تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    212MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
    31MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

720 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خلیل غفای گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیز الان که من فایل میبینم ساعت ۲شب هستش چقققدر به موقعه فایل دیدم دقیقا زمانی که هییی کنترل ذهنم از دستم خارج میشه و تند تند اخبار چک میکنم که خدایا ایران چی میشه و چه اتفاقی میفته امااا متوجه شدم که اصلاااا مهم نیس چه اتفاقی بیفته مهم من هستم که به چی توجه میکنم و خودم خالق زندگی خودم هستم ایران میتونه برای من بهشت باشه واسع دیگری جهنم پس اعراض کردن که استاد چقققدر تاکید میکنند میتونه اینجا مهم باشه😍بسیار ممنونم استاد که هدایتم میکنی و عالیییییه که عضو این خانواده راه یافته و هدایت شده هستم و خییییلی خوشحالممم در سایه حق شادباشید و همیییشه با احساس خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    صهبا توانمند گفته:
    مدت عضویت: 2212 روز

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی ام در این سایت الهام بخش. واقعااا استاد حرفاتون رو باید با اب طلا نوشت ، هیچ عامل بیرونی نمیتونه در زندگی من تاثیر گذار باشه تا وقتی من تمام توجه و تمرکزم رو روی خواسته ها و اهداف و رویاهام بزارم ، تا وقتی من شکرگزار لحظات خوبم باشم ، قدردان تمام نعمت های خداوند باشم . من باید بدونم اگر مشکلی رو اون بیرون میبینم به خاطر جنگی هست که در درون خودم دارم ، درون من هر چقدر که زیباتر شه ، مثبت تر شه ، شکرگزارتر شه ، در بیرون تضادها کمتر میشن ، اگر هم تضادی باشه من میفهمم که برای رشد من لازمه .

    شکر بابت وجودتون استاد من ❤🍃🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1321 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 122

    سلام استاد عزیزم و مریم مهربونم

    و سلام به همه همراهان این مسیر الهی

    و بسیار سپاس گذارم که خدا بهم فرصت داد این فایل فوق العاده رو گوش بدم

    و چقدر نکته های طلایی استاد بیان کردن

    چقدر قشنگ توضیح دادن که اعراض کردن به چه معناست

    توجه به نکات مثبت به چه معناست

    و کنترل ذهن به چه معناست

    و چه الگوهای فوق العاده ای هم مثال زدن

    اصلا مگه میشه شخصی در جهان اینقدر معروف بشه و واقعا الکی یا شانسی یا الله بختکی باشه؟

    مگه میشه مسیر درست بی نتیجه بمونه؟

    مگه میشه واقعا!؟؟

    و انصافا مثال زدن این الگوهای معروف چقدر به باور سازی ما کمک میکنه

    که بفهمیم اگه کسی در ی جای جهان به چیزی رسیده و در حدی هست که همه بدون استثنا میشناسن قطعا مسیری رفته که با مسیر عالم و آدم فرق داشته

    خدایا هزاران بار شکرت که درک این موضوع رو بهم دادی

    و این روزها انصافا هر فایلی گوش میدم میتونم بگم قشنگ درک میکنم و قشنگ میتونم ترمزهامو بکشم بیرون

    و چقدر شناخت این ترمز ها پله های رشد منو بهم شناسایی میکنه

    و نکات طلایی این فایل که

    اعراض کن از چیزی که توانایی کنترل کردنش رو نداری

    قبل از ورود به این سایت همیشه تمامی عوامل بیرونی مقصر بودن که من به جایی نمیرسم و شاید همیشه میگفتم خانواده مقصرن

    انصافا حداقل خانواده من اگه هم جایی کم کاری کردن علمشو نداشتن وگرنه تا هر اندازه که درک کردن کنارم بودن

    و از وقتی که به لطف الله وارد این سایت الهی شدم تا جایی که تونستم ذهنمو شستم از تمامی اتفاقات گذشته و خودمو درمان کردم

    مثلا بعد از فوت پدرم داستان همیشه تکراری ارث

    همگی به قولا افتادن به جون هم و کلی حرف به هم زدن

    منم اوایل خودمو درگیر کردم ولی بعد از گذشت مدت کوتاهی گفتم بابا بیخیال چرا تو که مسیرت از اینا جداست داری اینقدر ذهنتو خراب میکنی؟

    حیف نیست که این همه رو خودت کار کردی و ذهنتنو تمیز کردی دیگه اینا چین به خورد ذهنت میدی؟

    و سریع برگشتم به گوهر های طلایی سایت

    گفتم مهم پدرم بود که ازم راضی بود و مابقی دیگه هیچ بهایی برام ندارن

    بعد از گذشت حتی دو سال همه اعضای خانواده گله کردن که چرا نمیری به مادر سر بزنی

    گفتم من مسیرم این هست اونم مسیرش اون هست

    وقتی ترجیح میده با برادر ها باشه قطعا دلش خوشه من چرا بخوام اذیتش کنم که بگم حتما بیای پیش من؟

    هر وقت هم اومد سمت من با جان و دل ازش استقبال کردم و براش هزینه کردم

    و دیدم حتی مادرمم از این روش من بیشتر راضی بود

    خدایا هزاران بار شکرت که چنین قدرتی بهم دادی که بتونم تو این شرایط کنترل ذهن داشته باشم

    و حتی تو زمینه مالی و فروش هم گاهی به تضادی برمیخورم که شاید خوشایند نباشه

    اما سریع میام ذهنمو پر میکنم از هزاران اتفاق و نعمتی که خدا برام خلق کرده و میگم ببین فلان موقع که اینجوری شد و ذهنتو کنترل کردی خدا چه نتیجه هایی داد این بارم اگه ذهنتو درست هدایت کنی نتیجه عالی میبینی

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    احسان شهرکی گفته:
    مدت عضویت: 862 روز

    بنام خدا

    سلام ب استاد عزیزم

    خداروشکر ک در مسیر جدید قدم گزاشتم مسیری ک سراسر شادی و لذت هست

    ی مثالی از خودم بزنم زمانی ک مشکلاتم رو بیرون از خودم میدیدم

    یک سال پیش ک من تو این مسیر نبودم توی روابط خیلی مشکل داشتم

    الان میفهمم ک کاملا مشکل اصلا ب بیرون از من ربطی نداشت ولی متاسفانه فکر میکردم شرایط بیرونی دخیل هستند

    یک سال پیش خیلی توی روابط با همسرم مشکل داشتم و هر مسئله ایی ک میشد بزرگشم میکردم و ب خونوادم میگفتم و شاکی بودم ک من مقصر نیستم و همسرم هست ک باعث مشکلات توی زندگیمون شده

    و ادامه داشت تا جایی ک چندین بار قهر و دعوا و بحث جوری ک خونم رد لیوان هایی ک پرت میکردم ب در و دیوار هنوز هست تا این حد عصبی و پرخاشگر تا کار ب مشاورم رسید و تا یک قدمی جدایی رفتم

    میگم کلا مشکل رو کاملا بیرون از خودم میدونستم

    اما الان ک یک سالی میشه ک خواستم تغییر کنم و ب لطف خداوند مهربانم هدایت شدم ب این سایت

    الان استاد عزیزم دقیقا نمیدونم بگم توی این یک سال چن بار اصن دعوا کردم چ برسه بخوام برم ب بقیه بگم

    و زندگیم کاملا تغییر کرده

    آرامش حتی توی حرف زدنم تغییر کرده

    الان میتونم بگم زندگیم ب دو بخش تقسیم شده

    زندگی قبل از آشنایی با استاد عباس منش عزیز و زندگی بعد از آشنایی با استاد عباس منش عزیز

    و با آگاهی هایی ک کسب کردم و عمل کردم تا همین حد ک باید جدی تر باشم برای عمل ب قوانین تونستم شرایطی رو بسازم ک اگه چیزی بشه نه فقط توی روابط با همسرم بلکه شرایط کاری و هر مسئله ی دیگه میتونم بگم نسبت ب قبل شرایط بیرونی رو دخیل نمیدونم و ب خودم میگم

    من چ فرکانسی فرستادم ک نتیجش این بود

    البته نتیجه نازیبایی ک چندین بار برام تکرار بشه ن فقط یک بار بعد از مدتها

    و میبینم توی روابط کمتر ب مشکل برخوردم

    و الان زندگیم از لحاظ روابط بهتر شده جوری ک میبینم خود همسرم هم تغییر کرده

    همه اینها لطف پروردگارم بود ک منو قرار داد توی این مسیر

    و در آخر هم سپاسگزار شما هستم استاد عباس منش عزیز بابت حضورت در زندگیم

    بابت این ک توی زندگیم رنگ خدا پررنگ تر شده

    سپاسگزارتم استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    امين سرلك گفته:
    مدت عضویت: 2098 روز

    استاد عباسمنش عزیز سلام

    آیا احمقانه به نظر نمیرسه یه آدم به دلیل عملکرد نادرست و گرونی های اجناس با توجه به تورم ، انقدر پول بسازه که به قول شما “عین خیالشم نباشه ” و پرداخت بکنه .

    تا جایی که به رشد فردی فکر کنی و ثروت بسازی باهاتون موافقم ، ولی آیا اسمش باج دادن نیست وقتی یه جنس به دلیل عملکرد نادرست بالا بره ، یادمه اهل باج دادن نبودید شما ، یعنی بابت پولی که وقت گذاشتم و ساختم احترامی قائل نباشم ، یعنی انقدر عضله هاتو قوی کن تا ضربه هارو متوجه نشی !!

    چرا باید پول اضافی پرداخت کنم

    چرا باید بهای مدیریت نادرست یکی دیگه رو من با ثروت بیشترم بپردازم .

    دیدگاه شما محترم ، نمیخوام بگم این حرف غیر منطقیه ، ولی منطق من باهاش مسئله داره .

    تو یه کشور دیگه یه بطری نوشابه چندین سال با یه قیمت ثابت میمونه و فقیر و غنی به راحتی تهیه اش میکنن ، تو کشور من کمتر از یکماه همون بطری ۲ تا قیمت عوض میکنه و بیشتر میشه .

    کشورم رو دوس دارم علاقه آنچنانی به مهاجرت ندارم ، میشه راهنمایی کنید و نظرتون رو بگید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سروش اکرمی گفته:
    مدت عضویت: 1126 روز

    سلام به استاد عزیز

    همین الان که این کامنت رو مینویسم دارم دلیل اصلی مشکلاتم رو میفهمم، من توی این دوران که اختلال توی اینترنت هست و خیلی از شبکه ها اجتماعی و برخی سایت ها باز نمیشه با اینکه کارم صدرصد به اینترنت مربوطه، با خودم گفتم این منم و باورهای فراوانیمه که موجب درآمدم میشه و پولی که به سمتم میاد ارتباطی به شرایط بیرون نداره و به این مورد ایمان داشتم و جالب بدونید من بیشترین درآمد عمرم رو توی مهرماه داشتم.

    برسیم به جایی که من خواستار گرفتن یه خونه جدید هستم اما چون عوامل بیرونی رو مقصر میدونم مثل گرونی مسکن، منصف نبودن صاحب خانه ها ، هیچ کس نیست بهم کمک کنه ، جیب خالیم و … الان ۱ ساله که نمیتونم جای مناسب پیدا کنم الان میفهمم که چرا این گره باز نمیشه چون من همه اش به دنبال مقصر پیدا کردن و غر زدن هستم.

    اما حالا که ترمز پیدا شد مطمئنم بهترین خونه رو خواهم گرفت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    احسان طلوعی گفته:
    مدت عضویت: 931 روز

    سلام به بهترین استاد دنیا،این اولین کامنت من در زیر این سایت هست،خیلیی خوشالم که خداوند متعال و بلند مرتبه مرا هدایت کرد تا با شما اشنا شوم،واقعا قلبی دوستون دارم و بدون شک بهترین معلمی هستید که تا به حال داشته ام،از خدا سپاس گزارم که شمارا سر راه همه ما قرار داد تا بتوانیم زندگی سرشار از شادی و فروانی داشته باشیم،خیلییی دوستون دارم مطمعنم در اینده نچندان نزدیک همدیگر و ملاقات خواهیم کرد و شما از من که شاگردتون هستم چیزی های خوب و عالی زیادی خواهید شنید،یه دنیا ممنون استا عباسمنش عزیزم،امیدوارم روز به رو نتایج های بزرگی بگیرید چون واقعن لیاقتش را دارید️️️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1072 روز

    سلام استاد جانم و مریم عزیز

    در جهانی هستیم که جواب به افکار و فرکانس های ما میدهد

    معمول افراد دنبال مقصر میگردند وهیچ گاه نمیخواهند خودشون رو مقصر کنند پهنه چیز را شرایط میدانند البته که از قدیم این افکار در ما نهادینه شده باید این افکار که فرکانس ما رو جهت دهی میکند را عوض کنیم این افکار ما هست که شرایط زندگی ما رو عوض میکند وما را در مدار درست قرار میدهد امواج بدبختی یا امواج خوشبختی هر دو چهره کدام یک فرکانس دارد درست مانند دیش تلویزیون که به هر طرف بدهی همان منطقه را نشان میدهد حالا ما با کانون توجه مان وفرکانس های مان جهت دهی میکنیم این مدارها را وهمان هایی را وارد زندگیمون میکنیم که ما از قبل فرکانس آن را فرستادیم

    همین که گفت من اصلا به استعداد اون بازی کن کار ندارم درست همان افکار خودش هست اگه میخایم دردی را درمان کنیم نباید دنبال آرام بخش باشیم چون آرام بخش چند ساعت درد را ساکت می‌کنه بعد دوباره بهم میریزم باید این مسئله را از ریشه درست کنیم این که دنبال شخصی هست که افکار درست داشته باشه خود آن درمان هست چون اتفاقات خوب را افکار خوب میسازد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رامین خطی گفته:
    مدت عضویت: 1440 روز

    با سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همینطور دوستان عزیزم تو این سایت

    یه فایل عالی دیگه از استاد رو دیدم و شنیدم و لذت بردم

    تک به تک مثال هایی که استادمیزد تو زندگی خودم اتفاق افتاده بود هر کجا که شاکی بودم جهان هم پس گردنی میزد و هر کجا خودم رو مسئول دونستم کارهام عالی پیش رفت

    از این فایل یاد گرفتم زیپ دهنمو ببندم موقع نارضایتی و ورودی هامو و افکارمو مقصر بدونم

    و با تغیر افکار و ورودی بصورت دائمی اصلا تو شرایطی قرار نگیرم که بخوام کسی رو مقصر بدونم و بخام شاکی باشم از شرایطم

    و یا اگر تضادی بود بگم به خودم که الخیر فی ما وقعه

    و من نمیتونم شرایط کشور و خیلی از شرایط هارو عوض کنم تنها وظیفم اینه که خودمو عوض کنم افکارمو زیبا کنم به نکات مثبت هر چیزی توجه کنم و احساس سپاسگزاری رو در خودم بوجود بیارم تا جهان هدایت کنه منو به شرایط دلخواه

    که الان با دوره 12قدم شروع کردن به باور سازی و کنترل ورودی و شنیدن و دیدن فقط فایلای استادو الان یادم افتاد که بصورت معجزه آسایی تلوزیون خونمون رو چند روز قبل کلا جمع کردم بنا به دلیلی و واقعاحرفهای استادرو باید طلا گرفت که همیشه میگه وقتی تصمیم به تغیر میکنی جهان برات کرنش میکنه و تعظیم میکنه

    مرسی ازت استادعزیزم هر مثالی که میزنید یه دری برام باز میشه

    در پناه الله یکتا شاد وسالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1183 روز

    بنام یکتای هستی بخش…

    سلام…

    من قبلا این فایل رو دیده بودم زمانی که تازه روی سایت قرار گرفته بود ولی اصلا یادم نیست محتواش راجع به چی بود…الان هم فایل رو هنوز باز نکردم و فقط مقاله رو خوندم و تصمیم گرفتم به سوالات جواب بدم…

    یک هفته ی پیش بود که من مهمونی اومده بودم خونه ی مادرم…مادرم سابقه ی معده درد داشتن و هفته ی پیش که اینجا بودم دچار درد شدیدی شدن و مجبور شدیم ببریم بیمارستان…تو راه خیلی اعصابم به هم ریخته بود و حالم خیلی بد بود نمیتونستم احساسمو کنترل کنم…از دست مامانم شاکی بودم که چرا از خودش مراقبت نکرده…کلی احساس و افکار بد چون واقعا دوست نداشتم فضای بیمارستان رو ببینم… این احساس بدم نتیجه اش این شد که مامانم بستری شد و منم شب مجبور شدم همراه بمونم پیشش و تا صبح سعی داشتم که احساسم رو خوب کنم…

    فرداش اومدم خونه دوباره سعی کردم که خودمو جمع و جور کنم… یه هفته مامانم بستری شد … و من تو این یک هفته خیلی به لحاظ احساسی بالا پایین شدم ولی در نهایت تونستم ذهنم رو کنترل کنم و به این اتفاق به عنوان یک تضاد که قراره منو بزرگتر کنه و منو به خواسته هام برسونه نگاه کردم از زوایای مختلف…دیروز خیلی با خدا حرف زدم و همه جوره بهش توکل کردم و ازش کمک خواستم…نتیجه اینکه مامانم امروز مرخص شد…و هزینه ی بیمارستانش باورنکردنی کم بود…چون تو یه بیمارستان خصوصی بستریش کرده بودم و خیلی خیلی بابت هزینه هاش نگران بودم و همینطور اطرافیانم خیلی بهم ترس وارد میکردن که چرا آوردینش این بیمارستان و یه جورایی بازخواستم میکردن…منم هیچ حرفی نداشتم فقط تو دلم میگفتم خدایا من تاحالا هیچ بیمارستانی نرفتم جایی رو بلد نیستم تو بگو کجا برم چیکار کنم تو آشنای من باش…آخ که چقدرررررر خوبه خدا پارتیت باشه همه جا…وقتی حسابدار هزینه ی بیمارستان رو گفت از خوشحالی داشتم بال در میاوردم…خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: