باورهای توحیدی و ثروت ساز علی(ع) در نامه 31

168مین روزطلایی به نام خدا وسلام به خدا.

سلام به استادعشق ومریم جون و همفرکانسیهای عزیز.

الهی سپاسگذارم بابت سلامتی خانواده ونی نی جونم.

دردقیقه ی22فایل استادمیفرمایندخدابه اندازه ی نیت وباورتوبهت نعمت میده همین جمله یک پتک شده توذهنم که یعنی چی!!!!؟؟؟؟؟

داره آزارم میده که چرا تو این جمله رو درک وفهم نمیکنی!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

خدایا آموزشهارو به من سهل و آسان کن وقتی یک چیزی رو درک وفهم کنم بهتر عمل میکنم.

واین خودش یک رمزو راز بزرگیه که من بافهم ودرک روشن که داشته باشم عمل کردنش برام آسانِ .

ونون خودم که بماندنون اجدادوآبادو اولادم تا خاتمم تا ابدها توی روغن الهیه.

خدایاکمکم کن خودت بهترمیدونی هیچی بلدنیستم ولی میدونم تومنواستادمیکنی که بهشت دنیاوآخرتم راباهم وباتوبسازم. توی همی فرصت چشم بر هم

زدن زندگی دنیوی چون وجود تو ، توی زندگی من کافیه کافیه فقط باید باورم کامل باشه. چطورنمیدونم!!!!؟؟؟؟

چون دست دوستی ام را به سویت با امید دراز کرده ام

ودرخانه ی کریم فقط اجابت است.

خدایامن قشنگ مبنویسم ولی دوست دارم عملگرایییم ازکمالگراییم بیشتر باشه.

چون دوست دارم وقتی باکسی دست دوستی میدم تاتهش باشم.

خدایامن به بنده های بسیارتو دست دوستی دادم وخطاوتمام اشتباهات ازسمت من بودکه ضربه های زیادی خوردم.

واین شکستهای پی درپی برام سکوی پرتاب باسوخت سوپربودکه ازسطل آشغال شیطان وهمدستانش مثل فنرفشرده پرت شدم توبغل خودت والانم حال میکنم با اون همه تضادهاوخطاهام به خودم افتخارمیکنم که توی خانواده ی خودم وهمسرم اولین کسانی هستیم که ابراهیم شدیم الهی شکرت دمت گرم.

من که بلدنبودم باکلاس وحرفهای قلبمه سلمبه صدات کنم ولی باهمون فحش وسروصداخودت حواست وجمع کردی که فریاد زدم خدایادنیابرام تنگ شده!!!!!!!

وحالاخودت باآگاهی که داری دنیاروبرام بهشت کردی برنامه های بعد هم همینه!!!!!!

من زیادبلدنیستم درخواست بنویسم یاباکلام بگم .

به من بیاموزکه چگونه درخواستم رابگویم!!!!!؟؟؟؟

من بچه ام. توپیری رهبریت زندگی خود واولادم روبهت سپردم بزن بریم به سوی خوشبختی وسلامتی وثروت هورا، خدای قشنگم سوارشانه هات شدم ازبالاپائین رومیبینم حال میکنم بوس به دستان پرقدرت.

ومیگم خداتوبه پذیره درهای توبه به صورت خودکارشبانه روزی بازاست .

اول ورودبه حمام الهی وآب توبه بر سرم ریخته وغسل توبه کردم و ازاین گمرک ردشدی.

سسسسسسسسسسسووووووووووپپپپپپپپپررررررررااااااایییییییییزززززز

وازدرب توبه ردشدی دروازه های مغفرت ورحمت بازاست.

امروز برای خودم حلاجی کردم که خدا به یک اندازه ی کافی به همه ی عزیز کرده هاش نور الهی که یک گوی نورانی است را در وسط سینه ما این گوهر تابناک رو قرارداده ومابایدمواظبت کنیم. که ضربه نخوره ،نشکنِ، کثیف نشه ،والاآخر.

چگونه با کنترل ذهن.

باورودیهامناسب ومثبت ثروت ساز.

روی خودم کارمیکنم که یکتاپرست باشم وشرک را ازخودم دورکنم.

ودرزمره شکرگذاران باشم وکفرکه معنی ندیدن نعمات الهی است روازخودم پاک کنم.

خوب هیچ کس بین منوخداواسطه نیست.

تصویرسازی کردم این گوی نورانی چراغ هدایت من است.

وچه کسی بین این نور ومن میتونه گذرکنه یعنی دروجودمن ردبشه!!!!؟؟؟؟؟؟

حالا همین نیت وباور برام فهم بشه یک عالمه پیشرفت کردم الهی شکرت .

دمت گرم استادقشنگم.

وشمافرمودین در محضر خداخواسته هاتو بگو وبنویس.

متوجه این شدم که خدا مثل من بیکاروبی عارنیست که روی آن‌چیزی که نیست ونابوداست فکرکنه!!!!!!!!

خداوقتش براش عزیزه وماهم عزیزکرده ی اوهستیم وازداشته وخواسته هایمان بایدبگیم.

چون پادشاه منتظردستور درخواستهای منه برای اجابتم

عاشقتونم استادعزیزم.

خداراشاکرم که شاگردنوپای این سایت بهشتی هستم.

درمحضرچنین پیام آوربادوستان عزیزم.