گفتگو با دوستان 12 | پیروی از الهامات قلبی
موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- خداوند همواره و به هزاران طریق، ما را به “چگونگی تحقق خواسته هایمان”هدایت می کند؛
- سمت من در تحقق خواسته ام، عمل به الهامات و جدّی گرفتن هدایت هاست؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD267MB17 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 12 | پیروی از الهامات قلبی15MB17 دقیقه
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
روز 156
من وقتی به پروسه ی درک اگاهی ها طی این دو سالو نیم نگاه میکنم،وقتی نتایجم رقم میخورد،وقتی به اون چیزهایی ک ی حسی بهم میگفت انجامش بده و انجام میدادمو نتیجه ها میومد،من نسبت به شناختی ک نسبت ب ندای دوسال قبل دارم،این نتایجه مادی کمه کم،باید 6سال و بیشتر،زمان میبرد
ماشین صفر،نداشتن بدهی،باشگاه مستقل (درسته کوچیکه ولی همینم نداشتم)تموم شدن کارهای نیمه تموم مثل طلاق،..مسافرت های با کیفیت ک یکیش ترکیه بود درست وقتی ک همه از دلار ناله میکنن،رابطه ی خوب..
این نتایج طی دوسال واقعا برای ذهنه ندای دو سال قبل،معجزست
البته ک الانم هنوز برام تازست
هنوزم بهش فک میکنم ،میگم واقعا شده ها دختر..
نتایج ابجی لیلا ک بماند ک هروز جلوی چشممه..
ولی نتایج خودمو بهتر درک میکنم ،ذهنم نمیتونه نتایجمو زیر سوال ببره،چون دستاوردهای همکاریه خودش با قلبمه .
چون میدونم کدوم شخصیت،کدوم باور،کدور رفتار،کدوم عمل..منجر شد
هنوزه که هنوزه،نمیتونم خوب وواقعی در برابر بعضی خواسته هام تسلیم خدا باشم
امروز حین پیاده روی،وقتی داشتم جلسه دوم همراه با جریان خداوندو گوش میدادم،یه لحظه پرت شدم وسط همه این بدو بدو های ذهنم
رفتارا،حرفا..نگاشون کردم
مهاجرت مگه نخواستی،مگه هدفت زندگی با کیفیت تر در محیط زیباتر،ازادانه تر،درک خدا در تمامی این پروسه ،درک منبع و هدایت و…نبود؟
خب اک ،با این همه ولاگ دیدن زندگی در هلند و اطلاعات زیادی که بستگی به شخصیتو باورهای هر فرد داره،داری به چه حسی میرسی؟
متوجه نشدی ک ذهنتو داری میترسونی از این حجم از ناشناخته ها؟
نمیگی اون برای فرار از این ترس ها،میاد ایده ها و تجربه ها و خاطراتی بیادت میاره ک تورو مجاب کنه ک نکنی اینکارو؟؟
تسلیم نیسی ک اینجوری همش دنبال اینی ک ببینی زندگی اونجا چه شکلیه
مگه اون بچه ک از شکم مادرش میاد ،چیزی میدونه؟؟
همش وصله و دنیا براش میچینه
توام بهت گفته میشه
رفتی نشستی داری میخونی قانون 30 درصد چیه؟
رفتی نرخ مالیات در میاری؟
رفتی قیمت خونه میبنی؟
رفتی ساعت کاریه مربی در میاری؟؟
اینا اون خدای درونت نیس ندا!
اینا کارای ذهنته و کارش درسته ،ولی اگه داره تورو نگران میکنه بهش گوش نده و اجازه بده کارشو کنه زورشو بزنه
ولی نتیجه اونیه که تو باور داری
شاید تا امروز نشونه ها هلند بوده،همین الان جهان یه تصمیم بهتر برات گرفته و قراره جای دیگه باشی
چرا داری محدود میکنی و تسلیم نمیشی
تسلیم در هر لحظه
تسلیم در هر ثانیه
رها باش دختر
و با احساس خوب،همین لحظه همینجا باش
کمتر حرف بزن
کمتر بخون
کمتر از برنامه هات بگو
بزار هدایت بشی
تو هیچی نیسی و هیچی بلد نیسی
انقدر لایقی ک این جهانو داری تجربه میکنی،پس بزار خودش ببره تورو بگردونه بچرخونه..