https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-21 00:42:282024-11-03 03:57:34پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام
436نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و تمام دوستان
اول از همه خیلی ممنون خانم شایسته که این پروژه 30 روزه را شروع کردین که هر روز با آگاهی های فایل های لایو آشنا شویم. من هم قبلا خیلی زیاد فکر می کردم کسی باید برای من کاری کند و همیشه اگر اتفاق خوبی می افتاد به خودم اعتبار می دادم و اگر اتفاق بدی می افتاد آن را به گردن دیگران می انداختم.اما الان می تونم بگم این موضوع بهتر شده اما هنوز خیلی جا داره که خیلی از مسائل را درست و اساسی حل کنم.در مورد رفتن به دل ترس ها استاد اشاره داشتند که اتفاقا مدتی هست که مهارت های پیشرفته تری در کارم دارم می بینم و می فهمم که چقدر این سال موضوعات جدید آمده بوده و من اصلا آن ها را یاد نگرفته بودم.حتی فایل های آموزشی که 8 سال پیش تهیه کرده بودم را با این پیش فرض که توانایی یادگیری آنها را ندارم رها کردم که بعد از 8 سال دوباره اومدم اونها را نگاه کردم و دیدم که چقدر آسان بودند اما من با پیش فرض اینکه این فایل ها آموزشی به زبان انگلیسی هستند و من توانایی یادگیری آنها را ندارم،آنها را مشاهده نکرده بودم.اما الان که فیلم ها را دیدم متوجه شدم که چقدر آسان بودن و من 8 سال پیش چقدر میتونستم پیشرفت کنم اگر به دل ترس هام رفته بودم و خدا رابیشتر باور کرده بودم.خدا را بینهایت بابت وجود ارزشمند شما و استاد عزیزم سپاسگزارم.
سلام به استادعزیزوخانم شایسته ی سرشارازآرامش ومهربانی
این دومین کامنت من برای این فایل گهربارهست
مریم جان نمیدونم چندبارفایل مقدمه روگوش دادم کلاازروزی که دوره شروع شده من فقط گوش میدادم وسیرنشدم وقلبم راضی نمیشدکه به سادگی ازکنارش بگذرم هروقت فرصت دست میدادگوش میدادم وحض میکردم میگفتم ببین قانون درسته جواب میده امیدوارباش وعمل کن راههابه آسانی برات بازمیشه
باگوش دادن فایل معرفی دوره خانه تکانی ذهن که بسیارالهی وهدایتی هست مشخصه ازکلام مریم جان من نشانه های کوچک زیادی دیدم که ایمانم روقوی ترکردبه ادامه ی مسیربه تفکرواداشت ،ازسبزبودن چراغ سرچهارراه ونموندن درترافیک،ازاینکه همکارم کلی آلوازباغ شون بهم هدیه داد،ازشاگردی که اومدسرکلاسم وهمونجاهزینه اش روواریزکردومن فقط لذت بردم وخداروشکرکردم،ازاینکه همسرم چندنفربنده ی خدارویک مسیرکوتاه سوارکرده که کارشون راه بیفته داشتن مسیررواشتباه میرفتن واوناهم کرایه ای چندبرابربهش دادن وکلی تشکرکردن،اینایعنی ادامه بدم مسیرروتاان شاالله تاآخریک ماه بیام وثبت کنم که چه نتایج دیگه ای گرفتم
این چندروزخیلی درگیربودم ونمیشدکه فایل مقدمه رونکته برداری کنم دیروزوقت گذاشتم وهرآنچه مریم جان گفتن رونوشتم واقعااگه همون 2ساعت رووقت بزاریم میشه من میگفتم که وقت نمیکنم بایدخسیس باشیم برای وقت گذاشتن برای کارهای دیگه اگه زندگی خوب ورسیدن به رویاهامون رومیخوایم،بعدکه نوشتم دلم آروم شد،واومدم اینجاصمیمانه ازاستادعزیزومریم جان ودوستان که کامنت های زیبایی نوشتن تشکرکنم وبرم شروع کنم اولین فایل روبادقت بیشترگوش بدم ونکته برداری کنم وازنتایجم بنویسم
سلام استاد عزیزم و مریم بانو، سلام به همه دوستان هم فرکانسی خودم، امیدوارم حالتون خوب باشه و لبتون خندون،
سپاس گذار خداوند بخاطر این فرصت دوباره، خدایا تو در من جاری شو و هدایتم کن به مسیر درست،
نکته ها:
️تکامل اصلیترین قانون کل کیهان،
️تکامل به این معناست که وقتی ما آماده دریافت خواسته ها میشیم اونها رو دریافت میکنیم،
️نقطه مقابل تکامل طمع و حرص،
️قانون تکامل رو میشه در همه موجودات و کائنات دید،
️ قانون تکامل رو در قرآن در داستان ها میشه دید،
️در جایگاه خودم در هر زمینه ای مهمه،
️برای هر قدمی که میخوام بردارم جایگاهم رو در نظر بگیرم،
️در شروع کسب کار باید قدم هارو بر حسب قدم هایی که قبلاً برداشتم بردارم،
️غرور ، حرص و طمع، مهم بودن نظر مردم باعث رعایت نکردن قانون تکامل میشه،
️اگر قانون تکامل رو رعایت کنم و عجله نکنم بعد از اون میرسم به قانون تساعد،
️رعایت نکردن قانون تکامل مساوی نابودی،
️هدف زندگی کردن لذت بردن و تجربه کردن از اون لحظه هست نه صرفا مقصد،
️رعایت تکامل باعث دیدن ایمان و استمرار و خلق ارزش در در پیشگاه خداوند میشه و نتایج شروع میکنه به رخ دادن،
️بعد از شناخت اصل فقط باید از اون توی زندگیم استفاده کنم و هی تکرارش کنم،
️قدم های بعدی رو برحسب یه ذره بیشتر از کارهایی که در گذشته انجام بردارم،
️پذیرفتن مسئولیت تمام جنبه های زندگی و کارم،
️رعایت قانون تکامل نیاز به شریک و تبلیغات و هر عامل بیرونی رو از بین میبره،
️حواسم به این کلک ذهنم باشه چون تو خیلی بدبختی کشیدی الان حقته که خوشبخت بشی،
️زجر کشیدن یعنی حماقت، هیچی چیزی رو تحمل نکنم،
️رعایت قانون تکامل نیازمند ایجاد یه ویژگی شخصیتی به نام صبر،
️زندگی کردن لحظه هارو یاد بگیرم نه مقصد گرایی،
️پیدا کردن قانون تکامل در جهان اطرافم،
️هرچی درخت پر بار تر میشه افتاده تر میشه،
️ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است،
️استفاده از تجربیاتم و دیگران در مسیر رشد،
در مورد این داستان صبر و رعایت قانون تکامل من خوب بودم به نظر خودم توی زندگیم، البته اینکه عالی باشم و در کل با صبر زیاد مشکلی نداشتم، همون موقع هایی که قانون رو هم بلد نبودم سعی میکردم زیاد عجله نکنم و از زندگی لذت ببرم فقط تفاوت من با استاد توی داشتن انگیزه بود که من اصلا انگیزه ای برای هیچی نداشتم چون به تحقق آرزوهام باور نداشتم، چون هرچی دیده بودم و شنیده بودم و تجربه کرده بودم و افکار توی سرم همه در مورد نشدن ها و ناکامی ها بود،
یادم هرچی میخواستم درست کنم از روی حوصله انجامش میدادم، یادم من چنتا بچه کولر آبی درست کردم که هنوز یکیشو برای خودم نگه داشتم، اینقدر با حوصله اینکار میکردم و لذت میبردم از انجام اون کار که محصول نهایی چیزی میشد که هرکسی میدید کف میکرد، البته الان که بهش نگاه میکنم اون کارایی که من انجام میدادم محصول هماهنگی من با منبع بوده به طور ناخواسته، یعنی همین الان من به اون کولر کوچولو نگاه که میکنم عشق میکنم، یادمه من جدا از خونواده توی یه اطاق دیگه میخوابیدم و چون اونجا گرم بود اون تضاد باعث شد ایده ساخت اون کولر برای خنک کردن اون محیط در من شکل بگیره،
من کلی از این کارها کردم و چیزهای زیادی درست کردم، در مورد همشون همینجوری بودم، صبور و در لحظه زندگی میکردم، نقشه از قبل طرح ریزی شده ای در کار نبود فقط یه خواسته بود که قدم به قدم بهش هدایت میشدم، فقط اینکه من در مورد همچی اینجوری نبودم، انگار هرچی بزرگتر میشدم این حس در من کمتر میشد و با ازدواجم در من خیلی کمرنگ شد،
انگار وقتی صاحب سبک شخصی زندگی شدم این باور کمبود خیلی در من نمایان شد، چیزی که خیلی در من به واسطه دوستان و خونواده و جامعه و افکار و رسانه ها تکرار شده بود حالا داشت شرایط رو جوری خلق میکرد برای من که به من ثابت کنه درست فکر میکنم…
بعد از چک و لگد های فراوان و بازخورد گرفتن از مسیر زندگیم، دنبال حقیقت گشتم و راه رو در عوامل بیرونی جستم و بعد به سایت شما استاد عزیز هدایت شدم، انگار دخیل دونستن عوامل بیرونی هم جزئی از این مسیر بود که بتونه منو به نقطه ای برسون و این ویژگی رو در من ایجاد کنه که به دنبال بهبود باشم، به دنبال ساختن زندگی جدید، که من مسئول تمام جنبه های زندگیم هستم، و هرچی بیشتر ادامه دادم و نا امید نشدم و نتایج کوچیک دیدم و صبور بودم ایمان به خدای درونم و قوانین بیشتر شد و نتایج بزرگتر،
وقتی صبور بودم و نخواستم حرص بزنم یکی منو دید، یکی گفت بزار ببینم این چرا سرعتش کم شده، وقتی توجهش رو جلب کردم و دید تسلیمش شدم به من راه داد گفت حالا تو بیا برو جلو، حالا که جایگاه خودت رو درک کردی بگو ببینم چی میخوای تا بهت بدم،
انگار ما با سرعت بالا به اون چیزی که میخواستم نرسیدیم بعد سرعت آوردیم پایین یا به تعبیری دنبال جایگاه خودمون بودیم و با تجربه آرامش و انتخاب اون با خدا یه عهدی بستیم که بزاریم اون فرمون بگیره دستش و اون مارو به مقصد برسونه،
غرور و ترسهای ما، و احساس بده ما باعث شده تا جای خالی احساس خوب و آرامش رو درک کنیم و به دنبال جایگاهی بگردیم که اون احساس رو به طور دائمی به ما بده و بعد…
توی داستان ابراهیم در قرآن میبینیم که تسلیم بودن در مقابل خداوند چیزی هست که به ابراهیم توی آتیش، به هنگام رها کردن زن و بچه توی بیابون بی آب علف، وقت شکستن بت ها، وقت ترک پدر، به هنگام قربانی کردن فرزند، موقع قطعه قطعه کردن پرندگان، مجادله با فرستادگان خدا برای عذاب قوم لوط، ساختن خونه خدا و… آرامش رو عطا میکنه،
و آرامش نتیجه تسلیم بودن، آرامش نتیجه حرص و طمع نداشتن، آرامش نتیجه رعایت قانون تکامل در مسیر شناخت خداوند و قوانینش هست،
اگه ما عجله نکنیم و حرص نزنیم و مغرور نشیم، و آرامش خودمون حفظ کنیم، خدا همه چیز به طور طبیعی تعبیه کرده،
بچهامون از آب گل در میان و توی یه سنی به طور طبیعی بخاطر شکل گیری شخصیتشون خودشون از ما جدا میشن،
شغلمون رشد میکنه البته که باید عاشق شغلمون باشیم و ارزش خلق کنیم و مشتری باید تخصص و کیفیت و صداقت مارو ببینه، اون به اون میگه و نفرای بعدی به بعدی ها و کم کم دیگه وقت سر خاروندن نداریم،
جسممون روز به روز سالمتر و قویتر و با تراوت تر میشه،
خواسته های جدیدی در ما شکل میگیره و انگیزه های لازم در ما ایجاد میشه و روند پیری متوقف میشه،
هر موقع لازم باشه شرایط تغییر منطقه جغرافیایی برامون فراهم میشه و مثل یه امپراطور به هرجا بخوایم در نهایت آزادی مالی و زمانی و مکانی میتونیم بریم،
فرد مناسب برای رابطه عاطفی وارد مدار ما میشه و از وجودش نهایت لذت میبریم، و اگه هم از قبل داخل رابطه عاطفی هستیم فرد مقابل تغییر میکنه با تغییرات درونی ما و اگر هم تغییر نکنه از ما به راحترین شکل ممکن جدا میشه،
ثروت وارد زندگیمون میشه به صورت طبیعی، و ثروت نتیجه احساس خوبه…
آگاهی هایی که برای شناخت خودمون لازم داریم به ما گفته میشه و بعد از عمل کردن به اونها و بازخورد گرفتن آگاهی های بعدی به ما گفته میشه،
امیدوارم بتونم به این آگاهی عمل کنم، من که خیلی جای کار دارم، نبست به قبلاً خیلی خوبم ولی…
– خواسته ی من باید واضح باشه. نباید به چگونگی کار داشته باشم، می دونم که به هر مسیری که لازم باشه، هدایتم میکنه. باید قدم اولو بردارم. ذهن منطقی من میخاد جلوی منو بگیره ولی باید اتفاقات قبل رو به یاد بیارم که هیچ کدوم منطقی نبود.
– باید تمام باورهامو راجع به خواستم درست کنم. باورهامو هماهنگ کنم با اون خواسته. الگوهای مناسب پیدا کنم.
وقتی ایده ای دارم باور مناسب برای اون ایده بسازم.
باید تمرکز 100 درصد روی خواستم بزارم.
تعهد داشته باشم و تمام وجودمو بزارم.
خودمو با کسی مقایسه نکنم و تمرکزم فقط روی خودم باشم.
به نام خداوندی که امروز هم بهم فرصت زندگی و لذت بردن از بی نهایت زیبایی من جمله آگاهی های جذاب این سایت رو داد
دقیقا همونطور که تو یکی از کامنت های اول پروژه یکی از دوستان گفته بود
من تو گوش دادن به فایل ها و عمل به آگاهی ها دچار روزمرگی و حتیی بی توجهی شده بودم و خودم نمیفهمیدم
تو این چند روز اخیر گاها خلقم بهم میریخت منی که استفاده از شبکه های مجازی رو به شددددت کاهش دادم واقعااا نمیدونم چطوری پنج شنبه و جمعه به طرز کاملا غیر ارادی رفتم تلگرام کانال استاد جان و شروع کردم به خوندن کامنت هایی که از نتایج دوستان اونجا منتشر شده بود
تو این مدت هر وقت میومدم سایت بنر پروژه خانه تکانی ذهن ر میدیدم اما به دلایلی که الان بهتر میفهمم مقاومت ذهنم بوده شروعش نمیکردم
امروز باز به طرز عجیبی همه چیز دست به دست هم داد تا وارد سایت شدم اومدم روی فایل شروع پروژه کلیک کردم
به شهادت ساعتم 1500قدم راه رفتم و فقطط توضیحات بانو شایسته عزیز رو خوندم
الان اینقدر حرف توی مغزمه که نمیدونم کدوم رو بگم
هیی صبر کردم شاید بتونم بهتر بگم اما حسم گفت باید حتی برای نوشتن کامنت هم رها باشم و الان هرچی در درونم میاد فقط تایپ میکنم
مرسی که هستید
مرسی که ایتقدرر خالصانه روون و عالی همه چیز رو بیان میکنید مریم جان عزیزم
به عنوان یک زن حتییی از اینکه همجنس شما هستم عمیقا به خودم افتخار میکنم
واقعاا نمیدونم چطوری حسم رو بیان کنم
دائم به خودم فقط کوتاه نیا و ادامه بده و الان هم با اینکه درست نمیدونستم چی میخوام بگم فقط نوشتم که به عنوان رد پا از اولین روز شروع پروژه ازم بمونه
سلام استاد و مریم عزیز، سلام به تمامی دوستان هم فرکانسی خودم در سایت روحانی عباسمنش،
امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم که یک فرصت دیگه به من داد تا بیام و یه کامنت دیگه توی این فضای روحانی بنویسم، امیدوارم هدایتش رو دریافت و بهش عمل کنم…
الهی به امید تو…
در مورد این موضوع من خیلی فکر کردم هیچی نمیومد تا الان که دارم این کامنت مینویسم، از وقتی من تصمیم گرفتم که تمرکزی برم سراغ کاری که دوستش دارم از وقتی فهمیدم باید یک مسیر انتخاب کنم شرایط برای من تغییر کرد، الان اوضاع من بعد از یک سال و نیم ربطی به اون روزا نداره، درآمد من نزدیک به 6 برابر شده یه مغازه کوچیک دارم و یه ماشین نو و دوتا موتور که یکیش به تازگی خدا بهم هدیه داد، اینارو از وقتی به دست آوردم که شروع به خودسازی و اجرای اصل خارپشتی توی زندگی و وجودم کردم،
من به خدا گفتم خدایا تو مالک و صاحب اختیار منی تو بهم راه نشون بده من خودم عاجزم… گفت چی میخوای گفتم آرامش گفت پس باید هر کاری که میگم بکنی بدون چون چرا گفتم چشم، گفت برای تجربه آرامش باید به هماهنگی برسی و شخصیتت رو تغییر بدی، باید ریسک پذیرتر باشی باید بری تو دل ترس هات و خودتو گسترش بدی، گفت تو از شغل خودت بدت میاد چرا، چون ترس داری در موردش چون فکر میکنی نمیتونی در مقیاس بزرگ انجامش بدی، گفت تو قراره یه شخصیت قوی بسازی حالا چی فرقی میکنه توی چه زمینه ای فعالیت کنی یا با کی یا کجا زندگی کنی، چه دینی یا نژاد یا رنگ پوستی داری، تو قبل از اینکه بیای به این دنیا انتخاب کردی تا بیای اینجا و خودت گسترش بدی،
اون اصل اون بیسی که برای خودسازی نیاز داشتی رو الان در اختیار داری دیگه مابغی جزئیات، بچسب به اصل…
به من شک نکن من تورو در بهترین جای ممکن قرار دادم اگه اوضاع به ظاهر خیلی بده اگه کلی چالش باید حل کنی این به نفع تو هست تو با گذر از هر کدوم از اونا میتونی قوی تر بشی میتونی با به یاد آوردن روزای به ظاهر تلخ در آینده کلی تفاوت هارو حس کنی و ذهنت رو آروم کنی…
شغل تو یه فضای بی انتهاست برای گسترش، پس برو توکل کن به من، عجله هم نکن من قدم به قدم اونچه که برای خودسازی لازم هست بهت میگم هم در زمینه کسب کار هم تغییرات شخصیتی، هم روابط و هم ثروت…
هر موقع که اینجوری به مسائل نگاه میکنم هر موقع که این نوع تسلیم بودن و راهکار خواستن در تمام جوانب از خداوند در من ظهور میکنه یاد شما میوفتم استاد عزیزم، امیدوارم بتونم هر روز این احساس عجز و ناتوانی رو در خوردم بیشتر ایجاد کنم یا بهتره بگم انتخاب کنم، ایجادش که کار من نیست انتخابش کاره منه، یه جورایی هنوز گیج میشم بعضی موقع ها ولی هر روز که میگذره داره اتصالات آگهی ها بیشتر شکل میگیره و به این نتیجه منو میرسونه که تو نمیتونی کامل خدا رو درک کنی زیاد زور نزن ولی میتونی تلاشت رو بکنی…
ترسهای زیادی هست که باید پا روشون بذارم، دارم تکاملی این کارو انجام میدم و به خودم سخت نمیگیرم، بعضی موقع ها این حس میاد سراغم که داره دیر میشه یا خود سرزنشی میاد سراغم که تو توی دایره امنت موندی و حرکت نمیکنی ولی اینا کلک های ذهنمه تا منو از مسیر درست خارج کنه،
از خداوند درخواست میکنم منو به حال خودم رها نکنه، از خداوند در خواست میکنم تا خانه ای امن نزد خودش در بهشت برای من فراهم کنه که نهرها در زیر درختانش روانه،
خدا توی قرآن میگه از من بپرهیزید این کلمه من خیلی حرف توشه به نظرم یکه کتاب میشه در موردش نوشت…
توی قرآن (از من، برای من، به من…) سرچ کنید بچه ها خیلی بهتون کمک میکنه، استاد توی فایل های در پرتوی آگاهی هم یه فایل داره که میتونه به شما کمک کنه تا به درک بهتر درباره مطالعه قرآن یا درک بهتر خداوند برسید… البته که برای هر کسی فرق میکنه برای من که اینجوری خوب جواب داد گفتم شاید به شما هم کمک کنه،
من یه شخصیتی دارم که دوست دارم خودم تجربه کنم و خودم بهش برسم… برای همین خیلی فکر میکنم و آزمون و خطا میکنم اینجوری دارم بهای تغییر رو پرداخت میکنم شاید مورد پسند بقیه نباشه، شاید اگه راه راحت تر رو بخوایین انتخاب کنین تهیه دوره های استاد باشه…
در هر صورت استاد یکی از کامل ترین الگو های حال حاضر دنیایی که من دارم توش زندگی میکنم، و با دیدن شخصیت استاد و نوع زندگیشون تا حدود زیادی میفهمم که مسیر درست البته که هنوز خیلی جای کار دارم ولی انصافا خوب کار کردم تا به اینجای کار و این سپاس گذار خداوندم که یکی از بهترین دستانش رو برای من فرستاد…
امیدوارم مواردی که گفتم بدرد بقیه بخوره عاشقتونم شاد و سالم در پناه خداوند یکتا باشید.
سلام استاد و مریم عزیز، سلام به همگی امیدوارم حالتون خوب لبتون خندون باشه،
نکته ها:
️تغییر ذهنیت شرایط حساس کنونی تبدیل میکنه به شرایط لذت بخش کنونی،
️کنترل ذهن مهارتی هست که باید در ما ایجاد بشه،
️ما با فرکانسامون به جهان درخواست میدم نه کلاممون،
️تغییر نتایج بخاطر تغییر دیدگاه ماست،
️همرو با همون ویژگی های انسانیشون بپذیریم، نخوایم بقیه رو قضاوت کنیم،
️کنترل ورودی ها ذهن کار ماست،
️باید آگاهانه سعی کنم توجهم رو بذارم روی زیبایی ها،
️حذف رسانه ها از زندگیم،
️اگه دارم به اون چیزی توجه میکنم که بقیه توجه میکنن از جنس نتایج همونا هم تجربه میکنم،
️تو شرایط سخت توجهم رو آگاهانه بزارم روی زیبایی ها،
️رسانه ها اون چیزی رو تولید میکنن که عموم جامعه خواستارشه،
️هیچ دوست و دشمنی خارج از من وجود نداره،
️خروجی زندگی ما هماهنگ با ورودی زندگی ما،
️باور های ما با ورودی های شکل میگیرن،
️این ما هستیم که به اتفاقات و شرایط معنا میدیم،
️سیستم ایمنی قوی که ما در اختیار داریم حاصل میلیون ها سال تکامل بدن انسانهاست،
️ایجاد باورهای مناسب هم جهت با خواسته،
️مرگ یه اتفاق طبیعی است باید باهاش کنار بیاییم، هیچ کسی نامیرا نیست،
️هر موقع زمان مرگم برسه لاجرم اتفاق میوفته،
️در لحظه زندگیم کنم و از اون لحظه لذت ببرم،
️هر اتفاق بیوفته به نفع منه،
️اگه میخوام نتایج بقیه رو نگیرم باید برعکس اون فکر کنم،
️روند تغییر باورها یه روند همیشگی و بیپایان،
سپاس گذارم از خداوند که دوباره این فرصت داد تا بیام و یه کامنت دیگه بنویسم،
خوب در مورد موضع این فایل از همون اوایلی که فهمیدم رسانه ها دارن ذهن مارو برنامه ریزی میکنن برای فقر تلویزیون از زندگیم جم کردم یعنی کابل آنتش رو فقط، از اونجایی که پدرم توی خونه زیاد اخبار نگاه میکرد من به واسطه این اخلاق پدرم نا آگاهانه تا حدود زیادی از اینکار بدم اومده بود چون وسط فیلم مورد علاقه ما پدرم میگفت من میخوام اخبار نگاه کنم، و با شنیدن این موضع بدون هیچ مقاومت خاصی تلویزیون از زندگی من حذف شد،
و اتفاقات کم کم شروع به تغییر کرد البته با ایجاد باورهای جدید و ورودی های جدید، مثلاً اگه سالی 2 بار تصادف میکردم شد سالی 1 بار، اگه سالی 10 بار مریض میشدم شد سالی 5 بار، اگه هفته یه بار با همسرم دعوا میکردم شد ماهی یه بار، اگه 10 ملیون مقروض بودم شد 5 ملیون و همین طور کم کم از اون مدار خارج شدم و رسیدم به صفر و خدارو شکر بعد از گذشت 6 سال هر روز اوضاع داره بهتر میشه،
من بخاطر سوال های زیادی که از خدا میپرسم و زیاد به قوانینش فکر میکنم به من این جواب رو داد، گفت این دنیا رو میبینی چقدر بزرگ و بی انتهاست در تمام ابعاد، میبینی چقدر عظیم و چقدر طول کشیده تا اینی که الان هست و تو میبینی بشه، گفتم خوب، گفت پس اگه جهان بازتابی از درون خودت میبینی… توقع نداشته باش زندگی و باورهای توهم یه شبه یا یه ساله به کل عوض بشه و این یه روند تکاملی و همیشگی هست،
زندگی تو این همه کهکشان از زمینی که یه سیاره ست نه ستاره از یه کهشان کوچیک بین این همه کهکشان دیگه امکان پذیر شده، که ما هیچی نیستیم در مقابل این عظمت و فضای خالی،
انگار زندگی از هیچی از تک سلولی ها که باز در مقابل جسم ما هیچی نیستن، شروع شده، انگار همه چیز از هیچ چیز متولد میشه، و این موضوع رو تایید میکنه که نبود خداوند وقتی حس میکنیم که شیطان نجوا کنه، نور وقتی حس میکنیم که تاریک باشه، آزادی رو وقتی حس میکنیم که در بند باشیم، ثروت رو با نبودش توی فقر حس میکنیم، و وقتی در مقابل خداوند تسلیم نباشیم نبود آرامش که اسمش رو احساس بد گذاشتیم تجربه میکنیم، با غرورمون با ترسامون با خشممون، با حرص و طمع مون، با غمگین شدنمون و ایمان نداشتن به خداوند اون نبود آرامش رو تجربه میکنیم و این ها تصدیق کننده خداوند یگانه هست،
تصدیق کننده یک مسیر توحیدی به سمت خداوند، اون هم مسلمان شدن ما در برابر چیزی که نمیتونیم ببینیمیش و نمیتونیم درک کنیم،
فرصت ها وقتی نمایان میشن که به اتفاقات و شرایط نادلخواه جور دیگه نگاه کرد از زاویه متفاوت،
تغییر زاویه دید ما شرایط حساس کنونی رو تبدیل میکنه به شرایط عالی کنونی،
خدا هم همینطور این جهان به وجود آورده، وقتی اون انفجار صورت گرفته وقتی همچی آتیش و مواد مذاب بوده ننشسته غر بزنه گفته راهش پیدا میشه گشته دنبالش تا اینکه منجر شده به خلق ما، گفته اگه اینو با این به نسبت متناسب قاطعی کنم شکل پذیر میشه، پس یه فضایی باز میشه واسه حرکت کردن واسه جاری شدن و خلاقیت…
بعد شده اینی که الان هست تا الانش که خوب پیش رفته پس از این به بعدشم هر اتفاق به ظاهر ناجالبی بیوفته حتما خیره و منجر به پیشرفت جهان میشه…
ما سعی کنیم خوب زندگی کنیم بقیش بسپریم به اون،
امیدوارم مفید بوده باشه و خودم هم بتونم به این آگاهی عمل کنم، عاشقتونم.
به نام خدای رحمان و رحیم خدایا تو به من عشق خاص داری بهترین نعمتها رو دربهترین زمان و مکان به من به آسونی عطا کردی .
من متواضع در درگاه تو هستم هدایتم کن.
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز
◀️گام هفدهم :خروج از جامعه معلولان باوری و خلق زندگی دلخواه
🟢چه کار کنیم که بعد از یه مدت کار کردن روی باورها این مسیر رو رها نکنیم ؟
موضوع اصلی اینه که ما چقدر باور و ایمان داریم به اینکه کار کردن روی ذهن (توجه کردن به زیباییها ،کنترل ذهن ،باورهای توحیدی، به خدا فکر کردن ،سپاسگزاری قلبی برای نعمتها با نوشتن ،صحبت کردن ) که در نهایت به احساس خوب میرسونه باعث ایجاد همزمانی ها ،موقعیتهای خوب و اتفاقات خوبه این طرز فکر و نگرش داره نتایج رو رقم میزنه منو خالق زندگیم کرده
وقتی به این مسیری که اومدم نگاه میکنم نمیتونم کتمان کنم که من قدرت خلق کننده گی رو دارم
اما انسان ذاتا فراموش کاره خیلی راحت نتایجی رو که با کارکردن روی ذهنم با تمرکز کردن روی نکات مثبت و زیبا با شکرگزاری خلق کرده فراموش میکنه و درگیر اون نتیجه میشه بهش وابسته میشه حال خوبش رو به دیدن نتیجه بیشتر گره میزنه ..
ومیافته تو تقلا،غّر زدن ،خشم، واکنش گرایی،درگیر حواشی میشه عامل اصلی کار کردن روی باورها رو فراموش میکنه و نتایج کاملا از بین میره
یا میگه قانون برای من جواب نمیده یا با نگاه عمیق تری میفهمه به خاطر کار نکردن روی باورهاش هست خودشو بررسی میکنه میبینه دیگه حالش خوب نیست، دیگه پرانرژی و شاداب و سلامت نیست میفهمه از مسیر درست خارج شده و سعی میکنه بیاد تو مسیر درست
◀️ بهترین ابزار برای معجزه شدن سپاسگزاریه
سپاسگزاری ابزاری هست که اگر در قله موفقیت باشی یا در قعر ذلت میتونه شرایط رو بهبود بده
🟢سپاسگزاری واقعی که هیچ ربطی به مذهب خاصی نداره احساس باز شدن قلب ،رضایت درونی ،حال خوب که با تمرکز روی نکات مثبت ،روی زیباییها، روی نعمتها اتفاقات خوب رو بوم بوم بوم وارد زندگیت میکنه دروازه ورود نعمتها با سپاسگزاری قلبی به روت باز میشه
نشانه سپاسگزاری واقعی رسیدن به احساس خوبه ،سبکی بدن ،کاهش درد ،کارکرد بهتر سلولها،گشایش قلبه
◀️نوشتن نعمتها و سپاسگزاری کردن جادو میکنه وقتی مینویسم شرمنده میشم که انقدر نعمت داشتم و ندیدم این مسیر نگه داشتن خودم در مسیر درسته
استاد جان بعد از سالها کارکردن در این مسیر اذعان دارند که هرچقدر در این مسیر الهی کارکردن بیشتر به قدرت قانون سپاسگزاری واقف شدند این قانون در قران بزرگترین دروازه ورود نعمتها مطرح شده
و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی تردید عذابم سخت است.
🟢سپاسگزاری واقعی نه فقط الکی گفتن ادا و اطفار جهان فقط فرکانس ها رو میشناسه و پاسخ میده چه فرکانس( احساس ) خوب چه بد فقط به اون واکنش نشون میده سپاسگزاری قلبی چنان آرامشی در انسان ایجاد میکنه که ترس و غمی نیست لَا تَخَفۡ وَلَا تَحۡزَنۡ إِنَّا مُنَجُّوکَ ! با آرامش و امیدواری به خداوند قادر و هدایتگر زندگی میکنی
◀️شیطان توانایی اینو داره که تو بهشت باشی با شکستن ناخن پات مسئله ای به این کوچیکی رو طوری در ذهن تو بچرخونید و بهش پروبال بده توجه تو رو بزار روش که تو فکر کنی تو جهنمی این توانایی رو داره
سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان می تازم و [تا جایی آنان را دچار وسوسه و اغواگری می کنم که] بیشترشان را سپاس گزار نخواهی یافت.
🟢سپاسگزاری در زمینه دیدن خودت و تواناییهات ،استعداد و مهارتهات،کارهایی که میتونی انجام بدی ،شکل زیبای ظاهرت با نوشتن و صحبت کردن در موردش ،خیلی احساس خوب و قدرت درونی در آدم ایجاد میکنه
🟢تاثیر این احساس خوب همون لحظه در جسم و سلامتی هست سلولهات عالی کار میکنند گلبولهای سفید فعال میشند ،حتی رفتار ادمها باهات بهتر میشه قلبها برات نرم و مهربون میشه
◀️چقدر ما توانا هستیم شرایط ناجالب رو با کنترل ذهن به نفع خودمون تغییر بدیم
تو شرایط به ظاهر بد با کنترل ذهن با توجه کردن به زیباییها نه نکات منفی با توجه کردن به نکات مثبت با استفاده از بهترین ابزار سپاسگزاری برای اون زیباییها و نعمتها شرایط رو به نفع خودمون تغییر بدیم همه چی از درون ذهن من شروع میشه اتفاقات اطرافم رو میتونم به زیبایی و راحتی تغییر بدم
🟢شیطان در اون لحظه که ظاهرا اوضاع جالب نیست راحت میتونه مارو گمراه کنه اون ظاهر بد رو هی نشون من میده میگه همینه،ولی یه ندای آرام بخش تو قلبم میگه این ظاهر قضیه است اگر ذهنت رو توجهت رو بزاری روی زیباییها و سپاسگزار بشی شرایط تغییر میکنه به زودی میتونم با فرکانس جدیدم نتیجه رو در اون لحظه و یا در یک فاصله زمانی کوتاه ببینم و درک کنم قانون احساس خوب اتفاقات خوب بی نقص ساده و ثابت است.
◀️99٪ مردم جامعه جزء معلولان باوری هستند
🟢آدمهای کمی هستند که روی ذهن خودشون کار میکنند روی کنترل کانون توجه ،باورهای توحیدی ،توجه به زیباییها و شکرگزاری نعمتها کار کنند ممکنه در کلام اونها بشنوم که سپاسگزاری میکنند ولی اصلا درونی و قلبی نیست یه کلام و مکالمه از روی عادت هست هیچ احساسی درباره اون کلام ندارند کاملا درگیر حواشی و اخبار منفی ،صحبتهای منفی و گفتن از ناخواسته ها و نا زیباییها ،جنگها ، بیماریها ،بدبختی ،فقر و نداری هست
🟢من به شخصه با افرادی که در گذشته بودم و بعد از بیست سال وقتی دیدمشون بازهم مثل همون بیست سال پیش همون حرفهای بی ارزش همون جنس توجه به کمبود و مسائل و مشکلات جامعه ،بیماریها بود و واقعا کوچکترین رشد و تغییری در اون افراد ندیدم کاملا معلول در افکار و باورها بودند
اولا: عجله و رقابت و مقایسه رو تونستم از وجودم بردارم دیگه نگران نبودم که زودتر نتیجه بگیرم عقب نیافتم کمبودی نیست رقابتی نیست 99٪مردم جامعه گمراهند تقلا وزجر و سختی میکشند.
دوما: متوجه رشد شخصیت و رشد مدار و باورهام شدم متعهد تر شدم روی باورهام تمرکز روی فراوانیها ،زیباییها استفاده از قانون سپاسگزاری کار کنم نتایج لاجرم میاد
سوما: از بودن تو دنیای خودم تنها بودن برام بارزش تر شد و راضی و شکرگزارم
چهارما:ایمان من بیشتر شد که تو این مسیر درست صددرصد نتایج زندگیم عالی و متفاوت از اکثریت مردم جامعه هست و این روند دائمی فرکانس منو کاملا جدا از این مردم کرده کافیه تو این مسیر ثابت قدم باشم
خدایا سپاسگذارم تو مسیر درستم منو تو این مسیر ثابت قدم کن بقیه کارها رو تو به اسونی برام انجام دادی بالاتر از خواسته من رویای من عطا کردی
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و تمام دوستان
اول از همه خیلی ممنون خانم شایسته که این پروژه 30 روزه را شروع کردین که هر روز با آگاهی های فایل های لایو آشنا شویم. من هم قبلا خیلی زیاد فکر می کردم کسی باید برای من کاری کند و همیشه اگر اتفاق خوبی می افتاد به خودم اعتبار می دادم و اگر اتفاق بدی می افتاد آن را به گردن دیگران می انداختم.اما الان می تونم بگم این موضوع بهتر شده اما هنوز خیلی جا داره که خیلی از مسائل را درست و اساسی حل کنم.در مورد رفتن به دل ترس ها استاد اشاره داشتند که اتفاقا مدتی هست که مهارت های پیشرفته تری در کارم دارم می بینم و می فهمم که چقدر این سال موضوعات جدید آمده بوده و من اصلا آن ها را یاد نگرفته بودم.حتی فایل های آموزشی که 8 سال پیش تهیه کرده بودم را با این پیش فرض که توانایی یادگیری آنها را ندارم رها کردم که بعد از 8 سال دوباره اومدم اونها را نگاه کردم و دیدم که چقدر آسان بودند اما من با پیش فرض اینکه این فایل ها آموزشی به زبان انگلیسی هستند و من توانایی یادگیری آنها را ندارم،آنها را مشاهده نکرده بودم.اما الان که فیلم ها را دیدم متوجه شدم که چقدر آسان بودن و من 8 سال پیش چقدر میتونستم پیشرفت کنم اگر به دل ترس هام رفته بودم و خدا رابیشتر باور کرده بودم.خدا را بینهایت بابت وجود ارزشمند شما و استاد عزیزم سپاسگزارم.
به نام خداوند مهربانم
سلام به خانواده ی خوبم
خانم شایسته ی نازنین بسیار سپاسگزارم برای این دوره ی زیبا و پر از اگاهی و چقدر خوش حالم که قراره تقریبا یک ماه ذهنم و بمباران کنم از اگاهی ها
و می دانم به لطف خدا بعد ازین خونه تکونی که شما زحمتشو برامون کشیدین ، رشد میکنیم و مدارمون بالاتر میره البته به شرط عمل به این اگاهی ها
راستش تا شما گفتین هر روز ٢ ساعت زمان بزارین و ذهنتون و پاکسازی کنین ، من سریع دفتری برداشتم و صفحه اول شروع این چنین نوشتم :
من در این نقطه تسلیم هستم و ادامه ی این مسیر و از خونه تکونی افکاری شروع میکنم که از ذهنم میگذره
تا اگاهی های این دوره برای من اصلاح مسیر کنه و من رو به سمت راهکار و قدمی هدایت کنه که لازمه از طرف من باشه ، برای وصل شدن به توحید .
و گام اول و شروع کردم
بازم کلی اگاهی
کلی رشد
خدای من انگار بار اول بود این حرفا رو از استاد میشندیم
و با ذوق فراوان نوشتم :
“باید متفاوت فکر کنی و متفاوت عمل کنی”
“مشکلات و تضاد ها همیشه باعث رشد و پیشرفت من هستن و با خودش نعمت و برکت و رحمت میاره”
” تو بندگیت و کن درها برات باز میشن ، فقط از خدا توقع داشته باش”
”
اگر توقع داری تو مسیر غلطی هستی از هر کسی که میخواد باشه ”
و این نوشته ای که با تمام پوست و استخونم درکش کرد
” من مسئول زندگی خودم هستم و هیچ کسی هیچ دولتی نمیتونه شرایط زندگی منو رقم بزنه و تغییر بده ”
من باید از لحظه به لحظه ی زندگیم لذت ببرم و قدر دان و سپاسگزار باشم تا هدایتهای خداوند و دریافت کنم .
خدا میدونه من فقط نوشتم و کمی به حرفای خانم شایسته و استادم فکر کردم ،
تو همین گام اول معجزاتی دیدم که برام باور کردنی نبود
چقدر خوش حالم چون تا اخر این گامها ببینید قراره چی بشه ، واقعا خوش حالم و سپاسگزار خداوندم که این دو استاد بزرگوار و تو زندگی من قرار داد.
خدایا شکرت .
تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن
که دوست خود روشِ بندهپروری داند
درود بر کسی که زیبا هست و زیبا می بیند
متن شما مرا به یاد شعر زیبای حافظ انداخت و احساسی که گفت بیایم و از شما تشکر کنم و شما را تحسین کنم.
خوبه که شکرگزار هستید و خوبه که در مسیر رشد و آگاهی هستید
هر لحظه بهتر و امیدوارتر باشید.
بهترینها را براتون آرزومندم.
سلام به استادعزیزوخانم شایسته ی سرشارازآرامش ومهربانی
این دومین کامنت من برای این فایل گهربارهست
مریم جان نمیدونم چندبارفایل مقدمه روگوش دادم کلاازروزی که دوره شروع شده من فقط گوش میدادم وسیرنشدم وقلبم راضی نمیشدکه به سادگی ازکنارش بگذرم هروقت فرصت دست میدادگوش میدادم وحض میکردم میگفتم ببین قانون درسته جواب میده امیدوارباش وعمل کن راههابه آسانی برات بازمیشه
باگوش دادن فایل معرفی دوره خانه تکانی ذهن که بسیارالهی وهدایتی هست مشخصه ازکلام مریم جان من نشانه های کوچک زیادی دیدم که ایمانم روقوی ترکردبه ادامه ی مسیربه تفکرواداشت ،ازسبزبودن چراغ سرچهارراه ونموندن درترافیک،ازاینکه همکارم کلی آلوازباغ شون بهم هدیه داد،ازشاگردی که اومدسرکلاسم وهمونجاهزینه اش روواریزکردومن فقط لذت بردم وخداروشکرکردم،ازاینکه همسرم چندنفربنده ی خدارویک مسیرکوتاه سوارکرده که کارشون راه بیفته داشتن مسیررواشتباه میرفتن واوناهم کرایه ای چندبرابربهش دادن وکلی تشکرکردن،اینایعنی ادامه بدم مسیرروتاان شاالله تاآخریک ماه بیام وثبت کنم که چه نتایج دیگه ای گرفتم
این چندروزخیلی درگیربودم ونمیشدکه فایل مقدمه رونکته برداری کنم دیروزوقت گذاشتم وهرآنچه مریم جان گفتن رونوشتم واقعااگه همون 2ساعت رووقت بزاریم میشه من میگفتم که وقت نمیکنم بایدخسیس باشیم برای وقت گذاشتن برای کارهای دیگه اگه زندگی خوب ورسیدن به رویاهامون رومیخوایم،بعدکه نوشتم دلم آروم شد،واومدم اینجاصمیمانه ازاستادعزیزومریم جان ودوستان که کامنت های زیبایی نوشتن تشکرکنم وبرم شروع کنم اولین فایل روبادقت بیشترگوش بدم ونکته برداری کنم وازنتایجم بنویسم
دوستدارشمامهری
1403/07/05
الهی به امید تو…
گام 12
سلام استاد عزیزم و مریم بانو، سلام به همه دوستان هم فرکانسی خودم، امیدوارم حالتون خوب باشه و لبتون خندون،
سپاس گذار خداوند بخاطر این فرصت دوباره، خدایا تو در من جاری شو و هدایتم کن به مسیر درست،
نکته ها:
️تکامل اصلیترین قانون کل کیهان،
️تکامل به این معناست که وقتی ما آماده دریافت خواسته ها میشیم اونها رو دریافت میکنیم،
️نقطه مقابل تکامل طمع و حرص،
️قانون تکامل رو میشه در همه موجودات و کائنات دید،
️ قانون تکامل رو در قرآن در داستان ها میشه دید،
️در جایگاه خودم در هر زمینه ای مهمه،
️برای هر قدمی که میخوام بردارم جایگاهم رو در نظر بگیرم،
️در شروع کسب کار باید قدم هارو بر حسب قدم هایی که قبلاً برداشتم بردارم،
️غرور ، حرص و طمع، مهم بودن نظر مردم باعث رعایت نکردن قانون تکامل میشه،
️اگر قانون تکامل رو رعایت کنم و عجله نکنم بعد از اون میرسم به قانون تساعد،
️رعایت نکردن قانون تکامل مساوی نابودی،
️هدف زندگی کردن لذت بردن و تجربه کردن از اون لحظه هست نه صرفا مقصد،
️رعایت تکامل باعث دیدن ایمان و استمرار و خلق ارزش در در پیشگاه خداوند میشه و نتایج شروع میکنه به رخ دادن،
️بعد از شناخت اصل فقط باید از اون توی زندگیم استفاده کنم و هی تکرارش کنم،
️قدم های بعدی رو برحسب یه ذره بیشتر از کارهایی که در گذشته انجام بردارم،
️پذیرفتن مسئولیت تمام جنبه های زندگی و کارم،
️رعایت قانون تکامل نیاز به شریک و تبلیغات و هر عامل بیرونی رو از بین میبره،
️حواسم به این کلک ذهنم باشه چون تو خیلی بدبختی کشیدی الان حقته که خوشبخت بشی،
️زجر کشیدن یعنی حماقت، هیچی چیزی رو تحمل نکنم،
️رعایت قانون تکامل نیازمند ایجاد یه ویژگی شخصیتی به نام صبر،
️زندگی کردن لحظه هارو یاد بگیرم نه مقصد گرایی،
️پیدا کردن قانون تکامل در جهان اطرافم،
️هرچی درخت پر بار تر میشه افتاده تر میشه،
️ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است،
️استفاده از تجربیاتم و دیگران در مسیر رشد،
در مورد این داستان صبر و رعایت قانون تکامل من خوب بودم به نظر خودم توی زندگیم، البته اینکه عالی باشم و در کل با صبر زیاد مشکلی نداشتم، همون موقع هایی که قانون رو هم بلد نبودم سعی میکردم زیاد عجله نکنم و از زندگی لذت ببرم فقط تفاوت من با استاد توی داشتن انگیزه بود که من اصلا انگیزه ای برای هیچی نداشتم چون به تحقق آرزوهام باور نداشتم، چون هرچی دیده بودم و شنیده بودم و تجربه کرده بودم و افکار توی سرم همه در مورد نشدن ها و ناکامی ها بود،
یادم هرچی میخواستم درست کنم از روی حوصله انجامش میدادم، یادم من چنتا بچه کولر آبی درست کردم که هنوز یکیشو برای خودم نگه داشتم، اینقدر با حوصله اینکار میکردم و لذت میبردم از انجام اون کار که محصول نهایی چیزی میشد که هرکسی میدید کف میکرد، البته الان که بهش نگاه میکنم اون کارایی که من انجام میدادم محصول هماهنگی من با منبع بوده به طور ناخواسته، یعنی همین الان من به اون کولر کوچولو نگاه که میکنم عشق میکنم، یادمه من جدا از خونواده توی یه اطاق دیگه میخوابیدم و چون اونجا گرم بود اون تضاد باعث شد ایده ساخت اون کولر برای خنک کردن اون محیط در من شکل بگیره،
من کلی از این کارها کردم و چیزهای زیادی درست کردم، در مورد همشون همینجوری بودم، صبور و در لحظه زندگی میکردم، نقشه از قبل طرح ریزی شده ای در کار نبود فقط یه خواسته بود که قدم به قدم بهش هدایت میشدم، فقط اینکه من در مورد همچی اینجوری نبودم، انگار هرچی بزرگتر میشدم این حس در من کمتر میشد و با ازدواجم در من خیلی کمرنگ شد،
انگار وقتی صاحب سبک شخصی زندگی شدم این باور کمبود خیلی در من نمایان شد، چیزی که خیلی در من به واسطه دوستان و خونواده و جامعه و افکار و رسانه ها تکرار شده بود حالا داشت شرایط رو جوری خلق میکرد برای من که به من ثابت کنه درست فکر میکنم…
بعد از چک و لگد های فراوان و بازخورد گرفتن از مسیر زندگیم، دنبال حقیقت گشتم و راه رو در عوامل بیرونی جستم و بعد به سایت شما استاد عزیز هدایت شدم، انگار دخیل دونستن عوامل بیرونی هم جزئی از این مسیر بود که بتونه منو به نقطه ای برسون و این ویژگی رو در من ایجاد کنه که به دنبال بهبود باشم، به دنبال ساختن زندگی جدید، که من مسئول تمام جنبه های زندگیم هستم، و هرچی بیشتر ادامه دادم و نا امید نشدم و نتایج کوچیک دیدم و صبور بودم ایمان به خدای درونم و قوانین بیشتر شد و نتایج بزرگتر،
وقتی صبور بودم و نخواستم حرص بزنم یکی منو دید، یکی گفت بزار ببینم این چرا سرعتش کم شده، وقتی توجهش رو جلب کردم و دید تسلیمش شدم به من راه داد گفت حالا تو بیا برو جلو، حالا که جایگاه خودت رو درک کردی بگو ببینم چی میخوای تا بهت بدم،
انگار ما با سرعت بالا به اون چیزی که میخواستم نرسیدیم بعد سرعت آوردیم پایین یا به تعبیری دنبال جایگاه خودمون بودیم و با تجربه آرامش و انتخاب اون با خدا یه عهدی بستیم که بزاریم اون فرمون بگیره دستش و اون مارو به مقصد برسونه،
غرور و ترسهای ما، و احساس بده ما باعث شده تا جای خالی احساس خوب و آرامش رو درک کنیم و به دنبال جایگاهی بگردیم که اون احساس رو به طور دائمی به ما بده و بعد…
توی داستان ابراهیم در قرآن میبینیم که تسلیم بودن در مقابل خداوند چیزی هست که به ابراهیم توی آتیش، به هنگام رها کردن زن و بچه توی بیابون بی آب علف، وقت شکستن بت ها، وقت ترک پدر، به هنگام قربانی کردن فرزند، موقع قطعه قطعه کردن پرندگان، مجادله با فرستادگان خدا برای عذاب قوم لوط، ساختن خونه خدا و… آرامش رو عطا میکنه،
و آرامش نتیجه تسلیم بودن، آرامش نتیجه حرص و طمع نداشتن، آرامش نتیجه رعایت قانون تکامل در مسیر شناخت خداوند و قوانینش هست،
اگه ما عجله نکنیم و حرص نزنیم و مغرور نشیم، و آرامش خودمون حفظ کنیم، خدا همه چیز به طور طبیعی تعبیه کرده،
بچهامون از آب گل در میان و توی یه سنی به طور طبیعی بخاطر شکل گیری شخصیتشون خودشون از ما جدا میشن،
شغلمون رشد میکنه البته که باید عاشق شغلمون باشیم و ارزش خلق کنیم و مشتری باید تخصص و کیفیت و صداقت مارو ببینه، اون به اون میگه و نفرای بعدی به بعدی ها و کم کم دیگه وقت سر خاروندن نداریم،
جسممون روز به روز سالمتر و قویتر و با تراوت تر میشه،
خواسته های جدیدی در ما شکل میگیره و انگیزه های لازم در ما ایجاد میشه و روند پیری متوقف میشه،
هر موقع لازم باشه شرایط تغییر منطقه جغرافیایی برامون فراهم میشه و مثل یه امپراطور به هرجا بخوایم در نهایت آزادی مالی و زمانی و مکانی میتونیم بریم،
فرد مناسب برای رابطه عاطفی وارد مدار ما میشه و از وجودش نهایت لذت میبریم، و اگه هم از قبل داخل رابطه عاطفی هستیم فرد مقابل تغییر میکنه با تغییرات درونی ما و اگر هم تغییر نکنه از ما به راحترین شکل ممکن جدا میشه،
ثروت وارد زندگیمون میشه به صورت طبیعی، و ثروت نتیجه احساس خوبه…
آگاهی هایی که برای شناخت خودمون لازم داریم به ما گفته میشه و بعد از عمل کردن به اونها و بازخورد گرفتن آگاهی های بعدی به ما گفته میشه،
امیدوارم بتونم به این آگاهی عمل کنم، من که خیلی جای کار دارم، نبست به قبلاً خیلی خوبم ولی…
عاشقتونم.
به نام خداوند هدایتگر
سلام به اساتید عزیزم و دوستان خوبم
گام 25
– خواسته ی من باید واضح باشه. نباید به چگونگی کار داشته باشم، می دونم که به هر مسیری که لازم باشه، هدایتم میکنه. باید قدم اولو بردارم. ذهن منطقی من میخاد جلوی منو بگیره ولی باید اتفاقات قبل رو به یاد بیارم که هیچ کدوم منطقی نبود.
– باید تمام باورهامو راجع به خواستم درست کنم. باورهامو هماهنگ کنم با اون خواسته. الگوهای مناسب پیدا کنم.
وقتی ایده ای دارم باور مناسب برای اون ایده بسازم.
باید تمرکز 100 درصد روی خواستم بزارم.
تعهد داشته باشم و تمام وجودمو بزارم.
خودمو با کسی مقایسه نکنم و تمرکزم فقط روی خودم باشم.
اصل لذت بردن از مسیره.
ناامید نشم و ادامه بدم.
به نام خداوندی که امروز هم بهم فرصت زندگی و لذت بردن از بی نهایت زیبایی من جمله آگاهی های جذاب این سایت رو داد
دقیقا همونطور که تو یکی از کامنت های اول پروژه یکی از دوستان گفته بود
من تو گوش دادن به فایل ها و عمل به آگاهی ها دچار روزمرگی و حتیی بی توجهی شده بودم و خودم نمیفهمیدم
تو این چند روز اخیر گاها خلقم بهم میریخت منی که استفاده از شبکه های مجازی رو به شددددت کاهش دادم واقعااا نمیدونم چطوری پنج شنبه و جمعه به طرز کاملا غیر ارادی رفتم تلگرام کانال استاد جان و شروع کردم به خوندن کامنت هایی که از نتایج دوستان اونجا منتشر شده بود
تو این مدت هر وقت میومدم سایت بنر پروژه خانه تکانی ذهن ر میدیدم اما به دلایلی که الان بهتر میفهمم مقاومت ذهنم بوده شروعش نمیکردم
امروز باز به طرز عجیبی همه چیز دست به دست هم داد تا وارد سایت شدم اومدم روی فایل شروع پروژه کلیک کردم
به شهادت ساعتم 1500قدم راه رفتم و فقطط توضیحات بانو شایسته عزیز رو خوندم
الان اینقدر حرف توی مغزمه که نمیدونم کدوم رو بگم
هیی صبر کردم شاید بتونم بهتر بگم اما حسم گفت باید حتی برای نوشتن کامنت هم رها باشم و الان هرچی در درونم میاد فقط تایپ میکنم
مرسی که هستید
مرسی که ایتقدرر خالصانه روون و عالی همه چیز رو بیان میکنید مریم جان عزیزم
به عنوان یک زن حتییی از اینکه همجنس شما هستم عمیقا به خودم افتخار میکنم
واقعاا نمیدونم چطوری حسم رو بیان کنم
دائم به خودم فقط کوتاه نیا و ادامه بده و الان هم با اینکه درست نمیدونستم چی میخوام بگم فقط نوشتم که به عنوان رد پا از اولین روز شروع پروژه ازم بمونه
سلام استاد و مریم عزیز، سلام به تمامی دوستان هم فرکانسی خودم در سایت روحانی عباسمنش،
امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم که یک فرصت دیگه به من داد تا بیام و یه کامنت دیگه توی این فضای روحانی بنویسم، امیدوارم هدایتش رو دریافت و بهش عمل کنم…
الهی به امید تو…
در مورد این موضوع من خیلی فکر کردم هیچی نمیومد تا الان که دارم این کامنت مینویسم، از وقتی من تصمیم گرفتم که تمرکزی برم سراغ کاری که دوستش دارم از وقتی فهمیدم باید یک مسیر انتخاب کنم شرایط برای من تغییر کرد، الان اوضاع من بعد از یک سال و نیم ربطی به اون روزا نداره، درآمد من نزدیک به 6 برابر شده یه مغازه کوچیک دارم و یه ماشین نو و دوتا موتور که یکیش به تازگی خدا بهم هدیه داد، اینارو از وقتی به دست آوردم که شروع به خودسازی و اجرای اصل خارپشتی توی زندگی و وجودم کردم،
من به خدا گفتم خدایا تو مالک و صاحب اختیار منی تو بهم راه نشون بده من خودم عاجزم… گفت چی میخوای گفتم آرامش گفت پس باید هر کاری که میگم بکنی بدون چون چرا گفتم چشم، گفت برای تجربه آرامش باید به هماهنگی برسی و شخصیتت رو تغییر بدی، باید ریسک پذیرتر باشی باید بری تو دل ترس هات و خودتو گسترش بدی، گفت تو از شغل خودت بدت میاد چرا، چون ترس داری در موردش چون فکر میکنی نمیتونی در مقیاس بزرگ انجامش بدی، گفت تو قراره یه شخصیت قوی بسازی حالا چی فرقی میکنه توی چه زمینه ای فعالیت کنی یا با کی یا کجا زندگی کنی، چه دینی یا نژاد یا رنگ پوستی داری، تو قبل از اینکه بیای به این دنیا انتخاب کردی تا بیای اینجا و خودت گسترش بدی،
اون اصل اون بیسی که برای خودسازی نیاز داشتی رو الان در اختیار داری دیگه مابغی جزئیات، بچسب به اصل…
به من شک نکن من تورو در بهترین جای ممکن قرار دادم اگه اوضاع به ظاهر خیلی بده اگه کلی چالش باید حل کنی این به نفع تو هست تو با گذر از هر کدوم از اونا میتونی قوی تر بشی میتونی با به یاد آوردن روزای به ظاهر تلخ در آینده کلی تفاوت هارو حس کنی و ذهنت رو آروم کنی…
شغل تو یه فضای بی انتهاست برای گسترش، پس برو توکل کن به من، عجله هم نکن من قدم به قدم اونچه که برای خودسازی لازم هست بهت میگم هم در زمینه کسب کار هم تغییرات شخصیتی، هم روابط و هم ثروت…
هر موقع که اینجوری به مسائل نگاه میکنم هر موقع که این نوع تسلیم بودن و راهکار خواستن در تمام جوانب از خداوند در من ظهور میکنه یاد شما میوفتم استاد عزیزم، امیدوارم بتونم هر روز این احساس عجز و ناتوانی رو در خوردم بیشتر ایجاد کنم یا بهتره بگم انتخاب کنم، ایجادش که کار من نیست انتخابش کاره منه، یه جورایی هنوز گیج میشم بعضی موقع ها ولی هر روز که میگذره داره اتصالات آگهی ها بیشتر شکل میگیره و به این نتیجه منو میرسونه که تو نمیتونی کامل خدا رو درک کنی زیاد زور نزن ولی میتونی تلاشت رو بکنی…
ترسهای زیادی هست که باید پا روشون بذارم، دارم تکاملی این کارو انجام میدم و به خودم سخت نمیگیرم، بعضی موقع ها این حس میاد سراغم که داره دیر میشه یا خود سرزنشی میاد سراغم که تو توی دایره امنت موندی و حرکت نمیکنی ولی اینا کلک های ذهنمه تا منو از مسیر درست خارج کنه،
از خداوند درخواست میکنم منو به حال خودم رها نکنه، از خداوند در خواست میکنم تا خانه ای امن نزد خودش در بهشت برای من فراهم کنه که نهرها در زیر درختانش روانه،
خدا توی قرآن میگه از من بپرهیزید این کلمه من خیلی حرف توشه به نظرم یکه کتاب میشه در موردش نوشت…
توی قرآن (از من، برای من، به من…) سرچ کنید بچه ها خیلی بهتون کمک میکنه، استاد توی فایل های در پرتوی آگاهی هم یه فایل داره که میتونه به شما کمک کنه تا به درک بهتر درباره مطالعه قرآن یا درک بهتر خداوند برسید… البته که برای هر کسی فرق میکنه برای من که اینجوری خوب جواب داد گفتم شاید به شما هم کمک کنه،
من یه شخصیتی دارم که دوست دارم خودم تجربه کنم و خودم بهش برسم… برای همین خیلی فکر میکنم و آزمون و خطا میکنم اینجوری دارم بهای تغییر رو پرداخت میکنم شاید مورد پسند بقیه نباشه، شاید اگه راه راحت تر رو بخوایین انتخاب کنین تهیه دوره های استاد باشه…
در هر صورت استاد یکی از کامل ترین الگو های حال حاضر دنیایی که من دارم توش زندگی میکنم، و با دیدن شخصیت استاد و نوع زندگیشون تا حدود زیادی میفهمم که مسیر درست البته که هنوز خیلی جای کار دارم ولی انصافا خوب کار کردم تا به اینجای کار و این سپاس گذار خداوندم که یکی از بهترین دستانش رو برای من فرستاد…
امیدوارم مواردی که گفتم بدرد بقیه بخوره عاشقتونم شاد و سالم در پناه خداوند یکتا باشید.
مرسی از مریم جان عزیز، که بازهم شروع به ایجاد یه تحول بزرگ در فایل های دانلودی کرد.
چقدر این کار ارزشمنده. فایل ها خیلی خالص تر شدن، موضوعات فایل ها مشخص تر شد.
و از همه مهم تر، این روزها یه جو خوبی بین بچه ها ایجاد شده که روز به روز این فایل هارو نگاه کنن و ذهنشون یه خونه تکونی مشتی بشه :))
ممنونم
الهی ب امید تو…
گام 14، کنترل ورودی ها
سلام استاد و مریم عزیز، سلام به همگی امیدوارم حالتون خوب لبتون خندون باشه،
نکته ها:
️تغییر ذهنیت شرایط حساس کنونی تبدیل میکنه به شرایط لذت بخش کنونی،
️کنترل ذهن مهارتی هست که باید در ما ایجاد بشه،
️ما با فرکانسامون به جهان درخواست میدم نه کلاممون،
️تغییر نتایج بخاطر تغییر دیدگاه ماست،
️همرو با همون ویژگی های انسانیشون بپذیریم، نخوایم بقیه رو قضاوت کنیم،
️کنترل ورودی ها ذهن کار ماست،
️باید آگاهانه سعی کنم توجهم رو بذارم روی زیبایی ها،
️حذف رسانه ها از زندگیم،
️اگه دارم به اون چیزی توجه میکنم که بقیه توجه میکنن از جنس نتایج همونا هم تجربه میکنم،
️تو شرایط سخت توجهم رو آگاهانه بزارم روی زیبایی ها،
️رسانه ها اون چیزی رو تولید میکنن که عموم جامعه خواستارشه،
️هیچ دوست و دشمنی خارج از من وجود نداره،
️خروجی زندگی ما هماهنگ با ورودی زندگی ما،
️باور های ما با ورودی های شکل میگیرن،
️این ما هستیم که به اتفاقات و شرایط معنا میدیم،
️سیستم ایمنی قوی که ما در اختیار داریم حاصل میلیون ها سال تکامل بدن انسانهاست،
️ایجاد باورهای مناسب هم جهت با خواسته،
️مرگ یه اتفاق طبیعی است باید باهاش کنار بیاییم، هیچ کسی نامیرا نیست،
️هر موقع زمان مرگم برسه لاجرم اتفاق میوفته،
️در لحظه زندگیم کنم و از اون لحظه لذت ببرم،
️هر اتفاق بیوفته به نفع منه،
️اگه میخوام نتایج بقیه رو نگیرم باید برعکس اون فکر کنم،
️روند تغییر باورها یه روند همیشگی و بیپایان،
سپاس گذارم از خداوند که دوباره این فرصت داد تا بیام و یه کامنت دیگه بنویسم،
خوب در مورد موضع این فایل از همون اوایلی که فهمیدم رسانه ها دارن ذهن مارو برنامه ریزی میکنن برای فقر تلویزیون از زندگیم جم کردم یعنی کابل آنتش رو فقط، از اونجایی که پدرم توی خونه زیاد اخبار نگاه میکرد من به واسطه این اخلاق پدرم نا آگاهانه تا حدود زیادی از اینکار بدم اومده بود چون وسط فیلم مورد علاقه ما پدرم میگفت من میخوام اخبار نگاه کنم، و با شنیدن این موضع بدون هیچ مقاومت خاصی تلویزیون از زندگی من حذف شد،
و اتفاقات کم کم شروع به تغییر کرد البته با ایجاد باورهای جدید و ورودی های جدید، مثلاً اگه سالی 2 بار تصادف میکردم شد سالی 1 بار، اگه سالی 10 بار مریض میشدم شد سالی 5 بار، اگه هفته یه بار با همسرم دعوا میکردم شد ماهی یه بار، اگه 10 ملیون مقروض بودم شد 5 ملیون و همین طور کم کم از اون مدار خارج شدم و رسیدم به صفر و خدارو شکر بعد از گذشت 6 سال هر روز اوضاع داره بهتر میشه،
من بخاطر سوال های زیادی که از خدا میپرسم و زیاد به قوانینش فکر میکنم به من این جواب رو داد، گفت این دنیا رو میبینی چقدر بزرگ و بی انتهاست در تمام ابعاد، میبینی چقدر عظیم و چقدر طول کشیده تا اینی که الان هست و تو میبینی بشه، گفتم خوب، گفت پس اگه جهان بازتابی از درون خودت میبینی… توقع نداشته باش زندگی و باورهای توهم یه شبه یا یه ساله به کل عوض بشه و این یه روند تکاملی و همیشگی هست،
زندگی تو این همه کهکشان از زمینی که یه سیاره ست نه ستاره از یه کهشان کوچیک بین این همه کهکشان دیگه امکان پذیر شده، که ما هیچی نیستیم در مقابل این عظمت و فضای خالی،
انگار زندگی از هیچی از تک سلولی ها که باز در مقابل جسم ما هیچی نیستن، شروع شده، انگار همه چیز از هیچ چیز متولد میشه، و این موضوع رو تایید میکنه که نبود خداوند وقتی حس میکنیم که شیطان نجوا کنه، نور وقتی حس میکنیم که تاریک باشه، آزادی رو وقتی حس میکنیم که در بند باشیم، ثروت رو با نبودش توی فقر حس میکنیم، و وقتی در مقابل خداوند تسلیم نباشیم نبود آرامش که اسمش رو احساس بد گذاشتیم تجربه میکنیم، با غرورمون با ترسامون با خشممون، با حرص و طمع مون، با غمگین شدنمون و ایمان نداشتن به خداوند اون نبود آرامش رو تجربه میکنیم و این ها تصدیق کننده خداوند یگانه هست،
تصدیق کننده یک مسیر توحیدی به سمت خداوند، اون هم مسلمان شدن ما در برابر چیزی که نمیتونیم ببینیمیش و نمیتونیم درک کنیم،
فرصت ها وقتی نمایان میشن که به اتفاقات و شرایط نادلخواه جور دیگه نگاه کرد از زاویه متفاوت،
تغییر زاویه دید ما شرایط حساس کنونی رو تبدیل میکنه به شرایط عالی کنونی،
خدا هم همینطور این جهان به وجود آورده، وقتی اون انفجار صورت گرفته وقتی همچی آتیش و مواد مذاب بوده ننشسته غر بزنه گفته راهش پیدا میشه گشته دنبالش تا اینکه منجر شده به خلق ما، گفته اگه اینو با این به نسبت متناسب قاطعی کنم شکل پذیر میشه، پس یه فضایی باز میشه واسه حرکت کردن واسه جاری شدن و خلاقیت…
بعد شده اینی که الان هست تا الانش که خوب پیش رفته پس از این به بعدشم هر اتفاق به ظاهر ناجالبی بیوفته حتما خیره و منجر به پیشرفت جهان میشه…
ما سعی کنیم خوب زندگی کنیم بقیش بسپریم به اون،
امیدوارم مفید بوده باشه و خودم هم بتونم به این آگاهی عمل کنم، عاشقتونم.
به نام خدای رحمان و رحیم خدایا تو به من عشق خاص داری بهترین نعمتها رو دربهترین زمان و مکان به من به آسونی عطا کردی .
من متواضع در درگاه تو هستم هدایتم کن.
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز
◀️گام هفدهم :خروج از جامعه معلولان باوری و خلق زندگی دلخواه
🟢چه کار کنیم که بعد از یه مدت کار کردن روی باورها این مسیر رو رها نکنیم ؟
موضوع اصلی اینه که ما چقدر باور و ایمان داریم به اینکه کار کردن روی ذهن (توجه کردن به زیباییها ،کنترل ذهن ،باورهای توحیدی، به خدا فکر کردن ،سپاسگزاری قلبی برای نعمتها با نوشتن ،صحبت کردن ) که در نهایت به احساس خوب میرسونه باعث ایجاد همزمانی ها ،موقعیتهای خوب و اتفاقات خوبه این طرز فکر و نگرش داره نتایج رو رقم میزنه منو خالق زندگیم کرده
وقتی به این مسیری که اومدم نگاه میکنم نمیتونم کتمان کنم که من قدرت خلق کننده گی رو دارم
اما انسان ذاتا فراموش کاره خیلی راحت نتایجی رو که با کارکردن روی ذهنم با تمرکز کردن روی نکات مثبت و زیبا با شکرگزاری خلق کرده فراموش میکنه و درگیر اون نتیجه میشه بهش وابسته میشه حال خوبش رو به دیدن نتیجه بیشتر گره میزنه ..
ومیافته تو تقلا،غّر زدن ،خشم، واکنش گرایی،درگیر حواشی میشه عامل اصلی کار کردن روی باورها رو فراموش میکنه و نتایج کاملا از بین میره
یا میگه قانون برای من جواب نمیده یا با نگاه عمیق تری میفهمه به خاطر کار نکردن روی باورهاش هست خودشو بررسی میکنه میبینه دیگه حالش خوب نیست، دیگه پرانرژی و شاداب و سلامت نیست میفهمه از مسیر درست خارج شده و سعی میکنه بیاد تو مسیر درست
◀️ بهترین ابزار برای معجزه شدن سپاسگزاریه
سپاسگزاری ابزاری هست که اگر در قله موفقیت باشی یا در قعر ذلت میتونه شرایط رو بهبود بده
🟢سپاسگزاری واقعی که هیچ ربطی به مذهب خاصی نداره احساس باز شدن قلب ،رضایت درونی ،حال خوب که با تمرکز روی نکات مثبت ،روی زیباییها، روی نعمتها اتفاقات خوب رو بوم بوم بوم وارد زندگیت میکنه دروازه ورود نعمتها با سپاسگزاری قلبی به روت باز میشه
نشانه سپاسگزاری واقعی رسیدن به احساس خوبه ،سبکی بدن ،کاهش درد ،کارکرد بهتر سلولها،گشایش قلبه
◀️نوشتن نعمتها و سپاسگزاری کردن جادو میکنه وقتی مینویسم شرمنده میشم که انقدر نعمت داشتم و ندیدم این مسیر نگه داشتن خودم در مسیر درسته
استاد جان بعد از سالها کارکردن در این مسیر اذعان دارند که هرچقدر در این مسیر الهی کارکردن بیشتر به قدرت قانون سپاسگزاری واقف شدند این قانون در قران بزرگترین دروازه ورود نعمتها مطرح شده
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ
و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی تردید عذابم سخت است.
🟢سپاسگزاری واقعی نه فقط الکی گفتن ادا و اطفار جهان فقط فرکانس ها رو میشناسه و پاسخ میده چه فرکانس( احساس ) خوب چه بد فقط به اون واکنش نشون میده سپاسگزاری قلبی چنان آرامشی در انسان ایجاد میکنه که ترس و غمی نیست لَا تَخَفۡ وَلَا تَحۡزَنۡ إِنَّا مُنَجُّوکَ ! با آرامش و امیدواری به خداوند قادر و هدایتگر زندگی میکنی
◀️شیطان توانایی اینو داره که تو بهشت باشی با شکستن ناخن پات مسئله ای به این کوچیکی رو طوری در ذهن تو بچرخونید و بهش پروبال بده توجه تو رو بزار روش که تو فکر کنی تو جهنمی این توانایی رو داره
ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ
سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان می تازم و [تا جایی آنان را دچار وسوسه و اغواگری می کنم که] بیشترشان را سپاس گزار نخواهی یافت.
🟢سپاسگزاری در زمینه دیدن خودت و تواناییهات ،استعداد و مهارتهات،کارهایی که میتونی انجام بدی ،شکل زیبای ظاهرت با نوشتن و صحبت کردن در موردش ،خیلی احساس خوب و قدرت درونی در آدم ایجاد میکنه
🟢تاثیر این احساس خوب همون لحظه در جسم و سلامتی هست سلولهات عالی کار میکنند گلبولهای سفید فعال میشند ،حتی رفتار ادمها باهات بهتر میشه قلبها برات نرم و مهربون میشه
◀️چقدر ما توانا هستیم شرایط ناجالب رو با کنترل ذهن به نفع خودمون تغییر بدیم
تو شرایط به ظاهر بد با کنترل ذهن با توجه کردن به زیباییها نه نکات منفی با توجه کردن به نکات مثبت با استفاده از بهترین ابزار سپاسگزاری برای اون زیباییها و نعمتها شرایط رو به نفع خودمون تغییر بدیم همه چی از درون ذهن من شروع میشه اتفاقات اطرافم رو میتونم به زیبایی و راحتی تغییر بدم
🟢شیطان در اون لحظه که ظاهرا اوضاع جالب نیست راحت میتونه مارو گمراه کنه اون ظاهر بد رو هی نشون من میده میگه همینه،ولی یه ندای آرام بخش تو قلبم میگه این ظاهر قضیه است اگر ذهنت رو توجهت رو بزاری روی زیباییها و سپاسگزار بشی شرایط تغییر میکنه به زودی میتونم با فرکانس جدیدم نتیجه رو در اون لحظه و یا در یک فاصله زمانی کوتاه ببینم و درک کنم قانون احساس خوب اتفاقات خوب بی نقص ساده و ثابت است.
◀️99٪ مردم جامعه جزء معلولان باوری هستند
🟢آدمهای کمی هستند که روی ذهن خودشون کار میکنند روی کنترل کانون توجه ،باورهای توحیدی ،توجه به زیباییها و شکرگزاری نعمتها کار کنند ممکنه در کلام اونها بشنوم که سپاسگزاری میکنند ولی اصلا درونی و قلبی نیست یه کلام و مکالمه از روی عادت هست هیچ احساسی درباره اون کلام ندارند کاملا درگیر حواشی و اخبار منفی ،صحبتهای منفی و گفتن از ناخواسته ها و نا زیباییها ،جنگها ، بیماریها ،بدبختی ،فقر و نداری هست
🟢من به شخصه با افرادی که در گذشته بودم و بعد از بیست سال وقتی دیدمشون بازهم مثل همون بیست سال پیش همون حرفهای بی ارزش همون جنس توجه به کمبود و مسائل و مشکلات جامعه ،بیماریها بود و واقعا کوچکترین رشد و تغییری در اون افراد ندیدم کاملا معلول در افکار و باورها بودند
اولا: عجله و رقابت و مقایسه رو تونستم از وجودم بردارم دیگه نگران نبودم که زودتر نتیجه بگیرم عقب نیافتم کمبودی نیست رقابتی نیست 99٪مردم جامعه گمراهند تقلا وزجر و سختی میکشند.
دوما: متوجه رشد شخصیت و رشد مدار و باورهام شدم متعهد تر شدم روی باورهام تمرکز روی فراوانیها ،زیباییها استفاده از قانون سپاسگزاری کار کنم نتایج لاجرم میاد
سوما: از بودن تو دنیای خودم تنها بودن برام بارزش تر شد و راضی و شکرگزارم
چهارما:ایمان من بیشتر شد که تو این مسیر درست صددرصد نتایج زندگیم عالی و متفاوت از اکثریت مردم جامعه هست و این روند دائمی فرکانس منو کاملا جدا از این مردم کرده کافیه تو این مسیر ثابت قدم باشم
خدایا سپاسگذارم تو مسیر درستم منو تو این مسیر ثابت قدم کن بقیه کارها رو تو به اسونی برام انجام دادی بالاتر از خواسته من رویای من عطا کردی