مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن


این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

پس از درک این قانون که:

تمام اتفاقات زندگی ما-بدون استثناء- حاصل فرکانس های خودمان است، مهمترین مسئله یا شاید چالش ما این است که:

چطور  می توانم فرکانس هایم را کنترل کنم؟

چطور مطمئن شوم که فرکانس خواسته هایم را ارسال می کنم؟

چطور با خواسته ام هم-فرکانس شوم؟

و شاید شما که در حال خواندن این متن هستی، مهمترین درگیریِ ذهنی ات این باشد که:

“اصلا فرکانس چیست و چگونه می تواند بر زندگی ام تأثیر بگذارد؟”

این فایل آماده شد تا پاسخ واضحی باشد برای جواب به این سوالات. برای اینکه درک ملموس تری از فرکانس داشته باشی، به این سوالات فکر کن:

“آیا تا کنون به گفتگوهایی که در هر لحظه در ذهنت می چرخانی، توجه کرده ای؟!”

و مهم تر ازآن، نقش این گفتگوهای ذهنی به ظاهر بی اهمیت را در خلق شرایط زندگی ات در جنبه های  مختلف می دانی؟!

دقت کرده ای که جنس اتفاقات روزمره زندگی ات، چقدر شبیه به جنس گفتگوهایی است که غالباً در ذهنت می چرخانی؟ و مهم تر از همه، آیا می دانی می توانی با مدیریت این گفتگوها و جهت دادن به آنها، تجربه ی زندگی ات را از اساس تغییر دهی و مهم تر از همه آیا می دانی که این موضوع تنها کار زندگی تو به عنوان خالق شرایط خودت است؟!

منظورم همان نجواها یا گفتگوی های ذهنت با تو، پیرامون اتفاقات متنوعی مثل: شنیدن خبر یک حادثه خاص، مشاجره ای که با همسرت یا دیگران داشته ای، یا هر موضوع دیگری که برایت اهمیت دارد.

وقتی درباره تغییر باورها یا رسیدن به خواسته ها صحبت می شود، اکثر افراد به فکر انجام کار های عجیب و غریبی مثل هیپنوتیزم، هاله درمانی و … می افتند

برخی ها هم نیز دچار وسواس شده و مدام سوالشان این است که:

آیا باید مدام خواسته ام را تجسم کنم؟ آیا باید با دیگران درباره اش صحبت کنم؟ چند بار در روز این تجسم را انجام دهم؟ و…

در حالیکه ماجرا ساده تر از این حرفهاست. موضوع این است که:

همه تجارب زندگی ات، ساخته شده به دست فرکانس هایی است که در اثر تکرار همیشگی همین گفتگوهای ذهنی به ظاهر بی اهمیت، به جهان ارسال شده!

برای درک کامل این ماجرا، خودت را مثل یک دستگاه تولید فرکانس ببین و جهان نیز مانند دستگاه  مترجمی فرض کن که فرکانس های تو را دریافت و به شکل “تجارب زندگی ات”، ترجمه می کند.

تمام اتفاقات زندگی ات، چیزی جز ترجمه ای از فرکانس هایت نیست! منشأ این گفتگوهای ذهنی یا بهتر است بگویم فرکانس ها، باورهایی است که در طی سالیان در ناخودآگاه ات شکل گرفته. یعنی باورهایت، به نحوه نگاه تو به اتفاقات، جهت می دهد. باورها نه تنها گفتگوهای ذهنی ات، بلکه رفتار و عکس العمل ات را نیز در آن جهت پیش می برد.

دلیل تأکیدم بر این موضوع، این است که:

گفتگوهای ذهنی‌ات درباره هر موضوعی مثل ثروت و موفقیت مالی، روابط، سلامتی و … فرکانس های تو را در آن زمینه می سازد و جهان آن فرکانس ها را به شکل تجارب زندگی ات می سازد . یعنی اگر این گفتگوها مثبت نباشد، درباره هر خواسته‌ای، خواه روابط باشد، خواه موفقیت مالی و …، تو را به سمت ایده ها، شرایط و راهکارهایی پیش می برد که در نهایت نتیجه اش تجربه ناخواسته‌ی بیشتر و احساس غم، نگرانی، ناراحتی و در یک کلام، احساس بدِ بیشتر است.

پس اگر از آنچه که تجربه می کنی، راضی نیستی، اولین گام برای تغییر، کنترل گفتگوهای ذهنی ات در جهتی است که تو را به احساس آرامش برساند و اولین گام برای این کار، کنترل ورودی های ذهن است.

اگر قصد تغییر این گفتگوها را داری، اولین قدم را با توجه به نکات مثبت هر چیزی در پیرامونت بردار، ،فقط به داشتن احساس خوب، بیش از هر چیز دیگری اهمیت بده، آگاهانه فقط چیزهایی را ببین، بشنو و در ذهنت نگه دار که به تو احساس امید، آرامش و ایمان بیشتری می بخشد.

وقتی به اندازه کافی این روند را ادامه دهی، آنوقت گفتگوهای مثبت، گفتگوهای غالب ذهنت می شود.

یادت باشد به همان اندازه ای به سمت افراد، شرایط، موقعیت ها، فرصت ها و ایده های خوب هدایت می شوی که می توانی نجواهای ذهنت را کنترل نمایی

برای این کار، از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها کمک بگیر. زیرا این دوره، بهترین جایی است که بصورت یکپارچه و کامل، همه چیز را پیرامون این موضوع مهم شرح و آموزش داده ام.

راهکارهای این دوره درباره قوانین کیهانی، نحوه شناخت خودت و خواسته هایت و نحوه ایجاد هماهنگی میان باورها و خواسته هایت، مانند یک گوهر ناب است که ذهنت را با ورودی هایی تغذیه می کند. آنوقت به سمت شرایط، فرصت ها، ایده ها و راهکارهایی هدایت می شوی که نتیجه اش، ورود خواسته ها، به صورت خود به خود و از راههای کاملا طبیعی و بدیهی است. این قانون بدون تغییر عالم هستی است.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    263MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1388 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسل» در این صفحه: 3
  1. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    سلام به همه دوستای خوبم. سلام به استاد عزیزم. سلام به مریم جان عزیزم

    فهم و درک این قانون که کل اتفاقات زندگیم رو با توجه به افکارم برای خودم رقم میزنم و هیچ عامل دیگه ای دلیل بر رخ دادن اون اتفاقات نیست و تنها خودمم و خودم، نگرانی بابت قضاوت شدن ها، مورد تایید قرار گرفتن یا نگرفتن ها از سوی دیگران بخصوص پدر و مادرم، ناراحتی ها از نحوه برخورد دیگران، تلاش های بیهوده برای قانع کردن دیگران و نگرانی از هر عامل بیرونی رو از من گرفت. وقتی خودم رو با چن ماه پیش مقایسه میکنم، یادم میاد که چقد درگیری ذهنی داشتم که چرا پدر و مادرم منو درک نمیکنن و هزارجور گله و شکایت ها که اکثرشون هم تو ذهنم بودن ولی هر روز که با این سفرنامه پیش میرم، با یاداوری پیشرفت های کوچیک کوچیک خودم، به خودم میگم ببین چقد قانون جواب میده. ببن چقد آروم شدی. الان هر وقت رفتار ناخواسته ای از پدر و مادرم میبینم یا خواهرام، به زبانم سکوت تجویز میکنم و به ذهنم آگاهی. آگاه باشه که دقیقا دوست دارم چه پدر و مادری داشته باشم. مثلا پدر من در مواردی که اتفاق ناخواسته ای براش شکل میگیره(حتی کوچیک)سری عصبی میشد و من با تمرین هی تو دفتر خواسته هام از خدا میخواستم به من پدری شاد بده. آروم باشه و در کنارش احساس آرامش داشته باشم. یا مادری بده که شاد باشه و حداقل برای شادی خودش قدم برداره. خواهرای شاد میخوام که در کنارشون لذت ببرم. وقتی مینوشتم و تصور میکردم خیلی حس خوبی داشتم و تو اون حس پرواز میکردم. به ذهنم فرصت آوردن دلیل و مدرک های گذشته رو ندادم و طبق گقته استاد هر روز ازخدا خواستم و فقط و فقط سعی کردم دقیقا روی همون کار کنم. اتفاقی که افتاد این بود که فرداش دیدم بابام سر میز نهار اینقد بشاشه که با حالت قبلش فرق کرده بود. یا مامانم رو دیدم که داره با گوشی بابام برنامه بازی رانندگی رو بازی میکنه!! همین تغییر کوچیک مثبت اینقد برام شیرین بود که حد نداشت یا وقتی داشتم برمیگشتم اتاقم، خواهرم یهو با چشمت یه حرکت از رقص یه گروه کره ای رو برام اجرا کرد. و چقد از این اتفاقات لذت بردم. واقعا این زندگی ارزشش رو داره تا با یکم مقاومت و اراداه و البته تعهد جدی بشینیم پای تک تک خواسته هامون و فقط بخوایم. نوع دیدمون رو به زندگی عوض کنیم و با دید خیر ببنیم. اگه خدا حالت عصبی بابام رو بهم نشون داده، فقط بخاطر این بود که بهم نشون بده دقیقا چی میخوام. دقیق و واضح.

    دوست دارم باز هم متعهد تر و محکم تر از قبل، آروم آروم جلو برم و با خودم تکرار کنم که اگر بتونم گفتگوهای ذهنیم رو آگاهانه کنترل کنم یعنی مدیریتشون کنم. به طرزی که به من احساس بهتری بدن، نجواها رو کنترل و رهبری کنم به طرزی که به من احساس امید، توکل، یقین، پیشرفت و احساس سلامتی بده، اونموقته که زیر سایه بندگی و توکل بر خدا میتونم آروم آرو م و به صورت تکاملی به خواسته هام برسم. فقط باید در این مسیر همواره در کنترل ذهنم متعهد و جدی باشم و مثل نیاز به اکسیژن برای زنده بودن، ذهنم رو هر روز با آگاهی های مثبت تغذیه کنم.

    به خودم یاداور میشم که حال خوب من کاملا از نوع تفکر من به زندگی و اتفاقات و شرایطش نشات میگیره. هیچ وقت هیچ عاملی بیرون از خودم نمیتونه منو به خوشبختی و حال خوب برسونه. یادمه قبلا برای اینکه ذره ای احساس آرامش بکنم، به چندین نفر از دوستام زنگ میزدم و راجب تصمیمات زندگیم باهاشون صحبت میکردم تا بلکه مهر تاییدی بزنن و من به کارم ادامه بدم. مثلا اینجوری با اطمینان بیشتری حالم بهتر میشد!!! ولی الان خداروشکر به این درک رسیدم که تنها مسیر رسیدن به حال خوب، کنترل ذهنمه و اینکه یه خط فکری مثبت نگر و مثبت بین براش تعریف کنم و همواره روی همون خط فکری باشم. لازمه این کار اعراض از هر موردی برخلاف این خط فکریه و ممکنه این موارد ویژگی بد دوستات باشن، ویژگی بد اعضای خانوادت باشن، ویژگی بد دوست پسرت باشن و ویژگی بد هر اتفاقی که دور و برت میوفته و ذهن بسیاد علاقمند به اونا و احساس، فوق العاده بد نسبت به اوناست. یاد گرفتم در پی هی ناخواسته ای دست به کار بشم و آگاه باشم که یک خواسته جدید با وضوح و دقت بالا اومده که باید درخواست کنم و دریافت کنم. و این شروع یه ماجراجویی در دل قانون خالق بودن زندگیم، هست. و چقد جذاب هستش که ۱۰۰ در۱۰۰ تضمینی جواب میده و چه چیزی بهتر از اینکه راهی ۱۰۰ در۱۰۰ نه ۹۹.۹۹ درصد بلکه بی برو برگرد جواب میده. هرچقدر بتونم ذهنم رو بیشتر کنترل کنم، خواسته های بیشتری نمایان میشن و به تبعیت از اون خواسته های بیشتری وارد زندگیم میشه. هرچه بیشتر یاد بگیرم و تمرین کنم و تمرین کنم و تمرین، به مدارهای بالاتری از خواسته ها میرسم و این قانون تکامل این مسیر هستش. وظیفه من تنها تمرکز بر روی زیبایی ها و رها بودن بر دوش خدا و توکل داشتن بر خداست. و تنها خدارو بپرستم و تنها از خدا یاری بخوام. حتی امروز داشتم میگفتم چرا من هیچ هدفی ندارم که خیلی براش ذوق داشته باشم، برام جذاب باشه و هر روز تو حین انجامش نفهمم چطور زمان گذشت و … که یهو یاد سوره حمد افتادم که گفته شده، تنها خدا رو بپرستید و تنها از خدا یاری بجویید. این یعنی فقط و فقط خداست که باید پرستش بشه و مهر تایید اون گرفته بشه. فقط و فقط خداست که باید دست کمک سمتش دراز کنم و یاری میتونه تو همه زمینه ها باشه مثل نمایان کردن هدفی عطش وار برای من. و چقددد خوشحال شدم که خدا هست تا ازش کمک بخوام. و مطمئنم بهم نشون میده فقط باید اروم اروم به خواسته های کوچیک کوچیکم برسم و رها باشم. خدا خودش در سریع ترین زمان با توجه به تلاش من در کنترل ذهن و ایجاد باورها، به خواسته هام میرسونه. و حتی تو این مسیر خواسته ها رو خودش اروم اروم از حالت کم رنگی به حالت پر رنگی یرسونه تا من به وضوح ببینم و فقط باید صبر پیشه کنم و به راهی که هدایتم میکنه اعتماد داشته باشم و فقط طبق دلم عمل کنم.

    زندگی چقدددد زیبا میشه وقتی نوع دیدمون و زاویه دیدمون رو تغییر میدیم و من عاشق این نوع نگاهم چون هیچ حسی بالاتر از داشتن حس خوب نیست و به قول استاد، همه خواسته ها در جهت اینه که ما احساس خوب داشته باشیم. همه تجربه ها نتیجش احساس خوبه که این احساس جنسش تو همه تجربه ها یکیه. پس چرا نخوام الان تجربش کنم؟! خداروشکر میکنم که این احساس رو در آن واحد که تصیم میگیرم احساس خوب داشته باشم و با تغییر دیدگاهم دست به عمل میشم، به دست میارم و من عاشق اون لحظاتم . عاشق همین لحظه ای هستم که حالم خوبه و بابتش بینهایت از خدای عزیزم سپاسگذارم.

    استاد عزیزم و مریم بانوی شایسته و تمام دوستای عزیزم عاشقتونم و سپاسگذارم که این سایت رو محفلی برای یکتاپرستی و نشر صدای خدا کردین تا با وارد شدن به این محفل به احساس فوق العاده حس خوب برسیم و برای فرداهای روشن زیر سایه خدا امیدوارتر و متعهد تر بشیم.

    خداروشکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    سلام به همه دوستای عزیز سایت

    روز بیست و هفتم سفرنامه

    این فایل کل آموزه های استاد رو در قالب یک فایل گذاشته و به ما یاد میده که کل زندگی ما بر چه اساسی داره پیش میره. مهمترین اگاهی این مسیر، فهمیدن قانون جهان و عمل به اونه. قانون جهان یعنی قانون فرکانس. فرکانس های ما از نجواهای درون ذهنمون نشئت میگیرن و نجواهای ذهنمون از باورهای ذهنیمون شکل میگیرن. باورهایی که طی مدت طولانی به خورد مغزمون دادیم تا شدن ناخوداگاه ذهنمون تا تصمیم گیری ها و قضاوت های ذهنیمون رو مدیریت کنن. من چند مدتی بود که از فایلای سفرنامه عقب افتاده بودم و خودم هم باعث و بانی اش بودم. مهمترین دلیلم این بود که حوصله ندارم. بذار برای یه وقت دیگه و همیشه فرصت هست و… کم کم فهمیدم چقد عقب افتادم. دفتر برنامه ریزی روزانمو باز کردم دیدم ۶ ماهه هیچ برنامه ریزی نکردم!!! به خودم اومدم و گفتم اگه ۶ ماه پیش یه مهارتی رو شرو کرده بودم تا الان حرفه ای ترین تو اون مهارت میبودم . اگه ۶ ماه پیش با جدیت تمام روی باورهای ذهنیم کار میکردم تا الان خیلی چیزها رو به زندگیم دعوت کرده بودم. و کلی حسرت های دیگه. ولی همونموقع هم سرزنش کردن خودم هیچ فایده ای نداشت باید از نو شرو میکردم. باید جدی تر و محکم تر و عمیق تر تمرین میکردم. خودمو کند و کاو کردم تا برسم به ریشه ای ترین مشکل تو خودم. فهمیدم من باور اینو دارم که وقتی بدنم مثلا خستس منم خوصله ندارم و نباید کاری انجام بدم و باید تنبل باشم. خیلی ساده . فهمیدم به ذهنم خوروندم که ممکنه حوصله نداشته باشی و یه مدت کار نکنی و این طبیعیه در صورتی که میشه برعکسش کرد. اگر بدن من اون موقع یکم خستس حتما یه کمبودی داره و باید اونو برطرف کنم تا دوباره شاد بشه. همون لحظه از خدا خواستم که راهی نشونم بده تا از این حالت تنبلی در بیام یهو الهام شد که آب بنوش! من خیلی وقت بود که بیشتر چایی میخوردم تا آب. بعد که این الهام اومد، شرو کردم به آب خوردن. کم کم دیدم چقد انرژی دارم چقد شاد تر شدم. چقد حوصله دارم. چقد حس سبکی دارم. از خدا کلی ممنونم بابت این الهام بظاهر ساده ولی کار سازش. از خدایی که وقتی ازش درخواست کنی درخواستت رو بی پاسخ نمیذاره.

    حالا هر دفعه که صبحا میخوام بیدار بشم و ذهنم مقاومت میکنه که بابا یکم دیگه بخواب بدنت نیاز داره تو جوابش میگم که من میتونم بیدار بشم و بدنم به اندازه کافی خوابیده. وقتی حتی دستشوییم میگیره و با تمام وجود میخوام بیدار بشم و ذهنم میگه خیلی سختمه و تنبلیم میشه میگم نه تو قوی هستی و به بدنت ارزش قائل باش و برو.

    فهمیدم همش آگاهی از این نجواهاس و باید یه باور برای غلبه بهشون پیدا کنم. باید باوری تو درونم بسازم که تو ناخوداگاه ذهنم دیگه نجواهای شیرین و دوست داشتنی باشه. نجواهایی که میگه تو چقد زیبایی. تو چقد محترمی. تو چقد با استعدادی. تو چقدددد با ارزشی. تو چقد میفهمی. تو چقد برای مشورت کردن مناسبی. مشورت های خیر و نیک . تو چقد دوست داشتنی و جذابی. تو چقد با تقوایی. تو چقد منظمی. تو چقد شادابی. تو چقد باحوصله ای تو چقد پر انرژی هستی. تو چقد فعالی. تو چقد پولداری. توچقد با کلاسی. تو چقد شیک پوشی. تو چقد لایق داشتن چیزهای خوب تو دنیایی. تو چقد لایق تجربه اتفاقات و تجربه های شیرین تو دنیایی. مثل پرواز با هواپیمای شخصی خودت. مثل تجربه سفر به کل دنیا. مثل بودن با یه فردی که عاشقانه همو دوست داریم و با هم از بودن با هم و صحبت کردن با هم لذت میبریم. هم عقیده ایم . با احترام با هم صحبت میکنیم و کلییییییی نجواهای خوب خوب.

    چرا نباید تو ذهنم جنگ شادی نباشه؟! این ذهن مال منه و اختیارش دسته منه. میخوام توش هر روزم رو پر کنم از تجربه های لذتبخشی که تجربه کردم. با توجه به زیبایی هایی که هر روز دارم تجربه میکنم. هر روز دارم میبینمشون. و وقتی دوز احساس مثبتم به حدی بالا رفت که اعتماد به نفس بالایی برای درخواست های بیشتر درونم پیدا کردم، شرو کنم به درخواست ها و خواسته ها و باورهای متناسب اون خواسته ها رو ایجد کنم. خودمو بالا بکشم به خودم فرصت بهتر زندگی کردن و با لیاقت ترین حالت ممکن بودن در هر لحظه زندگیم رو ببخشم. چون خدا اینجوری خواسته که خالق شرایط زندگیمون باشیم. جهان رو بصورتی تنظیم کرده که عادلانه همه مردم از سفره پر نعمتش روزی بخورن و لذت ببرن. بدون اینکه تو چه شرایطی بزرگ شدن و بدنیا اومدن. کار من عمل به قانون فرکانسه. کار من توجه به نکات مثبت و در حال خوب نگه داشتن خودمه. کار من بلند کردم خودم به سمت رفتن به خواسته هاست. بعد اون خدا دستمو میگیره. مثل اون الهام آب خوردن! ممکنه چند ماه حال نداشته باشی و بی حوصله عین مرده متحرک خوابیده باشی و تا هر موقع که دلت بخواد تو این حال باشی ولی زمانی که به خودت این لطف رو میکنی که بخوای، فقط بخوای از اون وضعیت دربیای، و درخواست میکنی از انرژی مطلق که منو از این وضعیت نجات بده، بدون اینکه ایده ای داشته باشی، بدون اینکه هیچی بدونی، خدا با سرعت هر چه تمام تر میاد سراغت و بهت میگه چیکار کنی. شاید آب خوردن یه چیز خیلی ساده ای باشه که تو دورترین نقاط ذهنم از یه جایی شنیده باشمش. ولی وقتی فرکانس و باور هام ایراد داره هیچ وقت نمیبینمش حتی اگه جلو چشمم باشه. باور اینجوری عمل میکنه.

    من از وقت با این سایت آشنا شدم، به طرز عجیبی اعتماد به نفسم رفته بالا. دیگه پیش ادمهایی که پولدارن تعطیم نمیکنم و یا به عنوان یه خدا بهشون نگا نمیکنم. دیگه حسرت مال اونا رو نمیخورم. چون فهمیدم اونا هیچ فرقی با من ندارن. ثروتی که دارن از طرف خداست و اگه قراره کسی به من ثروت بده خداست نه اونا. تفاوت اونا با من فقط و فقط باورهامونه!!! سعی کردم برای خواسته هایی که حتی خیلی کوچکتر و کم بها تر هستن شرو به درخواست کنم. اولش اعتماد به نفس نداشتم و خودمو حتی لایق اونا نمیدونستم هی بهانه میاورد ذهنم. فقط غلبه کردم و به تک تک گفتگوهای ذهنم پاسخ دادم تا روزی که خدا اون خواسته ها رو بهم داد. الان اینقد برا مبالغ چند صد تومنی درخواست فرستادم و دریافت کردم که جزو باورهای ناخوداگاهی ذهنم شده. فقط در حد چند کلام میگه خدا میده دیگه و بعد زندگیمو میکنم و یهو از یه جایی حتی بیشترش میاد.

    من فوق العاده عصبی بودم و تو شرایطی که به خودمم حق میدم عصبی بشم نمیتونستم خودم کنترل کنم. دیروز یه اتفاقی افتاده بود که اگه من سابق بودم، به راحتی عصبی میشدم، ولی خودمو کنترل کردم. هی به خودم میگفتم اصلا مهم نیست. اصلا ارزش نداره و راحت گرفتمش. موردی بود که خودم از خودم تعجب کردم. این نشون میداد که چقد رو خودم کار کردم. چقد رو نحوه واکنش هام و اینکه آگاه باشم تو شرایط مختلف کار کردم. دیروز از این واکنشم خیلی خوشم اومد و کلی خودمو تحسین کردم.

    قبلا هیچوقت نمیومدم دیدگاه های دوستام رو بخونم و همش با حساسیت کامنت مینوشتم که حداقل یه لایک بگیرم حتی خودمو در حد این نمیدونستم که راجب موفقیت های خیلی خیلی خیلی کوچیک که خیلی خیلی خیلی براشون ذوق کردم هم بنویسم چون فک میکردم و میگفتم چی راجب من میگن و… امروز کلی کامنت خوندم و چقد حس کردم که بابا همه خودین. بعضیا یه سری تجربه ها و موفقیت هایی رو کسب کرده بودن که دقیقا مشکل منم بود و کلی ازشون انرژی گرفتم. بعضیا یه سری موفقیت هایی رو گفته بودن که به ظاهر کوچیک بودن ولی کلی کامنت خورده بود و کلی لایک داشت. با خودم گفتم حتما این شخص تو درونش به تمام این موفقیت هاش بالاترین ارزش ها رو داده و خودشو لایق ترین فرد برای تحسین تمام این موفقیت های حتی به ظاهر کوچیک دونسته که اینقد کامنت و لایک خورده و حس و لیاقتشش رو تحسین کردم.

    واقعا این سایت یه دنیای دیگس. یه دنیایی که هر بار که میای و یه صفحه ای رو باز میکنه محاله بدون درس و آموزش یه نکته جدید ازش بیرون بیای

    خدا رو شکر میکنم که به این مسیر هدایت شدم.

    خدا رو شکر میکنم که به من این آگاهی ها رو داره میده که بتونم آگاه تر شاد باشم و زندگی کنم

    از استاد عزیز و پر محبتم و مریم عزیزممم بی نهایت بابت تلاش عاشقانه و بی منتشون برای ارائه این مطالب ناب سپاسگذاری میکنم.

    دوستتون دارم که اینقد عزیزید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    ممنونم از شما دوست عزیزم. خیلی خیلی خوشحالم کامنتم انرژی مثبت و انگیزه ای برای شما شده . اتفاقا خودمم از طریق پاسخ شما به کامنتم هدایت شدم و آگاهی هایی که تو روز ۲۷ نوشته بودم برام مرور شد. گاهی وقتا تو مداری از انرژی هستیم که یه سری آگاهی ها واقعا الهام میشه و خیلی خوبه که وقت بذاریم و درسایی که از این سفرنامه یاد گرفتیم و مرور کنیم. اینکه شما به کامنتم دیدگاه نوشتید این آگاهی رو بهم یاداوری کرد که هر کامنتی که اینجا مینویسیم بسیار بسیار ارزشمند تر از یه نوشته معمولیه و باید بیام و مرور کنم تا این قوانین و آگاهی ها ملکه ذهنم باشه. و همچنین باید بتونم هر نکته مثبتی هرچند کوچک که تو زندگیم بهم کمک کرده رو بنویسم و کامنت کنم که شاید حداقل حداقل یه دوست عزیزی مثل شما بخونه و تو زندگیش اثر بذاره. و حتی اون یه نفر ممکنه خودم باشه که با مرور اون کامنت دوباره یه آگاهی جدید پیدا کنم، آگاهی که تو اون لحظه ای که کامنت رو نوشتم نتونسته باشم کشف کنم و با مرور اون بهم نمایان بشه مثل تمام فایلای استاد که هربار میبینی باز آگاهی ازش میشه دراورد.

    خیلی خیلی خیلی ممنونم بابت یقین و اطمینانی که بهم دادی که قطعا موفق خواهم شد. خیلی خیلی واقعا خوشحال شدم و انرژی گرفتم از آرزوی خوبی که برام کردید. من هم براتون آرزوی موفقیت دارم و مطمئنم با ادامه همین مسیر اتفاقات مقبت و معجزه های شگفت انگیز مثبت زیادی از طرف خدا دریافت میکنید.

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: