اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم بانوی گل بابت تهیه روزشمار تحول زندگی واقعا ممنونم چقدر در این سفر آگاهی هامون زیاد میشه هر روز یک درس فقط باید متعهد به عمل کردن این درس ها باشیم.
چقدر این فایل جالب بود بلافاصله منو یاد دورهمی های فامیل و میهمانی ها انداخت به اینکه در این جمع ها بیشتر اوقات حرف مسائل سیاسی و مشکلات اقتصادی کشور هست یا حرف های خانم ها در مورد نقاط ضعف همسراشون یا تجربه های بد دوستاشون تو زندگی و بعضی اوقات هم که یک نفر پیدا میشه و به قولی مجلسو دست میگیره و از اتفاقی حرف میزنه که شاید ده سال یکبار تو دنیا اتفاق نیفته و اونم اینو تجربه کرده.
به قول استاد باید تعهد بدیم فقط در مورد چیزای خوب صحبت کنیم و منتظر به وقوع پیوستن اتفاق خوب باشیم تا اولا برای خودمون مدام تعریفش کنیم یا برای جمع دوستان هم مدار تا دنیا اشتیاقمون رو برای تجربه اتفاقات خوب ببینه و فرکانسشو ارسال کنیم و در مدار خواسته ها قرار بگیریم.
درس روز دهم سفرنامه
آزاده باید بدونی لازم نیست در هر جمعی حرف بزنی و توی جمع خاص باشی تو باید فقط در مورد اتفاقات خوب صحبت کنی و فقط مسائل خوب رو بشنوی و گرنه در جمع سکوت اختیار کن و یا اگر در جمع مسائل ناخواسته بود اونجارو ترک کن تعهد بده به خودت.
خدایا شکرت در مسیر درک این آگاهی ها هستم خدایا شکرت
به نظرم حرف زدن راجب اتفاقات بد از ضعف عزت نفسه ..یعنی طرف دوست داره خودش رو قربانی نشون بده.. یجورایی احساس قربانی شدنه…یعنی در واقع دوست داره بلا سرش بیاد و بعذ چند نفر دیگه هم دور خودش جمع کنه و از بلاهایی که سرش اومده تعریف کنه و بعد حسرت بخورن..
یک برنامه بذارم که همیشه مواظب کلامم باشم..
همیشه راجب زیبایی ها و اتفاقات خوب صحبت کنم و بنویسم…درست مثل بچه ها.. کودکان رونگاه کنیدهمیشه دارن راجب خواسته هاشون حرف میزنن..مگ اینکه بچه از همون سنین کودکیش ذهنش با ورودی های بد تخریب بشه..
خیلی واضح میشه از صحبت کردن بچه ها محیط خونوداشون رو فهمید…
یعنی اگر بچه داره راجب دزدی و مشکلات حرف میزنه متوجه میشیم اغلب توی خونواذش راجب یه همچنین مسایلی صحبت میشه..
اگر بچه داره راجب فال و استخاره و نذر و نیاز و گره و اینا حرف میزنه اغلب خونواذش احتمالا مذهبین و توی این فضا ها هستن ..
اگر بچه داره راجب مسایل سیاسی و مملکت خرابه و پارتی و فلان حرف میزنه اغلب خونوادش بحث های سیاسی میکنن..
درواقع میشه گفت اون بچه کپی برابر اصل خونواذشه …و هر بک گراندی که خونواذش داره با خودش حمل میکنه…و این بک گراند ذهنی رو با خودش انتقال میده به سنین بزرگسالی و اصلا بهشون شک نمیکنه و در مورد نادرستیش تحقیق نمیکنه…و به احتمال زیاد با همون باورها و تعصبات و عقاید و بک گراند از دنیا میره !!!!
یعنی به صورت قریضی رفتار میکنه بدون اینکه به رفتار خودش شک کنه !!!
مگر اینکه خیلی روی خودش کار کنه و از همون سنین ابتدایی یه ذره باهوش تر باشه و به شنیده ها و دیده هاش شک کنه !! و اونا رو عوض کنه !!!
ولی ازونجایی که اغلب ادما غم و غصه و بدبختی رو دوست دارن و باورشون اینه که خداوند غم و غصه رو واجب کرده و شادی حرامه و گناهه مداممم بحث میکنن و ناله میکنن و غصه دارن !!! الکی !!! چون یه جورایی خلا دارن !!!
پس یک برنامه ای بذارم برای مثبت صحبت کردن..مثبت نوشتن….ووو توجه به زیبایی ها و همیشه راجب زیبایی ها و خواسته ها و ارزوهام با خودم و خدای خودم بدون اینکه بهشون بچسبم و محتاجشون باشم صحبت کنم ….
سلام به همه ی اعضای خانواده و استاد بی نظیرم خانم شایسته ی عزیز
خداروشکر میکنم با خاطر این اگاهی های خالصی که داره به سمتم امده میشه و هدایت میشم به سمتشان خدایا شکرت.
خداجون شکرت به خاطر این استاد بی نظیری که به زبان فارسی چنینی اگاهی هاییا از کتاب مقدس بهمان به زبان ساده و همراه با تجربه و دلایل منطقی اموزش میده.
قسمت تمرین امروز اینکه قسمتی از تمرکزمونا تحلیل کنیمو اون قسمت مثبته را به خاطر بسپاریم و به خودمون یاداوریش کنیم.
خب من از اونجایی که سعی میکنم حواسم به ورودی هایم باشه از مثلا گفتگوهای منفی اطرافیانم همیشه فراری بودم ولی چند روزی هستم که فهمیدم این مقاومته و فرار تازه باعث حس بد در من میشه و باعث میشه عصبی بشم و یا حتی به افکار منفی و بحث در ذهنم منجر بشه و این خودشم توجه به ناخواسته محسوب میشه . خب من امروز تازه منظور استاد از تغییر زاویه دید را از یک نگاه دیگر نیز متوجه شدم و اینکارا انجام دادم . مثلا وقتی کسی از درد زانویش میگفت میگفتم ببین قانون همیشه کار میکنه چه ما اون اتفاقا دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم و به خاطر توجه طرف به درد و اینکه همیشه با خودش میگفته توی این سن دیگه همه اینجورن و اتفاقا هم منتظرشم بوده واسش اتفاق افتاده و قانون تکاملم توش دخیل بوده و یهو این اتفاق نیوفتاده و ارام ارام بوده و اینجور حواسم و دیدما نسبت به قوانین میدادم و از اون جمع و حرفا دور میشدم و این باعث میشه هم قوانین در ذهنمان ثبت بشه و هم از موضوع فرار نکنیم که تازه منجر به مقاومت ذهنی و توجه بیشتر بشه و حالم نیز بهتر بود و ارام تر نسبت به این موضوع بودم.خداروشکر که این ایده و نشانه به سمتم اومد و امیدوارم که گسترده تر و رشد یافته تر بشم و بهتر بتوانم به قوانین عمل کنم و درکشان کنم.خدایاشکرت.
دیروز یکی از دوستانم بعد از ماهها با من تماس گرفت جفت ما درگیر مسائل و تضادهای شدیدی بودیم و چند ماه پیش کلا دیگه این دوستم من با من هیچ تماسی نگرفت
اما من به لطف خدا در اون شرایط با سایت استاد آشنا شدم و انگار یه دستی دست منو گرفت و کشید من رو از تاریکی به سمت نور… چون از خدا خواستم کمکم کنه و واقعا شنید و بعدا دیدم تو قرآن خدا گفته خداوند شنوایی داناست
اما دوست دیروز که زنگ زد عجیب بود یک ساعت صحبت کرد عجیبش آخه اینجا بود که هزینه نمیکنه کلا… ولی خب صحبت هایی که میکرد نشون میداد به شدت در مدار بدی هست و یکسره صحبتهای منفی مثل گذشته سعی کردم کمی دلداری بدم و بگم در این شرایط نمون و خودم توجه ام رو به سمت و سویی نگه دارم که صحبت هاش احساسم رو بد نکنه و هر چی گفت گفتم حتما خیری توش هست خودت رو ناراحت نکن…
اما بعد به این فکر کردم چطور میتونم به این صحبتهای دوستم طوری نگاه کنم که حالم بهتر بشه احساسم بد نشه
و به این نتیجه رسیدم که خدا خواسته بهم یادآوری کنه که تو هم چند ماه قبل در این شرایط بودی و الان به لطف و هدایت خدا احساس بهتری داری شرایط بهتری داری امید داری حتی میخندی شادتری در حسابت پول داری سایت استاد رو داری که صبح یا شب یا حتی نصف شب اگر حست به هم بریزه صحبتهای استاد رو میشنوی حتی کامنت میزاری و…. و اونجا خیلی حالم بهتر شد خدا رو شکر کردم از خدا ممنونم
و من قبلا شدیدا در مورد ناخواسته ها یا چیزهایی که میخوام اما ندارم صحبت میکردم در واقع همه توجه ام له نداشته ها بود
از خدا ممنونم از زحمتهای اَتاد ممنونم بعضی وقتها واقعا هر چند صدای منو استاد نمیشود ازش تشکر میکنم از اینکه تا ناامیدی میاد صحبتهای استاد ناامیدی رو دور میکنه
از خداوند هدایت میخوام به سمت زندگی شادتر دوست دارم امسال فقط بخندم اینقدر بخندم و شاد باشم که شادی بیشتری جذب کنم و برای همه دوستان از خدا شادی و سلامتی برای سال 1401 آرزو دارم
و فایل استاد با اینکه کوتاه بود ولی نکته مهمی بود چون کانون توجه رو اینطوری میشه بهتر کنترل کرد
دیروز یکی از دوستانم بعد از ماهها با من تماس گرفت جفت ما درگیر مسائل و تضادهای شدیدی بودیم و چند ماه پیش کلا دیگه این دوستم من با من هیچ تماسی نگرفت
اما من به لطف خدا در اون شرایط با سایت استاد آشنا شدم و انگار یه دستی دست منو گرفت و کشید من رو از تاریکی به سمت نور… چون از خدا خواستم کمکم کنه و واقعا شنید و بعدا دیدم تو قرآن خدا گفته خداوند شنوایی داناست
اما دوستم دیروز که زنگ زد عجیب بود یک ساعت صحبت کرد عجیبش آخه اینجا بود که هزینه نمیکنه کلا… ولی خب صحبت هایی که میکرد نشون میداد به شدت در مدار بدی هست و یکسره صحبتهای منفی مثل گذشته، سعی کردم کمی دلداری بدم و بگم در این شرایط نمون و خودم توجه ام رو به سمت و سویی نگه دارم که صحبت هاش احساسم رو بد نکنه و هر چی گفت گفتم حتما خیری توش هست خودت رو ناراحت نکن…
اما بعد به این فکر کردم چطور میتونم به این صحبتهای دوستم طوری نگاه کنم که حالم بهتر بشه احساسم بد نشه
و به این نتیجه رسیدم که خدا خواسته بهم یادآوری کنه که تو هم چند ماه قبل در این شرایط بودی و الان به لطف و هدایت خدا احساس بهتری داری شرایط بهتری داری امید داری حتی میخندی شادتری در حسابت پول داری سایت استاد رو داری که صبح یا شب یا حتی نصف شب اگر حست به هم بریزه صحبتهای استاد رو میشنوی حتی کامنت میزاری و…. و اونجا خیلی حالم بهتر شد خدا رو شکر کردم از خدا ممنونم
و من قبلا شدیدا در مورد ناخواسته ها یا چیزهایی که میخوام اما ندارم صحبت میکردم در واقع همه توجه ام به نداشته ها بود
از خدا ممنونم از زحمتهای استاد ممنونم بعضی وقتها واقعا هر چند صدای منو استاد نمیشنود ازش تشکر میکنم از اینکه تا ناامیدی میاد صحبتهای استاد ناامیدی رو دور میکنه
از خداوند هدایت میخوام به سمت زندگی شادتر دوست دارم امسال فقط بخندم اینقدر بخندم و شاد باشم که شادی بیشتری جذب کنم و برای همه دوستان از خدا شادی و سلامتی برای سال ۱۴۰۱ آرزو دارم
و فایل استاد با اینکه کوتاه بود ولی مطلب شدیدا مهمی بود چون کانون توجه رو اینطوری میشه بهتر کنترل کرد
من امروز و دیروز خیلی مریض بودم و هی داشتم واسه بقیه تعریفش میکردم که چقدر مریضم و فلان قبلا هم اینجور بدم فکر میکردم اینجوری چقد جلب توجه میکنم ولی داشتم وضعیت خودم رو بدتر نیکردم سعی کردم که نگم چقدر مریضم و بجاش بگم حالم خوبه و داره خوبتر میشه اتفاقهایی افتاد که الان تقریبا خوب خوب شدم صدهزار مرتبه شکرت سعی میکنم که دیگه راجب چیزهای منفی حرف نزنم
سلام و درود به تمام دوستان و اساتید عزیزو دوستداشتنی .
روز نهم برگ سفرنامه ی من
چه نکته ای بود استاد تاحالا اصلا درموردش حتی فکر هم نکرده بودم من حتی به شوخی درمورد مساعل خیلی کوچیک ولی بد توی جمع صحبت میکردم ولی ازشون خوف داشتم که نکنه باز اتفاق بیوفته ولی با این حال اصلااااا از تفکرو صحبتم پرهیز نمیکردم خیلی خیلی خیلییی ممنونم برای این نکته ی بسیار ارزشمند تعهدی پایبند میدم که دیگر نه درمورد این مساعل فکر کنم و نه صحبت کنم بلکه فقد درمورد اتفاقات خوب سخن بگم .
همگی عاقبت بخیر در دنیا و اخرت شمارو به خدای بزرگ میسپارم❤️🌹
سلام ب استاد و دوستان گلم من خودم ادمی بودم ک همیشه نکات منفی و میدیدم و تعریف میکردم و از تعریف کردنش خوشم میومد تا ی جایی رسید ک فهمیدم اینکار علط و چقدر من میتونستم شادتر باشم و از زندگیم لذت ببرم و ب خاطر اون نکات منفی زندگی را برا خودم تلخ کردم خداراشکر ک اگاه شدم و ب خودم تعهد میدم ک همیشه نکات مثبتو ببینم و لدت ببرم و با صدای بلند تعریف کنم ب قول استاد شاد و ثروتمند و سلامت باشید در پناه حق
روز دهم سفرنامه شروع با فایل چرا بعضی از افراد بد شانس هستند؟
خداوندا تو را شاکرم که به من فرصت خلق زندگیم را دادی..
تورا شاکرم که هر لحظه و هر ثانیه من را به سمت زیبایی های بیشتر هدایت می کنی..
از تو ممنونم که هوای منو داری و هیچ وقت منو تنها نمی زاری..
یادم میاد موقع ای که می خواستم رابطم رو با پدرم خوب کنم هیچ وقت به این موضوع توجه نمی کردم که زمانی که من و مادرم وقتی داریم از بدی های پدرم صحبت می کنیم داریم بیشتر از این دست از بدی ها وارد زندگیمون می کنیم.
نمی دونم ولی انگار یادم بود که در مورد هرچیز بیشتر فکر کنی یا حرف بزنی بیشتر اون چیز رو وارد زندگیت می کنی اما انگار داخل این مورد درکش نکرده بودم.. ولی الان و این موقع که به خودم نگاه می کنم می بینم وقتی وارد این مدار ها و این قانون ها و این زیبایی ها میشی خود به خود دست از حرف زدن در مورد نا خواسته هات بر می داری.
حتی در مورد صحبت کردن با خودمم این اتفاق کم پیش میاد که اتفاق های بد رو مرور کنم یا وجه منفی ادم هارو برای خودم کنکاش کنم.
ولی تصمیم دارم این کار رو اگاهانه انجام بدم یعنی اگاهانه دست از صحبت در مورد اتفاقات ناخوشایند و رفتار های بد ادم های اطرافم بردارم تا ببینم چه اتفاقی بیوفته و من ایمان دارم زندگیم از این بهتر میشه…
می خوام حتی به صحبت های بقیه درباره اتفاقات بدی که براشون میوفته گوش ندم چون گوش دادن هم مساوی با توجه کردن و افتادن این قبیل اتفاق ها.
اصلا استاد با خودم میگم چه الزامی داره دربارش صحبت کنم؟! اگه که قصدم جلب توجه بقیس که من این کاره نیستم، من اون قدر ارزشمندم که نیاز به این جور کار برای جلب توجه بقیه ندارم.
یا اگر هم مثل مامان بزرگا فقط می خوام با حرف زدن و غرغر کردن برای اتفاقات و رفتار های ادم ها دلم یکم اروم شه که اینم من اهلش نیستم، من هیچ وقت مثل ادم های اطرافم نیستم پس غرغر کردن درباره اتفاقات و رفتار ها ممنوع.
خداجون، خدای خوب و مهربونم از تو می خوام که کمکم کنی بتونم اینکار رو اگاهانه و به بهترین نحوه ممکن انجامش بدم که تو تنها یار و یاور من هستی.
شکرت به خاطر وجودت…
شکرت برای این فایل پر از اگاهی. مرسی که هستی و مرسی که هوامو داری♥
من از این فایل فهمیدم که به هرچه فکر کنیم به سراغمان میاید پس بهتر است به خوبی و ها و چیز های مثبت فکر کنیم مثلا به ثروت فکر کنیم ثروت به سمت مان میاید و به فقر و مشکلات فکر کنیم فقر سراغمان میاید پس با افکار مثبت چیز های مثبت و خوب را به سمت خود بکشیم. مثلا من خودم محصل هستم و برای امتحان های خوب با نمره عالی با افکار خوب از وقتی که با استاد گرامی آشنا شدم توانستم نمره های عالی با افکار عالی بدست آورم.
بنام خدای خالق زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم بانوی گل بابت تهیه روزشمار تحول زندگی واقعا ممنونم چقدر در این سفر آگاهی هامون زیاد میشه هر روز یک درس فقط باید متعهد به عمل کردن این درس ها باشیم.
چقدر این فایل جالب بود بلافاصله منو یاد دورهمی های فامیل و میهمانی ها انداخت به اینکه در این جمع ها بیشتر اوقات حرف مسائل سیاسی و مشکلات اقتصادی کشور هست یا حرف های خانم ها در مورد نقاط ضعف همسراشون یا تجربه های بد دوستاشون تو زندگی و بعضی اوقات هم که یک نفر پیدا میشه و به قولی مجلسو دست میگیره و از اتفاقی حرف میزنه که شاید ده سال یکبار تو دنیا اتفاق نیفته و اونم اینو تجربه کرده.
به قول استاد باید تعهد بدیم فقط در مورد چیزای خوب صحبت کنیم و منتظر به وقوع پیوستن اتفاق خوب باشیم تا اولا برای خودمون مدام تعریفش کنیم یا برای جمع دوستان هم مدار تا دنیا اشتیاقمون رو برای تجربه اتفاقات خوب ببینه و فرکانسشو ارسال کنیم و در مدار خواسته ها قرار بگیریم.
درس روز دهم سفرنامه
آزاده باید بدونی لازم نیست در هر جمعی حرف بزنی و توی جمع خاص باشی تو باید فقط در مورد اتفاقات خوب صحبت کنی و فقط مسائل خوب رو بشنوی و گرنه در جمع سکوت اختیار کن و یا اگر در جمع مسائل ناخواسته بود اونجارو ترک کن تعهد بده به خودت.
خدایا شکرت در مسیر درک این آگاهی ها هستم خدایا شکرت
درود
به نظرم حرف زدن راجب اتفاقات بد از ضعف عزت نفسه ..یعنی طرف دوست داره خودش رو قربانی نشون بده.. یجورایی احساس قربانی شدنه…یعنی در واقع دوست داره بلا سرش بیاد و بعذ چند نفر دیگه هم دور خودش جمع کنه و از بلاهایی که سرش اومده تعریف کنه و بعد حسرت بخورن..
یک برنامه بذارم که همیشه مواظب کلامم باشم..
همیشه راجب زیبایی ها و اتفاقات خوب صحبت کنم و بنویسم…درست مثل بچه ها.. کودکان رونگاه کنیدهمیشه دارن راجب خواسته هاشون حرف میزنن..مگ اینکه بچه از همون سنین کودکیش ذهنش با ورودی های بد تخریب بشه..
خیلی واضح میشه از صحبت کردن بچه ها محیط خونوداشون رو فهمید…
یعنی اگر بچه داره راجب دزدی و مشکلات حرف میزنه متوجه میشیم اغلب توی خونواذش راجب یه همچنین مسایلی صحبت میشه..
اگر بچه داره راجب فال و استخاره و نذر و نیاز و گره و اینا حرف میزنه اغلب خونواذش احتمالا مذهبین و توی این فضا ها هستن ..
اگر بچه داره راجب مسایل سیاسی و مملکت خرابه و پارتی و فلان حرف میزنه اغلب خونوادش بحث های سیاسی میکنن..
درواقع میشه گفت اون بچه کپی برابر اصل خونواذشه …و هر بک گراندی که خونواذش داره با خودش حمل میکنه…و این بک گراند ذهنی رو با خودش انتقال میده به سنین بزرگسالی و اصلا بهشون شک نمیکنه و در مورد نادرستیش تحقیق نمیکنه…و به احتمال زیاد با همون باورها و تعصبات و عقاید و بک گراند از دنیا میره !!!!
یعنی به صورت قریضی رفتار میکنه بدون اینکه به رفتار خودش شک کنه !!!
مگر اینکه خیلی روی خودش کار کنه و از همون سنین ابتدایی یه ذره باهوش تر باشه و به شنیده ها و دیده هاش شک کنه !! و اونا رو عوض کنه !!!
ولی ازونجایی که اغلب ادما غم و غصه و بدبختی رو دوست دارن و باورشون اینه که خداوند غم و غصه رو واجب کرده و شادی حرامه و گناهه مداممم بحث میکنن و ناله میکنن و غصه دارن !!! الکی !!! چون یه جورایی خلا دارن !!!
پس یک برنامه ای بذارم برای مثبت صحبت کردن..مثبت نوشتن….ووو توجه به زیبایی ها و همیشه راجب زیبایی ها و خواسته ها و ارزوهام با خودم و خدای خودم بدون اینکه بهشون بچسبم و محتاجشون باشم صحبت کنم ….
سوال ها:
حزن در قران ؟؟
به نام خداوند بیکران یگانه
روز دهم
سلام به همه ی اعضای خانواده و استاد بی نظیرم خانم شایسته ی عزیز
خداروشکر میکنم با خاطر این اگاهی های خالصی که داره به سمتم امده میشه و هدایت میشم به سمتشان خدایا شکرت.
خداجون شکرت به خاطر این استاد بی نظیری که به زبان فارسی چنینی اگاهی هاییا از کتاب مقدس بهمان به زبان ساده و همراه با تجربه و دلایل منطقی اموزش میده.
قسمت تمرین امروز اینکه قسمتی از تمرکزمونا تحلیل کنیمو اون قسمت مثبته را به خاطر بسپاریم و به خودمون یاداوریش کنیم.
خب من از اونجایی که سعی میکنم حواسم به ورودی هایم باشه از مثلا گفتگوهای منفی اطرافیانم همیشه فراری بودم ولی چند روزی هستم که فهمیدم این مقاومته و فرار تازه باعث حس بد در من میشه و باعث میشه عصبی بشم و یا حتی به افکار منفی و بحث در ذهنم منجر بشه و این خودشم توجه به ناخواسته محسوب میشه . خب من امروز تازه منظور استاد از تغییر زاویه دید را از یک نگاه دیگر نیز متوجه شدم و اینکارا انجام دادم . مثلا وقتی کسی از درد زانویش میگفت میگفتم ببین قانون همیشه کار میکنه چه ما اون اتفاقا دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم و به خاطر توجه طرف به درد و اینکه همیشه با خودش میگفته توی این سن دیگه همه اینجورن و اتفاقا هم منتظرشم بوده واسش اتفاق افتاده و قانون تکاملم توش دخیل بوده و یهو این اتفاق نیوفتاده و ارام ارام بوده و اینجور حواسم و دیدما نسبت به قوانین میدادم و از اون جمع و حرفا دور میشدم و این باعث میشه هم قوانین در ذهنمان ثبت بشه و هم از موضوع فرار نکنیم که تازه منجر به مقاومت ذهنی و توجه بیشتر بشه و حالم نیز بهتر بود و ارام تر نسبت به این موضوع بودم.خداروشکر که این ایده و نشانه به سمتم اومد و امیدوارم که گسترده تر و رشد یافته تر بشم و بهتر بتوانم به قوانین عمل کنم و درکشان کنم.خدایاشکرت.
سلام به همگی دوستان و استاد
رد پای دهم هستم
نکته خییلی عالی رو استاد گفتن
دیروز یکی از دوستانم بعد از ماهها با من تماس گرفت جفت ما درگیر مسائل و تضادهای شدیدی بودیم و چند ماه پیش کلا دیگه این دوستم من با من هیچ تماسی نگرفت
اما من به لطف خدا در اون شرایط با سایت استاد آشنا شدم و انگار یه دستی دست منو گرفت و کشید من رو از تاریکی به سمت نور… چون از خدا خواستم کمکم کنه و واقعا شنید و بعدا دیدم تو قرآن خدا گفته خداوند شنوایی داناست
اما دوست دیروز که زنگ زد عجیب بود یک ساعت صحبت کرد عجیبش آخه اینجا بود که هزینه نمیکنه کلا… ولی خب صحبت هایی که میکرد نشون میداد به شدت در مدار بدی هست و یکسره صحبتهای منفی مثل گذشته سعی کردم کمی دلداری بدم و بگم در این شرایط نمون و خودم توجه ام رو به سمت و سویی نگه دارم که صحبت هاش احساسم رو بد نکنه و هر چی گفت گفتم حتما خیری توش هست خودت رو ناراحت نکن…
اما بعد به این فکر کردم چطور میتونم به این صحبتهای دوستم طوری نگاه کنم که حالم بهتر بشه احساسم بد نشه
و به این نتیجه رسیدم که خدا خواسته بهم یادآوری کنه که تو هم چند ماه قبل در این شرایط بودی و الان به لطف و هدایت خدا احساس بهتری داری شرایط بهتری داری امید داری حتی میخندی شادتری در حسابت پول داری سایت استاد رو داری که صبح یا شب یا حتی نصف شب اگر حست به هم بریزه صحبتهای استاد رو میشنوی حتی کامنت میزاری و…. و اونجا خیلی حالم بهتر شد خدا رو شکر کردم از خدا ممنونم
و من قبلا شدیدا در مورد ناخواسته ها یا چیزهایی که میخوام اما ندارم صحبت میکردم در واقع همه توجه ام له نداشته ها بود
از خدا ممنونم از زحمتهای اَتاد ممنونم بعضی وقتها واقعا هر چند صدای منو استاد نمیشود ازش تشکر میکنم از اینکه تا ناامیدی میاد صحبتهای استاد ناامیدی رو دور میکنه
از خداوند هدایت میخوام به سمت زندگی شادتر دوست دارم امسال فقط بخندم اینقدر بخندم و شاد باشم که شادی بیشتری جذب کنم و برای همه دوستان از خدا شادی و سلامتی برای سال 1401 آرزو دارم
و فایل استاد با اینکه کوتاه بود ولی نکته مهمی بود چون کانون توجه رو اینطوری میشه بهتر کنترل کرد
🌺
سلام به همگی دوستان و استاد🌼
رد پای دهم هستم
نکته خییلی عالی رو استاد گفتن
دیروز یکی از دوستانم بعد از ماهها با من تماس گرفت جفت ما درگیر مسائل و تضادهای شدیدی بودیم و چند ماه پیش کلا دیگه این دوستم من با من هیچ تماسی نگرفت
اما من به لطف خدا در اون شرایط با سایت استاد آشنا شدم و انگار یه دستی دست منو گرفت و کشید من رو از تاریکی به سمت نور… چون از خدا خواستم کمکم کنه و واقعا شنید و بعدا دیدم تو قرآن خدا گفته خداوند شنوایی داناست
اما دوستم دیروز که زنگ زد عجیب بود یک ساعت صحبت کرد عجیبش آخه اینجا بود که هزینه نمیکنه کلا… ولی خب صحبت هایی که میکرد نشون میداد به شدت در مدار بدی هست و یکسره صحبتهای منفی مثل گذشته، سعی کردم کمی دلداری بدم و بگم در این شرایط نمون و خودم توجه ام رو به سمت و سویی نگه دارم که صحبت هاش احساسم رو بد نکنه و هر چی گفت گفتم حتما خیری توش هست خودت رو ناراحت نکن…
اما بعد به این فکر کردم چطور میتونم به این صحبتهای دوستم طوری نگاه کنم که حالم بهتر بشه احساسم بد نشه
و به این نتیجه رسیدم که خدا خواسته بهم یادآوری کنه که تو هم چند ماه قبل در این شرایط بودی و الان به لطف و هدایت خدا احساس بهتری داری شرایط بهتری داری امید داری حتی میخندی شادتری در حسابت پول داری سایت استاد رو داری که صبح یا شب یا حتی نصف شب اگر حست به هم بریزه صحبتهای استاد رو میشنوی حتی کامنت میزاری و…. و اونجا خیلی حالم بهتر شد خدا رو شکر کردم از خدا ممنونم
و من قبلا شدیدا در مورد ناخواسته ها یا چیزهایی که میخوام اما ندارم صحبت میکردم در واقع همه توجه ام به نداشته ها بود
از خدا ممنونم از زحمتهای استاد ممنونم بعضی وقتها واقعا هر چند صدای منو استاد نمیشنود ازش تشکر میکنم از اینکه تا ناامیدی میاد صحبتهای استاد ناامیدی رو دور میکنه
از خداوند هدایت میخوام به سمت زندگی شادتر دوست دارم امسال فقط بخندم اینقدر بخندم و شاد باشم که شادی بیشتری جذب کنم و برای همه دوستان از خدا شادی و سلامتی برای سال ۱۴۰۱ آرزو دارم
و فایل استاد با اینکه کوتاه بود ولی مطلب شدیدا مهمی بود چون کانون توجه رو اینطوری میشه بهتر کنترل کرد
🌺🌸
سلام
روز دهم سفرنامه …
من امروز و دیروز خیلی مریض بودم و هی داشتم واسه بقیه تعریفش میکردم که چقدر مریضم و فلان قبلا هم اینجور بدم فکر میکردم اینجوری چقد جلب توجه میکنم ولی داشتم وضعیت خودم رو بدتر نیکردم سعی کردم که نگم چقدر مریضم و بجاش بگم حالم خوبه و داره خوبتر میشه اتفاقهایی افتاد که الان تقریبا خوب خوب شدم صدهزار مرتبه شکرت سعی میکنم که دیگه راجب چیزهای منفی حرف نزنم
خدایا شکرا که بهم یه تن سالم دادی..
بنام خداوند بی همتا
سلام و درود به تمام دوستان و اساتید عزیزو دوستداشتنی .
روز نهم برگ سفرنامه ی من
چه نکته ای بود استاد تاحالا اصلا درموردش حتی فکر هم نکرده بودم من حتی به شوخی درمورد مساعل خیلی کوچیک ولی بد توی جمع صحبت میکردم ولی ازشون خوف داشتم که نکنه باز اتفاق بیوفته ولی با این حال اصلااااا از تفکرو صحبتم پرهیز نمیکردم خیلی خیلی خیلییی ممنونم برای این نکته ی بسیار ارزشمند تعهدی پایبند میدم که دیگر نه درمورد این مساعل فکر کنم و نه صحبت کنم بلکه فقد درمورد اتفاقات خوب سخن بگم .
همگی عاقبت بخیر در دنیا و اخرت شمارو به خدای بزرگ میسپارم❤️🌹
سلام ب استاد و دوستان گلم من خودم ادمی بودم ک همیشه نکات منفی و میدیدم و تعریف میکردم و از تعریف کردنش خوشم میومد تا ی جایی رسید ک فهمیدم اینکار علط و چقدر من میتونستم شادتر باشم و از زندگیم لذت ببرم و ب خاطر اون نکات منفی زندگی را برا خودم تلخ کردم خداراشکر ک اگاه شدم و ب خودم تعهد میدم ک همیشه نکات مثبتو ببینم و لدت ببرم و با صدای بلند تعریف کنم ب قول استاد شاد و ثروتمند و سلامت باشید در پناه حق
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز دهم سفرنامه شروع با فایل چرا بعضی از افراد بد شانس هستند؟
خداوندا تو را شاکرم که به من فرصت خلق زندگیم را دادی..
تورا شاکرم که هر لحظه و هر ثانیه من را به سمت زیبایی های بیشتر هدایت می کنی..
از تو ممنونم که هوای منو داری و هیچ وقت منو تنها نمی زاری..
یادم میاد موقع ای که می خواستم رابطم رو با پدرم خوب کنم هیچ وقت به این موضوع توجه نمی کردم که زمانی که من و مادرم وقتی داریم از بدی های پدرم صحبت می کنیم داریم بیشتر از این دست از بدی ها وارد زندگیمون می کنیم.
نمی دونم ولی انگار یادم بود که در مورد هرچیز بیشتر فکر کنی یا حرف بزنی بیشتر اون چیز رو وارد زندگیت می کنی اما انگار داخل این مورد درکش نکرده بودم.. ولی الان و این موقع که به خودم نگاه می کنم می بینم وقتی وارد این مدار ها و این قانون ها و این زیبایی ها میشی خود به خود دست از حرف زدن در مورد نا خواسته هات بر می داری.
حتی در مورد صحبت کردن با خودمم این اتفاق کم پیش میاد که اتفاق های بد رو مرور کنم یا وجه منفی ادم هارو برای خودم کنکاش کنم.
ولی تصمیم دارم این کار رو اگاهانه انجام بدم یعنی اگاهانه دست از صحبت در مورد اتفاقات ناخوشایند و رفتار های بد ادم های اطرافم بردارم تا ببینم چه اتفاقی بیوفته و من ایمان دارم زندگیم از این بهتر میشه…
می خوام حتی به صحبت های بقیه درباره اتفاقات بدی که براشون میوفته گوش ندم چون گوش دادن هم مساوی با توجه کردن و افتادن این قبیل اتفاق ها.
اصلا استاد با خودم میگم چه الزامی داره دربارش صحبت کنم؟! اگه که قصدم جلب توجه بقیس که من این کاره نیستم، من اون قدر ارزشمندم که نیاز به این جور کار برای جلب توجه بقیه ندارم.
یا اگر هم مثل مامان بزرگا فقط می خوام با حرف زدن و غرغر کردن برای اتفاقات و رفتار های ادم ها دلم یکم اروم شه که اینم من اهلش نیستم، من هیچ وقت مثل ادم های اطرافم نیستم پس غرغر کردن درباره اتفاقات و رفتار ها ممنوع.
خداجون، خدای خوب و مهربونم از تو می خوام که کمکم کنی بتونم اینکار رو اگاهانه و به بهترین نحوه ممکن انجامش بدم که تو تنها یار و یاور من هستی.
شکرت به خاطر وجودت…
شکرت برای این فایل پر از اگاهی. مرسی که هستی و مرسی که هوامو داری♥
استاد از شما هم ممنونم. دست مریزاد ♥
در جهانم همه چیز نیکوست.
ردپای ۱۰
سلام به استاد گرامی و خانم شایسته عزیز
من از این فایل فهمیدم که به هرچه فکر کنیم به سراغمان میاید پس بهتر است به خوبی و ها و چیز های مثبت فکر کنیم مثلا به ثروت فکر کنیم ثروت به سمت مان میاید و به فقر و مشکلات فکر کنیم فقر سراغمان میاید پس با افکار مثبت چیز های مثبت و خوب را به سمت خود بکشیم. مثلا من خودم محصل هستم و برای امتحان های خوب با نمره عالی با افکار خوب از وقتی که با استاد گرامی آشنا شدم توانستم نمره های عالی با افکار عالی بدست آورم.
سپاسگزار از خداوند بخشنده و مهربان
تشکر از استاد گرامی و شایسته عزیز