کوه ها و درختا و صدای گنجشکا و طلوع خورشید که صبحا میبینم خدایا هدایتم کن تا هرروز تمرین ستاره قطبی رو انجام بدم خدایا سپاس گذارتم خدایا ممنونتم خدایا سپاس گذارم که نشونم دادی که میشه این یه نشانه ی خیلی بزرگ برام بود که به راحتی منو به سمت خواسته هام هدایت میکنی با اصل همزمانیت سپاس گذارتم
به نام خدایی که بسیار بسیار نزدیک است
سلام دوستان خوش قلب خانواده بزرگ عباس منش
من صحبت های استاد با سحر رو گوش کردم اینقدر خوشحال شدم که اشک شوق ریختم بابت اون ارتباطی که سحر با خدا برقرار کرده بود و از خدا پسر خواسته بود یادم اومد که منم این تجربه رو دارم که چقدر راحت از خدا بچه دومم رو خواستم و گفتم خدایا بهم پسر بده اسمش رو بگذارم کیان!وخدا بهم داد و خدا رو بابت همه نعمت ها سپاسگزارم
الان یادم اومد که فقط باید شکر گذار باشم و هر لحظه به خودم بگم هرررررر چه از خدا بخواهم بهم میده
و از اینکه در مسیر ارتباط با خدا هستم و خدا را کنار خودم حس میکنم بسیار خوشحالم و بنده خوب خدا هستم و خدا منو دوست داره و حالا عاشق خدا شدم و میگم باید از این تجربه در همه جای زندگی ام استفاده کنم!
برای همه عزیزان سلامتی ثروت و سعادتمندی در دنیا و آخرت میخواهم
سلام.
چه جالب استاد که درباره سکوت وآرامش ذهن گفتین.
امروز صبح من یه جایی داستم برای جمعی صحبت میکردم و موضوعم رو آرامش وسکوت ذهن انتخاب کردم و کلی درباره اون حرف زدم ویه سری راهکارارو که خودم دارم انجام میدم وسعی میکنم دراونا استمرار داشته باشم رو برای دوستام گفتم.
امشب که اومدم این فابلو گوش کردم دبدم شما درباره این گفتین واقعا عتلی بود.
عالی بود.
خودمو تحسین کردم که باشما دارم هم مدار میشم ولایق دریافت این اگاهیهام.
دمتون گرم.
آفرین به خودم
سلام سلام سلام
بینهایت سپاس از استاد عزیزم،مریم بانو مهربونم و همه دوستانی که نتاجشون میگن و برام باور پذیر تر میشه.
ایتاد اینکه گفتین باید پر بشین تا بتونین رد بشین، الان بیشتر درک میکنم.
منم بچه بودم خیلی دوس داشتم گوشواره بزرگ طلا داشته باشم و برام نگرفتن.الان خودم رفتم برا خودم یه گوشواره بزرگ خریدم و یه مدت استفاده کردم .گوشم اذیت میشد چون سنگین بود ولی من استفاده کردم تا ازش سیر شدم.پر شدم و حالا دارم میرم عوضش کنم.
اگه نگرفته بودم میدونم که هنوز عقده داشتم که اونو داشته باشم.
واقعا این جمله کوتاه تون کلی مهم و موثره که تا پر نشی نمیتونی رد بشی.
یا دوس داشتم عکسامو و عکس بچه هامو و عزیزامو چاپ کنم ولی شرایطی نمیشد و الان یه عالمه عکس که اونارو دوس داشتم رفتم چاپ کردم.
شاید باورتون نشه که خیلیهاش عکسهای تکراری هستن ولی دیگه پر شدم.
راحت شدم و قشنگ میفهمم که اون حفره که شما میگین پرشده.
در حالیکه مثلا خانواده میگفتن حالا چرا عکس تکراری؟؟؟
ولی نمیدونستن که اینم مرحله ای از رشد منه.
شاید خودمم اون موقع نمیدونستم ولی چون عقده شو داشتم انجام دادم والان که شما گفتین فهمیدم دلیلش چی بوده و چرا اینقدر حس خوب گرفتم.
بازم ممنونم بابت این اگاهی های ناب
به نام خدا
سلام به استاد و همه دوستان هم فرکانسی
مصاحبه سحر بهم یادآوری کرد که هر خواسته ای داشته باشی میشه بهش رسید حتی بچه به دنیا اوردنتم که چجور به دنیا بیاری دست خودته با کسب وکاراش یادآوری کرد که دنیا پراز فرصته هرکجا که احساس کردی این شغل مناسب تو نیست رهاش کن مهم نیس که کجای کاری رهاش کن و دوباره هرکاری که دلت میخواد از صفر شروع کن موفق میشی
مصاحبه با اقاسهیل یه زنگیو توسرم روشن کرد اونجایی که میگفت از تنهایی میترسید و همیشه دوست داشت دورش شلوغ باشه
من قبل از اینکه با این سایت آشنا بشم دوستانی داشتم که خیلی باهم دوست بودیم همه جا میرفتیم و خوش گذرونی میکردیم ولی بعد از آشنا شدن با این سایت با همشون قطع ارتباط کردم چون فرکانسم با اونا خیلی فرق میکرد و اونا خیلی تو فاز فقر و بدبختی و گرونی و… بودن و من نمیخواستم که مثل اونا باشم عزممو جزم کردم و با همشون قطع ارتباط کردم با اینکه خیلی باهاشون دوست بودم گذشتو من دانشجو شدم من همیشه دلم میخواست که دوستان خیلی زیادی داشته باشم ترم دو همه بچه ها توجهشون به من بود همشون دورم بودن و اینا (روی خودم کار میکردم و این یکی از خواسته هام بود) بعد خیلی معجزه آسا دورم خالی یعنی تنهای تنها شدم من بودمو یکی از دوستام و حتی محل کارمم کسی با من دوست نیس تا این حد
وقتی مصاحبه آقا سهیل و استاد داشتم گوش میکردم آقا سهیل گفتن که قبلا از تنهایی میترسیدن و دوست داشتن دوستات دورش باشن ولی الان از تنهایی لذت میبرن و بعدش استاد هم تایید کردن که باید از تنهایی لذت برد و من فهمیدم که هنوز یادنگرفتم از تنهایی خودم لذت ببرم و هنوز دنبال دوست و آشنا هستم این تضاد اومد توزندگیم که اول باید از خودم از تنهایی لذت ببرم و روی خودم کارکنم خودمو پیداکنم تا بفهمم من چه دوستانی میخوام بیان تو زندگیم و جهان اونارو به سمت من هدایت کنه….
مصاحبه ها خیلی دارن به من کمک میکنن
تشکر ازتون استاد
ب نام الله مهربان وهدایتگر ب سمت زیبایی شادی سلامتی ثروت وحال خوب
سلام ب استاد و مریم عزیز
نکات فایل که تونستم یاد بگیرم
چقد سحر عزیز زیبا شکر گزاری میکرد از بودن فرزندش و زندگیش و تحسین میکنم برای درامد رو ب جلو بودنش
و صحبت های سهیل عزیز چقد زیبا بود که همه رو هممون در زندگیمون تجربقه کردیم و رسیدن ب ارامش شروع اتفاغای خوب بود برای من
نکات مهم فایل
=وقتی در مسیر درست قرار بگیریم اینقد باخودمون وخدای خودمون حالمون خوبه که اصلن نمیخایم جایی بریم
=فکر اینکه کسب کار داشته باشیم و خودمون بالا سرش نباشیم و پول بسازه برامون هرگز اتفاغ نمی افته واشتباه است
= تا وقتی تمرکز روی ی کار هست نتیجه میگیریم هر کاری هر ورزشی و وقتی تمرکز برادریم همه چیز بهم میریزه
=تا وقتی روی یک موضوعی خاص تمرکز داشته باشیم اون موضوع هر روز و هر روز بهتر میشود
=اگر میخاییم از هر کاری نتیجه بگیریم باید تمرکز صد درصدی بزاریم روی اون کار
=ما روی چیزی که ارزش متنفریم نمیتونیم تمرکز صددرصد بزاریم
=اگه روی یک موضوعی که عاشقشی تمرکز کن در اون کار ب همه چی میرسیم
=اگر عشق برای یه کاری باشه تمرکز کردن روی اون کار بهتر میشه انجام داد
=تنها راه پیشرفت و پر شدن گذشتن از خواسته هاس و باعث بزرگ شدن و پیشرفت میشه و با پر شدن خلا ها میشه پر شد و ازش گزشت
مشخصن تمرکزی که داشتین این سایت بی نظیری کرده و ما سعی میکنم در این ضمینه هم الگو بگیریم ازتون
سپاسگذارم برای این فایل زیبا از استاد و دوستان عزیز که صحبت کردن
سپاسگذارم از خدای مهربان برای این فایل زیبا
آرزوی سلامتی زیبایی شادی ثروت حال خوب و هدایت الله دارم برای هممون