این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-01-07 21:22:002024-11-17 17:20:46«نقش عزت نفس» در دستاوردهای زندگی من
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من دوره ی عزت نفس رو سالها پیش تهیه کردم و استفاده نمودم و نتایج بسیار خوبی گرفتم.
و این فایل هم از «مرا بسوی نشانه ام هدایت کن«انگار همون نشانه ست که یک بار دیگر باید این دوره بی نظیر رو شروع کنم و با مدار فعلی ام ،که ایمان و باورم به خدا و قوانین بیشتر از قبل شده ، تجربه نمایم.
آرامش ؛
«آرامشی که خداوند از آن با عنوان «لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» یاد میکند. زیرا عزت نفس سبب میشود تا بدون ترسِ از دست دادن جایگاه، روابط، محبوبیت، شهرت، ثروت وفارغ از علائق یا اولویتهای دیگران، سبک شخصی خودت را زندگی کنی. زیرا عامل موفقیتتان روی پایهای درونی و توحیدی بنا میکنید که عوامل بیرونی قدرتی برای تخریبش ندارد.»
توضیحات متن این فایل که داخل گیومه («»)
اوردم،چقدر ملموسه.
اینکه ترس نداشته باشی و اندوه رو از خودت دور کنی و مسیر خودت رو یا به عبارتی سبک شخصی خودت رو دنبال کنی،یک باور درست هستش که به لطف خداوند وهاب و راهنمایی استاد و مریم بانو در تک تک سلول های بدنم داره میشینه و یقین دارم این همان قانون بی تغییر خداست که اگر مداوم روی افکار و باورهام و قوانین توحیدی کار کنم،هیچ راهی برای ترس و اندوه ،نمیماند.
«عزت نفس است که سبب میشود در زمان مناسب، تصمیمات درست را بگیری و عملی کنی.»
از وقتی متوجه شدم که عزت نفس ام رو میتونم بسازم و آرام آرام ساختم،به مسیرهای درست هدایت شدم.
فراوانی و رحمت و برکت جاری در کاینات و دنیا رو دیدم
ثروتهای جاری در اطرافم رو دیدم
امکانات محل زندگیم و شهرم و کشورم
طبیعت بی نظیر شهر و کشورم
ثروتمندانی که میبینم و تحسین میکنم
روابط عالی بین من و همسرم و فرزندانم و اطرافیانم و حتا مشتریانی که صادقانه ارزش و احترام برایشان قائلم.
«عزت نفس، شخصیتی قوی در وجودت میسازد که بارها از مسائلش بزرگتر است. برای همین برخورد با هر تضادی، برایت یک پله رشد است.»
مسایل و مشکلاتی که حل کردم و بزرگ تر از قبل شدم و همه اینها که ناشی از عزت نفس من بود و خدا باورم کرد و ترسهایم خیلی کاهش یافته و اینها همه و همه بخاطر عزت نفس و باورهای توحیدی من است که در این دانشگاه توحیدی الهی آرام آرام و پله پله در من شکل گرفته و برای این تکاملی که در درونم طی میشود از خدای وهابم سپاسگزارم.
استاد عزیزم سپاسگزارم برای عزت نفسی که درونم بواسطه ی آموزش های شما شکل گرفته.
در پناه مهر بی پایان الهی ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خدای مهربان، خدایاامروزخیلی دلم گرفته بود، ازیکنواختی زندگیم، حتی دیگه چیزهای قبلی هم شادم نمیکنند،گفتم بذارببینم نشانه هاچی میگن😅این فایل اومد!! عزت نفس.. خدای من… این جمله رو(عزت نفس همان نیرویی است که، باور تو را نسبت به خودت و تواناییهایت تا آن حدّ بالا میبرد که از مرز محدودیتهایت عبور میکنی، قادر به غلبه بر ترسها و رفتن به دل ناشناختهها میشوی و به جای حساب و کتاب کردنها و به تعویق انداختنهای تمام نشدنی، از همان شرایطی که هستی و با همان امکاناتی که داری، برای خواستههایت، قدمهایی عملی برمیداری)خدایاتصمیم گرفتم یعنی یک چیزی دردرونم داره چندروزی فریادمیزنه برودانشگاه وادامه تحصیل بده، وقتی هم بهش فکرمیکنم حالم خوبه یعنی حس بدندارم، اماته دلم ترس، ناامیدی، حوصله ندارمهامانع میشد…. خدایاتوکل به خودت، ای که مراخوانده ای راه نشانم بده💛🧡💖 من لایق بهترینهاهستم،من ارزشم خیلی بالاست،،، ای کسانی که دوره عزت نفس راخریده ایدآنرادریابید،، وای کسانی که مث من این دوره براتون گرونه ازخدابخایدویک قدمی بردارید، قطعاپاسخ داده میشه… الهی شکرت 💖 ❤️ 💖
البته که با کمال میل از خودم تعریف میکنم، چه کسی مهم تر و ” ارزشمندتر ” از خودم، مگه هست؟!
خداروشکر که میتونم هم به خوبی قانون را درک کنم،
خداروشکرر که میتونم هم به خوبی در مورد قانون خیلی شیوا و حرفه اییی صحبت کنم
خداروشکررر که هم میتونم به صورت خارق العاده و الهام بخش، در مورد قانون استوری تلینگ کنم و بنویسمممم
و خداروشکر که بیشتر از همیشه تلاش میکنم که تمام حرفامو با فقط ” عمل به قانون و نتیجه ” بیان کنم!!
Yohoo
عاشققققق خودممم و خدای خودممم
پیش به سوی بهتر و عالییی تر و تررر تر شدن در مقدس ترین و مهم ترین لحظه این جهان هستی: ” این لحظه ” و لذت بردن و عشق و شادی و خندیدن و سپاس گزار بودن در این لحظه.
خداروشکر میکنم که خدا دوباره بهم فرصتی داد بیام بنویسم امروز بهم الهام شد بیام راجب نکات اساسی که از استاد عباسمنش الگو برداری کردم وباشما دوستانم به اشتراک بزارم
بهم گفته شد برو وزیر هر فایلی تونشانه امروزت بود بنویس ومنم مثل همیشه گفتم چشم خیلی حال میده این یهویی یه چیزی بهت گفته میشه وتومیگی چشم وبهش عمل میکنی بارها این گونه الهامات رو تجربع کردم ودیدم خدایا بعد انجامش کلی نشانه های زیبا وارد۸زندگیم شده وتجربه کردم اصلا یه حس خوبی بارها بعد انجامش بهم دست داده به خاطر همین تجربیات زیبا دیگه بدون معطلی وفکرکردن اضافی تجزیه تحلیل کردن موضوع گفتم چشم وانجام دادم اصلا نمیدونم چقد به این فایل مرتبط باشه یانه چون میگم اونش به من ربطی نداره اونی بهم الهام کرده بروبنویس واینجا بنویس اون دیگه به اون ربط داره نه من من باید بگم چشم بنویسم مثل یه بچه گل
نکات وباورهای اساسی کلیدی استاد ازنظر من
1سپاس گذاربودن استاد ازخداوند بابت تک تک نعمتها تک تک اتفاقات حتی کوچیک بابت هرچیزی درزندگیش واقعا وقتی نگاه میکنی میبینی هرلحظه درحال سپاس گذاری هستن پس یکی از دلایل موفقیت استاد همین سپاس گذاربودنشون اگر بتونیم مثل استاد چنین نگاه سپاس گذاربودن رودرونمون بسازیم معجزها رخ میده چون سپاس گذاری یعنی توجه کردن به خواسته هاوداشته هاست توجه کردن به زیبایی هاست به نعمت های خداست حتی تودل اتفاقات به ظاهر بد هم به گفته خودشون همیشه نه فقط یک باراینکارو کرده باشه همیشه دنبال یک نکته مثبتی بودن که بابتش بتونن سپاس گذارخداباشندبچها این گفتنش خیلی آسون هاولی درعمل تودل تضاد سعی۸کنی سپاس گذارباشی وذهنت روکنترل کنی این ایمان واراده فولادی میخواد ها امیدوارم گیرندهای مجلس بگیرن من چی میگم مثل مداح هامیگن امیدوارم بگیری چی میگم وقتی روضه میخونن خیلی سخت کنترل ذهن وقتی یکی ازعزیزانت روازدست میدی خیلی سخته ازلحاظ کاری همچیزت روی هوا باشه اونم تویع جای غریب کشور غریب خیلی سخت کنترل ذهن۸ودنبال نکات مثبت گشتن تواین شرایط این ناآرامی دل ذهن رو کنترل کردن این اراده وایمان قوی ازنگاه سپاس گذاربودن شخص میاد
2ایمان استاد به توانایی های خودش واینکه من میتونم هرکاری روانجام بدم هیچ چیز نشدنی نیست وهیچ محدودیتی نیست باکسب مهارت راجب هرچیزی میتونی هرکاری روانجام بدی بازم اینم گفتنش آسونه ولی عمل کردنش ایمان میخواد آره ایمان میخواد باور میخواد باورکنی که۸میشه من میتونم ایمان داشتن به قوانین ثابت جهان هستی که هر چیزی طبق قوانین ثابت شدنی است به شرط اینکه اول باورش کنی وبراش باورهای مناسب بسازی راجب تک تک قوانین این ایمان واستمرار استاد وناامید نشدنش وبا تمام وجود عمل کردن به قوانین ثابت جهان هستی راجب هرچیزی هرخواسته ای توهرجنبه ای که داشتن این باعث چنین نتایج بزرگی شده متفاوت از۸بقیه عمل۸کردن ها میشی جز اون۸دسته قلیل که موفق هستن به قول قران جز صالحین ورستگاران شدن
۳ عزت نفس قوی استاد که شاه کلید موفقیت های استاد بوده واقعا۸شاه کلید در خوشبختی عزت نفس بالاست اینکه بتونی توهرلحظه به۹خودت امیدواری بدی به خودت یاداوری کنی توانایی هاتو خودت روازبقیه کوچیک تر نبینی توسر خودت نزنی پاروترسهات بزاری خط قرمزت بشه شرک ورزیدن خیلی خیلی کارسختی تو محیطی که ازچپ وراست فقط ضعف هاتو۸دارند بهت۸میگن هرکاری انجام میدی میگن اشتباه من اسمش گذاشتم محیط گالیوورها اگر گالیوور روبشناسیدهمون شخصی همش میگفت۸من میدونم۸ما موفق نمیشیم 😂😂✌❤
اینجا عزت نفس بالا۸میخواد اینجا اون ایمانی که عمل می اورد میخواد نه حرف مفت زدن وادادن اینجا باید محکم باایستی وفقط عزت نفس باعث۸میشه محکم باشی به ایستی و وا ندی کوتاه نیای تسلیم نشی اگر تونستی من ازهمینجا بهت تبریک میگم وهزاران بار تحسینت میکنم وبهت۹میگم به دنیای خوشبخت ها خوش آمدی من اینا رودارم اول به خودم میگم که اینقد۸ضربه خوردم وضعف دارم تواین موضوع عزت نفس ولی ولی ولی خوشحالم امیدوارم وسپاس گذارهستم تونستم بفهمم که تمام ضربه های۸اساسی زندگیم تواین موضوع عزت نفس تونستم اینجا با راهنمایی های استاد عزیز اون سوراخ های بزرگ ظرفم روزبه روز بیشتر بیشتر پیدا کنم آره خوشحالیم ازاین میگم بازم دارم پیداشون میکنم پاشنه های آشیل رو ودستم خیلی جلو ازگذشته خودم چرا چون گذشته نمیدونستم حالا میدونم فقط باید دیگه کارکنم روی خودم عمل کنم وازنو عزت نفسمو بسازم اینجاست واقعا۸سپاس گذار خداهستم که۸دراین لحظه زنده هستم۸ومیتونم خودمو۸ازنوع بسازم میتونم متفاوت از گذشته خودم باشم گذشته ای سرتاسر شرک و…..بماند هممون میدونیم گذشته مون رو دیگه اینجا جای تمرکز روی نازیبایی هانیست به همین علت خیلی وارد۹جزییات که هیچ تاثیرمثبتی نداره گفتنش هرلحظه ودرهرمکان جائز نیست
خلاصه این نکات۹اساسی تونستم تااین لحظه برداشت کنم از الگوی عالیم۸استاد عزیزم چون من زیاد فکرمیکنم به استاد به عمل استاد به هر صحبتی۸میکنه به شخصیتشون توهرجا هستن و درضمن خیلی نکات هم تودل این ۳تا چیزی نوشتم هم بیان کردم مثل توجه استاد به نکات مثبت درهرلحظه مثل تمرکزصددرصد روی خودشون ومسیرشون ولذت بردن از هر لحظه جدییت استاد راجب کارشون درصلح بودن با خودشون تودل هرشرایطی مقایسه نکردن خودشون بادیگران و خیلی خیلی موارد دیگر مثل روابط عالی شون بادیگران مثل اطلاعات عالی شون راجب هرموضوعی که نظرشون روجلب میکنه راجب همه چیز اطلاعات دارند از سیر تا پیاز هرچیزی رو میدونن درضمن راجب چیزهایی که عالی هستن موثر هستن اطلاعات دارند اطلاعات راجب چیزایی که مثبت سازنده چیزایی که کمک کننده هست نه مخرب آره خیلی ها هم هستن زیاد اطلاعات دارندراجب خیلی چیزها ولی سازنده نیست مخرب اطلاعاتشون وزیاد اطراف خودمون دیدیم این افرادرو تا چشم کارمیکنه کارشناس جنگ داریم اقتصاد داریم وزیر بهداشت ودرمان داریم دیگه بیخیال 😂😂😂😂
خودمم خیلی خیلی لذت بردم امیدوارم شماهم لذت برده باشید بازم خداروسپاس گذارم که تونستم یه روزدیگه عمل کنم به چیزی بهم گفته شد
میخوام خلاصه نکات این فایل رو برای خودم اینجا بنویسم تا ردپایی به جا گذاشته باشم و بتونم بهتر مفاهیم رو درک کنم.
الهی ب امید تو
موضوع :عزت نفس
عزت نفس مهمترین عامل در موفقیت ما در تمام زمینه هاست. پایه عزت نفس عوامل مهم زیر هستن:
احساس خودباوری
احساس لیاقت
احساس ارزشمندی
احساس توانمندی
باور های توحیدی اینکه خدا منو دوست داره و منو کمک میکنه و من رو هدایت میکنه.
بچه ها از کودکی اعتماد ب نفس بالایی دارن ولی وقتی بزرگ میشن انقدر تحقیر میشن و تو سرشون میزنن که این احساس لیاقت کم میشه.
ما هممون انسانهای ارزشمندی هستیم جدای ازینکه دیگرانباور دارن یا نه. چون اونا اصلا مهم نیستن.
عزت نفس باعث میشه حرکت کنیم و بریم داخل ترسها⬅️وقتی وارد ترسها شیم و عمل کنیم⬅️ نتایج میان⬅️این نتایج باعث بالارفتن عزت نفسمون میشن⬅️باز ما با عزت نفس بیشتر وارد ترسهای بزرگتر میشیم⬅️باز عمل میکنیم ⬅️ باز نتایج میان و اعتماد به نفسمون همینجوری میره بالاتر…..و همین چرخه ادامه داره
ورودی های ذهن ما عامل خلق اتفاقات زندگی ما هستن و ما باید هر روز باید وقت بذاریم برای:
-ورودی های مناسب
-ایجاد باورهای مناسب
– بهبود شخصیت
-خودشناسی
-انجام تصمیمات جدید
-حرکت های روبه جلو
-بهبود توکل و ایمان
خوشحالم که دوباره این دوره رو شروع کردم و اینسری وقت و تمرکز بیشتری دارم براش میذارم.
استاد و مریم جان از شما سپاسگزارم که باعث شدین در هر شرایطی بتونم آرامشم رو حفظ کنم و فقط روی خوبیها تمرکز کنم. خدایا شکرت
هر روز صبح به عشق اومدن تو سایت و دیدن فایل های جدید و خوندن مقاله های گرانبهای مریم عزیزم و کامنت های بچه ها از خواب بیدار میشم. خدایا شکرت
چند وقته که با همسر عزیزم میخوایم محصولات رو بخریم ولی نمیدونستیم که از کدوم محصول شروع کنیم و چقدر زیبا این چندمین بار بود که به سمت عزت نفس هدایت شدیم
خدایا شکرت
همین امروز پولشو میسازیم و اونو میخریم
خدا روزی رسان من است و هرروز روز خداست
من لایق داشتن بهترین ها هستم
امروز است روز خوش اقبالی من
در جهان من همه چیز نیکوست خداوندا سپاسگزارم ازت تا ابد
واااای چه خبر خوبی…من خیلی سپاسگذارم از استاد ومریم عزیز.
مریم جان دمت گرم.
من چند وقت پیش به فکر این بودم دوباره بشینم وفایل های اعتماد به نفس نگا کنم با این که نت برداری کردم وتمریناتشو چسبوندم به تخته که جلوی چشام باشه وهر روز سعی میکنم تمریناتشو اجرا کنم ولی میخواستم دوباره فایل هار وببینم که برداشت های الانم چه جوریه…ولی این خبر رو هم شنیدم خیلی خوشحال شدم که باعث میشه با انرژ بیشتری بزارم وبا بروز رسانی هم دیییییگهههه عاااالی میشه من خیلی ممنون وسپاسگذارم وبی صبرانه منتظر جلسه اول هستم.یا حق
صحبتی که میخوام بذارم خیلی ربطی به این قسمت نداره ولی نمیدونستم کجا بنویسم که استاد و همه دوستانم خوبم بتونن بخونن. منم اینجا گذاشتمش….
آیا وقت آن نرسیده که به خودمون بیایم؟!
جهان ما جهانی است فرکانسی وآنچه که در زندگی ما رخ می دهد نتیجه فرکانس هایی ست که ما تولید می کنیم. به زبان ساده تر حال خوب مساوی است با اتفاقات خوب و حال بد مساوی است با اتفاقات بد.
در رخدادهای اخیر کشور دقت کنید!
اکثریت جامعه با هیجانات زیاد و احساسات منفی به خیابان ها آمده و شعار مرگ سر دادند و نتیجه آن چه شد!
مرگ را جذب کردند. در مراسم تشییع، در سقوط هواپیما، در واژگونی اتوبوس و …. و باز هم باید منتظر بعدی ها باشیم.
حال فرض کنید همه مردم ایران یکپارچه حالشان خوب باشد، دعای خیر کنند، مهربانی کنند، شعار صلح، موفقیت، شادی و ثروت سر بدهند. آن وقت است که همین دنیا برایمان بهشت موعود می شود.
پیشنهاد من این است که منتظر نباش کسی در کشور روز شادی عمومی اعلام کند!
هر روزی که از خواب بیدار شدی را روز شادی عمومی اعلام کن و حال خوب را به زندگی خودت و دیگران هدیه بده!
به کمکتون احتیاج دارم. اول تو عقل کل درخواست کمک کردم ولی ظاهرا تایید نشده. معذرت میخوام که حرفام ربطی به این ویدیو نداره. نمیدونم دیگه کجا باید حرفمو بزنم. لطفا کامنتم رو تایید کنید چون به راهنماییتون نیاز دارم
استاد نمیدونم چطور بگم ولی من هر کاری، هر کاری، هر کاری که بلدم برای کنترل ذهن انجام میدم. یه غار برای خودم درست کردم(اتاقم) و خودمو تقریبا توش حبس کردم که خبر بد نشنوم. صدای تلویزیون رو نشنوم. حرفای بقیه رو نشنوم. کلی گروه و کانال و پیج و سایت و کتاب و اهنگ و …. از زندگیم حذف کردم. کلی از بحث های بیخود دوری میکنم. با نوشتن، صحبت کردن، تغییر زاویه ی دید به مسائل، قرآن، تایید کردن فراوانی، تحسین کردن، «احساس» سپاسگزاری، گوش دادن به فایلها و انجام تمرینات و سعی در «احساس کردنشون»، تجسم خواسته ها، نوشتن خواسته ها، مدیتیشن برای برداشتن تمرکز از افکار منفی و….. هر کاری، هر کاری، هر کاری، هر کااااااااااااری بلدم میکنم ولی اخبار بد از در و دیوار میاد..عین غبار تو هواست! و میدونید چیه؟ من تا حالا هر خبر بدی بود با تغییر زاویه ی دیدم حسم رو خوب یا خنثی نگه میداشتم ولی دیگه از چند روز پیش نشد. من دلم از سنگ نیست که ببینم مردم کشورم اینهمه غم دارن و من هیچ احساس ناراحتی نکنم. منم آدمم، احساس دارم، دل دارم. به خدا هر کاری کردم حسم بد نشه نشد! هر کاری میکنم یه چیز مثبت از این خبر جدید مربوط به هواپیما دربیارم نمیشه. چه کار کنم که دلم از سنگ نیست؟ مگه میشه خبرها رو نشنید؟ به خدا من دنبال اخبار نیستم. حتی زمانی که از قانون خبر نداشتم هم دنبال خبر و سیاست نبودم ولی خبر بد انگار به من هجوم میاره!و اینقدر هم شوکه کننده هست که اگه کسی ازش خبردار نشه عجیبه! من هی از خبر و تحلیل اخبار فرار میکنم ولی مگه میشه چنین اتفاقاتی توی کشورم بیفته و من خبردار نشم؟ مگه میشه ناراحت نشم؟ سوالم از هر کسی که این کامنت رو میخونه اینه که شما برای کنترل ذهن چکار میکنید؟ مگه میشه احساسات انسانی خودمو انکار کنم؟ چطور بی حس بشم؟ چطور بی تفاوت بشم؟ دیگه چیکار کنم برای کنترل ذهنم؟باورتون میشه تو جهانی که هیچ رسانه ای خبر خوب نداره، من یه پیج خبری خارجی پیدا کردم که فقط و فقط اخبار خوب جهان رو منتشر میکنه؟ اینجوری دارم به چیزهای مثبت،به فراوانی، به زیبایی،به مهربانی توجه میکنم ولی به مدت طولانی در احساس خوب نمیمونم. هر روز دارم برای داشتن احساس خوب میجنگم! این جنگیدن خودش منفیه به نظرم! این خودش یه مقااومت درونیه. تمام روز دارم آگاهانه توجه ام رو روی چیزهای خوب میذارم. نمیتونم اینجا جزئیات رو تعریف کنم چون زیاده ولی تمااااااااام روز دارم همین کار رو میکنم ولی از دیروز دیگه حالم خیلی بد شد. احساس میکنم کنترل ذهن برای یک ایرانی خیلی سخت تر از بقیه ست. یک جوان امریکایی به احتمال زیاد توی دریم بوردش آرزوی مهاجرت نیست و نیاز به یادگیری یه زبان دیگه نداره. تو کشور خودش با زبان مادریش با صرف زمان کمتر برای کنترل ذهن، میتونه یه زندگی خوب برای خودش بسازه ولی من همین کار رو باید با مراحل طولانی تر و پیچیده تری انجام بدم. نمیگم تو ایران نمیشه موفق شدها! نه! ولی اینجا کنترل ذهن سخت تره و در ضمن، تمام خواسته های من و امثال من در این کشور قابل دسترسی نیست.
اینو هم میدونم که نوشتن چهارتا جمله ی تاکیدی بدون احساس سپاسگزاری و توکل فایده نداره. من وقتی سپاسگزاری میکنم واقعا احساسش میکنم. همین الان هم بیشمار نعمت توی زندگی منه که عمیقا بابتشون سپاسگزارم ولی یه بخش دیگه ای از زندگی هست که هر کاری میکنم احساسم درموردش خوب نمیشه و اون بخش بیشتر مربوط به کشورمون میشه. در این مورد حسم خیلی بده. وقتی میخوام یه کتاب خارجی از اینترنت بخرم نمیتونم یاد تحریم نیفتم چون تحریمه که باعث میشه نتونم به راحتی بخرمش. باید هفت خوان رو رد کنم تا یه کتاب الکترونیک خارجی بخرم. کتابی که یک خارجی به راحتی در چند ثانیه میتونه بخره. چجور اینارو نبینم وقتی تو متن زندگی من هستن؟خیلی سعی کردم آگاهانه توجه ام رو از روی این چیزها بردارم ولی جلوی چشم من هستن! هر روز. شماها چطور ذهنتون رو کنترل میکنید؟ میشه به منم بگید؟ به خدا نیومدم قانون رو زیر سوال ببرم. عمیقا باور دارم جهان قانون و نظم داره ولی نمیدونم چطور ازش استفاده کنم.
حتی فکر کردن به اینکه اون مسافران هواپیما وقت رفتنشون بوده حالمو خوب نمیکنه. آره همه ی ما میمیریم و مرگ بخشی از زندگیه و طبیعیه و قرار نیست همه در پیری بمیرن. اینارو عمیقا باور دارم اما مشکل خود مردن نیست. چطور مردنه که مسئله ست. اینهمه خشونت و بی نظمی در کشورم رو چطور ببینم و ککم نگزه؟ به خدا دل من از سنگ نیست. لطفا لطفا لطفا یه راهی بهم نشون بدید که منم بتونم مثل شما ذهنم رو کنترل کنم. احساسمو خوب کنم. امیدوار بمونم.
حتی فکر کردن به اینکه من خودم قبل تولد این کشور رو انتخاب کردم دلم رو آروم نمیکنه! قبلا تا حدی میشد ولی این روزها نه! چرا من اینقدر برای داشتن احساس خوب باید بجنگم؟ شما هم همینطورید یا فقط منم؟ میدونم کامنتم هیچ حس خوبی بهتون نمیده ولی لطفا تاییدش کنید چون من به کمک نیاز دارم. من فعلا حرفامو به هیچ انسانی جز شماها نمیتونم بگم. اگه میخواین بگین از خدا کمک بخواه، هر روز ازش کمک میخوام. ولی اگه قرار بود ما آدما از همدیگه درخواست و سوالی نکنیم و فقط درون خودمون باشیم اصلا هر کدوم تو یه سیاره ی جدا به وجود میومدیم نه اینکه کنار هم تو یه سیاره باشیم. اگه اینطور بود اصلا استاد عباسمنش سایتی درست نمیکردن! من فقط میخوام یاد بگیرم چطور ذهنم رو کنترل و احساسم رو خوب کنم. من قوانین رو میدونم. چیزی که نمیدونم اینه که دقیقا چطور از قانون استفاده کنم؟ بعد از دیدن همه ی فایلهای رایگان(بارها) و چندین محصول(بارها) و سفرنامه و انجام تمرینات و انواع کارهای مختلف برای کنترل ذهن، دیگه کم آوردم. دیگه حسم خوب نشد. تمام دیروز دچار انواع دردهای عصبی شده بودم. به زور نفس میکشیدم. همش گریه میکنم. چیکار کنم که دلم از سنگ بشه تا بیشتر از این با احساس بد واسه خودم اتفاق بد ایجاد نکنم؟
عزیزم چرا اینقدر سخت میگیری به خودت ؟! متنی که نوشتی پر بود از فرکانس نگرانی و عجله و ناآرامی و من کاملا حسش کردم .
باور کن من و استاد و خیلی از دوستای عزیزمون تو همین خانواده سنگدل نیستیم ، فقط بلدیم زوایه دیدمون به مسائل رو تغییر بدیم که به آرامش برسیم .
قرار نیست برای داشتن حال خوب بجنگی ، اگه برداشت شما اینه ، باید بگم هنوز که هنوزه باید کار کنی که مقاومت هات کمتر بشه تا آرامش داشته باشی
همینطور که حال بد یهویی ایجاد نمیشه ، حال خوب هم یهویی ایجاد نمیشه بلکه با اقدام های کوچک حال خوب ایجاد میشه و با تمرکز ماندگاری پیدا میکنه .
برداشتی که من از صحبتهای شما داشتم این بود که شما توجهت به جای اینکه به حال و احساس خوب باشه ، نگران نشنیدن خبر بد و حال بد هستی و این خودش قطعا حال بد و فرکانس بد رو به همراه داره .
اول از همه چیز خودت رو مرحله به مرحله آرام کن و بِدون که هیچ کس جز خودت نمیتونه اینکارو انجام بده ، و بعد بپرداز به کارهایی که حس خوبی بهت میده و کم کم توجهت رو روی نکات مثبت و زیباییها ببر .
اصلا چه نیازیه شما از سقوط هواپیما نکته مثبت بیرون بکشی، موضوع قحطی که نیومده ؟!
شما از پرداختن به اتفاقات این روزای جامعه هیچی عایدتون نمیشه و گریه های شما فقط خودت رو اذیت میکنه .
حالا که اومدی تو این فضا کمک خواستی ، بهتره که طبق آموزه های همین فضا عمل کنی تا که حالت و فرکانست خوب بشه و با حال خوبت میتونی به پیرامونت کمک کنی .
من که حالم خوب باشه ، باور کن تا چند روز ادامه داره و اگر هم بد بشه فقط بدست خودم بد میشه.
شاید باورت نشه من حالم الان اینقدر خوبه که روی انگشتای پام راه میرم و احساس خوب درونم رو به همه جا ارتعاش میدم ، در صورتی که الان همه اوضاع فکری و روحیشون یه طور دیگه ست .
روی زمین با افتخار قدم بزار و از درون فریاد بزن که من منادی صلح و ارامشم و فقط با افرادی همراه میشم که صلح رو میخواند.
باور کن که خوبیها بر پایه صلح و آرامش بنا شده و هر تنش و ناآرامی مخرب و ویرانگره ، حتی اگه لیدر مملکت هم تو ناآرامی باشه قطعا ویران میکنه !
منی که اینقدر فایلها و آموزه ها رو دنبال میکنم باید بدونم که برای رفع تکلیف اینکار جواب نمیده ، باید بدونم که فقط با حس خوبه که مدارم تغییر میکنه و قانون رو بهتر درک میکنم .
اگه صلاح دونستید متن منو بخونید و به پیشنهادم فکر کنید . شما که اینجا هستی حتما با ۹۹،۹۹۹% جامعه همسو نیستی که کمک میخوای ، پس کمر همت ببند برای حال خوبت و قطع یقین بدون بیرون هیچ خبری نیست ، اینها همش هیاهوی ست که از سرگردانی سر دادند و نتیجه اش هم میدونید چیه .!
منتظرام از حال خوبت برامون بگی و خوشحالمون کنی عزیزم .
همواره مواظب حال خوبت باش و در پناه ربّ خوبیها در صلح و آرامش باشی .???
خیلی ممنونم که وقتتون رو برای من گذاشتین و پاسخ دادید.
البته من این کلیات رو میدونم و اصلا توقع ندارم با یک ساعت کنترل ذهن حالم خوب بشه. من خیلی وقته دارم کنترل ذهن رو انجام میدم و چون احساس کردم این روش خیلی جواب نداده، درخواست کمک کردم. میدونستم الان بقیه میگن کامنتت پر از فرکانس منفیه ولی این احساسات منفی رو نشون دادم تا مسئله م رو با شما مطرح کنم و راهی برای حل کردنش پیدا کنم. نمیخوام فقط برای اینکه کامنتم مثبت به نظر برسه، ادای حال خوب رو دربیارم. میخوام مسئله ام رو حل کنم. من در طول روز این حرفا رو با خودم تکرار نمیکنم. اینارو فقط اینجا نوشتم که نشون بدم بر خلاف اینهمه کنترل کردن، احساسم اینجوریه و درخواست راهنمایی کنم. در طول روز دارم اون هزارتا کار مختلف برای کنترل ذهن رو انجام میدم. من جواب جزئی تری لازم دارم. اینکه شما میگید سخت نگیر، برای من دقیقا معلوم نیست که چجوری! اون روش دقیقش چیه؟ اون تمرین، اون زاویه ی دید خاص، اون دقیقا چیه؟ من یک راهنمایی دقیق نیاز داشتم چون خودم هم الان میتونم ساعتها درمورد سخت نگرفتن و قانون و فرکانس صحبت کنم ولی در عمل روشهایی که تا به حال یاد گرفتم در چنین مواقعی روی من تاثیر نذاشته. من چند بار امسال از نظر احساسی به شدت سقوط کردم و با کنترل ذهن خودمو بالا کشیدم. از جام بلند شدم و ادامه دادم و دفعه ی بعد محکمتر خوردم زمین و دوباره بلند شدم و…. اینبار از همیشه محکمتر بود. دیگه حس کردم خیلی داره کنترل ذهن برام سخت میشه.وقتی لایو استاد رو دیدم گفتم شاید جواب سوالم رو بگیرم ولی نگرفتم. استاد حرفاشون مثل همیشه عالی بود اما حرفشون خطاب به کسانی بود که قانون رو نمیپذیرن و نمیخوان کنترل ذهن کنن و همه ی بدبختیشون رو میندازن تقصیر حکومت. اما من جز اونا نیستم. من نیومدم اینجا قانون رو زیر سوال ببرم یا لج کنم. نیومدم تقصیر رو گردن حکومت بندازم. من اومدم که راه و روش موثرتر برای کنترل ذهن رو یاد بگیرم. واقعا اینکه الان چند نفر به من بگن کامنتت پر از فرکانس منفیه کمکی به من نمیکنه اما ازتون ممنونم که با نیت خوب و با مهربونی جواب من رو دادید. برای من ارزشمنده که وقت گذاشتید.
من چند ساعت بعد از نوشتن این کامنت، جواب رو خودم گرفتم. جواب اینه: من واسه اتفاقات ابان ماه اینقدر غمگین نشدم چون قبلا شبیهش زیاد دیده بودم و برام شوکه کننده نبود. میدونستم هر اعتراضی کشت و کشتار هم داره و تو هیچ جنگی حلوا پخش نمیشه! و همون روزهایی که همه غمگین بودن من تونستم حالم رو خوب نگه دارم. اونموقع تونستم ذهنم رو کنترل کنم. اما اینبار نتونستم چون فکر نمیکردم جایی غیر از اعتراضات خیابانی هم ادمها رو بکشن و ککشون نگزه و از همدیگه تقدیر و تشکر کنن. حالا فهمیدم که باید بپذیرم در این کشور هررررر اتفاقی ممکنه بیفته و من دیگه نباید شوکه بشم. یعنی باید بدترین حالت ممکن رو توی ذهنم برای ایران در نظر بگیرم و بپذیرم که میتونه در اینده همونقدر بدتر بشه. اینجوری از قبل خودمو برای مواجهه با اونها اماده میکنم(من دنبال اخبار نیستما…ولی چون توی ایرانم از در و دیوار به گوشم میرسه و من باید خودمو براش اماده کنم. ضدگلوله بشم. بی حس)و مهمتر اینکه من باید احساس تعلقم رو نسبت به این کشور از بین ببرم. باید طوری خودمو از همه چیز جدا کنم انگار ایرانی نیستم. حتی احساساتم نسبت به همنوع رو هم باید نادیده بگیرم(آدمم و احساسات دارم. وقتی نمیتونم حتی با کنترل ذهن احساسمو خوب کنم، باید نادیده اش بگیرم هرچند که نمیدونم چطوری!!!)از ایران فقط همون چندتا چیزی رو که دوست دارم برای خودم نگه دارم و بقیه ش رو رها کنم طوری که انگار اهل یه کشور دیگه م. این جوابیه که گرفتم. روش آسونی نیست ولی میخوام امتحانش کنم. اگر جواب داد، میام توی سایت تعریف میکنم.
من ابدا نگفتم شما سنگ دلید. نمیدونم چرا چنین برداشتی کردید. من کلا توی کامنتم فقط راجع به خودم حرف زدم نه بقیه. من اگه شماها رو قبول نداشتم ازتون راهنمایی نمیخواستم!
خیلی ممنونم که پاسخ دادید. امیدوارم همیشه حالتون عالی بمونه.
جهت همراهی و همدلی با شما من راهی را که برای خودم انتخاب کردم تا حسمو خوب کنم نوشتم.
اولین نکته که من همیشه برایم در تمامی ناخواسته ها برای خودم اصل قرار داده ام
?هر اتفاقی بیفتد به نفع من است. و خداوند فقط خیر برای ما میخواهد.
?خوب حالا یک اتفاقی که که از دیدگاه ما تماما شر و غیر انسانی است چطور در آن خیر دیده میشود؟
پاسخ:
نگاه ما، باور ما در مورد ان مساله، به خیر و شر ان مساله جان میدهد.
هر طور به مشکل نگاه کنیم همان طور تعبیر خواهد شد.
اگر باور داری، ایمان داری که همه چیز خیر است و شر وجود ندارد،
ماهستیم که بر اساس باورمان انرا شر میپنداریم
وبه شر جان میبخشیم،
پس با ایمان به مطلق بودن خیر میتوانیم چنین نگاه کنیم که خیری در پس این حادثه بوده که بر من پوشیده است،
واینگونه با ایمان به خدا که بهترین را برای بنده اش میخواهد،
ما تسلیم همه امور مبشویم.
من در ذهنم گفتم شاید خیر این حادثه این باشد که خون جوانان ما سر منشا بیداری خفتگانی باشد که این وسط مردد بودند که حق با حکومت است یا نه و نمیتوانستند تصمیم بگیرند.
ودیگر اینکه تا زمانی که اجل کسی نرسیده باشد، هر اتفاقی بیفتد عمر ما در این دنیا باقیست وهیچ کس جز خداوند جان بنده اش رانمیتواند بگیرد. آنها باید میرفتند، اماقبل از آمدن به این دنیاانتخاب کرده اند که به این شکل دنیا را ترک کنند تا اینچنین بر جهان اثر بگذارند و جهان را جایی بهتر برای زندگی کنند.
این نگاه از گناه وخطایی که در موردشان صورت گرفته نمیکاهد، چون هر چه در این دنیا بکاریم درو خواهیم کرد ولی میتواند احساس دلسوزی و غم و اندوه ما را کم کند.
?مهم تسلیم بودن در برابر انچه پیش می اید است، مگر غیر از این است که هر چه پیش میاید خودم مسئول ان هستم. پس باز هم بایدبه درونمان برگردیم وخودمان را پاک کنیم وانرژیهای منفی را دور کنیم.
هر اتفاقی در این جهان در هر کجا بیفتد که من رامتاثر کند من هم مسئولم، بدلیل انرژیهای منفی درونیم که ناخود آگاه با ارتعاش انها باعث جذب ان نا خو استه شده ام.
پس مسئولیت انرا میپذیرم وطلب بخشایش میکنم وبا توجه بر نکات مثبت پیرامونم شکر گزاری از خدایم میکنم ومیگویم خدایا عاشقتم که با توجه به زیباییها انرابرایم بیشتر و بیشتر میکنی تا من لذت بیشتری ببرم. خدایا دوستت دارم به خاطر این قانون عالی آفرینشت، که ما را با تمرکز وتوجه به انچه دوست داریم خالق زندگیمان کرده ای واین قدرت را به ما عطا کرده ای.
?آیا میدانیدکه همه ما در عین کثرت ومتفاوت بودنمان، اما از یک منبع هستیم و در واقع یکی هستیم؟ من قطره ای از دریا هستم پس خود دریا هستم. تو قطره ای از دریایی پس تو خود دریا هستی، پس ما یکی هستیم. ونباید خودمان را از این سیستم جهان جدا بدانیم وبگوییم حکومت از ما جداست.
منظورم اینست تمام ماانرژیهایی میفرستیم که وقتی ذره ذره بر هم افزوده شود اتفاقات خوب یا بدشکل میگیرد و همه ما مسئولیم.
پس در این شرایط وظیفه ما اینست که به جای توجه بر نکات منفی بر نکات مثبت حتی کوچک ومثبت در این روزها حالمون را خوب حفظ کنیم تا کم کم شاهد اتفاقات خوب باشیم.
حالابا این نگاه دیگه لازم نیست انسانیت واحساسات انسانیمان را سرکوب کنیم. بلکه دیگر میدانیم این تنهاراه کمک به خودمان و دیگران است?
راستش، انگار کامنت اول من خیلی مبهمه و به همین خاطر تک تک کسانی که لطف میکنن و من رو اینجا راهنمایی میکنن دچار سوتفاهم شدن. خواهش کردم کامنتم حذف بشه ولی نشد. نمیدونم چرا! اینطوری وقت همه ی دوستانی که لطف میکنن و جواب میدن گرفته میشه.
راستش من توی کامنتم نوشته بودم که موضوع ناراحتی من خود مرگ نبود. بله منم میدونم هر کسی در وقت معین میمیره و مشکلی هم ندارم.
موضوع دیدن خشونتی بود که خواه ناخواه خبرش بهم میرسه و من انسانم و احساسم نسبت به اینهمه خشونت در ایران بد میشه. تقریبا دو روز مریض بودم! و مسئله این بود که با وجود تمام روشهای کنترل ذهن، نتونسته بودم احساسمو خوب کنم. به خدا من با خود مرگ مشکلی ندارم!!! نمیدونم اینو چطور باید بگم ولی گویا کامنت من خیلی مبهمه.
اصلا موضوع جدا بودن ما و حکومت نبود! من راجع به اینها حرف نزده بودم.
اون قسمت که گفتین طلب بخشش کنم…. راستش متوجه نشدم چرا باید طلب بخشش کنم! موضوع کامنت من احساس گناه نبود!
من از اینکه ما با فرکانس جمعی اتفاقات رو رقم میزنیم اگاهم ولی همونطور که گفتم، هیچکدوم از این اگاهی ها و… حال من رو خوب نکرد.
من بعد از نوشتن اون کامنت، راه حل مسئله ام رو بی واسطه دریافت کردم و در کامنت دومم نوشتم. (البته کتاب نیروی حال که قبلا خوندم به من کمک کرد که به راه حل برسم) الان توضیح میدم: من عمیقا از اینهمه بی نظمی و خشونت در کشورمون درد کشیدم چون به ایران احساس تعلق دارم. اگر همین اتفاق در کشور دیگری می افتاد، من ناراحت میشدم ولی نه اینقدر عمیق! در نتیجه، مشکل من این احساس تعلقه!
با احترام و قدردانی نسبت به همه ی راهنمایی های شما و بقیه ی دوستان، راه حل رو از بین بردن احساس تعلق نسبت به ایران میدونم و این کار، یه کار ذهنیه نه جغرافیایی… در کتاب نیروی حال هم روش مراقبه ای توضیح داده شده که به این رها شدن از تعلقات(از جمله کشور و ملیت) کمک میکنه. امید دارم که بتونم ازش رها شم. راه حل دوم هم پذیرش تمام مشکلات این کشور هست. اینکه من نهایت بدیها رو از الان برای ایران بپذیرم تا بعدا هر اتفاق بدتری اقتاد، من شوکه نشم. همونطور که در آبان ماه شوکه نشدم چون قبلا مشابه اون اتفاقات رو دیده و پذیرفته بودم. پس راه حل دوتاست: اول، رهایی از احساس تعلق نسبت به ایران و دوم، پذیرفتن اینکه ایران، به عنوان محل زندگی فعلی من، این ویژگیها رو داره و میتونه خیییییلی بدتر هم بشه.وقتی نهایت بدیش رو بپذیرم، دیگه از اتفاقات بدتر، شوکه نخواهم شد.
به هر حال خیلی ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و با مهربانی راهنماییم کردید.
یک بار دیگه از گروه تحقیقاتی خواهش میکنم این سری کامنتها رو حذف کنن تا بقیه ی دوستانی که کامنت اول من رو میبینن دچار سوتفاهم نشن و بحث و تکرار مکررات نشه.
سلام دوست عزیز….وقتتون بخیر….من چندتا کامنت شما رو خوندم و نکاتی که به نظرم رسید رو باهاتون به اشتراک میذارم…..
نکته ی اول اینه که به نظر من شما هنوز اصل قانون رو کاملا درک نکردید. قانون میگه تمام اتفاقات زندگی ما (تمام اتفاقات نه 99 درصد) به واسطه ی باورهای ما شکل میگیره. پس اگه اخبار منفی از در و دیوار براتون میاد و مثل غبار توی هواس، ریشه ی این اتفاق رو باید تو باورهاتون و کانون توجهتون جستجو کنید نه چیز دیگری….خیلی از آدمها هستند که تو همین کشور زندگی میکنن و چون باورهای درست دارند اصلا این اخبار منفی رو نمیشنوند و اگه هم بشنوند به صورت تیتروار هست و ازش میگذرند.
نکته ی دوم که باز هم یه قانون مهم هست اینه که ما نمیتونیم با توجه کردن به ظلمی که اتفاق میفته جلوش رو بگیریم….چیزی که هنوز نه تنها تو ایران که تو دنیا نتونستن درک کنن… خیلیا فک میکنن اگه با این اتفاقی که افتاد و آدمایی که درگیرش بودن همدردی نکنند یعنی سنگ دل هستند و بی احساس….اما این کاملا اشتباهه…شما به هر چیزی توجه کنی همون تو زندگیت گسترش پیدا میکنه…پس وقتی به ظلم توجه میکنی و با کسی همدردی میکنی یا دلت میسوزه، اصل و اساس همینارو به زندگیت دعوت میکنی…این یه قانونه و جهان هستی کاری نداره که شما به چه دلیل و منطقی احساست بد هست…وقتی احساست بد هست خواه ناخواه اتفاقات بد برات میفته… ما تو جهانی زندگی میکنیم که کاملا قانونمند هست و همه چی دقیقا سرجای خودش قرار گرفته و هیچ کس، تاکید میکنم هیچ کس نمیتونه به یه نفر دیگه ظلمی بکنه…ما اگه جایی احساس میکنیم در حقمون ظلم شده در واقع داریم میگیم یه نفر به عنوان ظالم هست و به اون یه نفر قدرت میدیم که میتونه رو زندگی ما تاثیر بذاره و این با قانون جهان هستی کاملا در تضاده که قدرت تنها دست خداوند و خودمون هست. (باور توحید)
نکته ی سوم در مورد حس بدتون نسبت به کشور ایران و مشکلاتی که اینجا دارین….در این مورد هم اگه فقط قانون رو رعایت کنید احساستون خیلی خووب میشه…قانون میگه وقتی با تضاد (هر نوع تضادی) برخورد میکنی به اون تضاد توجه نکن و همون موقع به خودت یادآوری کن که چی چیزی میخوای….مثلا شما میخوای کتاب سفارش بدی اما به قول خودتون باید هفت خوان رو رد کنین…خب همینجا همون نقطه ی عطفه…به جای اینکه احساستون رو بد کنین یا شروع کنید به گله و شکایت از اوضاع همون موقع به خودتون بگید: خب من این مشکلات رو نمیخوام، در عوض چه چیزی رو میخوام؟ و خواسته تون رو به خودتون یادآوری کنین و رو اون تمرکز کنین…این نقطه ی عطف جایی که باید ذهنتون رو کنترل کنید…و وقتی آروم آروم شروع کنید و در برخورد با تضادها این روش رو انجام بدین سیر تکاملتون رو طی میکنید و اون موقع وقتی با تضادهای بزرگتر برخورد میکنید راحتتر میتونید این کار رو انجام بدین….و بعد یه مدتی خواه ناخواه یا با این تضادها مواجه نمیشین یا به جایی هدایت میشین که این تضادها توش نباشه.
نکته ی چهارم اینکه تو هر اتفاقی ما باید بتونیم تمرکزمون رو بذاریم رو نکته های مثبت. مثلا در مورد همین داستان سقوط هواپیما…نکته ی مثبتی که توجه خود منو جلب کرد اون 2 – 3 نفری بود که از هواپیما جا مونده بودن….برای خود من خیلی جالب بود که با اون دو سه نفر صحبت کنم تا ببینم چه جور باورایی داشتن که این اتفاق براشون نیفتاده و سوار هواپیما نشدن….
و در نهایت به نظر من اگه به هر دلیلی احساسمون بد میشه یا زندگی اونجوری که دلمون میخواد پیش نمیره باید به قوانین مراجعه کنیم و دوباره و دوباره اونارو به خودمون یادآوری کنیم….هیچ شیوه یا کلید جادویی دیگه وجود نداره….جواب هر سوالی رو میشه تو دل قوانین جهان هستی پیدا کرد.
ببین ماها یادمون میره ک ب قول استاد، این دنیا در مقابل ابدیت ما بسیار محدوده، هیچکس با مرگ و رفتن از این دنیا اصلا نابود نمیشه… ما کاملا ابدی هستیم
خیلی باید حواسمون باشه چون خیل از چیزایی ک توی ذهن ما رفته بخاطر فرهنگهامونه و نه چیزی ک واقعیه… ما توی فرهنگمون از مردن احساس بدی میگیریم چون فراموش کردیم ک واقعیت اصلا چیز ناراحت کنندهای نیست…(منظور من فقط مردن هست حالا نوعش خیلی فرقی نمیکنه چون باز هم ما هستیم ک ب انواعش اهمیت میدیم، پیشنهاد میکنم کتاب سفر روح اثر دکتر مایکل نیوتون رو هم بخونی)
حالا خواستهت اینه ک حالت خوب باشه و بتونی احساس خوبی داشته باشی، باید ببینی ک ب کدوم جنبهش داری توجه میکنی، الان فقط نگران اینی ک وای اگه حال خوبی نداشته باشم چی… درواقع داری ب نبود احساس خوب توجه میکنی و همین نگرانت میکنه احساست رو بد میکنه…
پیشنهاد میکنم اگر ادم خوابالویی هستی بخوابی،با خوابیدن ذهنت رو خاموش میکنی و بهتره بعد از بیدار شدن هوشیار عمل کنی چون لحظههای بعد از بیداری لحظههای طلایی برای کنترل ذهن و احساسه…
یا بازی فکری انجام بدی… یکاری انجام بده ک نیاز ب تمرکز داره و تو هم به انجامش علاقه داری…
ولی کلا قبل از خوابیدن و بعد از بیداری رو فراموش نکن چون توی این مواقع خیییلی راحتتر میتونی افسار ذهنتو تو دست بگیری و بهش فرمون بدی…
بهتره صبحها بعد از بیداری خیلی سریع سپاسگزاری روزانهت رو انجام بدی و بنویسی…
به نظر میرسه کامنت من رو کامل نخوندین. من نوشتم که مسئله خود مرگ نیست. موضوع احساسات نسبت به همنوع و نسبت به خشونت بود نه خوبی و بدی خود مرگ. موضوع موثر نبودن انواع روشهای کنترل ذهن در مواقع خاص بود، نه مرگ! من توی کامنتم روی این موضوع تاکید هم کرده بودم که با خود مرگ مشکلی ندارم. حرفهای شما درسته ولی ارتباطی با مسئله ای که نوشتم نداره. به هر حال ممنونم ازتون.
گفتین سپاسگزاری کنم. توی کامنت اولم توضیح دادم که این کار رو دارم انجام میدم. مسئله این بود که این روشها در مواقع خاصی تاثیر ندارن روی من.
خوابیدن یعنی فرار کردن از مسئله. من نمیخوام ازش فرار کنم و نمیتونم تمام روز بخوابم. میخوام حلش کنم و دیشب به یه نتایجی هم رسیدم که میخوام عملیش کنم.
من از گروه تحقیقاتی عباسمنش خواهش میکنم کامنتهای من رو در این صفحه حذف کنن چون ظاهرا طوری نوشتمش که مفهومش برای دوستان واضح نیست. ضمن اینکه من دیشب خودم با فکر کردن به یک جواب برای مسئله ام رسیدم که نمیدونم درسته یا نه ولی در هر حال تنها حوابیه که الان بهم رسبده. توی کامنت دومم جواب رو نوشتم. به هر حال خواهش میکنم این سری کامنت رو حذف کنید که اینجا دیگه بحثی پیش نیاد و نیازی به تکرار کردن حرفهای قبلی نباشه
سلام بر استاد عزیزم.
من دوره ی عزت نفس رو سالها پیش تهیه کردم و استفاده نمودم و نتایج بسیار خوبی گرفتم.
و این فایل هم از «مرا بسوی نشانه ام هدایت کن«انگار همون نشانه ست که یک بار دیگر باید این دوره بی نظیر رو شروع کنم و با مدار فعلی ام ،که ایمان و باورم به خدا و قوانین بیشتر از قبل شده ، تجربه نمایم.
آرامش ؛
«آرامشی که خداوند از آن با عنوان «لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» یاد میکند. زیرا عزت نفس سبب میشود تا بدون ترسِ از دست دادن جایگاه، روابط، محبوبیت، شهرت، ثروت وفارغ از علائق یا اولویتهای دیگران، سبک شخصی خودت را زندگی کنی. زیرا عامل موفقیتتان روی پایهای درونی و توحیدی بنا میکنید که عوامل بیرونی قدرتی برای تخریبش ندارد.»
توضیحات متن این فایل که داخل گیومه («»)
اوردم،چقدر ملموسه.
اینکه ترس نداشته باشی و اندوه رو از خودت دور کنی و مسیر خودت رو یا به عبارتی سبک شخصی خودت رو دنبال کنی،یک باور درست هستش که به لطف خداوند وهاب و راهنمایی استاد و مریم بانو در تک تک سلول های بدنم داره میشینه و یقین دارم این همان قانون بی تغییر خداست که اگر مداوم روی افکار و باورهام و قوانین توحیدی کار کنم،هیچ راهی برای ترس و اندوه ،نمیماند.
«عزت نفس است که سبب میشود در زمان مناسب، تصمیمات درست را بگیری و عملی کنی.»
از وقتی متوجه شدم که عزت نفس ام رو میتونم بسازم و آرام آرام ساختم،به مسیرهای درست هدایت شدم.
فراوانی و رحمت و برکت جاری در کاینات و دنیا رو دیدم
ثروتهای جاری در اطرافم رو دیدم
امکانات محل زندگیم و شهرم و کشورم
طبیعت بی نظیر شهر و کشورم
ثروتمندانی که میبینم و تحسین میکنم
روابط عالی بین من و همسرم و فرزندانم و اطرافیانم و حتا مشتریانی که صادقانه ارزش و احترام برایشان قائلم.
«عزت نفس، شخصیتی قوی در وجودت میسازد که بارها از مسائلش بزرگتر است. برای همین برخورد با هر تضادی، برایت یک پله رشد است.»
مسایل و مشکلاتی که حل کردم و بزرگ تر از قبل شدم و همه اینها که ناشی از عزت نفس من بود و خدا باورم کرد و ترسهایم خیلی کاهش یافته و اینها همه و همه بخاطر عزت نفس و باورهای توحیدی من است که در این دانشگاه توحیدی الهی آرام آرام و پله پله در من شکل گرفته و برای این تکاملی که در درونم طی میشود از خدای وهابم سپاسگزارم.
استاد عزیزم سپاسگزارم برای عزت نفسی که درونم بواسطه ی آموزش های شما شکل گرفته.
در پناه مهر بی پایان الهی ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خدای مهربان، خدایاامروزخیلی دلم گرفته بود، ازیکنواختی زندگیم، حتی دیگه چیزهای قبلی هم شادم نمیکنند،گفتم بذارببینم نشانه هاچی میگن😅این فایل اومد!! عزت نفس.. خدای من… این جمله رو(عزت نفس همان نیرویی است که، باور تو را نسبت به خودت و تواناییهایت تا آن حدّ بالا میبرد که از مرز محدودیتهایت عبور میکنی، قادر به غلبه بر ترسها و رفتن به دل ناشناختهها میشوی و به جای حساب و کتاب کردنها و به تعویق انداختنهای تمام نشدنی، از همان شرایطی که هستی و با همان امکاناتی که داری، برای خواستههایت، قدمهایی عملی برمیداری)خدایاتصمیم گرفتم یعنی یک چیزی دردرونم داره چندروزی فریادمیزنه برودانشگاه وادامه تحصیل بده، وقتی هم بهش فکرمیکنم حالم خوبه یعنی حس بدندارم، اماته دلم ترس، ناامیدی، حوصله ندارمهامانع میشد…. خدایاتوکل به خودت، ای که مراخوانده ای راه نشانم بده💛🧡💖 من لایق بهترینهاهستم،من ارزشم خیلی بالاست،،، ای کسانی که دوره عزت نفس راخریده ایدآنرادریابید،، وای کسانی که مث من این دوره براتون گرونه ازخدابخایدویک قدمی بردارید، قطعاپاسخ داده میشه… الهی شکرت 💖 ❤️ 💖
به قول آلمانی ها، Ja gerne
البته که با کمال میل از خودم تعریف میکنم، چه کسی مهم تر و ” ارزشمندتر ” از خودم، مگه هست؟!
خداروشکر که میتونم هم به خوبی قانون را درک کنم،
خداروشکرر که میتونم هم به خوبی در مورد قانون خیلی شیوا و حرفه اییی صحبت کنم
خداروشکررر که هم میتونم به صورت خارق العاده و الهام بخش، در مورد قانون استوری تلینگ کنم و بنویسمممم
و خداروشکر که بیشتر از همیشه تلاش میکنم که تمام حرفامو با فقط ” عمل به قانون و نتیجه ” بیان کنم!!
Yohoo
عاشققققق خودممم و خدای خودممم
پیش به سوی بهتر و عالییی تر و تررر تر شدن در مقدس ترین و مهم ترین لحظه این جهان هستی: ” این لحظه ” و لذت بردن و عشق و شادی و خندیدن و سپاس گزار بودن در این لحظه.
من بینظیرمممممممممم
مارکوپولوی سپاس گزارِ ثروتمند
به نام خداوندی که هرلحظه منوهدایت میکنه به سمت زیبایی ها
سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته پرتلاش ونازنین وهمه شما دوستانم
خداروشکر میکنم که خدا دوباره بهم فرصتی داد بیام بنویسم امروز بهم الهام شد بیام راجب نکات اساسی که از استاد عباسمنش الگو برداری کردم وباشما دوستانم به اشتراک بزارم
بهم گفته شد برو وزیر هر فایلی تونشانه امروزت بود بنویس ومنم مثل همیشه گفتم چشم خیلی حال میده این یهویی یه چیزی بهت گفته میشه وتومیگی چشم وبهش عمل میکنی بارها این گونه الهامات رو تجربع کردم ودیدم خدایا بعد انجامش کلی نشانه های زیبا وارد۸زندگیم شده وتجربه کردم اصلا یه حس خوبی بارها بعد انجامش بهم دست داده به خاطر همین تجربیات زیبا دیگه بدون معطلی وفکرکردن اضافی تجزیه تحلیل کردن موضوع گفتم چشم وانجام دادم اصلا نمیدونم چقد به این فایل مرتبط باشه یانه چون میگم اونش به من ربطی نداره اونی بهم الهام کرده بروبنویس واینجا بنویس اون دیگه به اون ربط داره نه من من باید بگم چشم بنویسم مثل یه بچه گل
نکات وباورهای اساسی کلیدی استاد ازنظر من
1سپاس گذاربودن استاد ازخداوند بابت تک تک نعمتها تک تک اتفاقات حتی کوچیک بابت هرچیزی درزندگیش واقعا وقتی نگاه میکنی میبینی هرلحظه درحال سپاس گذاری هستن پس یکی از دلایل موفقیت استاد همین سپاس گذاربودنشون اگر بتونیم مثل استاد چنین نگاه سپاس گذاربودن رودرونمون بسازیم معجزها رخ میده چون سپاس گذاری یعنی توجه کردن به خواسته هاوداشته هاست توجه کردن به زیبایی هاست به نعمت های خداست حتی تودل اتفاقات به ظاهر بد هم به گفته خودشون همیشه نه فقط یک باراینکارو کرده باشه همیشه دنبال یک نکته مثبتی بودن که بابتش بتونن سپاس گذارخداباشندبچها این گفتنش خیلی آسون هاولی درعمل تودل تضاد سعی۸کنی سپاس گذارباشی وذهنت روکنترل کنی این ایمان واراده فولادی میخواد ها امیدوارم گیرندهای مجلس بگیرن من چی میگم مثل مداح هامیگن امیدوارم بگیری چی میگم وقتی روضه میخونن خیلی سخت کنترل ذهن وقتی یکی ازعزیزانت روازدست میدی خیلی سخته ازلحاظ کاری همچیزت روی هوا باشه اونم تویع جای غریب کشور غریب خیلی سخت کنترل ذهن۸ودنبال نکات مثبت گشتن تواین شرایط این ناآرامی دل ذهن رو کنترل کردن این اراده وایمان قوی ازنگاه سپاس گذاربودن شخص میاد
2ایمان استاد به توانایی های خودش واینکه من میتونم هرکاری روانجام بدم هیچ چیز نشدنی نیست وهیچ محدودیتی نیست باکسب مهارت راجب هرچیزی میتونی هرکاری روانجام بدی بازم اینم گفتنش آسونه ولی عمل کردنش ایمان میخواد آره ایمان میخواد باور میخواد باورکنی که۸میشه من میتونم ایمان داشتن به قوانین ثابت جهان هستی که هر چیزی طبق قوانین ثابت شدنی است به شرط اینکه اول باورش کنی وبراش باورهای مناسب بسازی راجب تک تک قوانین این ایمان واستمرار استاد وناامید نشدنش وبا تمام وجود عمل کردن به قوانین ثابت جهان هستی راجب هرچیزی هرخواسته ای توهرجنبه ای که داشتن این باعث چنین نتایج بزرگی شده متفاوت از۸بقیه عمل۸کردن ها میشی جز اون۸دسته قلیل که موفق هستن به قول قران جز صالحین ورستگاران شدن
۳ عزت نفس قوی استاد که شاه کلید موفقیت های استاد بوده واقعا۸شاه کلید در خوشبختی عزت نفس بالاست اینکه بتونی توهرلحظه به۹خودت امیدواری بدی به خودت یاداوری کنی توانایی هاتو خودت روازبقیه کوچیک تر نبینی توسر خودت نزنی پاروترسهات بزاری خط قرمزت بشه شرک ورزیدن خیلی خیلی کارسختی تو محیطی که ازچپ وراست فقط ضعف هاتو۸دارند بهت۸میگن هرکاری انجام میدی میگن اشتباه من اسمش گذاشتم محیط گالیوورها اگر گالیوور روبشناسیدهمون شخصی همش میگفت۸من میدونم۸ما موفق نمیشیم 😂😂✌❤
اینجا عزت نفس بالا۸میخواد اینجا اون ایمانی که عمل می اورد میخواد نه حرف مفت زدن وادادن اینجا باید محکم باایستی وفقط عزت نفس باعث۸میشه محکم باشی به ایستی و وا ندی کوتاه نیای تسلیم نشی اگر تونستی من ازهمینجا بهت تبریک میگم وهزاران بار تحسینت میکنم وبهت۹میگم به دنیای خوشبخت ها خوش آمدی من اینا رودارم اول به خودم میگم که اینقد۸ضربه خوردم وضعف دارم تواین موضوع عزت نفس ولی ولی ولی خوشحالم امیدوارم وسپاس گذارهستم تونستم بفهمم که تمام ضربه های۸اساسی زندگیم تواین موضوع عزت نفس تونستم اینجا با راهنمایی های استاد عزیز اون سوراخ های بزرگ ظرفم روزبه روز بیشتر بیشتر پیدا کنم آره خوشحالیم ازاین میگم بازم دارم پیداشون میکنم پاشنه های آشیل رو ودستم خیلی جلو ازگذشته خودم چرا چون گذشته نمیدونستم حالا میدونم فقط باید دیگه کارکنم روی خودم عمل کنم وازنو عزت نفسمو بسازم اینجاست واقعا۸سپاس گذار خداهستم که۸دراین لحظه زنده هستم۸ومیتونم خودمو۸ازنوع بسازم میتونم متفاوت از گذشته خودم باشم گذشته ای سرتاسر شرک و…..بماند هممون میدونیم گذشته مون رو دیگه اینجا جای تمرکز روی نازیبایی هانیست به همین علت خیلی وارد۹جزییات که هیچ تاثیرمثبتی نداره گفتنش هرلحظه ودرهرمکان جائز نیست
خلاصه این نکات۹اساسی تونستم تااین لحظه برداشت کنم از الگوی عالیم۸استاد عزیزم چون من زیاد فکرمیکنم به استاد به عمل استاد به هر صحبتی۸میکنه به شخصیتشون توهرجا هستن و درضمن خیلی نکات هم تودل این ۳تا چیزی نوشتم هم بیان کردم مثل توجه استاد به نکات مثبت درهرلحظه مثل تمرکزصددرصد روی خودشون ومسیرشون ولذت بردن از هر لحظه جدییت استاد راجب کارشون درصلح بودن با خودشون تودل هرشرایطی مقایسه نکردن خودشون بادیگران و خیلی خیلی موارد دیگر مثل روابط عالی شون بادیگران مثل اطلاعات عالی شون راجب هرموضوعی که نظرشون روجلب میکنه راجب همه چیز اطلاعات دارند از سیر تا پیاز هرچیزی رو میدونن درضمن راجب چیزهایی که عالی هستن موثر هستن اطلاعات دارند اطلاعات راجب چیزایی که مثبت سازنده چیزایی که کمک کننده هست نه مخرب آره خیلی ها هم هستن زیاد اطلاعات دارندراجب خیلی چیزها ولی سازنده نیست مخرب اطلاعاتشون وزیاد اطراف خودمون دیدیم این افرادرو تا چشم کارمیکنه کارشناس جنگ داریم اقتصاد داریم وزیر بهداشت ودرمان داریم دیگه بیخیال 😂😂😂😂
خودمم خیلی خیلی لذت بردم امیدوارم شماهم لذت برده باشید بازم خداروسپاس گذارم که تونستم یه روزدیگه عمل کنم به چیزی بهم گفته شد
امیدوارم درپناه حق شادو ثروتمند وسعادتمند دردنیا واخرت باشید 🌸 دوست دارم خدا
سلاااام، عاشقتونم️
این ویدئو، نشانه ی امروز من بود.
دو روز پیش ، در کامنت های مربوط به دوره حل مسایل نوشتم که آرزو کم میاورم و مدتهاست که در تمرین ستاره قطبی، خواستهای کمی دارم.
به این مسأله فکر میکردم و نمیدانستم از کجا آب میخورد.
امروز این فایل، قسمتم شد و در توضیحاتش، خصوصیات خودم رو یافتم.
برای بار هزارمه که اینجا متوجه میشم عزت نفس ندارم.
به نظر میاد پاشنه آشیل من همینه.
ممنونم
به نام خداوند مهربان
سلام❤️
میخوام خلاصه نکات این فایل رو برای خودم اینجا بنویسم تا ردپایی به جا گذاشته باشم و بتونم بهتر مفاهیم رو درک کنم.
الهی ب امید تو
موضوع :عزت نفس
عزت نفس مهمترین عامل در موفقیت ما در تمام زمینه هاست. پایه عزت نفس عوامل مهم زیر هستن:
احساس خودباوری
احساس لیاقت
احساس ارزشمندی
احساس توانمندی
باور های توحیدی اینکه خدا منو دوست داره و منو کمک میکنه و من رو هدایت میکنه.
بچه ها از کودکی اعتماد ب نفس بالایی دارن ولی وقتی بزرگ میشن انقدر تحقیر میشن و تو سرشون میزنن که این احساس لیاقت کم میشه.
ما هممون انسانهای ارزشمندی هستیم جدای ازینکه دیگرانباور دارن یا نه. چون اونا اصلا مهم نیستن.
عزت نفس باعث میشه حرکت کنیم و بریم داخل ترسها⬅️وقتی وارد ترسها شیم و عمل کنیم⬅️ نتایج میان⬅️این نتایج باعث بالارفتن عزت نفسمون میشن⬅️باز ما با عزت نفس بیشتر وارد ترسهای بزرگتر میشیم⬅️باز عمل میکنیم ⬅️ باز نتایج میان و اعتماد به نفسمون همینجوری میره بالاتر…..و همین چرخه ادامه داره
ورودی های ذهن ما عامل خلق اتفاقات زندگی ما هستن و ما باید هر روز باید وقت بذاریم برای:
-ورودی های مناسب
-ایجاد باورهای مناسب
– بهبود شخصیت
-خودشناسی
-انجام تصمیمات جدید
-حرکت های روبه جلو
-بهبود توکل و ایمان
خوشحالم که دوباره این دوره رو شروع کردم و اینسری وقت و تمرکز بیشتری دارم براش میذارم.
بسیار سپاسگزارم❤️
به نام خدایی که همین نزدیکست
سلام استاد عزیزم و مریم عزیز
سلام دوستان هم فرکانسی من
استاد و مریم جان از شما سپاسگزارم که باعث شدین در هر شرایطی بتونم آرامشم رو حفظ کنم و فقط روی خوبیها تمرکز کنم. خدایا شکرت
هر روز صبح به عشق اومدن تو سایت و دیدن فایل های جدید و خوندن مقاله های گرانبهای مریم عزیزم و کامنت های بچه ها از خواب بیدار میشم. خدایا شکرت
چند وقته که با همسر عزیزم میخوایم محصولات رو بخریم ولی نمیدونستیم که از کدوم محصول شروع کنیم و چقدر زیبا این چندمین بار بود که به سمت عزت نفس هدایت شدیم
خدایا شکرت
همین امروز پولشو میسازیم و اونو میخریم
خدا روزی رسان من است و هرروز روز خداست
من لایق داشتن بهترین ها هستم
امروز است روز خوش اقبالی من
در جهان من همه چیز نیکوست خداوندا سپاسگزارم ازت تا ابد
به نام الله.
واااای چه خبر خوبی…من خیلی سپاسگذارم از استاد ومریم عزیز.
مریم جان دمت گرم.
من چند وقت پیش به فکر این بودم دوباره بشینم وفایل های اعتماد به نفس نگا کنم با این که نت برداری کردم وتمریناتشو چسبوندم به تخته که جلوی چشام باشه وهر روز سعی میکنم تمریناتشو اجرا کنم ولی میخواستم دوباره فایل هار وببینم که برداشت های الانم چه جوریه…ولی این خبر رو هم شنیدم خیلی خوشحال شدم که باعث میشه با انرژ بیشتری بزارم وبا بروز رسانی هم دیییییگهههه عاااالی میشه من خیلی ممنون وسپاسگذارم وبی صبرانه منتظر جلسه اول هستم.یا حق
سلام
صحبتی که میخوام بذارم خیلی ربطی به این قسمت نداره ولی نمیدونستم کجا بنویسم که استاد و همه دوستانم خوبم بتونن بخونن. منم اینجا گذاشتمش….
آیا وقت آن نرسیده که به خودمون بیایم؟!
جهان ما جهانی است فرکانسی وآنچه که در زندگی ما رخ می دهد نتیجه فرکانس هایی ست که ما تولید می کنیم. به زبان ساده تر حال خوب مساوی است با اتفاقات خوب و حال بد مساوی است با اتفاقات بد.
در رخدادهای اخیر کشور دقت کنید!
اکثریت جامعه با هیجانات زیاد و احساسات منفی به خیابان ها آمده و شعار مرگ سر دادند و نتیجه آن چه شد!
مرگ را جذب کردند. در مراسم تشییع، در سقوط هواپیما، در واژگونی اتوبوس و …. و باز هم باید منتظر بعدی ها باشیم.
حال فرض کنید همه مردم ایران یکپارچه حالشان خوب باشد، دعای خیر کنند، مهربانی کنند، شعار صلح، موفقیت، شادی و ثروت سر بدهند. آن وقت است که همین دنیا برایمان بهشت موعود می شود.
پیشنهاد من این است که منتظر نباش کسی در کشور روز شادی عمومی اعلام کند!
هر روزی که از خواب بیدار شدی را روز شادی عمومی اعلام کن و حال خوب را به زندگی خودت و دیگران هدیه بده!
منصوره خانم ، عالی بود . تبریک به خاطر این نگاه عالی شما .
سلام
به کمکتون احتیاج دارم. اول تو عقل کل درخواست کمک کردم ولی ظاهرا تایید نشده. معذرت میخوام که حرفام ربطی به این ویدیو نداره. نمیدونم دیگه کجا باید حرفمو بزنم. لطفا کامنتم رو تایید کنید چون به راهنماییتون نیاز دارم
استاد نمیدونم چطور بگم ولی من هر کاری، هر کاری، هر کاری که بلدم برای کنترل ذهن انجام میدم. یه غار برای خودم درست کردم(اتاقم) و خودمو تقریبا توش حبس کردم که خبر بد نشنوم. صدای تلویزیون رو نشنوم. حرفای بقیه رو نشنوم. کلی گروه و کانال و پیج و سایت و کتاب و اهنگ و …. از زندگیم حذف کردم. کلی از بحث های بیخود دوری میکنم. با نوشتن، صحبت کردن، تغییر زاویه ی دید به مسائل، قرآن، تایید کردن فراوانی، تحسین کردن، «احساس» سپاسگزاری، گوش دادن به فایلها و انجام تمرینات و سعی در «احساس کردنشون»، تجسم خواسته ها، نوشتن خواسته ها، مدیتیشن برای برداشتن تمرکز از افکار منفی و….. هر کاری، هر کاری، هر کاری، هر کااااااااااااری بلدم میکنم ولی اخبار بد از در و دیوار میاد..عین غبار تو هواست! و میدونید چیه؟ من تا حالا هر خبر بدی بود با تغییر زاویه ی دیدم حسم رو خوب یا خنثی نگه میداشتم ولی دیگه از چند روز پیش نشد. من دلم از سنگ نیست که ببینم مردم کشورم اینهمه غم دارن و من هیچ احساس ناراحتی نکنم. منم آدمم، احساس دارم، دل دارم. به خدا هر کاری کردم حسم بد نشه نشد! هر کاری میکنم یه چیز مثبت از این خبر جدید مربوط به هواپیما دربیارم نمیشه. چه کار کنم که دلم از سنگ نیست؟ مگه میشه خبرها رو نشنید؟ به خدا من دنبال اخبار نیستم. حتی زمانی که از قانون خبر نداشتم هم دنبال خبر و سیاست نبودم ولی خبر بد انگار به من هجوم میاره!و اینقدر هم شوکه کننده هست که اگه کسی ازش خبردار نشه عجیبه! من هی از خبر و تحلیل اخبار فرار میکنم ولی مگه میشه چنین اتفاقاتی توی کشورم بیفته و من خبردار نشم؟ مگه میشه ناراحت نشم؟ سوالم از هر کسی که این کامنت رو میخونه اینه که شما برای کنترل ذهن چکار میکنید؟ مگه میشه احساسات انسانی خودمو انکار کنم؟ چطور بی حس بشم؟ چطور بی تفاوت بشم؟ دیگه چیکار کنم برای کنترل ذهنم؟باورتون میشه تو جهانی که هیچ رسانه ای خبر خوب نداره، من یه پیج خبری خارجی پیدا کردم که فقط و فقط اخبار خوب جهان رو منتشر میکنه؟ اینجوری دارم به چیزهای مثبت،به فراوانی، به زیبایی،به مهربانی توجه میکنم ولی به مدت طولانی در احساس خوب نمیمونم. هر روز دارم برای داشتن احساس خوب میجنگم! این جنگیدن خودش منفیه به نظرم! این خودش یه مقااومت درونیه. تمام روز دارم آگاهانه توجه ام رو روی چیزهای خوب میذارم. نمیتونم اینجا جزئیات رو تعریف کنم چون زیاده ولی تمااااااااام روز دارم همین کار رو میکنم ولی از دیروز دیگه حالم خیلی بد شد. احساس میکنم کنترل ذهن برای یک ایرانی خیلی سخت تر از بقیه ست. یک جوان امریکایی به احتمال زیاد توی دریم بوردش آرزوی مهاجرت نیست و نیاز به یادگیری یه زبان دیگه نداره. تو کشور خودش با زبان مادریش با صرف زمان کمتر برای کنترل ذهن، میتونه یه زندگی خوب برای خودش بسازه ولی من همین کار رو باید با مراحل طولانی تر و پیچیده تری انجام بدم. نمیگم تو ایران نمیشه موفق شدها! نه! ولی اینجا کنترل ذهن سخت تره و در ضمن، تمام خواسته های من و امثال من در این کشور قابل دسترسی نیست.
اینو هم میدونم که نوشتن چهارتا جمله ی تاکیدی بدون احساس سپاسگزاری و توکل فایده نداره. من وقتی سپاسگزاری میکنم واقعا احساسش میکنم. همین الان هم بیشمار نعمت توی زندگی منه که عمیقا بابتشون سپاسگزارم ولی یه بخش دیگه ای از زندگی هست که هر کاری میکنم احساسم درموردش خوب نمیشه و اون بخش بیشتر مربوط به کشورمون میشه. در این مورد حسم خیلی بده. وقتی میخوام یه کتاب خارجی از اینترنت بخرم نمیتونم یاد تحریم نیفتم چون تحریمه که باعث میشه نتونم به راحتی بخرمش. باید هفت خوان رو رد کنم تا یه کتاب الکترونیک خارجی بخرم. کتابی که یک خارجی به راحتی در چند ثانیه میتونه بخره. چجور اینارو نبینم وقتی تو متن زندگی من هستن؟خیلی سعی کردم آگاهانه توجه ام رو از روی این چیزها بردارم ولی جلوی چشم من هستن! هر روز. شماها چطور ذهنتون رو کنترل میکنید؟ میشه به منم بگید؟ به خدا نیومدم قانون رو زیر سوال ببرم. عمیقا باور دارم جهان قانون و نظم داره ولی نمیدونم چطور ازش استفاده کنم.
حتی فکر کردن به اینکه اون مسافران هواپیما وقت رفتنشون بوده حالمو خوب نمیکنه. آره همه ی ما میمیریم و مرگ بخشی از زندگیه و طبیعیه و قرار نیست همه در پیری بمیرن. اینارو عمیقا باور دارم اما مشکل خود مردن نیست. چطور مردنه که مسئله ست. اینهمه خشونت و بی نظمی در کشورم رو چطور ببینم و ککم نگزه؟ به خدا دل من از سنگ نیست. لطفا لطفا لطفا یه راهی بهم نشون بدید که منم بتونم مثل شما ذهنم رو کنترل کنم. احساسمو خوب کنم. امیدوار بمونم.
حتی فکر کردن به اینکه من خودم قبل تولد این کشور رو انتخاب کردم دلم رو آروم نمیکنه! قبلا تا حدی میشد ولی این روزها نه! چرا من اینقدر برای داشتن احساس خوب باید بجنگم؟ شما هم همینطورید یا فقط منم؟ میدونم کامنتم هیچ حس خوبی بهتون نمیده ولی لطفا تاییدش کنید چون من به کمک نیاز دارم. من فعلا حرفامو به هیچ انسانی جز شماها نمیتونم بگم. اگه میخواین بگین از خدا کمک بخواه، هر روز ازش کمک میخوام. ولی اگه قرار بود ما آدما از همدیگه درخواست و سوالی نکنیم و فقط درون خودمون باشیم اصلا هر کدوم تو یه سیاره ی جدا به وجود میومدیم نه اینکه کنار هم تو یه سیاره باشیم. اگه اینطور بود اصلا استاد عباسمنش سایتی درست نمیکردن! من فقط میخوام یاد بگیرم چطور ذهنم رو کنترل و احساسم رو خوب کنم. من قوانین رو میدونم. چیزی که نمیدونم اینه که دقیقا چطور از قانون استفاده کنم؟ بعد از دیدن همه ی فایلهای رایگان(بارها) و چندین محصول(بارها) و سفرنامه و انجام تمرینات و انواع کارهای مختلف برای کنترل ذهن، دیگه کم آوردم. دیگه حسم خوب نشد. تمام دیروز دچار انواع دردهای عصبی شده بودم. به زور نفس میکشیدم. همش گریه میکنم. چیکار کنم که دلم از سنگ بشه تا بیشتر از این با احساس بد واسه خودم اتفاق بد ایجاد نکنم؟
سلام دوست عزیزم
عزیزم چرا اینقدر سخت میگیری به خودت ؟! متنی که نوشتی پر بود از فرکانس نگرانی و عجله و ناآرامی و من کاملا حسش کردم .
باور کن من و استاد و خیلی از دوستای عزیزمون تو همین خانواده سنگدل نیستیم ، فقط بلدیم زوایه دیدمون به مسائل رو تغییر بدیم که به آرامش برسیم .
قرار نیست برای داشتن حال خوب بجنگی ، اگه برداشت شما اینه ، باید بگم هنوز که هنوزه باید کار کنی که مقاومت هات کمتر بشه تا آرامش داشته باشی
همینطور که حال بد یهویی ایجاد نمیشه ، حال خوب هم یهویی ایجاد نمیشه بلکه با اقدام های کوچک حال خوب ایجاد میشه و با تمرکز ماندگاری پیدا میکنه .
برداشتی که من از صحبتهای شما داشتم این بود که شما توجهت به جای اینکه به حال و احساس خوب باشه ، نگران نشنیدن خبر بد و حال بد هستی و این خودش قطعا حال بد و فرکانس بد رو به همراه داره .
اول از همه چیز خودت رو مرحله به مرحله آرام کن و بِدون که هیچ کس جز خودت نمیتونه اینکارو انجام بده ، و بعد بپرداز به کارهایی که حس خوبی بهت میده و کم کم توجهت رو روی نکات مثبت و زیباییها ببر .
اصلا چه نیازیه شما از سقوط هواپیما نکته مثبت بیرون بکشی، موضوع قحطی که نیومده ؟!
شما از پرداختن به اتفاقات این روزای جامعه هیچی عایدتون نمیشه و گریه های شما فقط خودت رو اذیت میکنه .
حالا که اومدی تو این فضا کمک خواستی ، بهتره که طبق آموزه های همین فضا عمل کنی تا که حالت و فرکانست خوب بشه و با حال خوبت میتونی به پیرامونت کمک کنی .
من که حالم خوب باشه ، باور کن تا چند روز ادامه داره و اگر هم بد بشه فقط بدست خودم بد میشه.
شاید باورت نشه من حالم الان اینقدر خوبه که روی انگشتای پام راه میرم و احساس خوب درونم رو به همه جا ارتعاش میدم ، در صورتی که الان همه اوضاع فکری و روحیشون یه طور دیگه ست .
روی زمین با افتخار قدم بزار و از درون فریاد بزن که من منادی صلح و ارامشم و فقط با افرادی همراه میشم که صلح رو میخواند.
باور کن که خوبیها بر پایه صلح و آرامش بنا شده و هر تنش و ناآرامی مخرب و ویرانگره ، حتی اگه لیدر مملکت هم تو ناآرامی باشه قطعا ویران میکنه !
منی که اینقدر فایلها و آموزه ها رو دنبال میکنم باید بدونم که برای رفع تکلیف اینکار جواب نمیده ، باید بدونم که فقط با حس خوبه که مدارم تغییر میکنه و قانون رو بهتر درک میکنم .
اگه صلاح دونستید متن منو بخونید و به پیشنهادم فکر کنید . شما که اینجا هستی حتما با ۹۹،۹۹۹% جامعه همسو نیستی که کمک میخوای ، پس کمر همت ببند برای حال خوبت و قطع یقین بدون بیرون هیچ خبری نیست ، اینها همش هیاهوی ست که از سرگردانی سر دادند و نتیجه اش هم میدونید چیه .!
منتظرام از حال خوبت برامون بگی و خوشحالمون کنی عزیزم .
همواره مواظب حال خوبت باش و در پناه ربّ خوبیها در صلح و آرامش باشی .???
خیلی ممنونم که وقتتون رو برای من گذاشتین و پاسخ دادید.
البته من این کلیات رو میدونم و اصلا توقع ندارم با یک ساعت کنترل ذهن حالم خوب بشه. من خیلی وقته دارم کنترل ذهن رو انجام میدم و چون احساس کردم این روش خیلی جواب نداده، درخواست کمک کردم. میدونستم الان بقیه میگن کامنتت پر از فرکانس منفیه ولی این احساسات منفی رو نشون دادم تا مسئله م رو با شما مطرح کنم و راهی برای حل کردنش پیدا کنم. نمیخوام فقط برای اینکه کامنتم مثبت به نظر برسه، ادای حال خوب رو دربیارم. میخوام مسئله ام رو حل کنم. من در طول روز این حرفا رو با خودم تکرار نمیکنم. اینارو فقط اینجا نوشتم که نشون بدم بر خلاف اینهمه کنترل کردن، احساسم اینجوریه و درخواست راهنمایی کنم. در طول روز دارم اون هزارتا کار مختلف برای کنترل ذهن رو انجام میدم. من جواب جزئی تری لازم دارم. اینکه شما میگید سخت نگیر، برای من دقیقا معلوم نیست که چجوری! اون روش دقیقش چیه؟ اون تمرین، اون زاویه ی دید خاص، اون دقیقا چیه؟ من یک راهنمایی دقیق نیاز داشتم چون خودم هم الان میتونم ساعتها درمورد سخت نگرفتن و قانون و فرکانس صحبت کنم ولی در عمل روشهایی که تا به حال یاد گرفتم در چنین مواقعی روی من تاثیر نذاشته. من چند بار امسال از نظر احساسی به شدت سقوط کردم و با کنترل ذهن خودمو بالا کشیدم. از جام بلند شدم و ادامه دادم و دفعه ی بعد محکمتر خوردم زمین و دوباره بلند شدم و…. اینبار از همیشه محکمتر بود. دیگه حس کردم خیلی داره کنترل ذهن برام سخت میشه.وقتی لایو استاد رو دیدم گفتم شاید جواب سوالم رو بگیرم ولی نگرفتم. استاد حرفاشون مثل همیشه عالی بود اما حرفشون خطاب به کسانی بود که قانون رو نمیپذیرن و نمیخوان کنترل ذهن کنن و همه ی بدبختیشون رو میندازن تقصیر حکومت. اما من جز اونا نیستم. من نیومدم اینجا قانون رو زیر سوال ببرم یا لج کنم. نیومدم تقصیر رو گردن حکومت بندازم. من اومدم که راه و روش موثرتر برای کنترل ذهن رو یاد بگیرم. واقعا اینکه الان چند نفر به من بگن کامنتت پر از فرکانس منفیه کمکی به من نمیکنه اما ازتون ممنونم که با نیت خوب و با مهربونی جواب من رو دادید. برای من ارزشمنده که وقت گذاشتید.
من چند ساعت بعد از نوشتن این کامنت، جواب رو خودم گرفتم. جواب اینه: من واسه اتفاقات ابان ماه اینقدر غمگین نشدم چون قبلا شبیهش زیاد دیده بودم و برام شوکه کننده نبود. میدونستم هر اعتراضی کشت و کشتار هم داره و تو هیچ جنگی حلوا پخش نمیشه! و همون روزهایی که همه غمگین بودن من تونستم حالم رو خوب نگه دارم. اونموقع تونستم ذهنم رو کنترل کنم. اما اینبار نتونستم چون فکر نمیکردم جایی غیر از اعتراضات خیابانی هم ادمها رو بکشن و ککشون نگزه و از همدیگه تقدیر و تشکر کنن. حالا فهمیدم که باید بپذیرم در این کشور هررررر اتفاقی ممکنه بیفته و من دیگه نباید شوکه بشم. یعنی باید بدترین حالت ممکن رو توی ذهنم برای ایران در نظر بگیرم و بپذیرم که میتونه در اینده همونقدر بدتر بشه. اینجوری از قبل خودمو برای مواجهه با اونها اماده میکنم(من دنبال اخبار نیستما…ولی چون توی ایرانم از در و دیوار به گوشم میرسه و من باید خودمو براش اماده کنم. ضدگلوله بشم. بی حس)و مهمتر اینکه من باید احساس تعلقم رو نسبت به این کشور از بین ببرم. باید طوری خودمو از همه چیز جدا کنم انگار ایرانی نیستم. حتی احساساتم نسبت به همنوع رو هم باید نادیده بگیرم(آدمم و احساسات دارم. وقتی نمیتونم حتی با کنترل ذهن احساسمو خوب کنم، باید نادیده اش بگیرم هرچند که نمیدونم چطوری!!!)از ایران فقط همون چندتا چیزی رو که دوست دارم برای خودم نگه دارم و بقیه ش رو رها کنم طوری که انگار اهل یه کشور دیگه م. این جوابیه که گرفتم. روش آسونی نیست ولی میخوام امتحانش کنم. اگر جواب داد، میام توی سایت تعریف میکنم.
من ابدا نگفتم شما سنگ دلید. نمیدونم چرا چنین برداشتی کردید. من کلا توی کامنتم فقط راجع به خودم حرف زدم نه بقیه. من اگه شماها رو قبول نداشتم ازتون راهنمایی نمیخواستم!
خیلی ممنونم که پاسخ دادید. امیدوارم همیشه حالتون عالی بمونه.
سلام دوست من
جهت همراهی و همدلی با شما من راهی را که برای خودم انتخاب کردم تا حسمو خوب کنم نوشتم.
اولین نکته که من همیشه برایم در تمامی ناخواسته ها برای خودم اصل قرار داده ام
?هر اتفاقی بیفتد به نفع من است. و خداوند فقط خیر برای ما میخواهد.
?خوب حالا یک اتفاقی که که از دیدگاه ما تماما شر و غیر انسانی است چطور در آن خیر دیده میشود؟
پاسخ:
نگاه ما، باور ما در مورد ان مساله، به خیر و شر ان مساله جان میدهد.
هر طور به مشکل نگاه کنیم همان طور تعبیر خواهد شد.
اگر باور داری، ایمان داری که همه چیز خیر است و شر وجود ندارد،
ماهستیم که بر اساس باورمان انرا شر میپنداریم
وبه شر جان میبخشیم،
پس با ایمان به مطلق بودن خیر میتوانیم چنین نگاه کنیم که خیری در پس این حادثه بوده که بر من پوشیده است،
واینگونه با ایمان به خدا که بهترین را برای بنده اش میخواهد،
ما تسلیم همه امور مبشویم.
من در ذهنم گفتم شاید خیر این حادثه این باشد که خون جوانان ما سر منشا بیداری خفتگانی باشد که این وسط مردد بودند که حق با حکومت است یا نه و نمیتوانستند تصمیم بگیرند.
ودیگر اینکه تا زمانی که اجل کسی نرسیده باشد، هر اتفاقی بیفتد عمر ما در این دنیا باقیست وهیچ کس جز خداوند جان بنده اش رانمیتواند بگیرد. آنها باید میرفتند، اماقبل از آمدن به این دنیاانتخاب کرده اند که به این شکل دنیا را ترک کنند تا اینچنین بر جهان اثر بگذارند و جهان را جایی بهتر برای زندگی کنند.
این نگاه از گناه وخطایی که در موردشان صورت گرفته نمیکاهد، چون هر چه در این دنیا بکاریم درو خواهیم کرد ولی میتواند احساس دلسوزی و غم و اندوه ما را کم کند.
?مهم تسلیم بودن در برابر انچه پیش می اید است، مگر غیر از این است که هر چه پیش میاید خودم مسئول ان هستم. پس باز هم بایدبه درونمان برگردیم وخودمان را پاک کنیم وانرژیهای منفی را دور کنیم.
هر اتفاقی در این جهان در هر کجا بیفتد که من رامتاثر کند من هم مسئولم، بدلیل انرژیهای منفی درونیم که ناخود آگاه با ارتعاش انها باعث جذب ان نا خو استه شده ام.
پس مسئولیت انرا میپذیرم وطلب بخشایش میکنم وبا توجه بر نکات مثبت پیرامونم شکر گزاری از خدایم میکنم ومیگویم خدایا عاشقتم که با توجه به زیباییها انرابرایم بیشتر و بیشتر میکنی تا من لذت بیشتری ببرم. خدایا دوستت دارم به خاطر این قانون عالی آفرینشت، که ما را با تمرکز وتوجه به انچه دوست داریم خالق زندگیمان کرده ای واین قدرت را به ما عطا کرده ای.
?آیا میدانیدکه همه ما در عین کثرت ومتفاوت بودنمان، اما از یک منبع هستیم و در واقع یکی هستیم؟ من قطره ای از دریا هستم پس خود دریا هستم. تو قطره ای از دریایی پس تو خود دریا هستی، پس ما یکی هستیم. ونباید خودمان را از این سیستم جهان جدا بدانیم وبگوییم حکومت از ما جداست.
منظورم اینست تمام ماانرژیهایی میفرستیم که وقتی ذره ذره بر هم افزوده شود اتفاقات خوب یا بدشکل میگیرد و همه ما مسئولیم.
پس در این شرایط وظیفه ما اینست که به جای توجه بر نکات منفی بر نکات مثبت حتی کوچک ومثبت در این روزها حالمون را خوب حفظ کنیم تا کم کم شاهد اتفاقات خوب باشیم.
حالابا این نگاه دیگه لازم نیست انسانیت واحساسات انسانیمان را سرکوب کنیم. بلکه دیگر میدانیم این تنهاراه کمک به خودمان و دیگران است?
???همیشه شاد و شاد باشیم?
سلام خانم توانگر
متشکرم که پاسخ دادید.
راستش، انگار کامنت اول من خیلی مبهمه و به همین خاطر تک تک کسانی که لطف میکنن و من رو اینجا راهنمایی میکنن دچار سوتفاهم شدن. خواهش کردم کامنتم حذف بشه ولی نشد. نمیدونم چرا! اینطوری وقت همه ی دوستانی که لطف میکنن و جواب میدن گرفته میشه.
راستش من توی کامنتم نوشته بودم که موضوع ناراحتی من خود مرگ نبود. بله منم میدونم هر کسی در وقت معین میمیره و مشکلی هم ندارم.
موضوع دیدن خشونتی بود که خواه ناخواه خبرش بهم میرسه و من انسانم و احساسم نسبت به اینهمه خشونت در ایران بد میشه. تقریبا دو روز مریض بودم! و مسئله این بود که با وجود تمام روشهای کنترل ذهن، نتونسته بودم احساسمو خوب کنم. به خدا من با خود مرگ مشکلی ندارم!!! نمیدونم اینو چطور باید بگم ولی گویا کامنت من خیلی مبهمه.
اصلا موضوع جدا بودن ما و حکومت نبود! من راجع به اینها حرف نزده بودم.
اون قسمت که گفتین طلب بخشش کنم…. راستش متوجه نشدم چرا باید طلب بخشش کنم! موضوع کامنت من احساس گناه نبود!
من از اینکه ما با فرکانس جمعی اتفاقات رو رقم میزنیم اگاهم ولی همونطور که گفتم، هیچکدوم از این اگاهی ها و… حال من رو خوب نکرد.
من بعد از نوشتن اون کامنت، راه حل مسئله ام رو بی واسطه دریافت کردم و در کامنت دومم نوشتم. (البته کتاب نیروی حال که قبلا خوندم به من کمک کرد که به راه حل برسم) الان توضیح میدم: من عمیقا از اینهمه بی نظمی و خشونت در کشورمون درد کشیدم چون به ایران احساس تعلق دارم. اگر همین اتفاق در کشور دیگری می افتاد، من ناراحت میشدم ولی نه اینقدر عمیق! در نتیجه، مشکل من این احساس تعلقه!
با احترام و قدردانی نسبت به همه ی راهنمایی های شما و بقیه ی دوستان، راه حل رو از بین بردن احساس تعلق نسبت به ایران میدونم و این کار، یه کار ذهنیه نه جغرافیایی… در کتاب نیروی حال هم روش مراقبه ای توضیح داده شده که به این رها شدن از تعلقات(از جمله کشور و ملیت) کمک میکنه. امید دارم که بتونم ازش رها شم. راه حل دوم هم پذیرش تمام مشکلات این کشور هست. اینکه من نهایت بدیها رو از الان برای ایران بپذیرم تا بعدا هر اتفاق بدتری اقتاد، من شوکه نشم. همونطور که در آبان ماه شوکه نشدم چون قبلا مشابه اون اتفاقات رو دیده و پذیرفته بودم. پس راه حل دوتاست: اول، رهایی از احساس تعلق نسبت به ایران و دوم، پذیرفتن اینکه ایران، به عنوان محل زندگی فعلی من، این ویژگیها رو داره و میتونه خیییییلی بدتر هم بشه.وقتی نهایت بدیش رو بپذیرم، دیگه از اتفاقات بدتر، شوکه نخواهم شد.
به هر حال خیلی ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و با مهربانی راهنماییم کردید.
یک بار دیگه از گروه تحقیقاتی خواهش میکنم این سری کامنتها رو حذف کنن تا بقیه ی دوستانی که کامنت اول من رو میبینن دچار سوتفاهم نشن و بحث و تکرار مکررات نشه.
ممنونم
سلام دوست عزیز….وقتتون بخیر….من چندتا کامنت شما رو خوندم و نکاتی که به نظرم رسید رو باهاتون به اشتراک میذارم…..
نکته ی اول اینه که به نظر من شما هنوز اصل قانون رو کاملا درک نکردید. قانون میگه تمام اتفاقات زندگی ما (تمام اتفاقات نه 99 درصد) به واسطه ی باورهای ما شکل میگیره. پس اگه اخبار منفی از در و دیوار براتون میاد و مثل غبار توی هواس، ریشه ی این اتفاق رو باید تو باورهاتون و کانون توجهتون جستجو کنید نه چیز دیگری….خیلی از آدمها هستند که تو همین کشور زندگی میکنن و چون باورهای درست دارند اصلا این اخبار منفی رو نمیشنوند و اگه هم بشنوند به صورت تیتروار هست و ازش میگذرند.
نکته ی دوم که باز هم یه قانون مهم هست اینه که ما نمیتونیم با توجه کردن به ظلمی که اتفاق میفته جلوش رو بگیریم….چیزی که هنوز نه تنها تو ایران که تو دنیا نتونستن درک کنن… خیلیا فک میکنن اگه با این اتفاقی که افتاد و آدمایی که درگیرش بودن همدردی نکنند یعنی سنگ دل هستند و بی احساس….اما این کاملا اشتباهه…شما به هر چیزی توجه کنی همون تو زندگیت گسترش پیدا میکنه…پس وقتی به ظلم توجه میکنی و با کسی همدردی میکنی یا دلت میسوزه، اصل و اساس همینارو به زندگیت دعوت میکنی…این یه قانونه و جهان هستی کاری نداره که شما به چه دلیل و منطقی احساست بد هست…وقتی احساست بد هست خواه ناخواه اتفاقات بد برات میفته… ما تو جهانی زندگی میکنیم که کاملا قانونمند هست و همه چی دقیقا سرجای خودش قرار گرفته و هیچ کس، تاکید میکنم هیچ کس نمیتونه به یه نفر دیگه ظلمی بکنه…ما اگه جایی احساس میکنیم در حقمون ظلم شده در واقع داریم میگیم یه نفر به عنوان ظالم هست و به اون یه نفر قدرت میدیم که میتونه رو زندگی ما تاثیر بذاره و این با قانون جهان هستی کاملا در تضاده که قدرت تنها دست خداوند و خودمون هست. (باور توحید)
نکته ی سوم در مورد حس بدتون نسبت به کشور ایران و مشکلاتی که اینجا دارین….در این مورد هم اگه فقط قانون رو رعایت کنید احساستون خیلی خووب میشه…قانون میگه وقتی با تضاد (هر نوع تضادی) برخورد میکنی به اون تضاد توجه نکن و همون موقع به خودت یادآوری کن که چی چیزی میخوای….مثلا شما میخوای کتاب سفارش بدی اما به قول خودتون باید هفت خوان رو رد کنین…خب همینجا همون نقطه ی عطفه…به جای اینکه احساستون رو بد کنین یا شروع کنید به گله و شکایت از اوضاع همون موقع به خودتون بگید: خب من این مشکلات رو نمیخوام، در عوض چه چیزی رو میخوام؟ و خواسته تون رو به خودتون یادآوری کنین و رو اون تمرکز کنین…این نقطه ی عطف جایی که باید ذهنتون رو کنترل کنید…و وقتی آروم آروم شروع کنید و در برخورد با تضادها این روش رو انجام بدین سیر تکاملتون رو طی میکنید و اون موقع وقتی با تضادهای بزرگتر برخورد میکنید راحتتر میتونید این کار رو انجام بدین….و بعد یه مدتی خواه ناخواه یا با این تضادها مواجه نمیشین یا به جایی هدایت میشین که این تضادها توش نباشه.
نکته ی چهارم اینکه تو هر اتفاقی ما باید بتونیم تمرکزمون رو بذاریم رو نکته های مثبت. مثلا در مورد همین داستان سقوط هواپیما…نکته ی مثبتی که توجه خود منو جلب کرد اون 2 – 3 نفری بود که از هواپیما جا مونده بودن….برای خود من خیلی جالب بود که با اون دو سه نفر صحبت کنم تا ببینم چه جور باورایی داشتن که این اتفاق براشون نیفتاده و سوار هواپیما نشدن….
و در نهایت به نظر من اگه به هر دلیلی احساسمون بد میشه یا زندگی اونجوری که دلمون میخواد پیش نمیره باید به قوانین مراجعه کنیم و دوباره و دوباره اونارو به خودمون یادآوری کنیم….هیچ شیوه یا کلید جادویی دیگه وجود نداره….جواب هر سوالی رو میشه تو دل قوانین جهان هستی پیدا کرد.
شاد و موفق باشید
سلام دوست من
خدا را سپاسگزارم که از هزاران طریق ما را یاری و هدایت میکند.
بهترین راه حل و کمک را باید از خدا خواست که او خود بهترین است،همانطور که شما را یاری کرد.
همیشه در پناه حق توانمند در تمام امور باشید.
خوشحالم که خودتان توانستید مسئله را حل کنید. 😘
سلام آقای سعید
متشکرم
فقط یک جمله میتونم بگم: اگر قانون رو نمیدونستم، نمیومدم اینجا از اعضای سایت عباسمنش درخواست کمک برای پیدا کردن روشی بهتر برای «کنترل ذهن» کنم.
سلام دوست من
نباید دلت از سنگ بشه.. ?
ببین ماها یادمون میره ک ب قول استاد، این دنیا در مقابل ابدیت ما بسیار محدوده، هیچکس با مرگ و رفتن از این دنیا اصلا نابود نمیشه… ما کاملا ابدی هستیم
خیلی باید حواسمون باشه چون خیل از چیزایی ک توی ذهن ما رفته بخاطر فرهنگهامونه و نه چیزی ک واقعیه… ما توی فرهنگمون از مردن احساس بدی میگیریم چون فراموش کردیم ک واقعیت اصلا چیز ناراحت کنندهای نیست…(منظور من فقط مردن هست حالا نوعش خیلی فرقی نمیکنه چون باز هم ما هستیم ک ب انواعش اهمیت میدیم، پیشنهاد میکنم کتاب سفر روح اثر دکتر مایکل نیوتون رو هم بخونی)
حالا خواستهت اینه ک حالت خوب باشه و بتونی احساس خوبی داشته باشی، باید ببینی ک ب کدوم جنبهش داری توجه میکنی، الان فقط نگران اینی ک وای اگه حال خوبی نداشته باشم چی… درواقع داری ب نبود احساس خوب توجه میکنی و همین نگرانت میکنه احساست رو بد میکنه…
پیشنهاد میکنم اگر ادم خوابالویی هستی بخوابی،با خوابیدن ذهنت رو خاموش میکنی و بهتره بعد از بیدار شدن هوشیار عمل کنی چون لحظههای بعد از بیداری لحظههای طلایی برای کنترل ذهن و احساسه…
یا بازی فکری انجام بدی… یکاری انجام بده ک نیاز ب تمرکز داره و تو هم به انجامش علاقه داری…
ولی کلا قبل از خوابیدن و بعد از بیداری رو فراموش نکن چون توی این مواقع خیییلی راحتتر میتونی افسار ذهنتو تو دست بگیری و بهش فرمون بدی…
بهتره صبحها بعد از بیداری خیلی سریع سپاسگزاری روزانهت رو انجام بدی و بنویسی…
مطمئن باش خیلی زود همه چی رو تو دستت میگیری??
موفق باشی???
یاسمن جان سلام. ممنونم که وقت گذاشتین
به نظر میرسه کامنت من رو کامل نخوندین. من نوشتم که مسئله خود مرگ نیست. موضوع احساسات نسبت به همنوع و نسبت به خشونت بود نه خوبی و بدی خود مرگ. موضوع موثر نبودن انواع روشهای کنترل ذهن در مواقع خاص بود، نه مرگ! من توی کامنتم روی این موضوع تاکید هم کرده بودم که با خود مرگ مشکلی ندارم. حرفهای شما درسته ولی ارتباطی با مسئله ای که نوشتم نداره. به هر حال ممنونم ازتون.
گفتین سپاسگزاری کنم. توی کامنت اولم توضیح دادم که این کار رو دارم انجام میدم. مسئله این بود که این روشها در مواقع خاصی تاثیر ندارن روی من.
خوابیدن یعنی فرار کردن از مسئله. من نمیخوام ازش فرار کنم و نمیتونم تمام روز بخوابم. میخوام حلش کنم و دیشب به یه نتایجی هم رسیدم که میخوام عملیش کنم.
من از گروه تحقیقاتی عباسمنش خواهش میکنم کامنتهای من رو در این صفحه حذف کنن چون ظاهرا طوری نوشتمش که مفهومش برای دوستان واضح نیست. ضمن اینکه من دیشب خودم با فکر کردن به یک جواب برای مسئله ام رسیدم که نمیدونم درسته یا نه ولی در هر حال تنها حوابیه که الان بهم رسبده. توی کامنت دومم جواب رو نوشتم. به هر حال خواهش میکنم این سری کامنت رو حذف کنید که اینجا دیگه بحثی پیش نیاد و نیازی به تکرار کردن حرفهای قبلی نباشه
ممنونم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوست خوبم
نمیدونم الان در چه مداری هستی
فقط خواستم بگم اگه ناراحت سقوط هواپیما و تحریم ووو اینو بدان شما انگشت اشاره تون سمت دولته و دولت رو بی عرضه میدانی
وگرنه در کشور سالانه بالای 20000 نفر در تصادفات از بین میروند چرا نسبت به اون ها چیزی نگفتی
طلاق کودک ازاری قتل وو خیلی مشکلات دیگه
ولی شما دنبال مقصر میگردید نه دنبال کنترل ذهن خودتون