گفتگو با دوستان 31 | توانایی تشخیص دلیل نتایج - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 31 | توانایی تشخیص دلیل نتایج
    24MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

149 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میلاد خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 1198 روز

    سلام استاد عزیزم

    این فایل برای من نشانه بود که از خدا پرسیدم آیا مسیرم درسته و بخوبی جوابم رو گرفتم

    نگاه متفاوت و اعمال متفاوت نتایج متفاوت بهمراه داره و چون در مسیر مورد انتقاد قرار گرفته بودم و تردید رخنه کرده بود بوجودم اما هدایت شدم.خدایا شکرت

    چیزیکه باعث نتیجه متفاوت میشه باورهای ماست

    احساس لیاقت ماست و توحید که شاه کلید موفقیته.

    چقدر این موضوع عوامل بیرونی میتونه گسترده باشه و چقدر ما راحت اشتباه میکنیم.

    خیلی راحت میشه گول خورد که تبلیغات عامل رشد است ولی بقول استاد این باعث میشه که ما دیگه خودمون رو نشناسیم و از تواناییهای خودمون استفاده نکنیم(البته تبلیغاتی که پول پرداخت میشه)

    وگرنه تبلیغی که خودت بری از محصولت یا خدماتت بکنی خیلی هم خوبه و این عزت نفس و قویتر میکنه.

    ما باید اول باور کنیم خدا و این سیستم رو

    بعد تسلیم باشیم تا هدایت شویم

    خدایا شکرت

    من لایق بهترین ها هستم

    من تحت حمایت و هدایت خداوند هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 633 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان

    نتیجه ای که گرفتم ازین فایل این بود که

    اگه ما تمرکزمون روی اصل باشه تو شغلمون ‌دنبال حاشیه و روش ها تبلیغات نباشیم که و اون کیفیت اصلی اون عامل اصلی رو هی تقویت کنیم در نتیجه مشتری و ثروت و موفقیت خودش بدست میاد

    مثل افراد سطح بالای جهان

    من ندیدن رونالدو مسی شکیرا و ….. خودشون رو تبلیغ کنن

    ولی دیدم هزارتا فن پیج دارن که این کار رو واسشون انجام میدن

    اصلا نیازی ندارن به تبلیغ چه محصول با کیفیت چه فرد با مهارت

    جمله قدیمی که میگه دختر خوب نیاز به دیده شدن نداره

    پس بهتره تمرکز روی خودمون و بالا بردن کیفیت کارمون و شخصیت و توجه و باورهای ذهنی‌مون باشه تا بقیه کار طبق اصل جهان پیش بره

    و نباید نگران روش رسیدن بود ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    درووووووود به شما استاد عباس منش

    شما بی نظیر هستین

    چقدر لذت بردم از این فایل و قانون، خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

    بقول مولانا «بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست، از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی»

    واقعاً راه حل همه موضوعات خود مائیم.

    هر چه بیشتر روی خودمون کار کنیم و از خداوند درخواست هدایت و حمایت کنیم. الهی صد هزار مرتبه شکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    زینب خان محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2328 روز

    استاد عزیزم من اومدم از نتایج فوق العادم بگم

    منی که کارمند هستم و این ذهنیت داشتم که ساعت مشخصی کار کنم و در ازای وقتی که میزارم پول دریافت کنم و البته هنوزم دارم ولی یکم تغییرش دادم و نتیجه های کوچیک اما فوق العاده گرفتم که ایمانم قوی تر شد و مدام دارم رو ذهنم کار میکنم و عمل میکنم.

    داستان از اونجا شروع شد که تو شروع سال من ی فایلی از شما هدایت شدم و شما تو اون فایل گفتین کسایی که وام میگیرن یا پول میزارن تو بانک سود میگیرن یا پول میدن کسی براشون کار کنه اینا بی عرضه هستن تو خلق پول

    چنان تیر داغی به قلب من خورد انقد بمن برخورد انقد ذهنم درگیر شد،چون تازه پول جمع کرده بودم بدم به شوهرم که برام باهاش خرید و فروش کنه و سود منو بده.

    اینجا نقطه ای بود که من گفتم باید عمل کنم اینجوری نمیشه من باید ثابت کنم به خودم و جهان و استاد عزیزم که بی عرضه نیستم و فقط حرف مفت نمیزنم و ایمانم منجر به عمل میشه.

    خدا هدایتم کرد و بدون اینکه پولی بزارم وسط و مغازه ای اجاره کنم و اذیتی بشم و تقلا کنم

    با همون اجناسی که شوهرم داشت شروع کردم تو سایت های ایرانی و همسایه و اشنا و همکاران اجناس رو فروختن و ارائه دادن…

    با ذوق درمورد جنسهای مختلف تحقیق میکردم از شوهرم میپرسیدم و توضیح میدادم تو سایت و کپشن نویسی میکردم و عمل میکردم به قانون

    تا اینکه در عرض دوماه تونستیم از صفر صفر بدون سرمایه بدون هیچ امکاناتی 10 میلیون خلق کنم.

    من تونستم

    من خالق پول شدم

    من خلق کردم

    من باعرضه ام

    من تونستم یادبگیرم و پول بسازم

    و من ایمانم منجر به عمل شد

    تونستم ذهنیت کارمندی رو تو ذهنم بشکونم

    کامل از بین نرفته ولی با پتک اول زدم به این باور کارمندی و پول خلق کردم از هیچی

    خدایاشکرت.

    من اولش تبلیغ کردم بین همکارا و دوستان و استوری میزاشتم ولی نه هزینه زیادی کردم نه تقلا کردم فقط رو ذهنم کار کردم و خدا مشتری میفرستاد از سرتاسر کشور

    به امید روزی که مدیر شرکت خودمون بشم و بیام کامنت بزارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    سمیه خطیبی گفته:
    مدت عضویت: 2156 روز

    سلام استاد جان سلام ابراهیم جان چقدر صداتون دلنشین چقدر قانون خوب بلدید اون فایل که تا نصف شب با استاد صحبت می کنید که لپ تاپ خریدید و قلم اون از طرف دوستتون به شما هدیه داده شد و شما گفتید من به معجزات خدا ایمان دارم من همه جای خونه ماشین سر کار نوشتم خدایا من به معجزات تو ایمان دارم فایل‌های استاد با شما را بیشتر از صدبار گوش دادم

    استاد عزیزم من یه کاور دوز حرفه ای هستم و هیچ وقت تو کارم هیچ تبلیغی نداشتم و شعار من کیفیت تبلیغ کار منه و همینطور شده مشتری مشتری میاره مغازم سر خیابون اصلی نیست مغازم خیلی کوچیک ولی تو اصفهان به لطف خدا به نام شدم هیچ وقت دنبال مشتری نرفتم ولی مشتری مدار بودم و کار و کیفیت خوب من باعث شناخت من شده اینقدر که هیچ وقت بیکار نشدم و باور من طبق آموزشهای شما تغییر کرد که فقط با توکل به الله بدون ذره ای تبلیغ و یا حتی به قول خودمون مغازه خوش جا پر فروش باشم و جالب اینکه طبق گفته‌های شما از اول می‌گفتم من مشتری نقد میخواهم به لطف الله مشتریان بی دردسر نقد و فوق‌العاده باشخصیت اصلا بعضی وقتا می‌گم خدای من چقدر خوبه که این جهان قانونمند چقدر خوبه احتیاج به هیچ دست وپازدنی نیست فقط باید توکل داشت خودش میبردت هر جا دلش خواست به هر جا برد بدون ساحل همون جاست

    حتی دو سال کرونا بدون مغازه بدون آنلاین بودن فقط با یه خط تلفن همراه مشتری داشتم خدا را شکر میکنم این باور ها ثروت.

    واینده ام را روشن می‌بینم چون غیر الله به خودمم اعتماد ندارم اگه حتی توان کاری دارم همش میگم خدایا من کسی نیستم تو منو تو دل مردم محبوب کردی تو به من گذشت دادی تو به من صداقت توی کارم را دادی

    وقتی منبع به این عظمت پشت آدمه چه احتیاج به تبلیغ

    یه چیز خنده دار بگم حتی کلی وقت کارت ویزیت من تمام شده نتونستم درست کنم ولی باز شماره من دست مشتریان می‌چرخه خدا را شکر می‌کنم از این‌همه نعمت از این همه فراوانی

    ممنونم استاد جونم با گوش دادن به این فایل انگار به تلنگری زده شده که سمیه ببین تو هیچ زحمتی نمی‌کشی ولی مشتری هرروز به راحتی تو را پیدا میکنه خوبه به آدم یادآوری بشه چون انسان فراموشکار فک می‌کنه خودش همه کارا داره انجام میده

    استاد عزیز ممنون بابت یادآوری بابت این فایل در دفاتر شکر گزاری من همیشه نام استادعبامنش عزیز برده میشه و‌من هزاران بار خدا را شاکرم بابت داشتن شما چقدر باید چک و لگد می‌خوردم و شاید ذره‌ای از این آموزشها را یاد نمی گرفتم

    آرزوی سلامتی عشق آرامش براتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    ردپای 181

    از سری فایل های دانلودی روزشمار تحول زندگی من گفتگو با دوستان 31 | توانایی تشخیص دلیل نتایج

    از روز گذشته همش داشتم به این فایل استاد گوش می کردم که کلا تبلیغات برای هر چیزی باید چگونه باشد.. شاید این فایل بقول استاد هم گمراه کننده باشد و هم هدایت کننده .. چون در بعضی مواقع کج فهمی های ما سبب میشه که از صحبت ها به آن درک اصلی که استاد در نظر دارد نرسیم یا اصلا به منظور اصلی آن شخص پی نبریم .. البته این فایل صوتی استاد رو باید چندین بار گوش کنم تا به معنای درست و مناسب واقعی صحبت های استاد پی ببرم چون احساس میکنم نیاز بیشتری برای درک این فایل دارم.

    استاد در مقابل پاسخ به سوال آقا ابراهیم عزیز اینکه بدون هیچ تبلیغی چطور میشه موفق شد گفتند یکی از دلایلی که در بیزینس موفق میشیم ایمان داشتن به محصول خودمون هست

    یعنی باید آنقدر به مسیر مون اعتماد و یقین داشته باشیم که مطمعن باشیم به هدفمون میرسیم… البته هنوز هم نتونستم دقیقا درک کنم که استاد دقیقا منظورشون از تبلیغ نکردن چی بود …

    مثلا دو سال پیش وقتی من از خانه ی قبلیم جابجا شده بودم یک سری وسایل نو وآکبند و یک سری لوازم قدیم کار کرده داشتم که می خواستم بفروشم چون مورد نیازم نبود .. یک سری تبلیغ توی سایت دیوار انجام دادم و یک سری هم در میان دوستان و آشنایان و همسایگان تبلیغ شد و شکر خدا بفروش رفت و بعضی از آن اجناس و لوازم هم بخشیده شد .. حالا بحث اینجاست که من برای فروش اون اجناس بر این باور بودم که این لوازم شاید بدرد من نمی خوره و مورد استفاده ام نیست ولی حتما به درد اشخاص دیگری می خوره و حاضرند براش پول پرداخت کنند . و البته قیمت شون هم نسبت به ارزش آن جنس تعیین شد و برخی هم با تخفیف بیشتری فروش رفت . خدا رو شکر هم مشتری راضی بود و هم من .. خدا بده برکت ..

    خب تا ی جایی خوب پیش رفت ولی از ی جایی دیگه بقیه ی اجناسم فروش نرفت و گذاشتم توی کارتن و فعلن همین طوری کنار گذاشته شده ..

    با اینکه دوباره توی سایت دیوار تبلیغ گذاشتم ولی دریغ از یک نفر که خریدار باشه .. در صورتی که من مطمعنم هر جنسی خریدار مخصوص خودشو داره حتی اگر از کیفیت بالایی برخوردار نباشه .. وقتی دیدم با تبلیغ هم نتونستم مابقی این اجناس رو بفروشم دیگه بهش فکر نکردم و بخودم گفتم منتظر هدایت خداوند می مونم تا بوقتش مشتری خودش پیداش بشه … و امروز به این فایل هدایت شدم و بیادم آورد که باید این اجناسمو بفروشم و دوباره تمرکز کنم روی این اجناسی که توی کارتن کنا گذاشتم .. و به این نتیجه رسیدم که من باید روی خودم بیشتر کار کنم تا بتونم به این خواسته ام برسم .. و برای اینکه بخوام به نتیجه برسم امروز توی دفترم نوشتم که من می خوام این لوازم فروشی رو بدست مشتری و خریدار خودش برسونم چطور؟؟؟

    و در پایان صفحه نوشتم که نتایجمو بیام زیر همین کامنت خودم در قسمت 181 روزشمار بنویسم ..

    یعنی می خوام خودمو چکاپ کنم . می‌خوام خودمو به چالش بکشم..

    می خوام بدون هیچ تبلیغی مشتری و خریدار درست و مناسب این اجناسم رو بسمت خودم جذب کنم .. یعنی مشتری با پای خودش بیاد و بپرسه شما اجناس فروش دارید ؟؟؟ حالا کجا و چطوریشو من نمی‌دونم .. ولی می خوام بدون هیچ تبلیغی موفقیت خودمو مورد آزمایش قرار بدم و این اجناس رو بفروشم برسونم . خدا کنه در باره ی این موضوع دچار کجی فهمی نشده باشم .. البته الگو هم داشتم که بارها برام پیش اومده که دنبال یک جنسی بودم و یا دنبال لباس خاص و با یک رنگ خاصی بودم رنگ خردلی. ولی هیچ چیزی که به دلم بشینه پیدا نکردم یا اگر پیداش می کردم توانایی خریدشو نداشتم و یا آن مغازه تعطیل بود و من از پشت ویترین میدیدمش .. نمی‌دونم توی فصل زمستان و یا پاییز بود . که خواهرم داشت میمود خونه مون میهمونی و برام یک بلوز نرم و گرم پنبه ای به رنگ خردلی بهم هدیه داد و من خیلی خوشحال شدم و دلیل آن را های بسته رو بعدش فهمیدم . یعنی اون لباس به آسونی و بدون هیچ هزینه ای با پای خودش اومد و به بدستم رسید … خوب می تونه در مورد مشتری و خریدار هم همین طوری باشه …یعنی من باور دارم که مشتری و خریدار این اجناسه من خودشون با پای خودشون بسمت من میان و این لوازم مورد نیازشان رو از من خریداری می کنند … و باید این باور رو در خودم تقویت کنم که فروش می تونه. بدون تبلیغ هم اتفاق بیوفته ..

    چون اصلا دوست ندارم لوازمی که مورد نیازم نیست رو نگهداری کنم و فضایی رو اشغال کنه .. یعنی من دوست دارم فقط و فقط لوازمی رو داشته باشم که مورد استفاده ام باشه و دوست دارم هر لوازمی که مورد نیازم نیست رو از فضای خونه ام دور کنم .. البته من همیشه فروشنده ی خوبی بودم یعنی باور دارم که من توانایی فروش هر چیزی رو دارم ..

    خدا کنه صحبت های استاد را درست متوجه شده باشم و در فضای کج فهمی نباشم چون خوده کج فهمی ما رو از مسیر درست دور می کنه ..

    سوالی که آقا ابراهیم عزیز مدیر فنی سایت مون از استادمون کردند واقعا یک سوال کلیدی و اصلی و اساسی هستش..

    سوال ـــ چگونه تا این حد به توانمندی های خود ایمان دارید که دچار وسوسه برای تبلیغات در زمینه ی کسب و کار خود نشده

    و چطور تا این حد موفق می شوید؟

    زمانی که به سراغ تبلیغات می رویم: ناخودآگاه تمرکز ما به جای کار کردن بر روی خودمان به سراغ ترفندهای تبلیغاتی می رود که اگر نتیجه بخش باشد: عادات و تمرکز ما را بر شیوه ی نادرست قرار داده و مانند مواد مخدر است

    یاد داستان حضرت یوسف افتادم که موقعی که هم سلولی اون آزاد شد بهش گفت نزد پادشاه از جانب من بگو که من بی گناه هستم و شفاعتم کنی یعنی تو واسطه آزادی من بشو .. یعنی تو برو تبلیغ منو بکن .. که البته آن هم سلولی بطور کلی فراموش کرد که از یوسف نزد پادشاه صحبتی کند چون یوسف باید بیشتر روی خودش در زندان کار می کرد

    در صورتی که جامعه یک باور دیگری داره یعنی حتما باید خودشو و محصول شو بشکلی تبلیغ کنه که دیده بشه حالا این تبلیغات به شیوه های مختلفی انجام میشه برای موفقیت .. بزرگ‌ترین باور مخرب جامعه که هر کسی تقریبا این باور رو داره اینه که موفقیت یک فرد در زمینه های مختلف مالی و یا کاری و ببزینس را به عوامل بیرونی نسبت میدهند یعنی عواملی مثل داشتن رابطه، یا فلان شخص پارتی داشته که موفق شده و یا رانت داشته

    خدایا کمکم کن و هدایتم کن تا از کج فهمی و گمراهی به مسیر درست و مناسب هدایت بشم و به درک و آگاهی درست و مناسب در جهت این آگاهی ها هدایت شوم

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا از طریق این فایل های گرانبها و ارزشمند و استاد عزیزم در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    و من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم

    خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟؟ خدایا خودت هدایتم کن

    خدایاااا از اینکه منو به سمت این سایت گوهر نشان و چنین استاد توحیدی هدایت کردی ممنون و سپاسگذارم

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    از این صحبت ها من به این نتیجه رسیدم که باید روی توانایی ها و استعدادهای خوب خودم تمرکز کنم

    من که می دانم و می توانم پس باید با دیدن توانایی ها و آنچه که در ذهن خودم دارم باید به جلو بروم و دیدن نتایج من به من کمک می کند تا بهتر و بیشتر جلو بروم

    یادم باشد که همیشه باید از خدای خودم کمک بگیرم

    هدایت ها و الهام که خدای من به من وارد می کند به من این اطمینان و قوت قلب را می دهد که من موفق خواهم شد

    یک نکته و یک درس عالی در این فایل یاد گرفتم که هیچ وقت موفقیت و پیروزی خودم را به دیگران گره نزنم

    هیچ وقت به این دیدگاه نگاه نکنم که اگر فلان نباشد

    یا

    اگر فلانی و یا آن اتفاق باشد

    من موفق خواهم بود

    این برای من خیلی درس دارد

    باید و باید همیشه روی خودم و آنچه که خدای من برای من در بر دارد در نظر بگیرم

    یادم باشد که خدای من همیشه من را به بهترین ها هدایت خواهد کرد و از او بخواهم بی شک او به بهترین شکل و حال ممکن دست های من را خواهد گرفت

    نکته مهم اینجا این است که وقتی از خدای خودم کمک می خواهم دیگر دل به او بسپارم و تمام

    خودم را تسلیم جریان هستی کنم

    یادم باشد که دلیل موفقیت من و اینکه اکنون اینجا هستم باورهای جدیدی است که برای خودم ساخته ام

    این را همیشه باید در همه امور و کارهای خودم در نظر بگیرم و همیشه یادم باشد که از کجا شروع کرده ام و اکنون به کجا رسیده ام

    اطمینان داشتن واقعی و قلبی به خودم و آنچه که می خواهم انجام بدهم یکی از مهمترین کارهایی است که باید همیشه و همه جا در زندگی خودم داشته باشم و در نظیر بگیرم که باورهای من است که من را جلو می برد و زندگی من را می سازد

    ممنون خدای خوب خودم هستم که همیشه من را هدایت کرده است و به من کمک می کند تا بتوانم به آسانی و راحتی جلو بروم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای خوب خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    مریم حسینی مطلق گفته:
    مدت عضویت: 991 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم

    این جریان هدایت و تسلیم شدن و سپاسگزاری و حال خوب داره منو به کجاها میبره

    استاد اومدم برات بگم

    نتیجه اومده چه نتیجه ای!!!

    استاد ی شرکت ،بهتره بگم بزرگترین شرکت غرب ایران که حالا اسمشو نمیگم

    من خیییلی دوست داشتم تو بخش اداریش کار کنم

    ولی حتی جرات نمیکردم که رزومه بفرستم

    ولی توی دفتر ارزوهام نوشته ام که ی کار خیلی شیک و مجلسی،با همکاران فوق العاده،باشخصیت و تحصیلکرده و با خدا و اینا

    من اینو نوشتم حدود چندماه پیش

    دخترخاله ام باهام ارتباط برقرار کرد که مریم سر کار میری

    گفتم نه

    گفت این شرکت استخدامی داره و اینکه مدیرعاملش فامیل خواهرشوهرمه

    دوست داری بری؟

    و من گفتم بخش اداری،حسابداری چرا که نه.

    استاد کووووچکترین تلاشی من نکردم که به ایشون بگم،اصلا من در جریان آشناشونم نبودم

    خلاصه من مصاحبه اول رو رفتم تازه اونم داستان داشت

    مصاحبه گر اومده بود بین بچه های جویای کار نشسته بود نفوذی

    استاد ی ندایی تو دلم میگفت این مصاحبه گر مریم

    اون ندا بهم میگفت مثل یک حسابدار برخورد کن،اینم مرحله ای از مصاحبه اس

    استاد وااااقعا خودش مصاحبه کننده بود و از توی سالن داشته همه رو ورانداز میکرده،اونم اینقد خوشش اومد از من

    استاد اینم بگم خدا میدونه که توی ذهنم اصلاااا این نیست که حتما فامیل قراره اوکیش کنه

    تا الانشو خداوند بوده که منو به یاد دخترخاله ام بندازه

    اونم به مدیرعامله بگه

    و الانم داره مصاحبه هارو میرم

    و همینطور دارم کتابم میخونم که اگه سوال پرسیدن دست پر برم

    توکلم بر خداست و میدونم او اگر بخواهد میشود و میدونم برای من میخواهد

    خلاصه اولین مصاحبه به لطف الله خیلی خوب بود

    استااااد واقعاااا دوست دارم برم اونجا کار کنم

    ان شالله نزدیکه زمانش.

    دوم اینکه استاد یادتونه گفتم کلاس مربی گری مهد بخاطر خواب ها و حرف های اطرافیان و اینا ثبت نام کردم،

    اینو بگم که سرکلاس که به شدت خوش میگذره،بعداز مدت هاست که کلاس میرم و حالم به شدت خوبه

    از قضا استاد جلسه قبل ی دختری توی کلاس که روبروی من نشسته بود همینجوری نگام میکرد و من متوجه شدم که دوست داره ارتباط بگیره

    و خیییلی جالب که دقیقا لباسامون هم رنگ هم بود

    مانتو آبی،شلوار جین آبی آسمونی،مقنعه،موها فرق وسط،کیف و کفش مشکی

    خلاصه اون جلسه نشد که باهم حرف بزنیم من عجله داشتم و زود رفتم

    این جلسه دیر رسیدم

    و اون خانم رفته بود بهترین جای کلاس هم پیش استاد و هم جلوی کولر و من چون دیر رسیدم اون ته مه ها ی جا گیرم اومد

    و مجددا دیدم که نگاهم میکنه و دوباره مثل عم تیپ زدیم

    خلاصه استاد بلند شد و بعداز 15 دقیقه کیفشو برداشت و اومد کنار من گفت دوست دارم کنار تو بشینم

    حالا استادم داشت درس میداد

    خلاصه دوست شدیم

    جالبیش اینجا بود که یهو استاد گفت دختر من بین شماست

    هنوز هیچکسم فامیل کسیو نمیدونه

    بگو کی بود استاد؟همین دخترخانم که بخاطر من از جلوی کولر و پیش استاد پاشد و اومد اخر کلاس و جایگاه گرم

    استاد خداوند همه کارهارو میکنه

    من تو دلم این بود که با این دخترخانم دوست بشم

    حتی از خدا درخواستم نکرده بودم ولی تو دلم بود

    و خداوند از درون سینه ها آگاهه

    من هیچکاری نکردم و اون خودش جذب من شد

    تازه نگو دختر استادم هست

    بقیه بچه ها وقتی فهمیدن دختر استاده،هی قربون صدقه اش میرفتن بخاطر دو نمره

    خیلی حرکت زشتیه

    تا سری قبل سلامم نمیکردن

    خلاصه استاد

    خدا همش داره بهم حال میده

    من ازش نمیدونم چجوری سپاسگزاری کنم

    سجده شکر کمه

    استاد ازتون ممنونم بخاطر جلسه اول عشق و مودت

    چقدر خووووبه

    چقدر همه قوانینو توش گفتین

    چقدر خوووبه

    راستی نگفتم چندتاااا سفارش دوخت لباس دیگه هم گرفتم

    استاد وقت کم میارم

    چیکار کنم خدای خوبم!

    شکرت شکرت شکرت الله من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    زهره یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1419 روز

    به نام ربم

    سلام استاد عزیزم و ابراهیم عزیز

    چقدر زیبا قلبتون بگه وشما اجرا کنید

    یقین و ایمان مطلق به آفریدگار جهانیان وربمون

    کار کردن رو مهارت ومحصولمون وبهبود وضعیت هروز روی خودمون

    چقد زیبا واقعا وراحت چه راهنمایی میتونه از این در دسترس تر ومطمئن تر باشه اون بگه ومن اجرا کنم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم ربم به خاطر وجودت در من وهدایتی که هر لحظه منو میکنی.

    تو بگو تا من اجرا کنم

    استاد ازتون سپاسگزارم به خاطر یاد آوری این همه آگاهی

    ابراهیم جان ازتون ممنونم به خاطر پرسش این سوالهای دقیق وبجا

    ربم بگه ومن اجرا کنم به همین راحتی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 633 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همگی

    چندمین باره که این فایل رو گوش میدم و این دفعه نکات کاربردیش رو یادداشت کردم تا توی ذهنم جاها درست شه

    ما این فایل ها رو گوش میدیم تا همه چیز تو ذهنمون جای صحیح قرار بگیره و در واقع کار استاد هم همینه با حرف هاش همه چیز رو در جای درست قرار بده تو ذهنمون و بعدش یعنی بعد چندین بار گوش دادن و البته فکر کردن بررسی کردن مثال پیدا کردن باعث‌میشه ما دیگه کم کم عملکردمون رو بر اساس اون جایگاه درست قرار بدهیم

    امروز تو ستاره قطبی از خدا خواستم عامل اصلی فروش رو بهم بگه

    و اینجا هم این دفعه عمیق تر برام مرور شد

    تبلیغات باعث نیست ما خودمون یا محصولمان یا هر دو رو بهبود ندهیم و انتظار داشته باشیم با تبلیغات افراد بیشتری ببینن و اینطوری احتمال فروش بره بالا

    تو این مکانیسم در واقع من هیچ رشدی نکردم نه خودم نه محصولم و از مسیر صحیح نمی خوام به نتیجه برسم

    مسیر صحیح که می تونم به نتیجه برسم و جهان به خدمتم در میاد اینه که همواره دنبال بهبود باشم

    و آوردن مشتری رو بزارم برعهده خدا

    اگر من رو به جلو باشم باقی کارها رو خدا انجام میده

    حالا من می خوام ازین اصل تخطی کنم چرا ؟ چون الگوهای نا مناسب دیدم و بعد بدوم دنبال مشتری

    به حتی اینکه باغچه خودم رو درست کنم تا پروانه بیاد

    بدوم دنبال پروانه آخر هم بهش نرسم و بعد بیام ادای قربانی ها رو در بیارم

    خدایا شکرت دوباره برام مرور شد باز این ذهنم داشت منحرف می‌شد رفت سر اصل

    از فردا توان بیشتری روی رشد کسب و کارم میزارم تا توان بزارم روی دیده شدن

    کلا دیده شدن حذف

    من نتیجه میگیرم با تمرکز با بهبود کارم نتایج باعث دیده شدنم میشه خود به خود …. اره این اصل هست ث خدا رو شکر اصل برام یادآوری شد

    کی باور ایجاد میشه به کارم زمانی که کیفیت بره بالا و قیمت بهینه شه نسبت بهش …

    من باید شغلم رو بهبود بدهم بهتر کنم راحت تر سریع تر فراوان تر بهینه تر و ….

    چند وقته اینستا زدم واسه کارم ولی اصلا حس خوبی ندارم احساس میکنم تمرکزم رو از اصل دور کرده حالا نه زیاد ولی به هرحال گذاشته روی اینکه حتما پست ‌‌استوری بزارم در حالی که شغل من بلاگری نیست که این همه دنبال گرفتن تمرکز و توجه دیگران باشم

    من با مهارتم می خوام به موفقیت و‌ثروت و خدمت به دیگران برسم

    خدایا خودت هدایتم کن اگر داشتن اینستا ضرر هاش از فایده هاش برام بیشتره هدایتم کن من 1،2 ،3 حذف میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: