پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

436 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2214 روز

    بنام خدا

    گام نهم

    استاد شباهت علف های هرز برای من مثال نشخوارهای ذهنی

    وقتی از ی موضوعی ناراحتم. و گفتگوی ذهنی من شروع میشه

    یهو ب خودم میام میبینم از کجا ب کجا وصل شدم

    و اصلا موضوع اول الان نیست

    بلکه چیزایی که از قبل توی ذهنم تلنبار شده اومدن بالا و مثل ی درخت بلند و تنومند ( از بس که طولانی مدت تو ذهنم بودن و هی با نشخوارها آبیاری شدن)

    «اینجا ذکر کنم که بعد از دوره احساس لیاقت واقعااا توی این موضوع بهتر شدم

    و سریع مچ ذهنم میگیرم

    و ادامه نمیدم »

    مثلا سر ی موضوعی با همسرم بحثمون میشه

    چند دقیقه بعدش همون موضوعاتی ک اصلا ربطی ب بحث نداشتن

    میاد وسط

    اون چیزایی ک من درونم دفن کردم

    دوباره نبش قبر میکنم

    موضوعات حل نشده

    ک البته با مدار الان همسرم هم حلشون رو‌ممکن نمیبینم

    و من باید روی خودم کار کنم

    چون دیدم که چطور مدار خواهرم و همسرش تغییر کرده در این زمینه

    موضوع بعدی استاد در مورد خرد کردن هدف

    من توی کامنتای قبل نوشتم ک

    ب کامنت سعیده جان رضایی هدایت شدم

    ک مجدد کلیپ آموزش زبان برای اپارات آماده کنم

    ولی اینبار تیکه تیکه

    سال قبل من اومده بودم ی درس رو کامل تدریس کرده بودم و اپلودش اینقدر داستان بود ک بیخیال شدم

    ولی وقتی خوندم ک سعیده جان روزی ی تمرین ضبط میکنن

    برای من هدایت خدا بود

    و دیدم ک چقدر تیکه تیکه انجام دادن آسون تر

    و کمتر از من وقت میگیره

    واقعا کامنت خوندن و نوشتن چقدر خوب

    گاهی خدا تو ی کامنتی برات هدایت رو گذاشته

    گاهی ی کامنتی ی باوری رو توی تو بولد میکنه و پیداش میکنی

    وقتی کامنت مینویسی حست خوب میشه

    توجهت میره ب زیبایی

    ب سپاسگزاری

    و گاهی هم چیزایی نوشته میشه توی کامنت ما که برای دوستان ی راهنماس

    خداروشکر برای امکان حضورم و دسترسی ب این سایت ارزشمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مینا مردان نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    سلام استاد و سلام بانو شایسته عزیزم بی اندازه دوستتون دارم

    گام یازده

    استاد من تو این چند سال که با شما آشنا شدم دیگه هیچ تظاهراتی هی

    چ دور همی که توش کلمات نازیبا باشه نمیرم البته بگم قبلاً صف اول بودم از ترس اینکه نکنه نرم تظاهرات خدا از دستم نارحت بشه ، با این جور تفسیر ها همیشه حضور داشتم و بعد از آشنایی باشما روح من در این مورد به آرامش رسید و جواب خیلی سوالاتم و پیدا کردم و تونستم اصل رو از فرع تا حدودی تشخیص بدم شکر ت خدایا

    در مورد پلیس ها هم من ذهنیتم نسبت بهشون خوب بوده هست و تا الان همیشه خوبی دیدم از شون فر کانس من که تنظیم باشه اونام جز خوبی کار دیگه ای ازشون بر نمیاد

    در مورد قدر شناسی

    در مورد خودم کلی مثال دارم و باید شکر گذاری کنم

    منم استاد قبلاً عادت کرده بود ذهنم به ندیدن نعمت ها و لی الان هر روز صبح که از خواب بیدار میشم شکر گذاریم و شروع میکنم

    شکر گذاری امروز و پاداش ها

    خدایا شکرت امروز تونستم مرخصی بگیرم با مادرم وقت بگذرونم و لذت ببرم

    خدایا شکرت صب به موقع بیدارم کردی و به موقع حاضر شدم

    خدایا شکرت بعد از مدت ها یکم پیاده روی کرم میون کوها چقد از دیدن منظره کوه و طبیعت و خونه های خوشگل لذت بردم شکرت خدایا سوپرایزم کردی وقتی رسیدم محلی که کار داشتم منشی ها عوض شده بودن دوتا بانوی مهربان و خوش اخلاق بود و چقدر زیبا و روی خوش کار منو راه انداختن و سوپرایز بعدی هزینه کمترشون بود

    آنقدر خوشحال بودم که تصمیم گرفتم مسیر برگشت هم پیاده روی کنم لذت ببرم و با خدا حرف بزن

    شکرت خدا یا راحت تو مسیر من و آسان کردی برای آسانی ها و پول نقدی که لازم داشتم به راحتی به دست آوردم

    شکرت خدایا با مامان رفتیم بازار کلی گشتیم خرید کردیم هدیه گرفتیم و هر دومون خوشحال بودیم

    شکرت خدایا امروز یک ناهار جدید ایجاد کردم با هدایت تو و چقدر خوشمزه بود

    شکرت خدایا برای شام هم یک هدایت باحال کردی و الان میرم که درست بکنم و با مامان بخوریم و لذت ببریم

    شکرت خدایا امروزت واقعا عالی و پر انرژی و پر برکت بود برام

    خدایا هروز ازت هدیه می‌خوام هر روز بهم هدیه میدی واقعا ممنونم که اینقدر دست و دل بازی

    خدایا شکرت هر روز باید یادآوری کنم چقدر لباسایی که می پوشم باکیفیت هستم قبلاً از این خبرا نبود و خودم نمی‌تونستم برا خودم چیزی تهیه کنم چه برسه به لباس ، خدایا من خیلی فراموش کارم معذرت می‌خوام گاهی غر میزنم چرا اینو اونو ندارم در حالی که کلی نعمت دادی که باید سپاس گذاری کنم

    خدایا شکرت به خاطر خوراکی های با کیفیت

    خدایا شکرت به خاطر وجود مادرم

    خدایا شکرت به خاطر خونه ای که برامون پیدا کردی از همه خونه های قبلی بهتر و راحت تره

    خدا یا شکرت به خاطر اینکه جایی متولد شدم که همه جایش پر از منظره های زیباست هر روز میتونم ببینم و لذت ببرم بدون هیچ هزینه ای

    خدایا شکرت به خاطر همکارای خوبم

    خدایا شکرت به خاطر استاد به خاطر بانوی عزیز و ایده های عالیش خدایا شکرت برای بچه های سایت که از خوندن کامنت هاشون باورام هروز بهتر و قویتر میشه

    خدایا برای هدایتم به این سایت شکرت

    خدایا به خاطر اینکه من و به این پروژه عالی هدایت کردی و داری تربیت می‌کنی ذهنم و سپاس گذارم

    خدایا برای همه نعمت های که قابل شمردن نیست سپاس گذارم شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1558 روز

    بنام خدواندهدایتگر ” گام چهادهم”

    باسلام وهزاران درودحضوراساتیدگرانقدرودوستان نازنین

    خدایاشکرت که امروز هم به من فرصت دادی تاگام چهاردهم ازپروژه خانه تکانی ذهن راباموفقیت بردارم

    الهی به امیدتو

    ” گام چهاردهم” ” کنترل ورودیهای ذهن”

    * خلاقیت دریافتن نکات مثبت درهرشرایطی:

    خلاقیت دریافتن نکات مثبت هرشرایطی رابه سمت بهترتغیرمیدهد

    شرایط حساس کنونی ،برهه حساس کنونی جمله ای که بیش از40 سال داریم میشنویم

    امابایدباکنترل وردیها وکنترل ذهن قادرباشیم تااین شرایط حساس کنونی رو تبدیل کنیم به شرایط عالی کنونی،شرایط لذت بخش دایمی کنونی،شرایط بی نظیرودوست داشتنی کنونی

    کنترل ذهن درابتدای کار، درشرایط بیماری واتفاق نادلخواه کمی سخت است البته عده ای هم هستند که درشرایط سخت هم کنترل ذهن دارندبه اتفاقات تلخ وناخواسته ها واکنش نشان نمی‌دهند درواقع واکنش گرانیستند

    همواره افکار وذهن ماداره زندگیمون روخلق میکنه زمانی که اتفاق ناخواسته ای رخ میدهداگرکنترل ذهن نداشته باشیم فرکانسهای ماداره به جهان درخواست اتفاقات وشرایط ازجنس همان چیزی که داریم به آن توجه میکنیم رامیدهد

    *یکی ازموثرترین اقدامات برای کنترل ذهن حذف تلویزیون ،اخبارورسانها اززندگی است که خوشبختانه من هم ازسال 98 که دراین مسیر الهی قرارگرفتم بعدازچندماه موفق شدم کلا تلویزیون ،ماهواره ،رسانه هاودرادامه هم شبکه های اجتماعی رواززندگی ام حذف کنم ودرحال حاضرتنها رسانه وسایتی که دنبال میکنم سایت عباسمنش میباشد وواقعا حذف اخباراززندگی ام آرامش فوق العاده ای به من داده

    خدایاشکرت بابت آرامشی که دارم

    *چرارسانه هابه اخباروموضوعات منفی بیشترتوجه میکنند ومانورمیدهند؟

    چونکه مردم اینجوری دوست دارندکسانی که پیگیراخبارهستندهمیشه دوست دارند درمورداتفاقات بدوبدبختی هابشنوند اینجا است که رسانه ها هم به سلیقه مخاطبان اهمیت میدهند وتولید محتوامیکنند وهرروزشاهدراه اندازی شبکه های جدیدخبری درجهان هستیم البته که منبع درآمدهم هست براشون درکناراخبارتبلیقات هم دارند تاسرپا باشند

    *خروجی های ماهمیشه منطبق است باورودیهای ما ورودیهای مناسب خروجی های مناسب ایجادمیکنه ومابه زیبایهای بیشترهدایت میشویم به واسطه ورودیهای ذهن خروجی هااتفاقات رخ میده

    *کنترل ذهن وورودیها دقیقا مثل غذای جسم است ایاماحتی درشرایط سخت حاضریم که غذای فاسد یابی کیفیتی بخوریم قطعا خیر ورودیهای نامناسب ذهن مثل سمی است که میخوریم غذای روحی نامناسب که همان ورودیهای ذهن است هزاران برابربیشترروح روان مارابیمارمیکند

    تفاوت درغذای جسم این است که بلافاصله یاچندساعت بعدازمصرف غذای ناسالم بدن ما بامعده درد ،دل پیچه واکنش میده امادرغذای روح یاهمان ورودیهای نامناسب فاصله بین نتیجه زیاداست افکارنامناسب یاورودیها اینجوریست که فرکانسها یک فاصله زمانی نیازدارند تابه قدرت برسند تانتیجه راایجاد کنند

    ازانجایکه جنس اتفاقات نادلخواهی که رخ میده شباهت زیادی به اتفاقات قبلی داره وتفاوت زیادنیست مااتفاقات بدرودرک نمیکنیم ومتوجه نمیشیم که هرروز داره اوضاع بدتربدترمیشه چونکه همیشه ودرهمه حال افکارنامناسب داشته وهمیشه هم داشته اتفاقات بدراتجربه میکرده اما کسی که داره روخودش کارمیکنه ودرمسیردرست است وهمیشه داره غذای سالم میخوره اگرغذای ناسالمی بخوره تفاوت اززمین تااسمان است وبدن سریع واکنش نشون میده وبلافاصله متوجه میشه

    دربحث غذای روح واتفاق بد هم همینطوراست اگرمادرمسیردرست باشیم وداریم روی باورهامون کارمیکنیم فرد سریعامتوجه این موضوع میشه چه ورودی نامناسبی داشته، چه فرکانسی روارسال کرده که منتج به اتفاق نادلخواه شده است

    *باورهای مناسب برای سیستم ایمنی بدن:

    اگرماقانون تکامل رادرک کنیم متوجه این موضوع مهم میشویم که جهان ،طبیعت موجودات و انسان باتکامل وبهبودمستمربه سمت بهترشدن وقوی ترشدن درهمه ابعاد حرکت میکنه

    انسان امروزی موجودات زنده حیوانات پرندگان طبیعت کلا کره زمین حاصل صدها میلیون وشایدهم میلیاردها سال تکامل وبهبودمستمراست

    مابایدباورداشته باشیم که سیستم ایمنی بدن ما قادراست همه چیزودرخودش حل کنه وقتی سیستم ایمنی بدن قوی باشد ازپس همه چیزبرمی اید

    هرروز سیستم ایمنی ودفاعی بدن داره

    قوی ترمیشه

    هرچقدرباورمابه سیستم ایمنی بدن مون قوی ترباشه بدن مابهترعمل میکنه این یک قانون است که ذهن انسان تاثیرمستقیمی برجسم انسان دارد وهرچه ماباورهای مناسب ذهنی به جسممون داشته باشیم جسم بهترعمل میکنه

    مابایداین نگاه رودرذهنمون ایجادکنیم که جسم من قوی است گلبول‌های سفیدبدن من بسیارتابسیارقوی هستند وازپس هربیماری برمی ایدوهرویروس ومیکروبی روازبین میبرند

    ازتجربه خودم براتون بگم

    من تاقبل ازاشنایی بااستادوسایت ایشان 20سال دچارسردردهای میگرنی وافسردگی خفیف بودم و20سال انواع داروهای آرامش بخش وخواب اورمصرف میکردم اما به لطف خدای مهربان درهمان ماه‌های اول آشنایی بااستاد وبااستفاده ازاموزه ها واستفاده ازتمرین فوق العاده اهرم رنج ولذت دردوره بی نظیرثروت 1دریک بازه زمانی یک ماهه لطف خداشامل حالم شدو موفق شدم براین بیماری چندین ساله فائق ایم ونزدیک 5سال است که حتی یک قرص هم مصرف نکردم وهرزمانی که سرماخوردگی مختصری هم پیش میاد باداروی شفابخش استاد یعنی یک لیوان آب با بک عددلیموترش تازه ویک قاشق عسل طبیعی درکمترین زمان ممکن خوب خوب میشم

    *باورهای مناسب برای غلبه ترس ازمرگ:

    مرگ یک اتفاق عجیب وغریب وبدی نیست همه انسانها که بدنیا آمده اند روزی هم ازدنیا خواهندرفت حالا شکل وزمان این اتفاق برای افرا متفاوت است مرگ کاملا یک رخدادطبیعی است وهیچ کس تاابدزنده نخواهدماند

    بایدتلاش کنیم وبه این باوربرسیم که زندگی دردنیای مادی یک سفرگذرااست وبایدازاین سفرنهایت لذت راببریم

    اگرماذهن مثبتی داشته باشیم می‌توانیم ازدل هراتفاقی حتی ناخوشایند زیبایی بکشیم بیرون اینجااست که زندگی زیبامیشود وهرروززندگی زیباتری راتجربه میکنیم هم ظاهرزیباهم باطن زیبا

    ماقادرخواهیم بود باکنترل ورودیها وکنترل ذهن ازجامعه جدابشیم ودنیای متفاوت وزیبایی برای خودمون رغم بزنیم

    تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1558 روز

    بنام خدواندهدایتگر ” گام پانزدهم”

    باسلام وهزاران درودحضوراساتیدگرانقدرودوستان نازنین

    خدایاشکرت که امروز هم به من فرصت دادی تاگام پانزدهم ازپروژه خانه تکانی ذهن راباموفقیت بردارم

    الهی به امیدتو

    ” گام پانزدهم” ” مرورچندکلیدبرای هماهنگی باقانون”

    * کانون توجه:

    کاری که بایدهمواره انجام بدیم کنترل ذهن است به چیزهای توجه کنیم که به مااحساس بهتری می‌دهد اگرمابتوانیم همیشه تمرکز وکانون توجه مون روروی نکات مثبت زندگی وزیبایها بگذاریم آنوقت است طبق قانون خداوندهدایت میشیم به سمت زیبایهای بیشتر

    * تغیرشغل:

    بایددنبال کاری باشیم که عاشقش هستیم به شغل به چشم کارنگاه نکنیم آنوقت است که ثروت ونعمت فراوان می‌رسد اگرعاشق کارمون باشیم خلاق ترهستیم زمان بیشتری براش میزاریم باکارمون حالمون خوبه

    * چه کارکنیم تامحیط اطراف منفی رو به مثبت تبدیل کنیم؟

    بایدباکنترل ذهن ذهنمون رومدیریت کنیم حداقل یک نقطه مثبت پیداکنیم تاحالمون بهتربشه وسعی کنیم درصد مثبت راببریم بالا بالاتر تابه احساس خوب برسیم

    * نظرراجع به عزاداری برای امام حسین ع:

    سالیان سال است که ما براساس اعتقاد پیشینیان خودداریم عزاداری میکنیم این درحالی است که هیچ منطقی پشت این کارنیست انسان هرکاری روکه انجام میده بایددارای منطق ودلیل موجه باشه خودخدادرقران گفته که پیرو پدران وگذشتگان خودنباشید

    * نکته کلیدی درباره قانون جذب:

    هیچ نکته کلیدی وجودندارد کنترل ذهن باید دایمی باشد وقانون تکامل هم رعایت شود مثل اینکه بگیم یکباریک غذای باکیفیت وعالی بخورم تادیگه گرسنه نشوم ماهمیشه بایدغذابخوریم تاگرسنه نمانیم

    * سلامتی جسم وبدن:

    مابایدباورداشته باشیم که سیستم ایمنی بدن ما قادراست همه چیزودرخودش حل کنه وقتی سیستم ایمنی بدن قوی باشد ازپس همه چیزبرمی اید

    هرروز سیستم ایمنی ودفاعی بدن داره

    قوی ترمیشه

    هرچقدرباورمابه سیستم ایمنی بدن مون قوی ترباشه بدن مابهترعمل میکنه این یک قانون است که ذهن انسان تاثیرمستقیمی برجسم انسان دارد وهرچه ماباورهای مناسب ذهنی به جسممون داشته باشیم جسم بهترعمل میکنه

    مابایداین نگاه رودرذهنمون ایجادکنیم که جسم من قوی است گلبول‌های سفیدبدن من بسیارتابسیارقوی هستند وازپس هربیماری برمی ایدوهرویروس ومیکروبی روازبین می‌برد

    * نوسان درتمرینات:

    همه چیز برمیگرده به اهرم رنج ولذت درذهنمون مابایدهمیشه کاری انجام بدیم که ذهن ما ازانجامش لذت ببره وازعدم انجام کاری که ذهنمون رنج میبره

    * پیداکردن علاقه: درهربرهه وزمانی که به کاری علاقه مندهستیم بریم انجامش بدیم وازش بگذریم وسیربشیم وتجربه کسب کنیم

    * مدیتیشن چیست؟

    یعنی اینکه بتونیم ذهنمون راازادکنیم به موضوع خاصی فکرنکنیم رهاباشیم راههای فراوانی وجوددارد مثلا یکنفرباخداصحبت میکنه وحالش خوب میشه فرددیگری چشمانش رامیبنده نفس عمیق میکشه به احساس خوب میرسد

    * چگونه جسورباشیم:

    بایدبریم تودل کاروتودل ترسهاباید به مابربخوره که دیدی توعرضه انجامش رانداشتی توترسو وبزدل هستی

    * تقسم کارباخدا:

    خدادرهمه حال داره کارمون راانجام میده ماباید فقط بندگی خدارابکنیم فقط روی خداحساب کنیم وسمت خودمون راانجام بدیم آنوقت است که خداسمت خودشوعالی انجام میده خداهمواره درحال هدایت مااست

    * ترک اعتیاد:

    هرگاه ما درشرایط سختی قرارگرفتیم اگراحساس ضعف کنیم وبخواهیم تصمیم نادرستی بگیریم بایدبه مابربخوره وبه خودمون بگیم که این تصمیم آزبدبختی من است ومن آدم ضعیفی هستم

    * چطوربین دوشغل موردنظریکی راانتخاب کنیم؟

    ترکیب بین آن دوشغل وعلاقه مون راپیداکنیم به سمتش حرکت کنیم وعاشقانه آن کاررانجام دهیم ودراحساس خوب باشیم وآرامش داشته باشیم انگاه الهامات خداوند رادریافت میکنیم وایده های جدید میادوروزبه روز همه چی بهترپیش خواهدرفت وثروت ونعمت به سمت ماسرازیرخواهدشد

    * بورس وفارکس:

    زندگی صرفا پول دراوردن نیست تنهاقاعده زندگی هدف داشتن ولذت بردن اززندگی است اگراززندگیمون لذت ببریم لاجرم پول وثروت واردزندگیمون خواهدشد

    تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1193 روز

    سلام با عشق

    خدا راشکر بابت مریم جان که داره زحمت می‌کشه با خانه تکانی ذهن

    خدا را شاکرم بابت دیدن دوباره این فایل ،من فکر کردم قبلاً کامنت نوشتم

    امروز صبح خدا بهم گفت از اول شروع کن به دیدن این فایل و نکته برداری کن وبعد بیا کامنت بذار

    چقدر زیبا بود این فایل

    با این که این فایل 10 ها بار گوش کردم ولی هر بار که گوش میدم ،نکته های تازه می‌شنوم

    استاد عزیزم واقعا ازتون سپاس گذارم.

    من واقعا حرف های شما رو قبول دارم .

    ما مسئول زندگی خودمون هستیم .

    خدا را شکر من زیاد تو شبکه های اجتماعی نیستم .واین موهبت برای من .

    و همیشه به خودم و همسرم گفتم : ما مسئول خودمون هستیم دیگران مقصر نیستن .

    من باید فقط توکلم به خدا باشه .

    توحید عملی داشته باشم و عمل کنم که این سخت ترین قسمت

    من باید از درون تغییر کنم .

    من مقصرم….

    استاد عزیزم نمی‌دونم الان که دارم این مطلب می‌نویسم

    احساس میکنم خداوند منو هدایت می‌کنه و باید فکر و باورم عوض کنم نسبت به همسرم

    چون بیشترین مشکلم در روابط

    باید شخصیتم عوض کنم

    و بپذیرم که خودم این شرایط به وجود آوردم پس با توکل به خدا ،خودم تغییر میدم .

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    با کسب اجازه از خداوند مهربانم برای نوشتن

    من پروژه خانه تکانی ذهن رو با تعهد تا از روز اول مهر تا روز بیست و پنج مهر با تعهد ادامه دادم اما از روز 26 این پروژه به صورت تمرکزی قطع شد (بهانه هایی از جمله مهمان، کار فشرده بعد از رفتن مهمانها و…) …بعد هم با اینکه میخواستم اون تمرکز رو بذارم به علت احساس بد ناشی از اینکه چرا تعهدم رو شکستم نمیتونم تمرکز کنم…

    حالا من با تمرکز روی دستاوردهای همون 25 روز تعهد و تمرکز روی آگاهی های این لایو ها تلاش میکنم تا دوباره متعهد بشم و از امروز باز هم با مرور دستورالعمل اصلاح مسیر کنم و بیام به صراط مستقیم…

    هرچی که یادم میاد مینویسم:

    1. شناخت خیلی بهتر افکارم و چگونگی نگاهم به خیلی از مسائل…و درک بهتر عمل کردن به قوانین جهان…بخصوص متوجه شدم که چقدر در دو مورد ضعف دارم و از موقعی که فهمیدم انصافا دارم تلاش میکنم تا خودم رو بهتر کنم…اول اینکه خیلی بقیه رو توی ذهنم قضاوت میکنم (از استادم در دوره جهانبینی یاد گرفتم در مورد پاشنه های آشیل ام نگم من اینجوری بودم…چون اون وقت فکر میکنم اون مسئله رو دیگه ندارم و دقت و تعهدم در مورد اون مسئله کم میشه و دوباره ازش ضربه میخورم بلکه همیشه بگم من اینجوری هستم…استاد گفتن این رو از انجمن معتادان گمنام یاد گرفتند که حتی بعد از 20 سال پاکی باز هم برای معرفی میگن من فلانی هستم یک معتاد…تا بدونن اعتیاد نقطه ضعف حال حاضرشون هست و مراقب رفتارهایی باشن که ممکنه اونها رو به سمت برگشت به اعتیاد سوق بده)…برای بهتر شدن مدام دارم توی ذهنم قضاوتها رو به سمت افکار بهتر جهت دهی میکنم…همین باعث ایجاد روابط بهتر با آدمها شده باعث دریافت محبت بیشتر از جهان اطرافم شده….دوم اینکه به قضاوت بقیه هم خیلی اهمیت میدم…برای اینکار هم وقتی انتقادی ازم میشه یا مستقیم یا غیر مستقیم باور هایی درست رو تکرار میکنم مثلا اینکه اون چی فکر میکنه اصلا تاثیری در سرنوشت من نداره افکار من و باورهای من هست که زندگی منو خلق میکنه….اگه مسیری که من باور پیدا کردم درسته با سند و مدرک به درستی اش ایمان آوردم که دیگه نباید نگاه بقیه ناراحتم کنه…اگه نه که دیگه زر مفت میزنم که من ایمان آوردم…یا مسیرم رو با ایمان ادامه میدم…یا اگه اطمینان ندارم برم دنبال دلایلی بگردم تا ایمانم رو تقویت کنه…اینکه اون آدم چی میگه که اصلا مهم نیست

    2. گفتگوهای درونی ام طبق گفته خانم شایسته عزیز واقعا مثبت تر و خداگونه تر شده…این بهم خیلی کمک میکنه تا مدت زمان بیشتری در احساس خوب باقی بمونم…این باعث میشه از زندگی ام لذت ببرم

    3. یکی از مسائلی که قبل از این پروژه برام ایجاد شده بود به راحتی حل شد…در حقیقت توی کارم ازم یک شکایتی شده بود و من که اصلا تابحال چنین چیزی رو تجربه نکرده بودم خوب اولش خیلی بهم ریختم اما طبق دستورالعمل پروژه رهاش کردم گفتم من که نمیتونم کاری کنم براش…حتی واقعا یکبار منو برای توضیح خواستن…خیلی جالب بودم برام که اولش تمام بدنم میلرزید چون اصلا نمیدونستم چی باید بگم و چی میشه….اما خدا یه دستان مهربونی رو اونجا قرار داد که اصلا قرار نبود اونجا باشند اومدن بهم توضیح دادند که چیزی نیست نگران نشو…این در حقیقت مربوط به شما نیست ما بررسی کردیم و خیلی مهربانانه و با احترام باهام برخورد شد…حتی خودشون توضیح دادند که چی باید بنویسم…توی این مدت ذهنم رو کنترل کردم تا فک کنم در روز بیستم و چهارم پروژه برام یه ابلاغیه اومد که هم خود قاضی حکم داده که من بی مسئولیتی نکردم و هم خود شاکی منصرف شده و اصلا شکایتش رو پس گرفته…اونقدر خدا رو شکر کردم که این مسئله منو به راحتی از مسیر آسان برام حل کرد که اون روز خدا شاهده میخواستم بال در بیارم برم تا خود آسمون…راستش این مدت انقدر آگاهی های این پروژه انقدر بهم کمک کرده بودند حتی مدتی فراموشش کرده بودم…اما خوب باز یادم می افتاد و یکم استرس پیدا میکردم اما دوباره با تکرار افکار خوب حسم بهتر میشد…میدونی فکر کردم با خودم که مسائل هیچ وقت از زندگی حذف نمیشن اما ما میتونیم از مسائل مون بزرگتر بشیم…و دیگه به قول معروف بیدی نباشیم که با این بادها بلرزیم

    4. دو تا از پروژه های کاری که بعنوان شاخ و برگ های اضافی میخواستم حذفشون کنم یکی کامل انجام شد و یکی تا حد خیلی خوبی انجام شد و فقط کمی از جزئیاتش باقی مونده که دارم انجامش میدم تا برای دنبال کردن علاقه ام رهسپار فصل جدید زندگی ام بشم.

    5. حین گوش دادن به یکی از لایو ها بودم یهو یه حسی بهم گفت برم دلار بخرم…بعد از اتمام لایو قیمت دلار رو پرسیدم حساب کردم با پس اندازم چقدر میشه خرید…خلاصه سفارش دادم تا فاکتور رو بفرسته برام و من واریز کنم خدا شاهده تا داشتم توی اپلیکیشن مبلغ رو واریز میکردم یهو دیدم اسمس بانک هست..چک کردم دیدم حقوقم واریز شده از یکجا که یک هفته زودتر از موعد بود…مبلغ با اختلاف جزئی همون مبلغی بود که داشتم برای فروشنده واریز میکردم…واقعا متحیر شدم و همون لحظه سفارش دو برابر مبلغ رو دادم…از همون فرداش دلار شروع کرد به افزایش یعنی یسری مسائلی توی منطقه پیش اومد که باز من ازشون خبر نداشتم که گویا باعث افزایش قیمت شدند…واقعا بیشتر باور کردم چقدر نزدیک شدن به اصل معجزه میکنه…میدونی قشنگی این نوع استفاده از قوانین چیه که هیجان ما از تست کردن قوانین خداوند و درست از آب در اومدن عمل به الهامات بیشتر شیرین هستند تا خود نتیجه…من اصلا هیچ وقت قیمت دلار رو چک نمیکنم و اصلا از نوسانات خبر ندارم…این حقوقم اصلا قرار نبود تا 18 ام واریز بشه اما درست 10 ام واریز شد و درست همون لحظه ای که من میخواستم پول رو واریز کنم…همه اینها توی ذهن من آسان شدن برای آسانی ها هست طبق قانون…همه اینها در مدار رزق قرار گرفتن هست…فقط حساب کنم که چند وعده غذایی در این مدت مهمان خداوند بودم قابل شمارش نیست…خدایا شکرت برای دلایل بیشتری که هر روز برای شکرگزاری بهمون میدی…فقط امیدوارم که بنده شکرگزارتری باشم

    6. الان یادم افتاد دو تا از افرادی که در گذشته خیلی باهاشون ارتباط داشتم ولی دیگه نمیتونستم ببینمشون به خاطر احساس خوبی که بهشون نداشتم…رو این مدت ملاقات کردیم و خیلی ارتباط خوبی هم داشتیم….این هم از تغییرات شخصیتی من هست…یکی از اونها دوستی نزدیک از دوستان دانشگاهم هست که از بعد آشنایی با این قوانین از دیدنش طفره میرفتم…چون اون موقع با اینکه لحظاتی خوب با هم داشتیم و ظاهرا شاد بودیم اما بیشتر مواقع راجع به مسائلی حرف میزدیم که خلاف قانون بود…من دوست نداشتم به دیدنش برم به این دلیل که یک فکر میکردم اون به دستاوردهای بیشتری رسیده و من احساس خوبی نداشتم…دوم اینکه توی ذهنم این رو ساخته بودم که اون فقط از ناسپاسی ها میگه و من دوست ندارم…و آخرین باری که دیدمش فقط دوست داشتم ازش جدا بشم…از طرفی من مدتی بود همش از خدا میخواستم که دوست دارم دوباره زندگی ام با دوستان شاد و مهربون پر بشه…با انسانهای موفق و ثروتمند…خیلی جالب بود که هر زمان هم دوستم منو دعوت میکرد من نمیتونستم برم…اما اینبار که دعوتم کرد من موقعیت داشتم…گفت چند تا از بچه های دانشگاه دارن میان توام دوست داری بیا…اما حس ام میگفت برو…و متوجه شدم اول اینکه حس بسیار خوبی به خودم داشتم…اصلا احساس اینکه من چیزی از اونها کمتر دارم نداشتم…خودم بودم و حتی تظاهر به چیزی نمیکردم…دوم متوجه شدم که با اینکه اتفاقات اخیری رخ داده بود که ممکن بود خیلی جاها صحبتش بشه اصلا اونجا نبود و خیلی شاد بودیم و خیلی از بودن با هم لذت بردیم…و بعد دیدم اگه به حس ام اعتماد کنم و هدفم شادی باشه من فقط به جاهایی هدایت میشم که اونجا خواسته های من هستند…تازه چقدر توانا بودم توی دوستم همون ویژگی هایی رو ببینم و روی نکات مثبتی ازش تمرکز کنم که قبلا هم درش دوست داشتم و انگار اون هم به طرزی جادویی همونها رو بهم نشون میداد…نفر دوم هم از بستگانم هست که ایشون رو هم در شرایط خیلی عالی دیدم…رفتیم ویلاشون…خیلی هم لذت بردیم…متوجه شدم چون من کمتر قضاوت میکنم و انتظارات مثبت تری دارم آدمها هم وجهه مثبت تری از خودشون رو نشون میدن…به این فامیل ام هم افتخار کردم که انقدر ثروتمنده و اینچنین ویلایی ساخته و سوار ماشین مورد علاقه ام شدم که به تازگی خریدن…تونستم کمی باهاش رانندگی کنم خیلی ذوق کردم…چقدر حس خوبی بود..و با دیدن امکانات مالی اونها کلی خواسته جدید برام ساخته شد…

    8. مدتها بود دلم میخواستم برم مژه بکارم…دوست داشتم امتحانش کنم…و خوب نمیدونستم خوب میشه یا نه…بعد فکر این رو میکردم توی محیط کار چی میشه…اصلا قیافه ام چجوری میشه… انگاری هل داده شدم…یهو یکی از همکارام اومد گفت دارم یاد میگیرم کسی رو میخوام بیاد براش انجام بدم…منو برد بعنوان نمونه…تازه خیلی هم عالی کار کرد جالب بود که حتی ازم هزینه نگرفت…و کار انقدر خوب و طبیعی شد که هیچ کس باور نمیکرد مژه کاشتم…خیلی خدا رو شکر کردم که به این ترس ام هم غلبه کردم

    9. یکی از ترس هایی که توی چند ماه اخیر در من شکل گرفته بود…ترس از سگ های ولگرد بود…راستش من قبلا حسی بهشون نداشتم حتی گاهی بهشون غذا میدادم…اما دو بار توی پارک بهم حمله کردند و هر بار توسط فرشتگان خداوند نجات پیدا کردم (اشاره به اون آیه ای که خداوند میفرماید دو فرشته رو مامور حفاظت انسان قرار دادیم)…این باعث شده بود مدتها اصلا توی اون خیابون نرم…بعد خیلی ناراحت بودم که این ترسم باعث میشه از پیاده روی توی پارک مورد علاقه ام محروم شدم…خلاصه به صورت تکاملی یواش میرفتم کوچه های اطرافش باورهای توحیدی رو تکرار میکردم…تا اینکه بعد از مدتها هفته پیش با خواهرم و امروز صبح هم به تنهایی رفتم…با اینکه اونجا کلی سگ ولگرد خوابیده بود همش به خودم میگفتم یا ایمان داری میری و باور داری خدا حفظت میکنه یا اینکه همینجا بهتره بمیری…بدون ایمان مرگ بهتره…یا فرشته های خدا رو در کنارم میدیدم که اصلا نمیذارن کسی بهم نزدیک بشه…و چه حس خوبی بود واقعا ایمان حس خیلی خوبیه…به خودم واقعا افتخار کردم

    10. حذف شدن افکار اضافی از ذهنم باعث شدن که بتونم به قدمهای بعدی فکر کنم و ایده های بهتری برای تصمیمات آینده در ذهنم شکل بگیره که به امید الله مهربان با شروع مجدد این خانه تکانی یکی به یکی به انجامشون توانا میشم

    اینها فقط نتایجی هستند که الان یادم میان…روز به روز حتی ساعت به ساعت اتفاقات خوب رخ میده…و اصلا نمیشه نتایج رو نوشت…مهمترین نتیجه که اون احساس آرامش درونی و رضایت هست که اصلا قابل به بیان نیست…

    از خانم شایسته عزیز برای تدارک این کلاس فوق برنامه بی نهایت ممنونم

    انشا الله باز از امروز این خانه تکانی رو استارت میزنم تا باز مدارم رو ارتقا بدم و نتایج بزرگتر رو رقم بزنم

    شکرگزارم که امروز توی این کلاس درس حضور داشتم :))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فریبا گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به اساتید عزیزم و دوستانم

    گام 27

    کنترل ذهن = کنترل زندگی

    هر چیزی رو از زاویه ای ببینم که به احساس بهتری برسم.

    زندگی باید راحت و لذت بخش باشه پس باید ساده باشه.

    کنترل ذهن با تمرین بهتر میشه. اینکه بتونم ذهنمو کنترل کنم، افکارمو کنترل کنم. نجواهای ذهنم رو کنترل کنم و ببرم به سمتی که بهم احساس بهتری میده، هدایت ها رو میتونم دریافت کنم و توی مسیرم بهتر پیش برم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 306 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم مهربون میخواستم بدونم با فایل های رایگان هم میتونم به نتیجه برسم پاکسازی ذهن ؟ میتونم تغییر کنم قوانین گفته شده ، من میخوام شروع کنم خسته شدم از روزمرگی هام ، میخوام از فایل های رایگان استاد شروع کنم ممنون میشم راهنماییم کنید که میشه از فایل های رایگان شروع کرد و نتیجه داره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ماریا اکبری گفته:
      مدت عضویت: 1911 روز

      سلام به دوست ارزشمندم آتنای عزیز

      الان که اینو برات می‌نویسم 19 روز هست که وارد این سایت توحیدی شدی و خبر خوب اینکه از روزمرگی هات خسته شدی و این تضاد و ناخواسته, هدایتت کرده به اینکه از فایل های بسیار ارزشمند و تغییر دهنده ی دانلودی (رایگان ) استفاده کنی،

      این همون قدم اولی هست که اکثر ماها باهاش شروع کردیم ، به عنوان شاگرد استاد عباس منش ، که هفت سال بااین آگاهی های جان بخش زندگی میکنم و زندگیمو کنفیکون کردم در تمام جنبه ها(مالی،خونه وماشین- اعتماد بنفسی، تحصیلات،کار،پول ،شغل ، موقعیت اجتماعی، اندام مناسب ، روحیه شاد و امیدو به زندگی و هزاران دست آورد دیگه …)بایدبا اطمینان و یقین قلبی که دارم بهت بگم که اگر واقعا میخوای زندگیت رو تغییر بدی و طعم زندگی شیرین رو بچشی ، با آگاهی های که سخاوتمندانه استاد عباس منش عزیزم درفایل های دانلودی ، رایگان دراختیارشما و ما ،قرار داده شروع کن و روزانه حتما ازشون بهرمندشو و اینجوری به ذهنت خوراک مناسب برسون و تعهد داشته باش و استمرار داشته باش و راجبشون فکر کن، و در زندگیت پیادشون کن ،تا کم کم طی گذشت زمان نه چندان زیاد، به وضوح تغییراتتو ببینی و لذت ببری از سبک جدیدزندگی که برای خودت انتخاب کردی،

      پیشنهاد من هم مثل دوست عزیزمون «هامون» فایل های روز

      /شمار تحول زندگی من /

      هست که از قسمت گام به گام سایت میتونی پیداش کنی و از فصل یک ،روز یک آغاز کنی و هرروز حتما گوش کنی و دیدگاه بگذاری،مهمه که هرروز هرچی متوجه شدی بنویسی و اینجوری خواهی دید که چطور به زیبایی هرچه تمام تر هدایت میشی به شیوه درست ، زیستن و فقط خدا می‌دونه که چه اتفاق های مبارکی منتظرتوست که دراین مسیر باشی و اونا خودشونو بتو برسونن و تو لذت ببری از خلقشون،

      از مهدی عزیز، هامون عزیز و زهرای عزیز هم سپاسگزارم که تااین لحظه وقت گذاشتند و برای دوست عزیزمون آتنای عزیز پاسخ نوشتند،سپاس ازشما عزیزان.

      برات ثروت، سلامت، و سعادتمندی در دنیا و آخرت رو آرزو میکنم آتنای عزیز ،که اگر متعهدانه درمسیر آگاهی های این سایت بمونی حتماهمه شونو تجربه خواهی کرداونم به صورت بسیار آسان و طبیعی…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      هامون گفته:
      مدت عضویت: 1519 روز

      سلام

      این فایل ها به هیچ عنوان رایگان نیست و آگاهی های درون این فایل ها میلیارد ها دلار می ارزه شما از فایل های رایگان شروع کن و شروع کن به کنترل کردن ذهن به قول خود استاد از فایل های دانلودی شروع کن و از نتیجه های اون ها و ثروتی که از استفاده از اگاهی های اون فایلا ساختی محصولات رو خریداری کنید.

      پیشنهاد من به شما اینه که از قسمت دانلود ها وارد بخش روز شمار بشید و متعهدانه از فصل اول شروع کنید . اونوقت شگفت زده میشید از کارکرد قانون.

      یادتون نره احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب

      با ارزوی موفقیت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1258 روز

      سلام اتنای عزیزم. بله چرا نمیشه همه ماهایی ک اینجا هستیم شروعمون از همین فایل های رایگان بود و چه نتایج عالی گرفتیم و بعد قدم به قدم هدایت شدیم به خرید محصولات.

      این رو در نظر داشته باشید همچنین فایل های رایگان چقققققدر آگاهی های ناب داره و خودش یک دوره هست ک استاد به صورت رایگان گذاشتن وقتی گوش میدی و عمل میکنی میفهمی اینا گنجههههه گنجج.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        آتنا شکیب گفته:
        مدت عضویت: 306 روز

        سلام به شما دوست عزیز ، من از فایل ها و خانه تکانی ذهن شروع کردم ، الان در زندگیم طوفان ها و تجربیاتی هست که میپذیرم خودم با افکارام به وجود آوردم اما خسته شدم میخوام تغییر کنم ، الان در وضعیت بیکاری هستم و بدهی ، نمیشه خرید کنم از محصولات استاد عزیز ، فعلا میخوام از دوره های رایگان استاد استفاده کنم و ممنونم از شما دوستان عزیز که راهنماییم کردید میخواستم بدونم واقعا جواب میده یا دورهای استاد تمرین میدن نتیجه داره ، که متوجه شدم فایل رایگان جواب میده بتونم شرایط زندگیم و خودمو تغییر بدم ، واقعا از خودم وضعیت زندگیم خسته شدم ، توکل به خداوند که هدایتم کنه و به یاری خداوند تغییر کنم ایشالله ️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی گفته:
      مدت عضویت: 1225 روز

      سلام و درود خدمت شما

      خدا رو شکر کنید که به مسیر زیبا و پر از اتفاقات خوب هدایت شدین

      شما میتونین از فایلهای رایگان یه مدت کوتاهی استفاده کنید

      وباور و ایمانتون بهتر بشه

      بعد اگه دیدین که علاقمند هستین برای تغییرات بزرگ

      برای خرید دوره ها شروع کنید

      و تغییرات اصلی اونجا صورت میگیره با گفته های فوق‌العاده استاد و تمرین های که میدن ،بسیار شگفت انگیز

      موفقیت و سربلندی برای شما آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    به نام خدای مهربان

    این ماه خفن ترین ماه بود

    مانتو که عاشقشم خیلی ساده رفتیم خریدیم وبا این یهدما نیس دوتا مانتو کتونی گرفتم همه اینا نتیجه دوماه خیلی رویایی برام اینکه هر هفته کم کم یه بار دوبار رستوران و چقدم غذا از بیرون هدایتی میومدو من تمرکزم روی طراحی گام به گام بودم ارزوهای کوچیکو بزرگم هدایت شدم یه رستورانی که خیلی دوس داشتم برم رفتیم سریال سفر به دور امریکا میبینم وپر از شور اشتیاق پر از ایمان سپاسگزاری شدم قشنگ یه روز انجام ندادم برام خیلی سخت بود به عجیب حتی جمعه ها ما میریم دهات ولی هدایتی میموندیم تا انجام بشه بعد میرفتیم خیلی باحال روابطم خیلی با عشقم خدا احساس لیاقتی عشقی خالص تر وتوی روابط با بقیه هم راحت تر شادتر عاشقترر

    و اینم سپاسگزاری از بهترین پروژه تاثیر گزار زندگیم ونتایجه عالیش کلی ایمان بیشتر کرده به قانون واطمینانمو به قانون بیشتر و قدرت رب با رستوران کافه و باغ جاهای روزهای خفن شکرت چقد این ماه دور همی با احساس فراوانی لذت داشتیم خیلی خوشگزاش حتما ادامش میدم همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    یوسف و سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1220 روز

    درود خدمت استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان

    تا جایی که خاطرم هست فرمودین این لایوها و پروژه خانه تکانی ذهن سی جلسه هست ولی مدت طولانی هست که دو جلسه آخر بارگذاری نشده…!

    میخواستم بدونم من اشتباه کردم یا هنوز این دو جلسه منتشر نشده؟

    اگر درست متوجه شدم و پروژه سی جلسه هست,سپاسگذار مریم جان عزیزم که زحمت این کارو بکشین و جلسه بیست و نه ,و سی رو هم برامون منتشر کنین

    از تمام زحمات و آگاهی های ناب و خالصی که در اختیارمون میذارین کمال تشکر و قدردانی رو دارم

    با سپاس و عشق فراوان

    سپیده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: