پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 1
دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مونا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت
به نام خدایی که تو قلب منه و منو هدایت میکنه
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنینم
سلام به دوستان ارزشمندم
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که لایق شنیدن این آگاهی ها هستم
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که میتونم آگاهانه زندگی کنم
دیدن سریال زندگی در بهشت باعث میشه ما هدایت بشیم به آنچه که داریم میبینم
البته اگه به جریان هدایت باور داشته باشیم
دقیقا من و همسرم هدایت شدیم به جایی که هرروز میتونیم زیبایی های طبیعت و ببینیم و لذت ببریم
روبه روی خونه ما یه باغ بزرگه و ما هرروز از پنجره به این طبیعت نگاه میکنیم و لذت میبریم هرروز یه اسب دقیقا شبیه براوونی و کلی مرغ و خروس و بز و گوسفند میبینیم داخل باغ و اکثر صبحها با صدای زنگوله بزها بیدار میشیم و میتونیم از پنجره آتیشی که اهالی باغ روشن میکنن و ببینیم و بوی طبیعت و حس کنیم و کلی لذت ببریم و این در صورتی هست که خونه ما وسط شهر هست
یعنی هیچ اثری از بافت روستایی نیست ولی ما هدایت شدیم که به چشم ببینیم این زیبایی ها رو
و میدونم و ایمان دارم که از اینجایی که هستیم به یه جای عالی تر هدایت میشیم
پس سریال زندگی در بهشت علاوه بر اینکه باعث میشه ما کلی درس بگیریم و هم اینکه تمرکزمون بره رو نکات مثبت و زیبایی ها باعث میشه که هدایت بشیم و تجربه کنیم اون چیز هایی رو که داریم میبینیم
چون با دیدن این زیبایی ها و تحسینشون و احساس خوبی که در ما ایجاد میشه ما در مدار شادی بیشتر و لذت بیشتر و زیبایی های بیشتر قرار میگیریم
و در مورد استاد و خانم شایسته که دارن با عشق این سریال و آماده میکنن و برای ما به اشتراک میزارن اینه که
استاد شما دارین با عشق این زیبایی ها رو به ما نشون میدین و نتیجه این برمیگرده تو زندگی خودتون یعنی شما هر لحظه به زیبایی های بیشتر هدایت میشین
شما تجربه های قشنگتون و با ما به اشتراک میزارین و این باعث میشه که تجربه های قشنگتر و بهتر از تجربه های قبلی به دست بیارین
شما آگاهی هاتون و درک تون از قانون و با ما به اشتراک میزارین این باعث میشه خودتون هر لحظه قانون و بهتر درک کنید
شما دارین آگاهی ها و زیبایی ها و عشق و شادی رو جاری میکنین و در نتیجه به آگاهی و عشق و شادی و لذت شما اضافه میشه
و بهترین درسیی که همیشه از شما و زندگی در بهشت میگیرم اینه که در لحظه زندگی میکنید
همین غذا دادن به مرغ و خروس ها و بودن در طبیعت و سپاسگزار خداوند بودن و از همه مهتر داشتن احساس خوب یعنی شما دارین در لحظه زندگی میکنید
همین لذت بردن از کنار آتیش بودن یعنی شما دارین در لحظه زندگی میکنید
شما همون موقع که ایران بودین هم داشتین لذت میبردین و در لحظه زندگی میکردین که هدایت شدین به پارادایس
این قانونه که از همون جایی که هستی لذت ببر تا هدایت بشی به جای بهتر
استاد درس دیگه ای که از شما گرفتم این بود که من همیشه فکر میگردم برای مراقبه کردن تکنیک خاصی هست و حتی کلاسهای مراقبه میرفتم
ولی با شما فهمیدم که من هر لحظه میتونم مراقبه کنم و نیازی به تکنیک و کلاس رفتن ندارم
همین که شما به طبیعت نگاه کنی یا همین غذا دادن به جوجه ها میشه مراقبه کردن چون ذهنت دیگه درگیر چیزی نمیشه چون تمرکزت میره رو زیبایی ها رو نکات مثبت
حتی گفتین نگاه کردن به بچه ها میشه مراقبه کردن
و درس همیشگی از استاد اینه که برای دل خودمون به خواسته هامون برسیم
نخوایم چیزی و به کسی ثابت کنیم
نخوایم برای دیگران به خواسته هامون برسیم
برای خودمون زندگی کنیم و برامون مهم نباشه دیگران چی و میپسندن
به نظر من نگاهمون به ثروتمند شدن هست که باعث خوشبخت بودن یا نبودن ما میشه
چون خیلی ها هدفشون از ثروتمند شدن و رسیدن به اهدافشون اینکه که توجه دیگران و جلب کنن
در واقع برای مردم زندگی میکنند
این افراد هیچ وقت نمیتونن از ثروتشون لذت ببرن چون هیچ وقت برای دل خودشون زندگی نمیکنن و میخوان تایید بقیه رو بگیرن
ولی خوشبخت کسی هست که از ثروتش طوری استفاده میکنه که بهش احساس خوب میده
احساس میکنم داشتن زندگی روستایی تو ذهن بعضی ها مترادف شده با فقر
و داشتن زندگی شهری و داشتن یه سری وسایل لوکس تو خونه نماد ثروت هست
ولی فقیر کسی هست که نمیدونه چی و دوست داره نمیدونه چی میخواد و منتظر هست ببینه بقیه چی و دوست دارن
و این افراد هیچ وقت داشتن زندگی خوب و تجربه نمیکنند
پول خوشبختی نمیاره پول آزادی میاره
و درس دیگه ای که من از استاد و خانم شایسته میگیرم اینه که استاد گفتن ساعتها با خانم شایسته صحبت میکنن
به خاطر همین هست که استاد و خانم شایسته انقدر با هم هماهنگ هستن و این هماهنگ بودن با هم سرعت رسیدن به خواسته هاشون و بیشتر میکنه
و درکشون از قانون هم هر لحظه بیشتر و بیشتر میشه و قطعا ایده ها بهشون الهام میشه برای تجربه زیبایی ها و لذت بیشتر
خدایا شکرت که بهم فرصت نوشتن دادی
خدایا همواره به راه راست هدایتم کن
راه کسانی که به آنان نعمت داده ای
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD350MB30 دقیقه
- فایل صوتی پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 124MB27 دقیقه
چه جالب وقتی استاد در مورد زندگی روستایی و اینکه زندگی با حیوانات چقدر لذت بخش است و مریم خانم گفت خیلی انرژی پرندگان خانگی مثبت است یاد ویدئویی از آرنولد شوارتزینگر افتادم که در سنین پیری داشت در خانه اش غذا می خورد و یک بچه الاغ و یک احتمالا بچه گوره خر داشت که با آنها صحبت می کرد. وقتی بچه الاغ نزدیکش رفت آرنولد گفت دوست داری مقداری سالاد بخوری؟ بعد یک تکه کاهو از غذایش برداشت و در دهان الاغ گذاشت. بعد الاغ به بشقاب آرنولد هجوم برد و سعی کرد محتویات بشقاب را هم بخورد. اما دهانش نرسید. بعد آرنولد گفت: Noooo,Its mine . راستش من احساس کردم آرنولد بیچاره دیگر به سنی رسیده که عاجز و ناتوان شده و کاری از او بر نمی آید. نشسته با حیوانات بازی می کند. بعد که حرفهای شما را شنیدم فهمیدم چیزی که از نظر من وقت تلف کردن و به پوچی رسیدن است برای خیلی از افراد موفق یک آرزو است.
دیروز با افراد فامیل به طبیعت رفتیم که کنار رودخانه و کوه بود. واقعا انرژی فضا مثبت بود. هر چند نکات منفی هم داشت که مثلا خیلی ها طبیعت را آلوده کرده بودند. اما برای من خیلی انرژی بخش و آرامش بخش بود. همان طور که از خانم شایسته یاد گرفته بودم مدام زیبایی ها را تحسین می کردم. زیبایی درختان رنگارنگ پاییزی، امواج آب روان، بوی خاک و چمن خیس و نسیم خنک پاییزی، بوی هیزم و کباب هیزمی و هوای تمیز و فوق العاده را تحسین می کردم. سگهای چوپان هم اطراف مردم می گشتند که از آنها غذا بگیرند. اما من احساس بدی نسبت به آنها داشتم. از کودکی از حیوانات می ترسیدم و باید روزی این ترس را به عشق تبدیل کنم. امروز فکر کردم گفتم دلیل اینکه من به چنین مکان زیبایی هدایت شدم همین سریال زندگی در بهشت است که در آن من مدام همراه استاد و مریم خانم زیبایی ها و خوبی ها را تحسین کردم. موقع برگشت گفتم کاش بتوانیم هر هفته به طبیعت بیاییم. بعد فراوانی ها را تایید کردم. مثل فراوانی گوسفندها، زیبایی ها. یک کوه در نزدیکی بود که تصمیم گرفتم فتحش کن. البته بلند نبود. وقتی می خواستم بالا بروم مثل همیشه دنبال کسی گشتم که همراهش بروم. اما احساس کردم که دیگر نیازی به همراه ندارم. خودم با تنهایی ام لذت می برم. کمی مثل گذشته احساس قربانی بودن داشتم که تنها هستم. اما خیلی کمتر از گذشته بود و نتوانست مانع لذت بردن من از کوهنوردی شود. واقعا اگر از خلاهایمان رها شویم و به خود واقعی مان برسیم و تصمیم بگیریم برای خودمان زندگی کنیم خیلی بیشتر می توانیم از طبیعتی که خداوند خلق کرده لذت ببریم و به کمک آن به خودمان وصل شویم.