سلام دوستای مهربونم
ممنون میشم تمام ترمزهای خودتون رو در مورد رابطه عاشقانه بنویسید. اگر ترمزی هم نبوده و باور قدرتمند کننده ساختین اونارو هم بنویسید.
ی سوال هم در مورد باور فراوانی دارم. ایا لازمه حتمن این باور رو بسازیم که از فرد رویایی من خیلی زیاده و افراد زیادی دوست دارن با من ازدواج کنن؟
من ی ترمز وحشتناکم داشتم ک فکر میکردم باید 100نفر بیان و برن تا شاید یکیش دقیقا فرد مورد نظر من باشه و این باور رو بجاش ساختم که وقتی من خالقم نیازی نیس و میشه فقط ی نفر بیاد ک خودش باشه
از طرفی، قبل از اشنایی با قانون، از توجه زیاد ادما بهم و افراد زیادی که دوست داشتن (ب نوعی) با من رابطه داشته باشن، خسته شده بودم و اصلا دوست نداشتم دیگه اون وضعیت رو…
اومدم این باور رو ساختم که” دیگه کسی حق نداره و جرات نداره به من نزدیک بشه الا فرد رویاییم”. این باور رو ساختم که “من خیلی خیلی سطح بالایی دارم و فقط کسی که در بالاترین سطح ارزشمندی و لیاقت باشه و تمااااام ویژگیهای مورد نظرم رو داشته باشه میتونه وارد زندگیم بشه”. و گفتم خداجون اصلا دلم نمیخواد آدمای زیادی بخوان با من رابطه داشته باشن. نه دوست دارم و نه نیاااازی دارم که مثل بعضیا باهاش احساس ارزشمندی بکنم و ب خودم افتخار کنم و ببالم!!! فقط ی نفر. دوست نداشتم باور فراوانی “ب این شکل” بسازم. و اتفاقی که افتاد ب طرز عجیبی دیگه هیچ ادمی سمتم نیومد. تاکید میکنم هیچ آدمی. و من خیلی خیلی خوشحال شدم و هستم ازین قضیه. چون خیلی آرامش دارم.
کار بدی نکردم که ؟
منتظر ترمزهای قشنگتون هستم خخخخخ
سپاسگزار از همگی
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
سلام آیدای عزیز
من یادمه تا شش ماه پیش این باور رو داشتم که رابطه داشتم با یه دختر جز وقت تلف کردن نیست (چون اینو باور کرده بودم) و دوستایی هم که میدیدم رابطه دارن ، فقط جز یسری پیام بی محتوا رد و بدل کردن کاری نداشتن! یه باور اشتباه دیگه ایم داشتم این بود ممکنه وارد رابطه بشم و اون دختر بعد از جدا شدنمون ضربه عاطفی بخوره
ولی شش ماه پیش این باورا رو تغییر دادم و گفتم انقدر رابطه های قشنگ بدون وابستگی هست که فقط خدا میدونه و منم میتونم این روابط رو داشته باشم البته به شرط و شروطی!
اینکه فردی که وارد رابطه میشه باهام باید باهم همفرکانس باشیم و خلاصه زیباترین شکلی از یه رابطه که میتونه وجود داشته باشه برای من رقم میخوره.
ولی هنوز اون فرد وارد نشده و من دست به دامن برنامه های دوستیابی شدم(خخخخ)
احتمال میدم باور مخربی داشته باشم در این موضوع
امروز یه فکری اومد تو ذهنم که خندم گرفت ولی خب بنظرم ایده خوبیه : کاش استاد یه اپ میزد بچه های عباسمنشی راحت تر بتونن باهم ارتباط برقرار کنن که منجر به ایجاد رابطه هم میشه( چه بهترم که فرکانسا بهم نزدیکتره!)
دوست خوبم ب اسم سوال دقت کنید: رابطه عاشقانه و ازدواج
اینجا برای افراد در شرف تاهله خخخخ
ن افراد در شرف خوشگذرونی خخخخ
به نام خدای مهربان
آیدا جان یه دختر عمه دارم فول انرژیه تو عشق ورزیدن یعنی این دختر از بچگی هم همینطور بود و همیشه تو رویاهامون از همسر آینده صحبت میکردیم ایشون ومن پایه حرف زدن بودیم و اون تا دختر عموهام شبایی که پیش هم بودیم میخوابیدین وما به اونها میخندیدیم ???
ما از ارزوهامون میگفتیم چه عشقی داریم چه کارها انجام میدیدم.البته یه چیزی صادقانه بگم تو بحث رابطه جنسی هم ما باهم حرف میزدیم وایشون مثل من عاشق این رابطه زیاد بودن .
یه الگوی زیبا برای منه دختر عمه ی خوشگلم واقعااا بعد ۶،۷سال وقتی هنوز داره نکاه میکنه وحرف میزنه احساس میکنم پر عشق وشور همون روزای اوله یه پسر خوشگل وزیبا هم داره خداروشکر که این همه با همسرش خوشبخته .
دوست دارم برم دوباره ازش بپرسم از رابطه ش ونحو ه ی تفکری که باعث این هیجان وعشق شده چون خیلی به خودم کمک کرده و به بقیه دوستانم کمک بشه
.شااد باشید ? از جمله ی که به دوستمون هم گفتیم کلی خندیدم ????????
ازدواج و رابطه واقعا مگه فرقی دارن؟
۹۹٪ آدمای روی زمین فکر میکنن وقتی ازدواج میکنی رابطه باید یه شکل دیگه به خودش بگیره و برای خودشون سخت میکنن و کلی هم توقع میاد وسط زندگی!
من توی کامنتای دیگمم گفتم که خدا انقدر ساده گرفته روابط رو ولی ما فکر میکنیم باید حتما صیغه خونده بشه و از طرفی هم بحث خواستگاری و نامزدی به اصطلاح دگرگون شده هست که در اصل با سنتیش هیچ فرقی نداره!(البته قشر کمی هستن که دیگه اینطور نیستن)
شناختن همدیگه ابتداییترین کار ممکن برای داشتن رابطه(یا همون سنتیش که میشه ازدواج) هست ولی خب واقعا دوست دارم بدونم چند نفر از بچههای سایت اینطوری روابطشون رو شروع کردن.
من اصلا به نوع رابطه استاد توجه نمی کردم و خودم رفتم تحقیق کردم و فکر کردم چه در قرآن چه در باورهام و دیدم که رابطهای که استاد دارن دقیقا همون چیزایی هست که من بهشون رسیدم.
البته حق میدم که برای بعضیا اصلا دوست دختر و دوست پسر معنای بدی میده ولی قبول کنیم اگه این نوع روابط رو تجربه نکنیم باید از همون از همون راه ازدواج سنتی پیش رفت.
البته اگر حرفای من رو بهش چاشنی “باور درست در رابطه” اضافه کنیم اون وقته که یه رابطهی قشنگ و پایدار (البته نه عمری!) داریم.
برای من واقعا زیباتره با شخصی که خودم شناختمش رابطه داشته باشم نه با شخصی که بعد خوندن صیغه “به اصطلاح محرمیت” بشناسمش!
شاد و آرام و موحد باشید
سلام آیدا جان
من همیشه “به طور کلی” باورهای مثبتی درباره ی ازدواج داشتم اما وقتی با قانون آشنا شدم از خودم پرسیدم پس چرا با وجود اینهمه باور مثبت من تجربه ای از رابطه ندارم؟ و جوابی که به ذهنم رسید انگار یه چراغ بزرگ و پرنور تو ذهنم روشن کرد که هم مربوط به پول میشد هم عشق و ازدواج. ترمز من مربوط به عشق و رابطه و ازدواج نیست، بلکه مربوط به خودمه. برای همین این ترمز به همه ی باورهای مثبت من غلبه کرده بود. داستان اینه که من فرزند آخر خانواده و به قول معروف “ته تغاری” هستم. این کلمه ی ته تغاری یه بار منفی داره که باعث شده من سالهای سال باور کنم که “برای من تجربه ی رابطه و به خصوص ازدواج زوده و حالا حالاها وقت هست که برام اتفاق بیفته!” در واقع، شیوه ی تربیت فرزند آخر معمولا طوریه که فرزند باور میکنه که تجربیات “آدم بزرگها” براش زوده! و این ترمز بسیار مخفی بود طوری که وقتی پیداش کردم انگار رمز یه معمای بزرگ رو پیدا کرده بودم و خیلی خوشحال بودم که حالا میتونم پامو از روی ترمز بردارم. من الان هیچ گله و ناراحتی از پدر و مادرم به خاطر نوع رفتارشون ندارم. اونها قصد داشتن به من محبت کنن. مسئولیت زندگیم با خودمه. الان که دارم مینویسم احساسم نسبت به خودم تغییر کرده. اما به تازگی فهمیدم که این ترمز به شکل دیگه ای داره به کارش ادامه میده. ذهن من گاهی از خود قانون برام ترمز میسازه و این ترمز هم به این شکل برگشته که “من دارم تکاملم رو طی میکنم پس هنوز وقت هست!” چند روزه دارم به خودم میگم درسته که داری تکاملت رو طی میکنی ولی این تکامل فرکانسیه نه الزاما زمانی. این تکامل نباید تا ابد طول بکشه :) قرار نیست اینقدرها هم که تو فکر میکنی طول بکشه تا در مدار مناسب قرار بگیری… بسپر به خدا و روی باورهات کار کن و زمان هم تعیین نکن اما بدون که خدا میتونه تو رو سریعتر از چیزی که الان فکر میکنی به خواسته ات برسونه. کامنت زینب مظاهری درباره ی ازدواجش خیلی داره بهم کمک میکنه که پامو از روی این ترمز بردارم. صحبتهای استاد درباره ی سیل هم خیلی کمکم کرد. اونجا که استاد گفتن مهم نیست چند سال و چقدر وضعیت خراب بوده، خدا میتونه در کمترین زمان همه چیز رو جبران کنه(البته به شرط ایمان)
البته این باور منفی روی پیشرفت مالی من هم تاثیر منفی گذاشت.
به نظرم این مسئله چیزیه که کمتر راجع بش صحبت شده. اینکه ذهن ما از قانون ترمز میسازه! گاهی فکر میکنیم ترمز از بین رفته ولی به شکل دیگری هنوز وجود داره.
به نام خدای عزیز
فائزه جان دوست قدرتمند وبا عزت نفسم از خوندن کامنتت خیلی لذت بردم عزیزم میخوام کپی کنم چون احساس میکنم به ترمزم نزدیکتره .
با سپاس وعشق فراوان ? امیدوار کنار یه آدم با لیاقت مثل خودتون شمارو ملاقات کنم بانو ?
در پناه خدای عشق??
احسنت واقعا لذت بردم خانوم زاهدی عزیز.مخصوصا اونجا که گفتین تکامل فرکانسیه نه الزاما زمانی واقعا گاهی ما از قانون تکامل برداشت متفاوتی داریم و فک میکنیم باید عمر نوح کنیم تا به خواسته برسیم و تکاملمون طی بشه در حالی که اینجور نیس اکه ما واقعا هماهنگ و هم فرکانس با خواسته باشیم و مانع ذهنی (ترمز) نداشته باشیم یا زور ترمز به این جنس فرکانس خواسته ما نرسه خیلی زود نتیجه رخ میده. متشکرم از شما بهم یادآوری شد.
طیبه جان سلام. چشمام قلب قلبی شد با خوندن کامنتت :) ایموجی رو اینجا ندارم که بذارمش. خیلی مهربونی و محبت داری. ممنونم ازت. خوشحالم که کامنتم باعث شد یه ترمز پیدا کنی. انشاالله پاهامونو از روی این ترمزها برداریم همگی :)
منم خیلی دوست دارم دوستان جدیدم در این سایت رو از نزدیک ببینم. انشاالله در بهترین وقت این اتفاق میفته.
…
آقای کرمی سلام.
خوشحالم که کامنتم براتون مفید بوده. راستش این موضوع که تکامل فرکانسیه نه زمانی خودم تا چند وقت پیش نمیدونستم و از دوستان تو این سایت یاد گرفتم. خیلی مسئله ی مهمیه و حدس میزنم ترمز خیلیها باشه. امیدوارم پاهاتون همیشه روی گاز باشه :) موفق باشین
با سلام خدمت خانم زاهدی و سایر دوستان بزرگ
خیلی خوشحالم که در این جمع وارد شده ام و تازه دارم مفهوم زندگی رو درک میکنم
من هم مثل شما ته تغاری هستم و اصلا فکر نمی کردم که چنین باور منفی هم وجود داشته باشه الان که کامنت شما رو مطالعه نمودم فهمیدم که من هم منتظر بود تا بزرگترها ازدواج کنن بعد من تازه وارد رابطه بشم.
با مطالعه کامنت های بچه ها دارم به تک تک باورهای منفی پی میبرم.
موارد دیگه از این باورها
باید پول خرج کنم
ترس از شروع صحبت
توی کار من رابطه داشتن اصلا خوب نیست
اگه منو بیرون با جنس مخالف ببینن برام زشته
دختر خانوما از ی شخص تپل خوششون نمیاد
من زیاد شوخ طبع نیستم
یا بسم الله چقدر باور منفی داشتم
اینها رو تازه کشف کردم البته ی جورایی از کامنت خانم زاهدی الهام گرفتم برای همین اینجا نوشتم
تشکر می کنم از کامنت زیباتون
با تشکر محمد رسول
سلام اقای محمد رسول ورودتون رو به این سایت مقدس و شگفت انگیز خوش امد میگم
بهترین هدیه رو خداوند در ابتدای سال به شما دوست خوبم تقدیم کرده
عمق بی انتهای ارزوهاتون رویایی است دست یافتنی
سلام آقای “عزت و شجاعت”
خوشحال شدم که کامنتم باعث شد شما هم ترمز مشابهی رو پیدا کنید.
در مورد اینکه مردم از شخص تپل خوششون میاد یا نه، من به یه نتیجه ای رسیدم. ما باید فراوانی سلایق مردم رو باور کنیم. من خانومهایی رو میشناسم که با مرد چاق ازدواج کردن. مردهایی رو دیدم که با خانم چاق ازدواج کردن. برعکسش هم هست. تنوع سلایق خیلی زیاده. زیبایی و جذابیت از نظر هر کسی متفاوته.
عزیزم مرسی ک نوشتی
در مورد این مضووع ک باورها میشن ترمز، این کاملا طبیعیه. و خیلی خوبه ک زود بهش رسیدی و مراقبشی
من ازنی نمونه ها زیاد داشتم… ولی خب استوپ نمیشم..کشفشون میکنم درستشون میکنم و ادامه میدم
سلام فائزه جان من بعد از 9 ماه عضویت تازه دارم میفهمم باورای غلط یعنی چه و اینو از تو صحبتای شما عزیزان فهمیدم مخصوصا کامنت بسیار ساده و بی ریای آقای عزت و شجاعت .و تازه دارم می فهمم که خدا می دونه من چقدر باور های غلط دارم که باید بشینم بنویسم و روشون کار کنم که اینی که هستم دیگه نباشم و چقدر خدا را شاکرم که من و بین شما گذاشته .البته من هنوز تکلیفم با خودم معلوم نیست نمیدونم چی میخوام از زندگی .چیکاره می خوام باشم .با خودم چند چندم البته من الان چهل سالمه ولی هنوز متاسفانه راهمو پیدا نکردم و مثل بچه های بیست ساله فکر می کنم و بزرگ نشدم اما با خوندن کامنتای زیبای شما دارم می کنم بتونم راهمو پیدا کنم و در سکوت نمیرم
سلام دوست عزیزم
واو عجب ترمزی عجب باوری اصلا یه دریچه به روم باز شد اینکه ممکنه از قانون هم واسمون ترمز ایجاد شده باشه دقیقا منم همین ترمز رو توی بحث مالی دارم و همیشه فکر میکنم تکامل ام باید زمان زیادی طول بکشه در صورتی که واقعا کلا تکامل فرکانسیه نه صرافا یه ماه دوماه یا هر چند وقت که فکرشو می کنی
واقعا ازتون سپاس گزارم دوست عزیز
سلام فائزه عزیزم امیدوارم هرجای این کره خاکی که هستی خوش و خوشبخت باشی.
چقدر این کامنت شما به من اگاهی داد. اگاهی هایی که قبلا بارها و بارها شنیده بودم و خونده بودم ، اما درک نکرده بودم! اما نفهمیده بودم!
و این روان نوشتن شما چقدر به درک بهتر من کمک کرد!! و خدا می دونه که چه لطف و کمکی به من کردی با همین جملاتِ تکامل لزوما زمانی نیست و فرکانسیه …
الهی که خیر و برکت بباره در زندگیت
دوستت دارم
سلام فائزه عزیز.
آخ که این باوری که ازش حرف زدی (راجع به تجربه آدم بزرگ ها) چقدر حرف دل منم بود. یکی از اون باوراییه که فقططط کسی که باهاش زندگی کرده درکش میکنه.
من یک ساله که پی به این باورم بردم و دارم روش کار میکنم. چون باور جامع و شاملیه، برای من وقت برده. البته اوایل با قانون مثل الان آشنا نبودم و الان کاملا روند صعودی دارم و دیگه دارم کم کم محو و نابودش میکنم که ایشالااااا سایه اشو برداره از سر همه حوزه های زندگی من :))
البته از حق نگذریم، همین باور، یه سری مزایا هم داره. مثل احساس جوونی (بیشتر از هم سالان) و همچین چیزایی.
این که ذهن از قانون میتونه ترمز بسازه را قبول ندارم. اینطور نیست. من اصلا چنین تجربه ای را نداشتم و ندارم و قبولشم ندارم.
من قبل از پاسخ به این پرسش یکی دیگه از پرسش های شما رو خوندم و پاسخ دادم هر دوجا یه حرفی تکرار شده
اینکه بقیه از شما انتظار ندارن این سوالارو بپرسین
من واقعا اگه با این دید نگاه کنم که ما خالق زندگیمون نیستین اون آدمارو مورد قضاوت قرار میدم که چرا این حرف به شما زدن و چه دلیلی داره این حرف بگن چون ما هر لحظه درحال پیشرفتیم
و وقتی طبق قانون به این حرف فکر میکنم مطمئنم این حرف شما خلق کردین
آیدا جان ته ته وجودتون خودت سرزنش میکنی که با وجود این همه درک چرا تا الان به خواستت نرسیدی
منم اینجوری بودم و این حرف همش تکرار میشد که تو که با عباس منشی چرا هنوز هیچی نداری
گاهی اونقدراهم سخت نیست یه سوال سخت حتما نباید یه جواب طولانی سخت داشته باشه
پس دنبال سخت حل کردن مسائل نباشیم بهتره
دوستت دارم دوست عزیزدلممممم
خیلی خوبی و خیلی جیگری
مطمئنم اونقدر باورهات عالیه و ریشه داره تو وجودت که به زودی نتایج به راحتی وارد زندگیت میشه
دوست عزیزم من اصلا ازینکه بهم گفتن این سوال از شما بعیده نرنجیدم!!
چون اول حرف هیچ کس برام مهم نیس. اگر بووود مطمئن باش نمینوشتم. من تجربه سوال مشابه این رو یک سال پیش داشتم. ک چقدر همه سرزنشم کردن..
بخدا اگر مهم بووووود از همون درس عبرت میگرفتم نمینوشتم.
بخدا اصلاااا برام مهم نیس…
اصلا وقتی مینویسن از شما بعیده من بیشتر خوشحال میشم و بخودم افتخار میکنم…
راست میگن که هیچ چیزمعنایی نداره الا معنایی ک ما بهش میدیم.
مرسی ک اینهمه مهربونی. مرسی ک دوس داشتی بهم کمک کنی. مرسی ناز نازان. بوس بوسی
آیدا خانوم من به شخصه از نظرات شما کمال استفاده رو بردم حتی یه پاسخ شما اصلا مسیر منو عوض کرده بهم چنان تلنگری زده که نگو واقعا خدارو شکر که دوستانی مثل شما وجود دارن و این خود نعمت خداس که باید شکرش رو بجا آورد . و اما این خود جسارت شما برا پرسیدن هر سوالی خودش قابل تحسین و یه نوع محک زدن عزت نفستون که نگرات نظر و قضاوت دیگران نسبت به خودتون نیستی. به نظرم خود این دیدگاه که ماها اکثرمون داریم که عه فلانی رو ببین با فلان مدت سابقه داره فلان سوال میپرسه خودش اصلا برا تمام بچه های سایت یه ترمز قوی هستش که اجازه پیشرفت نمیده چرا که ترس از قضاوت و از طرفی غره شدن به اینکه من استادم و درکم بالا و توقعات از من زیاده این خودش یه ترمز خیلی قوی در بین بچه ها میتونه باشه. اصلا کار جهان اینجوری نیس هر کسی داره تکامل خودش رو بنا به ظرفیت خودش و با اشکال مختلف طی میکنه که باز برمیگردیم به ظرفیت وجودی آدما و باورهاشون در زمینه های مختلف مثلا ممکنه سوالی که من در حوزه روابط بپرسم برا شما خنده دار بیاد چرا که شما احتمالا تو اون حوزه پاشنه آشیل کمتری دارید یا باورهای قوی دارید در اون حوزه و یا مثلا من باورهای قوی در مورد ثروت داشته باشم و سوال شما برا من در اون زمینه بدیهی باشه بخاطر ترمز شما در مورد ثروت. پس اینو خطاب به تمام دوستان عزیز میگم که اصلا اینطوری نیس هدایت جهان که ما بیایم حالا به هر دلیلی از جمله اینکه چون مدت زیادی تو سایت هستیم سوال ساده ای نپرسیم بستگی داره به باور آدما در اون مورد و تکاملشون. اصلا اینجا با کلاس درس یکی نیس ما اینجا برا کسی درس پس نمیدیم ما اینجا هستیم که به کمک هم و با یاری الله رشد کنیم و پیشرفت کنیم و این فضا رو خدا برای ما فراهم کرده با یکی از دستان خودش استاد عباس منش وسلام. موفق و پیروز باشد . لیاقت بهترین هارو دارید .
سلام اقای کرمی
از لظف شما سپاسگزارم
افرین ب شما ک ب این نکته پی بردین
اتفاقا وقتی این سوال رو نوشتم گفتم این سوال اصلا ی محکی برای عزت نفس بچه هاست. میتونه ی تمرینی باشه ک هرکسی بدونه چقدر حسارت داره برای پاسخ دادن بهش
بازم من ب این موضوع مهم شااره کنم
درک قانون ی بحثه
پیدا کردن ترمز ی بحثه
اجرا و عمل ب قانون ی بحث دیگه
من فقط خواستم تو پیدا کردن ترمزها بهم کمک کنیم همین.
ماشلا چقدر بچه هااا توی دیدگاها فعالن و چقدر ددیگاههای طولاین مینویسن خخخخ
سلام بر آیدا خانوم عزیز دوست هم فرکانسیم. یکی میاد آدمی زاد بودن ما رو دلیل بر ناراحتی میدونه خخخخخخخخخخخخخ اون یکی منم دوست شما و اصلا و ابدا منظور خاصی نداشتم به قول خودتون فضا فضای واقعی نیس و این سوتفهام ها طبعیه . من هر چی هم گفتم ابتدا یادآوری به خودم بوده و بعد لزوما نه شما شاید یه کسی دیگه یه تلنگری باشه براش.همین طور که این کامنت شما اینجا چقدر باعث شد یه عده ای حداقل حداقل فکر کنند. و اما ترمز های من تو روابط اونم حالت خاصش (عاشقانش) 1 – من یه چن تا روابطی که تجربه کردم و هر کدوم این درس و بهتره بگم این ترمز رو برام قشنگ واضح کردن اونم اینکه من رو خدا حساب باز نمیکردم و دقیقا رو اون آدم حساب میکردم و احساس خوب خودمو به اون وابسته میکردم و دقیقا از همون آدم ضربه میخوردم (شرک و حساب روی غیر خدا) 2 ترمز دوم من باور کمبود بود فک میکردم من باید دنبال یه دختر خوب باشم و تلاش فیزیکی باید انجام بدم تازه اونم اگه باشه. 3 – اهمیت بیش از حد برا ظاهر بخاطر جلب توجه آیدا خانوم من آدیمی هسم که به ظاهر خیلی اهمیت میدم همیشه میگم هم خودم و هم شریک زندگیم باید آراسته و خوش پوش و خوش بو باششه خلاصه شیک باشه (خودم که خیلی شیکم) خخخخخخخخخخخخ واقعا هستم. ولی قبل از این با این نیت به خودم میرسیدم که به چشم بیام در حقیقت من عزت نفس نداشتم و خدا رو شکر بعد از آشنایی با این قانون باورم عوض شد و به خودم میرسم فقط بخاطر خودم 4 – احساس عدم لیاقت میکردم و میگفتم اووووووووووووه فلانی و ما بابا اون خانواده اش مایه دارو و فلانه ما کجا اونا کجا. و اما ترمز اساسی من احساس گناه بود و روابط بین دختر و پسر رو گناه میدونسم و فک میکردم خدا دوس نداره و خدا رو شکر اونم رفعش کردم. آیدا خانوم من الان دارم رو این ترمزا کار میکنم و اون رابطه ای رو که لایقش هستم رو میسازم ویژگی های مورد علاقه خودمو و خدا رو شکر چندین مورد وارد زندگیم شده و نشنونه هم دیدم ولی خب در نهایت رها هستم میگم به وقتش عالی ترش میاد و خوشحال میشم که میتونم خلق کنم و من خالق زندگی خودم هستم . (جلسه 10 راهنمای عملی خیلی کمک کننده س) . دوست عزیز و هم فرکانس من آیدا خانوم انشالله به هر چی میخوای برسی و شاد و پیروز باشی
سلام اقای شهرام
عهههه یعنی من با شما دعوا کردم؟ خخخ
دعوام ولی مهربونانه بودش ??
ولی خب راست گفتم دیگه خخخخ
برای تزمرهای قشنگتون خخ سپاسگزارم.
اون خطای اخر این حسو بهم داد ک منتظرین یکی بیاد خواستگاریتون خخخخ
ولی خب حتما امکان داره: قانون فراوانی خخخخ
ایشالا ی کیس مشتی و پُر پروپیمون خخ
سلام خانوم آیدا خانوم سپاسگذارم از شما این سوال اتفاقا باعث شد تا یادآوری بشه برام ترمزهام ممنونم و فقط خواستم سوتفاهم نشه مرسی از شما.
در ضمن خواستگار که گفتین شدیدا زیادن ولی هم فرکانس نیستن خخخ. از اونا اصرار از من انکار.
بازم سپاسگذارم بابت سوال خوبتون. انشالله در پناه الله یکتا و همراه با یه کیس عالی موفق و غرق در لذت و آرامش باشید.
سلام آیدا جونم خوفی؟
آیداجان عنوان سوالتتون خیلی خوب انتخاب میکنید ولی متن سوالتون اون کلیت نداره و بیشتر درگیر جزئیات هست
اگه سوال فقط درباره ترمزها بود و رفع کردنش به نظرم عالی تر بود
خب درباره باور فراوانی توی روابط دقیقا اینطور نیست که مابگیم خبمن دلم میخواد با بی نهایت فرد باشم باور فراوانی به این خاطر که ما این فرکانس ارسال کنیم که خب من خیلی ارزشمندم و بی نهایت فرد با ارزش هم هست که ویژگی هایی که میخوام دارن حالا اون یه نفری که میاد توزندگیت بهش وابسته نمیشی
یه مثال میزنم
تو بحث ثروت اگه خدارو به عنوان منبع ثروت و نعمت باورنداشته باشیم و فراوانی قبول نکنیم خب یه هزارتومنی که میاد سمتمون دودستی میچسبیم بهش و نگهش میداریم برای روز مبادا
خب تو روابط هم اگه فراوانی باور نکنیم میچسبیم به اون فرد و وابستگی ایجاد میشه و بووووووم تموم شد و رفت
پس باور فراوانی عالیه
سعی کن فکرت نسبت به آدمایی که روابط سطحی زیاد دارن مثبت کنی و دیدت تغییربدی وگرنه مطمئن باش تو این شرایط قرار میگیری و جهان بهت ثابت میکنه که ببین روابط سطحی با آدمای زیاد قرار نیست بد باشه یا اینکه تو حست نسبت به خودت بد بشه بلکه در هر حال باید حست به خودت خوب باشه
وگرنه جهان آزمایشش ازت میگیره و تا قبول نشی و حست به خودت خوب نشه و دراون مورد به آرامش نرسی ولت نمیکنه
پس قبل آزمایش ثابت کن که شاگرد خوبی هستی
خب شما ویژگی های مورد نظرت بنویس فراوانی باور کن مهم ترین رابطت رابطه با الله باشه اون فرد خدامیاره تو زندگیت و اینقدر خوب و خوش و شادین که اصلا این فکرا پیشت بی اهمیت ترین افکار میشه
هدفتون هم از رابطه فقط هدف خدا از ازدواج باشه
سلام عزیزم. سوالم همون عنوان سوال بود.
سوال ن 2بخش داره. ک بخش اولش همون عنوان سواله.
بخش دوم هم بیشتر جنبه مزاح داشت. چون ادم شوخ طبی هستم و خیلی شوخی میکنم فکرامم پای سوال نوشتم… والا ن مساله ای بود برام ن دنبال چوابی بودم
اما نمیدونم چرا بجای اصل ، او قسمت حاشیه بلد شده برای همه!!
کاش شما روی اصل تمرکز میکردین و ترمزهای خودتونو مینوشتین.
سلام آیدا جونم
من تجربه خودمو از پیدا کردن فرد مورد علاقم مینویسم ان شا الله سودمند باشه برات
راستش من درست همون چیزی رو جذب کردم که هم خصوصیاتی که دوست دارمو داره هم از چیزهایی که دوست نداشتم و میترسیدم داره ولی واقعا دوستش دارم
قبل اشنایی من با عزیز دلم دوستایی داشتم که قصدم باهاشون ازدواج نبود و در این روابط گاها اذیت میشدم یک روز کلا همه روابطمو با این افراد تموم کردم هر اثری هم ازشون رو نابود کردم از شماره عکس پیام کادو همه چی حتی سعی کردم ذهنمو مشغول کار بکنم ولی خصوصیات کسی که دوست داشتم رو واضح میدونستم و هر صحبتی هم میشد با دوستای دیگم من خصوصیاتی که مد نظرم بود رو میگفتم ودر موردش صحبت میکردم مثلا از پسرهای عاقل و پخته خوشم میومد . میگفتم من دوست دارم با پسری ازدواج کنم که مثل بچه ها رفتار نکنه یا مثل جونای امروزی ، دوست دارم یجورایی مرد باشه واس خودش که همینطور هم هست خداروشکر یا مثلا میخواستم خیلی دوستم داشته باشه و ابراز علاقه کنه چون دختر فوق العاده احساسی هستم یا مثلا خواستم این بود کاری باشه اهل تلاش و پشتکار باشه و دنبال پیشرفت و همینطوره یا دوست داشتم احترام بزرگ تر ها رو داشته باشه و دقیقا همینطوره و خواسته بودم عقایدش با من یکی باشه همینطوره یا خواسته بودم از نظر چهره شبیه هم باشیم و بازم همینطوره خواسته بودم رفیق باز و دختر باز نباشه دقیقا همینطوره خواسته بودم هدف مهاجرت داشته باشه همینطوره و…
از ترس هامم مثلا دوست نداشتم قبلا عاشق شده باشه ولی عمیقا عاشق کسی بوده یا مامانی نباشه یخورده هست که با صحبت در موردش حلش کردیم و…
میگم که توجهت روی ترمزها نزار به چیزهایی که میخوای توجه کن و با تجسم اونارو برای خودت واضح کن و رهاش کن خود ترمز ها بهت نشون داده میشه در مواجهه با افراد و تو به خواستت نزدیک تر میشی تکاملی عجله داشته باشه حست بد میشه و بیشتر دورتر میشی خلاصه درست وقتی که فکرشم نمیکنی فرد رویایتو پیدا میکنی درست مثل من ما هردو به این که خدا مارو بهم رسونده ایمان داریم .
امیدوارم در پناه الله یکتا خوشبخت و خوشبخت ترو خوشبخت تررررر بشی عزیزم
ایدا جون منتظر خبرای خوش ازت هستمااااااا
عزیز دلم خیلی خیلی بهت تبریک میگم
بخدا وقتی کامنتتو خوندم نیشم تا بناگوش باز شد. خیلی خیلی برات خوشحالم ک رابطه عاشقانه داری. خیلی بیشتر ازونچه ک فکرشو بکنی.
ی عالمه بوس بوسی برای تو. نصفشم بده عزیز دلت خخخخخ
سلام آیدا جونم
فدات بشممممم قربون خنده ات بشم ( قربون نیشت تا بنا گوش) ?????????
آیدا دیروز یهویی نمیدونم چیشد گفت تموم کنیم ??? اصلا حالمو داغون کرد تعجب کردم چرا چیشد نمیدونم چرا این اتفاقات برای روابطم میافته خیلی غیر مترقبه بود
من چند روزه دارم جدی مراقبت میکنم احساسمو که خوب باشه به پیشنهاداتی که تو سوالم در عقل کل داده بودند عمل میکنم ولی نمیفهمم خیلی گیج شدم با اینکه میدونم قانون رو پاسخ های روابطو میخونم تا درست عمل کنم و فرکانس درستو بفرستم ?
ببخش اصلا حالم دست خودم نیست
آرزوی حال عالییییییییییییییییییی و شااااااااااااااااد و عشق نامحدود در زندگیت رو از خدا دارم
???
سلام فاطمه جان
ببین اینکه نوشتی: نمدونم چرا این اتفاقات برای روابطم میفته، اگر این موضوع داره تکرار میشه باید بررسیش کنی ببینی علتش چیه. حتمن ی باور مخربی ی ترسی ی احساس بدی ی چیزی تو وجودت هست
دوس داشتی پروفایل منو بخون توش راجع ب عشق ب خود خیلی نوشتم. اون کامنتای اولم بخصوص.منظروم از نظر تاریخ زمانیه
من حس میکنم تو وقتی وارد رابطه میشی طرف رو بیشتر از خودت دوس میداری . یعنی اولویتت اون میشه بعد خودت. و این همون فرکانسیه ک طرفت دریافت میکنه. ن ک مهربون و احساساتیم هستی…
بعدشم عزیزم ببین قانون این نیس تو احساستو خوب نگهداری و شاد باشی و خوشحال باشی بعد اون ادم بمونه هااااا. بحث بحث باورهاس. احساس سطحی تو مهم نیس. احساس برامده از دل باورها مهمه. اون چیزی ک ته وجودته مهمه. خیلی باین موضوع دقت کن
شاید یکی ب ظاهر لخنبد بزنه ولی تو دلش رخت بشورن از بس پراز افکارو باورهای مخربه
یکیم ن هیچ لبخندی نزنه ولی در درونش دنیایی از ارامش حاکم باشه بخاطر باورهای خوبش
ببین جز کدوم دسته ای
من فقط تا اینجا تونستم راهنماییت کنم از روی نوشته هات
سلام آیدا جان آره عزیزم باید ترمزشو پیدا کنم یا درسی که باید از این تضادا بگیرمو پیدا کنم وگرنه همینطور ادامه پیدا میکنه حالا من هر چی روی خودم کار کنم و حسمو خوب نگه دارم بازم این اتفاقا رخ میده تو حلقه نادرستی افتادم
نه عزیزم من ظاهری اصلا نمیتونم حالمو خوب نشون بدم خوب باشه خوبم بد باشه ادا در نمیارم حتی وسط خیابون یا مترو بارها شده ناراحت شدم یهووو زدم زیر گریه مثل بارون بهاری اشک ریختم
یا خندم گرفته نگا نکردم میگن دیونه است خندیدم و شاد بودم با خودم روراستم
راستی حتما مرم سر فرصت پیام های پروفایلتو میخونم و اون جاهایی که کمکم میکنه نکته برداری میکنم مرسی از پیشنهادت
سلام عزیزم
ممنون از توضیحاتی که دادین. ولی در ترمزها من از استاد شنیدم که می گفتن شما وقتی خواسته ای دارین و براش تلاش هم می کنین باید تمرکز کنین روی ترمزهاتون و اون ها رو حل کنین با باورسازی منطقی
با سلام وقت بخیر
سوال بسیار زیبای بود
سوال شما رو برعکس میکنم میگم چه باورهای زیبای بسازیم که این باور های خودم هست
احساس لیاقت و ارزش شخصیتی
احساس توانمندی خود
اعتماد به نفس در وجود
توجه به داشته خود
حس ارامش در وجود خود که بهترین فرد برای من میاید
فراوانی انسان های خوب
فراوانی انسان های خوب برای من در زندگی
حس زیبای و دوست داشتن خود
حس ثروتمندی برای خود همسر خود
احساس لیاقت داشتن همسر خوب
احساس توجه بیشتر به خود از ناحیه خود فرد
احساس ارزش گزاری به خود تا زمانی که فرد ارزشمند برای شما بیاد چون طبق فرکانس شما افراد به سمت شما میاند
بهترین همسر دنیا و که دقیقا مطابق فرکانس و باور من هست میاد
سلام دوست عزیزم
ممنونم از مشارکتت
اکثر باورهایی ک نوشتی مربوط ب حوزه عزت نفس و احساس لیاقت و ارزشمندی میشه ک در قالبهای مختلفی مطرح کردی.
بهت پیشنهاد میکنم موضوعات دیگرم بررسی کن. ببین نسبت ب خود ازدواج، قبلش، بعدششششش کجاها احساست بده. همونجاها ترمزهاتم میشن…
البته خب شاید گشتی و ترمزی نداشتی
این جمله رو هم ک نوشتی:
“احساس ارزش گزاری به خود تا زمانی که فرد ارزشمند برای شما بیاد چون طبق فرکانس شما افراد به سمت شما میاند”
دوس داشتم اینو اضافه کنم ک احساس ارزشمندی ما اولا باید بخاطر خودمون باشه. ن اینکه بیایم احساس ارزشمندی کنیم واس اینکه فرد رویاییمون پیدا بشه. این از ریشه غلطه. ریشه این فرکانس باااز ارزش قائل شدن بیشتر برای اون فرده تا خودمون!! چون عملا داریم میگیم:”ببین برای پیدا شدن تو من میخوام برای خودم ارزش قائل شم!!”
وثانیا این عبارت ک نوشتین:”تا زمانی ک فرد ارزشمند برای شما بیاد” این دیگه واقعا فاجعست خخخ
احساس ارزشمندی و لیاقت تایم نداره که! تاریخ انقضا نداره! بعد ازدواجم شما باید این باور و این احساس رو در خودت حفظ کنی و واقعا باید ی چیز درونی باشه هااا ن ادا اطوار ک بزار بدونه من چقدر برای خودم ارزش قائلم!! ادما فرکانسای مارو میگیرن… اصلا سیستم ادما طوری طراحی شده ک ذهنشون براحتی میتونه فرکانس طرف مقابل رو بفهمه
واس همینه که این ترفنداااای شوهریابی و دلبری کردن و اینا هیچ وقت جواب نداده و نمیده خخخ
سلام دوست خوبم
من خودم روی دوست داشتن خودم روی بالابردن احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس و عزت نفس دارم کار میکنم
باور دارم که از فرد ایده ال من بینهایت زیاده
همه مردا خوبن بی نظیرن در وجودشون خداست
باور دارم بینهایت ادم از همه نظر عالی وجود داره که خواهان رابطه با منه
من با همین شرایطی که دارم لایق خوشبختیم لایق همسری بی نظیرم
باوردارم تقدیر من خوشبخته
باور دارم خیلی زود طعم زندگی رویاییم رو در کنار همسری عالی میچشم به لطف خدا چون جهان خیلی سریع به باورهای من جواب میده
من خوشبخت به دنیا اومدم خدا میخوا من خوشبخت باشم
رابطه ایده ال و عاشقانه زیاده و من تحسین میکنم و اگاهانه دنبالش هستم و تایید میکنم
سلام دوست مهربونم
ازت خیلی سپاسگزارم . حتمن فرد رویاییتو پیدا میکنی چرا ک هرکسی لیاقتشو داره
بچه ها منتظر ی کامنت طوفانی از من باشید روی این سوال خخخخ
اگر بدونید چه الهاماتی بهم شده و چ کشفیاتی کردم…
کل زندگی من زیرو رو شده ..براحتی میتونم ادعا کنم هرچی تاحالا میدونستم از قانون ی طرف… این چیزی ک امشب فهمیدم ی طرف
قانون چی بوده، اون وقت من/ما چی برداشت کردیم…
ولی لطفا ترمزهاتونو بنویسید. ب این فکر کنید با هر ی نفری ک بتونه ترمزهاشو از روی ترمزهای شما تشخیص بده چ کمکی ب بقیه میکنید و چقدر بقیه رو ب خواسته هاشون نزدیک میکنید. فقط لطفاااا ترمزهای خودتونو بنویسید و حرفای تکراری توضیح قانون و اینا نباشه خخخخ
از اول هم درخواستم فقط نوشتن ترمزهاتون بود. اون تکه دومم بیشتر جنبه شوخی داشت که خیلی همه رو برآشفته کرده…خخخ
قاعدتا نیازی ب نوشتنش نبود
سپاسگزارم.
من امروز هدایت شدم به این صفحه در شرایطی که به لحاظ ظاهری و تلاش خودم موقعیت خوبی دارم. مثلا دکترم. مدرس دانشگاه و فرهنگی ام. کلی سخنرانی و مقاله و … داشتم. ظاهرم خوبه و … . خواسته م خوب یک ازدواج خوب با یک مرد آدم حسابی بوده. ولی بارها دیدم با این آدم حسابی ها روبه رو می شم همونی هستن که می خواستم ولی بد می شه و اصلا اون نتیجه ای که می خواستم رو نداشته.
الان که بیشتر تمرکز کردم روی دوره های استاد. دارم می بینم حق با استاد هست. من ی ترمزهای عمیقی دارم که نمی زاره اتفاقی که باید بیافته. مثلا ازدواج قبلی در حدود 12 سال پیش.
مثلا خونه مرکز شهر. ناپدری. خانواده پرجمعیت. باور عدم لیاقت.
الان که ترمزهام رو شناسایی کردم و همین نوشتن الانشون اینجا داره برام منطقی سازی جایگزین باورهای درست رو زنده می کنه.
ببین به نظرم باید این باورها رو شناسایی کنید. مثلا نمی دونم الان من دارم درست می گم یا نه در مورد این باورها.
. ولی مثلا من برادرهای آدم حسابی دارم سالم، تحصیل کرده و با شخصیت خوب داشتن این نعمت هست.
یا مثلا خونه مرکز شهر و البته کلنگی، خوب این خونه رو من دارم کما اینکه خیلی ها ندارن و در این خونه صلح خوبی برقرار هست. یا ناپدری، خوب ایشون اگ هر آسیبی زده به مادرم بوده و خودش. کاری به من نداشته.
من شخصا باید روی عزت نفسم کار کنم و باور لیاقت.
نمی دونم شما چرا اینقدر می خواید ترمزهای بقیه رو بشنوید ولی حتما براش دلیل منطقی ای در ذهنتون ساختین.
من فکر کنم باید این ها رو درست کنم. این ترمز من برای ازدواج خوب هست.
سلام خانم ايدا
من از تازه وارداي صفحه هستم
و چندروزي ميشه كه دارم ميچرخم تا بدونم قضيه ها چيه
و اي كاش زودتر ازاين وارد اين جمع شده بودم
و به چيزهاي جالبي برخوردم
طبق اين پيامتون ميشه بفرماييد چه چيزي متوجه شديد كه
به اين نتيجه رسيديد قانون فراتر از چيزي كه ما برداشت كرديم
و به راحتي ميشه به خواسته ها رسيد
و چه الهامي شده؟
البته ازاين پيام شما سه سال ميگذره
اميدوارم هرجا هستيد شادو سعادتمند و ثروتمند باشيد
سلام آیدا جان
من فکر میکنم یکم برای خودت سخت و پیچیدش کردی
بنظر من با احساس خوب تمرکزت رو ویژگی هایی که مدنظرت قرار دادی بذار و به خودت بگو بی نهایت افرادی هستن که ویژگی های مدنظر منو داشته باشن و احساس ارزشمندی داشته باش و این رو هم به خودت بگو که من انسان بسیار رزشمندی هستم و لیاقت این رو دارم که با بهترین باشم، من لیاقت بهترین رو دارم
و این که به این خواسته هم مثل تمام خواسته های دیگه نچسب ، اگه افرادی میان سمتت که یکسری از ویژگی های مدنظرت رو دارن تحسینشون کن و تایید کن که باورسازی جدیدت داره جواب میده، اما مجبور نیستی با کسی که همه ویژگی های مدنظرت رو نداره و یجورایی دلت باهاش نیست و از اون بهتر رو میخوای رابطه برقرار کنی، اون فرد رو فقط به عنوان یه نشونه تاییدش کن و خیلی راحت بگو نه، بعد باز رو ویژگی های مدنظرت تمرکز کن تا دقیقا همون فرد مورد نظر رو جذب کنی، اما در تمام این مدت رها و آزاد باش و از تنهاییتم لذت ببر تا تو بهترین زمان اون فرد رو جذب کنی
شک نکن که این اتفاق حتما میفته:)
عزیزم من گفتم خداروشکر دیگه هیچ کسی مطلقا هیچکسی سمتم نیومده و خیلی خیلی خوشحالم خخخخ
اگر درین مورد به نتیجه رسیدی ممنون میشم با تجربه خودت و روالی ک طی کردی کامل برام توضیح بدی تا بدونم کجاشو سخت گرفتم.اینطوری بیشتر برام جا میفته.
بسیار سپاسگزارم.
آیدای عزیم مجدد سلام
باید بهت بگم که من هم این ترمز رو دارم که من خیلی سخت از کسی خوشم میاد و ممکنه یک در هزار پیش بیاد که من کسی رو بپسندم، اوایل خیلی متوجهش نبودم اما مدتیه که بهش پی بردم و فکر میکنم ناشی از باور کمبوده و نتیجش هم مشخص شد برام
البته اینم بگم که منم با خدا حرفامو زدم که خدایا تا من نخواستم ازت کسی رو وارد زندگیم نکن تا خودم بهت بگم چه کسی رو با چه ویژگی هایی می خوام و دقیقا چیزی که برای منم اتفاق افتاد این بود که پیشنهاد خاصی نداشتم ، البته که خواسته خودم بود، چون تمرکزم در حال حاضر روی روابط نیست ، و یجورایی با این درخواست تمرکزمو گذاشتم رو زمینه دیگه ای که دارم روش کار میکنم و راضی هم هستم از این بابت:)
پس اینو بدون که اصلا هم کار بدی نکردی
و البته که میتونیم خلقش کنیم:)
ما با ساختن این باور که افراد زیادی هستن که ویژگی های مورد نظر من رو دارن ، و اینکه تمرکزمون رو ویژگی های فرد نظرمون باشه، و زوج های موفق اطرافمون رو تحسین کنیم، از قدرت تجسم استفاده کنیم، رو احساس لیاقت و ارزشمندی کار کنیم و از تنهاییمون لذت ببریم و….
و بسپاریمش به خداوند تو مداری قرار میگیریم که کم کم افرادی با ویژگی های مد نظرمون رو میبینیم و از بین همه اون فردی رو انتخاب میکنیم که تمام ویژگی های مد نظرمون رو داشته باشه، و بدون شک این اتفاق میفته:)
اگه دوست نداری این باور رو بسازی که افراد زیادی هستن که ویژگی های مورد نظر منو دارن و از این باور احساس خوبی نمیگیری ایرادی نداره، این باور رو نساز، فقط رو ویژگی های مدنظرت تمرکز کن و ایمان داشته باش که خداوند تو بهترین زمان و بهترین مکان اون فرد رو سر راهت قرار میده
من با استفاده از این قانون خیلی خواسته هامو خلق کردم و بخاطر همین یقین دارم که این اتفاق عالی تو زمینه روابط هم تو بهترین زمانش میفته، چون ما خالق تک تک اتفاقات زندگیمون هستیم
امیدوارم تونسته باشم نظرمو و احساسمو بهت انتقال کرده باشه عزیزم:)))
به نام خدای عشق وزیبایی
دوست عزیزم آیدا جان سوالت خوبه وعالی امیدوارم هم به خودت کمک شه وهم به دیگران .
راجع به جسارت و شهامت هم بهم عزت نفست عالیه چراا چون در سوالی که در مورد ثروت پرسیدی وخودتم جواب دادی وگفتی حرف ونظر دیگران برات مهم نبوده هم متوجه باور محدود خودم شدم هم باور کمال گرایی هم نگاه وتوجه دیگران .
آیدا جون پاسخی که دو ماه پیش به یکی از پاسخ به سوال دوستانم برام خیلی جالب بود و البته بهش فکرم کردم .
اینجام همون سوالو مطرح کردی .عزیزم میخوام بگم ازدواج هم دور ه ی تکاملی داره یعنی به نوعی بلوغ فکری و باوری هم میخواد که من خودم بعد از شنیدن حرفهای استاد در مورد ازدواج افراد خارجی و طی کردن تکامل شون در مورد ازدواجم خوب انجام میشه .
شما فکر کنم ترس دارین از جدایی و اینکه اگه فرد رویایی اونم بیاد بترسید بره نتیجه نهایی تا آخر موندن منو وهمسرم باشه .اینو برام نوشته بودی
یه جورایی لذت بردن از رابطه و نگاه روزنامه ای هر روز به زندگی وازدواج هست .
باور فراوانی برای این ایجاد میشه که به فرد خاصی نچسبیم که فکر کنیم فقط این آدم میتونیم با هم تجربه لذت وخوشبختی وشادی رو داشته باشیم .
باور فراوانی نه اینکه صد نفر بیان وبرن یعنی اینکه تو مسیر زندگیمون آدمهایی میان که با آوردن تضادهاشون ما رو به سمت خواسته های واضح تر وشفاف تر میرسونه .
نه اینکه دوستی عمیق باشه نه بتونیم تو روابط درست و سطحی بتونیم ویژگی های شخص دلخواه مون و بشناسیم ودرخواست کنیم.که تو دوره ی عشق ومودت خیلی قشنگ ذکر شده .
حالا ما در این روابطی که با جنس مخالف و موافق داریم و با هماهنگی با خودمون خداوند اون شخص از هر لحاظ خوب که با باورها ودرخواست های ما هماهنگه و اونم فرد خوشحال وخوشبختیه رو برامون میاره .
فراوانی یعنی دیدن نعمت ها وفرصت ها وخو شبختی های زیاد یعنی باز گذاشتن دست خداوند .
یعنی تو درخواست دادی و باور ساختی حالا خداوند دید و در زمان درستش پاسخ میدهد .
دوست وخواهر عزیزم آیدا جان من قبل دوره ی عشق ومودت فرد مورد نظر سر راهم قرار گرفت و با دیدن همان نکته های که استاد در این دوره دکتری کردن فقط از طریق نشانه ها و از طریق دست سومی ما باهم آشنا شدیم .
تمامی فاکتورهای مرا داشته و بی نهایت هم خوشحالم .
تمامی نشانه هایم هم برای ازدواج با اوست چون این بار دست خدا را باز گذاشتم که باز هم خیر یا شر همه چیز را به من الهام کند سوره شمس آیه ۸
یه سری ناهماهنگی ویا کمبودها وخلا هابی در وجودم هست که باید بر طرف شود و میخواهم با باورهای درست تری وارد زندگی مشترک بشوم که بتوانم در این مورد تکاملم را هم طی کرده باشم .
هرچه به ذهنم بیاید از الهامات حتما تو را در جریان میگذارم .
بابت سوال خوبت وبا تفکرت سپاسگزارم خواهر جان .
در پناه خدای عشق ومودت
عزیزم سلام
چنبار کامنتاتو دیدیم. ولی متاسفانه فرصت نکردم چواب بدم. از لطف و محبتت سپاسگزارم.
=از یافتن فرد مورد نظرات بهت تبریک تمیگم. خیلی خوشحال شدم برات. ایشالا که در کنار هم قرار بگیرین و خوشبخت بشین.ی سوالی دارم عزیزم. ایشون با شما هم فرکانس و هم مدارن؟ منظورم قوانینه. جدیدن دنبال الگوهای این مدلیم. چون مسلما همه ما دوس داریم یکی باشه ک هم زبون خودمون باشه و بتونیم در مورد این چیزا باهاش حرف بزنیم و مسلما جز معیارهای شما هم بوده.??
البته خب چون خیلی ب عدم وابستگی اشاره میکنی و میگی خوب یادش گرفتی، مسلما اگر ایشون تو این مدار و فرکانس نبود، بهش نمچسبیدی و ولش میکردی??? مطمئنا تو همین مدار و فرکانسه و قوانین رو میدونه و بهش عمل میکنه. احتمالنم باید جز کاربرای همین سایتم هست و کلی میتونی در مورد این چیزا باهاش حرف بزنی?.خیلی خوبه ک یکی باشه ک ادم بتونه باهاش تواین مسیر رشد کنه و باهدافش برسه.
خیلی هولم برای اینکه تایید کنی و ی الگوی دیگه ب الگوهام اضافه کنی. ??
=موضوع دوم
عزیزم من قبلا ی جایی برای شما یکامنتی گذاشتم و توش ۲تا مطلب گفتم.
مطلب اول: گفتم وقتی همه باور و ارتعاشه ما میتوینم این باور رو بسازیم ک همون اولش بدونیم ایا اون ادم فرد رویایی ما هست یانه. و نیازی نیست مدت طولانی اشنا شیم. حتی یماهم نیازی نیست. توی هفته هم میشه فهمید ایا این همون ادمیه ک میخوایم یا نه. بابا وقتی دیگه ما داریم با الهام و نشانه زندگی میکنیم مسلما نیاز ی ب زمان نداره.
استادم هفته پیش ی کامنتی گذاشت رو تلگرام ک خانم زنیب مطاهری گفتم وقتی با فرد رویاییشون اشنا شدن سر یک هفته مطمئن شدن خودشه و ازدواج کردن. و ایشونم تایید کرده بودن ک انقد خوب رو باورهام کار کرده بودم همون اولش فهمیدم.
مطلب دوم: در مورد این جمله
"شما فکر کنم ترس دارین از جدایی و اینکه اگه فرد رویایی اونم بیاد بترسید بره نتیجه نهایی تا آخر موندن منو وهمسرم باشه .اینو برام نوشته بودی ???
من اینو طور دیگه ای نوشته بودم و گفته بودم سوال دارم !. اگر با دقت بیشتری میخوندی متوجه دغدغه من در مورد تحلیل مسائل با دید قانون میشدی.
و سوال داشتن قطعا ب معنای ترس نیس.
حالا نمیدونم چطوری اینو استنباط کردی.احتمالا هول هولکی خوندی خخخخ
واقعا انتظار همچین برداشتی از تو نداشتم. با توجه به اشنایی ک با من و کامنتام داری. من ادمیم ک تو زندگیم هم بخودم هم ب بقیه ثابت کردم ک ترس از دست دادن کسیو ندارم…وقتی بدونم کسی ازون خط قرمزای من رد شده هیچ توجیه و بهانه و بخششی هم پذیرفته نیست. واقعا از دم تیغ میگذرونم و گذرووووندم خخخ
حالا طرف خودش بخواد بره ک دیگه هیچی، راه باز جاده دراز.دیگه داشتنش برام هیچ ارزشی ندارم. حالا هرچقدرم بعدش پشیمون بشه.، هیچ بخششی در کار نیست. اینم ثااابت کردم من. چون برای خودم ارزش زیادی قائل بودم و هستم. من فقط ی جاهایی خیلی ساااااده بودم و واقعیتهارو ندیدم البته اونم بخاطر همون باور و فرکانس و اینا بوده دیگه!!!! ولی وقتی دیدیم طوری باور ارزشمندیمو نشون دادم ک هنگیدگی ببار اورده خخخ
حرف من چیز دیگه ای بود. وواقعا انتظار برداشت سطحی ازت نداشتم و این موضوع کمی ناراحتم کرد… چون جز مسائلیه ک واقعا روش حساسم
و هنوزم سوال دارم
اگر همه چی باوره و با فرکانسای من خلق میشه، ایا نمیشه کسیو جذب کرد ک تا اخر کنار هم باشیم؟!!
بازم تاکید میکنم این صرفااااا برررسی از دیدگاه قوانین هست.
همونطور ک هممون میدونیم تمام رفتارهای طرف مقابل ما به باور لیاقت و ارزشمندی ما برمیگرده. و خود استاد هم این نکته رو تو دوره عزت نفس گفتن که اونایی ک میگن طرف مقابل بعداز ی مدت مث دستمال مارو مچاله کرد انداخت ی گوشه و رفت، ریشه در باور عدم لیاقت داره چون خودشون برای خودشون ارزش قائل نیستن!
خب رفتن کسی ایا ب معنای هیمن باور عدم لیاقت نیس؟ حالا تحت هر عنوان و اسمی میخاد باشه
رفتن رفتنه. دل کندن کنده. یکی محترمانه و باشخصیت وار ول میکنه میره ، یکیم نه هزارتا ماجرا سرادم درمیاره و میره….
مگه کمن ادمایی ک ی عمر برای همیشه کنار هم خوش و خرم زندگی میکنن؟
ادم وقتی با دید وابستگی نگا میکنه میگه، خب تا هر وقت خوش بودیم باشیم و نبودیم جداشیم، اما وقتی از دیدگاه قانون بررسی میکنی ک ما باید ب هر خواسته ای برسیم و نمونه هاشم فراوانه این با عقلم جور در نمیاد
امیدوارم اگر کسی این کامنتو دید و خواس جوابی بده، جواب سطحی نده و عمیقا ب این موضوع با دیدگاه قانون پاسخ بده.
من فقط دنبال حقیقت و راه درستم تا بهش عمل کنم.
اونم بر طبق قوانین
به نام خدای مهربان
ایدای عزیزم امروز جواب کامنت رو خوندم .من هم از اینکه قضاوت بشم دیگه نمیترسم .بالاخره بر اساس درکی که داشتم پاسخ دادم .
اگه از پاسخ م راجع به ترس خوب برداشت نکردی عزیزم ببخشید .
اتفاقاا پاسخ خانم مظاهری رو خوندم و خدارو شکر هزاران بار که نتایج عالی گرفتن .
در مورد ترس شاید ناخودآگاه ترس از اینکه با رعایت قانون هم این فرد بره چی هست شاید من منظورم روخوب ارسال نکردم .وصد البته شما با نگاه قانون میخواین این مسئله رو درک کنین.
ومن هم با توجه با اینکه ما در لحظه یا به خواسته هامون که به احساس آرامش وعشق و ثروت نزدیکه فرکانس ارسال میکنیم یا ترس ها ونگرانی و کمبود .
غالبش مشخص میشه که ما در نو ع احساسمون چه توجهاتی داریم .
در مورد ازدواج باید بگم ایشون عضو سایت نیستن ومن با ایشون جای دیگه آشنا شدم از طریق دوست نزدیکی .
زمانی که رابطه ی نادلخواهم اومدم بیرون و کلی اتفاقات بعدش برام افتاد چیه جورایی خودم رو واقعااا قبل آشنایی با سیاست به خدا سپردم و ازش خواستم هدایتم کنه به نتورک هدایت شدم و بعد با فایل های رایگان استاد اونم یکی دو تاش بود .
ایشون هم آدم فرکانس قوی هستن و تمام نشونه های همسر منو داره .همش از خدا میخوام که بهم نشونه درست راهمو وبا هدایتم میکنه .
هیچ وقت خدای درون ما به ما دروغ نگفته همیشه خیر وشرمون بهم الهام میکنه حالامختاریم گوش بدیم یانه .
از این گوش دادن ها و ندادن ها هم سود های زیادی کردم هم ضرر ?????
من احتیاج داشتم روی خودم وابستگی هام کار کنم تا شخصیتم قویتر بشه و از خدامهلت خواستم .
البته اینو بگم میدونم گاز و ترمزم دارم اما در کل دارم برای ساختن رابطه ای خوبتر روی خودم وعزت نفسم وابستگی هام کار میکنم چون بشدت از این نوع نگاه وباور ضربه خوردم .
هیچ کسی تو زندگی کسی نیست که قضاوتش کنه .پس بهتره به هم در هر سطحی احترام بذاریم .
تلاش میکنم که بر اساس ظرف باورم ودرکم جواب بدم اگه سطحی هست ببخشید .
در پناه خدای عشق وزیبایی ??
به نام خالق زیبایی
آیدا جون خواهر هر کاری کردم خدای درونم نتونست این پیام بعدیو برات ننویسه.
تو فایل های استاد در مورد مصاحبه قسمت ۵,۵_۱خیلی قشنگ داره باورهای توحیدی و ادامه دادنش وحساب باز کردن روش توضیح میده .
عزیزم ما وقتی در مدار درست باشیم و نگاه های توحیدی هم در رابطه داشته باشیم و تنها منبع عشق وخوشبختی هایی که از یکیش از طریق همسرمونه بهمون بده خدا بدونیم ودنبال تضمین نباشیم برای ادامه رابطه و اگر اون فرد هم عاشق خدا باشه ودر مدار رشد وپیشرفت باشه من با ایجاد هماهنگی با خودم وایشون هم با ایجاد هماهنگی با خدا باعث میشه خدا وجهانش مارو هماهنگ کنه تا وقتی این نگاه ها و داریم وازادی در روابطمون حفظ میشه و باورهای توحیدی داریم که استاد وخانم شایسته هم دارن این نگاهو ایجاد میکنند که اینقدر باهم هماهنگ هستند چون دو طرف با خودشون هماهنگن.
دوست من میشه باهم موند تا آخر عمر وقتی دو طرف فرکانس های خوبی میفرستم واز هم لذت میبرن وعاشق این رابطه هستند تاکید دارم دوطرفه .
خیلی ها هستن که با صلح و هماهنگی نکاهشون با خدا وجهان رابطه های عاشقانه وطولانی مدت رو تجربه میکنن .
حالا ما بیایم از همین لحظات روزها لذت ببریم وعاشقمون برای فردا ها نباشه لذت بیشتری میبریم و به فکر فردا ها وفرداها نیستیم وکیفیت عشق ورابطمون بیشتر میشه .
آره میشه خواهررر جونم میشه چون وقتی از قانون پیروی میکنیم خدا هم همون قانونه وپاسخشو بهمون میده همین .
یه چیزی که هی میاد به ذهنم تضمین برای موندن است هی این کلمه برام تکرار میشه نمیدونم چرا .
امیدوارم بهت کمکی کرده باشم خانومم که اگه باز چیزی بهم گفته شد عاشقانه میام بهت میگم
آیدا جان معمولا همون سوالاتی که من دارم برای تو هم پیش میاد. راستش من دوره ی عشق و مودت رو ندارم ولی از استاد در فایلهای رایگان شنیدم که نباید فکر کنیم باید با یک نفر همیشه زندگی کنیم. از وقتی این جمله رو از استاد شنیدم همش فکر میکنم آیا این خودش یه ترمز نیست؟ چون من زوج های زیادی رو دیدم که سالهای سال تا پیری یا اخر عمر به خوبی کنار هم زندگی کردن. اگر همه چیز بر اساس فرکانسه، پس چرا من باور نکنم که میتونم یک عشق و رابطه ی پایدار داشته باشم؟ یک نمونه مثال میزنم که بیش از 50 سال از زندگی مشترکشون میگذره و هردو بسیار پیر شدن و هنوز عاشق هم هستن. احتمالا اونها رو دیدین. چند سال پیش اومده بودن تو برنامه ی ماه عسل. یک زن و شوهر عاشق که به خاطر همین عشقشون کلی معروف شدن. توی اون برنامه اونها میگفتن که ما نمیتونیم دوری همدیگه رو زیاد تحمل کنیم و از این حرفها…مثلا میگفتن که تو دوره ی نامزدی مدتی از هم دور بودن و با هم قرار داشتن که هر شب سر ساعت مشخصی هر دو به ماه نگاه کنن. کلا خیلی قشنگ بودن :) بعد توی دورانی که از هم دور بودن دائم از غم دوری همدیگه گریه میکردن و خیلی براشون سخت بوده.
شاید اگر ویدیوی اون برنامه رو اینجا بذاریم و اعضا ببینن، سریع نتیجه بگیریم که این دو نفر خیلی به هم وابسته هستن پس طبق قانون باید از هم دور بشن. در حالی که دقیقا برعکسه. اونها تا به حال زندگی مشترک طولانی ای با هم داشتن که به گفته ی خودشون همیشه سرشار از عشق و محبت بوده. الان پیر هستن و من به این فکر میکنم که اگر وابستگی عاطفی قرار بود دو نفر رو از هم دور کنه، طبیعتا این دو نفر نباید بیش از 50 سال باهم عاشقانه میموندن. اونها الان زنده هستن و همچنان با همن.
وقتی نظرات دوستان رو در سایت میخونم برداشتم اینه که هر نوع وابستگی رو شرک میدونن. اما برآیند صحبتهای استاد و دیدن نمونه های موفق واقعی من رو به این نتیجه رسونده که هر نوع وابستگی ای شرک نیست و باعث دوری از خواسته نمیشه. تا حدی که من درک کردم شرک یعنی اینکه من نقش خدا رو در رابطه ی عاشقانه ام کلا نادیده بگیرم و فکر کنم که این خودم بودم که این رابطه رو ایجاد کردم نه خدا. یعنی نقش خودم رو در ایجاد این رابطه پررنگ تر از نقش خدا بدونم. شرک یعنی اینکه من باور کنم همه ی زندگی من در وجود همسرم خلاصه میشه. شرک یعنی اینکه باور کنم همسرم به زندگی من معنی میده.
اما اگر من به همسرم وابستگی عاطفی داشته باشم(یعنی اگر چند رو نبینمش دلم براش تنگ بشه) و در عین حال به خاطر داشتنش خدا رو شکر کنم و بدونم که این عشق رو خدا بهم داده، این وابستگی نه تنها شرک نیست، بلکه چیز خوبیه. به نظرم همه چیز به نیت ربط داره. دلتنگی اگر به نیت شرک آمیز باشه، بده و اگر همراه با شکرگزاری از خدا باشه، طبیعی و خوبه. این چیزیه که من تا به حال درک کردم.امیدوارم برداشت من از قانون درست باشه.
سلام فائزه عزیزم و همه ی شما دوستان خوبم
بله عزیزم وابستگی و دلبستگی با هم متفاوت هستند
بله عزیزم وقتی که ما ارتباط معنا داری با خداوند برقرار میکنیم خداوند اتفاقات شگفتی رو به زندگی ما ورود میدن
دوست خوبم در راستای صحبت شما میخوام اینو بگم
خدای مهربون به من نعمت یه رابطه ی بی نهایت زیبا رو داده
من همیشه از خدا عشق میخواستم زندگی سراسر عشق و اونقدر این موضوع برام زیبا و شگفت انگیز بود که همیشه بهش فکر میکردم و احساسش میکردم همیشه عاشق رابطه ی عاشقانه دو طرفه
بودم و خداوند زمانی که با خودم و خدا به دوستی رسیدم منو به رابطه ای هدایت کرد که بی نهایت بی نهایت احساس عشق حس محبت حس شیرین دوست داشتن درونش وجود داره و بی نهایت لذت میبرم و خدا رو در لحظه لحظه هام میبینم
هر چه بیشتر به خدا نزدیک شدم به احساسات زیباتری رسیدم
عزیزم من به همسرم دلبسته هستم اما وابسته نیستم ببین
یعنی من در نبود ایشون هم در عشق شورو طرب هستم و وقتی در کنار ایشون این شورو عشق فرمش تغییر میکنه و عشق و لذت بیشتری رو به من میده
اگه در مورد افکارم و باورهام بخوام بگم
ببینید من خیلی خیلی زیاد دیدم نسبت به روابط و اقایون عالیه تا حدی که این احساس رو دارم که من در هر رابطه ای باشم همین حس ها و همین لحظات رو تجربه میکنم در یه صلح زیبا به سر میبرم
اما خوب همسرم بسیار بسیار باب طبع دل من هستند حتی فراتر خواسته من هستند
چه از نظر زیبایی
چه از نظر شخصیت
چه از نظر افکار
چه از روحیات
چه از نظر موقعیت اجتماعی
از بعد عزت نفس روابط پاکی اعتماد احترام دوستان مثل خودم مهربان متفکر با کمالات با ادب به روز رمانتیک
در کل تمام صفات یک مرد به معنای واقعی کامل در ایشون وجود داره
و خوب من هم بسیار بسیار به تمامی نکات مثبت ایشون توجه دارم و سپاسگزار ایشون و خداوند هستم
و دیگه اینکه من تمام لطف و محبت های ایشون رو تجلی از خداوند میبینم
تمام جهان رو تجلی از خداوند میبینم
و در حس حضور و پیوستگی با خداوندم حضور دارم
باید جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
دوستای خوبم همه چیز خداونده
دل به خدا بدین که دل دادن به اون همه چیز شما خواهد شد
در مکتب معرفت باید از خود بی خود بود
باید رها بود هر چه را میبینم اوست
این چه عشقیست که هر چه دارم از اوست
و بی نهایت عاشقانه عاشق همسرم هستم و از نبودشون دلتنگ هم میشم اما احساسم زیباست و شیرین
سپاسگزارم
ویدای عزیزم خیلی خییلی بهتون تبریک میگم و ارزو میکنم این عشق و خوشبختیتون روزافزون باشه. جمله ب جمله نوشته هاتون پراز زیبایی و حس خوبه. واقعا ادمو ب وجد میاره نوشته تون. ممطئنم هرچی گفتین از ته دلتون بوده. چون اون احساس شما توی این جملات ذخیره شده و من این حسو کامل دریافتش کردم.
الان که فکر میکنم سوالم خیلی جدیتر شده
داشتم فکر میکردم مثلا ادمی ک تو 5 سال با 50نفر وارد رابطه شده و هر بار ب دلیلی رابطه از بین رفته، چطور میتونه بگه خب من وارد رابطه میشم طرف تا هر وقت خواست باشه هر وقت خواست بره؟ اصلا دیگه جونی واسه این ادم میمونه؟
وقتی میگیم طرف هروقت خواست بره، پس این احتمال وجود داره ک یکی 10تارابطه تا اخر عمرش تجربه کنه دیگه. ایا این خوشایند کسی هست؟ بخصوص کسی ک میخواد خانواده داشته باشه؟؟
اگر میگیم ن بابا فوقش 1-2 تا. خب همین 1-2 تا باوره دیگه. ما 0ش میکنیم!!
ی گزینه دیگه هم ب ذهنم رسیدش.
ی ادمی این ترمز رو داره و خیلیم شدید داره که: با هرکی وارد رابطه میشه، طرف تمایلی ب ادامه رابطه باهاش نداره و بعد از یمدت میزاره میره. این ترمزو داره که هیچ کسی منو دوس ندار ک با من بمونه و برای بدست اوردن من کاری نمیکنه، برای حفظ من تلاشی نمیکنه (منظورم ترفند اینا نیس. منظورم تمایله)
این ادم چطوری این بارو رو بسازه ک طرف مقابلش هروقت خواست بره، بره؟ باوری که واس اون ادم ترمز بوده ، بیشتر ب ترمزش اضافه میکنه، نمیکنه؟؟ !!
خیلی این مساله ذهنمو درگیر کرده ک واقعا چی درسته چی غلط
من اینو میپذیرم ک ممکنه کسی حتی بعد اشنایی با قانون، ی قسمت از باورهاش خراب باشه و رابطشو از دست بده. و این اتفاق پیش بیاد چون اون ادم از ترمزش خبر نداشته یا حالا بخاطر درخواستهایی ک داشته باید ازون ادم جدامیشده….
ولی نمیتونم درک کنم ک من از همون اول این باور رو بسازم ک طرف هروقت خواست بره بره.ممکنه این اتفاق 4بار بیفته!! برای منی ک ادمای نامناسب زیادی وارد زندگیم شدن این اتفاق اصلا خوشایند نیس. چون 1 بار 2 بار 3 بار نبوده که….
از طرفی من فکر نمیکنم کسایی پیدا شن ک تو شرایط گل و بلبل از هم جدا شن، بگن و بخندن و قربون صدقه هم برن و بعد یکیشون یا جفتشون بگه عزیزم بسه دیگه بیا جدا بشیم!!!
تو هر جدایی حتما قبلش رابطه خراب شده! شما کسیو تاحالا دیدین با هم خوش و خرم باشن بعد یهو جدا شن؟ مطمئنن مشکلاتی بینشون بوده
و اگر همه چی باوره پس این مشکلاتم ب باورها و ترمزها برمیگرده و با باورهای درست میشه ب مشکل نخورد و پشت سرشم جدایی نباشه
امیدوارم حرفای منو دقیققققققق متوجه بشین و کسی رو هوا روخونی نکنه و جوابای سطحی نده ک ب شدت ازین کار بیزارم خخخخخ
من چون سعی میکنم کلمه ب کلمه حرفای استاد رو عمل کنم درین حد دارم بررسی میکنم
والا ب نظرم خیلیاااا، بعضی از حرفای استادو ک دوس ندارن، سعی میکنن نشنون و نادیده بگیرن.
ولی من ب دوس داشتن نداشتن خودم فکر نمیکنم
دارم ب این فکر میکنم از دیدگاه هیمن قوانین چی درسته چی غلطه
آیدا جان من کامنتت رو دقیق خوندم. من هم قبلا به همه ی اینها فکر کردم و به یک نتیجه ای رسیدم. ببین، تا جایی که من میدونم(چون دوره ی عشق و مودت رو ندارم) نظر استاد به طور کلی اینه که اگر به کسی وابسته بشیم، دچار شرک شدیم و طبق قانون، وابستگی به خواسته، باعث دوری از خواسته میشه.
خب، شرک در رابطه یعنی چی؟مثال میزنم: آیا اینکه من همسرم رو دوست دارم و دوست دارم باهاش زندگی پایدار داشته باشم شرکه و من رو از اون دور میکنه؟ اگر به زوجهای مسن تر که «رابطه ی موفقی دارن» نگاه کنیم، میبینیم که اونها دقیقا با این هدف ازدواج کردن که «به پای هم پیر بشن» یعنی از اول به عنوان یک رابطه ی موقت بهش نگاه نکردن و تلاش کردن تا عشقشون رو زنده نگه دارن. طبق همون مثالی که در کامنت قبلی زدم، اگر با این زوجها صحبت کنیم، میبینیم که کلی به هم وابسته هستن. شاید بدون هم حتی غذا نخورن. شاید بدون هم سفر نرن. اگر از هم دور بشن حتی گریه میکنن و گذر زمان براشون سخت میشه. اینها وابستگیه اما به نظر من شرک نیست، چون اگر شرک بود، طبق قانون باید اونها بعد از مدت کوتاهی از هم دور میشدن یا اینکه کنار هم به یک زندگی جهنمی ادامه میدادن. اما میبینیم که نه تنها جدا نشدن، بلکه 50 سال یا بیشتر با عشق و محبت کنار هم زندگی میکنن. پدر و مادر خودم هم از اول با هدف رابطه ی طولانی تا آخر عمر با هم ازدواج کردن و الان 39 ساله که به خوبی با هم زندگی میکنن و پدرم هنوز برای مادرم اشعار عاشقانه مینویسه. پس چی شد؟ آیا باید فکر کنیم که قانون برای پدر و مادر من جواب نداده؟ نه! قانون که استثنا نداره.
پس اون وابستگی ای که منجر به شرک و دوری و جدایی میشه یعنی چی؟ یعنی اگر به هر دلیلی رابطه به هم بخوره، آدم احساس پوچی کنه، احساس کنه که زندگیش بدون اون شخص هیچ معنایی نداره. احساس کنه که نمیتونه بدون اون به زندگی ادامه بده. اینجور افراد معمولا خودکشی میکنن.
من برای اینکه مشرک نباشم، دلیلی نمیبینم که از اول به خودم بگم همسرم هر وقت دلش خواست بره!!! چون این به نظر من اصلا نرمال نیست. کی میتونه در اوج عاشقی و خوشحالی و خوشبختی به خودش بگه «عشقم هر وقت خواست میتونه بره و من ناراحت نمیشم!» ؟؟؟ اکثر افراد دوست دارن خانواده داشته باشن و خانواده چیزی نیست که تو بتونی با 5 نفر در ده سال بسازیش!اگر ما از اول فکر کنیم که هر کسی هر وقت دلش خواست بره، چجوری دو نفر برای زندگیشون برنامه بریزن؟ چجوری از زندگی لذت ببرن وقتی هیچ چیزی اونها رو کنار هم نگه نمیداره؟ به قول خودت هیچ دو نفری با خوشحالی از هم جدا نمیشن. آره هستن آدمایی که بدون دعوا جدا میشن(من دیدم) اما خوشحال نبودن. به نظر من ما باید بپذیریم که انسانیم نه ربات. ما ناراحت میشیم، خشمگین میشیم، خسته میشیم و اینها همه طبیعیه. ما با یاد گرفتن قوانین جهان نمیتونیم ویژگی های طبیعی و انسانی خودمون رو از بین ببریم، فقط میتونی اونها رو کنترل کنیم. این جهان دو قطب مثبت و منفی داره و این دو قطب درون ما هم وجود داره پس از خودمون توقعات غیرواقعی نداشته باشیم.
روش من برای مشرک نبودن در رابطه اینه: من معنی زندگی خودم رو پیدا میکنم. میفهمم که چه چیزی به زندگی من معنا میده(اینو واقعا میدونم) و مسلما اون چیزی که به زندگی من معنا میده، یک شخص یا حتی به طور کلی همسر نیست. معنی زندگی باید یک چیزی باشه که هیچوقت از بین نره، موقتی نباشه، چیزی که من رو در هر شرایطی سرپا نگه داره و به من نیرو بده. با وجود این معنا، وابستگی ای که تبدیل به شرک بشه وجود نخواهد داشت. اگر به هر دلیلی اون شخص از زندگی من بره، من ناراحت میشم اما به پوچی نمیرسم. من همه ی زندگیم رو در اون شخص خلاصه نکردم که با رفتنش کل زندگیم به باد بره. من ناراحت میشم ولی نابود نمیشم. خودکشی نمیکنم.
ببخشید طولانی مینویسم. حرفام تو کامنت قبلی جا نشد.
من یک بار در شرایط واقعی سوالت قرار گرفتم. آقایی از من خواستگاری کرد و معتقد بود قرارداد ازدواج باید ۵ ساله باشه و بعد از ۵ سال بررسی بشه، اگر خوب بود تمدید بشه و اگر بد بود طلاق! میگفت نباید دو نفر با امید به زندگی مشترک پایدار ازدواج کنن
اگر دقت کنی، میبینی که این شخص ناخودآگاه از امیدواری و خوشبینی بدش میاد. دوست داره ناامید باشه چون احتمالا باور داره که خوشبینی و امیدواری احمقانه ست. طبق قانون، ناامیدی باعث اتفاق بد میشه. اگر به این آدم بگی «انشاالله باهم خوشبخت باشید» تو ذهنش به خودش میگه «نه بابا! همه چیز ممکنه همین فردا تموم بشه.» آیداجان تصور کن وقتی این فکر زیاد تکرار بشه، ناخودآگاه تبدیل به این باور میشه که «این رابطه موقتیه» بعد ناخودآگاه آدم برای اون زندگی مشترک برنامه ریزی نمیکنه، ناخودآگاه اهداف مشترک طولانی مدت نخواهند داشت(مثل بچه دار شدن و تربیت فرزند) و جهان پیام این دو نفر رو دریافت میکنه که «این زندگی مشترک موقتیه» ادامه ش رو خودت حدس بزن.
علاوه بر این، نوع نگاه این شخص به ازدواج، شبیه اجاره کردن یه آپارتمانه نه رابطه ی دوتا انسان. به نظر من این طرز فکر آدم رو شبیه به ربات میکنه که اصلا خوب نیست.
مگه میشه آدم عاشق باشه و دائم تو ذهنش بگه «این رابطه موقتیه» یا «ممکنه به زودی منو ترک کنه»؟ عشق به آدم امید و انگیزه میده و آدمی که امید و اشتیاق داره، مثبت فکر میکنه، یعنی فکر میکنه که رابطه اش پایدار میمونه. حالا اگر به هر دلیلی پایدار نشد، به هر حال، جدایی اتفاق میفته، چه آدم از اول رابطه رو موقتی بدونه، چه ندونه.
شب و روزت به خیر
سلام فائزه عزیزم
ازینکه وقت گذاشتی اینهمه تایپ کردی ازت سپاسگزارم. خیلی خیلی سپاسگزارم
تقریبا منم به همین دیدگاه رسیدم. یعنی قبل از مطرح کردن سوال به این پاسخ برای خودم رسیدم و اونو ملکه ذهنم کردم. اماااا بازم دوس داشتم بیشتر بررسیش کنم
چیزای زیادی هست ک دوس دارم بنویسم ولی الان تو ی فاز روحانی با خودمو جهان هستم که نمیدونم چرا نوشتنم نمیاد خخخخخ
فقط دوس دارم سکوت کنم و تو این چیزایی ک اخیرا برام اتفاق افتاده غرق باشم….
ازینکه چقدر قانون ساده بوده. ازینکه چقدر داشتم راهو اشتباه میرفتم و تو ی چشم بهم زدن خدا دستمو گرفت گذاشت تو مسیر درست. ازینکه میبینم خدا تو ی چشم بهم زدن میتونه تو زندگیت ظاهر بشه
حال خاصی دارم این روزا…. متفاوت از همه این مدتی ک تو این مسیر هستم…
شاید بزودی نوشتم تو این سایت خیلی چیزارو…. شایدم در جای دیگر… نیدووونم
بازم نوشتنم نمیاد..بزرو مینویسم خخخخ
بازم ازت سپاسگزارم عزیزم
باباییتم ی عالمه تحسین کردم و ارزو میکنم ایشالا همیشه خوشبخت و با عشق کنار مامانی باشن:)
خانم فائزه عزیز سلام
من با خوندن جواب های شما در این تاریخ… یعنی بیست و سوم اسفند ماه نود و نه،
وقتی آنقدر زیبا … آنقدر لطیف… آنقدر منطقی… آنقدر شیرین پاسخ دادید…که آدم دوست داره ذره ذره پیام هاتون رو با روحش بچشه … دوست داره کلماتی که می نویسید رو لمس کنه …دوست داره عطر صحبت هاتون رو استشمام کنه و در گنجه ی ذهن و دشتِ روحش ثبت کنه من تو این تاریخ و بعد از دو سال گذشتن از پاسخ شما.. با تمام وجود از ذوق بغض کردم و از خوشحالی دوست داشتم گریه کنم…. من به تازگی وارد سایت شدم .. و نمیدونم این پیام من توسط شما خونده میشه یا نه.. اما ازتون بسیاااااار متشکرم. بی شک شما زبان خداوند بودید برای من… چون نوشتار و لحن گفتارتون برای حداقل من بوی بهشت داد….امیدوارم اگر روزی سوالاتم رو در این سایت مطرح کردم شما هم جز پاسخ دهندگان من باشید… همیشه عالی بمونید….❤🦋
سلام دوست عزیز
مشگل اینجاست ک ما وقتی یک باور مخرب رو در ذهن خودمون میسازیم. اینجوری هست ک راج ب آون مساله و آون شرایط خاص ب یک نتایج خاص میرسیم و فکر میکنیم ک این یک قانون برای کل زندگیمون هست. اینجوری میشه ک ترمزهای ذهنی ب وجود میان. مثلا شما از دست خواستگاران زیاد خسته شدی و ب جای اینکه باورهای خودتو تقویت کنی و افراد لایق رو جذب کنی باورهای محدود باعث میشه کاری کنی ک هیچ کسی دیگه طرفت نیاد. وبعد همین مساله ک خودت ساختی و جذبش کردی باعث رنجیدن. ناراحتی خودت میشه. ولی با شناخت بیشتر قانون میتونیم وقتی ک باوری رو در ذهن خودمون میسازیم ب همه جوانب و تاثیرات اون باور در زندگیمون رو هم محاسبه کنیم.
ببخشید از کجا به این نتیجه رسیدین این مساله باعث رنجیدن من شده؟
کاش یکم با دقت بیشتری میخوندین. من نوشتم ازین وضعیت خیلی خیلی راضیم.
کاش یکمی وسیعتر و عمیقتر بشیم….
میتونستم اعراض کنم و چیزی نگم. اما گفتم بگم شاید این بی دقتی ابعاد دیگه ایم تو زندگیتون داره.مثلا گوش دادنب فایلا و درک قانون…..
سلام
خیلی ممنون ک یاد آوری کردی
ولی من تجربه خودم رو نوشتم و بارها شده در زندگی چیزی رو خواستم و خداوند هم همونو بهم داده و بعد از دریافت نعمت متوجه شدم ک اونو ن تنها دوست ندارم بلکه باعث ناراحتی بیشتری هم در زندگیم شده. ب هر حال من از نگاه خودم مطلب رو برسی کردم و هیچ منظوری ب جایگاه شما و سوالتون نداشتم.
به نام خدای وهاب
سلام دوست عزیزم. به نظرم لازمه چون اونوقت رسیدن به خواسته برای شما طبیعی تر میشه. در غیر این حالت، شاهزاده سوار بر اسب سفید شما تعداد معدودی تو دنیا هستن که واسه رسیدن بهش باید معجزه رخ بده ولی وقتی فک کنی همه پسرا خوبن، ایده آل ها زیادن و توجهتو ببری سمت پسرهای موفق، اهل رشد… دیگه این خواسته بزرگی نیست تو ذهنت.
من فکر نمیکنم فقط باور اینکه من خیلی دوست داشتنی ام باعث جذب آدما بشه. بعضی وقت ها باور “آدم های زیادی دوست دارن با من باشن ، آدم های زیادی جذبم میشن یا نگاه رمانتیک به من دارم باعث این اتفاق میشه”. مثلا دختر خانمی که یه عالمه خواستگار داره و تو فکرش اینه مثلا من چون قیافه ام مامان پسنده! هرجا میرم خواستگار برام پیدا میشه.
بهتره باورتونو ببرید سمت اینکه من با همه آدم ها رابطه معقولی دارم. همه ی مردها جنتلمن هستند.مردها به من چشم انسان نگاه میکنن( نه رابطه عاطفی)
این قسمت سوالت عالیه واقعا. اینم باورهای اشتباه من که واسه درست کردن هر کدومش دو صفحه باور درست و راهکار نوشتم:
1.همسرم فرکانسش بالا نیاد ، از هم جدا شیم!
2.ازدواج مسئولیت هاش زیاده
3.ازدواج آدم رو محدود میکنه
4.ازدواج تنهایی تو میگیره
5.برای هم تکراری شیم
6.بعد ازدواج چه جوری پولامونو خرج کنیم؟! خرج خونه با کی ؟
7.پسر خوب برای ازدواج کمه —> فقط یه نگاه بندازین به پسرهای فامیل و دور و بر ببینید اتفاقا چه قدم هم زیادن
8.برنامه زندگی من مشخص نیست هنوز پس نمیتونم ازدواج کنم. شاید مثلا من بخوام برم فلان کشور یا شغلمو عوض کنم و اون نخواد —> فقط با اعراض و توجه به خواسته این مورد به بهترین شکل حل میشه. فایل توحید عملی شش هم توصیه میشود
9.میترسم به همسرم وابسته شم
10.از رابطه جنسی میترسم
11.ترس از شکست دارم
12.یکم تو ذهنم اینه پسرها دیرتر بالغ میشن. پس مجبوری مدیریتشون کنی (اشتباهه البته ، پسرها خیلی خوبن!)
13.فکر میکنم با ازدواج از خانواده دور میشم
14.فکر میکنم الان کامل نیستم برای ازدواج و باید همه چیزمو درست کنم. مثلا پولدار شم
15. فکر میکنم چون تو چنین طبقه ی اجتماعی هستم پس خواستگارهامم خیلی تاپ نیستن —> باور درست: خواستگارای من متناسب با خودم هستن نه خونوادم. من همین الانم کاملم.
16.هیچ آدمی تاپ نیست. بهترین آدم ها هم یه بدی هایی دارن.
17.من بد آرایشم!! پس روز عروسیم زشت میشم !
18. من الان تو مسیر موفقیتم و خواسته ام یه پسر از خانواده عالی با سطح اجتماعی بالاست. میترسم بعد ازدواج بگن به خاطر شوهرش به این موفقیت ها برسه. رانت شوهرشو داشته !! بابا شوهرش فلانیه دیگه !
از ترمزهایی که نوشتین سپاسگزارم دوست خوبم
سلام به همه دوستان زیبا اندیشم. منهم همین سوال و داشتم. یه چیزی در درونم گفت برو به سایت وقتی سایت باز کردم انگار این صفحه خودش باز شد و من چشمم به این سوال افتاد بازش کردم و خوندم ،خوندم و گریه کردم . مخصوصا از جواب آقای محمدی که اصلا نتونستم جلوی اشکامو بگیرم . دلم برای خدا جونم اونقدر تنگ شده که میخواهم بقیه عمرم را فقط با او باشم . الانم اشکام نمیگذاره ادامه بدم ممنونم خدا به خاطر این خانواده و این سایت
چطور باور میسازین ؟فقط با نوشتن و تکرار کافیه ؟و موارد مشابه پیدا کردن