چرا بعضی‌ها خوش‌شانس هستند؟ - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    640MB
    54 دقیقه
  • فایل صوتی چرا بعضی‌ها خوش‌شانس هستند؟
    13MB
    14 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

762 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1656 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز سی وسوم،روزشمارتوانایی تشخیص اصل ازفرع

    اینکه هرکسی به نیروی برترش که باتمام وجود قبول وباور داره که وجوده داره، چی میگه وچه اسمی روش میذاره مهم نیست…

    مهم اینه که همه ی ادمهای کره ی زمین میدونند که نمی تونند به تنهایی روی قدرت خودشون حساب باز کنند وهمیشه یه نیرویی وجود داره که باید ازش کمک بخوان تا به واسطه ی اون نیرو به خواسته هاشون برسن…

    آدم خوب وبد، وکار خوب وبد هم نداره، حتی اون قاتلی که میخواد قتل رو انجام بده یه جورایی به واسطه حس درونیش هدایت میشه پیش میره تا خواسته اش رو اجرایی کنه…

    یه دزد هم همینطور…

    واز اون طرف شخصی که میخواد کار نیکی انجام بده اون حس درونیش انگار اونو میکشه سمت انجام اونکار، ویه جورایی انگار کشش زیادی به انجام اون عمل در وجودش حس میکنه که نمی تونه انجامش نده…

    این موضوع ثابت میکنه که در جهان دو فرکانس بیشتر وجود نداره، فرکانس خیر وشر…

    فرکانس خوش شانسی وفرکانس بدشانسی…

    فرکانس مثبت و فرکانس منفی….

    توهر کدومش قرار بگیری همونو تجربش میکنی!!

    اون حس ششم درونی که میگن، اون ندای درونی که میگن، توی همه ی آدمها وجود داره وهر کسی که بخواد به راحتی می تونه بهش دسترسی داشته باشه…

    فرق اون دو صدای درون اینه که یکیش بهت حس امنیت وآرامش میده ویکیش بهت حس ترس واضطراب…

    شاید پیش خودت بگی، خب دیونه که نیستم برم سراغ اون صدایی که بهم حس ترس واضطراب میده، وباهاش همراه بشم!!!!

    اما برای 98 درصد مردم واقعا اینکار خیلی خیلی سخته …اینکه کسی بتونه صدای قلبش رو بشنوه، صدایی که هدایتش میکنه به سمت ارامش وامنیت وعشق و شادی چرا؟؟؟

    چون ما ادمها عجولیم، میخوایم سریع به خواسته هامون برسیم، حرص وطمع داریم، حسادت و چشم وهم چشمی امونمون رو بریده، تا به یه خواسته ای میرسیم سریع میریم سراغ خواسته ی بعدی، میخوایم از همه بهتر باشیم، از همه زیباتر باشیم،از همه پولدارتر باشیم ، از همه شاختر باشیم در یک کلام میخوایم از همه سرتر وبالاتر باشیم وهمین باعث میشه نتونیم آرامش بگیریم…

    چون امنیت وآرامش وتواضع و فروتنی و توکل وایمان زاده ی صبر هست…

    وقتی به روند شکل گرفتن جهان توجه کنیم می بینیم که همه چیز در یک سیر تکاملی که هنوزم ادامه داره شکل گرفته…

    پس چیزی به عنوان الان میخوام موجود باش ،ظاهرشو نداریم….

    من خودم تو گذشته از هر طریقی که به فکرم میرسید دست به اقدام میزدم تا خواسته ام رو عملی کنم، کلا همیشه بی تاب وبیقرار بودم، همیشه عجله وبدو بدو داشتم، تابه یه خواسته ای میرسیدم سریع میرفتم سراغ خواسته ی بعدی، وچون آدمها رو باعث وبانی رسیدن به خواسته هام و وسیله میدیدم و خودم رو هم عقل کل میدونستم، به سرعت فکر میکردم هنوز فکرم تموم شده روی کلامم جاری بود هنوز کلامم تموم نشده در حال عمل به اون فکر وخیالم بودم…

    واز اونجایی که قدرت من محدوده، از اونجایی که نمیشه به آدمها وشرایط و موقعیت ها ومکانها و دارایی ها و ….تکیه کرد ودلخوش بود ونسبت بهشون ترس از دست دادن داریم، دقیقا از همون بخش هم همیشه آسیب می دیدم و آخرشم بعد کلی جون کندن و ناامید شدن ونرسیدن به خواسته هام،میگفتم من کلا آدم بدشانسی هستم!!!!!

    اما از وقتی شروع کردم روی خودم کار کردن،به این درک رسیدم که من به تنهایی قادر به انجام هیچ کاری نیستم، به این درک رسیدم که تکیه برآدمها کاملا اشتباه چون هرکسی هرچقدر هم پولدار و مقامدار و معروف ومشهور و قدرتمند باشه بازهم مثل من یه انسان هست وتوانایی های محدودی داره حتی اگه اون شخص از عزیزترین ونزدیکترین افراد خانوادم باشه…

    به این درک رسیدم که تو عجله ها ودویدنها برای رسیدن به خواسته ها من خسته ودرمونده میشم ونمی تونم صدای قلبم که هدایت کننده ی من به سمت خیر وخوشی هست رو بشنوم، به این درک رسیدم که حتی اگه باغبان، باغش رو غرق در آب هم بکنه درختان جز در فصل خودشون میوه وگل نمیدن، وهر چیزی فصل خودش رو داره وزمان وشرایط خودش رو تا اتفاق بیفته…

    از وقتی درک کردم جهان داره طبق یکسری قوانین بدون تغییر اداره میشه وهرکسی بازتاب توجهات وباورها وفرکانسهایی رو که به جهان میفرسته دریافت میکنه سعی کردم هوشیارتر باشم وبیشتر به افکارم وگفتارم توجه کنم تا بتونم عملکرد درست تری داشته باشم….

    وقتی ارومم وقتی خیالم راحته که با فرکانسهای درستی که فرستادم با مراقبتی که از افکارم وتوجهاتم داشتم واعمال درستی که انجام دادم بی شک نتیجه درست وبه جایی هم می گیرم چون ساز وکار خداوند بر پایه عدل وانصاف هست، دیگه خیالم راحته وبرای نتیجه دلواپس نیستم…

    همین تو لحظه زندگی کردن، فقط برای یک روز زندگی کردن باعث شده اموراتم مرتب و به صورت روتین وبی دردسر پشت سرهم به انجام برسه، انگاری جهان افرادیو استخدام کرده که به امورات من فقط رسیدگی کنند….

    جالبه که تا گیرو گره ای تو کارم میفته سریع متوجه میشم که حواسم از خودم پرت شده وزدم جاده خاکی باز، انوقته که سریع میام دوباره تو مسیر…

    وقتی یه نفر ارومه، وقتی صبوره، وقتی ایمان داره که نیروهای غیبی به کمکش میان تا کارهاشو انجام بده وقتی به الهامات وصدای قلبش گوش میده و همه تلاشش رو انجام میده، بدون شک خوش شانسی های پی درپی رو تجربه میکنه…

    خیلی ها پول ومال دارند، شهرت دارند، معروفیت دارند، جاه وجلال و جبروت دارند، زیبا و خواستنی هستند امااااا یا از درون احساس رضایتمندی ندارند ویا کوتاهه عمر داشته هاشون و مقام ومنصب و پول ودارایی وشهرت و زیبایی و جمالشون….

    ویا به همون سرعت که بهش رسیدن به سرعت هم از دستش میدنش…

    اما اونکه هرلحظه وهمواره به حس ششم به ندای قلبش توجه میکنه وهر لحظه طلب هدایت میکنه حتی برای کوچیکترین خواسته هاش، جهان هم( خداوند) بهش توجه ای خاص داره، ویه جورایی مثل چوب جادو همه چیز رو به بهترین شکل براش انجام میده…

    انوقته که بعضیها برمیگردن میگن طرف چقد خوش شانسه؟؟؟

    چطوریه که تو همه چیز شانس میاره؟؟؟

    چطوریه که چشم نمیخوره؟؟؟

    هیچیشم نمیشه؟؟؟

    باید گفت که اون آدم از درون مسلح هست، به باوری قدرتمند …

    اینکه افسار توجهاتش وفرکانسهاش رو دست گرفته وبه راحتی داره نصیب وقسمت خوبی رو از انچه که در جهان هست مال خودش میکنه!

    به قول شما استاد عزیزم که فقط بشه 5 درصد طبق قوانین عمل کرد زندگی یک خوشبختی وسعادتی بی پایان میشه برای آدم…

    برای همینه که هرکسی به اندازه تلاشش پاداش میگیره…

    تلاش برای مثبت بودن، برای دیدن زیبایی ها، برای قدردان و سپاسگزار بودن بابت داشته ها، برای درستی وراستی وصداقتش،تلاش برای هر لحظه با ایمان بودنش…

    انوقته که دیگه هیچ قدرتی نمی تونه اون حس خوشبختی وخوش شانسی رو ازش بگیره…

    چون پشتش یه باور محکم و درست حسابی قرصه…

    اینکه خودش تنها خودش خالق شرایطش هست همینو بس…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 2244 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام استاد عزیزم

    مثل همیشه سپاسگزارم از کلام نابتون

    و مریم جانی که زیبایی هارو با عشق برای ما شکار میکنن

    استاد همین الان که اومدم کامنت بزارم یاد شخصیت کارتونی بچگیم افتادم

    لوک خوش شانس

    واقعا شخصیتی بود اروم ریلکس و میدونست کارش درست و همیشه موفق

    مثبت بین بود

    و همیشه هم در زمان مناسب در مکان مناسب بود

    واقعا همینطور

    ادم هایی که آروم هستن و از لحظه هاشون لذت میبرن

    کسایی که توجهشون به داشته هاشون

    کسایی که میدونن هر اتفاقی به نفعشون حتی به ظاهر بد

    اون ها مثل آهن ربایی خوشی ها و موقعیت و شرایط عالی و سمت خودشون میکشن

    اصلا وقتی که آروووومی

    وقتی داری با خودت حال میکنی

    وقتی میخندی و مدام منتظر نیستی بزار حالا اگر فلان شد به فلان خواستم رسیدم بعد جشن میگیرم و اینا همون موقع پایکوبی میکنی و باخودت با جهان درصلحی خوبی ها غبطه میخورن به حالت

    بدو بدو میان سمتت

    میخوان جزئی از سلول های تو بشن

    با تو یکی بشن تا بیشتر بشن

    وسیع بشن

    مگه غیر اینه دنیا درحال وسعت پیداکردن و بهبود؟

    مثل زنجیر خوبی ها ادم های خوب حرف خوب موقعیت خوب و و و …میدوان میان سمت تویی که خوشی

    اون ها جزئی از تو هستن که کمی با فاصله تو مسیر قرار دارن

    وقتی صدای خندتو میشنون پیدات میکنن میدوان میان بغلت میکنن

    شایدم اره همچین ادم هایی شانس و میارررن کنار خودشون ،اتفاقی نه ها

    خودشون میارن

    گرم گرمی را کشید و سرد سرد

    اره همین

    اتفاقی نیست

    هیچ چیز اتفاقی نیست

    فرکانس

    انرژی

    کلیدش تقواس

    کنترل ذهن

    آرامش درونی و لذت بردن و زندگی تو لحظس

    فردا رو بسپر به همون فردا زینب

    خدا هست

    راه و روشن میکنه

    تو کلید همه درهارو داری

    بخند برقص شاد باش و باخدای خودت حرف بزن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فرحناز رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2451 روز

    با سلام و تشکر

    اکنون که زندگی شخصیم را مرور میکنم زمانهایی که حال خوب داشتم همه چیز بروفق مراد بوده و بعبارتی هماهنگی بین خواسته ها و دریافتها وجود دارد وقتی همفرکانس با طبیعت باشی. اگر شانسی وجود داشته باشد بنظر من همین است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    رضا عسکری گفته:
    مدت عضویت: 3137 روز

    سلام استادعزیزوسلام عزیزدل استادعزیز

    بایدبگم درست وقتی فایل میذاری که ی مقدار انرژیمون کم شده،خداراهزارمرتبه شکرکه شدی دستی ازدستان خدابرای هدایت وتومسیردرست قراردادن ما

    کلی لذت بردم ازاین فایل

    عشق میکنم ازخاکی بودنت،ازصادق بودنت ازبی شیله پیله بودنت خداحفظتون کنه که اینقدرخوبیدشماها،بابت همه چی ممنون،ممنون که خوب زندگی میکنی ویادمیدی آدماچجورخوب زندگی کنن

    عاشقتم استادعزیز،من ازبندرعباسم،بخودم میبالم که شمای روزایی توشهرمابودین،بخودم میگم اگه استادتونسته اینهمه نعمت وثروت بدست بیاره پس منم میتونم

    دوستت دارم استادعزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    حمیده محمدخانی گفته:
    مدت عضویت: 2874 روز

    سلام استاد عزیزم..وسلام عزیز دل استاد مهربانم..چقدز قشنگ توضیح دادین البته که درک من از قوانین خیلی بهتر شده.‌هراتفاقی که میفته هر چیزی که میبینم از دیدگاه قانون بهش نگاه میکنم و حس خوبی میگیرم…همیشه محرم که میشه شهر ما اینجوری مراسم داره البته از دیدگاه غصه..ولی این ویدئو برام کلی پیغام داشت یه لحظه احساس کردم در کنار این مردم شاد هستم ودر جشن شرکت کردم و همه هنر نماییهامو به نمایش گذاشتم ‌‌چقدر مرتبن و همه چی سرجاشه..عالیه استاد مهربونم..و کریسمس رو به شما و خانواده پر مهرتون تبریک میگم‌‌‌‌.این نوع تبریکم تا حالا به کسی نگفتم..عجب اتفاقای جالبی دارم تجربه میکنم‌‌.خداجونم شکرت‌‌استادجونم ممنونم ازشما..پاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    یاسمن زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2470 روز

    استاد عزیز، خوش به حالتون چه هوای گرم و آفتابی دارین! البته به نظرم قشنگیه کریسمس به برفشه.

    من قبلاً به شانس اعتقاد داشتم. یعنی اعتقاد که نه، وقتی می دیدم برای بعضی ها اتفاقاتی میوفته که هیچ منطقی پشتش نمی دیدم، ذهنم چاره ای نداشت به جز اینکه اون ها رو بذاره به حساب شانس…یا مثلاً در مورد تقدیر، سرنوشت، یا اینکه میگفتن شاید تو یه چیزی میخوای که “به صلاحت” نیست، بنابراین اگر بهش نرسیدی نباید ناراحت بشی.. همیشه یک ابهام تو ذهنم بود که اگر از قبل تعیین شده که چی به صلاح من هست و چی نیست،پس دیگه تلاش کردن چه معنی میده؟! وقتی حدود 3 هفته پیش اولین فایل از استاد عباسمنش رو شنیدم، انگار ذهنم تشنه ی شنیدن این صحبت ها بود، بی اختیار لبخند میزدم، مثل این بود که یه پازل تو ذهنم داره حل میشه…احساسی که از اون موقع دارم عالیه، دیگه میدونم چیکار باید بکنم! استاد به زودی شما رو دعوت میکنم به ویلایی که دارم در سن دییِگو کالیفرنا :) اونجا هم آفتابیه، بد نمیگذره بهتون :)))

    برای همه خانواده عباسمنش آرزوی خوشبختی تمام و کمال دارم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    هادی زارع گفته:
    مدت عضویت: 3820 روز

    سلام استاد عزیزم خیلی از فایل لذت بردم.

    سپاس گزارم از دوست و همراهتون بابت زمان های که صرف گرفتن فیلم های قشنگ برامون میکنه.. واقعا ممنونم… من خودم بودم شاید حوصلم نمیشد نیم ساعت یک ساعت فیلم بگیرم… واقعا ممنونم از ایشون…

    خیلی عالی بود هر روز خوش شانسی هایی مواجه میشم.. یکی از اونا این بود که دیشب ماشین جای بدی پارک کرده بودم. زمانی که رسیدم دیدم پلیس دوتا ماشین بالاتر شروع کرده به نوشتن جریمه ?? ولی من به موقع رسیدم و سوار شدم و جریمه نشدم??

    یکی از دوستام باهام بود گفت عجب شانسی آوردی بهش گفتم حقم هست من که مثبت اندیش هستم باید همچین اتفاقاتی رو جذب کنم…

    از نتایج دیگه ای که باید بگم اینه شروع به کار کردن روی دوره عشق و مودت کرده ام… خیلی لذت میبرم خیلی احساس خوبی دارم…. خیلی رها تر هستم نسبت به روابطم خیلی خودم و چهره ام را دوست دارم خییییلیی… اصلا این قدرت از صلح با خود و دوست داشتن خود را تا به حال تجربه نکردم… حتی در شرایط بد، موقع اشتباهاتم باز هم خودم رو سرزنش نمیکنم…نا خودآگاه عاشق خودم شدم…. احساس دوست داشتنی بودن و جذاب بودن میکنم. دخترهایی و افرادی رو میبینم که خیلی تمایل به دوستی با من دارند. با اینکه زیاد دانشگاه نمیرم. تنها درسی که درکلاس هاش حاضر شدم استادش نمره کامل بهم داد.

    روابطم گسترش پیدا کرده… در بین افراد شاد و آرام هستم. به مکانی از شهرم هدایت شدم که ماشین های لوکس و مغازه های ثروت آفرین میبینم… در اجرای قانون در هنگام برخورد با تضاد ها حرفه ای تر شدم…. دورهمی بود که دسته جمعی مراقبه میکردیم با اینکه مراقبه دسته جعمی احساس خوبی بهم میداد اما گفتگو های بعد از آن مخالف خواسته ها و باورهای قدرتمند کننده بود. من روی خواسته ام تمرکز کردم و اون دورهمی به راحتی و بدون ناراحتی دوستانم و سعی خاصی از جانب من کنسل شد…

    استاد هر روز خدارا بابت وجودتون در زندگیم شکر میکنم…

    کریسمس تون مبارک امیدوارم در کنار خانوادتون همیشه شاد و سالم باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3539 روز

    باسلام به همه عزیزان ، خدا را سپاسگزارم که اینجا هستم

    من در این فیلم وکسانی که در این روز دور هم جمع شده بودند خدای خویش را احساس کردم . بیخودی نیست که این کشور اینقدر پیشرفته است وپیشرفت میکند

    من احساسم این را به من میگویید که کسانیکه شادیهایشان را بادیگران تقسیم میکنند مورد توجه ورحمانیت خداوند هستند وچون خداوند تمام شادی است ؛ کسی وکسانی که شادی تولید میکنند خیلی دوست دارد

    آیا از این زیباتر میشود که آفریده های خدای عزیزوبنده هایش را گل باران کنی ؛ فرشته ها خداوند بردستانی که شادی تولید میکنند ویاری میدهند بوسه میزنند . به به چه سمفونی زیبایی . هرکسی خنده برلب ؛ هم نوع خود را با گل وشیرینی غ مبارک بادا میگوید

    واقع که من خیلی لذت بردم واز صمیم قلب میخواهم که ماانسانها به جای نفرت وکینه ودشمنی ؛ یک دهکده باشیم ومثل این افراد برای همدیگر شادی وگل هدیه دهیم . آیا روزی میرسد که بشریت دست از حماقت ونادانی بردارد وتمام انسانها را به عنوان ؛ آیه های از خدای عزیز یاد کند .

    آیا روزی میرسد که هرانسانی درک کند که هیچ دینی ومکتبی وهیچ آرمانی ؛ بالاتر از انسان بودن نیست به امید آن روز .

    خیلی حسش قشنگ بود . مخصوصا شادی بچه ها . واقع که خدا را در میان این جمع دیدم که برای شادی مخلوقش ؛ شیرینی در دستشان می گذاشت . آری خدا پای همین چپرهاست ، پای اون دسته گل بسته بر آن کامیون ؛ درخنده ودست تکان دادن آن دختر زیبا ؛ آهای بنده های خدا ؛ خدا همین جاست . لای ورق به ورقهای آین گلها ؛ میان رقص وسماع آن دختران ؛ میان اون چین وچروک های آن خانم سالخورده ای ؛ که با دستان کم توانش ،به سوی بنده اش ؛ شکلات می انداخت

    آری ؛ محبوب من ودلدار من ،وخدای من وشما ؛ همینجاست ؛ در رقص باد برزلف آن دختر زیبا روی است در نفس به نفس آن گروه سماع کننده است ؛ در صدای مادران ؛ وقتی بچه اش را صدا میزند ومیگوید عزیزم ؛

    خدادر آن دستانی است که به سوی تو دراز شده است ؛ مبادا دستش را ؛ حتی باخنده ای ؛ رد کنی وحواست باشد که مبادا باعث ناراحتی کسی شوی ، در غیر این صورت تو با آن کس که ناراحتش کرده ای ؛ سروکار نداری ، بلکه حسابت با خدای اون فرد است …….

    خدایا نمیدانم این چه سری است هر وقت میخواهم چیزی بنویسم ، جز تو چیزی به ذهنم نمی آید ، وتمام وجودم تو میشوی . پس حالا که خودت نظاره گر من هستی ؛ یاریم ده ، که دستم درروی این کره ی خاکی ، دستان تو باشد . ومرا ؛ این بنده ی مقدست را ، چنان غرق در ثرت کن ؛ که هر کسی بگوید از کجا آورده ای ؛؟ جز ” هذا من فضلی ربی ” چیزی بر زبانم جاری نشود

    خدای خوب وقشنگم ؛ من رحیم هم اسم یکی از صفات “خودت ” را چنان یاریم ده که جانشین خوبی در روی این کره خاکی باشم

    خدایا ؛ ای محبوب من ؛ چنان تمام وجودم را مثل خودت کن ؛ که وقتی در آن روز موعود ، که دیری نباشد ، در حضور مریم شایسته عزیز ،ودفتر این بنده ی خوبت ؛ سید برار ؛ حاظر شدم ، چنان سخن شادی به زبان آورم ک جمعی را سراپا ، تو کنم واشک ذوق وحضور ملکوتت را ، بر چهره ی مجریان این خانواده وهمه ی اعضای این خانواده ؛ جاری کنم

    محبوب من ؛ من مهمان توشده ام ؛ توکه دوست نداری مهمانت را ، از خونه ات بیرون کنی یا بهش بد بگذرد .

    خدایا ؛ عاشقت شده ام ؛ این معشوق رایاری بده .

    وازت بینهایت سپاسگزااااااااااااااااااااااااااااارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    آرامش دریا گفته:
    مدت عضویت: 2775 روز

    سلام استاد ممنونم از لحظه های عالی ونابی که با ما به اشتراک میگزارید

    اما باید بگویم بعد از حدود یکسال آشنایی با این سایت پر محتوا و شما بزرگوار

    میخواهم تولد یکسالگی ام را

    که تولدی آگاهانه در مسیر تحول و ایجاد شرایط بسیار عالی است را

    بعد از اتفاقات و تضادهایی که نقطه ی عطف من برای تغییر وتحولات اساسی بوده

    را جشن بگیرم ??

    آری بینش من

    زندگی را حرکتی در جریانی کاملا جبری و پیش تعیین شده از قبل میدانست

    همان شرایط بیرونی که شرایط و زندگی مرا رقم میزد

    و من چاره ای جز پذیرش ان نداشتم

    و ماحصل این دیدگاه من

    زندگی پر از اضطراب و تنشی بود

    که در مقابل که خواهان تغییر بوده

    اما چاره و نشانه ای در تغییر انهم نیافته بودم ?

    و این همان احساس عجز و ناتوانی در پذیرش جریانی بود که من هیچ کاره ام

    شرایط رقم خورده و من ناتوان در تغییر

    این همان دیدگاه درونی من بود که افرادی خوش شانس و بعضی هم بد شانس به اجبار حرکت در جریان از پیش تعیین شده

    نگاه حسرت وار و نگاه به زندگی انسانهایی که همه چیز انگار فراهم شده برای انها

    ودر نتیجه انگشت اتهام به سمت افرادو شرایط بیرونی

    که دخیل در این تقدیر نا به هنجار من بودند

    و همچنان احساس بد واتفاقات بد

    اما خدا هدایتگرم شد

    چه تحول بزرگی ارام ارام زندگی من را با شناخت این قوانین زیبا دربر گرفت

    چقدر خداوند مرا زیبا هدایت نمود با شناخت قوانینی که به راحتی با تغییر خود احساس باورها و کانون تمرکزم همه چیز را دگرگون نمود

    من در اولین قدم پذیرفتم خود و شرایط نازیبایم را

    واینکه همه چیز از درون من نشات میگیرد قراداد و تعهد نامه ام امضا نمودم

    همان قرادادمهمی که همه چیز را زیر رو میکند تعهدنامه ای نه چندان ساده ای راامضا نمودم که تنها خودم و خودم خالق تمامی شرایط نابسامان گذشته ام

    چه سخت بود اما زیبا

    تعهد نامه ای که میگوید

    هیچ عامل بیرونی دخالتی در این شرایط نابسامان تو ندارد .

    تعهدنامه ای که هیچ اتفاقی را از روی شانس تلقی نمیکند

    و هیچ اتفاقی از پیش رقم نخورده و مرا خالق شرلیط میپندارد

    تعهد نامه ای که انگشت اتهام و تقصیرات درهربرهه و شرایط نامناسبی را به سمت خود من نشانه میرود

    تعهد نامه ای که میگوید دست بر زانو بگذار و از جا بلند شو و هیچ مپرس

    کمر همت ببند و فقط باهدایت الهی و الهامات نه هیچ شخصی و عاملی

    همه را هیچ کن و تنها خدا را و خودت را دخیل بدان

    قدم ها را با ایمانی برگرفته از قلبت و خدای درونت به آرامی بردار

    هر قدم که برداری

    او خود بگویدت چون باید کرد!!!!

    آری مسیری که بادیدن نشانه ها و الهامات الهی هر لحظه زیباتر میشود

    همان زیبایی که اساسش فقط احساس است و باور

    ایمانست و الهام

    نشانه هااست و تایید انها

    و نه هیچ عامل بیرونی دیگر

    و من میروم با اموزشهایی که اساسش از وحی منزل فردیست که رسالتش اباد نمودن جهان است

    خداروشکر و خداروشکر وخدارا شکر ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: