گفتگو با دوستان 17 | مسئولیت مسائل زندگی ات را بپذیر

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • شما فقط توان تغییر آنچه را داری که می پذیری خودت بودجود آورده ای. پس اولین قدم برای تغییر شرایط این است: “مسئولیت شرایط کنونی زندگی ات را بپذیر”؛
  • وقتی می پیذری که با باورهایت این شرایط را خلق کرده ای، خود به خود تعهد و اراده لازم برای تغییر آن باورها در وجود شما شکل می گیرد؛
  • چگونه نتایجم را بزرگتر کنم؟
  • آگاهی از گفتگوهایی است که در ذهن ما می گذرد؛
  • سازنده ترین بخش موفق شدن، ایمان و عزت نفسی است که به شما ثابت می کند که: “امکان پذیر است”

منابع بیشتر:

دوره کشف قوانین زندگی


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    516MB
    33 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 17 | مسئولیت مسائل زندگی ات را بپذیر
    30MB
    33 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

153 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهروز» در این صفحه: 1
  1. -
    بهروز گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    سلام.استاد عزیز

    وقتی میشنوم صدای دوستای عزیز که چطور عاشقانه از شما تشکر میکنند،اشک توی چشمام جمع میشه و به این فکر میکنم که خداوند چه نعمت بزرگی وارد زندگی ما کرده و چقدر ما باید سپاسگزار باشیم.

    اما میخوام درباره تجربه خودم از تغییر کردن بنویسم.

    استاد جان من ۳۹ سالم هست.در گذشته خیلی احساس عجیبی نسبت به پدر و مادرم داشتم.تمام زحمتی که برای ما ۸تا برادر و خواهر کشیده بودند را روی شانه های خودم حس میکردم.

    این احساس نشأت گرفته از باورهایی بود که بهم القاء شده بود و من باعث قویتر شدن این باورها شده بودم و همه اینها حاصل برداشت اشتباه از توصیه احترام به پدر و مادر بود.

    هر بیماری پدر و مادرم را با تمام وجود احساس میکردم،شبها خوابش را میدیدم و روزها با عذاب وجدانش زندگی میکردم.

    اونقدر ادامه دادم تا باورهای عجیب و قریب شد الگوی ذهنم.

    تا اینکه،دعا و خواسته اصلی ام از خدا این بود که من تحمل از دست دادن پدر و مادرم را ندارم و تقدیرم را جوری رقم بزن که من زودتر از عزیزانم از این دنیا بروم!!!!

    اونقدر این احساس قدرتمند شد که اتفاقات یکی یکی وارد زندگی ام شد تا به من بفهمونه که باید مسیر و باورم را تغییر بدم و من تغییر نمیکردم.

    تا اینکه یک روز وقتی با برادرم در یک مسیر روستایی در حال رانندگی بودیم،به طرز عجیبی کنترل ماشین از دست برادرم خارج شد و …..

    اونروز محکمترین و دردناکترین لگد جهان را احساس کردم،البته اونروزها با این قوانین اشنا نبودم ولی این اتفاق باعث شد نعمت سلامتی را بهتر ببینم و حالا بعد از ۱۰سال و اشنا شدن با قوانین به لطف زحمات استاد و به اراده خداوند،این خاطره و اتفاقات برام شده یه مثال برای تغییر به موقع و البته با شنیدن این ۱۷فایل فهمیدم اصلا نباید منتظر اخطار دنیا باشم و باید همیشه در حال بهبود باشم.

    بهبود در مسائل مالی،روابط و سلامتی و …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت