تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    156MB
    13 دقیقه
  • فایل صوتی تغییر شخصیت، جسارت می خواهد
    12MB
    13 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1738 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1289 روز

    سلام به استاد عزیزم

    تحول زندگی من روز شمار پنجم

    تغییر

    این یک کلمه جادویی استاد ،یادمه اون روزی که تازه با فایلهای شما آشنا شده بودم بشدت دلم تغییر میخواست و اقداماتی هم براش انجام داده بودم ولی بسیار ناشیانه و بدون دونستن قانون فقط داشتم تلاش میکردم تلاش فیزیکی

    زندگی من شده بود فقط شب تا صب دویدن و فکر میکردم به این میگن تغییر

    رابطم داغون بود ،بدهکاری هر روز بیشتر میشد ،وضعیت جسمانیم و بد خوابیدن هر روز شدت میگرفت

    قرصهای روانگردان مصرف میکردم ،دوستان ناباب زیاد ،ترسهای زیاد و هر چی که بهش میشه گفت ضعف شخصیتی من داشتم ،همیشه در حال غر زدن به خدا بودم که چرا زندکی من اینجور.‌…واقعا سخت بود اون دوران هیچ چیز نداشتم جز درآمد عالی ماهیانه اونم به لطف زیاد کار کردنم که همشو میدادم قسط و دلم خوش بود قسطامو به موقع میدم

    تغییر من زمانی شروع شد که دیگه هیچ امیدی به زندگی نداشتم و زندگی یک چرخه بی پایان بدبختی میدونستم که تمامی نداره

    جای که دیگه رنج داشت دیوانم میکرد و واقعا میخواستم تغییر کنم همه تصمیم گرفتم که به هر قیمتی این کارو انجام بدم

    اون روزا فکر میکردم مشکل من فقط مالی و اگه اون حل بشه همه چی درست میشه بخاطر همین جذب یک شرکت هرمی شدم که اولش کلی حرفای قشنگ بود و وعدهای توخالی

    منم چون تصمیم گرفته بودم تغییر کنم اینو اولین قدم دونستم کار 15 ساله خودمو رها کردم چسبیدم به اون شرکت یکم وقتم آزادتر شد و تونستم رو خودم کار کنم کتاب بخونم و از این حرفا ..

    با اساتید جذب آشنا شدم و مدام فکر ذکرم چیزای بود که اونا میگفتن طولی نکشید که صدای گرم استاد لابلای اساتید شنیدم و چقدر دلنشین بود ..

    اولش فقط اینستاگرام دنبال فن پیجهای بودم که صدای استاد میزاشتن ولی هر چه میگذشت تشنه تر میشدم برای حرفای استاد کانال تلگران استاد سرچ کردم و چندتا کاناگال به اسم استاد بودن که فعال بودن و فایلهای رایگان استاد میزاشتن و بعضی وقتا یه فایل از دورهای استاد میزاشتن داخلش و میکفتن دورها رو با قیمت خیلی پایین میتونید خریداری کنید

    منم نمیدونستم اونا فیکن و فقط فایلهای رایگان که میزاشتن بارها و بارها گوش میدادم ،حالن از این رو به اون رو شد ،توی یک شب خواب من تنظیم شد ،قرصهای روان گردان گذاشتم کنار و انگار دنیا یه رنگ دیگه شد برام چقدر زندگی لذتبخش بود و من نمیدونستم

    از اونجا تغییر واقعی زندگی من شروع شد و فهمیدم که توی همه چی خیلی مشکل دارم و باید حرکت کنم برای درست کردنش

    اول از روابطم شروع کردم و هر روز بهتر و بهتر شد ،بعدش شهامت حرکت به سمت ناشناختها و کارهای جدید به دلم افتاد و دست به یکار بزرگ زدم و به واسطه تضادی که تو کارم خوردم حسابی تنها شدم دقیقا مثل اون موقعه ای که استاد توی تهرون بدهکار شد

    آغاز یک محمد جدید با ورژن جدید شروع شد،باید با ترسهای توی عمق وجودم روبرو میشدم ،با بدهکارها ،با آشنایانی که شده بودن دشمن شماره یکم ،کلی شاکی ،با طلاق همسرم ،دوری از فرزندم ،سرو کله زدن با غریبهای که بدهکارشون شده بودم

    اولش خیلی سخت بود ،و من هیچ چیزی جز فایلهای استاد نداشتم و این فایلها رو بیش از هزار بار گوش دادم ‌…

    هر بار به یه طریقی با ترسام روبرو میشدم و فایلهای توحید استاد و همین فایل تغییر خیلی بهم کمک کرد و باعث شد از جای که بودم و نقطه زیر صفر با کمترین امکانات دوباره حرکت کنم و هر ایده ای که به سرم میخورد اجرا میکردم هر روز قوی تر میشدم کارهای زیادی انجام دادم با آدمهای زیادی آشنا شدم ،هر روز من چالش بود هر روز من عشق بود واقعا ارزششو داشت و داره ..

    من اگه هزار بار دیگه بمیرم و دوباره زنده بشم بازم همین مسیر انتخاب میکنم چون همه چیز من عوض شد ،شخصیتم ،نگاهم به دنیا و دلیل زندگی کردن فهمیدم و خوشحالم که توی این دوره ام و با استاد آشنا شدم ..سپاسگزار الله ایم که همه چی شده برام …

    سپاسگزار شمام استاد عزیزم و براتون آرزوی بهترینها رو دارم در پناه الله یکتا شاد و خرم و سلامت باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مهری مردمی گفته:
    مدت عضویت: 2111 روز

    سلام استادعزیزم

    این فایل رومن خیلی قبل تربارهاو بارهاگوش دادم ودوباره الان چندین مرتبه گوشش کردم،ویک تلنگربهم خورددراستش بهم برخورداونجایی که گفتین فکرده سال آینده روکردین ؟ازجاتون تکون بخوریدوتغییرکنید،تصمیم گرفتم تغییراتم روشروع کنم محل کارقبلی که سه سال اونجاکارکردم روتغییربدم ،چون دیگه برام جای پیشرفت نداشت،تصمیم گرفتم بیشترروی خودم کارکنم تمرکزی ان شاالله بتونم خودم روآپدیت کنم مهارتم روبالاترببرم ،تکاملم روطی کنم خداهم راههاروبرام بازمیکنه دستم رومیگیره هدایتم میکنه من حرکت کنم یکجانمونم ،روزی رومیرسونه براحتی

    دوستدارشما

    مهری

    2خردادماه1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 271 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    خداایی که همه چیزم از آن اوست

    سلام و‌احترام به استاد عزیز و خانوم شایسته بزرگوار و دوستانم در سایت

    مطالب و‌آگاهی این فایل تقریبا به سه سال گذشته ی زندگی من مربوط میشه که اصلا حاضر به تغییر نبودم البته نه برای تغییر شغلم بلکه برای تغییر قوانینم در شغلی که هستم و متاسفانه اصرار داشتم که به همون شیوه ادامه بدم که هیچوقت هم‌ موفق نشدم اما بعداز آشنایی با سایت استاد عباسمنش خدارو صدهزار مرتبه به شدت تغییر کردم و مسیری رو که داشتم به اشتباه در شغلم میرفتم تغییر دادم و قوانینم رو برای موفقیت در کارم عوض کردم البته هنوز کارم رو شروع نکردم و‌ الان تقریبا بیشتر از یکماهه که دارم روی ذهن خودم کار میکنم تا با قدرت و با اراده و پایبند بودن به قوانینم کار رو شروع کنم ….من از قوانین جهان هستی آگاهی نداشتم و‌نمی دونستم که باید حتما تکامل خودم رو طی کنم تا بتونم موفق بشم و‌نگرش خودم رو نسبت به کارم تغییر بدم تا بتونم به مراحل بالاتر برم و‌موفق بشم فک‌ میکردم که از نقطه ی صفر به یکباره باید جهش کنم به بالاترین نقطه و‌ برای همین هیچوقت موفق نمیشدم که هیچ… با شکستهای بدی مواجه میشدم ….اما الان ایمان به خدا و باورم به خدا خیلی بهتر شده و‌هدایتهاشو و‌نشونه هاشو رو به لطف خودش تونستم ببینم و وارد سایت استاد عباسمنش شدم و هدایت شدم به مسیر درست …. خدایا شکرت که هستی خدایا خودت کمکم کن تا بتونم ایمانم بهت رو هر روز بیشتر کنم خودت کمکم کن تا بتونم هدایتهارو ببینم و اعتمادم بهت بیشتر بشه خدایا من سخت بهت نیاز دارم ….

    خدایا شکرت ……

    خدایا خییلی دوستت دارم …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    الهام مسکرانیان گفته:
    مدت عضویت: 2689 روز

    سلام

    به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان با این ایده عالی و زیبا هر روز صبح با شور و شوق منتظرم ببینم امروز قراره کدوم فایل قدیمی استاد رو دوباره مرور کنیم دقیقا همون شوق و حس خوبی که استاد عزیز وقتی فایلهای مصاحبه با استاد عباس منش رو سه شنبه وجمعه هرهفته رو سایت می گذاشتن ومن با وجود تضادها با گوش دادن به اون فایلهای مصاحبه حسم خوب می شد و امید وانگیزه بیشتری برای رفتن به جلو پیدا می کردم قبلا هم چندین بار این فایل رو گوش کرده بودم ولی به خاطر ترس اقدامی نمی کردم خدا رو شکر میکنم برای اینکه امروز بادقت بیشتری به صحبت‌های استاد گوش دادم و تک تک جملاتشون برای من نشونه بود و من امروز بیشتر متوجه صحبت‌های استاد می شدم قبلا هم این صحبت‌ها رو می شنیدم ولی به خاطر ترس حتی به صحبت‌های استاد فکر هم نمی کردم فقط یه آرامش لحظه ای داشتم ولی امروز احساسم برای تغییر، ترس نیست و چرتکه نمیندازم دارم نشونه ها رو برای تغییر به طور واضح و روشن در صحبت‌های استاد در این فایل و نشونه هایی که در زندگیم برای تغییر اساسی و بنیادی خودم و کسب و کارم دارن فریاد میزنن که با ایمان برم جلو وبدون ترس اقدام کنم و پل‌های سستی که من خیلی روی اونها حساب کردم رو با یک تلنگر کوچیک خراب کنم و دوباره شروع کنم با وجود همین نجواهایی که الان دارم این متن رو می نویسم داره صداشون کم کم میاد ولی من با تمرین‌های که از استاد فرا گرفتم وهر روز دارم روی خودم کار میکنم و خودم واقعا تا این اندازه که روی خودم کار کردم از خودم راضی هستم نسبت به قبل آشنایی با استادچون به معنی واقعی آرامش دارم و هر لحظه دارم خودم رو تربیت میکنم و بابت هر اشتباهم که بیشتر هم تحت تاثیر نجواها هست به خودم تذکر میدم و برای عمل به ایمانم کلی خودم رو تشویق میکنم ودر هر لحظه حتی وقتی نصف شب از خواب بیدار میشم دیگه به طور ناخودآگاه با خدا دارم حرف میزنم و سپاسگزاری می کنم منی که نسبت به این خدا قبل از آشنایی با استاد حس واقعا بدی داشتم و همیشه اگر در جایی آیه( بایاد خدا دلها آرام می‌گیرد) رو میدیم با خودم می گفتم من که با یادش و اسمش فقط ترس و احساس بد دارم چون از بچگی همیشه در ذهنم یه آدم بداخلاق و اخمو بود که همیشه داره من رو توبیخ میکنه ولی خدا رو شکر کم کم خدای مهربانم با آموزه‌های استاد و کار کردن روی باورهای توحیدی شکلش تغییر کرد و هر لحظه در حال یادآوری به خودم هستم که خدا با من هست و داره من رو حمایت میکنه وازش می خوام در هر لحظه هدایتم کنه در مسیرهای درست، ودر هر لحظه سعی می کنم مقاومت کنم در برابر نجواها و فقط با خدا صحبت کنم تا صدای نجواها در ذهنم کمرنگتر بشه،فقط می خواستم ازتون تشکر کنم بعد متوجه شدم که کلمات دارن خودشون میان و من هم نوشتم ولی حالا که اینها گفته شد برای اینکه به ایمانم عمل کنم و به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته همین امروز اقدام میکنم برای الهامی که چند روزی هست که بهم شده و من همش تعلل میکردم و منتظر بودم. ولی همین فایل قدیمی استاد که بارها هم قبلاگوش کرده بودم حجت را امروز بر من تمام کرد و با ایمان دست به اقدام میزنم. از شما سپاسگزارم

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2805 روز

      سلام دوست خوبم

      ممنونم از کامنت عالی تون

      مخصوصاً این قسمت از نوشته تون??

      « امروز احساسم برای تغییر، ترس نیست و چرتکه نمیندازم دارم نشونه ها رو برای تغییر به طور واضح و روشن در صحبت‌های استاد در این فایل و نشونه هایی که در زندگیم برای تغییر اساسی و بنیادی خودم و کسب و کارم دارن فریاد میزنن که با ایمان برم جلو وبدون ترس اقدام کنم و پل‌های سستی که من خیلی روی اونها حساب کردم رو با یک تلنگر کوچیک خراب کنم و دوباره شروع کنم»

      خیلی‌ عالی بود و به دلم نشست. مرسییییییی واقعا

      برایتان بهترین ها رو آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ابراهیم حمیدی گفته:
      مدت عضویت: 2825 روز

      امیدوارم در راه پیش روتون موفق باشید وپیروز خیلی خوب گفتید ایمانی که ترس بیاورد ایمان نیست باید پلها رو خراب کرد و پلهای محکم و با ایمانتری ساخت تعغیر خیلی زیباست با دیدن نشانها و ایمان به الهام درون با سپاس شاد سلامت ثروتمند وسعادتمند در دنیا واخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    بهار فعلی گفته:
    مدت عضویت: 2737 روز

    سلام و درود به استادعزیزم وخانم شایسته ودوستایه گل گلااااب درپنجمین روزسفر???

    تغییر…خداروشکر که من عاشق تغییروتنوعم…و فهمیدم اگر ثابت باشم فاسد میشم..تغییرکنم قبل از اینکه به نقطه عطف هرچیزی برسم…سعی میکنم بیشتر نشانه هارو ببینم وتغییری که باید ایجاد کنمو ایجاد کنم قبل از اینکه جهان با چکولقت بهم بفهمونه?خدایا عاشقتمممم بخاطر این مسیرزیبا که هرخیری بهمون میرسه ازتو.????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مسعود گفته:
      مدت عضویت: 2022 روز

      سلام خدمت دوستان عزیزم

      اولین چیزی ک به ذهنم اومد بعد از شنیدن این فایل، مربوط به کتاب “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد” ه. توی این کتاب خیلی از واژه ها مثل شغل، رابطه عاطفی، یا حتا طرز فکر کردن رو میشه جای پنیر قرار داد. این کتاب بار ها و بار ها فرق بین آدم‌های مختلفو میگه. فرق بین (گروه اول) کسایی ک بعد از اولین نشونه پنیرشون رو عوض میکنن و به منابع پنیر زیاد و بی نهایت میرسن و (گروه دوم) کسایی ک بعد از دیدن نشونه، هیچ حرکتی نمیکنن و میذارن وقتی ک همچی خیلی سخت میشه و مجبورن به حرکت کردن میشن و (گروه سوم) کسایی ک نمیتونن به ترساشون غلبه کنن و حرکت کنن و توی اون شرایط می‌مونن ودر آخر میمیرن.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2677 روز

    سلام

    این فایل داره خیلی چیزارو یادم میاره..

    من مدت ها حدود ۱۰ سال یه شغل داشتم که توی این شغله تا یه حدی چیزایی رو یاد گرفتم ولی یادمه دوره کشف قوانین زندگی رو گوش میدادم که من متوجه شدم باید این مسیر شغلی رو عوض کنم واینجا دارم عمرم رو هدر میدم .. بعدش خب با دوره ی کشف قوانین من تونستم شهامت مهاجرت پیدا کنم… خب من یادمه اون موقع مهاجرت کردم و رفتم تهران… اون موقع دست و بالم پره پول بود یعنی توی شرایط خوبی تغییر کردم.. و خب توی تهران من کلی چیز یاد گرفتم و تجربه ها کسب کردم.. توی مترو کار کردم.. توی رستوران و فست فود کار کردم.. توی فروشگاه پوشاک زنانه کار کردم.. توی خوابگاه کار کردم.. کار برق کشی ساختمون کردم.. توی جوارب بافی کار کردم..

    کم کم داشتم وارد رابطه ی عاطفی میشدم.. خلاصه کلی شغل عوض کردم و کلی چیز یاد گرفتم ولی خب اونجا بعد از مدتی نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و ذهنم خیلی به هم ریخت و برگشتم شهرستان و کار اروم اروم سخت شد برای من.. اون شغل قبلی رو که رها کزده بودم خب از دستش دادم یعنی یه جورایی تا حدودی پل های پشت سرم خراب شده بود… نزدیک ۲ سال بیکار شدم و افسرده و البته داشتم تمرین میکردم در حوزه ی علایقم یعنی یوگا ولی خب توی محیط بسته ی شهرستان و با مخالفت های شدید خونواده و تمسخر های بقیه …و خب توی مسابقات شرکت کردم و مقام و اینا اوردم و مدرک مربیگریم رو گرفتم.. از یه سری چیزا تقریبا پر شدم.. مهاجرتم باعث شده بود خیلی بزرگتر بشم و ترس هام ریخته بود و شجاع تر شده بودم.. سر زبونم باز شده بود از بس که با ادمای مختلف حرف میزدم و چیز یاد میگرفتم..ولی با برگشتم کم کم یادم رفت .. عادت کردم به همون شرایط قبلی و فضای قبلی وادمای قبلی … پولام رو کامل از دست دادم منی که خیلی اوضاع خیلی خوب مالی داشتم اون موقع . این دوره هایی هم که خریدم تماما مال اون موقعس یعنی با پول اون موقع خریدم. پشتم رو خیلیا خالی کردن .. همونایی که روشون حساب از کرده بودم که شاید یه روزی دستم رو بگیرن و حمایتم کنن همشون پشتم رو خالی کردن و اروم اروم تقریبا همه چیزم رو از دست دادم… الانم از صفر شروع کردم و دارم کارگری میکنم و البته یه خودرو هم دارم که بازم اینم مربوط به اون موقع ها میشه یعنی با پوا اون موقعم خریدم.. میخوام بگم برگشتنم چیزی به من اضافه نکرد.. . و ارام ارام میخوام اوضاع رو بهبود بدم..

    ولی چیزی که باعث یکسری از تصمیمات عجولانه و احساسی در زندگی من شد دو تا فاکتور بود ..

    یک) درک نکردن اصول کسب و کار شخصی و درک نکردن قانون تکامل باعث شد مدت زیادی افسرده بشم و خیلی از داراییم رو از دست بدم وشرایط خیلی سختی رو بگذرونم..

    یعنی من به جای اینکه از زندگیم لذت ببرم میخواستم زودتر ثروتمند شم …که البته قبلا خیلی توضیح دادم که چه اتفاقاتی برام افتاد… مسیر رشدم رو برای خودم پر از سختی و گرفتاری کردم..

    دو ) اینکه به خاطر یه سری تضاد نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و برگشتم سر خونه ی اول !! همون ترس های قبلی !! همون بی ایمانی های قبلی !!! همون حرکت نکردن های قبلی !!! چون اجازه دادم دیگران ذهنم رو کنترل و رهبری کنن و من ارام ارام یادم رفت !!! و عادت کردم به اوضاع قبلی..

    ولی این فایل داره یه سری چیزا رو یادم میاره که من هر روز و هر روز باید در پی تغییر یک بخشی از زندگیم باشم.. مهارت هام رو بیشتر کنم. و ترس هام رو کمتر کنم.. هر روز و هر روز باید در رفتارم تغییر ایجاد کنم.. در روابطم تغییر ایجاد کنم و اجازه ندم به راحتی دیگران برای من تصمیم بگیرن..

    بنابراین باید از پایه روی خودم کار کنم و اهرم رنج و لذت رو در ذهنم در جای درستش قرار بدم.. تا به من قدرت دوباره حرکت کردن بده..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    سمیرا نظری گفته:
    مدت عضویت: 3124 روز

    سلام ب استاد عزیزم و بانو مریم جون نازنینم

    و تمام دوستان همفرکانسی

    تغیر چیزی ک العان من درک کردم ک باید تغیر کنم هیچ راهی ندارم خیلی توی این چند سال از زیرش در رفتم تغیر شخصیت م بود یک سریع ضعف های ک اصلا نمی تونستم تغیرش بدم و انقدر برام سخت بود ک فقط قایم میکردم زیر فرش تازه خودم و گول میزدم یعنی این ذهن خیلی قشنگ جوری بهم میگفت ک من باور کرده بودم مثلا ثروتمندان ادم های خیلی خوب و با شخصیت هستند بخاطر ثروت اگر من هم ثروتمند بشم حتما شخصیت م مثل اون ها میشه و خیلی هم برای خودم منطقی میکردم ک اشکال نداره العان نمیتونم جلو خشم مو بگیرم عصبانی میشم یا او کلی چیزهای اشتباه ک نمیخواستم تغیرش بدم و میگفتم منم ثروتمند بشم حتما مثل اون ها میشم و سال ها خودم و گول زدم ولی العان چک و لگد جهان ب من ثابت کرد یا تغیر میکنی یا روز ب روز بدتر و بدتر میشه زندگی و العان فهمیدم ک ن اون ثروتمندان اول تغیر کردن بعد جایگاهشون عوض شد امکان نداره تو همون ادم قبلی باشی بعد ثروتمند بشی بعد تغیر کنی اصلا این و درک نکرده بودم واقعا با این فایل فهمیدم ک باید راهی ندارم دیگه بسه این اشغال ها رو زیر فرش ریخت باید حسابی روی شخصیتم کار کنم چون ده سال دیگه روزگارم سیاه میشه مثل این دوست استاد واقعا با این فایل دیدم ک چه بلایی سرم میاد و العان ب امید خدا استارت و زدم ی تعهد دادم ک چه کارهایی بکنم البته با هدایت خدا

    اول اینکه یک اهرم رنج و لذت مفصل نوشتم ک قرار چ بلای سرم بیاد ده سال بعد و لذت هاش هم نوشتم البته ک انقدر رنج هاش زیاد ک دیگه ب خوندن لذت نرسیده از وحشت ذهنم ب خودش میاد ک چیکار کنه

    دوم اینکه شروع کردم ۲۸ روز معجزه شکرگزاری راندا برن و انجام دادن

    ۳ اینکه صبح ها وقتی بچه هام مدرسه میرن من هم بلند بشم و سحرخیز کارها مو تمرینات مو انجام بدم

    ۴ اینکه صدرصد ب تعهدم ادامه بدم ب امید خدا

    ۵ اینکه عمل گرا باشم تمام ضعف های شخصیتی مو تو عمل کردن درست کنم باید عکل کنم اگر عمل نکنم هیچ فایده ای نداره الکی روی تردمیل دویدن

    من این سال ها خیلی روی خودم کار کردم ولی چند تا از نقاط ضعف شخصیتیم ک اصل اصل و من نمیدونستم ک اتفاقا این ها هست ک جلوی رشد و پیشرفت من و گرفته رو تغیر نمیدادم و دقیقا تمام این نتیجه نگرفتن هام فقط برای شخصیت م هست ک باید تغیر کنم دیگه واقعا جهان هستی هیچ راهی برام نزاشته یا تغیر کنم یا بمیرم چیزی غیر از این نیست واقعا ب این نقطه رسیدم خدایا شکرت با تمام این چک و لگد ها خدا هدایت م کرد ب این دوره ارزشمند روز شمار تحول زندگی و من و ب خودم داره نشون میده ک چکارهایی باید انجام بدم الهی شکرت خدا جونم ک هدایتم میکنی دستم و میگیری و بهم میگی هیچ راهی نداره عشقم انقدر خودت و ب این راه اون راه نزن باید تغیر کنی جهان با تغیر موافق بدترین ادم ها با بدترین شرایط من بزرگ شدم با بدترین خانواده با بدترین روش تربیت ولی تغیر کردن ی ادم دیگه شدن تو زندگی شون چرا تو فکر میکنی سخت تغیر شخصیت ن این شیطون ک میخواد جلو تو بگیر همین ک با تمام وجودت تصمیم بگیری خدا کمک ت میکنم راه رو برات اسون میکنم فقط پایبند باش ب تعهدت ب این چند تا تصمیم ت پایبند باش ادامه بده اصلا خودت نمیفهمی ک چقدر نرم و اسمورف شخصیتت تغیر کرده و اصلا تو ی ادم دیگه ای شدی مثل استاد مثل تمام شاگردهای استاد ک تغیر کردن و کلی نتیجه گرفتن پس من هم ب یاری خدا و هدایت هاش میرم تو دل این ترس هام و شکست شون میدم کاری ک تو این چند سال ب عقب انداختم و انجام میدم

    خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم بخاطر تمام هدایت هات

    خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم بخاطر اینکه همیشه دست مو میگیری و درست میزاری سر جای درست

    خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم بخاطر استادان نازنینم بخاطر این سایت ارزشمند ک من واقعی مو ب خودم نشون داد من و ب خدا رسوند الهی شکرت

    خدایا بینهایت ازت سپاسگزارم بخاطر لطف تک تک این بچه های ارزشمند و گرانبها ک وقت میزارند کامنت مینویسند و تجربه های ارزشمندشو نو با ما ب اشتراک میزارند واقعا من با خوندنشون خیلی درس یاد میگیرم و میفهمم درس های استاد نازنین نمو الهی شکرت

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ما را ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک نعمت دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    نوشین تقی پور گفته:
    مدت عضویت: 2010 روز

    به نام خداوند بخشاینده ی هدایتگر

    سلام

    امروز روز پنجم من هست.

    چقدر این جمله رو دوست داشتم: هر نتیجه‌ای هرچقدر عالی‌‌، باز هم می‌تواند عالی‌تر باشد.

    واقعا انگیزه بخش و امید دهنده ست.

    اینکه ما سریع قانع نشیم. به یه زندگی عادی و معمولی تن ندیم و نگیم همینم خوبه. خودمون با احساس عدم لیاقت خودمون رو در مدار های پایین نگه نداریم.

    وقتی فایل رو پلی کردم دیدم انگار قبلا یک بار کامل دیدمش.

    واقعا فایل مفیدی هست و خوشحالم که الآن در فرکانس بالاتر، دوباره فرصتی پیش اومد تا ببینمش.

    استاد چیزی که توی سبک زندگی و مسیر شما بسیار مشهوده، قدم گذاشتن در ناشناخته ها و گذر از ترس هاتونه.

    در این مورد ایمان بسیار زیادی در عملتون نشون میدید و واقعا خودتون جمله ی “ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت هست” رو کاملا در زندگیتون پیاده میکنید.

    کلوپ هم با اینکه درآمدش خوب بود اما نشستین حساب کتاب و آینده نگری کردین و تصمیم گرفتین ببندینش و پا شدین رفتین بندر عباس از صفر شروع کردید!

    واقعا که تغییر، جسارت میخواد.. رفتن تو دل ناشناخته ها واقعا جسارت میخواد..

    چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که بعد از ۲۰ سال دوستتون هنوز تو همون شغل، تو همون مغازه بود و حتی هنوز هم مالک نبود و مستاجر بود.. چقدر ناراحت کننده که آدم بعد از ۲۰ سال هنوز همون جا و در همون موقعیت باشه!

    تازه پایین تر و ناراضی تر!

    شما چقدر زود نشونه ها رو گرفتید و مهاجرت کردید از اون شغل، از اون شهر، از اون مدار. خداروشکر.

    هر چی هم سن بالاتر میره پذیرش اشتباه و قدم در راه ناشناخته ها و از صفر شروع کردن، سخت تر و سخت تر و سخت تر میشه.. ما مثل درختی میمونیم که با افزایش سن، هر چی بیشتر در یک مدار و موقعیت بمونیم، ریشه هامون بیشتر وارد اون خاک میشه و زمین گیر تر میشیم.. دیگه دراوردن اون ریشه های تنومند و تغییر مدار اصلا به آسونی وقتی که نهال تازه و جوانی بودیم نیست.. ریشه ها تا چندین متر وارد زمین و سفت و سخت شدند و تغییر در اون زمان نیاز به تلاش بسیار زیاد تری داره..

    منم مثل شما کارم رو وقتی که وضعیت خوبی داشتم رها کردم. هم بیمه بودم هم درامدم هر ماه داشت میرفت بالاتر. اما نشستم فکر کردم و دیدم ۱۰ سال بعد هم همچنان باید از صبح تا ۵-۶ بعد از ظهر بیام سرکار در یک محیط متشنج، آخرش هم از جایی که هستم و عمری که در این شغل گذاشتم راضی نخواهم بود.

    این شغل از لحاظ درامد و بیمه ایده ال قشر زیادی بود، اما من خودم تصمیم گرفتم و با اقتدار اومدم بیرون. چون اون شغل برای من نبود و هروز اعصاب خوردی و خستگی بود. تا الان یک روز هم از تصمیمم پشیمون نشدم.

    شما از همون سن کم، بیشتر و بهتر میخواستید و به کم یا متوسط راضی نمیشدید. میرفتید تو دل ترس هاتون و ریسک پذیر خودتون رو بار اوردید. واقعا خیلی از مردم به خاطر ترس ها و بی ایمانیشون قدم در راه تغییر نمیذارند و سال های زیادی شرایطی که دوست ندارند رو تحمل میکنند و قربانی میشن.

    هیچ وقت انکار نمیکنم که تغییر چقدر سخته..

    این راهکاری که گفتید بشینید و ببینید که ۱۰ سال بعد با همین وضع چقدر میتونه براتون ناراحت کننده باشه. گفتید بشینید قشنگ اون درد رو حس کنید تا بهتون انرژی بده.. این راه کار واقعا در عین دردناک بودن مفیده.

    من خودم یه سری از کارهامو میتونستم به جای الان، ۵-۶ سال پیش شروع کنم و الان به اندازه ی ۵-۶ ساااال جلوتر بودم.. واقعا ناراحت کننده ست.

    واقعا چقدر مهمه فقط تخت گاز جلو نریم و هر از چندگاهی یه استاپ بدیم و ببینیم داریم به کدوم سمت میریم.

    آیا وضعیت های زندگی من داره روز به روز بهتر میشه یا نیاز به تغییر داره؟

    آیا روابطم، سلامتیم، وضعیت مالیم، آرامش و رضایتم از زندگی، روز به روز داره بهتر و بیشتر میشه یا داره پسرفت میکنه؟

    واقعا چقدر خوبه که آدم قبل از طوفان، بتونه جلوش رو بگیره. نه وقتی که سیل کل زندگیتو برده زیر آب..

    میگید در تمام وضعیت های زندگیمون باید آمادگی تغییر رو داشته باشیم. تمامش..

    از خدا میخوام که ترس هامون رو کمتر، ایمانمون رو بیشتر و اراده مون رو برای تغییر قوی تر کنه. الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    زهرا عطائی آذر گفته:
    مدت عضویت: 1237 روز

    سلام به استاد عزیزومریم جان

    خسارت برای تغییر خیلی جالب وبی نظیر منو برد توفکر مثل اینکه باپوتک زدن توسرم چندبارفایل روگوش کردم داشت به من می‌گفت که این نشانه س که باید تغییر کنی والا چک ولگد دنیا بیشتر میشه من چندسال پیش تورابطه م به مشگل برخوردم وهرروزبدتر شد تابه جهنم تبدیل شد همش منتظربودم همسرم همه چی رو درست کنه وتمام تلاشم رومیکردم تااون تغییر کنه وزنذگیمون گل و بلبل بشه اماهرچی تلاش من بیشتر نتیجه افتضاح تر خداوندنشانه هاروبهم می‌گفت اما من توجه م به ناخواسته بود و اصرارمیکردم تا شرایط بدی که دارم حفظ کنم چون به شدت ترس ازتغییر داشتم اون همه سختی ودربه دری کشیدم که تغییر نکنم اما چک ولگد دنیاشدیدشد ونتونستم ادامه بدم به ناچار پاروی ترسم گذاشتم ترس از حرف مردم ترس از آینده نامعلوم که چی میشه داشتم آما از اینکه اگه همینجوری ادامه بدم خیلی بدترمبشه وحشت پیدامیکردم خداوند هدایتم کردو شروع به تغییرکردم وخداروسپاسکزارم که شرایطم بهترشدماهروزوهرلحظه باید آمادگی تغییرداشته باشیم من باشنیدن این گفته های استادعزیزم که ماباید هواسمون باشه جهان درحال تغییر ماهم باید تغییر کنیم درکسب وکارم ترس از شروع دارم و امروزتعهد میدم پاروی این ترس بزرگم بزارم و اولین قدمهاروبردارم وخداوند هدایتم می‌کنه وباتقویت توانمندی هام هرروز پیشرفت چشمگیری روتجربه میکنم جایی که دارم زندگی میکنم خیلی بهم فشار روحی داره اما هروقت فکرمیکردم می‌دیدم چاره ای ندارم و همینه چون نمیتونم برای خودم خونه ای درست کنم اما این نشانه س که این فایل داره بهم میگه که میتونم خودم وکارم رو ارتقا بدم وتمرکزم به هدفم وکارم باشه خداوند خودش برکت میده ویکسری نشانه هاقدم بعدی بهم گفته خواهدشد و باوراینکه من خالق زندگیم هستم ومیتونم وضعیتم روتغییربدم روتقویت کنم باصدوحودم و به این فکر نکنم که الان چیزی ندارم مهم اینه توجه م به کارم وقدم اول وپاروی ترسم گذاشتن باشه به نظرم اقدام اول همین کامنت گذاشتن وتعهد دادن و دونستم این مسئله بود اینهم هدایت الله بودوقتی به ده سال دیگه م باهمین روندفکرمیکنم سکته میکنم اما من میتونم تجربه های عالی داشته باشم فقط باید تغییرکنم وباایمان قوی شروع کنم خداوندازطریق نشانه ها بامن صحبت می‌کنه وهدایتم می‌کنه تادرامدم بزرگ وبزرگ ترباشه خداروسپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1049 روز

    سلام استاد عزیز براتون ثروت بی پایان و سلامتی همیشگی ارزو میکنم که همه اینها نشونه خدایی هس که انقد قدرت داره و من روز به روز خودم و خدامو بهتر میشناسم این برگ 5 سفرمه که دوس داشتم بیام راحت رده پامو بزارم و لذت ببرم $$$

    توی این فایل من جرات برام مرور شد جرات تغییر و بازم برا بهتر بهتر شدن چون الانکه شرایطم روابطم با شوهرم خانوادم عالیه بازم میشه عالیه تر بشه پس حالم باید با خودم خوبتر باشم کیف کنم کارایی که دوس دارم میکنم مثل نقاشی فایل های استاد خودشون منبع انرژی هستن برای حرکت برای لذت بردن از خونم مثل تمیز کردن اون که استاد میگف ینی خودش یجور شکر گزاریه اینا ایده هایی که روز به روز بهتر انجامشون میدم با کیفیت تر مثلافایل هارو کمتر ولی با دقت بیشتر گوش میدم و نظر هم میدم واقعا برام لذت بخشه که دیگه انقد راحت مینویسم و نوشنم قشنگ تر شده خداجون ممنون چقد حالم با خودم خوبه خداجون شکرت و لحظه به لحظه اگاهی و عضله دیدن خواسته هام قوی تر میشه و بیشتر میفهمم از زندگیم چی میخام و الان از خدا میخام که مهارتمو توی نقاشی روز به روز بهتر کنه و همین طور منم تو خونه خوشگل تر تر تمیز تر زندگی کنم این دوتارو هدف کلی حرکت منن و شکرت و خیلی برام لذت بخش ومهم هستن تو یه جای تمیز زندگی میکنم وخوشگل و همین طور مهارتمم توی نقاشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: