معرفی دوره «هم جهت با جریان خداوند»


بیش از ۱۷ سال است که در حوزه آموزش قوانین اساسی خوشبختی و نحوه اجرای آن‌ها در زندگی فعالیت دارم و تاکنون میلیون‌ها نفر (مستقیم یا غیرمستقیم) با عمل به آموزه‌هایی که ارائه داده‌ام، توانسته‌اند زندگی خود را به معنای واقعی کلمه متحول کنند.
اگر شما از دانشجویان من باشید، با وسواس من در تولید و انتشار یک دوره آموزشی، به‌خوبی آشنایی دارید. حدود یک سال و نیم است که من هیچ دوره آموزشی‌ای تولید نکرده‌ام با اینکه از لحاظ توانایی آموزش در این حوزه، توانایی تولید هر هفته یک دوره آموزشی را دارم و تمام اساتید این حوزه در ایران، به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم از دانشجویان من هستند.

وقتی در چنین جایگاهی هستم، در تولید و انتشار یک دوره آموزشی بسیار به خودم سخت می‌گیرم تا:
✔ آنچه تولید و آموزش داده می‌شود کاملاً تأثیرگذار و نتیجه‌بخش باشد.
✔ آگاهی‌ها به ساده‌ترین شکل انتقال داده شود تا همان درکی را در دانشجویان ایجاد کند که مد نظر من می‌باشد.

با اینکه می‌دانم یکی از قوی‌ترین نقاط قوت من، توانایی تشخیص اصل از فرع درباره دلیل نتایج و آموزش آن به دیگران است.

در طی یک سال و نیم اخیر، در حال انجام تحقیقاتی گسترده‌تر از همیشه، پیرامون “نحوه درک و اجرای قانون در زندگی روزمره” بوده‌ام. وقتی از خودم پرسیدم:
از میان این همه مفاهیمی که در طی این مدت بررسی کرده‌ام، اجرای کدام‌یک “بیشترین تأثیر سازنده” را بر زندگی دانشجو می‌گذارد؟!
جواب این سؤال، همان مفهومی است که فرایند درک و اجرای آن، آگاهی‌های جلسات دوره “هم جهت با جریان خداوند” را تولید کرده است.


چرا حیاتی است که هم جهت با جریان خداوند بمانیم؟

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که تنها یک منبع قدرت مطلق وجود دارد و آن نیروی هدایتگری است که ما را آفریده، از قدرت خلق خود به ما بخشیده و و اگر با خداوند هم جهت شویم ما هم مثل او قدرت خلق کنندگی را خواهیم داشت.  ماموریت آگاهی‌های دوره “هم جهت با جریان خداوند” متصل نگه داشتن ما با این جریان سازنده و خلق‌کننده است.

شما دو انتخاب دارید:

یا با این نیرو هم‌جهت می‌شوی، به قول من روی دوش خداوند می‌نشینی و اجازه می‌دهی خداوند کارها را برایت انجام دهد، یا اینکه با پیروی از باورهای محدودکننده و شرک‌آلود، این اتصال را خاموش می‌کنی و در مسیری ناهموار و سنگلاخی مرتباً از این ناخواسته به ناخواسته بعدی برخورد می‌کنی.


راهکار همراه شدن با جریان خداوند چیست؟

فرکانسی که شما را با این جریان خوشبختی هم‌مدار می‌کند و روی شانه‌های خداوند می‌نشاند، ساختن این جنس از باور است که: فقط و تنها فقط یک منبع برای خوشبختی وجود دارد و آن همان انرژی است که ما را خلق کرده و هدایت ما به سمت خوشبختی را به عهده گرفته است. همان انرژی که خداوند نامیده‌ایم. در این صورت شما را به جریان طبیعی خوشبختی که قرار بوده تجربه کنید، وصل می‌کند.

نگران نباش که الان چه شرایطی داری. مهم نیست چقدر اوضاع شما از هر لحاظ نامناسب است. این اوضاع نابسامان، نتیجه دور ماندن از این جریان بوده و به‌محض اتصال به جریان خداوند، قدم‌به‌قدم شرایط تغییر می‌کند.

شرایط فعلی شما نتیجه‌ی فرکانس‌های قبلی بوده، اما وقتی ایراد این نوع از فرکانس‌ها را بدانی و آن‌ها را تغییر دهی، زندگی تو در تمام جنبه‌ها دگرگون خواهد شد. من و میلیون‌ها نفری که از آموزه‌های من استفاده کرده‌اند، این تجربه را داشته‌ایم.

من زمانی جریان خداوند را باور کردم و با این جریان همراه شدم که یک راننده‌ی تاکسی در بندرعباس بودم و حتی کولر هم نداشتم. در محله‌ی اسلام‌آباد (یکی از نامناسب‌ترین محله‌های بندرعباس) در یک اتاق سیمانی زندگی می‌کردم که آشپزخانه و سرویس بهداشتی آن با ۲۰ نفر دیگر مشترک بود. یکی از معمول‌ترین دغدغه‌های ما، نریختن سیمان دیوارها و خار و خاشاک سقف روی غذاها و وسایل آشپزخانه بود.

من در آن شرایط، این نیروی خیر مطلق را باور کردم. باور کردم که با هم‌جهت شدن با این جریان، شرایط زندگی‌ام تغییر خواهد کرد. به دلیل همین باور، نه‌تنها دیگر نگران آن وضعیت ناخوشایند نبودم، بلکه احساسی عمیق از خوشحالی در قلبم شکل گرفت، زیرا تصمیم گرفته بودم که هم‌جهت شدن با جریان خداوند را از همان نقطه آغاز کنم تا مدرکی باشم برای این حقیقت که: این قانون و این مسیر، چقدر دقیق و صحیح عمل می‌کند.

می‌خواستم الگویی باشم که نشان دهد اگر با جریان خداوند همراه شوی، هر شرایطی قابل تغییر است و هر فردی می‌تواند هر وضعیتی را تغییر دهد، زیرا هر انسان قادر به درک و عمل به قانون است، اگر بخواهد…

اکنون، بیش از ۱۰ سال است که در یکی از زیباترین ایالت‌های آمریکا زندگی می‌کنم و تمام جنبه‌های زندگی‌ام به معنای واقعی کلمه، سرشار از آرامش، آسایش، برکت و فراوانی است. چیزی نیست که بخواهم و توانایی فراهم کردن آن را نداشته باشم.

من از زمانی که فقط یک راننده‌ی تاکسی بودم تا اکنون که در آزادی مالی، زمانی و مکانی زندگی می‌کنم، همچنان اولین دانشجوی هر دوره از آموزه‌های خودم مانده‌ام و در حال رشد و بهبود شخصیت خودم با درک و عمل به این آموزه‌ها هستم.


دوره “هم جهت با جریان خداوند” برای مسائل زیر راهکارهای عملی و دقیق دارد

بیشترین سوالی که افراد در مسیر تغییر شرایط از خود پرسیده اند این است که:

  • چرا برای بعضی از افراد، رسیدن به خواسته به راحتی رخ می‌دهد و برای بعضی‌ها خیلی بیشتر طول می‌کشد و بعضی‌ها هم اصلاً به خواسته خود نمی‌رسند؟!
  • چرا بعضی از خواسته‌هایم راحت وارد زندگی‌ام می‌شود اما بعضی‌ها که اتفاقاً برایم مهم‌تر هم هستند، نه؟!
  • چرا تا یک قدمی خواسته‌ام می‌روم اما در دقیقه ۹۰ همه چیز خراب می‌شود؟!
  • چرا با کار کردن روی خودم نشانه‌ها می‌آیند اما خواسته‌ام نمی‌آید؟!
  • و مهم‌تر از همه، این دوره برای حل تمام مسائل بالا راهکاری عملی و دقیق دارد تا شما هم به جمع همان بعضی‌هایی بپیوندید که به راحتی به خواسته‌های خود می‌رسند.

دوره ” هم جهت با جریان خداوند “، ذهنیت شما را درباره شیوه تحقق خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با خواسته و برطرف کردن موانع ذهنی درباره خواسته، به کلی تغییر می‌دهد.


رابطه دوطرفه من با دانشجویان این دوره

هر جلسه از دوره تمرین دارد. پس از ارائه هر جلسه، من تمرینات نوشته‌شده توسط دانشجویان در بخش نظرات را بررسی می‌کنم تا مطمئن شوم دانشجو همان میزان درک مدنظر من را از مطالب داشته باشد و مهم‌تر از همه بتواند آن درک را در عمل اجرا کند. پس از بررسی، در صورت نیاز جلسات و توضیحات بیشتری درباره آن مفهوم تولید می‌کنم تا مطمئن شوم دانشجویان دوره دقیقاً مفهوم جلسه را متوجه شده‌اند.
به همین دلیل، در صورت عمل به تمرینات این دوره و مشارکت خوب در بخش نظرات، به نتایجی می‌رسید که برای هرکدام از شما بسیار بیش از  نتایج تمام سال‌های زندگی‌تان است.


اگر خداوند نشانه‌ای داد، با من در دوره “هم جهت با جریان خداوند” همراه شو:

مأموریت دوره “هم جهت با جریان خداوند” اصلاح فرکانس‌هایی است که ناخواسته‌های کنونی را در شرایط شما ایجاد کرده و نگه داشته است. به‌اندازه‌ای که به آموزه‌های این دوره عمل می‌کنی، این فرکانس‌ها اصلاح می‌شود و با جریان خداوند هم‌جهت می‌شوی. آن‌وقت خداوند بقیه کارها را برایت انجام می‌دهد.

من عاشق این مفهوم هستم که در مسیری باشم که با درک قوانین خداوند و عمل به آن‌ها، روی شانه‌های خداوند بنشینم و خداوند بقیه کارها را انجام دهد. این تعریف زندگی به شیوه طبیعی است.

من در تغییر شرایط نادلخواه گذشته به شرایط ایده‌آل کنونی، هیچ زجری نکشیده‌ام. نعمت‌های کنونی زندگی من از مسیر آسان وارد زندگی‌ام شده‌اند. پس الگوی مناسبی هستم برای تغییر ساختار فکری شما به دنیای اطراف، و تحقق اهدافتان.

بنابراین، اگر حسی در قلب شما می‌گوید که آگاهی‌های این دوره به شما کمک می‌کند تا شرایط دلخواه خود را بسازی، اگر خداوند نشانه‌ای به شما برای ورود به این دوره داد، با من در دوره “هم جهت با جریان خداوند” همراه شو.

نه‌تنها این دوره، بلکه این مسیر برای من جنبه کسب‌وکار ندارد، بلکه مفاهیمی عمیق‌تر از کسب‌وکار مشوق من برای حرکت در این مسیر است. مهم‌ترین شرط من این است که افراد آماده، به‌عنوان دانشجوی این دوره با من همراه شوند.

اگر آماده باشی، اگر قرار باشد دانشجوی این دوره باشی، ظرف همین ۲۴ ساعت، خداوند به شما نشانه‌ای می‌دهد که فقط توسط خودت قابل تشخیص است. اگر نشانه نیامد، یعنی الان آماده نیستی و ان‌شاءالله در زمانی که آماده شوی، وارد مدار آگاهی‌های این دوره می‌شوی. زیرا فقط فردی که آماده است، به آگاهی‌ها عمل می‌کند و و به همان ترتیب  زندگیش در تمام ابعاد مالی، سلامتی، معنویت و روابط متحول می‌شود.


 

مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند» و نحوه خرید این دوره

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری معرفی دوره «هم جهت با جریان خداوند»
    40MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی معرفی دوره «هم جهت با جریان خداوند»
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

392 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهشید» در این صفحه: 2
  1. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    به نام خدای وهابم

    سلااااام استاد بی نظیرم

    سلام خانم شایسته بانوی بی نظیر و دوسداشتنی

    سلام به همه بچه های بهشت

    من اعتقاد دارم که اگر ایمانت را حفظ کنی،

    اعتماد و نگرش صحیحت را حفظ کنی و همواره شکرگزار باشی،

    شاهد گشایش درهای جدیدی از جانب خدا خواهی بود…

    “جول اوستین”

    استاد خوبم تقریبآ یک ماه و یک هفته توفیق اجباری بود ک توی سفر باشم البته ک این تایم هفته ای یک روز من باید تهران بودم توی این تایم اینقد خدا کارها رو برام انجام داد ک من هاج و واج مونده بودم

    اتفاقایی افتاد ک توی طول عمرم برام نیفتاده بود ک این بماند برای بعدآ ک بگم

    دوم مشکل خونه بود ک لحظه ای ک رسیدم تهران به شکل معجزه آسا حل شد و چها روز در بهترین حالت ممکن راحت بودم

    بدون هیچ هزینه ای

    برگشتم شهرستان و بار دوم ک رفتم یک روز موندم و برگشتم

    بار سوم ک رفتم باز بدون هیچ هزینه ای رفتم و برگشتم بماند ک بهترین جاها غذا خوردم و بدون کرایه و هزینه کامل

    از رفت و امدها نگم ک همش پر از معجزه بود و این خونه دو سال ک من مدام تهران کار داشتم در اختیارم بود دقیقا 30 بهمن من کارم تموم میشد و قرار داد خونه دقیقا 1 اسفند بود

    از کسی مقداری پول طلب داشتم ک با من تماس گرفت و با ذوق گفت شماره کارتت رو بفرست

    اون لحظه من پول لازم داشتم بدون اینکه اقدامی کنم خدا اقدام کرد

    من ک رفتم شهرستان اونجا یه جشن روز جوان تهران برگزار شد ک من رفتع بودم شهرستان و یک دفترچه 404 و یک بج سینه هدیه میدادن به کسانی ک حضور دارند و دو نفر اونجا بدون اینکه من درخواست کنم برا من گرفتن کسی ک همه تعجب میکنن ک چرا این کارو برا تو کرد و تو ترافیک تهران اورد امانت گذاشت جایی ک من باید میرفتم اونجا دنبال کارم و روش نوشت برسه به دست فلانی خدایا کی میتونه باور کنه جز بچه های این سایت بهشتی با وجود اینکه خیلیا گیرشون نیومده بود ک حضور داشتن ک یکیش به دستم رسید و یکیشو بخشیدم دقیقا قیمت کرایه ای ک دادم تا شهرستان شد دفترچه و بج

    یک نفر دیگه ک ازش طلب داشتم هم مقداری برام انتقال داد .

    سری اخر یعنی 30بهمن ک کارم میخواست تموم بشه دوستم تماس گرفت گفت اصفهانم بیا اینجا از اینجا با ماشین خودم بریم شهر خودمون

    من با اتوبوس اصفهان رفتم حدود ساعت 3شب میرسیدم دوستم گوشیش خراب بود در دسترس نبود ساعت دو تماس گرفت ک بیا خونخ از ترمینا تا خونه حدود یک ساعت بود ک من ناراحت شدم گفتم چرا نگفتی وگرنه من نمیومدم چطور ساعت 3شب من یک ساعت مسافتو بیام میترسم با تاکسی حداقل بیدار بمون و ادرس خونه رو داده بود کدوم خیابون اما نگفت کدوم خونخه و پلاک ناراحت شدم گفتم اگه خوابید چیکار کنم چرا اومدم بعد گفتم نگران نباش حتما خدا یه برنامه داره

    بعد ک رسیدم اسنپ میخواستم بزنم تماس گرفتم دوستم جواب نداد چند بار تماس گرفتم جواب نداد دیگه نمیتونستم برم چون نمیدونستم زنگ کدوم خونه رو بزنم

    دیدم ترمینال هم درش بسته و فقط تاکسیا بودن و حدود ده دوازده تا اقا یکی دو خانم بیرون دیدم هتل اونجا یه جوون توش نشسته اطرافش سکوریت بود رفتم جلو زدماز پشت شیشه اومد در رو باز کرد برا بقیه قفل کرده بود کسی نره تو

    یادم اومد از قانون درخواست استفاده کنم

    گفتم میتونم رو این مبلا بشینم دوسم جواب نمیده برم گفت بیا تو نشستم ازم پرسید دانشجویی و اینا بهش گفتم بعد فوری چای درست کرد گفت بیت اینجا راحتر بشین ک چای بخوری

    با هم چای خوردیم و کلی حرف زدیم ک کجا میرم و کجا بودم و اینا بعد گفت من دو تا اتاقم خالیه کلید یکیشو بهت میدم برو استراحت کن گفتم باشه هزینشو پرداخت میکنم گفت نه هزینه نمیخواد من رفتم اتاق بسیار مرتب گرم راحت استراحت کردم فردا صب دوستم اومد در هتل سوار شدیم و اومدیم

    خدا دوستمو خواب کرد ادرسو دقیق نداد ک بهم بگه همه جا هواتو دارم بجای یک ساعت تو‌ مسیر و هزینه هتل در اختیار من گذاشت بدون هزینه

    واقعا جز خدا کی میتونه اینقد دقیق برنامه ریزی کنه

    اصلا کی باور میکنه ک هتل دار ک شغلش اینه ک از مسافر پول بگیره خونه بده از من نگیره بدون هیچ توقعی و در کمال احترام با من رفتار کنه

    خیلی معجزه‌ ها تهران برام رخ داد ک بعدآ میگم و این جریان هتل خیلی برام جالب بود دوس داشتم الان بگم

    خیلی دوس داشتم تو این دوره همراه استاد و بچه ها باشم اما تو فرکانسش قرار نگرفتم امیدوارم به زودی بتونم

    استاد نمیدونید فایل سوم قدم سوم از 12 قدم چد روابط منو زیر و رو کرده من عمل بینی قبلش انجام دادم حتی یک بار دکتر منو ندید فقط توی اتاق عمل و اونجا من فقط به خدا سپردم الان از تماااااام ادمایی ک یا منو میبینن یا عکسمو رو پروفایلم پیام میدن میگن عااالیه عملت بدون استثنا همه میگن دکترت کی بوده شماره میگیرن یا ادرس من تو دلم میگم دکترم فقط خدا بوده ک مجدد به بینیم شکل و قالب داده بی نقص

    فرداشب ماه رمضان شروع میشه میخوام تو این ماه تعهد بدم کنترل ذهن کنم با توکل بر خدای وهابم

    خدایا با تماااام وجودم تو را شکر میکنم ک منو به این مسیر هدایت کردی و در جمع پاک سرشتان بهشتی قرار دادی

    الهی شکررررررت

    عاشقتونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    به نام خدای وهابم

    سلااااام استاد بی نظیرم

    سلام خانم شایسته بانوی بی نظیر و دوسداشتنی

    سلام به همه بچه های بهشت

    من اعتقاد دارم که اگر ایمانت را حفظ کنی،

    اعتماد و نگرش صحیحت را حفظ کنی و همواره شکرگزار باشی،

    شاهد گشایش درهای جدیدی از جانب خدا خواهی بود…

    “جول اوستین”

    استاد خوبم تقریبآ یک ماه و یک هفته توفیق اجباری بود ک توی سفر باشم البته ک این تایم هفته ای یک روز من باید تهران بودم توی این تایم اینقد خدا کارها رو برام انجام داد ک من هاج و واج مونده بودم

    اتفاقایی افتاد ک توی طول عمرم برام نیفتاده بود ک این بماند برای بعدآ ک بگم

    دوم مشکل خونه بود ک لحظه ای ک رسیدم تهران به شکل معجزه آسا حل شد البته طی دو سالی تهران مدام کار داشتم این خونه در اختیارم بود اما این سری قرار بود نشه ک شد و چهار روز در بهترین حالت ممکن راحت بودم

    بدون هیچ هزینه ای

    برگشتم شهرستان و بار دوم ک رفتم یک روز موندم و برگشتم

    بار سوم ک رفتم باز بدون هیچ هزینه ای رفتم و برگشتم بماند ک بهترین جاها غذا خوردم و بدون کرایه و هزینه کامل

    از رفت و امدها نگم ک همش پر از معجزه بود و این خونه دو سال ک من مدام تهران کار داشتم در اختیارم بود دقیقا 30 بهمن من کارم تموم میشد قرار داد خونه هم دقیقا 1 اسفند تموم میشد یعنی این خونه رو خدا فقط برا من گذاشته بود

    از کسی مقداری پول طلب داشتم ک با من تماس گرفت و با ذوق گفت شماره کارتت رو بفرست

    اون لحظه من پول لازم داشتم بدون اینکه اقدامی کنم خدا اقدام کرد

    من ک رفتم شهرستان پشت سرم یه جشن روز جوان تهران برگزار شد ک من رفتع بودم شهرستان امکان حضور نداشتم و یک دفترچه 404 و یک بج سینه هدیه میدادن به کسانی ک حضور دارند و دو نفر اونجا بدون اینکه من درخواست کنم برا من گرفتن کسی ک همه تعجب میکنن ک چرا این کارو برا تو کرد ک وقتی من برگشتم تهران تو ترافیک تهران اورد امانت گذاشت جایی ک من باید میرفتم اونجا دنبال کارم و روش نوشت برسه به دست فلانی خدایا کی میتونه باور کنه جز بچه های این سایت بهشتی با وجود اینکه خیلیا گیرشون نیومده بود ک حضور داشتن ک یکیش به دستم رسید و یکیشو بخشیدم دقیقا قیمت کرایه ای ک دادم تا شهرستان شد دفترچه و بج

    و جالبه اونو ک بخشیدم اومدم خونه شهرستان یه صبح بیدار شدم دیدم گوشیم تماس داشتم تماس گرفتم یکی از دوستانم تو خدمات قضایی گفت بیا اینجا رفتم یه دفترچه خییییلی زیبا رنگ قرمز بهم داد گفت فقط 4 تا از اینا اوردیم مخصوص کارکنان اینجا اما اینو برا تو کنار گذاشتم گفتم کسی حق نداره اینو برداره برا دوستمه خدایا شکررررت

    یک نفر دیگه ک ازش طلب داشتم هم مقداری برام انتقال داد .

    سری اخر یعنی 30بهمن ک کارم میخواست تموم بشه دوستم تماس گرفت گفت اصفهانم بیا اینجا از اینجا با ماشین خودم بریم شهر خودمون

    من با اتوبوس اصفهان رفتم حدود ساعت 3شب میرسیدم دوستم گوشیش خراب بود در دسترس نبود ساعت دو تماس گرفت ک بیا خونه از ترمینال تا خونه حدود یک ساعت بود ک من ناراحت شدم گفتم چرا نگفتی وگرنه من نمیومدم چطور ساعت 3شب من یک ساعت مسافتو بیام میترسم با تاکسی حداقل بیدار بمون و ادرس خونه رو داده بود کدوم خیابون اما نگفت کدوم خونه و پلاک ناراحت شدم هی ذهنم نجوا میکرد ک تو ک میدونستی این دوستت ادم بیخیالیه خنگه چرا اومدی گفتم اگه خوابید چیکار کنم چرا اومدم بعد به خودم اومدم گفتم نگران نباش حتما خدا یه برنامه داره حسمو خوب کردم

    بعد ک رسیدم اسنپ میخواستم بزنم تماس گرفتم دوستم جواب نداد چند بار تماس گرفتم جواب نداد دیگه نمیتونستم برم چون نمیدونستم زنگ کدوم خونه رو بزنم

    دیدم ترمینال هم درش بسته و فقط تاکسیا بودن و حدود ده دوازده تا اقا یکی دو خانم بیرون بودن تو سرما دیدم هتل اونجا یه جوون توش نشسته اطرافش سکوریت بود رفتم جلو زدم از پشت شیشه اومد در رو باز کرد برا بقیه قفل کرده بود کسی نره تو

    یادم اومد از قانون درخواست استفاده کنم

    گفتم میتونم رو این مبلا بشینم دوسم جواب نمیده برم گفت بیا تو نشستم ازم پرسید دانشجویی و اینا بهش گفتم بعد فوری چای درست کرد گفت بیت اینجا راحتر بشین ک چای بخوری

    با هم چای خوردیم و کلی حرف زدیم ک کجا میرم و کجا بودم و اینا بعد گفت من دو تا اتاقم خالیه کلید یکیشو بهت میدم برو استراحت کن گفتم باشه هزینشو پرداخت میکنم گفت نه هزینه نمیخواد من رفتم اتاق بسیار مرتب گرم راحت استراحت کردم تو یخچالش هم خوراکی و نوشیدنی بود خوردم فردا صب دوستم اومد در هتل سوار شدیم و اومدیم

    خدا دوستمو خواب کرد ادرسو دقیق نداد ک بهم بگه همه جا هواتو دارم بجای یک ساعت تو‌ مسیر و هزینه هتل در اختیار من گذاشت بدون هزینه

    واقعا جز خدا کی میتونه اینقد دقیق برنامه ریزی کنه

    اصلا کی باور میکنه ک هتل دار ک شغلش اینه ک از مسافر پول بگیره خونه بده از من نگیره بدون هیچ توقعی و در کمال احترام با من رفتار کنه

    خیلی معجزه‌ ها تهران برام رخ داد ک بعدآ میگم و این جریان هتل خیلی برام جالب بود دوس داشتم الان بگم

    خیلی دوس داشتم تو این دوره همراه استاد و بچه ها باشم اما تو فرکانسش قرار نگرفتم امیدوارم به زودی بتونم

    استاد نمیدونید فایل سوم قدم سوم از 12 قدم چد روابط منو زیر و رو کرده

    من عمل بینی قبلش انجام دادم حتی یک بار دکتر منو ندید فقط توی اتاق عمل و اونجا من فقط به خدا سپردم الان از تماااااام ادمایی ک یا منو میبینن یا عکسمو رو پروفایلم پیام میدن میگن عااالیه عملت بدون استثنا همه میگن دکترت کی بوده شماره میگیرن یا ادرس من تو دلم میگم دکترم فقط خدا بوده ک مجدد به بینیم شکل و قالب داده بی نقص

    فرداشب ماه رمضان شروع میشه میخوام تو این ماه تعهد بدم کنترل ذهن کنم با توکل بر خدای وهابم

    خدایا با تماااام وجودم تو را شکر میکنم ک منو به این مسیر هدایت کردی و در جمع پاک سرشتان بهشتی قرار دادی

    الهی شکررررررت

    عاشقتونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: