مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن - صفحه 113 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    263MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1388 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رحمت الله غزنی گفته:
    مدت عضویت: 1885 روز

    روز بیست و هفتم از سفر شگفت انگیز و رویایی من به سمت بینهایت ثروت و نعمت

    مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن

    سپاس گزارم ازت استاد عزیز که این قدر دقیق و واضح قوانین ثابت و بدون تغیر جهان را به زبان ساده بیان میکنی آنچه که اصل است برخلاف 99 در صد مردم که دنبال یادگیری تکنیک های مختلف هستند که هر بار هم یک چیزی مد میشه

    مهم ترین قانون که باید درک بکنیم این است که ما هر لحظه در حال ارسال فرکانس به جهان هستی هستیم با توجه به افکار که هر لحظه در ذهن مان است جهان هم با توجه به فرکانس ارسالی ما اتفاقات شرایط آدمها موقعیت ها را برای ما رقم میزند هیچ اتفاقی در زندگی ما تصادفی نیست هیچ اتفاقی از شکست مالی یا موفقیت مالی سلامتی یا بیماری از نوع آدمهای که با آنها در ارتباط هستیم برخورد میکنیم همه و همه بخاطر فرکانس های خودمان است خداوند این قدرت را به ما داده است که زندگی خود را با فرکانس های خودمان خلق کنیم

    حالا چگونه میتوانیم این فرکانس ها را کنترل کنیم؟

    ما در هر لحظه مدام به یک موضوعی فکر میکنیم این افکار اغلب در مورد چیزهای هستند که در این اواخر شنیده ایم دیده ایم بهش توجه کرده ایم پس افکار ما از ورودی ها شکل می گیرند برای اینکه فرکانس مثبت ارسال کنیم باید ورودی های ذهن خود را کنترل کنیم خیلی خیلی مهم است که به شدت کنترل کنم چیزهای که می شنوم میبینم و بهش توجه میکنم

    از کجا بفهمم که به چه توجه میکنم ؟

    از احساس که در هر لحظه تجربه میکنم نشان میدهد در مسیر خواسته هایم قرار دارم یا ناخواسته هایم اگر احساس ام خوب است به این معنی است که به چیزی توجه که می خواهم اگر احساس ام بد است به چیزی توجه که ناخواسته است احساس ما بهترین قطب نماست که آیا در مسیر درست هستیم یا نه بنا باید سعی کنم در زمان های بیشتر احساس ام را خوب نگهدارم به مطالب توجه کنم چیز های را بخوانم و ببینم تجسم کنم که احساس خوبی به من میدهد آنچه که احساس ام را بد میکند دوری کنم به اندازه یی که گفتگوهای ذهنی ما مثبت میشود به همان اندازه اتفاقات بهتری برایم رخ میدهد

    باید بتوانم ورودی های ذهنم را کنترل کنم چون اگر نتوانم ورودی های ذهنم را کنترل کنم نمیتوانم خروجی های ذهنم را کنترل کاملا این حرف منطقی است وقتی هر ورودی به ذهن خود میدهیم هیچ کنترلی نداریم معلوم است که نمیتوانم خروجی را کنترل کنیم

    در یک‌کلام اینکه تمام اتفاقات زندگی ام بدون استثنا بخاطر فرکانس های خودم است هیچ عامل بیرونی وجود ندارد مگر اینکه باور کنم و بهش قدرت بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زینب طاهری گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدای من مقدمه این فایل باور نکردنی بود.

    اصلا حالم خوب شد،این چند روز واقعا احساس بدی داشتم،من می ترسیدم از اینکه دیگران برای زندگی من تصمیم بگیرند،یا حتی تصمیماتی که دیگران برای خودشون می گیرند تاثیر داره روی زندگی من،به همین خاطر پرخاشگری می کردم،یا یکی دیگه از واکنش های دفاعی من فرار است.

    مثلا هر دفعه که احساس ناتوانی میکنم با خودم میگم من از اینجا میرم یا با فلانی قطع رابطه میکنم.

    تازه بیشتر بهم احساس بد میداد که اگر نرفتم چی؟یا من فلانی رو دوست دارم دلم نمی خواد باهاش قطع رابطه کنم و…

    این چندروز همش داشتم فایل چه کسی مالک توست رو گوش می کردم.با اینکه فایل انقدر قدرتمند بود اما بازم این ترس با من بود.با اینکه اینو فهمیدم که من خالق شرایط خودم هستم اما بازم گیج و سردرگم بودم.

    تا امروز که مقدمه این فایل رو خوندم یعنی خیلی شگفت زده شدم.انگار معما حل شد.

    زینب به فاصله ای که بین ذهنت و روح ات هست توجه کن.

    الان میفهم احساس خوب=اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد یعنی چی؟

    مطالبی که استاد میگن رو من گاها از زبان افراد دیگری هم شندیم اما هیچ کدوم به اندازه استاد واضح صحبت نمی کنند.

    استاد انگار که دارند یه چیزی میگن که همه می تونند درک کنند.

    خدای من شکرت

    اگر بخوام یه تمرین بکنم برای این موضوع:

    الان چرا احساس بدی دارم؟چون می ترسم که کسانی وارد زندگی من و خانوادم بشن که مارو تحت تاثیر خودشون بزارند،آزادی من رو ازم بگیرند.بقیه فامیل پشت سر ما حرف بزنند .دوستام قضاوتم کنند.

    اما

    من از خدا می خوام انسان هایی رو وارد زندگیمن بکنه که امید به زندگی رو در ما افزایش بدهند،برای دیدن این خانواده و حرف زدن با انها لحظه شماری کنیم،امید و اعتماد مارو به خدا افزایش بدهند.با اومدن اونها به زندگی ما پیشرفت کنیم.داداشم خوشحالترین ادم روی کره زمین باشه،روحیات شبیه به هم داشته باشیم .دوستانی برای همه اعضا خانواده باشند .انسان های فهمیده، با کمالات و اهل معرفتی باشند.

    کنار انها احساس خوبی داشته باشیم.

    و زینب اینو بدون تو در کنار هرانسانی باشی همه اومدن که به تو خدمت کنند.هیچکس مالک تو نیست.هیچ کس توانایی کنترل کردن تورو نداره مگر اینکه تو اینو باور کنی.

    کم شدن فاصله ذهن و روحم رو از خدا می خوام.همین الان که اینارو نوشتم احساسم به شدت بهتر شده.

    تو باید از خدا قصد پشت چیزهارو بخوای .الان یک قلم و کاغذ بر میدارم و می نویسم چیزی رو که می خوام رو. والبته باید ایمان داشته باشی که خداوند قدرت مطلق است.جهام بر پایه ی فرکانس است و جهان به فرکانس های تو پاسخ میده.

    باتشکر از خانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    27ردپای روزشمار1403/9/3بانام ویادخداسلام به همه ی خانواده ی عباسمنشی ام. خداروشکرکه ازاستادعشق آموخته ام که هیچ عامل بیرونی تاثیرگذاری به زندگی من راندارد.خوب همین روهم که یادبگیرم کارمهمی انجام دادم!این تمرین 50٪منوبه مداربالاتر پیش می‌بره!وتاالان یک عالمه موفق بودم،خدامراکافی است.خوب ازسفرم بگم شب اول رسیدیم درگهان ساعت1شب سریع مرغ روگازگذاشتم تاصبح مرغهاآماده وبرنج به نم صبح قبل ساعت8برنج دم کرده!راهی بازاریک عالمه تاظهرلباس خریدیم وکلی تخفیف میدادن آب وهوای درگهان عالی، بهاری شب شام کناردریابودیم اسمان باستاره وماه زیباراتماشامیکردم وهمش به قایقهاوکشتیهانگاه میکردم ویادشماهابودم. روزسوم باقایقهای کوچک همراه بایک خانواده4نفره ازقشم سوارشدیم به جزیره ی هرمزیاداستادومریم جون که سوارجت اسکی آب روصورتشون میپاشیدبودم گاهی خودم ترانه میخواندم باخانواده میرقصیدیم میخندیدیم!گاهی دستانم به آسمان آبی بالابودازاعماق وجودم اشک میریختم وبه معجزات الهی سپاسگذاری میکردم ومردقایقران ماروبردکناریک کشتی نفت کش خیلی عظیم که روی آب لنگرانداخته بود!دورتادورش تمام شن وماسه وصدف وزنگاربودکه یک تیکه ازاین موادریخته بودبدنه کشتی مشخص بودکه این شن و ماسه و صدفهاروی هم چه ضخامتی دارد!دقیقایادحرف استادبودم که باکنترل نکردن ورودیها،قلب منم ازسیاهی جرم گرفته وازمدارالهی خارج میشوم!همش میگفتم خدایاکمکم کن ،کمک دوستانم باش،واقعامصیری که ماراهدایت کرده ای برای مالغزنده است،ایّاکَ نَعبُدُوَایاکَ نَستَعیِن من نوزادنارس هستم یاریم ده!بازبه مصیرادامه دادیم عظمت آب زیبایی ابرهاوجودخورشیدنمیتوانم براتون احساسم روبگم خودتون درک کنیدکم آوردم گریه امانم نمیدهدکه خدایاتوبه خاطرمن چه کارکردی ازکدام نعمت بگم!به جزیره ی هرمزرسیدیم موتورهای 3چرخ منتظرمسافربودندهرموتور6نفرجاداشت وکرایه ی 6نفررومیگرفت ما5نفربودیم سوارشدیم وتمام موتوریهاضبط صوت داشتندهمه توی این 3چرخه هادرحال رقص بودندایرانی،خارجی همه شادبودن 7تالوکیشن بود.اولی خانه‌های گنبدی رنگی، رنگی بوم گردی هرنفرشبی6میلیون بااستخرآب شیرین بود.وماعکسهاشوتوگوشی مردموتوری دیدیم. میگفت :ازیک پسرتهرونی ویکی ازبچه پولدارای هرمزاین بومگردی رودراختیاردارن!دومین لوکیشن غارنمک بود.اَلعَظَمتُ لله به قول خدابیامرزمادرم هرچی رومیدیداین کلمه رومیگفت: برای سپاسگذاری.سومین لوکیشن خیلی جذاب بودبه محض اینکه اشاره کردکه این کوههارابه شکلی میبینی من سریع لابه لای حرفاش گفتم: اون مرغ روی کوهِ گفت آره!وای خدای من به هرکوه نگاه میکنی یک شکل خارق العاده!چهارمین کوه آهک که ازنزدیک مشاهده کردیم!پنجمین لوکیشن دریای سرخ شنهاسرخ زیرنورآفتاب برق، برق میزدوکناردریاشنهاسیاه برقی، برقی مثل سُرمه ی چشم یاخداهمه ی مسافرهادستهاوپاهاشون قرمزشده بود.ششمین لوکیشن دیدن کوههای رنگی، رنگی که تعریف میکردفکرکنم72رنگ خاک جزیره بود!حالایک معجزه ی الهی دیگه یک آهوی تک شاخ توی مسیرهفتمین لوکیشن جنگل حرابود. که آب جزیره پائین بودویک عالمه خرچنگهای ریز بودکه تندتندزمین رامیکندن وگوله، گوله ماسه ها روبیرون میدادچقدرزیبابودخدایابه توپناه میبرم بااین هوشی که به این جانوران داده ای! وکناردریادوباره نگه داشت گفت؛ محل تخم گذاری لاک پشتهاس وپشت سرمادوتاکوه بوددقیقاشبیه دوتالاک پشت که روبه روی هم چهره به چهره بودن!دراین محل نوشیدنی سردخریدیم ونوش جان کردیم.وبعددوباره کناردریااین بارسوارشناوراتوبوسی شدیم .شناوربندرعباس اصلاظاهرخوبی نداشت!ولی شناورمابه سمت قشم خیلی باکلاس بود!توی شناورآنقدرسردبودبابت کولرگازیهایخ زدم رفتم به ناخداسلام کردم ،گفتم: یک پنجره بازکنیدهوای بیرون بیادمن یخ زدم!چندنفرباهم بودن خندیدن گفتن :اینجاپنجره بازنمیشه که خانم مهماندارصداموفهمیدبلندشدگفت :ببخشیدخانم شماسردتون بودبیادرب خروجی بروبیرون استادرفتم بیرون نشستم کیف کردم!تابه ساحل رسیدیم خوب ازاین سفرتوی یک جزیره وسط آب خداچه چیزی رامیخوادثابت کنه!؟من این درسوگرفتم که وفورنعمت فراوانی وبرکت خداهمه جاهست وتمام اون بنده هایی که اینجورجاهازندگی میکنن خدامعجزات شوگذاشته که مردم برای دیدن معجزات برن وباخریدلباس وتزئینات وحتی کرایه موتوروقایق والی آخر……رزق این بندهاشوتامین میکنه لیلاجان حواستوجمع کن که کجای عالمی!خدامیگه مااینیم مدام همه شماراتحت پوشش الهی قرارداده ایم تدبرکن!خدایاکارت درسته من تسلیمم!حالابه سلامتی رسیدیم ساحل ناهارتوی پارک قشم خوردیم کمی بازارقشم چرخیدیم برگشتیم سوئیت درگهان تابرنامه های بعدی سفرشبخیر!امروز3آذرنوبه ی تعویض پلاک ماشین داشتیم همین ماشینی که به یک ساعت معامله شدامروزهم کمترازیک ساعت تعویض پلاک شدعزیزدلم تعجب کردکه2ماه پیش باعروسم برای تعویض پلاک رفتیم خیلی طول کشیدازساعت8صبح تاظهرعلاف بودیم ازاین اتاق به اون اتاق پاس می‌دادند!گفتم:دیگه لیلاعزیزکرده ی خداست!خداجلوتراومده کارهاروانجام داده،امروزیک آقایی میگفت: ازساعت7صبح ماعلافیم وانگشت اتهام روی فروشنده داشت به محض ورودماکارش انجام شد!یک آقایی70ساله برای تعویض پلاک موتورآمده بودازتعجب دهانش بازموندکه درست میبینم چقدرخلوتِ!گفتم پاقدم ماخیره هرجامیریم برکت به همراه داریم،و2تاخانم که کارمنداین اتاق بودن درحال انجام وظیفه بودن،براشون یک خاطره ازموتوروموتورسوار تعریف کردم مُرده بودن ازخنده سرصبح اونقدرانرژی مثبت دادم حال کردن گفتند:همیشه توخاطرماهستی دمت گرم که اینقدربامزه حرف میزنی پرونده روداددستم گفت:برواتاق بعدی بعدبرگرد رفتم اتاق افسر4تابودن باانرژی بالاواردشدم ،بلندسلام کردم وگفتم و قتتون بخیر4تاافسرباهم جواب دادندبرگه روبالابردم که کدوم باجه برگه روبدم؟اشاره کردن باجه2خیلی بااحترام برگه روگرفت بدون هیچ معطلی امضابااحترام دودستی آقای افسربرگه روتحویلم دادازهمه ی همکاراشون سپاسگذاری کردم، ولی کل ارباب رجوعهای تواتاق افسرهمه منتظربودن کارشون راه بیفته انگارمعلول بودن چُرت میزدن باسلام کردن من چُرت ازسرهمه پریدوازهمه که منتظربودن زودترامضاگرفتم!وبه اتاق 2تاخانم رفتم اخرین امضاروگرفتم باکلی خنده ازشون خداحافظی کردم وگفتم هروقت ازمن یادتون اومدبگین لیلاقشنگه ملکه ثروت این خاطره روتعریف کردخندیدن گفتن واقعابهت میادومنم امروزاون بارونی،شال،وکفشهای نوروازقشم خریده بودم تنم کرده بودم خیلی شیک براتعویض پلاک رفتم خودمم تعویض شده بودم خخخخخخ واتاق تحویل پلاک وپلاک خودم روتحویل گرفتم تمام به میمنت ومبارکی به امیدخریدماشینهای بعدی مدل بالاتربرای همه انشاالله. امیدوارم که ازلذت بردن وموفقیتم شماهم انرژی بگیریدازاون چشمای قشنگ وزیباکه کامنتهامومیخونه سپاسگذارم تاکامنت بعدی بدرود.عاشقتونم.اینم ازبرکت آموزشهای استادوبه کارکشیدن من توسط ناظم مدرسه مریم جون برای تمرینات که کل کریدتشوبه خدامیدم الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    رحمت الله غزنی گفته:
    مدت عضویت: 1885 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان که هر چه دارم از آن اوست

    سلام به استادان عزیزم و دوستان ارزشمند سایت

    روزشمار تحول زندگی من روز پنجاه

    خدای بزرگم با تمام وجودم ازت سپاس گزارم که کمک کردی هدایت کردی بعد از حدود دو هفته بخاطر اتفاق ناجالبی که رخ داده نتوانستم ذهنم را کنترول کنم اما امروز پروردگارم کمک کردی که بتوانم احساس ام را خوب نگهدارم فایل های روزشمار را دوباره شروع کنم

    خدای بزرگم قدرت فقد از آن توست هیچ کسی دیگه یی هیچ قدرتی ندارد خدایا تنها کسی که میتواند کمک ام کند تو هستی هیچ کسی توانای کمک کردن به مرا ندارد خدایا ایمان دارم که تو به من نزدیکی و همواره در همه شرایط یار ویاورم هستی همه چیز و همه کس ام تو هستی جز تو یار و یاوری ندارم بدون شک اتفاقات که ظاهرش خوب نیست حتما خیریت بزرگی برای ما دارد که شاید آن زمان درک نکنیم ولی بعدا حتما خیریت اش را درک خواهیم کرد خدایا کمک کن این اتفاق بال پروازم شود باعث شود صدها مرتبه قویتر شوم تبدیل به انسان قویتر باایمانتر متوکلتر شوم یک شخصیت بهتری بسازم

    قانون چیست؟ قانون این است که ما در هر لحظه با توجه به افکار مان در حال ارسال فرکانس های به جهان هستی هستیم جهان با توجه به فرکانس های ارسالی ما اتفاقات شرایط آدم ها در زندگی ما رقم میزند هیچ اتفاقی تصادفی نیست هر چه رخ میدهد بخاطر فرکانس های ارسالی خودماست

    چگونه فرکانس هایم را کنترول کنم؟

    هر آنچه را باور کنیم همان را در زندگی تجربه می کنیم در هر جنبه یی ثروت سلامتی روابط اگر باور ما این باشد که جهان پر از آدم های بد است طبق قانون ما افراد نامناسب را در زندگی خود جذب می کنیم در تجربه زندگی ما این اتفاق رخ می دهد این باورها از ورودی ها شکل میگیرد که نتیجه اش را در احساس خود را نشان می دهد که احساس ما نشان می دهد که فرکانس های ما، ما را به چه سمت میبرد خواسته یا ناخواسته

    کل داستان این است که کنترول کنم گفتگوهای ذهنی ام را به شکلی که احساس بهتری بدهد

    خدا ره شکر میکنم هر روز به درستی و حقانیت قوانین که استاد عباس منش بیان می کند بیشتر پی میبرم وقتی زندگی گذشته ام را بررسی میکنم به وضوح درستی قانون را می بینم من واقعا انسان بسیار با استعدادی هستم بارها و بارها اطرافیان ام این را به من گفتند خودم هم به خوبی از آن آگاهم اما سالهاست که درگیر افکار منفی ترس ها نگرانی های واقعا پوچ بی مورد بوده ام این همه سال نتوانسته ام ذهنم را کنترول کنم نتوانستم فرکانس خواسته هایم را ارسال کنم نتیجه این شده که هرگز استعداد ام نتوانسته زندگی خوبی برایم بسازد در تمام جنبه های زندگی ام مشکل دارم واقعا هیچ بخشی از زندگی ام رضایت بخش نیست حالا بهتر درک میکنم که چقد کنترول ذهن مهم است چقدر کنترول ورودی ها مهم است چقدر ایمان و توکل به خداوند مهم است استعداد به تنهای هرگز کافی نیست

    انشاالله که خداوند کمک ام کند در این مسیر ثابت قدم بمانم هر روز توانایی بیشتری در کنترول ذهن بدست بیارم هر روز قوانین بدون تغیر خداوند را بهتر درک و عمل کنم

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم دستم را بگیر که بدون هدایت و کمک تو هیچ چه نیستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سیده فاطمه حسینی فر گفته:
    مدت عضویت: 1887 روز

    الهی قوانین هستی را سپاس، هدایتم را سپاس

    قانون اینه؛

    ما در هر لحظه با توجه به افکارمون فرکانس هایی رو به جهان ارسال میکنیم و جهان موقعیت و شرایط همسنگ با اون فرکانس ها در زندگیمون بوجود میاره.

    همه چیز دست خودمونه. ما هستیم که با فرکانس هامون زندگیمون رو خلق میکنیم. و ورودی های ذهن فرکانس ها رو بوجود میاره.

    ورودی های ذهن، همون نجواها و گفتگوهایی هستند که چه در جهت مثبت و چه منفی، مرتب در ذهن مرور و تکرار میشه، مثل سرزنش کردن خودمون، بدشانس بودن، ثروت دست عده خاصی هست، خدا نمیخواد، خانوادم نذاشتن و …..همینطور در جهت مثبت مثل اینکه من میتونم، موفق میشم، خدا هدایت میکنه و …

    این ورودی ها و نجواها در ما یک احساسی بوجود میارن. نجواهای منفی احساس بد و نجواهای مثبت احساس خوب .

    ما باید آگاهانه کاری کنیم که این نجواها در ما احساس بهتری بوجود بیاره.

    غالب افکار ما منفی هستند. باید تمرین کنیم که افکار غالب ما مثبت بشه. وقتی این تمرین آگاهانه و مرتب و همیشه تکرار بشه. به فرکانس مثبت و در نتیجه احساس خوب میرسیم. احساسی در جهت رسیدن به خواسته ها.

    *””تمرین مهم “”

    کنترل ورودهای ذهنی به شکلی که به ما احساس بهتری بدهد.

    ذهن مرتب فکر تولید میکنه. نمیتونه آروم بگیره. حالا این افکار یا مثبت هست یا منفی.

    افکار مثبت یعنی اتفاقات خوب گذشته رو یاداوری میکنه، به ما احساس قدرت، ایمان و توکل و سپاسگزاری میده و دوباره این حس خوب اتفاقات خوب بیشتری رو برامون رقم‌ میزنه.

    یا افکار منفی یعنی مسائل گذشته رو یاداوری میکنه، که دردناک بوده و یاداوری اونا بهمون حس ترس، نگرانی، خشم، کینه و انتقام میاره و دوباره این احساسات بد و منفی اتفاقات بد بیشتری رو برامون رقم میزنه.

    و این احساسات مثبت و منفی نشون میده که به چه سمتی داریم حرکت میکنیم و باید آگاهانه تمرین کنیم تا احساسات مون قدری بهتر بشه و کم کم به احساس مثبت پایدار برسیم.

    سپاس بابت آگاهی های دوره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    Farshad Usefi گفته:
    مدت عضویت: 2043 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    یه بار کامل رد پا گذاشتم و کامنتم پاک شد و جهان اجازه نداد

    ازونجا که ما تسلیمیم دوباره هدایت میطلبم برای نوشتن

    خب هنوز من فایلو گوش ندادم اما نظرای بچه هارو خوندم و حسم گفت بیامو ردپا بزارم

    با اینکه قانون رو میدونیم و میدونیم افکار ما فرکانس های ما در هر لحظه داره ارسال میشه و جنس همون اتفاقات رو وارد زندگیمون میکنه

    دیروز تا صبح چشم رو هم نذاشتم از بس که این ذهنم صحبت میکرد و واقعا اشکمو دراورد از حال بد که وجودمو فرا گرفته بود

    و حالا که دارم مینویسم بعد از یه ورزش سنگین تونستم صحبتاشو صداهاشو کم کنم و بیام ذینجا درسمو بنویسم

    دیروز من ازینکه یه نفری از سایت انتقاد کرد و گفت بابا تو یه فایلو 1000 بار گوش کردی پس کو نتیجه؟(در حالی که من هربار که فایلارو گوش میدم یه چیز جدید میشنوم)

    ذهنم شروع کرد به قضاوت کردن خودم و دیگران

    درسش برام این بود که اگه نتونم رفتارم رو تغییر بدم نتونم احساسمو خوب کنم خودمو در معرض قضاوت دیگران قرار میدم

    چرا

    چون این اشتباهو کردم راجب این سایت و مباحث باهاشون صحبت کردم

    و رفتارهای من بیشتر زیر ذره بین رفته

    میدونین استاد تموم این راه هارو رفته

    بخاطر همینه میگه حتی به نزدیکترین افرادتونم راجب این صحبتا حرف نزنین

    با نتایجی که بدست میارین با تغییری که میکنین اونا خودشون میان ازتون درخواست میکنن.

    تازه اگه اسرار کردن بهشون بگین

    نمیخوام ثابت کنم بهشون این جا مسیر صراط مستقیمه چون من خودم هزاران بار ذهنم به بیراهه رفته و احساساتمو نتونستم کنترل کنم

    اما این تضاد فکری این فشارای مالی

    برکت و نعمت خداونده که من تغییر کنم و برم به مراحل بالا تر

    من تغییر کردم ؟

    قبلا اگه یه موضوعی پیش میومد روزها و هفته ها طول میکشید تا حالم خوب بشه

    اما الان تلاشمو میکنم و به خودم یاداوری میکنم که

    افکار ما باورهای ما فرکانس های ما به جهان ارسال میشه و شرایط و اتفاقات و رقم میزنه

    ما خالقان این جهان هستیم که پا به این جهان گشودیم

    ما اشرف مخلوقاتیم

    ما عزیز دردونه خداوندین بین همه موجودات

    همه موجودات تسبیح گوی اویند

    و انسان عجب موجود عجیبو غریبیست

    خدایا احسنت به این خلقتت

    دوستون دارم

    به‌یاد روزی باش که هرکس تمام کارهای خوب و بدی را که کرده است، جلوی چشمش می‌بیند و آرزو می‌کند که بین او و کارهای بدش فاصله‌ای دورودراز بود! بله، خدا دربارۀ عذابش به شما هشدار می‌دهد؛ چون خدا دلسوز بندگانش است.»ال عمران 30

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مهناز اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز بیست و هفتم از روزشمار تحول زندگی من

    سلام استاد جانم و خانم شایسته عزیزم و دوستان هم مدارم

    کل داستان و قانون کلی جهان اینه که گفتگوهای ذهنی مون رو به شکلی کنترل کنیم تا به ما احساس بهتری بده که استاد عزیز در جلسه دوم دوره احساس لیاقت در موردش توضیح دادن و من از همون جا متوجه شدم که پاشنه آشیل من همینه با اینکه این سال ها روی خودم کار میکردم ولی اصلاً به گفتگوهای ذهنیم توجه نمی‌کردم و بعد از اون جلسه متوجه شدم که همین نتایج یویویی که من می‌گیرم بخاطر کنترل نکردن و توجه نکردن و آگاهانه به سمت مثبت هدایت نکردن گفتگوهای ذهنیم بوده ، الان هم نمی‌گم کامل میتونم گفتگوهای ذهنیمو کنترل کنم ولی همین که ذهنم شروع می‌کنه تا از یک موضوع کوچیک برام جهنم درست کنه به هر شکلی شده سعی میکنم جلوشو بگیرم حالا با نوشتن نکات مثبت ، یا حواسمو به یک چیزی پرت میکنم ، گوش دادن به فایل های استاد ، دیدن فایل های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت ، سپاسگزاری بخاطر داشته هام .

    همون‌طور که در کامنت های قبلیم گفتم من چند ماهی هست که سعی کردم این دفعه خیلی جدی روی باور هام کار کنم و ورودی هامو تا حد زیادی کنترل کردم و واقعاً می‌خوام که خودم و شخصیتم و باورهام در تمام جوانب زندگیم تغییر کنند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فاطمه تکوری گفته:
    مدت عضویت: 574 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و به همه ی کسانی که در این سایت هستند چقدر قشنگ قانون رو توضیح دادین واقعا ازتون ممنونم امروز نشونم این فایل خیلی زیبا بود چون یه مدته دارم به لطف الله کنترل ذهن میکنم ولی چون اول راهم سختمه و گاهی اوقات ناامید میشم وقتی نشونم این فایل بود انگار از خوشحالی میخواستم پرواز کنم نباید ناامید شم باید بیشتر کار کنم بیشتر تلاش ذهنی کنم خدایا ازت سپاسگزارم منو به این سایت زیبا هدایت کردی ازتون ممنونم عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 550 روز

    بنام خداوند آرزوهای من

    روزشمار تحول زندگی : بیست و هفتم

    سلام

    فرکانسها و ارتعاشات ما دارن شرایط زندگی مارو بوجود میارن که حاصل باورهای ما هستن و باور یعنی تکرار افکار و شنیده ها و ورودیها به ذهن و گوش و چشم ما …

    و جهان هستی هم شرایط و اتفاقاتی هماهنگ و هم فرکانس و هم سنگ با این فرکانس و باورها برامون میفرسته و به اندازه ای که روشون کار کنیم نتیجه میگیریم

    پس باید این ورودیهارو کنترل کنیم و ورودیهایی رو به گوش و چشم و ذهنمون کنترل کنیم که بهمون حس بهتری بدن و احساس خوب بهمون ببخشه تا نتایج بهتری هم بگیریم

    باید مطالبی بخونیم که ایمانمون رو تقویت کنه و حرفهایی بخودمون بزنیم که باور ثروت یا عشق رو درما تقویت کنه

    یعنی نجواهارو کنترل و رهبری و مدیریت کنیم که به ما احساس امید و توکل و یقین و پیشرفت و سلامتی بده و باافرادی ارتباط برقرار کنیم که شاد و موفق و مثبت اندیش باشن

    وقتی ورودیهارو کنترل کنیم نجواها هم کنترل میشه و جهان هم اتفاقات و دستها و شرایط درست رو برای ما میفرسته فقط باور کنیم که اتفاقاتمون بوسیله فرکانسهامون بوجود میاد

    دوره عملی در دستیابی به رویاها درمورد قوانین جهان هست برای رسیدن به خواسته هامون

    خدایاشکرت برای این آگاهی

    دوستت دارم خداجونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1198 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز پنجاهم از فصل دوم

    سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم

    بریم سراغ نشانه های الهی امروزم:

    خدایا شکرت بابت حال خوبم

    خدایا شکرت بابت سلامتیم

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی

    خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت بابت مشتری که برای پودر زعفران پیام داد

    خدایا شکرت بابت اینکه یه مشتری کاسه کبابی اردبیل پودر زعفران خواسته بود دوستم منو برد من یک بسته فروختم با کرایه 50 تومن دریافت کردم

    خدایا شکرت بابت دوست قشنگم که وارد زندگیم کردی خدایا من هرچه دارم از تو دارم

    خدایا من بدون تو هیچم

    خدایا شکرت بابت اینکه به اون مغازه کاسه کبابی هدایتم کردی و یه دختر خانمی رو دیدم باورامو جابجا کرد سنش حدود 7 اینا میشد نشسته بود میز مدیریت رستوران و کل اونجا رو مدیریت و حساب کتاب میکرد پس موفقیت هیچ ربطی به جنسیت و سن و مکان زندگی نداره

    خدایا شکرت بابت اینکه به 13 بدر کم مونده به لطف خدای هدایت کننده ام من و دوستم میخوایم برای 13 بدر گردش بریم نمیدونیم کجا ولی میدونم که خداوند به بهترین جا و زیباترین جا هدایتم میکنه نمیگم خدایا دقیقا فلان جا باشه میگم خدایا مرا به زیباترین ها و بهترین ها با هوای فوق العاده بهشتی هدایتم کن

    خدایا شکرت بابت اینکه پدرم 50 تومن داد بهم تا دوغ بخرم واسه 13 بدر منم رفتم خریدم 35 تومن پدرم گفت بقیش مال تو خدایا شکرت 15 تومن هم دریافت کردم و من خیلی خوشحالم

    خدایا شکرت بابت ماکارونی خوشمزه ای که مادرم درست کرده بود و برای دوستم آماده کرد مادرم و من برای دوستم ناهار بردم

    امروز دو نمونه از فراوانی مشتری دیدم یکیش اینکه بااینکه ماه رمضون بود ولی کلی مشتری توی اون رستورانی که رفته بودم رو دیدم و گفتم این فراوانیه

    یکیشم شب دیدم لاستیک فروشی شلوغ بود و داشتن چند تا لاستیک می‌خریدند و کارت می‌کشیدند خدایا شکرت بابت این فراوانی

    خدایا شکرت بابت دندون های سالمم

    یه لحظه به دندونام فکر کردم و به خودم گفتم خیلی کم سپاسگزاری کردم به خاطر دندونام ولی نمیدونم که چه نعمت بزرگیه که خداوند به رایگان در اختیارم قرار داده خدایا شکرت

    خدایاشکرت بابت اینکه امروز 65 تومن پول دریافت کردم

    خدایا شکرت بابت اینکه 50 روزه که دارم سفرنامه رو ادامه میدم و دیدگاه مینویسم

    خدایا شکرت بابت اینکه با دوستم شب رفتیم پارک سمت والی که خیلی دوسش دارم اون پارک رو و کلی عکس گرفتیم و کلی خوش گذشت

    خدایا شکرت بابت اینکه یه دوست عزیزی کامنت منو تو سایت خونده بود و پاسخ داده بود خدایا شکرت

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ :

    مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن

    ما در هر لحظه در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستیم

    اون فرکانس هایی که توسط ما به جهان ارسال میشه تبدیل به اتفاقات خوب یا بد در زندگیمون میشه

    ما خودمون خالق صد درصدی زندگیمون هستیم

    یعنی هر اتفاقی که تو زندگیمون تجربه می‌کنیم

    حاصل باورهامونه حاصل فرکانس هاییه که به جهان فرستادیم

    مثلا یه برخورد منفی که با ما میشه این بازخورد رفتار خودمونه که به ما برمیگرده ربطش ندیم به عوامل بیرونی

    مثلا درآمدمون کم میشه ربطش ندیم به شرایط جامعه و افزایش دلار و پول دست مردم نیست و بگیم اگه فلان شرایط بیرونی درست بشه شرایط منم درست میشه

    درآمد من کم شده این درآمد کم حاصل فرکانس های خودمه که فرستادم و اینم پاسخ جهانه به فرکانسهام

    هیچ بی عدالتی در جهان وجود نداره

    خداوند درقرآن میگه خدا هیچ ظلمی به بندگانش نمیکنه این بندگان هستند که خودشون با باورهای محدودکنندشون ظلم می‌کنند به خودشون

    هرکسی نتیجه اعمال خودشو میگیره

    هرکسی نتیجه فرکانس‌ها یا باورهای خودشو میگیره

    هر کسی هر جایی هست جای درست خودشه

    یعنی اگه ما اینو بپذیریم که خودمون یه دستگاه فرستنده فرکانس هستیم که داریم زندگیمونو خلق می‌کنیم با باورهامون با فرکانس هامون همه چی تو زندگیمون درست میشه

    وقتی که قدرت ندیم به عوامل بیرونی و فقط بپذیریم و باور کنیم که باورهامون خالق زندگیمونن نه هیچ عامل دیگه ای یعنی بهشت میشه زندگیمون

    ولی اگه نپذیریم این باور رو زندگیمون تبدیل به جهنم میشه چون قدرت رو میدیم به عوامل بیرونی و شرک میورزیم و نتیجه شرک احساس بده و احساس بد اتفاقات بدی رو به وجود میاره

    انقدر باورهای محدود کننده در مورد ثروت و روابط و خدا و سلامتی داریم که فقط این باورهای محدود کننده نمی‌ذارن که ما موفق بشیم وگرنه هیچ عامل دیگه ای تاثیر گذار نیست تو زندگیمون

    وقتی باور دارم دلار باید بیاد پایین و زندگی من درست بشه مگه میتونی قیمت دلار رو تغییر بدی؟مگه دست توئه تغییر عوامل بیرونی؟

    تو فقط توانایی اینو داری که خودت خودتو باورهاتو تغییر بدی اگر که بدونی تنها عامل فقط باورهاته و عمل میکنی به این باور  و تغییرش میدی و میبینی زندگی تواصلا هیچ ربطی به گذشتت نداره مثل استاد جان که فقط با تغییر باورهاشون الان این زندگی رو که از همه جنبه ها عالیه دارن تجربه می‌کنند

    تو نون باورهاتو میخوری

    وقتی باور داری ثروت تو دنیا کمه و کمبوده خب این باور نمیذاره تو ثروتمند بشی

    وقتی باور میکنی ثروت بی نهایته در جهان و نشانه های فراوانی رو اونقدر میبینی و میبینی و تکرار میکنی باورهای درست رو به صورت تکاملی باورهات تغییر میکنه و نتایج رخ میده

    اون تغییر باور منجر میشه به عمل و اون عمل درست تو رو به نتایج درست هدایت میکنه

    وقتی هی افکار منفی توی ذهنت داره میچرخه و هی تکرار میشه و تبدیل میشه به باور و تو همش ناخواسته هاتو تجربه میکنی

    این افکاری که هی داره تو ذهنت میچرخه و تکرار میشه برمیگرده به ورودی های ذهنت چیزایی که دیدی و شنیدی و توجه کردی و …

    اونا دارن تو ذهنت تکرار میشن و تبدیل میشن به باور تو

    تو اگه میخوای تجربه خوبی از زندگی داشته باشی و موفق و ثروتمند بشی باید ورودی های ذهنتو کنترل کنی

    کانون توجه تو کنترل کنی

    کسی که نتونه ورودی های ذهنشو کنترل کنه نمیتونه خروجی های ذهنشو کنترل کنه

    این ورودی ها خیلی مهمه که داری چی وارد ذهنت میکنی این ورودی ها دارن زندگی تورو میسازن

    خیلی باید حواست باشه

    حتی اگه یه کلیپ طنزی رو میبینی ولی محتواش کلی باور مخرب داره و وارد ذهنت میشه و باور مخرب در تو ایجاد میکنه

    بعدش شرایط ناخواسته رو تجربه میکنی و میگی چرا این جوری شد میگی من بیچاره و حس قربانی بودن بهت دست میده یا میگی تقصیر فلانه و من تقصیری نداشتم درحالیکه تو خودت خلقش کردی این شرایط رو با باورهات

    دیشب یه تصادف شده بود دوستم گفت ببینیم چیشده و نگاه می‌کرد من اصلا یه نگاهم نکردم و هیچ توجهی نکردم چون نمی‌خوام وارد زندگیم بشه پس به ناخواسته هام توجهی نمیکنم

    اگه دقت کنی میبینی تو ذهنت یه عالمه حرف داره زده میشه و این حرفها برمیگرده به ورودی هایی که به ذهنت اخیرا دادی

    این افکار یه احساسی رو داره در تو به وجود میاره اگر مثبت باشند این افکار و ورودی ها احساستم بهتر میشه و اتفاقات بهتری میفته

    ولی افکاری که احساس بد و نگرانی و کمبود و نفرت و کینه و ترس رو در تو به وجود بیاره اتفاقات بدی برات میفته

    حالا تو بیایی آگاهانه این ورودی ها و گفتگوهای ذهنی رو جهت بدی بهش به سمت مثبت و ورودی هایی بدی که حالت رو بهتر میکنه مثل باور فراوانی و من لایق بهترین ها هستم و خداوند بیشتر از من میخواد من ثروتمند بشم و …

    و هی تکرارش کنی این ورودی ها رو اتفاقی که میفته تبدیل به باورت میشه و نتایج میاد

    این کار رو همیشه باید انجام بدی تا نتیجه بیاد نه این که دو روز یا یک ماه باشه بلکه باید همیشه باشه

    کل داستان کنترل ورودی های ذهنی هستش که به شما احساس خوبی میده

    بخاطر همینه که استاد میگن فایلهای منو بارها و بارها و بارها گوش بدید

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    خدایا شکرت که قدرت خلق زندگیمو به باورهام دادی

    درپناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: