اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام ب دوستان هدایت شده..سلام ب استادعزیزم و همسرعزیزشون..بانوشایسته..
الهی توراسپاس..
حمدوثنامخصوص خداوندبزرگ و بلندمرتبه…
خدای هدایت گر..خدایی ک ب زیبایی منو وارد مسیری سبزوزیباوروشن کرد..
من خواستم و اجابت کرد..
الهی شکرت خیلی وقته ننوشتم امشب هدایتم کردی خیلی دلم واسه سایت تنگ میشه شاید گاهی برای تکمیل تر شدن زمانش باید طی بشه..
اما خیلی خوبه ک خدای مهربانو رئوفم مدام ب ما فرصت میده..
راحت معجزه میکنه..
تو دریای مطلاتم و پرموج وطوفان زده گیر افتادن وباایمان ب خودش ب ساحل آرامش و رفاه رسیدن معجزست دیگه..
بیدارشدن زندگی کردن نفس کشیدن راهنمای الهی داشتن همه موهبتهای بیشماری ک شاید گاهی ازقلم بیفتن ایناچیزی جز نشانگرخدای مطلق نیست ک همه وهمه را دراختیار ما قرارداده..
موهبت راهنمایی ب این صفحه ک نشانه توانایی وداشتن آزادیو ب من یادآوری میکنه و میگه دوباره میتونم کسب وکارودرآمد داشته باشم از راهی آسون تر..بازمان کمتردرکنارهمسروفرزندم وااااااای خدای عزیزم خدای رزاقم خدای توابم کاش همه دهانهامیشدم تابیشترین سپاسهارا بیشترین شکرهارا در یک لحظه نثارت میکردم..
چند روزی هست ک از ی شغلی ک داشتم بامخالفتای همسرم وباورهای نادرست خودم کنار کشیدم اما ذهنم درگیر داشتن درآمدوداشتن کسب وکارشده بود..
منم ازجایی ک مدتهاست یادگرفتم نگران نباشم آرامش داشته باشم از هرلحظه زندگیم لذت ببرم ایمان داشته باشم ب هدایت رب کتاب خوندم نوشتم شکرکردم باانرژی بیدارشدم بانرژی خوابیدم حالا میبنم وای خداجونم داری همه چیوبرام ردیف میکنیاااا..
همون کار اینترنتی پردرآمد..
دیروز ب ی پیجی ک محصولات آرایشی انلاین بفروش میرسونه بر خوردم..
ب شوهرم گفتم مخالفتی نکردامروز ب طوراتفاقی ی مستند درباره آینده وبازارکاراینترنتی دیدم..
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان سایت . امروز روز 32 از سفر من است و نشانه ای که از خودم امروز به جا می زارم یه حدیث از امام علی است که با سخنان شما استاد یاد اون حدیث افتادم و درکش کرد م ذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ، فَإِنَّ شِدَّهَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.هنگامى که از چیزى (زیاد) مى ترسى خود را در آن بیفکن، چرا که سختى پرهیز از آن از آنچه مى ترسى بیشتر است. واز سخنان شما چیزی که آموختم وخیلی دارم روش کار می کنم اینکه آدم ترسو به هیچ جا نمیرسه استاد بابت این آگاهی های ناب متشکر م
چقدددد حرفاتون از دل میاد و مستقیم به دل میشینه😍❤️
امشب خییییلی خیلی حالم خوبه و اتفاقی امروز برام افتاد که دوس داشتم اینجا برای شما و خانواده ی صمیمی عباسمنش به اشتراک بذارم این حسمو…
امروز به یه تضادی برخوردم که در لحظات اول خیلی ناراحت بودم وحس بدی داشتم اما باتوجه به چیزایی که ازشما یاد گرفتم سعی کردم بیشتر از 5دقیقه تواون حال نمونم و حالمو تغییر بدم و حس خوب رو دوباره درخودم ایجادش کنم و همون موقع خواسته ای که ازقبل داشتم خیلی خیلی بیشتر برام پررنگ شد و ازخدا خواستم که فقط دستامو محکمتر بگیره و صداش کردم و اشک ریختم البته با امیدواری و حس خوب…
واقعا الانم که دارم اینجا بازگو میکنم حس فوق العاده ای دارم.. چندساعتی که از گفتگوی من باخدا گذشت و آخر شب بود ک به طور عجیبی با یک فردی که شاید درحد چندپیام صحبت کرده بودیم پیشنهاد کاری خفنی به من شد که از شادی داشتم بال درمیآوردم، هرچند هنوز درحد پیشنهاده و هنوز نتیجه مشخص نیس که چی میشه و این همکاری شکل میگیره یانه. اما چیزی که برای من مهم بود این بود که این اتفاق یه نشونه از سمت خدا برای من بود که بهم بگه با قدرررت به مسیرت ادامه بده و دستمو رها نکن… من ایمااان دارم که این نشونه ی خیلی خیلی خیلی خوبی برای منه ومطمئنم قراره اتفاقای خفن تری برای من بیفته که فقط خدا میدونه…
خواستم این حسم رو با شما و دوستان به اشتراک بذارم تا کمکی بکنم به کسایی که هنوز شک دارن به این داستانه نشانه ها و ایمان و باورهااا…
فقط میتونم بگم خدایا صدهزااار مرتبه شکرت💝💝
و بعد هم استاد عزیزم از شما سپاسگذارم که دستی هستین از دستان خدا برای ما…🌹🌹🌹💐💐
این فایلتون واقعا عالی بودم واقعا تک تک جملاتتون رو گوش میدادم و مکث میزدم و مینوشتم حالا میخوام دوباره اینجا مرور کنم :
🌸بهترین خودت رو همیشه عرضه کن.(خیلی برام لذت بخش بود که در کسب و کارم دنبال از کار زدن نباشم همیشه بالاترین کیفیت خودم رو ارائه بدم و هم خودمو رشد بدم و هم برای مشتری خودم ارزش و لیاقت قائل بشم)
🌸کسب و کار باید این پکیج رو برای من فراهم کنه:
استقلال مالی -آزادی زمانی و مکانی-سلامتی-روابط عالی با اطرافیانم-رابطه با عشق با خدای خودم(در کل تجربه قشنگی از زندگی به من ببخشد)
🌸ورود افراد ترسو ممنوع❌
کسب و کار باید با ایمان و با شجاعت شروع کنیم و با دید وسیع تر به کسب و کار نگاه کنیم تجربه خودمان و کمک به رشد جهان .
🌸ورود افرادی که امنیت خیلی براشون مهم و دنبال بیمه و حقوق آخر برج است ممنوع❌
🌸افرادی میتونن وارد این دوره بشوند که نمیخواهن معمولی باشند مثل بقیه مردم باشند،آدمهایی که میخواهن عالی زندگی کنن و رسالت خودشون که گسترش جهان است رو عالی انجام بدن،آدمهایی که نظر مردم براشون مهم نیست اصلا به حرف مردم هم فکر نمیکنند کاملا تمرکزشون روی خودشون و خواسته هاشون است.
🌸شرط ورود به این دوره شناخت کامل استاد و باور صد درصد به گفته های ایشان است تا نتیجه ای که خودشان گرفتند ماهم بگیریم.
🌸اگر ما در مسیر اشتباه باشیم چه ده متر چه صد کیلومتر به هدف و طلا نمیرسیم و اگر در مسیر درست باشیم نتایج از همون ابتدای راه خودشو نشون میده و این دوره و حرفهای استاد ما رو از سردرگمی نجات میدهد و مارو به اون راه درسته میبره که نتایج عالی و درجه یک بگیریم .
خداروشکر استاد عزیزم و ممنونم بابت این فایل پر محتوا مثل بقیه فایلا 🌸🌸
از خدا کمک میخوام که منم هم بتونم از آگاهی ها و طلای ناب و خالص این دوره بهره ببرم و باور دارم خداوند در زمان مناسب و بسته به ظرفیت وجودم منو هدایت میکنه🌸
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان همفرکانسی ام
روز شمار تحول زندگی من روز سی و دوم
شغلی که عاشق هستی رو پیاد کن و وارد ان شغل بشو و با باورهای درست ثروت بینهایت بدست بیار
من خودم رو که نسبت به بقیه دوستانم مقایسه می کنم خیلی ادم تنوع طلبی بودم و دوستداشتم از همه کار ها سر دربیارم و منم همیشه این باور های محدود کننده توی ذهنم بود که مثلا کار های هنری پولی نداره و نمی شه با این شغل در اینده به درامد رسید موقعه ایی که دبیرستان می رفتم سال اول که انتخاب رشته بود رو رشته ایی دست گذاشتم که اصلا علاقه ایی نداشتم و به خودم می گفتم که این شغل مثلا پزشکی پول داره و اون شغل مثلا روانشناسی پولش نسبت به پزشکی کمتره اون موقع میل من بیشتر به سمت روان شناسی و رشته انسانی بود ولی من با باور محدود کننده رفتم تو رشته ایی که شغل های پر درامدی داره
و یه جورایی می خواستم بگم که من خیلی پزشکی رو دوستدارم با اینکه قلبنا در اون شرایط دوست داشتم رشته روانشناسی برم یادمه اون موقع می رفتم کتابخونه به جای مطالعه کتب درسی کتب روانشناسی می خوندم و از اونجایی که هیچ موقع اعتماد به نفس نداشتم یه بار نیومدم یه کاری روی برای دل خودم انجام بدم و رفتم سراغ شغلی که بهش علاقه نداشتم و باور مردم و خودم این بود پزشکی پولش بیشتره که در نهایت رفتم رشته تجربی که که اصلا علاقه ایی بهش نداشتم و تا دپیلم رو به زور خوندم و کلا از درس متنفر شده بودم چون شغلی که دوستداشتم رو نرفته بودم و خودم رو درگیر کاری که بدم میومد کرده بودم و نظر بقیه از نظر خودم مقدم تر بود و من ادمی بودم که باب میل بقیه کاری رو انجام می ده از درس و مدرسه کلا متنفر شدم و کلا قیدشو زدم
از مدرسه اومدم بیرون و باز دوباره همون دیدگاه قبلی رو داشتم با اینکه از درس نتیجه نگرفتم علاقه شدیدی به اشپزی داشتم و حتی بیشتر موقعه ها به مادرم می گفتم غذا درست نکنه و بزاره من درست کنم و از اشپزی لذت می بردم و انواع غذا های مختلف رو درست می کردم و همیشه هم بهترین طعم و مزه رو داشت داداش بزرگم همیشه منو مسخره می کرد که تو خیلی شکمو هستی و می خوای برای شکمت کار کنی و بری اشپزی و منم که از بچگی با حرف های بقیه قید علاقه مو می زدم و حتی یکبار هم نشدم از اون کاری که دوستدارم دفاع کنم و این دفعه هم قید اشپزی رو زدم تو خانواده ی ما باب این بود که فقط باید مشغول باشی و یه پولی دربیاری شغل مورد علاقه که اصلا معنی نداشت و فقط پول نقد ملاک زندگی بود و این تفکر باعث شد برم سمت کار بنایی و دو سالی رو بردست داداشام بودم من چهار تا برادر دارم دو تا از من بزرگترن و دوتا کوچیک تر دوتا بزرگه باهم بودن و دوتا کوچیکه هم باهم یعنی از لحاظ شخصیتی خیلی بهم نزدیک بودند و من داداش وسطی اخلاقم با هیچ کدومشون جور نبود وهمیشه توی ذهنم خودم رو سر زنش می کردم که اونا رو ببین چقدر با اعتماد به نفس حرفشونو می زنن و کاری رو که دوس دارن انجام می دن من برادر سر به زیر و اروم خانواده بودم و همیشه مطیع و فرمان بردار بودم و هیچ موقعه تو زندگیم حرف دلم رو نمی زدم و همیشه توی ذهنم به خودمی می گفتم بی عرضه و ترسو چون هیچ موقعه از کاری که دوس داشتم دفاع نکردم و مثل عروسک خیمه شب بازی با ساز هر کسی می رقصیدم و یادمه تو جمع های خانوادگی همیشه سرم پایین بود و هیچ موقع ابراز وجود نمی کردم و حتی یه جوک و حرفی نمی زدم و همیشه اروم سر به زیر بودم
خب از بحث اصلی خارج نشیم من بعد از مدرسه سه چهار سال بدون هدف و اینده شغلی شاگرد برادرام بودم و هیچموقعه به شغل مورد علاقم فکر نمی کردم یه جورایی به فراموشی سپرده بودم تا اینکه برادرام یکی یکی ازدواج کردن و به مرور زمان از هم فاصله گرفتیم و من هم چنان همون کارگر ساده بودم و نمی دونستم عمرم چه جوری می گذره بعد از چند سال کارگری اومدم و دوباره رفته اشپزخانه کار کردم ایندفعه نه برای علاقه بلکه برای پول یه سالی کار کردم خیلی خوب پیش می رفت و موفق بودم ولی باور های مخرب تو شغل اشپزی و حرف های اشپزها که می گفتن پول نداره سخته طاقت فرساعه و …. منم دوباره قید اینکار رو زدم دوباره از اشپزخونه اومدم بیرون
باز دوباره یکی دو سال بی هدف و انگیزه عمرم گذشت و باز طبق معمول همون کارگری رو انجام می دادم از بس خودم رو پایین اورده بودم و کلا قید علاقه مو زده بودم که بد جور سر در گم بودم و مثل یک کلاف نخ که تو در تو بهم پیچیده شده در خودم گم بودم و هیچ برنامه خاصی نداشتم نه ازدواج کردم و نه تو شغل خاصی به مهارت رسیدم شدم یه ادم همه کاره هیچ کاره هر کاری انجام می دادم ولی تو هیچ کاری حرفه ایی نبودم و این روزها وشب ها ذهنم رو مشغول خودش کرده بود باز دوباره رو اوردم به کار های هنری کلا علاقم به کار های ریزه کاری و نقاشی و خوشنویسی و اینا بیشتره یه مدت خوشنویسی کار کردم یه مدت اومدم توی یوتیوب و کلیپ های کاری های هنری رو نگاه می کردم ۶ ماه اومدم گلدان سیمانی پارچه درست کردم و همچنان هیچ پولی ازش در نیوردم بعد ازاون رفتم سراغ ارویگامی و ۶ ماه دیگه هم تو این کار بودم و نتیجه نگرفتم یه مدت با سیم مفتول درخت و عقرب و دستبند درست کردم و بعد از اون می خواستم شغل زیور الات رزینی رو کار کنم و خیلی بهش علاقه نشون دادم ولی ایندفعه با نظر مخالف مادرم بر خوردم که این شغل زنانس و به دردت نمی خوره و من دوباره و همچنان شش ماه تا یک سال توی این کار بودم از این کار هم نتیجه نگرفتم و باز اومدم بیرون
و دوباره رفتم سمت کارگری که پول بدست بیارم بنایی، جوشکاری ، بتن ریزی ، گچکاری ، تیغه چینی ، سیمانکاری و کلی کار دیگه رو رفتم ولی هیچ کدوم علاقم نبود و با اجبار و سختی کار می کردم که دوباره سنگ کاری نظرم رو جلب کرد و ایندفعه دو سالی توی اینکار بودم و بخاطر اینکه چشمام ظعیف بود و یکی دوبار دکتر رفتم گفت اگر سلامتی چشمات برات مهمه شغلتو عوض کن چون سنگکاری نود درصدش گردو خاکه و کلا چشم های منو ضعیف کرده بود و چشمم حساس شده بود به گرد و خاک و مثل کاسه خون چشم ها سرخ می شد و درد می گرفت
از این کار هم اومدم بیرون و باز دوباره مثل اسبی که افسارش پاره شده و دیوانه وار و بدون هدف می دوه منم همین جوری شده بودم می خواستم ازدواج کنم تا بلکه با ورود یک نفر به زندگیم یکم انگیزه بگیرم و سرم به زندگی گرم بشه گذشت و گذشت و گذشت تا اینکه یه روز به خودم اومدم و شدم یه جوان ۲۷ ساله هیچ کاره همه دوست و رفیق ها سرنوشتشون معلوم وپی زندگیشون و من همچنان سر در گم بودم که کم کم با قانون جذب و بعد هم با استاد اشنا شدم و بعد از کلی دیدن فایل های رایگان عزت نفس دوره عزت نفس رو خریدم و شروع کردم به گوش کردن که استاد در مورد کار مورد علاقه صحبت کردند که تو فایل های دیگه هدف گذاری و برنامه ریزی گفته بودند کارهایی که بهشون علاقه دارین رو مشخص کنید و بعد یکی از اون کار ها رو انجام بدین منم سه تا شغل رو اولویت بندی کردم گفتم می رم انجام میدم ببینم علاقم تو کدوم کار بیشتره کار اول ارایشگری بود رفتم هزینه کردم و سه چهار ماه وقت گذاشتم و بعد متوجه شدم به این کار هم علاقه ندارم
کار دومم نقاشی ساختمون بود تو اینکار هم دو سه ماهی رفتم و در اخر بیخیال این شغل شدم یکی از دلایلش سمباده زنی بود که با ایجاد گرد و خاک دوباره چشمام سرخ می شد و درد می گرفتم
و کار سوم نقاشی روی کاغذ بود که به وسیله ابجیم هدایت شدم به شغل تاتو که یه جورایی مثل نقاشی می مونه طرح رو شابلون می زنی و انتقال می دی روی پست مصنوعی و بعد اروم اروم روی طرح کار می کنی و ی۶ کاریه که خیلی باید زمان بزاری و خیلی زمان بره و منم که به کار های ریزه کاری علاقه دارم و این کارو الان با تمام وجودم دوستدارم و با باورهای مناسب و درستی که توی دوره عزت نفس هست این اعتماد رو بدست اوردم که من می تونم تو کارم حرفه ایی بشم و هر موقعه تاتو انجام می دم نمی دونم که زمان کی می گذره و با تمام کردن کار یه حس فوق العاده پر نشاط در وجود من ازاد می شه و خیلی بهم خوش میگذره انجام اینکار و بعد از ۲۷ سال به کاری که دوستدارم رسیدم و طبق قانون تکامل دیگه عجله ندارم و دیگه نگران نیستم که من از بقیه دوستام عقب موندم خدارو صد هزار مرتبه شکر من به سایتی هدایت شدم که بهترین استاد دنیا رو داره و استاد عباسمنش با دوره های بی نظیرش می تونه ظرف یکی دو سال اون سال های از دست رفته مو جبران کنه و من خدا جون رو صد هزار مرتبه شکر می کنم که به من توفیق داده عضو این خانواده عزیز بشم و به دستاورد هایی برسم که در خواب خودمم نمی دیدم
استاد جان من الان باید تکاملم رو طی کنم اول از همه دوره روانشناسی ۱ رو می خرم و بعدش به ترتیب ۲و ۳ و مطمئنم که مثل دوره عزت نفس بهترین نتیجه رو می گیرم
سلام به استاد عزیز و مریم مهربون و دوستان هم فرکانسی
خدای مهربانم را سپاسگزارم که برای یک روز دیگه، که تونستم با سلامتی کامل ، خودم و عزیزانم رو دوباره ببینم و یک روز پر از انرژی و یاد و توکل به خدای مهربانم را آغاز کنم. روزی که اتفاقات خوب و عالی منتظر من هستند و من خواهم داشت. روزی که یک فایل پر محتوا و پر انرژی از استاد عزیزم. خدایا سپاسگزارم
روز سی دوم از تحول زندگی من:
البته این روزها من کمی با تاخیر، روز شمار رو دارم میبینم چون یک کم در گیر بیماری همسرم هستم . ولی مطمئن هستم که همه چیز خوب پیش خواهد رفت و با نتایج بسیار عالی ، همه نگرانی ها از بین خواهد رفت. دارم نهایت سعی ام را میکنم در کنار این تضاد ، تمام توکلم را به یگانه هستی ام بسپارم که میدانم که بهترین ها را پیشاپیش برایم آماده میکنه.
در حال حاضر روانشناسی ثروت ١ را دارم و به امید الله بعد اتمام آن حتما ٢،٣ را خواهم گرفت و مطمئن هستم بعد از اتمام ١ ، آمادگی دریافت مطالب ارزشمند ٢،٣ را در خودم خواهم داشت.
در مورد کسب و کار ، من به مدت یکسال هست که کسب و کار خودم رو با امکاناتی که داشتم شروع کردم واز هیچ به درآمدی نه چندان زیاد، ولی نسبت به شروع کارم عالی أست. در مسیر کمال لذتم را میبرم و نگران وام و قرض به کسی نیستم چون آنقدری دارم که اموراتم بگذرد البته بیشتر از امورات. خدایا سپاسگزارم ، خدایا شکرت
از خداوند مهربانم میخوام که کمکم کنه در کنار این تضاد، بتوانم توکلم و ایمانم هر روز بیشتر و بیشتر شود و در مسیر زندگیم با لذت و عزتمندانه ، راهم را طی کنم.
از استاد عزیزم هم کمال تشکر را دارم که با صحبتهاشون ، هم راه را به ما نشان میدهند و هم با محکم صحبت کردنشون ، حس بودن خداوند رو در دلمون قویتر میکنند. استاد من عاشق این هستم که شما راه را به ما نشون میدید ولی اختیار انتخاب و بودن در این مسیر را به خودمان واگذار میکنید.بعنی میگید راه اینه و حالا هر کی توی فرکانسش هست مطلب رو میگیره و هر کی نیست که نه. حرفهای شما انگیزشی نیست که آدم تحریک بشه و بعد پشیمون. هر کسی در فرکانسش هست محصول رو میخره و نتیجه هم میگیره. خداوند همیشه حافظ و نگهدار شما و مریم مهربون و دوستان عزیزم در این خانواده بسیار عالی باشه.
روز 32 سفر هستیم و شکر خدا که این روز رو هم به زیبایی زندگی کردم لذت بردم عاشقانه زندگی کردم و حسابی کیف کردم امروز رفتم دم دریا و این جلسه رو توی راه گوش دادم هوا بسیار عالی و دلپذیر بود و من از سخنان استاد بسیار به وجد آمده بودم . خیلی دوس دارم که به زودی روانشناسی ثروت های 1 و 2 و 3 رو خریداری کنم به مدد الله مهربان . این روز ها فقط حالم خوبه یعنی هر لحظه تو مدار شادی و عشق هستم واقعا خداروشکر میکنم .
خوبی آموزه های استاد اینه که با قانون تکامل به هر آنچه که می خوای می رسی یعنی در مداری از اون خواسته قرار می گیری که هم لذت ببری و هم کیف کنی خدایا شکرت
با خدای خودت راز و نیاز کنی و از این راز و نیاز لذتی ببری که خداوند را در کنار خودت حسش کنی خدایا شکرت
هر وقت به اون مداری رسیدم که شجاعت خودم رو نشون دادم در دل ترسهام رفتم دوره رو خداوند برام تهیه می کنه
هر وقت آماده بودم خداوند برام تهیه می کنه دوره رو
خدایا ازت می خوام ایده هایی بهم الهام کنی که ثروت آفرین باشه
خدایا ازت می خوام ایده هایی بهم الهام کنی که خودت می دونی من دوست دارم
//من خلاقم// با تکرار کردن این باور من در مداری قرار می گیرم که خودش منو به بالاتر قرار می دهد بدونه اینکه من کار خاصی بکنم فقط باید با انگیزه هم باشه …………….
سلام ب دوستان هدایت شده..سلام ب استادعزیزم و همسرعزیزشون..بانوشایسته..
الهی توراسپاس..
حمدوثنامخصوص خداوندبزرگ و بلندمرتبه…
خدای هدایت گر..خدایی ک ب زیبایی منو وارد مسیری سبزوزیباوروشن کرد..
من خواستم و اجابت کرد..
الهی شکرت خیلی وقته ننوشتم امشب هدایتم کردی خیلی دلم واسه سایت تنگ میشه شاید گاهی برای تکمیل تر شدن زمانش باید طی بشه..
اما خیلی خوبه ک خدای مهربانو رئوفم مدام ب ما فرصت میده..
راحت معجزه میکنه..
تو دریای مطلاتم و پرموج وطوفان زده گیر افتادن وباایمان ب خودش ب ساحل آرامش و رفاه رسیدن معجزست دیگه..
بیدارشدن زندگی کردن نفس کشیدن راهنمای الهی داشتن همه موهبتهای بیشماری ک شاید گاهی ازقلم بیفتن ایناچیزی جز نشانگرخدای مطلق نیست ک همه وهمه را دراختیار ما قرارداده..
موهبت راهنمایی ب این صفحه ک نشانه توانایی وداشتن آزادیو ب من یادآوری میکنه و میگه دوباره میتونم کسب وکارودرآمد داشته باشم از راهی آسون تر..بازمان کمتردرکنارهمسروفرزندم وااااااای خدای عزیزم خدای رزاقم خدای توابم کاش همه دهانهامیشدم تابیشترین سپاسهارا بیشترین شکرهارا در یک لحظه نثارت میکردم..
چند روزی هست ک از ی شغلی ک داشتم بامخالفتای همسرم وباورهای نادرست خودم کنار کشیدم اما ذهنم درگیر داشتن درآمدوداشتن کسب وکارشده بود..
منم ازجایی ک مدتهاست یادگرفتم نگران نباشم آرامش داشته باشم از هرلحظه زندگیم لذت ببرم ایمان داشته باشم ب هدایت رب کتاب خوندم نوشتم شکرکردم باانرژی بیدارشدم بانرژی خوابیدم حالا میبنم وای خداجونم داری همه چیوبرام ردیف میکنیاااا..
همون کار اینترنتی پردرآمد..
دیروز ب ی پیجی ک محصولات آرایشی انلاین بفروش میرسونه بر خوردم..
ب شوهرم گفتم مخالفتی نکردامروز ب طوراتفاقی ی مستند درباره آینده وبازارکاراینترنتی دیدم..
تو سایت اومدم نشانم کسب کاروثروت۳
خدایا
شکرت همه جوابامو گرفتم ب هدایتت ایمان دارم..
خوشحالم ک درجمع دوستان یکتاپرست هستم
فقط نوشتم سبک وراحت شدم چقدرخوبه..
درپناه الله یکتاشادسالم ثروتمندوسعادتمندباشید
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان سایت . امروز روز 32 از سفر من است و نشانه ای که از خودم امروز به جا می زارم یه حدیث از امام علی است که با سخنان شما استاد یاد اون حدیث افتادم و درکش کرد م ذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ، فَإِنَّ شِدَّهَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.هنگامى که از چیزى (زیاد) مى ترسى خود را در آن بیفکن، چرا که سختى پرهیز از آن از آنچه مى ترسى بیشتر است. واز سخنان شما چیزی که آموختم وخیلی دارم روش کار می کنم اینکه آدم ترسو به هیچ جا نمیرسه استاد بابت این آگاهی های ناب متشکر م
سلام استاد عزیزممم
چقدددد حرفاتون از دل میاد و مستقیم به دل میشینه😍❤️
امشب خییییلی خیلی حالم خوبه و اتفاقی امروز برام افتاد که دوس داشتم اینجا برای شما و خانواده ی صمیمی عباسمنش به اشتراک بذارم این حسمو…
امروز به یه تضادی برخوردم که در لحظات اول خیلی ناراحت بودم وحس بدی داشتم اما باتوجه به چیزایی که ازشما یاد گرفتم سعی کردم بیشتر از 5دقیقه تواون حال نمونم و حالمو تغییر بدم و حس خوب رو دوباره درخودم ایجادش کنم و همون موقع خواسته ای که ازقبل داشتم خیلی خیلی بیشتر برام پررنگ شد و ازخدا خواستم که فقط دستامو محکمتر بگیره و صداش کردم و اشک ریختم البته با امیدواری و حس خوب…
واقعا الانم که دارم اینجا بازگو میکنم حس فوق العاده ای دارم.. چندساعتی که از گفتگوی من باخدا گذشت و آخر شب بود ک به طور عجیبی با یک فردی که شاید درحد چندپیام صحبت کرده بودیم پیشنهاد کاری خفنی به من شد که از شادی داشتم بال درمیآوردم، هرچند هنوز درحد پیشنهاده و هنوز نتیجه مشخص نیس که چی میشه و این همکاری شکل میگیره یانه. اما چیزی که برای من مهم بود این بود که این اتفاق یه نشونه از سمت خدا برای من بود که بهم بگه با قدرررت به مسیرت ادامه بده و دستمو رها نکن… من ایمااان دارم که این نشونه ی خیلی خیلی خیلی خوبی برای منه ومطمئنم قراره اتفاقای خفن تری برای من بیفته که فقط خدا میدونه…
خواستم این حسم رو با شما و دوستان به اشتراک بذارم تا کمکی بکنم به کسایی که هنوز شک دارن به این داستانه نشانه ها و ایمان و باورهااا…
فقط میتونم بگم خدایا صدهزااار مرتبه شکرت💝💝
و بعد هم استاد عزیزم از شما سپاسگذارم که دستی هستین از دستان خدا برای ما…🌹🌹🌹💐💐
سلام استاد مهربانم 🌹
این فایلتون واقعا عالی بودم واقعا تک تک جملاتتون رو گوش میدادم و مکث میزدم و مینوشتم حالا میخوام دوباره اینجا مرور کنم :
🌸بهترین خودت رو همیشه عرضه کن.(خیلی برام لذت بخش بود که در کسب و کارم دنبال از کار زدن نباشم همیشه بالاترین کیفیت خودم رو ارائه بدم و هم خودمو رشد بدم و هم برای مشتری خودم ارزش و لیاقت قائل بشم)
🌸کسب و کار باید این پکیج رو برای من فراهم کنه:
استقلال مالی -آزادی زمانی و مکانی-سلامتی-روابط عالی با اطرافیانم-رابطه با عشق با خدای خودم(در کل تجربه قشنگی از زندگی به من ببخشد)
🌸ورود افراد ترسو ممنوع❌
کسب و کار باید با ایمان و با شجاعت شروع کنیم و با دید وسیع تر به کسب و کار نگاه کنیم تجربه خودمان و کمک به رشد جهان .
🌸ورود افرادی که امنیت خیلی براشون مهم و دنبال بیمه و حقوق آخر برج است ممنوع❌
🌸افرادی میتونن وارد این دوره بشوند که نمیخواهن معمولی باشند مثل بقیه مردم باشند،آدمهایی که میخواهن عالی زندگی کنن و رسالت خودشون که گسترش جهان است رو عالی انجام بدن،آدمهایی که نظر مردم براشون مهم نیست اصلا به حرف مردم هم فکر نمیکنند کاملا تمرکزشون روی خودشون و خواسته هاشون است.
🌸شرط ورود به این دوره شناخت کامل استاد و باور صد درصد به گفته های ایشان است تا نتیجه ای که خودشان گرفتند ماهم بگیریم.
🌸اگر ما در مسیر اشتباه باشیم چه ده متر چه صد کیلومتر به هدف و طلا نمیرسیم و اگر در مسیر درست باشیم نتایج از همون ابتدای راه خودشو نشون میده و این دوره و حرفهای استاد ما رو از سردرگمی نجات میدهد و مارو به اون راه درسته میبره که نتایج عالی و درجه یک بگیریم .
خداروشکر استاد عزیزم و ممنونم بابت این فایل پر محتوا مثل بقیه فایلا 🌸🌸
از خدا کمک میخوام که منم هم بتونم از آگاهی ها و طلای ناب و خالص این دوره بهره ببرم و باور دارم خداوند در زمان مناسب و بسته به ظرفیت وجودم منو هدایت میکنه🌸
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان همفرکانسی ام
روز شمار تحول زندگی من روز سی و دوم
شغلی که عاشق هستی رو پیاد کن و وارد ان شغل بشو و با باورهای درست ثروت بینهایت بدست بیار
من خودم رو که نسبت به بقیه دوستانم مقایسه می کنم خیلی ادم تنوع طلبی بودم و دوستداشتم از همه کار ها سر دربیارم و منم همیشه این باور های محدود کننده توی ذهنم بود که مثلا کار های هنری پولی نداره و نمی شه با این شغل در اینده به درامد رسید موقعه ایی که دبیرستان می رفتم سال اول که انتخاب رشته بود رو رشته ایی دست گذاشتم که اصلا علاقه ایی نداشتم و به خودم می گفتم که این شغل مثلا پزشکی پول داره و اون شغل مثلا روانشناسی پولش نسبت به پزشکی کمتره اون موقع میل من بیشتر به سمت روان شناسی و رشته انسانی بود ولی من با باور محدود کننده رفتم تو رشته ایی که شغل های پر درامدی داره
و یه جورایی می خواستم بگم که من خیلی پزشکی رو دوستدارم با اینکه قلبنا در اون شرایط دوست داشتم رشته روانشناسی برم یادمه اون موقع می رفتم کتابخونه به جای مطالعه کتب درسی کتب روانشناسی می خوندم و از اونجایی که هیچ موقع اعتماد به نفس نداشتم یه بار نیومدم یه کاری روی برای دل خودم انجام بدم و رفتم سراغ شغلی که بهش علاقه نداشتم و باور مردم و خودم این بود پزشکی پولش بیشتره که در نهایت رفتم رشته تجربی که که اصلا علاقه ایی بهش نداشتم و تا دپیلم رو به زور خوندم و کلا از درس متنفر شده بودم چون شغلی که دوستداشتم رو نرفته بودم و خودم رو درگیر کاری که بدم میومد کرده بودم و نظر بقیه از نظر خودم مقدم تر بود و من ادمی بودم که باب میل بقیه کاری رو انجام می ده از درس و مدرسه کلا متنفر شدم و کلا قیدشو زدم
از مدرسه اومدم بیرون و باز دوباره همون دیدگاه قبلی رو داشتم با اینکه از درس نتیجه نگرفتم علاقه شدیدی به اشپزی داشتم و حتی بیشتر موقعه ها به مادرم می گفتم غذا درست نکنه و بزاره من درست کنم و از اشپزی لذت می بردم و انواع غذا های مختلف رو درست می کردم و همیشه هم بهترین طعم و مزه رو داشت داداش بزرگم همیشه منو مسخره می کرد که تو خیلی شکمو هستی و می خوای برای شکمت کار کنی و بری اشپزی و منم که از بچگی با حرف های بقیه قید علاقه مو می زدم و حتی یکبار هم نشدم از اون کاری که دوستدارم دفاع کنم و این دفعه هم قید اشپزی رو زدم تو خانواده ی ما باب این بود که فقط باید مشغول باشی و یه پولی دربیاری شغل مورد علاقه که اصلا معنی نداشت و فقط پول نقد ملاک زندگی بود و این تفکر باعث شد برم سمت کار بنایی و دو سالی رو بردست داداشام بودم من چهار تا برادر دارم دو تا از من بزرگترن و دوتا کوچیک تر دوتا بزرگه باهم بودن و دوتا کوچیکه هم باهم یعنی از لحاظ شخصیتی خیلی بهم نزدیک بودند و من داداش وسطی اخلاقم با هیچ کدومشون جور نبود وهمیشه توی ذهنم خودم رو سر زنش می کردم که اونا رو ببین چقدر با اعتماد به نفس حرفشونو می زنن و کاری رو که دوس دارن انجام می دن من برادر سر به زیر و اروم خانواده بودم و همیشه مطیع و فرمان بردار بودم و هیچ موقعه تو زندگیم حرف دلم رو نمی زدم و همیشه توی ذهنم به خودمی می گفتم بی عرضه و ترسو چون هیچ موقعه از کاری که دوس داشتم دفاع نکردم و مثل عروسک خیمه شب بازی با ساز هر کسی می رقصیدم و یادمه تو جمع های خانوادگی همیشه سرم پایین بود و هیچ موقع ابراز وجود نمی کردم و حتی یه جوک و حرفی نمی زدم و همیشه اروم سر به زیر بودم
خب از بحث اصلی خارج نشیم من بعد از مدرسه سه چهار سال بدون هدف و اینده شغلی شاگرد برادرام بودم و هیچموقعه به شغل مورد علاقم فکر نمی کردم یه جورایی به فراموشی سپرده بودم تا اینکه برادرام یکی یکی ازدواج کردن و به مرور زمان از هم فاصله گرفتیم و من هم چنان همون کارگر ساده بودم و نمی دونستم عمرم چه جوری می گذره بعد از چند سال کارگری اومدم و دوباره رفته اشپزخانه کار کردم ایندفعه نه برای علاقه بلکه برای پول یه سالی کار کردم خیلی خوب پیش می رفت و موفق بودم ولی باور های مخرب تو شغل اشپزی و حرف های اشپزها که می گفتن پول نداره سخته طاقت فرساعه و …. منم دوباره قید اینکار رو زدم دوباره از اشپزخونه اومدم بیرون
باز دوباره یکی دو سال بی هدف و انگیزه عمرم گذشت و باز طبق معمول همون کارگری رو انجام می دادم از بس خودم رو پایین اورده بودم و کلا قید علاقه مو زده بودم که بد جور سر در گم بودم و مثل یک کلاف نخ که تو در تو بهم پیچیده شده در خودم گم بودم و هیچ برنامه خاصی نداشتم نه ازدواج کردم و نه تو شغل خاصی به مهارت رسیدم شدم یه ادم همه کاره هیچ کاره هر کاری انجام می دادم ولی تو هیچ کاری حرفه ایی نبودم و این روزها وشب ها ذهنم رو مشغول خودش کرده بود باز دوباره رو اوردم به کار های هنری کلا علاقم به کار های ریزه کاری و نقاشی و خوشنویسی و اینا بیشتره یه مدت خوشنویسی کار کردم یه مدت اومدم توی یوتیوب و کلیپ های کاری های هنری رو نگاه می کردم ۶ ماه اومدم گلدان سیمانی پارچه درست کردم و همچنان هیچ پولی ازش در نیوردم بعد ازاون رفتم سراغ ارویگامی و ۶ ماه دیگه هم تو این کار بودم و نتیجه نگرفتم یه مدت با سیم مفتول درخت و عقرب و دستبند درست کردم و بعد از اون می خواستم شغل زیور الات رزینی رو کار کنم و خیلی بهش علاقه نشون دادم ولی ایندفعه با نظر مخالف مادرم بر خوردم که این شغل زنانس و به دردت نمی خوره و من دوباره و همچنان شش ماه تا یک سال توی این کار بودم از این کار هم نتیجه نگرفتم و باز اومدم بیرون
و دوباره رفتم سمت کارگری که پول بدست بیارم بنایی، جوشکاری ، بتن ریزی ، گچکاری ، تیغه چینی ، سیمانکاری و کلی کار دیگه رو رفتم ولی هیچ کدوم علاقم نبود و با اجبار و سختی کار می کردم که دوباره سنگ کاری نظرم رو جلب کرد و ایندفعه دو سالی توی اینکار بودم و بخاطر اینکه چشمام ظعیف بود و یکی دوبار دکتر رفتم گفت اگر سلامتی چشمات برات مهمه شغلتو عوض کن چون سنگکاری نود درصدش گردو خاکه و کلا چشم های منو ضعیف کرده بود و چشمم حساس شده بود به گرد و خاک و مثل کاسه خون چشم ها سرخ می شد و درد می گرفت
از این کار هم اومدم بیرون و باز دوباره مثل اسبی که افسارش پاره شده و دیوانه وار و بدون هدف می دوه منم همین جوری شده بودم می خواستم ازدواج کنم تا بلکه با ورود یک نفر به زندگیم یکم انگیزه بگیرم و سرم به زندگی گرم بشه گذشت و گذشت و گذشت تا اینکه یه روز به خودم اومدم و شدم یه جوان ۲۷ ساله هیچ کاره همه دوست و رفیق ها سرنوشتشون معلوم وپی زندگیشون و من همچنان سر در گم بودم که کم کم با قانون جذب و بعد هم با استاد اشنا شدم و بعد از کلی دیدن فایل های رایگان عزت نفس دوره عزت نفس رو خریدم و شروع کردم به گوش کردن که استاد در مورد کار مورد علاقه صحبت کردند که تو فایل های دیگه هدف گذاری و برنامه ریزی گفته بودند کارهایی که بهشون علاقه دارین رو مشخص کنید و بعد یکی از اون کار ها رو انجام بدین منم سه تا شغل رو اولویت بندی کردم گفتم می رم انجام میدم ببینم علاقم تو کدوم کار بیشتره کار اول ارایشگری بود رفتم هزینه کردم و سه چهار ماه وقت گذاشتم و بعد متوجه شدم به این کار هم علاقه ندارم
کار دومم نقاشی ساختمون بود تو اینکار هم دو سه ماهی رفتم و در اخر بیخیال این شغل شدم یکی از دلایلش سمباده زنی بود که با ایجاد گرد و خاک دوباره چشمام سرخ می شد و درد می گرفتم
و کار سوم نقاشی روی کاغذ بود که به وسیله ابجیم هدایت شدم به شغل تاتو که یه جورایی مثل نقاشی می مونه طرح رو شابلون می زنی و انتقال می دی روی پست مصنوعی و بعد اروم اروم روی طرح کار می کنی و ی۶ کاریه که خیلی باید زمان بزاری و خیلی زمان بره و منم که به کار های ریزه کاری علاقه دارم و این کارو الان با تمام وجودم دوستدارم و با باورهای مناسب و درستی که توی دوره عزت نفس هست این اعتماد رو بدست اوردم که من می تونم تو کارم حرفه ایی بشم و هر موقعه تاتو انجام می دم نمی دونم که زمان کی می گذره و با تمام کردن کار یه حس فوق العاده پر نشاط در وجود من ازاد می شه و خیلی بهم خوش میگذره انجام اینکار و بعد از ۲۷ سال به کاری که دوستدارم رسیدم و طبق قانون تکامل دیگه عجله ندارم و دیگه نگران نیستم که من از بقیه دوستام عقب موندم خدارو صد هزار مرتبه شکر من به سایتی هدایت شدم که بهترین استاد دنیا رو داره و استاد عباسمنش با دوره های بی نظیرش می تونه ظرف یکی دو سال اون سال های از دست رفته مو جبران کنه و من خدا جون رو صد هزار مرتبه شکر می کنم که به من توفیق داده عضو این خانواده عزیز بشم و به دستاورد هایی برسم که در خواب خودمم نمی دیدم
استاد جان من الان باید تکاملم رو طی کنم اول از همه دوره روانشناسی ۱ رو می خرم و بعدش به ترتیب ۲و ۳ و مطمئنم که مثل دوره عزت نفس بهترین نتیجه رو می گیرم
استاد جان عاشقتم و ممنون بابت این فایل زیبا
سلام به استاد عزیز و مریم مهربون و دوستان هم فرکانسی
خدای مهربانم را سپاسگزارم که برای یک روز دیگه، که تونستم با سلامتی کامل ، خودم و عزیزانم رو دوباره ببینم و یک روز پر از انرژی و یاد و توکل به خدای مهربانم را آغاز کنم. روزی که اتفاقات خوب و عالی منتظر من هستند و من خواهم داشت. روزی که یک فایل پر محتوا و پر انرژی از استاد عزیزم. خدایا سپاسگزارم
روز سی دوم از تحول زندگی من:
البته این روزها من کمی با تاخیر، روز شمار رو دارم میبینم چون یک کم در گیر بیماری همسرم هستم . ولی مطمئن هستم که همه چیز خوب پیش خواهد رفت و با نتایج بسیار عالی ، همه نگرانی ها از بین خواهد رفت. دارم نهایت سعی ام را میکنم در کنار این تضاد ، تمام توکلم را به یگانه هستی ام بسپارم که میدانم که بهترین ها را پیشاپیش برایم آماده میکنه.
در حال حاضر روانشناسی ثروت ١ را دارم و به امید الله بعد اتمام آن حتما ٢،٣ را خواهم گرفت و مطمئن هستم بعد از اتمام ١ ، آمادگی دریافت مطالب ارزشمند ٢،٣ را در خودم خواهم داشت.
در مورد کسب و کار ، من به مدت یکسال هست که کسب و کار خودم رو با امکاناتی که داشتم شروع کردم واز هیچ به درآمدی نه چندان زیاد، ولی نسبت به شروع کارم عالی أست. در مسیر کمال لذتم را میبرم و نگران وام و قرض به کسی نیستم چون آنقدری دارم که اموراتم بگذرد البته بیشتر از امورات. خدایا سپاسگزارم ، خدایا شکرت
از خداوند مهربانم میخوام که کمکم کنه در کنار این تضاد، بتوانم توکلم و ایمانم هر روز بیشتر و بیشتر شود و در مسیر زندگیم با لذت و عزتمندانه ، راهم را طی کنم.
از استاد عزیزم هم کمال تشکر را دارم که با صحبتهاشون ، هم راه را به ما نشان میدهند و هم با محکم صحبت کردنشون ، حس بودن خداوند رو در دلمون قویتر میکنند. استاد من عاشق این هستم که شما راه را به ما نشون میدید ولی اختیار انتخاب و بودن در این مسیر را به خودمان واگذار میکنید.بعنی میگید راه اینه و حالا هر کی توی فرکانسش هست مطلب رو میگیره و هر کی نیست که نه. حرفهای شما انگیزشی نیست که آدم تحریک بشه و بعد پشیمون. هر کسی در فرکانسش هست محصول رو میخره و نتیجه هم میگیره. خداوند همیشه حافظ و نگهدار شما و مریم مهربون و دوستان عزیزم در این خانواده بسیار عالی باشه.
شاد، سلامت و در پناه الله یکتا 🙏
بنام یگانه معمار هستی
روز 32 سفر هستیم و شکر خدا که این روز رو هم به زیبایی زندگی کردم لذت بردم عاشقانه زندگی کردم و حسابی کیف کردم امروز رفتم دم دریا و این جلسه رو توی راه گوش دادم هوا بسیار عالی و دلپذیر بود و من از سخنان استاد بسیار به وجد آمده بودم . خیلی دوس دارم که به زودی روانشناسی ثروت های 1 و 2 و 3 رو خریداری کنم به مدد الله مهربان . این روز ها فقط حالم خوبه یعنی هر لحظه تو مدار شادی و عشق هستم واقعا خداروشکر میکنم .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه عزیزانم
ردپای روز سی و یکم سفرنامه
بهترین خودت رو عرضه کن
یک کسب و کاری داشته باشیم که از همه لحاظ هر انچه میحوای برات بسازه رابطه خوب با خدا و افراد سلامتی و ازادی و آرامش و ثروتساز باشه
باورهایی در ذهنت بساز که تورو به هر انچه که میخواهی برسونه
و ترسو نباش و تردید نداشته باش و با ایمان تو دل ترسها برو و شجاعت داشته باش و مثل بقیه زندگی نکن و خلاق باش و شجاع
و اصلا به نظر بقیه اهمیت نده و فداکار باش وحاضر باش یک سری هنجارها رو بشکنی
هر قدمی میخوای برداری با ایمان بردار و تردید نداشته باش
اگر جای نادرست باشی هر چه حرکت کنی نتیجه نمیده
خدایا شکرت به خاطر هدایت کردنم
خدایا شکرت بابت اگاه شدنم
خدای مهربونم از بینهایت سپاسگذارم که حواست به من هست شکر ای خدای مهربونم
استاد ممنون بابت تمام زحماتتون بینهایت سپاسگذارم
ممنون مریم بانوی نمونه به خاطر قدمهایی که کمک میکنید مثل یک کودک نوپا بردارم
در پناه خدا باشید
به نام خدا
خدایا شکرت پاشنه آشیل بزرگ خودمو پیدا کردم وبه خودم افتخار می کنم
من همش می گفتم کی پولدار میشم کی؟؟ کی آخه/؟ چه موقع ای ؟؟/دیگه تموم شد همه امکانات همه کارها رو بردن ووو
خدایا شکرت با آموزه های استاد و با توکل بر خدا پیش رفتم و الان به این فایل زیبا هدایت شدم
درسته همه زندگی پول نیست من خودمو میگم به محبت به عشق به ایمان به همه چیزی احتیاج داره
وقتی شخصیتم تغییر کنه لاجرم ثروت میاد سمتم به راحتی و با عشق فراوان
وقتی خودمو تغییر بدم وقتی به ثبات فرکانسی بسم ثروتمند می شوم
وقتی با خدا هستم … وقتی با هر کسی هستم که باهاش روز وشب نمی شناسم ..من ثروتمندم
خدایا شکرت
خوبی آموزه های استاد اینه که با قانون تکامل به هر آنچه که می خوای می رسی یعنی در مداری از اون خواسته قرار می گیری که هم لذت ببری و هم کیف کنی خدایا شکرت
با خدای خودت راز و نیاز کنی و از این راز و نیاز لذتی ببری که خداوند را در کنار خودت حسش کنی خدایا شکرت
هر وقت به اون مداری رسیدم که شجاعت خودم رو نشون دادم در دل ترسهام رفتم دوره رو خداوند برام تهیه می کنه
هر وقت آماده بودم خداوند برام تهیه می کنه دوره رو
خدایا ازت می خوام ایده هایی بهم الهام کنی که ثروت آفرین باشه
خدایا ازت می خوام ایده هایی بهم الهام کنی که خودت می دونی من دوست دارم
//من خلاقم// با تکرار کردن این باور من در مداری قرار می گیرم که خودش منو به بالاتر قرار می دهد بدونه اینکه من کار خاصی بکنم فقط باید با انگیزه هم باشه …………….
خدایا شکرت