چطور بفهمیم که وابسته نیستیم و حس وابستگی نداریم؟ - صفحه 2

دوست عزیز سلام
منم چند سال پیش همین مشکل داشتم و دلیل اشنایی من هم با استاد همین موضوع بود.
دوست عزیز همونطور که میگید فایلهای استاد گوش دادید باید متوجه این موضوع بشید که هیچ کس نمیتونه به ما احساس خوب بده و مارو شاد کنه ما خودمون مسول شاد کرد خودمون هستیم اون هم با تغییر زاویه دیدمون به موضوعات مختلف. شما برای از بین بردن حس وابستگی باید این موضوع بپذیرید و به خودتون بگید قرار نبود ما تا اخر عمر باهم زندگی کنیم این اقا امد به من احساس خوب داد خواسته هام مشخص کرد و ماموریتش تمام شد حالا اتفاقی برای من نیافتاده من دوباره با تمرکز کردن بر روی ویژگی های دلخواهم ادمی بهتر از ایشون جذب میکنم.
منم خودم در شرایطی که دلم تنگ میشد یا افکار بد سراغم میامد و یا هی میگفتم برمیگرده تمام تلاشم میکردم که حواسم از این موضوع پرت کنم و خودم سرگرم چیزی کنم که بهم احساس خوب میده مثلا میرفتم خرید چیزی که خیلی بهم احساس خوب میداد و انجام دادنش منو از اون موضوع رها میکرد. با انجام دادن این کارهاا من کم کم احساسم خوب میشد و دسترسی پیدا میکردم به افکار بهتر و میتونستم دیدگاهم به خودم به اون اقا   رابطه خیلی بهتر کنم انگار یه چیزی تو ذهنم تو دلم مبگفت این رفته یکی بهت  بیاد یا اینکه خب اونم حق انتخاب داره؛رابطه خوبه که دو طرفه پیش بره و خیلی افکار دیگه که ارمم میکرد باور کنید انجام دادن همین یه کار ساده باعث شد من در عرض دو هفته بهشرایط جدیدم عادت کنم و برای اون افا ارزوی خوشبختی کنم و واقعا رها بشم جالب این بود که خودش بعد از یه مدت کت اصلا بهش فکر نمیکردم برگشت.
الانم شما باید با هر چیزی که سرگرمتون میکنه احساس خوب بهتون میده حالتون خوب کنید سپاسگزاری کنید ویژگی های همسر دلخواهتون بنویسید و دیدگاهتون به هر چیزی مثبت کنید باور کنید همین کار باعث میشه متکی به خودتون باشید و محتاج کسی نباشید بهتون احساس خوب بده و از اون شخصم رها بشید.دوره عشق و مودتم با دقت و تمرکز بیشتر گوش بدید تا یکسری مسایل بهتر درک کنید.
موفق باشید.
 

سلام
علت اصلی این جدایی هم مسیر نبودن یا هم مدار نبودن هست
شما از این تضاد بوجود اومده و از مشکل بوجود اومده به شکل یک فرصت استفاده کنید
شما موارد زیادی در زندگی دارید که بابت اونها سپاسگزار باشید
کانون توجهت را روی اونها بگذار وبه انها توجه کن  احساس خوب را در خودت حفظ کن
شما هرچه روی این ناخواسته تمرکز کنید وضعیت بدتر و اتفاقات بدتر را جذب خواهید کرد
شما  از طریق سپاسگزاری روی اتفاقات خوب و داشته هاتون خودت را از این وضعیت رها کن  و ایجاد خلا کن تا بتونید فرد دیگه را جذب ووارد زندگی کنید
ببینید در هر صورت باید بپذیرید که اصرار بر برقراری این ارتباط در آینده به مشکل برخواهید خورد علت اون هم هم مدار نبودن مدار ذهنی وفکری شماست یا بقول معروف همان تفاهم نداشتن است
لذا آنچه مهم است شما باید به هر صورت این رابطه را رها کنید اگه در مدارهم بودین وضعیت درست میشه اگه درمدارهم نبودین هم شما ازطریق رها کردن اون و احساسات خوب وباورهای خوب خودت فردی را جذب خواهی کرد که متناسب با شرایط و خصوصیات شماست
پس نخواهید به زور وارد این رابطه شوید چون زور و جبر و مالکیت با قوانین عالم منافات دارند

با سلام دوست عزیز
روابط عاطفی و وابستگی انها چیزی نیست که بخواهید فراموش کنید ولی بهترین کار برای اینکه بتوانید کمرنگش کنید اینه که:
۱- هدفی توی زندگیتون مشخص کنید
۲- خودتون رو متعهد کنید که در تاریخ مشخص به هدفتون برسید
۳- به کاری که علاقه بسیار زیادی بهش دارین بپردازید
۴- هر روز تجسم کنید برای رسیدن به هدفتون
۵- از خداوند برای رسیدن به هدفتون سپاسگذاری کنید 
نکته: سعی کنید هر وقت به فکر شخص افتادید سریع با تجسم به هدفتون تغییر مسیر بدین ، اگه این کار رو برای ۱ ماه انجام بدین مطمن باشید که اونقدر کمرنگ میشه که راحت زندگی میکنید و به هدفهای مورد علاقه خود برسید
هیچ وقت به این تمرکز نکنید که فکرشو نکنید یا یادش نیارید بزارید هر وقت یادتون افتاد ذهنتون رو تغییر مسیر بدید
هیچ وقت دیگه به خودتون نگید با فکرش که کنارمه اروم می شم بگیئ با رسیدن به هدف جدیدم اروم میشم
خداوند رو بهتر بشناسید و ببینید چقدر عظمت و شکوه و عشق در کنار اون میتونید داشته باشید

سلام دوست خوب 
با این وابستگی شما هر لحه او را از خود دورتر میکنید پس بهتر است برای خودتان انقدر ارزش و عزت قائل باشید که تا به خودتان اسبهای احساسی جدی وارد نکرده اید او را از یاد ببرید طبیعی است که برای ابتدای کار کمی سخت باشد اما اگر بپذیرید که هم فرکانس نبودید و جهان لطف کرده شما را براحتی از هم جدا کرده قبل از اینکه رابطه عمیقتر شود ، انوقت راحت تر میتوانید فراموشش کنید اگر واقعا دو نفر در مدار هم باشند همسو همفکر و همفرکانس باشند به هیچ وجه امکان ندارد از هم جدا شوند پس حالا که این را میدنید چه اصراری دارید با کسی که سنخیتی با شما نداشته ادامه دهید یا برایش احساس ناراحتی کنید 
بیشتر به احساس خودتان ارزش قائل باشید و بقول دوستمان جای خالی او را با عشق به خداوند پر کنید که سرتاسر وجودتان را خواهد گرفت 
یاد داستان یوسف و زلیخا افتادم زلیخا پس از اینهمه سوزو گداز چندین ساله وقتی بخدا رسید اول یوسف را فراموش کرد و انقدر با عشق به خداوند پر شد که دیر نیازی به یوسف نمیدید او در کنارش بود اما زلیخا دیگر او را نمیدید 
 

سلام دوست عزیز
خودتون رو سرکار بزارید تا ذهنتون مشغول به کار دیگه ای باشه .
با خدا صحبت کنید از ته دل ، از خواسته هاتون به خدا بگین از عظمت خدا ، از نعمت های خدا وسپاسگزاری از نعمت های خدا .
قلبتون رو به خدا وابسته کنید خدا رو در هر لحظه حس کنید انگار پیشتونه ، بهترین وابستگی وابستگی به خداس چون مارو به خدا نزدیکتر میکنه و نمیزاره به دیگران وابسته بشیم.
وارد عمل بشید کارهای سخت انجام بدید تا ذهنتون درگیرش باشه وچیزای دیگه براتون مهم نباشه.
اینو بدونید که همه آخر میمیرند و میرن به جایگاه اصلیشون پس دنیا ارزش این همه غصه رو نداره پس شاد باش و از تک تک لحظه های زندگی لذت ببر.

سلام
وقتی از تنهایی خود لذت مبرید یعنی وابسته نیستیید
صبور باشید با خودتان مهربان باشید تمرینات را مداوم گوش کنید
حتما دوره عشق و مودت را تهیه کنید عالی است
روی خودتان کار کنید
به این جدایی به دیده مثبت بنگرید و مثبت این قضیه را برای خود برشماریدو بگید . و چیزی را که می خواهید بگید مثلا من می خوام از لحاط روحی آرامش داشته باشم. خداوندا مرا در مسیر آرامش قرار بده . من کسی را می خوام با این شرایط مثلا مهربان – ثروتمندو دست ودلباز و … روی شخصی خاص تمرکز نکنید
یا حق

نیلوفر جان دوست خوبم سلام 
بهترین راه فریب ذهن است و هیچ راه دیگر برای قطع وابستگی وجود ندارد 
وقتی فکر او به ذهنت می آید سریع تمرکز خود را روی یک گل زیبا ، یا یک کتاب مثبت عالی یا هر گزینه ای که به شما احساس خوب می دهد بگذار ، یا یک بازی کامپیوتری که حواست را از سمت ایشان منحرف کند از خداوند هم درخواست کنید عشق خودش را به شما عنایت کند که مرحم بزرگی بر زخم هاست و تسکین دهنده و آرامش دهنده ی قلب ها 
در افسانه ای آمده است لیلی مرد و مجنون آواره شد ، همه خندیدند و گفتند مجنون عشق لیلی تو را اینچنین آواره کرد ، مجنون پاسخ داد نمی دانید عشق خدای لیلی ، چه عشقی است 
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی 
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند