اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اولا که بگم چقدر شما خوشگل شدین. دیروز داشتم به دوستم می گفتم و اونم تایید کرد.ماشالله بهتون . یعنی با همسرتون که کنار هم می ایستید عین دو تا فرشته ی زیبا . چقدر تحسین می کنم این رابطه ی عاشقانه رو ، این حس عجیبی که بینتون جریان داره و این همکاری فوق العادتون رو . نوش جونتون . قطعا لایقش هستین و امیدوارم هر روز بهتر و بهترش و تجربه کنین. استاد جان من کارم اجرای استندآپ کمدی هست و باید برم روی صحنه و اجرا کنم و مردم هم قاعدتا باید بخندن
یعنی کیفیت کار من با خندیدن و همراهی تماشاچی مشخص میشه. واقعیتش رو بخوام بگم من قبل از خندوانه توی کافه اجرا می کردم.توی کافه اینجوریه که مخاطب اومده استندآپ ببینه و بخنده و داستان مقداری راحت تره. به خاطر مخاطب یکدست و فضای راحتتر برای اجرای کمدی . البته اونجا هم چالش های خودش رو داره و اینم نیست که هرچی بگی اونا بخندن. باید اصول رو رعایت کنی ولی فضای صمیمی تری داره نسبت به اجرا توی جشن های مختلفی که بیرون برگذار میشه که از هر سن و سالی میان یا اصلا تا حالا استندآپ به اون صورت ندیدن . مثلا من دیروز جشن روز دختر دعوت بودم و به من گفتن دختران 15 سال به بالا میان ولی وقتی من رفتم از بچه ی 7 ساله بود تا 70 ساله. خب تبحّر بالایی می خواد یه شوخی رو اجرا کنی و آدم 7 ساله تا 70 ساله باهات ارتباط برقرار کنن و نشد نداره چون من این کار و کردم . من دیروز با دختر بچه ی 7 ساله ای عکس گرفتم که اجراهای من و دوست داشت . افراد میانسال و حتی سنهای بالاتر هم کار من رو دوست داشتن . اینم در نظر داشته باشین که اجرای تلوزیون و بیرون یه مقدار متفاوته . تو اجرای تلوزیون همه دارن به تو گوش می دن ولی اجرای بیرون تو باید بتونی جمعیت رو با خودت همراه کنی جوری که همه به یک اندازه لذت ببرن . پس شوخیهایی وجود داره که همه باهاش بخندن و این یک تبحره که باید به دست بیاد و من دیروز این کار و توی اجرای بیرون کردم .
و حالا نکته اینجاست . اونجا کیا میان ؟ جشن در مورد چیه ؟ و یه مقدار اینا داستان رو کمی مبهم می کنه . به خاطر همین من قبلش از برنامه گذار می پرسم که چه نکته ای اونجا وجود داره که من بتونم باهاش شوخی کنم و همه در جریانش باشن و باهاش ارتباط برقرار کنن . مثل مسائلی که باید حل بشه و مسئولاشون انجامش نمی دن. و من این مسائل و با زبان شوخی گوش زد می کنم. ولی خب یه وقتایی اطلاعاتشون به درد بخور نیست و عمومیت نداره و مخاطب با اون شوخی ارتباط نمی گیره. من از سال گذشته چندین اجرا رفتم که خب هر کدوم بازخوردهای متفاوتی رو بهم دادن و هر بار فکر می کردم که چجور میشه بدون استرس رفت روی صحنه و لذت برد از روی صحنه بودن و با مردم خندید و در لحظه بود
می خوام تجربه ی دو اجرای اخیرم رو بگم . من مطلبی رو خوندم در مورد تلقین کردن به ذهن و اثرات شگفت انگیزش. و خب من با همین روش به شکل شگفت انگیزی وارد برنامه ی خندوانه شدم .به این صورت که تمام تعریفهایی که از من شده بود رو به صورت یک فایل صوتی در آوردم . یادم میاد یه جاهایی بعد از اجراهای خوبم با خودم حر ف می زدم و فیلم می گرفتم و می گفتم که اجرام عالی شد . تو باید این راه و ادامه بدی . تو برای این کار زاده شدی . یا مثلا یه جا با کلی ذوق و شوق گفتم که من فینال خندوانه رو اجرا می کنم . و تمام اینها در کنار هم یک فایل صوتی 29 دقیقه ای شد که هر روز صبح به محض بیدار شدن گوش می دادم . حالا که به عقب نگاه می کنم می فهمم که چجور این فایل به من اعتماد به نفس داد ، چجور بهم احساس لیاقت داد ،چجور توجه من رو جلب کرد به سمت نکات مثبت خودم و اطرافیانم و چجور باعث شد همه چیز چیده بشه به صورت معجزه وار برای رسیدن من به اون صحنه ی شگفت انگیز. من اون فایل رو هر روز و هر روز گوشش می کردم . شاید 500 بار شایدم 1000 بار نمی دونم . نکته اینجاست که این تعاریف رو من یک بار نشنیدم و رد شم . صدها بار شنیدمشون و نتیجش رو دیدم .حتی الان هم که گوش میدم و رسیدم به اون رویا ، من و بیشتر شگفت زده می کنه که چه دقیق من رفتم فینال خندوانه . اونم وقتی که همه چیز بسته شده بود . چون خدا باز می کنه راه رو . چون همه چیز خداست . راه خداست . اون آدم ها چیزی جز خدا نیستن . همه چیز به خدمت من در میاد وقتی که با تمام وجود یک رویا رو می خوام . مگه میشه یه پسری که پاشده اومده تهران و خونه گرفته و با تمام وجودش کار می کنه رو نا امید کنه ؟ اصلا این با عدل خدا جور در نمیاد . و شد.
و این ترفند فایل صوتی به همراه موسیقی زیرش برای من معجزه می کنه . من برای اجرای اخیرم یک وویس گرفتم و گفتم که اجرای فلان روز من برای فلان شرکت عالی میشه. خیلی می خندن . اتفاقایی می افته که من باهاش شوخی می کنم و بعدش شمارم رو می گیرن برای اجراهای دیگه و حتی دوستم که همراهمه بهم میگه که اجرات عالی شد . مفتخرم که بهتون اعلام کنم دقیقا این اتفاقات افتاد . دقیقااااا. دوستم بارها گفت اجرات عالی بود . مجری گفت چقدر خوب بودی تو و شمارم رو حین اجرا از دوستم گرفته بود . چند نفر توی جمعیت بودن که کلی باهاشون شوخی کردم و بیشترین زمانی بود که روی صحنه بودم . و شاید چند دقیقه از متنم رو گفتم و اکثر حرفام فی البداهه بود . اینم بگم که برنامه گذار از من خواست 50 دقیقه اجرا کنم و من کلا 15 دقیقه اجرا داشتم ولی باهاش نجنگیدم و گفتم اوکی . و خدا رو صدهزار مرتبه شکر عالی شد و 30 دقیقه حدودا روی صحنه بودم و از نتیجه به شدت راضی بودن .یعنی من که همیشه استرس داشتم یهو متن یادم نره روی صحنه رهای رها بودم . هرچی مال اون لحظه بود رو می گفتم و به شدت به هممون خوش گذشت . کیف کردم با تمشاچی یه جا به خودم گفتم من که تو جمع دوستام آدم بامزه ایم و متنی هم ندارم . پس میشه روی صحنه هم بامزه باشم اونم بدون متن . و شد . اجرای دیروز هم که رفتم و دیدم شاید 200 تا بچه بودن و کلی دختر و مادر . و من ترسیدم که این بچه ها اجرای من رو خراب نکنن و حرف نزنن . ولی فایلم رو ساخته بودم و بارها و بارها گوش داده بودم و نوشته بودم و رفتم روی صحنه و اصلا شروعم اونی نبود که طراحی کرده بودم و انگار خدایی حرف می زدم و همون بچه ها انقدر من و دوست داشتن که تا پایین سِن اومده بودن و 4 چشمی من و نگاه می کردن و همه به حرفام می خندیدن . پیر و جوون و بچه . و جالب اینکه برنامه گذارا بعدش بهم گفتن که این از مخاطب شناسی شما بود که بچه ها رو جذب کردین ولی واقعا خدا بهم کمک کرد و من اعتبارش رو به خداوند منان میدم که حرفی بزنم که برای همه ی اونا جذاب باشه و دوستم داشته باشن . یه چیز دیگه راستی . برنامه گذار قبل اجرام گفت اگه اجرات نگرفت زود جمعش کن و من رفتم و ترکوندم . این قدرت تلقین و توجه به خواسته ها و نکات مثبته
خدا رو صدهزار مرتبه شکر
من بعد اجرام هم یک فیلم می گیرم و و میگم که روی اون صحنه چه اتفاقی افتاد و میذارم بعد اون وویس و این یک سند محکم میشه برای من که ببین میشه
این برای من یک رمز و یک نقطه ی عطف در خلق رویاهام بود و خیلی حالم خوبه باهاش و الان آگاهانه تر رویاهامو خلق می کنم . حالا من می خوام یه ماشین 206 بخرم و امروز فایلش رو می سازم و وقتی خریدم بهتون میگم چجور خریدمش. چجور دستای خدا کمکم کرد . من تا آبان امسال یک 206 صفر می خرم با قیمت عالی . جلوی شما گفتم که متعهد بشم . می خرم ، همون طور که رفتم خندوانه ، همون طور که خونم و گرفتم . تا آبان امسال می خرم
دوستون دارم استاد جانم و خانم شایسته ی گرامی
دوستون دارم بچه هاجونم
استاد بازم میگم خیلی خوشگل شدی . در واقع چه جیگری شدی
سلاااااااااام سلاااااااااااام ، خدارو شکر اینقدر انرژی ام بالاست و در ضمن عروسی پسرهای همسایمون کلی فرکانس شادی تو کوچمون، واااآاای خیلییی خوب شادی ، آهاااااا بچه های سایت بیاین وسط
خوب دیگه بریم چند تا از ایده های که خودم اجرا کردم رو بگم هم برای خودم یادآوری بشه و هم که کسی خواست میتونه ایده بگیره ،
من با مادرم بابت کاری به همدان سفر میکنیم بابت کسب کار و تو این مسیر یجورایی الان مکمل همدیگه شدیم ، قبلاً خودم تنهایی این کار رو میکردم ولی الان دونفر با مدرک انجام میدم تو ماشین که میشیم شروع میکنیم به زیبایی گفتن مثلاً والی طلوع آفتاب و ببین ، هوا رو به به ، جاده صاف و خلوت ،ماشین های سالم ، فراوانی وسیله خداروشکر بابت اینکه خودمون وسیله داریم بعد یدفعه مادرم میگه واااای سلیمان اونجا رو اون رنگ درختا رو اون باغ ها رو ببین چقدر مرتب ، بچه های که دارن آماده میشن برن مدرسه به به عجب نون تازه ای ، وای اون آقا با خانوم چقدر خوش رفتار هستن ، چقدر تنوع محصول چقدر فروشنده های باحال و خوش منش و خوش برخورد تا ما برگردیم کلی به هم دیگه نکات مثبت یادآوری میکنیم ، کلی حالمون رو عالی میکنیم که اسم این کار رو من میگم بازی توجه به زیبایی ها هر کی زیبایی های زیادی رو بگه ،جایزش ام خدا میده ،
یه تجربه ای دیگه که دارم بچه کوچولو ها با من خیلی زود ارتباط بر قرار میکنن خیلی زود خودمونی میشه باهم دیگه میگیم میخندیم بازی میکنیم و سوالی که من ازشون میکنم چه چیز هایی آلان دور و اطرافت میبینی که قشنگ چه چیزهایی به نظرت زیبا هستن ؟؟؟ اوناهم خیلی خوب جواب میدن ، میگن که آسمون قشنگ ، ابرا خوشگلن ، خونه ها قشنگ ، مغازه شما قشنگ ، شما مهربونی به من میگن ، لامپ ها خوشگلن ، گلاتون خوشگلن ، لباس های شما قشنگ ،،، به مسابقه عالی بین بچه میشه ، هم من نکته میگرم هم خودشون توجه شود رو میبرن به سمت زیبایی ها ،اینو انجام بدین با بچه های دور و اطرافتون خیلی حال میده ،
ویا دیشب میخواستم صحبت با همکارم رو ببرم به سمت زیبایی ها و قشنگی ها حرف های قشنگ مثبت بزنیم و ورودی های خوی بدم به خودم پرسیدم چه چیزهای تو زندگیت خوشحالتون میکنه ؟؟؟؟؟ دوست دارم شما هم دوست عزیز که کامنت رو تا آخر خوندی جوابش رو بدی؟!
اینقدر بحث جاهای عالی و قشنگ رفت که همکارم خیلی ذوق کرده بود از طرح سوالی که انجام داده بودم ،
در آخر از استاد سپاسگزارم بابت این فایل بی نظیر
و دوستانی که کامنت های عالی قرار دادن ، ایده ها شون رونوشتن تا ماهم استفاده کنیم .
خیلی وقت بود که نیومده بودم توی سایت ولی امروز که اومدم با دیدن این فایل خیلی حالم خوب شد و یاد اون روزهایی افتادم که هر شب قبل از خواب با همسرم شکرگزاری می کردیم و بعد برای هم می خوندیم و چقدر این کار واسمون لذت بخش بود و اون موقع که خودم بچه نداشتم با دخترهای خواهرم مسابقه شکرگزاری میذاشتیم( من و همسرم) و نوبتی هر کس یک شکرگزاری می گفت و یادمه اونا چقدر از این بازی خوششون میومد و هر وقت ما رو میدیدن میگفتن بیاین بازی کنیم. نمی دونم که چرا دیگه این کار یادمون رفت و دیگه انجام ندادیم. به قول استاد خیلی مهمه که این آگاهی ها تبدیل بشن به عادت ها و عملی در زندگی اجرا بشن و اینکه خودم رو متعهد کنم که این آگاهی ها رو اجرا کنم چون این دنیا ارزش اینو داره که به زیباییهاش توجه کنی و همیشه حالت عالی باشه خدا زیباست و بینهایت زیبایی رو خلق کرده و دوست داره که ما با توجه به این زیبایی ها زیبا بشیم و زیبا زندگی کنیم. عارفه عزیز ممنون که این بازی رو با ما به اشتراک گذاشتی من هم بلافاصله شروع کردم و نوشتم و می خوام با همسرم و دختر کوچیکم بازی کنم. احسنت به این مادر که می خواد بچه هاش رو با آموزش های استاد تربیت کنه. شما بی نظیری.
من اینجا به خودم تعهد میدم که هر روز نکات مثبت بیشتری توی دفتر شکارچی نکات مثبتم بنویسم و دیدن و شنیدن و فکر کردن به زیبایی ها بشه جزئی از شخصیتم. همون جوری که بچه بودم همیشه فقط مثبت ها رو میدیم بدون اینکه کسی بهم بگه ولی بزرگ که شدم از بزرگترها یاد گرفتم فقط به نکات منفی توجه کنم. باید به تنظیمات کارخانه برگردم.
خدایا خودت کمکم کن که استمرار داشته باشم و پایبند به هدفم باشم
سلام بچه ها الهی که حال دلتون قشنگ باشه دوستتون دارم
میخوام در مورد یه موضوعی حرف بزنم که چند روز پیش اتفاق افتاد من من تونستم شکار کنم اون نکته مثبتش رو..
چند روز پیش حقوق واریز کردن من فیش حقوقی نگرفت بودم فقد پیامک اومد واسم واریز حقوق خدارو شکر کردم و سپاس گفتم..
تویه فایل درسهای زندگی از یک بازی گفته بودم…این موضوع رو….
امروز که داشتم میومدم بیام خونه سوار سرویس بشم مدیر کارخونه صدام کرد گفت حسین بیاااا باهم بریم خونه گفتم چشم بریم نشستم تو ماشین حرف شد و بهش گفتم من تویه مسیری قرار گرفتم که دیگه این چیزااا برام معنی نداره.و دارم روی خودم کار میکنم که تویه این مسیر ثابت قدم باشم به لطف خدا و از خدا میخوام که هدایتم کنه….
حرف شد و حرف شد….
بهش گفتم چند روز پیش که حقوق دادید اینجوری شده بود خیلی ازتون تشکر کردم و سپاسگزارتون شدم.
و مننونم ازتون که تو اون ماه این پول بهم دادی که من بیشترین حقوق تویه بچه هارو داشتم این ماه که کمش کردید شاید اولش یکم بهم ریختم ولی بعدش که فکر کردم گفتم بابا دمشون گرم که اون ماه بهم این پول رو دادن و ازتون سپاس گزارم بینهایت و هر کسی از بچه ها میمود پیشم میگفتم دمشون گرم که کم کردن ولی اون ماه بهم دادن و من کارم خیلی راه افتاد این ماهم به لطف خدا حقوقم خوب بود مهمنیست…
این چیزا میاد بجاششش اینقدر میاد که نگو نپرس…
دیدم چیزی نگفت و فقد توضیح داد که داستان این بود و من بهش گفتم فدای سرتتت.شماها به لطف خدا زیاد به ما اضافه کار دادید ولی ما انسانیم و همیشه چیزهای خوب فراموشمون میشه یه کم لطفی که میشه اونرو بُلد میکنیم و تمام خوبیهارو فراموش میکنیم…
و در اخر حرفام بهش گفتم از خدا کمک و هدایت میخوام و یاری میخوام تو این مسیر ثابت قدم نگهم داره و حرف مفت نباشم…
اتفاقا من هم تجربه ای دقیقا مشابه شما داشتم، اسفند1401
من اصلا نمیرم تو گروه ها درباره اینکه کی حقوق میدن و چقدر میدن و چقدر کسر میکنن و اعتراض و فلان و…. رو ببینم. میگم حساب کتابا درسته، همین ک حقوقمیاد خداروصدهزار مرتبه شکر. خلاصه…. اسفند حقوق هارو ریختن و پسر! همه کم گرفتن! بعضی ها حتی در حد 900ت یا یه تومن و خرده ای! جارو جنجال بود! خواهرم بم زنگ زد گفت واریز کردن؟ گفتم آره! گف به من کم دادن! گفتم والا کم و زیادش رو نمیدونم، نمیدونم این چیزیک من گرفتم تو مقیاس کمه یا زیاد، اما برا من عالیه! گف شنیدی میگن دولت بودجه اش کم بوده و فلان….!؟ گفتن نه والا خبر دنبال نمیکنم. بعد ی سر رفتم تو گروه و دیدم مبالغ واریزی بچه ها اونقد بوده و من 6وخرده ای واریزی داشتم. خداروشکر کردم، خیلی زیاد. قرار شد حقوق هارو ترمیم کنن و پسر من دوباره فردا ک چشم باز، کردم دیدم 1 تومن دیگ اومده به حسابم. خیلی خیلی خداروشکر کردم. و اون ماه ماهی بود ک این پول اومد و خیلیم تایمش عالی بود. من دوره ای ک میخواستم رو هدایت شدم ک بگیرم. اصلا اون ماه خدا منو جوری برکت داد ک بهم میگف ببین برو اون دوره رو بخر، و ماه بعدش من 900 ت گرفتم. گفتم خدایا دمت گرم! من با اون پوله دم عیدی حسابی حال کردم و دوره ام رو هم خریدم و راضیه راضیم. و حسم بد نشد.و همون ماه درآمد من از چنلم رسید به 1 تومن!کفتم بابا عشقی، بابا دمت گرم… من چی میتونم بهت بگم ک تو کارت انقدر درسته؟ من 900 گرفتم و تو 1 تومن از اینور بم دادی…
خدا خود عشقه، زمانبندی ها و کاراش بینظیره، وقتی حالت خوب باشه و تکیه کنی بهش…
خدایا شکرت
حسین جان مرسی ک با کامنتت باعث شدی من این مورد رو یاداوری کنم و ایمان خودم قوی تر بشه و یادم بمونه ک باید حس خودم رو خوب نگه دارم و این یعنی توکل، وقتی حسمون خوبه و نگران نیستیم، درواقع داریم میگیم مشتی، همه چیز، ک زیر نظر توئه و کار تو هم ک درسته، پس چ دلیلی داره ک من حسم بد باشه؟ و خدا کاراتو برات میکنه چون تو اجازه دادی ک فرمون دستش باشه.
مدتیه دارم این فیل زیبا رو گوش میدم و نتونستم عمق این آگاهی رو بفهمم،تا بلاخره امروز با ذره ذره ی وجودم درک کردم تمرین توجه به نکات مثبت،قبلا برام سخت بود پیدا کردن زیبایی و نکته مثبت،اما چند روزیه با عشق از خواب بیدار میشم با وجود اینکه به تضاد بزرگی در روابط خوردم و بشدت دارم رو خودم و تنظیم فرکانسم کار میکنم ولی دنبال شکار نکات مثبت هم بودم،دیروز عصر رفتم تو حیاط دیدم وای چه درختای بزرگ و زیبایی،چه قدر خداوند زیبا این درختها رو نقاشی کرده،تنه های درخت ها زیبا و متفاوت،و هر کدوم از درختها برگهای متنوع و جذاب،من تو حیاط چیزی رو دیدم که تو این دوسالی که اینجا هستم ندیده بودم،همه چیز فوق العاده است،رو بهارخواب دراز کشیدم و دیدم واویلا چقدر آسمون از این زاویه زیباست،تخت خوابم رو تو اتاق جوری گذاشتم که اول که چشمام و باز میکنم آسمان آبی رو میبینم،عاشق بیدار شدن تو سحر هستم،آخه نمیدونید استاد تو اون تایم چقدر صداهای دلنوازی از بیرون میشنوم،انگار صدای همه چیز تفکیک شده و رساتر شده،نمیدونم تو تمام این مدت چرا من نفهمیدم اینها رو،من بخدا گفتم خدایا چقدر خوب میشه یه نسیم خنک هم بوزه،از اون روز اکثر صبح ها یه نسیم باحال خنک تنم رو لمس میکنه،استاد جانم ازتون ممنونم که چشمای منو باز کردید و منو عاشق این خدا کردید،من هر روز دارم خدا رو لمس میکنم،من قرآن و با یه دفتر جلوی روم میذارم و شروع میکنم تو دفترم سوال از خدا پرسیدن و بعد قرآن و باز میکنم و از خدا میخوام چشمام رو آیه ای زوم بشه که جواب منه،و بعد به شکل عاشقانه ای خدا جوابم رو میده،من میرم استخر و وقتی دارم شنا میکنم چشمام و باز نگه میدارم که شفافیت و زلالی آب رو داخل آب ببینم،وقتی تنم رو میسپرم به آب و سبک و رها میشم بالای آب میمونم،اما اگه یه ثانیه بدنم سنگین بشه و بخوام بزور خودم و بالای آب نگه دارم سریع به عمق آب فرو میرم،من هنوز شنا یاد ندارم،اما فهمیدم اولین قانون شنا اینه که،سبک باشی،مقاومت نکنی،تسلیم و شل و رها باشی تا بتونی رو آب بمونی،استاد عزیزم از خدا میخوام تا زمانی که زنده ام خداوند منو تو مسیر یکتا پرستی و توحید و موفقیت جلو ببره
من علیرضا هستم ومن الان 13 سالم هست وهمه وویس های شما رو از طریق مامانم گرفتم
من آنقدر از این نکات مثبت بهره بردم
مثلا وقتی می خواستم برم سر جلسه امتحان از همه زیبایی های خدا وخودم ودیگران تشکر می
کردم من با این نکات مثبت همه امتحان هایم را 20 شدم وخدا را بابت همچین چیزی تشکر می کنم.من هم برای خودم یک دفتر سپاس گذاری هم دارم که در دفترم با مامانم مسابقه شکارچی نکات
مثبت گذاشتیم اونقدر من از اینکار احساس خیلی
خوبی دارم و من در دفتر تعهد دادم که شکارچی نکات مثبت باشم ومن هم تمام وویس های استاد عزیز را درمورد شکارچی مثبت بالای ده بار گوش دادم ومن از استاد عزیز وخانم سایسته و مامانم تشکر می کنم که به من دراین کار کمک می کنند
حتما برای اکثر دوستان پیش اومده که هر جای کره خاکی که هستیم همین که در موضوعی اشراف پیدا میکنیم یا به تضادی برخورد یا متعهد به انجام تمرینی میایم تو سایت میبینیم که استاد جانان فایلی در مورد اون موضوع گذاشتن
چندبار برای من پیش اومده و خداروشکر میکنم بابت این همزمانی
من از چندهفته پیش تصمیم گرفتم یه تعهدی بذارم برای خودم که بیشتر و بهتر روی باورهام کار کنم دو فصل از تحول زندگی من رو گذروندم و نکات عالی که خیلی هم سخت بود چون کل فایلها از اول تا آخر عالی هستن نوت برداری کردم بعد تصمیم گرفتم ازین حدود 60 صفحه رو باز نکات کلیدی ترش رو در دفتر باورسازی بنویسم و با صدای خودم ضبط کنم و هر روز و روزی چندبار گوش بدم تاااا ملکه ذهنم بشه خداروشکر میکنم بابت این ایده و تصمیمی که گرفتم عملی کنم نجواها میومد که چه کاریه همینطوری که داری میخونی کافیه ..خیلی زیاده کلی زمان میبره خلاصه که گفتم نه تصمیم گرفتم باید انجامش بدم چون میخواستم ضبط کنم باید مرتب ،خلاصه وار تر و کلیدی میبود …زمان بر بود ولی ارزششو داشت روزی که تموم شد جمع بندی فرداش رو برنامه گذاشتم برم تو فضایی که در هفته دوسه بار صبح ها میرم و ریلکس میکنم و کلی حس خوب میگیرم ضبط کنم کوه های پله کانی آبشار آب صدای پرنده هاس فوق العاده ست و گفتم این مکان و فضا برای ضبط عالیه که بشه زیر صدای خودم که هر بار با شنیدنش حس خوب بگیرم این هم ایده ای بود که اومد.. خلاصه که صبح شد و خواستم آماده شم نگم از نجواها که نمیخواد تو خونه ضبط کن الان اونجا شلوغه کسی باشه نمیتونی راحت ضبط کنی و …. ولی با لبخند گفتم میرم هر چی خدا بزاره سر راهم همون میشه و رفتم وای خدای من عالی بود فقط صدای آب بودو پرنده ها نسیم خنک باد رفتم بالا کل شهر دیده میشد نشستم و چند قلوپ آب خوردمو با یاد نام خدای عزیز شروع کردم به ضبط حدود 50 دقیقه نان استاپ و پشت سر هم نکات کلیدی و باورهای ناب رو ضبط کردم و بعد از تمام شدن یه نفس عمیق کشیدم و خداروشکر کردم بابت انجام قسمتی ازین تعهد… تصمیم گرفتم هر روز چندبار گوش بدم فوق العاده شده من قبلا فایل ضبط کردم ولی با این کیفیت و حس عالی نبوده برای همین هر بار گوش میدم خیلی برام لذت بخش و تصمیم وتعهدم این بود در طول روز توجه و تمرکزم روی نکات مثبت باشه و فایل ضبط شده رو گوش کنم که دیدم استاد یه همچین فایلی گذاشتید که شکارچی نکات مثبت باشید و واقعا انرژیم مضاعف شد برای انجام تعهدم …
حالا بریم سراغ نتیجه ها
ینی استاد چی بگم ازین قانون و نتایج فوق العاده ش واقعا سپاسگزارم که این مسیر عالی رو برای ما روشن و واضح کردید که دقیقایه هفته از انجام تعهدم گذشت که از صبح تا شب باید احساسم عالی باشه و فرکانس عالی بفرستم چون من قبلا حس وحالم خوب بود و یه ساعتهایی از روز پایین میومد ولی یه جا از طریق یه فایلی شنیدم که حس و حال باید عالی باشه شور و اشتیاق باید زیاد باشه تا فرکانس عالی بفرستی مثل بچه ها باید رها باشی و از تک تک لحظات لذت ببری سعی کردم همین مورد رو حتما انجام بدم از صبح تا شب باید احساسم عالی باشه و خدای سریع العجاب چقدر سریع پاسخ میده هر روز یه اتفاق عالی یه خبر خوب که من رو خوشحالتر و رهاتر میکرد عالی ترینش جور شدن مبلغ 200 میلیون تومن بود که باید برای قسمتی از ساخت خونه پرداخت میکردیم ک اصلا هیچ موجودی نداشتیم چون پرداختها قبلا انجام شده و واقعا چیزی برای پرداخت دیگه نداشتیم و به طور معجزه وار سازنده با همسرم تماس گرفت و گفت تصمیم گرفته سقف هفتم رو بزنه و چون ما مالک زمین هستیم ساخت هوایی رو هم سهم داریم میتونیم واگذار کنیم و اون مبلغ مورد نیاز براحتی جور شد و واقعا خداروشکررر کردم با اینکه همسرم تو اون چند روز خیلی نگران بود که چطور میخواد جور کنه ولی من داشتم تعهد و تمریناتم رو با حسی عالی انجام میدادم و گفتم اگر قانون اینه درست میشه از یه جایی ولی واقعا تا این حد نمیدونستم ….
چقدرررر این جهان بر اساس این قوانین درست کار میکنه و چقدر قشنگ و به موقع جواب میده
مصمم تر از قبل با ایمانی قوی تر دارم پیش میرم و خداروشکر هزاران بار شکر میکنم بابت وجود این قوانین بابت آگاهی ازین قوانین
بابت استاد عزیزم که چراغ راهمون شد
در پناه الله یکتا شاد باشید و مصمم در اجرای قوانین بدون تغییر خداوند
سلام برادر یکتا مقدم.خیلی جمله زیبایی بود در کامنتتون.که اومدم صفحه ی اول سررسیدم که مربوط به دوره عزت نفس هست رو این جمله رو یادداشت کردم.
من اجازه نمیدهم من این قدرت رو از خدا دارم که نذارم یه عامل بیرونی که کنترلی روش ندارم من رو عصبانی کند واحساسم را بد کند بیرون در کنترل من نیست ولی درونم رو میتونم کنترل کنم.
من همیشه شکر خدا احساسم رو خوب نگه میدارم فقط دختر 4ساله ام که لجبازی میکنه ذهنم به هم میریزه که سعی میکنم در اون لحظات حتما این جمله رو تکرار کنم باخودم وصبوری نشون بدم.منم این قضیه که کسی علافم کند پاشنه اشیلم بود حتی بچه هام که یه کاری رو اهسته انجام بدن همش میگم زود باشین بجنبین منو علاف نکنین .که خودم اومدم این توجیه رو برای ذهنم اوردم که من در یک شبانه روز 24ساعت وقت دارم حالا 5یا ده دقیقه هم منتظر موندم اشکال نداره .از اون موقع بهتر شدم ولی بازم باید روی خودم کار کنم..ولی خوب خدایا شکر از موقعی که عضو سایتم هر جا منتظر موندم سریع گوشی رو درمیارم وکامنت میخونم.بازم ممنون از کامنت خوبتون
به یگانه هستی. سلام به استاد عزیزم و مریم جان و سلام به هم فرکانسیهای خودم. ..بازهم سپاسگذارم برای تهیه این فایل زیبا.از عارفه عزیز هم سپاسگذارم برای درک زیباشون و استفاده درست از قوانین.. استاد جان من چند روزیه که این فایل توی سایت قرار داده شده..حس کردم چبزی برای گفتن جز سپاسگذاری ندارم ..من یه دفتر دارم که ماهاست ازصبح که ازخواب بیدار میشم برای هرچیزی که دارم از خدا سپاسگذاری میکنم. و شب قبل از خواب هم همینطور…اما امروز یه اتفاقی افتاد که با خودم گفتم برای شما و بچه های سایت استادم بازگو کنم….امروز هم طبق عادات همیشه صبح تو دفترم شکرگزاریمو نوشتم و خدارو سپاس کردم .ظهر نیم ساعت قبل ابنکه برم سرکار و شیفتمو تحویل بگیرم …یه حسی به من گفت که بشین ذهنتو اروم کن و باز سپاسگذاری کن…من هم نشستم روی زمین و ازخداوند برای نفس کشیدنم .برای سلامتی خودم خانواده ام…برای دلشتن سقف بالای سرم ..وووووو کلی سپاگذاری با احساس خوب و ذهنی اروم انجام دادم ..بلند شدم لباس عوض کردم برم سر کار ..پسرم هم تنها خواب بود…..حس کردم بوی گاز میاد ..با خودم گفتم طبقه بالا گازی نیست .. همینطور دنبال بوی گاز گشتم..در کمد باز کردم دیدم بوی گاز زیاد شد و صدای فیس شدید گاز….الله اکبر دیدم گاز کوچکی که برای گرم کردن غذا برای پیک نیک بیرون رفتن توی جعبه توی کمد داره همینطور گاز با فشار خیلی زیاد میده بیرون…اصلا من حتی نمیدونستم که داخل جعبه من گاز کپسول کوچیک بهش وصله….یا شایدم یادم رفته بود که گذاشتم..خلاصه کپسول رو با بدبحتی و ترس جدا کردم..پنحره ها رو باز کردم..پسرمم بیدار کردم که بره پایین…خدا کمکم کرد برای من برای پسرم اتفاقی نیفته…من که داشتم میرفتم سرکار…..نمیدونستم گریه کنم یا بخندم از اینکع اینقدر خدا حواسش به من هست..قبلش سپاسگذاری سلامتی میکردم و داشتم نکاا ت مثبت خونم و همسایه ها رو با خودم مرور میکردم…اشک از چشمام میریخت و خدا روشکر میکردم…حالا میخوام بگم …وقتی شاکر نعمتهای الله باشی اون هم اینطور حواسش بهت هست..دلت باهاش قرصه قرصه..مثه کوه محکم و استوار پشتته…تنها نیستیم…سپاسگذارم خدا. …سپاسگذارم خدا. برای هرچیزی که توی زندگیم دارم.. استاد عزیزم من تا عمر دارم از شما ممنونم که چشم من رو به دیدن حقایق بینا کردی..چراغ دلت همیشه روشن باشه……در پناه حق
باز هم خداروشکر میکنم بابت شنیدن این آگاهی های ناب
ممنون از عارفه عزیز بابت این خلاقیت و این توجه به بچه ها
پدر و مادر خیلی نقش مهمی در تربیت فرزندان دارن و میتونن از همین کودکی ذهن بچه ها رو ثروتمند کنن و چقدر این بازی میتونه بچه ها رو خلاق کنه و بهشون کمک کنه که در آینده با یک ذهن مثبت و خلاق در اجتماع وارد بشن و تبدیل به یک فرد موفق و تاثیر گذار در جامعه بشن.
من که لذت بردم از همچین مادر خوبی که اینقدر فکر بچه هاشه اینقدر خودش به نکات مثبت توجه داره اینقدر دنبال زیباتر دیدن دنیای اطرافش هست
توی این روزگار اکثر پدر و مادر ها توجهشان به نکات منفی و اخبار هستش و بچه ها هم دقیقا کارهای پدر و مادر رو تکرار میکنن و به اونجا توجه میکنن و الگو برداری میکنن
چقدر خوبه که ما اول خودمان به نکات مثبت توجه کنیم و در موردش با بچه هامون صحبت کنیم و بعد از اونا بخوایم که به نکات مثبت توجه کنن و در موردش بنویسند
برای خود من که خیلی کاربردی بود و تصمیم گرفتم برای دختر 8 ساله ام هم این ایده زیبا رو عملی کنم و مطمئنم نتایج خیلی خوبی داره
من خودم یکی از چیزهایی که به دخترم با عمل کردن یاد دادم این بود که عادت کرد در مهمانی ها و رستوران ها به جای سفارش نوشابه آب سفارش بده چون خودم از 6 سال پیش تصمیم گرفتم که نوشابه نخورم و فقط آب مصرف کنم و این تبدیل شد به یک عادت برای دخترم که اصلا نوشابه نمیخوره و فقط آب میخوره چون من بصورت عملی اجراش کردم
حالا در این مورد هم اگه پدر و مادر توجشون به نکات مثبت باشه بچه ها هم ناخودآگاه همینطوری میشن بدون این که ما چیزی ازشون بخوایم اونا مثل ما رفتار میکنن و به زیبایی ها توجه میکنن.
واقعا لذت بردم از این بازی قشنگ و آموزنده که همه ی ما بهش احتیاج داریم و باید باهم مسابقه بگذاریم در توجه به نکات مثبت و اتفاقات خوب تا دنیا هم خوبی بیشتری وارد زندگی مان بکنه.
از شما استاد عزیز ممنونم بابت خواندن و توضیح این کامنت زیبا و از خدا براتون سلامتی و شادی و حال خوب و نعمت ثروت بیشتری میخوام
سلام استاد عزیزم
امیدوارم که هر لحظتون عاشقانه تر باشه
اولا که بگم چقدر شما خوشگل شدین. دیروز داشتم به دوستم می گفتم و اونم تایید کرد.ماشالله بهتون . یعنی با همسرتون که کنار هم می ایستید عین دو تا فرشته ی زیبا . چقدر تحسین می کنم این رابطه ی عاشقانه رو ، این حس عجیبی که بینتون جریان داره و این همکاری فوق العادتون رو . نوش جونتون . قطعا لایقش هستین و امیدوارم هر روز بهتر و بهترش و تجربه کنین. استاد جان من کارم اجرای استندآپ کمدی هست و باید برم روی صحنه و اجرا کنم و مردم هم قاعدتا باید بخندن
یعنی کیفیت کار من با خندیدن و همراهی تماشاچی مشخص میشه. واقعیتش رو بخوام بگم من قبل از خندوانه توی کافه اجرا می کردم.توی کافه اینجوریه که مخاطب اومده استندآپ ببینه و بخنده و داستان مقداری راحت تره. به خاطر مخاطب یکدست و فضای راحتتر برای اجرای کمدی . البته اونجا هم چالش های خودش رو داره و اینم نیست که هرچی بگی اونا بخندن. باید اصول رو رعایت کنی ولی فضای صمیمی تری داره نسبت به اجرا توی جشن های مختلفی که بیرون برگذار میشه که از هر سن و سالی میان یا اصلا تا حالا استندآپ به اون صورت ندیدن . مثلا من دیروز جشن روز دختر دعوت بودم و به من گفتن دختران 15 سال به بالا میان ولی وقتی من رفتم از بچه ی 7 ساله بود تا 70 ساله. خب تبحّر بالایی می خواد یه شوخی رو اجرا کنی و آدم 7 ساله تا 70 ساله باهات ارتباط برقرار کنن و نشد نداره چون من این کار و کردم . من دیروز با دختر بچه ی 7 ساله ای عکس گرفتم که اجراهای من و دوست داشت . افراد میانسال و حتی سنهای بالاتر هم کار من رو دوست داشتن . اینم در نظر داشته باشین که اجرای تلوزیون و بیرون یه مقدار متفاوته . تو اجرای تلوزیون همه دارن به تو گوش می دن ولی اجرای بیرون تو باید بتونی جمعیت رو با خودت همراه کنی جوری که همه به یک اندازه لذت ببرن . پس شوخیهایی وجود داره که همه باهاش بخندن و این یک تبحره که باید به دست بیاد و من دیروز این کار و توی اجرای بیرون کردم .
و حالا نکته اینجاست . اونجا کیا میان ؟ جشن در مورد چیه ؟ و یه مقدار اینا داستان رو کمی مبهم می کنه . به خاطر همین من قبلش از برنامه گذار می پرسم که چه نکته ای اونجا وجود داره که من بتونم باهاش شوخی کنم و همه در جریانش باشن و باهاش ارتباط برقرار کنن . مثل مسائلی که باید حل بشه و مسئولاشون انجامش نمی دن. و من این مسائل و با زبان شوخی گوش زد می کنم. ولی خب یه وقتایی اطلاعاتشون به درد بخور نیست و عمومیت نداره و مخاطب با اون شوخی ارتباط نمی گیره. من از سال گذشته چندین اجرا رفتم که خب هر کدوم بازخوردهای متفاوتی رو بهم دادن و هر بار فکر می کردم که چجور میشه بدون استرس رفت روی صحنه و لذت برد از روی صحنه بودن و با مردم خندید و در لحظه بود
می خوام تجربه ی دو اجرای اخیرم رو بگم . من مطلبی رو خوندم در مورد تلقین کردن به ذهن و اثرات شگفت انگیزش. و خب من با همین روش به شکل شگفت انگیزی وارد برنامه ی خندوانه شدم .به این صورت که تمام تعریفهایی که از من شده بود رو به صورت یک فایل صوتی در آوردم . یادم میاد یه جاهایی بعد از اجراهای خوبم با خودم حر ف می زدم و فیلم می گرفتم و می گفتم که اجرام عالی شد . تو باید این راه و ادامه بدی . تو برای این کار زاده شدی . یا مثلا یه جا با کلی ذوق و شوق گفتم که من فینال خندوانه رو اجرا می کنم . و تمام اینها در کنار هم یک فایل صوتی 29 دقیقه ای شد که هر روز صبح به محض بیدار شدن گوش می دادم . حالا که به عقب نگاه می کنم می فهمم که چجور این فایل به من اعتماد به نفس داد ، چجور بهم احساس لیاقت داد ،چجور توجه من رو جلب کرد به سمت نکات مثبت خودم و اطرافیانم و چجور باعث شد همه چیز چیده بشه به صورت معجزه وار برای رسیدن من به اون صحنه ی شگفت انگیز. من اون فایل رو هر روز و هر روز گوشش می کردم . شاید 500 بار شایدم 1000 بار نمی دونم . نکته اینجاست که این تعاریف رو من یک بار نشنیدم و رد شم . صدها بار شنیدمشون و نتیجش رو دیدم .حتی الان هم که گوش میدم و رسیدم به اون رویا ، من و بیشتر شگفت زده می کنه که چه دقیق من رفتم فینال خندوانه . اونم وقتی که همه چیز بسته شده بود . چون خدا باز می کنه راه رو . چون همه چیز خداست . راه خداست . اون آدم ها چیزی جز خدا نیستن . همه چیز به خدمت من در میاد وقتی که با تمام وجود یک رویا رو می خوام . مگه میشه یه پسری که پاشده اومده تهران و خونه گرفته و با تمام وجودش کار می کنه رو نا امید کنه ؟ اصلا این با عدل خدا جور در نمیاد . و شد.
و این ترفند فایل صوتی به همراه موسیقی زیرش برای من معجزه می کنه . من برای اجرای اخیرم یک وویس گرفتم و گفتم که اجرای فلان روز من برای فلان شرکت عالی میشه. خیلی می خندن . اتفاقایی می افته که من باهاش شوخی می کنم و بعدش شمارم رو می گیرن برای اجراهای دیگه و حتی دوستم که همراهمه بهم میگه که اجرات عالی شد . مفتخرم که بهتون اعلام کنم دقیقا این اتفاقات افتاد . دقیقااااا. دوستم بارها گفت اجرات عالی بود . مجری گفت چقدر خوب بودی تو و شمارم رو حین اجرا از دوستم گرفته بود . چند نفر توی جمعیت بودن که کلی باهاشون شوخی کردم و بیشترین زمانی بود که روی صحنه بودم . و شاید چند دقیقه از متنم رو گفتم و اکثر حرفام فی البداهه بود . اینم بگم که برنامه گذار از من خواست 50 دقیقه اجرا کنم و من کلا 15 دقیقه اجرا داشتم ولی باهاش نجنگیدم و گفتم اوکی . و خدا رو صدهزار مرتبه شکر عالی شد و 30 دقیقه حدودا روی صحنه بودم و از نتیجه به شدت راضی بودن .یعنی من که همیشه استرس داشتم یهو متن یادم نره روی صحنه رهای رها بودم . هرچی مال اون لحظه بود رو می گفتم و به شدت به هممون خوش گذشت . کیف کردم با تمشاچی یه جا به خودم گفتم من که تو جمع دوستام آدم بامزه ایم و متنی هم ندارم . پس میشه روی صحنه هم بامزه باشم اونم بدون متن . و شد . اجرای دیروز هم که رفتم و دیدم شاید 200 تا بچه بودن و کلی دختر و مادر . و من ترسیدم که این بچه ها اجرای من رو خراب نکنن و حرف نزنن . ولی فایلم رو ساخته بودم و بارها و بارها گوش داده بودم و نوشته بودم و رفتم روی صحنه و اصلا شروعم اونی نبود که طراحی کرده بودم و انگار خدایی حرف می زدم و همون بچه ها انقدر من و دوست داشتن که تا پایین سِن اومده بودن و 4 چشمی من و نگاه می کردن و همه به حرفام می خندیدن . پیر و جوون و بچه . و جالب اینکه برنامه گذارا بعدش بهم گفتن که این از مخاطب شناسی شما بود که بچه ها رو جذب کردین ولی واقعا خدا بهم کمک کرد و من اعتبارش رو به خداوند منان میدم که حرفی بزنم که برای همه ی اونا جذاب باشه و دوستم داشته باشن . یه چیز دیگه راستی . برنامه گذار قبل اجرام گفت اگه اجرات نگرفت زود جمعش کن و من رفتم و ترکوندم . این قدرت تلقین و توجه به خواسته ها و نکات مثبته
خدا رو صدهزار مرتبه شکر
من بعد اجرام هم یک فیلم می گیرم و و میگم که روی اون صحنه چه اتفاقی افتاد و میذارم بعد اون وویس و این یک سند محکم میشه برای من که ببین میشه
این برای من یک رمز و یک نقطه ی عطف در خلق رویاهام بود و خیلی حالم خوبه باهاش و الان آگاهانه تر رویاهامو خلق می کنم . حالا من می خوام یه ماشین 206 بخرم و امروز فایلش رو می سازم و وقتی خریدم بهتون میگم چجور خریدمش. چجور دستای خدا کمکم کرد . من تا آبان امسال یک 206 صفر می خرم با قیمت عالی . جلوی شما گفتم که متعهد بشم . می خرم ، همون طور که رفتم خندوانه ، همون طور که خونم و گرفتم . تا آبان امسال می خرم
دوستون دارم استاد جانم و خانم شایسته ی گرامی
دوستون دارم بچه هاجونم
استاد بازم میگم خیلی خوشگل شدی . در واقع چه جیگری شدی
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته بزرگوار
سلاااااااااام سلاااااااااااام ، خدارو شکر اینقدر انرژی ام بالاست و در ضمن عروسی پسرهای همسایمون کلی فرکانس شادی تو کوچمون، واااآاای خیلییی خوب شادی ، آهاااااا بچه های سایت بیاین وسط
خوب دیگه بریم چند تا از ایده های که خودم اجرا کردم رو بگم هم برای خودم یادآوری بشه و هم که کسی خواست میتونه ایده بگیره ،
من با مادرم بابت کاری به همدان سفر میکنیم بابت کسب کار و تو این مسیر یجورایی الان مکمل همدیگه شدیم ، قبلاً خودم تنهایی این کار رو میکردم ولی الان دونفر با مدرک انجام میدم تو ماشین که میشیم شروع میکنیم به زیبایی گفتن مثلاً والی طلوع آفتاب و ببین ، هوا رو به به ، جاده صاف و خلوت ،ماشین های سالم ، فراوانی وسیله خداروشکر بابت اینکه خودمون وسیله داریم بعد یدفعه مادرم میگه واااای سلیمان اونجا رو اون رنگ درختا رو اون باغ ها رو ببین چقدر مرتب ، بچه های که دارن آماده میشن برن مدرسه به به عجب نون تازه ای ، وای اون آقا با خانوم چقدر خوش رفتار هستن ، چقدر تنوع محصول چقدر فروشنده های باحال و خوش منش و خوش برخورد تا ما برگردیم کلی به هم دیگه نکات مثبت یادآوری میکنیم ، کلی حالمون رو عالی میکنیم که اسم این کار رو من میگم بازی توجه به زیبایی ها هر کی زیبایی های زیادی رو بگه ،جایزش ام خدا میده ،
یه تجربه ای دیگه که دارم بچه کوچولو ها با من خیلی زود ارتباط بر قرار میکنن خیلی زود خودمونی میشه باهم دیگه میگیم میخندیم بازی میکنیم و سوالی که من ازشون میکنم چه چیز هایی آلان دور و اطرافت میبینی که قشنگ چه چیزهایی به نظرت زیبا هستن ؟؟؟ اوناهم خیلی خوب جواب میدن ، میگن که آسمون قشنگ ، ابرا خوشگلن ، خونه ها قشنگ ، مغازه شما قشنگ ، شما مهربونی به من میگن ، لامپ ها خوشگلن ، گلاتون خوشگلن ، لباس های شما قشنگ ،،، به مسابقه عالی بین بچه میشه ، هم من نکته میگرم هم خودشون توجه شود رو میبرن به سمت زیبایی ها ،اینو انجام بدین با بچه های دور و اطرافتون خیلی حال میده ،
ویا دیشب میخواستم صحبت با همکارم رو ببرم به سمت زیبایی ها و قشنگی ها حرف های قشنگ مثبت بزنیم و ورودی های خوی بدم به خودم پرسیدم چه چیزهای تو زندگیت خوشحالتون میکنه ؟؟؟؟؟ دوست دارم شما هم دوست عزیز که کامنت رو تا آخر خوندی جوابش رو بدی؟!
اینقدر بحث جاهای عالی و قشنگ رفت که همکارم خیلی ذوق کرده بود از طرح سوالی که انجام داده بودم ،
در آخر از استاد سپاسگزارم بابت این فایل بی نظیر
و دوستانی که کامنت های عالی قرار دادن ، ایده ها شون رونوشتن تا ماهم استفاده کنیم .
به نام خدا
سلام
خیلی وقت بود که نیومده بودم توی سایت ولی امروز که اومدم با دیدن این فایل خیلی حالم خوب شد و یاد اون روزهایی افتادم که هر شب قبل از خواب با همسرم شکرگزاری می کردیم و بعد برای هم می خوندیم و چقدر این کار واسمون لذت بخش بود و اون موقع که خودم بچه نداشتم با دخترهای خواهرم مسابقه شکرگزاری میذاشتیم( من و همسرم) و نوبتی هر کس یک شکرگزاری می گفت و یادمه اونا چقدر از این بازی خوششون میومد و هر وقت ما رو میدیدن میگفتن بیاین بازی کنیم. نمی دونم که چرا دیگه این کار یادمون رفت و دیگه انجام ندادیم. به قول استاد خیلی مهمه که این آگاهی ها تبدیل بشن به عادت ها و عملی در زندگی اجرا بشن و اینکه خودم رو متعهد کنم که این آگاهی ها رو اجرا کنم چون این دنیا ارزش اینو داره که به زیباییهاش توجه کنی و همیشه حالت عالی باشه خدا زیباست و بینهایت زیبایی رو خلق کرده و دوست داره که ما با توجه به این زیبایی ها زیبا بشیم و زیبا زندگی کنیم. عارفه عزیز ممنون که این بازی رو با ما به اشتراک گذاشتی من هم بلافاصله شروع کردم و نوشتم و می خوام با همسرم و دختر کوچیکم بازی کنم. احسنت به این مادر که می خواد بچه هاش رو با آموزش های استاد تربیت کنه. شما بی نظیری.
من اینجا به خودم تعهد میدم که هر روز نکات مثبت بیشتری توی دفتر شکارچی نکات مثبتم بنویسم و دیدن و شنیدن و فکر کردن به زیبایی ها بشه جزئی از شخصیتم. همون جوری که بچه بودم همیشه فقط مثبت ها رو میدیم بدون اینکه کسی بهم بگه ولی بزرگ که شدم از بزرگترها یاد گرفتم فقط به نکات منفی توجه کنم. باید به تنظیمات کارخانه برگردم.
خدایا خودت کمکم کن که استمرار داشته باشم و پایبند به هدفم باشم
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
سلام استاد سلام مریم بانو عزیز دوستتون دارم
سلام بچه ها الهی که حال دلتون قشنگ باشه دوستتون دارم
میخوام در مورد یه موضوعی حرف بزنم که چند روز پیش اتفاق افتاد من من تونستم شکار کنم اون نکته مثبتش رو..
چند روز پیش حقوق واریز کردن من فیش حقوقی نگرفت بودم فقد پیامک اومد واسم واریز حقوق خدارو شکر کردم و سپاس گفتم..
تویه فایل درسهای زندگی از یک بازی گفته بودم…این موضوع رو….
امروز که داشتم میومدم بیام خونه سوار سرویس بشم مدیر کارخونه صدام کرد گفت حسین بیاااا باهم بریم خونه گفتم چشم بریم نشستم تو ماشین حرف شد و بهش گفتم من تویه مسیری قرار گرفتم که دیگه این چیزااا برام معنی نداره.و دارم روی خودم کار میکنم که تویه این مسیر ثابت قدم باشم به لطف خدا و از خدا میخوام که هدایتم کنه….
حرف شد و حرف شد….
بهش گفتم چند روز پیش که حقوق دادید اینجوری شده بود خیلی ازتون تشکر کردم و سپاسگزارتون شدم.
و مننونم ازتون که تو اون ماه این پول بهم دادی که من بیشترین حقوق تویه بچه هارو داشتم این ماه که کمش کردید شاید اولش یکم بهم ریختم ولی بعدش که فکر کردم گفتم بابا دمشون گرم که اون ماه بهم این پول رو دادن و ازتون سپاس گزارم بینهایت و هر کسی از بچه ها میمود پیشم میگفتم دمشون گرم که کم کردن ولی اون ماه بهم دادن و من کارم خیلی راه افتاد این ماهم به لطف خدا حقوقم خوب بود مهمنیست…
این چیزا میاد بجاششش اینقدر میاد که نگو نپرس…
دیدم چیزی نگفت و فقد توضیح داد که داستان این بود و من بهش گفتم فدای سرتتت.شماها به لطف خدا زیاد به ما اضافه کار دادید ولی ما انسانیم و همیشه چیزهای خوب فراموشمون میشه یه کم لطفی که میشه اونرو بُلد میکنیم و تمام خوبیهارو فراموش میکنیم…
و در اخر حرفام بهش گفتم از خدا کمک و هدایت میخوام و یاری میخوام تو این مسیر ثابت قدم نگهم داره و حرف مفت نباشم…
استاد ازتون ممنونم مریم بانو ازت ممنونم بچه ها ازتون ممنونم
در پناه رب نازنیم شاد سلام ثروتمند و عاقبت بخیر باشید…
همچیز قشنگ میشه برای من الهی شکرت رب من
حسین جان سلام
اتفاقا من هم تجربه ای دقیقا مشابه شما داشتم، اسفند1401
من اصلا نمیرم تو گروه ها درباره اینکه کی حقوق میدن و چقدر میدن و چقدر کسر میکنن و اعتراض و فلان و…. رو ببینم. میگم حساب کتابا درسته، همین ک حقوقمیاد خداروصدهزار مرتبه شکر. خلاصه…. اسفند حقوق هارو ریختن و پسر! همه کم گرفتن! بعضی ها حتی در حد 900ت یا یه تومن و خرده ای! جارو جنجال بود! خواهرم بم زنگ زد گفت واریز کردن؟ گفتم آره! گف به من کم دادن! گفتم والا کم و زیادش رو نمیدونم، نمیدونم این چیزیک من گرفتم تو مقیاس کمه یا زیاد، اما برا من عالیه! گف شنیدی میگن دولت بودجه اش کم بوده و فلان….!؟ گفتن نه والا خبر دنبال نمیکنم. بعد ی سر رفتم تو گروه و دیدم مبالغ واریزی بچه ها اونقد بوده و من 6وخرده ای واریزی داشتم. خداروشکر کردم، خیلی زیاد. قرار شد حقوق هارو ترمیم کنن و پسر من دوباره فردا ک چشم باز، کردم دیدم 1 تومن دیگ اومده به حسابم. خیلی خیلی خداروشکر کردم. و اون ماه ماهی بود ک این پول اومد و خیلیم تایمش عالی بود. من دوره ای ک میخواستم رو هدایت شدم ک بگیرم. اصلا اون ماه خدا منو جوری برکت داد ک بهم میگف ببین برو اون دوره رو بخر، و ماه بعدش من 900 ت گرفتم. گفتم خدایا دمت گرم! من با اون پوله دم عیدی حسابی حال کردم و دوره ام رو هم خریدم و راضیه راضیم. و حسم بد نشد.و همون ماه درآمد من از چنلم رسید به 1 تومن!کفتم بابا عشقی، بابا دمت گرم… من چی میتونم بهت بگم ک تو کارت انقدر درسته؟ من 900 گرفتم و تو 1 تومن از اینور بم دادی…
خدا خود عشقه، زمانبندی ها و کاراش بینظیره، وقتی حالت خوب باشه و تکیه کنی بهش…
خدایا شکرت
حسین جان مرسی ک با کامنتت باعث شدی من این مورد رو یاداوری کنم و ایمان خودم قوی تر بشه و یادم بمونه ک باید حس خودم رو خوب نگه دارم و این یعنی توکل، وقتی حسمون خوبه و نگران نیستیم، درواقع داریم میگیم مشتی، همه چیز، ک زیر نظر توئه و کار تو هم ک درسته، پس چ دلیلی داره ک من حسم بد باشه؟ و خدا کاراتو برات میکنه چون تو اجازه دادی ک فرمون دستش باشه.
خدایا عاشقتم
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
سلام فاطمه خانوم
خداروصد هزار بار شکر خدا خیلی کارش درست و هیچ وقت دیر نمیکنه.
این مایم که صبرمون کمه و هر وقت یه تضاد به ظاهر بد برامون رخ میده زمین و زمان رو باهم یکی میکنیم….
اونجاست که باید ایمانمون رو نشون بدیم اونجاست که باید توکلمون نشون بدیم.اونحاست که باید حرف مفت نباشیم اره فاطمه خانوم
در پناه رب نازنین سلامت شاد و ثروتمند باشی….
الهی که حال دلت همیشه قشنگ باشه و لذت ببری و روز به روز افزتیش مالی داشت باشی در پناه جان جاناااا
در پناه رب باشی
بنام الله یکتا
استاد عزیزم و مریم جانم و دوستان گلم سلام
مدتیه دارم این فیل زیبا رو گوش میدم و نتونستم عمق این آگاهی رو بفهمم،تا بلاخره امروز با ذره ذره ی وجودم درک کردم تمرین توجه به نکات مثبت،قبلا برام سخت بود پیدا کردن زیبایی و نکته مثبت،اما چند روزیه با عشق از خواب بیدار میشم با وجود اینکه به تضاد بزرگی در روابط خوردم و بشدت دارم رو خودم و تنظیم فرکانسم کار میکنم ولی دنبال شکار نکات مثبت هم بودم،دیروز عصر رفتم تو حیاط دیدم وای چه درختای بزرگ و زیبایی،چه قدر خداوند زیبا این درختها رو نقاشی کرده،تنه های درخت ها زیبا و متفاوت،و هر کدوم از درختها برگهای متنوع و جذاب،من تو حیاط چیزی رو دیدم که تو این دوسالی که اینجا هستم ندیده بودم،همه چیز فوق العاده است،رو بهارخواب دراز کشیدم و دیدم واویلا چقدر آسمون از این زاویه زیباست،تخت خوابم رو تو اتاق جوری گذاشتم که اول که چشمام و باز میکنم آسمان آبی رو میبینم،عاشق بیدار شدن تو سحر هستم،آخه نمیدونید استاد تو اون تایم چقدر صداهای دلنوازی از بیرون میشنوم،انگار صدای همه چیز تفکیک شده و رساتر شده،نمیدونم تو تمام این مدت چرا من نفهمیدم اینها رو،من بخدا گفتم خدایا چقدر خوب میشه یه نسیم خنک هم بوزه،از اون روز اکثر صبح ها یه نسیم باحال خنک تنم رو لمس میکنه،استاد جانم ازتون ممنونم که چشمای منو باز کردید و منو عاشق این خدا کردید،من هر روز دارم خدا رو لمس میکنم،من قرآن و با یه دفتر جلوی روم میذارم و شروع میکنم تو دفترم سوال از خدا پرسیدن و بعد قرآن و باز میکنم و از خدا میخوام چشمام رو آیه ای زوم بشه که جواب منه،و بعد به شکل عاشقانه ای خدا جوابم رو میده،من میرم استخر و وقتی دارم شنا میکنم چشمام و باز نگه میدارم که شفافیت و زلالی آب رو داخل آب ببینم،وقتی تنم رو میسپرم به آب و سبک و رها میشم بالای آب میمونم،اما اگه یه ثانیه بدنم سنگین بشه و بخوام بزور خودم و بالای آب نگه دارم سریع به عمق آب فرو میرم،من هنوز شنا یاد ندارم،اما فهمیدم اولین قانون شنا اینه که،سبک باشی،مقاومت نکنی،تسلیم و شل و رها باشی تا بتونی رو آب بمونی،استاد عزیزم از خدا میخوام تا زمانی که زنده ام خداوند منو تو مسیر یکتا پرستی و توحید و موفقیت جلو ببره
عاشقتونم
سلام استاد بزرگواروخانم شایسته عزیز
من علیرضا هستم ومن الان 13 سالم هست وهمه وویس های شما رو از طریق مامانم گرفتم
من آنقدر از این نکات مثبت بهره بردم
مثلا وقتی می خواستم برم سر جلسه امتحان از همه زیبایی های خدا وخودم ودیگران تشکر می
کردم من با این نکات مثبت همه امتحان هایم را 20 شدم وخدا را بابت همچین چیزی تشکر می کنم.من هم برای خودم یک دفتر سپاس گذاری هم دارم که در دفترم با مامانم مسابقه شکارچی نکات
مثبت گذاشتیم اونقدر من از اینکار احساس خیلی
خوبی دارم و من در دفتر تعهد دادم که شکارچی نکات مثبت باشم ومن هم تمام وویس های استاد عزیز را درمورد شکارچی مثبت بالای ده بار گوش دادم ومن از استاد عزیز وخانم سایسته و مامانم تشکر می کنم که به من دراین کار کمک می کنند
به نام الله هدایتگر
سلام به استاد عزیزم
مریم بانوی عزیز
و دوستان گلم
خدایا سپاسگزارم
که توفیق دومین کامنت رو دارم در این فایل زیبا
حتما برای اکثر دوستان پیش اومده که هر جای کره خاکی که هستیم همین که در موضوعی اشراف پیدا میکنیم یا به تضادی برخورد یا متعهد به انجام تمرینی میایم تو سایت میبینیم که استاد جانان فایلی در مورد اون موضوع گذاشتن
چندبار برای من پیش اومده و خداروشکر میکنم بابت این همزمانی
من از چندهفته پیش تصمیم گرفتم یه تعهدی بذارم برای خودم که بیشتر و بهتر روی باورهام کار کنم دو فصل از تحول زندگی من رو گذروندم و نکات عالی که خیلی هم سخت بود چون کل فایلها از اول تا آخر عالی هستن نوت برداری کردم بعد تصمیم گرفتم ازین حدود 60 صفحه رو باز نکات کلیدی ترش رو در دفتر باورسازی بنویسم و با صدای خودم ضبط کنم و هر روز و روزی چندبار گوش بدم تاااا ملکه ذهنم بشه خداروشکر میکنم بابت این ایده و تصمیمی که گرفتم عملی کنم نجواها میومد که چه کاریه همینطوری که داری میخونی کافیه ..خیلی زیاده کلی زمان میبره خلاصه که گفتم نه تصمیم گرفتم باید انجامش بدم چون میخواستم ضبط کنم باید مرتب ،خلاصه وار تر و کلیدی میبود …زمان بر بود ولی ارزششو داشت روزی که تموم شد جمع بندی فرداش رو برنامه گذاشتم برم تو فضایی که در هفته دوسه بار صبح ها میرم و ریلکس میکنم و کلی حس خوب میگیرم ضبط کنم کوه های پله کانی آبشار آب صدای پرنده هاس فوق العاده ست و گفتم این مکان و فضا برای ضبط عالیه که بشه زیر صدای خودم که هر بار با شنیدنش حس خوب بگیرم این هم ایده ای بود که اومد.. خلاصه که صبح شد و خواستم آماده شم نگم از نجواها که نمیخواد تو خونه ضبط کن الان اونجا شلوغه کسی باشه نمیتونی راحت ضبط کنی و …. ولی با لبخند گفتم میرم هر چی خدا بزاره سر راهم همون میشه و رفتم وای خدای من عالی بود فقط صدای آب بودو پرنده ها نسیم خنک باد رفتم بالا کل شهر دیده میشد نشستم و چند قلوپ آب خوردمو با یاد نام خدای عزیز شروع کردم به ضبط حدود 50 دقیقه نان استاپ و پشت سر هم نکات کلیدی و باورهای ناب رو ضبط کردم و بعد از تمام شدن یه نفس عمیق کشیدم و خداروشکر کردم بابت انجام قسمتی ازین تعهد… تصمیم گرفتم هر روز چندبار گوش بدم فوق العاده شده من قبلا فایل ضبط کردم ولی با این کیفیت و حس عالی نبوده برای همین هر بار گوش میدم خیلی برام لذت بخش و تصمیم وتعهدم این بود در طول روز توجه و تمرکزم روی نکات مثبت باشه و فایل ضبط شده رو گوش کنم که دیدم استاد یه همچین فایلی گذاشتید که شکارچی نکات مثبت باشید و واقعا انرژیم مضاعف شد برای انجام تعهدم …
حالا بریم سراغ نتیجه ها
ینی استاد چی بگم ازین قانون و نتایج فوق العاده ش واقعا سپاسگزارم که این مسیر عالی رو برای ما روشن و واضح کردید که دقیقایه هفته از انجام تعهدم گذشت که از صبح تا شب باید احساسم عالی باشه و فرکانس عالی بفرستم چون من قبلا حس وحالم خوب بود و یه ساعتهایی از روز پایین میومد ولی یه جا از طریق یه فایلی شنیدم که حس و حال باید عالی باشه شور و اشتیاق باید زیاد باشه تا فرکانس عالی بفرستی مثل بچه ها باید رها باشی و از تک تک لحظات لذت ببری سعی کردم همین مورد رو حتما انجام بدم از صبح تا شب باید احساسم عالی باشه و خدای سریع العجاب چقدر سریع پاسخ میده هر روز یه اتفاق عالی یه خبر خوب که من رو خوشحالتر و رهاتر میکرد عالی ترینش جور شدن مبلغ 200 میلیون تومن بود که باید برای قسمتی از ساخت خونه پرداخت میکردیم ک اصلا هیچ موجودی نداشتیم چون پرداختها قبلا انجام شده و واقعا چیزی برای پرداخت دیگه نداشتیم و به طور معجزه وار سازنده با همسرم تماس گرفت و گفت تصمیم گرفته سقف هفتم رو بزنه و چون ما مالک زمین هستیم ساخت هوایی رو هم سهم داریم میتونیم واگذار کنیم و اون مبلغ مورد نیاز براحتی جور شد و واقعا خداروشکررر کردم با اینکه همسرم تو اون چند روز خیلی نگران بود که چطور میخواد جور کنه ولی من داشتم تعهد و تمریناتم رو با حسی عالی انجام میدادم و گفتم اگر قانون اینه درست میشه از یه جایی ولی واقعا تا این حد نمیدونستم ….
چقدرررر این جهان بر اساس این قوانین درست کار میکنه و چقدر قشنگ و به موقع جواب میده
مصمم تر از قبل با ایمانی قوی تر دارم پیش میرم و خداروشکر هزاران بار شکر میکنم بابت وجود این قوانین بابت آگاهی ازین قوانین
بابت استاد عزیزم که چراغ راهمون شد
در پناه الله یکتا شاد باشید و مصمم در اجرای قوانین بدون تغییر خداوند
به نام خدای مهربون
سلام استاد عزیزم
خدا رو شکر وقتی کامنت ها رو میخونم از این انرژی جمعی که در کامنت های دوستان هست لذت میبرم.
من در این مداری که هستم
درک میکنم وقتی به تجربه های گذشته خودم نگاه میکنم میبینم وقتی خود آگاه یا ناخد آگاه به نکات منفی توجه کردم چه نتیجه ای گرفتم و برعکس
ذهن همیشه دنبال پیچیده و سخت کردن قوانین هستش
ولی این ذهن منه و کارش همینه
در مقابل وظیفه و قدرت اختیار و کنترل من هستش که دنبال ساده کردن همه چی باشم
ذهن من دنبال کمال گرایی هستش
ولی من باید بهبود گرایی رو هر لحظه انجام بدم توی زندگیم
همیشه انگار ی قسمت از ذهن داره زور میزنه از زاویه منفی به مسائل نگاه کنه
ولی من باید یاد بگیرم از زاویه بهتر نگاه کنم
بعد جایزه این کار
کم کم ذره به ذره بهم داده میشه
اول با احساس خوب
و بعد رسیدن به خواسته هام با تکامل
و اینکار اولش مثل ی بازی هستش با ذهن
ی مسابقه هست با ذهن
تا تبدیل بشه به شخصیت من
تا من آدم قبلی باشم نتایج هم تکرار گذشته منه
شخصیت من هم ی شبه درست نشده زمان بده
الان که توی این مسیر هستم و دارم آگاه میشم
باید خودم رو با احساس خوب عوض کنم
یک رفتار های مثبت و جدید رو در خودم ایجاد کنم
شکارچی نکات مثبت بودن
دیدن
پیدا کردن
صحبت کردن
نوشتن
مرور نوشته ها
استاد اون جایی که حق با تویه و کل دنیا بهت حق میده که عصبانی باشی بتونی خودتو کنترل کنی
اونم به خاطر درک اینکه رفتن توی احساس بد باعث اتفاق های بد میشه این نشون از قدرت و بزرگی انسانه
استاد ی تجربه جدید از خودم بگم
دو روز پیش طبق چند روز پشت سر هم صبح ها برای انجام ی کاری باید میرفتم چند نفر رو صبح زود سوار میکردم بعد میبردن سرکار
ی روز 1 ساعت من منتظر موندم
تا نیم ساعت که اوکی بودم داشتم توی سایت کامنت میخوندم و ذهنم ساکت بود
بعدش نجوا ها شروع شد
منم آگاهانه تمرکزم رو گذاشتم روی خوندن کامنت ها ذهنم نجوا میکرد ولی منم محل نمیدیدم
البته یکی دوبار دستم رفت که زنگ بزنم ولی خودم رو کنترل کردم
بعد که بعد ی ساعت تاخیر طرف اومد با خنده و احساس خوب برخورد کردم و طرف هم علت دیر کردنش رو گفت در صورتی که من سوالی نکردم ازش و کلی عذر خواهی کرد
ولی من اون لحظه با خودم گفتم من اجازه نمیدم من این قدرت رو از خدا دارم که نذارم ی عامل بیرونی که کنترلی روش ندارم من رو عصبانی کنه و احساسم رو بد کنه
بیرون در کنترل من نیست ولی درونم رو میتونم کنترل کنم .
استاد باورتون نمیشه اون روز تا شب بهترین روز برام شد همش احساس خوب داشتم
و واقعا به خودم افتخار کردم که ی پله از قبل خودم بهتر شدم
و اونم نتیجه بودن من در این مسیر هستش
و مخصوصا الان که دارمروی دوره عزت نفس کار میکنم وای که چقدر خوبه
استاد دستتون رو از فاصله دور میبوسم
سلام برادر یکتا مقدم.خیلی جمله زیبایی بود در کامنتتون.که اومدم صفحه ی اول سررسیدم که مربوط به دوره عزت نفس هست رو این جمله رو یادداشت کردم.
من اجازه نمیدهم من این قدرت رو از خدا دارم که نذارم یه عامل بیرونی که کنترلی روش ندارم من رو عصبانی کند واحساسم را بد کند بیرون در کنترل من نیست ولی درونم رو میتونم کنترل کنم.
من همیشه شکر خدا احساسم رو خوب نگه میدارم فقط دختر 4ساله ام که لجبازی میکنه ذهنم به هم میریزه که سعی میکنم در اون لحظات حتما این جمله رو تکرار کنم باخودم وصبوری نشون بدم.منم این قضیه که کسی علافم کند پاشنه اشیلم بود حتی بچه هام که یه کاری رو اهسته انجام بدن همش میگم زود باشین بجنبین منو علاف نکنین .که خودم اومدم این توجیه رو برای ذهنم اوردم که من در یک شبانه روز 24ساعت وقت دارم حالا 5یا ده دقیقه هم منتظر موندم اشکال نداره .از اون موقع بهتر شدم ولی بازم باید روی خودم کار کنم..ولی خوب خدایا شکر از موقعی که عضو سایتم هر جا منتظر موندم سریع گوشی رو درمیارم وکامنت میخونم.بازم ممنون از کامنت خوبتون
سلام
خیلی ممنون که برام کامنت نوشتید
خیلی خوشحال شدم و انگیزه ام بیشتر شد
و یادآوری برای ذهن فراموشکار شد
خدایا شکر برای وجود دوستانی مثل شما
که عالی دارید روی خودتون کار میکنید
اومدن در سایت واقعا حال آدم رو خوب میکنه
براتون بهترین ها رو آرزو میکنم
به یگانه هستی. سلام به استاد عزیزم و مریم جان و سلام به هم فرکانسیهای خودم. ..بازهم سپاسگذارم برای تهیه این فایل زیبا.از عارفه عزیز هم سپاسگذارم برای درک زیباشون و استفاده درست از قوانین.. استاد جان من چند روزیه که این فایل توی سایت قرار داده شده..حس کردم چبزی برای گفتن جز سپاسگذاری ندارم ..من یه دفتر دارم که ماهاست ازصبح که ازخواب بیدار میشم برای هرچیزی که دارم از خدا سپاسگذاری میکنم. و شب قبل از خواب هم همینطور…اما امروز یه اتفاقی افتاد که با خودم گفتم برای شما و بچه های سایت استادم بازگو کنم….امروز هم طبق عادات همیشه صبح تو دفترم شکرگزاریمو نوشتم و خدارو سپاس کردم .ظهر نیم ساعت قبل ابنکه برم سرکار و شیفتمو تحویل بگیرم …یه حسی به من گفت که بشین ذهنتو اروم کن و باز سپاسگذاری کن…من هم نشستم روی زمین و ازخداوند برای نفس کشیدنم .برای سلامتی خودم خانواده ام…برای دلشتن سقف بالای سرم ..وووووو کلی سپاگذاری با احساس خوب و ذهنی اروم انجام دادم ..بلند شدم لباس عوض کردم برم سر کار ..پسرم هم تنها خواب بود…..حس کردم بوی گاز میاد ..با خودم گفتم طبقه بالا گازی نیست .. همینطور دنبال بوی گاز گشتم..در کمد باز کردم دیدم بوی گاز زیاد شد و صدای فیس شدید گاز….الله اکبر دیدم گاز کوچکی که برای گرم کردن غذا برای پیک نیک بیرون رفتن توی جعبه توی کمد داره همینطور گاز با فشار خیلی زیاد میده بیرون…اصلا من حتی نمیدونستم که داخل جعبه من گاز کپسول کوچیک بهش وصله….یا شایدم یادم رفته بود که گذاشتم..خلاصه کپسول رو با بدبحتی و ترس جدا کردم..پنحره ها رو باز کردم..پسرمم بیدار کردم که بره پایین…خدا کمکم کرد برای من برای پسرم اتفاقی نیفته…من که داشتم میرفتم سرکار…..نمیدونستم گریه کنم یا بخندم از اینکع اینقدر خدا حواسش به من هست..قبلش سپاسگذاری سلامتی میکردم و داشتم نکاا ت مثبت خونم و همسایه ها رو با خودم مرور میکردم…اشک از چشمام میریخت و خدا روشکر میکردم…حالا میخوام بگم …وقتی شاکر نعمتهای الله باشی اون هم اینطور حواسش بهت هست..دلت باهاش قرصه قرصه..مثه کوه محکم و استوار پشتته…تنها نیستیم…سپاسگذارم خدا. …سپاسگذارم خدا. برای هرچیزی که توی زندگیم دارم.. استاد عزیزم من تا عمر دارم از شما ممنونم که چشم من رو به دیدن حقایق بینا کردی..چراغ دلت همیشه روشن باشه……در پناه حق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود به استاد عزیز و مهربانم
باز هم خداروشکر میکنم بابت شنیدن این آگاهی های ناب
ممنون از عارفه عزیز بابت این خلاقیت و این توجه به بچه ها
پدر و مادر خیلی نقش مهمی در تربیت فرزندان دارن و میتونن از همین کودکی ذهن بچه ها رو ثروتمند کنن و چقدر این بازی میتونه بچه ها رو خلاق کنه و بهشون کمک کنه که در آینده با یک ذهن مثبت و خلاق در اجتماع وارد بشن و تبدیل به یک فرد موفق و تاثیر گذار در جامعه بشن.
من که لذت بردم از همچین مادر خوبی که اینقدر فکر بچه هاشه اینقدر خودش به نکات مثبت توجه داره اینقدر دنبال زیباتر دیدن دنیای اطرافش هست
توی این روزگار اکثر پدر و مادر ها توجهشان به نکات منفی و اخبار هستش و بچه ها هم دقیقا کارهای پدر و مادر رو تکرار میکنن و به اونجا توجه میکنن و الگو برداری میکنن
چقدر خوبه که ما اول خودمان به نکات مثبت توجه کنیم و در موردش با بچه هامون صحبت کنیم و بعد از اونا بخوایم که به نکات مثبت توجه کنن و در موردش بنویسند
برای خود من که خیلی کاربردی بود و تصمیم گرفتم برای دختر 8 ساله ام هم این ایده زیبا رو عملی کنم و مطمئنم نتایج خیلی خوبی داره
من خودم یکی از چیزهایی که به دخترم با عمل کردن یاد دادم این بود که عادت کرد در مهمانی ها و رستوران ها به جای سفارش نوشابه آب سفارش بده چون خودم از 6 سال پیش تصمیم گرفتم که نوشابه نخورم و فقط آب مصرف کنم و این تبدیل شد به یک عادت برای دخترم که اصلا نوشابه نمیخوره و فقط آب میخوره چون من بصورت عملی اجراش کردم
حالا در این مورد هم اگه پدر و مادر توجشون به نکات مثبت باشه بچه ها هم ناخودآگاه همینطوری میشن بدون این که ما چیزی ازشون بخوایم اونا مثل ما رفتار میکنن و به زیبایی ها توجه میکنن.
واقعا لذت بردم از این بازی قشنگ و آموزنده که همه ی ما بهش احتیاج داریم و باید باهم مسابقه بگذاریم در توجه به نکات مثبت و اتفاقات خوب تا دنیا هم خوبی بیشتری وارد زندگی مان بکنه.
از شما استاد عزیز ممنونم بابت خواندن و توضیح این کامنت زیبا و از خدا براتون سلامتی و شادی و حال خوب و نعمت ثروت بیشتری میخوام
در پناه الله یکتا باشید