آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1 - صفحه 23


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    298MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    40MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی قادری چاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و صد سلام به استاد جان و عزیزان دل

    آخ که گل گفتی استاد

    خود بنده که اوایل با این داستان حسابی عجین شده بودم و یکی دوسال اول این مسیرم حسابی با این داستان بُر خوردم

    نمی خام در مورد افکار و دیدگاهم صحبت کنم چون استاد اصل داستان رو کامل گفته، اون هیجانی که در اون ایام بود مانع درک عمیق موضوع می شد و زمان لازم بود تا بفهمم یعنی دنیا به من بفهمونه

    قسمت درد آور ( البته الآن خنده دار ؛) ) قضیه همین ریست فکتوری بود که برای فرد در فردا صبح اتفاق می افتاد ، بعضی هاشون که حرفت تموم نمیشد اینطوری بودند!! که با یک جمله کاملا نامربوطشون جهالت تو رو به تو یاد آور می شدند، بعد از اون تو که تازه داشتی ذهن مغمومت رو جم و جور می کردی به خودت فحش می دادی که من چه ابله ای هستم که برای فلانی وقت گذاشتم. خلاصه دورانی بود برای خودش :(( ؛))

    هنوز خندم میگره از اون دوران!

    یک کتابی هست با عنوان ” توهم دانایی” احتمال میدم که برای اون دوران من نوشته شده باشه.

    خلاصه که دورانی بود، بخیر گذشت، البته که خیلی نباید به الانم بنازم، هیچ ادعایی نمی تونم بکنم که خیلی خوب شدم، ولی مخاطب حرفهای استاد هستم.

    چند وقت پیش وارد یک موضوع خانوادگی شدم که واضح از من درخواست کمک نکرده بودند ولی از حرف و عملشون من رگ غیرتم باد کرد و پریدم وسط میدون، شدم براشون میدون دار :))

    آخرشو بگم که بعد از سه ماه ارائه خدمات و رفع ایرادات اساسی کار با پیگیری و پشتکار شخصی واضح گفتند که زیادی هستی!!! داداش آدم بهت بگه!!!!

    از اونجایی که در مسیر نشانه هایی از عدم سپاسگزاری عزیزان رو دیده بودم کم کم برای چنین تغییراتی آماده شده بودم، با اینکه برای ذهنم خیلی زور داشت ولی قلبم می گفت که تو باید هر چه راحت تر و مسالمت آمیز تر این اشتباه رو بپذیری و تسلیم باشی با نهایت صلح کنار بکشی.

    و همین کار رو هم کردم …

    این تجربه رو اگر سه سال پیش می داشتم مطمئنا خیلی احساس قربانی شدن می کردم، اما خدارا شکر که این بار حتی یک روز هم درگیرش نشدم و توجه ام رو ازش برداشتم و به موضوعات دیگه ای گذاشتم.

    می خوام این رو بگم که اغلب اوقات این تو هستی که نگاهت رو تغییر میدی و نه خانواده و نزدیکان، کمترین نفع این کار هم اینه که حالت بد نمیشه و احساس قربانی شدن نمی کنی، برای خودم همین پذیرش داستان خیلی موفقیت بزرگی بود، البته که در این مسیر عواید مالی و احساسی خیلی خوبی برام داشت از حق نگذریم.

    و یکی از بزرگترین دستاوردهایی که این داستان برام داشت این بود که خواسته مستقل شدنم خیلی برام واضح شد، خواسته ای که چند سال می نوشتم اما این اهرم رنج و لذت ذهنیم هنوز اونقدر قوی نبود که وادار به حرکتم کنه، به لطف این تضاد هدایت های نابی شدم و قدم های عملی خوبی رو برداشتم و دارم آماده میشم که قدم بعدی رو به هدایت و لطف خودش بردارم.

    در نهایت همه این داستانها برای من منتهی به خیر داره میشه.

    از خدای هدایتگر بی نظیرم خیلی خیلی سپاسگزارم که با این فایل نگرشی سپاسگزارانه در مورد اتفاقات و یا به ظاهر اشتباهات گذشته به بنده داد. اصلا این مسیر تکاملی زندگی است که با این خطاها عجین شده و هر بار خدا با صفت غفور و رحیم بنده رو مورد لطف خودش قرار داده.

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    سلام و درود به استاد عزیز.

    سلام به روی ماه استاد قشنگم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.

    استاد جونم ممنون و مرسی که بازم لطف کردی و برامون فایل جدید گذاشتی.

    موضوع خیلی قشنگی انتخاب کردید که فکر می‌کنم اکثرمون تو این داستان تجربه‌های زیادی داریم.

    تغییر دادن دیگران یکی از نواقصی بود که به شدت روی من کار می‌کرد .

    هیچ وقت به این موضوع به عنوان یه نقص نگاه نمی‌کردم . به دلایل مختلف فکر می‌کردم کار درستی دارم انجام میدم هرچند که هیچ وقت با نتایج خوبی مواجه نمی‌شدم. بقدری از جهان بابت این موضوع سیلی خوردم تا اینکه باورم شد که در مقابل تغییر دیگران عاجزم. به قول استاد عزیز توانایی تغییر دیگران رو ندارم .به جرات می‌تونم بگم علاوه بر اینکه به خودم خیلی آسیب رسوندم حتماً خسارتهای زیادی به دیگران هم زدم .

    اون موقع که دنبال تغییر دیگران بودم این شاید متوجه نمی‌شدم. زمانی متوجه شدم تو مسیر اشتباهی هستم که با استادعزیز آشنا شدم . دوره‌های استاد رو کار کردم طی روند تکاملی تونستم به این نقصم غلبه کنم .

    می‌تونیم از خودمون بپرسیم که چرا دوست داریم بقیه رو تغییر بدیم ؟!! واقعاً هدفمون از این کار چیه ؟!!!چیزایی که خودم تجربش کردم این بود:

    اول اینکه دوست داشتم معلومات خودمو به رخ دیگران بکشم.

    گاهی دنبال تایید دیگران بودم .

    گاهی دوست داشتم از طرف دیگران تشویق و تحسین بشم .

    در هر صورت قضاوت بقیه برام مهم بود و دوست داشتم دیگران از من وجه ی خوبی ببینن که اونو تو این موضوع می‌دیدم .

    دوست داشتم دیگران بدونن که منم به فکرشونم. گاهی به خاطر حس دلسوزی دوست داشتم تغییرشون بدم .

    گاهی به خاطر اینکه برتر بودن خودمو به دیگران ثابت کنم سعی می‌کردم تغییرشون بدم در واقع می‌خواستم متوجشون کنم که من خیلی حالیمه و تو مسیر درستی هستم و شما حالیتون نیست که چ کار میکنید!!!

    گاهی دلم می‌خواست در مقابل ، درد و دلها و مشکلات دیگران راه حلهایی جلو پاشون بزارم که از من قدردانی و تشکر کنن.

    خیلی جاها دوست داشتم از این طریق قدرت خودمو به دیگران نشون بدم.

    دقیقاً فکر می‌کردم منجی بقیه هستم و باید جلوی اشتباهاتشونو بگیرم. و وظیفه ی خودم میدونستم که اجازه ی اشتباه کردن به دیگران ندم.

    خیلی وقتا فکر می‌کردم دیگران عقل ندارن و بلد نیستن از عقلشون درست استفاده کنن، بنابراین باید بهشون یادآوری کنم که چ طور رفتار کنن ! چ کارهایی انجام بدن ! چ برخوردهایی داشته باشن ! و چطور از مالشون درست استفاده کنن که چیزی ازدست ندن.

    شاید از این طریق دلم می‌خواست اعتماد به نفس خودمو بالا ببرم و عزت نفسی پیدا کنم . به هر صورت به خاطر تک تک این موارد به خودم خیلی بیشتر و به دیگران هم آسیب زدم.

    همه ی مواردی که خدمتتون عرض کردم از توهمات ذهنم بود و به علت عدم آگاهی همچنان ادامه می‌دادم. خیلی جاها زور زدم .خیلی جاها تقلای بی‌ مورد داشتم. خیلی جاها از وقت و انرژی خودم کم گذاشتم .خیلی جاها تلاش بیهوده کردم تا برای دیگران آرامش به ارمغان بیارم. اکثر جاها خسته میشدم و بعد عصبی و بعدش عصبانیتم منجر به رفتارهای ناجالب دیگه‌ای میشد .همه رو خوب می‌فهمیدم ولی همچنان ادامه می‌دادم. فکر می‌کردم نیاز به تلاش بیشتری دارم. باید ادامه بدم تا نتیجه بگیرم. هرچی بیشتر پیش رفتم بیشتر آسیب زدم و بیشتر آسیب خوردم به هیچ وجه نمی‌تونستم از خودم درست مراقبت کنم. من به تمامی عزیزانم آسیب زدم بخصوص خانواده ی خودم از جمله پدر و مادر و خواهر و برادرهای خودم و همچنین همسرم.

    نسبت به همشون به غیر از همسرم ، حس دلسوزی داشتم و مثلاً به خیال خودم میخواستم گره‌ای از مشکلاتشون حل کنم .دقیقاً آدم بد داستان همیشه من میشدم و به جای تایید و تحسین همیشه مورد قضاوت قرار می‌گرفتم و اتفاقاً می‌فهمیدم همه از اینکه تو کاراشون مداخله می‌کنم شاکی میشن و رنج می‌کشن‌ .

    آسیبهای بزرگ و جدی ای که خوردم ، زمانی بود که تازه با استاد آشنا شده بودم. میشه گفت 5 سال پیش اون موقعه ها بقدری هیجان داشتم که هرچی از استاد می‌شنیدم دوست داشتم برای دیگران بازگو و بعد رو دیگران پیاده کنم. به هیچ وجه تمرکزم روی خودم نبود . به هیچ وجه خودمو نمی‌دیدم. فقط دوست داشتم آموزه‌ها رو به دیگران منتقل کنم و بگم بیایید و درست زندگی کنید. به ظاهر این جمله رو نمی‌گفتم اما تمام رفتارهای من اینو نشون می‌داد تا اینکه یه مدتی از آشناییم با استاد گذشت و از اونجایی که زمانی که تو دلت میخواد تو مسیر درست باشی و اگر در مسیر اشتباهی باشی خداوند کمک و یاری خودش رو بهت می‌رسونه از سمت دیگران رفتارها و واکنش‌هایی نسبت به خودم دیدم که باعث شد تلنگر بزرگی بخورم. اینکه دیگران با توجه به اینکه متوجه شده بودن من دنبال کسب آگاهی هستم احساس می‌کردم منو کنترل می‌کنن و مدام دنبال مچ‌گیری از من هستن .

    گاهی با آدمهایی مواجه بودم که خیلی راحت اشتباهاتم رو به رخم می‌کشیدن. خیلی خوشگل بهم می‌فهموندن که اگه خیلی زرنگی گلیم خودتو از آب بیرون بکش نمیخواد فکر کس دیگه باشی !!.

    طوری شده بود که دیگه جرات حرف زدن نداشتم .وقتی زیاد حرف میز‌دم همش مراقب بودم که سوتی ندم. ترس خیلی روم کار می‌کرد .

    اعتماد به نفسم خیلی پایین اومده بود دوست نداشتم دیگران در مورد من اینطور قضاوت کنن. ولی اتفاقی بود که خودم رقم زده بودم و خودم مقصر بودم با وجود اینکه اون اتفاقها خیلی تلخ و گاهی خیلی دردناک بود اما درسهای بزرگ زیادی به من آموخت. طوری شد که کم کم این درسها رو ملکه ی ذهنم ‌کردم و مدام جلوی خودمو می‌گرفتم که اشتباهاتم رو تکرار نکنم . البته از اونجایی که فایلهای زیادی از استاد عزیز گوش کردم ،استاد عزیز تو تمام دوره‌هاشون گوشزد میکردن که این آموخته‌ها رو برای خودتون نگه دارید و اجازه بدید نتایجی که دریافت می‌کنید کلام کوبنده‌ای باشه برای دیگران . انقدر این جمله رو شنیدم تا بالاخره یاد گرفتم.

    دقیقاً همونطور که استاد عزیز فرمودند : انسانها زمانی تغییر می‌کنن که آماده ی تغییر باشن. اصلاً نیازی به زور زدن و تقلا کردن نیست . خیلی این جمله رو قبول دارم که اگه تمرکز روی تغییرات خودم داشته باشم با تغییرات مثبتم و با فرکانس مثبتی که به جهان ارسال می‌کنم اکثر آدمهای اطرافم تغییرات مثبتی خواهند داشت و اینکه اگر تغییری نکنن از مدار من خارج یا حذف میشن .

    یاد گرفتم با تغییرات مثبتم میتونم وجه خوب آدمها رو ببینم هر چن اون فرد یه آدم غیر منطقی یا خشنی باشه .

    و در آخر هر فردی مسئول اعمال و رفتارهای خودشه .

    قرار نیست کسیو جای کس دیگه مجازات کنن.

    ما هیچ دینی نسبت به کسی نداریم .

    هر کسی هر کاری کرده و می‌کنه برای حال دل خودشه و خودش پاسخ فرکانسشو دریافت می‌کنه .

    اینو تو این سالهای اخیر خیلی تجربه کردم .

    شناخت خداوند و اینکه ما با خدای عادل و قدرتمندی سر و کار داریم خیلی بهم کمک کرده تا با باورهایی درست و منطقی ای مثل هر کسی سر جای خودشه .هیچ اشتباهی صورت نگرفته.

    خداوند به همه به یک اندازه نزدیکه .

    هر کسی قدرت خلق اتفاقات زندگی خودشو داره .

    هر آنچه تو زندگی هر فردی دیده میشه حاصل فرکانسهایی هستش که خودش به جهان ارسال کرده.

    و اینکه واقعا من نجات دهنده ی کسی نیستم و من از همچین قدرتی برخوردار نیستم.

    من یه فرد عاجز و ناتوانی هستم که فقط قدرت خلق اتفاقات زندگیه خودمو دارم .

    فهمیدم که تقلا کردن منو به نتایج خوبی نمیرسونه و فقط باعث سلب آرامشم میشه.

    فهمیدم که باید همه ی آدمهای اطرافمو با تمام خصوصیتها و ویژگیهای خودشون بپذیرم .

    زمان برد تا تک تک این باورها را باور کردم .باورهایی که آرامش رو به من بر گردوندن و منو از بند خود خواهی و جاه طلبی نجات دادن.

    برای هر کدومشون دردها کشیدم .می‌دونم خودم عاملشون بودم اما یاد آوری همین دردها قبل از اشتباه کردن باعث کنترل افکار و باور و رفتارهای اشتباهم میشن .

    کارکرد دوره ی عزت نفس تغییرات زیادی تو وجودم پدیدار کرد. کارکرد دوره احساس لیاقت غوغای عظیمی تو درونم به پا کرد‌.

    این دو دوره به من آموختن به ارزشها و توانمندیهای خودم بیشتر بها بدم و تمام تمرکزم روی خودم باشه .

    دنبال رشد و بهبود شخصیتی خودم باشم.

    به هر طریقی شده فقط فکر آرامش خودم باشم.

    به خودم ، به وقتم ، به انرژیم ، به حال درونیم بیشتر احترام بزارم و بیشتر از خودم مراقبت کنم هیچ وقت خودمو تو چالشهایی که غم و اندوه و درد و ناراحتی هستش نندازم و فکر نکنم باید شنونده ی خوبی برای غمهای دیگران باشم. زمانی می‌تونم همدم و همراه کسی باشم که با شنیدن صحبتهای طرف مقابلم، تحت تاثیر قرار نگیرم و فقط یک شنونده باشم و بدون اینکه احساسی بشم از اون مسئله بگذرم اگه کمکی می‌تونم انجام بدم و گرنه ، رها و فراموشش کنم.

    امروز دیگه بخاطر وقت گذاشتن برای تغییر دیگران یا حتی کمک به دیگران خودمو خسته و عصبی نمی‌کنم که بعداً ، از دیگران متوقع بشم. هر جایی که بخاطر دل خودم و برای خوشحال کردن خودم کاری هست انجام میدم در غیر این صورت خودمو درگیر هیچ مسئله‌ای نمی‌کنم .سعی می‌کنم اگه افکاری به ذهنم خطور می‌کنه که باعث همون حسهای ناجالب هستن با دادن ورودیهای مناسب که از استاد عزیز یاد گرفتم که قسمت بالا عرض کردم به گفتگوهای ذهنیم خاتمه بدم و کنترلشون کنم .

    به هیچ وجه مثل گذشته دیگران رو کنترل نمی‌کنم که نواقص و ضعفهاشونو ببینم که بخوام دنبال تغییرشون باشم.

    کنترل کردن دیگران یکی از بزرگترین عیبها و نواقصی هستش که می‌تونه ما رو به قهقراها بکشونه.

    چون استاد عزیز گفتن این فایل قسمت دیگه‌ای هم داره سعی می‌کنم تو قسمت بعدی بابت صحبتهایی که کردم از تجارب شخصیم نسبت به خانواده و همسرم بنویسم.

    استاد جونم مرسی.

    ممنون از وقت و انرژی ای ، که برامون گذاشتید .

    میدونید که چقد عاشقتونم .

    میدونید که چقد با وجودتون حالم خوبه .

    مرسی که هستید .

    الهی باشید همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 658 روز

      سلام دوست عزیز

      چقد کامنتت ب من دوسال پیش رو یادآوری کرد

      من واسه این فایل کامنت گذاشتم ونوشتم ک اوایل آشنایی بااستاد این مدلی بودم والان تغییرات ایجادشده اما گاهی اوقات هم خیلی کم پیش میات فرد حرفی بزنه ومیدونه ک من خوشم نمیات بعدش پشیمون میشه ومعذرت خواهی میکنه میگه ببخشید میدونم خوشت نمیات پیشت حرفی بزنم منم میگم خب عیب نداره اما خودت مشکلتو حل کن

      داعم هم ب خودم میگم بتوچه مگه خودش عقل نداره فکر نداره اونم مثل من ادمه از خدای خودش کمک بخات گاهی اوقات میبینم طرف راه حل رو داره اما نمیخات تغییر کنه فقط،میخات ترحم بقیه رو بخره منم میگم خب بذار از جهان چک بخوره مگه من مسعولشم حتی اگه مادرم باشه شاید از نظر اونا من خیلی بی احساسم

      اما اتفاقا مثل شما چنان چک هایی خوردم ک دردهایی داشت تازنده هستم فراموشم نمیشه چقد مسخره شدم مچ گیری میکردن کجا اشتباهی کنم کجا عصبی بشم

      الان کامنت شمارو خوندم یادم اومد ای بابا من 2سال پیش خیلی توی درودیوار بودم

      ب اندازه ای ک من تغییر کردم همه بامن تغییر کردن وجه خوبشون رو دیدم

      دیشب جاریم بامن تماس گرفت وچقدر من رو تحسین کرد ن بخاطر نصیحت بخاطر پیشرفت هام رفتن تو دل ترس‌هام مهارت کسب کردنم

      وخواب دیده بود من ب موفقیت نزدیک شدم ومیخام کارخانه تولیدی پوشاک بزنم چقد خوشحال بود وخوشحالم کرد

      همین جاری ک چندسال پیش باهم لج بودیم و بیشتر من از اون بنده خدا خوشم نمیومد الان بیشترین احترام ازش میبینم نگاه میکنم میبینم خودم هم بیشتراز افرادیکه نصیحتم میکردن خوشم نمیومد حق رو میدم ب کسی که از شنیدن نصیحت من خوشش نیات

      خداروشکر که هرروز درس تازه ای دراین کلاس توحیدی رو یاد میگیرم

      سپاسگذارم از اینکه تجربتون رو نوشتید

      درپناه الله مهربان باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1319 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم ناهید دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما می‌توانم حس کنم ولذت ببرم وچقدرحرفهایت از جنس خدا بود و کلی کیف کردم

      آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3188 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام استاد عزیز، خانم شایسته ی نازنین و دوستان ارزشمند.

    سپاسگزارِ خدایی هستم که  دقیقا اون چیزها که نیاز دارم در خودم باز هم اصلاح کنم و اهمیتش رو کمی فراموش کردم، اینچنین واضح داره به من  یادآوری میکنه تا باحذف نشتی انرژی ها در باز کنم به روی نعمتهای بیشتر و بیشترش، که اون مشتاقانه خواهان رشد و زندگیِ پرنعمت منه اگر من خودم رو با او هماهنگ کنم، پروردگار عزیزم، بقول پاکیزه ی دوست داشتنی، کرور کرور شکرت.

    استاد عزیزم ممنونم چه آگاهیهای نابی رو دوباره یادآور شدید، اگر من هدفی داشته باشم برای ساختن زندگی خودم انقدر در طول روز، هفته و ماه درگیر هدفم هستم که اصلا وقت نمیکنم بشینم پای دردِ دلِ یه آدم دیگه هر کسی که میخواد باشه، باید انقدر اهدافی رو که تعیین کردم جدی دنبال کنم که خودبخود درگیر چنین نشتی انرژیهایی نشم.

    استاد جان چقدر دقیق گفتید که اگر حرف من یا خدمتِ من تاثیر مثبتی بذاره، من کردیتی دریافت نمیکنم کردیتش برمیگرده به خود اون آدم که آماده کرده خودشو و خدایی که هماهنگ کرده تا اون آدم از اون حرف یا اون کار من استفاده کنه، چقدر رها کننده ست، اگر دارم تدریس میکنم،  فقط و فقط کاری رو که خداوند ازم خواسته انجام بدم مثل کارمند خدا،  همه کار رو خداونده که داره انجام میده ، اونه که ایده ها و حرفهارو میگه اونه که نیازهارو میشناسه، اونه که فردی که نیاز داره به شنیدن اون حرفها رو میاره اصلا همه کار رو خداست که داره انجام میده، این وسط کی میتونه دستِ بهتری باشه برای خدا؟ کی میتونه وقت بیشتری بذاره که بشنوه و عمل کنه و تو این گردش نور و آگاهی خودشو سهیم کنه، هر کسی به قدر همتی که میکنه که جزئی از بازی خداوند باشه و با خداوند همکاری کنه زندگی فوق العاده تری رو هم برای خودش میسازه، و وقتی آدم بدونه که خداوندِ قادره که داره همه کارهارو انجام میده دیگه فکر نمیکنه باید دل آدمارو بدست بیارم فقط و فقط تمرکزش رو میذاره بر روی اون چیزی که خداوند میگه، اون هدایتِ خدا و میدونه که برگی بدون اذن خدا نیست که از درخت بر روی زمین بیافته، پس چه جای تلاشِ بیهوده برای تبلیغ و درخواست از آدمای بی قدرت میمونه که اتفاقا شرک به خدا و درخواست از آدما باعث بسته شدنِ درهای نعمت میشه. بقول قرآن:

    … وَلَیَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن یَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ(۴٠)

    … و قطعا خدا به کسانی که او را یاری میدهند، یاری میرساند مسلماً خدا نیرومند و تواناى شکست ناپذیر است.

    اینکه قدرتمندترین نیروی عالم مارو یاری کنه بهتره یا طلبِ یاری از انسانهای بی قدرت؟

    از اونی که قدرتش بیشتره بخوایم. خدایا، تنها یار و همدم و حامی من ببخش اگر به جای تو از هر کس دیگه ای یاری خواستم، منو ببخش و کمکمون کن تنها تورو ببینیم، تنها تو را بپرستیم و تنها از تو یاری بخواهیم.

    استاد جان سپاسگزارم برای تهیه این فایل ارزشمند.خانم شایسته نازنین ممنونم برای ایده تهیه این فایل و آماده سازیش.

    در پناه خداوند شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 77 رای:
    • -
      بهروز مروی گفته:
      مدت عضویت: 3175 روز

      سلام به دوست عزیز و هم خانواده‌ من در این خانواده اللهی و دوست داشتنی

      تحسینتون میکنم بخاطر این حد از آگاهی و درکی که از قوانین دارید

      ماشالله به شما.

      چقدر این تیکه از کامنت شما پر مفهوم،پر مغز،آگاهی دهنده و مشکل گشاست و سپاسگزارم از شما بابت ارائه این کامنت و این هدایتی که خواستین و گفته شد و نوشتین و الحمدالله و تبارک الله به خالق عزوجل که اینگونه هر کدوممون رو هدایت میکنه و میگه و مینویسیم:

      استاد جان چقدر دقیق گفتید که اگر حرف من یا خدمتِ من تاثیر مثبتی بذاره، من کردیتی دریافت نمیکنم کردیتش برمیگرده به خود اون آدم که آماده کرده خودشو و خدایی که هماهنگ کرده تا اون آدم از اون حرف یا اون کار من استفاده کنه، چقدر رها کننده ست، اگر دارم تدریس میکنم، فقط و فقط کاری رو که خداوند ازم خواسته انجام بدم مثل کارمند خدا، همه کار رو خداونده که داره انجام میده ، اونه که ایده ها و حرفهارو میگه اونه که نیازهارو میشناسه، اونه که فردی که نیاز داره به شنیدن اون حرفها رو میاره اصلا همه کار رو خداست که داره انجام میده، این وسط کی میتونه دستِ بهتری باشه برای خدا؟ کی میتونه وقت بیشتری بذاره که بشنوه و عمل کنه و تو این گردش نور و آگاهی خودشو سهیم کنه، هر کسی به قدر همتی که میکنه که جزئی از بازی خداوند باشه و با خداوند همکاری کنه زندگی فوق العاده تری رو هم برای خودش میسازه، و وقتی آدم بدونه که خداوندِ قادره که داره همه کارهارو انجام میده دیگه فکر نمیکنه باید دل آدمارو بدست بیارم فقط و فقط تمرکزش رو میذاره بر روی اون چیزی که خداوند میگه، اون هدایتِ خدا و میدونه که برگی بدون اذن خدا نیست که از درخت بر روی زمین بیافته، پس چه جای تلاشِ بیهوده برای تبلیغ و درخواست از آدمای بی قدرت میمونه که اتفاقا شرک به خدا و درخواست از آدما باعث بسته شدنِ درهای نعمت میشه. بقول قرآن:

      … وَلَیَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن یَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ(4٠)

      … و قطعا خدا به کسانی که او را یاری میدهند، یاری میرساند مسلماً خدا نیرومند و تواناى شکست ناپذیر است.

      سپاس از شما دوست عزیز

      سپاس خداوند منان و مهربان را…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    محمود محبوب گفته:
    مدت عضویت: 2114 روز

    سلام به استاد عباسمنش و همه دوستان عزیز

    جالبه چقدر همین موضوع رو به عنوان نصیحت میگفتیم دریغ از اینکه خودمون تو تله حرف مفت زدن افتاده بودیم و خبر نداشتیم.

    یکی از دلایلی که میومدم قانون رو توضیح میدادم این بود که احساساتمو نمیتونستم کنترل کنم.

    انگار ما آدما خیلی خوب میفهمیم قانون برای بقیه چطوری کار میکنه،انگار خیلی خوب میفهمیم مشکلات مردم از کجا آب میخوره، که بازم فکر میکنم دلیلش برمیگرده به همون باور بنیادی که فکر میکنیم اگر بتونیم بیرون خودمون رو اصلاح کنیم کار ها درست میشه ،فکر میکنیم یه چیز باید تو این آدمای اطراف تغییر کنه تا منم تغییر کنم،

    فکر میکنیم باید جهان اطراف تغییر کنه تا من بهتر بشم ولی غافل از اینکه همه چی از درون منه ،

    مثلا اگه کسی مثل ما فکر نمیکنه ولی خیلی باهاش خوش میگذره جرات اینو نداریم که رهاش کنیم و مدارمون رو ببریم بالاتر دوست داریم اونو تغییر بدیم.

    الله اکبر، نمیدونم چرا همه چی به توحید برمیگرده.ولی از قول استاد باید بگم اگه خیلی مردی خودت رو اصلاح کن دنبال اصلاح کردن دیگران نباش.

    یک دلیل دیگه ای که ما خیلی دوست داریم از قانون برای بقیه حرف بزنیم نبود اعتماد به نفس،یا یک غرور مخفی که میاد در گوشت میگه تو خیلی بنده خاصی هستی و خدا این آگاهی ها رو فقط به تو داده حاااالا برو باهاش بنده های خدایی که تو چاه افتادن نجات بده.

    وا ما دلیل سوم که خودم به شدت تو این دام افتادم اینه که فکر کردیم یکی تو مدار این آگاهی ها هست وقتی براش توضیح دادیم اون خیلی به وجد اومده،و ما از خوشحالی اون خیلی ذوق کردیم یک دوپامین عجیبی تو بدن ما ترشح شده،و هر وقت اون فرد رو میبینیم نا خودآگاه میخوایم بحث رو به سمتی ببریم که دوباره اطلاعات جدید بهش بدیم و اون کیف کنه وهعی بهمون اعتبار بده، وما هم ذوق کنیم که اووه من چقدر چیز بلدم.

    آخه یکی نیست بگه بدبخت برو تمرکز کن روی خواسته های خودت .

    توی اینطور مواقع هم یک حدیث میاد تو ذهنمون که میگه زکات علم نشر اونه،

    ولی آخه علمی که من خودم بهش عمل نکردم چرا میخوای نشر بدی.

    هعیییی چی بگیم از جهلمون که بی پایانه.

    خدایا خودت هدایتمون کن که هیچ وقت پا تو کفشت نکنیم

    هیچ وقت رفتار بقیه رو قضاوت نکنیم

    هیچ وقت نخوایم مردم رو زورکی ببریم بهشت

    آه خدایا منو ببخش.

    فعلا خدا نگهدارتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
    • -
      فهيمه گفته:
      مدت عضویت: 1958 روز

      سلام و درود آقای محجوب

      جانا سخن از زبان ما میگویی

      انگار دارید از زبان من حرف میزنید …هر وقت داشتم برای دیگران منبر میرفتم ، فکر میکردم خیلی خوب میفهمم قانون برای بقیه چطوری کار میکنه،انگار خیلی خوب میفهمیدم مشکلات مردم از کجا آب میخوره… و ساعتها میگفتمو و میگفتم…ولی دریغ از یه اپسیلون تغییر در اونها…تازه بعدش چی میشد؟ منفی گوی ذهنم هی میگفت تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمیبره….یا میگفت الان اینا توی دلشون میگن ، این که اینهمه راه حل بلده ، به قول معروف دنبه خودش کو؟؟!!!

      و هی بیشتر احساس عدم لیاقت می آمد سراغم به خاطر این گفتگوهای منفی درونم …

      خیلی زیاد زخم خوردم از این اشتباهم…

      خدا رو شکر دارم هدایت میشم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 823 روز

    به نام خدا که رحمتش بی اندازه و مهربانیش همیشگیست و درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم

    ابتدا بر خودم واجب می دونم که بابت آگاهی های ناب این فایل نهایت تشکر رو از استاد عزیز داشته باشم.

    و در ادامه در خصوص فایل بگم که، من از همون اول که از فایل های استاد استفاده کردم و استاد تاکید داشتند، شما روی خودتون کار کنید و کاری به دیگران نداشته باشید، جهان آدمها و شرایط هم فرکانس شما رو براتون مهیا می کنه با جان و دل گوش کردم و عمل کردم.

    واقعاً نتایج عالی بود، آدمهای منفی خود به خود دور و دورتر یا کاملا حذف شدن، زمانم بیشتر شد، آگاهی های بهتر و بیشتری رو دریافت کردم، در بیشتر مواقع در شرایط فرکانسی خوبی قرار می گیرم، تمرکزم بالا رفته، حتی اگر تو شرایط منفی قرار بگیرم اون شرایط روم بی تاثیره و اگر چیزی هم اتفاق بیفته که ناجالب باشه با اعراض بعد مدتی اون اتفاق به نفع من تموم میشه.

    یکی از لذتبخشترین دستاوردهای من از عمل به توصیه های استاد اینکه به کارهام دید حرفه ای و علمی دارم و این برای من بسیار ارزشمنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  6. -
    امین حافظ گفته:
    مدت عضویت: 528 روز

    درود خدا بر شما

    استاد میدونم این پیام رو هزارهزار بار در روز میشنوید که این فایل رو زمانی گوش کردم که بسیار نیازمند بودم به گوش کردنش

    استاد واقعااا جالبه من دقیقا این کار رو رو سالها انجام دادم آخرین مورد خیلی سنگینش دوسال پیش بود که به یکی از همکارانم کمک میکردم که در کارش پبشرفت کنه و فکر میکردم تو زندگی به حقش نرسیده؟؟؟؟(نگاه کفرآمیز؟؟؟)

    انقدر در مشکلات ایشون حل شده بودم که بخودم امدم دیدم زندگیم داره از هم میپاشه مالی و غیر مالی!!!!

    در آخر هم ایشون رابطشو با من قطع کرد و بیان کرد که من کنار تو مثل یکی زندانی هستم خیلی ناراحت شدم خیللیی بد سوختم

    دقیقا چند روز پیش دوباره یک شخصی در محیط کار باهاش آشنا شدم که احساس کردم خیلی توانمتده اما در جایگاه درست شغلیش نیست!!!

    دوباره گفتم بزار کمکش کنم که امشب فایل شما مثل برق سه فاز تمام وجودم رو روشن کرد

    و اینکه آگاهی چیز عجیبیه وقتی فایلتون رو دیدم انگار تمام وجودم توجیه شد و خداراشاکرم شاکرم که این آگاهی توسط شما به مارسید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  7. -
    مری گفته:
    مدت عضویت: 865 روز

    استاد سلام امیدوارم خوب وسلامت باشید

    بسیار صحبتهای شما قابل درک بود

    واین قسمت از آموزه های شما بسیار ارزشمند هست که با توضیح دادن هر مسأله از دید قرآن نیز این مطلب رو مورد بررسی قرار میدهید

    وبه خاطر این تحقیقات ارزشمندی که شما از قرآن داشتید و در اختیار ما دانشجویان قرار میدهید واقعا سپاسگزار هستیم

    در واقع از وقتی مطالب قرآنی رو از زبان شما که از دید شخصی که به قوانین جهان واقف است مطرح می‌کند میشنوم رابطه من با خدای درونم خوب شده ودیگه خدارو ترسناک و جبار نمیبینم و همه اش بخاطر تحقیقات ارزشمند شماست من با تمام وجودم از خداوند برای شما دعای خیر میفرستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  8. -
    Asal rafiee گفته:
    مدت عضویت: 1673 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    در مورد اگاهی های این جلسه به لطف خدای عزیزم من درسهامو ازش گرفتم و همون ابتدای راهم فهمیدم که نه کسی میتونه زندگی منو تغییر بده و نه من میتونم زندگی کسی رو تغییر بدهم والبته تجربیات تلخ زیادی هم داشتم که اگاهانه از یاداوری اش اعراض میکنم ………

    حالا بحثی که با خودم دارم اینه که ..

    اگر کسی بیکار باشه یا توی روابط مشکل داشته باشه یا مسائل مشابهی داشته باشه خیلی برام قابل درک تر هست که باورهای خودش اونو توی این جایگاه قرار داده ولی با این اوصاف باز هم توی یک موضوع جای کار دارم و اون زمانی هست که افرادی رو میبینم که بازیافت از توی زباله ها جمع میکنند یا ادمهای که کارتن خواب هستند اینجاها خیلی برام سخته که بگم باورهاش باعث این حجم از فقر شده ولی باز هم سعی میکنم نگاه نکنم یا به قول شما اعراض کنم ولی ته قلبم به درد میاید

    حالا میخام ریشه هاشو پیدا کنم و درس این اگاهی رو با نمره عالی پاس کنم

    میدونم خداوند عادل هست و هر کسی در هر جایگاهی هست حقشه و خداوند به کسی ظلم نمیکنه پس اگر به عدل خداوند ایمان داری نباید برای دیدن چنین صحنه های دلت به درد بیاد

    همون طوری که یک نفر تونسته بهترین ماشین و امکانات رو داشته باشه پس در هر دو صورت عدل خداوند برقرار هست

    تو ثروتمند شو که فرکانست تغییر کنه و اصلا چنین صحنه هایی نبینی قطعا تو فرکانست با فرکانس این افراد در یک جهت هست و گرنه میشد به مکان هایی هدایت شوی که فقط افراد ثروتمند و نعمت ها رو ببینی

    این خط اخر حجت رو بر من تمام کرد

    از خدای بزرگم در تمام ثانیه به ثانیه زندگی ام هدایت میخاهم خدایا ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به انها نعمت داده ایی نه راه کسانی که بر ان ها غضب کرده ایی و نه گمراهان

    از شما استاد عزیزم سپاسگذارم و همچنین مریم بانوی نازنین و دوست داشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  9. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1461 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    توبه:80

    اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّهً فَلَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ

    می خواهی برایشان استغفار کن یا استغفار نکن حتی اگر 70 بار هم برایشان استغفار کنی، خدا آنها را نخواهد آمرزید. زیرا خدا و رسولش را انکار کردند. خداوند فاسقان را هدایت نخواهد کرد.

    ============================

    این آیه خیلی بی نظیر…

    کسی که تو مدار باورهای غلطه، حتی اگر براشون دعا کنی، تاثیری نداره

    کسی که در مدار باورهای غلطه، حتی اگه ارتش و بودجه امریکا رو خرجش کنی، تاثیری نداره مثل زمانیکه آمریکا کلی ارتش و بودجه آورد برای افغانستان تا تغییرشون بده… اما با وجود این همه نیروهایی که جانشون رو از دست دادن و این همه انرژی و بودجه ای که هزینه شد، بعد از خروج نیروهای امریکا، طالبان کشور رو در دست گرفتن…. یعنی جهان اینطوری کار نمی کنه که تو بزور بتونی امت یا گروه یا فردی رو تغییر بدی… بارها تجربه کردیم با وجود این همه تلاش و هزینه برای برخی افراد معتاد که خودشون نمی خواستن تغییر کنن، این افراد نه تنها تغییر نکردن بلکه بیشتر به سمت مواد سوق پیدا کردن

    ++نتیجه:

    من نمی تونم کسی رو خوشبخت یا بدبخت کنم

    اگر اون فرد با باورهاش تو مدار خوشبختی باشه، چه من باشم چه نباشم، چه دعا کنم چه نکنم، اون خوشبخت میشه

    و اگر با باورهاش تو مدار بدبختی باشه، چه من کمکم کنم چه نکنم، چه دعا کنم چه نکنم، بدبخت خواهد شد.

    پس وقتی کسی رو دارم نصیحت می کنم یا نقش هادی و ناجی رو دارم، یادم باشه من قدرتی ندارم … اون تو اون مدار هست و تا زمانیکه باورهاشو تغییر نده و از اون مدار خارج نشه، وضعیتش همینه … فقط من با درگیر کردن خودم، دارم به خودم ظلم می کنم و میرم تو تاریکی …

    جهان کار خودشو خوب بلد… با تضادها و تفاوت ها کمک می کنه، خواسته هاش واضح بشن… با تضادها مجبورش می کنه، باورهاشو تغییر بده و از اون مدار خارج بشه…

    پس تمرکزت رو از روی دیگران بردار و بزار روی خودت و به جهان اعتماد کن… هر کسی تو مدار هدایت باشه، خداوند از هزاران راه، هدایتش می کنه

    از اون طرف هم من نمی تونم کسی رو بدبخت کنم و بعدش به خاطر کج فهمی حق الناس، دچار عذاب وجدان بشم و خودمو سرزنش کنم… اون فرد اگر با باورهای غلطش در مدار نامناسبی باشه، چه من باشم چه نباشم، بدبخت میشه… اما اگر من کار اشتباهی کنم، فقط به خودم ظلم کردم نه هیچ کس دیگه…

    زمانیکه موسی قتل کرد گفت: خدایا منو ببخش… من به خودم ظلم کردم

    وقتی یونس افتاد تو دل نهنگ، گفت: خدایا منو ببخش … من به خودم ظلم کردم

    وقتی یعقوب با ترس و نگرانیش، شرایطی رو خلق کرد که پسرهاش، یوسف رو بردن انداختن تو چاه، به خودش ظلم کرد نه به یوسف و پسرهاش… یوسف در مدار مناسبی بود و رفت و عزیز مصر شد و یعقوب سالها از غم یوسف خودشو اذیت کرد و کور شد

    برادرهای یوسف به یوسف ظلم نکردن و نتونستن بدبختش کنن… چون یوسف در مدار باورهای خوب بود و عزیز مصر شد

    ++پس هر چیزی رو که می شنویم باور نکنیم

    در قرآن کلمه ای به عنوان حق الناس نداریم++

    ««ما نمی تونیم کسی رو خوشبخت یا بدبخت کنیم چون اون با باورهاش در مدار مناسب یا نامناسبی هست»»

    ++ما فقط و فقط می تونیم خودمون رو خوشبخت یا بدبخت کنیم

    و کسی هم نمی تونه ما رو خوشبخت یا بدبخت کنه++

    پس ما فقط با باورهامون، ترس ها و نگرانی هامونو افکارمون می تونیم به خودمون ظلم کنیم… با افسردگی، احساس گناه و سرزنش خودمون، می تونیم به خودمون ظلم کنیم…

    ما با این افکار و باورها، میریم در مدار بیماری ها، مشکلات، افراد نامناسب … و اگر باورهامون رو با کنترل ورودی های ذهنمون، عوض کنیم، در مداری قرار می گیریم که فقط خوشبختی و شادی و حال خوب و عشق و سلامتی هست.

    پس ما نمی تونیم کسی رو که در مدار نامناسبی هست، به زور تغییر بدیم… پس دست از نصیحت کردن و غز زدن و ناجی و هادی بودن بردار… تو نمی تونی بچه ات یا همسرت رو تغییر بدی…. تو نمی تونی…. تو نمی تونی… اون باید با تغییر باورهاش، مدارش رو تغییر بده

    ++ هرکس هر جایی که هست جای درست خودشه… پس نه حسادت معنی داره و نه دلسوزی…

    الهی شکر برای این آگاهی های ناب

    ===========================

    سلااااام استاد عزیزم

    سلام مریم جاااانم

    سلام دوستان مدار بهشت

    خدایا شکرت به خاطر این همزمانی ها

    بزارید بگم موضوع چیه

    من بعد از پروژه خانه تکانی ذهن واقعاً اماده شدم برای خرید دوره روابط…. دوره ای که چند سال پیش در دوره حل مسئله فهمیدم که ریشه ی اصلی مشکلات من از هر لحاظ همینه…. ولی با این حال هرگز جرئت نمی کردم این دوره رو بخرم… انگار یه ترسی داشتم که نکنه استاد مطلبی رو بگه که من عمل کنم و این کویرم رو از دست بدم….

    خلاصه این دوره رو خریدم

    اینقدر مطالب این دوره فوق العاده است که حد نداره

    و در کمتر از یک ماه من کلی نتایج فوق العاده گرفتم…

    اما هنوز در روابط عاطفی اون نتیجه اصلی رو دریافت نکردم

    در جلسه دوم استاد یه موضوعی رو میگه که: اگر ذهن ما در مورد موضوعی مقاومت داشته باشه و دچار شک و تردید باشه، هرگز نمی تونه براش قدمی برداره و خواسته اش اجابت نمیشه… حالا چرا خواسته ی من در روابط اجابت نمیشه؟؟… چون فکر می کردم که اگر من همچین تصمیمی بگیرم، باعث بدبختی بچه هام میشم… اونا رو از مسیر خوشبختی دور می کنم… البته آکاهیش رو دارم که من تاثیری تو زندگی دیگران ندارم… یا من مسئول احساسات دیگران نیستم… یا من مسئول خوشبختی و بدیختی دیگران نیستم… اما این فقط در مرحله آگاهی مونده بود… به یقین تبدیل نشده و بنابراین ذهن اجازه اجابت خواسته ام رو نمیده…

    خب حالا باید این آگاهی رو به یقین تبدیل می کردم… اومدم هدایت شدم به کلیدواژه پرهیز از جهل که 6 فایل بسیار بسیار ارزشمند داره… و انگار یکم داشت برام جا می افتاد و بعد هدایت شدم به فایل ارزشمند ظلم در قرآن… و دیروز هم این متنی که اول کامنتم نوشتم رو قلبم گفت و من نوشتم…. و این فایل هم در روند تکامل آگاهی های من بود….

    خدایا، ای کارگردان کیهان و کهکشان ها… چقدر آخه تو فوق العاده ای… من تصمیم جدی گرفتم تا اون رابطه عاطفی که لایقش هستم رو خلق کنم… نه اینکه رابطه الانم بد… نه….( البته رابطه ام خیلی داغون بود ولی الان به لطف الله و آگاهی های این سایت خیلی بهتر شده)… ولی خودمو لایق بهتر از این ها می دونم… پس تصمیم گرفتم به جای کوتاه کردن سقف آرزوهام، باورهام رو درست کنم و به آرزوهام برسم…

    و امروز داشتم سوره فرقان رو می خوندم… یه آیه بی نظیری بهش رسیدم که اصلاً تحول عجیبی در من ایجاد کرد…

    فرقان:77

    قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَـوْلَا دُعَاؤُکُمْ

    بگو: اگر دعای شما نبود، پروردگارم چه ارزشی برای شما قائل بود؟

    واووووو خدای من…. درخواست های ما چقدر ارزشمند هستن…‌ چرا؟؟… چون وقتی ما درخواستی به جهان میدیم، جهان پاسخ میده و جهان گسترش پیدا می کنه… پس رسیدن به خواسته ها، معنوی ترین کار دنیاست… حالا درخواست ها چطور به وجود میان؟؟… از طریق دیدن تفاوت ها و تضادهای زندگیمون

    بله من با تضادهایی که تو زندگی عاطفیم دیدم، با دیدن رابطه عاطفی رویایی استاد و مریم جان و دوستان عزیزم در این سایت بهشتی، این درخواست در من شکل گرفت… خب چرا باید به خاطر بی ایمانی و باورهای محدود کننده، بیام از این درخواست بگذرم و به این رابطه ی اکنونم ادامه بدم… این درخواست رو به حهان ارسال کردم… در مرحله دریافت مشکل دارم… مقاومت های نگرانی از بچه هام اجازه نمیده دریافت کنم…

    چون فکر می کنم اگه من نباشم، اونا دچار مشکل میشن… تو درس و اخلاق دچار مشکل میشن… به همین راحتی مشرک میشم… می خوام نقش خدا رو در زندگی بچه هام انجام بدم… و دارم به خودم ظلم می کنم… و نتیجه شرک، زندگی جهنمی…

    باید از جدم ابراهیم یادبگیرم که چطور نوزاد و همسرش رو در بیابان که هزار خطر وجود داره رها کرد و رفت…‌ چرا؟؟ چون ایمان داره کارگردان بهتر از اون به نیازهاشون واقفه و تامین می کنه… چون ایمان داره هیچ جا نقطه کور برای خدا نیست…

    باید با تبر توحید برم تو دل این شرک و حلش کنم و اجازه بدم خدا خواسته ام رو اجابت کنه و در زندگیم دریافت کنم…‌

    خدایا من توبه می کنم از جهل به سوی تو…‌ منو ببخش و پاکم کن… کمکم کن تا به یقین برسم… کمکم کن با قلبی مطمئن و قدم های استوار ادامه بدم و رابطه رویایی رو خلق کنم

    الهی شکر برای این همزمانی ها

    الهی شکر برای این آگاهی ها

    الهی شکر برای این سابت توحیدی

    الهی شکر برای استاد توحیدی

    استاد بی نهایت دوستون دارم… بهترین ها رزقتون باشه

    دوستان مدار بهشت، دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  10. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    از خانوم شایسته عزیز هم بسیار سپاسگزارم که کلام ما میشه تا استاد همچین فایل های درجه یکی که به رایگان روی سایت قرار میگیره درخواست داشته باشن

    به راستی که این سایت یکی از توحیدی ترین وفوق العاده ترین سایت هایی هست که توی درجه اول مارو با خدای واقعی اشنا کرد وفهمیدیم که مرز بین شرک وتوحید واقعی چی هست و متوجه شدیم که ماخودمون خالق زندگیمون هستیم

    همه ماها به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم و میتونیم ازش درخواست کنیم وخداوند هم فقط استجابت میکنه

    یک زمانی اگر برای کسی کاری انجام میدادم به این قصد بود که اگر الان من دارم براش این کارو انجام میدهم فلان جا هم، اون این کارو برام انجام میده و جبران میکنه که همیشه هم این اتفاق نمیوفتاد و با اون فرد حالا به خاطر اون کاری که انجام نداده بود یا به مشکل میخوردم یا دلخور میشدم

    یکی از باور های مخربی که من توی اموزه های استاد عزیزم یاد گرفتم که دعای هیچ کسی هیچ پدرو مادری که دیگه فکر نکنم محبوب تر از پدرو مادر داشته باشیم یا واسطه قرار دادن فلان امام یا فلان پیامبر

    و حتی نفرین هیچ کسی توی زندگی وروی هیچ فردی هیچ گونه اثری نداره

    و حتی چشم زخم که استاد راجعش خیلی مفصل صحبت کردن برمیگرده به همین باور که ما اعتقاد داریم که کسی میتونه با یک نظر زندگی مارو عوض کنه و برای مادردسر درست کنه و زندگیمون تحت تاثیر انرژی اون فرد قراره بگیره و رو به تباهی بره

    خداروشکر که من هم تونستم تا اندازه ای روی خودم کار کنم و اگاهی کسب کنم و خیلی از باور های اشتباهم رو درست کنم هرچند که باور ها ریشه ای هستند وهمواره باید روی اونها کار بشه

    اگر کسی بخواهد به هزار طریق هدایت میشه وتوی مدار و مسیر درست اون خواسته اشون قرار میگیرن و خداوند همواره همه مارو هدایت میکنه

    که اگر ما فکر کنیم با صحبتامون طرفو میتونیم عوض کنیم و راهکار بهش بدیم مثل اب در هاون کوبیدن هست

    یادمه روزهای اولی که باسایت اشنا شده بودم دوست داشتم تعداد افراد بیشتری رو به سایت دعوت کنم مثل خانواده خودم با اینکه استاد همیشه اول جلسات اموزشی تاکید میکرد راجع این مسایل با کسی صحبت نکینم مگر اینکه اونها از ما بخواهند

    چقدر تلاش کردم و هیچ اثری نتونستم بزارم چون توی مدار وفرکانس دریافت این اگاهی ها نبودن

    البته که این باور هم از باور کمبود من بود که فکر میکردیم باید همین چیزی باشه که ما خودمون هم داریم انجام میدیم

    در صورتی که نه اون افراد توی اون مدار بودن و نه راه های رسیدن به خواسته ها محدود هست

    قانون جهان هستی کاملا دقیق واگاهانه بدون هیچ خللی داره اجرا میشه با نظم وترتیب خاصی این جهان داره اداره میشه مثل اینکه هر روز میدونیم وبدیهی شده برای ما که طی یک ساعت خاصی افتاب طلوع وبعدش غروب میکنه

    باتوجه به روزها وفصل های سال گرمای بیشتر ویا فصل بارندگی باران وبرف میتونه باشه

    این ماهستیم که با فرستادن خواسته ها مون میتونیم نعمت هارو دریافت کنیم بسته به باورهامون و ایمانمون

    به همین خاطر نه تنها ما نمیتونیم توی زندگی شخصی تاثیر بزاریم ما فقط میتونیم خودمون و زندگی خودمون رو اداره کنیم

    از شما استاد عزیزم سپاسگذارم بابت این همه اگاهی های نابی که در اختیار ما قرار میدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: