آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1


آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    298MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    40MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

589 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سولماز ستاری» در این صفحه: 3
  1. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته گل و همه دوستان خوبم:

    من از بچگی شنیده بودم که آدمی اگر برای دیگران کاری نکند ،که زندگی اش ارزش ندارد،یعنی همینکه بیاد و زن و بچه و همه لذات و نعمات رو داشته باشد و بعدش هم بمیرد چه فایده داره؟

    انسان واقعی کسی هس که یه فایده ای برای انسانهای دیگه داشته باشه،مثل دانشمندان و مخترعان و پزشکان و… .

    این ادمهای معمولی که هنری نکردن .

    خلاصه این تو ذهن من از بچگی بود که همیشه باید راهنمای مردم باشم،وگرنه زندگی ام به درد نخور هس.

    منم از وقتی با قوانین آشنا شدم،از دل و جون برای خواهرم وقت میزاشتم ولی چند وقت بود که قشنگ فهمیده بودم هر انچه که من میگم از گوش دیگر خواهرم بیرون میرود و هیچ ارزشی حرفای من نداره،و ایشون فقط دنبال دردل کردن هس.

    و چون احساس دین میکردم بهشون دلم نمیومد که گوش نکنم و از اون عین همون تجربیات منفی برام اتفاق میافتاد،و هر بارم میگفتم من نمیتونم و وقت ندارم باهات صحبت کنم قهر میکرد و میگفت کلاس میزاری،منم باز دلم میسوخت و چندین بار بیشتر زنگش میزدم،خلاصه اینقدر بلا سرم اومد که دیگه به خودم گفتم من دارم با زندگی ام چه کار میکنم؟

    من دردل هاشو گوش میدم که در اخر بگم خواهر من این راهه و این چاهه.

    اما نتیجه این بود که هزاران بهانه میاورد که نه ،حرف خودم درست هس،و تو اصلا متوجه وضعیت من نیستی.

    بارها و بارها ادرس سایت استاد رو دادم و حتی براش اکانت درست کردم،چون میگفت بلد نیستم،ولی همش بهونه بود.

    خلاصه بعد از چندین و چند سال،گفتم وقتی حرفای من براش ارزشی نداره ،تا میتونم مکالمه رو کوتاه میکنم و جهت حرفا رو عوض میکنم،و نهایت اگر ازم نظر خواست میگم خواهر جان ،شما که به حرف من گوش نمیدی و حتی تست هم نمیکنی،پس برای چی وقتت رو بگیرم ؟؟؟

    دیگه از ته ته ته دل ،وجدانم آسوده هس که من هیچ وظیفه ای در قبال ایشون ندارم ،و خودش هر وقت خواست سوال میپرسه و خدا هدایتش میکنه.

    در مورد همسرم هم همینطور بودم و بارها بارها بحث پیش میومد ،ولی وقتی رهاش میکردم ،خودش علاقه نشون میداد که بیاد و مثلا یه فایل گوش کنه و حتی مطلب گفته شده رو از من بهتر درک کنه.

    من فکر میکنم ما در مورد نزدیکانمون خیلی علاقه داریم که سوپر من باشیم.

    ولی این روش جواب نمیده و فقط راهمون رو دور میکنه.

    کار درست این هس که مثلا به همسر یا بچه یا نزدیکانمون که عاقبت راهی که میری از نظر من اینه،حالا شما خودت انتخاب کن،این راهی که من میگم و فکر میکنم درسته رو اگر بری من هم حامی ت میشوم و هر کمکی در توانم باشه انجام میدم،ولی اگر راه نادرست رو رفتی،خودت و تنها خودت عواقبشو پذیرا باش،و فکر نکنی که حالا چون شوهر یا زن یا بچه یا افراد نزدیکم هستی باید خودمو فدات کنم،اینجوری دیگه خیالمون هم راحته.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته گل و همه دوستان خوبم

    چقدر این فایل مناسب حال من هست،یعنی چند سال هس که در این سایت الهی هستم،اوایل هر از گاهی سر میزدم،تا حالا که تقریبا هر روز میام تو سایت،خلاصه جسته و گریخته یه چیزایی رو درک کرده بودم،حالا شده بودم سوپر من ،البته در مورد تعدادی از اعضای خانواده ،مطمئن بودم که اگر خود خدا هم بیاد این حرف یا حرفای منطقی دیگه رو بهشون بگه هیچ فایده ای نداره و اونا همچنان بر کارهای قبلی خودشون هستند،اما در مورد خواهرم و خواهرشوهر و دیگران فرق میکرد،یعنی خواهرم میومد و دردل میکرد،از بچه و زندگی و فلان،منم شروع میکردم به نصیحت که این کار رو بکن و این کار رو نکن،اینم بگم خواهرم بزرگتر از من هستند،خلاصه فقط انرژی من هدر میرفت و دریغ از اینکه اون حرفا رو گوش کنه،و جالب اینکه عین همون مسایل رو من در زندگی ام تجربه میکردم،دیگه از وقت گذاشتن برای همسر،که اخرش فقط دلسرد شدن خودم از ادامه مسیر بود،بارها و بارها به این نتیجه رسیدم که وقتی طرف خودش نخواد،هیچ فایده نداره،مثلا به خواهرم میگفتم این فایلی که برات میفرستم گوش کن،جواب اینجاست که میگفت تایمش زیاده و حوصله ندارم،یا میگفتم بیا داخل سایت و از مطالبش استفاده کن،میگفت بلد نیستم ،خودم براش اکانت درست میکردم و باز هم هیچ جواب نمیداد،واقعا دیگه با گوشت و پوستم به این نتیجه رسیدم که مهم نیس من چقدر میخوام طرف راه درست رو بره،تا خودش نخواد و درخواست نکنه فایده نداره،خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    با سلام خدمت شما دوست خوبم:

    بسیار زیبا توضیح دادین و کامنتتون رو برای خودم ذخیره کردم تا بارها مرور کنم، بله ،مسئله همون عدم اعتماد به نفس هس،و ترس از اینکه مثلا خواهر من ،از دستم ناراحت بشه که مثلا پای دردل هاش ننشستم،در صورتیکه اگر من برای خودم ارزش قایل باشم ،باید به خودم یاد اوری کنم که همه مون به یه اندازه به خداوند دسترسی داریم ،پس دیگه بی خود براشون دست و پا نزنم.

    اصلا باید این دست ،کامنتها رو ،روزانه مرور کنم ،چون واقعا ذهن ،همش میخواد به همون باورهای محدود برگرده و مثلا میگه،حالا این دفعه هم گوش کن حرفا و دردل ها رو ،گناه داره خواهرت که جز تو کسی رو نداره،ولی در جواب این ذهن باید بگم ،آخه من هزار بار دیگه دردل دل گوش کردم در حد خودم راه حل دادم یا خیلی از جاها منم ‌وارد غیبت یا تهمت به دیگران شدم برای فقط خواهرم رو همراهی کرده باشم،اما ته همه ی اون ها،حال بد بود و از مسیر خارج شدن بوده،وقتی به خودم یاد اوری کنم ،پس یا هر طور شده حرف رو عوض میکنم یا به یه بهانه ای مکالمه رو قطع میکنم.

    بسیار بسیار سپاسگزارم از کامنت عالی تون ،بهترینها رو براتون میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: