سلام استاد بزرگوار و دوستان عزیز
اینطور که من فهمیده ام تنها راه سعادت از هر جهت هماهنگ بودن ذهن و روح است چون وقتی این دو با هم هماهنگ میشوند همه چیز خودبخود درست میشه وقتی ذهن و روح با هم هماهنگ میشوند شخص از درون شاد است و آرام و وقتی به این مرحله برسیم جهان خودش شرایط اتفاقات ایده ها و ادمهایی که لازمه رو سر راهمون میذاره تا ما به راحتی به اهدافمون برسیم.
حالا سوالم اینه که :
ذهن و روحم رو چگونه هماهنگ کنم؟؟؟
میدونم جواب خواهید داد با توجه به نکات مثبت همواره و هر لحظه!!
سوال من هم همینه چگونه؟؟ چگونگیتون رو با مثال واسم بگید
مثلا زنی که مجبور است صبح تا شب در خانه تنها باشد و اجازه ی هیچ رفت و آمدی را ندارد حتی اجازه ندارد برای خرید نان تا سر کوچه برود چه برسد به پیاده روی و رفتن به دل طبیعت!!و هر شب هم توسط مردی که در زندگیش هست مورد مواخذه و سرزنش واقع میشود فقط به خاطر تفاوت دیدگاهش با وی ، چگونه میتواند هر لحظه حالش خوب باشد؟چقدر در خانه بشیند و سرش را با کتابهایش و فایلهای صوتی اش گرم کند و به نکات مثبت گونه توجه کند تا مدام حالش خوب باشد؟؟ هرچند که میداند خودش این شرایط و این مرد را جذب کرده و میداند که با ترک این رابطه نمیتواند به راحتی برسد چون فرکانسش را با خودش میبرد و اول باید با همین محیط و با همین شرایط به صلح برسد ولی چگونه لطفا راهکار عملی ارائه دهید و شعار ندهید ممنونم از توجهتون ممنونم ازینکه وقت خواهید گذاشت و جواب خواهید داد
لطفا یک راهکار عملی پیشنهاد بدید، متشکرم
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
باسلام خدمت شما
دوست عزیزم شما اگرهمین باورهای محدودکننده ات راتغییر دهی،فرکانست،زندگیت ومدارت نیزتغییر می کند.وآن وقت دیگر این فرکانس راباخودجایی نمیبری…
۱-خواهش میکنم بنشینید و دریک دفتر همه این جملات محدودکننده را جداجدابنویسید..و درمقابل آن باورقدرتمندش را…من بایک مثال برایتان میگویم:
مثلا:❌من اجازه ندارم حتی برای خرید نان بروم(باورمحدودکننده)
✔من آزادم که به هرکجا که دلم می خواهد بروم.
تک تک این جملات راباباورهای قدرت دهنده جایگزین کنید و بصورت جملات تاکیدی هرصبح وشب تکرارکنید.
جملات تاکیدی باید کوتاه،باضمیراول شخص،و به زمان حال باشد.
۲-روی عزت نفس واحساس شایستگی خود کارکنید.همسرشما آیینه درون شماست(من هم دچارهمین موضوع بودم وواقعا می بینم که بعدچندماه چقدرتغییرایجادکرده ام باتغییرباورهایم)
ازفایلهای رایگان عزت نفس که سه قسمتی است می توانیدبسیاراستفاده کنید وخیلی کمک کننده خواهدبود.
⭐روزی یک نامه عاشقانه یک صفحه ای برای خود بنویسید دریک دفترزیبا…وحتماحتما ابتدای هرجمله اسمتان راباعشق بنویسید.جملات بایدسرشارازعشق باشد.حتی اگردرابتدا نتوانید واقعا دردل این محبت رااحساس کنید.مثلا:
❤لیلاجان توتنهادلیل من برای زندگی هستی.
این تمرین رابسیارجدی انجام دهیدزیراوقتی خودت عاشق خودت باشی دیگران هم عاشقانه تورا دوست خواهندداشت.دیگران آیینه درون ماهستند.
۳.بازهم باید یک تمرین روزانه درباره همسرت انجام دهی.روزی ده تاازخوبیهایش راروی کاغذ بنویس..بهرحال هرشخص خوبیهایی هم دارد…لطفا مغرضانه فکرنکن.حتی به روزهای اول ازدواجتان مراجعه کن وآن ویژگیهارابنویس.حتی یک لبخند درروز….بگذارتمرکزت تغییرکند..این تمرین انقدرقوی است نشانه هاشو همون هفته اول خواهی دید.
همه این تمرینها را تاسه ماه ادامه بده هرچندکه نتیجه خیلی خیلی زودتر هویداخواهدشد.
اگر میخواهی واقعا زندگیت تغییرکند لطفا این تمرینهاروجدی بگیرید.
براتون آرزوی عشق وثروت میکنم.
منتظر کامنتهای عالیتون هستم.
چقدر عالی خانم گوهری خیلی قشنگ بود
سلام هديه جان
خيلي ممنون از كامنتي كه گذاشتي .
شيرين
عالی بودن عزیزم من از صبح دنبال حس خوبم
ی حس ناب بخاطر تضادی که باهاش روبرو هستم زیر بارون رفم خیس خیس شدم و همونجا با صدای بلند با رب حرف زدم صدامم ضبط کردم گریه کردم زار زدم و اخرش بهم الهام شد که تکامل مرحله به مرحله عجله نکن
و این نکته خیلی خوبی برام بود
و بعد نشستم در مود خداوند و قدرتش نوشتم
والان هم که این جملات زیبا کامل کننده حال بی نظیر من شدن
ی دنیا ممنون از لیلی جان که سوال پرسیدن ان شالله که زندگیشون به بهترین نحو تغییر کرده
و از شما خانم گوهری ممنونم.
خیلی خوب و دلنشین بود . تمریناتی که گفتین یادداشت میکنم و انجام میدم . اگه یادم بمونه توی همین صفحه یا جای دیگه نتایجم را مینویسم . تعهد میکنم
سلام ندا جان ممنون عزیزم که راهنمایی های زیبات رو با ما به اشتراک گذاشتی این سوال ذهن من رو هم خیلی به خودش مشغول کرده بود اما با پاسخ شما خیلی برام روشن شد🙏🏻🌺
سلام خانم امانی…
دوست عزیز…
چون شما خودتون گفتید که شعار ندید! منم خیلی رُک و بی پرده باهاتون صحبت میکنم.
دوست عزیز..
این زندان رو خودتون بوجود اوردید! و جز خودتون هیچکسی نمیتونه بشما کمکی بکنه.
شما یک زندان به اسم کانون خانواده برا خودتون درست کردید و همسرتون رو هم زندانبان خودتون کردید!
اگه میخواید از این زندان خودساخته خلاص بشید اول محبس خودتون رو از بین ببرید.
وقتی محبسی نباشه زندانبانی هم وجود نداره!
خداوند که خالق ما هست با اون عظمتش و قدرت بیکرانش ما رو آزاد خلق کرده، شما چطور اجازه میدید که مخلوقش (بقول خودتون) شما رو زندانی کنه؟!
حتما ترس هایی در وجودتون هست که راضی به این طرز زندگی کردن هستید.
بگردید ترس هاتون رو پیدا کنید و با شجاعت برید در دل بزرگترین ترسی که دارید مطمین باشید که پوچ میشه!
من خودم به نوعی دیگه، ترس زیادی داشتم زدم به سیم اخر و رفتم تو دلش و بقول استاد قورباغه بزرگه رو قورت دادم .
شاید باورتون نشه که دیدم اصلا ترسی وجود نداره!
ترسی که داشتم با دیدن ایمانی که به خدای مهربون داشتم ترسید و فرار کرد!!!
از چی میترسید؟؟
از اینکه یه وقت اگه فرزندی داشته باشید از شما گرفته بشه؟!!
همون خداوندی که بدون اذن اون برگی از درخت نمیافته پشیبان شما هست به شرط اینکه باورش داشته باشید!
ممکنه خیلی ترسهای دیگه هم داشته باشید من بزرگترین ترسی که برای یه مادر وجود داره رو عنوان کردم.
یکم محکم و استوار باشید.
خودتون رو باور داشته باشید و با جهان درونیتون هماهنگ باشید.
روزی رسان همه خداوند هست و لاغیر.
هیچ مردی نمیتونه و نباید بخاطر پولی که در خانواده خرج میکنه منتی بزاره!
شنیدم بعضی از مردا که به زنشون میگن:یه لقمه نون با بدبختی و جون کندن میارم خونه بخور صداتم در نیاد!
یه بار که یکی این حرفو جلو من زد بهش گفتم:
روزی خودتو یکی دیگه میده تو کی هستی که بخوای روزی یکی دیگه رو بدی و تازه منتم بزاری!
من نمیگم از فردا شروع کنید به جرو بحث و دعوا !
منظورم اینه که خودتون رو باور کنید و زندگی کنید.نیازی نیست بخواید به کسی اینو ثابت کنید.
و رابطتون رو با خدای مهربون عمیقتر کنید و ایمان داشته باشید که در همه احوال پشتیبان شماست.
از خداوند کمک بخواید و خودتون هم قدم بردارید.
تا زمانی که شما اراده نکنید و نخواید خداوند هم نمیتونه کمکی بشما بکنه!
و تا زمانی خودتون رو زندانی بدونید در همین زندون ذهن خواهید ماند!
اما نکته خوب و امید بخش اینجاست…
به محض اینکه از زندان ذهنتون خلاص بشید تمام دیوارهای زندانی، که برای خودتون ساختید فرو میپاشه!
انشالله در کنار همسرتون ازادنه و با عشق زندگیتون رو سپری کنید.
موفق باشید
سلام دوست من
نمیدانم کی هستی و خیلی وقت بود وارد سایت نشده بودم حالا که اوضاعم خوب شده و ایمیلمو بعد از مدتها چککردم این ایمیل توجهن رو جلب کرد و هدایت شدم به این پاسخها و نشستم پاسخها رو خوندم حالا بهتر میفهمم و درک میکنم شرایط رو و جالبه میون این همه پاسخ که به سوالم داده شده بود پاسخ شما دقیقا همونی بود که اون موقع ها بهش احتیاج داشتم جنس پاسخ شما به بقبه فرق داشت شعار نبود دقیقا زده بودید به هدف بله کاملا حق باشماست دقیقا همین هست که شما گفتی اون زندان رو خودم ساخته بودم و نمیتونستم ازش بیام بیرون چون میترسیدم و ترس جای ایمان رو در ذهن ودلم گرفته بودترس از آینده ترس از تنهایی ترس از بی پولی ترس از بیکاری ترس از بی پشت و پناهی و انقدر ادامه دادم تا کائنات به شکلی بد مجبورم کرد تغییر کنم الان که یک سالی میشه از اون زندگی بیرون اومدم میخندم به ترسهام و متاسفم که ایمانم انقدر ضعیف بوده و متاسفم در پبشگاه خداوند بلند مرتبه ی یکتا که به جای اینکه روی خودش حساب کنم و پیش برم ارزش خومو انقدر پایین اورده بودم بگذریم… خلاصه جهان مجبورم کرد که زندگیمو از نو بسازم و اولین اتفاقی که واسم افتاد این بود که چشم باز کردم دیدم برکشتم به شهر خودم … به شهر خود رفتمو شهریار خود شدم…اولش گیج گیج بودم پر از ترس اما از اونجا که خدا خیلی مهربونه منو در مسیر مشیت تلهیم راهنمایی کرد و من که سالها اسیر در خانه ای تنها فقط چشم به راه ان همسر به انجام کارهای خانه میپرداختم حالا معاونپرورشی و معلم هنر یکی از بهترین مدارس شهرم هستم داور جشنواره های دانش اموزی ناحیه شده ام همه ی اولیا و دانش اموزان عاشقانه دوستم دارند و بهم عشق میدن منم عاشقانه دوستشون دارم و عاشقانه از تک تک کارها و وظایفم لذت میبرم از کمک کردن به هر کسی که سر راهم قرار بگیره لذت میبرم حتی از لبخند زدن به عابران پیاده که از کنارم رد میشوند لذت میبرم زندگی ام مر از حس ارامش است حتی الان که همه درگیر ارس از کروکا هستند من پر از ارامشم به تنها میزی که حتی یک ثانیه هم برای فکر کردن بهش وقت ندارن همین جیزهاست من خدایی رو شناختم که قبلنا فقط شعاروار تعریفش میکردن و لمسش نکرده بودم ولی خدا خودش اومد خودش در دلم روشن شد مثل یک نور طوری که حالا همه وجودمو فرا گرفته خدا همینجا کنار من میشینه باهم حرف میزنیم دمنوش میخوریم همه جا مراقبمه از من و منافعم دفاع و حمایت میکنه پیشاپیش من میره همیشه و هوامو داره خدا مدیر برنامه هامه خدا خدا خدا دوستت دارم خدا میپرستمت قربونت بشم خدا خیلی خوبی خیلی بزرگی خیلی عزیزی خدا فدات بشم خیلی دوستت دارم خیلی خدای مهربونم خدای حکیمم خدای خوبم
و شما دوست عزیز متشکرم از پاسخت متشکرم هرچند دیر خوندمش ولی خیلی خوشم اکمد از دیدگاهت چون دقیقا مشکل من ترس بود و دنیا مجبورم کرد وارد ترسم بشم حالا نمیگم زندگیم بی مشکله هردفعه چیزی پیش میاد و من میگم به خودم آخ جون یه چالش جدید خدا قراره یه چیز خوب یادم بده و قراره با این چالش یه جهش عالی داشته باشم به سمت خواسته هام قراره و فوری از خودممیپرسم خواسته ی من چیه و چطور میتونم از این چالش به نفع خودم استفاده کنم و با تمام وجود حس میکنم که این جالش اومده تا در خواسته هام به وضوح برسم… دوست خوبم هر کجا هستید سلامت و پایدار باشید و همینطوری پیش برید در پاسخ گویی به سوالها موفق باشید.
سلام دوست عزیز امیدوارم که تا الان زندگیت تغییر کرده باشه ..
ولی منی که دارم پاسخ میزارم خودم کسی هستم که نتیجه گرفتم که شرایطم تقریبا همین جوری بوده و تا قبل تغییر باورهام خودم رو اسیر میدونستم و به خودم میگفتم زندونی شدم و همش هم همینو برداشت میکردبا اینکه ۱۰ ساله ازدواج کردم ۲۰ سالم بود و شرایطم جوری بود که به خاطر باورهای مخرب خودم در دوران مجردی که قبل از ازدواج داشتم باور مخربی که داشتم این بود که دختر اصلا نباید به نامحرم و پسر نگاه کنه و همین جوری میرفتم مدرسه و میومدم و شخصیو جذب کردم که بسیار حساس بود و غیرتی حتی تنها نباید میرفتم خونه بابام همش باید چادر سرم میکردم و خیلی موارد شدید دیگه ….آخه منی که پدر و مادرم تو آموزش و پرورش شاغل بودن و اصلا خودمون از این مسایل نداشتیم و همیشه هم ازاد بودیم ، اون باورهای مخرب رو معلم ها تو دبیرستان تو مغز من کرده بودن و منو ترسونده بودن از پسرها و….تو کَتَم نمیرفت که شوهر کنم و شوهرم این جور بخاد باهام رفتار کنه …عصبانی بودم چرا اینجوری شده …در واقع جهان باور بد خودم رو به من ثابت میکرد و همسرم دقیقا همون رفتار رو باهام داشت …در حالی که این خواسته ی من نبود ..
و بعد که با این دیدگاه اشنا شدم گفتم که به خودم جهان آیینه ماست .شروع کردم رو باورهام کار کنم مثلا این باور رو ساختم که همسرم باید هر جوری که دوست داره لباس بپوشه و تیپ بزنه ،چون قبلش بدم میومد من که زندونی ام پس اون چرا تیپ بزنه ..؟ ولی باور کردم که همه ی ادما باید طبق سیستم خودشون زندگی کنن و همسرم ..
و خدا شاهده که بعد از یه مدت کوتاه دیگه به لباس پوشیدن من کاری نداشت و دیگه هر جور دلم میخواد اون لباسی رو که میخوام میپوشم چون اینجا هم جهان باور خوب من رو برای من اثبات کرد ولی ایندفعه از جهت خوب چون من باورم خوب شده بود (هرچی درو کنی برداشت میکنی )
این باور رو ساختم که همه ادما و همسرم و من آزادن که هر ساعت هر موقع هر کجا دلشون بخواد باید برن و من اصلا به همسرم گیر نمیدم و کاری بهش ندارم و با روحم هماهنگ هستم و با همه جهان و همسرم در صلح هستم و …باز هم اینجا جهان دست به کار میشه و همسرم هم دیگه مثل قبل به من گیر نمیده و یواش یواش مدارم داره تغییر میکنه و وقتی که برام عادی بشه به مدار بالاتر و به آزادی های بیشتری میرسم ..خدا رو سپاسگذارم . و الان به خودم میگم که این قوانین ساده خداوند رو چرا من از اون موقع درک نکردم ؟!!! چقدر ساده بودن کافیه ما با خودمو در صلح باشیم و انقدر به دیگران سخت نگیریم تا جهان به ما سخت نگیره.! برای دیگران نعیین تکلیف نکنیم تا دیگران برایمان تعیین تکلیف نکنن …ولی هیچ وقت دیر نیست ..
زندگی من خیلی در حال تغییره چون من تغییر کردم و باورهام رو تغییر دادم ولی رفتار ما نشون میده که آیا باورهامون تغییر کرده بنیادین یا نه …
من نتیجه ای که خودم گرفتم رو نوشتم …دیگه چی میگی ؟
عالی بود جهاد کردی ، خدایا شکرت باور کن اشک شوق از چشام سرازیر شد
به نام یکتای ثروت آفرین
دوست خوبم سلام
اول بگم که منم شرایطی مانند تو داشتم با این تفاوت که دو تا فرشته کوچولو هام اینجور شرایطی برام پیش آورده بودند. در مرحله افسردگی بودم و جالبترش اینجا بود که قبول داشتم تموم این چیزهایی که الان درگیرش هستم جذب خودمه و با احساس گناه و بدون پیدا کردن هیچ راه حلی درگیر بودم و برای ۵, دقیقه پیاده روی تنهایی پر پر می زدم. اینا رو گفتم تا بدونی درکت می کنم و شعار نمیدم.
اومدم نگاه کردم گفتم یعنی توی این زندگی هیچی نیست که من در موردش حس خوب پیدا کنم؟ متوجه معجزه شکرگزاری شدم . هرروز چند تا موهبت رو پیدا می کردم و بابتشون شکر گذار می شدم. وقتی لیستم به ۳۰۰ تا رسید انرژی ام روی هزار رفته بودم با گوش دادن به فایل چه کسی فکرش را میکرد، جول اوستین، نشستم یک لیست نوشتم که دوست دارم همسرم چطور رفتاری با من داشته باشه و بچهها م چه طوری استراحت و بازی کنند که من حس خوبی داشته باشم . بعد از گذشت شاید یک هفته متوجه شدم که چقدر همه چیز عالی شده و واقعاً چه کسی فکرش را میکرد شرایط اینقدر خوب شود؟
من آیات اول سوره آلعمران «عمران اونجا که زکریا متوجه غذا های بهشتی حضرت مریم میشه و وقتی از مریم سوال می کنه که اینها رو از کجا آوردی و مریم میگه از طرف خدا. زکریا متوجه میشه که تا حالا چقدر غافل بوده از مواهب خدا و میره درخواست بچه دار شدن به خدا می ده.» رو خیلی دوست دارم و خیلی برام الهام بخشه.
دوست خوبم خدا در تمام این لحظات کنارته و خدای توئه، پناه توئه. ازش هر چیزی که می خوای درخواست کن و قبل از همه اونها خودت رو ببخش. مطمئن باش خیلی زود زندگیت سرشار از عشق می شود.
شاد، سلامت و ثروتمند باشید
خانم پری پور عزیز
خیلی خیلی زیبا و دلنشین بود،خیلی لذت بردم،
ممنونم عزیزم
سپاسگزارم دوست خوبم
برایتان بهترینها را آرزومندم
آفرین که این آیه زیبا رو برای من یادآوری کردی . لبخندی بر صورتم نمایان شد . سپاس
واقعا به دلم نشست
سلام عزيزم ميشه بگي براي استراحت و بازي بچه ها چي نوشتي و چطور عمل كردي من هم دو تا فرشته كوچولو دارم در طول روز كه باهاشونم حسم خوبه ولي شب كه ميشه مي بينم هيچ كدوم از كاراي شخصي مو با تمركز پيش نبردم واقعا از اين شرايط ناراحت مي شم حتي فايلها رو نمي تونم با تمركز گوش بدم شايد چندماهه كه مي خوام يه دفتر زيبا براي يادداشت برداري از فايلا تهيه كنم هنوز فرصت نشده
سلام لیلا جون
خوش بحالت.شرایط تنهاییه تو الان آرزوی منه.دوس دارم در روز حداقل دوسه ساعت تنها باشم.حس خوب میخای؟جوابام داره تکراری میشه ولی خب چیکار کنم .نتیجه گرفتم.اول شکرگزاری.حتماااااا فایل شکرگزاری راندابرن گوش بده یا بخون در مورد معجزه سپاسگزاری.مورد بعد از تنهاییت لذت ببر دختر.واااای اگه م جای تو بودم هر لحظه فایلای استادو گوش میدادم و عمل میکردم و حسابی رو خواسته هام توجه میکردم .بلند بلند با خدا حرف بزن.خواسته هاتو بیان کن.وضو بگیر.ی چادر سفید خوشگل سرت کن.و فقط بلند بلند صحبت کن.شکرگزاری مهمه هاااااا.طبق چیزی که فایل یا کتاب میگه پیش برو.اونوقت معجزه شو خودت میای میگی.من از طریق شکرگزاری به خیلی چیزا رسیدم.واقعا چرا خداروشکر نمیگی که الان تنهاایی تورو یکی دیگه ارزوشه.مورد بعدی همسرته.اگه بشینی نکات مثبت همسرتو بنویسی.تحسینش کنی بخاطر نکات مثبتی که داره و….اونوقت متوجه خیلی تغییرات میشی.از عبارات تاکیدی استفاده کن تو این تنهایی.بلند بلند بگو جلوی اینه.موفق شو.مطمئنم شرایطت تغییر میکنه.فایل های رایگان استادو تک به تک گوش کن.مگه لذت بردن فقط تو طبیعته؟به اونجا هم میرسی اگر همین الان از شرایط الانت شکرگزاری کنی و لذت ببری.
تشکر خانم ابراهیمی عزیز
عالی بود توضیحات تون در مورد شکر گزاری
سپاسگزاریم
شاد سالم ثروتمند باشیم
عالی بود و دلنشین ،
خیلی استفاده کردم
ممنونم فرزانه جون،
سلام دوست عزیزم
اگه مورد سرزنش قرار گرفتی و اگه محدود هست شرایطت، به این دلیله که در فرکانسشی . و با اعراض از اون مسائل و توجه به نکاتی که بهتون احساس خوبی میده میتونین به احساس خوب برسین.
نظرات و حرف دیگران براتون مهم نباشه سعی کنین انتقاد سرزنش نظر منفی و رفتار نامناسب کسی و اخلاق و عمل و حرف نامناسب کسی براتون مهم نباشه اگه بتونین فقط همین یک کار رو یاد بگیرین به احساس خوب می رسین یعنی اگه بتونین اونقدر چیزی رو مهم و جدی نگیرین دیگه انتقاد توی ذهنت نباشه برات مهم نباشه سرزنش برات مهم نباشه و .. که کار سختی هست چون شما خیلی با اون فضایی که میگم فاصله فرکانسی دارین ولی اگه روی ذهنتون کار کنین شدنیه ، من خودم نظر و حرف مردم و نگاه مردم بهم و اخلاق و رفتار مردم و تایید مردم خیلی خیلی برام مهم بود ولی چند وقت روی ذهنم کار کردم خیلی خیلی خوب شدم واقعا الان مردم نمیتونن ناراحتم کنن خیلی کم پیش میاد که کسی حرفی بزنه کاری بکنه و من ناراحت بشم مگه اینکه قانونو خیلی وقت باشه بش عمل نکرده باشم و اگرم ناراحت بشم میتونم خوب خودمو مدیریت کنم و خودمو به احساس خوب برسونم و برام مهم نباشه اون حرف اون عمل اون نگاه منفی و..
این باور رو میتونین ضبط کنین و گوشش بدین و روش خیلی زیاد کار کنین این خیلی به من جواب داده
«اگر حرف یا عمل یا نظر کسی برای شما مهم باشد به گونه ای که ذهن خود را درگیر میکنید بدانید که او برای شما از خودتون مهمتره و تا زمانی که کس دیگری برای شما از خودتان مهمتر باشد طعم موفقیت را نمیتوانید بچشید
خدایاسپاسگزارم که هیچ کس را مهمتر از من نیافریدی
خدایا سپاسگزارم که هر روز از هر جهت مهمتر و مهمتر میشوم
خدایا سپاسگزارم که من مهمترین فرد دنیا هستم و کسی از من مهمتر نیست کسی اصلا اهمیتی ندارد. و من مهمترین فرد دنیا هستم .»
بهتون پیشنهاد میکنم . روی این باور زیاد کار کنین
، به این میتونین توجه کنین که اگه از این بدتر بود چی؟ اگه کتکم میزد چی ؟ اگه به شدت بدهکار بودیم که پول نان شبمونو نداشتیم اون وقت چیکار باید میکردم؟ اگه بچه م معلولد ذهنی بود باید چیکار میکردم ؟ اگه روزی یک بطری اجازه داشتید آب مصرف کنین اون وقت چیکار میکردین؟ چطور حموم میرفتین چطوری لباسا رو میشستین چطوری ظرفا رو ؟ چطوری چایی و غذا درست میکردید؟، اگه شوهرت معتاد بود و هر روز میکشید اون وقت باید چیکار میکردم؟ اگه همسرتون خیلی ادم ناپاک و فاسقی بود اون وقت چیکار میکردین ؟
یعنی کاملا وضعیت از این بدتر رو ببین و بپرس اگه اینجوری بود چی؟ اونوقته که خدا رو 100 بار شکر میکنی فقط به خاطر همین وضعیتی که الان داری. و خپدت همین توجه به نکته مثبته ، با همین به احساس خوب میرسین.
و مورد بعدی که خواستم بگم اینه که اگه خیلی رابطه تون بده اگه خیلی سرزنش میشین خیلی روزگارتون بده از اون زندگی بیاین بیرون . و با ارامش بیشتری روی ذهنتون کار کنین.
موفق باشین??
دوست خوب
وقتی شما خواسته ای داری ؛ که برات خوشاینده یعنی حس خوبی بهت میده مثل ثروتمند شدن ؛ این خواسته با روحت هماهنگ هست ؛
از طرفی شما ذهن رو داری که برای نرسیدن به خواسته ات هزار دلیل داره . این دلایل نحواهای شیطانی هستند
این دلایل حس شما رو بد میکنه و مرتب بهت میگه که نمیشه ؛ تو نمی تونی
وقتی این نجواها میاد سراغت باعث میشه ذهن و روحت در تضاد با هم قرار بگیرند و شما یک جنگی رو درونت حس میکنی که باز هم حست رو بدتر میکنه
بهترین کار اینه که ذهنت رو با روحت هماهنگ کنی به این صورت که به نجواها بی توجه باشی . اعراض کنی و به جاش باورهای خوب رو تکرار کنی و حست رو خوب نگه داری وقتی حست خوبه یعنی ذهن و روحت هماهنگه …..
از طرفی شما ذهن رو داری که برای نرسیدن به خواسته ات هزار دلیل داره . این دلایل نحواهای شیطانی هستند
نکته مهمی بود
چطور ذهن وروح را هماهنگ کنیم .من یکسری خواسته ها دارم اما ذهنم تضاد ایجاد میکنه ..چطوردرمورد خواسته ها ذهنم را هماهنگ روحم کنم
دوست عزیز هماهنگی بین روح و ذهن یعنی برداشتن موانع ذهنی و هر آنچه که به شما میگه نمیتونی به خواسته هات برسی . برای این کار تمرین و تکرار و مداوت زیاد لازمه و اولین قدم توجه و تمرکز بر نکات مثبت زیبایی ها و فراوانی هاست
سلام دوست عزیز ایراد کار شما میدونید چیه. شما خیلی خوب میدونید ولی اینطور به نظر میاد که بهش عمل نمیکنید و عمل هم موقعی اتفاق میوفته که ما ایمان و یقین داشته باشیم که این قانون جواب میده دوست عزیز من از شما سوال میکنم ایمان دارید که احساس خوب اتفاقات خوب به وجود میاره? اگه ایمان دارید ایا از احساس خوب فرار میکنید خسته شدید از احساس خوب چه کسی تو دنیا پیدا میشه که بگه من دوس ندارم حال و احساسم خوب باشه? مثل اینکه گشنه باشی و بگی من دوس ندارم غذا بخورم و لذت ببرم همانطور که جسم ما نیاز به غذا داره و با خوردنش لذت میبریم روح ما هم به غذا نیاز و غذاش هم ورودی های مناسب و کلا چیزهایی هس که به ما موقع گشنگی روح احساس خوبی(غذا ) بده پس دوس عزیز نشونه اینکه در این مسیر درست قدم برمیداری احساس خوبه لذته شادیه اگه اینارو نداری یعنی کلا توجهت روی ناخواسته هاس و ایمان نداری که جواب میده .دوست خوبم از سوالت مشخص هس که با اینکه قانون رو خوب میدونی ولی توجهت روی ناخواسته هاس و یه جورایی از وضعیت الان ناراضی و شاکی هستی و اینو بدونید جهان به فرکانس و احساس ما پاسخ میده نه چیزایی که میدونید نه چیزایی که میگی پس دوستم به احساست نگاه کن بابا بخدا این مسیر سراسر شادی و لذته شما میگید فایل و کتاب چقدر ببینم خب مگه با این فایل ها احساس خوبی ندارید? خدا شاهده اگه قانون رک درک کنی از همین ها انقدر انرژی و احساس خوب میگیری که اصلا خودت رو اسیر شرایط نمیدونی تو خالق زندگی خودت هستی .دوست عزیز فایل چرا به دانسته های خود عمل نمیکنیم و فایل چطور یک ایمان فعال بسازیم که موجب عمل به دانسته هامون بشه این دو تا تو قسمت ارشیو فایل های رایگان هستن حتما ببینید اینارو.و اما خواستید کار عملی بگیم خب بسم الله اولین و مهمترین کار یک تعهد نامه بنویس که من میخوام تغییر کنم و تا نتیجه نگیرم ول کن نیستم لین تعهد رو خواهشا همین الان با خودت و خدا ببند معجزه میکنه این تعهد.کار دوم ورودی هات تا کنترل نشن وضعیت همین خواهد بود دوست عزیز خیلی هستن با اینکه میدونن ورودی ها باورها و زندگی ما رو میسازن ولی بازم کنترل نمیکنن یعنی میدونن نباید به چرت و پرت گوش کنن نباید تلویزیون اخبار و فیلم های نامناسب ببینن نباید با افراد منفی ارتباط داشته باشن نباید در مورد اینده فک کنن و نگران باشند نباید چیزاییی که دوسن ندارن تجسم کنن و در حالت کلی نباید به چیزایی توجه کنن که نامناسبن و حالشون رو بد میکنه بازم خدا شاهده رعایت نمیکنن بازم تلویزیون میبین بازم توجشون به جر و بحث دوستان منفی هست دوستم ورودی هارو کنترل کن تا نتایج عوض شه . زندگی رو زندگی کن لذت ببر از لحظات حال این تنها کارت باشه با این کارایی که گفتم شما با خودت هماهنگ میشی .اگر میتونی جلسه ۷ قانون افرینش و تاکید میکنم اون فایلای رایگان که بالا گفتم ببین حتما.عمل کن عمل کن عمل کن دوست عزیز و رها باش نچسب به خواسته ها نگو پس کی پس کی فقط حالتو با این تمرینات خوب کن و زندگی کن فقط همین بعدش خودت شاهد اتفاقات خوب خواهی بود.در پناه الله یکتا
سلام دوست خوبم ممنونم از پاسخ قشنگتون وای چقدر خوب راهنماییم کردید وقتی پاسختون رو خوندم دیدم واقعا حق با شماست من عالم بی عملم
من تمام فایلهای رایگان استاد رو بارها گوش کرد و از همه شون نت براداری کردم و اطرافیانم رو خیلی خوب راهنمایی میکنم طوری که همه شون فقط با من مشورت میکنند و
متفق القولند که راهنماییهام خیلی مفیده و بهشون آرامش میده تا راه درست رو ببینند…
خلاصه اینکه فکر کردم که چرا پس خودم به دونسته هام عمل نمیکنم و پی بردم که باورم اینه که این نکات و قوانین برا همه جواب میده جز من و اینکه من شانس ندارم…. حالا میدونم از کجا شروع کنم.
دوستم ممنونم و اگه نکته ای به دلتون افتاد حتما باهام در میون بذارید متشکر میشم بخصوص عبارات تاکیدی مناسب که با خودم تکرار کنم تا اینکه این باور مخربم که( من شانس ندارم و قانون واسه همه جواب میده اما واسه من برعکسه و …) روبتونم براحتی از بین ببرم. سپاس.لطف عالی مستدام
با سلام…
دوست عزیز هماهنگی بین ذهن و روح یعنی اینکه فاصله بین ذهن و روحمون رو کم کنیم…حالا چطور؟؟؟؟
یکی از راهاش اینه ک ب مسائل و مشکلات از زاویه ای نگاه کنیم ک ب ما احساس کمی بهتر بدهد….
مثلا شما از صبح تا شب توو خونه هستید و اجازه رفت و آمد ندارید…..خوب اول از همه باید این رو بپذیرید ک این شرایط رو خودتون بواسطه باورهاتون بوجود آورده اید…پس این امید در شما ایجاد میشه ک منی ک خودم این شرایط رو خلق کردم میتونم بهتر از این رو هم خلق کنم..ب شرطی ک باورهامو تغییر دهم…..
و همچنین این فرصت رو غنیمتی بدانید ک میتونید روی خودتون و خودسازی خودتون کار کنید و ب دلیل داشتن وقت آزاد بیشتر زودتر ب نتیجه برسید…..خیلی از خانم ها مجبورند ک صبح تا شب بروند سر کار و دنبال فرصتی هستند ک روی خودشان کار کنند اما ب دلیل خستگی و ضیق وقت فرصتی ندارند….پس شما میتونید این فرصت رو ویژگی مثبتی در زندگی خود بدانید….و هر روز صبح ک از خواب بلند میشید خداوند رو ب خاطر این نعمت سپاسگزار باشید……پس همین تغییر زاویه دید میشه یک موردی ک میتونید ب آرامش بیشتری برسید و احساستون رو کمی بهتر کنید و طبق قانون احساس خوب =اتفاقات خوب….
شما موارد زیادی رو میتونید پیدا کنید کافیه ک خوب فکر کنید…
و یک پیشنهاد دیگه اینکه شما حتما یک دوره تمرینات کتاب معجزه سپاسگزاری رو انجام دهید در رسیدن ب ارامش و ورود نعمتها ب زندگی واقعا معجزه میکنه…
موفق باشید.
زیبا اشاره کردی به قانون وضوح از طریق تضاد. در قسمت اول صحبتت . آفرین
سلام خانم امانی عزیز، شما که خودتون استاد قانون هستید و چه فرصت خوبی برای خودسازی تو تنهائیت داری، تبریک میگم اول بخاطر درک خوب و دقیقتون از قوانین و دوم بابت فرصت خلوت کردن با خدای درونتون، بخدا گاهی من هر کاری می کنم تا تنها بشم تنها بشم و خدا صحبت کنم به نعمتهایی که داده و دارم فکر کنم، درسته شما قانون را فهمیده ایوگد و این خیلی عالیه حالا وقتشه به اون ها اعتماد کنید و باورشان کنید و به تمرینات استاد عمل کنید وقتی درون شما باور شما عوض شود محیط شما و آدم های ازگطراف شما چاره ای جز تغییر ندارند و یا از مدار شما باید حذف شوند چون من واقعا تجربه کردم، اوایل که با فایلهای استاد آشنا شدم و همیشه هندزفری به گوش بودم همسرم خیلی اعتراض میکرد ولی من باز به راهم ادامه دادم رو باورهایم کار کردم و یک روز بعد از 8 ماه کارکردن روی خودم یک درخواست عجیب از همسرم داشتم که گفت میشه دوره روانشناسی ثروت 1 استاد عباسمنش را برام تهیه کنی ?
منم که فعلا پولشو نداشتم گفتم 300 تا فایل رایگان از استاد دارم اون رو هم به وقتش می خرم و هدیه میدم بهش مطمئن باش، میییییییییی شود.
سلام دوست عزیز
شما خودت به قوانین آگاه هستی من فکر میکنم شما باید این باور رو تقویت کنی که شما در هر لحظه با ارسال فرکانس به جهان هستی (صحبت کردن نوشتن تجسم کردن و به یاد آوردن)در حال ارسال فرکانس به جهان هستی هستید و انرژی هوشمند که همه جا هست این فرکانس ها را به شکل شرایط و اتفاق ، ایده ، افراد وارد زندگی شما میکنه دوست من اینها شعار نیست واقعیت همینه وقتی شما میگی شعار یعنی بهش باور نداری که خودت در هر لحظه خالق زندگی خودت هستی کل داستان همینه و اگر شما جواب نمیگیری در باور های خودت دنبال آن باش و همیشه به احساس خودت توجه کن اگه احساس بدی داری حتما باوری نادرست وجود داره که باید تغیرش بدی
با آرزوی موفقیت روزافزون
تشکری دوست عزیزم سالاری جون عزیز
هماهنگی ذهن و روح چیست ؟
همه ما انسانها دو بعد داریم یه بعد مادی و یا ذهنی ک ذهن جایگاه شیطان هست و فانی و موقتی ست
و یه بعد دیگه داریم ک بعد روحی ما هست و ابدی و فنا ناپذیره
ما ب این جهان مادی پا گذاشتیم و خودمون خواستیم بیایم تا روحمون جسم رو تجربه کنه و جهان مادی رو
اما بعد جسمی یا ذهنی ما نیاز داره ک دائم با بعد روحی ما ارتباط برقرار کنه و متصل بشه تا احساس خوبی داشته باشیم و در مدار نعمت و ثروت قرار بگیریم
ازون طرف بعد روحی و یا خدای درون ما دائم و بی وقفه داره از ما دعوت میکنه ک بهش وصل بشیم و باهاش ارتباط برقرار کنیم و تنها این پیوستن ب انرژی منبع در هر لحظه هست ک میتونه ما رو ب احساس خوب درونی و آرامش برسونه و بعدش اتفاقات خوب زنجیر وار میفتن تا زمانی ک ما بتونیم وصل بشیم ب منبع و احساسمون رو خوب نگه داریم
تشکر از جواب زیبای شما
فقط میشه این موضوع رو بیشتر توضیح بدین(ما ب این جهان مادی پا گذاشتیم و خودمون خواستیم بیایم تا روحمون جسم رو تجربه کنه و جهان مادی رو).این که خودمون خواستیم؟!! درک نمی کنم!!
سلام خواهر گرامی
سوالت متعلق به چهار سال پیش است و امیدوارم که اکنون که این را می خوانی در یک درجه بسیار خوبی از زندگی باشی، انسان هیچوقت نمی تواند سپاسگزار نباشد حتی اگر زیر زمین یا بالای آسمان ها به حبس سر برد چون حداقل اش نعمت حیات را دارد، نعمت تنفس را دارد نعمت دیدن و شنیدن را دارد این تن تنومند و سالم و قدرت تفکر را دارد.
یا به عبارتی بگویم که خدا را دارد، قوانین را دارد قوانینی که فقط خودمان می توانیم خالق زندگیمان باشیم
سلام دوستم
من هم اکثر روزها خونه هستم..خیلب کم پیش میاد برم بیرون…حتی ممکنه ماهی یکبار!
من عاشق حیاط و باغچه ی خونمونم…عاشق خوابیدن توی حیاط و زل زدن به اسمونم
البته هروقت دلم بخواد هم بیرون میرم و لذت میبرم.اما میخوام بدونید توی خونه هم کلی فضا واسه لذت هست
شما با صحبتتون کاملانشون دادید تمرکزتون روی ناخواسته عاس..روی منفیاس..من نمیگم در ابتدای کار به نکات مثبت نگاه کنید..بله در شرایط شما این کار سخته و بنظرم شاید بهتون فشار بیاد
بنظر من توجهتون رو روی مسائلی بزارید که اصلا شاید حس خاصی بهش ندارید.یا کمی حس خوب دارید..مثلا به وسایل خونتون..به خاطرات گذشته تون..آلبوم عکساتونو ببینید…خیلی هاطرات بچگیتونو زنده کنید…چه خوب چه بد…موزیک گوش کنید..به اسمون نگاه کنید…به همسایه هاتون فکر کنید…به عروسکای بچگی
و هزاران چیز دیگه….
و کم کم اینطور توجهتون از مسائل منفی گرفته میشه…این تغییر در ابتدا خیلی کمه…
قطعا ما نمیتونیم یهو از نفرت به عشق بریم…یا از خشم به محبت
کتاب بخواهید تا به شما داده شود استرهیکس رو بخونید…بازه ی احساسی رو نشون میده…مثلا میگه از حسادت به خشم برید بعد به خودخواهی بعد به فلان بعد به ….تاااااا برسه به عشق
(این مثال بود)…اونوقت میفهمید که چطور باید عمل کنید و تغییرات حسی تون رو ایجاد کنید
موفق باشید
سلام من هم مانند شما در شرایطی هستم که خانه از شهر دور است و با وجود فرزندان فرصت هیچ گونه رفت و امد مهمانی و اینکه تنها جایی برم رو ندارم و بدون اجازه همسر هم جایی نمیتونم برم و چندین سال است شرایط سختی داشتم افسرده شدم و بسیار پرخاشگر و بسیار زندگی برایم طاقت فرسا بود دچار حمله عصبی بودم و ب روانپزشک مراجعه کردم تجویز کردند دوسال باید قرص مصرف کنی .
اما وقتی با استاد عباسمنش اشنا شدم و فایل های ایشون رو گوش دادم هر چقدر خاستم تغییر کنم نشد چون من از شرایطم ناراضی بودم مدام ناشکری میکردم و منتظر اتفاق و معجزه بودم و هیچ تمرین و هیچ عملکردی نداشتم فقط گوش میدادم الان بعد از دوسه سال شرایط زندگی من فرقی نکرده بچه ها هستند خونه دوره از شهر وهمونطوری ام اما یک مقدار حالم بهتره چون یاد گرفتم دوستان کانال ها اخبار عکس ها موسیقی ها و اتفاقات بد و منفی روبا شهامت حذف کنم نبینم گوش ندم مراقب ورودی هام هستم با کسی درد دل و ناله و گله و شکایت نمیکنم فقط در صورتی که سوالی دارم مشورت میکنم متوجه شدم تنهایی شرف داره تا اینکه من با یسری آدمهای منفی رفت و امد کنم و مدام ب من منفی بدند الان دارم روی خودم کار میکنم گوش میدم عمل میکنم و شرایطم عوض نشده ب اونصورت اما حال و احساسم خوبه و از کوچکترین چیز خدا رو شکر میکنم و عشق میورزم ب خودم ب زندگیم ب بچه هام .خب مسلما استاد میگه وقتی تو این چند سال خودتو ازار بدی بهتره یا در ارامش زندگی کنی .شاید از هر دو روش ب خاسته ت برسی ولی ببین تو این چند سال خودتو داغون کردی یا خودتو پرورش دادی و روحتو صیقل دادی .پیشنهادم اینه فقط و فقط روی خودت کار کن و روزی ده نکته رو در زندگیت پیدا کن وب خاطرش سپاسگزاری کن از خدا و ارزوهات رو ب خدا بگو ن ب کسی دیگه خاسته هات رو از خدا بخاه ن اینکه با کسی بحث کنی عشق بورز و ارام باش و زندگی رو زندگی کن .مطمعن باش با تغییر شما و ارامش شما قانون جواب میده و دنیا و مردمش تغییر میکنن عزیزم ارزوی شادی سلامتی و خوشبختی برای شما دارم از خدای مهربانی ها
عالی بود
ممنونیم
با سلام
دوست عزیز در مورد هماهنگی ذهن و روح از تجربیات خودم براتون مثالی میزنم، مدتی بود که در محیط کارم با یکی از همکاران به مشکل برخورده بودم در ابتدا موضوع رو بهشون گفتم و گفتم که این رفتار شما باعث اختلال در عملکرد من میشه اما ایشون نه تنها نپذیرفت بلکه شروع کرد به لجبازی، در مورد کاری که بهشون گفته بودم کمی رعایت میکرد اما در کل رفتارهای پرخاشگرانه داشت و به نوعی اذیت میکرد، مدتی به همین منوال گذشت، از این وضعیت خسته شده بودم و نمیتونستم رفتارهاشو تحمل کنم، هر روز حدود ۷ ساعت میدیدمش و تنش بین ما ادامه داشت. تا این که با این سایت آشنا شدم و سعی کردم روی خودم کار کنم حدود دو ماه بود که قصد داشتم هر جور شده با استفاده از قوانین این موضوع رو حل کنم اما خیلی مقاومت داشتم و همیشه چنین افکاری به ذهنم میومد: چطور احساس خوبی داشته باشم وقتی عمدا تو کارهای من دخالت میکنه، چطور خودم رو هماهنگ کنم وقتی گستاخانه با من صحبت میکنه و….
تا این که در نهایت تسلیم شدم و تصمیم گرفتم در همون لحظاتی که کنارم هست و داره به کارهاش ادامه میده احساسم رو خوب کنم. احساساتم رو از بد به خوب در موردش نوشتم و اون رو همون شرایط پذیرفتم. فقط سه روز این کار رو کردم تا اینکه به طور ناگهانی در عرض یک هفته از محیط کارم حذف شد و به بخش دیگه ای منتقل شد، هر چند تو اون یک هفته حسابی اذیت کرد ولی بعد از اون هم هر وقت که به خاطرم میاد سعی میکنم فقط خوبیهاش رو در نظرم بیارم و این تجربه خیلی بزرگی برام بود که ما باید در دل مشکلات به احساس خوب برسیم تا اتفاقات خوب برامون رخ بدند نه برعکسش.
شاد و سلامت باشید
سلام
ببینید من احساس میکنم شما در اون زمان یعنی ۴ ماه پیش که این سوال رو پرسیدید هنوز به قوانین ایمـــان واقعی ندارید که جواب میده یا نه
برای همین احساستون تغییر نکرده ، برای همین ذهن و روحتون تغییر نکرده
من اگر بخوام از تجربه خودم بگم باید بگم وقتی با این مباحث آشنا شدم به قدری اشتیاق داشتم که همش با گوش دادن این مطالب گریه میکردم و مشتاقانه فایلهای استاد و فایلهای شکرگزاری رو گوش میدادم تا آگاهیم بالا بره
من هم دقیقا مثل شما صبح تا شب تو خونه هستم . چون کارم در خونه و با سیستمه ! اما من زندگیم شده این مباحث . زندگیم شده درست کردن فایل های آموزشی و گوش دادنش ، و البته که به سمت مسیرهایی هدایت شدم که کسبو کار دلخواهمم در همین فضای مجازی راه بندازم
وقتی آگاهیت میره بالا با خودت هماهنگ میشی
وقتی عزت نفست میره بالا هماهنگ میشی
وقتی خدارو درک میکنی هماهنگ میشی
وقتی باورهات مثبته یعنی هماهنگی
پیشنهاد میکنم کتاب قدرت شگفت انگیز عواطف شما از خانم استرهیکس رو بخونید خیلی راحت متوجه موضوع هماهنگی میشید
در پناه خدا
سلام دوست عزیز
شرایطی که از این زن توصیف کردید همه فقط جنبه های منفی زندگی اون زن هست. همه ما در زندگیمون چیزهایی وجود داره که منفیه و نمیشه انکارش کرد اما میشه با توجه کردن به نکات مثبت توجهمون رو از منفی ها برداریم. نه اینکه منفی ها رو نابود کنیم بلکه اونها خودبخود محو میشن و دیگه سر راه ما قرار نمیگیرن. اگر این زنی که شما گفتید مدام بخاطر شرایطی که توصیف کردید احساس نارضایتی کنه و فقط و فقط همین چیزها رو از زندگیش ببینه در اینده هم همین اتفاقات در انتظارش خواهد بود. اگر میخاهیم واقعن تغییر کنیم باید بپذیریم که هر چقدر هم در زندگیمون شرایط بدی داریم باز هم چیزهای زیادی هست که بخایم بخاطرش سپاسگزار باشیم و هر چقدر سپاسگزار باشیم چیزهای بیشتری به زندگیمون جذب میشه تا بخاطرش احساس سپاسگزاری کنیم. این زن نمیتونه بخاطر سلامتیش خداوند رو سپاسگزار باشه؟ آیا سلامتی نعمت کمیه؟ اینکه دست هات سالم باشه و بتونی بنویسی، غذا بپزی، خودت رو آرایش کنی. اینکه پاهات سالم باشن و بتونی هر جا که میری خودت با پای خودت بری (تصور کن کسی رو که یک پا نداره و مجبوره با عصا بره، یا کسی که هر دوتا پاش فلجه و برای حتی دسشویی رفتن نیاز به کسی داره) چشمات سالم باشن و بتونی رنگ روزی رو که خداوند بهت هدیه میده ببینی و همینطور بقیه اعضای بدنت. اگه تفکر مثبت داشته باشی یک روز تمرکزت رو بذار روی سلامتیت اونوقت میبینی تا اخر شب که میخای بخابی مدام از خداوند سپاسگزاری میکنی که سلامتی. کتاب معجزه سپاسگزاری رو پیشنهاد میکنم بخونید و تمریناتش رو انجام بدید تا یاد بگیرید چطور رفتار سپاسگزارانه داشته باشید و کم کم میفهمید که با سپاسگزاری و داشتن احساس خوب چه چیزهای خوبی رو به زندگیتون جذب کردید که حتی فکرش رو نمیکردید بتونید داشته باشید
سلام دوست عزیز
راه اینکه ذهن و روح شما هماهنگ بشه اینه که روی باورهاتون کار کنید و من اینکار رو با فایلهای رایگان و کتابها شروع کردم.اوایل شاید یکم سخت باشه ولی ادامه دادن رمز پیشرفت هست.ادامه بدید و روی باورهاتون کار کنید.چون باورها که یه شبه بوجود نیامدن که یهو هم تغییر کن.باید کار بشه.باید تمرین بشه.این مهارت توجه به نکات مثبت خیلی مهمه.استاد در دوره راهنمای عملی در جلسه تغییر باور بهش اشاره دارن.وقتی در هر موضوعی و مکانی روی نکات مثبت متمرکز باشی باورهای بهتری هم برات ساخته میشه.
کتاب آیین دوست یابی برای بهبود روابط عالیه.یعنی واقعا من که خیلی خوب نتیجه گرفتم.
مهارت داشتن احساس خوب و توجه به نکات مثبت با تمرین تقویت میشه.شکرگزاری هم روش عالی ای هست برای این منظور.
سلامت و ثروتمند باشید.
سلام دوستان عزیز … طبق قانون نسبیت هیچ چیز بدی مطلق بد نیست … و به قول قران همراه هر سختی اسانی هست … حالا باید دید این سختی شما چه اسانی در پی داره ؟ ایا این تنهایی باعث میشه که شما به خودشناسی برسین ؟ ایا کمک میکنه که رسالت خودتونو در سکوت پیدا کنید ؟ کمی از همهمه دور باشید و تفکر کنید و رو خودتون و باورهاتون کار کنید ؟ …
خیلی ها هستند از این که مشغله دارن و فرصت ندارن رو خودشون کار کنن شاکی هستند … پس شما در دل سختی اسانی رو پیدا کنید … میبینید که وقتی نگاه و باورتون رو تغییر بدین شرایط هم تغییر میکنه … ما محکوم نیستیم که این زندگی رو با هر شرایطی داشته باشیم … چون خودمون خالق اصغر هستیم و میتونیم خلق کنیم … برای کسی که ایمان داشته باشه همون لحظه خلق میشه … شما در این فرصت سعی کنید اگاهی خودتونو از قوانین بیشتر کنید … رو باورها و نکات مثبت تمرکز کنید … طوری که فرکانس هم تغییر کنه … به حرف همسرتون و دیگران اهمیت ندین … کار خودتون انجام بدین … امتحانش که ضرر نداره … از نتایج شگفت زده میشین ….
شاد و سعادتمند باشید