باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود
یکی از بزرگترین موانع ذهنی بر سر راه موفقیت مالی، این باور است که:
هرگز نمی شود هم ثروتمند بود و هم انسانی با خدا و معنوی.
قول می دهم تا زمانی که این باور در ذهنات خانه دارد، هرگز اجازه ورود ثروت به زندگیات را نخواهد داد. زیرا ناخودآگاه تو، بسیار مواظب است که انسان خوبی بمانی. به همین دلیل ایدههایت درباره موفقیت مالی همیشه به سمت و سویی پیش میرود تا آنقدرها موفقیت مالی کسب نکنی که بخواهد تو را از خدا دور کند یا انسان ظالمی بشوی.
این باورسالها مرا در فقر نگه داشت. به محض اینکه یک پله به استقلالِ مالی نزدیک می شدم یا پس اندازی می داشتم، به طرز عجیبی آن پول خرج و دوباره فرسنگ ها از استقلال مالی دور می شدم.
من سالها با این باور زندگی کردم. خیلی خوب آن را می شناسم. خیلی خوب می دانم که از چه روزنه هایی وارد می شود و چگونه بدون توجه به اینکه چقدر برای رسیدن به موفقیت مالی تلاش می کنی، هشتات را گرو نُهات نگه می دارد. همانگونه که سالها مرا در فقر نگه داشت. به محض اینکه یک پله به استقلالِ مالی نزدیک می شدم یا پس اندازی می داشتم، به طرز عجیبی آن پول خرج و دوباره فرسنگ ها از استقلال مالی دور می شدم.
اما وقتی درباره خداوند و قوانینش به شناخت بهتری رسیدم، نه تنها منافاتی میان ثروتمند بودن و با ایمان بودن ندیدم، بلکه فهمیدم، برای رسیدن به معنویت، راهی به جز تجربه مادیات نیست.
فهمیدم تنها زمانی به خدا میرسم که وجودم از ثروت سیراب شود و فهمیدم تنها میتوانم با ثروتمند شدن، به گسترش جهان کمک کنم
تنها وقتی ثروتمند شوم میتوانم درباره عزیزانم سخاوتمندتر باشم.
تنها وقتی ثروتمند شوم میتوانم به جای حسادت، تحسین کنم.
تنها وقتی ثروتمند باشم طمع نمیورزم، نگران نیستم و ترس و غمی ندارم.
تنها وقتی ثروتمند باشم میتوانم به جای کارکردن برای پرداخت هزینهها، کاری را انجام دهم که عاشق انجامش هستم و دیدم که تمام این ویژگیها خداگونه است، پس ثروت نه تنها مرا از خدا دور نمیکند، بلکه خداگونهترم میسازد.
و سپس با تمام وجود، جهادی اکبر برای تغییر این باور به راه انداختم.
این باور آنچنان در تار و پود ذهن ما پیچیده و آنقدر در وجودمان ریشه دوانده که تغییرش تعهدی همهجانبه را میخواهد. ه همین دلیل بخش مهمی از دوره روانشناسی ثروت۱، را به شیوههای تغییر این باور پرداختهام تا با تغییر آن، درهایی از نعمت و برکت را به زندگیتان بگشایید.
این باور، تجسم شیطان است. زیرا اجازه نمی دهد فراوانی جهان، فضل خداوند و وهابیتش را ببینیم.
ببینیم که او بیشتر از ما می خواهد ثروتمند باشیم.
ببینیم که باران رحمتش همیشه جاری است و همهمان به یک اندازه به این بارانِ نعمت و ثروت دسترسی داریم.
تلاشهای ذهنی من برای تغییر این باور جواب داد. همان تلاشهایی که نکته به نکته در دورهی روانشناسی ثروت۱ توضیح دادهام. در حقیقت این دوره شامل تمام راهکارهایی است که برای تغییر باورهای فقر آفرین و ساختن باورهای ثروتآفرین بکار بردهام.
برای تغییر این باور باید جهادی اکبر به راه اندازی اما نتیجه ارزشش را دارد زیرا درهایی از نعمت و ثروت را در زندگیات میگشاید و آنقدر ثروت وارد زندگیات میشود که با تمام وجودت آیه ” وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى” را تجربه نمایی. همانگونه که من و خیلیها که این مسیر را رفتهاند، تجربه کردهاند.
وقتی این باور تغییر می کند، خداوند آنقدر به شما ثروت می دهد تا بی نیازتان کند…
اکنون که می بینم توانایی تهیه هدیه ای ارزشمند برای خواهر هایم را دارم یا می توانم موقعیتی برای مادرم فراهم کنم که بدون هیچگونه نگرانی بابت هزینه ها، به جاهایی که دوست دارد سفر کند یا چیزهایی را که دوست دارد، تجربه کند و مهم تراز همه، وقتی می توانم به شما درباره تأثیر تغییر این باور و استقلالِ مالی ای که پس از آن تجربه می کنید، آگاهی و انگیزه بدهم، بیشتر درک میکنم که هیچ چیز در جهان، معنویتر از ثروتمند شدن نیست.
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD591MB50 دقیقه
- فایل صوتی باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود45MB50 دقیقه
به نام خدای مهربان
صدوبیستودومین تعهد
اولین قدم برای رسیدن به خواسته ای که دارم اینه که باورکنم که میشود به این خواسته ام برسم
دومین قدم اینه که وقتی باور کردم که میشود رسید اونوقت راههای رسیدن به خواسته ام به من گفته میشود
سومین قدم این که کسیو پیدا کنم که به این خواسته من رسیده باشد تا باورم تقویت بشه
چهارمین قدم نخوام شرایط و اطرافیانم یا چیزهای دیگرو عوض کنم فقط روی خودم کار کنم و خودمو تغییر بدم اونوقت اگه نیاز باشه شرایط بیرونی هم تغییر میکنه
نگم که اگه من دانشگاه دیگه ای میرفتم رشته دیگه میخوندم با کس دیگه ای ازدواج میکردم یا شهر دیگه ای بودم الان خیلی اوضاعم بهتر بود که من همه ی اینارو هی میگم به خودم و این باور مخرب منه چون همه ی ما در جایی که هستیم در هر شرایطی که هستیم الان جایه درستشه باید با تغغیر باورهام و افکارم و کانون توجهم و کنترل ورودیهام و کار کردن روی خودم به جای بهتر هدایت بشم
اگه با همین شرایط و اوضاع و وضعیتی که دارم بتونم به موفقیت برسم و پیشرفت کنم توی ی کشور یا شهر دیگه هم میتونم اگه نتونم جاهای دیگه هم نمیتونم
خدایا ایمانمو به خودت قوی کن و منو به مسیر درست هدایت کن امین
به نام خدا
سلام
سی و یکمین تعهد از سری فایل های باورهای ثروت ساز
وقتی که باور میکنیم میشود اونوقت راههای رسیدن به اهدافمون بهمون نشون داده میشه اولین قدم برا این که من به یک خواسته ای برسم اینه که باورکنم که میشه به این خواسته رسید و یکی از عوامل مهمی که میتونه این باورو در من ایجاد کنه اینه که یکنفر تونسته پس منم میتونم به این خواسته برسم وقتی من خودمو تغییر بدم شرایطم هم عوض میشه اگر من تغییر کنم تو هر کجای دنیا باشم میتونم زندگی مو عوض کنم و جهان ارام ارام شرایط و موقعیت هارو برام تغییر میده وقتی من نتونم تو شهر خودم تو کشور خودم تو روستای خودم به موفقیت برسم و پیشرفت کنم خیلی خیلی تو توهم هستم اگه فک کنم برم تو بهترین کشور میتونم به جایی برسم
اگر زنم اگر واقعا زنم هرکجایی که باشم میتونم زندگی مو انجور که میخوام خلق کنم بعد وقتی اینجا به احساس خوب رسیدم و هماهنگ شدم با شرایط جهان هدایتم میکنه به شرایط بهتر و بهتر اول باید با محیطی که درش هستم هماهنگ باشم تو اینجایی که هستم در این لحظه ای که هستم باید با تغییر باورهام نه با تغییر شرایطم با تغییر باورهام باید به احساس خوب برسم
این قانون ابدیه که هرکس در هرجایی که الان هست چه بدبخت چه خوشبخت چه در بیمارستان چه در قصر چه در زندان چه تو مسابقات المپیک هرکی هرجایی هست جای درستش همونجاست الان اگر بخواد جاش تغییر کنه باید باورهاش تغییر کنه اگه تو کشوری شهری که دارم زندگی میکنم تونستم به ارامش برسم به هماهنگی برسم رشد کنم قانونشو یاد گرفتم بقیه جاها هم میتونم از این قانون استفاده کنم اگر هم نتونستم فکر نکنم اگه جامو تغییر بدم ی اتفاق خاص و عجیبی برام رخ میده نه اصلا اینطوری نیست
نخوام چیزی رو عوض کنم نخوام مبارزه کنم نخوام شرایطی رو تغییر بدم فقط و فقط و فقط به دنبال تغییر خودم باشم به خدا راهش همینه جهان بهترین چیزهارو برای من فراهم میکنه اگر خودم تغییر کنم
هجرت خیلی خوبه اما نت به این معنا که اگر من هجرت کنم اوضاعم درست میشه وقتی که اوضاع رو درست کردم برای پیشرفتم و بهتر شدن اوضاعم هجرت میکنم و قتی اینجا به موقعیت خوبی رسیدم برای این که موقعیتمو بهتر کنم میتونم هجرت کنم اونم جهان خودش راهنمایی و هدایتم میکنه
هجرت یعنی ایمان به خداوند یعنی رفتن به جاهای ناشناخته که فقط توکل و ایمان میتونه کمکم کنه
نه برای خودم دلسوزی کنم و نه برای دیگران باورهامو از ریشه تغییر بدم و روشون کار کنم
سپاس